راز و نازِ نوروز

غلامرضا معدنی‌پور (دکتر در فلسفه هنر) در یادداشت پیش‌رو به بررسی واژگان مشترک در زبان‌های مختلف نشسته است و از دیدگاه‌های متفاوت به معانی مشترک روز نو یا همان نوروز و روزی نوین با آغاز نوروز پرداخته است.

این‌که دو واژه مشترک «دِی» و «Day» در مبادی و مبانی واژگان هندو_اروپایی دو زبان پارسی و انگلیسی _به عینه_ با آوای مشترک و معنای یگانه وجود دارد چیزی غریب و دور از ذهن نیست که می‌توانند فامیل و هم خون و خانواده و خانمان باشند.

دی‌ماه، نخستین‌ماه از فصل زمستان در تقویم ایرانی و اقلیم پارسی‌زبان و پارسی‌نشین است، از آنجایی آغاز می‌شود که شب قبل اولین روزش را ایران‌شهریان به انتطار غلبه نور بر ظلمت، روز بر شب، روشنا بر تاری و تاریکی، بیدار می‌مانند و چشم‌به راه تا خورشید و مهر بر دیو تاریکی و جهی غلبه کند. این همان « یلدا» ست که جایگاهی خاص در فرهنگ ایران‌زمین دارد.

فردای شبِ یلدا، اولین ماه زمستان تقویم ایرانی شروع می‌شود و «دی‎» ماه نام دارد که در لغت با کلمه و واژه Day در زبان انگلیسی هم‌ریشه و هم‌معنی و هم‌تبار است و از دوران ماقبل مهاجرت هندواروپاییان به یادگار مانده. در آن دوران هندواروپاییان در دو جهت یکی به غرب که بعدها اروپاییان را شاکله شد و دیگری به جنوب که به دسته هندوایرانی شهره است و دو اقلیم هند و ایران‌زمین ( ایرانوئیج) را تشکیل داد، مهاجرت کردند. از این رو ریشه‌های زبانی مشترک را با خود به ارمغان بردند.

در این میان «Day» به معنای “روز” از منظر معنا و از نقطه کارکرد فرمی_ لغوی چنان جایگاه مستحکم و پایداری در این دو فرهنگ مشترک دارد که به مثال تمام ایام و روزان هفته در زبان انگلیسی Monday_     و _Sunday_ که زیرمجموعه‌ای از زبان در زبان‌های هندواروپایی است به پسوند می‌آید. دی‌ماه نیز ماه پیروزی روز و بازگشت ققنوس‌وار روز از نبرد با شب و ظلمت، همانا «روز‌ماه» یا «ماه‌روز» است.

نباید فراموش کرد که آیین پارسی‌زبانان و به‌ویژه ایرانشهریان از دیرباز، سرشار و سرریز از گونه‌گونه جشن‌ها و سورها بود ضمن آنکه ماه‌ها و روزهای آن به نام‌ و یاد ایزدان، امشاسپندان و… نامگذاری می‌شدند. هر ماه با نام و یاد  یک بزرگ‌ایزد (اَمِشاسِپند) و هر روز و هر ماه دارای یک خداوندگار نگاهبان هم‌نشین بود و به نام و یاد آنها جشن و سرور برپا می‌شد. تیرگان (به یاد و نام تیر آرش کمان‌گیر و جشن آب‌پاشان در عطش تابستان) و مهرگان، سده، یلدا و اردی‌بهشتگان و امردادگان و زایش اشو_زرتشت و سور و سوزّ چهارشنبه‌سوری و گاهنبارها… و بالاخره نوروز را در میان این جشن‌ها داریم.

در این میان تقویم ایرانی که شهره و نامی به نام تقویمِ جلالی است، دست‌کار بزرگ دانشمند و اندیشه‌گر ایرانی «حکیم عمرخیامِ نشابوری» است.

اما درخصوص چرایی گفتن و نوشتن این بدیهی و نمایش آن به دیدگان خاص و اخص خوانندگان باید گفت: مگر این نیست که خیام را به دونیا و عهد دونیا و چگونگی و چند و چون و وفا و عهد و سر و رمز و رازش، استواری و استقامتی و خاطرجمعی نیست؟ مگر نه آن است  او که از سلاله اپیکوریان بر دونیا و غایتش و رنج همواره و بار مدام دونیایش گله است و بی‌اعتنا؟ پس از چه رو است که او همچون اسلاف فکری خود و نحله‌هایی همچون آنان_ اپیکوریان_ و همچون حتا خَلَفِ نامدارِ «شرباورش بر بنیاد هستی: شوپنهاور» دست به برنامه‌ریزی و گاه‌نگاری برای روزها و ایامی و سالیان می‌زند و چنان تقویمی بر‌می‌کشد از همیان و انبان سرشار از دانش خود که هنوز و هنوز از کم‌خطاترین تقاویم تمام ملل و اقوام و اقالیم است؟

اگر بر دنیا و عهدش، وفایی نیست؟ اگر دنیا و هست و نیست‌اش بر بی‌هوده و بی‌سوده قرار است، اگر همه بی‌قراری است؟ پس از چه هست و از چیست که خیام همچون شوپنهاور و یا برخلاف بهتر است بگویم: از چه رو است که شوپنهاور همچون خیام، روی به ابراز و اظهار دستور و آیین برای چگونه بهتر زیستن زدند؟

آیا غیر از آن است که این دو و هرآن‌کس که حتی همچون اینان زندگی را معنا دارند، دم  را و حال را و کنون را غنیمت می‌دارند و می‌شمارند و سراسر و یک‌سره بودن _ بر فرض_ هستی و زندگی را لایق آن نمی‌دانند که خوش نبود و بر حال و در حال و سرحال نبود. پس حالا که هستیم حتی به ناچار  پس بهتر است که به بهترین اماکن و وجه و نحو ممکن “هست باشیم”.

و تمام اینها برای این نوشته شد که این سئوال مطرح شود که چرا سرآغاز تقویم جلالیِ حکیمِ نشابور، « نوروز » است؟ چرا همچون دیگر هم‌خویشان ما در اقوام هندی _ اروپایی و دیگر ریشه‌هایی چون  چینی و اقوام مایا و آزتک و اینکا و غیره، در جایی و زمانی دیگر از سال واقع نشده است این سرآغازِ سال؟ والایی نوروز از چیست و بر چیست؟

بی‌مقدمه‌چینی و بسترسازی برای پاسخ به این پرسش والا، سر راست پاسخ را می‌آورم_که به کفایت اطناب و کش‌دار شد برای رسیدن به این‌جا که “نوروز، برترین روز و بهترین روز در میان تمام روزها است از آن رو که در بهترین زمان در بهترین مکان رخ‌ می‌نماید”

تقویم چینی سال را در میانه زمستان شروع می‌کند و  تقویم میلادی نیز چنین است. تقویم قمری  دور به دور دوران دارد اما نوروز با تولد زمین در بهترین زمان آغاز می‌شود.

ایرانی و ایرانشهر سال را از جایی شروع می‌کند که به حتم باید پایان یافته باشد. از “سالِ نو” وقتی سخن می‌گوییم به حتم واضح است که سالی کهنه در پشت سر داشته که سال نوین شده است. سال نویی آنگاه معناپذیر است که آن کهنگی و آن سیر از نوپایی تا جوانی و میان‌سالی و پیری و فتور و مرگ (بهار، تابستان، پاییز, زمستان) بر سال حادث شده باشد. ازین رو است که پارسیان و ایرانیان از همان گاه و هنگام که دیگر اقوام و ملل سال را نو می‌کنند، به چشم‌ به راهی این عروس یکدانه و یگانه و یکه، بستر و سفره گسترانده، مهرش به جا می‌آورند؛ آب بر راه می‌زنند و آبادانی برپا می‌کنند، به آتور و در آذر نور و گرما می‌افروزند  و به چله‌ می‌نشینند به چشم‌ به راهی؛ “دی”‌شب را به روز می‌رسانند به امید غلبه نور به ظلمت، سورِ سوز آتش برپا می‌کنند و درخت می‌نشانند برجای دار و تبر و تیر و تخته تا برسد آن روزی که “روزِ روز” است؛ روزِ روزها یا همان Day Day که از آن یاد می‌شود.

