۷ تصویر جذاب از مقاصد ناشناخته گردشگری

اگر به دنبال شناخت مقاصدی گردشگری کمتر شناخته شده در جهان هستید، این گزارش را بخوانید.

نقاط گردشگری زیادی را می‌توان در سراسر جهان یافت که افراد زیادی در مورد آن‌ها می‌دانند و جاذبه‌های محبوب گردشگران هستند. مثل آبشار‌های نیاگارا که در آمریکا و کانادا واقع شده و تخمین زده می‌شود هر ساله میزبان ۳۰ میلیون گردشگر است. البته از سال ۲۰۲۰ سفر به این مکان ممنوع است.

اما شاید بخواهید با مناطقی آشنا شوید که کمتر کسی به دیدن آن‌ها می‌رود و تصاویر کمی از آن‌ها وجود دارد. مکان‌هایی که هزاران نفر همزمان در کنار یکدیگر نیستن و مردم نام آن‌ها را نشیده باشند. عکس‌های زیر را ببینید تا با این جاذبه‌های ناشناخته آشنا شوید.

استخر همیلتون در تگزاس

ذخیره گاه استخر همیلتون که از آن به عنوان استخر طبیعی تگزاس یاد می‌شود، یک حفره شنای طبیعی به رنگ سبز زمردی است، که هزاران سال پیش هنگام ریزش رودخانه‌ای زیرزمینی ایجاد شده است. یک آبشار به داخل استخر می‌ریزد و آن را صفحات عظیم سنگ آهک احاطه کرده اند. این مکان از سال ۱۹۹۰ تحت محافظت قرار گرفته است. گرچه برای مدتی این مکان برای ساکنان و بازدیدکنندگان تگزاس یک استخر شنا بوده است، اما در مقایسه با دیگر مناطق ایالات متحده کمتر شناخته شده است.

باغ غرق شده استرالیا

حدود ۴۰ میلیون سال پیش گوشه جنوب شرقی استرالیای جنوبی در زیر آب غوطه ور شد. لایه‌های سنگ آهک در بستر دریا تشکیل شده و سرانجام از دریا بیرون میزند. طی هزاره‌های گذشته، فرسایش آب منجر به تشکیل غار‌های زیرزمینی در سنگ آهک می‌شود. تعداد این چاله‌ها در منطقه بیش از ۵۰ عدد است. در سال ۱۸۸۶، کشاورزی به نام جیمز امفرستون قطعه زمینی را خریداری کرد که شامل یکی از گودال‌ها بود. او تصمیم گرفت با کشت و کار آن را سبز کند و سوراخ را غار‌ها نامید. این روز‌ها این مکان به نام گودال یا باغ‌های غرق شده شناخته می‌شود که یک فضای سبز با نمایی به آسمان دارد کسانی که از باغ بازدید کرده اند آن را مکانی جادویی و چیزی شبیه به یک افسانه می‌نامند.

پارک ملی آلبرتو دو آگوستینی در شیلی

پارک ملی آلبرتو دو آگوستینی در سومین پارک ملی بزرگ شیلی است. دسترسی به این منطقه که در یکی از دور افتاده‌ترین و دست نخورده‌ترین مناطق در منطقه پاتاگونیا واقع شده، تنها به وسیله قایق امکان پذیر است. در اینجا یخچال‌های عظیم، جنگل‌های نیمه قطبی دلفین‌های شیلی و حتی رخ‌کرکس آند را می‌توان دید.

پارک ملی دروازه جهنم در کنیا

نگذارید نام این مکان شما را از آشنایی با آن منصرف کند. پارک ملی دروازه جهنم، یک مقصد عالی برای تعطیلات است که یک مکان دیدنی به نام برج فیشر در آن قرار دارد. این برج یک شاخه آتشفشانی است که به نام کاوشگر آلمانی گوستاو فیشر نامگذاری شده است. در روایات محلی گفته شده است که این برج در واقع یک دختر جوان ماسایی است که پس ازدواج به خانه‌ای که پشت سرش بوده نگاه کرده و بلا فاصله تبدیل به سنگ شده است. غیر از برج، در این پارک دروازه جهنم، شیرها، یوزپلنگ‌ها و شاخ درازان نکات جذاب آن هستند. گفته می‌شود فیلم انیمیشن «شیرشاه» در سال ۱۹۹۴ بر اساس ظاهر این پارک ساخته شده است.

دریاچه مورسکی اوکو در لهستان

هستان به دلیل معماری قرون وسطایی و تاریخ جنگ جهانی دوم، در میان دوستداران تاریخ و هنر مقصد گردشگری محبوب است. کسانی که به این کشور زیبا سفر می‌کنند می‌توانند از اردوگاه‌های آشویتس در شهر اوش‌وینچیم دیدن کنند. اگر به دنبال چیزی هستید که کمی دور از دسترس باشد، می‌توانید دریاچه مورسکی اوکو را در آن پیدا کنید که به چشم دریا معروف است. این دریاچه عمیق در پارک ملی تاترا قرار دارد و رنگ آن در طول سال از آبی پررنگ به رنگ فیروزه‌ای روشن تغییر می‌کند.

صخره نصفه سیب در نیوزیلند

اگر به دنبال مقاصد گردشگری عجیب و غریب و البته خیره کننده هستید، نیوزیلند همه آن‌ها را دارد. در این کشور صخره‌ای به نام سیب نصفه وجود دارد و طبق افسانه‌های محلی گفته می‌شود که خدایان میلیون‌ها سال قبل بر سر یک سیب طلایی درگیر بوده اند. در تلاش برای گرفتن این میوه، این سیب از دست آن‌ها لیز می‌خورد و به زمین می‌افتد و در هنگام فرود به دو نیم تقسیم، و سپس به سنگ تبدیل می‌شود. در حقیقت علت شکاف سنگ این است که آبی که از میان آن عبور می‌کرده منجمد شده و باعث فرسایش آن شده است.

کلیسای شناور هند

ویرانه‌ها هر جا در دنیا قرار بگیرند همیشه جذاب هستند. در روستای شتیهالی ویرانه‌های کلیسایی قرار دارد که در دهه ۱۸۶۰ میلادی ساخته شده است. هر ساله در طول باد‌های موسمی، بین ژوئیه و اکتبر، کلیسا نصف و نیمه در آب غوطه ور می‌شود و به نظر می‌رسد که این سازه شناور است. این کلیسا از مناطق شهری فعلی فاصله زیادی دارد.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

مناطق رادیو اکتیوی به جاذبه گردشگری تبدیل شدند

مناطق رادیو اکتیو و خطرناکی در جهان وجود دارند که گردشگران می‌توانند از آن‌ها بازدید کنند.

 از نظر خیلی‌ها اشعه رادیواکتیو مرگ‌آفرین است. یک قاتل نامرئی که افراد کاملا سالم را نیز می‌تواند قربانی خود کند. این تکنولوژی ترسناک زندگی‌های زیادی را نابود کرده و مکان‌هایی را برای نسل‌های بعدی غیر قابل سکونت کرده است البته ما هر روز در معرض اشکال مختلف تشعشعات رادیواکتیو قرار می‌گیریم اما طبیعتاً مثل هر چیز دیگری، مقدار بیش از حد آن کشنده و مرگ‌آور است و باعث می‌شود عوارض مخربی به بدن وارد شود.

با در نظر گرفتن ترسی که در رابطه با رادیواکتیو وجود دارد، بعید به نظر می‌رسد مکان‌هایی که مقدار بالاتر از حد متوسط رادیواکتیو در آن‌ها دیده شده است، به مکان‌های گردشگری تبدیل شوند اما چنین مناطقی در خیلی از نقاط جهان وجود دارند. به دلایل مختلفی، سایت‌های آزمایش هسته‌ای، معادن‌های رادیواکتیو  به طور منظم از بازدید کنندگان پذیرایی می‌کنند که در اینجا با ۵ نمونه آشنا خواهید شد.

آب به رنگ آبی خیره کننده
معدن اورانیوم مری کاتلین استرالیا در دهه ۱۹۵۰ در شمال غربی کوئینزلند افتتاح شد. این معدن در فاصله ۶ کیلومتری شهر قرار دارد و زمانی جمعیتی حدوداً ۱۰۰۰ نفری داشت و مردم آن مثل همه شهر‌ها جامعه‌ای معمولی داشتند. معدن کاتلین تا سال ۱۹۶۳ انرژی اتمی انگلیس را تأمین می‌کرده است سپس برای مدتی تعطیل می‌شود. معدن کاتلین بار دیگر در سال ۱۹۷۴ بازگشایی شد و تا سال ۱۹۸۲ که از کار افتاد منبعی برای چندین شرکت برق خارجی بود.

بعد از بسته شدن معدن، شهر نیز مخروبه شد و فقط یک سری اسکلت ساختمان و تابلو‌های شهری باقی ماند. به دلیل انتشار مواد شیمیایی از صخره‌های آنجا، آبی به رنگ آبی درخشان و بسیار زیبا جاری می‌شود و به همین دلیل توانسته است گردشگرانی را به خود جذب کند.

اما آیا انجام این سفر بی‌خطر است؟ سطح تشعشع در این منطقه از حالت معمولی بالاتر است، ولی ظاهراً اگر به اندازه گرفتن چند سلفی در آنجا حضور داشته باشد، آسیب جدی به شما نمی‌رسد. البته توصیه می‌شود زمان بازدید را به حداقل برسانید و به‌هیچ‌عنوان فکر شنا در آب یا نوشیدن از این آب زیبا را نکنید. زیرا فقط موضوع رادیواکتیو بودن آب مطرح نیست بلکه وجود مواد شیمایی باعث خلق این رنگ آبی است.

پیاده روی در محل انباشت زباله‌های هسته‌ای

رفتن به تپه‌ای در میزوری آمریکا که تضادی جالب با محیط اطرافش دارد حتماً هیجان‌انگیز است، تپه‌ای بدون خاک و خاکستری که چشم‌اندازی سرسبز دارد. در این منطقه زمان جنگ جهانی دوم مواد منفجره تولید می‌شده است و در طول جنگ سرد نیز در نزدیکی آن اورانیوم سلاح‌های هسته‌ای، غنی شده است و این کار تا سال ۱۹۶۰ ادامه پیدا کرده است. پس از این ماجراها، بازمانده‌هایی از اورانیوم، رادیوم، تی‌اِن‌تی (TNT)، آزبست و سایر موارد به کار رفته شده، به‌جای مانده است.

در نهایت راه حل این بود که این زباله‌ها را در یک تپه بزرگ مخفی کنند. این تپه‌ محل دفن زباله‌ها، امروزه به یک جاذبه گردشگری تبدیل شده است. بازدیدکنندگان می‌توانند از طریق پله‌های تعبیه شده تا بالای تپه قدم بزنند و با توجه به چشم‌انداز زیبای اطراف، منظره چشم‌نوازی را مشاهده کنند.

همچنین در نزدیکی این تپه موزه‌ای کوچک قرار دارد که اطلاعات مربوط به تپه و تاریخچه اطرافش را در خود جای داده است. با وجود اینکه روی این زباله‌ها پوشانده شده است، ولی بسیاری از گردشگران به دلیل ترسی که دارند از پله‌های آن عبور نمی‌کنند. احتمالاً این منطقه خطرناک نیست، زیرا یکی از نگهبانان تپه می‌گوید ۱۱ سال است در این منطقه کار می‌کند و هنوز مشکلی برای وی پیش نیامده است.

گشتن در مکان آزمایشات هسته‌ای
از سال ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۳ دولت بریتانیا آزمایش‌های هسته‌ای خود را در منطقه‌ای به نام مارالینگا (Maralinga) در جنوب استرالیا انجام می‌داده است. برای پاک‌سازی آلودگی‌های این منطقه از دهه ۱۹۶۰ با مخلوط کردن خاک آلوده سطح با خاک غیر آلوده زیرین، پاک‌سازی صورت گرفت و ۲۲ چاله که بقایای آزمایش هسته بودند به وسیله بتن پر شد.

