قلعه‌های اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: در فاصله  ۶ کیلومتری جنوب‌ غرب شهر بیرجند دره پر آب و سرسبزی قرار دارد که گویا قبلا به «دَرَه» شهرت داشته و بعد از سال ۱۲۹۴ ه.ق که به دستور «امیر شوکت‌الملک» در مسیر آب‌های جاری آن دره، سد یا بندی ایجاد شد، به «بند دَرَه» معروف شده است.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: قلعه دره که بخشی از آن نزد مردم بومی به «حوض غلام کُش» معروف و به همان دلیل برخی به آن «قلعه حوض غلام کش» نیز می‌گویند، بر فراز قله‌ای از رشته کوه باقران بر کناره جنوبی دره و مشرف بر بند دره قرار دارد.

وی ادامه داد: آن قلعه عظیم که مانند دیگر قلعه‌های مهم منطقه توسط اسماعیلیان قهستان ساخته یا تصرف شده است نقشه‌ای مستطیل متمایل به بیضی در ابعاد تقریبی۷۰۰ در۴۰۰ متر دارد. حصار پیرامونی آن به تبع از پستی و بلندی‌های کوه ساخته شده است. در حال حاضر بقایای بخش‌هایی از حصار و هشت برج نیم استوانه‌ای در قلعه قابل تشخیص است. فضاهای معماری متعدد و متنوعی که در قلعه وجود داشته و اکنون خرابه‌های آن‌ها برجای مانده، حاکی از آن است که قلعه دره احتمالا پایگاه تدارکاتی اسماعیلیان بوده، زیرا امکان تردد احشام به قلعه و وجود تاسیساتی مثل آسیاب و مخزن فرضی روغن و سیلوهای غلات و انبارهای بزرگ ذخیره در آن احتمالا عهده‌دار تامین  آذوقه و نیازهای حیاتی ساکنان قلعه‌های دیگر منطقه بوده‌اند.

لباف‌خانیکی تصریح کرد: سازه‌های معماری قلعه دره مانند دیگر قلعه‌ها عمدتا از سنگ با ملات گچ و در سازه‌های آبی با ملات و اندود ساروج شکل گرفته، اما به نظر می‌رسد که کاربری فضاها، متفاوت و بیشتر مخصوص ذخیره‌سازی بوده است.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: ظاهراً ارگ یا شاه‌نشین در مرکز قلعه قرار داشته که اکنون وجود خارجی ندارد، اما داغی دیوارها و پراکندگی قطعات آجر و گچبری حاکی از آن است که در قسمتی از مجموعه فضاهای مسکونی وجود داشته است. ورودی‌های ‌قلعه از دو جبهه شمال ‌غرب و جنوب‌ شرق به درون راه یافته و احتمالا دروازه اصلی در شمال ‌غرب قرار داشته است.

وی خاطرنشان کرد: از جمله سازه‌های معماری جالب و شگفت‌آور قلعه دره، آسیابی در منتهی‌الیه غربی قلعه بوده که بقایای معماری و بخشی از تنوره استوانه‌ای سنگی و ساروجی آن هنوز بر جای مانده و بقایای جویی که در سنگ کنده شده و آب را از روستای «حوزان» در بالادست قلعه به تنوره انتقال می‌داده نیز قابل مشاهده است. در همان محل چشمه‌ای نیز از زمین می‌جوشیده و آب مورد نیاز جمعیت کوچکی را که در حاشیه شمال‌غرب قلعه مسکن داشته‌اند، تامین می‌کرده است.

لباف‌خانیکی ادامه داد: توجه به اینکه آب و آبرسانی به قلعه از اهمیت خاص برخوردار بوده و علاوه بر آب‌رسانی مستقیم به قلعه در حدی که سنگ آسیابی را بچرخاند، در عمق دره جنوبی و مجاور قلعه دو آب‌بند از سنگ و ساروج احداث شده تا سیلاب‌های فصلی را مهار و ذخیره کند و مخازن متعدد نیز با بدنه سنگی و اندود ساروج در نقاط مختلف ساخته شده که بعید نیست برخی از آن‌ها که آب‌انبار پنداشته شده، کاربرد ذخیره غلات داشته باشند.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: یکی از آن آب‌انبارهای بزرگ و مسقف در ابعاد ۴ در۵ متر و عمق ۲.۵ متر که از پساب آسیاب پر می‌شده، در مجاورت آسیاب و در جبهه غربی قلعه وجود داشته، اما بزرگ‌ترین و جالب‌ترین مخزن ذخیره آب یا حوض‌انبار بنایی مستطیل شکل (معروف به حوض غلام کش) در ابعاد ۴ در۵ متر و عمق بیش از ۳ متر در منتهی‌الیه جبهه شرقی قلعه با دیوارهای صاف و مرتب ساروج اندود و ۶ ستون بلند آجری با قاعده مربع است که پوشش آجری مرکب از ۹ چشمه طاق را بر دوش حمل می‌کرده‌اند.

وی افزود: این سازه معماری که بر سه جانب شرقی، غربی و جنوبی دیوارهای ضخیم و محکم داشته قادر بوده است حجم آب زیادی را در خود ذخیره کند. در کنار آن حوض‌انبار سازه ذخیره کوچک و مرتب دیگری ساخته شده که بنا به نوشته شادروان فرغانی، مرحوم دکتر ستوده احتمال داده‌اند این فضا، فضای خاص ذخیره روغن بوده است. در صورتی که این احتمال با یقین مقرون باشد، فرضیه تدارکاتی بودن قلعه دره تقویت می‌شود.

لباف‌خانیکی خاطرنشان کرد: در سمت شمال ‌غربی قلعه بقایای مجموعه معماری مشاهده می‌شود که برخی آن را اسطبل پنداشته‌اند. در مجموع شیب جنوبی کوه کمتر و مناسب جهت راه‌یابی انسان و احشام به داخل قلعه بوده در صورتی که سمت شمالی مشرف به پرتگاه و غیره قابل عبور بوده است. این قلعه مشرف بر راه ارتباطی سیستان به خراسان و نیز شهر بیرجند و آبادی‌های اقماری آن بوده و از این جهت و نیز دسترسی به منابع آبی قابل اهمیت بوده است.

وی ادامه داد: قلعه عظیم دَرَه در سال ۱۳۸۲ به شماره ۹۶۰۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منبع:ایسنا

«موزه نفت سبزوار» نخستین موزه نفت در کشور

ارتباط فرهنگی میان موزه‌ها یکی از مهم‌ترین راه‌هایی است که می‌توان از رهگذر آن به بررسی و شناخت فرهنگ‌ها پرداخت و موزه‌ها را از سکون و رکود خارج کرده و آن‌ را غنی ساخت. چه خوب است هر از گاهی آثار موزه‌های مختلف کشور نزد یکدیگر به امانت گذاشته شود. این مهم باید تا جایی که به صورت چرخه تبادلات فرهنگی موزه درآید، ادامه پیدا کند.

موزه نفت سبزوار

موزه نفت سبزوار به عنوان نخستین موزه نفت در ایران در سال ۱۳۸۲ به صورت رسمی افتتاح شده است. این موزه که در محل یکی از جایگاه‌های نفتی شهرستان ایجاد شده در سال ۱۳۱۸ شمسی به همت شرکت نفت ایران و انگلیس خریداری شده و تا سال ۱۳۷۴ شمسی مورد بهره‌برداری قرار داشته و همچنین دارای مجوز رسمی از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور است.

این موزه با مساحت حدود ۵۰۰ مترمربع از دو بخش تشکیل شده است، بخش بیرونی شامل قطعات قدیمی مکانیکی، ماکت، دکل حفاری، تندیس شهید تندگویان، تلمبه‌های قدیمی و شیرآلات و اتومبیل‌های حمل‌کننده فرآورده‌های نفتی، ماکت مربوط به مراحل اکتشاف تا مصرف، گالری عکس، پوسترهای نمایشگاه کاریکاتور نفت، وسایل کاری و دوچرخه کارمند اصلی این جایگاه نفتی به نمایش درآمده است.

افتخار ملی شدن صنعت نفت ایران به نوعی مدیون گویندگان دیار سربداران (سبزوار) است. در دوره پانزدهم مجلس در سال ۱۳۲۹ هجری دو نماینده مؤثر سبزوار به نام آقایان عبدالغدیر آزاد و ابوالفضل حائری‌زاده به همراه پنج تن دیگر نماینده و همچنین دکتر مصدق، پایه‌گذار ملی شدن صنعت نفت در ایران بودند. این موزه در خیابان بهار، روبه روی میدان فاطمی شهرستان سبزوار قرار دارد. شرکت ملی فراورده‌های نفتی ایران پس از افتتاح این موزه، در سال ۱۳۹۵ موزه نفت آبادان را نیز احداث کرد.

