شمخال؛ بهشت جاذبه‌های ژئوتوریسمی

عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی گفت: شمخال منطقه‌ای پویا و فعال است که می‌تواند به بهشت زمین‌شناسان و علاقه‌مندان به علم زمین‌شناسی تبدیل شود.

مژگان ثابت تیموری در گفت‌وگو با ایسنا به معرفی و شرح ویژگی‌های ژئوتوریسمی منطقه شمخال پرداخت و اظهار کرد: روستای شمخال و دره شمخال که منتسب به نام همین روستا است از روستاهای منطقه شمال شرق خراسان رضوی، واقع در دهستان دولتخانه از توابع شهرستان قوچان بوده، در فاصله ۲۵ کیلومتری کشور ترکمنستان و شهر مرزی باجگیران و در ۸۰ کیلومتر  از شهر قوچان واقع شده ‌است. شمخال یکی از روستاهایی است که به واسطه دور از دسترس ‌بودن و همینطور قرار داشتن در منطقه تحت حفاظت محیط زیست به گونه‌ای از بسیاری آسیب‌ها و تخریب‌های شدید محفوظ بوده است.

وی تشریح کرد: این منطقه در دل کوه‌های هزارمسجد و باجگیران واقع شده ‌است که ارتفاع آن از سطح دریاهای آزاد از ۱۴۰۰ تا ۲۰۸۰ متر متغیر بوده و حداقل شیب ۲۵ درصد دارد. در مسیر جاده اصلی منطقه شمخال، روستای شمخال، روستایی تاریخی و قدیمی است و نام آن برگرفته از نام نوعی تفنگ بزرگ و سنگین سرپُر بوده و هنچنین می‌توان گفت که نامش به ریشه کرمانجی آن «تفنگ دست‌ساز» و «دلیر» باز می‌گردد.

عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی اضافه کرد: ظاهرا این نام‌گذاری برگرفته از ویژگی آباد بودن، مرزی ‌بودن و بکر بودن این منطقه بوده که برای حفاظت ساکنین به رزم‌آوری و جنگ‌آوری شهرت داشته‌اند. حتی در حال حاضر نیز می‌توان روحیه شجاعت و رشادت را میان مردمان این منطقه مشاهده کرد.

ثابت‌تیموری خاطرنشان کرد: این رود دره U شکل که در زمین‌شناسی «گپ» نامیده می‌شود، مسیر دسترسی بسیار سهل الوصولی دارد و همینطور به واسطه داشتن ویژگی‌های زمین‌شناختی خاص منطقه، از جاذبه‌های غیر زنده ارزشمند این منطقه است. این دره در برخی از مناطق به حالت V  تغییر شکل داده و عمق آن به ۲۰۰ متر می‌رسد. دره و دیواره‌های سنگی آن ترکیبی از رسوبات مارنی و آهکی است. بررسی ساختارهای زمین‌شناسی و طبیعی این منطقه، یک گردشگر را در فضایی بکر و در ترکیبی از تاریخ زمین و فضای زنده و غیرزنده مرتبط با آن قرار می‌دهد.

وجود گونه‌های خاص گیاهی و جانوری از ویژگی‌های منطقه شمخال است

وی ادامه داد: از ویژگی‌های بسیار ارزشمند این منطقه به واسطه قرارگیری در موقعیت جغرافیایی خاص و تحت حفاظت محیط زیست، مشاهده انواع گونه‌های جانوری و گیاهی منحصر به‌فرد و جذاب را می‌توان نام برد. از دیگر ویژگی‌های خاص این منطقه، وجود گیاهان متنوع، به ویژه گیاهان دارویی است. در این منطقه همچنین گونه‌های تحت حفاظت محیط زیست از جمله درختان، درختچه‌ها و گیاهان بوته‌ای و علفی متنوعی چون گردو، گیلاس، زردآلو، چنار، سپیدار، بید، تمشک، زرشک، زالزالک، ولیک، بادامشک، چریش، موسیر، گون، کاکوتی، درمنه، کلاه میرحسن، بومادران، تلخه، گاوزبان، ‌گون، کنگر، اسپرس، باریجه، ارزن وحشی، کاکوتی و لاله در دسترس قرار دارد.

عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی گفت: در طول مسیر این رود دره که به سد درونگر ختم می‌شود وجود گونه‌های درختچه‌ای و رویش گونه‌ای از درخت‌ها روی دیوارها، شیب‌ها و کف بستر سبب ایجاد زیستگاه‌های متنوع برای گونه‌های جانوری به ویژه پرندگان و خزندگان وابسته به این گونه‌های گیاهی شده است.

ثابت‌تیموری گفت: خوشبختانه طی ۱۵ سال گذشته، حضور مختصصان گردشگری به ویژه اکوتوریست‌ها و علاقه‌مندان به تفرج در مناطق بکر و جذاب طبیعی، توجه به این روستا و به خصوص رود دره شمخال را بیشتر کرده است. رود دره شمخال از دره‌هایی با جریان آب دائمی است. هرچند در ۸ کیلومتر ابتدایی مسیر ورود به دره از سمت روستای شمخال حجم آب کمتر است، اما در کل مسیر جریان آب دائمی بوده که ممکن است گاهی با وقوع بارندگی شدید در بالادست رودخانه منجر به ایجاد سیلاب‌های شدید شود.

وی عنوان کرد: کف دره را سنگ‌فرشی از سنگ‌های متنوع و جذاب پوشش داده است. لانه پرندگان بسیار متنوع و گونه‌های بسیار خاص جانوری بر روی دیواره‌های این رود دره بلند بسیار دیدنی و جذاب است. رود شمخال از رودهای قرچغه، دربادام و شارک منشعب شده و به سد درونگر ختم می‌شوند که حدود ۳۰ کیلومتر از روستا فاصله دارد.

عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی در خصوص ویژگی‌های جمعیت‌شناختی این روستا اظهار کرد: ریشه مردمان این منطقه کرمانج است و بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۱۰۰ نفر در این روستا زندگی می‌کنند. یعنی شما جمعیت زیادی را در این روستا نمی‌بینید و البته همین تعداد نیز به طور ویژه‌ای پذیرای گردشگران هستند. برخی از روستاییان طی چند سال اخیر، منازل خود را بر اساس استانداردهای وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی‌ و تحت نظارت اداره کل استان به اقامتگاه‌های بوم‌گردی تغییر کاربری داده‌اند.

ثابت تیموری تصریح کرد: در این منطقه برای حمل بار و جابجایی مسافران از چهارپایان استفاده می‌شود. همینطور داشتن اقامتگاه‌های زیبا به همراه طبخ غذاهای محلی، مطلوب بسیاری از گردشگرانی است که از این منطقه بازدید کرده‌اند. اکثر دفاتر خدمات مسافرتی نیز اقدام به برگزاری تورهایی یک یا دو روزه برای بازدید از این رود دره می‌کنند. این نکته حائز اهمیت است که سفر در فصل‌هایی چون پاییز و بهار به دلیل بارندگی‌های شدید مناسب نبوده و شاید گردشگران نتوانند به خوبی مسیر را تشخیص دهند. بنابراین ضرورت دارد افرادی آموزش دیده و همراه با یک راهنمای گردشگری حرفه‌ای و متخصص ژئوتوریسم یا اکوتوریسم و بلد محلی در این مسیر با گروهی که قصد بازدید از منطقه را دارندهمراه شود و از آنجایی که طول مسیر تا مقصد و اطراق‌گاه‌های نهایی در انتهای مسیر رود دره ۱۸ کیلومتر است، اهمیت حرفه‌ای بودن، توانمند بودن و همراهی با راهنمایان گردشگری حرفه‌ای را دو چندان کرده است.

منطقه شمخال بهترین مکان برای زمین‌شناسان و علاقه‌مندان به زمین‌شناسی است

وی در خصوص دلایل شکل‌گیری این رود دره خاطرنشان کرد: این رود دره حاصل فرسایش جریان آب دائمی رودخانه شمخال است، هرچند بیرون‌آمدگی این فضا از دل دریاهایی که از گذشته‌های بسیار دور در این منطقه واقع بوده و جریانات بسیار شدیدی که در این حوزه وجود داشته، در شکل‌گیری این رود دره بی‌اهمیت نبوده است. فسیل‌هایی که در این منطقه دیده می‌شوند به دلیل سازندهای کنگلومرایی قابل مشاهده هستند. ترکیب ماسه‌ سنگی با آهک و مارن نیز جلوه بسیار متفاوت و خاصی به این رود دره داده است.

عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی ادامه داد: بیشترین توجه زمین‌شناسان و ژئوتوریست‌ها به این منطقه، رخ‌نمون و پروفیل یا دیواره دره شمخال است که لایه‌هایی از سنگ‌های بسیار متنوع از جنس آهکی، فسیل‌دار در دل سازند تیرگان با ضخامت ۴۰۰ تا ۶۰۰ متر در طول رود دره را ایجاد کرده است. تاقدیس و ناودیس‌های متنوع، هوازدگی و انحلال شیمیایی و زیستی ناشی از رشد گیاهان و لانه‌سازی جانوران که در تخصص و زمینه مطالعه زمین‌شناسان است به همراه وجود کوه‌زایی‌های جدید و جوان این منطقه، یادآور این نکته است که شمخال از لحاظ فیزیکی و شیمیایی هنوز زنده و در حال تغییر و تکامل است که عملا می‌تواند بهشت زمین‌شناسان و علاقه‌مندان به علم زمین‌شناسی باشد.

منبع:ایسنا

با زلزله در سفر چه کنیم؟

زلزله‌های پی در پی در جنوب ایران، بعضی مسافران را دچار تردید و نگرانی کرده و برنامه سفر را در مسیرهایی مختل کرده است. در وضع کنونی، پرسش این است زمانی که مقصدِ سفر با زلزله و یا دیگر حوادث طبیعی روبه‌رو شد، چه باید کرد؟ از چه مناطقی باید دوری کرد؟ در چه شرایطی، سفر گروهی و یا تور کنسل می‌شود و اگر لغو شد، ‌ مسؤولیت خسارت آن با کیست؟

به گزارش ایسنا، محمد منظرنژاد ـ مدرس و فعال گردشگری و نویسنده کتاب «راهنمایی تور و قوانین و مقررات» ـ در پاسخ به این پرسش‌ها، نخست به قانون «فورس ماژور» که در قراردادهای مربوط به سفر نیز در یک بند به آن پرداخته شده است، اشاره می‌کند و می‌گوید: کنسل شدن سفر به یک مقصد، براساس اعلام شرایط «فورس ماژور» اتفاق می‌افتد. زمانی که شرایط طوری است که ارائه خدمات گردشگری ممکن نیست و وضعیت امداد و مسائل بهداشتی، زندگی مردم و زیرساخت‌ها به نوعی تحت تاثیر قرار گرفته و حضور گردشگر در منطقه می‌تواند باعث بحرانی شدن وضعیت شود، سازمان‌های مربوطه در مقصد و ارگان‌های متولی گردشگری می‌توانند اعلام شرایط بحرانی کنند.

او اظهار می‌کند: در مواقع ویژه، بر اثر حوادث غیرمترقبه و اعلام شرایط فورس ‌ماژور، تمام تعهدات منتفی و لغو است و شرایط تمام ارائه‌دهندگان خدمات موظف به برگشت مبالغ هستند. حال درصورتی‌که شرایط فورس‌ ماژور و ممانعت از سفر به یک مقصد اعلام شود و مجریان سفر با دانش از شرایط فورس‌ ماژور به آن مقصد سفر کنند، مسؤول حوادث ناشی از سفر خواهند بود.

در ماده ۲۲۷ قانون مدنی ایران، «فورس ماژور» یا «قوه قاهره» را شرایطی دانسته که  طی یک اتفاق، متعهد نتواند به قرارداد پایبند باشد و شخصی هم مسؤول آن اتفاق نباشد، چه این اتفاق با حوزه فعالیت متعهد ارتباط داشته باشد (مانند آتش‌سوزی) و چه جزو عوامل بیرونی (مانند طوفان، سیل، زلزله و …) تلقی شود. از مهم­ترین آثاری که برای فورس ماژور پذیرفته شده تعلیق یا خاتمه یافتن قرارداد و انحلال آن است.

البته این نکته نیز یادآوری شده اتفاقاتی که معمولا و به تعداد بالا رخ می‌دهد، فورس ماژور محسوب نمی‌شود، مثلا اگر در یک منطقه وقوع زلزله بسیار شایع و معمول است، نمی‌توان آن را حکم قوه قهریه به حساب آورد.

فورس ماژور جزو شرط‌هایی است که در قراردادهای مختلف ذکر می‌شود و استناد به آن الزامی است. در ماده ۲۳ قرارداد تورهای داخلی نیز وضعیت فوق‌العاده یا فورس ماژور را شرح داده و مسؤولیتی را متوجه کارگزار ندانسته و ملزم کرده که در آن شرایط، کل مبلغ پس از کسر یک درصد از کل مبلع تور به عنوان کارمزد مسترد شود.

نقطه مبهم این قانون، مشخص نبودن متولی و مسؤول اعلام فورس‌ ماژور یا قوه قاهره برای سفر است.

