هنر سوزن دوزی از مهارت تا اشتغال

یک فعال سوزن دوزی گفت: از هنر سوزن دوزی برای ساخت زیور آلات و محصولات تزئینی حتی روی لباس، کیف و کفش استفاده کرده‌ایم.

شعبانی، فعال سوزن دوزی در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان درباره استفاده از هنر سوزن دوزی در روستا‌های ایران گفت: از هنر سوزن دوزی برای ساخت زیور آلات و محصولات تزئینی حتی روی لباس، کیف و کفش استفاده کردیم. تمام درآمدزایی مان از طریق همین هنر بود. پس از گسترش تولیداتمان برای معرفی محصولاتمان در نمایشگاه‌های صنایع دستی که در کشورمان برگزار می‌شود، شرکت کردیم و با علاقه مندی مردم به این هنر مواجه شدیم. پس از آن در نمایشگاه‌های معتبر صنایع دستی در کشور‌های دیگر از جمله ایتالیا و آلمان شرکت کردیم.

وی افزود: در نمایشگاه‌های معتبر خارجی توانستیم با گالری‌های خارج از ایران به خوبی ارتباط برقرار کنیم. از زیورآلات صنایع دستی به خصوص در ایتالیا که مهد هنر است استقبال کردند. علاوه بر آن از هنر سوزن دوزی روی لباس‌های سنتی مان استقبال شد. نقوش سوزن دوزی از اِلمان‌های هر منطقه گرفته شده است. برای مثال المان‌های سوزن دوزی ترکمن‌های ایران از محیط اطراف این منطقه گرفته شده است. طرح‌های هندسی در سوزن دوزی بلوچ‌ها دیده می‌شود. سوزن دوز این شکل‌ها را در محیط اطرافش می‌بیند به نقوش تبدیل می‌کند و تمام طرح هایشان ذهنی است.

این فعال سوزن دوزی ادامه داد: بحث ارائه و فروش چالشی است که در هنرمان وجود دارد. سوزن دوزی روی زیورآلات کار جدیدی است و در آن از نقوش فراوانی استفاده می‌کنیم. شناساندن آن به مردم سختی‌هایی دارد. راه اندازی نمایشگاه‌های صنایع دستی تنها راه ارائه این محصولات در ایران و خارج از ایران است. در طرح‌های سوزن دوزی روی زیور آلات از نقوش ایرانی از جمله نقوش فرش ایرانی استفاده کردیم. در واقع این کار را می‌توان از صورت نوآورانه و مدرن شده هنر‌های سنتی ایرانی دانست؛ چراکه کار ما هم سنتی هم مدرن است و با استقبال خوب مردم در ایران و خارج از کشور روبه رو شد.

شعبانی بیان کرد: پارچه‌های ایرانی با استفاده از نخ‌های وارداتی در هنر سوزن دوزی روی زیورآلات انجام می‌شود. اصل هنر کاملا ایرانی است. باتوجه به هزینه پایین تولید آن سودآوری خوبی دارد. حدود ۲۵ خانم به طور ثابت در تهران و شهریار و ۳۰ خانم در زاهدان، زابل و ایرانشهر با من همکاری کردند. گل دوزی، سوزن دوزی نقوش فرش ایرانی و سوزن دوزی بلوچی از جمله مواردی است که در آن زمینه فعالیت می‌کنیم. برای اولین بار از نقوش فرش ایرانی روی زیورآلات استفاده کردیم و آن را به ثبت رساندیم.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

میراث فرهنگی هویت ملی ماست؟

در این سال‌ها کم پیش نیامده که آثار فرهنگی و تاریخی ایران زمین دستخوش نامهربانی‌ها شوند.

به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، دو ماه پیش بود که انتشار فیلمی از انجام حرکات نمایشی یک پارکورکار نوجوان روی ابنیه تاریخی مجموعه جهانی تخت جمشید، خبرساز شد!

فیلمی که در فضای مجازی دست به دست شد و خیلی چیز‌ها را نشان داد؛ مثل مأموران حفاظتی که این حرکات نمایشی از چشمشان دور ماند. یا دوربین‌هایی که حرکات این پارکورکار را زیر نظر نگرفتند و مردمی که با نگاهی تشویق آمیز به انجام این حرکات در بنای تاریخی تخت جمشید واکنش نشان دادند.

به تازگی هم انتشار یک گزارش در یکی از روزنامه‌های رسمی کشور، نظر‌ها را به خود جلب کرد. گزارشی درباره وضعیت این روزهای سی و سه پل. از دیوارنویسی و ترک‌هایی که بر اثر خشکسالی و عبور مترو بر تن سی‌وسه پل نشسته تا ترقه‌زدن بر دیواره‌ها و مسدود شدن دهانه‌های زیرین سی‌وسه پل و اصفهان و اتراق معتادها در این پل تاریخی.

متاسفانه نمونه‌های مرتبط با بی توجهی به میراث فرهنگی و بناهای تاریخی کشورمان از سوی مردم و مسئولان کم نبوده و نیست. مثلاً فریبا فروز راهنمای محوطه تاریخی تخت جمشید در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌ها گفته است: «یک بار به آقایی که حدوداَ ۴۰ ساله بود و روی یکی از سردیس‌های هخامنشی نشسته بود؟! تا عکس بگیرد، تذکر دادم. او جواب داد مگه ارثِ پدریته که نمیذاری عکس بگیرم؟»

این نمونه‌ها نشان می‌دهد برخی نسبت به ارزش میراث فرهنگی یا آگاه نیستند و یا بود و نبودش برایشان اهمیتی ندارد. میراث فرهنگی که سرمایه ملی و هویت یک کشور محسوب می‌شود؛ سرمایه‌ای که از نسل‌های پیشین به شکل ملموس یا غیرملموس به امروزیان رسیده است. میراثی که منبع شناسایی تاریخ و تحولات یک ملت است؛ هم موزه‌ها و هم میراث فرهنگی هر دو در شناخت گذشتگان و نیاکانمان نقش دارند. حفظ این میراث و موزه‌ها یعنی اهمیت قائل شدن به تاریخ و تمدن یک ملت و کشور.

اما در این سال‌ها کم پیش نیامده که آثار فرهنگی و تاریخی ایران زمین دستخوش نامهربانی‌ها شده اند؛ وقتی در تخت‌جمشید که یک اثر ثبت جهانی است و دیگر نه فقط متعلق به ایران که متعلق به بشریت است، چنین اتفاقاتی می‌افتد، وای به حال آثار تاریخی دیگر! چه بی مهری‌هایی که به آثار تاریخی مان می‌شود و کسی هم از آن خبردار نیست.

رخداد چنین مواردی نشان می‌دهد که در این سال‌ها و بعضاً برای نسل‌های جدید، اهمیت و جایگاه آثار میراثی و تمدنی کشورمان به درستی جا نیفتاده است. نه ابزار‌های رسانه‌ای که مهمترین بعد آموزش عمومی هستند و نه ابزار‌های آموزش رسمی مثل آموزش و پرورش و نه آموزش در ساختار خانواده، نتوانسته آن طور که شایسته است میراث فرهنگی کشور را به عنوان یک امر هویت ساز به نسل جوان بقبولاند.

آموزش، مراقبت و صرف بودجه مناسب و حساب شده سه ضلع اصلی حفظ میراث فرهنگی یک کشور است. بنا‌های ثبت جهانی شده از اولویت خاصی برخوردار هستند؛ اگر خطری برای این آثار پیش بیاید کل نهاد‌های فرهنگی جهانی واکنش نشان می‌دهند؛ لذا میراث فرهنگی باید درخصوص اعتبارات خود اولویت بندی و سعی کند با اخذ و اختصاص بودجه بیشتر «تخت جمشید» و امثالهم را صرفاً با سالی ۵ میلیون اداره نکند!

***پی نوشت: وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهریور سال قبل، با گلایه از وضعیت بودجه این وزارتخانه در یک برنامه تلویزیونی گفت: برای اداره هر یک از ۳۲ هزار اثر ثبت شده کشور، تنها ۵ میلیون تومان بودجه داریم؛ مثلاً تخت جمشید را با ۵ میلیون تومان اداره می‌کنیم!

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

افشا راز 400 ساله میدان نقش جهان اصفهان

در جوار زاینده رود شهری است که آن‌ را سپاهان یا اصفهان می‌نامند، شهری تاریخی که برای 300 سال پایتخت یکی از مهم‌ترین و موثرترین حکومت‌های ایران بوده است. صفویه اصفهان را برگزیدند چون از مرزها به دور بود و هم آب و هوایی مناسب داشت. شاه عباس اول، پادشاه معتبر صفویه تصمیم گرفت تا علاوه بر بناهای فاخر معماری، یک فضا معماری فاخر نیز پدید بیاورد و اینجا بود که مهندسان بی‌همتا عصر صفوی، یکی از ممتازترین و بزرگ‌ترین فضاهای معماری تاریخ ایران را طراحی و اجرا کردند، میدان نقش جهان، میدانی که در آن دو مسجد و یک کاخ قرار گرفته و یک بازار بزرگ آن را در آغوش گرفته است، میدانی برای بازی چوگان و رژه‌های نظامی و آتش‌بازی‌، تا عظمت دربار صفوی را به رخ همگان و علی‌الخصوص مهمانان خارجی آن بکشد.

