سفرهای سبز، مفهومی جدید در صنعت گردشگری

اولین تصوری که با شنیدن عباراتی نظیر «گردشگری پایدار» و یا «گردشگری سازگار با محیط زیست» به ویژه در مورد صنایع بسیار حساسی مانند هتلداری و گردشگری به ذهن می‌رسد، این است که هتل‌ها از این‌ پس دارای انرژی زمین گرمایی خواهند شد، شرکت‌ها رد پای کربنی خود را کنترل خواهند کرد و اقدامات حفاظت از محیط زیست در دستور کار صنعت سفر و گردشگری انجام خواهد شد. البته سفرهای سبز یا پایدار نکات بیشتری در قلب خود به همراه دارد و نیاز به بررسی و تحقیق بیشتری دارند تا نتیجه­بخش­تر شوند.

پیروی از یک الگوی سبز برابر است با تغییر سبک زندگی و ایجاد مسافرت‌های سبز و نزدیکی هرچه بیشتر ما برای زندگی و هماهنگی با طبیعت؛ عادت‌هایی که به محافظت از محیط زیست پیرامون ما و  ایجاد اطمینان از رشد و پایداری محیط زیست اطراف دنیای ما کمک می‌کنند.

 رواج گردشگری سبز در هندوستان

درحالی‌که شیوع بیماری کرونا بسیاری از برنامه های گردشگری هندوستان را متوقف کرد، این اتفاق به یک فرصت مناسب برای استراحت نقاط گردشگری تبدیل شد، چراکه برای مدتی از رفت و آمدها و شلوغی­ها در امان بودند و همین فرصتی برای نفس کشیدن و استراحتشان شد.

علاوه بر این، این یک تجربه آموزنده بوده است که مردم را مجبور کرده است تأثیر اقدامات خود را بر محیط اطراف خود تجزیه و تحلیل کنند. از زمان شروع بیماری کرونا، مردم تأثیر رفتارهای خود را در سفرهای غیرمسئولانه خود بهتر درک کرده‌اند و به دنبال گردشگری مسئولانه و پایدارتر هستند. طبق یک نظرسنجی، ۷۰ درصد مسافران هندی دوست دارند در آینده گردشگری پایدار را در سبک زندگی خود سرلوحه قرار بدهند و به سلامت محیط اطراف خود بیشتر اهمیت بدهند. از سوی دیگر، ۷۸ درصد از مسافران هندی این انتظار را از ارائه‌دهندگان خدمات گردشگری دارند که گزینه های سفر پایدارتری را برایشان در نظر بگیرند.

برخی از روندها و برنامه‌های سفرهای سبز که احتمالاً تأثیر مثبتی بر صنعت گردشگری هند خواهند داشت به این شرح هستند:

  • بررسی گردشگری بیش از حد ظرفیت: گردشگری بیش از حد ظرفیت به عنوان یکی از مهمترین چالش‌های صنعت گردشگری مطرح می‌شود.موج تصاویر منتشر شده از مناطق گردشگری محبوب در شبکه‌های اجتماعی باعث شده است مسافران زیادی به این مقاصد گردشگری سفر کنند و این امر فقط بر جمعیت مسافران متمرکز در یک منطقه می­افزاید. هرچند، همین رسانه‌های اجتماعی در حال حاضر ارائه‌دهندگان خدمات گردشگری از شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی برای سوق دادن مردم به سوی نقاط توریستی کمتر شناخته‌شده استفاده می‌کنند تا به این ترتیب جمعیت متناسب با حد پذیرش و خدمات‌رسانی هر منطقه گردشگری به سفر بروند.
  • گردشگری تندرستی: ایجاد این نوع از گردشگری، به ویژه در مکان‌هایی که در نزدیکی مقصدهای محبوب گردشگری واقع شده باشد، این امکان را فراهم می‌کند که مردم را از مکان‌های پرجمعیت دور کند. چنین اقدامات هوشمندانه‌ای باعث می‌شود درآمد مورد نیاز گردشگری در عین که از مردم محلی و فرهنگ آنها محافظت می­کند، به جریان نقدینگی در کشور کمک خواهد کرد.
  • روی آوردن مسافران به خدمات پایدار: یکی از تاثیرات دیگر سفرهای سبز، این است که گردشگرها مسئولیت­های خود در قبال محافظت از مقاصد گردشگری و محیط زیست را بهتر درک می­کنند.  گردشگران به شکل فزاینده­ای از تأثیرات گردشگری بر محیط زیست و چگونگی مشارکت آنها در این امر آگاه شده­اند، در نتیجه افراد بیشتری در هنگام سفر آگاهانه رفتار می‌کنند و به سمت اقدامات پایدار گرایش پیدا می‌کنند.
  • راه‌حل‌های نوآورانه: صنعت گردشگری و هتل­داری در حال آموزش و پاسخگویی به تقاضای مصرف‌کنندگان برای سفرهای پایدار هستند. از حذف ظروف پلاستیکی گرفته تا تغییر مسیر دادن به سوی ایده‌های سبز در بخش خطوط هواپیمایی و ترویج روش‌های صرفه‌جویی در مصرف آب، فعالان صنعت گردشگری و هتلداری را وادار کرده است از ایده‌های خلاقانه برای کاهش تأثیرات مخرب زیست‌محیطی استفاده کنند و به این ترتیب گردشگری پایدار را رونق ببخشند.

تحولی نوین در تبدیل سفرهای سبز به یک واقعیت پایدار

رفتن به سمت سفرهای سبز تفکر جسورانه‌ای است که نمی‌توان انتظار داشت یک‌شبه به واقعیت بپیوندد، بلکه یک روند تدریجی است که اکنون در حال انجام است. صنعت گردشگری هند یکی از بزرگترین و سریع­الرشدترین صنایع گردشگری در جهان است که با توجه به تغییرات و تحولات مورد نیاز، تغییر یک‌شبه برای رسیدن به گردشگری سبز را غیرممکن می‌کند.  با این حال، برای درک یا پیش‌بینی چنین تغییری، درک ایده‌ها و انتظارات مسافرانی که این صنعت در سال‌های آینده به خود خواهد دید، امری بسیار حیاتی است.

انتظار می‌رود مسافران این قرن هر یک به نوبه خود در جهت رونق و تقویت گردشگری سبز در آینده اقدام کنند و به عنوان رهبران انقلاب سفرهای سبز عمل کنند. علاوه بر این، مسافران انفرادی، گروهی و افراد زیر ۲۵ سال، مشعل‌های جنبش سفر سبز را به پیش خواهند برد.

دومین گروهی که در بخش گردشگری برای انجام سفرهای سبز در بلندمدت بایستی اقدام کنند، رهبران این صنعت خواهند بود که باید عملیات و مدل‌های تجاری خود را از نو برنامه­ریزی و تدوین کنند. اگر بخواهیم به روش متداول کار کنیم، تهیه یک جایگزین سبزتر و سازگارتر با محیط زیست هزینه‌های خاص خودش را دارد.  هنگامی که رهبران موجبات ایجاد تغییر را فراهم کنند، روند سازگاری برای کل افراد فعال در این صنعت آغاز خواهد شد.

سومین بخش مهمی که قرار است تحولی عظیم در صنعت گردشگری ایجاد کند، مسافرانی هستند که در کنار خانواده سفر می­کنند. به محض اتخاذ تدابیر لازم برای ممکن شدن سفرهای سبز توسط خانواده­ها، دیگر بازگشتی وجود نخواهد داشت. چرا که این تجربات به فرزندان هم منتقل خواهد شد و به این ترتیب سفرهای سبز به یک فرهنگ و سبک زندگی برای این خانواده‌ها بدل می­شود. تجربه نشان داده است که برای شروع کارهای بزرگ، بایستی از تغییرات کوچک شروع به کار کنید.

