نکات جالبی که باید از هیروگلیف مصری بدانید

خط هیروگلیف برخلاف تصور عموم یک خط تصویری نیست و زبان‌شناسان مدرن همچنان برای ترجمه آن به حدس و گمان و تعبیرات ذهنی متوسل می‌شوند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا از تارنمای هیستوری (History)، در کنار اهرام، مجسمه‌های ابولهول و مومیایی‌ها، دیگر اکتشاف جذاب از تمدن باستانی مصر یک سیستم نوشتاری است که در آن از تصاویر سبک‌وار از انسانها، حیوانات و اشیاء برای انتقال پیام استفاده می‌شد، یعنی خط هیروگلیف. خط هیروگلیف که نامش را از لغت یونانی hieroglyphikos به معنی حکاکی مقدس می‌گیرد، در قدیمی‌ترین حالت، روی دیوارهای سنگی که بیش از ۵ هزار سال قدمت دارند کشف شد و تا قرن چهارم میلادی نیز مورد استفاده قرار می‌گرفت. مصریان باستان داخل معابد، بناهای یادبود و مقبره‌های خود را به الفبای هیروگلیف مزین می‌کردند و یا آن‌ها را روی پاپیروس می‌نوشتند. پاپیروس نوعی کاغذ باستانی است که با استفاده از گیاهی به همین نام ساخته می‌شد. در ادامه به ۸ نکته جالب درباره هیروگلیف مصری می‌پردازیم:

۱. اگرچه در سیستم نوشتاری هیروگلیف برای انتقال پیام از تصاویر استفاده می‌شود اما، برخلاف باور عموم، این خط یک خط تصویری نیست

از آنجایی که نمادهای به کار رفته در خط هیروگلیف شبیه انسان‌ها، حیوانات و اشیا هستند، تصور این که هیروگلیف‌ها به معنای تصویر متناظر خود دلالت دارند کار ساده‌ای است اما اینطور نیست. برخی هیروگلیف‌ها در زبان مصر باستان نماد اصوات هستند درست مثل کاراکترهای الفبای رومی. دیگر هیروگلیف‌ها نیز ایدئوگرام‌هایی هستند که مفاهیم را نمایش می‌دهند و هیچ آوایی ضمیمه‌شان نیست.

۲. خط هیروگلیف به مقبره‌های از ما بهتران و نخبگان جامعه مصر باستان پیوند خورده است

پیتر اف. دورمن از اساتید بازنشسته موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو می‌گوید: نمونه‌های اولیه خط هیروگلیف عموما از مقبره‌های سلطنتی ابیدوس مصر کشف شدند. از آنجایی که خط هیروگلیف مبتنی بر ترسیم تصاویر بود پیوند آن با هنر رسمی ناگسستنی است، به ویژه برای اشاره به پادشاه که تصویر آن را می‌توان در مجسمه‌های یادبودی دید که در معابد اولیه قرار داده می‌شدند.

به گفته دورمن، اگرچه این سیستم نگارش در نهایت در انواع دیگر نوشتار مورد استفاده قرار گرفت اما هیروگلیف‌ها هیچگاه پیوند اولیه خود با محیط‌های متعلق به نخبگان جامعه مثل معابد و مقبره‌ها را از دست ندارند. مردم عادی که عضو خاندان سلطنتی نبودند نیز گاهی از هیروگلیف‌ها در مقبره‌ها و مجسمه‌های یادبود شخصی خود استفاده می‌کردند البته این امتیاز هم فقط مخصوص افرادی بود که پول کافی برای پرداخت اجرت سنگ تراشان را داشتند.

۳. هیروگلیف چندان رایج نبود و مصریان باستان بیشتر از دیگر روش‌های نوشتاری استفاده می‌کردند

از آنجایی که خط هیروگلیف خیلی پیچیده بود، مردمان مصر باستان انواع ساده‌تری از خط را ابداع کردند. خط هیراتیک یا کاهنی یکی از این نوع خطوط بود؛ یک خط شکسته که با قلم روی پاپیروس یا اُستراکون نوشته می‌شد اما هیچوقت به بناهای رسمی راه پیدا نکرد. سیستم نوشتاری دموتیک که در سده ۸۰۰ پیش از میلاد ابداع شد نیز برای نگارش اسناد روزمره و آثار ادبی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

۴. خواندن متون نوشته شده به خط هیروگلیف گاو نر می‌خواهد و مرد کهن!

در خط هیروگلیف بین کلمات فاصله وجود ندارد و خبری از علائمی چون ویرگول و نقطه هم نیست. این بدان معناست که برای خواندن آنچه به هیروگلیف نوشته شده، باید کاملا به دستورزبان مصر باستان مسلط بوده و درباره پیام نوشته شده پیش زمینه داشته باشید تا بتوانید کلمات، عبارات، جملات، پاراگراف ها و فصل ها را از هم تفکیک کنید. به علاوه، خط هیروگلیف برخلاف زبان انگلیسی مدرن، الزاما از چپ به راست خوانده نمی‌شود؛ هیروگلیف‌ها ممکن است به صورت افقی از چپ به راست/ از راست به چپ و یا حتی به صورت عمودی نوشته شده باشند!

۵. تنها تعداد محدودی از مصریان باستان سواد خواندن خط هیروگلیف را داشتند

آن طور که در کتاب مصری میانه: درآمدی بر زبان و فرهنگ هیروگلیف‌ها نوشته جیمز پی. آلن آمده است، در دوره متاخر مصر باستان، فقط کاهنان می‌توانستند خط هیروگلیف را بخوانند. به نقل از این کتاب، متون و نوشته‌هایی که بنا بود مخاطبان گسترده‌تری داشته باشند به جای هیروگلیف به خط دموتیک نوشته می‌شدند.

۶. سیستم نوشتاری هیروگلیف به تدریج و پله پله منسوخ شد

در سده ۳۰۰ قبل از میلاد، وقتی دودمان بطلمیوس که از نژاد مقدونی بودند در مصر روی کار آمدند، یونانی جای زبان مصری را به عنوان زبان دربار گرفت. حدود ۶۰۰ سال بعد، در سال ۳۸۴ میلادی، تئودوسیوس امپراطور مسیحی روم با صدور حکمی بت پرستی را در مصر ممنوع کرد و این آغازی بر پایان استفاده از هیروگلیف‌ها بود.

به نقل از کتاب درک هیروگلیف‌: راهنمای مقدماتی کامل نوشته هیلاری ویلسون، در زمانی که آخرین نوشته‌های مبتنی بر خط هیروگلیف در سال ۳۹۴ میلادی در معبد فیله مصر حک شدند، احتمالا تنها تعداد کمی مجسمه‌ساز مصری باقی مانده بودند که معنی چیزی که حک می‌کردند را متوجه می‌شدند!

۷. کشف سنگ رُزِتا مقدمه یک پیشرفت بزرگ در درک هیروگلیف‌ها شد

سربازان فرانسوی تحت امر ناپلئون در مصر، در سال ۱۷۹۹ میلادی، حین تعمیر یک دژ در شهر رشید یا رزتا یک سنگ نبشته پیدا کردند که به سنگ رزتا معروف شد. این سنگ با نوشته‌هایی به سه خط مختلف هیروگلیف، دموتیک و یونانی باستان پوشانده شده بود. این که هر سه خط روی یک سنگ حک شده بودند، به پژوهشگران شانس آن را داد که از خط هیروگلیف رمزگشایی کنند.

توماس یانگ، دانشمند انگلیسی که در سال ۱۸۱۴ مطالعه روی این سنگ نبشه را آغاز کرد، به این نتیجه رسید که برخی از نمادهای هیروگلیف آن، هجی آوای اسامی سلطنتی هستند. اما ژان فرانسوا شامپولیون در سال ۱۸۲۲ اثبات کرد هیروگلیف‌ها ترکیبی از نمادهای آوایی و ایدئوگرافیک هستند. او به همین روش موفق به رمزگشایی متن هیروگلیف روی سنگ رزتا شد که پیامی از کاهنان مصری خطاب به بطلمیوس پنجم بود.