تخمین زده می‌شود که این گودال‌ها حاوی ۴ کیلوگرم پلوتونیم بوده‌اند. در اواخر دهه ۱۹۹۰ پاک‌سازی کامل‌تری شامل حذف و دفن صد‌ها هزار مترمکعب از خاک حاوی رادیواکتیو صورت گرفت. حتی وسایل مورداستفاده برای این عملیات نیز دفن شدند. سرانجام این محل به جاذبه‌ای گردشگری تبدیل شد که امروزه با استفاده از یک اتوبوس می‌توانید از آن بازدید کنید! از جمله نکات جالبی که برای بازدید وجود دارد منطقه نظامی متروکه، فرودگاه و نشانه‌های باقی مانده از چندین انفجار هسته‌ای است.

به این دلیل که مارالینگا تعداد انفجار‌های بسیار کمتری را نسبت به سایر مناطق آزمایش هسته‌ای تجربه کرده است، این منطقه را بی‌خطر قلمداد می‌کنند. با این حال توصیه‌های ایمنی خاصی را باید هنگام بازدید از این سایت هسته‌ای رعایت کنید.

دوز درمانی از ماده رادیو اکتیو
رادون (Radon) عموماً به‌عنوان یک گاز مضر در نظر گرفته می‌شود. بی‌رنگ، بی‌بو و بی‌مزه و همچنین رادیواکتیو است. طبق اطلاعیه آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات‌متحده آمریکا و سازمان بهداشت جهانی، ماده‌ای سرطان‌زا است. با این حال برخی میگویند که برای بیماری‌هایی مثل آرتروز مفید است. به همین دلیل برخی از مردم برای درمان بیماری‌هایشان به عمد به غار‌ها و معادن رادون که غلظت گاز بالایی دارند، وارد می‌شوند. یکی از این مکان‌ها معدن رادون مونتانا است.

این معدن در ابتدا و در سال ۱۹۴۹ به‌عنوان یک معدن اورانیوم افتتاح شد و سه سال بعد به یک مرکز درمان با رادون تغییر یافت. برای بهره بردن از این معدن باید حدود ۲۶ متر به زیرزمین رفت تا هوایی غنی از رادون را بتوان استنشاق کرد. معمولاً دوره درمان رادون تراپی دوره‌ای ده روزه است که بین ۳۰ تا ۶۰ ساعت به طول می‌انجامد.

اتاق کنترل چرنوبیل
امروزه تور‌هایی به مقصد چرنوبیل برگزار می‌شود که گردشگران از طریق آن می‌توانند از منطقه ممنوعه چرنوبیل بازدید کنند. یکی از دلایل این توجه، سریالی بود که توسط شبکه اِچ‌بی‌او در این رابطه پخش شد. الان گردشگران می‌توانند حتی وارد اتاق کنترل راکتور ۴ بشوند، قسمتی که تصمیم اشتباه در آن باعث به وجود آمدن بدترین فاجعه هسته‌ای تاریخ شد.

پیش از این دسترسی فقط به کارگرانِ پاک‌سازی، پژوهشگران و یا روزنامه‌نگاران محدود شده بود. البته این سفر خیلی هم بی‌خطر نیست، چراکه میزان تشعشع در این منطقه و اتاق کنترل بیش از ۴۰ هزار برابر حد معمول است. بازدیدکنندگان باید لباس مخصوص و چکمه‌های خاص بپوشند و فقط ۵ دقیقه اجازه بازدید دارند. طبق شنیده‌ها حدود ۸۵۰۰۰ نفر از این منطقه ممنوعه بازدید کرده‌اند. تور‌های روزانه این منطقه حدود ۱۰۰ دلار است.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

دیدنی‌های شهرستان میانه؛ از مسجد سنگی صفوی‌ها تا آبشار بلوکان

شهرستان میانه درست در جنوب استان آذربایجان شرقی قرار دارد و از آب و هوای مطبوعی برخوردار است.

به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، امسال هم مثل سال گذشته کرونا بیخ گلوی سفر‌های نوروزی با خیال راحت را گرفت؛ هرچند اجازه مشروط سفر به مردم داده شده، البته با رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی، اما باز هم خیلی از مردم کشورمان ترجیح دادند برای قطع کامل زنجیره کرونا، در خانه بمانند و سفر نروند تا با راحتی خیال در دیگر ایام سال سفر کنند.

اما؛ یک خبر خوش برای مخاطبان باشگاه خبرنگاران جوان؛ ما برای شما تدارک یک سفر شیرین مجازی به جای جای کشور را داده ایم. شما می‌توانید با دنبال کردن مطالب نوروزی صفحه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، مسافرت مجازی با تصویر و متن به نقاط مختلف شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز کشور را تجربه کنید. پس برای این سفر مجازی با ما همراه شوید؛

این بار سری به دیار ترک زبان‌های کشورمان می‌زنیم؛ شهرستانی در دل استان آذربایجان شرقی. میانه؛ شهرستانی با قدمت تاریخی که اماکن تفریحی گردشگری زیادی دارد. البته میانه نه فقط به واسطه بنا‌های تاریخی اش که به دلیل آب و هوای مطبوعش هم مکان مناسبی برای گردشگری و تفریح و گشت و گذار است.

تاریخچه میانه

گفته می‌شود نام اصلی شهرستان میانه، میانج به معنای واسطه میان دو شهر بوده است. بنا بر تعبیری دیگر، نام میانه از مایانا یا میانا گرفته شده است. این نام از دو آوای «مای» و «آنا» تشکیل‌شده است که ترکیب این دو آوا به معنای ماد بزرگ یا ماد مادر است.

آب و هوای میانه

شهرستان میانه درست در جنوب استان آذربایجان شرقی قرار دارد و از جنوب به زنجان، از شمال به سراب، از شمال غربی به بستان آباد، از غرب به هشترود، از شرق به خلخال و از شمال شرق به اردبیل می‌رسد.

دمای هوای این شهرستان به طور میانگین ۳ الی ۱۵ درجه سانتی گراد است؛ همین آب و هوای منحصر به فرد، باعث شده است تا ۴۰ نوع گیاه خودرو در خاک این شهرستان رشد کند. این گیاه‌های خودرو ترشک، ریواس، نعناع کوهی و خاکشیر هستند.

سوغات میانه هم شامل خوراکی‌ها و صنایع دستی سنتی می‌شود؛ فطیر، برنج، لبنیات، عسل و جارو، گلیم و قالی‌های میانه. البته یکی از خوراک‌های دل‌چسب هم که در سفر به میانه باید حتماً بچشید، آبگوشت بامیه است.

مکان های دیدنی میانه

پل شهرچای

پل شهرچای در مسیر رودخانه شهرچای در روستای تازه‌کند ساخته شده است. این پل با ۲۶۰ متر طول از طولانی‌ترین پل‌های آذربایجان شرقی است که در شهر میانه قرار دارد. این پل ۲۳ دهانه گنبدی دارد. کتیبه‌ای در بدنه پل وجود ندارد به همین دلیل سال ساخت پل مشخص نیست، اما با شباهتی که به سی‌وسه پل اصفهان دارد ممکن است متعلق به دوره صفویه باشد.

مسجد سنگی شهرستان میانه

مسجد سنگی ترک از مهم‌ترین آثار تاریخی استان آذربایجان شرقی است که در شهر میانه قرار دارد. تمام قسمت‌های نمای بیرونی مسجد از سنگ ساخته شده است. معماری داخل مسجد اثری شگفت‌انگیز از معماری اسلامی است. نقش‌ها، کتیبه‌ها و آجر‌های قرمزرنگ مسجد نمایی خیره‌کننده دارند. با توجه به کتیبه‌هایی که در دیوار‌های مسجد وجود دارد، این بنا در دوران صفویه و قاجار مرمت شده است. این مسجد در سال ۱۳۴۸ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد.

قبر امامزاده محمد

در لیست جا‌های دیدنی میانه، امامزاده‌ای در روستای کندوان واقع‌شده است که با میانه ۳۵ کیلومتر فاصله دارد. در میان اهالی این منطقه، امامزاده اسماعیل، پسر این امامزاده شناخته می‌شود. امامزاده‌های دیگری نیز در حوالی امامزاده محمد وجود دارد که این امامزاده‌ها در روستا‌هایی مانند روستا‌های برزلیق، صومعه، کلاله، حسن آباد، ترکمانچای، گاوینه رود و دمیرچی شناسایی شدند.

قیز کورپوسی (پل دختر)

قیز کورپوسی یا پل دختر، پلی عظیم در دامنه شرقی قافلانکوه و در فاصله ۲۰ کیلومتری شهر میانه و روی رودخانه قزل اوزون ساخته شده است. پایه‌های آجری این پل عظیم دارای ۳ دهانه است که بر روی آب‌راهی سنگی واقع‌شده است. نوشته‌هایی به خط نسخ و نستعلیق و کوفی بر قسمت‌هایی از این پل وجود داشته که تاریخ تعمیر و نوسازی آن را نشان می‌دهد، اما هنوز تاریخ احداث این پل شناسایی نشده است.

آبشار بلوکان

یکی از مناطق بسیار خرم و سرسبز شهرستان میانه، آبشار بلوکان است. این آبشار ارتفاعی برابر با ۱۰ متر دارد. این آبشار پس از عبور از مسیر پرپیچ و خم دره بلوکان و سیراب کردن مزارع کشاورزی پایین دست، راه خود را به رودخانه چای باز می‌کند و در نهایت با پیوستن به قزل اوزون به دیدار دریای خزر می‌رود.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

سیلک کاشان شگفتانه‌ای از اعماق تاریخ تمدن

 نزدیک به ۸۰ سال پیش با جاری شدن سیل در زمین‌های کشاورزی کاشان، تمدنی به قدمت نزدیک به هشت هزار سال با ابزارآلات و سفالینه‌هایی متفاوت از ابزارهای کنونی مشاهده شد که حیرت و حس کنجکاوی همگان را برانگیخت.

تپه‌های سیَلْک (Sialk) یکی از محوطه‌های باستانی مهم فلات مرکزی ایران و در اصل ویرانه کهن‌ترین زیگورات باستانی ایران که نخستین تمدن شهرنشینی در آن شکل گرفته‌است.

محوطه‌ باستانی سیلک یکی از ارزشمندترین محوطه‌های باستانی ایران و جهان است که نزدیک به هشت هزار سال پیش (از دوران روستانشینی تا دوران ماد)، شواهد و مدارک تحولات زندگی بشر را در خود نگاه داشته است.

این محوطه شامل تپه شمالی (سیلک کوچک)، به مساحت نزدیک پنج هکتار، تپه جنوبی (سیلک بزرگ)، به مساحت نزدیک هشت هکتار و ۲ گورستان به نام‌های گورستان الف و گورستان ب است.

این تپه‌ها به ترتیب از قدیم به جدید آثار دوران مختلف تمدن بشری شامل عصر نوسنگی، عصر مس و سنگ، دوران شهرنشینی، عصر مفرغ و آهن و دوره ماد را به نمایش می‌گذارند.

مهمترین آثار تمدنی شناخته شده در سیلک شامل نخستین روستاها و خانه‌های ساخته شده به دست بشر، نخستین جانوران و گیاهان اهلی، نخستین کوره‌های پخت سفال و ذوب فلز و نخستین آثار خط و نوشتار است.

این محوطه در سال‌های ۱۳۱۲، ۱۳۱۳ و ۱۳۱۶ خورشیدی برای نخستین بار از سوی هیات باستان‌شناسی فرانسوی به سرپرستی رومن گیرشمن مورد کاوش قرار گرفت.

سیلک همچنین در سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ خورشیدی، از سوی هیات باستان‌شناسی ایرانی به سرپرستی صادق (شاپور) ملک شهمیرزادی مورد کاوش و بازنگری قرار گرفت و نتایج این پژوهش‌ها در چندین جلد کتاب به چاپ رسید و در دسترس همگان قرار گرفت.

این اثر ۲۴ شهریور ۱۳۱۰ خورشیدی به شماره‌ ۳۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و در فهرست اثرهای نامزد جهانی قرار دارد.