موزه شهدای سبزوار

موزه شهدای سبزوار به همت بنیاد شهید و امور ایثارگران و با همکاری اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سبزوار، ۲۲ اسفندماه ۱۳۸۸ در ضلع غربی کاروان‌سرای تاریخی حاج فرامرز خان افتتاح و به بهره‌برداری رسیده است.

هدف از راه‌اندازی این موزه معرفی و پاسداشت دلاوری‌های شهدای گرانقدر دفاع مقدس بوده است. آثار به نمایش درآمده در این موزه شامل وصیت‌نامه تعدادی از شهدای شهرستان، دست‌نوشته‌ها، زندگی‌نامه، وسایل شخصی شهدا، لباس شهدا، تصاویر شهدا و لوازم بر جای مانده به هنگام شهادت می‌شود. سبزوار ۹۵۲ شهید بزرگوار تقدیم ایران شریف کرده است.

موزه سیمای طبیعی سبزوار

موزه سیمای طبیعی سبزوار در سال ۱۳۸۹ و با همت اداره‌کل محیط زیست خراسان رضوی در فضای حدود ۱۶۶ مترمربع احداث شده و دارای بخش‌های مختلف نمایش سیمای طبیعی سبزوار است، روی دیوارهای موزه اکوسیستم مناطق تحت مدیریت شامل پناهگاه حیات‌وحش شیر احمد، منطقه حفاظت ‌شده پروند، رودخانه کال‌شوره دره یام و منطقه شکار ممنوع ریوند، بخش خزنده‌شناسی، بخش چیدمان علمی پرندگان، پارتیشن گونه‌های شاخص، تابلوهای مقایسه قوچ‌های مهم ایران و مقایسه آهو باجبیر و نمایش سنگ‌ها، کانی‌ها، فسیل‌ها، سنگواره‌ها، جمجمه پستان‌داران، هرباریوم های گیاهی و … از جمله موارد به نمایش درآمده در این موزه است.

در این موزه ۱۶ گونه پستاندار، ۵۵ نوع پرنده، ۲۱ نوع خزنده، ۵۰ نوع حشره، ۱۲ گونه گیاهی، ۱۴۴ نوع سنگ معدنی، فسیل و اسکلت جانوران به نمایش در آمده است. این موزه که به یاد و نام محیط‌بان شهید حسین صادقی مزین شده، در بخشی از ساختمان اداری محیط زیست سبزوار، احداث شده است.

موزه شهر سبزوار

موزه شهر سبزوار به همت شهرداری شهرستان، در سال ۱۳۹۱ در یکی از ساختمان‌های شهرداری در خیابان انقلاب سبزوار، افتتاح شده است. این موزه با هدف نمایش و جمع‌آوری آثار، اشیاء و وقایع هنرمندان و مشاهیر شهرستان شکل گرفته است. در این موزه ۱۷۰ اثر تاریخی- فرهنگی به نمایش در آمده است. قدمت آثار این موزه از دوره تیموری آغاز شده و تا دوران معاصر می‌رسد.

کتب و نسخ خطی مرتبط با سبزوار شامل ۳۲ عدد دست‌نوشته‌های اصلی خطی از مشاهیر و مقامات، انواع نامه، مبایعه‌نامه، احکام حکومتی از دوران قاجار تاکنون می‌شود. انواع ظروف مسی قلم‌زنی شده وسایل رزم، سماور قدیمی، آفتابه و لگن، تفنگ‌های قدیمی، کلاه خود و لباس رزمی، وسایل روشنایی و … از آثار به نمایش در آمده در این موزه هستند. این موزه همه روزه به جز ایام تعطیل پذیرای بازدیدکنندگان است‌

موزه وقف سبزوار

موزه وقف سبزوار به همت اداره‌کل اوقاف و امور خیریه شهرستان و با همکاری اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سبزوار در سال ۱۳۸۸ در بخشی از کاروان‌سرای حاج فرامرزخان افتتاح شده است. این موزه با هدف معرفی آثار وقفی شهرستان و اهمیت وقف کردن، ایجاد شده است.

آثار این موزه در ۶ بخش نسخ و قرآن‌های خطی وقفی، انواع تصاویر وقف‌نامه‌ها، انواع ظروف مسی قلم‌زنی شده، انواع سکه، سماور، شمع‌دان و انواع چراغ‌های زنبوری، تصاویر اماکن متبرک، بقاع مذهبی و تعدادی از سنگ قبرهای دوره  صفویه به نمایش درآمده است. این موزه در کاروانسرای حاج فرامرزخان در میدان کارگر واقع شده است.

منبع:

پهلوان، مهرآسا؛ ۱۳۹۸؛ کتاب موزه‌ها و مجموعه‌داران خراسان رضوی؛ انتشارات درج سخن

منبع:ایسنا

روش‌های صیادی در بندر تاریخی لافت

اغلب ماهی‌هایی که از دریا صید می‌شود خوراکی است و فقط چند نوع ماهی است که مورداستفاده غذایی ندارند. برای صید ماهی از وسایل مخصوصی که غالباً در محل ساخته می‌شوند، استفاده می‌کنند. مردم لافت در طی سالیان دراز راه‌های مختلفی برای صید پیداکرده‌اند که مهم‌ترین آن‌ها عبارت از:

– خیت (Kheyt)

– خور بستن و پارو کشیدن

– كلگر (Koulger)

– هدر (Hedr)

خیت کردن

یکی از ساده‌ترین راه‌های صید ماهی خیت کردن است. ابزار لازم برای صید پنجاه متر ریسمان نایلونی است که در سر آن قلاب ماهی‌گیری وصل می‌کنند و در نیم متری قلاب تکه‌ای سرب برای سنگینی آن می‌بندند و برای گول زدن و فریب دادن ماهی و یا به‌اصطلاح محلی برای گیم ماهی (Gym) از کرم خاکی یا گوشت ماهی عنكاس (Ankas) و ماهی مرکب استفاده می‌کنند. کرم یا تکه‌ای از گوشت ماهی مرکب را به سر قلاب می‌بندند و آن را در آب رها می‌سازند. از این روش می‌توان در ساعت‌های مختلف روزهای زمستان برای ماهی‌گیری استفاده کرد؛ اما نکته قابل‌توجه در صید ماهی با روش خیت این است که باید دریا در موقع صید آرام و در حال توقف باشد؛ در غیر این صورت خصوصاً مواقعی که دریا در حال جزر یا مد است نمی‌توان از این روش استفاده کرد. تجربه نشان داده است که ماهی‌ها هنگام جزر و مد دریا از محل خود حرکت می‌کنند و در جای خویش ثابت می‌ایستند و همین‌که آب توقف کرد بلافاصله دسته‌های ماهی پراکنده می‌شوند و در این موقع است که شخص ماهی‌گیر می‌تواند با ماشوه (قایق) خود که در یک کیلومتری ساحل در آب لنگرانداخته، شروع به صید ماهی کند.

خور بستن و پارو کشیدن

به‌اصطلاح محلیِ خور مقداری از زمین مجاور دریاست که کمی نسبت به سطح زمین گودی آن بیشتر است و هنگام مد و طغیان دریا، آب دریا در این مسیر تا ده‌ها متر و حتی چند کیلومتر به داخل خشکی پیش می‌رود و در حقیقت خور (khoor) پیش رفتگی آب دریا در خشکی است.

الف) طریقه بستن خور

در شب پانزدهم و سی‌ام هرماه که آب دریا بالا می‌آید و آب به داخل خور نفوذ و آن را پر می‌کند، تعدادی از صیادان ماهی که از ۴ نفر به بالا هستند در نیمه‌شب از خواب برخاسته و درحالی‌که با خود وسایل زیر را حمل می‌کنند:

– یک نوع پارو که به شکل تور درست کرده‌اند و طول آن معمولاً ۳۰ متر و عرض یا بلندی آن۳ متر است.

– یک عدد لیح که یک نوع دیگر از تور ماهی‌گیری است.

– چند اصله چوب

دسته‌جمعی به‌طرف خور موردنظر می‌روند، هنگامی‌که خور کاملاً از آب برشد، دهانه خور را به‌وسیله پارو و یا لیح (تور) با چوب و سنگ می‌بندند و منتظر می‌مانند تا جزر دریا شروع شود.

صبح ماهی‌هایی که براثر (مد) دریا به داخل خور آمده‌اند و در هنگام (جزر) قصد خروج از خور رادارند به‌محض برخورد با پارو یا لیح (تور) برمی‌گردند و عده‌ای از آن‌ها که با سماجت قصد عبور از تور رادارند در تور گیر می‌کنند.

به‌این‌ترتیب تعداد زیادی ماهی در آب‌های کم‌عمق خور گیر می‌افتند و سرگردان می‌شوند و حالا نوبت پارو کشیدن است.