۸. رمزگشایی از خط هیروگلیف هنوز هم چالش برانگیز است

فهمیدن معنی متونی که به هیروگلیف نوشته شده‌اند، هنوز هم یک چالش بزرگ برای دانشمندان است و به کلی تعبیر ذهنی نیاز دارد. حتی بلند خواندن این نمادها هم کار ساده‌ای نیست.

دورمن می‌گوید: استفاده زیاد از علائم آوایی نیست که ترجمه این خط را سخت می‌کند، بلکه مشکل آن است که تلفظ صوتی زبان مصر باستانی در این خط به طور کامل نوشته نمی‌شود و همین امر تلفظ کلمات، و به ویژه پیچیدگی‌های سیستم زبان مصری، را به موضوعی متکی بر حدس و گمان تبدیل کرده است.

منبع:ایرنا

بقعه شیخ کلینی کجاست؟

در این روزهای جولان ویروس کرونا بهتر است قید گردش و تفریح را بزنید، اما اگر خواستید ساعتی در یک مکان خلوت به قدم زدن و هواخوری بپردازید، پیشنهاد می‌کنیم با رعایت پروتکل‌های بهداشتی از یکی از روستاهای تاریخی ری مانند روستای «کلین» بازدید کنید.

در کتاب «معجم‌البلدان» روستای «کلین» به‌عنوان نخستین منزل مسافران ری که به سمت «خوار» می‌روند، معرفی شده و «شیخ کلینی» محدث و عالم ایرانی و مؤلف «اصول کافی» از ساکنان قدیمی این روستای ۲ هزار ساله بوده است. بقعه شیخ کلینی در این روستا قرار گرفته و نامگذاری آن هم از همین امر ناشی می‌شود. از اوایل دوران انقلاب اسلامی اموات روستا در اطراف بقعه شیخ کلینی دفن می‌شوند و این محل دومین آرامستان بزرگ بخش فشافویه شهرری به شمار می‌آید. درختان بلندبالا و سرسبز این آرامستان زنده و شاداب هستند و بیش از آنکه در اطراف بقعه حال و هوای سنگین آرامستان جریان داشته باشد، به بازدیدکنندگان آرامشی دلچسب منتقل می‌شود.

بقعه شیخ تنها بنای ارزشمند روستای کلین نیست و بناهای تاریخی مانند یخچال طبیعی، آستان امامزاده حسین(ع)، تپه نچیر، آستان امامزاده یحیی(ع) و انبار گندم از آثار باستانی و گردشگری است که در این‌آبادی بااصالت واقع شده است. از بنای قدیمی امامزاده یحیی(ع) فقط بقعه باقی مانده و باقی آن تخریب شده است. تپه بلند نچیر هم که در گذشته سکونتگاهی مسکونی بوده بر اثر زلزله‌ای شدید زیر و رو شده، اما هنوز هم بقایا و سردر و ستون‌های بناهای آن باقی مانده است. روستای کلین در ۳۶ کیلومتری شهرری قرار دارد.

منبع:همشهری

آيين پرده‌خوانی روز عاشورا، هنری مردمی با قدمتی دیرینه در خراسان شمالی

پرده‌خوانی یکی دیگر از شیوه‌های عزاداری امام حسین (ع) است و آن بدین گونه است که نوحه‌خوانی بر اساس پرده‌ای که به دیوار نصب می‌کند و روی آن تصاویری از چهره‌های خوب و بد در تاریخ اسلام به‌ویژه حوادث مربوط به عاشوراست و در میان تجمع اهالی شروع به خواندن داستان‌ها و حماسه‌های عاشورا می‌کند و مردم در پاسخ به روضه و نوحه‌ها اشک و مویه می‌کنند.

عاشورا در فرهنگ مذهبی مسلمانان همواره جایگاه خاص و برجسته‌ای دارد و زمینه‌ساز مجموعه‌ای از سنت‌ها و مراسمی است که در طول تاریخ به‌عنوان میراثی معنوی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.

پرده‌خوانی هنر نمایشی عامه است که به نقل واقعه‌های مذهبی از روی تصاویر کشیده شده بر رو پرده می‌پردازد. هنر پرده‌خوانی قدمت زیادی در ایران دارد و مردمان گذشته نیز علاقه زیادی به این مراسم از خود نشان می‌دادند.

پرده‌خوانی ازجمله هنرهای معرکه‌گیری و ترکیبی از فنون قصه‌گویی و نقالی است، پرده‌خوانی را شمایل گردانی، پرده‌داری و پرده گردانی نیز می‌گویند. روی این پرده‌ها که پرده‌های نقل خوانده می‌شوند، مجالسی از وقایع زندگانی پیامبر (ص) و برخی غزوات ایشان و حضرت علی (ع)، حوادث زندگانی ائمه و وقایع کربلا، صحنه‌های از بهشت و جهنم و برخی واقعه‌های برگرفته از قصص، احادیث و باورهای عامه درباره روز قیامت و کیفر و پاداش گناهکاران و مؤمنان به تصویر درآمده‌اند.

در ایام سوگواری در مساجد یا مجالس روضه‌خوانی پرده‌های نصب می‌کردند که وقایع عاشورا را نشان می‌داد و روضه‌خوانان گاهی به تصاویر وقایع عاشورا بر روی پرده اشاره می‌کردند.

آیین‌های عزاداری بسیاری در ایام سوگواری محرم در استان خراسان شمالی برپا می‌شود که آیین پرده‌خوانی روز عاشورا یکی از آن‌ها است. تا قبل از شیوع ویروس کرونا، هرساله این استان مذهبی میزبان خیل عظیمی از عزاداران و مشتاقان معرفت اباعبدالله (ع) از گوشه و کنار بود تا گرد هم جمع شوند و به عزاداری بپردازند.

در استان خراسان شمالی، هر سال در روز دهم ماه محرم (عاشورا) اهالی در قالب هیئت‌های عزاداری، سینه‌زنی، نخل گردانی، تعزیه‌خوانی، زنجیرزنی و از همه مهم‌تر پرده‌خوانی به عزاداری می‌پردازند.

نحوه برگزاری آیین

پرده‌خوان که او را درویش می‌نامند از برخی روایات مذهبی آگاهی دارد و با صوتی خوش و بیانی جذاب و رسا آن‌ها را توصیف می‌کند.

پرده‌خوان که معمولاً پارچه‌ای سیاه یا سبز بر سر می‌بندد و یا به جای پارچه، کلاهی سیاه یا سبز بر سر می‌گذارد به هنگام پرده‌خوانی نخست طومار را به دیوار نصب و سپس آن را باز می‌کند و آنگاه پارچه سبز روی پرده را کم کم کنار می‌زند و با چوب‌دستی خود که «مطرق» یا «مطراق» نام دارد، به تصاویر مجالس پرده اشاره و با بیان مقدمه‌ای کار خود را آغاز می‌کند، شماری از پرده‌خوانان از روی طوماری که در دست دارند، داستان واقعه‌های پرده را می‌خوانند.

مراحل کار پرده‌خوان به ترتیب شامل پیش واقعه خوانی، مناجات و فضائل خوانی، مناقب خوانی و نقل قصه و حدیث است. پرده‌خوان در پایان با لحنی سوزناک گریزی به صحرای کربلا می‌زند و به نوحه و ندبه می‌پردازد.

گرچه پرده‌خوانان با نیت ثواب بردن و ثواب رساندن و تحریک احساسات مذهبی تماشاگران به پرده‌خوانی می‌پردازند، لیکن پرده‌خوانان از راه پرده‌خوانی کسب معاش نیز می‌کنند ازاین‌رو در میان و یا در پایان هر مجلس پولی به‌رسم تبرک از مردم دریافت می‌کنند.