علاوه‌بر این، تا کنون تجربه موفقی در شرایط فورس ماژور که البته به ندرت اعلام شده، به دست نیامده است، مثلا در اسفندماه سال ۹۸ که ویروس کرونا به کشور سرایت کرد، وزارتخانه‌های راه و گردشگری اعلام فورس‌ ماژور کردند و بخش‌های خدماتی بدون آن‌که جبران خسارت شوند، ملزم به استرداد هزینه‌ها به مسافران شدند که بسیاری از این بخش‌ها نتوانستند از عهده استرداد هزینه‌ها برآیند و به دنبال آن شکایت‌ها و پرونده‌های حقوقی زیادی هم شکل گرفت.

همین تجربه، بسیاری از فعالان گردشگری و حمل‌ونقل را در مواجهه با زلزله اخیر که فقط از ساعت ۱۵:۳۷ ۲۳ آبان تا ساعت ۹ صبح ۲۴ آبان ماه ۶۳ زمین لرزه در حوالی شهر فین واقع در استان هرمزگان ثبت شده است، برای کنسل کردن سفرها دچار تردید کرد.

محمد منظرنژاد ـ مدرس گردشگری و نویسنده کتاب «راهنمایی تور و قوانین و مقررات» ـ توصیه می‌کند: با توجه به شرایط موجود، باید در ارائه خدمات و گشت‌ها دقت کرد و از انجام هر گونه رفتار هیجانی و پرخطر خودداری کرد. از آنجا که برنامه بازدیدها در شرایط طبیعی نوشته شده است، بنابراین با تغییرات جوی و یا حوادثی مثل زلزله باید اقدام به تغییر و جابه‌جایی و کنسل کردن برخی از بازدیدها و یا کل برنامه کرد.

او همچنین تاکید می‌کند: در شرایط خاص، بازدید از غارها مطمئنا ممکن نیست و یا باید با مسؤولان آن سایت یا محوطه، مشورت کرد تا از ایمن بودن بازدیدها مطلع شد. نقش راهنما در سفر بسیار مهم بوده و در چنین شرایطی مدیریت تور باید پیشگیرانه باشد.

این فعال گردشگری به مجریان و راهنمایان تور پیشنهاد می‌کند: از آنجا که رفتار و اعمال گردشگران غیرقابل پیش‌بینی است، بنابراین توصیه‌ها و تذکرات را قبل از هر بازدید اعلام کنید. ایستادن بر لبه صخره‌ها، ورود به شیارها و دره‌های عمیق، ورود به غارها در شرایط خاص، باید با هماهنگی و اطلاع از ایمن بودن سفر باشد و لازم است احتیاط را شرط بازدیدها قرار دهید و در شرایط خاص، برخی از برنامه‌ها را تغییر داده و یا کنسل کنند.

او یادآور می‌شود که حوادث طبیعی جزو پوشش بیمه مسؤولیت مدنی نیست و گردشگران باید بدانند در شرایط ویژه به توصیه‌های راهنما و مجری تور و مسؤول سایت‌های گردشگری و محوطه‌های تاریخی توجه کنند.

منظرنژاد تاکید می‌کند: در زمان وقوع حوادث حتما اخبار و اطلاعیه‌ها را از سایت‌های معتبر پیگیری کنید و از حضور در هر مکانی خودداری شود و به توصیه‌ها و تذکرها بی‌توجه نباشید.

منبع:ایسنا

راهکارهایی برای توسعه پایدار مقاصد گردشگری غذایی

گردشگران امروزی نسبت به مسافران ۲۰ سال گذشته با فرهنگ‌های بیشتری آشنا و به دنبال تجربیات جدید همچنین نگران محیط‌زیست، علاقه‌مند به شرکت در سبک زندگی سالم و تجربه فرهنگ اصیل محلی در هنگام سفر هستند. نتایج تحقیقات نشان داده است که غذا برای ارتباط افراد با زمین، میراث و مردم در یک مقصد مفید است. گردشگری غذا با ترکیب غذا و نوشیدنی محلی در سفر طعم واقعی مکان را به افراد محلی و بازدیدکنندگان ارائه می‌دهد و در عین حال به اقتصاد پایدار و توسعه اقتصادی محلی کمک می‌کند.

به نقل از نیوز، افراد در سفر ممکن است خرید نکنند و یا فعالیت ورزشی نداشته باشند اما همه غذا می‌خورند پس هر مسافری در مقطعی در گردشگری غذایی شرکت می‌کند و تجارب گردشگری می‌تواند در رونق این بازار موثر باشد.

محققان برخی از راهکارهای توسعه پایدار مقصد گردشگری را ارائه کرده‌اند که در ذیل به آنها اشاره شده است:

پذیرفتن تغییر الگو

با افزایش آگاهی درباره افزایش روند گردشگری، ردپای کربن مسافران و تاثیر گردشگری بر جوامع محلی یک تغییر الگو به سمت موفقیت یک مقصد رخ داده است. تعریف جدید موفقیت این است که ارزیابی کیفی بر کمی تاثیر دارد. بازاریابان مقصد این تغییر را باید بپذیرند و رویکردهای گردشگری ارائه دهند که برای کل مقصد ازجمله مشاغل، ساکنان و سایر ذی‌نفعان ارزش ایجاد کند.

یک گام جلوتر بودن

گردشگری غذا به‌طور مداوم در حال تحول و تغییر است. بازاریابان مقصد باید با سلیقه گردشگران سازگار باشند و پیشنهادات فعلی را بررسی کنند و در صورت لزوم، محصولات فعلی را به روز یا با محصولات جدید جایگزین کنند تا به جذب مسافران دوستدار غذا به روشی کارآمد و پایدار ادامه دهند. آینده مانند حال نخواهد بود پس بخشی از راه‌حل و نه بخشی از مشکل باشید و برای انجام تجارت متفاوت آماده شوید.

احترام به محیط‌زیست

کیفیت و کمیت تولید موادغذایی و فعالیت‌های مرتبط با آن بر محیط و مقصد تاثیر می‌گذارد. با تشویق و حمایت از شیوه‌های مثبت، مدور، سبز و آبی مرتبط با اقتصاد (مانند مدیریت ضایعات موادغذایی، کاهش استفاده از پلاستیک، بازیافت همچنین مدیریت آب و انرژی) به شکوفایی پایدار محیط‌زیست مقصد خود کمک خواهید کرد. این موارد در ایجاد مشاغل جدید و سایر مزایا نیز کمک‌کننده خواهد بود.

اولویت‌بندی منابع محلی و ساکنان

استفاده از محصولات محلی از اقتصاد محلی منطقه حمایت می‌کند و پایداری ایجاد خواهد کرد زیرا به‌طور کلی، شرکت‌های کوچک‌تر از تنوع کشاورزی حمایت و به کاهش ردپای کربن کمک می‌کنند. کشاورزان محلی، مشاغل، تعاونی‌ها و گروه‌های اجتماعی را برای تقویت پیشنهادات مقصد و کاهش کالاهای وارداتی در نظر بگیرید. فعالیت‌های مرتبط با غذا مانند جشنواره‌های غذا و بازارهای کشاورزان را همیشه با تمرکز محلی به نمایش بگذارید تا روابط بین تامین‌کنندگان و مصرف‌کنندگان را تقویت کنید.

برگزاری مراسم جشن‌های فرهنگی

توسعه پایدار شامل ملاحظات اجتماعی و فرهنگی است. هویت و میراث آشپزی منطقه خود را جشن بگیرید و تبلیغ کنید تا به ساخت و تقویت تصویر و اصالت مقصد خود و چیزی که مسافران عاشق غذا بسیار به دنبال آن هستند کمک کنید. بسیاری از سنت‌های کشاورزی اجدادی برای محافظت و بهینه‌سازی تولید غذای منطقه، کاهش تهدیدات و اثرات زیست‌محیطی بهینه شده‌اند.

ارتباط با ذی‌نفعان

برای مثال برخی از تغییرات مانند افزایش جزر و مد می‌تواند مانعی برای اقامت گردشگران در یک منطقه باشد و بعید است که یک تجربه خوراکی بتواند بازدیدکنندگان را ترغیب به ماندن کند و برای تاثیر اقتصادی و مزایای اجتماعی و فرهنگی بیشتر باید با ذی‌نفعان و گروه‌های مختلف، همکاری کنید تا موارد پیشنهادی بیشتری در زمینه آشپزی ارائه کنید.

تمرکز بر روی خواسته‌های بازدیدکنندگان

محصولات خود را با در نظرگرفتن مسافران طراحی کنید. درک بازار گردشگری موجود برای منطقه ضروری است. اگر این را بدانید می‌توانید فعالیت‌های تکمیلی برای برآوردن نیازها و خواسته‌های بازدیدکنندگان و افراد محلی را ایجاد کنید.

سالانه نه فصلی

فعالیت‌هایی را توسعه دهید که مناسب تمام سال و نه فقط بازدیدکنندگان فصلی باشد. به‌عنوان مثال، یک پیست اسکی می‌تواند بر روی جستجوی غذا، آموزش آشپزی، کلاس‌های تغذیه و ناهار خوری در ماه‌های تابستان تمرکز کند. از فصول مختلف برای تنوع‌ بخشیدن به سبد محصولات خود به‌عنوان پوششی در برابر رکود به هر دلیلی در زمان‌های دیگر سال استفاده کنید.

شناسایی مصرف‌کنندگان امروزی

عاشقان غذا همه مثل هم نیستند و به علت‌هایی ازجمله آلرژی‌های غذایی، ترجیحات غذایی و موارد دیگر در حال تغییر هستند پس باید کاربران امروز را برای رونق بازار گردشگری شناسایی کرد و با اطمینان از اینکه کمپین و شیوه‌های بازاریابی، منعکس‌کننده تنوع، برابری و شمول  است، مقصد نسبت به دسترسی بیشتر، قصد خرید یا بازدید بالاتر و وفاداری مجدد بازدیدکننده سود خواهد برد.

تحول در زنجیره ارزش گردشگری

مهم است که برای بررسی، نقشه‌برداری و تجزیه و تحلیل زنجیره ارزش فعلی گردشگری مقصد، شناسایی فعالیت‌ها، محصولات، خدمات و روابط بین بخش‌ها برای شناسایی فرصت‌ها برای توسعه پایدار وقت بگذارید سپس اهداف، اقدامات و نقشه راه مشخصی را برای همه ذی‌نفعان اجرا کنید تا در راستای آن تلاش کنند.

منبع:ایسنا

هنوز خاک هرمز را می‌فروشند!

با وجود ممنوعیت فروش، خاک این جزیره خلیج‌ فارس در وبسایت‌های رسمی به فروش می‌رسد.به گزارش ایسنا، روزنامه همشهری نوشت: «ممنوعیت فروش خاک و به‌ویژه برداشت خاک از جزایر خلیج‌ فارس در سال ۹۷ مصوب و به همه ارگان‌ها و نهادها ابلاغ شد. این مصوبه در پی جنجال‌های فراوان رسانه‌ای که پیگیر فروش گسترده و معدن‌کاری در جزیره هرمز، رنگارنگ‌ترین جزیره خلیج‌ فارس و صادرات این خاک‌ رنگارنگ به خارج از کشور به‌ویژه کشورهای حوزه خلیج‌ فارس بودند، تصویب شد. با وجود این مصوبه کافی است جمله خرید خاک هرمز را در گوگل جست‌وجو کنید تا وبسایت‌های متعدد فروش که بدون ممنوعیت فعالیت می‌کنند، در دسترس شما قرار گیرد.

خاک‌خواری

جملاتی مانند فروش خاک اخرای هرمز در کیسه‌های ۲۵کیلوگرمی، فروش خاک هرمز بشکه‌ای هفت میلیون‌ و ۶۰۰هزار تومان، فروش خاک رنگی هرمز در شیشه، ارسال خاک هرمز به سراسر کشور همراه با آدرس‌های تلگرام، اینستاگرام و شماره‌تلفن‌های معرفی‌شده برای ثبت سفارش که بدون ترس از پیگیری قانونی به خریداران معرفی می‌شوند، جلب‌ توجه می‌کند.

اگر سفری به جزیره هرمز کرده باشید، خواهید دید که خاک‌های رنگارنگ جزیره در شیشه‌ها و پلاستیک‌های کوچک در کنار زیورآلات ساخته‌شده از صدف از سوی بومیان به فروش می‌رسد. علاوه بر این برداشت بی‌رویه خاک از جزیره هرمز اعتراض بسیاری از فعالان محلی و همچنین فعالان محیط‌ زیست سراسر کشور را برانگیخت که آن چه در هرمز انجام می‌شود، خاک‌خواری تدریجی است.

حالا اما با وجود اعلام رسمی ممنوعیت برداشت خاک و درخواست مجلس شورای اسلامی در سال ۹۷ از قوه‌ قضاییه برای ورود به موضوع خرید و فروش و قاچاق گسترده خاک، تجارت مجازی و الکترونیک به جان خاک جزیره افتاده است.

