راهروهای پنهان زیرین خانه‌های تاریخی یزد چه قصه‌ای دارند؟

یکی از ویژگی‌های کمتر دیده شده خانه‌های تاریخی را می‌توان در بافت ارزشمند جهانی یزد دید، داشتن راهروهایی زیرزمینی که منجربه اتصال خانه‌ها به همدیگر می‎شود، اما ماجرا این راهروهای زیرزمینی که در برخی از خانه‌های تاریخی باقی مانده چیست؟یکی از میراث به جای مانده از دوران گذشته که شاید کمتر در مورد آن صحبت شده، راهروهای تارخیی خانه‌های قدیمی یزد است که در قسمت زیرین بافت تاریخی هنوز آثار آن به وضوح دیده میشود و مواردی از خانه‌ها نیز هنوز شاهد وجود این راهروها در خانه‌هایشان هستند.

مسجد برسیان؛ تاریخ زنده تمدن ایرانی اسلامی

مسجد برسیان از نخستین مساجد ایران است که به عنوان تاریخ زنده تمدن ایران اسلامی از آن یاد می‌شود.

نگاهی به روایت‌های سفرنامه‌های اروپایی از آیین عزاداری محرم در ایران

شهادت امام حسین(ع) روح و حیاتی تازه به تشیع بخشیده است. به گونه‌ای که واقعه عاشورا با مذهب تشیع پیوندی ناگسستنی داشته و بخش بزرگی از آموزه‌ها و بنیان‌های شیعی را تشکیل می‌دهد. از این رو عزاداری برای امام حسین(ع) و یاران ایشان در محرم و صفر همواره مورد توجه مردم ایران قرار داشته و با آداب و رسومی متنوع در شهرهای مختلف برگزار می‌شده است.

تاریخ‌نگاران معتقدند اولین دسته‌های عزاداری که به طور رسمی در خیابان‌ها با مرثیه‌خوانی و مقتل‌خوانی انجام شده در دوره حکومت خاندان آل‌بویه بوده است اما در دوره‌ها و حکومت‌های مختلف با محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی مواجه شد و لذا تحت تأثیر تحولات و تغییرات حکومتی قرار گرفت که به سبب اهمیت و جایگاه والای این سنت میان مردم ایران، همواره و در موقعیت‌های مختلف برگزاری مراسم عزاداری از سر گرفته شده است.

ایران همواره مقصد سفر بسیاری از جهانگردان بوده است؛ بنابراین آیین‌ها و سنت‌های عزاداری امام حسین(ع) نیز توجه جهانگردان و سیاحان را به خود جلب می‌کرده است؛ لذا آیین عزاداری امام حسین(ع) در بسیاری از سفرنامه‌ها عنوان شده که در ادامه تعدادی از آن‌ها را بیان می‌کنیم.

خرمشهر

مادام دیولافوا و همسرش، مارسل دیولافوا دو باستان‌شناس فرانسوی، در ۲ سفر خود به ایران علاوه بر کشف اشیای نفیس و گران‌قیمتی که به لوور پاریس اهدا کردند، ۲ سفرنامه با عناوین «کلده و شوش» و «خاطرات کاوش‌های باستان‌شناسی شوش» از تجربه‌های خود در ایران به یادگار گذاشتند که به قلم مادام دیولافوا نوشته شد و در حال حاضر نیز هر ۲ سفرنامه ترجمه فارسی شده‌ است. ژان دیولافوا مشاهدات و سنت‌های مردم شهر خرمشهر در آذرماه سال ۱۲۶۰ که مصادف با محرم سال ۱۲۹۹ بوده را بیان کرده است.

در بخش‌هایی از این سفرنامه آمده است:

«در طبقه‌ تحتانی عمارت یک مسجد خانگی بود که روشنایی زیادی در آن نمی‌تابید. تورهای ضخیمی در مقابل ورودی‌های درگاه‌ها کشیده شده و صحن مسجد کمی تاریک بود. زن‌ها در اطراف صحن، تکیه به دیوار داده بودند و دوشیزه‌ جوان قشنگی با آهنگ حزن‌آوری بیاناتی ایراد می‌کرد و وضع ناراحت‌کننده شهادت امامان را شرح می‌داد.

ترکان خانم در وسط صحن نشست و مرا هم کنار خود نشاند. حضار با حال آشفته‌ای به من نگاه می‌کردند. البته در این فکر بودند که چگونه یک فرنگی اجازه پیدا کرده در مجلس روضه حاضر شود. حتی دوشیزه هم سخنش را قطع کرد. ترکان خانم با صدای آمرانه‌ای گفت که به کار خود ادامه دهد و دوشیزه‌ ناطق هم اطاعت امر کرد و آرامشی برقرار شد.

همین‌ که چشمان من به تاریکی عادت کرد، عده‌ زیادی از زنان را مشاهده کردم که تا آن‌وقت آن‌ها را ندیده بودم. همه عباهای خود را به سر کشیده اما سینه و شانه چپ را برهنه کرده و با کف دست با آهنگ صدای روضه‌خوان به شانه و سینه زده و گریه می‌کردند. همین‌ که روضه تمام شد قلیان‌ها دست‌به‌دست گشت و کنیز سیاهی برای حضار قهوه آورد. ترکان خانم در این مدت ساکت و موقرانه نشسته بود؛ در صورتی که سایر زنان همه به سر و سینه می‌زدند. البته ابهت مقام او مانع بود که مانند سایر زنان رفتار کند».

رشت

ساموئل گوتلیب گملین، پزشک و گیاه‌شناس آلمانی است که به سبب پیگیری طرحی علمی با موضوع گیاهان، معادن و جانوران، به همراه چند نفر از دانشجویانش به ایران سفر کرد. وی همواره رویدادها و تجربیات سفر خود را یادداشت‌ می‌کرد و به بیان آداب و رسوم مردم شهرهای شمال ایران در مناسبت‌ها و موقعیت‌های مختلف می‌پرداخت. از این رو غلامحسین صدری‌افشاری یادداشت‌های ساموئل را با عنوان «سفر به شمال ایران» ترجمه و منتشر کرده که این وقایع در اردیبهشت ‌ماه سال ۱۱۵۰ روی داده است.

در بخش‌هایی از یادداشت‌های وی آمده است:

«در هر محله درِ خانه‌ها را با پارچه‌ سیاه می‌پوشانند و شب‌ها با مشعل و شمع در خیابان‌ها حرکت می‌کنند. هر محله با پرچم و علم خود حرکت می‌کند و آوازهایی می‌خوانند که برای این مراسم ساخته شده است. آنان با پای برهنه حرکت می‌کنند و خود را به‌شدت می‌زنند؛ به طوری که سینه‌شان سرخ و متورم می‌شود. آنان بارها نام پیامبر سوگوارشان را فرا می‌خوانند و در هر گوشه به دنبالش می‌گردند.