ادبیات پرده‌خوانی، بخشی شفاهی است که معمولاً از اقوال و روایات نقالان گرفته شده و بخشی دیگر کتبی و برگرفته از مقتل‌ها و سوگنامه‌های مانند روضه الشهدای حسین (ع) «واعظ کاشفی» است.

پرده‌های درویشی معمولاً از جنس کرباس و همچون طومار است که در حدود سه یا چهار متر طول و یک و نیم تا دو متر عرض دارد. (در این پرده‌ها شمایل حضرت عباس (ع) با دستانی از بدن جدا، طفلان مسلم، خیمه‌های سوزان، قیام مختار، مجلس جن و انس، معراج پیامبر (ص) به همراه براق، کوثر، ضامن آهو و…کشیده می‌شد. )

پرده‌خوانی در مکان‌های متبرکی مانند امامزاده‌ها، زیارتگاه‌ها و حسینیه‌ها برپا می‌شود و قدمت آن به گفته اهالی به چندین نسل قبل می‌رسد.

برخی ویژگی‌های منحصربه‌فرد آیین پرده‌خوانی

پرده‌خوانی گونه‌ای از هنرهای مردمی‌اند که هم بر تصویر و هم کلام متکی بنیاد یافته است.

نگارگران پرده‌های مذهبی اغلب با الهام از مقتل‌ها به تصویر صحنه‌ها می‌پرداختند.

در این تعزیه فقط موافق خوان (اولیا) وجود دارد و مخالف خوان (اشقیا) ندارد.

ساختار پرده‌خوانی بر دو رکن «پرده» و «پرده‌خوان» استوار است.

پرده‌خوانی قدمت زیادی در ایران دارد و مردم علاقه زیادی به این مراسم از خود نشان می‌دهند. این آیین به شماره ۶۳۷ در سال ۹۱ به نام استان خراسان شمالی به ثبت ملی رسیده است.

منبع:میراث آریا

نوروز بل؛ آیینی شبانی با نظام هنجاری و فلسفه نوزایی

کارشناسان و محققان در نت گپ یونسکویی با موضوع «نوروز بل»، با اشاره به ویژگی‌های این آیین کهن شبانی بر شباهت‌های آن با نوروز بویژه لباس نو پوشیدن و دور انداختن لباس کهنه و پیروی از نظام هنجاری و ارزشی نوروز یعنی نوزایی تاکید کردند.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا از روابط عمومی کمیسیون ملی یونسکو-ایران، نت گپ یونسکویی با موضوع نوروز بل، با حضور شبان میرشکرایی، پژوهشگر میراث ناملموس و دبیر باشگاه نوروز یونسکو، علیرضا حسن‌زاده، رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی، سید هاشم موسوی، رئیس پژوهشکده گیلان‌شناسی، محمود فرضی‌نژاد، پژوهشگر آیین‌های سنتی گیل و دیلم با اجرای سید احمد محیط طباطبایی محقق و پژوهشگر و رییس باشگاه نوروز عصر دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰ در صفحه اینستاگرام کمیسیون ملی یونسکو- ایران (@unesco.iran) برگزار شد.

در ابتدای این برنامه، دکتر علیرضا حسن زاده عنوان کرد: بحث زمان یا مفهوم زمان یکی از پایه های ادراک زندگی و از فصول مهم فرهنگ ها و تمدن ها است. زمان را می توان با دو پایه مهم شناخت؛ نخست ابعاد معیشتی و چارچوب نظم و دوم هستی شناختی که دو مفهوم تولد و مرگ در آن تعریف می شود. فیلسوفان متفاوتی درباره زمان سخن گفته اند و در ایران نیز ابوریحان بیرونی روی مفهوم زمان و درک آیینی تمرکز بیشتری داشته است. در فلسفه اسلامی نیز ابن عربی از مفهوم دوره های زمانی حرف می زند و انسان کامل را معرفی می کند. زمان در نگاه روشنفکرانه، فلسفی، اشراقی و تجربه زنده برای انسان ها از جمله در شرق نزدیک و خاورمیانه حائز اهمیت است.

وی ادامه داد: ایرانیان از جمله ملت هایی هستند که گاه شماری پولیفونیک و درک متنوع از زمان دارند. ماهیت این درک یکپارچه است و اعتدال پاییزی را در مهرگان و انقلاب تابستانی را در تیرگان پیگیری می کنند. این درک پولیفونیک به درک محلی دیلمی و کردی و انواع دیگرش می رسد. گروهی این برچسب را می زنند که مردم جنوب ایران، نوروز ندارند. اما مردم شناسان و پژوهشگران علوم هویتی، نشان دادند که از نوروز دریایی یا صیادی تا نوروز شبانی در شمال ایران همه چهره های گوناگون یک فرهنگ واحد است و این گفتمان در سال های اخیر قوت گرفته است.

وی افزود: درباره آیین نوروز بل، نصرالله هومن از مازندران روی این بخش متمرکز شد و گاه شمار دیلمی و گیلی را معرفی کرد. در حوزه عمومی توسط دامون مطرح شد و در دو دهه اخیر در حوزه عمومی مورد توجه قرار گرفت. امروز شبکه های اجتماعی به ان پرداختند. در این زمینه تقویم های محلی نیز چاپ شد و بحث های مختلفی در این باره شکل کرفت.

حسن‌زاده در توضیح این آیین بیان کرد: نوروز بل یک آیین شبانی است. فرهنگ شبانی در گیلان بین گالشی ها و تالشی ها قوی است و ما تقویم افسانه ای داریم که فرشته شناسی خاص خود را دارد که به گاه شماری محلی پیوند می خورد و سیاه گالش فرشته‌ای است که به کمک شبانان مانده در برف می آید.

وی اضافه کرد: در دو دهه اخیر با مجازی و عمومی شدن بسیاری از مفاهیم آیینی بخصوص با به وجود آمدن مراکز موزه روستایی گیلان یا پژوهشگاه گیلان شناسی، مفاهیم عمومی شد. نوروز بل تنها محصور به اشکورات نیست و از ۱۳ تا ۱۷ مرداد این آیین برپا می شود. البته روایت‌های خوبی از این نوروز نداریم.

رابطه ای بین آیین بل و علم واچینی وجود دارد و هردو نوزایی دارند. تحقیقاتم درباره آیین علم واچینی مرا شگفت زده کرد. می توان از این آیین افسانه ساخت و آن را با زیبایی شناسی پیوند داد اما درباره نوروز بل گزارش خوبی وجود ندارد.برخی می‌گویند ۱۰ شبان و  بعضی می گویند ۲ شبان دور آتش می گردند. لباس نو پوشیدن و دور انداختن لباس کهنه از نظام هنجاری و ارزشی نوروز یعنی نوزایی پیروی می کند.

وی ادامه داد: بل به معنای شعله آتش است، همه تمرکز به نوزایی دارند و می توان به دوگانه بودن دو فصل تابستان و زمستان که در گاه شمار ایرانی وجود دارد، اندیشید چون نیاز به پژوهش و مطالعه دارد. اما این آیین بسیار شبیه به سده است و چرخیدن به دور آتش، موسیقی و نوزایی از ویژگی های این دو آیین است.

رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی  یادآور شد: گردش طبیعت با معیشت گره می خورد. درباره بسیاری از اقوام ایران روایت دقیقی نیست اما در آنچه می بینیم مفهوم نوزایی قابل مشاهده است و نماد در اینجا آتش است که در آیین های سده همچون چهارشنبه سوری دیده می شود. این آیین ها بسیار کهن هستند.

وی اضافه کرد: نوروز بل در کنار نوروز صیادی نوعی انقلاب تابستانی است و ساکنان کوهپایه های گیلان را برای درک تغییر فصل فرا می خواند. برای درک هر آیین باید آن را در ارتباط با دیگر آیین ها درک کرد. یکی از مشکلات مردم نگاری ما این است که مطالعاتی که در این باره وجود دارد، بافت محور نیست.