توسعه؛ دستاویز تاراج خاک جزیره

در پیام به یکی از وبسایت‌های فروش خاک جزیره، ادمین و پاسخ‌دهنده عنوان می‌کند ارسال خاک به سراسر کشور انجام می‌شود و فروش به دو روش عمده و خرده‌فروشی خواهد بود. در صورت سفارش عمده بیش از ۱۴ روز کاری تا ارسال خاک به مقصد داخلی و در صورت سفارش خرده و از خاک‌های تزئینی غیرخاک اخرای هرمز در هفت روز کاری خاک سفارش داده شده در هر نقطه کشور در اختیار خریدار قرار خواهد گرفت.

همچنین یکی از وبسایت‌های فروش که از عبارت «ماساژدرمانی با خاک اخرای هرمز» برای تبلیغات استفاده می‌کند، عنوان کرده است بسته‌های خاکی که برای فروش آماده می‌شود از سوی بومیان منطقه به‌ویژه زنان و دختران جزیره مهیا و بسته‌بندی شده و در حقیقت توسعه اقتصادی جزیره را دستاویز تاراج خاک جزیره قرار می‌دهد؛ موضوعی که در صورت صحت نیز فقدان راهبردهای صحیح توسعه جامعه محلی در یکی از زیباترین جزایر ایران را یادآوری می‌کند.

ضرورت توانمندسازی جوامع محلی

یک کارشناس توسعه جامعه محلی در این‌ باره می‌گوید: متأسفانه باید پذیرفت فقدان درآمد کافی برای تامین معاش، می‌تواند راه‌حل‌هایی مانند فروش خاک را پیش روی جامعه محلی قرار دهد؛ امری که می‌تواند با آموزش و توانمندسازی جامعه محلی تغییر مسیر دهد.

ناصر بارانی ادامه می‌دهد: در جزیره هرمز علاوه بر طبیعت خدادادی کم‌نظیر در سراسر ایران و حتی منطقه که می‌تواند منجر به شکوفایی گردشگری در این جزیره شود، صنایع‌ دستی غنی مانند سوزن‌دوزی وجود دارد که بیشتر دختران و زنان جزیره خبره و استاد آن هستند. سوزن‌دوزی که معمولا روی لباس‌های محلی زنان نقش می‌بندد می‌تواند تبدیل به محصولات کاربردی دیگری مانند کوسن، رومیزی، کیف، پرده و مانند آن شود اما متأسفانه از آن بهره اقتصادی برده نمی‌شود. اگر به هرمز سفر کنید خواهید دید که فروش خاک‌های رنگی در کنار فروش محصولات دست‌ساخته به‌عنوان زیورآلات که آن هم عمدتا از صدف‌های وارداتی از چین تهیه می‌شود، سوغات این جزیره را تشکیل می‌دهد و سود اندکی هم نصیب فروشندگان می‌کند.

بارانی اضافه می‌کند: بدون شک دو راهکار اجرایی پیش‌ روی جزیره است. نخست این که دولت در راستای توسعه زیرساخت‌های گردشگری جزیره تلاش کند و دوم این که تسهیلگران محلی در این منطقه دست‌به‌کار توانمندسازی به‌ویژه در جامعه زنان شوند.

گردشگرانی که آورده ندارند

بنا بر اعلام بخشداری هرمز، سالانه بیش از ۴۰ هزار نفر از جزیره هرمز بازدید می‌کنند. با وجود امکان اقامت گردشگران در جزیره اما بیشتر بازدیدکنندگان از این منطقه یا به‌ صورت کمپ شبگذرانی یا شب را در بندرعباس سکونت می‌کنند و بنابراین میزان آورده مالی در جزیره به حداقل ممکن می‌رسد.

اشتغال اصلی مردان در جزیره هرمز صیادی میگو و ماهی است که شغلی فصلی به‌ حساب می‌آید و بنا بر اعلام رسمی مرکز آمار ایران، نرخ بیکاری در این جزیره بالای ۲۰درصد است. به‌ نظر می‌رسد خاک بدیع‌ترین و بکرترین موهبت خدادادی جزیره، به‌ عنوان ساده‌ترین راه‌ حل کسب درآمد ساکنان درآمده و در این میان بازار داغی را برای دلالان نیز ایجاد کرده است.

خاک جعلی به جای خاک هرمز

از سوی دیگر به‌ گفته یک کارشناس معادن و خاک، سوءاستفاده از خاک جزیره تا جایی است که خاک جعلی به جای خاک هرمز فروخته می‌شود.

میرزارضایی می‌گوید: برخی کارخانه‌های فروش خاک و محصولات معدنی با ترکیب مصالح و خاک‌های گوناگون، نمونه جعلی از خاک جزیره به‌ویژه خاک اخرای قرمزرنگ که در میان خاک‌های جزیره دارای شهرت بیشتری است، را تهیه می‌کنند و به نام خاک هرمز به خریداران می‌فروشند.

او با بیان این که در نبود نظارت، خاک جزیره به قیمت اندک از بومیان خریداری و به قیمت بالا فروخته می‌شود، می‌افزاید: از سوی دیگر، خاک جعلی به نام خاک هرمز به‌ویژه از طریق وبسایت‌ها به مشتریان فروخته می‌شود. در نهایت کسی که ضرر می‌کند بومیان جزیره هستند که محیط‌ زیست یعنی عامل اصلی و اهرمی را که می‌تواند آنان را به توسعه پایدار برساند، از دست می‌دهند.

منبع:ایسنا

قلعه‌های اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: در ارتباط با جنبش اسماعیلیه و قیام و حضور آن‌ها در قهستان قلعه ‌دره جایگاه مهم و قابل ملاحظه‌ای داشته است؛ به گونه‌ای که در کتاب‌های جهانگشای جوینی، جامع‌التواریخ، حبیب‌السیر، طبقات ناصری، راحهالصدور، الکامل و تاریخ سیستان ضمن اشاره به رویدادهای منطقه بر اهمیت و نقش تعیین‌کننده قلعه‌ها و به‌ خصوص قلعه ‌دره تاکید شده است.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: قلعه ‌دره در انتهای جنوب ‌شرقی کوهستان مؤمن‌آباد بیرجند قرار گرفته و به نظر شادروان دکتر فرقانی احتمال دارد وجه تسمیه «دُرُه» به دلیل قرار گرفتن آن روستا بر سر راه سیستان و کرمان باشد که لابد به گمان ایشان تلفظ اولیه آن «دُ رَه» بوده است زیرا راه در این منطقه به ۲ رشته تقسیم می‌شود؛ یک راه پس از عبور از طبس مسینا به شرق ادامه یافت، به هرات می‌رود و رشته دیگر به طرف غرب رفته و پس از عبور از سربیشه و بیرجند به طبس گیلکی می‌رسیده و در آن‌جا به شاهراه اصفهان خراسان می‌پیوسته است.

وی افزود: دُرُه در سال ۴۸۴ هجری قمری به تصرف اسماعیلیان درآمد و آن‌ها با محکم کردن حصار آن توانستند بیش از ۶ ماه در مقابل سلجوقیان مقاومت کنند و با مرگ ملکشاه از مخمصه رهایی یابند.

این پژوهشگر خراسانی تصریح کرد: ورود حسین قائنی و تصرف دُرُه در حقیقت دوره تجدید دعوت اسماعیلیان بود چرا که او اسماعیلیه را ساماندهی کرد و برای نخستین‌ بار در قهستان و در ناحیه دُرُه نزدیک طبس مسینا دست به یک حرکت نظامی زد و راه کاروان‌روی کرمان به قهستان را مورد تهدید و کاروان بزرگی را که از کرمان به قاین می‌رفت، مورد حمله قرار داد.

وی گفت: تصرف قلعه دُرُه و حرکات جسورانه اسماعیلیان باعث وحشت امیر قزل سارغ دست‌نشانده ملکشاه بر قهستان شد و او به اتفاق امیر بهاءالدوله متحد سیستانی خود قلعه دُرُه را محاصره کرد.

این باستان‌شناس خراسانی خاطرنشان کرد: محاصره قلعه دُرُه به دلیل پایمردی اسماعیلیه بیش از ۶ ماه به طول انجامید تا این‌که در سال ۴۸۵ هجری قمری با شنیدن خبر مرگ ملکشاه سپاهیان قزل سارغ متفرق شدند و محاصره پایان یافت و اسماعیلیه بیش از پیش اقتدار یافت. پس از آن قلعه دُرُه در ابتدا و قلعه مؤمن‌آباد در ادامه به عنوان مقام و رزمگاه فدائیان اسماعیلی در نظر گرفته شد.

لباف‌خانیکی افزود: در محدوده روستای دُرُه سه قلعه قدیمی به نام‌های «قلعۀ دُرُه»، «قلعه مسلمانان» و «قلعه کافران» شناسایی شده که هر یک به لحاظ ساختار و کارکرد از ویژگی‌های خاصی برخوردار است.

وی در خصوص شناسایی قلعه بلند آوازه دُرُه گفت: این قلعه با وسعت محدود(حدود ۱۴۰متر مربع) در شمال روستای دره و مشرف بر آن در ارتفاع حدود ۱۵۰ متری و بر دامنه‌ای با شیب تند ساخته شده است. بر گرد آن دیوار نسبتا ضخیمی از سنگ با ملات گل و گچ کشیده شده و ورودی قلعه که سالم‌تر باقی مانده، از سمت غربی به درون راه می‌یابد و در انتهای شمالی آن که مرتفع‌تر است، بقایای برج مدوری مشاهده می‌شود.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی اضافه کرد: انباشت توده‌های سنگ در درون قلعه نشانه‌های وجود فضاهای معماری در این قلعه است اما وسعت محدود و ساختار آن متناسب با توصیف قلعه معروف دره نیست و پراکندگی تعداد کمی سفال دوران معاصر در قلعه، احتمالا آن را در شمار قلعه‌های دفاعی دوران متأخر قرار می‌دهد، کما اینکه یکی از سالمندان آن را قلعه‌ای دفاعی در مقابل تهاجم ترکمن‌ها دانسته و اظهار کرده که قلعه تا حدود ۷۰ سال پیش سالم بوده و شخصی به نام سپهبد احمدی دستور تخریب آن را داده است.

لباف‌خانیکی در مورد قلعه‌های گُرسک اظهار کرد: در سمت جنوب‌ شرقی روستای دُرُه و شمال ‌شرق روستای گُرسک رشته کوهی معروف به شیخ عبدالله قرار دارد. به فاصله حدود یک کیلومتری شرق و شمال ‌شرق روستای کوچک و متروک گرسک منطقه باستانی وسیعی به نام قلعه کوه گُرسک دُرُه بر انتهای یک دره واره گسترده شده و ظاهرا به دلیل تخریب و انهدام دیوارها در هیات ۲ قلعه معروف به قلعه مسلمانان و قلعه کافران باقی مانده که آن‌ها را به تفکیک مرور می‌کنیم.

وی ادامه داد: قلعه مسلمان بر فراز قله صخره‌ای معروف به قوچو(قوچ‌ها) با سنگ لاشه و ملات گل و گچ بنیان گرفته و آن‌چه از آن برجای مانده، بقایای برج، بارو، پنج مخزن آب، کوره آجرپزی، ورودی اصلی بر ضلع جنوبی و ورودی دیگری بر ضلع شرقی است. در ابتدای ورودی شرقی غاری به طول حدود هفت و عرض حدود سه متر درون صخره با ۲ ورودی ایجاد و راه دسترسی به قلعه بر شیب جنوبی در برخی نقاط با تراش سنگ‌ها تجهیز شده است.

این باستان‌شناس عنوان کرد: در بخش شمالی یک راهرو در امتداد شمال به جنوب با اتاق‌هایی در طرفین، حوض ‌انبار و یک تالار ستون‌دار قابل تشخیص است. شمالی‌ترین بخش قلعه مربع شکل و کم وسعت است و بر چهار گوشه آن چهار برج ساخته شده است. در این بخش نیز سازه‌های دفاعی و مخازن آب در ابعاد گوناگون ساخته شده است. در بخش شمالی معماری از تراکم و نظم و نسق بیشتری برخوردار بوده و در شکل‌گیری برخی دیوارها از آجر نیز استفاده شده است.

منبع:ایسنا

درآمدی بر فرهنگ سکونت در خانه‌های قاجاری لاهیجان

برای دستیابی به درک دقیق‌تری از معماری خانه‌های قاجاری لاهیجان، بررسی تناسب بین فرهنگ سکونت و نوع معماری خانه‌ها ضرورت دارد، چراکه در هر یک می‌توان بازتاب‌هایی از دیگری را ملاحظه کرد. در ادامه به چند مورد از ویژگی‌های فرهنگ سکونتی در خانه‌های قاجاری لاهیجان اشاره مختصری می‌شود.

تجربه ساکنان خانه‌های تاریخی لاهیجان حاکی از آن است که در گذشته به طور معمول در هر خانه چندین خانواده زندگی می‌کردند که با هم پیوند خانوادگی داشتند و برای یک خاندان مایه مباهات و اعتبار بود که در کنار یا نزدیکی هم باقی بمانند و از یکدیگر حمایت کنند. بزرگان خانواده هم اغلب تلاش می‌کردند که فرزندانشان (به خصوص فرزندان پسر) را پس از ازدواج همچنان در خانه خود جای دهند و از آن‌ها حمایت کنند.