احیای ۲ رشته فراموش‌شده صنایع‌دستی کهگیلویه و بویراحمد

به گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کهگیلویه و بویراحمد، مجید صفایی صبح امروز پنجشنبه دوم اردیبهشت ‌ماه ۱۴۰۰ بابیان اینکه تعداد افراد دارای مهارت در رشته‌های نمدمالی و گلیم مشته در کهگیلویه و بویراحمد بسیار کم است، افزود: «۳ کارگاه مهارتی برای آموزش ۷۰ نفر در رشته گلیم مشته در شهرستان کهگیلویه و یک دوره مهارتی با حضور ۲۰ در شهرستان بویراحمد در رشته نمدمالی آغازشده است.»

او اضافه کرد: «به شرکت‌کنندگان در این دوره‌های آموزشی گواهی مهارت و سپس تسهیلات بانکی ارزان‌قیمت به‌منظور راه‌اندازی کارگاه‌های خانگی اعطا و همچنین از علاقه‌مندان برای برپایی دوره مهارتی بهره گرفته می‌شود.»

صفایی ادامه داد: «۲۹ دوره آموزشی صنایع‌دستی در مناطق شهری و روستایی کهگیلویه و بویراحمد در بهار ۱۴۰۰ برنامه‌ریزی‌شده است.»

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هدف از برگزاری این دوره‌ها را افزایش توانمندی بانوان و رونق صنایع‌دستی عنوان کرد و افزود: «برای شرکت در این دوره‌های آموزشی ۶۰۰ هنرآموز نام‌نویسی کرده است.»

صفایی افزود: «جاجیم‌بافی، سفره بافی، نمدمالی، نی چیت بافی، مشته بافی، رندبافی، گچمه بافی، ریسندگی، سوزن‌دوزی، سبدبافی، رودوزی‌های سنتی و سیاه‌چادر بافی از مهم‌ترین دست بافته‌های سرپنجه هنرمندان کهگیلویه و بویراحمد است.»

نمدمالی با استفاده از پشم گوسفند تولید می‌شود که در صورت احیای آن افزون بر رونق تولید منجر به گرمی بازار فروش پشم عشایر به قیمت واقعی نیز می‌شود و زیرانداز و پالتو از مهم‌ترین محصولات تولیدی نمدمالی است.

گلیم مشته نیز نوعی گلیم یک رو بافت است که می‌تواند در صورت تولید انبوه، سرمایه اقتصادی خوبی برای زنان ایجاد کند.

منبع:میراث آریا

رمزگشایی از کتیبه تاریخی در خرم‌آباد

سنگ‌نوشته خرم‌آباد یادمانی فرهنگی و تاریخی به تاریخ ۵۱۳ هجری قمری از قرن ششم هجری است.

این اثر مربوط به زمان حمکرانی طغرل تکین ابوسعید از حمکرانان ملک‌شاه سلجوقی در قرن ششم هجری است‌ که حاکم شهر شاپورخواست بوده است، آل‌ برسق در قرن ششم هجری در لرستان حکومت گسترده و قدرتمندی داشته‌اند و کتیبه سنگ‌نوشته از این گروه در شهر قدیم شاپورخواست (خرم‌آباد کنونی) به یادگار مانده است.

سنگ‌نوشته سندی معتبر بر اثبات موجودیت شهر شاپورخواست در این مکان است که بقایا و عناصر معماری این شهر هنوز هم در چندصدمتری جنوب خرم‌آباد در آثاری چون مناره آجری و آسیاب گبری موجود است.

زبان سنگ‌نوشته

کتیبه سنگ‌نوشته به خط کوفی و با زبان فارسی در چهار سطر نوشته شده است. به طوری که سطور دور تا دور سنگ‌نوشته مکعبی شکل را دربر می‌گیرند.بر روی این سنگ‌نوشته قوانین شهر نوشته شده است.

قوانین حک شده بر روی سنگ‌نوشته

از جمله قوانین مهم که بر روی این سنگ‌نوشته حک شده است می‌توان به بخشش علف‌چر یا تعیین محدوده چراگاه برای ایلات در منطقه گرکاه در جنوب شهر‌خرم آباد اشاره کرد‌ و با توجه به اینکه ایل‌راه‌های باستان در عبور از کرگاه ملزم به رعایت قانون حفظ مراتع لرستان برای نسل آینده بودند، این سنگ‌نوشته اولین و کهن‌ترین سند منابع ملی در ایران محسوب می‌شود.

در کنار این قانون، قوانین دیگری از حاکم شهر در آن زمان روی این سنگ‌نوشته به تحریر درآمده است که مردم شهر شاپورخواست در قرن ششم هجری ملزم به اجرای آن بوده‌اند.

سنگ‌نوشته، کتیبه ورودی شهر

در اواخر دهه ۱۳۸۰ در قسمت غربی این سنگ‌نوشته بقایای یک دیوار سنگی به‌دست آمد که احتمالا بیانگر این است که دیوار ورودی شهر در این قسمت بوده است. یعنی کسانی که قصد ورود به شهر شاپورخواست را داشتند ابتدا باید از این دوازه عبور می‌کردند و در بدو ورود با کتیبه قوانین شهر مواجه می‌شدند و ملزم به اجرای این قوانین بودند.

جنس کتیبه سنگ‌نوشته

کتیبه سنگ‌نوشته بخشی از صخره منفرد از کوه مدبه خرم‌آباد است که در حال‌حاضر در کنار جاده‌ سراسری خرم‌آباد به تهران قرار گرفته‌ است و در منظر عموم گردشگران قرار دارد.

ارتفاع سنگ‌نوشته نیز با احتساب دو پله در چهار ضلع آن به حدود ۲ و نیم متر می‌رسد.

این اثر فرهنگی- تاریخی در خیابان شریعتی شهر خرم‌آباد قرار دارد و به شماره ۳۹۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است

منبع:میراث آریا

معماری عربی، ترکی و پاکستانی در مسجد «شاه فیصل»

معماری مساجد در طول تاریخ همواره از دلایل شکوه و عظمت آن به حساب می‌آید. سبک و شیوه ساخت مساجد مختلف در سراسر جهان موجب شده علاوه بر کارکرد اصلی خود، به جاذبه‌های خیره‌کننده‌ای از تاریخ و فرهنگ ملل تبدیل شوند؛ همچنین مساجد از زمان شکل‌گیری همواره به عنوان پایگاه‌های مهم و اثرگذار در مکتب و فرهنگ اسلامی به شمار می‌روند.

می‌توان گفت که وجه اشتراک تمام مساجد در جهان گنبد و مناره‌های بلند آن است؛ اما مسجد «شاه فیصل» پاکستان مسجدی است با گنبدی خیمه‌ای شکل که به لحاظ سنتی با دیگر مساجد دنیا تفاوت دارد.

این مسجد که در اسلام‌آباد پاکستان و در میانه تپه‌های سبز مارگالا واقع شده دارای ساختمانی مربع شکل است که از در ساخت آن از سنگ مرمر سفید استفاده شده و لوسترهایی به سبک ترکی در داخل آن آویز شده است.

کشور پاکستان که در سال‌ها اخیر فراز و نشیب‌های زیادی را پشت سر گذاشته امروز به واسطه جاذبه‌های خود مانند مسجد شاه فیصل به مقصد جدیدی برای افرادی که به دنبال تجربه‌های جدید هستند، تبدیل شده است. این مسجد هر ساله تا قبل از شیوع کرونا افراد زیادی را به پاکستان جذب کرده است.

این مسجد که به عنوان یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین مساجد جهان اسلام شناخته می‌شود و به واسطه معماری و مهندسی بی‌نظیری که در ساختش استفاده شده چشم‌ها را مجذوب خود می‌کند. مسجد شاه فیصل مساحتی نزدیک به ۵۰۰۰ هزار مترمربع دارد و حدود ۳۰۰ هزار نمازگزار می‌توانند همزمان در این مسجد به عبادت مشغول شوند.

دستور ساخت این مسجد در سال ۱۹۶۶ توسط «شاه فیصل عبدالعزیز» پادشاه عربستان در آن زمان که برای بازدید به اسلام‌آباد پاکستان سفر کرده بود، صادر شد. از صدور دستور تا تصمیم‌گیری برای ساخت این مسجد حدود سه سال زمان می‌گذر تا بالاخره در سال ۱۹۶۹ مسابقه‌ای بین‌المللی برای طراحی این مسجد منحصرا برای معماران مسلمان برگزار شد.

در این رقابت بین‌المللی معماران ۱۷ کشور حدود ۴۳ طرح پیشنهادی ارائه کردند که در آن‌ها حتما باید به صورت سمبلیک انتظارات و ارزش‌های فرهنگی مردم پاکستان نیز در نظر گرفته می‌شد. بعد از بررسی طرح‌ها به مدت چهار روز در نهایت طرح معمار ترک «ودات دالوکای» برای ساخت این مسجد توسط پاکستانی‌ها انتخاب و تایید شد.