تپه‌های سیلک کاشان به عنوان نخستین تمدن یکجانشینی فلات مرکزی ایران در حالی از گردشگران نوروزی پذیرایی می‌کند که برخی جاذبه‌های فرهنگی و تاریخی این شهرستان از جمله مجموعه تاریخی باغ فین به دلیل شرایط کرونایی تا اطلاع بعدی تعطیل است.

بازدید از سیلک در تعطیلات نوروز

مدیر پایگاه میراث فرهنگی سیلک با یادآوری تصمیم ستاد مدیریت کرونا در کاشان مبنی بر تعطیلی مکان‌ها و محوطه‌های تاریخی در تعطیلات نوروز افزود: گشایش محوطه‌های روباز و بدون ازدحام به دستور مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان از روز دوم فروردین ماه انجام شد، از این رو بازدید گردشگران از فضای باز محوطه تپه‌های باستانی سیلک روزانه در تعطیلات نوروز برای گردشگران برقرار است.

جواد حسین‌زاده ساداتی در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: بازدید روزانه از تپه‌های باستانی سیلک با کاهش ۹۰ درصدی به‌دلیل محدودیت‌های شرایط کرونا و رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی نزدیک به ۳۰۰ نفر رسیده است.

به گفته وی، این در حالی است که پیش از شیوع کرونا در سال ۱۳۹۸ روزانه ۲۵۰۰ تا سه هزار گردشگر از این محوطه باستانی بازدید می‌کردند.

مدیر پایگاه میراث فرهنگی سیلک خاطر نشان کرد: بازدیدکنندگان می‌توانند با رعایت بهداشتی به‌ویژه داشتن ماسک هر روز از ساعت ۹ تا ۱۸ با حضور راهنمایان گردشگری میراث فرهنگی، دانشجوی دانشگاه کاشان و راهنمای الکترونیکی از طریق پرداخت هزینه از این پایگاه دیدن و خدمات گردشگری دریافت کنند.

حسین‌زاده ساداتی، با تاکید بر  رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی حتی با ضدعفونی کردن سطوح مورد بازدید گردشگران اظهار داشت: مجموعه فضاهای نمایشگاه پایگاه باستانی سیلک شامل یافته‌های دوره‌های مختلف سیلک و یک سالن نمایش این پایگاه در معرفی مستندهای نمایشی به دلیل رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی بسته است.

وی ادامه داد: تپه‌های باستانی سیلک بخش مهمی از این پایگاه در فضای باز است که گردشگران می‌توانند بخشی از خمره‌ها، دفینه‌ها، ترانشه‌ها و کارگاه‌های پرفسور گریشمن به‌عنوان نخستین کاوشگر در این محوطه دیدن کنند.

مدیر پایگاه میراث فرهنگی سیلک با یادآوری اینکه چهار غرفه با راه‌اندازی نمایشگاه، سالن نمایش و مستندهای آن نیز برای دانش‌آموزان و گردشگران ایجاد شده بود تا با نحوه ساخت سفال، ابزار سنگی، نوشتن خطوط باستانی و فلزگری آشنا شوند، اضافه ‌کرد:  راه‌اندازی و بازدید از این فضاهای سربسته نمایشگاهی، نمایشی و آموزشی به‌دلیل همزمانی با آغاز دوره همه‌گیری کرونا و رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی متوقف شد که امید است بعد از رفع این بیماری برای گردشگران و علاقه‌مندان قابل بازدید و استفاده شود.

وی تصریح کرد: طراحی ایجاد مجموعه تاریخ فرهنگ سیلک نیز با کمک مشاور برای ۲-۳ سال آینده برنامه‌ریزی و مکان آن در جنوب محوطه باستانی سیلک جانمایی شده‌است.

مدیر پایگاه میراث فرهنگی سیلک بهره‌برداری از این طرح را نیازمند مشارکت خیران میراث‌یار دانست و اضافه کرد: یافته‌های سیلک‌ از دوره گریشمن در این مجموعه در قالب نمایشگاهی بعد از این همه‌گیری در معرض دید گردشگران قرار می‌گیرد.

حسین‌زاده ساداتی سیلک با تمدن و مدنیتی به قدمت پنج تا ۶ هزار سال را متعلق به کاشانی‌ها دانست و افزود: مدنیت و تمدن شهری اینجا به عنوان نخستین شهرهای جهان جدا از این روستا که هشت هزار سال قدمت دارد حاصل فعالیت و کوشش خود کاشانی‌ها و نیاکان آنان است که باید در محافظت جدی از آن مطالبه‌گری کنند.

به گفته وی، سیلک سرمایه و ثروتی برای مردم کاشان است که منفعت و ضرر از بین رفتن و آسیب آن به خود کاشانی‌ها می‌رسد.

عضو هیات علمی گروه باستان شناسی دانشگاه کاشان ادامه داد: البته از آنجا که این مجموعه ارزشمند جهانی است منفعت حفظ یا ضرر آسیب به آن برای کل جهان است از این‌رو افزون بر مطالبه‌گری کاشانی‌ها در حفاظت هر چه بیشتر از آن هیچ سستی و خللی نباید در روند تثبیت جهانی شدن آن رخ دهد.

کاوش تپه‌های سیلک از نگاه یک باستان‌شناس پیشکسوت

مرمتگر و باستان‌شناس پیشکسوت کاشانی نیز با یادآوری کاوش تپه‌های باستانی سیلک به سرپرستی گریشمن فرانسوی در سال ۱۳۱۲ گفت: تشخیص وجود ۲ تپه شمالی و جنوبی در چهار کیلومتری جنوب غرب کاشان و تالیف ۲ جلد کتاب ارزنده برای این مرز و بوم حاصل کار این باستان‌شناس فرانسوی بعد از سه سال شد.

عباس اعتماد فینی با اشاره به تقسیم دوره‌های سیلک از سوی گریشمن‌ به ۶ دوره فرهنگی ادامه داد: سیلک نخستین تمدنی است که انسان‌ها هزاره ششم قبل از میلاد از خود به یادگار گذاشتند.

وی تصریح کرد: ایران در مناطق دیگر نیز محوطه باستانی با قدمت کمتر یا بیشتر از سیلک دارد اما هیچیک امتیاز و تقدم این محوطه باستانی به‌دلیل استمرار زندگی از هشت هزار سال پیش تا کنون ندارد.

به گفته این باستان‌شناس، دور از انتظار نیست افرادی که در جوار تپه سیلک سکونت دارند از آن طایفه قدیم باشند.

اعتماد فینی با تاکید بر خلق ریسندگی، بافندگی، رنگ، نقشه، سفال‌گری و ذوب فلز برای نخستین بار در سیلک اظهار داشت: این اثر یکی از ارزنده‌ترین مکان‌ها و امانت‌های به یادگار مانده و ارث‌رسیده از نیاکان کاشانی‌هاست که نباید با توفان فراموشی ویران شود.

وی افزود: سال ۱۳۲۸ و از ۱۳ سالگی در شوش دانیال با گریشمن فرانسوی کار خود را به ‌عنوان شاگرد شروع و به مدت ۱۸ سال با او همکاری کرد.

به گفته این باستان‌شناس، یکی از افتخارات زمان کاری وی اینست که ۱۰ سال با «ژان پِرو» جانشین آقای « گیرشمن» مرمت چغازنبیل ارزنده‌ترین، بلندترین، بزرگترین و زیباترین بنای در جنوب ایران را انجام داده است.

اعتماد فینی با تاکید بر اهمیت تربیت باستان‌شناسان گفت: باید بودجه‌ای برای دانشجویان این رشته بعد از تحصیلات دانشگاهی اختصاص یابد تا بتوانند در راستای مرمت ودیعه‌های ارزشمند تاریخی و افزایش تجربیات علمی و عملی خود در کنار استادهای متبحر گام بردارند.

«عباس اعتماد فینی» فرزند استاد «احمد اعتماد فینی» متولد  ۱۳۱۵ همکار «رومن گریشمن» باستان‌شناس فرانسوی در عملیات مرمت و به‌سازی تپه‌های سیلک است که در سال ۹۴ به عنوان مرمتگر نمونه از تلاش‌های وی برای حفظ و مرمت تپه‌های سیلک قدردانی شد.

وی در ۱۳ سالگی به هیات باستان‌شناسی فرانسوی پیوست و نخستین همراهی او با گریشمن در حفاری‌های خوزستان بود؛ از بدو ورود به گروه با خانم «تانیا گریشمن» همسر رومن گریشمن همکاری و در مرمت اشیای باستانی او را یاری می‌کرد.

اعتماد فینی هرچند تحصیلات آکادمیک ندارد اما به دلیل تجربه فراوان از بزرگ‌ترین مرمت‌گران اشیای باستانی در کشور به‌شمار می‌آید.

یک هزار و ۷۰۰ اثر ارزشمند تاریخی در کاشان

معاون مدیرکل و رییس اداره میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی کاشان گفت: این شهرستان با برخورداری از یک هزار و ۷۰۰ اثر دارای ارزش تاریخی، طبیعی و معنوی شامل ۳۲۵ اثر ثبت ملی و یک اثر ثبت جهانی، است.

مهران سرمدیان اظهار داشت: ۳۴ اثر کاشان نیز با موضوعات آیین‌ها، صنایع دستی، مهارت و دانش از جمله مهارت فنون مسگری، آیین نخل گردانی، مهارت پخت کلوچه کاشان در فهرست آثار میراث ناملموس کشور و ۲ مهارت بافت قالی کاشان و آیین قالی‌شویان مشهد اردهال کاشان در فهرست میراث معنوی جهانی ثبت شده‌است.

وی همچنین شمار مرکزهای بوم‌گردی در کاشان ۱۶ باب با ۱۱۷ اتاق و ۴۲۴ تخت و تعداد میهمان‌پذیرها را نیز پنج باب با ظرفیت ۱۵۳ تخت برشمرد.

به گفته وی، ۳۴ باب اقامتگاه سنتی با ۴۲۷ اتاق و ۱۰۵۲ تخت، هشت باب هتل یک تا چهار ستاره با ۳۳۸ اتاق و ۸۹۱ تخت، چهار هتل‌آپارتمان با ۳۵ اتاق و ۱۱۸ تخت در شهرستان کاشان وجود دارد.

رییس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کاشان خاطر ‌کرد: مجموع ظرفیت اقامتی کاشان سه هزار و ۲۶۵ و اشتغال یک‌هزار و ۱۵۳ نفر در تاسیسات گردشگری این شهرستان است.

سرمدیان اظهار داشت: همچنین پنج سفره‌خانه سنتی، ۲۱ دفتر خدمات مسافرتی و جهانگردی، چهار مجتمع بین راهی، ۲ آموزشگاه گردشگری، ۱۸ اقامتگاه بوم‌گردی، یک شرکت حمل و نقل گردشگری، یک شرکت خانه مسافر به ظرفیت ۱۲۰ خانه در کاشان فعالیت دارد.

شهرستان کاشان با برخورداری از یک هزار و ۷۰۰ اثر دارای ارزش تاریخی، طبیعی و معنوی شامل ۳۲۵ اثر ثبت ملی و یک اثر ثبت جهانی، در فاصله نزدیک به ۲۰۰ کیلومتری شمال اصفهان واقع است.

منبع:ایرنا

بازار بزرگ اصفهان گنجینه پر رمز و راز تاریخ

 بازارها و بازارچه‌های اصفهان را از هر طرف که بگیری بهم می‌رسند، سردرهای بلند با پیشانی‌های برافراشته و پشت بغل‌های مزین به آجرکاری با نقوش هندسی و گاه با کاشی‌کاری معقلی و هفت رنگ که راه به گنجینه‌ای پررمز و راز دارند.