بازتاب این ویژگی‌های فرهنگی را می‌توان در زبان بومی هم ملاحظه کرد. برای مثال، در گویش گیلکی لاهیجان به ازدواج کردن مردان، «زن بردن» گفته می‌شود و همان گونه که از این فعل بر می‌آید ازدواج برای مرد به معنای این بود که همسر خود را از خانه پدری به جای دیگری ببرد. بدین ترتیب، اگر دامادی به جهت‌ نبود استطاعت مالی مجبور بود که در خانه پدرخانمش زندگی کند، این امر برای او نوعی سرشکستگی محسوب می‌شد و اصطلاح «داماد سرخانه» با چنین نکوهشی همراه بوده است.

در خانه‌های قاجاری لاهیجان، به نظر می‌رسد بر خلاف تصور متداول امروزی، اتاق‌هایی که یک خانه را شکل می‌دادند، به هر کدام به عنوان یک واحد مسکونی نگریسته می‌شد. زندگی کردن یک خانوار در یک اتاق امری نامتعارف محسوب نمی‌شد و معمولا چندین خانوار در هر خانه زندگی می‌کردند. بدین ترتیب، تعجبی ندارد که در اکثر خانواده‌ها در دوران گذشته به صورت جمعی در یک سکونتگاه اقامت داشته‌اند.

بدین ترتیب، بر خلاف تأکیدی که نسبت به تعریف مرزها و حریم‌ها برای یک خانه مسکونی نسبت به دنیای بیرون از آن وجود داشته است، در داخل هر خانه، خانواده‌های متعددی در تعامل نزدیک با یکدیگر زندگی می‌کردند و تعریف حریم‌ها و جداسازی این خانواده‌ها و افراد از یکدیگر به شکل بسیار کمرنگ‌تری اتفاق می‌افتاده است. بدین ترتیب، برای مثال اتاقی که محل زندگی یک خانوار بوده است، می‌توانسته در شرایط خاصی مثل مراسم مذهبی و مانند آن به همراه اتاق‌های کنار خود به مکانی برای گردهمایی و پذیرایی از مهمانان تبدیل شود. این امکان وجود داشت که با بازکردن در اتاق‌هایی که به صورت پهلو به پهلو به هم مرتبط هستند، یکباره تعریف و نوع استفاده از فضاهای خانه متحول شود و کاربرد جمعی پیدا کند.

توجه به این ویژگی‌های فرهنگ سکونتی برای فهم معماری خانه‌های لاهیجان ضرورت دارد. اصلاحات عامیانه زیادی هست که به کمک آن‌ها می‌توان جنبه‌هایی از فرهنگ زندگی در خانه‌ها در دوره قاجار را استنباط کرد. برای مثال، اصطلاحاتی مانند این که «در خانه فلانی همیشه باز است» یا «فلانی سفره پدر خود را دیده است» از جمله آن‌ها هستند. در گذشته وقتی گفته می‌شد «در خانه فلانی همیشه باز است» معنای مستقیمش این بود که واقعا در خانه آن فرد تمام شبانه‌روز باز بوده است. برخی اهالی قدیم لاهیجان هنوز دورانی را به یاد می‌آورند که مردم واقعا در خانه‌ها را باز می‌گذاشتند و نیازی به قفل و حفاظ دزد و غیره احساس نمی‌شد. البته معنای ضمنی این اصطلاح هم این بوده که او فرد معتبری در محل بوده است و مردم می‌توانستند هر زمانی به وی مراجعه کنند و درخواست‌هایشان را مطرح کنند و پاسخ بگیرند.

وقتی در اصطلاح متداول بین مردم گفته می‌شود «فلانی سفره پدر خود را دیده است» منظور این است که او به خانواده معتبر و اصیلی تعلق دارد که افراد زیادی بر سر سفره آن فرد نشسته‌اند. سفره گسترده داشتن یکی از ویژگی‌های خانواده‌های متمول و اصیل بوده که مایه مباهات و فخر برای این خانواده‌ها محسوب می‌شده است. در خانواده‌های بزرگ این عرف وجود داشته که در فرصت‌های مختلف همچون اعیاد و مراسم‌های مذهبی در خانه خود را به روی مردم بگشایند و از آن‌ها پذیرایی کنند. این خصیصه فرهنگی با خصوصیت مهمان‌نوازی و مهمان‌دوستی در فرهنگ ایرانی ارتباط نزدیک داشته است.

در سفرنامه‌های متعددی که از سیاحان گیلان در دوره قاجار باقی مانده می‌توان به شدت فرهنگ مهمان‌نوازی اهالی گیلان پی برد که، هر زمان در خانه یکی از بزرگان شهر مهمان بوده و از توصیفات او می‌توان دریافت که میزبانان چیزی از پذیرایی کم نمی‌گذاشتند. در تمام این سفرنامه‌ها هیچ سخنی از مهمان‌سرا یا هتل در میان نمی‌آمده است.

هر چند بیان این قبیل ملاحظات و مصادیق فرهنگی را می‌توان همچنان ادامه داد. در مجموع باید توجه داشت که شکل زندگی مردم در دوره قاجار در عین وجود شباهت‌های فراوان، تفاوت‌های زیادی با وضعیت امروزی دارد و این تفاوت‌ها هم شامل تفاوت‌های ملموس در نحوه انجام بسیاری از امور روزمره مانند آشپزی، غذاخوردن، حمام رفتن و به طور کلی نحوه گذراندن اوقاف در خانه شود و هم شامل تفاوت‌های غیرملموس در ذهنیت افراد نسبت به مفاهیم و ارزش‌های مرتبط با زندگی در خانه مانند مفهوم حریم خصوصی، مفهوم آسایش و یا زیبایی در مسکن، جایگاه هر یک از اعضای خانواده، شأن مهمان، منزلت همسایه و مانند آن می‌شود.

برومبرژه پس از اشاره به محوربندی‌های ذهنی سه‌گانه که در نحوه سازماندهی فضایی خانه‌های روستایی گیلان مستتر است، بر ارتباط معماری با جهان‌بینی قومی تأکید می‌کند: «… به طوری که ملاحظه می‌شود، اشکال معماری فقط پاسخ‌هایی به قیود محیط و یا شواهدی دال بر سطح معینی از پیشرفت فنون نیستند، بلکه این اشکال بر طبق اسلوب‌هایی سبکی و مفهومی سازمان می‌یابند که به کیفیتی انفکاک‌ناپذیر در هم آمیخته‌اند و از خلال آن می‌توان به عمیق‌ترین جنبه‌های تجربه قومی، یعنی به جهان‌بینی قوم راه یافت.»

منبع:میراث آریا

اسب ترکمن برگ برنده ترکمن‌صحرا

هر اسب دست‌کم ماهانه ۳ میلیون تومان هزینه دارد. این در حالی است که برای پرورش اسب نیاز به فضای زیادی داریم. به‌عنوان مثال یک مادیان تقریبا یک فضای ۱۶ متری مسقف لازم دارد. فضایی مثل مرتع هم برای گشت وگذار اسب‌ها مورد نیاز است

اگر تهران شهر چنارهاست و دامغان با پسته‌هایش معروف است، اگر شیراز را با تخت‌جمشیدش می‌شناسیم و شهرهای شمالی را با دریا، نام «ترکمن‌صحرا» هم با «اسب ترکمن» گره خورده است؛ اسبی زیبا با بدنی کشیده که امتحانش را در تمام رشته‌های ورزشی سوارکاری پس داده و این روزها بحث ثبت جهانی‌اش به گوش می‌رسد. اما این اسب تمام‌عیار که نماد ترکمن صحرا و یکی از فرصت‌های سرمایه‌گذاری استان گلستان به‌حساب می‌آید، آنقدر که مورد انتظار است با تار و پود زندگی اهالی این خطه عجین نیست. محلی‌ها می‌گویند در سرتاسر محدوده ترکمن صحرا نهایتا ۲۰ نفر هستند که در حوزه پرورش اسب ترکمن فعالیت دارند! اگرچه به‌گفته مسئولان گلستان، تعداد اسب‌های ترکمن و باشگاه‌داران و پرورش‌دهندگان اسب این خطه نسبت به سال‌های قبل بیشتر شده، اما به‌نظر می‌رسد با حمایت‌های بیشتر می‌توان از ظرفیت بی‌نظیر اسب ترکمن برای بهره‌مندی تعداد زیادی از خانوارهای ساکن در دیار ترکمن صحرا بهره‌برد. شاید ثبت جهانی اسب ترکمن فرصتی باشد که اهالی ترکمن صحرا سال‌هاست به‌دنبال آن هستند.

اسب‌های ترکمن در منطقه ترکمن‌صحرا

ترکمن‌صحرا منطقه‌ای وسیع در شمال شرقی کشور است که مردمش نژاد ترکمن دارند. این محدوده که عمده آن در استان گلستان و بخشی از آن در استان خراسان شمالی قرار دارد، زادگاه اسب‌های ترکمن است؛ اسب‌هایی که در ۳ گروه «یموت»، «آخال‌تکه» و «چناران» دسته‌بندی می‌شوند. اسب یموت مخصوص بیابان‌نوردی است و استقامت بسیاری دارد و آخال‌تکه اسب ظریف و مسابقه‌ای است. اسب چناران هم در واقع تلفیقی از اسب‌های ترکمن به‌حساب می‌آید.

مشکلات اسب‌دارهای ترکمن

با وجود اینکه اسب ترکمن به نوعی شناسنامه ترکمن صحرا به‌حساب می‌آید و می‌تواند نقش مهمی در درآمدزایی و اشتغال مردم این خطه داشته باشد، اما اهالی ترکمن صحرا از فرصت سرمایه‌گذاری در این حوزه بی‌بهره‌اند. اسحاق حمایتی، یکی از ساکنان ترکمن‌صحرا که فعال حوزه گردشگری هم است با بیان این مطلب که در سرتاسر این محدوده تعداد انگشت‌شماری در حوزه پرورش اسب فعالیت دارند به همشهری می‌گوید: اگرچه اوضاع پرورش اسب و وجود باشگاه‌های سوارکاری به نسبت ۱۰ سال پیش خیلی بهتر شده، اما متأسفانه هم‌اکنون اسب ترکمن یک وسیله اشرافی و تجملاتی است و سهم ما مردمان ترکمن صحرا از اسب ترکمن، تماشای آنها در پیست‌های مسابقه و باشگاه‌هاست. از حمایتی درباره دلایل رونق نداشتن پرورش اسب به‌عنوان شغل آبا و اجدادی اهالی ترکمن صحرا می‌پرسیم که پاسخ می‌دهد: اسب‌دارها مشکلات بسیاری دارند که یکی از آنها آمدن اسب‌های وارداتی است. ارائه نشدن تسهیلات لازم به پرورش‌دهندگان اسب، کمبود دامپزشکی‌های مجهز در استان، نبود داروهای مورد نیاز اسب‌ها و از همه مهم‌تر رونق نداشتن گردشگری در این خطه به‌ویژه از نظر آمدن گردشگران خارجی، همه و همه دست به‌دست هم داده‌اند تا فقط افراد انگشت‌شماری بتوانند در حوزه پرورش اسب دوام بیاورند.

هزینه هر اسب، ماهانه ۳ میلیون تومان

برای اینکه بیشتر در جریان مشکلات اسب‌داران ترکمن و در نتیجه از رونق افتادن پرورش اسب ترکمن در زادگاهشان قرار بگیریم، سراغی از نعیم عاشوری، یکی از پرورش‌دهندگان اسب ترکمن گرفتیم. او مشکل مالی را اصلی‌ترین دلیل کم بودن پرورش‌دهندگان اسب می‌داند و می‌گوید: هر اسب دست‌کم ماهانه ۳ میلیون تومان هزینه دارد. این در حالی است که برای پرورش اسب نیاز به فضای زیادی داریم. به‌عنوان مثال یک مادیان تقریبا یک فضای ۱۶ متری مسقف لازم دارد. فضایی مثل مرتع هم برای گشت وگذار اسب‌ها مورد نیاز است. در نهایت این موارد نیاز به سرمایه هنگفتی دارد که هرکسی قادر به تامین آن نیست. عاشوری ثبت جهانی اسب ترکمن را یکی از راه‌های رونق صنعت پرورش اسب در ترکمن صحرا می‌داند و ادامه می‌دهد: اگر اسب ترکمن ثبت جهانی شود، آنوقت توجه بیشتری به سمت این صنعت جلب می‌شود و همین موجب رونق آن خواهد شد. واقعیت این است که از یک طرف هزینه زیاد پرورش اسب و از طرف دیگر کمبود تقاضا موجب دلسردی بسیاری از پرورش‌دهندگان اسب شده. درحالی‌که اسب ترکمن در دنیا بسیار پرطرفدار است؛ چون ورزشی‌ترین اسب دنیاست. یعنی برخلاف دیگر نژادها که فقط در یک حوزه ورزشی فعالیت می‌کنند، اسب ترکمن در کورس، پرش، استقامت و حتی مسابقات مربوط به زیبایی اسب‌ها می‌تواند حضور چشمگیری داشته باشد. بنابراین تقاضای جهانی برای اسب ترکمن وجود دارد و به‌احتمال زیاد با ثبت جهانی، امکان صادرات اسب به شکل مطلوب‌تری فراهم خواهد شد.