 اطلاعات دقیق و کافی از خرده آیین های نوروزبل در دست نیست

در ادامه این نت‌گپ شبان میرشکرایی درباره دو آیین نوروز صیادی و نوروز بل بیان کرد: هردو عنوان نوروز را دارند، گرچه در بهار نیستند اما روزگار نو در زندگی مردمان این نواحی نوروز را معنا دار ساخته است. این هردو آغاز یک جریان را در دو منطقه را نشان می دهند و رفتارهای نوروزی همچون تعویض لباس های نو با کهنه و شادمانی و موسیقی با اشعار ویژه را در خود دارند.

میرشکرایی گفت: درباره آیین نوروز رسمی کشور می بینیم آتش افروزی در بسیاری نقاط ایران وجود دارد، در بسیاری از اقوام از جمله کردها و زرتشیان و در رسم هایی چون چهارشنبه سوری آتش روشن کردن دیده می شود، در این مورد باید یادآوری شود که هرچند چهارشنبه سوری به موضوع آب اختصاص دارد اما آتش از اجزای اصلی آن است.

ما اشتراک حداکثری با جریانی داریم که به اسم نوروز شناخته می شود. در پرونده نوروز که در دو مرحله با افزایش گسترۀ رواج به یونسکو ارائه شد و به ثبت رسید، این موارد ذکر شد که نوروز محدود به زمان بهاری نیست بلکه نوروز یک مفهوم است که برای جریان نو شدن استفاده می شود و آیین هایی که در جریان نو شدن اتفاق می افتند، اشتراکات بسیار دارند.

دبیر باشگاه نوروز یونسکو عنوان کرد: این باشگاه قصد دارد این آیین ها را به صورت زنده برگزار کند و به بیان بهتر با جریان برگزاری آنها همراه شود اما بحران کرونا این فرصت را در سال ۱۴۰۰ از ما گرفت. امیدواریم در سال‌های بعد این امکان فراهم شود که به آیین های مردمان نوروز بیشتر بپردازیم و از این طریق بستری برای پژوهشهای هدفمند فراهم سازیم تا کمبودهای اطلاعات در مورد این آیینها را برای نسل های آینده تکمیل نماییم.

وی ادامه داد: در منطقه ساحلی جنوب دریای کاسپین، از منطقه طبرستان در شرق، تا منطقۀ دیلم و گیل این آیین هرچند با اسم های مختلف اما با اشتراک های بسیار وجود دارد و این نشان از رابطۀ عمیق نوروز با تعامل انسان با طبیعت و اقلیم زیستی خود در این حوزۀ فرهنگی دارد.

جشن هایی که نام نوروز دارند پایان یک مرحله و آغاز یک مرحله دیگر در تعامل انسان با طبیعت هستند

همچنین در ادامه سید هاشم موسوی با ابراز خرسندی از میزبانی کمیسیون ملی یونسکو از این برنامه، درباره آیین نوروز بل مطرح کرد: در ادبیات مردم شناسی یادآور شده اند که در جشن با تعلیق زمانی روبرو هستیم، زمان متوقف می شود و برای جشن به مکان های مختلف می رویم. نقطه جشن پایان یک دوره و شروع دوره جدید است. ما جامعه ای نداریم که جشن و شادی و شادمانی نداشته باشد. در طول تاریخ جوامع برای پیوند اجزای خود از شیوه های خود استفاده می کنند که آیین ها یکی از این راه ها است. در نگاه دورکین  آیین ها جوامع را همساز می کنند. آیین ها یک تدبیر ارتباطی ضروری برای جامعه انسانی است. باید با یکدیکر زندگی کنیم، پس باید بدانیم آیین ها برای زندگی با یکدیگر ضروری است.

وی افزود: گیلانی ها آیین های خود را در قالب شادی برگزار می کنند. خطه گیلان شاد بودن را به مردم این جامعه تقدیم کرده، روح زندگی در این خطه روان و جاری است و گیلان و گیلانی با شادی پیوندی عمیق دارد. مراسم مردم گیلان براساس تنوع و نیازهای اقتصادی و کشاورزی و دامداری است و نوروز بل ریشه در معیشت و دامداری دارد. طبیعت در گیلان چند رنگ است و مثل طبیعت، در گیلان تنوع داریم. ویژگی این طبیعت در مضیقه نبودن مردم این خطه است. جغرافیای اینجا غنی و مدام در حال زایش است و در کنار این ثروت های مادی، ثروت روانی و آرامش نسیب ادمی می شود.

موسوی اظهار کرد: ارامشی که آدمی از طبیعت و بودن و دیدن سرسبزی می گیرد، زندگی بخش است. گیلان علاوه بر جشن های ملی، جشن های خاص خود را دارد که یکی از آنها نوروز بل است. جشن خرمن، جشنواره دوشاب، جشن های انار، بادام زمینی، چایی، زیتون و فندق از دیگر جشن ها است. برداشت محصولات اساسی که در گیلان می روید، همراه با جشن و سرور است.

رئیس پژوهشکده گیلان‌شناسی گفت: جشن نوروز بل ۱۵۹۵ را تبریک عرض می کنم. به برکت گفت وگو که همواره راه نجات است، نوروز بل پذیرفتنی تر و برگزاری آن راحت تر شده است. جشن ها پایان یک مرحله و آغاز یک مرحله دیگر هستند و در نوروز بل نیز کم کم آماده می شوند که از ییلاق به جلگه کوچ کنند.

آتش جایگاه ویژه ای دارد. آتش ناجی ما و ابنای بشر بوده، به زندگی گرما بخشیده و ما خوراک های مختلف را با آتش پختیم. به مدد آتش بود که بشر یکجا نشین بود و اطلاع رسانی صورت گرفت. با افروختن آتش از شدت سرمای بیش از حد زمستان خود و زندگیشان را محافظت می کردند. آتش در زندگی مردم اهمیت بسزایی دارد و جشن هایی مانند نوروزبل تشکر و قدردانی از آتش را دربر دارد.  زمستان در گیلان جایگاه خاصی دارد. در گذشته زمستان ها سخت تر بود و زمستان فصلی سترون است و زایش ندارد.

موسوی بیان کرد: عبور مردم از زمستان در گیلان مهم بوده است. همواره خداخوانی می کردند که از تبعات نامیمون زمستان جان سالم به در ببرند و بسیاری از کودکان و پیران را سرمای زمستان می کشت. با برافروختن اتش در نوروز بل از شدت برف در زمستان می خواستند کم کند تا از سرمای زمستان در امان باشند.

وی افزود: آتش را برفراز قله ها می برند و بر می افروزند. فراز قله ها پاک و به دور از پلیدی است. زیرا به آسمان نزدیک است و خدا را به برکت اتش در ازای برداشت نعمت محصولات شکر می کنند. در جشن معمولا با افراط در خوردن و خندیدن و مسائل مختلف روبرو هستیم. به همین دلیل با غروب آفتاب سعی می کنند این جشن را به هیجان و شور و روح زندگی بیافزایندو با سوارکاری، موسیقی، آواز و …  این جشن را همراه می کنند.  در این جشن خیر و نیکی را برای مردم کیلان می‌خواهند.

افروختن بزرگترین آتش همزمان با آغاز سال در نوروز بل

در بخش دیگری از این برنامه محمود فرضی‌نژاد با اشاره به درگیری چند ساله‌اش با نوروز بل گفت: دوستان زیادی در این باره زحمات فراوانی کشیدند. از ۱۳۸۴ این کار به همت دوستان فرهنگی و کنشگران گیلان، جشنی خودجوش در اشکورات و دیلمان به صورت محدود برگزار کردند. بانی این جشن استاد جکتاجی بود و در روستای باباجان دره دیدند که چند خانواده که شبانی می کنند اتشی روشن کردند، لباس نو پوشیده، ترانه ای می خوانند و نان محلی می پختند. از آن تاریخ جکتاجی در مجله گیله وا این داستان را منتشر کرد. سپس میراث فرهنگی وارد عمل شد و توسط میثم نوایی جشن نوروز بل، ثبت میراث معنوی شد.