سفر سبز قطعاً مفهومی غیرممکن نیست. مسافران جوان همین حالا هم اهمیت پایداری و سفرهای سبز را درک می­کنند و با ادامه این روند، بقیه افرادی و برندهایی که در این صنعت دخیل هستند نیز شروع به پیروی از آنها خواهند کرد و باعث تسهیل تغییر روند به سمت «سفر سبز» خواهند شد.

منبع:میراث آریا

چهارشنبه سوری؛ فرهنگی در پیچ و خم زمان

امشب آخرین چهارشنبه سال است؛ پریدن از روی آتش و گرفتن سرخی آتش و تقدیم کردن رنگ زرد به اعتقاد پیشینیان شاید مرهمی باشد برای شستن غم‌های آخرین سال قرنی که در حال گذار است.

رسومی که شاید در پیچ و خم زمان نام خود را زنده نگه داشته باشد اما دستخوش تغییرات فراوانی شده و چهره کاملا جدیدی به خود گرفته است.

برافروختن آتش هرچند از زمان‌های دور تا به امروز نمادی بوده برای دور کردن سستی و رخوت سالی که در گذار است، اما یک سالی می‌شود که حتی زور آتش نیز به کرونا نمی‌چربد.

از رسم و رسومات گفتیم؛ رسم و رسوماتی که سال‌های سال است که در خاطرات جمعی مردم شهر دفن شده و دیگر خبری از آن نیست و رسم و رسومات قدیمی شب چهارشنبه سوری جای خود را به شیوه مدرن اما بسی خطرناک داده است.

در قدیم با فرا رسیدن آخرین چهارشنبه سال اقوام و یا همسایه‌ها دور هم جمع می‌شدند، آتشی روشن می‌کردند و از روی آتش می‌پریدند و این جمله را زیر لب زمزمه می‌کردند که “ای آتش زردی من از تو و سرخی تو از من”؛ و آتش را نمادی برای دور کردن درد و بلا می‌دانستند. اسپندی روی آتش می‌ریختند و معتقد بودند که این کار به تحکیم خانواده و دور کردن چشم بد کمک می‌کند.

به گفته بزرگترها، قدیما مثل الان خبری از مواد محترقه نبود کسی نمی‌دانست دینامیت چیست و کپسولی و پروانه‌ای کاربردش چیست!!! روایت است که در گذشته‌های دور در شب چهارشنبه‌سوری دختران و پسران جوان و دم بخت با چهره‌ای پوشیده و ناشناس به در خانه‌ها می‌رفتند و از صاحب آن خانه طلب هدیه می‌کردند و رسم آن بود که هیچ‌کس دست خالی از آن خانه بیرون نیاید.

شکستن کوزه برای کُردها دیرزمانیست که نمادی برای دور کردن بلا و مصیبت بوده و هست و حتی امروزه در عروسی‌ها به نشانه دور کردن چشم بد کوزه را به زمین زده و می‌شکنند؛ در گذشته این رسم در شب چهارشنبه سوری اجرا می‌شده و کوزه آب را نزدیک به آتش بر زمین کوبیده و آن را می‌شکستند.

در بین این همه رسم و رسوماتی که در شب چهارشنبه سوری برگزار می‌شده و امروز دیگر خبری از آن نیست، شاید می‌توان گفت اولین و تنها رسم و رسومی که پیچ و خم تاریخ را در نوردیده و بیشتر از همیشه و پررنگ‌تر از گذشته خود را جلوه داده است؛ رقص و پایکوبی کُردها به دور آتش است.

این رسم هرساله در یکی از روستاهای خوش آب و هوای کردستان برگزار می‌شود و به عنوان یک جشن ملی و دسته جمعی برگزار می‌شود؛ و مردم از جای جای استان به آنجا می‌روند تا در این جشن باشکوه ملی سهیم باشند و شانه به شانه هم‌زبانان و هم‌وطنان خود این رسم قدیمی را به جای آورند؛ این رسم در میان کُردها به حدی باشکوه است که به عنوان یکی از جاذبه‌های گردشگری و فرهنگی هرساله گردشگران زیادی را به خود جذب کرده است.

امروزه اما دیگر خبری از این رسم و رسومات نیست؛ دیگر دری کوبیده نمی‌شود تا هدیه‌ای طلب شود، کوزه‌ای شکسته نمی‎شود که چشم بد را دور کند، کسی از روی آتش نخواهد پرید تا درد و بلا را دور کند، و در این شب تنها صدای ناگوار و دهشتناک انفجار با چاشنی حادثه است که به گوش می‌رسد و گویی از آن رسم و رسوم آریایی تنها و بجز اسمی و رسمی چیزی از آن باقی نمانده است.

امسال هم همانند سال گذشته، کرونا حاکم است و امید که آتش امسال رخوت و درد و بلای کرونا را بسوزاند و از بین ببرد؛ اما بهتر آن است که برای محافظت از نزدیکان و عزیزان خود از هرگونه تجمعی خودداری کنیم تا آخرین چهارشنبه قرن و آخرین چهارشنبه سال به خوبی و خوشی برگزار شود.

منبع:ایسنا

گردشگری خرید و سهم آن در توسعه اقتصادی مقصد

خرید عاملی دیگر در گردشگری است و در مدت طولانی به تجربه سفر گردشگران از مقصد کمک می‌کند. در چند سال گذشته، خرید به یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در انتخاب مقصد گردشگران و حتی محرک اصلی تصمیم‌های سفر شده و به‌تدریج در مفهوم گردشگری خرید که سال‌های اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته، وارد شده است.

به نقل از نیوز، در سال‌های اخیر، گردشگری خرید به‌عنوان مفهوم جدیدی مطرح است. بااین‌حال، سهم این نوع گردشگری در اقتصاد اجتماعی (بررسی چگونگی شکل‌گیری فعالیت‌های اقتصادی، تحت تاثیر فرایندهای اجتماعی) پتانسیل‌های قوی آن برای رشد در آینده را نشان می‌دهد.

بر اساس اظهارات سازمان جهانی تجارت (WTO) گردشگری خرید، شکل مدرن گردشگری تعریف می‌شود و خرید در مقصد، عامل تعیین‌کننده تصمیم گردشگران برای سفر است. مهمترین سهم گردشگری خرید در نظر محققان در ذیل ذکر شده است.

افزایش جذابیت و رقابت مقصد

ظهور گردشگری خرید، فرصت‌های جدیدی برای گسترش و تنوع تجربیات مسافران در مقصد فراهم می‌کند. تجارب خرید محصولات محلی و کالاهای لوکس علاوه بر تجربیات مربوط به چشم‌انداز یا فرهنگ خاص مقصد، می‌تواند به جاذبه‌ای برای جذب گردشگر در انتخاب مقصد تبدیل شود. برخی از مقاصد جهان مانند اسپانیا، کره و دبی تجربه‌های خرید ایجاد کرده‌اند تا در جایگاه تجاری گردشگری خود رشد کنند. در دومین کنفرانس گردشگری خرید که سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) در سال ۲۰۱۶ برگزار کرد، گردشگری خرید «یکی از ابزارهای پرکاربرد در ارتقاء مقصد» در نظر گرفته شد.

رشد درآمد گردشگری مقصد

هزینه گردشگران یکی از مهمترین عواملی است که درآمد گردشگری مقصد را تامین می‌کند. هزینه مسافران اهمیت زیادی برای گردشگری خرید دارد، زیرا در هنگام سفرکردن عامل اصلی است، بنابراین، ایجاد تنوع در تجارب خرید برای ترغیب مسافران به صرف هزینه، مزایای زیادی برای رشد درآمد مقصد به همراه دارد.

حمایت از رشد اقتصادی‌اجتماعی محلی

گردشگری خرید ارتباط نزدیک با بسیاری از بخش‌های اقتصادی دیگر در مقصد، به‌ویژه خرده‌فروشی دارد. توسعه گردشگری خرید در مقصد به‌طور مستقیم باعث رشد خرده‌فروشی محلی، ازجمله خرده‌فروشی سفر می‌شود. سالانه در بسیاری از کشورها، جشنواره‌های خرید تعداد زیادی از خرده‌فروشان داخلی و خارجی و همچنین گردشگران را برای فروش و خرید جذب می‌کند.

علاوه بر این، افزایش تقاضا برای خرید مسافران شرایط مطلوبی برای توسعه تولید محلی، تجارت و بسیاری از صنایع خدماتی مرتبط ایجاد می‌کند. مشاغل تولیدی منبع اضافی از مشتریانی دارند که مایل به خرید محصولات باکیفیت و مرتبط با مقصد هستند. توسعه تولید همچنین باعث می‌شود فعالیت‌های تجاری و صادراتی واردات پر جنب‌وجوش باشد و این واقعیت که مسافران زمان زیادی را صرف خرید می‌کنند نیز شرایط مطلوبی برای توسعه خدمات اقامتی و غذاخوری مقصد است. همچنین، توسعه گردشگری خرید از جنبه اجتماعی باعث ایجاد اشتغال می‌شود و برای جوامع محلی افزایش درآمد ایجاد می‌کند.

پتانسیل گردشگری خرید چیست؟

در سراسر جهان بسیاری از مقاصد با تاثیرات مثبت گردشگری خرید بر اقتصاد محلی، شروع به استفاده از این نوع گردشگری در راهبرد توسعه گردشگری پایدار خود کرده‌اند. میگل میرونز، رئیس هیات رئیسه سازمان جهانی گردشگری در جلد هشتم گزارش جهانی گردشگری خرید که توسط UNWTO منتشر شده‌است، عنوان کرد: «در کوتاه‌مدت و میان‌مدت، گردشگری خرید با توجه به نفوذ آن در اقتصاد محلی و کمک به ادغام مقاصد و ایجاد مشاغل به‌عنوان یک بخش اصلی در صنعت گردشگری ادغام خواهد شد. »

منبع:ایسنا

نمدمالی مرودشت، هنری کهن اما فراموش‌شده

نَمَد نوعی بافته سنتی زیراندازی است که از پشم تولید می‌شود و در لغت به معنای پارچه‌ای کلفت است که از پشم مالیده می‌سازند. نمد ساده‌ترین نوع کف‌پوش است و ساخت آن احتیاج به دستگاه خاصی ندارد. در نمدمالی از خاصیت طبیعی پشم که عبارت از درهم ‌پیچیده شدن الیاف آن در اثر رطوبت و فشار است استفاده می‌شود. احتمال دارد که اولین بار بافندگانی که الیاف پشمی خود را شسته و برای گرفتن رطوبت آن با چوب‌دستی ضربه‌هایی به پشم می‌زده‌اند، موفق به کشف این خصوصیت پشم و در نتیجه موفق به وجود آوردن صنعت نمدمالی شده باشند.

نمد در آسیا به‌ویژه در ایران از زمان‌های قدیم به‌عنوان لباس، کلاه، خیمه و زیرانداز به کار می‌رفته و در شرایطی سخت تولید می‌شده است.

تهیه و ساخت نمد به‌صورت سنتی است

تهیه و ساخت نمد در ایران همچنان به‌صورت سنتی انجام می‌شود و هنرمند ایرانی با نقش و نگار، دستان توانمند و هنرمندانه خود به آن روح تازه‌ای می‌بخشند. نمدهای ایران، در هر منطقه از این سرزمین، رازی سربه‌مهر دارند که با شکل‌های تجریدی، نمادین و رنگ‌های برگرفته از طبیعت، بخشی از فرهنگ هنرهای عامیانه ما را تشکیل می‌دهند.

شهرستان مرودشت در استان فارس نیز در گذشته از این هنر کهن بی‌بهره نبوده و استادکارانی را در این صنعت دستی به خود دیده است. صنعتی که آمیخته با ذوق و هنر و حاصل تلاش مردمانی بوده است که تمام عشق خود را در خلق اثری هر چند در نگاه اول ساده، اما سرشار از زیبایی و صدالبته سودمند به کار گرفته‌اند و محصولی را تولید کرده‌اند که در ساخت و پرداخت و ارائه، همگی از نیروی طبیعت بهره گرفته است.

شهرستان مرودشت از گذشته تاکنون به‌دلیل اقلیم مناسب و آب‌وهوای مساعد برای زندگی ایلاتی و عشایری و وجود مراتع و چراگاه‌های غنی از علوفه، یکی از کانون‌های ییلاق و قشلاق بوده است. همین امر و رواج دام‌پروری گوسفندی در این شهرستان  از عواملی است که مردمان کوچ‌نشین و یکجانشین دشت مرودشت را به هم مرتبط می‌کرد.

خریدوفروش و دادوستد محصولاتی که این دو قشر با یکدیگر داشتند، ملزومات زندگی طرفین را فراهم می‌کرد. یکی از این دادوستدها، خرید پشم‌ گوسفندان روستاییان از عشایر منطقه به‌منظور استفاده و بهره‌مندی در تولید زیرانداز بود، روستاییان با خرید پشم و تبدیل آن به‌نوعی زیرانداز به نام نمد، به‌سادگی، یک چرخه اقتصادی را رقم‌زده بودند که سود دوجانبه‌ای را برای طرفین فراهم کرده بود.

روستای فتح‌آباد خاستگاه تولید نمد

از جمله خاستگاه تولید نمد در دشت مرودشت، می‌توان به روستای فتح‌آباد اشاره کرد. نمدمالی به‌ویژه در گذشته یکی از رشته‌های صنایع‌دستی غالب در این روستا بوده است که شوربختانه این هنر کهن، گام در مسیر فراموشی نهاده است.

شاید دیگر کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که علاقه‌ای برای آموختن و یا ادامه این حرفه داشته باشد.

ازجمله دلایل رکود این حرفه می‌توان به این مورد اشاره کرد که، مشتری نمد از قدیم، عشایری كه كوچ می‌کرده‌اند بودند اما در حال حاضر اکثر این عشایر ثابت‌ شده‌اند و به همین دلیل مشتری نمد كم و تولید آن از رونق افتاده است.

همچنین تولید نمد به شیوه سنتی به دلیل طاقت‌فرسا بودن و اینکه فرایندی مستمر و یدی را می‌طلبد، دیگر برای جوان امروزی که به انجام کارها به ساده‌ترین شیوه و صرف کمترین انرژی عادت کرده است، ایده و حرفه مطلوبی برای درآمدزایی نیست، شغل نمدمالی یکی از قدیمی‌ترین حرفه‌هاست که اکنون تنها فقط نامی از آن باقی‌مانده است. اگر گذرتان به شهرستان مرودشت و روستای فتح‌آباد افتاد، حاج امان اله زارعی جزو معدود افرادی است که در حال حاضر در شهرستان مرودشت و در کارگاه کوچک و محقر خود، مشغول به نمدمالی است.

او معتقد است اگرچه در این اوضاع‌ و احوال اقتصادی تأمین مخارج زندگی بسیار سخت شده ولی به برکت و روزی‌رسانی خداوند متعال ایمان‌ دارد، او یک نمدمال قدیمی است با نیم‌قرن تجربه، تلاش و زحمت و مشقت همراه با عشق از دوران کودکی کار خود را در کنار پدر آغاز كرده و می‌گوید: «من به این شغل خو گرفته‌ام.»

از استاد امان خواستم که برایمان نمدمالی را در یکی دو جمله توضیح دهد و او با همان گویش روان و راحت خود این‌طور گفت: «پشم را می‌گذارند روی زمین، می‌کوبندش به مشت، چهار زانو روی زمین به پشم فشار می‌آورند، تارهای پشم باهم یکی می‌شوند، پشم‌ها می‌پیچند به تن هم انگاره از ابتدا یکی بودند.»

و من با الهام از آن جملات، فرآیند تولید نمد را با دیدن کارگاه کوچک و ساده استاد امان این‌گونه دیدم، نمد را نمی‌بافند، بلکه با ایجاد فشار و رطوبت و حرارت، موجب دره گرفتن الیاف پشمی می‌شوند. دو خاصیت جعدیابی و پوسته‌ای شدن پشم امکان تولید نمد را فراهم می‌کند، برای تهیه نمد، ابتدا نقش مورد نظر را با پشم‌های رنگی روی یک پارچه کرباس طراحی می‌کنند، سپس پشم حلاجی‌شده را روی تمام سطح پارچه قرار  می‌دهند و پارچه کرباس را می‌پیچند و با ریختن آب جوش بر روی آن و فشردن مداوم کار، نمد تولید می‌شود.

فرآیندی که از ابتدای کار با نجوایی موسیقیایی و خاص‌ همراه است و برای نظم بخشیدن به کار هماهنگ، زمزمه می‌شود.

منبع:میراث آریا

گورستان هفتادملا شاهکاری در دل کوه

قبرستان تاریخی هفتادملا در روستای روپس از بخش لادیز شهرستان میرجاوه واقع شده و این قبرستان با مساحت ۵۰۰ مترمربع در دل کوهی کم‌ارتفاع از دامنه‌های شمالی تفتان قرار گرفته است.

با توجه به قرار گرفتن این گورستان در دل کوه، این اثر از گزند باد، باران و حتی نور خورشید نیز در امان است، این گورستان از لحاظ انتخاب محل، نوع تدفین و استفاده از سازه‌های به کار برده ‌شده برای تزیین بسیار منحصربفرد است به گونه‌ای که بعضی از گورها به صورت پلکانی و طبقه‌ای هستند و بعضی به صورت ساده و بدون تزیین و یا نامنظم ساخته شده‌اند.

حدود ۲۵۰ گور تاریخی در این گورستان وجود دارد که غالباً چهار طرف قبر با سنگ بالا آورده شده و روی آن را با تخته‌سنگ‌هایی پوشانده است، سپس بر روی تخته سنگ با آجر و ملاط گچ حجمی پلکانی ساخته‌اند.

سنگ‌فرش و جداره‌سازی مسیر گردشگری هفتادملا

مجتبی میرحسینی معاون گردشگری اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی سیستان و بلوچستان در خصوص زیرساخت‌های گردشگری در مسیر این اثر تاریخی اظهار کرد: «مسیر دسترسی به این قبرستان از زاهدان به سمت میرجاوه، روستای گردشگری تمین و سپس روستاهای تمیز، جش و نهایتا روپس و هفتادملا است.»

او گفت: «برای بهبود مسیر دسترسی به هفتادملا در سال‌های گذشته تلاش‌هایی انجام شده و مقرر است با همکاری دهیاری، مردم روستا و مشارکت اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان نسبت به سنگ‌فرش و جداره‌سازی مسیر با هدف افزایش رضایت گردشگران و بازدیدکنندگان اقدامات هدفمند اجرایی شود.»

میرحسینی بیان کرد: «سنگ‌فرش و جداره‌سازی مسیر گردشگری هفتادملا با مشارکت دهیاری و جامعه محلی از اقداماتی است که به‌زودی در روستای هفتادملا انجام خواهد شد.»

او گفت: «صدور مجوز اولین اقامتگاه بوم‌گردی و پیگیری برای تکمیل کمربند گردشگری تفتان از دیگر اقدامات در حال انجام در محدوده این اثر است.»

معاون گردشگری اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی سیستان و بلوچستان افزود: «در شرایط فعلی، پویایی اقتصاد روستایی در سایه گردشگری روستایی محقق‌شدنی است با این تفاسیر در منطقه گردشگری تفتان و روستاهای موجود در دامنه تفتان از جمله هفتادملا نه‌‌تنها آب و هوای مناسب، چشم‌انداز و مناظر زیبا، کوهستان‌های چشم‌نواز را می‌توان به نظاره نشست، بلکه ظرفیت‌های گردشگری دیگری چون زنده‌بودن صنایع‌دستی، بازی‌های محلی، غذاهای سنتی، لباس و زبان محلی را نیز در این مناطق شاهد هستیم.»

مرمت نمای بیرونی گورها

عبدالله کُرد رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی میرجاوه نیز در رابطه با اقداماتی که برای حفظ این اثر تاریخی انجام شده، اظهار کرد: «این اثر در هجدهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۳۸۲۶ در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسیده است.»

او گفت: «پس از آن در سال ۱۳۸۷ نمای بیرونی گورها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفتند.»

رئیس میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی میرجاوه افزود: «حصار و فنس‌کشی حریم اثر به منظور جلوگیری از ورود احشام بر روی قبرها نیز انجام شده است.»

کرد گفت: «احداث پل دسترسی بر روی رودخانه، ساخت قسمتی از مسیر راه دسترسی به صورت پلکانی و همچنین نصب تابلوی معرفی اثر نیز انجام شده است.»

منبع:میراث آریا

کوشک سلامه، نماد میهمان‌نوازی ایرانیان

ولایت خواف در قرون اولیه اسلام چهار شهر یا آبادی بزرگ به نام‌های زوزن، خرگرد، سنگان و سلامه داشت، که هر یک از جایگاهی والا برخوردار بودند.

سلامۀ کنونی که در متون تاریخی و جغرافیایی به صورت‌های سلامی، سلومک، سلومه و سلامهیر نیز آمده، در ۲۵ کیلومتری شمال غرب خواف واقع است.

سلامه هم مانند دیگر شهرها و آبادی‌های خراسان، گذشتۀ پر فراز و نشیبی داشته و شاهد رویدادهای تاریخی مهمی بوده است.

در عصر ساسانیان سلامه قابلیت داشتن سازۀ معماری با عظمتی چون بنای اولیۀ کوشک سلامه را داشته و قطعا آن بنا شاهد رویدادهای مهمی بوده که احتمالا به دلیل تغییر نام آبادی عصر ساسانی به سلامی دوران اسلامی، در لابلای تاریخ مکتوم مانده است. اما از قرون اولیۀ اسلام که مسالک و متون تاریخی و جغرافیایی از سوی مسلمانان تدوین شده، به برخی رویدادهای مهم در سلامه اشاره شده است. ابن واضح در البلدان، استخری در مسالک و ممالک و ابن‌حوقل در صورة الارض به موقعیت و راه‌های ارتباطی سلامه اشاره کرده‌اند و مؤلف حدودالعالم در اوایل قرن چهارم ه.ق سنگان و سلومک و زوزن را جاهایی با کشت و برز و از شهرک‌های کرباس خیز وصف کرده‌اند.

مقدسی در اواسط قرن چهارم ه.ق از سلومک به عنوان شهر منطقۀ خواف نام برده است.

بنای خشت و گلی تنها اثر برجا مانده

تنها اثری که از دوران شکوه و عظمت سلامه بر جای مانده بقایای بنای خشت و گلی در زمینی به طول ۳۵و عرض ۳۰ متر است که ظاهراً در چند مرحله مرمت و تجدید بنا شده است.

مطالعات و گمانه‌زنی‌های باستان‌شناسی که در مجاورت کوشک سلامه انجام شده، منجر به پیدایش سفال‌ها و بقایای معماری دورۀ ساسانی شده و بعید نیست که بنای اولیۀ کوشک سلامی هم متعلق به دوران ساسانی باشد، زیرا شیوۀ معماری بخش عمده‌ای از طبقۀ همکف که باقی مانده نیز قابل مقایسه با سازه‌های معماری چلیپایی شکل ساسانی در تخت‌سلیمان، بیشاپور، فیروزآباد و سروستان است.

به استناد متون تاریخی در سال ۶۰۷ ه.ق ابوالمؤید ابوبکرعلی زوزنی ملک زوزن در سلامه عمارتی عالی بنا کرده که احتمالا اشاره به همین بنا است و ممکن است که ملک زوزن آن را مرمت کرده باشد.

در سال۶۹۵ ه.ق رکن‌الدین محمود سیستانی به خواف لشکر کشید و امیرزادگان خوافی در سلامه با او به مقابله برخاستند، اما شکست خوردند و تسلیم شدند. امیر محمود سیستانی بر سلامه مسلط شد و یک سال و نیم در کوشک سلامه اقامت کرد.

اگر توصیف حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ه.ق از کوشک سلامه واقعیت داشته باشد، زلزلۀ مهیب سال۷۳۷ ه.ق که بسیاری نقاط از جمله شهر جیزد را در نزدیکی آن با خاک یکسان کرده، به آن آسیب زیادی وارد نکرده و دلیل آن احتمالا ضخامت زیاد دیوارهای خشت و گلی بوده است، با این وجود کوشک سلامه در اوایل قرن ۱۴ ویران و به تپۀ بزرگ و مرتفعی تبدیل شده است. خاک آن از سوی کشاورزان به عنوان شوره برای تقویت زمین‌های کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گرفته و از بقایای معماری به عنوان آغل و طویله استفاده می‌کردند.

خاک‌برداری و پیدایش بنای اولیه

تا اینکه در سال ۱۳۲۶خ شادروان سید محمد قریشی روستای سلامه را به مبلغ ۲۰۰ هزارتومان از قوام‌السلطنه خرید و تپۀ سلامه را خاک‌برداری کرد که منجر به پیدایش بقایای معماری بنای اولیه در طبقۀ همکف شد. نقشۀ آن عبارت بود از چهار سالن عمود بر‌هم و صلیبی شکل.

هریک از سالن‌ها ۱۳متر طول و۳ متر عرض داشتند که در مرکز یک چهارراه را شکل می‌دادند. شادروان قریشی تصمیم به بازسازی بنا گرفت و با صرف هزینۀ زیاد ظاهرا بر شالودۀ دیوارهای باقی ماندۀ پیشین، آن بنا را در دو طبقۀ همانند ساخت، سومین طبقه را در ابعاد کوچک‌تر و متفاوت با طبقات همکف و اول بنا کرد و رویۀ دیوارها را با آجر نماسازی کرد و در سال ۱۳۳۰خ بنای فعلی آماده و آراسته شد.

بعد از تجهیز بنا اطراف آن نیز خاکبرداری و تسطیح شد و بر گرد کوشک سلامه باغی سرسبز و با صفا شکل گرفت.

شادروان سید محمد و پس از او سید علی قریشی که مالک زمین‌های وسیع و آب فراوان لبریز از سد سلامه بودند با خیرخواهی انگیزۀ این را داشتند که کوشک سلامه را تبدیل به واحد پذیرایی از مسافران خسته کنند و هرکه در آن سرای درآید نانش دهند و از نامش نپرسند، این سنت نیکو تا اواخر دهه ۵۰ برقرار بود که کم‌کم به بوتۀ فراموشی سپرده شد و اکنون باغ و کوشک سلامه که یکی از با شکوه‌ترین میراث‌های ملموس و یادآور زیباترین میراث ناملموس یعنی میهمان‌نوازی ایرانیان می‌باشد، آسیب پذیر و نیازمند ارادۀ «قریشی‌وار» است که دوباره به شکوه گذشتۀ خود برگردد.

منبع:میراث آریا

سیاه‌چادر، خانه‌ای بی‌تکلف و سرپناهی مقاوم

این چادر به‌وسیله دستان پر زحمت و هنرمند زنان عشایر لرستان از موی بز سیاه بافته می‌شود. البته لزوما همه سیاه‌چادرها سیاه نیستند و در ایلات قشقایی آق چادر به معنای چادر سفید نیز وجود دارد که از موی بز سفید بافته می‌شود.

عشایر لرستان در ییلاق و قشلاق مکان‌های معینی برای اقامت دارند که معمولاً در زیر این سیاه‌چادرها زندگی و استراحت می‌کنند. ماده مورد نیاز برای بافت سیاه‌چادر، موی بز است که از رنگ سیاه زاغ، سور و بور آن استفاده می‌شود.

استفاده از موی بز به چند دلیل

علت انتخاب موی بز در بافت این چادر به چند دلیل مهم است، اول آنکه موی بز خاصیت بسیار مطلوبی برای حفظ آب در مواقع بارندگی دارد و معمولاً آب باران از جداره آن عبور نمی‌کند.

دوم آنکه موی بز در دسترس است و ارزان تهیه می‌شود. هر خانواده معمولاً ۲۰ الی ۵۰ رأس بز دارد که از موی بزها برای تهیه سیاه‌چادر استفاده می‌کنند.

دلیل بعدی اتتخاب موی بز، سبک بودن آن است واینکه حمل و جمع‌آوری این چادرها نسبت به چادرهای ماشینی بسیار راحت‌تر است.

علاوه بر این در روزهای آفتابی تابستان، استراحت کردن در زیر این سیاه‌چادرها بسیار لذت بخش است.

مراحل ساخت سیاه‌چادر

ابزار مورد استفاده در سیاه‌چادربافی بسیار ساده و ابتدایی است که شامل دار افقی، شانه، دَستَک و پاکی می‌شود.

 ابتدا تارهای چله را در روی زمین و در فضای باز دراز كرده و شروع به بافتن می‌کنند.

وظیفه زنان شستن، پاک کردن، حلاجی کردن موها و تاباندن نخ‌ها به طوری است که به حالت الیاف در‌آیند.‌ تمام مراحل اصلی بافتن سیاه‌چادر بر عهده زنان است و دختران کوچک نیز مادران خود را در کار بافتن یاری می‌کنند، این فرصتی برای یادگیری و آموختن فنون دوختن سیاه‌چادر از مادران است.

زنان برای بافتن یک سیاه‌چادر گاه به صورت دسته جمعی کار می‌کنند تا کار بافتن سریع‌تر به پایان برسد. وظیفه مردان نیز  بریدن موی بز و همچنین تهیه ابزار و فراهم کردن کارگاه و همچنین دوختن لت‌ها به یکدیگر است.

اجزای سیاه‌چادر

سیاه‌چادر در لرستان از چند لت تشکیل می‌شود و هر لت نواری بافته شده از موی بز سیاه است. در حقیقت لت تکه‌ای از سیاه‌چادر است. زنان لت‌ها را که به شکل یک نوار بافته شده‌اند به وسیله دستگاهی سنتی در محل زندگی خود می‌بافند.

عرض هر لت بین ۴۰ تا ۶۰ سانتی‌متر است و طول آن گاه ۶، ۱۰ و یا ۱۵ متر، زنان پس از بافتن لت‌ها آنها را از دو طرف به هم می‌دوزند تا کم کم به شکل سیاه‌چادر در آید.

مسکن عشایر به طور عموم آلاچیق بوده که از دو بخش تشکیل می‌شود. بخش بالایی چادر (سقف آن) که سیاه‌چادر نام دارد و از موی بز بافته می‌شود. بخش دیگر دیواره جانبی است که چیق (یا چیت) نام دارد و از ترکیب نی و موی بز ساخته می‌شود.

نقش حفاظتی چیت در سیاه‌چادر

چیق، چیغ، چیت یا نی چی پوشش دیواره چادر عشایر ایران است. چیق از نی به صورت خودرو در محل زندگی عشایر می‌روید و با موی بز بافته می‌شود، چیق از ورود گرما، سرما، باد، باران و خاک به درون چادر پیشگیری می‌کند. از آنجا که نی‌ها توخالی هستند عایق حرارتی محسوب می‌شوند. هنگام باران نیز به دلیل بالا رفتن رطوبت هوا نی‌ها منبسط می‌شوند و به هم می‌چسبند؛،به این ترتیب در برابر ورود آب به داخل مقاومت می‌کنند. همچنین، موی بز به دلیل داشتن لایه چربی مانع نفوذ آب می‌شود. هنگام گرما و خشکی هوا نی‌ها منقبض می‌شوند و هوا می‌تواند وارد و خارج شود و تهویه هوای ملایمی در چادر به وجود می‌آید. همچنین، تحقیقات نشان داده است که مار و جانوران دیگر نمی‌توانند از موی بز عبور کنند و وارد چادر شوند

منبع:میراث آریا

قلعه پرتغالی‌ها در جزیره قشم

قلعه پرتغالی‌های جزیره قشم در منتهی‌الیه شمال شرقی جزیره و شهر قشم واقع‌شده است، این قلعه برای کشتی‌هایی که از سمت شرق وارد جزیره می‌شوند به‌عنوان یک علامت و نشانه ثابتی است.

تاریخچه بنا

کلمه قشم به معنی آبراهه و راه‌آب ورودی زمین است. جغرافیدانانی از قبیل یاقوت حموی و مورخانی از قبیل مسعودی و سیاحانی از قبیل ابن‌بطوطه در نوشته‌های خود اطلاعاتی از این جزیره داده‌اند.

ایرانیان قبل از اسلام جزیره قشم را بنو، کاوان، ابن کوان، برخت، ابر کافان، ابر کاران و لافت می‌خواندند و به‌تدریج این اسامی به فراموشی سپرده شد و نام‌های کشم و قشم متداول شد. این جزیره به خاطر طول زیاد آن به جزیره الطویله نیز شهرت دارد.

در گذشته این جزیره به دلیل قرار گرفتن در مسیر راه بازرگانی، سرزمین هندو آسیایی جنوب شرقی از لحاظ تجاری و بازرگانی دارای اهمیت بالایی بوده است. این روند تجاری تا سال ۱۵۰۷ میلادی (۹۱۳ هجری قمری) با لشکرکشی پرتغالی‌ها به‌منظور توسعه‌های استعماری ادامه داشت. پرتغالی‌ها با تصرف جزایر تنگه هرمز به تمام خلیج‌فارس تسلط پیدا کردند و در جزیره هرمز، قشم و جزایر دیگر شروع به ساختن استحکامات نظامی از قبیل قلعه کردند و  از ورود کشتی‌های جنگی دیگران به این جزیره جلوگیری کردند. در کار ساخت‌وساز قلعه از مردم جزیره و بردگانی که پرتغالی‌ها به همراه خود از سایر کشورها به جزیره آورده بودند، استفاده ‌شده است.

تحولات جنوبی ایران مقارن با عصر صفویه بوده که به علت دوری پایتخت (تبریز) از آب‌های جنوبی و ضعف حکومت مرکزی که در ابتدای سلسله مزبور بود این تعدی‌ها به مناطق افزایش پیدا کرد و به مدت ۱۱۵ سال سایه شوم استعمار پرتغالی بر آب‌های جنوبی کشور پرتو فکنده بود. در سال ۱۶۲۱ میلادی قلاع نظامی به تصرف نیروهای ایرانی درآمد. بعد از فتح جزیره قشم به وسیله سپاهیان امام قلی خان تعدادی از آن‌ها به‌عنوان ساخلو در آن جزیره ماندند و بقیه به بندرعباس رفتند.

در سال ۱۶۴۵ میلادی هلندی‌ها قوای نظامی مهمی به خلیج‌فارس آوردند و به بهانه اینکه ایران تعهدات تجاری خود را در رابطه با هلند رعایت نکرده، حصار و قلعه قشم را تصاحب کردند و نیروی نظامی دیگر به سواحل و بنادر فرستادند و به علت گرما، بسیاری از نیروهای هلندی از بین رفتند و عاقبت هدایایی به خدمت شاه‌عباس صفوی فرستادند و با او معاهده جدیدی بستند و جزیره قشم و قلعه را تخلیه کردند.

در بین سال‌های ۱۷۱۸ تا ۱۷۲۰ اوضاع در تمام منطقه خلیج‌فارس وخیم شد و حکام عمان تعدادی از جزایر واقع در نزدیک سواحل ایران از جمله قشم را تصرف کردند.

مشخصات بنا

حدوداً ۷۰ درصد قلعه تخریب‌شده و از آثار باقی‌مانده آن می‌توان به آب‌انبار مرکز قلعه، قسمت ورودی و برخی دیواره‌ها و برج‌های آن اشاره کرد.

مصالح به‌کاررفته در قلعه عموماً سنگ و چوب و ملات ساروج و گچ مقاوم است که سنگ‌های به‌کاررفته از کوه‌های محلی جزیره و سنگ‌های اسفنجی دریایی استخراج‌ شده بود.

قبلاً دورتادور قلعه خندق وجود داشته که به گفته اهالی دارای عرض ۱۲ متر بوده که در هنگام مد دریا، خندق پر از آب می‌شده و باعث جداسازی محوطه قلعه و خود قلعه از اطراف آن شده بود و نفوذ به قلعه با مشکل همراه می‌شد.

همچنین گفته می‌شود که کانالی از قلعه تا محل چابهار قشم کشیده شده بود که این کانال برای مواقع اضطراری و در هنگام فرار افراد درون قلعه مورد استفاده قرار می‌گرفت.

از ظاهر قلعه می‌توان برداشت کرد که این قلعه یک‌بار در زمان‌های بسیار دور و یک‌بار نیز تقریباً چند سال پیش (ده‌ها سال پیش) تعمیر و مرمت ‌شده است و به این استناد می‌توان دو دوره معماری برای آن در نظر گرفت. این قلعه دارای دو طبقه بوده که طبقه دوم محل تیراندازان و محل استقرار توپ‌ها بوده است.

چهار برج در چهار طرف قلعه وجود داشته که این چهار برج به‌صورت نیم‌دایره بوده و در چهارگوشه قلعه چهارضلعی که اضلاع آن نیز نسبت به خط ساحلی دارای مقداری انحراف است، قرار گرفته‌اند.

قلعه حدوداً گنجایش ۱۲ توپ را داشته و دارای یک ورودی است که این ورودی چه از نظر ساخت استحکامات و چه از نظر نفرات مسلح، به‌دقت مورد مراقبت و محافظت قرار می‌گرفت.

نوع بهره‌برداری و خصوصیات بارز بنا

قلعه مورد نظر به علت نزدیکی به دریا و کنترل ورود و خروج قشم به‌عنوان یک محل دیده‌بانی مطرح بود و بعد از خروج پرتغالی‌ها از قشم این فضا متروک باقیمانده و در حال حاضر در تملک اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان است.

عوامل تزیین شده و نوع آن‌ها

عوامل تزیینی قابل‌رؤیت در بنا به شکل الحاقی نیست بلکه سنگ‌های اسفنجی نامشخص و ملات ساروج است که در قسمت‌هایی با کمک صنعت حجاری به‌وسیله ملات لازم به هم درگیر شده‌اند.

کاربری بنا

کاربری قلعه برای استقرار سربازان بوده و همانند کاربری قلاع اروپایی به‌عنوان مکانی برای تجمع نیرو و پادگان نظامی و در عین‌ حال مسکونی استفاده می‌شده است.

قلعه پرتغالی‌های جزیره قشم در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

حمام تاریخی نخست سمنان، الگویی از حمام‌های تاریخی ایرانی

تاریخچه و وجه‌تسمیه اثر  

در کتیبه کاشی‌کاری هفت‌رنگ که در سردر حمام قرارگرفته تاریخ ۱۳۴۹ ه.ق ذکر شده است. اما بر اساس اسناد موجود از پرونده ثبتی بنا و همچنین پلان معماری و شواهد موجود، دوره ساخت حمام به اواخر دوره قاجار بازمی‌گردد.

در راسته‌بازار بالا به ترتیب سه حمام شامل نخست، نجفی و ناسار قرار گرفته است. حمام تاریخی نخست در ابتدای بازار بالا و قبل از دو حمام دیگر در راسته‌بازار قرار دارد که به همین دلیل به حمام نخست معروف شده است.

نوع مالکیت اثر

مالک اصلی حمام بنا بر نوشته بر روی کتیبه کاشی سردر ورودی به سال ۱۳۴۹ ه.ق ابوالقاسم سلمانی بوده است که از سوی اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان سمنان خریداری و تملک شده است.

مشخصات فنی و ویژگی‌های معماری حمام نخست

در حال حاضر سه سردر ورودی برای حمام نخست موجود است که دوتای آن‌ها در کنار سردر بازار و یکی در امتداد دیوار مخروبه خیابان شهدا قرار گرفته است. سردر اول که دارای کتیبه کاشی‌کاری است در ورودی بازار قرار گرفته اما با توجه به تغییراتی که در سقف و سردر بازار رخ ‌داده و ستونی که مقابل آن قرار گرفته، سردر دوم با فاصله کمی از آن احداث شده است. سردر آجری که در امتداد خیابان شهدا قرار گرفته است دسترسی به فضاهای بخش شرقی حمام را تأمین می‌کرده است. دیوار جداکننده فضای بام و خیابان در حال حاضر مخروبه است.

در بام حمام که حدود ۷۰ سانتیمتر بالاتر از سطح خیابان قرارگرفته، سقف طاق‌ها با گل‌جام‌ها و ورودی به فضای زیرزمین مشاهده می‌شود. در جریان مرمت‌های اخیر علاوه بر مرمت گل‌جام‌ها، غوره‌کشی بام نیز انجام شده است. علاوه بر ورودی اصلی حمام که در ضلع غربی و سردر بازار قرار گرفته، دو ورودی دیگر در شرق بنا وجود دارد. ورودی از سمت خیابان شهدا به‌صورت راهرویی است که دسترسی به ضلع شرقی را فراهم می‌سازد و یک ورودی در بخش جنوب شرقی که ارتباط با اتاق تون را فراهم می‌کند.

فضای اصلی حمام در زیرزمین حدود ۳ متر پایین‌تر از تراز خیابان قرار گرفته است. مهم‌ترین فضاهای حمام شامل سربینه، میان‌در، گرمخانه، خزانه و تون است.

ارتباطات داخلی بنا بر اساس الگوهای تاریخی حمام‌های ایرانی است. به این صورت که پس از فضای ورودی، در ورودی اصلی و بخش شمال غربی وارد سربینه شده که به‌عنوان رختکن عمل می‌کرده است. پس از سربینه فضای میان در به‌عنوان رابط بینه و گرمخانه قرار گرفته که با دالانی مانع از خروج سریع هوای گرم گرمخانه به سربینه می‌شود. خزینه‌ها ارتباط مستقیم با گرمخانه دارند. هرچند در حال حاضر خزینه جنوب شرقی گرمخانه دریچه‌ای با پله برای دسترسی دارد اما ارتباط خزینه شرقی با گرمخانه مسدود شده است.

در وضعیت موجود مجموعه در گوشه شمال شرقی گرمخانه بازشویی قرار دارد که ارتباط بین گرمخانه و فضای دوش را برقرار می‌کند. هرچند بر اساس مستندات پرونده ثبتی مجموعه، در صورتی که این قسمت در گذشته به حمام اختصاصی و مجزایی تعلق داشته، این ارتباط مسدود بوده است.

ورودی بخش شمال شرقی از خیابان شهدا، ارتباط با فضای هشتی را برقرار می‌کند. بازشوی کوچکی نیز در گوشه شمال غربی اتاق، اتصال با فضای دوش را برقرار می‌کرده است. در بخش جنوب شرقی اتاق هشتی بازشویی تعبیه‌شده که دسترسی به فضای تون خانه را فراهم می‌سازد. با توجه به اینکه تون خانه خود به‌تنهایی دارای یک راه‌پله ورودی و دسترسی مجزا از فضای بیرونی حمام است، احتمالا این بازشو در جریان مداخلات گشوده شده است.

تزیینات کاشی‌کاری به‌کار رفته در حمام نخست، شامل تزیینات سردر ورودی آن در راسته‌بازار و نیز در کاشی‌کاری ازاره‌ها و سکوهای فضای سربینه است. کاشی‌کاری سردر قدیمی بنا، در ورودی راسته‌بازار قرار گرفته است.

کاشی‌کاری سردر، با تکنیک هفت‌رنگ و با نقوش ختایی، ورودی حمام را تعریف کرده‌اند. بر روی این کاشی‌های مربع شکل طرح‌های رنگارنگی نقش بسته که از کنار هم قرار گرفتن آن‌ها مجموعه زیبایی از نقش و نگارها پدید می‌آید.

کاشی‌کاری در ازاره‌های سربینه، به‌صورت واگیره دار و با نقوش تکی به‌کار رفته‌اند. به‌احتمال زیاد لعاب این کاشی‌ها لاجورد بوده که در حال حاضر دچار فرسودگی شده‌اند. کادربندی کاشی‌ها دارای نقوش هندسی و در بخش‌های میانی نقوش گیاهی به‌کار رفته‌اند. از مهم‌ترین ویژگی‌های نقوش در حمام‌ها، استفاده فراوان از نقوش طبیعی به‌خصوص گیاهی است. ایرانیان از زمان‌های بسیار دور به گیاهان، گل، درختان و همچنین طرح‌های اسلیمی شکل ویژه داده و با استفاده از مصالح مطلوب آن‌ها را در حمام‌ها به‌کار برده‌اند. بنابراین تزیینات گل‌وبوته در کاشی‌کاری از مهم‌ترین نقوش مطرح شده در حمام‌ها است.

مصالح به‌کار گرفته‌شده در دیوارها نیز شفته آهکی همراه با سنگ بوده که در سالیان بعد الحاقاتی از قبیل کاشی سفید به ازاره‌های آن‌ها اضافه شده است. از خشت در احداث گنبدها و عناصر باربر که با اندودهای عایق پوشیده شده‌اند، استفاده شده است.