در روزهای نخست دسته‌های عزاداران فقط شب‌ها به راه می‌افتند اما روزهای آخر دسته‌های عزاداری در روز هم برپاست. در رشت به تعداد محلات، دسته‌های عزاداری وجود دارد. هر یک مکان استقرار ویژه‌ای دارند و به صورت تالاری وسیع که به هزینه‌ محله تزیین شده است. زری، مخمل، ماهوت، فلز، تفنگ، کلاه‌خود، میوه و… برای تزیین محل استقرار هر دسته به کار رفته که برای ادای احترام به امام حسین(ع) است.

در این اجتماع که رئیس هر محله مسئول آن است، قبر حسین(ع) دیده می‌شود. در آن شمشیری که با آن جنگید، کمان و تفنگش قرار دارد. در گوشه‌ دیگر خانواده‌اش اسیر شده‌اند. سمت دیگر تالار با شاخ، برگ شمشاد و سرو تزیین شده است. در آنجا گروهی ایستاده‌اند که با تولید صداهایی شدید به سینه خود می‌کوبند. در این حال نوحه‌خوانان به مناسبت این یا آن حادثه نوحه می‌خوانند. به همین مناسبت قهوه، چای و شربت به فراوانی توزیع می‌شود و قلیان هم فراموش نشده بود.

همین‌ که وقتش رسید، رئیس محله همراه دسته نوحه‌خوانان و جمعیت زیادی از تکیه خارج می‌شوند که در میان‌شان زنان هم وجود دارند. یک شیپور دسته را با پرچم‌ها همراهی می‌کند و یک یا ۲ اسب هم که به جواهرات آراسته‌اند به نشانه‌ اسب حسین(ع) در پیشاپیش دسته حرکت داده می‌شود. پسِ این گروه سینه‌زنان ظاهر می‌شوند که فریادشان را ۲ برابر بلندتر کرده‌اند و در پشت سر آنان اهالی محله شمع ‌در دست در چند گروه حرکت می‌کنند. آن وسایلی که به یاد حسین(ع) در تکیه قرار داده شده بود، همراه دسته حمل می‌شود. به این ترتیب دسته به سوی خانه‌ خان حرکت می‌کند.

در آنجا نوحه می‌خوانند و گریه می‌کنند. شبیه مراسمی که در تکیه اجرا کرده بودند. از آنجا همه‌ خیابان‌های شهر را دور می‌زنند. چون اینک در رشت هشت محله وجود دارد. هشت دسته هر روز در شهر می‌گردد و هر روز در خیابان‌های شهر غوغاست».

تهران

کارلا سرنا، سیاح و جهانگرد ایتالیایی است که در سفر خود به ایران در دوره‌ سلطنت ناصرالدین‌شاه تجربیات و مشاهدات خود در مناسبت‌های گوناگون را در قالب سفرنامه «مردم و دیدنی‌های ایران» به نگارش درآورده است. این سفرنامه توسط غلامرضا سمیعی ترجمه شده و از جمله سنت‌ها و آداب و رسوم بیان‌ شده در آن می‌توان به عزاداری و تعزیه‌خوانی در ماه‌های محرم و صفر اشاره کرد. آنچه کارلا سرنا بیان می‌کند در ارتباط با مراسم عزاداری مردم تهران در دی‌ ماه سال ۱۲۵۶ و همزمان با محرم سال ۱۲۹۵ است.

در نوشته‌های او آمده است:

«به من افتخار داده شد که از طرف شاه برای دیدن یک تعزیه به جایگاه زن سوگلی وی که لقب انیس‌الدوله دارد، دعوت شوم. یک خواجه‌سرا مرا از راه‌های پیچ‌درپیچ قصر به آنجا هدایت کرد. این جایگاه مربع شکل و بسیار تاریک بود. دیوارهایش از آجر قرمز تشکیل شده بود و یک بخاری دیواری‌ آن را گرم و روشن می‌کرد. از آنجا که انیس‌الدوله هنوز نیامده بود، توانستم خانم‌هایی را که در انتظارش بودند را از نظر بگذرانم.

تعداد زیادی زن خدمتکار می‌آمدند و می‌رفتند و قلیان و شربت و میوه‌ معمول را به حاضران تعارف می‌کردند. عده‌ای خواجه‌سرای سیاه و چند پسربچه‌ سفیدپوست نیز به آن‌ها کمک می‌کردند. چند زن اروپایی نیز حضور داشتند که یکی از آن‌ها را شاه فرستاده بود تا سخنان من و انیس‌الدوله را برای یکدیگر ترجمه کند. سرانجام علیاحضرت با عده‌ زیادی خانم‌های دعوت‌ شده که موکب وی را تشکیل می‌دادند، وارد شد. به ‌محض ورود او همگان از جای برخاستند و با کمال احترام سلام گفتند.

وی دوستانه دست خود را به ‌سویم پیش آورد و جایی نزدیک خود در قسمت جلوی لژ برایم معین کرد و به وسیله‌ خانم مترجم با من سخن گفت. سوگلیِ شاه به‌ دقت به اجرای نمایشنامه توجه می‌کرد و داستان را به ‌خوبی و به ‌تفصیل برای من توضیح می‌داد. او و همه‌ اطرافیانش اندوهگین بودند؛ ناله و ضجه می‌کردند و به یاد مصائب شخصیت‌های مقدس مذهبی خویش اشک می‌ریختند. پس از آن صحنه‌ جدیدی روی سکو به نمایش گذاشته شد. در این صحنه سردار شاهی نقشی بر عهده داشت که نه ‌تنها برای مردم بلکه از جهت خودش نیز نفرت‌انگیز بود.

در این صحنه بیوگان و اطفال خانواده‌ امام با وضعی حزن‌انگیز به شهر وارد می‌شوند. مردم کوچه و بازار به سوی آن‌ها سنگ می‌پرانند. یزید به آنان دشنام می‌دهد و اعلام می‌کند که به‌ زودی مجازات خواهند شد. سربازان سرهای امامان را در سینی‌های نقره با روپوش سرخ‌رنگ به مجلس یزید می‌آوردند. در این موقع که خلیفه و سردار از پیروزی‌های خود غرق شادی‌اند، تماشاگران محزون و متنفر با صدای بلند می‌گریند و بر سینه‌ خود می‌کوبند و با صدای بلند فریاد می‌زنند حسین حسین، حسین حسین. بازیگران نیز نقش خویش را به فراموشی می‌سپرند و در ناله و زاری با دیگران هم‌صدا می‌شوند».

منبع:ایسنا

بیش از ۸۰ درصد میراث یونسکو در ۲ قاره

سال گذشته، نشست سالانه کمیته یونسکو به دلیل همه‌گیری جهانی به تعویق افتاد و جلسه برای موضوعات سال‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ در ماه گذشته به‌صورت آنلاین برگزار شد. این مرکز نزدیک به ۴۰ مکان جغرافیایی و تاریخی را برای یافتن مکان‌هایی با «ارزش برجسته جهانی» در نظر گرفت. از این تعداد، ۳۴ مکان به فهرست اضافه شد که بیش از ۸۰ درصد آنها در اروپا و آسیا واقع شده‌اند.