وی افزود: کم کم این جشن ها از سوی کنشگران فرهنگی گیلان در مناطق مختلف به راه افتاد و من در سه دوره در کنار دوستان بودم. روستای ملکوت چند دوره میزبان بود، روستای دیلمان و نوروز محله نیز میزبان بودند. در ایام کرونا این جشن برگزار نشد و به صورت آنلاین به آن پرداختیم. ۱۴ مرداد امسال نیز مختصر و مفید این جشن را به صورت آنلاین برگزار کردیم.

فرضی‌نژاد بیان کرد: گالش ها به لحاظ موسیقیایی و آوا و نغمه ها بسیار غنی هستند و ۷۰ درصد فرهنگ موسیقایی گیلان مدیون مناطق کوهستانی است، بخصوص در نزد شبانان که به زندگی خاص خود پایبند هستند. شبانان اشکورات، الموت قزوین و طالقان و بخش هایی از غرب مازندران، با تقویم شبانی روزگار می گذرانند و از طریق این گاه شمار زمان خود را مدیریت می کنند. ۱۷ مرداد این جشن نوروز بل برگزار می شود و استاد صفر رمضانی در این راه بسیار تلاش کرد.

این پژوهشگر آیین‌های سنتی گیل و دیلم اظهار کرد: در جشن نوروز بل چوپانان منطقه آیین ها و مراسم های خاصی دارند. شبانان گوسفندان خود را جمع می کنند، مراسم پشم چینی اتفاق می افتد، گوسفندان نر را نقش و نگار کرده، با حنا آنان را تزیین می کنند و به وسیله چوپانان جوان این گوسفندان به طرف مکان برگزاری هدایت می شوند. برای گوسفندان نقل و نبات و کشمش آماده می کنند. همچنین دیگر شبانان همزمان با غروب خورشید، بزرگترین آتش را با سال تحویل خود روشن می کنند و با لباس های نو و نان های محلی دیدارها تازه می شود. دور آتش سرود گوروم گوروم گروم بل، نوروز ما نورز بل و… . سپس موسیقی و آواز برقرار می شود، آشتی کنان رخ می دهد و فردای آن روز کوچ نیمسال چوپانان به سمت قشلاق آغاز می شود.

وی اظهار کرد: سعی کردیم این رسم ها بدون کم و کاست اتفاق بیفتد. در این برنامه‌ها از دامداران نمونه تقدیر می کنیم. شبانان هنرمند مانند نوازندگان للوا و سورنا مورد تقدیر قرار می گیرند. هدایت گوسفندان از طریق آواها و موسیقی للوا است و ما این شبانان هنرمند را شناسایی  کرده و از آنان تقدیر می کنیم.

در آیین نوروز بل زمانی که آتش یا بل روشن می شود، یک نفر راوی می شود و بقیه هم سرایی می کنند. صدای این بل را گوروم یا غرش می گویند. نوروز بل آمد تی سال ببی سال سو (سال تو همراه با نور و آتش و نور باشد) نو بدی خونه واشو (هرکسی مالش را می دهد) و کسی که میگیرد برکت می دانند و این شعر را می خوانند. سپس نوازندگان منطقه با للوا و نقاره جشن را مزین می کنند.

فرضی‌نژاد گفت: نان خاصی که شبیه کیک است درست می کنند و بین حاضران پخش می شود. کماج دیلمانی نیز پخته و پخش می شود. خیلی از خانواده ها مجمعی را پر از شیرینی، نان ، برنج و گندم کرده و به جشن هدیه می کنند.

همچنین در پایان این برنامه نیز احمد محیط طباطبایی بیان کرد: نوروز بل مانند نوروز دریایی و تیرگان از آیین های اقلیمی است. مصادف شدن نوروز بل با کوچ و حرکت گوسفندان در مناطق کوهستانی و آغاز فصل درو کشاوروزی است که ارزو می‌کنند زمستانی سبک‌تر در پیش باشد.

وی افزود: این جشن سفره خودش را دارد که با تجمیع مردم، پوشیدن لباس نو و دور انداختن لباس کهنه و برگزار کردن این جشن سالی جدید در تقویم دیلمی برای منطقه آغاز می شود.

محیط طباطبایی یادآور شد: تنوع اقلیمی سرمایه ما است. باشگاه نوروز کمیسیون ملی یونسکو ایران، به دنبال معرفی و احیای این سنت ها و آیین ها است.

منبع:ایرنا

افسانه‌ای که به حقیقت پیوست؛ کشف بقایای اسب تروآ در ترکیه

گروهی از باستان‌شناسان مدعی کشف بقایای اسب افسانه‌ای تروآ در محل وقوع نبرد تاریخی تروی در ترکیه شدند.

به گزارش روز سه‌شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا از پایگاه اطلاع‌رسانی گریک ریپورتر، گروهی از باستان‌شناسان اهل ترکیه در حین کاوش در شهر تاریخی تروی واقع در تل باستانی حصارلیک در آناتولی، به یک سازه چوبی بزرگ برخوردند که به باور تاریخ‌نگاران و کارشناسان آثار باستانی بقایای اسب اساطیری تروآ است.

در این عملیات حفاری، قطعاتی چوبی از جنس صنوبر با ارتفاع ۱۵ متری کشف شد که به شکل عجیبی سرهم بندی شده بودند، ساختاری که یادآور اسب تروآ است.

به باور اغلب مردم، اسب تروآ چیزی بیش از یک افسانه نیست. این اسب معمولا به اشعار حماسی ایلیاد و ادیسه هومر پیوند داده می‌شود. این اشعار کلاسیک داستان نبرد تروآ و سفر دور و دراز اودیسئوس (اولیس) برای بازگشت به شهر ایتاکا را روایت می‌کنند اما در آنها به این اسب معروف چوبی اشاره ای نشده است. جالب است بدانید داستان ایلیاد درست قبل از این که جنگ تروآ به پایان برسد، تمام می‌شود. این در حالی است که اسب تروآ در پایان جنگ وارد میدان شد و به عنوان راهبردی برای تصرف شهر تروآ و پیروزی کامل در جنگ مورد استفاده قرار گرفت.

داستان اسب تروآ در منظومه حماسی انئید نوشته ویرژیل آمده است. تاریخدانان بر این باورند که این نویسنده در کتاب خود از تصویر اسب تروآ به عنوان تشبیهی برای اشاره به یک جنگ‌افزار یا یک بلای طبیعی استفاده کرده است.

سازه چوبی که به تازگی در ترکیه کشف شده، با توصیفات ویرژیل، آگوستوس و کوینتوس اسمیرانئوس از اسب تروآ تطبیق داشت بنابراین باستان شناسان را به این فکر انداخت که آنچه کشف کرده‌اند بقایای ابزاری است که سربازان یونان از آن برای فتح شهر باستانی تروآ استفاده کردند.

مساله دیگری که ادعای این تیم باستان‌شناسی را تایید می‌کند، کشف یک پلاک برنز است که جمله «یونانیان برای بازگشت به خانه، این پیشکش را به آتن تقدیم می‌کنند» بر روی آن حک شده است.

آیا امکان تایید علمی فرضیه باستان‌شناسان درباره اسب تروآ وجود دارد؟

کریستین موریس و کریس ویلسون دو استاد دانشگاه بوستون که در راس این عملیات حفاری قرار داشتند، می‌گویند اطمینان دارند آن چه کشف کرده‌اند به اسب افسانه‌ای تروآ مربوط است، زیرا تمام آزمایش‌هایی که تاکنون انجام شده این فرضیه را تایید می‌کند.