به گزارش ایرنا، بازار اصفهان دالانی از انبوه گنبدهایی است که پشت سر هم قطار شده اند و تا آنجا که چشم کار می‌کند پیش می‌روند. در میانه‌های بازار و در تلاقیراسته‌ها، گنبدخانه چهارسو رخ می‌نماید. گنبدخانه‌ای بلند که بیننده را از هر چهارسو به سوی بازار و سراها راه می‌نماید و درهمین اثنا همه هوش و حواس بیننده را معطوف به نقش‌های آجری تاریک و روشن در گرداگرد و زوایایش می‌کند. تاق چشمه‌ها با زیبایی تمام گراگرد ستون نوری که از بیرون به داخل گنبدها هدایت شده رخ نمایی می‌کنند و این تکرار زیبایی بر همه‌ی سقف‌ها و در و دیوار بازار است.

بیننده در بازار محو تماشا می‌شود. با وارد شدن به بازار انگار پا به شهری مسقف گذاشته که ساکنانش بازاریان و تاجران و حجره داران با  پیشه‌های مختف اند که گاه در حجره و گاه در سرا و گاهی هم در تیمچه گذر زمان می‌کنند. مس می‌کوبند، پارچه نقش می‌زنند، نقره قلم می‌کوبند، نگارگری می‌کنند، نخ می‌فروشند و هزار صنعت و کار و بار دیگر که همه جملگی مشق زندگی بر دفتر روزگار بازاراست.

بازار اصفهان را از هر طرف بگیری از میدان کهن شهر(میدان عتیق) در بازار نظامیهیا از سردر قیصریه از راسته چیت سازان در میدان نقش جهان، جهانی آمیخته از زیبایی، سادگی، شکوه ،جلال و ابهت است که یک جا چهره در نقاب دالان‌ها و گنبدها کرده است.

محور بزرگ بازار اصفهان که انبوه راسته‌ها و سراها را در خود جا داده دو بزنگاه تاریخی در اصفهان را یادآور می‌شود، یکی زمان سلجوقیان و دیگری زمان صفویان  که در هر دو دوره شهر تحولی بزرگ و بنیادین را از سر گذرانده است.

بازار اصفهان  با تمام رگ و پیوندهایش راهش را از مسجد عتیق آغاز کرده است.جایی که اولین میدان شهر یعنی میدان عتیق در یکی از کهن‌ترین بخش‌های شهر شکل گرفته است. بیش از هشتصد سال پیش بازار اصفهان  پاییدن گرفت، رشد کرد و مسیرش را رو به میدان نقش جهان و بازاری که بعدها در دوره صفویه ساخته شد ادامه داد.

بازار بعد از شروع حکومت‌های اسلامی در ایران در کنار مسجد جامع و عمارت‌های حکومتی تکامل یافت و از اهمیت زیادی برخوردارشد تا جایی که این سه به عنوان مراکز اقتصادی ، مذهبی و سیاسی در کنار هم و در یک میدان به عنوان مراکز ثقل حکومت قرار می‌گرفتند. ساختار بازار اصفهان در دو دوره حکومت سلجوقیان  و صفویان شکل گرفته است؛ یکی در میدان عتیق در کنار مسجد جامع عتیق و ارگ ملکشاه  و دیگری در میدان نو یا همان میدان نقش جهان در کنار مسجد جامع عباسی و عمارت عالی قاپو.

بازار در کنار عناصر اقتصادی‌اش که کوچک‌ترین واحد آن حجره است، عناصر مذهبی، علمی و خدماتی مثل مساجد، مدرسه‌ها، کاروانسرها و حمام‌ها  را هم در دل خود جای داده است.

سقف راسته‌های بازار اصفهان گنبدی و آجری است و در محل تلاقی دو راسته چهارسوها با گنبدهای بلندتر و باشکوه‌تر از گنبد راسته‌ها قرار دارند. حجره‌های راسته،  محل عرضه کالاها و صنایع  و سراها محل تجمع کالاها و تولیدات هستند.

سراها با معماری چهار ایوانهیا با صحن‌های هشت ضلعی و یا مدور گاه روباز و در برخی موارد سرپوشیده اند. حیاط‌های گشوده سراها گاهی با یک حوض میانی همراه بوده که ضمن زیبایی، موجب تلطیف هوا می‌شود. سراها در یکیا دو طبقه مشتمل بر حجره‌هایی هستند که محل کالاهای راسته مربوطه است. در مقیاس بعدی بازار،سراهای سرپوشیده در بازار به تیمچه  معروف اند. تیمچه‌ها از سراها کوچکتراند، سرپوشیده اند و از  معماری و تزئینات زیباتری برخوردار هستند. تیمچه‌ها حجره‌های مرغوب‌تری دارند و بیشتر دفاتر کار تاجران و بزرگان بازار ومحل ملاقات و دادوستد آنها با تاجران دیگر است.

بازاراصفهان یکی از بزرگترین و قدیمی ترین بازارهای سنتی ایران است که توانسته با حفظ بسیاری از عناصر معماری و همین طور با دربرگرفتن آثار تاریخی‌ای که بخشی از ماهیت اجتماعی و فرهنگی و مذهبی را تشکیل می‌دهند، گردشگران زیادی را برای بازدید جذب کند.

استان اصفهان به عنوان قطب گردشگری کشور بیش از ۲۲ هزار بنا و اثر تاریخی این استان شناسایی شده و یکهزار و ۸۵۰ مورد آن به ثبت ملی و چهار اثر آن به نام‌های میدان امام (نقش جهان)، کاخ چهلستون، باغ فین کاشان و مسجد جامع به ثبت جهانی رسیده است.

منبع:ایرنا

حاجی فیروز ارتباطی با برده‌داری ندارد/آیین‌ها را نباید دستکاری کرد

یک اسطوره‌شناس با بیان این که حذف عناصر آیینی، فرهنگ را به مخاطره می‌اندازد و نباید اندیشه روزمره با آیین‌ها در هم آمیخته و رشته‌های کهن آیین با دغدغه امروز گسسته شود، گفت: صورت سیاه حاجی فیروز با توجه به داده‌های تاریخی هیچ ربطی با برده‌داری نداشته است.

به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، جدا شدن از ریشه‌های فرهنگی، یکی از مهم‌ترین آسیب‌های زندگی مدرن و روزمره امروز است که موجب می‌شود، مفاهیم آیینی و رسوم کهن به گونه‌ای نادرست معنا شوند. سوءبرداشت از عناصر آیینی می‌تواند به حذف آن‌ها منجر شود و کم‌کم اساس آن را دگرگون کند. بهار مختاریان، اسطوره‌شناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه، در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا از  لزوم درک آیین‌ها و ریشه‌یابی آن‌ها سخن گفت.

او در این گفت‌وگوی اشاره‌ای مفصل بر پژوهش‌های مرتبط با آیین‌هایی دارد که ان را «رسانه حافظه جمعی» خواند و با ارائه توضیحاتی دلایل استفاده از رنگ سیاه را برای صورت شخصیت آیینی حاجی فیروز برشمرد و عنوان کرد: صورت سیاه حاجی فیروز با توجه به داده های تاریخی آیین ها و بازیگران فرهنگ هند و اروپایی هیچ ربطی با برده داری نداشته و اگر جایی از برده ای برای کار نمایشی استفاده شده این ربطی به خاستگاه پدیده ندارد، دیگر این که سازوکار فضای و زمان جشن ربطی به سازو کار موضوعات روزمرگی ما ندارد. این اسطوره‌شناس همچنین با رد دستکاری آمرانه آیین‌ها افزود: آن‌ها متعلق به فضای دیگری هستند و اتفاقاً باید به همان شکلی باشند که از هزاره ها طی مسیر دراز فرهنگی خود در کش و واکش هزاران مسئله، خود فرهنگ با حذف و افزوده هایی به دست ما رسانده است تا پیام زیبایی شناختی و هستی شناختی خود را برسانند، اگر مشکل تبعیض نژادی وجود دارد که در ایران بعید می دانم همچین سابقه ای بتوان ادعا کرد، یا مسائلی برای حمایت از محیط زیست مطرح می‌شود در همان مسائل روزمرگی است.

مختاریان اشاره کرد مطالعات محدود و نقد نکردن رویکردهای حاکم بر پژوهش‌های مرتبط با آیین در حوزه های انسان‌شناسی، اسطوره شناسی و فرهنگ منجر به درک نادرست و در هم آمیختگی دو فضای متفاوت زمان روزمره و زمان آیین‌ها می‌شود که برای ساختار فرهنگ خطرناک است.

این اسطوره‌شناس در مصاحبه با خبرنگار فرهنگی ایرنا، جشن‌ها و آیین‌ها را رسانه حافظه جمعی دانست و گفت: این تعریفی کلی است که می توان درمورد جشن و آیین‌های نمایشی مرتبط با آن در مطالعات فرهنگی ارائه داد به واقع  جشن‌ها به گونه‌ای یادآوری فرهنگی به شمار می‌روند.

وی ادامه داد: وقتی می‌گوییم فرهنگ ویژگی‌ها و جنبه‌های مختلفی دارد، یکی از کارهایی که در حوزه جشن و آیین‌های نمایشی صورت می‌گیرد، ساختن مکان و زمان دیگری، متفاوت از روزمره ما است، این زمان و مکان فقط  یک «دیگر» خیالی نیست بلکه ماهیتا از زمان و مکان روزمرگی زندگی ما هم جدا است. این موضوع بسیار مهم است که بدانیم، هم زمان‌های شکل گرفتن آیین‌ها و هم مکان‌هایی که اجرای آیین در آن اتفاق می‌افتد، همه نشان دهنده وجوه معنابخش رفتاری است که می کوشد ما را از روزمرگی جدا کند.

این پژوهشگر با برشمردن تفاوت‌های روزمرگی در دنیای امروز با گذشته گفت: اگر درباره این روزمرگی امروزه صحبت کنیم مسلماً روزمرگی جهان مدرن با گذشته‌های دور بسیار متفاوت است اما محققان سه ویژگی‌ اصلی را هنوز بین این روزمرگی ها مشترک می‌دانند. یکی مسئله احتمالات، یا  حادثه‌ها، اتفاقات و رویدادهایی که به طور روزمره برای ما ممکن است اتفاق افتد و همین سبب دل نگرانی‌های مدام ماست. دومین عنصر مشترک مهم در روزمرگی‌ها، کمبود و فقدان ها است، برای مثال کمبود مواد غذایی و یا هرچه این مفهوم را تداعی کند.

 

آیین‌ها نماد فراوانی، در برابر کمبودها و فقدان‌ها

وی افزود: سومین نقطه مشترک که بسیار هم اهمیت دارد روتین و عادت‌واره‌هایی است که در زندگی روزمره داریم یعنی کارهای مشخصی که در شبانه‌روز انجام می‌دهیم. این سه عامل از نظر روان‌شناسی اجتماعی و فرهنگی همیشه باعث کسالت و افسردگی است . تداوم روتین ها حتی می تواند باعث تنازع  گردد و در شرایط خاص مداوم این ویژگی می‌تواند به جنگ هم منجر شود.  اما زمان جشن ها در تقابل با این سه ویژگی یاد شده دقیقا نقطه مقابل آنها سه ویژگی اصلی دیگری   را قرار می دهند، در برابر احتمالات روزمرگی، زمان جشن زمان تمهیدات را می گذارد، آمادگی و کارگردانی زمان و فضای مشخصی برای اجرای آیین ها، به عبارتی این زمان و مکان برخلاف روزمرگی به خودی خود حاصل نمی شود و نیاز به تمهیدا و برنامه ریزی دارد. در برابر عنصر دوم کمبود و فقدان در روزمرگی، جشن ها و آیین ها می کوشند نمایش وفور نعمت و فراوانی را نشان دهند.