احیای اسب ترکمن

اهالی و پرورش‌دهندگان اسب ترکمن اگر چه از بی‌بهره بودن درصد بسیاری از ساکنان ترکمن صحرا از صنعت پرورش اسب صحبت می‌کنند، اما متفق‌القول هستند که اوضاع اسب ترکمن به نسبت ۲، ۳ دهه قبل بسیار بهتر شده و در واقع صنعت پرورش اسب در این خطه احیا شده است؛ نکته‌ای که می‌توان آن را از زبان مسئولان ذیربط هم شنید. معاون بهبود تولیدات دامی سازمان جهادکشاورزی گلستان در این‌باره می‌گوید: حدود ۲۰ سال پیش که برای نخستین بار جشنواره اسب اصیل ترکمن را در استان برگزار کردیم، کل اسب‌های شناسایی شده در استان به ۴۰-۳۰ راس هم نرسید. درحالی‌که امروز حدود ۷ هزار راس اسب ترکمن در سراسر استان داریم. این در حالی است که حدود ۱۵۰۰ نفر پرورش‌دهنده اسب هم در استان شناسایی کرده‌ایم که حدود ۲۰ نفر از آنها جزو پرورش‌دهندگان بزرگ ما هستند. به‌گفته رحمت سمیعی، برگزاری جشنواره‌های مختلف، ارائه مجوز به پرورش‌دهندگان برای ساخت واحدهای بزرگ پرورشی، ارائه تسهیلات بانکی، شناسنامه‌دارکردن اسب‌ها و… از مواردی است که در سال‌های گذشته برای احیای اسب ترکمن در گلستان انجام شده است.

۸ هزار اسب در ترکمن‌صحرا

همانطور که گفته شد ناحیه ترکمن صحرا در محدوده ۲ استان گلستان و خراسان شمالی قرار دارد. بنابر آمار مدیریت دامپروری سازمان جهادکشاورزی خراسان‌شمالی در این استان ۳ هزار اسب وجود دارد که نژاد هزار راس از آنها ترکمن است. با این حساب با جمع آمار ۲ استان می‌توان گفت هم‌اکنون ۸ هزار اسب ترکمن در شمال شرق کشور وجود دارد که ظرفیت بسیار خوبی به‌حساب می‌آید.

فرصت سرمایه‌گذاری استان گلستان

و در نهایت اینکه اسب ترکمن از گذشته تا امروز یکی از فرصت‌های سرمایه‌گذاری استان گلستان محسوب می‌شد. این را ابراهیم کریمی، معاون اقتصادی استانداری گلستان می‌گوید: اسب موضوعی است که به فرصتی برای اشتغال، تولید و سرمایه‌گذاری در استان به‌ویژه در منطقه ترکمن‌نشین گلستان تبدیل شده است.

منبع:همشهری

پیشنهاد سفر به ۱۰ منطقه زیبای پاییزی در ایران

پاییزگردی در ایران، فهرستی متنوع از مکان‌هایی برای سفر پیش‌رویتان قرار می‌دهد که سفر به آنها آرزوی هر ایرانگرد و جهانگردی است. فهرست این مناطق زیبا در ایران آن‌قدر بلندبالاست که می‌توان در توصیف آنها کتاب‌ها نوشت. در این مطلب با ۱۰ منطقه زیبای ایران آشنا می‌شوید.

به گزارش همشهری آنلاین، وقتش رسیده که خاطره جنگل‌های سرسبز و آبشارهای بلند بالا و خنکی آب‌تنی در یک ظهر گرم تابستانی را کنار بگذارید و جایش را به رنگارنگی جنگل‌های پاییزی و غروب دل‌انگیز سواحل جنوبی و شب‌های پرستاره‌ کویری بدهید. پاییزگردی در ایران، فهرستی متنوع از مکان‌هایی برای سفر پیش‌رویتان قرار می‌دهد که سفر به آنها آرزوی هر ایرانگرد و جهانگردی است. فهرست این مناطق زیبا در ایران آن‌قدر بلندبالاست که می‌توان در توصیف آنها کتاب‌ها نوشت. به همین دلیل در این فهرست پیشنهادی برای سفرهای پاییزی، سعی شده تنوع و پراکندگی جغرافیایی رعایت شود و اگر گزینه‌ای پیشنهاد شده نزدیکترین دیدنی‌های آن حوالی هم معرفی و یادآوری شود. وقت آن است جامه‌های پاییزیتان را داخل ساک‌های سفری بچینید، مایحتاج یک سفر چند روزه را جمع‌وجور کنید، دوربین‌های عکاسی و فیلم‌برداریتان را به دست بگیرید، روی یک یا چند مورد از گزینه‌های پیشنهادی ما دست بگذارید و به دل جاده بزنید. سفر میان رنگ‌های گرم و شاد پاییزی به خیر.

چگونه در پاییز دریا و جنگل و کویر را تجربه کنیم

مطلب پیش‌رویتان فهرستی است از ۱۰ جاذبه طبیعی پاییزی به انتخاب ماهنامه «سرزمین‌من». هر کسی می‌تواند فهرست خودش را داشته باشد اما این فهرست، فهرستی است آزمایش شده و در عین حال متنوع. این فهرست شامل سه جنگل، دو کویر، یک دریاچه، دو منطقه ساحلی در جنوب کشور، یک پدیده‌ زمین‌شناسی در استان زنجان و یک غار تماشایی در استان مرکزی می‌شود تا بتواند تنوع و لذت روزهای پاییزی زندگی‌تان شود.

نگین الموت: دریاچه اوان

نگین دشت الموت بی‌شک دریاچه نیلی رنگی است که این روزها درختان شال و تبریزی بلندقد زرد و نارنجی و نی‌های همیشه لرزان دوره‌اش کرده‌اند. مسیر ۸۰ کیلومتری قزوین تا دریاچه اوان مسیر هیجان‌انگیزی است با فرصت‌های متعدد برای پیاده شدن از اتومبیل و تماشا کردن مناظر زیبای پاییزی؛ ارتفاعاتی که بر رودخانه‌های طلایی و زمین‌های کرت‌بندی شده‌ کشاورزی مسلط‌اند، درختانی که در حاشیه جاده میوه و سایه‌شان را به مسافران تعارف می‌کنند و نهرها و چشمه‌سارهایی که به موازات جاده در جریان‌اند.

برای رسیدن به نگین الموت باید پیچ‌های جاده، روستاها و شهرها را یکی یکی پشت‌ سر گذاشت تا بالاخره به دلنشین‌ترین منظره این مسیر، «اوان» رسید. اوان نیلی‌رنگ، استخری بزرگ است در دامن چهار روستای «اوان»، «وربن»، «زواردشت» و «زرآباد». دریاچه اوان نیلگونی‌اش را از چشمه‌های جوشان کف دریاچه و آب حاصل از برف و باران دارد. از سرریز آب دریاچه در فصل‌های پرباران الموت، رودخانه‌ای سرریز می‌شود که آبش کشاورزی دهقانان روستاهای پایین‌دستی یعنی «کوشک» و «آیین» را برکت می‌بخشد. سرویس بهداشتی و قایق‌سواری روی دریاچه هم مهیاست. برای گذران شب می‌توانید چادرهای رنگارنگ‌تان را در ساحل دریاچه مستقر کنید و یا مهمان روستاییان ساکن حاشیه دریاچه شوید.

اوان در پاییز میزبان مهاجرانی چون قو، غاز و مرغابی است و آبش جایگاه همیشگی قزل‌آلای رنگین‌کمان، کپور و اردک‌ماهی. منطقه الموت همچنین سکونتگاه پلنگ، خرس قهوه‌ای، روباه، شغال، گرگ، گراز، شنگ، سیاه‌گوش (گربه وحشی)، انواع عقاب، شاهین، جغد، کبک، فاخته، دارکوب، سبزقبا، زاغی و لاک‌پشت و خرچنگ است.

دشت الموت البته قلعه‌های تاریخی بسیاری برای دیدن و ماجراجویی دارد، قلعه‌هایی که داستان ظهور، فرمانروایی و سقوط اسماعیلیان را روایت می‌کنند. سرآمد این قلعه‌ها، جایگاه افسانه‌ای «حسن صباح» است که تا لذت‌های دریاچه اوان ۵۱ کیلومتر فاصله دارد. حین رانندگی در پیچ‌وخم‌های جاده الموت مراقب خود، خانواده و حیواناتی که چند روزی مهمان‌شان هستید، باشید.

یک بسته کویری: کویر مرنجاب

کویرنوردی تجربه متفاوتی است برای طبیعت‌گردانی که از یکنواختی خانه و محل کار گریزان‌اند. مرنجاب پر است از لحظات و تجربیات به‌یادماندنی؛ از خنکی و نرمی شن‌های روان صبحگاهی و سکوت دلنشین کویری و آسمان ستاره‌اندود که فرصتی برای متحیر شدن است تا بوی آتش و سیب زمینی دفن شده زیر ماسه‌ها و گرمی و حرارت حلقه دوستانه که فرصتی برای دور هم بودن است.

سرراست‌ترین و معمول‌ترین مسیر برای دسترسی به دیدنی‌های کویر مرنجاب، از جاده قدیمی قم – کاشان می‌گذرد. کویر مرنجاب در نزدیکی کاشان راهش را به سمت آران و بیدگل جدا می‌کند. این جاده اندکی پس از آران و بیدگل هم آسفالته است اما کمی بعد تبدیل به یک جاده عریض سنگلاخی می‌شود. برای رسیدن به کاروانسرای صفوی مرنجاب که محل استقرار کاروان‌ها و گروه‌های کویرگرد است باید ۴۰ کیلومتر گرد و غبار و تکان‌های جاده سنگلاخی را تحمل کنید.

پس از تحمل رنج سفر، پیشکش کویر مرنجاب به شما بسته‌ای متنوع است شامل کاروانسرای صفوی مرنجاب، تپه‌های شنی و دریاچه یک‌دست سفید رنگ نمک. برای یک سفر مختصر و مفید به کویر مرنجاب، می‌توانید بعد از ظهر یک روز پائیزی از امامزاده هلال‌بن‌علی(ع) آران و بیدگل به سمت کاروانسرای صفوی راهی شوید. بعد از طی جاده سنگلاخی از کنار کاروانسرا گذر کنید تا پنج کیلومتر جلوتر کمی قبل از غروب خورشید به پهنه‌ تصرف شده توسط تپه‌های شنی برسید. از جمله تفریحات سالم این سفر می‌تواند هیجان سفری در دل تپه‌های شنی باشد. می‌توانید شب را میان تپه‌های شنی و زیر آسمان پر ستاره بگذرانید و یا به کاروانسرا بروید و از حجره‌های اقامتی، سرویس بهداشتی و فروشگاه کاروانسرا منتفع شوید. طلوع آفتاب و نرمی شن‌های خنک شده از سرمای شب را از دست ندهید.

صبح روز دوم از بسته پیشکشی کویر، رانندگی و قدم زدن در دریاچه‌ یکدست نمکین مرنجاب مانده است که تا کاروانسرا تنها پنج کیلومتر فاصله دارد. دریاچه نمک مرنجاب یک پهنه‌ ۶۴۷ کیلومتر مربعی از بلورها و پنج ضلعی‌های نمکی است. تنها ارتفاعات این دریاچه چند تپه آتشفشانی در جنوب دریاچه است که به نام جزیره سرگردنی شناخته شده ‌است. یادتان باشد به تنهایی راهی این سفر ماجراجویانه نشوید و هرگز چیزی از خود در کویر به یادگار نگذارید.

در میان جعبه مدادرنگی: جنگل نهارخوران

یکی از زیباترین جنگل‌های پاییزی را می‌توانید در جنوب شهر گرگان ببینید. شهر گرگان در استان گلستان، هیچ حد و مرزی با جنگل‌های دور و برش ندارد. جنگل‌های پیرامون شهر ناگهان از راه می‌رسند و اصلا مشخص نیست که کی و کجا شهر تمام و جنگل شروع می‌شود. نمونه این ادعا، جاده نهارخوران است که در جنوب شهر گرگان شما را تا آستانه پارک جنگلی «نهارخوران» می‌برد. «نهارخوران» زمانی یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان گرگان بود، اما حالا دو دهه است که شرکت‌های عمرانی، فاصله بین جنگل و شهر را با هتل‌ها، آسمانخراش‌ها و عمارت‌های آنچنانی پر کرده‌اند.

درباره وجه تسمیه‌ این جنگل گفته‌اند که زمانی نه‌چندان دور کاروان حجاج گرگانی و یا زائران امام هشتم(ع) برای صرف آخرین نهار سفر دور و درازشان در این جنگل توقف می‌کردند، اهل بیت و اقوامی را که به استقبال آنها آمده بودند در سایه درختان، ملاقات می‌کردند و ناهار را به اتفاق سر یک سفره میل می‌کردند تا جنگل جنوبی شهر گرگان «نهارخوران» لقب بگیرد. «نهار» در این اسم، مخفف شده همان «ناهار» است. شما نیز می‌توانید همچنان به رسم گرگانی‌ها، ناهار خود را بردارید و به دل جنگلی بزنید که تمام انتظارات شما را از یک پارک جنگلی برآورده می‌کند؛ پهنه‌ای وسیع از جنگل آغشته به رنگ‌های گرم و چشم‌نواز پاییزی، قهوه‌خانه، رستوران، مهمانسرا، کمپ، سرویس بهداشتی و البته هتل. اگر چیزی بیشتر از جنگل بخواهید، می‌توانید ۷ کیلومتر در امتداد جنوب برانید تا در معیت درختان و نهرهای آب به روستای تاریخی «زیارت» برسید. در این روستا می‌توانید از جنگل، آبشار، چشمه‌های آبگرم و البته گورستانی تاریخی‌ دیدن کنید. زیارت یکی از ۲۰ روستای برتر گردشگری ایران است، پس در حفظ زیبایی‌هایش بکوشید.