موریس در این باره می‌گوید: تاریخ ‌گذاری رادیو کربن و دیگر آزمایش های انجام شده همگی نشان می‌دهند قطعات چوبی و دیگر عتیقه‌جات کشف شده به قرن دوازدهم یا یازدهم قبل از میلاد تعلق دارند که با تاریخی که بسیاری از تاریخ نگاران باستان از جمله اراتوستن و پروکلس برای وقوع جنگ تروآ اعلام کرده‌اند، مطابقت دارد. این سازه سرهم بندی شده همچنین با توصیفات اکثر منابع تاریخی نیز تطبیق دارد.

منبع:ایرنا

همرنگ جماعت شدن؛ عامل بی‌رغبتی نسبت به لباس‌های محلی

رئیس بنیاد ایرانشناسی چهارمحال و بختیاری با اشاره به اینکه لباس‌ و پوشش‌های محلی،‌ برخاسته از نوع نگاه، اندیشه، زیست و شرایط اقلیمی است، گفت: اگر امروزه فرهنگ استفاده از لباس‌های محلی اعم از بختیاری، قشقایی و … در کشور و استان کم‌رنگ شده، به این علت است که متناسب با رشد و پیشرفت تکنولوژی و تغییر فرهنگ، افراد خود را تابع نوع نگاه عموم می‌کنند.

عباس قنبری در گفت‌وگو با ایسنا با بیان اینکه لباس یا پوشاک مقوله‌ای دو وجهی است، اظهار کرد: یک وجه آن پوشندگی و وجه دیگر فرهنگی، اجتماعی و غیر مادی است.

وی با بیان اینکه سه فرهنگ شهرنشینی، روستایی و عشایری در کشور حاکم است، افزود: زمانی ۵۰ درصد جمعیت چهارمحال و بختیاری را عشایر تشکیل می‌دادند که این قشر، به‌دلیل مسائل درون‌ایلاتی و فشارهای دولتی به سمت زیست روستایی و شهری متمایل شدند، به‌طوری که امروزه کمتر از دو درصد از جمعیت کشور را عشایر تشکیل می‌دهند.

رئیس بنیاد ایرانشناسی چهارمحال و بختیاری با اشاره به اینکه لباس‌ و پوشش‌های محلی،‌ برخاسته از نوع نگاه، اندیشه، زیست و شرایط اقلیمی است، بیان کرد: اگر امروزه فرهنگ استفاده از لباس‌های محلی اعم از بختیاری، قشقایی و … در کشور و استان کم‌رنگ شده، ناشی از این است که متناسب با رشد و پیشرفت تکنولوژی و تغییر فرهنگ، افراد خود را تابع نوع نگاه عموم می‌کنند.

وی یادآور شد: به فراخور زمان و جامعه، اگرچه نمی‌توان لباس‌های محلی را بر تن کرد، اما مثلا می‌توان نقش‌های حک‌شده بر روی لچک‌ها را بر روی روسری یا مقنعه حکاکی کرد یا اگر جوان عشایری نمی‌تواند از چوقا استفاده کند، می‌توان نماد چوقا را در لباس‌های او و لباس‌های مدرسه به‌کار بست.

قنبری خاطرنشان کرد: حتی برخی در تزیین ساختمان، منزل و میدان‌های شهر از نمادهای محلی مانند گیوه، کلاه و لوازم زیست عشایری استفاده می‌کنند، در حالحاضر میدان عشایر و میدان فردوسی شهرکرد با نمادهایی از زندگی عشایر آذین‌بندی شده است و نوع زنده بودن عناصر را می‌توان در کارکردهای اجتماعی مشاهده کرد.

وی در خصوص نماد چوقا، توضیح داد: چوقا برخاسته از چغازنبیل به‌عنوان نماد پرستش‌گاه توحیدی است و خطوط سفید چوقا بیانگر خیر، خوبی‌ها و انرژی‌های مثبت هستند، قرار گرفتن خطوط سفید در کنار خطوط سیاه، نشان‌دهنده خوب و بد روزگار است.

رئیس بنیاد ایرانشناسی چهارمحال و بختیاری ادامه داد: می‌توان از رنگارنگی موجود در لچک و مینا در لباس بختیاری الگوبرداری کرد، زیرا شادابی و پویایی را به فرزندان انتقال می‌دهد، به‌ طوریکه روانشناسان تاثیر رنگ را بر یادگیری عنوان کرده‌اند.

قنبری با بیان اینکه پیوستگی و اتحاد میان اقوام ایرانی وجود دارد، اظهار کرد: در چهارمحال و بختیاری اتحاد میان یه قوم فارس، بختیاری و قشقایی وجود دارد و اگر اختلافی میان افراد است، اصلا ربطی به نژاد آنان ندارد.

وی گفت: البته برخی ممکن است بر حسب غرض شخصی، اختلاف میان افراد را برجسته کنند، باید مواظب بود که به اهالی یک شهر، باورها، ضرب‌المثل‌ها و فرهنگ آن شهر و روستا توهین نشود.

قنبری افزود: اگر صبر و شکیبایی در میان افراد وجود داشته باشد، اتحاد میان اقوام همچ‌نان حفظ می‌شود، به طوریکه در شهرستان سامان یا شهر کیان که ترک‌زبان هستند، خانواده‌های بختیاری سکونت دارند و حتی به زبان ترکی تکلم می‌کنند.

وی در خصوص اینکه لباس‌های محلی به سمت تزیینی‌شدن رفته‌اند، تصریح کرد: مفهوم تزیینی شدن می‌تواند دو معنای مثبت و منفی داشته باشد، معنای مثبت، جلوه‌ها و کارکردهای هنری است، ممکن است پوششی سنتی اما آراسته باشد و جنبه هنری پیدا کند، اما وجه منفی این است که به سمت حاشیه‌ها و کارکردهای غیرضروری پوشش رفته تا ماهیت اصلی پوشش از بین برود، اما در مجموع در لباس‌های محلی، تن‌نمایی، جلوه کردن و برجسته کردن بدن وجود ندارد و به نوعی خود حجاب به‌حساب می‌آیند.

قنبری تاکید کرد: اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری و شورای فرهنگ عمومی باید در تقویت بنیان‌های گویش، ادبیات و آداب و رسوم مثبت اقوام چهارمحال و بختیاری سرمایه‌گذاری کنند زیرا این عوامل، پدافند غیر عامل هستند، به‌گونه‌ای که باعث تقویت مبانی هنر ملی می‌شوند.

وی در پایان بیان کرد: نباید این باور ایجاد شود که لباس سنتی، تنها لباسی برای عروسی یا جمع کردن مشتری در رستوران است، زیرا این مسئله اهانت به آن لباس است‌، لباس برخاسته از اصالت هنری بوده و فلسفه غنی ایرانی در پشت آن نهفته شده است.

منبع:ایسنا

قدمت ۱۵۰ ساله قالی‌های اراک

فرش ایرانی آینه تمام‌نمای فرهنگ، اصالت و هنر ایرانی است. این هنر اصیل طی اعصار پیشین با هنر دست بافندگان و به‌ وسیله فرهنگ ایرانی زنده نگاه داشته شده است و یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین هنرها در میان ایرانیان است.عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران در گفت‌وگو با ایسنا به ارزش قالی‌های اراکی پرداخت و اظهار کرد: در استان مرکزی شهرهایی چون اراک، محلات، خمین، ساوه مهمترین مراکز بافت قالی هستند و سابقه قالی‌بافی در این استان به دوره قاجار بازمی‌گردد .

وی افزود: حدود سال ۱۲۶۶ به دنبال انقلاب صنعتی که در اروپا رخ داد و واردات کشورهای اروپایی به ایران شروع شد، اروپایی‌ها تصمیم گرفتند در قبال واردات زیادی که به ایران داشتند اجناس ارزشمندی از ایران به اروپا صادر کنند.