همانطور که در ابتدا گفته شد یکی از ویژگی‌های طرح دالوکای که برای این مسجد در نظر گرفته بود ساخت آن بدون گنبد بود که این معمار ترک این ایده برای نمای بیرونی را از چادر و خیمه الهام گرفته است. البته سالن نماز مثلثی شاه فیصل و چهار مناره مدادی شکل اطراف آن یکی دیگر از ویژگی‌های این مسجد است که در طراحی دالوکای به آن بسیار توجه شده است.

البته در حال حاضر لوستر بزرگ ورودی مسجد، موزاییک‌های دیوارها و خطاطی هنرمندان پاکستانی نیز از مواردی هستند که زیبایی این مکان مقدس را دو برابر کرده است. در همین راستا مسجد شاه فیصل اسلام‌آباد تلفیقی از هنر معماری سنتی عربی، ترکی و پاکستانی را همزمان همراه خود دارد.

کار ساخت این مسجد در سال ۱۹۸۶ به پایان رسیده و بخشی از آن مدتی به عنوان دانشگاه بین‌المللی اسلامی نیز مورد استفاده قرار می‌گرفته است. همچنین گفته شده که این مسجد پس از ساخت درسال ۱۹۶۹ تا ۱۹۹۳  میلادی، بزرگ ترین مسجد جهان محسوب می‌شده است.

در طرح جامع شهر اسلام‌آباد، مسجد در شمال و در انتهای جاده ورودی اصلی شهر- شاهراه اسلام آباد پیش‌بینی شد. زمین‌های پیرامون این مسجد باز هستند و شاه‌ فیصل درآن همانند یک فضای تندیس گونه به نظر می‌رسد. همین امر باعث شده است که بنای مسجد به صورت یک منظره مستقل بدرخشد.

همچنین در خصوص این مسجد گفته شده که طرح شاه فیصل در ابتدا تنها برای یک نمازخانه بزرگ در نظر گرفته شده بود، اما در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۲ تصمیم گرفته شد که فضاهای دیگری نیز به ساختمان مسجد اضافه شود. الحاقات جدید شامل مرکز پژوهش‌های اسلامی، کتابخانه، موزه، سالن کنفرانس و دفاتری برای استادان دانشگاه اسلامی بین‌المللی بود.

مجموعه این الحاقات، مساحتی را که در آغاز منظور شده بود به بیش از دو برابر افزایش داد، اما از آنجا که بخش‌های الحاقی همگی خارج از نمازخانه اصلی بودند، تغییری در طرح اصلی مسجد به وجود نیامد.

معمار بنای این مسجد علاوه بر مدرن بودن طرح به اصول طراحی اسلامی نیز پایبند بوده و به خوبی از آن‌ها در طراحی خود بهره برده است؛ دالوکای در مورد طرح خود اینگونه توضیح داده، «من سعی کردم که جوهره، تناسبات و هندسه کعبه را به روشی کاملا انتزاعی به کار گیرم. نقطه اوج هر یک از چهار مناره یاد آوره چهار گوشه بلند کعبه است و به این طریق با این مناره‌ها فرم نامحسوسی از کعبه، بر مبنای تناسبات آن ایجاد شده‌ است. اگر بالای هر مناره را به صورت مورب به انتهای پایانی مناره مقابل آن وصل کنید، یک هرم مربع القاعده در داخل آن معکب نامرئی مشخص می‌شود. تراز پایینی این هرم، بدنه صلب مسجد را تشکیل می‌دهد و آن چهار مناره با نقطه اوج‌شان، مکعب فرضی کعبه را کامل می‌کنند».

طرح این مسجد در آن زمان که مورد تایید پاکستانی‌ها قرار گرفته بود از جمله نخستین‌ طرح‌ها بود که در این کشور از انواع قوس‌ها، گنبدهای سنتیو متعارف پیروی نمی‌کرد. در این مسجد همچنین دالوکای از چهار مناره که از معماری ترکیه الگو گرفته و باریک و بلند است استفاده کرده و هرکدام از این مناره‌ها چیزی حدود ۹۰ متر ارتفاع دارند.

منبع:ایسنا

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست!

زمانی که نام «زورخانه» آورده می‌شود، یاد یک گود، مرشد و چند ورزشکار برایمان تداعی می‌شود که میل‌هایی به دست گرفته و در حالی که آنها را با دست‌هایشان جا به جا می‌کنند، صدای آواز مرشد فضا را دربرگرفته است. این ورزش باستانی که امروزه شاید حتی از ۵۰ سال پیش کمرنگ‌تر شده باشد، زمانی اصلی‌ترین ورزش مردان ایران زمین محسوب می شد که راه و رسم جوانمردی و پهلوانی را به آنها می‌آموخت.

ورزش زورخانه‌ای موسیقی خاص خود را دارد و در حقیقت تمام مراحل آن با موسیقی پیوند خورده است. بر همین اساس درباره تاریخچه زورخانه، ابزار آن، عناوینش و موسیقی آن با یک پژوهشگر و کارشناس حوزه موسیقی گفت وگویی داشته ام.

اسناد ما از تاریخ زورخانه محدود و پراکنده است

علی مغازه‌ای ـ کارشناس و پژوهشگر موسیقی ـ درباره موسیقی زورخانه به ایسنا می‌گوید: در مبحث تاریخچه زورخانه باید گفت این مقوله نیز همانند بسیاری از آداب و فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های ملی یا ایرانی در میان لایه‌های غبار فراموشی مدفون یا ناآشکار می‌نماید و ما تنها بر اساس اسناد و شواهد بسیار پراکنده با نظرورزی و چیدن قطعات پراکنده در کنار یکدیگر می‌توانیم به سطوحی از ماهیت وجودی آن پی ببریم. و طبیعی‌ است این نظرورزی‌ها ممکن است دارای اشکالات و اختلالاتی هم باشد. در این ارتباط می‌توان اشاره داشت که در پی گسست‌های تاریخی و اجتماعی و جابجایی‌های حاکمیتی و دگرگونی‌های عظیم فرهنگی، این سنت ورزشی و فرهنگی تغییرات و تحولات پیچیده‌ای به خود دیده که ریشه و منشأ تاریخ آن را گنگ و محو، ناپیدا و شاید دور از دسترس می‌کند. تمام اندیشمندان، مورخان و پژوهشگران هر کدام از منظر و دریچه‌ای به این بحث نگاه کرده‌اند که اینها همه بر پایه شکل کل اجرایی موجود یا بر پایه اسناد متأخر بوده است. به همین جهت جز گمانه‌زنی درباره تاریخچه این ورزش که آن هم توسط پژوهشگران برجسته تاریخ ایران باستان صورت گرفته که در آنها تنها اشاراتی به گذشته باستانی این ورزش شده است. چاره‌ای هم نیست و در حال حاضر باید همان اشارات را با شرح و بسط بیشتر مورد توجه قرار دهیم.

او ادامه می‌دهد: در وهله اول باید بگویم که اصولاً ورزش باستانی و موضوع زورخانه، مسئله‌ای میان رشته‌ای است که الزاماً باید میان رشته‌ای به آن نگاه کرد؛ چراکه مفهوم زورخانه آمیخته‌ای است از اسطوره، تاریخ، فلسفه، عرفان، ادبیات، شعر، جنگاوری، کار، شکار، موسیقی و رقص. که در وجه و ساحت کلی‌تر و نمادین خود، ورزش، زورمندی و قدرتمندی را به نمایش می‌گذارد. این مباحث همه در مفهوم زورخانه درآمیخته‌اند. به این اعتبار، این آمیزش مفهومی ما را موظف و مجبور می‌کند که نتوانیم تنها از یک دریچه به آن نگاه کنیم.

مغازه‌ای تصریح می‌کند: کسانی از جمله پهلوانان وقتی به این موضوع نظری می‌کنند و سعی دارند نوشته‌ای برای آشنایی مخاطبان و مردم با مفهوم زورخانه طراحی و تدوین کنند، نوشته‌ها و تحقیقاتشان بسیار نارسا و ضعیف است؛ چراکه تنها از منظر ورزش، پهلوانی و مفاهیمی چون عیاری، جوانمردی و فتوت به آن نگاه کرده‌اند. این مفاهیمی در کلیت موضوع زورخانه وجود دارد ولی خود همین‌ها هر کدام تاریخ و تاریخچه بس دراز آهنگ دارند.
ایده و بنیان اجتماعی زورخانه را چهار مفهوم ساختاری تشکیل می‌دهند

او در این زمینه اظهار می‌کند: چهار مفهوم در راستای یکدیگر ساختار متاخر زورخانه را تشکیل می‌دهند؛ نخست امر و موضوع، پهلوانی است که بر زورمندی و قدرت مردانه مبتنی است. دوم جوانمردی، فتوت و رادمردی، سوم خردورزی، خردمندی و هوشمندی و چهارم موسیقی است. عنصر موسیقی عامل نظم دهنده و ابزار راهبردی و رهبری ورزشکاران در محیط زورخانه است.

مغازه‌ای با بیان اینکه البته عناصر دیگری هم هستند که در ذیل این مفهوم زیرشاخه‌ها را تشکیل می‌دهند، می‌گوید: اما برای بررسی این چهار مفهومی که به طور تفکیکی به آنها اشاره کردم، باید در بستر تاریخی، اسطوره‌ای و فلسفی به آنها نگاه شود. وقتی بخواهیم به سابقه زورخانه توجه کنیم، مجبور هستیم چند برش تاریخی به آن دهیم؛ این برش‌های تاریخی ناخواسته و لاجرم مفاهیمی را در خود دارند. بر اساس برخی شواهد که بسیار هم قوی هستند، می‌توانیم زورخانه و گود زورخانه را به معبد و ‌مهرابه‌های کیش مهری ایران و معابد میترایی در روم شرقی پیوند دهیم.