طالبان، تهدیدی دوباره برای میراث‌فرهنگی افغانستان

طاقچه‌های خالی بوداهای غول‌پیکر در دره بامیان افغانستان یادآور همیشگی وظیفه ما در حفاظت از میراث‌فرهنگی است و اگر ما این کار را نکنیم، نسل‌های آینده چیزهای زیادی از دست خواهند داد. امروزه این طاقچه‌ها به عنوان بخشی از میراث‌جهانی «چشم‌انداز فرهنگی و آثار باستانی دره بامیان» در فهرست میراث جهانی ثبت شده است.

اگرچه تخریب میراث و غارت آثار باستانی چیز جدیدی نیست و از دوران باستان وجود داشته است، تخریب دو بودای بامیان نقطه عطف مهمی برای جامعه بین‌المللی بود. نابود کردن بوداهای بامیان که یک اقدام عمدی با انگیزه ایدئولوژیکی افراطی بود، و هدفش تخریب فرهنگ، هویت و تاریخ این منطقه از افغانستان بود، نشان داد که چگونه می‌توان از تخریب میراث فرهنگی به عنوان سلاحی علیه مردم محلی استفاده کرد. این رویداد بر پیوندهای نزدیکی که بین حفاظت از میراث و رفاه مردم و جوامع وجود داشت، صحه گذاشت. این اتفاق به ما یادآوری کرد که دفاع از تنوع فرهنگی یک حرکت تجملی نیست، بلکه برای ایجاد جوامع مسالمت‌آمیزتر، امری اساسی به شمار می‌رود.

از زمان نابودی بوداهای بامیان، مقامات افغان و جامعه بین‌المللی، از جمله یونسکو، به شکل خستگی‌ناپذیری برای حفاظت از میراث غنی فرهنگی و طبیعی افغانستان، که گواه هزاران سال مبادله بین فرهنگ‌ها و مردم مختلف است، تلاش کرده‌اند. در سال ۲۰۰۳، چشم‌انداز فرهنگی و آثار باستانی دره بامیان به دلیل شکنندگی فوق‌العاده طاقچه‌ها، فقدان چارچوب مدیریتی و دغدغه‌های ایمنی و امنیتی، همزمان در فهرست میراث جهانی و فهرست میراث جهانی در خطر ثبت شد.

از آن زمان به بعد، به لطف همکاری بین‌المللی محکم و پایدار، بیش از ۲۷ میلیون دلار در حفاظت و تثبیت اموال میراث جهانی بامیان، توانمندسازی جوامع محلی، احیای میراث ناملموس فرهنگی و احداث مرکز فرهنگی بامیان اختصاص داده شده بود. کشورهای مختلف از طریق پروژه‌های عملیاتی، به ویژه پروژه تثبیت طاقچه‌هایی که در خطر فروپاشی بودند، تا همین اواخر درگیر این تلاش‌های حفاظتی بودند. پس از بیش از ۱۵ سال، تجمیع طاقچه بودای شرقی به پایان رسید، در حالی که کار اضطراری برای حفاظت و مقاوم‌سازی طاقچه غربی به لطف بودجه‌ای که ژاپن فراهم کرده بود، در حال پیشرفت بود. این همکاری همچنین به هفت مکان دیگر در دره بامیان، شامل غارهای پوشیده از نقاشی‌های دیواری، فرهنگ قابل‌توجه هندی و چینی در امتداد جاده ابریشم، و قلعه شهر غلغله که منشأ استقرار بامیان بوده است، نیز گسترش یافته بود. ژاپن و ایتالیا از نظر مالی و فنی از این فعالیت‌ها پشتیبانی می‌کردند.

یک کنفرانس بین‌المللی هم در سال ۲۰۱۷ برگزار شد که بر ضرورت مطالعات بیشتر در مورد بازسازی‌های مجسمه‌های بودا تاکید می‌کرد. یونسکو و اسپرینگر به تازگی یک مجموعه مقالات علمی با عنوان «آینده مجسمه‌های بودای بامیان: بازسازی میراث در نظریه و عمل» را در مورد این موضوع بسیار پیچیده منتشر کرده‌اند. هنگامی که از بازسازی میراث صحبت می‌شود، هر مورد منحصربه‌فرد است و این وضعیت نیازمند رویکردی با احترام عمیق برای جوامع محلی است. اما حالا اوضاع فرق کرده است و شاید بازسازی این آثار فرهنگی برای همیشه غیرممکن شود.

متأسفانه، بعد از حادثه بامیان، باز هم شاهد تخریب عمدی میراث‌فرهنگی در سوریه، عراق، لیبی، مالی و کشورهای دیگر بوده‌ایم. با این حال، جامعه بین‌المللی در برابر این اقدامات خشونت‌آمیز سکوت نکرده است. بعد از حادثه بامیان، کشورهای عضو یونسکو اعلامیه تخریب عمدی میراث‌فرهنگی را در ۱۷ اکتبر ۲۰۰۳ به تصویب رساندند. در پی تخریب سایت‌های میراث‌فرهنگی در تیمبوکتو در سال ۲۰۱۲، تخریب عمدی میراث‌فرهنگی توسط جامعه بین‌المللی به عنوان جنایت جنگی در نظر گرفته شد و در سال ۲۰۱۶، دادگاه کیفری بین‌المللی متهم را به دلیل هدایت تخریب مقبره‌های ۲۰۱۲ در تیمبوکتو متهم به جنایت جنگی کرد که به عنوان اولین حکم دادگاه این‌چنینی در نظر گرفته می‌شود.

حالا در حالی که ۲۰ سال از تخریب بامیان می‌گذرد، تسخیر دوباره افغانستان به دست طالبان دوباره این هراس را به جان دوست‌داران میراث‌فرهنگی انداخته است که مبادا دوباره شاهد چنین تخریب‌هایی در افغانستان باشیم. این سرزمین، با اینکه ناملایمت‌های زیادی در طول تاریخ دیده است، هنوز هم سایت‌های تاریخی و فرهنگی ارزشمندی در دل خود دارد که با تجربه‌های پیشین از حکومت طالبان، امکان دارد باز هم بخش‌هایی از آن‌ها تخریب شود. جامعه جهانی باید حمایت خود را از مردم افغانستان اعلام کند و متعهد شود با مردم این کشور در حفاظت از میراث‌فرهنگی به عنوان تجسم انسانیت مشترک، همراهی کند.