دیدار با هیولاهای سنگی: جن داغی و آدم داشی

تا سرمای زمستانی زنجان از راه نرسیده می‌توان شال و کلاه مختصری جمع و جور کرد و برای تماشای پدیده‌های عجیب و غریب «ماهنشان» یعنی تخت دیوها و دودکش جن‌ها راهی این استان شد. برای ایستادن پای یکی از این عجایب‌المخلوقات، باید در آزادراه زنجان ـ تبریز به سمت مراغه برانید. با دیدن تابلوی ماهنشان، از آزادراه سرراست و بدون دست‌انداز دل بکنید و به سمت پیچ‌وخم‌های جاده ماهنشان برانید و خود را آماده روبرو شدن با موجودات سنگی طلسم شده بکنید. بالاخره از پس یکی از پیچ‌های جاده یکی از این موجودات ترسناک سر راهتان سبز خواهد شد.

تخت دیو و دودکش جن که محلی‌ها به آنها «آدم داشی» و «جن داغی» می‌گـویند، محصول سعی و تلاش آب و باد برای فرسایش زمین‌اند. زمانی بسیار دور، در مقیاس چندین میلیون سال، موجودات عجیب و غریب، توده عظیمی از سنگ بودند مدفون در لایه‌هایی از آهک و خاک رس. باد و خاک اما دست به کار شدند، لایه‌های سست‌تر را شستند و با خود بردند تا تخت دیوها و دودکش جن‌ها به شکل پیکره‌هایی هیولا مانند برجا بمانند. در منطقه ماهنشان نمونه این هیـولاهای سنـگی کم نیست، حتی در قشـم و چـابهار و فیروزکوه هم دیده‌ شـده‌اند. اما آنچه باعث شـده تا نمـونه‌ روسـتای «بهستان» را شاخص و انگشت‌نما کند، همراهی و همدستی انسان و طبیعـت در خلق یک پـدیده است.

هزار سال پیش درست در ۱۳ کیلومتری جنوب شرقی ماهنشان، یک کیلومتری بهستان جدید، در ساحل رودخانه «قزل‌اوزن»، بهستانی‌ها در دل ردیفی از جن داغی‌ها قلعه‌ای کندند تا هنگام حمله مهاجمان به آن پناه ببرند. «علی‌اصغر میرفتاح»، تنها باستان‌شناسی که این کوه قلعه را بررسی کرده معتقد است که ۶۴ اتاق در چندین طبقه، دو راهروی زیگزاگی و چیزی شبیه استخر بر فراز یکی از تختگاه‌های دیو در عهد سلجوقیان کنده و مورد استفاده قرار گرفته است. قلعه بهستان ثبت شده به شماره ۱۴۵۸ در فهرست آثار ملی ایران، یک میراث ملی است پس در حفظ و حراست از آن بکوشید.

سفر به باغ‌های مرجانی: غار نخجیر

اواخر سال ۱۳۶۷ خورشیدی بود که با انفجارهای اداره آب دلیجان استان مرکزی در جریان جست‌وجوی آب، غار ‌نخجیر با تمام زیبایی‌هایش کشف شد. اما تا سال ۱۳۸۸ امکان بازدید برای عموم ممکن نشد، بعد از کف‌سازی و نورپردازی غار توسط سازمان میراث‌ فرهنگی که آسیب‌های زیادی هم به غار زد، چـشم عموم مردم به دیدنی‌های این غار افتاد.

دسترسی به غار نخجیر که یکی از غارهای زنده و همچنان در حال رشد و تغییر شکل دنیاست، بسیار آسان است. تابلوهای قهوه‌ای‌رنگ راهنما از شهر دلیجان شما را به سمت غار هدایت می‌کنند. کافی است در جهت موردنظر تابلوهای راهنما، ۱۳ کیلومتر به سمت «نراق» برانید تا ورودی غار در سینه کوهی در منطقه نخجیر نمایان شود. اتومبیل را به راحتی در پارکینگ محوطه پارک کنید و با چند طی قدم فاصله بین پارکینگ و ورودی غار، خودتان را به کانون زیبایی‌های غار نخجیر برسانید. ظاهرا زمانی کف غار را آب گرفته بود اما بر اثر تغییرات آب و هوایی حالا کف خشک است و تا ۱۳۰۰ متری غار را که بازدید از آن برای بازدیدکننده‌ها آزاد است می‌توانید پیاده بپیمایید. پیش‌بینی می‌شود، غار ۱۱کیلومتر در اعماق کوه پیش‌روی کرده باشد، ۱۱ کیلومتری که فعلا برای بازدیدکننده‌ها ناشناخته خواهد ماند.

بخشی از زیبایی‌های قابل بازدید غار نخجیر عبارت است از؛ کریستال‌ها و اسفنج‌های بلورین کلسیت، باغ‌های مرجانی، دالان‌ها، دهلیزها و حوضچه‌ها، قندیل‌های مخروطی، بلورهای شیشه‌ای، توده‌های آهک رنگارنگ در انواع گل‌کلمی، سوزنی، شاخ‌ نباتی، پرده‌ای، جرقه‌ای، فندقی، اسفنجی و نقل بادامی. با جستجو در غار و راهنمایی تابلوها و توضیحات راهنمایی که همراهی‌تان می‌کند، می‌توانید حتی عقاب، لاک‌پشت، گوزن، انسان، کبوتر و کرگدن‌های آهکی طلسم و سنگی شده را کشف کنید.

کارشناسان معتقدند که روند شکل‌گیری غار با باز شدن پای گردشگران به غار و آسیب‌هایی که به این موجود زنده‌ ۷۰ میلیون ساله وارد می‌شود، کند و مختل شده است. پس با عمل به تذکرات راهنماهای غار، جزو آسیب‌زنندگان به میراث طبیعی‌مان نباشیم.

سوار بر ابرها: جنگل ابر

اگر بخواهید در ابرها سیر کنید باید تا یکی از کهنسال‌ترین جنگل‌های دنیا بروید. در ۴۵ کیلومتری شمال‌شرقی شهر شاهرود، ابرها گاهی آنقدر پایین می‌آیند که می‌شود در میان‌شان گم شد. جنگل ابر در مرز دو استان گلستان و سمنان، ۳۵هزار هکتار از مساحت جنگل‌های هیرکانی ایران را تشکیل می‌دهد. جنگل‌هایی که عمر گونه‌های گیاهی در آن به دوره سوم زمین‌شناسی یعنی عصر ژوراسیک می‌رسد.

چنانچه در جنوب البرزکوه سکونت دارید، می‌توانید از شهر بسطام به جنگل کهنسال ابر نزدیک شوید و از جاده شاهرود ـ آزادشهر به قلعه نو خراقان و سپس روستای ابر که دروازه جنوبی جنگل ابر است بروید. اگر از اهالی شمالی البرزکوه هستید، از جاده زیبا و جنگلی علی‌آباد کتول خود را به شیرین‌آباد و در نهایت به بستر ابری جنگل برسانید.

اهالی ابر می‌گویند جنگل در پائیز آتش می‌گیرد و برگ‌های درختان پهن‌برگ به رنگ آتش در می‌آیند. حتی زیر پایتان هم برگ‌های آتشین رنگ گسترده می‌شود. کافی‌ است نسیمی در این خزان بوزد تا آتش گر بگیرد و رنگ‌ها به هم بپیچند. در این میانه ابرها کم‌کم از راه می‌رسند، تمام وجودتان را در بر می‌گیرند و بالا و بالاتر می‌آیند تا بالاخره پهنه‌ای از ابرها افق را پر کند. حالا ارتفاعات جنگل، مانند جزیره‌هایی سر از دریای ابری بیرون آورده‌اند و سرزمین مرموز افسانه‌ها را بازسازی می‌کنند. شبانگاه جنگل در ابر فرو می‌رود تا فضای رویایی جنگل مرموزتر ‌شود.

قرارگیری دو منطقه مرتفع و کم ارتفاع در کنار یکدیگر و تشکیل جبهه‌های کم‌فشار و پرفشار باعث شکل‌گیری دریایی از ابر در گذرگاه جنگل ابر می‌شود. اما با بالا آمدن و جان گرفتن خورشید ابرها کم‌کم پا پس می‌کشند و داشته‌های جنگل هیرکانی کم‌کم نمایان می‌شود. ۸۵ گونه‌ چوبی در این جنگل وجود دارد. همچنین گونه‌های ارزشمندی چون راش، بلوط، توسکا، نارون، گیلاس وحشی، بارانک، سرخدار و نمدار. نمونه کمتر دیده‌شده این جنگل «اورس» است که ریشه‌هایی کشیده دارد و روی زمین می‌خزد.

همراهی یک راهنمای محلی و یا همسفر شدن با یک تور معتبر می‌تواند لذت این سفر را دو چندان کند. حیف است در این سفر چشمه آلوچال، آب شرش و آبشار آلوچال را جا بیندازید. یادمان نرود که زمانی ۷/۳ میلیون هکتار از جنگل‌های ایران را جنگل‌های هیرکانی تشکیل می‌دادند، در صورتی که با سهل‌انگاری ما حالا این سهم به ۸/۱ میلیون هکتار رسیده‌ است.

در ساحل خشمگین عمان: چابهار

اگر مدت‌هاست هوای مسافرت جنوب در سر دارید، چابهار می‌تواند یکی از بهترین مقصدها برای یک سفر پاییزی باشد. چابهار به‌ خاطر هوای معتدل و همیشه بهاریش می‌تواند در هر فصلی مقصد گردشگران باشد اما حالا که رفتن به مناطق سردسیری چندان به صلاح نیست، وقتش شده که رو به سمت جنوب کنید. چابهار بزرگ‌ترین بندر ایران با قابلیت پهلوگیری کشتی‌های اقیانوس‌پیما، در منتهی‌الیه جنوب شرقی کشور و در مجاورت اقیانوس هند و دریای عمان قرار دارد. بندری با یک چشم‌انداز کلاسیک ساحلی به هنگام غروب آفتاب، دریایی نقره‌گون و امواجی که با جدیت و قدرت به سمت صخره‌ها حمله‌وراند.

اگر از مرکز کشور عازم چابهار می‌شوید جاده کرمان، بم، ایرانشهر، چابهار کوتاه‌ترین گزینه زمینی است اما اگر گزینه هوایی را هم در سبد سفر جا بدهید آن وقت می‌توانید تا «کنارک» را با هواپیما و فاصله ۵۷ کیلومتری کنارک تا چابهار را یک ساعته، زمینی طی کنید.

آنچه در جنوب شرق کشور انتظارتان را می‌کشد ۳۰۰ کیلومتر ساحل دریایی، درختان و گیاهان خاص شهرستان چابهار و گِل‌افشان‌هایی است که از آنها گِل سرد خاکستری رنگ فوران می‌کند. چابهار دو ساحل متفاوت برای گشت‌وگذار دارد، ساحلی در دل خلیج، که آرام و کم‌عمق است و مناسب و محیا برای آب‌تنی و تفریحات آبکی، و دیگری ساحلی است مواج و خروشان به نام «دریای بزرگ» که تجربه یک دریای طوفانی را برای شما به همراه خواهد داشت. برای نشستن بر لنج‌های صیادی و دریانوردی و دیدن جنگل‌های حرا باید تا بندر گواتر در مجاورت مرز پاکستان، بروید. در مسیر این سفر ۹۷ کیلومتری می‌توانید درختان انجیر معابد، تالاب کم‌رمق «لیپار»، کوه‌های «بدبوم» که به مریخی یا مینیاتوری هم مشهورند و همچنین رودخانه باهوکلات که زیستگاه گاندو ـ تمساح پوزه کوتاه ایرانی است ـ را ببینید. تماشای فوران گِل‌های خاکستری که تنها در ۴ نقطه جهان ممکن است را در سفر به چابهار از دست ندهید. تنها گل‌افشان فعال ایران در میانه راه چابهار به کنارک، بین دشت کهیر و تنگ در ۲۰ کیلومتری روستای کهیر مشغول به کار است. در طول این سفر به یاد داشته باشید که اغلب منظره‌های انباشته از زباله در این سفر؛ حاصل ناهنجاری‌های رفتاری گردشگرانی است که به منطقه سفر کرده‌اند.