نوروز آن نماد زندگی دوباره است که برخلاف تعبیر مستعمل “روز از نو، روزی از نو”، مزه و طعم تکرار و کهنگی و ملال را ندارد. اگرچه هزاران سال تکرار شود و دَوَران را می‌رساند اما دور و دوران آن دورانی باطل و به تعبیر “تسلسل بیهوده” نیست، که هر و دور و دورانی از آمدن مکرر نوروز، دوری پویا است که از نقطه آغاز که بر پایان منطبق است. در این دایره مینایی بالاتر و فراتر رفته از دو نقطه منطبق قبل رفته و در دور بعد که همانا سال بعد و سپسین و سال نویی است، دوری پویا را نوید می‌دهد. نوید نوروز _ این روزِ بهین و کهین_، نوید به امید امیدواران است به فرخندگی و خجستگی که شاید و باید و بایسته و شایسته است که این امید باشد، تا زندگی باشد. تا هستی باشد. تا هرآنچه هست، بر هستنده‌ها به نیکی‌ هست شود و هرآنچه نیست به بدی، همان به که نیست باشد و بماند. و آن هستنده برتر که این امید را دارد،  نوروز را بر ‌می‌کشد از میان تمام سرورها و فرخنده‌گی ها و جشن‌ها. چرا که نوروز برترین امید بر آن هستنده برتر _انسان_  است. که تا انسان هست، انسانی هست و انسانیت در تولدی دوباره و همواره و هماره خواهد بود.

ناز راز است، نازِ نو با  ناز روز

ناز نور و ناز نو با ساز و سوز

سور و سات جمعیت در پای او

ناز ناز است، ناز رسم و ناز رو

این‌چنین است  رمز و راز نوروز

منبع:ایلنا

شاهکار معماری دوره تیموری در تایباد

این روزها که کروناویروس امکان سفرهای نوروزی را ما گرفته، فرصتی است تا سفری مجازی به دیار تایباد داشته باشیم؛ مزار مولانا ابوبکر تایبادی یکی از شاهکارهای معماری دوره تیموری است.

 این روزها که کروناویروس امکان سفرهای نوروزی را ما گرفته، فرصتی است تا سفری مجازی به دیار تایباد، شهر علم و عرفان خراسان کهن داشته باشیم و از شاهکار معماری دوره تیموری که می‌توان از آن به عنوان یک سایت موزه شامل خود مجموعه به عنوان یک اثر تاریخی، گنجینه یادگاری‌ها به عنوان موزه خط و کتابت و آرامستان این مجموعه به عنوان موزه آرامستان که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، می‌شود.

مجموعه تاریخی مزار مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی در جنوب غرب شهر تایباد واقع شده است، این مجموعه عظیم از آثاری شامل مسجد تاریخی مولانا که در دوره شاهرخ تیموری (سال ۸۴۸ هجری قمری) به پاس ارادت خاندان تیموری به این عارف و عالم بزرگ قرن هشتم هجری قمری بنا شده است، قبرستان قدیمی تایباد که خود می‌تواند موزه آرامستانی باشد از شیوه تدفین اقوام مختلف نظیر باخرزی (بومیان شهرستان تایباد)، ازبک، تاجیک، افغان، قاینی، خوافی، ایماق و هزاره که هر یک در عین تشابه به یکدیگر با تفاوت‌های ریزی که از تاریخ گذشته آنان به ارث رسیده در کنار یکدیگر آرمیده اند، خانقاه و مزار شیخ زین الدین علی تایبادی، پدر مولانا و آب انبار تاریخی این مجموعه، تشکیل شده است.

تایباد

مهمترین بخش این مجموعه مسجد تاریخی مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی است که با شکوه و صلابت خاصی در میانه مجموعه خودنمایی می‌کند. این بنای شکوهمند به دستور شاهرخ تیموری و سرپرستی غیاث الدین پیر احمد خوافی و معماری زیبا و شاهکار قوام الدین و غیاث الدین شیرازی در جوار مزار مولانا ساخته شده است. آندره گدار شرق شناس شهیر فرانسوی در توصیف کاشی کاری‌های این بنای باشکوه در کتاب آثار تاریخی ایران آن را از نظر زیبایی در سطح کاشی‌های مسجد گوهرشاد می‌داند. این مسجد بهمراه مسجد جامع گوهرشاد مشهد، مسجد جامع هرات و مدرسه غیاثیه خرگرد خواف سرآمد آثار تاریخی دوره تیموری در حوزه فرهنگی هرات هستند.

تایباد

ویژگی‌های مسجد مولانا زین الدین ابوبکر تایبادی

مهم‌ترین ویژگی این بنای شکوهمند، کتیبه زیبا و منحصربه فردی است که گرداگرد این بنا به زیبایی هرچه تمامتر نقش بسته است. این کتیبه که با خط استادانه جلال الدین محمد بن جعفر قرار دارد. این کتیبه از این حیث منحصربفرد است که ۱۱ آیه ابتدایی سوره مبارکه کهف که نشان از زنده شدن پس از مرگ دارد، با خط زیبای ثلث و تزئینات ویژه آن بر روی سفال تراشیده شده و سپس بر کاشی معرق فیروزه‌ای نصب شده است. کاری که در نهایت به خلق یک شاهکار هنری و معماری انجامیده است. عبارت “خدا قادر است” به خط کوفی در قسمت بالای تمام طول این نوار تکرار شده است.

ویژگی دیگر این بنای باشکوه، در دل گنبدخانه آن نهفته است. در ازاره گنبدخانه این مسجد حدود سه هزار و ۵۰۰ قطعه سنگ با اشکال هندسی مختلفی به زیبایی تمام در کنار هم نشسته اند و از سال ۸۴۵ هجری قمری (سه سال قبل از اتمام ایوان رفیع مسجد) یادگاری‌هایی بر روی این سنگ‌ها با خطوط زیبای خوشنویسی از تعلیق، نستعلیق، شکسته نستعلیق، غبار و غیرهم وجود دارد. هرچند یادگاری نویسی بر روی بناهای تاریخی نوعی تخریب یاد می‌شود اما این گنجینه باشکوه حاوی تاریخ نویسی ها، اشعار و ابیات ویژه که در همین محل سروده شده و نگاشته شده، احادیث و آیات و دل نوشته‌هایی است که حاوی اطلاعات اجتماعی، مذهبی، ادبی و سیاسی مهمی است که انعکاسی از رویدادهای زمان خود هستند. ضمن آنکه بنابر بررسی‌های انجام شده، مردم عادی در تایباد همواره از نوشتن بر روی این سنگ‌ها خودداری می‌کردند و یادگاری‌ها از شخصیت‌های مهمی نظیر الغ بیک فرزند شاهرخ تیموری، شیخ عبدالصمد حارثی پدر شیخ بهایی، امیر علیشیر نوایی وزیر درباره تیموری، هنرمندان بزرگ خوشنویسی دوره‌های تیموری و صفوی نظیر میرزا شفیعای حسینی مبدع خط شکسته نستعلیق و چند ده هنرمند دیگر از جمله میرزا ارشد برنابادی از خطاطان به نام ایران در این بقعه وجود دارد. همچنین چند دست سانسکریت نیز در این مجموعه باقی است که منحصر بفرد است.

تایباد

دیگر ویژگی این مجموعه که در تمام مزارات عرفانی خراسان مشترک است، وجود درخت پسته کهنسال در کنار مقبره عارف است. درخت پسته مزار مولانا که هم عمر این بنا است، یکی از شاخصه‌های تاریخی مزار است که هنوز هم سایه بر مزار عارف پهن می‌کند. مشخص نیست چرا پسته در مزارات عرفانی خراسان وجود دارد، اما برخی روایات می‌گویند دلیل کاشت این درخت نخست عمر طولانی آن است که اسم عارف را به همراه خود نگه می‌دارد مانند “پسته مولانا” و دوم آن را در سمت راست می‌کاشتند تا در صبح هنگام بر مزار عارف سایه پهن کند و از هنگامه ظهر سایه ایوان مزار را می‌پوشاند و این همان وعده سایه بهشتی که خدا در قرآن برای بندگان داده است را تداعی می‌کند و سوم اینکه پسته هرچقدر بزرگ‌تر شود، شاخه‌هایش سر به سوی زمین خم می‌کنند و عارف باید که اینچنین باشد تا همگان از او به فیض رسند. اینکه چقدر این تاریخ شفاهی نزد مردم، مستند است به خود تاریخ می‌سپاریم.