منبع:میراث آریا

ضرورت مدیریت مصرف آب در صنعت گردشگری

دسترسی محدود به آب، کیفیت پایین آب یا بحران آب می‌تواند آسیب بزرگی به تصویر مقاصد گردشگری وارد کند. در مقایسه با سایر بخش‌های اقتصادی، در استفاده از آب، صنعت گردشگری معمولاً کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، گردشگری بین المللی به‌طور کلی کمتر از ۱ درصد استفاده از آب ملی را تشکیل می‌دهد. با این حال، در برخی از کشورها، گردشگری می‌تواند عامل اصلی در مصرف آب باشد. آب برای توسعه مناطق توریستی مهم است. در حقیقت، صنعت گردشگری به دلیل مصرف مقادیر زیادی آب شناخته شده است، زیرا بازدیدکنندگان نه تنها آب می‌نوشند بلکه دریاچه‌ها، استخرها و سواحل از نقاط دیدنی برای گذراندن اوقات فراغت گردشگران هستند.

اشکال مختلف گردشگری همچنین به‌طور غیرمستقیم به آب وابسته هستند، در نتیجه، تغییر، در دسترس بودن و یا کیفیت منابع آب می‌تواند یک اثر مخرب بر صنعت گردشگری داشته باشد، بنابراین منطقی است که کمبود آب بر اعتبار مقصد گردشگری، تأثیر منفی می‌گذارد. خشکسالی‌های فصلی در سراسر جهان منجر به محدودیت شدید آب در مقصد اصلی گردشگری می‌شوند. در نتیجه تعداد بازدیدکنندگان را کاهش می‌دهد. مصرف سرانه آب در جهان در حال کاهش است. علت این کاهش ممکن است مربوط به بحران‌های اقتصادی باشد، پیشرفت در نصب دستگاه‌های لوله کشی کم جریان و بهبود زیرساخت‌های تامین آب، منجر به استفاده کارآمدتر از آب می‌شود. در بسیاری از مناطق به دلیل آلودگی منابع آب، تغییرات آب و هوایی، کاهش سطح بارندگی و افزایش خشکسالی‌ها، در آینده با مشکلات زیادی روبه رو می‌شویم. افزایش نگرانی‌های اجتماعی برای مسائل زیست محیطی، منجر به مصرف آب با مسئولیت بیشتری شده است، به ویژه هنگامی که شهروندان دوره‌های خشکسالی را تجربه می‌کنند.

سیاست‌های عمومی مربوط به مدیریت منابع آب یکی دیگر از عوامل مرتبط است. به‌عنوان مثال، سیستم مالیات و قیمت آب، دو ابزاری است که اغلب برای مدیریت و کاهش مصرف آب استفاده می‌شود.

به طور متوسط ​​در جهان، تقریباً ۷۰ درصد از آب برای کشاورزی، ۲۰ درصد برای صنعت و ۱۰ درصد برای مصارف خانگی، از جمله خانوارها، شهرداری‌ها، موسسات تجاری و خدمات عمومی استفاده می‌شود. از نظر استفاده کلی از آب، تفاوت زیادی بین مهم‌ترین کشورهای گردشگری وجود دارد. در آینده با احتمال افزایش مصرف آب، مشکلات قابل توجهی را در پیش خواهیم داشت.

نسبت مصرف آب توسط بخش گردشگری معمولاً کمتر از ۵ درصد مصرف آب خانگی است، اما می‌تواند تا ۴۰ درصد افزایش یابد. در ۵۴ کشوری که شامل مهمترین کشورهای گردشگری جهان می‌باشند، بخش گردشگری بیش از ۱۰ درصد مصرف آب خانگی را به خود اختصاص داده است. در نتیجه نباید در مصرف آب، در صنعت گردشگری غافل شد. در سال‌های آینده احتمالا سهم گردشگری در استفاده از آب با افزایش تعداد گردشگران، استفاده از استخرها، و همچنین تقاضای غیرمستقیم آب برای غذاهای با کیفیت بالاتر، استفاده از سوخت‌های فسیلی در هر سفر و فعالیت‌های توریستی و تفریخات آبی افزایش خواهد یافت. با توجه به تغییرپذیری بارش، احتمال وقوع سیل و خشکسالی در بسیاری از مناطق بیشتر می‌شود. سیل و خشکسالی بر کیفیت آب تأثیر می‌گذارد و باعث تشدید اشکال مختلف آلودگی آب می‌شود. تغییر در مقدار و کیفیت آب نیز بر غذا تأثیر می‌گذارد.

با توجه به رشد جهانی در گردشگری، روند به سمت استاندارد بالای محل اقامت، و فعالیت‌هایی که آب لازمۀ آن‌هاست و همچنین تغییر در سیستم آب و هوایی جهانی منجر به کاهش منابع آب در بسیاری از مناطق خواهد شد.

در این میان فعالیت‌های گردشگری، کاهش سطح آب یا کمبود آب شیرین در دسترس، هزینه‌های مرتبط با ذخیره آب شیرین، یا کاهش کیفیت، منجر به کمبود نسبی آب شیرین در مناطق گردشگری می‌شود. از آنجایی که این تغییرات احتمالاً بر مشاغل گردشگری انفرادی در مناطق کم آب تأثیر می‌گذارد؛ میبایست مدیریت آب به بهترین شکل باید انجام شود. مدیریت تمام امکانات گردشگری، میتواند مقدار قابل توجهی در آب را صرفه جویی کند.

مدیریت مصرف آب در بخش گردشگری

هتل‌ها: هتل‌ها می‌توانند با نصب وسایل کم مصرف، مصرف آب در محیط داخلی را تا ۳۰ درصد کاهش دهند.

باغ‌ها: باغ‌های گردشگری به وسیله اقداماتی شامل نصب کنتورهای آب برای کنترل میزان استفاده از آب، انتخاب گیاهان و علف‌های مقاوم در برابر خشکسالی، مالچ‌پاشی بسترهای باغ برای کاهش تبخیر، نصب سیستم‌های آبیاری قطره‌ای با کنترل‌کننده‌های الکترونیکی و حسگرهای رطوبت، می‌توانند باعث مصرف حداقل آب شوند. در بسیاری از مناطق استفاده از گیاهان بومی برای اهداف محوطه‌سازی همراه با طراحی مناسب باغ ممکن است نیاز به آبیاری را به طور کامل کاهش دهد.

اتاق‌های مهمان: در اتاق‌های اقامت مهمان، در سرویس‌های بهداشتی استفاده از سرهای دوش و محدودکننده‌های جریان شیر آب می‌تواند، به کاهش مصرف آب کمک کند.

گردشگری با توجه به هزینه‌های کم آب در مقایسه با سایر هزینه‌ها، به خودی خود استفاده از آب را در اولویت اصلی قرار نمی‌دهد. بدون شک بسیاری از اقداماتی که می‌توانند مصرف آب را کاهش دهند اقتصادی هستند و سرمایه‌گذاری برای اطمینان از استفاده پایدار از آب به تأمین امنیت کمک می‌کند. سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پایدار و مدیریت صرفه‌جویی در مصرف آب از استراتژی‌های اصلی است که باید دنبال شود. با این حال، به احتمال زیاد برای دستیابی به این مهم، باید از سیاستهای قوی استفاده شود، از جمله استفاده گسترده از مشوق‌های اقتصادی و قیمت‌گذاری مناسب آب برای تشویق به صرفه‌‌جویی در مصرف آب.