ب) طریقه پارو کشیدن

در ابتدا در دو سر پاروی سی متری دو عدد چندل (یک نوع چوب) می‌بندند و دو نفر دو سر چوب را در سطح زمین محکم می‌گیرند و چند نفر نیز وسط پارو به فاصله ۲ می‌ایستند و پای خود را در دلکه پارو (dalke) که حلقه‌ای از طناب است و در قسمت پایین پارو بسته‌اند، می‌گذارند و پارو را محکم به زمین می‌کشند تا ماهی‌ها از زیر پاهایشان و از زیر (پارو) بیرون نروند. بدین ترتیب وقتی همه ماهی‌گیران آمادگی خود را اعلام کردند همگی باهم پارو را از دهانه خور تدریجاً به‌طرف خشکی پیش می‌برند و با این روش مقدار قابل‌توجهی ماهی صید می‌شود.

کلگر یا قفس ماهی‌گیری

قفس ماهی‌گیری یا کلگر که در اصطلاح محلی به آن گرگور (gargoor) گفته می‌شود، نوعی وسیله برای صید ماهی است. کلگر را از سیم‌های باریک شکل می‌سازند. مردم لافت و دیگر بنادر خلیج‌فارس برای درست کردن این وسیله مهارت کامل دارند.

کلگر بر دو نوع است: کوچک و بزرگ

از نوع کوچک کلگر در صید ماهی‌های کوچک استفاده می‌کنند و از کلگر بزرگ طبعاً جهت صید ماهی‌های بزرگ بهره می‌برند. کف کلگر دایره‌ای شکل است و شعاع آن ۴۰ الی ۷۰ سانتی‌متر است و در یک‌طرف جدار آن دری به شکل مربع‌مستطیل درست می‌کنند که در دهانه آن وسیله‌ای به نام ماهی‌گیری وجود دارد.

کلگر علاوه بر این‌که یک وسیله خوب و مطمئن ماهی‌گیری است، بزرگ‌ترین حسنش در این است که چون فضای داخل آن وسیع است و ماهی به‌راحتی در آن گردش می‌کند، ماهی کمتر مرده و یا فاسد می‌شود و یا اصلاً فاسد نمی‌شود؛ مگر این‌که آب دریا در آن نقطه بد بو و فاسد باشد و یا گرمای آن موجب مرگ ماهی شود.

در کف «گرگور» و یا «کلگر» سنگ‌های چند منی می‌بندند تا کلگر به زیرآب برود و برای اینکه به‌راحتی بتوان محل کلگر یا گرگور را پیدا کرد و نسبت به جمع‌آوری آن‌ها اقدام نمود، در قسمت بالای کلگر از طنابی به اسم کیبال (که خیلی سبک است و همیشه بر روی آب می‌ماند) استفاده می‌کنند.

ماهی‌گیران هر موقع که بخواهند می‌توانند (کلگر) را در آب بیندازند و هر موقع که خواستند هم می‌توانند آن‌ها را جمع کنند. زمان این کار محدود نیست و در همه فصول سال نیز می‌توان با این روش ماهی صید کرد.

هر تور یا گرگور گنجایش بیش از ۲۴۰ کیلوگرم ماهی را دارد، اغلب ماهی‌های بزرگ به‌وسیله گرگورها صید می‌شود.

این شغل در حال حاضر حضور کمرنگی در بین مشاغل دیگر دارد و افراد شاید تنها برای مصرف خانوادگی خود صید می‌کنند.

هدر (اتاقی با چوب نخل در ساحل دریا): 

هدر نوعی وسیله ماهی‌گیری است که با چوب درخت نخل درست می‌کنند. طریقه ساختن هدر به این صورت است که در ابتدا مقداری زیادی چوب نخل به بلندی ۵/۱ تا ۲ متر تهیه‌کرده و پس از کمی پیشروی در آب دریا آن‌ها را به‌طور منظم کنار هم زیرآب، در شن فرومی‌کنند و تا آنجا که امکان دارد به شکل یک راهرو یا کوچه با دهانه ۵ متر به‌طرف دریا پیش می‌روند و در انتهای راهرو یا کوچه که گفتیم معمولاً عرض آن ۵متر و طول آن ۲۰تا۱۰۰متر است اتاقی با چوب نخل درست می‌کنند.

ماهی هنگام بالا بودن آب دریا به کنار ساحل می‌آید و موقعیت که آب دریا در حال پایین رفتن است به‌طرف دریا برمی‌گردد و داخل راهرو می‌شود و ترجیحاً با پایین رفتن آب ماهی نیز به اتاق انتهای راهرو نزدیک می‌شود و چون به انتهای اتاق می‌رسد و راه خود را مسدود می‌بیند، در همان‌جا می‌ماند. هنگامی‌که آب دریا کاملاً پایین می‌رود ماهی‌گیران به سراغ آن‌ها آمده و همه را به‌راحتی صید و با خود می‌برند. در این روش انواع مختلف ماهی صید می‌شود.

منبع:میراث آریا

ایران مقصد جذاب گردشگری حلال

 از آنجا که یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ها برای گردشگران مسلمان هم‌راستا نبودن ارزش‌ها، رفتارها و باورهای اعتقادی در فرهنگ غنی اسلامی با ساختار فرهنگی بسیاری از کشورهای جهان است، ناگزیر با محدودیت‌هایی مواجه هستند. گردشگران مسلمان قبل از اقدام به سفر در جست‌وجوی مقاصدی هستند که حداقل نیازهای آن‌ها در طول سفر برآورده شود.

اینجاست که گردشگری حلال به عنوان زیرمجموعه‌ای از گردشگری برای خانواده‌هایی که پایبند به ارزش‌های شرعی مبتنی بر قوانین اسلام هستند خود نمایی می‌کند. در واقع حلال به‌معنی مجوزی است در چهارچوب قوانین شرعی برای استفاده یا انجام کاری و این عبارت فقط محدود به غذاها و نوشیدنی‌ها نیست بلکه تمام شئون زندگی مسلمانان را در بر می‌گیرد. در اسلام، هر چیزی که برای بدن، ذهن، روح یا جامعه مضر تلقی شود، ممنوع و حرام است، درحالی که هر چه سودمند باشد مجاز و حلال است.

مجریان گردشگری حلال، برنامه سفر را باید طوری تنظیم کرده باشند که در وهله اول، از طول سفر گرفته تا هتل‌ها و مراکز اقامتی و تفریحی امکان خواندن نماز فراهم باشد. تمامی مراکز اقامتی و تفریحی عمومی و خصوصی با لوگوی حلال، بیانگر این امر هستند که امکاناتی مانند دستشویی مناسب، اتاق‌هایی با نشان قبله و برنامه زمان اذان‌ها، جانماز برای مسافرین و امکانات جداگانه ویژه بانوان از جمله استخرها، سواحل دریا، مراکز ماساژدرمانی همه و همه ضمن جداسازی و رعایت حریم زنان و مردان و ارائه غذاها و نوشیدنی‌های متناسب با موازین شرعی فراهم شده‌اند. به طورکلی تمام عناصر گردشگری باید در گردشگری حلال با توجه به نیاز مسلمانان تهیه شوند.

از آنجا که دین اسلام سریع‌ترین رشد را در جهان دارد قطعا گردشگران مسلمان از مهمترین مشتریان در بازار سفر هستند. از این رو برخی از کشورها در کنار انواع فرصت‌هایی که برای جذب حداکثری توریست‌ها تدارک دیده‌اند امکاناتی هم برای گردشگران مسلمان فراهم کرده‌اند. در این میان خیلی دور از ذهن نیست که ایران به عنوان کشوری با رویکرد اسلامی و نیز با توجه به انواع جاذبه‌ها و پتانسیل‌هایی که داراست به قطب گردشگری اسلامی و حلال در جهان تبدیل شود چرا که با کمی همت، بیشتر و بهتر از هر کشور دیگری می‌تواند شرایط مناسب برای گردشگران مسلمان را مهیا کند.

بررسی‌ها نشان می‌دهد مقبولیت و حسن شهرت هر مقصد گردشگری تا حد زیادی به امکانات و زیرساخت‌های گردشگری آن مقصد نظیر امنیت، امکانات شهری و بین راهی مناسب، محل اقامت خوب، غذا و نوشیدنی با کیفیت، انواع جاذبه‌ها و سیستم‌های مخابراتی و ارتباطی قوی بستگی دارد.