تایباد

این مجموعه تاریخی در سال ۱۳۱۴ با شماره ثبت ۳۰۹ در فهرست آثار تاریخی ایران به ثبت رسیده است.

منبع:خبرگزاری مهر

گشت و گذاری در بزرگ‌ترین پل غیرخودرویی ایران

ما با همراهی شما در قالب این گزارش بازدیدی مجازی از بزرگ‌ترین پل غیرخودرویی ایران خواهیم داشت.

امسال به دلیل لزوم پیشگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا و قطع زنجیره انتقال این بیماری، مسئولان توصیه اکید کرده اند که از سفر نوروزی پرهیز شود.

البته ماندن در خانه هم برای خود مزیت‌هایی دارد؛ از جمله اینکه بیشتر کنار یکدیگر هستیم، می‌توانیم بیشتر مطالعه کنیم و فیلم ببینیم. فرصتی برای انجام کار‌های عقب افتاده داریم و مهمتر از همه اینکه در چنین شرایط بحرانی جامعه، سالم می‌مانیم تا بتوانیم دوباره در تعطیلات تابستانی با خیال راحت چمدان سفر ببندیم و به هر کجای این سرزمین پهناور در نهایت آرامش و لذت سفر کنیم.

حال با این وصف، شاید بد نباشد که در خانه و پای سایت ما کمی گردشگری مجازی کنید. ما در این گزارش به معرفی یکی از جاذبه‌های گردشگری چند سال اخیر تهران پرداخته ایم که شاید یکی از گزینه‌های سفر شما در تعطیلات تابستان ۹۹ و بعد از شکست کرونا باشد.

پل

پل طبیعت

در سال‌های اخیر گروهی از کارشناسان عرصه طراحی و معماری به فکر افزودن جذابیت‌های گردشگری شهر تهران افتادند تا بتوانند شهری را که بیشتر به دود و ترافیک‌ معروف بود به یک مقصد گردشگری جذاب‌تر از گذشته تبدیل کنند. آنها با طرح پروژه‌ای به نام ساخت ۷ پل عابر پیاده در اراضی عباس‌آباد،هدف خود را پیگیری و اجرایی کردند. یکی از پل‌هایی که در قالب این پروژه در اراضی عباس‌آباد ساخته شد با نام پل طبیعت شناخته می‌شود. این پل که با طول ۳۰۰ متر و وزن ۲۰۰۰ تن از عرض بزرگراه مدرس می‌گذرد و بوستان‌های طالقانی و آب و آتش را به هم وصل می‌کند، بزرگ‌ترین پل غیرخودرویی ایران به حساب می‌آید.

پل

پل

پل طبیعت با این نام شناخته شد، زیرا دو فضای سبز را به هم پیوند داده است. لیلا عراقیان، سحر یاسایی و علیرضا بهزادی در طراحی این پل از معماری پل‌های ایرانی، چون پل خواجو الهام گرفته‌اند. او با این الهام پلی را طراحی کرد که با فرمی درختی کاملا با محیط زیست و طبیعت سازگار است. نمونه مشابه چنین پلی را می‌توان در پارک‌های ملی و طبیعی فرانسه، کانادا، هلند، بلژیک، مالزی و استرالیا دید.

پل

پل

پل طبیعت در مکانی قرار گرفته که می‌توان از بالای آن تمامی شاهراه‌های تهران از جمله بزرگراه‌های مدرس، همت، حقانی و رسالت را به خوبی دید.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

پیام‌آوران بهار، چهره‌های نمایشی نوروز

پیام آوران نمایشی نوروز مثل میرنوروزی و حاجی فیروز، بخش کوچکی از هنرهای نمایشی هستند که باید سهم آنها را  در دیرینگی و سابقه‌شان جستجو کرد. چهره‌هایی که گاه با  بذله‌گویی و حرکات نمایشی با مایه‌هایی از رقص و آواز رنگ غم می‌زدایند و پیک بهار می‌دهند یا با جابه جایی قوانین طبقاتی و با نوعی نمایش کمدی  فرصتی برای نقد و حسابرسی می‌یابند.

حاجی فیروز شناخته‌ شده‌ترین چهره نمایشی است که در ایران پیام‌آور نوروز است. نوروز امسال که به سختی در حال عبور از پیچ تند کرونا هستیم، حاجی فیروزها هم کمتر ظاهر شدند و خبری از نمایش‌های خیابانی هرساله نبود. نمایش‌های که در پس و پیش گذرها و گاهی میدان‌ها، بداهه و بی هیچ مقدمه‌ای تنها با چهره‌های سیاه و لباس‌های  سرخ، آمدن بهار را بشارت می‌دادند.

دیروز هفتم فروردین گرامی‌داشت هنرهای نمایشی بوده است. چهره‌های نمایشی نوروزی، مهمان‌های دیرینه بهاری هستند که همین روزها در عرصه عمومی ظاهر می‌شوند و مژده آمدن نوروز را می دهند. نوروز امسال اما با هر سال توفیر زیادی داشت؛ چهره‌های نمایشی و قدیمی نوروز هم با مهمان ناخوانده غافلگیر شدند. پیام آوران نوروز که سالی یک بار با دایره زنگی و آواز، بهانه‌ای برای شادی و بذله‌گویی داشتند امسال از ترس کرونا کمتر در خیابان‌ها و گذرها دیده می‌شدند.

کارکترهای کهن نمایش‌های نوروزی

روز هنرهای نمایشی در آستانه بهار فرصتی برای گرامی‌داشت چهرهای نمایشی نوروزی به دست داده است. چهره‌هایی چون حاجی فیروز  و میرنوروزی که پیوندی ناگسستنی با نوروز و آمدن بهار دارند.

طلاییه رویایی، دانش آموخته پژوهش هنر و عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی در گفت و گو با ایرنا بیشتر از کارکترهای کهن نمایش‌های نوروزی می‌گوید: چهرهای نمایشی‌ای که پیک نوروزی‌اند و هنوز هم وجود دارند حاجی فیروزها هستند. حاجی فیروز و عروسک مبارک در خیمه شب بازی  تغییر شکل یافته همان«سیاه»در نمایش‌های سیاه بازی هستند.

اشاره رویایی به سیاه بازی همان نمایش های کمیک ایرانی معروف به «روحوضی» ست که درآن ارباب و غلامی  با آواز و موسیقی و با مایه هایی ازطنز به موضوعات اجتماعی و سیاسی می پردازند.

رویایی در ادامه با اشاره به چهره سیاه و لباس قرمز حاجی فیروز این شخصیت نمایشی را در پیوند با نمایش سیاه بازی،پیام آور صلح و شادی  خواند  و گفت: در نمایش‌های سیاه بازی شخصیت «سیاه» یک شخیت معترض و بذله گوست که بسیار باهوش، زیرک و هوشمند است.

این پژوهشگر هنر می‌گوید چه مبارک در خیمه شب بازی و چه سیاه در در سیاه بازی موجودات هوشمند و درعین حال  انگار وجدان بیداری هستند که همه چیز را می‌دانند و می‌بینند و با طنز آنها را آشکار می کنند.رویایی، حاجی فیروز را هم در پیوند با «سیاه»و «مبارک » می‌داند که  در آستانه بهار پیام آور نوروز است وبا رقص و آواز در محله ها و روستاها  بشارت سال نو را می‌دهد. شخصیت دوست داشتنی‌ای که از نگاه او برای اینکه بار مسئولیت  این پیام شادی را برساند به درستی انتخاب شده است.

نمودی دیگر از کارناوال باختینی در میرنوروزی

این عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی با اشاره به آیین کهن «کوسه برنشین »در آستانه بهار از میرنوروزی به عنوان نمایشی دیگر از آیین‌های نوروزی یاد کرد و افزود:  نمایش دیگر که در مورد نوروز وجود دارد جشن میر نوروزی است که به اشکال مختلف و در جاهای مختلف برگزار شده است. میرنوروزی  یک جشن باستانی ست و به شکلی همتاهایی در تاریخ و در سراسر دنیا دارد. جشنی است که درآن برای دوره ای کوتاه همه چیز به هم می ریزد و جابه جا می شود.