در مورد مناطق توریستی که منابع آب کمیاب است، تعبیه دستگاه‌های صرفه‌جویی در مصرف آب در هتل‌ها و تاسیسات گردشگری، استقرار سیستم‌های قیمت‌گذاری که مردم را به صرفه‌جویی در مصرف آب تشویق می‌کند ضروری است.

منبع:میراث آریا

مراسم آیینی خاک‌سپاری شهدای کربلا در روستای مجره خلخال

از مدت‌ها پیش در روستای مجره شهرستان خلخال مراسم آیینی و مذهبی خاکسپاری شهدای کربلا برگزار می‌شود که زمانی این مراسم در کل آذربایجان و به‌ویژه در شهر اردبیل اجرا می‌شده و دارای قدمتی طولانی و بیش از ۲۰۰ سال است.

بنابر روایات مقتل‌ها زمانی که عمر سعد از کربلا به سوی کوفه روان گشت جماعتی از بنی اسد که در اراضی غاضریه مسکن داشتند، چون دانستند که لشکر ابن‌سعد از کربلا بیرون شدند به مقتل آن حضرت و اصحاب او آمده و اجساد شهدا را شناسایی کردند و آنان که قابل شناسایی نبود توسط امام سجاد (ع) شناسایی شد.

سپس بر اجساد مطهر شهدا نماز گزاردند و در نهایت شهدا دفن شدند؛ به این طریق امام حسین (ع) را در همین موضعی که اکنون معروف است دفن کردند و علی‌بن الحسین (ع) را در پایین پدر به خاک سپردند و از برای سایر شهدا و اصحابی که در اطراف آن حضرت شهید شده بودند، حفره‌ای در پایین پا کندند و ایشان را در آن حفره و حضرت عباس (ع) را در راه غاضریه در همین موضع که مرقد مطهر او است دفن کردند.

به همین مناسبت به پاس زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای کربلا وانتقال آن به نسل جدید گروهی از اهالی روستا همه‌ساله به صورت خود جوش و ملبس به لباس عربی در یک گروه ۲۰نفره با تهیه تابوت حمل نمادین شهدا آماده برگزاری این مراسم می‌شوند.

شب سوم امام در حالی که مردم برای عزاداری جمع شده و روحانی بالای منبر روضه‌خوانی می‌کند، گروه یاد شده با نظم و ترتیب خاصی وارد مسجد شده و در حالی که ابزار تدفین در دست و تابوت حمل نمادین شهدای کربلا را بر دوش گرفته‌اند در همین حال چراغ‌های مسجد خاموش شده و در حالی‌که نفری از این گروه شمع در دست دارد این اشعار را با حالتی اندوهگین ترنم می‌کنند:

بیز گلمیشوخ دفن ایلییخ شاه شهیدانی لب تشنه سلطانی

بیز گلمیشوخ دفن ایلییخ شاه شهیدانی قولسوز علم‌داری

همزمان با ترنم این اشعار چند نفر از این گروه به‌صورت نمادین قبور می‌کنند، در همین حال احساسات مردم به خاطر مظلومیت شهدا برانگیخته شده و در بین مردمی که برای عزاداری به مسجد جمع شده‌اند شور خاصی رخ می‌دهد که گویا شهدا واقعی هستند و شهدای نمادین را به‌صورت شبیه دفن می‌کنند.

گریه و زاری و ناله برای مظلومیت شهدای کربلا با شوق عجیبی رخ می‌دهد و سپس با نوحه خوانی حدود ۴۵ دقیقه این مراسم ادامه پیدا می‌کند؛ پس از تدفین و اتمام سینه زنی و نوحه خوانی روحانی در منبر شروع به دعا کرده و پس از قرائت فاتحه مجلس ختم می‌شود.

این مراسم حدود ۲۰۰ سال است که در این روستا به صورت نمادین اجرا شده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و هم اکنون هم ادامه دارد. موضوع جالب در تشکیل گروه تدفین انتخاب افرادی است که از نظر ظاهر و باطن مورد قبول جمع و اهالی روستا است.

حضور همه مردم روستا و حتی روستاهای اطراف همدلی بین آنان را دوچندان کرده و نیز محبت و ارادت به اهل بیت (ع) را نشان می‌دهد که این امر اعتقادات جوانان را تقویت و همچنین نسل امروزی را با وقایع آن زمان آشنا می‌کند.

در عمده شهرهای آذربایجان به‌ویژه اردبیل موارد مشابه این مراسم اجرا می‌شود اما نکته قابل توجه در روستای مجره این است که اهالی روستا به همراه شبیه‌خوانان همواره سعی در حفظ و صیانت از این اثر دارند که این امر می‌تواند زمینه برای ماندگاری این آیین و انتقال آن به نسل‌های بعدی را فراهم آورد.

در کنار تلاش اهالی، ثبت این اثر ارزشمند به‌عنوان یک میراث معنوی گران‌سنگ در حفاظت از آن اهمیت بسزایی دارد که در این زمینه با تهیه مستندات و تشکیل پرونده از سوی اداره‌کل میرث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل اقدام و این آیین در فهرست آثار ملی به ثبت رسید.

علاوه بر این اقدامات، تهیه برنامه‌های تصویری و نوشتاری و ارائه آن به مخاطبان از طریق رسانه‌ها در حراست از این میراث ارزشمند بسیار ضروری است، چرا که اگر چه یک روز و حتی کمتر از آن، یک ظهر تا غروب بیشتر نبود اما به تعبیر شاعر معاصر علی موسوی گرمارودی این زمان کوتاه، کلاس فشرده تاریخ و منظومه بزرگ هستی است و در این کلاس فشرده تاریخ سراغ هر فصل و کرامت و هنر و معرفتی را می‌توان گرفت و جلوه‌های آن را در این منظومه بزرگ به تماشا نشست.

منبع:میراث آریا

آیین بیل‌گردانی از رسوم دیرین مردم خراسان شمالی در ایام محرم

عاشورا در فرهنگ مذهبی مسلمانان همواره جایگاه خاص و برجسته‌ای دارد و زمینه‌ساز مجموعه‌ای از سنت‌ها و مراسمی است که در طول تاریخ به‌عنوان میراثی معنوی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

یکی از مهم‌ترین رسم‌های محرم، تعزیه‌خوانی است، تعزیه هنر بومی و مذهبی است که متعلق به مردمانی به دل‌های گره‌کرده به اسلام و ائمه است. تعزیه در لغت به معنای سوگواری و برپا شدن مراسم عزاداری به یادبود درگذشتگان است.

تعزیه به معنای خاص یک نوع نمایشی شکل‌گرفته از درون آیین‌های سوگواری عاشورا است که آیینی، روایی، منظوم، موسیقایی، مبتنی بر قرارداد و نمادهای آشنای مخاطب اجرا می‌شود. تعزیه‌خوانی و شبیه‌خوانی، نمایشی است که در یک محوطه، با حضور مردم توسط چند نفر انجام می‌گیرد.