مختاریان، نمایش وفور نعمت را یکی از مهم‌ترین بخش‌های آیین‌ها دانست و اضافه کرد: در این آیین‌ها نمایش وفور نعمت، فراوانی و سرشاری را داریم. به رغم این‌که در روزمرگی کمبود و فقدان داشته باشیم، رسوم آیینی متقابل آن قرار می گیرد و همین موضوع سبب آرامش و خرسندی می‌شود؛  برای نمونه در تمامی رفتارهای آیینی مرتبط با نوروز چه پیش و چه پس از آغاز سال در یک مقطع زمانی کارگردانی شده و با فقره های نمادین نه تنها در تقابل با کمبودهای روزمره، نوعی سرشاری را نمایش می دهیم که مفهوم  آرامش و صلح را از این طریق تداعی می کنیم.  سومین و مهمترین عنصر متقابل با  روتین روزمرگی در جشن ها   ایجاد  جوشش و غلیان احساسی، تامل و تعمق است.  این هر سه ویژگی در زمان، مکان، رفتار آیینی و فقره های جشن ها نهایتا نوعی تعادل و توازن در زندگی انسان از آغاز تاکنون داشته است. همین سه مقوله ما را به فضای زیباشناسی می‌کشاند که موجب می‌شود در این تقابل دیالکتیکی دو گونه زمان و دو گونه برخورد با زندگی داشته باشیم و بتوانیم توازن و تعادل پیدا کنیم.

وی برخورد دو گونه زمان را زمینه برقراری تعادل در زندگی انسان دانست و گفت: سیسرو (خطیب و فیلسوف رومی  پ.م.) می‌گوید زمان جشن ریفرم  reform است و زمان روزمرگی deform، زمان روزمرگی بدقواره و بد شکل است و جشن برای اصلاح این بدقوارگی کسالت وار شکل می‌گیرد.

این اسطوره‌شناس افزود: این موضوع ربطی به دوره‌ها، زمان‌ها، حکومت‌ها و دولت‌ها ندارد انسان‌ها از آغاز با این موضوع و تقابل زمان روبه‌رو بودند و جشن‌ها در نگرشی هستی شناختی نوعی راهکار برای ایجاد توازن  بوده اند. بنابر این، هرگونه موضوع روزمرگی مانند تبعیض نژادی یا طرفداری از محیط زیست و غیره موضوعات مربوط به زمان و زندگی روزمره است، و به زمان‌های جشن و آیین‌ها نباید کشیده شود. با اختلاط این فضاها و موضوعات با هم بدون درک درستی از زمینه ها، معانی اعمال و فقره های نمادین در آیین ها نه تنها در حل مشکلات مسائل سیاسی، اجتماعی روزمره کمکی نمی کنیم که به افزایش مشکلات می افزاییم و فضای روتین و عادت واره خود را بسط و گسترش می دهیم که می تواند مشکلات زیادی ایجاد کند.

 

به هیچ وجه نباید آیین‌ها را دستکاری آمرانه کرد

مختاریان با اشاره به دغدغه‌های زندگی امروز گفت: ما به ظن خود با حذف یکی از اجزای نمادین صرفا به دلیل اینکه تفاسیر خطای شکل گرفته در مورد برخی نمادهای آیینی در فضای روزمره را راه حل رفع مشکل تبعیض نژادی وانمود می کنیم و این نوع ادعاهای طرفداری از این موضوع یا آن موضوع را هربار به عنصری دیگر در آیین  مثلا یکبار سبزه هفت سین و بار دیگر  ماهی  قرمز می کشانیم،  غافل از این که  چه مشکل اجتماعی یا اقتصادی را واقعا حل کرده ایم؟ پس به هیچ وجه نباید آیین‌ها را دستکاری آمرانه کرد.  آن‌ها متعلق به فضای دیگری هستند و اتفاقاً باید به همان شکلی باشند که از هزاره ها طی مسیر دراز فرهنگی خود در کش و واکش هزاران مسئله، خود فرهنگ با حذف و افزوده هایی به دست ما رسانده است تا پیام زیبایی شناختی و هستی شناختی خود را برسانند، اگر مشکل تبعیض نژادی وجود دارد که در ایران بعید می دانم همچین سابقه ای بتوان ادعا کرد، یا مسائلی برای حمایت از محیط زیست مطرح می‌شود در همان مسائل روزمرگی است که باید حل شوند و گفتمان‌سازی و آموزش و گفتگو برای حل مسئله شکل بگیرد نه در آیین ها و جشن ها که هدفشان هویت سازی و صلح و آرامش است.

وی افزود: اگر در فضای روزمرگی خود، کم کاری کرده ایم و حوزه های تخصصی ما به اندازه کافی در بعد شناخت ریشه های فرهنگی-تاریخی و یا بعد تحلیل جامعه شناختی، اسطوره شناختی نقد و بررسی درستی انجام نداده اند، نمی توان که مشکل را با حذف و یا تفاسیر سردستی و اتصالات کوتاه (short circuit) ادعایی حل کرد.

متاسفانه تحلیل و تفسیر آیین ها در ایران یکی از همان حوزه هایی است که کمتر پژوهش های جدی نظریه محور و روشمند در آن دیده می شود.

وی در توضیح شخصیت حاجی فیروز گفت: شناخت فرهنگی ما درباره او محدود به یکی دو اظهار نظر است که در چرخه نقل قولی گسترده ای در اکثر منابع تکرار می شود؛ چه دانشنامه ها باشد و چه منابع تحقیقاتی. اگر بخواهم این مشکل را به اختصار اینجا بیان کنم اصل رویکرد اتخاذ شده ما به آیین ها در ایران بسیار کهنه و حتی منسوخ شده است و آن به مطالعات نیمه دوم قرن نوزدهم و سنت انسان شناسی بریتانیایی برمی گردد.

مختاریان اظهار داشت: در نیمه دوم قرن نوزدهم اتفاق عجیبی رخ داد، گردش گسترده اطلاعات اقتصادی، فرهنگی و تاریخی تحت تاثیر استعمار جریان یافت و موجب شد جوامع اروپایی به طور نظام‌مند و هدفمندی دست به مطالعه جوامع مستعمره خود بزنند. جوامعی که از منظر آنان، ابتدایی بربر و وحشی شناخته می‌شدند. بریتانیا با توجه به مستعمراتی که داشت پدیده جامعه را به طور اقتصادی تفسیر می کرد. مطالعات اجتماعی و فرهنگی بریتانیایی تحت تاثیر نظریه داروین شکل گرفته بود و می کوشید مسائل فرهنگی را هم مانند موضوعات تجربی از لوله‌های آزمایشی و با روش استقرایی بگذراند. در سال‌های ۱۸۸۲ تا ۱۹۴۵ و با اشغال مصر توسط بریتانیا، شاهد رشد انسان‌شناسی بریتانیایی هستیم که شاخصه آن، یکی عمق و ژرفا بخشیدن به شناخت خود (اروپایی) به عنوان حاکمیت متمدن و از سوی دیگر درک و تنظیم فرهنگ‌های غیرمتمدن و وحشی بود. به همین دلیل در انگلستان، در کنار اقتصاد سیاسی، انسان‌شناسی اجتماعی نیز تحت تاثیر این نگاه شکل گرفت.

 

وی افزود: در فرانسه در کنار جامعه‌شناسی، علم انسان‌شناسی با محوریت اجتماع و سیاست رشد کرد زیرا جامعه در سنت فکری فرانسوی پدیده سیاسی بود از این رو روش مطالعاتی در فرانسه هم قیاسی است، بر خلاف روش مطالعه بریتانیایی بود که استقرایی است. به دلیل همین تفاوت‌هاست که در فرانسه شاهد جامعه شناسانی چون دورکیم و  انسان‌شناسانی چون کلود لویی -استراوس (۱۹۰۸-۲۰۰۹) هستیم. در همان دوران هم فرانس بوآس (۱۸۵۸-۱۹۴۲) در آمریکا و برانیسلاو مالینوفسکی (۱۸۸۴-۱۹۴۲) در بریتانیا کوشیدند این نگاه مسلط در فضای انگلو-ساکسن را کمی سست کنند و به عقب برانند . در آلمان فضا به گونه ای دیگر است و برای همین در کنار علم تاریخ، دولت و فلسفه سنت فیلولوژی و اتنولوژی به معنای قوم شناسی و مطالعات اقوام شکل می‌گیرد. با این حال برای نخبگان کمبریج و آکسفورد، مبنای مطالعات همان تطورگرایی مبتنی بر نظریه داروین همچنان مسلط می ماند. اساسی‌ترین رویکرد در نظریه های انسان شناسی بریتانیایی را می توان  افراطی‌ترین نظریه‌هایی در حوزه آیین  دانست. برای آنان در بررسی اسطوره و آیین تفوق با نگاه اسطوره-آیین گرایی بود، یعنی همه اسطوره‌ها آیین‌هایی را همراه دارند و  یا همه آیین‌ها به اسطوره‌هایی برمی گردند یا اسطوره هنگامی به وجود می آید که دلیل اصلی و غیر اسطوره ای آن یعنی آیین به فراموشی سپرده شود. بارزترین این نظریه‌پردازان ادوارد تایلر (۱۸۳۲-۱۹۱۷) و روبرتسون اسمیت (۱۸۴۶-۱۸۹۴) هستند، آن‌ها این موضوعات را با نگاهی به اساطیر سامی و اسطوره‌های آدونیس و  تموز و دیگر ایزدان گیاهی، بسط می‌دهند. دوست و همکار اسمیت، جیمز فریزر (۱۸۵۴-۱۹۴۱)  نویسنده کتاب ۱۲ جلدی شاخه زرین که کتابش را هم به او هدیه کرده است، با بخش کردن فرهنگ به مراحل جادو، دین و علم، در مرحله ای ترکیبی از جادو و دین که هنوز ابتدایی است اسطوره-آیین گرایی را دنبال می کند.

روایت‌های اسطوره‌ای بازتاب جهان‌نگری یک فرهنگ و در  خدمت تقویت آیین‌ها هستند

وی در توضیح بیشتر افزود: ویژگی نظریه  فریزر که البته در کتاب ۱۲ جلدی‌اش ثابت نبوده، این است که اسطوره زندگی خدای گیاهی با آیین هایی که مرگ و زایش دوباره او را بازنمایی می کند بر اساسا قانون شباهت در جادو اجرا می شود.  به نظر فریزر این آیین زمانی برگزار می‌شد که انبارها به دلیل شرایط کشاورزی خالی می شد، آذوقه ته می‌کشید و زمستان رو به پایان بود،  شخصیتی زنده که معمولاً شاهی است، نقش این ایزد گیاهی را بازی می کرد. به این طریق  ایزد گیاهی را برمی‌انگیخت. از آنجاکه به دلیل قانون جادویی شباهت، تندرستی ایزد گیاهی نیز به تندرستی شاه وابسته بود، پس باید  پیش از آن که شاه بیمار شود یا اتفاق دیگری برایش بیفتد، او را به طور واقعی در مراحلی  و به شکل نمادین در مراحل بعدی قربانی کرد، فریزر  در کتابش توضیح می دهد که این رسم کم کم به قدری خشونت بار می‌شود که بعدها به جای قربانی کردن شاه یکی از اعضای خاندان سلطنتی و بعدها مجرمی را به جای شاه چند روزی به امارت می‌رساندند و بعد از آن قربانی می‌کردند، فریزر این ایزد گیاهی را آدونیس می‌داند و اکثر داده های خود را حول این شخصیت اسطوره ای توضیح می دهد. من البته این موضوع را در مقاله میر نوروزی تا حدی شرح داده ام و باید باز تاکید کنم میر نوروزی ربطی به حاجی فیروز ندارد و تمامی اعمال نمادین و فقره های نمادین در این دو آیین متفاوت است و تنها وجه مشترک زمان اجرای آنها در نوروز است.

 

مختاریان با اشاره به زمینه‌های مطالعاتی رایج در ایران گفت: به آغاز سخن که برگردیم بحث‌هایی که‌ در چرخه اطلاعات در ایران رواج پیدا کرده، تحت تاثیر این نوع نظریه های اوایل قرن بیستم بوده است و بدون نقد و بررسی  دقیق علمی به آن‌ها که متاسفانه بسیار هم در ایران رایج است، اسطوره سیاوش را به تموز ربط داده و آیین حاجی فیروز و بسیاری دیگر از داده های فرهنگ ایرانی را صرف برخی شباهت‌های صوری به تموز مرتبط کرده ایم. باید بدانیم که مطالعات بعدی آیین به ما فهماند که لزوماً آیین‌ها به اسطوره‌ها مربوط نیستند و اگر ارتباطی هم وجود دارد مستقیم نیست و حتی انسان‌شناسی چون لوی -استراوس،  رابطه میان آنها را دیالکتیکی و گاه از نوع وارونگی یا (reversal) می‌داند که البته به رغم وارونگی در خدمت باور مشخصی در کنار اسطوره ها عمل می کنند. برخی هم چون والتر بورکرت رابطه میان اسطوره و آیین را صرفا تقویتی می داند، بی آنکه منشا یک آیین اسطوره ای مشخص باشد، اما روایت های اسطوره ای که بازتاب جهان نگری یک فرهنگ است در  خدمت تقویت آیین ها هستند.

مختاریان تحقیق آیین و اسطوره را با یکدیگر متفاوت دانست و گفت: قلمرو اسطوره زبان است و قلمرو آیین اعمال و اشیاء نمادین است. ارتباطی اگر باشد ارتباط مستقیم نیست و نمی توان روایت اسطوره ای را منشا آیین دانست. امروزه آیین را در گستره آیین و با رویکردهای مختلف بررسی می کنند اما نظریه های یاد شده در آغاز قرن بیستم از سنت بریتانیایی کمتر اعتبار دارد و تقریبا منسوخ شده اند.

این استاد دانشگاه با نقد چرخه اطلاعاتی در مطالعات فرهنگی ایران، اظهار داشت: وقتی چرخه اطلاعاتی مطالعات آیین و اسطوره‌ای به ویژه در دهه‌های اخیر ایران را بررسی کنیم به منابع محدودی می‌رسیم، یعنی این حوزه مطالعاتی حتی مباحث طرح شده را نه تنها نقد و وارسی نکرده ایم که صرفا تکرار کرده ایم. به عبارتی ما از چرخه نقل قولهای ارتباط تموز با حاجی فیروز خارج نشده ایم و حتی زحمت وارسی آنها را به خود نداده ایم. بدتر از همه آنکه این نقل قولها به گستره فضاهای اجتماعی عام هم کشیده شده و صرف ارجاع به همان نقل قولها گفته های عام خودمان را اعتبار هم می بخشیم.

تقویم‌ها می‌توانند تغییر یابند، آنچه ثابت می‌مانند نمادهای آیین‌ها است

وی تجربیات خود را این گونه شرح داد: در مطالعاتی که در طول سالیان داشته ام، پیش از هرچیز بر نبود روش های مستند در تحلیل و تفسیرهای موجود در حوزه اسطوره شناسی و مطالعات آیین ها سمت و سوی کار را به جهت قدمت فرهنگی آیین ها در ایران نه فقط در سنت زرتشتی که حتی پیشا زرتشتی با توجه به مطالعات تطبیقی در پیوند با فرهنگ های مرتبط هند و ایران و هند و اروپایی سوق دادم. در همین راستا دست به ترجمه مقاله علمی گئو ویدن گرن «جامه هارلکن و جامه رهبانی، کلاه دلقک ها و درویشان»  زدم که به ناچار بایستی برای فهم خود و مخاطب داده های آن مقاله را در منابع دیگر مرتبط جستجو می کردم و پی می گرفتم، این خود به تحشیه ای انجامید و هر دو را در کتاب پژوهشی در خرقه درویشان و دلق صوفیان منتشر کردم.

 

مختاریان  توضیح داد: مسئله نوروز در آغاز بهار از لحاظ تقویمی موضوعی متاخر در فرهنگ ایرانی است و شواهد فرهنگ  هندواروپایی نشان می دهد که آغاز سال یا نوروز (روز نو) در زمستان بوده است، همان سنتی که امروزه در آغاز ژانویه در اروپا برجای مانده است. در سنت پیشا زرتشتی ما بیشتر شاهد جشن‌های فصلی هستیم، برای نمونه گاهنبارهایی که در اوستا نیز از آنها نام رفته است. در اکثر فرهنگ های هند و اروپایی مهمترین زمانهای اجرایی جشن ها در محدوه زمانی آغاز و پایان زمستان است. پس تقویم ها می توانند تغییر یابند، آنچه ثابت می ماند نمادهای آیین ها است.  مجموعه این اطلاعات را نه تنها در کتاب پژوهشی در خرقه درویشان، بلکه در مقالات متعدد مجازی (در سایت انسان‌شناسی و فرهنگ) در پیوند با تقویم دوره هخامنشیان توضیح داده‌ام. یکی از مهم‌ترین گاهنبارها در پیوند با پایان زمستان و آغاز بهار، گاهنبار «همسپسمئدیه» به معنی «جشن هم سپاهی یا جشن جنبش ارواح»  است‌. بررسی هایی که درباره این گاهنبار صورت گرفته ما را به سنت اعتقادی و آیینی بسیار کهنی در پیوند با ایزد وایو (باد) و  جنگاوران  می کشاند که سوای کنش جنگاوری با باروری و رویش هم مربوط بوده اند. آیین های مشابهی که در فرهنگ هند و اروپایی به نوعی بازنمود این باور را نمایش می دهند از بازگشت مردگان یا ارواح نیاکان در دو زمان آغاز و پایان زمستان به شکل ارواح شرور مرتبط با زمستان و ارواح نیک مرتبط با پایان آن گزارش می دهند. (بخشی از آنهارا در مقاله «تحلیل ساختاری آیین های اسب چوبی و کوسه برنشین در ایران و پیوند آن با آیین های فرهنگ هند و اروپایی» نشان داده ایم).

وی ادامه داد: در آیین های پیشانوروز یا همان پایان زمستان بازنمود این بازگشت ارواح نیک نیاکان را در مجموعه ایی آیین می بینیم که با چهارشنبه سوری آغاز و با کارناوال های منطقه ای آتش افروزها یا کوسه گردانی ها و یاهمین حاجی فیروز و مراسم پذیرایی از این ارواح مانند خانه تکانی و سفره انداختن و… ادامه تا به ماه فروردین و آغاز سال برسیم. خود نام فروردین نقطه کلیدی پیوند این آیین ها با هم و باورهای پس پشت این آیین هاست. زیرا ریشه شناسی فرورتی یا فروشی ها ما را به ریشه *vrti «دلاور» می رساند که با «گرد» هم ریشه است و همان ارتباط با ایزد وایو (باد) و جنگاوران  را نمایش می دهد.  جنبه باروری را در اکثر این آیین ها با نمایش شخصیت ها زن (مرد زن نما) و مرد می توان پی گیری کرد و همانطور که گفتم در کتاب یاد شده و یا مقاله تحلیل ساختاری اسب چوبی و کوسه برنشین به تفصیل به آنها پرداخته شده است. خلاصه سخن این که از آنجا بحث اصلی معنای آیین حول محور توضیح نماد در شکل عمل و شی نمادین می گردد، پس باید سوای بررسی شبکه نمادین معنا دار در فرهنگ ایرانی و فرهنگ های مرتبط به دنبال طبقه بندی و گردآوری دقیق مردم شناختی این آیین ها به ویژه در حوزه مردم نگاری باشیم تا از تفسیرهای غیرمستند ساده انگارانه رها شویم.

 بدون توجه به بافت و پیوستار فرهنگی آیین نمی توان به معنا رسید

این اسطوره‌شناس در توضیح رنگ سیاه و جنبه نمادین آن در پوشش سیاه و یا نقاب و رنگ سیاه صورت در آیین های فرهنگ هند و اروپایی اشاره کرد: ویدن گرن در همان مقاله هارلکن  در سه طبقه اجتماعی  فرهنگ هندو اروپایی نمادهای آیینی مشابهی  را پی گیری می کند. اعمال و اشیا نمادینی که هم در طبقه روحانیون فرهنگ اروپایی قابل پی گیری است و هم نزد طبقه جنگاور و هم دلقک ها و شخصیت های مضحک نمایش ها و تئاترهای فرهنگ های اروپایی مانند پولچینلا یا هارلکن و یا در شخصیت های مضحک و کوسه و حاجی فیروز … ما.  به طور خلاصه می توان گفت که این جنبه های نمادین طبقه جنگاور که نمود باورها و آیین های رمزی مرتبط با این طبقه بوده، از طریق وارونگی یا واژگون سازی توسط شخصیت های نمایش طبقه کشاورز و دامپرور نوعی گفتگوی منتقدانه میان این دو طبقه را شکل می داده (بارزترین آن کلام و رفتار حاجی فیروز در خطاب با ارباب و یا شخصیت مبارک و…) و سپس طبقه روحانیون مسیحی و عرفای اسلامی با  که به دنبال خود شکنی و خضوع و فروتنی بوده اند و بارزترین آن در اصطلاح عقلاءمجانین مانده است، از پوشش تکه پاره وصله وصله دلقکان برای رسیدن به این منظور استفاده می کردند و شواهد بسیار دارد.

 

وی ادامه داد: جالب اینجاست که از طریق همین پژوهش ویدن گرن توانستم اصطلاح مبهم دلقک را که برخی آن را با شخصیتی تاریخی چون تلخک مربوط می کردند، توضیح دهم. دلقک نیز مانند شخصیت های مشابه خود در فرهنگ اروپایی کمدی دلآرته یا دیگر شاخص های نمایشی مشابه در اصل بازنمود پوشش جامه وصله دار شخصیتی است که نزد بازیگران نمایش ها و نیز نزد عرفا هم کاربرد داشته است. خلاصه این که بررسی آیین نیاز به مطالعات جدی دارد و با ارجاعات ساده بر مبنای شباهتهای سردستی بدون توجه به بافت و پیوستار فرهنگی آیین نمی توان به معنا رسید.

مختاریان اضافه کرد: با توجه به توضیحات مختصری که در این گفتگو به آن اشاره کردم می توان چند نکته را دوباره تاکید کرد صورت سیاه حاجی فیروز با توجه به داده های تاریخی  آیین ها و بازیگران فرهنگ هند و اروپایی هیچ ربطی با برده داری نداشته و اگر جایی از برده ای برای کار نمایشی استفاده شده این ربطی به خاستگاه پدیده ندارد، دیگر این که سازوکار فضای و زمان جشن ربطی به سازو کار موضوعات روزمرگی ما ندارد و مهمتر از همه نه تنها مباحث مرتبط با توضیح آیین بسیار پیچیده است و نباید به طور سطحی دستاویز اهداف غیرعلمی شوند بلکه باید حوزه های تخصصی رشته های انسان شناسی، مردم نگاری و اسطوره شناسی به طور جدی با بازنگری چرخه های اطلاعاتی محدود و مکرر موجود راه تحقیقات تازه را بازکنند.

منبع:ایرنا

قلعه رستم بنایی باشکوه در کویر سیستان

سیستان بهشت آثار باستانی و تاریخی، ابنیه‌ها و قلعه‌های کهن متعددی را در خود جا داده که قلعه رستم از جمله آنهاست، قلعه‌ای تاریخی در دل کویر سیستان که هیبت آن همچون ارگ قدیمی بم می‌ماند.

به گزارش ایرنا سیستان و بلوچستان یکی از بکرترین مناطق کشور است که طبیعت حیرت انگیزش زبان زد خاص و عام است. علاوه‌بر این طبیعت زیبا، آثار تاریخی این منطقه نیز شهرت زیادی دارند. از تپه‌های باستانی مربوط به دوران پیش از اسلام گرفته تا آثار دوره اسلامی در شهرهای مختلف آن. یکی از این آثار، قلعه رستم سیستان است.