وی با اشاره به میرنوروزی، به عنوان یکی از آیین های درحال فراموشی افزود: در میرنوروزی مثل همه نمایش‌های از این دست، یک جور در هم ریختگی طبقاتی و جایگاه اجتماعی وجود دارد؛ یعنی یک آدم عامی که به طور معمول هم از اقشار محروم جامعه بوده را چند روز به عنوان  پادشاه و امیر یک منطقه انتخاب می کنند و او هر حکمی را در این چند روز بدهد باید اجرا شود.

رویایی این شعر حافظ که «چو گل از غنچه بیرون آی، که بیش از چند روزی نیست حکم میر نوروزی» را یکی از استنادهایی می داند که به قدمت برگزاری میرنوروزی در ایران اشاره می کند.

وی در ادامه از تحلیل های دیگری می‌گوید که درباره میرنوروزی مطرح است: حکم کردن‌های میرنوروزی به طور معمول بر اساس این بوده که شادی و خنده باشد و بیشتر کسانی هم که به عنوان دست‌یاران میر انتخاب می‌شدند آدم‌های بذله گویی بودند اما تحلیل های دیگر هم وجود دارد.این در هم ریختگی به شکلی  گفتگوی «کارناوال باختینی» را  نشان می دهد که در ایران هم بوده است.

رویایی در این‌ باره افزود: در این جشن‌ها تمام قوانین از پیش تعیین شده به هم می‌ریخت  و از این به هم ریختگی یک آنارشی و اقتدارگریزی بوجود می‌آمد که برای مردم در نوروز مفرح بوده است.

وی پیام شادی‌بخش نوروز و بهار با روایت حاجی فیروز و میر نوروزی را در گستره فرهنگی ایران بزرگ بیشتر مختص ایران می بیند که در کمتر جایی در کشورهای گستره نوروز تا این حد جدی گرفته شده باشند. اما بر این باور است که وقتی از نوروز صحبت می کنیم در واقع از یک ایران بزرگ صحبت می کنیم که بنا به  شرایطی که در تاریخ بوجود آمده تکه تکه شده است و نوروز می تواند عامل وحدت ایران با کشورهایی مثل  تاجیکستان و افغانستان باشد.

نوروزخوانی و هنرهای نمایشی خیابانی

شاهین سپنتا پژوهشگر جشن‌هایی ایرانی بر این باور است که نوروزخوانی به سبک حاجی‌ فیروزیکی از نمونه‌های جذاب هنرهای نمایشی خیابانی در ایران است که نیازمند توجه و بازآفرینی بیشتر است.

وی در این‌ باره به خبرنگار ایرنا گفت:  حاجی فیروز چهره‌ای نمادین و پیک نوروز است که هر سال در آستانه نوروز مردم را با ترانه‌هایش شاد می‌کند. پیک نوروزی «حاجی فیروز»در اصل همان «تموز» و یا «رپیتوین» در فرهنگ ایران کهن است که با دیو سرما ستیز می‌کند و بر او چیره می‌شود، از این روی او را «پیروز» می‌نامند.

وی در ادامه افزود: «پیروز» از دیرباز صفت نوروز و به معنی خوش و خرم وکامیاب بوده است و از این روی پیک بهار را نیز ایرانیان «پیروز»یا «فیروز» نامیده‌اند.حاجی فیروز با چهره سیاه، تن‌پوش سرخ، سازی در دست و ترانه‌های شادمانه بر لب، همچون توز یا دوموزی نویدبخش گرم شدن زمین و بهار است و مردم در کوی و برزن به پیشواز حاجی فیروز و ترانه‌های شادمانه‌اش می‌روند و به پاس شادی‌افزایی، به او «شادباش» و «نورروزانه» می دهند.

منبع:ایرنا

گذری تاریخی در شهرک غزالی

پیشنهاد ما به شما این است که پس از شکست کرونا از شهرک تلویزیونی سینمایی ایران (علی حاتمی) بازدید کنید.

امسال به دلیل لزوم پیشگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا و قطع زنجیره انتقال این بیماری، مسئولان توصیه اکید کرده اند که از سفر نوروزی پرهیز شود.

البته ماندن در خانه هم برای خود مزیت‌هایی دارد؛ از جمله اینکه بیشتر کنار یکدیگر هستیم، می‌توانیم بیشتر مطالعه کنیم و فیلم ببینیم. فرصتی برای انجام کار‌های عقب افتاده داریم و مهمتر از همه اینکه در چنین شرایط بحرانی جامعه، سالم می‌مانیم.
سالم می‌مانیم تا بتوانیم دوباره در تعطیلات تابستانی با خیال راحت چمدان سفر ببندیم و به هر کجای این سرزمین پهناور که خواستیم سفر کنیم؛ در نهایت آرامش و لذت.
حال با این وصف، شاید بد نباشد که در خانه و پای سایت ما کمی گردشگری مجازی کنید. ما در این گزارش به معرفی یکی از جاذبه‌های گردشگری تهران پرداخته ایم که شاید بتواند یکی از گزینه‌های سفر شما در تعطیلات تابستان ۹۹ و بعد از شکست کرونا باشد.

شهرک تلویزیونی سینمایی ایران (علی حاتمی)

علی حاتمی، کارگردان و، ولی الله خاکدان در سال ۱۳۵۸ طراح صحنه طرح تولید سریالی با مضمون تاریخ سیاسی معاصر ایران را مطرح کردند. طرح اولیه این سریال در سال ۱۳۵۵ با نام جاده ابریشم نوشته شده بود، اما سریال با نام هزاردستان ساخته شد.
هم‌زمان با ساخت این سریال که نیاز به شرایط جغرافیایی و شهری مناسب دوران اوایل قرن چهاردهم شمسی داشت، احداث شهرک سینمایی با طراحی خاص در اراضی کناره بزرگراه تهران کرج آغاز شد. این شهرک به همت علی حاتمی یادآور تهران قدیم است. در آن می‌توان مکان‌هایی، چون میدان توپخانه، ساختمان شهرداری، ساختمان عدلیه، خیابان لاله‌زار، خیابان اکباتان، جواهرفروشی قازاریان و گراند هتل را دید.

شهرک-غزالی

شهرک-غزالی

علاوه بر نما‌های مربوط به تهران قدیم، نما‌هایی از باشتین و سبزوار نیز در شهرک تلویزیونی سینمایی ایران (علی حاتمی)  دیده می‌شوند. این شهرک سینمایی یادآور تولید فیلم‌هایی، چون شیخ مفید، سربداران، کارآگاه علوی، مریم مقدس، کفش‌های میرزا نوروز و تختی است.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

با این گزارش مهمان پادشاه نروژ شوید

«اسلو» پایتخت «نروژ» در قرن یازدهم میلادی توسط امپراتور هارالد هاردروه تأسیس شد. در زمان های قدیم، این شهر چندین بار سوخت اما هر بار قوی تر از گذشته ظاهر شد. برای رسیدن به این شهر حوزه اسکاندیناوی، از سمت مرکز اروپا، از آن جاده هایی رد می شوید که قبلا در تلویزیون دیده و هوس کرده بودید که روزی از آن گذر کنید؛ جاده هایی که مانند پل از فراز آب دریا رد می شوند و رنگ های آبی و سبز دو طرف آن ها را احاطه کرده است.

به گزارش ایسنا، اسلو درواقع در شمالی ترین انتهای اوسلوفورد قرار دارد و حدود ۴۰ جزیره بزرگ و کوچک را در محدوده خود شامل می شود. آب و هوای منطقه، معتدل و مرطوب است. از این رو، از آنجا که هوا در اسلو دلپذیر است، گردشگران در طول سال از پایتخت نروژ دیدن می کنند. نروژ هرچند عضو اتحادیه اروپا نیست اما در حوزه شینگن قرار دارد؛ هرچند واحد پولش هم به جای یورو، کرون نروژ است.

بیشتر اسلو از جنگل تشکیل شده است. این شهر هرچند پایتخت یک کشور است اما جنگل گسترده دست نخورده، هسته شهری را احاطه کرده است. این جنگل که به نام اسلوماکارا شناخته می شود، در برابر اکثر اشکال توسعه محافظت می شود و دربرگیرنده گونه هایی از جمله سیاه گوش، گرگ و گوزن است. ممکن است نروژ یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت و گاز در جهان باشد، اما پایتخت سبز اروپا برای سال ۲۰۱۹ نیز شناخته شده است. بر این اساس، در آخر هفته ها، افراد محلی برای پیاده روی در تابستان و اسکی پیمایی در زمستان، به مسیرهای پیاده روی جنگل اطراف شهر می روند.