از جمله مهمترین چالش‌های ایران در بحث گردشگری مربوط مناسب نبودن زیرساخت‌های ارتباطی، کمبود امکانات بین‌راهی، پایین بودن کیفیت خدمات ارائه شده، ضعف ساختار رسانه‌ای در معرفی جاذبه‌ها، بروز نبودن وسایل حمل و نقل، بی‌نظمی در پایانه‌های مسافربری و تبلیغات خارجی منفی است که باید ضمن اراده قوی، نظارت بیشتر، جذب بیش از پیش سرمایه‌گذاران بخش خصوصی و استفاده حداکثری از قدرت رسانه‌ها، شرایط مناسبی برای حضور برتر در این عرصه را با هدف ربودن گوی سبقت از رقبا در فراهم کردن امکانات ویژه و متفاوت فراهم آورد.

منبع:میراث آریا

گردشگری حیات‌وحش

گردشگری تماشای حیات وحش عمدتاً در مناطق حفاظت شده رخ می‌دهد. هزینه جمع‌آوری شده از طریق گردشگری حیات‌وحش برای نگهداری از پارک‌های ملی و پناهگاه‌ها استفاده می‌شود. علاوه بر کمک مالی، گردشگری حیات‌وحش باعث افزایش آگاهی در مورد گونه‌های جانوری و گیاهی نیز می‌شود. این تورها مردم را به طبیعت نزدیک‌تر می‌کند و آن‌ها به اهمیت اکولوژیک حیات وحش پی میبرند. حیات‌وحش نشان‌دهنده تنوع زیستی است که برای سلامتی ما و رفاه کل سیاره زمین ضروری است.

ما در یک سیستم اکولوژیک به هم پیوسته زندگی می‌کنیم که در آن هر میکروارگانیسم اعم از حیوان، گیاه یا ماهی بر دیگری تأثیر می‌گذارد. تغییر زیستگاه طبیعی هر موجودی باعث ایجاد اثر بر دیگری می‌شود، بنابراین‌ نبود تعادل در سیستم اکولوژیک به‌طور کلی چرخه زندگی بسیاری از گونه‌ها را به‌خطر می‌اندازد. حدود ۴۰هزار گونه حیوانی، قارچی و گیاهی برای انسان مفید است. بیش از یک سوم داروهای ما از گیاهان وحشی سرچشمه می‌گیرند.

دوزیستان در آمریکای لاتین و دریای کارائیب با بیشترین سرعت در حال کاهش هستند که بخشی از آن به دلیل بیماری قارچی کیترید است. بیشترین خطر انقراض برای پرندگان و پستانداران در آسیای جنوب شرقی مشاهده می‌شود که عمدتاً به دلیل تبدیل جنگل‌های پست است. ۷۰۰۰ گونه جانوری و گیاهی در تجارت غیرقانونی شناسایی شده‌اند و فهرست گونه‌های تحت حمایت بین‌المللی همچنان در حال افزایش است.

بر اساس گزارش UNWTO «ارزش اقتصادی گردشگری تماشای حیات وحش در آفریقا»، ۷درصد از گردشگری جهان مربوط به گردشگری حیات وحش است، بخشی که سالانه حدود ۳درصد رشد می‌کند. همین سند نشان می‌دهد که در مجموع ۱۴ کشور در آفریقا حدود ۱۴۲ میلیون دلار آمریکا هزینه ورودی برای مناطق حفاظت شده ایجاد می‌کنند. گزارش WWF نشان می‌دهد که ۹۳ درصد از کل سایت‌های میراث طبیعی از تفریح ​​و گردشگری حمایت می‌کنند و ۹۱ درصد از آن‌ها شغل ایجاد می‌کنند.

به عنوان مثال، در بلیز، گفته می‌شود که بیش از ۵۰درصد از جمعیت از طریق درآمد حاصل از گردشگری و ماهیگیری مرتبط با زندگی مرفه‌ای را سپری می‌کنند. کشورهایی مانند اوگاندا، زامبیا، زیمبابوه، بوتسوانا و نامیبیا بیشتر پذیرای گردشگران بین‌المللی علاقمند به حیات وحش هستند. ۸۰ درصد از گردشگران حیات وحش در این کشورها بین‌المللی هستند. بیشتر این گردشگران بین‌المللی از اروپا هستند.

گزارش WWF نشان می‌دهد که ۹۳درصد از کل سایت‌های میراث طبیعی از تفریح ​​و گردشگری حمایت می‌کنند و ۹۱درصد آن‌ها شغل‌های مناسبی برای مردم آن منطقه ایجاد شده است. توریسم حیات وحش در دستور کار ۲۰۳۰ ذکر شده است در SDGs، حیات وحش و تنوع زیستی در هسته اصلی اکثر بحث‌های دستور کار ۲۰۳۰ قرار گرفته‌اند. کنفرانس اخیر تنوع زیستی سازمان ملل (دسامبر ۲۰۱۶) توسط دو گروه کاری ادغام شد. گروه کاری (WG I) به همکاری با سایر کنوانسیون‌ها و سازمان‌ها پرداخت. یک مکانیسم جهانی تقسیم منافع چندجانبه تحت پروتکل ناگویا در مورد دسترسی به منابع ژنتیکی و اشتراک عادلانه و منافع ناشی از استفاده از آن‌ها؛ و ملاحظات اجتماعی-اقتصادی، مسئولیت و جبران خسارت، ارزیابی ریسک و مدیریت ریسک، و حرکت فرامرزی غیرعمدی موجودات زنده اصلاح شده (LMOs) تحت پروتکل ایمنی زیستی کارتاخنا هستند.

با این حال، از آنجایی که گردشگری حیات‌وحش به مقاصد بزرگ نیاز دارد، انتظار می‌رود این بازار خاص سریع‌تر از سایرین بهبود یابد. بریتانیا، آلمان و فرانسه بزرگترین کشورهای اروپایی برای گردشگری حیات‌وحش هستند. با آگاهی بیشتر اروپایی‌ها از بحران آب و هوایی کنونی، تقاضا برای پایداری در حال افزایش است. پس از کووید-۱۹، بازار اروپا برای گردشگری حیات‌وحش فرصت‌های زیادی را ارائه می‌کند، با توریست‌های بیشتری که مایل به ارتباط با طبیعت هستند و تقاضای بیشتری برای پایداری دارند. سافاری، تماشای حیات دریایی و تماشای حیات وحش اشکالی از گردشگری غیرمصرفی هستند که شامل انواع فعالیت‌های مشاهده حیات وحش است. گردشگری غیرمصرفی فقط مربوط به مشاهده و عکاسی از حیواناتی است که آزادانه در زیستگاه طبیعی خود زندگی می‌کنند.

گردشگری مصرفی حیات وحش با تأثیرگذاری بر عملکرد طبیعی حیات وحش از طریق درگیر شدن در فعالیت‌هایی مانند ماهیگیری، شکار و حیوانات سواری مرتبط است. گردشگری حیات وحش احتمالاً به حیوانات وحشی و زیستگاه طبیعی آن‌ها آسیب می‌رسانند اما با رعایت و آگاهی دادن به مردم می‌تواند باعث پیشرفت جوامع در هر موقعیتی شود و با توجه به اینکه اطلاع‌رسانی در رابطه با آسیب‌های زیست محیطی وعدم توجه به حفظ و مراقبت محیط اطراف در کشورهای در حال توسعه و نبود دیدگاه نسبت به اینکه این سهل‌انگاری‌ها باعث خسارات جبران ناپذیری می‌شود، تورهای گردشگری کنترل شده می‌توانند بسیاری از مشکلات در این زمینه‌ها را با اطلاع‌رسانی مناسب کاهش دهند و از لحاظ اقتصادی باعث ایجاد شغل و کسب درآمد شوند.

منبع:میراث آریا

گردشگری، بهترین گزینه تقویت معیشت مرزنشینان

در این میان، استان کردستان از جمله مناطقی است که با داشتن ۲۲۷ کیلومتر مرز مشترک با شمال عراق، افراد زیادی را در نوار مرزی ساکن کرده و این مردم به دلیل بیکاری و به ناچار برای معیشت خود به کول‌بری، این‌کار سخت و طاقت‌فرسا تن داده‌اند.

این نیروی انسانی همچنین به دلیل‌ نبود صنایع و مجموعه‌های تولیدی در مناطق مرزی، کمبود مشارکت مردمی در انجام فعالیت‌های گردشگری و همکاری نکردن برخی ادارات با ایجاد قوانین و مقررات غیر قابل انعطاف در زمینه تغییر کاربری زمین‌های متقاضیان گردشگری، هنوز نتوانسته‌اند اقتصاد منطقه را در قالب برنامه‌ریزی منظم دگرگون کنند.

قشر مرزنشین با وجود قابلیت‌های بالقوه در زمینه گردشگری می‌توانند با ایجاد سازمان‌های مردم‌نهاد در روستاهای مرزی برای شروع فعالیت‌های گردشگری، با اتکا به مردم و همچنین همکاری اداره جهادکشاورزی در بخش اصلاح امور اراضی و تغییر کاربری برخی از زمین‌های مورد تقاضای فعالیت‌های گردشگری در توسعه این صنعت و رونق اقتصادی منطقه اقدام کند؛ همچنین با ایجاد اقامتگاه‌های بوم‌گردی، عرضه صنایع‌دستی و فروش محصولات کشاورزی در جذب گردشگران داخلی و خارجی به شهرهای مرزی توسعه زیرساخت‌های بخش‌های خدمات‌رسان به گردشگران، به رشد و شکوفایی اقتصادی منطقه کمک کرد.