سیستان و بلوچستان با وسعت و تنوع جغرافیایی، قومی و مذهبی و نیز داشتن مناطق بکر و دست نخورده که از آن به عنوان گنج پنهان و سرزمین ناشناخته‌ها یاد می‌شود، ظرفیت و توانمندی بالایی برای جذب گردشگر دارد که در صورت توجه بیشتر و فراهم کردن زیر ساخت‌ها صنعت گردشگری را متحول خواهد کرد.
منطقه سیستان در شمال سیستان و بلوچستان با پنج شهرستان زابل، زهک، هیرمند، نیمروز و هامون علاوه‌بر مناظر بکر طبیعی چون آب، بیابان، جنگل و مانند آن بهشتی از آثار تاریخی و باستانی کشور است.
شاخص‌ترین اثر باستانی این منطقه شهری با بیش از پنج هزار سال قدمت به نام شهرسوخته است، شهری که در آن آثار شگرف از جمله نخستین چشم مصنوعی جهان، نخستین انیمیشن جهان، اولین جراحی جمجمه جهان و صدها اثر دیگر کشف شده است.
این شهر مجهز به سیستم لوله کشی فاضلاب و آب بوده و زندگی در آن قدمتی حدود ۲ هزار و ۵۰۰ ساله دارد.
دریاچه اساطیری هامون، کوه خواجه، دهانه غلامان، زیارتگاه بی بی دوست، آس بادها و انواع قلعه‌های تاریخی چون چهل دختران، کافران، قلعه رستم و مانند آن از جمله مناطق باستانی و دیدنی این منطقه به شمار می‌آید.
مناطق بکری که هیچ گردشگری نمی‌تواند نادیده از این همه زیبایی بگذرد و انتظار است هموطنان عزیز حداقل یکبار در زندگی خود از این خطه دیدن کند.

 قلعه رستم
این قلعه یکی از معروف‌ترین آثار تاریخی برجای مانده از دوران اسلامی در استان سیستان و بلوچستان است که جنبه افسانه‌ای گرفته و به نام پهلوان نامدار ایران زمین رستم دستان، نامگذاری شده است.
این قلعه با شکوه در حدود ۷۰ کیلومتری جاده اصلی زابل به زاهدان (۷۰ کیلومتری جنوب غربی شهر زابل) بعد از شهر سوخته خارج از جاده اصلی با طی مسافت چند متری قرار دارد.
بنای تاریخی قلعه رستم در منطقه حوض دار بنا شده و طبق گفته کارشناسان باستان شناسی اوج دوران شکوه و رونق این قلعه در زمان سلسله صفویه بوده است.
در این منطقه بقایای یک شهر باستانی با آجرکاری و ساختمان‌های متعدد و سردر ورودی، برج نگهبانی و ۱۵ برج دفاعی وجود دارد.
عناصر اصلی ساختمان شاه‌نشین قلعه رستم شامل حیاط مرکزی، ایوان‌های شمالی و جنوبی، مجموعه‌‏ای از اتاق‌های مختلف در اطراف حیاط مرکزی، ساختمان حاکم‌‏نشین و ساختمان امنیتی در سه ‌طبقه که متصل به مجموعه است.
در برخی از اتاق‌های این قلعه پنجره‏‌های مشبک مانندی با قرار دادن خشت‌ها در کنار یکدیگر به وجود آمده و حصار یا باروی قلعه با استفاده از وضعیت طبیعی از شرق به غرب با نقشه چندضلعی نامنظم ساخته‌شده، قلعه بر اساس نقشه از پیش تعیین‌شده انجام شده با این توجه که ضلع شمالی قلعه بادشکن مناسبی در مقابل بادهای ۱۲۰ روزه معروف سیستان داشته باشد.
بخش شرقی قلعه و روبروی شاه‌نشین یخدان قرار دارد که شامل یک فضای مدور نسبتا وسیعی به ارتفاع ۵ متر از سطح زمین است.
با فاصله کمی از ارگ شاه‌‏نشین اسطبل قرار دارد و در پشت آن ساختمان طویلی که بدنه‌ اضلاع آن آخورهایی به‌ ردیف شکل گرفته شده است دیده می‏‌شود.
خندقی به عرض ۵/۷ متر با اندازه‌های متغیر در بعضی مکان‌ها قلعه را در برگرفته و به دلیل انباشته شدن خاک، عمق خندق چندان زیاد به نظر نمی‌آید.
طبق شرایط اقلیمی و وضعیت آب و هوایی و موقعیت استراتژیکی منطقه معماران و سازندگان می‌بایست دژی مستحکم به‌منظور بهره‌برداری‌های نظامی و مسکونی ایجاد می‌کردند که مناسب‌‏ترین مصالح ساختمانی آن خشت خام بوده، البته در بعضی موارد آثار گچ نیز در اتاق‌ها دیده می‌‏شود.
دروازه ورودی و ۱۵ برج تدافعی اطراف قلعه برای مقابله با ناملایمات طبیعی ساخته‌شده‌است، تیرکش‌های داخل دیوار و برج‌ها و کنگره‌‏های حصار، وضعیت دفاعی قلعه را نشان می‌دهند.
باستان شناسان تعدادی سکه نقره مربوط به پوراندخت پادشاه ساسانی را نیز در این منطقه کشف کرده‌اند.

معماری قلعه رستم سیستان

با وجود گذشت چند صد سال از ساخت قلعه رستم سیستان، این قلعه تاریخی هنوز هم شکوهش را حفظ کرده است. موقعیت استراتژیک منطقه حوض دار سیستان، همچنین آب و هوا و اقلیم این منطقه باعث ساخت قلعه‌ای مستحکم در آن شده است. قلعه‌ای که کاربری‌های نظامی و مسکونی را برای آن متصور شده‌اند. بیش ترین مصالحی که در ساخت قلعه رستم به کار برده‌اند، خشت خام است.

سر در ورودی قلعه رستم سیستان در جبهه شرقی آن قرار گرفته است. برج‌های نگهبانی معروف این قلعه که دور تا دور آن را فرا گرفته‌اند، خندق عمیقی که زمانی دور آن کنده بودند، یخدان قلعه، برخی تاسیسات مسکونی داخل بنا و بخش شاه نشین آن از دیگر عناصر معماری به کار رفته در این بنای تاریخی هستند. عناصری که از برخی از آن ها ویرانه‌هایی باقی مانده و برخی نیز هنوز پا بر جا هستند.

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی سیستان و بلوچستان گفت: فعالیت‌های باستان شناسی در قلعه رستم سبب شناسایی و ثبت سه مرحله معماری در این فضا و رسیدن به اطلاعات خوب در زمینه سفال دوران اسلامی دشت سیستان شده است.

علیرضا جلالزایی اظهارداشت: این قلعه با مساحت بیش از ۲۲ هزار متر مربع، حصاری به طول ۶۰۰ متر و ۱۴ برج مدور در پیرامون خود دارد و مصالح آن به طور عمده از خشت خام و چینه است.
وی بیان کرد: قدمت این بنا به دوره صفویه بر می گردد و سال ۱۹۹۳ ثبت ملی شده است.

منبع:ایرنا

بجستان دیار کاروانسراها و رباط‌ها

یکی از شهرهای کویری که کاروانسراهای زیادی را در دل خود جای داده‌، شهرستان بجستان است و رباط زین‌آباد، رباط فخرآباد و کاروانسرای قاسم‌آباد از جمله مهمترین این بناهای تاریخی است که امروزه یکی از مهمترین جاذبه‌های گردشگری شهرستان بجستان به حساب می‌آیند.

شاید هر کدام از ما عبور از مسیر شهرها و آبادی‌های کویری را یک بار هم که شده تجربه کرده‌ایم، مسیرهایی که تا چشم کار می‌کند خودنمایی خاک است و خلوت خار و آفتاب درخشان و شاید در این مسیر به ظاهر تکراری، گاهی اوقات وجود بناهایی تاریخی که از بیشتر آن‌ها خرابه‌ای بیش بر جای نمانده است توجه ما را به خود جلب کرده است، بناهایی که اکثرا بقایای کاروانسراها و رباط‌هایی هستند که روزی روزگاری یکی از مهمترین کانون‌ها برای مسافران بین‌راهی بوده‌اند و اگر در عقب گرد زمان برای لحظه‌ای سفری به گذشته داشته باشیم جنب و جوش و هیاهوی آن، سکوت امروزی آن را از یادمان خواهد برد. مکان‌هایی که در روزگاران قدیم علاوه بر استراحت و تجدید قوا مکانی برای تعامل اندیشه‌ها و تبادل و تقابل آداب و رسوم اقوام و ملل مختلف بوده‌ است.

به طور کلی و در یک تعریف ساده، کاروانسرا به مکانی می‌گویند که کاروان را در خود جای می‌دهد و پلان آن معمولا مربع و یا مستطیل شکل است. پررونق‌ترین دوره احداث و مرمت کاروانسراها را می‌توان دوره صفویه دانست. اساس معماری کاروانسراهای ایران مانند سایر بناها، تابع شیوه، سنت و سبک رایج زمان خود بوده‌ است.

رباط زین‌آباد

رباط زین‌آباد در مرکز روستای زین‌آباد در ۶۰ کیلومتری غرب گناباد و ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی بجستان واقع شده‌ است. قدمت این بنا مربوط به دوره صفویه و قاجاریه است. این بنا از کاروانسراهای معروف به رباط شاه‌ عباسی است که به علت قرارگیری در روستای زین‌آباد به این نام مشهور شده‌ است.

رباط زین‌آباد با وسعتی به ابعاد ۵۰*۵۰ متر و در چهار گوشه کاروانسرا برج‌هایی به قطر ۳.۵ متر واقع شده‌ که در گذشته از این برج‌ها برای نگهبانی و دیده‌بانی استفاده می‌شده‌ است.

صحن مرکزی کاروانسرا با ابعاد ۲۷*۲۷ متر به صورت پلان مربع شکل و روباز است که در دو ضلع شمالی و جنوبی در هر طرف پنج حجره یا غرفه به عرض ۳ متر و بعد از حجره اتاقک‌هایی به ابعاد ۳*۴ متر تعبیه شده‌ است. در ضلع غربی صحن مرکزی، ایوان کاروانسرا یا قسمت شاه‌نشین قرار گرفته‌است که ابعاد آن ۵*۵ متر است. این قسمت دارای سه عدد ورودی از جلو و سه عدد خروجی از آخر به صورت طاق نمای جناقی شکل است که دارای دو راهرو در اطراف برای ورود به قسمت پشت فضای شاه‌نشین می‌باشد.

ورودی بنا در پایین به صورت مربع و در بالا به صورت هشتی است. در دو طرف ورودی پلکان‌هایی برای ورود به پشت‌بام تعبیه شده‌است. مصالح استفاده شده در بنا آجر، سنگ، گچ و ساروج می‌باشد. در ضلع شمال شرقی کاروانسرا در فاضله ۱۰۰ متری مقبره سازنده کاروانسرا وجود دارد که دارای کتیبه‌ای است که کتیبه آن خوانده نمی‌شود.

کاروانسرای زین‌آباد به خاطر اینکه در مسیر کویر واقع شده‌ است در گذشته برای استراحت کاروانیان و معامله و خرید و فروش کالا استفاده می‌شده است.

کاروانسرای زین‌آباد در تاریخ ۵ آذر ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۴۴۹۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌ است و امروزه از این کاروانسرا برای برگزاری بعضی از مراسم مثل نوروزگاه و… استفاده می‌شود که البته در حال حاضر به دلیل شیوع ویروس کرونا و جلوگیری از هر گونه تجمع، مراسمی برگزار نمی‌شود.

کاروانسرای قاسم‌آباد

کاروانسرای قاسم‌آباد یکی از بناهای با ارزش به‌ جا مانده از دوره صفوی است که در مرکز روستای قاسم‌آباد در ۲۰ کیلومتری غرب بجستان واقع شده است. از خصوصیات بارز آن می‌توان به معماری بسیار زیبا، تزئینات، نوع پوشش سقف‌ها و بادگیر چهارضلعی اشاره کرد. این بنا در سال ۸۱ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

کاروانسرای قاسم‌آباد یکی از کاروانسراهای شاه عباسی هفتگانه بجستان است که در قدیم مسیر جاده ابریشم بوده و هم اکنون راه‌آهن بافق – مشهد از حاشیه آن می‌گذرد و بادگیر چهارضلعی این کاروانسرا در خراسان، معروف است.

رباط چهار ایوانی فخرآباد

رباط چهار ایوانی فخرآباد در حاشیه روستای فخرآباد واقع است. بنای رباط متعلق به دوره قاجار است و معماری آن شامل سردر ورودی، ایوانچه‌های طرفین ورودی به عنوان توقف‌گاه تابستانی، شاه‌نشین، فضای اصطبل، بارانداز و صحن است.