زیر سایه‌ ماسه: دشت لوت

دشت لوت پهنه‌ای است وسیع بین استان‌های خراسان جنوبی، سیستان و بلوچستان و کرمان که یک دهم مساحت کشور را اشغال کرده ‌است و با این گستردگی، بیست و پنجمین کویر بزرگ دنیا به حساب می‌آید. با اینکه کلمه «لوت» در فرهنگ لغت، برهنه و فاقد هر چیز معنی شده اما کسانی که پا به این بیابان گذاشته‌اند تائید می‌کنند که دشت لوت زیبایی‌ها و عجایب بسیاری برای دیدن دارد. دشت لوت یکی از جذاب‌ترین نقاط ایران برای گردشگران و جهانگردان است، چرا که مجموعه‌ای از عجایب ایران و جهان را در خود دارد؛ بلندترین تپه‌های ماسه‌ای دنیا که گاهی ارتفاع آنها به ۴۸۰ متر می‌رسد، متعلق به این دشت است. شهر کلوت‌ها که سال‌ها پیش ژنرال سایکس انگلیسی آن را به قلعه‌ها و قصرهای جن و پریان تشبیه کرده بود،  در بخش غربی همین پهنه قرار گرفته‌ است. بزرگ‌ترین گلدان‌های بیابانی به نام «نبکا» در همین محدوده رصد شده‌اند، طبق تحقیقات سازمان فضانوردی آمریکا دشت لوت یکی از گرم‌ترین مناطق دنیا است و این در حالی است که یک رودخانه دایمی به‌ نام رودخانه شور از دل این بیابان می‌گذرد.

اگر با این اوصاف هوس مسافرت به دشت لوت را کرده‌اید این را هم بدانید که سفر ماجراجویانه‌ای در پیش دارید. بهتر است با یکی از تورهای مسافرتی همراهی کنید و یا با کسی که سرد و گرم لوت را چشیده همسفر شوید. بیشترین و زیباترین جلوه‌های دشت لوت را در محدوده‌ استان کرمان خواهید دید. مطمئن باشید یکی از عجایب این سفر ماجراجویانه، منطقه سرسبز «سیرچ» است که درست در دیواره‌ غربی دشت لوت قرارگرفته و ارتفاعاتی همیشه برفی دارد. در ادامه راهتان «شهداد» باستانی قرار دارد. گذشتن از شهداد و پیش‌روی در جاده‌ شهداد ـ نهبندان، شما را به شهر کلوت می‌رساند. ایستادن پای یکی از کلوت‌های مرتفع ـ که حاصل همدستی باد و باران هستند ـ و دیدن‌شان با سری رو به بالا عادت اکثر کسانی است که به این منطقه پا گذاشته‌اند. در ادامه راه به «گندم بریان» می‌رسید، اینجا پایان راه هر موجود زنده‌ای است، در این حوالی حتی باکتری هم یافت نمی‌شود پس مراقب خودتان و همراهان‌تان باشید.

زیر پوست جنگل: اسالم

وقتش است از بعضی عادت‌هایمان دست برداریم و راهی یک سفر پاییزی به باریکه‌ رنگارنگ شمالی کشورمان شویم. اسالم را اگر چه بیشتر با رنگ‌های سبز بهاری و تابستانی دیده‌ایم و به یاد می‌آوریم اما کافی است نگاهی به عکس‌های پاییزی این منطقه جنگلی بیندازید تا متقاعد شوید که گاهی لازم است شال و کلاه کنید، اندک سرمای این روزها را به جان بخرید و در یک سفر پاییزی به دیدن زیبایی‌های اسالم بروید. بسیاری از کسانی که گذرشان به جاده‌ جنگلی اسالم به خلخال افتاده است این فاصله را زیباترین مسیر جنگلی ایران توصیف می‌کنند. رنگارنگی طبیعت در این جاده پایانی ندارد.

برای عزیمت به این جاده رویایی می‌توانید سوار اتومبیل شوید و از اسالم به خلخال یا برعکس روانه شوید، با این اوصاف احتمالا کنار یک چشمه جاری از سینه کوه خواهید ایستاد و آبی به صورت خواهید زد، رو به منظره‌ای از اقیانوس ابرها و تپه‌هایی که در این هوای دلنشین سرشان از لحاف ابریشان بیرون مانده ‌است، دست به کمر خواهید شد و لیوانی چای خواهید خورد و در نهایت پشت به منظره‌ای از ابرها و خانه‌های روستایی با سقف‌های رنگارنگ شیروانی عکسی به یادگار خواهید گرفت. در این صورت بسیاری از منظره‌های دیدنی‌ این مسیر را از دست داده‌اید.

اما راه دیگری هم برای پیمودن این مسیر هست، می‌توانید تا روستای «اندبیل» در همسایگی خلخال را با اتومبیل بروید و ادامه مسیر را از جاده مالروی قدیمی که تا اسالم به درازا خواهد انجامید، پیاده بپیمایید. حالا هوای خنک پاییزی و رطوبت فضای مه‌آلود جنگل را در طول مسیر روی گونه‌هایتان و صدای خش‌خش برگ‌ها زیر پاهای‌تان را در گوش دارید، بوی دود آتشی برافروخته همراهی‌تان می‌کند، ممکن است ناگهان از پشت یکی از درختان یک گوزن یا خرگوش بیرون بزند و چشم در چشم شما شود، در حاشیه رودخانه‌ای قدم بزنید و چشمه‌سارهای پنهان زیر برگ‌های رنگارنگ را کشف کنید، طعم میوه‌ای جنگلی را تجربه کنید، از یک اسب چابک سواری بگیرید و سر سفره روستاییان خوش برخورد گیلانی بنشینید. انتخاب با خودتان است ولی برای روش دوم سفرتان حتما از یک آشنا به منطقه کمک بگیرید و در ضمن به جنگل احترام بگذارید.

رویایی روزهای پاییزی: قشم

وقتی هوای قشم رو به خنکی می‌گذارد مسافران قشم کم‌کم چمدان‌های‌شان را می‌بندند، بلیت هواپیما و هتل رزرو می‌کنند، هواپیماها یکی پس از دیگری در فرودگاه بزرگ‌ترین جزیره ایران می‌نشینند و جزیره کم‌کم جان می‌گیرد. شما هم اگر به قشم فکر می‌کنید باید اندک اندک چمدان‌های‌تان را آماده سفر کنید. قشم با ۱۵۰۰ کیلومتر مربع مساحت، بزرگ‌ترین جزیره خلیج‌فارس است و ۲/۵ برابر بزرگ‌تر از دومین جزیره خلیج‌فارس، یعنی کشور بحرین است. دیدنی‌های قشم آن‌قدر متنوع و جذاب‌اند که بعید است گردشگری ناراضی به خانه‌اش برگردد.

قشم در اطراف خود جزایر بسیاری دارد. شناخته شده‌ترین و البته بزرگ‌ترین آنها «هنگام»، «هرمز» و «لارک» هستند. جزیره هنگام، زیستگاه دلفین‌های بازیگوش و آهوهای خوش‌تراش قشمی است همچنین تنها مزرعه پرورش کروکودیل در ایران را دارد، به همین خاطر پرطرفدارترین جزیره در اطراف قشم است. قشم تعدادی جزیره در اطراف خود دارد که در پیوستن به جزیره در شک و تردیدند، به هنگام پایین رفتن آب در جزر به خاک قشم اضافه می‌شوند و در مد آب، دوباره از قشم دل می‌کنند تا اسم‌شان بشود جزایر «ناز». همین جزر و مد باعث بیرون آمدن جنگل‌های حرای قشم از آب و یا شناور شدن آنها در خلیج‌فارس متلاطم می‌شود، جنگل‌های حرا در شمال قشم در مساحتی ۲۴۰۰ هکتاری بهترین تجمع حرا از نظر ارتفاع و انبوهی در ایران را تشکیل می‌دهند.

قشم در حواشی‌اش سواحل مرجانی، خاکی و ماسه‌ای دارد و این به طبیعت‌گردان این امکان را می‌دهد که انواع سواحل را تجربه کنند. طبیعت‌گردان در این جزیره البته گزینه‌های دیگری هم برای گشت‌وگذار دارند، از جمله «دره ستاره‌ها» که در همسایگی روستای «برکه خلف» در شرق جزیره قرار دارد. این پهنه شامل مخروط‌های نوک‌تیز، ستون‌ها و ستونک‌های فرسایشی، تیغه‌ها و دیواره‌هایی نواری است که در نتیجه فرسایش ایجاد شده‌اند. به فهرست جاذبه‌های طبیعی جزیره، می‌بایست تنگه «چاهکوه» که گذرگاهی است مرموز و عجیب و حاصل رفت و آمد و فرسایش آب در دل سنگی تنگه است و یا مجموعه نمکین دیدنی و جذاب غرب جزیره که شامل، کوه، غار و چشمه‌های نمکی می‌شود را هم اضافه کرد. در عین حال در هر بازدید و گردشی ممکن است یکی از نمونه‌های نادر حیوانی جزیره را به چشم خود ببینید. ۱۷۳ نوع پرنده در جزیره رصد شده ‌است، به این جمعیت اضافه کنید انواع پستانداران، خزندگان و ماهیان را. فصل خزان است و قشم دوباره وسوسه‌انگیز شده‌ است.

پاییز و دریاچه

یکی از زیباترین دیدنی‌های منطقه الموت، دریاچه اوان است، دریاچه‌ای که به خصوص در پاییز بسیار دیدنی‌ می‌شود. درختان اطراف این دریاچه در این فصل به رنگ‌های متنوعی درمی‌آیند و برخی پرندگان نیز آب دریاچه را برای گذران ماه‌های پاییز انتخاب می‌کنند.

نخجیر زنده

نخجیر غار منحصر به فردی است؛ غاری زنده که همچنان در حال رشد و تغییر شکل است. هنوز به‌طور دقیق نمی‌دانیم که این غار چند متر طول دارد، اما پیش‌بینی شده که تا ۱۱ کیلومتر امتداد داشته باشد. البته شما در بازدید از این غار که با نورهای رنگین تزئین‌شده، تنها بخشی از آن را خواهید دید.

جنگل هزاررنگ

یکی از دیدنی‌های طبیعی گرگان که مسافران زیادی هم راهی آن می‌شوند، جنگل نهارخوران است. جنگلی که پائیز درخشان و زیبایی دارد و برگ‌های درختانش به هزاران رنگ درمی‌آید. در این جنگل قهوه‌خانه، رستوران، مهمانسرا، کمپ، سرویس بهداشتی و البته هتل هم برای مسافران مهیاست.

برج‌های کویری

کلوت‌های مرتفع «شهداد» تجربه ای منحصر به فرد است. ارتفاع این کلوت‌ها که ساخته  باد و باران هستند، چنان زیاد است که برای دیدن نوک آنها باید سر را خم کنید. در بسته سفر به کویر لوت و در مسیر جاده شهداد ـ نهبندان، می‌توانید ساعت‌ها به نظاره این کلوت‌ها بنشینید و از دیدن عجایب این کویر لذت ببرید.

لوت شگفت‌انگیز

اینجا یکی از زیباترین و شگفت‌انگیزترین نقاط ایران است. جایی که بلندترین تپه‌های ماسه‌ای دنیا را که گاهی ارتفاع آنها به ۴۸۰ متر می‌رسد در خود جای داده است. برای سفر به کویر لوت که یک دهم مساحت کشور را تشکیل می‌دهد، باید وقت و انرژی حسابی بگذارید تا حداقل بخشی از شگفتی‌های این سرزمین را ببینید.

ساحل خروشان

آب‌تنی در ساحل چابهار تجربه ای بسیار متفاوت برای کسانی است که در دریای خزر و یا حتی خلیج‌فارس شنا کرده‌اند. دریای عمان به‌ خاطر نزدیکی‌اش به اقیانوس، آب‌های خروشانی دارد و به همین دلیل هم بهتر است نهایت احتیاط را در آب‌تنی کردن  در این ساحل به خرج دهید.

در کنار ابرها

اینجا بخشی از جنگل هیرکانی شمال ایران است، به‌ خاطر موقعیت جغرافیایی خاصش، می‌توان در آن در کنار ابرها راه پیمود. به همین دلیل هم نام این جنگل را جنگل ابر گذاشته‌اند؛ جنگلی شگفت‌انگیز و زیبا که پاییز هزاررنگش آن را دیدنی‌تر هم می‌کند.

هنرنمایی فرسایش

قشم جزیره شگفتی‌هاست و بهترین زمان برای سفر به آن هم فصل سرما در ایران است؛ یعنی زمانی که آب‌وهوای قشم معتدل و بهاری است. یکی از دیدنی‌ترین پدیده‌های زمین‌شناسی در این جزیره، «دره ستاره‌ها»ست که هنرنمایی فرسایش آب و باد و خاک را در طی قرون به نمایش گذاشته است.

 اسالم در پاییز

بسیاری از گردشگران، جاده اسالم به خلخال را برای سفرهای بهاری و تابستانی انتخاب می‌کنند، اما دیدن جنگل اسالم در پاییز از آن چیزهایی است که نباید از دست داد. در جاده اسالم، پیش از آنکه به ییلاقات برسید، جنگل هزاررنگ اسالم پیش چشم شما به صدها رنگ درمی‌آید.

کوه رویایی

کوه قلعه بهستان یکی از شگفت‌انگیزترین پدیده‌های طبیعی ایران است. اشکال زیبای این کوه‌ها در کنار هم، آدم را به رویا و خیال می‌برد. با توجه به کاوش‌های باستان‌شناسی، می‌دانیم که کوه‌قلعه بهستان قرن‌ها پیش سکونتگاه انسان نیز بوده است.