بر این اساس، لزوم اختصاص اعتبار توسط فرمانداری‌های شهرستان‌های مرزنشین برای توسعه زیرساخت‌های گردشگری و معرفی جاذبه‌‎ها به‌صورت اقلام تبلیغاتی، همچنین تبلیغات محیطی و فضای مجازی و ایجاد بازارچه‌های مرزی برای فروش محصولات روستایی و صنایع‎دستی به گردشگران، از سازوکارهای مورد نیاز برای پیشرفت در این حوزه است؛ تقویت گردشگری خرید نیز از طریق ایجاد بازارچه‎های مرزی و ایجاد مراکز پذیرایی در جاده‌های روستایی برای ارتقای حس امنیت و القای آن به گردشگران، توسعه بوم‌گردی از طریق ایجاد و احداث اقامتگاه‎های بوم‌گردی و همکاری با اداره بنیاد مسکن برای ایجاد طرح هادی روستاها با رویکرد گردشگری از جمله برنامه‎هایی است که می‌تواند باعث بهبود رفاه در منطقه‎ شود.

حمایت از سرمایه‌‎گذاران خارجی و تسهیلگری در امور سرمایه‌گذاری، الزام بنیاد مسکن برای انجام طرح هادی روستاها با ملاحظات و رویکرد گردشگری و تسهیل در صدور ویزا در باشماق مریوان به‌عنوان مرز رسمی استان، تقویت گردشگری سلامت از طریق همین مرز و ارتقای آموزش‎‌‌های گردشگری از طریق برگزاری دوره‌های آموزش گردشگری در روستاها، از دیگر برنامه‌هایی است که برای تقویت معیشت مرزنشیان در حوزه گردشگری موثر است.

در شرایط موجود با توجه به‌وجود میراث ناملموس و توسعه طبیعت‌گردی و بوم‌گردی مناطق روستایی و عرصه‌های طبیعی و مشارکت جوامع‌ محلی، می‌توان در فعالیت‌های گردشگری به‌ویژه اکوتوریسم و افزایش تعداد گردشگران ورودی به استان کردستان از طریق شهرهای مرزی به ویژه مریوان و بانه در راستای تقویت مرزنشینان گام برداشت.

لزوم توجه به بحث گردشگری مرزی در کردستان و بررسی اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست‌‎محیطی حاصل از آن به‌عنوان یک جنبه مهم در قرن حاضر می‌تواند به‌عنوان منبع جدید درآمدی برای مرزنشینان باشد و تا حدودی مشکلات آن‌ها را حل یا کمکی به تأمین معیشت آن‌ها باشد؛ بنابراین باید از همه ظرفیت‌های حوزه‌های مختلف برای بهبود معیشت خانواده‌های مرزنشین، اشتغال پایدار و توسعه صنعت گردشگری در این مناطق استفاده کرد.

منبع:میراث آریا

عروسک گردویی اقلید

هنوز هم در اقلید کوچه‌باغی‌ها با درختان سر به فلک کشیده و بلندقامت گردو مشاهده می‌شود و روزهای گرم تابستان که به پاییز که از راه می‌رسد، کوچه‌باغ‌های متعدد اقلید پر می‌شود از بوی گردو، بوی سبزی که تا عمق جانت نفوذ می‌کند، بوی تلخی خوشایندی که لذت را برای هر عابری همراه دارد.

شهرستان اقلید، از دیرباز تا امروز یکی از قطب‌های مهم تولید محصول گردو بوده است؛ شهرستانی با ۳۲۰۰ هکتار باغ و تولید و بیش از ۶هزار تن محصول گردو در هرسال، شهری با آب و هوایی سرد اما دل‌چسب از شمالی‌ترین شهرستان‌های استان فارس است و به دلیل سردسیری بودن این شهرستان و وجود درختان گردوی فراوان در این دیار، مادران اقلیدی در فصل برداشت گردو در این شهرستان برای کودکان خود، عروسک گردویی می‌سازند که ساخت عروسک گردویی به دو روش انجام می‌پذیرد که شرح آن در این گزارش به‌صورت کامل آمده است.

در روش اول ابتدا حدود ۲۰ سانتی‌متر از کاموا را دولا گره می‌زنند که دایره‌ای درست می‌شود و سپس این دایره کاموا را می‌چرخانند تا پر شود یعنی حدود ۱۰۰ دور کاموا را به شکل دایره‌ای می‌چرخانند پس بالای کاموا را گره می‌زنند و قسمت پایین آن را قیچی می‌کنند قسمت گره‌خورده سر عروسک است گردو را وسط کاموا قرار می‌دهند به شکلی که کاموا آن را بپوشاند و پیدا نباشد و از قسمت گردن و گلوی عروسک گره می‌زنند حالا سر عروسک درست‌شده است.

پس‌ازآن گردویی دیگر زیر گردو اول قرار می‌دهند و دو بار پایین گردوی دوم را هم گره می‌زنند، قسمت پایین پای عروسک هست که چیده و مرتب می‌شود و به دو قسمت مساوی تقسیم می‌شود و سپس منتهی‌الیه هر دو قسمت کاموا را گره می‌زنند تا پای عروسک نیز آماده درست شود و برای دست عروسک دوباره به‌اندازه ۱۰ تا ۱۲ سانتی‌متر کاموا را همانند قبل دایره‌وار آماده می‌کنند و کاموا را دور آن می‌پیچند و وسط آن را با تکه‌ای دیگر از کاموا می‌پیچند و سپس محکم می‌کنند و گره می‌زنند و با نخ و سوزن به پشت گردن عروسک متصل می‌کنند و دو بار منتهی‌الیه نخ کاموا آن را می‌دوزند تا دست‌ها ساخته شود و عروسک گردویی ساخته‌شده است.

درروش دوم برای ساخت عروسک گردویی اقلید ابتدا دوتکه چوب کوچک را به شکل به‌اضافه روی‌هم قرار می‌دهند و به‌وسیله نخ محکم می‌بندند سپس ته گردو را خالی می‌کنند و روی چوب قرار می‌دهند تا سر عروسک آماده شود، حالا ساختار عروسک آماده‌شده است.

و پس‌ازآن نوبت به رویه عروسک می‌رسد که کاموا را به شکل دایره گره می‌زنند و دورهم می‌پیچند و همانند مرحله قبل وسط آن را گره می‌زنند و آن را روی عروسک قرار می‌دهند و گردن عروسک را با نخ محکم می‌بندند، حالا سر عروسک آماده هست و نوبت به شکل‌دهی دست‌وپایش می‌رسد.

برای شکل‌دهی به دست‌ها و پاهای عروسک گردویی از قسمت گردن نخ‌ها را به سه بخش تقسیم می‌کنند دو قسمت راه‌دست‌ها و یک قسمت تنه آن است که دوباره منتهی‌الیه دست‌ها را می‌بندند و گره می‌زنند و در آخر نوبت به پاهای عروسک می‌رسد که آن‌هم رشته‌های کاموا از وسط به دو قسمت تقسیم‌شده و آخر آن را گره می‌زدند به این شکل عروسک آماده می‌شود.

مهارت ساخت عروسک گردویی شهرستان اقلید به شماره ۲۴۰۳ در سال جاری به ثبت ملی رسیده است.

منبع:میراث آریا

ببر بدبختی را شکست می‌دهد!

ببرها هم به عنوان یک حیوان خطرناک و هم به عنوان یک موجود نگهبان از قدیم مورد احترام بودند. کره‌ای‌ها آنقدر به این حیوان احترام می‌گذارند که بسیاری معتقدند شکل شبه‌جزیره کره شبیه به یک ببر است. حتی نمادهای رسمی بازی‌های المپیک تابستانی در سال ۱۹۸۸ که در کره جنوبی برگزار شد، ببر بود. ببرهایی به نام هودوری و سوهورانگ هم برای بازی‌های المپیک زمستانی ۲۰۱۸ در پیونگ چانگ، گانگوون حضور داشتند.

طبق چرخه زودیاک ۱۲ساله چینی، امسال سال ببر است. هر یک از ۱۲ حیوان زودیاک اهمیت خاص خود را دارند، اما برای سرزمین ببرها، سال ۲۰۲۲ اهمیت ویژه‌ای دارد.

نمادهای غول‌پیکر ببر در سراسر این کشور به چشم می‌خورد. آن‌ها در مکان‌های مهمی مانند روبروی مرکز خرید COEX در سامسونگ-دونگ، جنوب سئول و ساحل Haeundae در بوسان برپا شده‌اند و به سوژه عکاسی محبوبی در بین بازدیدکنندگان بدل شده‌اند.

موزه ملی کره جنوبی چند سال است که نمایشگاه سالانه خود را با تمرکز حیوان زودیاک آن سال افتتاح می‌کند. برای ببر امسال، نمایشگاه «سرزمین ببرها» در شعبه موزه سئول در ۲۲ دسامبر آغاز به کار کرد.

این حیوان همچنین به شدت با فرهنگ کره‌ای مرتبط است. هم کوه‌ها و هم ببرها سوژه‌های محبوب هنرمندان چوسون (۱۹۱۰-۱۳۹۲) بوده‌اند. ببرها حتی در اسطوره‌ای که تاریخ کره را آغاز می‌کند (افسانه دانگون) حضور دارند.

در این افسانه، یک ببر و یک خرس برای تبدیل شدن به انسان باید ۲۰ حبه سیر و یک بسته ماگورت (یک گیاه خاص) بخورند و به مدت صد روز از نور خورشید دور بمانند. ببر پس از ۲۰ روز تسلیم می‌شود، در حالی که خرس‌ماموریت را به پایان می‌رساند و به یک زن تبدیل می‌شود. این زن دانگون را به دنیا می‌آورد که به عنوان بنیانگذار افسانه‌ای کره شناخته می‌شود. اگرچه این خرس است که نقش مهم‌تری را در افسانه ایفا می‌کند، ببرها بسیار بیشتر از خرس‌ها در فولکلور کره‌ای دیده می‌شوند.

طبق گزارش موزه ملی کره، بیش از هزار داستان عامیانه وجود دارد که ببرها را در «مجموعه جامع فولکلور کره‌ای» و بیش از ۷۰۰ مقاله در «سوابق واقعی سلسله چوسون» به تصویر می‌کشد.

کیم هیونگ جو، متصدی نمایشگاه گفت: «آثار وسیع ببرها که در ادبیاتی که سنت شفاهی و تاریخ مکتوب را مستند می‌کند، می‌تواند شواهدی برای حضور ببر در زندگی ما در طول تاریخ باشد.»

«با تخریب زیستگاه‌های ببرها، آن‌ها هم شروع به ناپدید شدن کردند، و چاخوگابسا (نیروی ویژه برای شکار ببر در سلسله چوسون) نقش مهمی در این قضیه داشت. در طول اشغال ژاپن، این سیاست کشتن حیوانات خطرناک را تشویق می‌کرد که در نهایت کاهش جمعیت ببرها را تشدید کرد. در نتیجه، ببرها اکنون یک گونه در خطر انقراض هستند. با این حال، آن‌ها در فولکلور ما زنده و پرتعداد هستند.»

نمایشگاه ببرها را از دو منظر مختلف، ابتدا به عنوان «خدایان کوهستان» و سپس به عنوان «حیوانی که بدبختی را شکست می‌دهد» به تصویر می‌کشد.

در ” «سانسیندو» (نقاشی خدای کوه)، که در طول مراسم eunsan byeolsinje (یک مراسم شمنی که برای ادای احترام به خدای نگهبان روستای یونسان در بویئو، چانگ‌چئونگ جنوبی برگزار می‌شد) استفاده می‌شد، خدایان کوه همراه با یک ببر سفید که هلو و بولوچو (گیاه جوانی جاودانه) در دست دارد به تصویر کشیده شدند. Eunsan byeolsinje در سال ۱۹۶۶ به عنوان میراث فرهنگی ناملموس ملی معرفی شد.

همچنین عکس‌های سیاه و سفیدی از Sansindo و Sansindang (زیارتگاه خدای کوه) وجود دارد که توسط فولکلوریست مشهور کره‌ای، Seoknam Song Seok-han که بین سال‌های ۱۹۰۴ و ۱۹۴۸ می‌زیست، در طول کار میدانی‌اش در دهه ۱۹۳۰ گرفته شده است.

برای کره‌ای‌ها، ببرها موجوداتی بودند که بدبختی را شکست می‌دادند. به همین دلیل است که اغلب بر روی نقاشی‌های روز سال نو به نام سهوا و در طلسم‌ها در روز پنجم از ماه پنجم، که به ایهو معروف است، ظاهر می‌شوند.

کیم در ادامه اشاره کرد: «اینها آداب و رسوم اجداد ما بود که امیدوار بودند با شجاعت ببرها بدبختی را شکست دهند.»

به عنوان بخشی از نمایشگاه، بازدیدکنندگان می‌توانند شاهد «Yeolyangsesigi» (سوابق جشن‌های فصلی در اطراف پایتخت) باشند. استفاده از ببر در رسم سهوا و ایهو را نشان می‌دهد. چوب‌های طلسم برای سمجه (آب، آتش و باد) نیز در این بخش به نمایش گذاشته شده است. ببرها و شاهین‌ها معمولاً روی طلسم سامجه حک می‌شوند. همچنین نقاشی‌های متعددی وجود دارد که ببر و زاغی را با هم به تصویر می‌کشد.

در چنین نقاشی‌هایی، مانند قرن نوزدهم «ببر و زاغ»، ببر نماد قدردانی و شکست شر است، در حالی که درخت کاج نماد طول عمر است. به گفته کیم، زاغ‌ها نماد شادی هستند. تعبیر دیگر از این نقاشی این است که ببر و زاغ به ترتیب استعاره‌ای از افراد قوی و افراد ضعیف هستند.

این نمایشگاه تا ۱۰ اسفند در محل موزه ملی کره جنوبی ادامه دارد.

منبع:میراث آریا

زبان فارسی پیوند دهنده اندیشه‌ها در قفقاز

عضو هیات‌ علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با بررسی کتیبه‌های فارسی در منطقه قفقاز، گفت: زبان فارسی در این منطقه علاوه بر کارکردهای دیوانی، نقش پیونددهنده اندیشه‌ها و زبان دین و باورهای معنوی مردم را داشته است.

به گزارش ایرنا، مرتضی رضوانفر در  وبینار بناهای کتیبه‌دار قفقاز  با اشاره به شهر دربند در روسیه امروزی که زمانی، شمالی‌ترین شهر ساسانیان بود، گفت: در تاریخ آمده است که خسرو انوشیروان (پادشاه سلسله ساسانیان/ ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی) به دستور پدرش (قباد ساسانی)، هزاران نیرو و خانواده‌های آنها را به این منطقه برد تا دیواری ۴۰ کیلومتری با کارکرد دفاعی بسازند و ضمن احداث یک حصار دور شهر، در آنجا بمانند و زندگی کنند.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با اشاره به دژ معروف شهر دربند با نام نارین قلعه، اظهار داشت: این قلعه سال ۲۰۰۳ میلادی در فهرست یونسکو ثبت جهانی شد. در میان معیارهای ثبت این اثر در یونسکو، به ساسانی بودن معماری قلعه نیز اشاره شده و یادآوری شده است که این بنای ساسانی، به مدت ۱۵۰۰ سال کارکرد دفاعی داشته است. زیرا اقوامی که قرون بعد به آنجا رفتند نیز آن را مرمت و از آن استفاده کردند.

این پژوهشگر یادآور شد که دست‌کم دو کتیبه فارسی و ۳۲ کتیبه پهلوی در نارین قلعه و دیوارهای آن وجود دارد که اغلب این کتیبه‌ها را معماران نوشته‌اند.

شعری که نخ تسبیح اندیشه‌ها است

رضوانفر اظهار داشت: زبان فارسی در طول تاریخ، گاه نقش نخ تسبیحی را ایفا کرده است که با آن، می‌توان رد پای شباهت‌های فرهنگی را یافت. مثلا بالای سردر بناهایی در شهرهای دربند در روسیه، باکو در جمهوری آذربایجان، کابل در افغانستان، پیشاور در پاکستان، راولپندی در هند، می‌توان این بیت «گشاده باد به دولت همیشه این درگاه / به حق اشهد ان لا اله الی الله» را مشاهده کرد.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با اشاره به اینکه فقط در شهر ابیانه در ایران، ۱۲ سردر با این شعر را شناسایی کرده است، یادآور شد: سردرِ یک بنا، پیشانی و نماد ایدئولوژی صاحب آن بنا است و به همین دلیل، شعری که در گستره‌ای بزرگ از جغرافیای تمدن‌های آن روز روی سردرها استفاده می‌شد، هم شباهت‌های فرهنگی را نشان می‌دهد و هم حاکی از نقش زبان فارسی به عنوان نخ تسبیه این باورها و فرهنگ‌ها است.

شعر فارسی به مثابه زبان دین

رضوانفر در بخش دیگری از سخنان خود، به نقش زبان فارسی در باورهای دینی مسلمانان در کشورهای مختلف پرداخت و درباره منطقه قفقاز گفت: در حالی که خطاطی‌های محراب‌ها در مساجد ایران معمولا به زبان عربی است، در بسیاری از مسجدهای قفقاز، ما شاهد حضور ادبیات فارسی در محراب هستیم.

وی افزود: اصولا دو عنصر در مساجد قفقاز چشم گیر است؛ نخست، شعر محتشم کاشانی (باز این چه شورش است…) و دوم، نشان شیر و خورشید که البته از این نشان به عنوان نماد اسدالله امام علی (ع) و ذوالفقار (شمشیر امام) استفاده شده است. همچنین روی آرامگاه‌ها و سنگ مزارها که از عناصر مقدس بصری هستند نیز در منطقه قفقاز شاهد حضور برجسته شعر فارسی هستیم.

نمادهایی از تداوم اندیشه ایرانی

رضوانفر با نمایش تصاویری از مسجدی در ماخاچ‌قلعه پایتخت جمهوری داغستان، توضیح داد: روی این مسجد که ۹۰ سال پس از الحاق منطقه به قلمروی روس‌ها ساخته شده است، همچنان کتیبه‌هایی با نام شاهان ایرانی وجود دارد. البته برخی گروه‌های تندرو در منطقه، عمدا نام شاهان ایرانی را با سنگ زده‌اند تا این تداوم اندیشه و وابستگی فکری، مشخص نباشد.

این استاد مردم‌شناسی با اشاره به قحطی نیمه دوم قرن نوزدهم در ایران، گفت: در این دوره، گروه‌هایی از ایرانیان از مناطق مختلف به منطقه قفقاز مهاجرت کردند. به همین دلیل، در شهرهای مختلف، مانند دربند، ماخاچ‌قلعه، ولادی قفقاز، آستاراخان، قیزلار و… بناهایی با نام مسجد ایرانیان  وجود دارد. همچنین در ماخاچ‌قلعه، آرامگاه ایرانیان را دیده می شود که روی سنگ مزارها، با عباراتی مانند ایرانی و سرابی، زنجانی، اردبیلی، قزوینی و… توضیح داده شده است که اصلیت این فرد(متوفی) به کدام منطقه از ایران تعلق دارد.

رضوانفر با اشاره به روستاهایی که با نام ایران در داغستان و قفقاز وجود دارد، گفت: در روستایی به نام پرشیا، اهالی روستا خود را آذربایجانی و گیلانی می‌دانند و در زمان بازدید ما از آنجا، فردی به نام سید مازندرانی کدخدا بود که می‌گفت «اصلیت گیلانی دارد.»

روستاهای جالقان و میتاقی / اوستیا، ایرانی‌تباران قفقاز

رضوانفر با اشاره به دو روستای همجوار شهر دربند، گفت: این دو روستا، جالقان و میتاقی نام دارد. ساکنان این دو روستا می‌گویند «از نسلی هستند که خسرو انوشیروان با خودش به این منطقه آورده بود»؛ اهالی میتاقی معتقدند به زبان قرن ششمی سخن می‌گویند و جالقانی‌ها نیز بر این باورند که به گونه‌ای از زبان پهلوی که در قرن دوم رایج بود، صحبت می‌کنند. حتی برخی ترانه‌هایی که مادران و مادربزرگ‌ها در این منطقه برای کودکان می‌خوانند، بسیار به ترانه‌های نام‌آشنا در ایران شبیه است و فقط بعضی واژگان آنها تفاوت دارد.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با اشاره به جمهوری خودمختار اوستیا گفت: مردم اوستیا به منطقه خود ایرستون و به زبان خود که شاخه‌ای از زبان‌های ایرانی است، «ایرونی» (Ironi) می‌گویند. در شمال این منطقه نیز روستای ایران وجود دارد. همچنین بلندترین کوه اوستیا البرز است که با تلفظ محلی البروس (ارتفاع ۵۶۴۲ متر) گفته می‌شود. برخی بر این باورند که «آریایی‌ها از نزدیکی همین کوه البرز در اوستیا تقسیم شدند به مناطق مختلف کوچ کردند.»

کتیبه‌های ایرانی در باکو

رضوانفر با اشاره به ایچری‌شهر که بافت قدیم باکو در جمهوری آذربایجان که ارگ باکو نیز نامیده می‌شود، گفت: از سردرِ این مجموعه که ثبت جهانی شده است تا داخل آن، کتیبه‌های فارسی را مشاهده می‌شود. کتیبه‌های این مجموعه، به دوره‌های مختلف تاریخ مربوط است. در مسجد جمعه این شهر نیز فرمان شاه عباس صفوی (سلطنت ۹۶۵ – ۱۰۰۷ هجری شمسی) برای عفو مالیاتی باکو دیده می‌شود. چندین کتیبه فارسی با خط نسخ، ثلث و خطوط دیگر مربوط به شاه طهماسب صفوی (سلطنت ۹۳۰–۹۸۴ هجری قمری) ، اولجایتو خدابنده (هشتمین سلطان ایلخانان/۷۰۳ تا ۷۱۶ ه. ق) هم در همین مسجد وجود دارد.

وی توضیح داد: کمی پایین‌تر از مسجد جمعه در مجموعه ایچری شهر، کاخ شروان‌شاهان دیده می‌شود که ۷۰۰ قطعه کتیبه که از قعر دریای مازندران کشف شده، در آن نگهداری می‌شود. که به نظرم این تکه کتیبه‌ها احتمالا نوعی طلسم بوده‌اند؛ چون خط بسیار زشتی دارند، برخی نمادها مانند انسان، گاو و دیو روی آنها دیده می‌شود و از کنار هم قراردادن آنها نمی‌توان به هیچ جمله معناداری رسید. روی برخی کتیبه‌ها هم نام‌هایی مانند فریبرز، منوچهر و… مشاهده می شود. محراب مسجد بیگلر و نیز آتشگاه باکو از دیگر اماکنی است که کتیبه‌های فارسی روی آن دیده می‌شود.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی با برشمردن کتیبه‌های فارسی در مناطق نارداران و گنجه، گفت: در شهر بردعه پایتخت تاریخی اران، مقبره‌ای وجود دارد که اهالی محل، آن را به نوشابه خانم منتسب می‌کنند. نوشابه خانم، همان کسی است که در شاهنامه فردوسی هم وصف او آمده است. هرچند به نظر می‌رسد بنای مقبره به دوره سلجوقیان مربوط باشد.

وی افزود: مقبره بهمن میرزا، پسر عباس میرزا (از شاهزادگان قاجار و فرزند فتحعلی‌شاه) هم کنار آرامگاه نوشابه خانم قرار دارد و روی آن، این بیت از فردوسی نوشته شده است: «اگر سال گردد فزون از هزار / همین بود خواهد سرانجام کار»

کتیبه‌های فارسی در نخجوان

رضوانفر با برشمردن کتیبه‌های فارسی در جمهوری خودمختار نخجوان، گفت: نگین معماری نخجوان، آرامگاه مومنه خاتون (عروس سلجوقی) است که ۲۳ متر ارتفاع دارد و بالای آن با خط کوفی نوشته شده است: «ما بگردیم پس بماند روزگار / ما بمیریم این بماند یادگار»

وی افزود: در مسجد جامع نخجوان هم کتیبه‌ای فارسی وجود داشت که به اسم مرمت به موزه برده و جایش روی مسجد پر شده، همچنین در غار معروف به اصحاب کهف هم کتیبه‌ای فارسی درباره اقدامات حاکم محلی وقت دیده می‌شود. در مسجد جامع شهر اردوباد، کتیبه شاه عباس مبنی بر معافیت مادام‌العمر اهالی اردوباد از مالیات وجود دارد. چون اهالی اردوباد در مقابل حمله‌های عثمانیان مقاومت می‌کردند و دو بار توسط عثمانیان قتل عام شده بودند، شاه عباس به خاطر ارادت و وفاداری اهالی محل به ایران، این منطقه را برای همیشه از مالیات معاف کرد.

رضوانفر با بیان اینکه «در قبرستان ملک بهرام اردوباد نیز سنگ مزارهایی به فارسی وجود دارد»، ابراز امیدواری کرد که از کتیبه‌های فارسی مسجد گوهریه در شهر شوشی محافظت شود.

قدیمی‌ترین نشان اسدالله در ارمنستان

رضوانفر با برشمردن کتیبه‌های فارسی مساجد ارمنستان، گفت: مسجد کبود، محراب‌هایی برای شیعیان و سنی‌ها دارد که روی هر دوی آنها متون فارسی درج شده است. همچنین شعر محتشم کاشانی (۹۰۶-۹۰۵ هجری قمری) در حسینیه این مسجد می‌توان دید.