پیوند زورخانه با زروان‌پرستی در ایران

مغازه‌ای بیان می‌کند: می‌دانیم که زروان‌پرستی یا دین مهر یا مهرپرستی دین برجسته و رسمی اواخر هخامنشی و در امتداد تاریخی کیش برجسته دوره اشکانیان است. یعنی در زمان اشکانیان زروان‌پرستی به طور کامل در تمام طبقات اجتماعی نفوذ و اعتبار داشته است. ریشه‌های آن را نیز می‌توان در منابع باستانی مربوط در دو دسته کتیبه‌های متأخر و متقدم دوران هخامنشیان جست‌وجو کرد.

او ادامه می‌دهد: در اینجا منبع بحثم دیدگاه‌های استاد مهرداد بهار است که دو مقاله درخشان در پیوند زروان و مهرپرستی با زورخانه نوشته است که یکی در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» چاپ شده و دیگری متأسفانه به صورت رسمی و درست به چاپ نرسیده است. چند سال پیش که برای آینه‌دار روی مقوله زورخانه تحقیق می‌کردم، به کپی این تحقیق استاد بهار برخوردم که البته نسخه آشفته و تحریف شده‌ای بود که توسط فدراسیون ورزش‌های زورخانه‌ای به صورت پی‌دی‌اف منتشر شده است. در این نسخه آقای بهار به وضوح و زیبایی شباهت‌ها و اشتراکات زورخانه و میترائیزم را بررسی می‌کند.

ورود میترائیزم از ایران به اروپا

این کارشناس موسیقی با بیان اینکه مسیحیت در قرن چهارم میلادی رسمیت پیدا کرد، بیان می‌کند: آیین مهرپرستی از زمان اشکانیان در حدود ۲۰۰۰ سال پیش در ایران رسمیت گرفته بود؛ این دین و آیین‌های آن توسط سربازان و در پی مراودات اروپاییان، رومیان و ایرانیانی که در ارتباط و آمد و شد فرهنگی و تجاری میان ایران و اروپا بودند، در روم هم رواج و گسترشی پیدا می‌کند. اما در ایران با سقوط امپراطوری اشکانیان، ساسانیان با برگزیدن دین زرتشتی به عنوان دین رسمی خود با زروان‌پرستی و مهرکیشی به شکل خیلی سنگینی برخورد و آن را  سرکوب می‌کنند. در نتیجه مهرپرستی یا میتراییزم در ایران منسوخ و برانداخته شده و حتا سعی شده آثارش هم از بین برود در حالی که در همان زمان این کیش و باور در روم شرقی به شدت مورد استقبال قرار گرفته و در آنجا معابد یا مهرابه‌های زیادی برای پیروان آن درست می‌شود. درباره این گونه معابد و مهرابه‌ها در ایران نمونه‌های چندانی در دست نیست جز یکسری شواهد در مراغه و چند نمونه‌ دیگر و همچنین تداوم ایده آن در محراب‌های مساجد در ایران. البته پژوهشگر ارجمند حسین پرتو بیضایی فرم ساختمان زورخانه را با خانقاه‌ها و تکیه‌ها مقایسه‌پذیر می‌داند و با این فرض و استناد به همگِنی معابد مهری با زورخانه می‌توانیم پیوندی میان خانقاه و تکیه و زورخانه با معبد و مهرابه مهری در نظر بگیریم و پیرامون آن شواهد و اسناد را کنار هم قرار دهیم.

این کارشناس موسیقی ادامه می‌دهد: در اروپا، بخش‌هایی از ترکیه امروزی و ایتالیا معبدها و مهرابه‌هایی حتا در زیر کلیساها پیدا شده که تمامشان مدل زورخانه‌های قدیم ایران هستند؛ به گونه‌ای که کلیه آنها شکلی زیرزمینی، دالان مانند، دارای ورودی‌های تنگ رو به پایین یا پایین رونده هستند یا حتا در غار بوده‌اند، غارهایی که در آنها چشمه‌ها یا منابع آب هم بوده است و به اعماق زمین می‌رفته‌اند. درواقع در معابد میترایی منافذ ورود نور نداشته و روشنایی آنها، نورهای آتشی بوده‌ که پیروان مهر برمی‌افروختند. همین نسبت در زورخانه‌ها هم دیده می‌شود و ورودی زورخانه‌های قدیم نیز به همین شکل بوده است؛ به این صورت که پلکان تنگ رو به پایینی داشته که باید با قدی خمیده از آنها گذر می‌کردند و برای عبور از در اصلی نیز باید سر را خم می‌کردند به این ترتیب از همان منظر ورودی گود را همانند مهرابه‌ها می‌دیدند. در گذشته در زورخانه‌ها گودهایی چهار ضلعی، شش ضلعی و هشت ضلعی ساخته می‌شده که دقیقاً مشابه معبد و مهرابه‌ها در کنار یا دو سمت‌ گودها صندلی‌ها یا نیمکت‌هایی برای نشستن پیروان یا مهمانان و هم‌کیشان قرار می‌گرفتند. در زورخانه‌ها نیز درست شبیه به معابد مهری در کنار ورودی زورخانه، سر دم قرار دارد، جایی که مرشد می‌نشیند بلندایی دارد که حالت سکو پیدا می‌کند و آتشدانی زیر آن برای گرم کردن ضرب است و زنگی در کنار مرشد آویخته بر چوب قرار دارد.

بررسی تاریخی شواهد زورخانه باید چگونه صورت بگیرد؟

او می‌گوید: تطور زورخانه در سه مقطع تاریخی صورت می‌گیرد؛ مقطع پیش از اسلام که خواه ناخواه براساس گمانه‌زنی‌ها و استناد به اوستا و ‌مهریَشت و تحقیقات پرتو بیضایی و بهار و پژوهشگران دیگری همانند غلامرضا انصاف‌پور و دیگران دست کم تا به دوران اشکانی برمی‌گردد که می‌توان ریشه‌های آن را در متونی چون «سمک عیار» نیز دید. مهرداد بهار درباره سمک عیار معتقد است که این متن برخلاف آنچه که گفته می‌شود در قرن ششم هجری نوشته نشده است و بر اساس تمام شواهد ادبیاتی و نشانه‌شناسی این متن را می‌توان به دوران اشکانیان منتصب دانست. او معتقد است این متن به گونه‌ای ناشناخته باقی مانده و به دست کسی رسیده است که در قرن ششم هجری آن را بازنویسی و منتشر کرده است. من هم بر اساس نظریه بهار معتقدم به وضوح شواهد زیادی مبنی بر کهن بودن این متن وجود دارد و همچون اسم اثر در سرتاسر این متن کهن واژه‌ی عیار را می‌خوانیم؛ پس به این اعتبار، مفهوم و مسئله عیاری و شطاری به پیش از اسلام مربوط می‌شود.

مغازه‌ای ادامه می‌دهد: بخش دوم تاریخی آن به پس از اسلام برمی‌گردد که درواقع از سده‌های اول هجری شمسی که به «ناصرالدین‌الله» آخرین خلیفه عباسی می‌رسد؛ فردی که به آیین فتوت علاقه‌مند بوده، با سواد و اهل مطالعه‌ بوده، در تصوف تحقیق و کار کرده و از حامیان تشیع بوده است. ایرانیان بسیاری بعد از فاطمیان که تشیع خیلی جدی در بسیاری از نقاط رسمی شده بود در دربار او شیعه شده و نقش مهمی داشتند. درواقع ناصرالدین‌الله زمانی که به تصوف و مسائل عرفانی توجه می‌کند از همان دوره عرفان، عیاری و شاطری خیلی در هم تنیده می‌شود، به گونه‌ای که به مرور پهلوان نامدار ایرانی «پوریای ولی» وارد عرصه حضور اجتماعی می‌شود و مسائل اهل تصوف نیز وارد مقوله ورزش باستانی شده و به این ترتیب زورخانه و عرفان به سمت هم گرایش می‌یابند.

پیوندهای عرفان‌گرایی و ورزش

او همچنین درباره ارتباط عرفان گرایی و ورزش توضیح می‌دهد: عرفان گرایی در ورزش دلایل زیادی دارد از جمله دلایل سیاسی. تصوف از بعضی جهات نه در تقابل ولی موازی با تشیع آن دوره تبلور و تعیُّن می‌یابد که این تصوف ایرانی باعث می‌شود مفاهیم عمیق تمدن باستانی ایرانی به ورزش و گود زورخانه ورود پیدا کند. پس از پوریای ولی و رشد و گسترش امر ورزش باستانی از دوره صفویان، تحول دیگری در ورزش باستانی رخ می‌دهد که آن هم حکومت شیعه ایرانی است که به ورزش باستانی بسیار توجه ویژه‌ای مبذول و از آن تاریخ به بعد مفاهیم اسطوره‌ای اسلام شیعه وارد ورزش باستانی می‌شود و در نهایت به جایی می‌رسد که نماد اصلی ورزش باستانی و گود زورخانه به نام امام اول شیعیان امام علی (ع) پیوند می‌خورد. در نهایت پوریای ولی نماد پهلوانی ایرانیان می‌شود و امام علی (ع) اسطوره مردانگی، فتوت اخلاق و باورهای مذهبی و رادمردی در نزد پهلوانان زورخانه‌ای ایران. آنچه که ما امروز از فرهنگ زورخانه داریم به طور کلی میراث‌دار تحولات متأخر و از دوره صفویان به بعد است اما ساختار کلی آن به طور پیوسته، آبشخور معبد و مهرابه‌های میترایی است.

مغازه‌ای ادامه می‌دهد: آنچه که امروز به آن گود مقدس می‌گویند در مهرپرستی نیز گود معابد مقدس بوده است. و آنچه که امروز ما در ورزش باستانی داریم، ریشه در همان سبک زیست ایرانی مبتنی بر زورمندی و قدرتمندی و دلیری و رادی به منظور دفاع از جان، مال، ناموس، وطن، خاک و سرزمین و در سطحی کلان‌تر دفاع از تمدن و میراث نیاکان است که از اواخر هخامنشیان در ایران به شکل خیلی عمیق و عظیم در جامعه ایرانی شکل گرفته است؛ چراکه ما از همان زمان در متون تاریخی براساس کتیبه‌های هخامنشی می‌بینیم که زروان‌پرستی دین طبقه اشرافی نبوده بلکه در ابتدا دین طبقه دهقان و پیشه وران آزاد و مردمان عادی جامعه ایرانی بوده که به مرور چون طبقه اشراف به دنبال دفاع از کشور خود یا گسترش مرزهای خود و یا جنگ بودند، پس مجبور بودند از سردمداران، توانمندان و زورداران مردم عادی یاری بگیرند. این ارتباط طبقه عادی و اشراف باعث شد آیین مهرپرستی در هخامنشیان متأخر نفوذ کند تا تبلور و نمود اصلی آن در دوران اشکانی رخ دهد. پس مفهوم زورمندی که در ایران باستان شکل گرفته بود، در نهایت پس از اسلام هم به نوعی به نام عیاری و شاطری مشاهده می‌شود.

شوالیه‌ها یا همان پهلوانان!

او درباره موارد مشابه عیاری و جوانمردی در اروپا توضیح می‌دهد: همانگونه که فرهنگ عیاری و جوانمردی را در ایران داریم، پس از سقوط مهرپرستی در روم در قرن چهارم میلادی با پذیرش دین مسیحیت توسط کنستانتین اول (امپراتور روم) به عنوان دین رسمی، می‌بینیم که چند قرن بعد جنگ‌هایی بین مسلمان‌ها و مسیحیان رخ می‌دهد که به جنگ‌های صلیبی معروف هستند. در همین بین با رسمیت‌یابی دین مسیحی، بنیان‌های مهرستیزی در اروپا تقویت می‌شود. از حدود ۱۰۰۰ میلادی که جنگ‌های صلیبی کم کم شروع می‌شوند، ۹ جنگ صورت گرفته است که «صلاح‌الدین ایوبی» هم در حدود جنگ‌های سوم و چهارم در سمت مسلمانان حضور داشته که حضور او منجر می‌شود که در ۱۲۲۰ میلادی، اورشلیم به طور کامل در اختیار مسلمانان درآید.

این کارشناس موسیقی ادامه می‌دهد: در نهایت در جنگ‌های صلیبی گروهی با نام شوالیه به فارسی به معنای شهسوار توسط کلیسا سازماندهی می‌شود. این گروه که بعدها خودشان به چند دسته تقسیم می‌شوند، به شوالیه‌های معبد و شوالیه‌های هیکل معروف بودند. این افراد جوانمردان و پهلوانان و در واقع جنگاوران دلیری بودند که قرار بود از مردم مسیحی که برای زیارت به سوی اورشلیم رهسپار می‌شوند محافظت کنند ولی بعد از چند قرن کلیسا نسبت به آنها احساس خطر می‌کند و آنها را با بهانه‌هایی از بین می‌برد. شوالیه‌ها دگره‌ای از عیاران ایران پیش و پس از اسلام بودند و درواقع پهلوانان و جوانمردان پیش از اسلام که در سمک عیار به آنها اشاره می‌شود، الگوهای اولیه همین شوالیه‌های صلیبی و مسیحی هستند.

ورود موسیقی به زورخانه

مغازه ای می گوید: اینکه از چه تاریخی موسیقی وارد زورخانه شده است، شواهد دقیقی و متقنی در دست نیست ولی به نظر می‌رسد براساس برخی شواهد، ریشه‌های موسیقایی که امروز از آن صحبت می‌کنیم، می‌بینیم و اجرا می‌کنیم به صفویان برمی‌گردد اما به این معنا نیست که موسیقی یا استفاده از موسیقی در زورخانه‌های پیش از صفویان وجود نداشته است. طبیعی است هر حرکت گروهی خواه ناخواه یک رهبری و هدایت نیاز دارد که فردی که ما پس از اسلام به او مرشد می‌گوییم، پیش از اسلام نیز در میان ورزشکاران و کسانی که عیاری می‌کردند و به شکلی فعالیت عملی و در قالب‌های دیگر همچون کهنه‌سواران، پیران و قلندران حضور داشته است.

زورخانه دارای چه عبارات و اصطلاحاتی است؟

این پژوهشگر موسیقی درباره‌ فرهنگ و لغات و عبارات و ابزارهای مهم زورخانه توضیح می‌دهد: در این باره باید به واژه‌های کارکرددار در فرهنگ زورخانه همانند فتوت (جوانمردی)، شاطری (چالاک و باهوش)، جوانمردی، عیاری (زرنگ و جسور بودن) و … توجه کرد. اینها مفاهیمی هستند که به پهلوانان و فرهنگ پهلوانی در زورخانه بسیار مورد توجه ورزشکاران و پژوهشگران ورزشی قرار داشته است.

او ادامه می‌دهد: عناوین مختلفی برای زورخانه، ورزشکاران آن و ساختارش داریم؛ مثلاً در ساختمان زورخانه جایگاه مرشد یا ضرب‌گیر را داریم که به آن سردَم می‌گویند که ارتفاع بیشتری دارد و منقل یا آتشدانی برای گرم کردن ضرب وجود دارد که البته امروز با بخاری برقی و هیتر انجام می‌شود. ضرب زورخانه ضربی است سفالین و بزرگتر از تمبک که دهانه‌ای گشاد دارد ولی نفیر و انتهای آن تنگ‌تر و کوچک‌تر است. بنا بر روایاتی، این ساز در گذشته‌های دورتر از جنس چوب و مس و برنج نیر ساخته می‌شد. زنگ زورخانه یک ساز خودصدای کوبه‌ای است و معمولاً رنگ طلایی دارد که با رنگ نقره‌ای نیز ساخته می‌شود که زنگ‌های مورد استفاده در ورزش کشتی هم بر همین اساس و ایده پهلوانی استوار است. در کنار مسئله موسیقی، ابزارهای ورزشی را داریم که اصل کاری و آنچه که بیشتر به عنوان نماد ورزش باستانی شناخته می‌شود، میل، تخت شنا، سنگ، کباده است که هر کدام روش مختص به خود را دارند.

مغازه‌ای تصریح می‌کند: همچنین لباس‌های ورزشی داریم که تُنکه یا تنبان نام دارند. تنکه (پیژامه یا زیرشلواری) که اسم قدیمی‌تری است، حالتی چرمی داشته است. نیم‌تنه بدن در این ورزش باید عریان باشد ولی برای رعایت ادب امروز جامعه ورزشکاران در حضور میهمان پیراهنی بر تن می‌کنند. زمین زورخانه هم پیشتر خاکی بوده که آب می‌پاشیدند که گردهای خاک به هوا بلند نشود ولی امروز با سنگ‌های سیقل‌خورده پوشیده شده‌اند.

افراد حاضر در زورخانه‌ها چه نقش‌هایی دارند؟

او اظهار می‌کند: نقش مرشد هدایت ورزشکاران با ریتم و اشعاری است که می‌خواند. اشعار انتخابی اصولاً از فردوسی، مولانا و سعدی و در کلام شاعران جدید آثاری از بهار و شهریار خوانده می‌شود. وظایف دیگری در زورخانه همچون پیشکسوت، میاندار، مشت و مال چی، نوچه و یا پهلوان داریم. ریتم‌های موسیقی در زورخانه، دو چهار، چهار چهار، شش هشت، چهار هشت، شش چهارم است. اینها ریتم‌هایی هستند که استاد بهمن رجبی در کتاب «تنبک و نگرشی به ریتم از زوایای مختلف» به آنها اشاره کرده است. میاندار ورزشکاران را به داخل گود دعوت می‌کند. «میانداری» یکی از نقش‌های اصلی این ورزش باستانی است. میاندار به مرور و به ترتیب ورزشکاران را به اجرای مراحل مختلف این ورزش همچون چرخ زدن دعوت می‌کند و این نقش گاه در میان ورزشکاران تعویض می‌شود. چرخ زدن نیز دارای چند نوع چرخ سبک، چرخ تک‌پر داریم و چرخ جنگلی است.