منبع:همشهری

چین ۱۵ پارک میراث‌فرهنگی می‌سازد

به‌گزارش میراث‌آریا، شورای دولتی چین برنامه پنج‌ساله حفاظت از آثار فرهنگی را برای سال‌های ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۵ تصویب کرده که اولین برنامه پنج‌ساله در سطح ملی در این زمینه به شمار می‌رود و مطابق گمانه‌زنی‌ها، منجر به افزایش منابع ملی، سرمایه اجتماعی و توجه عمومی به حفاظت از این منطقه خواهد شد.

لی کان، رئیس اداره میراث‌فرهنگی ملی چین (NCHA)، روز چهارشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «این برنامه پنج‌ساله به جای تکیه بر امداد و نجات اضطراری برای حفاظت از آثار، آرزوی ایجاد یک مکانیسم پیشگیرانه را دارد. این طرح، حفاظت و توسعه را متعادل می‌کند و نقش نوآوری فناورانه و پرورش استعدادها را برجسته می‌کند و هدف افزایش ۲۵ درصدی پژوهشگران در مورد آثار فرهنگی تا سال ۲۰۲۵ را مشخص می‌کند.»

لو چیونگ، مسئول NCHA در کنفرانس مطبوعاتی گفت: «در سال ۲۰۱۰، مقامات اولین دسته از پارک‌های باستان‌شناسی ملی را اعلام کردند که امروزه به اماکن مهمی برای مردم تبدیل شده‌اند و این موضوع موجب شده است تا درک عمیق‌تری از تمدن چین پیدا کنند.»

چین در حال حاضر دارای ۳۶ پارک ملی باستان‌شناسی است که در میان آن‌ها ۱۱ پارک میراث جهانی یونسکو هستند. لو در ادامه بیان کرد که این کشور قصد دارد در طول پنج سال آینده، ۱۰ تا ۱۵ پارک دیگر بسازد.

تیان لین، کارشناس معماری باستانی، گفت: «با دستورالعمل ملی، اقدامات ثمربخشی برای این برنامه انجام خواهد شد و بودجه و منابع لازمم برای حفاظت از آثار در نظر گرفته خواهد شد.»

بارندگی‌های اخیر در استان شانشی در شمال چین امنیت بسیاری از میراث محلی را که حاوی ۱.۷۸۳ اثر فرهنگی ثبت‌شده است تهدید می‌کند؛ همچنین خسارات بسیاری در این مناطق گزارش شده است که شهر باستانی پینگ یائو نیز در میان آن‌ها قرار داشت.

این فاجعه، نگهداری نامناسبِ بسیاری از آثاری را که به اندازه شهر باستانی پینگ یائو شناخته شده بودند، آشکار کرد. تیان بیان داشت: «این دستورالعمل که مکانیسم حفاظت پیشگیرانه را پیشنهاد می‌کند، مشکل اصلی را هدف قرار می‌دهد که امر بسیار خوبی است.»

لی در کنفرانس مطبوعاتی گفت: «این فاجعه همچنین مقامات مربوطه را بر آن داشت تا با بخش‌های واکنش اضطراری برای افزایش امدادرسانی به آثار آسیب‌دیده مشورت کنند.»

برنامه پنج‌ساله از مامورین سطح پایه دولت انتظار دارد که نظارت بر آثار فرهنگی را افزایش دهند، برنامه‌های اضطراری تهیه کنند و بررسی‌های جامع و نگهداری از آثار را انجام دهند. لی در این کنفرانس خاطرنشان کرد: «برای بقایای سطح پایین و ثبت‌نشده، ایجاد نیروهای حفاظت مردمی ضروری است و دعوت از منابع اجتماعی یکی از روش‌های محافظتی است.»

کارشناسان اعلام کردند که آثار فرهنگی باید به خوبی نگهداری شوند تا به نفع مردم از آن‌ها بهره‌برداری شود. آن‌ها همچنین عنوان کردند که نمایشگاه‌های بیشتر و پروژه‌های باستان‌شناسی تعاملی دیگری هم از جمله راه‌های ممکن برای جلب مشارکت مردم برای درک بهتر حفاظت از آثار فرهنگی چین هستند و این برنامه‌ها می‌توانند برای جهان نیز مفید باشند.

لو در کنفرانس مطبوعاتی گفت: «چین در زمینه حفاظت از آثار مشترک، باستان‌شناسی و نمایشگاه و همچنین در طرح اقتصادی ابتکار کمربند و جاده پیشرفت کرده است. در بحبوحه همه‌گیری کرونا، ابزارهای دیجیتال به طور گسترده‌ای مورد استفاده قرار گرفته‌اند و نمونه‌هایی مانند فضای موازی: با جنگجویان سفالی در یونان ملاقات کنید، پخش زنده اکتشافات باستان‌شناسی در خرابه‌های سانشینگدوی، و گفتگوی آسیایی برای فرهنگ حفاظت از میراث از طریق ویدیو کنفرانس را شاهد بوده‌ایم.»

در پنج سال آینده، چین ارتباطات بین‌المللی حفاظت از آثار فرهنگی داخلی را تقویت خواهد کرد و فعالانه در مدیریت جهانی برای نجات آثار در معرض تهدید، ریشه‌کن کردن قاچاق عتیقه و ترویج بازیابی آثار فرهنگی از دست رفته در خارج از کشور مشارکت خواهد کرد.

منبع:میراث آریا

قوشمه، نوای عاشق‌های خراسان شمالی

در خراسان شمالی سه نوع قوشمه دیده می‌شود: قوشمه‌های پنج سوراخ، شش سوراخ و هفت سوراخ (که همگی فاقد سوراخ پشت است) قوشمه بیشتر در عروسی‌ها به همراهی دایره یا دهلی که با دست نواخته می‌شود، به اجرای آهنگ‌های رقص می‌پردازد. قوشمه معمولاً از استخوان بال قره‌قوش یا درنا و گاهی از نی و حتی از فلز ساخته می‌شود که صدای حاصل از قوشمه استخوانی بهتر و پخته است.

شمال خراسان که دربرگیرنده شهرهای بجنورد، شیروان، قوچان، درگز و اسفراین است، از جمله مناطقی است که موسیقی در آن از انواع و اقسام مختلف، حضوری قابل‌تأمل دارد. بخشی از موسیقی شمال خراسان، موسیقی کوهپایه‌ای است که توأم با فریاد بوده و در مقایسه با موسیقی جلگه، قوی‌تر، رساتر و گاه تندتر است. موسیقی جلگه (قوچان، شیروان، درگز) معمولاً ملایم‌تر و درونی‌تر است. اگر به پایین و مرکز نزدیک شویم به جلگه نیشابور و سبزوار می‌رسیم که تقریباً حاشیه کویرند و موسیقی‌شان نیز ملایم‌تر شده، از نرمش بیشتری برخوردار است. بخش عمده‌ای از ساکنان شمال خراسان را مهاجران کرد تشکیل می‌دهند. ازآنجاکه اهالی شمال خراسان همواره از مرزبانان غیور ایران‌زمین بوده‌اند، پاسداری از مرزوبوم در مقابل اقوام مهاجم از ویژگی‌های زندگی آنان بوده است و این ویژگی‌ها، تأثیر مستقیمی بر موسیقی این خطه گذاشته است.

عاشق‌ها قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین هنرمندان این منطقه به شمار می‌آیند که غالباً نوازندگانی هستند که بیشتر در مراسم جشن و شادی، از جمله عروسی‌ها و مراسم ختنه‌سوران حضور پیدا می‌کنند و لذا نوع موسیقی آن‌ها موسیقی بزمی است. سازهای خاص عاشیق‌ها عبارت است از کمانچه، سرنا و دهل. این نوازندگان در سطح شمال خراسان و خصوصاً شهرستان‌های قوچان و بجنورد دارای هویت و جایگاه خاص هستند و در بین مردم این منطقه، مجالس عروسی و ختنه‌سوران بدون وجود و حضور آنان لطفی ندارد؛ لذا بین عاشق‌ها و مجالس عروسی و ختنه‌سوران یک رابطه مستقیم وجود دارد. یعنی هرجا این مراسم برپا باشد، عاشق‌ها حضور دارند و هرجا عاشق‌ها حضور داشته و صدای ساز آن‌ها به گوش رسید باید یقین حاصل کرد که در آنجا مراسم عروسی و یا ختنه‌سوران برپا است.

قوشمه تشکیل شده است از دو زبانه (سرپیک) و دو لوله استخوانی که بر روی آن تعدادی سوراخ وجود دارد و این دو لوله در کنار هم قرار گرفته و با بست محکم می‌شوند. قوشمه توسط دودست روبروی دهان قرار می‌گیرد و انگشتان بر روی سوراخ‌های دو لوله قرار گرفته و سپس با دمیدن هوای موجود در دهان به درون زبانه‌ها و ورود آن به درون لوله و سپس اجرای نت‌خوانی توسط انگشتان بر روی سوراخ‌های قوشمه، آهنگ خاص ایجاد می‌شود.

قوشمه‌ سازی است مضاعف که اندازه آن بستگی به کوچک و بزرگی استخوان پرنده دارد. بر روی هرکدام از لوله‌های صوتی آن یک سرپیکه (قمیش) سوار می‌شود، دو لوله‌ی صوتی قوشمه معمولاً به طور هم صدا کوک می‌شود. اما ممکن است به‌ندرت شاهد کوک‌های مأنوس دیگری مانند کوک سوم و حتی گاه دوم باشیم. این کوک‌ها که اغلب توسط نوازندگان زبردست قوشمه استفاده می‌شود، در نظر اول ممکن است به‌حساب ناتوانی نوازنده در کوک کردن دقیق ساز گذاشته شود درحالی‌که استفاده از این کوک‌های نامأنوس کاملاً آگاهانه و برای ایجاد تحرک و کسب دینامیسم بیشتر صورت می‌گیرد همچنین نوازندگان قوشمه باز به‌منظور ایجاد تحرک و دینامیسم گاه دو صدای مختلف و اغلب مجاور یکدیگر را توسط لوله‌های صوتی مضاعف ساز ایجاد می‌کنند.

ساختمان قوشمه تشکیل شده است از دو قسمت اصلی:

۱ – سرپیک (سرپیق): سرپیک را معمولاً از لوله‌ای فلزی از جنس برنج می‌سازند که درگذشته از نی استفاده می‌شد. این لوله در اندازه‌های ۳۰ تا ۴۰ میلی‌متر است. روی این لوله را برشی به‌صورت موازی با آن می‌زنند و در آخر آن نخ‌های را به دورش می‌پیچند و محکم می‌کردند. هر چه تنظیم سرپیک‌ها دقیق‌تر باشد صدای آن هم دل‌نشین‌تر می‌شود پس از آن این سرپیک‌ها را به لوله‌ها متصل و اطراف آن را با چسب محکم می‌کردند.

۲ – لوله‌های صوتی قوشمه: جنس این لوله‌ها از استخوان بال قوش یا درنا و در موارد محدود از نی و حتی از لوله‌های فلزی (آنتن تلویزیون) ساخته می‌شود. لوله‌ها معمولاً در اندازه‌های ۱۴۵ تا ۱۷۰ میلی‌متر تهیه می‌شود. البته در لوله‌های استخوانی که از پرندگان تهیه می‌شود طول لوله‌ها بستگی به طول بال پرنده موردنظر است. بر روی هر یک از این لوله‌ها، سوراخ‌هایی در اندازه‌های نسبتاً مساوی ایجاد می‌شود. این سوراخ‌ها در قوشمه‌ها بین پنج تا هفت سوراخ است. این لوله‌ها به‌وسیله سیم‌های به هم متصل می‌شوند که در اصطلاح محلی بست می‌گویند.

تاریخچه و قدمت

در کتاب سازهای ایرانی به نویسندگی محمدتقی مسعودیه این‌طور آمده است: «قوشمه قدمت زیادی دارد، در دوران قدیم‌سازی رزمی به‌حساب می‌آمده است و به همین منظور اکراد خراسان از آن بهره می‌گرفتند. قوشمه در قدیم در مراسم کشتی سنتی هم نواخته می‌شد و این نشان از قدمت طولانی این ساز است.»

مسعودیه در ادامه این پاراگراف آورده است که امروز این ساز در مراسم عروسی و ختنه سوری و سایر اعیاد و آیین‌ها اجرا می‌شود. مشخص است که سیر تحول استفاده از این ساز که در ابتدا در جنگ‌ها اجرا می‌شده است، به مراسم‌ها و آیین‌ها تغییر کاربری پیدا کرده است.

ساز قوشمه به لحاظ فرهنگی به‌شدت تحت تأثیر فرهنگ خراسان شمالی قرار گرفته است و به همین علت یکی از سازهای بسیار مهم و جاافتاده در این منطقه است.

به طور عینی فرهنگ هر قوم برخوردار از دو وجه مادی و معنوی است که ساز قوشمه در قلمرو فرهنگ مادی قرار دارد اما رد و پای این ساز را در مراسم‌ها و آیین‌ها که در قلمرو فرهنگ معنوی آنان است می‌توان مشاهد کرد.

قوشمه نوازی در تاریخ ۱۳۹۵/۶/۶ به شماره ۱۳۰۲ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا