لالجین ؛ مهریه بانویی که موقوفه‌ای جهانی شد

لالجین موقوفه زبیده خانم شاهدخت قجری است بانویی شاعر، ادیب و نیکوکار در تاریخ همدان که مهریه‌اش را وقف دین و دیانت مردمان این دیار می‌کند، شهری که حالا لقب جهانی گرفته است.

شاید آن وقت‌ها که زبیده خانم مهریه‌اش را برای مردمان این دیار وقف می‌کرد هرگز نمی‌دانست سیب تقدیر طوری می‌چرخد و لالجین که قصبه‌ای (از روستا بزرگتر و از شهر کوچکتر) بیش نبود، روزی تبدیل به شهر جهانی سفال می‌شود.

این مهریه دو دانگ از تمام ملک لالجین بود که نصرت الملک به یمن ازدواج با زبیده خانم به او هدیه کرده بود.

زبیده خانم دختر بیست و هفتم فتحعلی‌شاه بود که رستم خان (واقف روستای گنج تپه در شهرستان بهار) او را برای پسرش نصرت الملک به همسری برگزید.

در دوران قاجار خوانین ولایات کوشش می‌کردند تا با خانواده‌ شاه وصلت کنند چون این وصلت‌ها برای آن‌ها اعتبار و تضمین به همراه داشت.

و اینگونه شاهدخت قاجار با یکی از خاندان قراگزلوها ازدواج کرده و به همدان می‌آید و در منطقه شورین ساکن شد و تا آخرین روزهای زندگی در این دیار می‌ماند و نیکی می‌کند.

از نیکوکاری و نوع دوستی او بسیار گفته‌اند به طوریکه در کتاب شرح حال فرهادمیرزا معتمدالدوله در وصف بزرگ منشی، دینداری، نوع دوستی و پاکدامنی زبیده خانم به تفصیل سخن رفته و از او به عنوان یکی از وارسته‌ترین افراد زمان یاد شده است.

عرض حال برخی از مردم لالجین به اداره اوقاف که خواستار کمک معیشتی در روزهای سخت زمستان از محل موقوفه شده اند/ سال ۱۳۲۹

زبیده خانم شاعری توانا بود و از اشعار او نمونه‌هایی در جنگ‌ها و سرگذشت‌ نامه‌های عهد قاجار به جا مانده‌ است. ابیات زیر نمونه‌ای از شعر اوست:

درده به من ‌ای ساقی زان می‌ دو سه پیمانه

کز سوز درون گویم شعری دو سه مستانه

خواهم که در این مستی خود نیز روم از یاد

غیر از تو نماند کس نه خویش و نه بیگانه

از عشق رخ جانان گشته است جهان حیران

مستانه سخن گوید این عاشق دیوانه

به گواه تاریخ زبیده خانم هیچ چیز از مال دنیا برای وارثینش نمی‌گذارد و هر چه بود را وقف عمران و آبادی کشور و مستمندان می‌کند.

هیچ مستمندی از در خانه‌ او دست خالی برنمی گردد، هر سال بخشی از درآمد املاک خود را صرف انعام و اطعام فقرا و عمران و آبادی منطقه می‌کرده و بارها به زیارت امام حسین (ع) و عتبات رفت و مکه‌ مکرمه و مدینه‌ منوره را زیارت کرده است.

زبیده خانم در دوران زندگی‌اش برای سهولت رفت و آمد مردم به عراق با هزینه‌ شخصی خود چند پل و کاروانسرا ساخته است.

کاروانسرای مدور تاج‌آباد از شاه‌کارهای هنر معماری ایران است که او برای اقامت زائران در روستایی به همین نام در میانه‌ جاده‌ همدان به اسدآباد می‌سازد و همه هزینه ساخت و ساز را از اموال شخصی می‌پردازد.

صورت مخارج اجرای نیت موقوفه شامل اقلامی که برای روضه خوانی هزینه شده است/ سال ۱۳۱۱

او همچنین با هزینه‌ خودش ساختمان امامزاده یحیی (ع) واقع در بلوار شهید مدنی شهر همدان را مرمت می‌کند اما بزرگترین کار زبیده خانم وقف مهریه‌اش بود.

مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان همدان درباره این موقوفه می‌گوید: لالجین موقوفه‌ای است که نیت واقف آن پاک و در راه حلال و خیرات هزینه شده و شاید برکت امروز این شهر جهانی به خاطر همان نیکوکاری‌های مردم است که حق موقوفه را پرداخته‌اند و آن پولها و اموال صرف کمک به نیازمندان و راه امام حسین (ع) شده است.

حجت الاسلام حاجی زین العابدینی به استناد اسناد و مدارک موجود تاکید می‌کند: مردم لالجین از ۱۷۰ سال پیش تاکنون در مواقع سخت بارها از درآمدهای این موقوفه بهره‌مند شده‌اند و برای آن‌ها پل و راه ساخته شده است.

به گفته او این واقف نیکوکار دو دانگ از روستای لالجین را برای تعزیه داری و روشنایی حرم امام حسین(ع) در کربلا وقف کرده  و اسناد موجود نشان می‌دهد که مردم لالجین خودشان سهم وقف را به متولی می‌دادند و او بر طبق نیت واقف آن را در راه خیر هزینه می‌کرد.

مدیرکل اوقاف و امور خیریه همدان،موقوفات را سرمایه‌های مادی و معنوی گرانبها می‌داند که حفظ آن‌ها در برقراری عدالت اجتماعی و رفع فقر بسیار گره گشاست.

آگهی مناقصه عمومی اوقاف در روزنامه کمالی همدان که شرایط واگذاری اراضی موقوفه را به صورت اجاره بیان می‌کند/ سال ۱۳۲۹

کارشناس باستان شناسی اداره کل اوقاف و امور خیریه همدان در بررسی‌ها و پژوهش‌های خود درباره موقوفه لالجین، زبیده خانم را جزو زنان کنش‌گر فرهنگی و اجتماعی معرفی می‌کند که دارای ابعاد شخصیتی مثبت بوده و در رفاه و آسایش و عمران دنیای زمان خودش بسی تاثیرگذار بوده است.

خسرو محمدی با اشاره به مکاتبه‌های به جا مانده از مردم لالجین با اداره اوقاف می‌گوید: در این نامه‌ها اهالی تقاضای کمک معیشتی در روزهای سرد و سخت زمستان از محل موقوفه را دارند.

او همچنین وجود صورت مخارج اجرای نیت موقوفه شامل اقلامی که برای روضه خوانی هزینه شده  در سال ۱۳۱۱ را دلایل محکمی مبنی بر وفاداری اهالی به موقوفه و اجرای نیت واقف می‌داند.

داستان زبیده خانم ما را به یاد داستان حضرت آسیه (س) می‌اندازد که اگرچه زن فرعون بود اما پیامبری را در دامان پربرکت خود بزرگ کرد.

شاید معرفی این بانوی واقف سرآغازی برای مهربانی بانوان این دیار باشد تا راه زبیده خانم را ادامه دهند و با وقف‌هایی زیبا آینده‌ای پربار برای فرزندان این آب و خاک بسازند.

شاید هم زبیده خانم چشم به دست مردم لالجین دارد تا نیت خیرخواهانه‌اش را درست و به موقع اجرا کنند و مهربانی اش را با مهر پاسخ بگویند.

منبع:ایرنا

مراسم چوب‌بازی در استان فارس

«چوب‌بازی»، «ترکه‌بازی»، «رقص جنگ‌نامه» یا «جنگومه» و درنهایت «رقص با چوب»، همه اسامی است که در استان فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد. مردان باغیرت ایلات و عشایر استان از زبردست‌ترین چوب‌بازان هستند، زیرا از ایام طفولیت شاهد برگزاری این هنر رزمی‌نمایشی بوده‌اند و خود نیز بارها جدال دو نفره انجام داده‌اند.

مرور ایام باعث شده علاوه بر ایلات و عشایر استان فارس، روستاییان نیز با فن و مهارت این هنر رزمی‌نمایشی آشنایی کامل پیدا کنند. هنگامی‌که جشن عروسی، ختنه‌سوران و یا اعیادی همانند عید نوروز و نیز تولد یکی از ائمه مثل حضرت ولی‌عصر (عج) در پیش است مردان و جوانان خود را آماده می‌کنند تا در یک مصاف و جدال دوستانه و برادرانه، تبحر و مهارت خود را در این بازی رزمی به نمایش بگذارند.

جشن عروسی به خاطر طولانی بودن زمان برگزاری آن از مهم‌ترین جشن‌هاست که مراسم و هنر چوب‌بازی اجرا می‌شود، زیرا درگذشته هنگام برگزاری مراسم عروسی خوانین و کلانترهای هر طایفه به همراه خود تعدادی از جوانان ماهر و چوب‌باز حرفه‌ای می‌آوردند تا در جشن، قدرت جوانان ایل و طایفه خود را به رخ بکشند و این امر موجب شده ایلات و عشایر استان فارس اهمیت بیشتری به این هنرنمایشی بدهند.

مراسم عروسی که همیشه با آیین‌ها و مراسم دیگر مرتبط است، بدون برگزاری چوب‌بازی امکان‌ناپذیر است. بدین خاطر برگزارکنندگان مراسم عروسی مکانی مشخص برای اجرای مراسم در نظر می‌گیرند که این امکان در مناطق عشایرنشین و نیز روستاها مشخص و معین است.

عروسی با ساز و دهل و یا همان ساز و نقاره شروع می‌شود. مدعوین اعم از مرد و زن کوچک و بزرگ به سمت نواختن صدای ساز و دهل روانه می‌شوند، حتی مدعوین دیگر از ایلات و طوایف در زمان مقرر خود به محل عروسی و جشن می‌رسانند زیرا مطمئن هستند که برنامه چوب‌بازی در اولویت است.

در سایر مراسم‌ها و اعیاد هم به همین منوال است محل چوب‌بازی تقریباً تپه ماهوری که دارای شیب ملایم و کند باشد و یا زمینی که مسطح باشد انتخاب می‌شود، مدعوین در مراسم، اعم از مرد و زن به‌صورت دایره‌وار می‌ایستند و منتظر اولین مبارزان و به‌اصطلاح چوب‌بازان هستند. ساز و نقاره پیوسته در حال نواختن است حتی ریتم ساز و نقاره طوری انتخاب می‌شود که هر شنونده‌ای را به وجد می‌آورد و خواه ‌ناخواه او را آماده‌ی مبارزه می‌کند. تعداد افرادی که می‌خواهند در مراسم چوب بازی شرکت کنند، پیشاپیش تماشاگران می‌ایستند. آن‌ها پوشاک محلی خود را به تن دارند و پاچه شلوار خود را مقداری بالا زده‌اند که نشانه آمادگی آن‌ها برای شرکت در مراسم است.

تعداد بازیکنان چوب‌بازی دو نفر است و ابزار اصلی و مهم دو عدد چوب است، یک چوب بلندتر به طول ۱,۵ متر و ضخامت پنج سانتی‌متر که اصطلاحاً به آن پایه paye می‌گویند و نیز یک چوب کوچک‌تر به طول یک متر و قطر ۱.۵ سانتی‌متر که اصطلاحاً به آن ترکه tarke می‌گویند.

دو حریف و یا به‌اصطلاح دو چوب‌باز وارد صحنه می‌شوند یکی چوب پایه و دیگری چوب ترکه را در دست می‌گیرد. آن‌ها ابتدا با حرکات دست و پای و نیز جابه‌جا کردن چوب در دستان خود حالت رقص‌گونه به خود می‌گیرند و به تعبیری پای‌کوبی نیز می‌کنند، به‌طوری‌که چوب را بالای سر با دودست نگه می‌دارند و با حرکات موزون و نمایش‌گونه و با آهنگ ‌ساز و دهل حرکت می‌کنند. این حرکات به‌نوعی آمادگی برای رزم و نمایش اصلی است، اما به خاطر اینکه با ریتم و آهنگ‌ساز و دهل صورت می‌گیرد، می‌توان آن را یک نوع حرکات نمایشی هم دانست.

فردی که چوب بلندتر (پایه) را در دست دارد باید حالات دفاعی به خود بگیرد و فردی که چوب نازک‌تر در دست دارد معمولاً حالت حمله ‌کننده به خود می‌گیرد. بعد از چرخشی دور صحنه چوب بازی، فردی که ترکه را به دست دارد یورش می‌برد تا ضربه‌ای به‌پای طرف مقابل بزند، طرف مقابل نیز با چوب «پایه» حمله را دفع می‌کند و نمی‌گذارد که چوب ترکه به پاهایش ضربه‌ای وارد کند. چنانچه با چوب ترکه ضربه‌ای وارد شد، دو تا چوب بین دو نفر جابه‌جا می‌شود و آن دو مجددا مبادرت به حرکات رقص‌گونه می‌کنند تا هم بر شادی و جذابیت مجلس بیفزایند و هم خود را ازلحاظ روحی و جسمی آماده کنند.

گاهی افرادی که داخل محوطه مشغول نمایش چوب‌بازی هستند ناگهان حمله را شروع می‌کنند و ضربه‌ای با چوب ترکه وارد می‌کنند که معمولاً همراه با صداهای بلند و فریاد زدن صورت می‌گیرد که این نیز خود حربه و فن است تا حریف را از لحاظ روحی تضعیف کند و فرصت مقتضی را برای حمله به دست آورد. حمله‌ها و ضربه‌ها گاهی بسیار غافلگیر کننده و از طرفی بسیار دردآور است به همین دلیل شرکت‌کنندگان در مراسم چوب‌بازی، ساق‌بند به ساق پا تا زانو می‌پیچند که معمولاً دست بافته‌ای از خود عشایر است.

روی ساق‌بند، پاچه شلوار خود را می‌کشند تا کمتر ضربه‌هایی که با چوب ترکه وارد می‌شود باعث درد و یا احتمالاً زخمی شدن شود، با هر بار زدن به‌پای طرف مقابل جای دو نفر عوض می‌شود، یعنی طرف ضربه خورده حالت تهاجمی و حمله کننده به خود می‌گیرد و طرف ضرب زده، حالت تدافعی و دفع کننده که حکایت از تبحر و مهارت او در چوب‌بازی دارد.

چوب‌بازی در منطقه فارس گرچه در نگاه اول خشن به نظر می‌آید اما به دلیل جذابیتی که دارد جوانان علاقه خاصی به این بازی و هنر نمایشی دارند، زیرا بر این باورند که با رفتن به میدان به‌اصطلاح جنگ، شجاعت و شایستگی خود را به نمایش می‌گذارند و به تعبیری، ضربه زدن به رقیب و درعین‌حال ضربه نخوردن از او را مایه مباهات می‌دانند. عشایر بر این عقیده‌اند، چوب‌بازی در حقیقت آمادگی رزمی برای آن‌ها به شمار می‌آید، زیرا آن‌ها باید در مقابله با طبیعت و نیز عوامل غیرطبیعی همیشه آماده باشند و این امر به آن‌ها کمک شایانی می‌کند. همه‌کسانی که در مراسم عروسی و یا هر مراسمی که چوب‌بازی در آن برگزار می‌شود، با خاطری خوش و  غرور و سربلندی در پایان، مراسم را ترک می‌کنند زیرابه باورشان این است در این  بازی شکستی به معنای واقعی وجود ندارد.

حرکاتی که در این بازی به نمایش گذاشته می‌شود شامل جنگ‌ و گریز، تک و پاتک، حریف طلبیدن، رجزخوانی، برانداز کردن حریف مقابل و نشان دادن آمادگی جسمی و روحی است.

هریک از دو نفری که در جدال با هم هستند بیشترین ضربه را با چوب ترکه وارد کند، طوری که به پای طرف مقابل بخورد، برنده محسوب می شود.

هم اکنون چوب‌بازی در بین روستاییان و عشایر فارس رایج است و یکی از بازی‌های مورد علاقه آن‌هاست.

این بازی و سرگرمی در تاریخ ۱۹/۱۱/۸۹ با شماره ۱۸۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

منبر روستای جوین سمنان یادگاری به‌جامانده از دوران ایلخانی

ارتفاع و ابعاد منبرها با توجه به نقشه کلی مساجد معمولا گوناگون است و اغلب از چوب‌های گران قیمت همچون آبنوس، گردو، سرو، کاج و راش ساخته می‌شود. زیرا  در برابر عوامل مختلف زیست‌محیطی مقاومت بیشتری دارند و  جاذبه و زیبایی‌شان نیز بیشتر است.

از جمله منبرهای موجود تاریخی در ایران می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- منبر مسجد جامع ابیانه (۴۶۶ ق) قدیمی‌ترین منبر موجود در ایران.

۲- منبر مسجد روستای مشکول در استان اردبیل (۵۴۱ ق).

۳- منبر چوبی امام‌زاده اسماعیل روستای بزرود ابیانه (۵۴۳ ق) مربوط به دوران سلجوقی.

۴- منبر مسجد جامع ندوشن یزد (۵۴۶ ق) مربوط به دوران سلجوقی.

منبر جوین

مسجد امام حسین (ع) روستای جوین نیز در دل خود تاریخی شگرف را بازگو می‌کند. روستای جوین از روستای تابعه شهرستان سرخه و در ۴۲ کیلومتری آن قرار دارد.

 محراب زیبای سلجوقی که به شماره ۱۹۹۴ در تاریخ ۱۶/۱/۱۳۷۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است یکی از جاذبه‌های تاریخی این روستا است. در سمت راست محراب نیز منبری زیبا و چوبی خودنمایی می‌کند که در سمت راست چوب‌های منبر، موارد زیر نوشته شده است:

در بالاترین قسمت آمده: «العبد یدبر و الله یقدر فی ماه»: بنده تدبیر می‌کند و خدا تقدیر می‌کند.

در قسمت میانی آمده: «ربیع الاخر سنه سبعه و عشرین و سبعمایه» که ترجمه آن، سال ۷۲۷ ه.ق را نشان می‌دهد که همان دوره ایلخانیان است.

در قسمت پایین نیز آمده: «کتبه العبد محمدبن ابوبکر خلیل بیابانکی و ابنه فخر الدین» که نام خطاط نوشته‌های منبر به همراه پسرش در آن ذکر شده است. البته مردم و ریش‌سفیدان روستا محمد بیابانکی و پسرش را سازنده منبر، از روستای بیابانک می‌دانند.

در دو طرف ستون‌های چوبی منبر، که محل نشستن واعظ است، عبارت «لا اله الا الله و محمدا رسول الله» نوشته شده است. طول و عرض منبر ۶۷ سانتی‌متر و ارتفاع  آن ۱۷۱ سانتی‌متر است.

 این منبر، به علت کوچک بودن، پله ندارد و احتمال دارد که الحاقاتی نیز بر این منبر، وجود داشته که در حال حاضر موجود نیست. نوع اتصالات در این منبر از نوع کوم و زبانه است.

 وجود پارچه‌های فراوان بر جای‌جای منبر برای دخیل بستن، نشانگر ارادت مردم و جایگاه ویژه منبر، در بین مردم است. این منبر ضمن رعایت سادگی در ساخت، دارای تقارن، نظم، زیبایی و تعادل بصری قابل توجهی است.

این منبر به شماره ۷۵۸۹ در تاریخ ۲۸/۱۱/۱۳۹۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

خانه یونسی، اقامتگاهی سنتی در بندر کنگ

خانه یونسی در جنوب شرقی بندر کنگ، محله کوش (از محله های قدیمی) واقع شده است. خانه یونسی در سال ۱۳۹۱  توسط اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان خریداری و با همکاری شهرداری بندر کنگ مرمت و تجهیز شد. این بنا در سال ۱۳۹۵ به اقامتگاه بوم‌گردی تغییر کاربری داده است.

موقعیت طبیعی

بندر کنگ، شهر کوچکی است که بر پهنه اراضی پست ساحلی و دور از بلندی‌های کوهستان در کناره خلیج فارس قرار گرفته است و هیچ گونه عارضه مشخص طبیعی در محوطه و پیرامون آن به جز  بستر خشک مسیلی که در سمت شرق شهر سیلاب‌ها را به دریا می‌رساند، دیده نمی‌شود، اطراف شهر، تمامی دشت از بوته‌زارهای تنک و درختان پراکنده کهور و کنار و عقرب پوشیده شده است.

شهر کنگ به ویژه شرق آن، محصور نخلستان‌های سبز است. پوشش گیاهی و نخلستان‌های آن از بندر لنگه بیشتر است. مراتع طبیعی و نخلستان‌های اطراف شهر موجب شده اهالی کنگ برای دامداری امکانات مناسبی داشته باشند. در تمام فصول، باد مرطوب دریا، شهر را آرام می‌کند و در تابستان شدت رطوبت هوا و گرما، طاقت‌فرساست.

گیاهانی در این منطقه رشد می‌کنند که با اقلیم گرم و مرطوب سازگار هستند. چمن‌زارها، شوره‌زارها، شن‌زارهای سواحل و دامنه‌ها و جلگه‌های ساحلی دارای پوشش گیاهی متنوعی است.

نخل (مغ) از جماه درختانی است که در اغلب منازل یافت می‌شود. این درخت به آب اندکی نیاز دارد و هماهنگ با اقلیم منطقه است. سبزی همیشگی این گیاه موجب زیبایی محیط می‌شود.کهور، کنار (سدر)، انبه، زیتون عربی و گارم زنگی از دیگر درختانی است که در این منطقه وجود دارد.

موقعیت فعلی اثر

خانه یونسی در جنوب شرقی کنگ، از شمال غربی به جاده آسفالته بندر لنگه و از جنوب به خلیج فارس منتهی می‌شود. این بنا در محله کوش میدانچه زیرمهره بندر کنگ و در بافت تاریخی منطقه که با شماره ثبت ۶۵۳۰، واقع شده است.

تاریخ و وجه‌ تسمیه اثر

خانه یونسی با توجه به نقشه سال ۱۳۳۵ متعلق به دوره پهلوی اول است. این بنا متعلق به شخصی به‌نام ابراهیم یونسی است که از سال ۱۳۹۱ در تملک اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان قرار گرفته و هم‌اکنون با تغییر کاربری به اقامتگاه بوم‌گردی یونسی تبدیل شده است.

ویژگی اثر

خانه یونسی در همسایگی خانه کرچی، یکی از بهترین نمونه‌های الگوی خانه در بندر کنگ است. تناسب فضای باز و نیم‌باز و بسته در این خانه به گونه‌ای است که در نامناسب‌ترین شرایط آب و هوایی در داخل این بنا، آسایش محیطی برقرار است. این بنا دارای ورودی شاخصی است که با چند پله از سطح معبر جدا می‌شود. فضای داخلی آن فضایی دلنشین است که مستقیما با میان‌سرا در ارتباط است. ساباط‌های این خانه، اطراف میان‌سرا واقع شده‌اند که حدفاصل فضاهای باز و بسته را تعریف می‌کنند. ارتباط با بام به واسطه راه‌پله‌ای در داخل فضای بسته انجام می‌شود.

در فضای میان‌سرا به واسطه وجود مسنی، ارتفاع دیواره‌های حیاط مرکزی افزایش پیدا کرده که این امر سبب سایه‌اندازی بهتر درختان گارم زنگی و نخل شده است. بادگیرهای مرمت شده بر روی بام در کنار سبزی گیاهان حیاط جلوه‌ای خاص ایجاد کرده و موجب جذابیت فضا شده است. این خانه دارای تزئینات  ارزشمند در کتیبه‌های بالای در اتاق‌ها و طاقچه‌های دیوار گتیه است.

مشخصات اثر

بنای یونسی پلانی تقریبا مربع شکل با مساحت حدود ۴۵۰ مترمربع است که دارای شش اتاق، شامل دو اتاق بادگیر در دو ضلع غربی و شرقی، یک مجلسی در هشتی (فضای ورودی)، یک انباری، راه‌پله و سه اتاق دیگر است. ابعاد این بنا ۵۶,۲۵ در ۳۷.۳۰ متر با ارتفاع ۲۷.۱۲ است که از مصالح سنگ و گچ ساخته شده و پوشش سقف آن از چوب چندل و الیاف خرما و خاک رس و کاه‌گل است. در ورودی بنا در سمت جنوب قرار دارد. گودال باغچه با درختان بومی شامل گارم‌زنگی، جم و نارگیل در مرکز بنا پوشیده شده است. تمامی در و پنجره‌های موجود در این بنا چوبی منبت‌کاری شده‌اند. اتاق‌ها نیز با گچبری‌های زیبایی تزئین شده است.

خانه یونسی در سال ۱۳۹۷ به شماره ۳۲۰۸۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منابع و مآخذ

– گزارش بررسی و شناسایی باستان‌شناسی شهرستان بندر لنگه (جلد اول) تهیه و تنظیم داود آبیان

– مطالعات در بافت قدیم بندر کنگ‌ـمهندسان مشاور ارگ بم کرمان‌ـ‌۱۳۸۳

منبع:میراث آریا

مروری بر تاریخ محلات بندرعباس

پایه‌گذاری این شهر بندری با عنوان «قلعه عباسی» یا «قلعه مبارکه عباسی» در پاسخ به یک مسئله‌ حیاتی ملی که همانا واکنش در برابر حضور بیگانگان بود صورت گرفت. آن زمان که پرتغالی‌ها اقدام به ساخت قلعه‌ای در محل گمبرون کردند، ایرانیان دوره شاه عباس صفوی واکنش نشان داده و ضمن تخریب آن، قلعه‌ای را بنا نهادند به نام «قلعه شاهی» یا «قلعه عباسی» که هنوز محله‌ای در غرب بندرعباس به‌نام قلعه شاهی وجود دارد. از آن پس از سراسر جنوب، و حتی نواحی دورتر، مهاجرت‌ها به این بندر آغاز شد. موقعیت بسیار حساس و مهم بندرعباس به لحاظ ارتباطی، نظامی، تجاری و سیاسی، عامل اصلی این مهاجرت‌ها بوده‌ که هم‌اکنون پس از گذشت چهارقرن از موقعیت ویژه‌ آن کاسته نشده است.

بافت اولیه‌ جمعیتی و نژادی مردم بندرعباس ریشه در موقعیت آباد پیرامون رودخانه میناب (دشت میناب) داشته است. سپس با مهاجرین بلوچ، آبادی‌های اطراف و آنگاه با اقوام و گروه‌های دورتر و غیرمتجانس‌تر مخلوط و ممزوج شدند. با ورود مهاجمین و مهاجرین عرب از آن سوی آب‌های خلیج‌فارس به این منطقه این اقوام نیز در بافت جمعیتی آن حل شدند. آمدن اقوام جنوب فارس و لارستان همراه با لشکرکشی‌ها و استقرار خارجیان، ماموران دولتی و مهاجرین جویای کار به بندرعباس که اهمیت تجاری و صنعتی آن شدت می‌گرفت، بافت جمیعتی این شهر را شلوغ‌تر و درهم‌تر کرد.

به موازات گسترش شهر، جمعیت آن نیز رو به  فزونی نهاده و درپی آن محله‌های تازه‌ای شکل گرفت تا آنجا که روستاهایی چون نابند، مغ ناخا، داماهی، شغو، سورو و… نیز به محله‌های بندرعباس تبدیل شدند. پس از تشکیل پلیس جنوب (S.P.R)، ساخت کنسول‌خانه‌ انگلیسی‌ها، ایجاد خطوط تلگراف، دارالحکومه (کلاه فرنگی)، ایجاد گدامی (انبارکالا)، تاسیس گمرک، کنسولگری روس، ساخت اسکله، تاسیس شرکت اتلس (شیلات)، کارخانه برق، نخ‌ریسی خنجی، ایجاد بهداری و نیروی ژاندارمری، تشکلیل نیروی دریایی، ایجاد نظمیه (شهربانی)، تشکیل شهرداری (بلدیه)، اداره فرهنگ و ده‌ها تاسیسات عمرانی دیگر که همراه با ازدیاد نفوس (جمعیت) بود، محله‌های جدیدتری به‌وجود آمدند و رونق گرفتند که همچنان رو به ازدیاد است.

طی چهارقرن، جمیعتی در بندرعباس شکل گرفت که اساس آن مهاجرت است. بندرعباس فراز و فرودهای بسیاری را پشت سرنهاده و سال‌های رونق و رکود را تجربه کرده است اما هیچ‌گاه از جاذبه‌های اقتصادی و اجتماعی آن جهت جلب مهاجران کاسته نشده است. چنانچه امروزه این شهر به عنوان قطب ارتباطی، دریانوردی، صنعت،  شیلات و نظامی کشور مطرح است.

محله‌های بندرعباس از سال۱۳۲۴قمری تا۱۳۳۵

سرریغ(سرریگ) ـ بلوچ‌ها ـ کله‌پزون ـ طارمی‌ها ـ نظرآباد ـ اوزی‌ها(قلعه‌شاهی) ـ پشت شهر(کمات‌ها) ـ سیاهون ـ دروازه ایسینی ـ توشهر ـ لوله قندی ـ منبر عبدالله کریم ـ گل حنیری ـ دارمساکی (دارالمساکین) ـ چهل تنون ـ چاه محمودی ـ سیم بالا ـ پشت بَن ـ بُرکه گرد ـ بُرکه ناظمی ـ رهداری کلاتی ـ گورفرنگ ـ لاری‌ها ـ حسین‌آباد ـ سیدکامل

محله‌های بندرعباس از سال۱۳۴۳

نایبند ـ خاجتا(خواجه عطا) ـ سیم بالا ـ کنسولگری ـ سرریغ ـ کارگزاری ـ توشهر(میان شهر) ـ بلوچ ها ـ نظراباد ـ پشت بن ـ گورفرنگ ـ سیدکامل ـ کرتی ـ سیاهون ـ اورزیها ـ قلعه شاهی ـ گل کنی ـ محسنین ـ سورو ـ چارباغ ـ لاری ها ـ گورخسرو ـ شغو ـ چاربرکه ـ باغ مولوی ـ لردکی ـ مرده شور ـ برکه‌ گرد ـ برکه‌ ناظمی ـ مغ ناخا(نخل ناخدا) ـ هُوسورَک ـ چهچکر ـ باغ منیر

محله‌های بندرعباس تا سال۱۳۵۷

مهکان ـ هدیش ـ سورو ـ باغ منیر ـ ششصد دستگاه ـ دوهزار (کوی ملت) ـ چهارصد دستگاه ـ چهاربرکه ـ کوی پلیس ـ حسین اباد ـ استنویک ـ پشت شهر ـ یادبود ـ اوزیها ـ سیدکامل ـ بلوکی ـ لاری ها(بازار) ـ برق ـ کرتی(سازمان) ـ شاه حسینی ـ بلوچ ها ـ نظرآباد ـ کارگزاری ـ کمربندی ـ شیراول ـ شیردوم ـ درخت سبزـ فرودگاه قدیم ـ شغو ـ هوایی ـ داماهی ـ مغ ناخا ـ جهان بار ـ تل سیاه ـ سه راه گمرک ـ پل خواجو ـ شهناز ـ اریاشهر(ازادگان) ـ چاهستونی ـ فینی ها ـ سه زیارتن ـ سرریغ ـ سربالایی کمربندی

وجه تسمیه‌ برخی از محله‌های بندرعباس به ترتیب حروف الفبا

اِستَنویک: در ضلع شمالی چاربرکه (منطقه پشت موزه و ارشاد فعلی) تاسیساتی راه‌اندازی شد جهت اسکان و استراحت کارکنان شرکت‌های ایتالیایی که به‌کار ساختن اسکله بودند. خود آن‌ها این مکان را استند ویک (استرحتگاه هفتگی) می‌نامیدند و در گویش مردم به استنویک معروف شد.

اِوَزیو (اِوَزی‌ها): عده‌ای از اهالی شهر اوز و گراش لارستان به بندرعباس مهاجرت و در ضلع غربی شهر که پیش از آن به‌خاطر بنای قلعه‌ مبارکه‌ شاه عباسی در این مکان به محله‌ی قلعه شاهی شناخته می‌شد سکنی گزیدند که پس از آن به محله‌ی اوزی‌ها مشهور شد.

بُرکه گرد: برکه گرد از سازه‌های دوره صفوی بوده که در شمال آبادی بندرعباس احداث گردید و اکنون در قلب شهر قرار دارد. این برکه برخلاف دیگر برکه‌ها که سقف گنبدی آن‌ها هرمی‌شکل بودند سقف آن کاملاً مدور و گرد بود. از‌این‌رو به برکه گرد معروف شده و محله به همین نام پابرجا است.

بُرکه ناظمی: این برکه در ضلعی جنوبی محله سیدکامل و پشت‌بَن قرار داشت و توسط ناظم‌التجار ساخته گردید و به برکه ناظمی معروف گشت و محله‌ای به همین نام شکل گرفت. امروزه نه از برکه خبری هست و نه از محله و جای خود را به خیابان شهید جعفری داده است.

پُش شهر(پشت شهر): در آن زمان که شهر بندرعباس دارای حصار بوده، این محله در انتها یا پشت شهر قرار داشته و به اختصار پش شهر نامیده شده، است. از آنجا که اهالی آن به شغل صیادی شاغل بوده‌اند به کمات‌ها نیز معروف بوده است.

چاربُرکه(چهاربرکه): در غرب بندرعباس محوطه‌ای بود که سیلاب‌ها به آنجا روانه می‌شدند و در آنجا مبادرت به ساخت برکه (آب‌انبار)های متعدد شده بود از جمله در یک نقطه نزدیک به هم چهار برکه احداث شده بود که این منطقه که برابر پشت شهر و پس از حسین‌آباد قرار داشت را چاربرکه می‌نامیدند. اخیراً محله‌ی ۲۲بهمن برجای آن ایجاد شده است.

چاهستانی: این محله که نشمین‌گاه اهالی روستای چاهستان بود، پس از انقلاب رونق گرفت و در جانب شمال شرقی بندرعباس از ابتدای جاده کمربندی قرار دارد.

چهارصد دستگاه: در ضلع شمالی کوی دوهزار، چهارصد باب خانه مسکونی از سوی بانک‌های رفاه و مسکن بنا شده و در اختیار متقاضیان قرار گرفت.

حسین‌آباد: سدید می‌نویسد: چون از عباسی خارج شده طرف مغرب روند، بدواً به باغ و عمارت حسین‌آباد رسیده، تقریباً قریب عباسی واقع (ضلع جنوبی محله۲۲بهمن یا حوالی هتل هما) و آن نقطه تعلق به امین‌التجار دارد. از حسین آباد تا قریه سورو هیچ ابنیه دیگری دیده نمی‌شود. امروز نام این محل منسوخ گشته است.

خاجتا(خواجه عطا): از انتهای خور گورسوزان تا انتهای روستای نابند، دهی بوده است به نام خواجه‌تا (خواجه عطا) که بیشتر اهالی آنجا اهل کهورستان بوده‌اند و به شغل سقایی یا آب‌فروشی اشتغال داشته‌اند، زیرا در این روستا چاه‌هایی‌ که آبشان گوارا و قابل شرب بوده حفره می‌شده است. خواجه‌عطا وزیر مدبر دوران ملوک هرمز بوده که مانع از هجوم پرتغالی‌ها به جزیره شده است.

دوهزار: به مناسبت جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در جنوب غربی بندرعباس تعداد ۲۵۰۰باب خانه‌ کارگری ساخته شده که به‌علت سخت بودن گفتن دو هزار و پانصد به بیان دو هزار اکتفا شد و به محله (کوی) دوهزار نامور گذشت. هم‌اکنون نام آن به کوی ملت تغییر داده شده است.

راهداری ایسین: در مسیر راه روستای ایسین به بندرعباس برج و بارویی ساخته شده بود بر بلندای تپه‌ای که از مسافران و قافله‌ها عوارض راه می‌گرفتند. باتوسعه‌ی شهر، حوالی این برج مسکونی شد و محله‌ای شکل گرفت با نام راهداری ایسنی و بعدها به دروازه‌ ایسینی و امروزه به سه‌راه ایسینی مشهور است.

راهداری کلاتی: ساختمان راهداری یا برج عوارضی که در مسیر راه روستای کلات به بندرعباس و البته در انتهای آبادی شهری قرار داشت و محل امروزه آن تقاطع خیابان کمربندی و شهید جعفری است که به مرور اطراف آن ساختمان‌سازی شکل گرفت و نام محله‌ راهداری کلاتی را بر آن محل نهادند.

سرریغ: سرریگ، قدیمی‌ترین محله بندرعباس که زمین‌های آن شنزار و محل بارانداز کاروان‌های شتر بوده است.

سورو: روستای بندری سورو با قدمت بیش از بندرعباس که در گذشته مستقل بوده و چند دهه است که یکی از محله‌های غرب بندرعباس به‌شمار می‌آید.

سه‌راه گمرگ: به دلیل احداث و بنای منزل مسکونی مدیرگمرک و سپس احداث منازل پرسنل گمرک که از چوب ساخته شده بود به محله‌ سه‌راه گمرک نامور گشته است.

سیاهون: در این محله سیاهان سکنی گزیده‌اند و بنام آنان مشهور گشته است.

سیدکامل: آرامگاه امامزاده سیدکامل از فرزندان امام موسی کاظم در غرب بندرعباس قرار گرفته و این محله را به این نام می‌نامند.

سیم بالا: نخستین کابل تلگراف از جزیره هنگام به بندرعباس در این محل از دریا سر برآورده یعنی سیم بالا آمده و از نخستین محله‌های بندرعباس در مرکز شهر است.

شاه‌حسینی: در دهه چهل خیابانی منشعب از خیابان اصلی احداث شد و چون در زمان فرمانداری آقای شاه‌حسینی این خیابان آسفالته شد و ایشان آن را افتتاح کردند به نام شاه‌حسینی نام گرفت و مشهور شد و بخشی از محله‌های سرریغ و بلوچ‌ها در این خیابان واقع و محله را به نام شاه‌حسینی می‌شناسند.

ششصد دستگاه: نخستین محله‌ سیتماتیک بندر که با احداث ۶۰۰خانه و تاسیسات زیربنایی جهت اسکان کارمندان دولت شکل گرفت در غرب بندرعباس واقع است.

شَغو: شغ به معنای صخره و زمین سخت و تپه مانند است و این روستا چون بر چنین طبیعتی قرار گرفته  شغو نامیده شده است. شغو که اطراقگاه مسافران بود و دامداری در آن رواج داشت در مسیر راه ورودی بندرعباس قرار داشت. نخستین پلیس راه بندرعباس در آنجا دایر شد و سپس در محدوده‌ تاسیسات نیروی هوایی قرار گرفته و اهالی از آنجا کوچانده شدند و در محلی جدید استقرار یافتند و به شهرک توحید تغییرنام پیداکرد. اما در افواه عموم به شهرک شغو معروف است و یکی از محله‌های بندرعباس قلمداد می‌شود.

کارگزاری: محل اجتماع و فعالیت کارگزارن دولتی داخلی و خارجی بوده و از نخستین محله‌های شهر به‌شمار آمده و هنوز به همین نام ماندگار است.

کِرَتی: این محله بر اساس احداث یک حسینیه (ممبر) که تیرک اصلی سقف آن از کنده تنومند درخت کرت بوده به کرتی مشهورشده است. به دلیل وجود ساختمان ساواک (سازمان امنیت) در دهه چهل در آن منطقه اکنون به محله سه راه سازمان معروف است.

کله‌پزون: در این محله بیشتر کسانی که به کار پخت و فروش کله‌پاچه اشتغال داشتند زندگی می‌کردند.

کنسولگری: محل احداث نخستین کنسولخانه انگلیسی‌ها که بعدها به بیمارستان تبدیل شده و به‌نام بیمارستان ثریا مشهور شد.

کوی پلیس: در شرق کوی دوهزار، بر گرداگرد برکه‌های آب تعدادی بنا جهت استفاده پرسنل شهربانی ساخته شد و به کوی پلیس نامور شد.

گورفرنگ: محل دفن فرنگی‌ها (اروپایی‌ها)، قبرستان خارجی‌ها

مُغ ناخا(نخل‌ناخدا): در کتاب منافع انگلیسی‌ها به سال ۱۹۰۷ (۱۲۷۷خورشیدی) آمده است: مغ‌ناخا (نخل ناخدا) در پنج مایلی ساحل شرقی بندرعباس قراردارد. حدود بیست خانه وجود دارد با جمعیتی که اکثراً شیعی هستند. بخشی از مردم اینجا مشغول کشاورزی که تولیدات خود به‌خصوص سبزیجات را در بندرعباس به فروش می‌رسانند و مابقی ماهیگیر هستند و عده‌ای هم نخلدارند و از این راه زندگی می‌گذارنند. به‌همین دلیل به مغ‌ناخا معروف شده. امروز یکی از محله‌های بندرعباس است و فرودگاه بین‌المللی در شرق آن قرار دارد.

مهکان: خانه‌های بلندمرتبه پرسنل نیروی دریایی در محله سورو که شرکت سازنده آن مهکان نام داشت.

هدیش: متجمع مسکونی پرسنل نیرویی دریایی در سورو که شرکت سازنده آن هدیش نام داشت.

یادبود: در جشن تاج‌گذاری محمدرضاشاه پهلوی میدانی با یک ستون یادبود در میانه‌ی محله‌های پشت‌شهر و اوزی بنا شد و پس از آن محله‌ای به‌نام یادبود شکل گرفت.

منبع:میراث آریا

ظرفیت‌های روستای طاد فلاورجان برای توسعه گردشگری روستایی

نام روستای طاد در متون تاریخی سده‌های نخستین اسلامی به‌صورت متوالی ذکر شده است. این موضوع نشانگر پیشینه تاریخی روستای طاد به‌عنوان یکی از روستاهای مهم هدف گردشگری در منطقه تاریخی لنجان بزرگ است.

بافت تاریخی روستای طاد، الگو و نمونه‌ای کامل از زندگی روستایی در ایران قدیم است. امروزه بسیاری از ارزش‌های تاریخی، معماری، فرهنگی و اقتصادی روستاهای گذشته در بافت کنونی طاد یافت می‌شود.

بافت روستا دارای معابر و کوچه‌های منظم و مشخصی است، به‌نحوی که مهم‌ترین گذر تاریخی این روستا از سمت شرق به غرب بنا شده است، این گذر به نام باغ‌شاه یا نقاش‌خانه معروف است، علاوه براین گذر دیگری در بافت تاریخی طاد وجود دارد که در این گذر عناصر ارزشمندی چون خانه تاریخی حاجی‌خان، حمام، مسجد جامع، خانه جعفری، سقاخانه، بازارچه قرار دارد.

به جرات می‌توان گفت که بیشترین خانه‌های تاریخی و ارزشمند شهرستان فلاورجان در روستای طاد بنا شده که تاکنون نزدیک به چهل خانه ارزشمند در این روستا شناسایی شده است. این خانه‌ها عموما متعلق به دوره قاجار بوده که تمامی آنها با مصالح خشت و ملات گل و گچ و براساس وضعیت اقلیمی منطقه ساخته شده‌اند. برخی از خانه‌های موجود چون خانه تاریخی جعفری دارای تزئینات و آرایه‌های زیبای نقاشی، درهای چوبی نفیس و ازاره‌های سنگی هستند.

حمام تاریخی روستای طاد در مجاورت خانه تاریخی جعفری و مسجد جامع روستا قراردارد. این حمام  از دو بخش زنانه و مردانه تشکیل می‌شود. این بنا با مصالح آجر در بدنه داخلی و ملاط گل آهک و سنگ در نمای بیرونی بنا شده است.

همچنین در حال حاضر پنج برج کبوترخانه شامل سه برج بزرگ و دو برج کوچک در مزارع اطراف طاد وجود دارند. برج‌های کبوترخانه با مصالح خشت و در فرم مدور و به‌صورت خمره‌ای یا سیلندری شکل، بنا شده‌اند.

از دیگر آثار شاخص روستا، بنایی معروف به مسجدی است که بقایای از یک مسجد ایلخانی بوده و در حال حاضر بخشی از محراب آن برجای مانده است.

منبع:میراث آریا

مکان‌های فوق العاده و سورئالی که روی زمین قرار دارند

گاهی عجایبی روی زمین دیده می‌شوند که نام آنها را تنها در کتاب‌های فانتزی و افسانه‌ای شنیده بودیم.

در سیاره‌ زمین که اهرام سه گانه، باغ‌های معلق بابل و آرامگاه هالیکارناسوس در بین بزرگترین عجایب آن قرار دارند، معمولا سخت است که چیز‌هایی مثل درخت رنگین کمانی، دریاچه خالدار و آبشار خون را باور کنیم.

اما در اینجا وارد زیباترین گوشه‌های سورئال جهان می شوید و انواع مختلفی از شگفتی‌های علمی را می ببینید که گویی مستقیما از این رمان‌ها بیرون آمده اند.

دریاچه خالدار

دریاچه‌ای در کانادا وجود دارد که به آن «دریاچه خالدار» می‌گویند و در نقاط دوردست بریتیش کلمبیا واقع شده است و مثل هر دریاچه دیگر در ماه‌های زمستان بهار و پاییز کاملا عادی است. اما در تابستان حجم زیادی از این آب تبخیر می‌شود که باعث نمایان شدن منابع طبیعی غنی مثل سدیم، منیزیم و تیتانیوم می شود.

دریاچه درخشان

تایلند برای سواحل زیبا و غذا هایش معروف است که جزایز محبوبی را دارند. این کشور گاهی به عنوان «بهشت متروک» یاد می‌شود. از ماه نوامبر تا ماه مارس یکی از جنبه‌های دیدنی این کشور قابل مشاهده است. دریاچه‌ها در طول شب به رنگ آبی در می‌آیند و دلیل آن هم حضور پلانکتون‌های میکروسکوپی هستند که مثل کرم شب تاب از خودشان نور تولید می‌کنند و در واقع عمل زیست تابی را انجام می‌دهند.

آبشار خون

وقتی به آبشار‌ها فکر می‌کنیم احتمالا بیشتر تمایل داریم به آبشار‌های نیاگارا فکر کنیم. اما محلی وجود دارد که آبی که از آن بیرون می ریزد به طرز جالبی سرخ و مایل به زرشکی است. این منطقه که در قطب جنوب واقع شده و برای اولین بار در سال ۱۹۱۱ دیده شد، به نظر می‌رسد که به جای آب خون بیرون می آید. دلیل این امر پیچیدست. منبع آب این یخچال دریاچه آب شور است که در زیر آن قرار دارد. با گذشت زمان این نمک با مقادیری از آهن به بستر یخچال میرسد که اتفاقی مانند زنگ زدگی ایجاد کرده و آب را به رنگ قرمز در می آورد.

درختان رنگین کمان

اوکالیپتوس‌های رنگین کمانی بیشتر شبیه درختانی معمولی هستند که روی آن‌ها رنگ پاشیده شده است. این درخت‌ها بیشتر در فیلیپین و اندونزی قرار دارند و حتی می‌توان آن‌ها را در هاوایی، کالیفرنیا و فلوریدا نیز دید. پوست درخت از تقسیم سلول‌های کامیبوم تشکیل می‌شود که هر کدام غلظت بالایی از کلروفیل دارند. این کامبیوم‌ها به مرور با مواد شیمیایی ترکیب خواهند شد که رنگ ظاهری آن‌ها را در طیف‌های قرمز تا قهوه‌ای گسترده می‌کند.

رز‌های سنگی

این رز‌های سنگی بیشتر در مکزیک و تونس دیده می‌شوند که به طور متوسط ۱۰ سانتی متر هستند، اما شکل عجیب و رنگ آن‌ها تنها مورد عجیب رز‌های زنگی نیست. اگر آن‌ها در طول شب زیر نور فرابنفش قرار بگیرند خواهند درخشید.

باران خون

اگر به منطقه خاصی از هند (کرالا) سفر کنید ممکن است با پدیده نادر باران خون روبرو شوید. در حالی که این نام، نوعی فیلم ترسناک را به ذهن متبادر می‌کند، اما نتیجه این اتفاق تنها مجاورت این ایالت با کویر‌های مجاور است. ذرات معلقی که به اندازه کافی برای بالا رفتن سبک هستند می‌توانند با رطوبت ابر‌ها ترکیب شوند که پس از بارش و تبخیر باران رنگی خونین به جا می‌گذارند.

دریاچه‌ای با حباب‌های منجمد

دریاچه آبراهام در کانادا که قدمت آن به سال ۱۹۷۲ باز می گردد یک دریاچه مصنوعی است که حباب‌های منجمد در آن قرار دارند. یکی از جنبه‌های منحصر به فرد این دریاچه غلظت بالای گاز متان است که در سطح آن محبوس شده اند. دمای آن به اندازه کافی بالاست و متان می‌تواند به سطح آن بیاید و  حباب‌های آن به شکل مات یخ می‌زنند. به نسبت نزدیکی این حباب‌ها به سطح، رنگی سفید و آبی خواهند داشت.

دریاچه مومیایی

دریاچه ناترون دریاچه‌ای نمکی – قلیایی است که در شمال تانزانیا قرار گرفته است. این دریاچه به نام دریاچه حیوانات سنگی نیز شناخته می‌شود و شایعه می‌شود که مواد قلیایی زیادی دارد که می‌تواند صورت هر حیوانی را که به آنجا برود از بین ببرد.

جنگل خنجر های برفی

از دوران کودکی ساخت آدم برفی و دیگر موارد مربوط به برف و یخ بسیار خوشایند بوده است، اما چه می‌شود که زمین خودش تصمیم به سرگرمی بگیرد. اگر به نقاط خاصی از شیلی سفر کنید با جنگل‌هایی روبرو خواهید شد که با خنجر‌های یخی پوشانده شده است. این منطقه برای نخستین بار در سال ۱۸۳۵ بر روی سیاره زمین کشف شد.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

گردشگری ورزشی ، توسعه پایدار را رقم می‌زند

با توجه به اینکه ورزش شامل سفرهایی برای بازی و رقابت در کشورهای مختلف است، بنابراین ورزش و گردشگری به هم وابسته هستند و مکمل یکدیگرند.

به نقل از نیوز، رویدادهای معروف ورزشی، مانند بازی‌های المپیک یا مسابقات قهرمانی فوتبال، راگبی و هاکی از جاذبه‌های موثر در گردشگری هستند و سهم بسیار مثبتی در ایجاد تصویری از گردشگری کشور میزبان دارند.

گردشگری ورزشی چیست؟

گردشگری ورزشی به مسافرتی اطلاق می‌شود که در آن مسافران برای تماشای مسابقه یا شرکت در رویداد ورزشی سفر می‌کنند. بر اساس اظهارات سازمان جهانی گردشگری (UNWTO)، گردشگری ورزشی، یکی از بخش‌های گردشگری در حال رشد است و رشد گردشگران در این بخش مربوط به‌این است که یا علاقه‌مند به فعالیت‌های ورزشی هستند و یا هدف اصلی سفر آنان شرکت در فعالیت‌های ورزشی است.

ازآنجاکه رویدادهای ورزشی در انواع و اندازه‌های مختلف، گردشگران را به‌عنوان شرکت‌کننده یا تماشاگر جذب می‌کند، مقصد گردشگری، می‌تواند ویژگی‌های محلی را به این رویدادها اضافه کند تا تجربیات محلی اصیل را ارائه دهد و نسبت به بقیه متفاوت باشد. برخی رویدادهای ورزشی مانند بازی‌های المپیک و جام جهانی در صورت استفاده موفقیت‌آمیز از برندهای مقصد، توسعه زیرساخت‌ها و سایر مزایای اقتصادی- اجتماعی، می‌توانند کاتالیزوری برای توسعه گردشگری باشند.

گردشگری ورزشی چه چیزی را به ارمغان می‌آورد؟

گردشگری می‌تواند در صورت توسعه و مدیریت مناسب، به ایجاد توسعه پایدار کمک کند. گردشگری ورزشی، به‌عنوان بخشی از گردشگری، برای دستیابی به توسعه پایدار به روش متمایزی به توسعه گردشگری کمک می‌کند. قدرت نسبی گردشگری ورزشی در انجام فعالیت‌های بدنی، فرصت‌های تعامل و پتانسیل بالای توسعه است (رویدادهای کوچک یا فعالیت‌های سبک مانند پیاده‌روی).

گردشگری ورزشی، علاوه بر منافع اقتصادی در فرصت‌های شغلی و درآمد و درآمد حاصل از هزینه بازدیدکننده شامل موارد ذیل است:

رقابت برای مقصد میزبان

گردشگری ورزشی، می‌تواند با گسترش پیشنهادها گردشگری مقصد، جذابیت و رقابت در مقصد را افزایش دهد. این موضوع به افزایش مدت اقامت بازدیدکنندگان کمک می‌کند. اگر گردشگری ورزشی و رویدادهای ورزشی، هنگامی‌که منطقه‌ای بازدید کمتری نسبت به مقصد دارد یا در فصول خارج از اوج سفر سازمان‌دهی شود، می‌تواند به پراکندگی مکانی و زمانی گردشگری کمک کند.

ارتقاء درک متقابل

گردشگری ورزشی باعث رویایی با افرادی می‌شود که پیشینه فرهنگی متنوعی از سراسر جهان دارند و از طریق فعالیت‌های ورزشی با یکدیگر تعامل برقرار می‌کنند. این مورد باعث ایجاد دوستی و درک متقابل می‌شود و بنیان جوامع صلح‌آمیز خواهد بود. همچنین از طریق ورزش و سایر فعالیت‌ها، به افراد محلی و بازدیدکنندگان کمک می‌کند تا روابط دوستانه برقرار کنند.

افزایش آگاهی و تشویق به حفظ محیط‌زیست

گردشگری ورزشی مبتنی بر طبیعت، فرصت‌هایی برای تجربه مستقیم و لذت بردن از طبیعت فراهم می‌کند، اما بیشتر به وجود منابع طبیعی متکی است. گرم شدن زمین، تاثیرات منفی بر گردشگری ورزشی زمستانی دارد. از دست دادن تنوع زیستی بر غواصی تاثیر دارد و از دست دادن جانوران و گیاهان، لذت پیاده‌روی و کوهنوردی بر روی آن‌ها را کاهش می‌دهد. گردشگری ورزشی با ارتباط نزدیک با محیط طبیعی، می‌تواند نقش مهمی در افزایش آگاهی از ارزش و اهمیت حفاظت از طبیعت و تشویق اقدامات حفظ محیط‌زیست در میان مسافران، افراد محلی و صنعت گردشگری داشته باشد.

برای توسعه موثر گردشگری ورزشی، چه مقصدی باید در نظر گرفته شود؟  

زمانی که رویداد ورزشی برنامه‌ریزی می‌شود، نوع و اندازه آن باید متناسب با ظرفیت و ویژگی‌های مقصد باشد. همچنین مسئولین، باید زمان و مکان برگزاری یک رویداد ورزشی را متناسب با اهداف آن در نظر بگیرند. به‌منظور تشخیص این رویداد از سایر موارد مهم است که ویژگی‌های محلی به آن‌ها اضافه شود، برای مثال، مقاصد می‌توانند فعالیت‌های ورزشی را بافرهنگ محلی و غذا ترکیب کرده و به گردشگران فرصتی برای تعامل با افراد محلی ارائه دهند.

علاوه بر این، مدیریت مقصد ممکن است مشوق‌هایی مانند کوپن‌ و برگه‌های تخفیف ارائه کند تا شرکت‌کنندگان در فروشگاه‌های محلی، رستوران‌ها و سایر خدمات بیشتر هزینه کنند. رویدادهای ورزشی فرصت خوبی برای ارتقاء مقصد از طریق رسانه‌هاست و فعالیت‌های روابط عمومی آن‌ها باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد. اگر این رویدادها به‌طور منظم برگزار شود، دستیابی به تاثیرات مثبت طولانی‌مدت امکان‌پذیر است.

ایمنی

هرچه گردشگری ورزشی توسعه یابد، ایمنی، اهمیت بیشتری خواهد داشت. فعالیت‌های ورزشی، باید با حداقل خطر برنامه‌ریزی شوند و شرکت‌کنندگان باید از موارد خطرساز و ایمنی آگاهی داشته باشند تا با رضایت وارد این حیطه شوند. مربیان و راهنمایان باید آموزش‌های لازم را فراگیرند تا در مواقع اضطراری بدانند، چگونه عمل کنند و بازدیدکنندگان، کارکنان و مشاغل نیز باید بیمه شوند.

مشارکت و همکاری

برای توسعه موفقیت‌آمیز گردشگری ورزشی، نیاز به همکاری نزدیک‌ بین ذینفعان ورزش (ازجمله کمیسیون ورزش) و بخش‌های گردشگری (ازجمله بخش‌های خصوصی و دولتی) است. همچنین، مشارکت برای گردشگری ورزشی، برای بهره‌مندی از مقصد و همچنین افزایش رفاه افراد محلی و محرومان بسیار مهم است. درگیر کردن افراد محلی، به روش‌های مختلف اهمیت بسیاری دارد زیرا می‌تواند در جهت توسعه گردشگری و بهبود کیفیت زندگی باشد.

حمایت از افراد محلی

استخدام افراد محلی، تشویق کارآفرینان محلی و استفاده از محصولات محلی کمک می‌کند تضعیف اقتصادی را به حداقل و منافع محلی را به حداکثر رساندند. کارکنان برای گردشگری ورزشی (مربی و راهنما)، باید مهارت‌های ویژه‌ای داشته باشند؛ بنابراین، باید فرصت‌های آموزشی برای افراد محلی فراهم شود. فرصت‌های شغلی جدید یا توسعه‌یافته گردشگری ورزشی بنگاه‌های کوچک و بزرگ محلی تحقق یابد و ارائه مشاوره و سرمایه‌گذاری اندک برای آن‌ها ضروری است.

 به‌کارگیری فناوری

گردشگری ورزشی، باید از جدیدترین فناوری و نوآوری مانند هوش مصنوعی (AI)، واقعیت افزوده (AR) یا واقعیت مجازی (VR) استفاده کند تا تجربه‌های گردشگری ورزشی را هیجان‌انگیزتر کند. گوگل استادیا (سرویس اشتراکی بازی ابری) هوشمند سازی را با استفاده از برنامه‌های و دستگاه‌های پوشیدنی برای بهبود راحتی مخاطب شروع کرده است. رویدادهای ورزشی و موزه‌ها، می‌توانند با کمک فناوری، تجربه بازدیدکنندگان را افزایش دهند. همچنین انتظار می‌رود که نوآوری چرخ‌دنده‌های جدیدی برای معلولان ایجاد کند تا از فعالیت‌های ورزشی لذت ببرند.

تلفیق گردشگری ورزشی با سایر منابع گردشگری

گردشگران ورزشی در طول اقامت در مقصد تمایل دارند، جاذبه‌های دیگری را نیز تجربه کنند. شرکت‌کنندگان در یک رویداد ورزشی به‌ویژه مسابقات غیررقابتی از فرصت این رویداد، برای کشف سایر جاذبه‌های گردشگری مقصد استفاده می‌کنند؛ بنابراین، مهم است که گردشگری ورزشی را با سایر منابع گردشگری ترکیب کرده و آن‌ها را باهم ارائه دهیم تا به تفاوت‌های مقصد از سایر مقاصد کمک کند و به‌طورکلی منافع بیشتری را به همراه داشته باشد.

منبع:ایسنا

خانه نایب اسدالله ،خانه‌ای روی آب

نایب اسدالله را می‌شناسید؟ همان که نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان برد و در یکی از دستگاه‌های ایرانی، گوشه‌ای اضافه کرد که به گوشۀ «بغدادی نایب» معروف است. می‌دانید خانه‌اش کجاست؟ در چهارباغ خواجو. ثبت ملی هم هست اما مدتی است که بالای آن یک آگهی زده‌اند؛ آگهی مزایده با شرایط استثنایی و تخفیف ویژه!

خانه نایب اسدالله مربوط به دوره قاجار است. پلاک شماره ۱۶۰ بن‌بست نظام در محلۀ مکینه خواجو، یادگار خداوندگار نی ایران که در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۸۳ با شماره ۱۱۴۵۶به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده.

روزنامه همشهری مورخ دوشنبه ۲۱ مهرماه ۱۳۹۹ در فهرست مزایده فروش املاک تملیکی و مازاد بر نیاز بانک سپه واقع در استان اصفهان از خانۀ نایب اسدالله نام‌برده است. در این آگهی، شماره پلاک ثبتی ۲۳۴۱ با کاربری مسکونی به نشانی اصفهان، چهارباغ خواجو، جنب مدرسه فرزانه، نبش بن‌بست نظام با عرصۀ حدود ۴۳۶ مترمربع و اعیان حدود ۲۸۶ مترمربع به‌صورت نقد و با قیمت پایه صد و چهار میلیارد ریال به مزایده گذاشته‌شده و در توضیح این پلاک آمده است که «ملک مذکور در فهرست آثار ملی ثبت‌شده و اخذ کلیه مجوزات مربوطه و همچنین هزینه‌های متعلقه صادره از مراجع قانونی در خصوص انتقال سند مالکیت و غیره به عهده برنده مزایده است و به‌صورت وضع موجود به فروش می‌رسد.» در این آگهی همچنین ذکر شده که نوزدهم آذرماه ۱۳۹۹ نتایج مزایده اعلام می‌شود.

نایب نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان برد

در پرونده ثبتی خانه نایب اسدالله دربارۀ صاحب این ملک آمده: «نایب اسدالله فرزند حسین‌خان در اصفهان چشم به جهان گشود و دوران طفولیت را نزد پدرش که از نوازندگان مشهور نی بود به تعلیم و فراگیری این ساز پرداخت. نایب جز پدرش، استاد دیگری نداشته و تنها به دلیل علاقه و پشتکار و خلاقیت توانسته در زمره یکی از موسیقی‌دانان برجسته درآید. او در نواختن تار نیز مهارت فوق‌العاده‌ای داشت و شاگردان لایقی نیز تربیت کرد که از آن جمله می‌توان به مرحوم استاد حسین آقا شهنازی و مرحوم استاد جلال تاج اشاره کرد.

نایب اسدالله در یکی از دستگاه‌های ایرانی گوشه‌ای اضافه کرد که امروز به نام بغدادی نایب معروف است. نایب اسدالله مظهر پاکی و خلوص نیت بود و به قول خودش کسی بود که نی را از آغل گوسفندان به دربار پادشاهان برد.

او با استادان بزرگ و مهم آن زمان نظیر سماع حضور و آقا حسین‌قلی رابطه نزدیکی داشت و آموخته‌ها و تجارب خود را به‌رایگان در دسترس هنرمندان قرار می‌داد. تاریخ فوت این استاد بزرگ به‌درستی مشخص نیست اما مزارش به‌طوری‌که یکی از نوادگان وی به نام عباسعلی مظفری می‌گوید در تخت فولاد اصفهان روبروی مقبره فیض کاشانی در زیر یک دیوار واقع‌شده است. قابل‌ذکر است خانه نایب اسدالله در دوره قاجار بناشده است.»

قرار بود خانه نایب با پلاکی از ارگ جهان‌نما معاوضه شود

مهدی پاک‌نژاد، از همراهان انجمن اصفهان پژوهان با اشاره به ثبت خانه نایب اسدالله در اوایل دهۀ هشتاد، به ایسنا می‌گوید: خانۀ نایب در سال ۱۳۸۲ توسط انجمن اصفهان پژوهان به ثبت ملی رسید. ما با کمک جوان‌های عاشق اصفهان تلاش کردیم این خانه محفوظ بماند. بانک سپه خانۀ نایب را خریده بود و این خانه بعد از خرید ثبت ملی شد. بانک از این موضوع عصبانی بود. ما خیلی تلاش کردیم که این خانه حفظ شود چون این خانه چون رهاشده و هر روز مخروبه می‌شد و مردم محل هم ناراحت بودند و در تخریب آن همکاری کردند. بارها و بارها به پایه‌های این خانه آب ریختند تا خراب شود، معتادان و افراد نادرست هم رفت‌وآمد می‌کردند و همسایه‌ها نگران بودند.

او ادامه می‌دهد: در دوره‌ای که آقای جمالی نژاد شهردار اصفهان بود ایشان موافقت کردند این خانه با پلاکی از ارگ جهان‌نمای اصفهان معوض داده شود و بعد هم در یک جلسه مصوب کردند که این خانه به خانه نی استان اصفهان تبدیل شود که متأسفانه با رفتن آقای جمالی نژاد این موضوع هم به فراموشی سپرده شد.

پاک‌نژاد تصریح می‌کند: ما خانه را نگه داشتیم و تا امروز ثبت ملی است ولی از اینجا به بعد ما توان آن را نداریم و باید سازمان‌هایی جلو بیایند و این خانه از بانک خریداری یا معاوضه کنند و اینجا کاربری فرهنگی بگیرد. خانه وقتی به ثبت ملی رسید سالم‌ بود اما الان وضعیت آن بدتر شده است، نه سازمان میراث فرهنگی جلو می‌آید، نه شهرداری و نه بانک؛ در نتیجه مردم محل بهانه‌ای دستاویز می‌کنند تا تکلیف این خانه مشخص شود. خانۀ نایب اسدالله یا باید فرهنگسرا شود و یا موزه نی استان اصفهان، درست مثل خانه دف در کردستان. ما این موضوع را هم مطرح کردیم ولی توجهی نشد.

او که از راهنمایان و مدرسان گردشگری است، می‌افزاید: نایب اسدالله جزو اولین اساتید موسیقی ایران در دورۀ قاجار است که همراه با ناصرالدین‌شاه به دربار انگلستان راه پیدا کرد و ملکه انگلیس گردنبند خود را به نایب اسدالله هدیه کرد، نایب هم آدم دست‌به‌خیری بود و گردنبند اهدایی را فروخت و پولش را بین فقرا تقسیم کرد. نایب در نی نوازی خیلی قهار بود و سحرآمیز نی می‌نواخت، او همیشه یک نی کوتاه در جیب خود داشت و در هر جایی نی می‌نواخت. او هیچ‌وقت هنر خود را به اهل تکبر نداد.

پاک‌نژاد با تأکید بر اینکه نی متعلق به اصفهان است، می‌گوید: نی سازی از آنِ اصفهان است و نی نوازان بزرگی در اصفهان بوده‌اند، نایب اسدالله، مهدی نوایی، عبدالخالق اصفهانی، حسین یاوری و حسن کسایی از اساتید بزرگ نی اصفهان و ایران هستند و باید میخی برای نی به نام اصفهان کوبید و هیچ جا بهتر از خانۀ نایب نیست که ما پیشنهاد دادیم و استقبال هم شد و شهردار وقت هم در هنر سرای خورشید دستور معرض داد ولی به فراموشی سپرده شد، اما اگرچه الان قیمت املاک بسیار بالا است اما باز هم شهرداری می‌تواند معرض پرداخت کند. دروازه دولت جای خوبی برای بانک است و قرار بود بانک سپه یکی از مغازه‌های بزرگ در ارگ جهان‌نمای دروازه دولت را بگیرد و خانۀ نایب را به شهرداری واگذار کند و این خانه هم به‌ردیف بودجه‌های فرهنگی شهرداری برود و آرام مرمت شود، در این خصوص خاندان نایب اسدالله هم کمک زیادی کردند و عکس و فیلم‌های زیادی دادند، اگر این انجام شود کار بزرگی برای فرهنگ و موسیقی و نی اصفهان است.

قولی که در حد حرف ماند

آنچه عضو سابق انجمن اصفهان پژوهان می‌گوید در اخبار منتشره سال ۱۳۹۵ قابل استناد است: «سی‌ام شهریورماه ۱۳۹۵ دریکی از سلسله نشست‌های کارنامه با عنوان ویژه‌برنامۀ دو یار یاور که به تجلیل از دو استاد نوازنده نی منوچهر شیخ صراف و احمد هنرمند و با حضور مهدی جمالی نژاد شهردار وقت اصفهان در هنر سرای خورشید برگزار و احمد هنرمند چنین درخواست کرد که «من از شهردار تقاضا دارم که بازدیدی از خانه این استاد گران‌قدر که در نوازندگی نی بسیار ابتکار داشت، داشته باشد. استاد نایب اسدالله هنرمند بزرگی بود که باید از ایشان یادکرد و خانه او را به موزه‌ای هنری یا مکانی برای فعالیت هنرمندان تبدیل کرد.»

در این نشست شهردار اصفهان گفت: «این هفته بازدیدی از خانه استاد نایب اسدالله انجام می‌شود و این خانه به تملک شهرداری درمی‌آید تا بتوانیم قدم مثبتی در حوزه هنر و نی‌نوازی در اصفهان برداریم.»

دنبالش باشی میتونی خرابش کنی!

به‌عنوان خریدار، برای اطلاعات بیشتر با شماره‌ای که در آگهی مزایده درج‌شده و مربوط به آقای شاه سنایی مسئول پشتیبانی بانک سپه شعبه مرکزی در خیابان توحید تماس می‌گیرم.

– برای خونه نایب اسدالله در چهارباغ خواجو زنگ زدم که برای مزایده گذاشتید، چند متره؟

– حدوداً ۴۳۶ متر

– سند شش‌دانگ به نام بانکه؟

– بله به نام بانک سپه ولی زیر نظر میراث فرهنگی است. خانه مال میراث نیست مال بانکه اما به خاطر ارزش معنوی‌اش، میراث روی اون نظر داره.

– یعنی چی؟

– یعنی چون نایب اسدالله اینجا بوده ارزش دارد.

–  امکان دخل و تصرف در خانه وجود داره؟

– باید با نظر میراث فرهنگی هر کاری در آن خانه انجام دهید و نظر میراث را اجرا کنید. البته این خونه ارزش تاریخی ندارد و فقط چون خونۀ نایب بوده ارزش داره. اگه خواستید بسازید باید با نظر میراث فرهنگی باشه که مثلاً چقدر ارتفاع داشته باشد یا عقب‌نشینی دارد یا نه یا چطور بسازید و کلاً طرح و نقشه را میراث می‌ده.

– پس ساخت‌وساز باید با نظر میراث باشه.

– میشه ازش خانه سنتی ساخت، کافه، رستوران، قهوه خونه سنتی یا حتی خونه مسکونی سنتی البته طبق نظر میراث. امکان تخریب هم وجود دارد به چه درد می‌خوره.

– چندساله بانک سپه مالک این خونه ست؟

۲۰ ساله که مالکیتش در اختیار بانک سپهه، وراث نایب اسدالله به بانک سپه فروختند ولی، آن روز که به بانک سپه انتقال دادن، بعد رفتند و ثبت میراثش کردن، قبل از انتقال به بانک ثبت میراث نبود و ما استعلام گرفتیم و مشکلی نداشت اما بعد ثبت کردن و از طرف بانک مرکزی تهران به ما اجازۀ ساخت ندادن چون می‌خواستیم اینجا بانک بسازیم و تهران به ما گفت که این ساختی که میراث میگه به درد شعبۀ بانک نمی‌خوره چون میراث می‌خواست سنتی باشه ولی بانک می‌خواست ارتفاع بلند باشد و نمای اون هم فرق می‌کرد و درنهایت ما در ملکی دیگر ساختیم.

بعد چند مرحله آمدیم این ملک نایب اسدالله را بفروشیم که کار به عقب افتاد. اما واقعاً بخواهیم بگوییم این خانه اصلاً میراثی نیست و اگر کسی قانونی به دنبالش بره و وقت داشته باشه و بره دنبالش میشه تخریبش کنید و کلاً از میراث خارجش کنید چون قدمتش صدسال نیست، تیرچوبی هم هست و توی حیاطش هم یک ساختمان در ضلع شرقیش داره که تیرآهن و آجره، ولی اگه کسی باشه وکیل بگیره و پیگیری کنه به‌راحتی میشه از میراث خارجش کرد چون من چند وقت دنبال این کار بودم اما چون ما ارگان دولتی هستیم یعنی بانک دولتی هستیم نمی‌تونیم از یک ارگان دولتی شکایت کنیم چون هم بانک سپه و هم سازمان میراث فرهنگی ارگان‌های دولتی هستن.

– می‌تونم این خونه رو ببینم؟

– بله، این شمارۀ آقای اسدی برای دیدن خونه.

– چقدر قیمت می‌خوره توی مزایده؟

–  ۱۰ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان و فقط نقدی است. البته اگه مشکل میراث را نداشت تقریباً دو برابر این مقدار بود. تمام پیگیری و اخذ مجوزات هم با خریدار است.

مشخصات خانه نایب اسدالله در پروندۀ ثبتی

در پروندۀ ثبتی خانه نایب اسدالله در خصوص مشخصات این بنا آمده است: «بنا به شواهد تاریخی متعلق به نایب اسدالله نی نواز مشهور دوره قاجار است. این خانه از نوع حیاط مرکزی و یک اشکوبه است و فضاهای مختلف در دو جبهه آن جای گرفته‌اند، جبهه شرقی اصلی‌ترین بخش بنا است که یک ایوان و سه‌دری مشرف‌به آن در میانه ضلع و سه‌دری و دو اتاق و مطبخ در طرفین آن جای گرفته‌اند. سقف ایوان به‌طور کامل فروریخته و سه‌دری متصل به آن با پوشش طاق و تویزه پوشیده شده و دارای طاقچه و طاقچه بلند یا قوس هلالی است و در یک‌طرف این تالار کوچک یک اتاق به دری دیگر با پوشش طاق و تویزه وجود دارد که از طریق یک در یا تالار میانی ارتباط دارد و در کنار این سه‌دری یک اتاق با طاق تخت قرار دارد، در طرف دیگر ایوان راهرویی با بست گهواره‌ای وجود دارد که مطبخ در میانه آن جای گرفته و پلکانی در ابتدای مطبخ دسترسی به پشت‌بام را میسر می‌سازد و در روبروی مطبخ راهرو توسط یک در به تالار میانی راه می‌یابد و در کنار این راهرو اتاق دیگری وجود دارد که نمائی با قوس هلالی و طاق تخت دارد. در این اتاق یک بخاری دیواری گچ‌بری شده نیز تعبیه‌شده است. جبهه غربی بنا کاملاً نوساز است و اتاق‌ها به‌صورت جدید بازسازی‌شده‌اند. در جبهه شمالی بنا نیز ساختی وجود ندارد. ورودی منزل از طریق در بزرگی در ضلع جنوبی حیاط صورت می‌گیرد که این در آهنی نیز کاملاً جدید است.

نی، اصفهان است

مهرشاد متین فر، مدیر خانۀ موسیقی اصفهان با بیان اینکه یکی از پیشنهادها بعد از ثبت ملی خانۀ نایب اسدالله این بود که به خانه نی اصفهان تبدیل شود، به ایسنا می‌گوید: چند سال پیش مقاله‌ای نوشتم با نام «نی، اصفهان است» و در آن به لحاظ تاریخی از قرن چهارم هجری تا امروز اثبات کردم که تکنیک دندانی نی توسط اصفهانی‌ها ابداع‌شده است، چون به غیر اصفهان و برخی از ایل‌های ترکمن‌صحرا همه با لب نی می‌نوازند و حتی برخی می‌گویند که نی در دوره‌ای در اصفهان فراموش می‌شود و نایب اسدالله دوباره آن را به شیوۀ دندانی می‌نوازد؛ درمجموع باید گفت که نی سازی مربوط به اصفهانی‌هاست و واقعاً نی، اصفهان است و همیشه اصفهان پایتخت نی نوازی ایران بوده و هست. نایب اسدالله، مهدی نوایی، حسین یاوری و بعد هم حسن کسایی که کلاً نی را عوض می‌کند و اسطوره‌ای در موسیقی جهان می‌شود که تمام دنیا ایشان را می‌شناسند و در سازهای بادی نام ایشان می‌درخشد و حتی همین امروز ما حداقل ۱۰ نوازندۀ خوب نی در اصفهان داریم ازجمله حسن منصوری، احمد هنرمند، سعید روحانی، عبدالحسین جواهری، سید مظفر مؤید، روح اله دادی، منوچهر غیوری، احمد هنرمند و دیگران که همگی از اساتید خیلی خوب نی نواز هستند.

او ادامه می‌دهد: اصفهان شهر نی و واقعاً پایتخت نی است، اصفهان که این‌قدر طی سده‌ها در نی نوازی نقش داشته واقعاً حق دارد که یک خانه داشته باشد و چه جایی بهتر از خانه نایب اسدالله که خانه نی نوازی اصفهان و حتی خانه نی نوازی ایران باشد چون نایب به ایران تعلق دارد و امیدوارم این اتفاق بیفتد و خانه موسیقی هر کمکی بتواند در این زمینه حتماً انجام خواهد داد، باید این کار بشود. اصفهان نشان داده که در زمینۀ نی حتی بیشتر از آواز رشد داشته است، بزرگان زیادی در زمینۀ آواز در شهرهای دیگر وجود دارد ولی نی همه‌اش در اصفهان است و واقعاً حیف است این خانه خراب شود، فاجعۀ ملی است.

حفظ فرهنگ حفظ ملیت و پشتوانۀ هویت فرهنگی است

حسن منصوری، از پیشکسوتان نی نوازی در اصفهان نیز با اشاره به صحبت شهردار پیشین اصفهان در خصوص معاوضۀ خانه نایب اسدالله با ملکی دیگر، به ایسنا می‌گوید: زمان آقای جمالی نژاد به‌عنوان شهردار قرار بود معوض داده شود به بانک و این خانه به شهرداری تعلق پیدا کند. من آن روز با شهردار وقت صحبت کردم و گفت با بانک سپه مراودات خوبی داریم و توافق می‌کنیم و یک ملک می‌دهیم و این خانه را تملک می‌کنیم و در کش‌وقوس بود  که با دورۀ بعدی شهرداری فراموش شد.

او با بیان اینکه شخصیت‌های تأثیرگذار در موسیقی ایرانی به‌خصوص در مکتب اصفهان الا ماشاالله نیستند و تعداد خاصی بودند، ادامه می‌دهد: مرحوم نایب اسدالله در مقوله نی نوازی و حفظ ردیف مکتب اصفهان ید طولایی داشتند به‌طوری‌که حتی در خاطرات بزرگان موسیقی زمان ناصری که تهران برو و بیایی داشت و پایتخت بود اکثر موسیقیدان‌ها آنجا جمع بودند و همگی آن‌ها به بزرگی علمی و منشی مرحوم نایب اذهان داشتند، مثلاً درویش خان، حسینقلی خان، و میرزا عبدالله که بزرگان موسیقی تهران بودند به این اذعان داشتند که نایب اسدالله نخبه‌ای درزمینۀ موسیقی است و مرحوم تجویدی در خاطراتش می‌گوید که من از عبدالله خان دوامی که در ردیف آوازی تهران معروف بود پرسیدم ردیف را از چه کسی آموختی و او می‌گوید از نایب اسدالله نی نواز اصفهانی، و این نشان می‌دهد که ریشه‌های آواز تهران به نایب برمی‌گردد.

این پیشکسوت نی نوازی اصفهان خاطرنشان می‌کند: مفاخری مانند نایب اسدالله که در حفظ و سنن و آداب‌ورسوم موسیقیایی مملکت ما تأثیرگذار بودند باید آثارشان حفظ شود و آیندگان باید بدانند که اگر تلاشی در زمینۀ فرهنگی انجام دهند جاوید می‌ماند. اگر این آثار مثلاً این خانه حفظ شود حداقل اثرش این است که وقتی نسل‌های آینده بخواهند موسیقی کار کنند این منزل را می‌بینند که توسط دولت وقت حفظ‌شده و حمایت می‌شود و به مرکز فرهنگی تبدیل‌شده است و بروبیا دارد. این است که حفظ این آثار، ساخت تندیس و نصب آن‌ها در شهر و نام‌گذاری خیابان به نامشان کارهایی است که اگرچه در مورد آن مرحوم اثر خاصی ندارد ولی درواقع ما این کارها را برای آیندگان و نسل جوان و تشویق آن‌ها به پرداختن به مسائل فرهنگی انجام می‌دهیم وگرنه نایب که به رحمت خدا رفته است اما اصل، آثارشان و حفظ آثار و ۴زنده نگه‌داشتن آن‌ها است که باید انجام شود. اگر کتاب‌های سعدی و حافظ و بزرگان دیگر دست‌به‌دست نمی‌شد و آرامگاهشان حفظ نمی‌شد هیچ اثری از آن‌ها هم در بین جوانان وجود نداشت. حفظ آثار این بزرگان، حفظ فرهنگ ما است و حفظ فرهنگ ما حفظ صیانت و ملیت ما و پشتوانۀ هویت فرهنگی ما است.

حفاظت از وضع موجود خانه وظیفۀ بانک است

با ناصر طاهری، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان اصفهان برای پرسیدن از وضعیت  خانه نایب اسدالله تماس می‌گیرم. او با اشاره به ارسال تذکر کتبی از سوی این اداره به بانک سپه، می‌گوید: خانۀ نایب اسدالله در مالکیت بانک سپه قرار دارد، متأسفانه هیچ حفاظتی هم نشده است و ما به این بانک تذکر دادیم و گفتیم شما به‌عنوان مالک مسئول این خانه هستید و باید از این اثر تاریخی مراقبت کنید. تذکر خودمان مکتوب هم را ارسال کرده‌ایم. بانک در حال حاضر این خانه را برای فروش گذاشته و در شرایط فروش خود هم نوشته است که این اثر یک بنای تاریخی و ثبتی است و هرکس بخواهد آن را خریداری کند باید با نظر میراث فرهنگی مرمت کند.

او ادامه می‌دهد: اگر مدتی از تذکر کتبی ما به بانک سپه بگذرد و بانک اقدامی نکند، اقدام حقوقی خواهیم کرد چراکه وظیفه دارد حداقل در حد حفاظت وضع موجود خانۀ نایب از آن نگهداری کند و این حداقل کاری است که می‌تواند انجام دهد. ما حتی اجازۀ مداخلۀ بانک در معماری این خانه را می‌دهیم که بخواهد موزه یا ساختمانی بسازد اما با حفظ بخش‌های باقی‌ماندۀ این خانه.

طاهری، با بیان اینکه همۀ قسمت‌های این خانه مربوط به زمان قید حیات نایب اسدالله نیست، تصریح می‌کند: این خانه واجد ارزش معماری و تاریخی نیست بلکه به دلیل تعلق آن به نایب اسدالله دارای ارزش است و دلیل ثبت در پروندۀ ثبت ملی آن نیز تعلق به نایب اسدالله ذکرشده است.

لازم به ذکر است، در پروندۀ ثبتی خانه نایب اسدالله در خصوص دلیل ثبت این اثر در فهرست آثار ملی آمده است که «خانه نایب اسدالله خان نی نواز معروف دوران قاجار، گرچه فاقد ارزش‌های معماری است لیکن به دلیل تعلق به یکی از مفاخر ملی واجد شرایط ثبت در فهرست آثار ملی است.»

در این پرونده با اشاره به اینکه خانۀ نایب در مالکیت سرپرستی بانک سپه در استان اصفهان قرار دارد آمده است که «تخریب کامل جبهه غربی و بازسازی اتاق‌ها، تغییر نمای اتاق گوشه شرقی حیاط به‌صورت جدید و استفاده از درهای فلزی برای کمدها در این اتاق، تخریب کامل تاق ایوان در میانه ضلع شرقی و تخریب سردر ورودی و تعویض در قدیمی با در آهنی جدید، از دخل و تصرفات موجود در آن است.»

ماجرای خیابانی به نام نایب اسدالله

حفظ خانه‌ها، آرامگاه‌ها و وسایل شخصیت‌ها و مفاخر برای بسیاری از کشورها از اهمیت خاصی برخوردار است و به‌عنوان سرمایه‌های مادی و معنوی تلقی شده و تبدیل خانه‌های محل اقامت این مشاهیر به مراکز فرهنگی و موزه، شاهدی بر ارزش ارزش‌گذاری کشورها به زندگی و آثار شخصیت‌های برجسته و مفاخر خود است. علاقه‌مندان به فرهنگ و هویت اصفهان نیز بارها خواستار حفظ آثار، خانه‌ها و آرامگاه‌های مفاخر خود شده‌اند، این خواسته‌ها با تقاضای نام‌گذاری خیابان‌ها و کوچه‌ها و معابر به نام این شخصیت‌های برجسته همراه بوده است همان‌طور که دو سال قبل پیشنهاد نام‌گذاری خیابانی در شهر اصفهان به نام نایب اسدالله اصفهانی از سوی انجمن دوستداران اصفهان ارائه شد اما مسئولان شهر آن را نادیده گرفته‌اند.

شاهین سپنتا، فعال میراث فرهنگی در این خصوص به ایسنا می‌گوید: انجمن دوستداران اصفهان و دیده‌بان شهر سال ۱۳۹۷ در نامه‌ای از شورای اسلامی شهر اصفهان خواست تا خیابان‌هایی که نام دوم آن‌ها پس از گذشت چند دهه هنوز بین مردم پذیرفته‌نشده و مقبولیت عمومی نیافته است به همان نام پیشین بازگردد و از نام‌های دوم که اغلب نام شخصیت‌های سیاسی و مذهبی هستند، برای نام‌گذاری معابر و اماکن تازه احداث که هنوز در حافظه تاریخی مردم ثبت‌نشده‌اند، استفاده شود.

در قسمتی از این نامه آمده است که «همان‌گونه که آگاهید طی چند دهه گذشته نام‌گذاری خیابان‌ها، کوی‌ها، کوچه‌ها، میدان‌ها، بوستان‌ها و دیگر اماکن شهر تاریخی اصفهان به‌صورت روشمند و اصولی و در چهارچوب اصل حفظ هویت تاریخی محلات شهر و در خدمت توسعه فرهنگی شهر صورت نگرفته است و نگاه سلیقه‌ای و گاه غیر کارشناسی مدیران پیشین شرایطی را پدید آورده است که در حال حاضر بسیاری از خیابان‌های شهر اصفهان دارای دو نام رسمی و مصوب نهادهای شهری از یک‌سو و نام غیررسمی و مردمی مبتنی بر هویت فرهنگی و تاریخی از سوی دیگر هستند و این وضعیت برای گردشگران داخلی و خارجی که به نقشه‌های رایج مراجعه می‌کنند ایجاد سردرگمی در نقشه‌خوانی می‌کند و حتی نشانی دادن به گردشگران را هم دشوار می‌کند.»

و در بخشی از طرح پیشنهادی ارائه‌شده در این نامه با هدف ساماندهی نام‌گذاری معابر و اماکن عمومی شهر اصفهان، نیز ذکر شده: «در نقاطی از هر محله شهر، شرحی از تاریخچه و وجه‌تسمیه و سوابق فرهنگی و تاریخی و مشاهیر محله نصب شود و نام یکی از خیابان‌های اصلی محله به نام همان محله نام‌گذاری شود. اولویت نام‌گذاری خیابان‌ها و میدان‌ها و فرهنگسراها و… در اصفهان به نام شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی معاصر اصفهان قرار گیرد.» در این نامه از اسامی جمال‌زاده، میرزا آقا امامی، نایب اسدالله، استاد کسایی، استاد شهناز، تاج اصفهانی، پروین دولت‌آبادی، استاد فرشچیان، دکتر هنرفر، عباس بهشتیان به‌عنوان اسامی پیشنهادی برای نام‌گذاری خیابان‌ها و میدان‌ها و … نام‌برده شده است.

خانه را پر از آشغال کرده‌اند

برای دیدن خانه نایب اسدالله با شماره‌ای که مسئول پشتیبانی بانک سپه اصفهان معرفی می‌کند تماس می‌گیرم.

– آقای اسدی من می‌خوام خونه نایب رو ببینم که در مزایده گذاشتید.

– از بیرون می‌توانید ببینید داخل آن را نمی‌توانید ببینید

– یعنی چی! من می‌خوام خونه رو بخرم، نباید ببینمش؟

– متأسفانه از بس داخل این خونه آشغال ریختند و قفل آن‌هم خراب کردند فعلاً مقدور نیست که در رو باز کنند، اما صبر کنید ببینم کسی اونجا هست تا ما یک پِرِس بیاوریم و قفل را ببریم و در را بازکنیم، اجازه بدهید من زنگ بزنم.

و بعد از چند دقیقه آقای اسدی با من تماس می‌گیرد:

– زنگ زدم ببینم مأمورین فنیِ ما هستند که بیایند و قفل را ببرند و برویم و آشغال‌ها را پس بزنیم تا شما ببینید که متأسفانه هیچ‌کدام نیستند. فقط می‌تونید از بالای در خونه رو ببینید. بگویید با من هماهنگ کردید و از بالای در ببینید، اونجا کسی هیچ اعتراضی نمی‌کند یعنی هیچ‌کس اونجا نیست، اصلاً کسی نمی‌دونه این ملک مال چه کسی هست.  اگه خواستید خونه رو بخرید قفل را می‌بُریم.

– خونه زیر نظر میراث فرهنگیه، پرسیدید چقدر اجازۀ ساخت می‌ده؟

– فکرمی کنم ۱۳۳ متر را یک طبقه بدهد اما آن‌طرفش که میراثی ندارد خوب ساخت‌وساز می‌دهد چون این خونه دوتکه است، یک‌تکه‌اش ساخت جدید است و یک‌تکه که ساخت خشت و گل است.

به گزارش ایسنا، خانه‌های مفاخر ما که در کوچه‌های شهرمان غریب مانده و در حال احتضار به سر می‌برند، تاریخ شفاهی و مکتوبی دارند از صاحب‌خانه‌هایی که  چشم و چراغ هویت ملی‌اند و در بسیاری از کشورها به موزه و مراکز فرهنگی تبدیل شده‌اند و بازدیدکنندگان داخلی و خارجی با قدم گذاردن در این خانه با این مفاخر، هم‌زمان و هم‌مکانی احساس خواهد کرد.

خانه محل تولد چارلز دیکنز در پورتس موث انگلیس، خانه کنستانتین استانیسلاوسکی در مسکو، خانۀ بتهوون در بن آلمان و حتی خانه‌هایش در وین اتریش که با پرچم سفید و قرمز کشور اتریش قابل تشخیص‌اند، خانه و کارگاه رامبرانت در آمستردام، خانه محل تولد پابلو پیکاسو در شهر مالاگای اسپانیا، خانه‌های ویلیام شکسپیر و مادر و همسر و دختر و نوه‌اش در شهر استرافورد انگلیس، خانه محل مرگ لئوناردو داوینچی در شهر امبیوز فرانسه، میلادگاه موتسارت در زالتسبورگ استرالیا، خانه ارنست همینگوی در کوبا، خانه محل تولد هانس کریستین اندرسون در شهر اودنس دانمارک، میلادگاه گوته در دوسلدورف آلمان، خانه‌های پوشکین در روسیه و اوکراین، خانه‌های فردریک شوپن در لهستان، خانه لوییجی پیراندلو در شهر رم ایتالیا، خانه محل تولید امیلی برونته در تورنتون انگلیس و از این نمونه‌ها کم نیستند … اما در ایران، خانه‌های مفاخر و مشاهیر یکی پس از دیگری خراب می‌شوند و برج‌ها سر برمی‌آورند؛ خانه ملک‌الشعرای بهار به انبار تبدیل می‌شود، خانه میرزاده عشقی به آپارتمان تبدیل می‌شود، خانه فروغ فرخزاد تخریب می‌شود، خانه صادق هدایت در تملک بیمارستان قرار می‌گیرد، خانه حسین منزوی رها می‌شود، خانه علی حاتمی گم می‌شود، به تخریب خانه امیر اقتدار قاجاری حکم داده می‌شود، خانه نیما یوشیچ در تهران، خانۀ تناولی، خانه بنان، خانه محمد نوری، خانه احمد محمود و… و… و خانۀ نایب اسدالله اصفهانی به حال احتضار می‌افتد…

عجبا که نمی‌فهمیم آنچه از دست می‌رود سرمایه‌های اجتماعی است که به ما معنا و امکانِ کامل شدن می‌دهند و این‌چنین است که در اکنونمان درمانده‌ایم و در جا می‌زنیم.

منبع:ایسنا

درخشش خورشید در تلألؤ عمارت باغ فتح‌آباد

از تاریخ عمارت فتح‌آباد چه می‌دانیم

فضل‌علی خان بیگلربیگی بیش از پنج سال حکومت و فرمانروایی کرمان را در دست داشته است، او در طول فرمانروایی خود اقدام به ساخت باغ و عمارت باشکوهی در خارج از شهر کرمان کرد که در بعدها نصرت‌الممالک اول و دوم نیز از آن عمارت استفاده می‌کرده‌اند.

تاریخ ساخت باغ و عمارت بیگلربیگی( فتح‌‌آباد) را می‌توان بین سال‌های ۱۲۵۳ تا ۱۲۶۳ هجری قمری دانست که مقارن با دوران حکومت محمد شاه قاجار بوده است.این اثر ارزشمند در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ به شماره ثبت ۷۲۸۴ در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت.

قنات فتح‌آباد؛ طراوت بخش درختان باغ بیگلربیگی

باغ و عمارت تاریخی بیگلربیگی توسط حکام و سلاطین به‌منظور تفرجگاه ساخته شده بود. آب قنات مشهور به فتح‌آباد که روزگاری از قنات‌های قدیمی شهر کرمان بوده تأمین‌کننده آب باغ و عمارت بیگلربیگی بوده است و باعث طراوت و شادابی درختان که در ردیف‌های هندسی کاشته شده بودند، می‌شد. بعضی از صاحب نظران اعتقاد دارند باغ شاهزاده ماهان که در سال ۱۲۹۷ هجری به دستور عبدالمجید میرزا فرمانفرما حاکم وقت کرمان ساخته شده، بر پایه الگوی معماری این باغ شکل گرفته است.

فرم معماری این باغ تلفیقی از معماری ایرانی و فرنگی است و دارای عمارت اصلی، حوض‌نما و عمارت چهار فصل است. از تزئینات این بنا می‌توان به گچبری و نقاشی آن اشاره کرد.

ساختمان اصلی

ساختمان اصلی مجموعه در ضلع شمالی باغ و در دو طبقه ساخته شده، طبقه اول در مرکز هشتی بنا واقع شده و در طرفین هشتی سه ایوان با ستون‌های گرد قرار گرفته که زیبایی خاصی به فرم هشتی داده است. طبقه اول و پیرامون هشتی، ایوان‌های متکی به دو ستون گچ‌بری شده قرار دارد که اطراف آن‌ها تعدادی اطلاق(سه‌دری، پستو، انباری و ایوانی که رو به سمت غرب است) برای استفاده روزمره وضع شده است. طبقه فوقانی که صعود آن از طریق یک پلکان آجری انجام می‌شود دارای یک سه‌دری مرکزی است که در سمت جنوب آن ایوانی با نمای زیبای ستون‌دار و طرح سنتوری بر بالای آن و در دو طرف اطلاق‌های جانبی قرار دارد.

در سمت جنوب بنا، حیاط مستطیل شکل(شمالی‌ـ‌جنوبی) و در وسط آن دو حوض آب قرار دارد.سمت شرق و غرب حیاط اطاق‌هایی در یک ردیف قرار دارد که فضای آن‌ها نماسازی شده است. اطراف حیاط نیز طاق‌نماهایی ایجاد شده که زیبایی حیاط را دو چندان می‌کند. ورودی تعدادی از فضاهای عمارت از خارج و تعدادی از سمت حیاط است. که از فضاهای جانبی ساختمان اصلی محسوب می‌شوند.

ساختمان سردر این باغ تاریخی در دو طبقه ساخته شده که در اطراف آن طاق‌نماهایی برای زیبایی و محصور کردن فضای معماری این بنا وجود دارد. در تزئین سقف‌ها از هنر کاربندی بهره گرفته شده و گچ‌بری‌های دور طاقچه‌ها، بخاری‌ها و بدنه دیوارها زینت بخش فضاهای معماری شده است. مصالح به کار رفته در این ساختمان تمامی از خشت خام و ملات گل بوده و بر روی آن لایه‌ای از گج پوشانده شده است. فضای داخلی این باغ نیز دارای گچ‌بری‌های بسیار زیبایی است. اتاق‌های این این بنای تاریخی نیز به سبک اتاق‌های سنتی قاجاری تزئین و به شکل زیبایی نورپردازی شده که معروف‌ترین اتاق آن،‌ اتاق شاه‌نشین است.

موزه حکام 

موزه ی حکام یکی از قسمت‌های ارزشمند باغ فتح‌آباد است که در آن مجموعه‌ای از زندگی‌نامه‌ها و تصاویر حاکمان کرمان نگهداری می‌شود.

 اتاق نقاشی

در عمارت اصلی باغ فتح آباد یک اتاق نقاشی وجود دارد که در قدیم محل اقامت حاکم کرمان بوده است. دور تا دور این اتاق نقاشی و دیوارنگاره‌های بسیار نفیس وجود دارد.

عمارت چهارفصل 

از عمارت اصلی به اندازه سی متر رو به سوی شرق حرکت کنید، عمارت چهارفصل را می‌بینید که با یک طبقه، گنبد مرکزی و ایوان‌های ستون‌دار جلوه خاصی به مجموعه باغ داده است. آجرکاری‌ها و گچ کاری‌های این سازه به قدری زیباست که هر بازدیدکننده‌ای را به تحسین هنر ایرانی وادار می‌کند. امروزه این اتاق کاربری VIP دارد و برای انجام مراسم و جشن‌های مختلف به افراد اجاره داده می‌شود.

باغ فتح‌آباد خاستگاه گیاهان دارویی کشور

کرمان در خصوص پرورش داروهای گیاهی بسیار معروف است و این نوع داروها یکی از سوغاتی‌های اصلی این استان به حساب می‌آید. در زمان بازسازی باغ فتح‌آباد، مسئولان تلاش کردند تا بخشی از این باغ را به کشت گیاهان دارویی اختصاص دهند تا هم از ظرفیت‌های زمین‌های اطراف باغ استفاده کنند و هم منبع درآمدی برای این مجموعه باشد. خوب است بدانید که این مجموعه بزرگترین مجموعه کشت گیاهان دارویی در کشور است و تنوع گیاهی آن در جای دیگری وجود ندارد.

منبع:میراث آریا