عضو انجمن علمی فرش ایران ادامه داد: با توجه به مزیت نسبی قالی در بین تمام کالاها تصمیم بر آن شد که به جای طلا که خطراتی همچون راهزنان حمل‌ونقل آن را تهدید می‌کرد به صادرات قالی بپردازند. به دنبال همین تصمیم کمپانی زیگلر در اراک تاسیس شد و قالی‌هایی باب کشورهای اروپایی و آمریکا تولید می‌شد و این شرکت‌ها به نوعی به تولیدکنندگان این قالی تبدیل شده بودند. علاوه بر کمپانی زیگلر کمپانی‌های دیگری همچون شرکت ایتالیایی برادران کارزلی، شاهانیان، سلیم و شرکت قالی شرق در استان مرکزی و به ویژه در شهر اراک که همان سلطان‌آباد قبلی باشد شروع به فعالیت کردند.

نقشه مرغ و ماهی از طرح‌های مشهور قالی اراک

احراری خاطرنشان کرد: قالی‌بافی در شهر اراک و روستاهای اطرافش از حدود ۱۵۰ سال قبل رایج شد. از طرح‌های مشهور قالی‌بافی در این شهر می‌توان به  نقشه مرغ و ماهی که تا حدود زیادی شبیه ماهی درهم قالی خراسان است نام برد، نقشه مستفی که مشابه آن را در خوزستان می‌بینیم نیز از طرح‌های مشهور قالی اراک است.

وی تصریح کرد: نقشه ماهی‌درهم در قالی‌های اراک با عنوان ماهی‌زنبوری و ماهی‌فراهان نیز شهرت دارند. طرح گل‌حنایی که در حال حاضر آنطور رایج نیست و طرح‌های همچون زیرخاکی، دسته‌گلی، گلدانی از مشهورترین نقشه‌های قالی اراک هستند.

عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص رنگ‌های کاربردی این قالی گفت: اصولا برخی از رنگ‌هایی که در قالی اراک استفاده می‌شوند اصطلاحات خاص خود را دارند، به عنوان مثال رنگ دوغی که در قالی خراسان معمولا به آبی کم‌رنگ گفته می‌شود در قالی اراک به قرمز روناسی می‌گویند؛ چراکه وقتی قالی را با روناس رنگ می‌کنند سپس آن را در دوغ می‌خوابانند تا رنگ شفافی به خود گیرد.

احراری اضافه کرد: رنگ‌هایی از جمله سرمه‌ای، سبز، بژ، حنایی، انواع آبی، قهوه‌ای‌های مختلف و رنگ‌های دیگر از رنگ‌هایی هستند که در قالی‌های اراک به وفور استفاده می‌شود.

وی عنوان کرد: در گذشته از رنگ‌های طبیعی برای بافت قالی‌ها استفاده می‌شد، اما امروزه به جز قالی‌های مشهوری همچون قالی فراهان که از برندهای قالی اراک است اکثر  تولیدکنندگان قالی اراک از رنگ شیمیایی استفاده می‌کنند.

عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص ویژگی‌های دیگر قالی‌های اراک تشریح کرد: مواد اولیه که در قالی اراک استفاده می‌شود بیشتر پشم و پنبه است. ابعاد رایج این قالی اراک به ۱۲ متر نیز می‌رسد، البته در ابعاد ۶ متر و ۹ متر نیز این فرش‌ها بافته می‌شوند.

احراری تصریح کرد: از نظر رج‌شمار آن دسته از روستاها و شهرهایی که به منطقه قم و کاشان نزدیک‌تر هستند رج‌شمارشان ۴۰ و ۴۵ است و تراکم قالی‌هایی که به منطقه شرق و جنوب اراک نزدیک‌تر هستند رج شمارشان  از۳۰ و ۲۵ بیشتر نمی‌شود.

قالی‌های اراک بیشتر با گروه پارسی بافته ‌می‌شوند

وی افزود: قالی‌های اراک، بیشتر با گره پارسی بافته می‌شوند و شیرازه آن‌ها هنگام بافت و پرداخت و روگیری آن نیز بعد از بافت انجام می‌شود. دارهای قالی‌بافی که در اراک بافته می‌شوند بیشتر دارهای عمودی ثابت هستند و سبک چله‌کشی آن نیز به صورت چله‌کشی پارسی است. بیشتر قالی‌های اراک از نوع دوپود هستند و اگر بخواهیم از طراحان آن نام ببریم می‌توان از کسانی همچون «اسدالله دقیقی»، «عبدالکریم رجحی»، «عزت‌الله ابراهیمی» نام برد.

عضو انجمن علمی فرش ایران ابراز کرد: همانطور که ذکر شد به خصوص در دوره قاجار تا ظهور پهلوی اول و تاسیس شرکت سهامی فرش ایران در سال ۱۳۱۴ تولید و تجارت این قالی عمدتا در دست شرکت‌های خارجی و چند ملیتی بود.

احراری در این خصوص به شرح داستانی از دوره ناصرالدین شاه پرداخت و اظهار کرد: در زمان ناصرالدین شاه شرکت زیگلر تعدادی از تولیدکنندگان فرشی که قالی را پس از بافت تحویل شرکت نداده بودند و به نفع خود فروخته بودند زندانی کرده بود. قالی‌بافان نیز به شاه می‌نویسند و ناصرالدین شاه در این زمان اقدامی نمی‌کند و تنها نامه‌ای به والی اراک می‌نویسد و در آن به نوعی خواهان پادرمیانی و وساطت بین این شرکت‌های خارجی و قالیبافان می‌شود. از طرفی با گذشت زمان ناصرالدین شاه که از سفر اروپایی به ایران باز می‌گشت در مسیر عراق با عده‌ای از قالیبافان برخورد می‌کند که شکایت‌نامه‌ای از شرکت‌های چند ملیتی فروش این فرش داشتند و ایشان در پاسخ به آن‌ها فقط با نشان ‌دادن پنج انگشت دست خود به نشانه‌ اتحاد خواستار بازگشت آن‌ها به کارشان می‌شود.

وی ادامه داد: البته باید گفت که این شرکت‌های چند ملیتی بعد مثبتی نیز داشتند و گسترش قالی‌بافی در منطقه یکی از این ابعاد مثبت بود. اما متاسفانه نیاز فراوان آن وقت اروپا و آمریکا به قالی‌های ایرانی و از طرفی سودجویی این شرکت‌ها آن‌ها را واداشت تا نقشه‌ها را مختصر کنند. به همین دلیل بخش‌هایی از نقشه را حذف کردند تا قالی‌ها زودتر تولید شوند.

عضو انجمن علمی فرش ایران اضافه کرد: از جمله نقشه‌ای که بسیار مورد دستکاری قرار گرفت نقشه‌ای تحت عنوان ساروق بود که نامش از روستایی به همین نام در حوالی اراک گرفته می‌شد. این منطقه در زمانی یکی از بهترین تولیدکنندگان قالی اراکی بود. این قالی‌ها از آنجا که تا حدودی مختصر شدند بعدها به نام ساروق آمریکایی شهرت یافتند.

منبع:ایسنا

طراحی چادر لوکس با بدنه شیشه‌ای هوشمند در پارک ملی گرند کنیون

اگر هنوز بازدید از پارک ملی گرند کنیون در ایالات متحده امریکا را در لیست سفرهای خود قرار نداده‌اید، طراحی و ساخت نخستین چادر مجلل با اهرام شیشه‌ای معاصر به عنوان جدیدترین پروژه‌ایست که می‌تواند نظر شما را تغییر دهد.این پروژه که به نوعی توسعه اهرام شیشه‌ای معاصر در حاشیه جنوبی پارک ملی گرند کنیون است، 10 واحد از این چادرهای شیشه‌ای را که هر کدام به مساحت 400 مترمربع هستند، در خود جا داده است که می‌تواند در جذب توریست تاثیر بسزایی داشته باشد.

خانه قاجاری در بفروئیه میبد مرمت شد

به‌گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان یزد، مهرداد ذوالفقاری روز سه‌شنبه ۱۹ مردادماه، با اعلام این خبر گفت: «خانه تاریخی سید جواد طباطبایی واقع در محله بفروئیه شهرستان میبد از بناهای به‌جای مانده از دوران قاجار است.»

سرپرست اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان میبد با اشاره به اینکه این بنا در یک پلان چهارضلعی و به‌صورت حیاط مرکزی طراحی و احداث‌شده، افزود: «ورودی بنا در جهت جنوب و به‌صورت یک ایوان با پوشش سقف ضربی و با قوس هلالی بوده که این بخش دارای سکوهایی در طرفین است و بین سکوها پلکانی وجود دارد که به هشتی ختم می‌شود و پس از هشتی راهرویی وجود دارد که به حیاط امتداد می‌یابد.»

او ادامه داد: «حیاط این خانه به‌صورت چهارضلعی است که در مرکز آن حوضی مستطیل شکل در جهت شمالی – جنوبی (طول حوض) و طرفین آن باغچه وجود دارد. در جهت شمالی حیاط یک اتاق پنج‌دری در مرکز و دو اتاق در طرفین آن وجود دارد و بخش شرقی دارای یک ایوان در مرکز و راهرو و اتاق‌های سه‌دری در طرفین است.»

به گفته ذوالفقاری به‌طورکلی این بنا با مصالح خشت و اجر احداث‌شده و دارای تزییناتی به‌صورت سیم‌گل، دم‌گیری گچی همچنین کاربندی در بخش ایوان ورودی هشتی است.

سرپرست اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان میبد بابیان اینکه مرمت یک امر مستمر است و بناهای تاریخی سالیانه نیاز به مرمت دارند، اظهار داشت: «در این روند، خانه تاریخی طباطبایی در برنامه مرمت سال جاری قرار گرفت و در این راستا فضای بیرونی آن شامل حیاط و حوض مرمت شد.»

این بنا سال ۱۳۹۴ به شماره ۳۱۲۴۹ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

اعلان عمومی آغاز عزای امام حسین (ع) با برافراشتن درخت قارقارا در خلخال

براساس یک آیین دیرین در آخرین جمعه ماه ذی‌الحجه درخت قارقارا در خلخال برافراشته شده و از این طریق اعلان عمومی برای عزای امام حسین (ع) و ماه محرم آغاز می‌شود.

آیین و باورها یکی از ارکان اصلی فرهنگ است که در طول تاریخ دگرگون شده و به اشکال و طرق مختلف دچار تحولاتی شده و آنچه امروز باقی‌مانده حاصل تمام فراز و فرودهایی است که در مسیر تاریخ به خود دیده است.

آیین قارقارا نیز مجموعه‌ای از باورها و اعتقادات را در بر می‌گیرد، به این صورت که سه روز مانده به شروع محرم، مردم در طی مراسمی توام با سینه‌زنی و زنجیرزنی درخت تنومندی را از باغات منطقه بریده و با سلام و صلوات و شعارهای مذهبی در جلو مسجد یا میدان‌گاه اصلی شهر یا روستا برپا می‌کنند و در طول مسیر نذر و پارچه‌های متعددی توسط اهالی به آن بسته می‌شود.

در آخرین جمعه ماه ذی‌الحجه و در برخی مواقع یک یا دو روز مانده به ماه محرم این آئین مذهبی انجام می‌شود، قارقارا به درخت قطور و بلندی اطلاق می‌شود که پارچه‌هایی به‌صورت نذر به آن می‌بندند یا آویزان می‌کنند، برافراشتن درخت قارقارا در واقع اعلان عمومی شروع عزای امام حسین (ع) است.

پس از اجتماع شرکت‌کنندگان در جلو مسجد، شروع مراسم با حرکت دسته عزاداری به سمت باغ آغاز و بعد از رسیدن به باغ و قطع درخت با سلام و صلوات و خواندن اشعار مذهبی و مراثی انجام می‌شود.

هانسی گروهین بله مولاسی‌وار شیعه لرون حضرت عباسی‌وار

ایندی مدد وقتی دی حضرت عباس آقا

شخصی معتمد با تبر و با کمک مردم درخت مورد نظر را قطع کرده و با گرفتن این درخت قطور و سنگین بر دوش جوانان مراسم رسمی تعزیه محرم از این محل با حمل این درخت آغاز می‌شود، صدای طبل و شیپور و سلام و صلوات و مرثیه‌خوانی مردم اهالی همجوار و اطراف را متوجه شروع محرم می‌سازد.

مراسم قارقارا علاوه بر فلسفه اصلی یکی از نشانه‌های شروع محرم بوده و در خلخال شروع مراسمات محرم با قارقارا آغاز می‌شود، پس از آوردن درخت به میدان مسجد مراسم نصب این درخت در وسط میدان شروع می‌شود، یکی از مراسم این آئین پوشاندن درخت با شال‌های سیاه رنگ و همچنین آویزان کردن قندیل و پارچه‌هایی که بعنوان نذر و حاجات به درخت است.

درخت قارقارا عموما بیش از ۱۰ متر طول دارد و توسط اهالی به‌صورت نذر اهدا می‌شود. در مواردی چندین سال یک درخت در یک باغ با نیت قارقارا شدن باقی می‌ماند تا در موعد لزوم قطع شده و به عنوان قارقارا در میدان اصلی شهر نصب شود.

عموما انتخاب قارقارا به این صورت است که در حین بریدن درخت امسال، قارقارای سال بعد توسط اهداکننده اعلان می‌شود و و شخص اهداکننده به مدت یک سال قارقارا را به امانت نگهداری می‌کند، نصب شدن قارقارا همراه با مراسمی صورت می‌گیرد که در آن سینه‌زنی، زنجیرزنی و نوحه‌سرایی همراه با شعایری همراه است.

خطر فراموشی برای مراسم قارقارا

با توجه به صنعتی شدن جامعه کنونی و از طرف دیگر توسعه روند شهرسازی آیین و مراسمات در خطر فراموشی قرار گرفته است، در حالی که نسل امروز در کل چیزی از این موضوع درک نکرده است و چند نظر خاصی هم که با مطالعه و تحقیق اندک آشنایی مقدماتی که آن هم درخور تحسین و امتنان است باعث آن نمی‌شود که این مراسمات دوباره سر صحنه زندگی مردم بیاید.

از جمله دیگر آسیب‌هایی که مراسمات مذهبی خصوصا مراسمات محرم با آن در تقابل بوده، بدعت‌هایی است که به واسطه عوامل متعددی بروز و ظهور می‌یابد، این موضوع سبقه تاریخی داشته و از جمله این بدایع در کتیبه منشور سنگی شاه طهماسسب اول (نمای تالار دارالحفاظ مجموعه شیخ صفی) اشاره شده و از مبارزات دولت علیه بدایع تعذیه سخن به میان آمده است.

این مراسم از ارکان هویت فرهنگی مردم دیار خطه خلخال بود که به توسط آن خیلی از شعائر ملی، قومی و حتی دینی خود را بروز می‌دادند که با توجه به اهمیت آن نسبت به ثبت و ضبط و حفظ آن‌ها از طریق ثبت ملی این مراسم اقدام شد تا از این منظر نسل امروزی متوجه هویت اصیل فرهنگی خود شده و از غوطه‌ور شدن در دامن فرهنگ‌های غیراصیل بیگانه که هیچ سنخیتی و همخوانی با فرهنگ بومی، محلی خود ندارد در امان باشد.

منبع:میراث آریا