ویژگی‌های خاص اثر                            

از ویژگی‌های این اثر می‌توان به وجود تمامی مشخصه‌های حمام‌های سنتی ایرانی از قبیل رختکن، گرمخانه، خزینه، تون (گلخن) و عناصر معماری شامل هشتی، گنبدها و طاق‌های زیبا، استفاده از مصالح بوم‌آور در ساخت حمام از قبیل خشت خام و ملات شفته آهک و وجود دو بخش عمومی و خصوصی در حمام با ورودی مجزا برای استفاده زندانیان در گذشته با حفظ ملاحظات امنیتی که این قابلیت حمام با بستن ورودی بخش خصوصی در دهه‌های اخیر تخریب شده است، اشاره کرد.

منبع:میراث آریا

رباط زیارت، مجموعه‌ای با قابلیت ثبت جهانی

مجموعۀ رباط زیارت مشتمل بر یک کاروانسرا، یک مسجد، یک خانقاه، یک مقبره (امام زاده)، یک آب‌انبار، یک سقابه و یک تپۀ باستانی، در فاصلۀ حدود ۴۴ کیلومتری غرب خواف و حد فاصل شهرهای کهن جنابد (گناباد) و سلامه است.

رباط زیارت تا سال۱۳۶۷ ناشناخته بود و در بهار آن سال ضمن بررسی و شناسایی آثار تاریخی شهرستان خواف آن مجموعه نیز مورد بررسی قرار گرفت.

منطقه‌ای که در مجاورت روستای فدک قرار گرفته جایگاه مجموعه رباط زیارت است، آن منطقه با وجود آب فراوان و زمین‌های مناسب کشاورزی تقریبا رها شده بود و فقط دو خانوار دامدار در بناهای مخروبۀ باستانی ساکن شده بودند و از فضاهای معماری با اهمیت مجموعه به عنوان انبار، آغل و طویله استفاده می‌کردند و موجب تخریب و ویرانی آن‌ها شده بودند.

مشاهدۀ چنان وضعیتی بسیار ناراحت کننده بود و در پی در خواست از مسئولان وقت خوشبختانه این فضاها بازپس گرفته شد.

نفیس‌ترین بخش مجموعه، شبستان مسجد رباط زیارت است، تالار بزرگ مستطیل شکل که با دیوارهای سنگی ساخته شده و پاکار سقف با آجرچینی و کتیبۀ کوفی بسیار زیبای آجری زینت یافته بود. آن تالار هم آسیب زیاد دیده بود، سقف و دیوار غربی و دیوار شمالی آن تخریب شده و آجرهای سقف و مقدار زیادی از سنگ‌های دیوارها از محل برده شده بودند، تنها دیوارهای شرقی و جنوبی نیمه ویران و سخت آسیب‌پذیر باقی مانده بودند، تعدادی از سنگ‌های دیوار شرقی را هم از بدنه برداشته بودند تا جایی ‌که آجرچینی‌ها و کتیبه‌ها تکیه‌گاهی نداشتند و ریزش آن‌ها نیز آغاز شده بود.

مرمت شبستان مسجد در ۱۵ روز

رجبعلی لباف‌خانیکی پیشکسوت میراث‌فرهنگی با بیان این که مشاهدۀ مرگ تدریجی آن آثار گرانب‌ها و به خصوص شبستان مسجد عذاب‌آور بود، گفت: «وضعیت اضطراری مجموعه به اداره‌کل میراث‌فرهنگی خراسان اطلاع داده شد، کارشناسان آمدند و وضع را وخیم و غیرقابل برگشت توصیف کردند و به دنبال اصرار بر نگهداری آن، زمان لازم برای مرمت دیوار را حداقل ۶ ماه و هزینۀ آن را زیاد برآورد کردند.»

او ادامه داد: «در آن سال‌ها کارشناس موزه ایران باستان بودم و از تهران ماموریت دو ماهه آمده بودم زمان زیادی در اختیار نداشتم باید کاری می‌کردم، می‌دانستم یکی از استاد کارهای معمار ماهر و درستکار در خرگرد خواف ساکن است از او برای بازدید و چاره‌جویی دعوت کردم و او پذیرفت که در عرض ۱۵ روز دیوار را نجات دهد.»

لباف‌خانیکی تصریح کرد: «در این ماموریت راننده و عکاس را همراه داشتم، راننده را به تهران فرستادم و خودم رانندگی لندرور را به عهده گرفتم و به وسیلۀ آن مصالح ساختمانی را از کارگاه مدرسه غیاثیه خرگرد به رباط زیارت منتقل می‌کردم.»

او افزود: «با عکاسی که همراهم بود گِل و سنگ تهیه می‌کردیم و به استاد نجفی می‌دادیم، شب را هم در همان‌جا می‌خوابیدیم، در نهایت بعد از ۱۵ روز کار متوالی مرمت پایان یافت، توانستیم به همت شادروان استاد عبدالرحیم نجفی شبستان مسجد رباط زیارت را نجات دهیم.»

کشف محراب

این پژوهشگر میراث‌فرهنگی با بیان این‌که در سال ۱۳۶۸ به دلیل ارزش و اهمیت بسیار بالای مجموعه برای مطالعه و پی‌گردی بنا برنامه‌ریزی شد، گفت: «طی آن برنامه که منجر به پیدایش پی‌دیوارها و تغییر و تحولات آن‌ها از جمله کشف یک محراب تعبیه شده در پشت دیوار شرقی شد، امکان طرح این فرضیه فراهم شد که تالار شبستان مسجد پیش از اسلام وجود داشته و در اوایل قرن پنجم ه.ق فراز دیوارها آجرچینی و کتیبه‌گذاری شده و از سمت شرقی نیز ایوانی به آن افزوده شده ایوانی که در میانۀ دیوار غربی دارای محرابی گچ‌بری شده و کتیبه‌دار بوده است.»

او افزود: «برفراز دیوارهای ایوان نیز کتیبه‌های آجری در درون قاب‌های مستطیل نقش بسته و بنا به عنوان مسجد تغییر کاربری داده شده است.»

لباف‌خانیکی تصریح کرد: «فرصتی پیش نیامد که بر روی دیگر فضاهای معماری رباط زیارت مطالعه ژرفی انجام شود چه بسا که هر یک از آن‌ها نیز اسراری در خود داشته باشند و بتوانند در روشن کردن گوشه‌هایی از تاریخ خراسان ایفای نقش کنند.»

این پیشکسوت میراث‌فرهنگی اظهار کرد: «وجود آن مجموعه در جایی‌ که اکنون مهجور و دور افتاده و فراموش شده بسیار قابل تامل است و نشان از این دارد که روزگاری مجموعۀ رباط زیارت از جهات مختلف مورد توجه و مراجعه بوده است.»

لباف خانیکی یادآورشد: «این مجموعه که از دوران ساسانیان تا عصر صفوی تاریخ‌گذاری می‌شود از جنبه‌های گوناگون قابل مطالعه است و این قابلیت را دارد که پس از مطالعات عمیق میدانی و پی‌گردی و گمانه‌زنی به عنوان یک جاذبۀ مهم گردشگری ساماندهی شود و برای ثبت در فهرست یونسکو پیشنهاد شود، چه قدر خوب است قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم.»

ثبت ملی رباط زیارت

هم چنین محمود باعقیده رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خواف درباره این اثر تاریخی اظهار کرد: «این اثر در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۴۹۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.»

او افزود: «هم‌چنین با توجه به این که حوض انبار رباط زیارت مربوط به قرن نهم هجری بوده است، به شماره ۷۴۷۸ در تاریخ ۱۳۸۱/۱۲/۱۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، هم‌چنین سقاوه رباط زیارت که متعلق به قرن نهم هجری و اواخر دوره قاجار است و به شماره ۷۴۸۰  در تاریخ ۱۳۸۱/۱۲/۱۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.»

منبع:میراث آریا