مغازه‌ای همچنین درباره یکی از ابزار ورزش ورزشکاران زورخانه که خود دارای نوایی آهنگین است، می‌گوید: کباده کمانی است که خیلی سنگین است و ورزشکاران آن را بالای سر خود می‌گیرند که زنگ‌هایی وسط زنجیر به آن آویزان است به هم کوبیده می‌شوند و حین اجرا صدای شنیدنی و شورآفرینی توام با خش‌خش دارد.

او در ارتباط با این ابزار زورخانه می‌افزاید: محمدرضا درویشی این وسیله را جزو سازهای خودصدای کوبه‌ای در جلد دوم دایره‌المعارف سازها وارد کرده است.

منبع:ایسنا

لیگ دانشجویان UNWTO برگزار می‌شود

به‌گزارش میراث‌آریا، سازمان جهانی گردشگری قصد دارد با برگزاری یک رقابت بین‌المللی بین دانش‌آموزان و دانشجویان سراسر دنیا، راه‌حل‌های مبتکرانه و نوآورانه‌ای برای دو چالش مهم گردشگری پیدا کند: موانع موجود بر سر راه توسعه روستایی و آلودگی‌های ناشی از پلاستیک‌ها. دانشجویان و دانش‌آموزان می‌توانند در قالب تیم یا به‌صورت انفرادی، به نمایندگی از طرف مدرسه، مؤسسه یا دانشگاه در این لیگ شرکت کنند و در صورت برنده شدن از مزایایی همچون یافتن سرمایه‌گذاری و فضای مناسب برای ارائه کارهای خود، استفاده ببرند.

لیگ دانشجویان UNWTO چیست؟

لیگ دانشجویان UNWTO یک محیط ابتکاری ایجاد می‌کند که به سهامداران بخش دولتی و خصوصی کمک می‌کند تا استعدادها را پرورش دهند و راه‌حل‌های پایدار ابتکاری را برای چالش‌های پیش‌روی خود به‌دست آورند. این طرح با خلق و ارائه راه‌حل‌های نوآورانه برای چالش‌هایی که امروزه این بخش با آن روبه‌رو است، دانشجویان سفر و گردشگری را قادر می‌سازد تا در این صنعت درگیر شوند و در این لیگ جهانی گردشگری دانشجویان شرکت کنند و با ایجاد و ارائه راه‌‌حل‌های مبتکرانه برای چالش‌های روز، از این بخش تجربه‌ای زنده و واقعی داشته باشند. این ابزار همچنین فاصله‌ بین آموزش دانش‌آموزان و واقعیت‌های بخش گردشگری را از بین می‌برد، زیرا این جوانان پس از تلاش برای ایجاد راه‌حل‌های پایدار، به‌عنوان متخصصانی با مهارت و ماهر كه قادر به سازگاری با هر شرایطی هستند ، وارد بازار كار می‌شوند.

چالش‌های موردنظر در راستای اهداف توسعه پایدار است و دانش‌آموزان باید شرایط زیر را برآورده کنند:

  • دانش‌آموزان می‌توانند یکی از دو چالش مستقل را انتخاب کنند:
  • گردشگری برای توسعه روستایی
  • آلودگی ناشی از پلاستیک‌ها
  • مؤسسات آموزشی (دسته ۱۱‌ـ‌۱۳ساله‌ها) یا تیم‌های دانشجویی (دسته‌های ۱۴ـ‌۱۸ ساله، مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد) از مؤسسات مختلف شرکت‌کننده در رقابت با یکدیگر برای دستیابی به بهترین ایده‌های نوآورانه برای حل چالش‌های تعیین‌ شده تلاش خواهند کرد
  • هر چالش برای یک سطح خاص از مطالعات ایجاد می‌شود تا تیم‌ها در سطحی برابر رقابت کنند
  • راه‌حل‌ها به زبان انگلیسی ارائه خواهد شد
  • راه‌حل‌های ارائه‌شده توسط دانشجویان توسط هیئت‌منصفه ارزیابی می‌شود
  • چهار تیم برتر در پایان از هر گروه در مسابقات فینال آنلاین مربوطه شرکت می‌کنند
  • راه‌حل‌های برنده در یک نشریه دیجیتال UNWTO جمع‌آوری خواهد شد
  • تیم‌های برنده* در مجمع عمومی UNWTO شرکت خواهند کرد و این فرصت را خواهند داشت تا با نمایندگان کشورهای عضو UNWTO ملاقات کرده و به بینندگان نظرات خود را در مورد بخش گردشگری، آینده آن و وضعیت خودشان در این بخش ارائه دهند

* در گروه ۱۱-۱۳ ساله‌ها، نماینده مؤسسه (دانش‌آموزان) در مجمع شرکت خواهد کرد.

هر دانشگاه یا مؤسسه در هر رده سنی یا چالش فقط می‌تواند یک تیم ثبت‌نام کند و برای این منظور باید یک نامه رسمی از مؤسسه/دانشگاه مربوطه ارائه دهند که نام و تعداد اعضای تیم در آن ذکر شده باشد. دانشجویان/دانش‌آموزان نمی‌توانند در بیش از یک چالش مستقل شرکت داشته باشند و اعضای تیم برای هر چالش باید متفاوت باشد.

رده‌های سنی به قرار زیر هستند:

  • مدرسه راهنمایی: دانش‌آموزان ۱۱تا ۱۳ ساله – مشارکت در هر مدرسه (دانش‌آموزان به‌صورت انفرادی یا تیم‌های چندنفره که توسط مدرسه تعیین می‌شود) با اعلام یک دانش‌آموز به‌عنوان نماینده
  • دبیرستان: دانش‌آموزان ۱۴تا ۱۸ ساله – تیم پنج نفره بعلاوه یک نماینده مؤسسه/ معلم
  • دانشجویان کارشناسی گردشگری*: حداکثر ۲۵ سال (قبل از آخرین یا آخرین سال تحصیل در مقطع کارشناسی گردشگری) – تیم پنج نفره بعلاوه یک نماینده مؤسسه/ معلم
  • دانشجویان کارشناسی ارشد گردشگری*: حداکثر ۲۹ سال (قبل از آخرین یا آخرین سال تحصیل در دوره کارشناسی ارشد گردشگری) – تیم پنج نفره بعلاوه یک نماینده مؤسسه/ معلم

* دانشجویانی که مقاطع قبلی را در سایر دروس گذرانده‌اند پذیرفته نمی‌شوند تا به این ترتیب بی‌طرفی در گروه‌های سنی و تجربه زندگی بین تیم‌ها رعایت شود.

نیازمندی‌های شرکت برای افراد و تیم‌ها

  • دانش‌آموزان/ تیم‌ها باید از مؤسسات آموزشی (دولتی/خصوصی) کشورهای عضو سازمان ملل باشند
  • برای گروه مدرسه راهنمایی (۱۱-۱۳ ساله)، ارسال‌ها توسط مدرسه انجام می‌شود (تیم دانش‌آموزان یک یا چندنفره را مدرسه تعیین می‌کند) و یک دانش‌آموز به‌عنوان نماینده معرفی می‌شود.
  • برای گروه دبیرستان (۱۴ تا ۱۸ سال)، دانشجویان مقطع کارشناسی (حداکثر ۲۵ سال) و دانشجویان کارشناسی ارشد (حداکثر ۲۹ سال)، ارسال‌ها توسط تیم‌های پنج نفره بعلاوه یک نماینده مؤسسه/ معلم انجام می‌شود.
  • تیم‌ها دارای پنج عضو ثابت هستند و امکان جذب یک عضو تیم اضافی از یک مقطع با توجه به سطح تحصیلات تعیین‌شده را دارند.
  • الزامات:
  • تفکر خلاق و توانایی حل مسئله
  • توانایی تفکر خارج از چارچوب
  • تیم‌ها باید توانایی برقراری ارتباط مؤثر را داشته باشند درک خوبی از قواعد اخلاقی جهانی گردشگری داشته باشند

زمان‌بندی

شروع ثبت‌نام از تاریخ ۱۵ مارس (۲۵ اسفند ۱۳۹۹) است و تا ۳۰ آپریل (۱۰ اردیبهشت) ادامه خواهد داشت. چالش‌ها از ما می راه‌اندازی می‌شوند و فرصت ارسال راه‌حل‌ها تا ماه ژوئن خواهد بود. رده‌بندی و اعلام چهار فینالیست در ماه جولای انجام می‌شود.

مدارک مورد نیاز

  • نامه رسمی از مؤسسه/مدرسه برای دانش‌آموزان ۱۱-۱۳ ساله
  • نام اعضای تیم و معلم/نماینده در یک نامه رسمی از سوی مؤسسه/دانشگاه
  • رزومه تمام اعضای تیم
  • تصویر تمام اعضای تیم (با زمینه سفید)
  • ویدئوی کوتاه یک دقیقه‌ای که به معرفی مؤسسه و اعضای تیم می‌پردازد
  • نامه حمایت از سوی دانشگاهی که تیم نماینده آن است.