یکی دیگر از ویژگی های منحصر به فرد این شهر این است که جایزه صلح نوبل هر ساله در اسلو اهداء می شود.

نروژ
نمای بیرونی ساختمان محل اهداء جایزه صلح نوبل
نروژ
جایزه صلح نوبل در این سالن اهداء می شود

اسلو در سال ۱۹۵۲ میزبان بازی های المپیک زمستانی بود. نروژ با ۱۶ مدال در صدر جدول مدال ها قرار گرفت که از این میان ۷ مدال، طلا بود. ایالات متحده آمریکا و فنلاند در رتبه های بعدی قرار گرفتند.

در حالی که مرکز شهر و بیشتر مناطق مسکونی در سرزمین اصلی نروژ قرار دارد، اسلو بسیاری از جزایر را در محدوده شهر خود جای داده است. تعدادی از این جزیره ها را از طریق کشتی مسافری که یک بار در ساعت در فصل شلوغ تابستان اجرا می شود، می توان دید. بسیاری از افراد محلی، کلبه های کوچکی در جزیره ها دارند که یا آنها اجاره می دهند، یا تعطیلات ژوئیه خود را در آنجا می گذرانند.

یکی از ویژگی های اسلو در تابستان این است که نزدیک نیمه شب هم آفتاب در کوی و برزن آن حضور دارد. این وضعیت در زمستان، برعکس می شود.

نروژ
تابش خورشید بر ساختمانی در اسلو در ساعت 23 یک روز تابستانی
نروژ
رنگ و روی خیابانی در اسلو، ساعت حدود نیمه شب در تابستان
نروژ
نقطه ساحلی در دل شهر
نروژ
نقطه ساحلی در دل شهر
نروژ
ساختمان تئاتر ملی

اسلو انواع و اقسام موزه را در خود دارد؛ مهم‌ترینش موزه ملی اسلو که آثار گرانبهایی چون تابلو «جیغ» ادوارد مونش در آن نگهداری می‌شود و به‌نمایش گذاشته شده است.

نروژ

نروژ
پارک ساحلی در دل شهر

یکی از جاذبه های گردشگری اسلو، کاخ پادشاه نروژ است. این کاخ در دل پارکی قرار دارد که ورود به آن مجاز است. درواقع هر فردی می تواند به حیاط کاخ شاه هارالد پنجم وارد شود و در اطراف ساختمان محل اقامت او قدم بزند.

منبع:ایسنا

نروژ
حیاط کاخ پادشاه نروژ
نروژ
مانند دیگر شهرهای اروپای شمالی، در اسلو نیز دوچرخه سواری رونق دارد
نروژ
مجسمه ساخته شده با مواد اولیه بازیافتی در مرکز شهر
نروژ
حس خوب در پایتخت ساحلی

به استکهلم ،ونیز اسکاندیناوی سفر کنید

قدمت شهر قدیمی استکهلم به سال های ۱۲۰۰ میلادی باز می گردد. این بخش از پایتخت سوئد به خودی خود یک موزه دیدنی است که بسیاری از گردشگران در اولین توقفشان در شهر استکهلم از آن ‏دیدن می کنند. اینجا بهترین جایی است که فرهنگ و تمدن این شهر را در آن می توان دید. بسیاری از جاذبه های دیدنی شهر در ‏اینجا جمع شده اند؛ از جمله کلیسای استکهلم ، موزه نوبل و کاخ سلطنتی. ‏ ‏‏‏

به گزارش ایسنا، استکهلم که اغلب به نام “ونیز شمال” (کشورهای شمال اروپا و اسکاندیناوی) خوانده می شود، در خروجی دریاچه مولار به بالتیک، در تعدادی از جزیره ها و شبه جزیره ها قرار دارد. جذابیت این مکان، در هم آمیزی زمین و آب نهفته است؛ درواقع الگوی پیچیده آبراه هایی که شهر را در بر می گیرند. موزه ها، تئاترها ، گالری ها و پارک های پر زرق و برق، در دل همین فضا قرار دارند.

این شهر دارای شبکه ای کارآمد از خطوط دوچرخه است. مردم محلی با افتخار از این شهر به عنوان “شهر زنده” یاد می کنند، زیرا بخش بزرگی از جمعیت جهان وطنی در مناطق مرکز شهر زندگی می کنند.

سوغات و هدایای یادگاری زیادی در شهر قدیمی وجود دارد. هنگامی که از طریق یک هزارتوی خیره‌کننده، در گذرگاه های باریک و پر پیچ و خم سرازیر می شوید، به دوران قرون وسطی منتقل شوید.

سوئدجزو اتحادیه اروپا و منطقه شینگن است اما واحد پول آن یورو نشده، بلکه همچنان کرون سوئد است.

کاخ پادشاهی سوئد در حاشیه دریا،  یکی از جاذبه های گردشگری استکهلم است. این کاخ دارای بیش از ۶۰۰ اتاق و چندین موزه است. قدمت آن به قرن ۱۸ میلادی باز می گردد و به سبک باروک ساخته شده است. علاوه بر بازدید از وسایل سلطنتی، تغییر روزانه نگهبانان سلطنتی هم از جذابیت هایی است که هر مسافری نباید آن را از دست بدهد.
تالار شهر که در حاشیه آب قرار دارد ، در تصاویر و کارت پستال های بی شماری از استکهلم، یکی از نمادین ترین ساختمان های استکهلم است. این تالار در سال ۱۹۲۳ میلادی ساخته شده و نمایشگاه های معتبر سالانه نوبل در آن برگزار می شود.

منبع:ایسنا

محوطه حیاط کاخ سلطنتی

۱۰ موزه علمی برتر جهان کدامند؟

موزه‌ها مکان‌های خاصی هستند که در آن مجموعه‌ای از آثار باستانی و صنعتی و اشیاء با ارزش را به معرض نمایش می‌گذارند، گفته می‌شود. گونه‌های زیادی از موزه وجود دارد از مجموعه‌های بزرگ در شهرهای بزرگ که انواع مجموعه‌ها را پوشش می‌دهد تا موزه‌های کوچک که یک یا چند دسته خاص را شامل می‌شود. این دسته‌ها شامل هنرهای زیبا، هنر کاربردی، صنایع دستی، باستان‌شناسی، مردم‌شناسی، قوم‌شناسی، تاریخ، تاریخ فرهنگی، تاریخ نظامی، علم، فناوری، موزه کودکان، نقشه، تاریخ طبیعی، سکه‌شناسی، گیاه‌شناسی، علوم طبیعی و تمبرشناسی، کاخ موزه‌ها می‌باشد.

 در میان انواع مختلفی از موزه‌ها که در سراسر جهان وجود دارند دسته‌ای از موزه‌ها به نام موزه‌های علمی وجود دارند که ممکن است کمتر به آنها توجه شود طی این خبر قصد داریم ۱۰ مورد از بهترین موزه‌های علمی جهان را معرفی کنیم.

۱. موزه “تاریخ طبیعی” لندن

موزه-علمی

موزه “تاریخ طبیعی”(Natural History) لندن یکی از بهترین موزه‌های علمی جهان است. این موزه یکی از قدیمی‌ترین و مشهورترین موزه‌های علمی جهان است.

این موزه با داشتن نمایشگاه‌های هیجان انگیز به یکی از جاذبه‌هایی تبدیل شده است که بازدید آن به هر کسی که به لندن سفر می‌کند، توصیه می‌شود. این موزه نخستین بار در سال ۱۸۸۱ افتتاح شد و سالانه حدود پنج میلیون بازدیدکننده را به خود اختصاص می دهد. موزه تاریخ طبیعی لندن یکی از سه موزه بزرگ در خیابان اکسیبیشن رود در کنزینگتون جنوبی، لندن است.