عضو هیأت‌علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری وزارت میراث فرهنگی گفت: در روستایی در ارمنستان، مسجدی وجود دارد که بنای آن اکنون درون باغچه یک خانه واقع شده است و پیرزنی که مالک این خانه بود، به فرزندانش وصیت کرده بود که از این مسجد مانند یک کلیسا محافظت کنند. درون این بنا، نام‌های الله، محمد (ص)، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) دیده می‌شود و تصویر شیر با شمشیر ذوالفقار در دست و سال ساخت (۶۶۱ ) درج شده است. با توجه به اینکه سال ۶۶۱ به دوران قبل از صفویان و به عصر ایلخانان مربوط است، می‌توان گفت تاریخ شیر (اسدالله) و شمشیر (ذوالفقار) به دوران پیش از صفویان نیز برمی‌گردد.

وبینار بناهای کتیبه‌دار قفقاز با همت گروه مطالعات و حفاظت معماری و شهری ایران دانشگاه تهران و با همکاری انجمن علمی مطالعات معماری ایران دانشگاه تهران برگزار شد.

منبع:ایرنا

جایگاه مسیحیان در گذشته تاریخی مشهد

کلیسای مسروپ مقدس و آرامستان ارامنه حضور فعال توام با همراهی مسیحیان در گذشته تاریخی مشهد را نشان می‌دهد که برای حفظ هویت شهر مشهد این دو بنا باید حفظ شده و روایت حضور ارامنه و مسیحیان و جایگاه آنان در گذشته مشهد نیز برای مردم بیان شود.

رضا سلیمان‌نوری، خراسان‌پژوه در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص ساخت کلیسای ارامنه در مشهد اظهار کرد: یکی از سیاست‌های خاص نادرشاه برای بهبود شرایط سکونت در مشهد به عنوان پایتخت سلسله افشاریه، انتقال هنرمندان، صنعتگران و تاجران سایر شهرها و نقاط تحت تسلط خود به این شهر بود. وی در انجام این مهم نه تنها تعداد قابل توجهی از صنعتگران هندی را به منظور ساخت مقبره خود در مشهد و سپس ایجاد کاخ خورشید در کلات به خراسان آورد، بلکه زمینه مهاجرت بخشی از یهودیان گیلانی و ارامنه ساکن جلفا به مشهد را نیز فراهم کرد.

وی افزود: بر اساس اندیشه نادرشاه، دلیل فعالیت و تبحر این دو گروه اقلیت دینی در حوزه‌هایی چون زرگری، جواهرسازی و بازرگانی، شرایط اقتصادی مشهد را به نوعی بهبود می‌بخشید که ساکنان آن زندگی بهتری را نسبت به ساکنان اصفهان و قزوین پایتخت‌های شناخته شده عهد صفوی تجربه می‌کردند.

پایان حضور کوتاه‌مدت مسیحیان در مشهد با پایان سلسله افشاریه

این خراسان‌پژوه ادامه داد: البته این موضوع با قتل ناگهانی نادرشاه نه تنها به سرانجام نرسید، بلکه قتل عام گسترده بازرگانان، تجار و صاحبان مال و مکنت در دوره جابه‌جایی قدرت در بین جانشینان وی تا هنگام تسلط فتحعلی شاه قاجار بر مشهد و پایان حکومت افشاریان در خراسان، باعث پایان حضور کوتاه مدت مسیحیان در مشهد شد.

سیلمان‌نوری گفت: این ریشه‌کنی به صورتی بود که هرچند جوناس هنوی، بازرگان انگلیسی بازدیدکننده از مشهد در عهد  نادرشاهی، در خاطرات خود از کلیسای ارامنه در نزدیکی مقبره ساخته شده توسط نادرشاه برای خود خبر می‌دهد، اما در هیچ کدام از آثار وی تا اواخر قرن گذشته حتی در کتاب سه جلدی «مطلع‌الشمس» که روایت سفر ناصرالدین شاه به مشهد به قلم «محمدحسن اعتمادالسلطنه ملقب به صنیع‌الدوله» است، اشاره‌ای به حضور پیروان هیچ یک از فرق مسیحی در مشهد نشده است.

وی یادآور شد: هرچند در کتاب «مکتب شاپور» که به بررسی مشهد در ابتدای سده معاصر اختصاص دارد، اشاره‌ای به وجود مسیحیان و ارامنه در مشهد نشده است، اما اسناد موجود از آن دوران به ویژه آنچه جهانگردان سفر کرده به مشهد در سال‌های پایانی قرن گذشته و ابتدای قرن جاری ثبت کرده‌اند، خلاف این ادعا را ثابت می‌کند. گویی که نویسندگان مکتب شاپور معذوریتی در بیان حضور مسیحیان در مشهد داشته‌اند.

کلیسای ارامنه مشهد در چه دوره‌ای ساخته شد؟

رئیس هیات مدیره انجمن توسعه گردشگری چهارباغ خراسان خاطرنشان کرد: بر اساس اسناد موجود، در سال‌های پس از مشروطه به آرامی تعدادی از بازرگانان ‏ارمنی از راه روسیه به مشهد آمده و در این شهر ساکن شده‌اند. پس از آن نیز با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی کشور تا پایان دوره پهلوی اول، هر روز به شمار مسیحیان و ارامنه در مشهد اضافه می‌شد تا حدی که با موافقت استاندار وقت در سال ۱۳۱۷ کلیسای ویژه ارامنه در میدان ده دی مشهد ساخته شد.

سلیمان‌نوری تصریح کرد: مسیحیان به ویژه ارامنه در این دوران نه تنها در ساختار فرهنگی و اجتماعی مشهد پذیرفته شدند، بلکه بازوان قدرتمندی برای اجرای برنامه‌های فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی حکومت در شهر بودند. آرسن و هاراند مانگاساریان پدر و پسری که بزرگ‌ترین سینماداران مشهد در سال‌های پیش از انقلاب به شمار می‌رفتند، در کنار آنان آبکار گاسپاریان و آرمناک سانتوریان دو سینمادار دیگر برجسته ارمنی از جمله این افراد هستند.

نقش مسیحیان مقیم مشهد در توسعه حوزه‌های مختلف شهری

وی بیان کرد: البته مسیحیان مشهد و در راس آن‌ها ارامنه در حوزه‌های دیگر شهری نیز فعالیت داشتند. به طور مثال ملکن هارتوانیان فردی است که صنعت نساجی و برق را برای مشهد به ارمغان آورده و مهندس یفرم توماس نیز آسفالت بولوار وکیل‌آباد را از خود به یادگار گذاشته است. البته النا درمگردپچیان در دوران خود برترین معلم پیانو در مشهد به شمار می‌رفت. همچنین پول ژولیا هماتولوژیست در شهر معروف شده بود؛ البته که نباید از کنار نام دکتر بادالیان، پزشک ارمنی که بسیاری از کودکان دهه‌های ۴۰ تا ۶۰ مشهد بیمار وی بودند نیز به راحتی گذشت.

این خراسان‌پژوه افزود: مسیحیان در مشهد سال‌های سال در کنار مسلمانان زندگی می‌کردند و حتی یکی از آنان یعنی آلبرت بیله عیوض نیز در جریان جنگ تحمیلی شهید شد، اما شرایط فرهنگی و اقتصادی شهر به گونه‌ای جلو رفت که به آرامی از تعداد آنان در مشهد کاسته شد، در حدی که در سرشماری عمومی سال ۱۳۷۵ تنها ۶۱ نفر از ساکنان مشهد خود را مسیحی معرفی کردند و در مهر ماه سال ۱۳۷۹ در آخرین انتخابات شورای کلیسایی مشهد، تنها ۲۳ نفر شرکت داشتند. متأسفانه آخرین سرشماری‌ها بازگوکننده این است که مسیحیان و ارامنه دیگر در ساختار جمعیتی مشهد جایگاهی ندارند.

سلیمان‌نوری عنوان کرد: وجود دو بنای ثبت ملی کلیسای مسروپ مقدس که مردم مشهد آن را به کلیسای ده دی می‌شناسند و آرامستان ارامنه واقع در چهار راه شهید کریمی، حضور فعال توام با همراهی مسیحیان در گذشته تاریخی مشهد را نشان می‌دهد.

وی گفت: البته لازم است برای حفظ هویت شهر مشهد به عنوان شهری که زمانی به پیروی از امام گفت‌وگوها محل تضارب‌آرا و اندیشه‌های پیروان مذاهب مختلف بوده و در حال حاضر نیز ظرفیتی بزرگ در بازگو کردن واقعیت اسلام رحمانی گفت‌وگو محور دارد، این دو بنا حفظ شده و روایت حضور ارامنه و مسیحیان و جایگاه آنان در گذشته مشهد برای مردم بیان شود.

منبع:ایسنا