قوانین شرکت در لیگ

  • مؤسسه/ تیم‌های شرکت‌کننده از طریق فرم‌های ثبت نام آنلاین با پر کردن تمام اطلاعات مورد نیاز و ضمیمه تمام اسناد لازم قبل از مهلت منتشرشده ثبت‌نام می‌کنند. ثبت‌نام تضمینی برای مشارکت حتمی تیم‌ها نیست. پس از بسته شدن مهلت ثبت نام‌، غربالگری ثبت‌نام‌ها انجام می‌شود و فقط آن دسته از دانشجویانی که پذیرفته شده‌اند، ایمیل تأیید مشارکت را دریافت می‌کنند.
  • مؤسسه یا تیم‌های شرکت‌کننده بر اساس تقویم لیگ منتشر شده، از طریق بستر آنلاین لیگ دانشجویان جهانی UNWTO معرفی می‌شوند.
  • قوانین لیگ در پلتفرم لیگ دانشجویان UNWTO منتشر می‌شود و مؤسسه/ دانشجو/ تیم با شرکت در رقابت‌ها به‌طور خودکار آن‌ها را پذیرفته است.
  • چالش‌ها (که باید توسط دانشجویان/تیم‌ها حل شوند) در تاریخ منتشر شده در تقویم لیگ در فضای آنلاین ذکرشده بارگذاری می‌شوند.
  • تیم‌ها برای ارائه راه‌حل آنلاین خود مهلت معینی خواند داشت تا محتوا و قالب هر سطح چالش را بر اساس قواعد تعیین‌شده ارائه دهند.
  • تیم‌ها برای ارائه‌/ نوشتن راه‌حل‌های خود از زبان انگلیسی استفاده می‌کنند
  • تیم‌ها بر اساس ارزیابی هیئت داوران برای راه‌حل‌های خود امتیاز کسب می‌کنند
  • ۴چهار  تیم برتر در پایان هر لیگ (ملی، منطقه‌ای یا جهانی) در مسابقات آنلاین Final۴ جهانی UNWTO شرکت می‌کنند.
  • تیم‌های برنده مسابقه Final۴ ملی و منطقه‌ای سپس در یک مسابقه نهایی جهانی شرکت می‌کنند که UNWTO سالی یک بار برگزار می‌کند.

برای آگاهی از جزئیات قوانین شرکت در لیگ، به این فایل مراجعه کنید.

برای ثبت‌نام در بخش آلودگی پلاستیک به اینجا مراجعه کنید.

برای ثبت‌نام در بخش توسعه روستایی به اینجا مراجعه کنید.

منبع:میراث آریا

تقویت همبستگی و حفظ هویت ملی با بازی غنی قئیش گوتدی

بازی‌ها از جمله نمودهای اجتماعی و فرهنگی هر اجتماع به حساب می‌آیند که هر کدام از آنها علاوه بر تخلیه روانی و کارکردهای جسمانی، مزیت‌های فراوانی دارند، این بازی‌ها تبلوری از فرهنگ و میراث هر اجتماعی به شمار می‌روند.

ویژگی اصلی بازی‌ها، درس‌آموزی و سازگاری با نظام و محیط طبیعی اجتماعی اطراف است و در این میان بازی‌های بومی و محلی و بازی‌های پرورشی یکی از راه‌های پرورش کودک از لحاظ روانی، عاطفی، فکری، اجتماعی و جسمانی محسوب می‌شود.

هر یک از این بازی‌های سنتی و بومی، با توجه به نوع الگوی اجرا و پیچیدگی مهارتی آن، کمک شایانی به افزایش آمادگی جسمانی، حرکتی و مهارتی در سنین پایه برای ورود به عرصه ورزش قهرمانی است، قانون‌پذیری، مسئولیت‌پذیری، تمرین هم‌افزایی و کارگروهی، احترام به حقوق دیگران، مدیریت رفتار و نیل به برتری در قالب این بازی‌ها گنجانده شده است.‌

تعمق در بازی‌های بومی و محلی و بررسی آنها از منظر حسی حرکتی و شناختی در هر فعالیت، ظرفیت‌های بالای حسی حرکتی نهفته در آنها را آشکار می‌کند و ایده‌های فراوانی را برای طراحی و اجرای برنامه‌های آموزشی و ورزشی برخاسته از بازی‌های بومی در ذهن متبلور می‌کند.

بازی‌های بومی و محلی یکی از مؤثرترین و پرمعناترین راه‌های یادگیری و تمرین هوش هستند چرا که در هنگام بازی، کودکان به فکر پیدا کردن راه‌های تازه‌ای برای پیروزی می‌افتند و همان طور که از انرژی خود استفاده می‌کنند، قوای فکری خود را نیز به کار می‌گیرند و در تمام مدت بازی، تجربه می‌اندوزند.

بازی قئیش گوتدی با اسم‌های دیگر شلاق‌بازی، کمربندبازی و قیش‌بازی هم مشهور بوده و به معنی برداشتن کمربند  است، این بازی در مناطق مختلف کشور اجرا می‌شود و بسیار مورد توجه است و هیجان بالایی را برای افراد حاضر در بازی به دنبال دارد، امکانات مورد نیاز این بازی بسیار محدود و قابل تهیه است، مانند بسیاری از بازی‌های محلی دیگر، این بازی به صورت گروهی و با کمربند یا قطعه‌ای طناب قابل اجراست.

نحوه انجام بازی قئیش گوتدی

برای انجام این بازی در ابتدا باید دایره‌ای به اندازه تعداد افراد بازی‌کننده کشیده شود، افراد بازی‌کننده از چهار نفر به بالا باید باشد و حتما باید تعداد، زوج باشد، سپس بین افراد قرعه‌کشی می‌شود و گروهی داخل دایره و گروهی در بیرون دایره قرار می‌گیرند.

 بعد کمربندها را با فاصله مساوی در داخل دایره به گونه‌ای قرار می‌دهند که یک سر آن نزديک با روی خط محیط و سر ديگر آن (در وضعیت کشیده) به طرف مرکز از دایره گذاشته شوند، فاصله سر کمربند از خط محیط دایره باید به اندازه یک وجب باشد.

افراد خارج از دایره باید تلاش کنند تا کمربند را بردارند، قوانینی در برداشتن کمربند وجود دارد، از جمله اینکه افراد داخل دایره نباید پا رو کمربند بگذارند و یا اینکه حتما یک پای آنها باید در داخل دایره باشد، در موقع برداشتن کمربند هر دو گروه می‌توانند به پای طرف مقابل ضربه بزنند.

در صورتی که تیم بیرون از دایره بتوانند کمربند را بردارند، اولین تلاشی که انجام می‌دهند تلاش برای برداشتن باقی کمربندهاست و چنان‌چه بتوانند تمام کمربندها را بردارند، تیم داخل دایره بازنده محسوب شده و تیم بیرون از دایره شروع به زدن آنها با استفاده از کمربند می‌کنند.

در این قسمت از بازی هم قوانینی وجود دارد، از جمله اینکه کمربند را باید فقط به ساق پا بزنند و چنانچه گروه داخل دایره بتوانند یکی از اعضای گروه خارج از دایره را بزنند، بازی تمام می‌شود و دوباره جای گروه‌ها باهم عوض می‌شود. یکی از قوانین بازی این است که اگر یکی از افراد داخل دایره به بیرون کشیده شد، دیگر نمی‌تواند به داخل دایره برگردد.

افرادی که دارای سنین بین ۵۰ تا ۹۰ ساله هستند نقل می‌کنند که این بازی را از پدران در کودکی آموخته‌‏اند، اما متاسفانه با توجه به ثبت نشدن و مکتوب نشدن آیین‌‏های گذشتگان، اسناد و مدارکی بر جای نمانده است و با توجه به لزوم حفظ این مواریث معنوی، این بازی در فهرست آثار ناملموس ملی به ثبت رسید.

بازی‌های محلی از جمله سرگرمی‏‌های گروهی و خانوادگی از گذشته تاکنون بوده است که به ویژه در مراسم نوروزی همچون سیزده بدر برگزار می‌‏شده است. برخی از این بازی‌های بومی و محلی تمام افراد از هر گروه سنی  مردان، زنان، دختران و پسران را دربر می‌گرفته است که بازی قئیش گوتدی از این دسته است، این بازی‌ها و آیین‌‏ها صدها سال است سینه به سینه منتقل شده و در طول زمان تکامل و گسترش پیدا کرده است.

آموزش و انتقال این بازی همچون دیگر بازی‌های محلی از نسلی به نسل دیگر انجام می‌شود و افراد از سنین مختلف در کنار هم به بازی می‏‌پردازند، به‌طوری‌که در یک بازی ممکن است افرادی از سه نسل در کنار هم بازی کنند که این خود سبب تحکیم ارتباط نوجوانان و جوانان با افراد سالمند می‌‏شود.

این بازی مهارت‌های ضربه زدن، پرش طول، زمان‌بندی و همکاری گروهی را در نوجوانان و جوانان تقویت کرده و سبب می‏‌شود نوجوانان و جوانان اوقات بیکاری خود را در هوای آزاد در کنار بزرگترهایشان به بهترین شکل ممکن سپری کنند و ساعات شاد و مفرحی را داشته باشند.

شاخصه‌های بازی قئیش گوتدی

غنی و بکر بودن این بازی مهمترین شاخصه آن است، این بازی سده‌‏هاست که سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و جزو تفریحات نوروزی و آیین‏‌های روز سیزده بدر است که همچنان در این روز انجام می‌شود.