موزه تاریخ طبیعی لندن متشکل از ۷۰ میلیون نمونه از پنج بخش زمین‌شناسی شامل: گیاه‌شناسی، حشره‌شناسی، کانی‌شناسی، دیرینه‌شناسی و جانورشناسی است. در این موزه یک بخش برای شناسایی، حفاظت و آرایه‌شناسی آلفا ایجاد شده‌ است. با توجه به قدمت موزه بسیاری از مجموعه‌های موجود توسط چارلز داروین جمع‌آوری شده‌ است. دانش آرایه‌شناسی آلفا(Alpha Taxonomy) یا آرایه‌شناسی زیستی که در بسیاری از مواقع برای سادگی، تنها آرایه‌شناسی(Taxonomy) خوانده می‌شود، دانشی است که با یافتن، شناسایی، نامگذاری، توصیف و رده‌بندی جانداران سر و کار دارد. کتابخانه این موزه شامل تعداد زیادی از کتاب‌ها، مجلات، نسخه‌های خطی و مجموعه‌ها و تحقیقات گروه‌های علمی است.

۲. موزه “اکسپلوراتوریوم”(Exploratorium) سانفرانسیسکو

موزه-علمی

موزه اکسپلوراتوریوم در سان‌فرانسیسکو پر از نمایشگاه‌های جذاب و آموزشی است. نام مستعار این موزه “خانه علمی سرگرم کننده”(he Scientific Fun House) نام دارد زیرا تجربه بسیار متفاوتی را برای بازدیدکنندگان به ارمغان می‌آورد.

معماران این موزه را به گونه‌ای طراحی کرده‌اند که به نوعی بیننده را به چالش خواهند کشید و بازدیدکنندگان در هر بخش با فضایی عجیب، شگفت انگیز و مهیج روبرو خواهند شد. ماموریت اصلی آن ایجاد دانشمندان جوان است تا به آنها اجازه دهد ببینند علم چقدر هیجان انگیز است.  این موزه در سال ۱۹۶۹ توسط “فرانک اوپنهایمر” فیزیکدان اهل ایالات متحده تأسیس گردید.

۳. موزه “حمل و نقل” سوئیس

موزه-علمی

موزه حمل و نقل سوئیس(The Swiss Museum of Transport) در لوسرن سوئیس واقع شده است و در آن می‌توان انواع وسایل حمل و نقل تاریخی را مشاهده کرد. این موزه برای علاقمندان به خودرو، قطار، هواپیما و کلیه وسایل نقلیه می‌تواند بسیار جذاب و دیدنی باشد.

موزه حمل و نقل سوئیس در سال ۱۹۵۹ افتتاح شد و به سرعت به محبوب ترین موزه سوئیس تبدیل شد. اما همه آثار موجود در این موزه در مورد علم و فناوری نیست و مجموعه بزرگی از آثار “هانس ارنی”(Hans Erni) گرافیست و نقاش مشهور سوئیسی نیز موجود است. در کنار این مجموعه چندین جاذبه دیگر در این موزه از جمله یک آسمان‌نما، یک سینما با فرمت بزرگ و یک عکس هوایی در مقیاس ۱: ۲۰،۰۰۰ از سوئیس نیز وجود دارد.

آسمان‌نما یا اخترسرا تالاری است که یا برای ارائهٔ مباحث آموزشی دربارهٔ اخترشناسی و آسمانِ شب یا برای آموزشِ ناوبریِ فلکی استفاده می‌شود. همچنین در آن نمایی از ستارگان و سیاره‌ها و دیگر پدیده‌های آسمانی برای منظورهای آموزشی یا سرگرمی نمایش داده می‌شود.

۴. موزه ملی “هوافضا” واشنگتن

موزه-علمی

موزه ملی هوافضا(National Air and Space Museum) یکی از مراکز فرهنگی ایالات متحده آمریکا است. این موزه ملی در شهر واشنگتن قرار دارد و در سال ۱۹۱۸ افتتاح شد. این موزه متعلق به موسسه اسمیتسونین است. موزه ملی هوا و فضا در واشنگتن دی.سی یکی از بهترین موزه‌های علمی جهان است. همچنین یکی از بهترین موزه‌های تاریخ هواپیمایی و پرواز در جهان است. نمایشگاه‌های داخل موزه به گونه ای است که بازدیدکنندگان تصور می‌کنند در حال تجربه یک تور در فضا هستند. افرادی که عاشق علم و فن آوری، به خصوص حمل و نقل هوایی هستند بازدید از این موزه برای آنها بسیار لذت بخش خواهد بود.

۵. موزه “شهر علم و فناوری” پاریس

موزه-علمی

موزه شهر علم و فناوری(City of Science and Industry) در شهر پاریس واقع شده‌ است و  در حال حاضر بزرگترین موزه علم و صنعت اروپا می‌باشد.

این مجموعه شامل سالن‌های متعدد برای نمایش فناوری و علم به زبان ساده، سینما سه بعدی و پارک “لاویلت” است. این موزه در ۱۳ مارس ۱۹۸۶ افتتاح شد. این موزه دارای نمایشگاه‌های جذاب بسیاری است که شامل اکتشاف، پزشکی، فضا، گیاه شناسی و صنعت می‌شوند. همچنین دارای یک آسمان نمای جذاب، یک زیر دریایی، تئاتر آی مکس و زمین بازی کودکان است. این موزه سالانه پنج میلیون بازدید کننده دارد و یکی از محبوب‌ترین جاذبه‌های پاریس است. مأموریت این موزه گسترش دانش علمی و فنی در بین عموم به ویژه جوانان و ارتقای علاقه عموم به علم، تحقیقات و صنعت است.

۶. موزه “یونیورسم” در سوئد

موزه-علمی

موزه “یونیورسیوم”(Universeum ) در گوتنبرگ، سوئد می‌تواند بهترین موزه برای گشت و گذار در یک موزه همراه با خانواده باشد.

این موزه که در سال ۲۰۰۱ افتتاح شد بهترین مکان برای کودکان محسوب می‌شود و شامل نمایشگاه‌ها، نمایش‌های تعاملی و آکواریوم است. همچنین درون این موزه یک پل وجود دارد که در دو طرف آن همانند جنگل است و میتواند این موضوع برای کودکان و حتی برای خانوادهایشان نیز جذاب و دیدنی باشد. همانطور که در وبسایت این موزه گفته شده موزه یونیورسیوم مکانی است که سرگرمی در آن منجر به کسب دانش می‌شود. بازدید از این موزه  یک ماجراجویی هیجان انگیز خواهد بود.

۷. موزه “آلمان”

موزه-علمی

“موزه آلمان”(Deutsches Museum) بزرگ‌ترین موزه علوم و فناوری جهان است که در شهر مونیخ آلمان واقع شده‌است.

این موزه در تاریخ ۲۸ ژوئن ۱۹۰۳ میلادی، تأسیس شد. در این موزه ۲۸ هزار شی از ۵۰ حوزه مختلف علوم فنی و طبیعی به نمایش گذاشته شده‌ است. گستردگی نمایش ابزارهای علمی و برنامه‌های آموزشی موزه آلمان، سالیانه بیش از یک میلیون و پانصد هزار نفر بازدیدکننده را به سوی خود می‌کشاند. برخی از قدیمی‌ترین نقاشی‌های روی غار جهان در این موزه قرار دارد. قطعا بازدید از این موزه یک تجربه بی‌نظیر خواهد بود.

۸. موزه “علوم” لندن

موزه-علمی

موزه علوم بخشی از موزه ملی علم و صنعت است که در کنزینگتون جنوبی، لندن واقع شده است.

این موزه در سال ۱۸۵۷ افتتاح شد و امروزه از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری لندن است، بطوری که سالانه ۳.۳ میلیون نفر از این موزه بازدید می‌کنند. موزه علوم لندن در سال ۲۰۱۷ میلادی صد و شصتمین سالگرد خود را جشن گرفت. این موزه شامل مجموعه‌ای فوق العاده از یادگارهای انقلاب صنعتی از جمله “موشک جورج استفانسن”(George Stephensen’s Rocket) است. یکی از نمایشگاه‌های اخیری که در آن برگزار شد، نمایشگاه “ربات‌ها” بود که نمودار کامل تکامل ربات را طی آن نشان دادند.

۹. موزه “علم و فناوری” شانگهای

موزه-علمی

“موزه علوم و فناوری شانگهای”(Shanghai Science and Technology Museum) در چین بسیار جذاب است.