تعزیه صرفاً به تشریح وقایع کربلا نمی‌پردازد و طیف وسیعی از صحنه‌های تاریخی صدر اسلام و حتی حوادث عصر پیامبران و نیز وقایع امامان پس از امام حسین (ع) را دربرمی گیرد. بااین‌حال، کربلا کانون و هسته اصلی این نمایش است و در هرکدام از مجالس تعزیه قبل و بعد از عاشورا به حوادث نینوا گریز زده می‌شود.

بنی اسد نام تیره‌ای از قبایل عرب از فرزندان اسدبن‌خزیمةبن‌مدرکه است و این قبیله توفیق و افتخار دفن پیکر مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) و انصار آن حضرت را پس از واقعه کربلا در سال ۶۱ هجری قمری داشتند.

یکی از آیین‌های عزاداری ایام سوگواری محرم در استان خراسان شمالی، تعزیه بنی اسد (بیل‌گردانی) است که هرساله این استان مذهبی را میزبان خیل عظیمی از عزاداران و مشتاقان معرفت اباعبدالله (ع) از گوشه و کنار جمع می‌کند.

در این استان هرسال در روز دوازدهم ماه محرم اهالی در قالب هیئت‌های عزاداری، با بیل و کلنگ و پیکرهای بدون سر شهدای عاشورا را بر دوش گرفته و تعزیه خاک‌سپاری شهدای کربلا را اجرا و در شهر به عزاداری می‌پردازند.

آیین بیل‌گردانی یکی از رسوم دیرین مردم استان خراسان شمالی است که در عزاداری ماه محرم و در دوازدهمین روز محرم برگزار می‌شود. تعزیه بنی اسد (حمل بیل) نوعی شبیه‌سازی است از طایفه بنی‌اسعد که در واقعه عاشورا، پیکر مطهر امام حسین (ع) و دیگر شهدا را پس‌ازاین که سه روز در بیابان (صحرای کربلا) مانده بود، با بیل و ابزار دیگر به خاک سپردند.

این آیین یک مرشد و رهبر دارد که نوحه‌های اصیل و خاصی را قرائت می‌کند و مردم در پاسخ به نوحه‌ها با اشک و مویه می‌کنند مراسم تشیع نمادین شهدای کربلا را برگزار می‌کنند.

نحوه برگزاری مراسم

بر اساس گفته‌های پیشینیان، طایفه بنی‌اسد اجساد شهدای کربلا را به خاک می‌سپارند که به تعزیه بیل و منتیل نیز در بین مردم شناخته می‌شود.

مسیر حرکت هیئت عزاداری (برای اجرای تعزیه) در شهر گرمه (یکی از شهرهای برگزارکننده) از کنار مسجدالحسین (مسجد در قلعه) آغاز و پس از عبور از محله قدیمی شهر (محله باغمزار) تعزیه را در میدان اصلی شهر اجرا می‌کنند.

و بدین‌صورت است که عده‌ای از اهالی شهر گرمه با بر تن کردن نیم‌تنه بلند عربی (کفنی) و بیل به دست به نشانه مردان قبیله بنی اسد که جهت دفن پیکرهای مطهر شهدا به کربلا آمده بودند به اجرای تعزیه می‌پردازند. شبیه قوم بنی اسد وارد صحنه شده و به همراهی شبیه حضرت امام سجاد (ع) یکی‌یکی شهدا به‌ویژه پیکر مطهر پدرش امام حسین (ع) را شناسایی می‌کند.

«ای بنی اسد کفن بیاورید، برای حسین فاطمه بوریا بیاورید، حسین کفن ندارد، سر در بدن ندارد.»

«مگر کفن به کربلا به غیر بوریا نبود، مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود» بدن شهدا را کنار هم قرار داده و نماز بر پیکر آن‌ها به‌جای آورده و به دفن شهدا پرداختند که در تمام این مراحل همزمان با حرکات و اجرای نقش توسط هنروران مداح، آن وقایع جان‌سوز روایت می‌شود.

پس‌ازآن سینه‌زن‌ها وارد می‌شدند که پس از خواندن هر بیت نوحه توقف می‌کردند و با ضربه‌های یکنواخت و گنگ بر خود و مشت بر سینه‌هایشان دوباره دم می‌گرفتند. در این تعزیه مردم دورتادور تعزیه‌خوان‌ها حلقه‌زده‌اند. این حلقه زدن مردم، ارتباط ویژه‌ای بین تماشاگر و تعزیه ایجاد می‌کند.

از جنبه‌های جالب تعزیه بنی اسد این است که در پاره‌ای از صحنه‌های هیجان‌انگیز آن، تمامی تماشاگران در تعزیه دخالت دارند و با دیدن برخی وقایع از خود عکس‌العمل نشان می‌دهند؛ بر سر و سینه می‌زنند، اشک می‌ریزند، فریاد می‌کشند.

هدف اصلی تعزیه بنی اسد، تقویت و تحکیم یگانگی میان مؤمنان روی صحنه (تعزیه‌گردان‌ها) و حاضران در محل است.

تعزیه باید شعله محبت اهل‌بیت را در دل‌های تماشاگران به‌گونه‌ای زنده کند که مردم هم‌نوا با زندگی عملی ستارگان درخشان آسمان امامت و ولایت، برنامه زندگی فردی و اجتماعی خود را تنظیم کند و به فضایل روی آورده و از رذایل پرهیز کنند زیرا تعزیه هنری مذهبی است، باید عنصری سازنده از اندیشه اسلامی در آن نهفته باشد و حقیقتی زنده و پویا را نوید دهد و بر معرفت و بصیرت حاضران در مجلس نسبت به فرهنگ عاشورا بیفزاید.

آیین بیل‌گردانی با شماره ۴۲۶ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

عزاداری محرم آذربایجان آمیزه‌ای از اصالت و عشق به ولایت

از مهم‌ترین آیین‌های عزاداری در استان آذربایجان شرقی می‌توان به: دسته‌های شاه حسین گویان (شاه حسین، وای حسین)، علم بندی، مراسم «حجله قاسم (ع)»، مراسم «شمع پای لاماخ» (توزیع شمع)، مراسم «خیمه سوزانی»، مراسم «اللهم لبیک»، مراسم «گرداندن اسب ذوالجناح»، مراسم «شبیه‌خوانی»، مراسم «احسان و نذری» و… اشاره کرد.

بازار مسقف و تاریخی تبریز که سابقه اقتصادی، تجاری، سیاسی و فرهنگی آن بر کسی پوشیده نیست، در حوزه فعالیت‌های مذهبی هم سابقه طولانی‌مدت دارد که برگزاری آیین‌های گوناگون در روزهای محرم یکی از نمودهای عینی این خصوصیت بی‌همتاست.

بازار مسقف تبریز که از آغاز ماه محرم تا اربعین حسینی چهره‌ای متمایز و مشخص با نصب پرچم‌ها و علم مشکی‌رنگ سوگواری به خود می‌گیرد، از چنان سابقه برجسته و افتخارآمیزی بهره‌مند است که در برگ‌های گوناگون تاریخ آن، زوایای تنوع از عشق و علاقه مردم باایمان و ولایی تبریز به خصوص بازاریان آن به اهل‌بیت (ع) دیده می‌شود.

اوچ تیمچه لر (تیمچه‌های سه‌گانه) معروف به تیمچه «حاج شیخ» از جمله مکان‌های بازار بزرگ تبریز است که از اول ماه محرم به مدت ۱۳ روز و در اربعین حسینی میزبان عشاق اباعبدالله (ع) بوده و مراسم روضه‌خوانی به‌طور منظم در آن برپا می‌شود. مراسمی که سابقه آن براساس گفته‌های مغازه‌داران تیمچه به بیش از ۱۵۵ سال پیش می‌رسد و می‌توان ادعا کرد که برگزاری چنین مراسم دینی، احتمالاً در ایران بی‌بدیل و دست‌کم بی‌نظیر باشد.

نوحه‌ها و روضه‌های محرم در تبریز به زبان ترکی همراه با نوایی غم‌انگیز خوانده می‌شوند و عزاداران سیاه‌پوشِ حسینی به نشانه‌ی عزا بر سر و سینه و یا زانوی خود می‌زنند. در ابتدا و پایان گروه، به تقلید از رسم و رسوم قبل که برخی چراغ‌زنبوری روشن می‌کردند، چند ژنراتور روشن می‌سازند و با آن مسیر دسته‌جات را روشن و نورانی می‌سازند. طبل، پرچم و علم‌ها به وسیله هیئت‌های سوگواری تهیه می‌شوند و در طی مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می‌گیرند.

بانوان نیز هم‌زمان با محرم و صَفَر با «خاطیر ساخلاماق» و هم اقسام رسوم‌ها مانند «علی‌اصغر بشیگی» که در آن نوزادان شیرخوار را لباس رنگ سبز بر تن می‌کنند و مادران در آرزوی فرزند یا مادران در آرزوی شفا و سلامتی کودکانشان و هر کس بنا به آرزوی خود با روضه آخوند می‌گریند و با نذر پول به ننوی تمثیلی حضرت علی‌اصغر طلب حاجت می‌کنند. همچنین، بانوان با اقسام مرثیه‌ها و انعام‌هایی مانند «خانیم رقیه سوفراسی»، «حضرت ابوالفضل سوفراسی» غذا داده و در این بین به عزای امام و یارانش نشسته و طلب حاجت می‌کنند.

دسته‌های عزاداری شاه‌حسین گویان

شاه حسین‌گویان نوعی مراسم دینی است که در ایام ماه محرم در بیش‌تر نقاط آذربایجان و به‌طور گسترده در تبریز برپا می‌شود. این مراسم از چند روز مانده به ماه محرم تا دهمین روز از همین ماه و ظهر عاشورا ادامه می‌یابد. در زبان ترکی آذربایجانی، مردم به این مراسم «شاخ سی» میگویند که کوتاه شده کلمه «شاه حسین» است.

گروه‌های عزاداری شاه حسین گویان، پیش درآمد تشکیل هیئت‌های سوگوار محرم در آذربایجان شرقی است که مرکب از جوانان و ریش‌سفیدان این استان است که به‌طور مستقل ساعاتی پیش از غروب آفتاب در نزدیکی مسجد یا تکیه جمع می‌شوند.

در این مراسم عزاداری، عاشقان حسین (ع) ابتدا در دو ردیف مجزا قرار گرفته و با دست راست چوب‌دستی را که نمادی از شمشیر است در دست گرفته و با دست چپ حلقه در کمر نفر بعدی می‌زنند و بعد نوحه اختصاصی خوانده و با حرکات ریتمیک پاها و دست‌ها، نوحه‌خوانی می‌کنند.

از نمونه شعرهای این مراسم می‌توان به این اشعار اشاره کرد: یا حسین وای حسین، یا حسین شاه حسین این ترکیب تا شب‌های نخست محرم به این شکل صورت می‌گیرد و از شب‌های پنجم به بعد گروه گردانی به‌صورت گردشی در محلات آغاز می‌شود.

زمان آغاز هیئت‌ها زمانی است که چندین هیئت به هم برخورد می‌نمایند و با فریادهای بلند «یا حسین»، «وای حسین»، «حیدر- صفدر»، «حسینم وای حسینم وای» شنیده می‌شود.

اما امروزه برای تهیج بیشتر دسته‌های شاه حسین گویان از ادوات موسیقی نظیر طبل وسنج نیز استفاده می‌شود.

این مراسم از آنجایی مهم جلوه می‌کند که در هیچ کجا دنیا به غیر از استان‌های آذری نشین کشور من جمله آذربایجان شرقی برپا نمی‌شود.

علم‌بندی

آیین سنتی علم‌بندی به‌صورت کاملاً سنتی در استان آذربایجان شرقی در سومین روز محرم و در شهر مراغه واقع در محله دروازه مراغه برگزار می‌شود که هر سال بازدیدکنندگان اختصاصی خود را دارد.

علم مراغه تقریباً ۵۰ متر است که به وسیله سرپرست هیئت‌های مراغه با اقسام پارچه‌ها و روسری‌ها نصب می‌شود.

بعد از نصب پارچه‌ها و استحکام‌بخشی علم به وسیله سپرها، چند نفر از بالابر استفاده کرده و مابقی دستمال‌ها را بر روی آن نصب می‌کنند، در حین نصب علم‌ها هزاران رأس گوسفند زیر پای علم قربانی می‌شود و هرکس نذری داشته باشد در این روز و در بین اهالی حاضر پخش می‌کند.

این رسم و رسوم از آیین‌های کهن شهرستان مراغه است و تقریباً این علم تا اربعین حسینی به همان صورت باقیمانده و ۲۸ ماه صفر با سینه‌زنی و نوحه‌خوانی هیئت‌ها واچیده می‌شود.

مراسم مشعل‌گردانی

یکی از انحصار به فردترین مراسم عزای حسینی آیین‌های سنتی – دینی در آخرین روزهای دهه اول ماه محرم در بخش‌هایی از جنوب استان آذربایجان شرقی برپا می‌شود، مراسم مشعل گردانی «پولکه» شهرستان عجب‌شیر است.

این مراسم در مناطقی مانند روستاهای شهرستان عجب‌شیر (مثل شیشوان و هروان) و روستای نرج‌آباد شهرستان مراغه با شور و شوق خاصی برگزار می‌شود.