شادی و هیجان ایجاد شده در بازی و تاثیر مثبت آن بر سلامتی روح و جسم افراد، انجام بازی در هوای باز و گروهی بودن آن و تقویت حس همکاری و همبستگی میان افراد روستا از دیگر شاخصه‌های این بازی است.

مهمترین عامل تهدیدکننده بازی‌های محلی، هجوم فرهنگ شهری به روستاها است به‌طوری‌ که کودکان و نوجوانان آرام آرام از فرهنگ غنی و کهن خود فاصله گرفته و با روی آوردن به بازی‌های کامپیوتری و موبایل، بازی‌های بومی و محلی خود را به آرامی به‌دست فراموشی می‏‌سپارند.

با توجه به گسترش بازی‌های رایانه‌ای در تمام نقاط و حتی در روستاها، کودکان دیگر علاقه‌ای به بازی‌های محلی و یادگیری و اجرای آن ندارند و این امر زمینه را برای فراموشی بازی‌های بومی و محلی به دنبال دارد، به ویژه که بازی قئیش گوتدی جزوی از فرهنگ منطقه آذربایجان است و اکثرا به صورت گروهی انجام می‌شده و همچون بازی‌های دیگر نقش بسزایی در افزایش توانایی‌های کودکان به خصوص به صورت گروهی داشته است.

مهاجرت تدریجی روستانشینان به شهرها، نبود ساز و کار مدرن برای تشویق نسل جدید به ادامه بازی‌ها در مدارس و جشن‏‌های گروهی، اهمیت ندادن به بخش تحقیقات میدانی در مورد بازی‌های موجود از سوی مراکز مربوطه و بی‌توجهی رسانه‌‏ها به فرهنگ‌های بومی از مواردی است که برای احیای بازی‌های بومی و محلی باید به آنها توجه شود.

برای دستیابی به این امر راهکارهایی نظیر برگزاری و انجام خودجوش بازی‌های محلی در گردهمایی‌‏های خانوادگی به ویژه در نوروز، برگزاری جشنواره بازی‌های محلی در برخی مناسبت‌ها، ایجاد امکان تحقیقات میدانی و تهیه مدارک مستند از مراحل انجام این بازی در روستاها و انجام تحقیقات میدانی شخصی و خودجوش و تهیه فیلم و مصاحبه با پیران و پیشکوتان روستایی و عشایری از سوی پژوهشگران می‌تواند برای حفظ این میراث معنوی کارساز باشد.

در کنار این اقدامات ثبت این بازی‌ها در فهرست میراث ناملموس ملی می‌تواند زمینه برای احیای آنها را فراهم کند که با توجه به ضرورت آن، زمینه برای ثبت این بازی در سال گذشته فراهم شد تا با شناسایی و گسترش آن گامی در مسیر حفظ هویت ملی و قومی این منطقه برداشته شود.

منبع:میراث آریا

گردشگری فرهنگی

گردشگری دارای انواع و اصناف گوناگون است پس مناسب است که پیش از هر چیز، مراد خود از گردشگر را روشن کنیم. البته فعالان هر دو بخش خصوصی و دولتی، همواره تصوری از گردشگر داشته و دارند اما از آنجایی که در اینجا مراد ما از گردشگر، گردشگر فرهنگی است، مناسب می‌دانم که تعریفی درست از گردشگری فرهنگی ارائه شود.

هرگاه سخن از هویت باشد، ناچار به سراغ کیستی و چیستی مردمان آن سرزمین می‌رویم. به نظر می‌رسد که ایرانی بودن، آن ویژگی است که ما را از هر غیر ایرانی متمایز می‌کند و از رهگذر حفظ توجه به همین نکته است که می‌توان به تعریفی درست از فرهنگ ایرانی رسید.

علما، فقها، ادیبان، شاعران، دانشمندان و سیاستمداران در طول تاریخ به ایران کیفیتی بخشیده‌اند که امروز ایران، ایران است. این کهنه سرباز زمین، به اندازه تاریخ مدنیت، خاطره در سینه دارد و مردمش برای این که سرزمینشان خانه خوبان شود، خون دل‌ها خورده‌اند. از ۸ سال دفاع مقدس، انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری امام مهربانی‌ها تا تمدن باشکوهی که مایه افتخار ایران و ایرانی است، این‌ها همه داناییِ حاصل از تعامل ایرانیان با محیط اطرافشان را به وجود آورده که فرهنگ ایرانی را می‌سازد.

به تعبیر یکی از متفکران معاصر، در گردشگری فرهنگی، گردشگران به محضر ایران و شهرهایش حاضر می‌شوند و گویا آداب صاحب‌خانه را رعایت می‌کنند چون می‌دانند به کجا می‌روند، فرهنگ ایرانی را محترم می‌شمرند و سعی می‌کنند که همرنگ و همسو با جامعه ایرانی شوند. این نوع گردشگر، زائر است. پس گردشگر فرهنگی، زائری است که به زیارت شهرهای ایران آمده است تا فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی را با خود به یادگار ببرد.

اکنون فرض کنیم این جایگاه تغییر کند و ایران به محضر گردشگر حاضر شود، به نظر می‌رسد که در این صورت دیگر خبری از رعایت آداب و حفظ حرمت صاحب‌خانه نیست و گردشگر نمی‌داند که به کجا آمده و چگونه آداب فرهنگ غنی ایرانی را رعایت کند؛ اینجاست که تفاوت زائر با سیاح مشخص می‌شود. چنین گردشگری سیاحی است که با فرهنگ و جامعه ایرانی هیچ ارتباطی ندارد.

چه کنیم به جای سیاح، زائر داشته باشیم؟

منطقاً راه حل این است که تاریخ سرزمینمان را بدانیم و بشناسیم تا بتوانیم به جهانیان معرفی کنیم. مسلماً تاکنون نتوانسته‌ایم آنچنان که شایسته این سرزمین است این فرهنگ را شناسایی کنیم تا در مرحله بعد با شیوه‌های نوین ارائه کنیم و در نتیجه کیفیت ایران و ایرانی شناخته شود و گردشگر با علم به این فرهنگ غنی، وارد این سرزمین شود.

گردشگری فرهنگی مانند کاشت گندم است، کشاورزان با کاشت بذر گندم روزشماری می‌کنند تا هنگام برداشت محصولات فرا برسد و گندم‌ها را برداشت کنند. آنان البته از ساقه گندم نیز برای علوفه و یا کاربری‌های دیگر استفاده می‌کنند، اما پر واضح است که کشاورز، گندم را برای برداشت ساقه برای تأمین علوفه نمی‌کارد بلکه در وهله نخست به دنبال برداشت گندم است.

گردشگری نیز گندم و ساقه‌ای دارد، گندم گردشگری فرهنگی که هدف اصلی ماست تصویرسازی ذهنی (image building) مناسب از کشور ایران است که در ذهن گردشگر به وجود می‌آید و این بهترین سوغاتی است که او می‌تواند با خود به کشورش به ببرد. اکثر قریب به اتفاق گردشگران خارجی پس از بازدید از ایران، این کشور را با ذهنیتی مطلوب ترک می‌کنند؛ این در حالی است که هیچ‌یک از مسئولان حوزه فرهنگی و گردشگری نمی‌توانند مانند این گردشگران، سفیران فرهنگی و مبلغانی تاثیرگذار برای ساخت این ذهنیت در جوامع خارجی باشند. روشن است که این مهم، بهترین راه مقابله با ایران‌هراسی وسیعی است که دشمنان ما برای آن سرمایه‌گذاری وسیع و جدی کرده‌اند.

و اما ساقه گندم، این ساقه در گردشگری به مثابه ارزِ قابل توجهی است که به واسطه هتل‌ها، شرکت‌های هواپیمایی، رستوران‌ها، خرید سوغات و صنایع‌دستی، بیمارستان‌ها (گردشگری پزشکی) و امثال آن، که از انواع دیگر گردشگری هستند، وارد کشور می‌شود. این ارزآوری هزاران تأثیر مثبت در اقتصاد کشور دارد، به ویژه با توجه به آمار دولت مبنی بر جذب سالیانه ۹ میلیون گردشگر تا پیش از کرونا و رشدی قابل توجه که نسبت به گذشته در صنعت گردشگری ایران به وجود آمده است.

با این وجود، در قیاس با ظرفیت‌های موجود در کشور، ما همچنان از چشم‌اندازها و اهداف کلانی که شایسته ایران و ایرانی است، بسیار دور هستیم. عوامل و راهکارهای جبران این نقاط ضعف، در یادداشت بعدی به همراه ظرفیت‌های گردشگری اردکان به تفصیل بیان خواهد شد و فعلا به ذکر این نکته بسنده می‌کنم که تجربه موفق و برنامه‌ریزی کلان و بلند مدت کشورهای شرق آسیا در بهبود تصویرسازی ذهنی (image building) می‌تواند الگویی مطلوب در برنامه‌ریزی کلان عرصه گردشگری ما باشد. شاید از رهگذر بومی‌سازی و ایرانی کردن همین الگوها و تجربه‌هاست که می‌توان راه صحیح رسیدن به اوضاع و احوال شایستۀ ایران و ایرانی را یافت.

منبع:میراث آریا