موزه علوم و فناوری شانگهای در چین با ۱۳ نمایشگاه دائمی از “جهان ربات ها” گرفته تا “سرزمین رنگین کمان کودکان” از بزرگترین موزه‌های جهان به شمار می‌رود. این موزه دارای چهار تئاتر بزرگ علمی است. این موزه در سال ۲۰۰۱ افتتاح شد و مرحله نهایی ساخت آن در سال ۲۰۱۰ به پایان رسید و اکنون این موزه به یکی از پر بازدیدترین جاذبه‌های این شهر تبدیل شده است.

۱۰. موزه “میرایکان” توکیو

موزه-علمی

موزه میرائیکان (Miraikan) یک نوع موزه علمی است که در منطقهٔ کوتو در توکیو، پایتخت ژاپن واقع شده‌ است. این موزه در سال ۲۰۰۱ افتتاح شد و نمایشگاه‌های رباتیک بسیاری در آن برگزار می‌شوند و علاوه بر آن نیز فعالیت‌های مربوط به اندازه گیری لحظه‌ای از فعالیت لرزه‌ای کشور ژاپن، الگوهای آب و هوا و دمای اقیانوس نیز در آنجا انجام می‌شود.

منبع:ایسنا

آشنایی به خانه-موزه بتهوون در شهر بن آلمان

به محض ورود می‌خواهند که دوربین، گوشی و هر چیزی که می‌توان با آن تصویری از موزه «بتهوون» ثبت کرد را تحویل دهیم، همه را داخل کیسه‌ای پارچه‌ای می‌گذارند و آویزان می‌شود پشت در ورودی موزه.
این‌جا پلاک ۲۰، خیابان بونگاس در شهر بن، خانه یا موزه “بتهوون”، جایی نزدیک به «میدان بازار» بُن یا همان آلمان غربی سابق، که شاید یکی از محل‌های قابل نشانه‌گذاری برای رسیدن زودتر به این مکان تاریخی یعنی محل تولد بتهوون بزرگ باشد.

ساختمان خانه یا همان موزه بتهوون را حدود سال ۱۷۰۰ میلادی ساخته‌اند و امروز یکی از ۱۰۰  جاذبه گردشگری پربازدید آلمان و ۱۰ جاذبه گردشگری پربازدید شهر «بُن» محسوب می‌شود. مکانی تاریخی که ازدهم ماه می ۱۸۹۳ میلادی (۲۰ اردیبهشت ۱۲۷۲) آغاز به کار کرد و امروز بزرگترین مجموعه از آثار بتهوون در جهان است.

بتهوون

بازدید از خانه موزه حدود یک ساعت زمان نیاز دارد، طبقه اول و دوم را را به اسناد و تصاویر نقاشی شده او اختصاص داده‌اند و طبقه سوم وسایل شخصی اوست. از پیانو گرفته تا نت‌های موسیقی و دست خط‌های بتهوون از نت‌هایی که می‌نوشته، شاید حتی از سال ۱۸۰۵ وقتی برای نخستین بار «اپرای فیدیلیو» را – که داستانی از ماجراهای روی داده حین انقلاب فرانسه بود – نوشت و آن را اجرا کرد و به واسطه‌ی نقد منتقدانش، سال‌های بعد بارها این قطعه اپرا را بازنویسی کرد.

صدا پخش شده در اتاق‌ها و سالن‌های موزه، همه با الهام از کارهای اوست و این که با زمزمه‌ی این نت‌های موسیقی قرار باشد ویالون مخصوص او را که در ویترینی قرار داده شده، ببینیم. بیشتر بازدیدکنندگان زیادی ترجیح می‌دهند دقایقِ بیشتری از دیدن بقیه آثار را پشت این ویترین سپری کنند.

بتهوون

علاوه بر صدا سمفونی‌های بتهوون، سمفونی دیگری با حضور هر کدام از بازدیدکنندگان در خانه موزه هم به گوش می‌رسد، صدا چوب‌های این خانه‌ی چوبی زیر بازدیدکنندگان که برای برخی شاید قدری آرامش فضا را به هم بریزد.

آثار زیادی در خانه موزه به نمایش در نیامده‌اند، اما باز هم دل‌مان می‌خواهد دست کم یک فریم عکس از آن فضا را میهمان موزه‌های ایرانی کنیم اما اجازه‌ تصویربرداری در این خانه موزه داده نمی‌شود و حتی اگر متوجه شوند که کسی در حال عکاسی یا فیلم‌برداری است، او را جریمه می‌کنند، قانونی که دست کم ما چیزی از آن سر در نیاوردیم. شاید به هاطر فروش محصولات جانبی موزه به گردشگران و شاید هم برای حفاظت بهتر از این بنای تاریخی و ارزشمند آلمانی‌ها.

بتهوون

از سوی دیگر، راه چاره‌ای برای درآمدزایی موزه‌ای خود دارند. همه‌ی این سوغات‌ها را می‌توان در مرکز انتشاراتی موزه خریداری کرد، در کنار سی دی سمفونی‌های او و تصاویر زیادی که به صورت کارت پستال نه فقط از خانه موزه بتهوون که از اثار تاریخی «بُن» به نمایش در امده‌اند، بلکه از قلم‌های سیاهی که روی بدنه‌شان را نت‌های موسیقی بتهوون پر کرده تا تصاویر مگنتی این موسیقیدان، جعبه‌های موزیکال و گرامافون‌های کوچکی را هر کدام می‌توان به عنوان یک سوغات فرهنگی به کشورهای مختلف برد.

شاید بتوان خانه موزه را یک مجموعه کامل از بتهوون در این شهر کوچک دانست. در کنار فضا موزه‌ای، مراکز تحقیقاتی مانند آرشیو بتهوون، سالن کنسرت، یک کتابخانه و انتشاراتی نیز قرار گرفته‌اند.

منبع:اسکان

بتهوون

سربازان نامرئی مانع ورود به برج آل زیار گلستان شدند

گلستان با جاذبه های تاریخی فراوان، همه ساله پذیرای گردشگران زیادی است اما با شیوع کرونا این سفرها ممنوع شده لذا در دنیای مجازی گشت و گذاری در برخی از این اماکن خواهیم داشت.

استان گلستان دارای میراث عظیم از دوران کهن است و آثار فاخر چند هزارساله در گوشه گوشه آن قرار دارد که برخی ثبت جهانی شده اند.

همه ساله این استان سرسبز، در ایام عید پذیرای مسافران و گردشگران زیادی بود اما اکنون با شیوع کرونا تمام سفرها به استان لغو شده است.

به دلیل اینکه سفر فیزیکی به نگارستان ایران ممکن نیست، به صورت مجازی تعدادی از آثار تاریخی این استان معرفی می‌شود تا زمانی که شرایط سفر مهیا شد، گلستانی‌ها میزبان گردشگران باشند.

بلندترین برج آجری جهان

برج قابوس، بلندترین برج آجری جهان و یکی از بی مانندترین یادمان‌های برجسته معماری ایران در دوره اسلامی است که در شمال شهر گنبدکاووس و در سه کیلومتری شهر باستانی جرجان، مرکز حکومت آل زیار و در استان گلستان قرار دارد.

میل گنبد جزو ابنیه تاریخی مربوط به سده چهارم هجری است و در زمان پادشاهی شمس‌المعالی، قابوس بن وشمگیر (چهارمین حکمران آل زیار و صاحب کتاب قابوس‌نامه) ساخته شده و نشانه یادبود و قدرت پادشاه بوده است.

گلستان

این برج که در خیابان امام خمینی (ره) شمالی شهر گنبد در استان گلستان واقع شده و به عنوان نماد و سمبل این شهر محسوب می‌شود، همواره مورد استقبال گردشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است اما هم اکنون این یادگار دوران کهن دستخوش شیوع کرونا قرار گرفته و صدای پای سکوت از گوشه گوشه آن شنیده می‌شود.

ارتفاع بنا با پی (تپه) ۷۲ متر بوده و بدنه بیرونی آن، ۱۰ ترک دارد که روی هر کدام دو کتیبه تعبیه شده است.

این بنا تنها اثر ثبت شده شمال کشور و پانزدهمین اثر ثبت شده کشور در یونسکو است.

مصالح اصلی بنا از آجر و گچ است و با این‌که گچ ضعیف‌ترین بنا در برابر رطوبت است ولی برج طوری ساخته شده که تاکنون بیش از هزار سال عمر کرده است.