«پولکه» اسم نوعی توپ آتشین ساخته شده از پارچه است که آن را با سیمی می‌بندند و پس از نفت‌اندود کردن، آتش می‌زنند. در شب تاسوعای حسینی و شب عاشورا ده‌ها «پولکه» آتشین در بین سوگواری‌های دیگر و در فضای تاریک‌شب چرخانده می‌شود. «پولکه ها» در تیرگی شب می‌چرخند و یاد ۷۲ خورشید فروزان دشت کربلا را گرامی می‌دارند.

مراسم توزیع شمع

مراسم «شمع پای لاماخ» (توزیع شمع)، این مراسم در غروب روز نهم محرم (تاسوعا) در اغلب نقاط آذربایجان شرقی برپا می‌شود.

طبق آیین عزاداری هر کسی که در طول سال برای باز کردن بخت و گرفتن حاجت نذر کرده است در چنین شبی به درب ۴۱ مسجد می‌رود و در هر کدام یک شمع روشن می‌کند.

به طور معمول صاحبان هیئت‌ها از قبل جایگاهی را به این منظور مشخص می‌کنند که محل افروختن شمع است. در این آیین رسم است که حاجتمندان با پای‌برهنه این رسم را انجام می‌دهند.

غالباً جایگاهی که محل افروختن شمع است بعد از نماز مغرب و عشا محل سینه زدن هیئت است و شاید این کار به دلیل روشنایی باشد که در گرو شمع بوده است، چرا که در سابق روشنایی هیئت‌ها به این طریق تأمین می‌شد.

گرداندن اسب ذوالجناح

بازگشت اسب بی‌سرنشین در دشت کربلا یکی از غم‌انگیزترین صحنه‌های عاشورا است که به‌صورت نمادین در شهرهای گوناگون آذربایجان شرقی بازسازی می‌شود. برای این منظور اسب سفیدرنگی که مجهز به پارچه‌های سبزرنگ و سفیدرنگ است درحالی‌که خون‌آلود نموده‌اند به آن تیر و پیکان‌های چوبی هم وصل می‌نمایند و بعضاً کبوترهای خونین بال را هم سوار بر اسب کرده و در بین دسته عزاداران می‌گردانند.

منبع:میراث آریا

«موزه ویتنی هنر آمریکا» جایی که با هنر ارتباطی عمیق ایجاد می‌شود

موزه‌ها آیینه متجلی باورها، آیین‌ها و استمرار تاریخ هر منطقه هستند که تمدن‌های عظیم فرهنگ، تاریخ ایران و آثار سراسری یک کشور را به نمایش‌ می‌گذارند.

«موزه‌ ویتنی» که موزه هنری در آمریکاست در سال ۱۹۳۰ ساخته شد و پس از آن در سال ۱۹۶۶ به ساختمان جدیدی منتقل شد، البته در سال ۲۰۰۷ نیز مجموعه موزه به ساختمانی جدید منتقل شد؛ چراکه برای موزه به فضای بیشتری احتیاج بود.

ساختمان جدید این موزه تلفیقی از حجم‌های مکعبی و غیرارگانیک استیل و شیشه است. این موزه دارای هشت طبقه بوده و نمای ساختمان آن نامتقارن طراحی شده است و تماشای آن به گونه‌ای فضایی آشفته در ذهن افراد ایجاد می‌کند.

این مجموعه، شامل ساختمانی تمام قد است که به سمت غرب و به سمت رود هادسون قرار گرفته و همچنین ردیف‌هایی از تراس‌ها و راهروهای شیشه‌ای آن را تشکیل داده‌اند. این تراس‌ها و راهروها به تدریج به سمت پایین ساختمان کشیده می‌شوند و به نوعی به درون مجموعه راه پیدا می‌کند.

ورودی مجموعه به صورت یک پیلوت با مجموعه‌ای از ستون‌ها طراحی شده است که ایده آن برای به‌ کارگیری و زنده کردن پلازاهای شهری باستانی و ایجاد فضایی جهت گرد هم آمدن مردم طراحی شده است و طراح قصد داشته تا از این طریق موزه را از فضای شلوغ و پرتنش خیابان اطرافش مجزا کند.

گفته می‌شود که لابی اصلی موزه ویتنی در واقع یک گالری عمومی بزرگ به شمار می‌رود که مساحت آن حدود ۱۰۰متر مربع است. طبقه‌ دوم این موزه شامل سالن‌های اجرا و نمایش (پرفرمنس، فیلم و موسیقی) است و طبقه‌ سوم مجموعه دارای یک سالن تئاتر با ۱۷۰ صندلی است که با ارتفاعی دو برابر، دید وسیعی به رودخانه‌ هادسون برای علاقه‌مندان و بازدیدکنندکان ایجاد می‌کند. علاوه بر موارد گفته شده بخش‌هایی از این موزه به فضاهای فنی و اداری اختصاص یافته است.

گفته می‌شود که چیزی حدود ۴۶۰۰ مترمربع فضا به گالری‌ها اختصاص داده شده است که در طبقات پنجم، ششم، هفتم و هشتم قرار دارند. طبقه پنجم نیز بزرگترین گالری این موزه بوده که چیزی حدود ۱۶۷۰ مترمربع وسعت و در فضایی باز و بدون ستون ساخته شده است.

علاقه‌مندان می‌توانند در این گالری آثار بسیار بزرگ هنر معاصر که به نمایش گذاشته شده است را تماشا کنند. همچنین دفاتر موزه، مراکز آموزشی، آزمایشگاه‌های حفاظت و کتابخانه‌های موزه به همراه سالن تئاتر چند منظوره در قسمت شمالی ساختمان و در طبقات سوم تا هفتم قرار دارند.

در آخرین طبقه ساختمان مجموعه نیز یک استودیوگالری و یک کافه قرار دارد که با استفاده از تکنولوژی دندان‌اره‌ای توسط یک پنجره‌ سقفی، نور خورشید را دریافت می‌کند. همچنین در بام مجموعه باغ‌هایی طراحی شده است که فضایی دلچسب را برای بازدیدکنندگان به همراه دارد.

معماری ساختمان ویتنی، فرمی سرزنده و پر تنوع و در عین حال غنی و باوقار ایجاد کرده است که محیط آن فضایی مناسب جهت ارتباط عمیق با هنر فراهم می‌سازد. علاوه بر این‌ها تماشای منظره منحصربه‌فرد شهر نیویورک از طریق تراس‌های ساختمان این موزه تجربه‌ای خاص را برای علاقه‌مندان و بازدیدکنندگان از این موزه به ارمغان خواهد آورد.

ساختمان موزه ویتنی از شیشه و مصالح روشن ساخته شده این کار در راستای بهره‌مندی از نور و گرمای طبیعی خورشید توسط طراحان انجام شده است.

معمار این مجموعه «رنزو پیانو» برای طراحی از روش‌ برنامه محور که یکی از مهمترین و رایج‌ترین روش‌های طراحی است بهره گرفته و با بررسی مستقیم مسئله، خواسته‌های کارفرما وبرنامه‌های طرح را به مرحله اجرا رسانده است.

منبع:ایسنا