برج قابوس در سال ۱۳۱۷ توسط «آندره گدار» مرمت شده و هر روز وضعیت آن از نظر دما و رطوبت پایش می‌شود.

گلستان

همه ساله با نو شدن سال، غرفه‌هایی در اطراف این یادگار کهن برپا می‌شد و بومیان با عرضه لباس‌های زیبا، صنایع دستی و خوراکی از گردشگران استقبال می‌کردند.

خشت به خشت این بنای تاریخی به یاد ندارد که چنین سکوتی اطرافش حکمفرما بوده باشد. شاید آن روزی که کیکاووس دستور ساخت این برج را صادر کرد تصور نمی‌کرد که روزی مردم از دیدار یادبودش منع شوند.

گویی کرونا همچون سربازی نامرئی دور تا دور این برج پنهان شده تا مبادا فردی بدون اجازه بر حریم این آشیانه بتازد و خواب را از چشم صاحب برج برباید.

برج تاریخی رادکان

از دیگر آثار تاریخی گلستان ، برج تاریخی رادکان است که در نزدیکی روستای رادکان و در فاصله ۴۲ کیلومتری جنوب شهرستان کردکوی و ۶۷ کیلومتری جنوب غرب شهر گرگان واقع شده است، این برج حدود‪ متر ارتفاع و بیش از هزار سال قدمت دارد.

برج رادکان بر روی تپه‌ای از مجموعه ارتفاعات البرز و در مسیر قدیمی و جاده کهنی قرار گرفته که سواحل خزر را به فلات مرکزی ایران متصل می‌کرد و به همین دلیل و به سبب کارآیی آن در نشانه بودن مسیر راه به رادکان مشهور شده است.

گلستان

احداث بنای تاریخی برج رادکان در سال ۴۰۷ هجری قمری آغاز و در سال ۴۱۱ هجری قمری به پایان رسید، معمار این بنا احمد بن عمر نام داشته است

میل بر روی صخره‌ای طبیعی ساخته شده و دارای پلان مدور به قطر داخلی ۶ متر و ضخامت ۱۷۴.۷ سانتی متر و به ارتفاع ۲۴.۹۰ متراست.

پوشش بنا به صورت دو پوسته بوده که پوسته داخلی به صورت تخم مرغی و پوسته دوم (بیرونی) به صورت رک و سازه بنا آجری با ملات گچ است.

در زیر ناحیه پاکار گنبد رک کتیبه‌های زیبایی به خط کوفی و پهلوی با آجر و گچ اجرا شده که نام بانی اثر و شروع کار بنا و سال اتمام و نام معمار نوشته شده است.

گلستان

بنایی با همین کاربری و با قدمت و معماری نزدیک به برج رادکان کردکوی در خراسان رضوی هم واقع شده است.

یک محقق اهل استان گلستان در این زمینه می‌گوید: بررسی محیطی این بنا نشان می‌دهد که به احتمال زیاد در فاصله تقریباً ۶ متری از این بنا و بر روی تپه مجاور بنایی مشابه وجود داشته است.

مهدی برهانی افزود: برج تاریخی رادکان دارای تزئینات بند انگشتی و بندکشی‌های زیبایی است که در بین رج ها و آجرهای اثر ایجاد شده اند.

جنس مصالح بنا از آجر و گچ بوده و همچنین در بخش‌هایی از بنا روزنه‌هایی دیده می‌شود که برای قرارگیری پایه‌های داربست چوبی تعبیه شده است.

تزئینات این بنا عمدتاً شامل دو ردیف تزئینات آجری است که در قسمت‌های زیرین گنبد و فوقانی درب ورودی ایجاد شده اند و شامل تزئینات آجری توأم با گچبری گل‌هایی شبیه لاله همراه با کتیبه دو زبانه کوفی و پهلوی است.

گلستان

شاید بتوان یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های برج رادکان را حضور خط پهلوی در این برهه از تاریخ دانست و شاید بتوان آن را مقاومت و نفس‌های آخر خط پهلوی ساسانی تا اواخر قرن چهارم هجری در برابر خط عربی برشمرد.

گفته می‌شود این بنا کاربری آرامگاهی هم داشته و به مقبره یکی از اسپهبدان آل باوند که سلسله‌ای محلی همزمان با آل زیار بوده اند تعلق داشته است.

برج تاریخی رادکان در سال ۱۳۱۰ طی شماره ۱۴۵ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

پل تاریخی آق قلا

پل قدیمی آق قلا، در شهرستان آق قلعه (پهلوی دژ) و حدود ۱۸ کیلومتری شمال گرگان ،روی گرگانرود و در استان گلستان قرار داره و تنها پل دارای تزئینات آجرکاری برآمده ایران است.

این پل از آثار دوره صفویه بوده، که در دوره اخیر، تعمیرات و مرمت‌هایی در آن انجام شده است.

گلستان

در عکسی که در دوره ناصرالدین شاه، از این پل گرفته شده، دو مناره در کنار آن دیده می‌شود که اکنون از این مناره‌ها اثری نیست.

سبک معماری خاص و هوشمندانه این پل تاریخی، از ویژگی‌های منحصر به فرد پل بوده و بنای آن در دوران شکوفایی هنر آجرکاری در ایران آغاز شده است.

قدمت و اهمیت تاریخی و فرهنگی این پل باعث شده که این اثر تاریخی در ردیف یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری کشور قرار بگیرد.

طول پل حدود ۷۰ متر و حداکثر ارتفاع حدود ۱۴ متر از سطح آب، یکی از نمونه‌های منحصر به فرد در این منطقه است.

گلستان

مصالح اصلی پل، آجر و ملات گچ و آهک بوده و در تعمیرات دوره اخیر، از سیمان و مصالح جدید هم در آن استفاده شده است.

پل مزبور دارای چهار دهانه با طاق جناغی و پایه‌هایی مستحکم است. پایه‌های پل در جهت خاوری (مخالف جریان آب) برای شکستن فشار آب به صورت مثلثی (موج شکن) شکل گرفته و در جهت باختری (موافق جریان آب) به صورت نیم دایره است.

بخش نیم دایره پایه‌ها در نمای باختری، علاوه بر این‌که به عنوان پشتیبان بدنه پل است، با تمهیدات در نظر گرفته شده و آجرکاری زیبا، به صورت عامل تزئینی درآمده است.

از مدتی پیش، پل دیگری بر این رودخانه ساختن، که با احداث آن، رفت و آمد از روی پل قدیمی صورت نمی‌گیرد و تنها به عنوان یکی از آثار قدیمی برای عبور و مرور عابران پیاده و گردشگران استفاده می‌شود.

پل آق‌قلا به شمار ۹۱۹ در فهرست آثار تاریخی کشور ثبت شده است.

گلستان

قلعه خندان

قلعه خندان، براساس منابع تاریخی و یافته‌های فرهنگی- تاریخی یکی از قلعه‌های نظامی به جامانده از دوران ساسانی تا سده‌های میانی اسلامی است که بر روی یکی از برجستگی‌های مرتفع دامنه سلسله جبال البرز شرقی و در میدان مازندران، جبهه جنوبی خیابان عدالت گرگان قرار گرفته است.

در حال حاضر با گسترش و توسعه شهر فعلی گرگان این قلعه در محدوده شهری و در گوشه شمال غربی واقع شده است.

گلستان

بر اثر عوامل طبیعی و انسانی از گذشته‌های دور تاکنون، بخش اعظم ساختار معماری قلعه خندان از بین رفته است.

ژان ژاک دمورگان فرانسوی، حدود ۱۵۰ سال پیش از این قلعه بازدید کرد و در نقشه‌ای که وی تهیه کرده، قلعه خندان با نقشه بیضی شکل و با جهت شمالی- جنوبی احداث شده و دارای ۱۲ برج دیدبانی در اطراف بوده است.

گلستان

قلعه خندان به شماره ۱۷۰۱ در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و در سال ۱۳۷۸ نقشه عرصه و حریم آن تهیه و در کمیته حرایم مصوب شده است.

یکی از بناهای باارزش دوره صفویه به نام قدمگاه خضر در دامنه ضلع شرقی این قلعه قرار دارد و در گذشته هم قبرستان بزرگی در کنار آن قرار داشته است.

منبع:خبرگزاری مهر