تزیینات جالب توجه این رباط استفاده از آجرهای با پخت ناقص است که با تلفیق آن با آجرهای معمولی اشکال هندسی زیبایی در قسمت پیشانی سردر ورودی و بخش شاه‌نشین آن به وجود آمده است. این مکان با فضاهای وسیع خود ظاهرا در زمان رونق و آبادانی مورد استفاده کاروانیانی بوده که از این طریق قصد سفر به سوی کویر را داشته‌اند.

شهر بجستان، در جنوب استان خراسان رضوی، در فاصله ۵۰ کیلومتری غرب گناباد واقع شده است و از جمله می‌توان به بناهای تاریخی شامل مسجد مزار، مسجد جامع بجستان و پل یونسی در آن یاد کرد.

منبع:ایسنا

رشت ،شهر باران و یادگارهایش

رشت یکی از کلان‌شهرهای ایران و مرکز استان گیلان است که بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهر شمالی کشور محسوب می‌شود؛ شهر رشت در استانی قرار دارد که از طرفی به دریا و از طرف دیگر به کوه و جنگل متصل است، بنابراین علاوه بر تنوع اماکن و طبیعت دیدنی سرسبز و با طراوت این شهر، تنوع بسیاری در محصولات و سوغات آن دیده می‌شود. تا جایی که در سال ۲۰۱۵ نام رشت در فهرست شبکه شهرهای خلاق یونسکو ثبت شد. در شهر رشت شیرینی‌ها و خوراکی‌های خوشمزه‌ای تولید می‌شود که منحصر به این شهر هستند.

رشته خشکار

رشته خشکار یکی از شیرینی‌های سنتی رشت و استان گیلان است که بسیاری از زنان گیلانی این شیرینی خوشمزه را در خانه خود تهیه می‌کنند. رشته خشکار در واقع بریده‌های خمیری‌ شکلی است که در وسط آن مغز، هل، دارچین و ادویه‌جات ریخته شده و سپس در روغن برشته می‌شود؛ به همین علت چرب، شیرین و بسیار لذیذ است.

زیتون

زیتون از سوغاتی‌های معروف استان گیلان است. زیتون و فرآورده‌های آن دارای خواص درمانی بسیاری هستند و رشت، یکی از اصلی‌ترین منابع زیتون کشور به حساب می‌آید. زیتون، روغن زیتون و زیتون پرورده محصولاتی هستند که به عنوان سوغات رشت شناخته می‌شوند؛ این خوراکی خوشمزه و پرخاصیت در دو نوع سیاه و سبز کشت می‌شود و در کشور ما تنها زیتون سبز به طور طبیعی کاشته می‌شود.

ماهی سفید

غذاهای دریایی یکی از انواع غذاهای مغذی بوده که تازه بودن مواد آن بسیار بر طعم غذا تأثیرگذار است؛ ماهی سفید یکی از ماهی‌های شمال ایران و دریای خزر است که در رودخانه‌های استان گیلان به ‌وفور یافت می‌شوند. ماهی سفید مرغوب‌ترین ماهی شمال است و تیغ‌های زیادی دارد.

کلوچه فومن

کلوچه فومن از قدیمی‌ترین و خوشمزه‌ترین کلوچه‌های استان گیلان است؛ در شهر فومن گیلان نوعی کلوچه  مغزدار مخصوص پخت می‌شود که طرفداران زیادی دارد. این کلوچه را در تمام شهرهای گیلان می توان تهیه کرد، اما کلوچه‌پزی‌های اصلی در شهر فومن هستند؛ البته گفتنی است که زنان فومنی این کلوچه‌ها را در ابتدا برای مصارف شخصی می‌پخته‌اند.

پنیر سیاهمزگی

معمولا در سوپرمارکت‌ها انواع پنیر را پیدا می‌کنید، اما پنیر سیاهمزگی محصولی سنتی‌ست که در اصل در منطقه شفت تولید می‌شود. پنیر سیاهمزگی یکی از پنیرهای محبوب شهر رشت است؛ این پنیر را بدون گرفتن خامه از شیر درست می‌کنند و شیوه تهیه‌اش باعث می‌شود که این پنیر بسیار چرب و خوشمزه و مزه‌ آن با پنیر صبحانه کاملا متفاوت باشد.

چای و برنج رشت

برنج رشتی، شهرتش شاید به خارج از مرزهای ایران نیز رسیده باشد. با توجه به اینکه برنج مهمترین ماده غذایی ما ایرانیان است، برنج رشت را می‌توان به عنوان سوغات این شهر دانست. پس از برنج، یکی از معروف‌ترین خوراکی‌هایی که در رشت کشت می‌شود، چای است.

رب انار

رب انار، از سوغاتی‌های رشت است که در بسیاری از غذاهای شمالی استفاده می‌شود، فسنجان با رب انار یکی از غذاهای محبوب ما ایرانی‌ها است. رب انار دارای خاصیت‌های درمانی و دارویی زیادی است که می‌توان آن را در غذا و به صورت جداگانه مصرف کرد. رب انار ترش محلی گیلان بسیار طرفدار دارد و انواع رب انار ترش و ملس در این شهر تهیه می‌شود؛ بعضی از آن‌ها در کارخانه تولید شده‌  و برخی دیگر نیز به صورت رب محلی و خانگی تهیه می‌شوند.

نان برنجی

نان برنجی یا نان تیمیجان یکی از نان‌های خوشمزه محلی است که از آرد برنج تهیه می‌شود و گرد و نازک است. رشتی‌ها نان برنجی را با حلوا ارده مصرف می‌کنند و یکی از نان‌های لذیذ این منطقه است. نان برنجی را زنان با ذوق و هنرمند گیلانی مخصوصا برای عید و مهمانان خود پخت می‌کنند.

درار یا دلار

درار یا دلار، چاشنی سبز رنگی است که همراه با ماست، خیار یا گوجه سبز مصرف می‌شود. این چاشنی شامل انواع سبزی خوش‌عطر خردشده است که با نمک مزه‌دار می‌شود.

دستباف‌های پشمی

پشم یکی از فرآورده‌های دامداری است و با توجه به این که دامداری در بسیاری از شهرها و روستاهای شمالی هنوز رواج دارد، محصولات پشمی نیز در این شهر بافته می‌شود. یکی از محبوب‌ترین دستباف‌های شهر رشت و ماسوله، پاپوش‌های رنگی است که طرفداران بسیاری دارد.

حصیربافی

حصیربافی در رشت و بسیاری از شهرهای شمالی به‌عنوان شغل اصلی افراد شناخته می‌شود. از جمله محصولات حصیربافی می‌توانیم به حصیر، زیرانداز، کلاه، ساک دستی و سبد اشاره کنیم. حصیرها از گیاهانی به نام‌های «سوف» و «نی» تهیه می‌شود و این گیاهان بیشتر در باتلاق‌ها رشد می‌کنند.

مرواربافی

مرواربافی یکی از رشته‌های صنایع‌دستی و از دسته سبدبافی در گیلان است؛ مروار نوعی چوب ترکه است که در منطقه سولقان در اطراف تهران کاشته و با استفاده از آن انواع سبدها بافته می‌شود. ظاهر محصولات سبدبافی شبیه به آثار بامبوبافی است و محصولات دیگری مانند سبد، کاسه، جای میوه، ساک پیک‌نیک و… با استفاده از این صنعت تولید می‌شود.

چموش دوزی

چموش نوعی کفش چرمی است که در شهرهای استان گیلان توسط هنرمندان این خطه بافته می‌شود. چموش انواع مختلفی دارد و یکی از پراستفاده‌ترین مدل‌های چموش، دارای بند بلندی است که به دور پا پیچیده می‌شود. چموش‌ها معمولا ساده و بدون رنگ تهیه می‌شدند و در گذشته برای رنگ کردن آن از رنگ‌های طبیعی استفاده می‌کرده‌اند.

رشتی دوزی

رشتی دوزی، همان قلاب‌دوزی است، اما به روش زنان رشتی. در رشتی دوزی از نخ‌های ابریشمی استفاده می‌کنند و با استفاده از آن طرح‌های زیبایی روی محصولات مصرفی طراحی می‌کنند.

چادرشب بافی

چادرشب پارچه‌ای دو متری است که در بسیاری از روستاهای رشت بافته می‌شود و از آن به‌ عنوان زیر سفره‌ای، زیرانداز و قرار دادن نان استفاده می‌شود. چادرشب‌ها رنگ‌های زیبایی دارند و با دستگاه خاصی به نام «پاچال» بافته می‌شوند.

منبع:ایسنا

مقصدهای برتر گردشگری دندانپزشکی

گردشگری دندانپزشکی به سرعت در حال رشد است و میلیون‌ها نفر از کشورهایی مانند انگلستان، ایالات‌متحده آمریکا و کانادا برای دریافت خدمات مقرون‌به‌صرفه در بهداشت دهان و دندان سفر می‌کنند. تلاش‌های مختلف در زمینه محبوب‌سازی جهانگردی دندانپزشکی شتاب عظیمی در سراسر جهان گرفته است، اما مهمترین علت گردشگری دندانپزشکی استفاده از بهترین خدمات با کمترین هزینه است.

در بیشتر کشورها هزینه‌های دندانپزشکی به سیاست دولت و دستمزد مردم وابسته و هزینه‌ خدمات دندانپزشکی از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. البته هزینه کم، عاملی برای کاهش کیفیت خدمات نخواهد بود. مراکز درمانی در کشورهای مختلف معمولا پیشنهادات ویژه‌ای ارائه می‌کنند که شامل معاینه، بلیط پرواز، انتقال و محل اقامت است که با بهترین خدمات دندانپزشکی در خارج از کشور و صرفه‌جویی و کاهش در هزینه همراه است.

محققان عنوان کردند: در زمان شیوع بیماری همه‌گیر کووید و بعد از آن، جلب اعتماد مجدد بیماران مهمترین اولویت برای مقصد خواهد بود و تحقیق و بررسی درباره مقصد و همچنین توصیف‌های بیمارانی که این نوع گردشگری را انجام داده‌اند، در انتخاب مقصد گردشگری دندانپزشکی بسیار مهم است.

افراد با انتخاب بهترین گزینه برای گردشگری دندانپزشکی می‌توانند بهترین و ارزان‌ترین مقصد را انتخاب و خدمات دندانی را بسیار متنوع دریافت کنند که در ذیل مقصدهای مقرون‌به‌صرفه و ارائه بهترین کار دندانپزشکی در سال ۲۰۱۹ از مجله IMTJ، مرکز ملی اطلاعات زیست‌فناوری معروف به NCBI در ایالات‌متحده و وزارت بهداشت در ۲۸ کشور ارائه شده است که شامل تایلند، مجارستان، مکزیک، ترکیه و اوکراین است و مهمترین دلایل برای انتخاب این مقاصد موارد ذیل است:

تایلند

بر اساس مجله IMTJ، بیماران از ایالات‌متحده آمریکا، انگلیس، هلند، دانمارک و امارات برای ارزان‌ترین و باکیفیت‌ترین خدمات به تایلند سفر می‌کنند. گردشگران می‌توانند از خدمات این کشور با ۵۰ درصد صرفه‌جویی درهزینه خدماتی مانند کاشت، روکش و جرم‌گیری استفاده کنند؛ برای مثال، در ایالات‌متحده آمریکا روکش دندان حدود ۱۸۰۰ دلار و در تایلند از ۲۵۰ دلار شروع می‌شود.

بیماران برای انجام بهترین کاشت دندان در خارج از کشور به تایلند سفر می‌کنند تا با اعتمادبه‌نفس لبخند بزنند و گردشگران حاضر هستند مسیر دوری را بپیمایند تا نتیجه خوبی برای خدمات دندانی بدست آورند. در تایلند، بیماران می‌توانند کاشت All-on-۴ (جدیدترین روش برای کاشت ایمپلنت تمام فک) را انجام دهند که دو تا سه برابر ارزان‌تر از ایالات‌متحده آمریکا یا کاناداست. علاوه بر این، در ایالات‌متحده، بیمه، خدمات دندانپزشکی را پوشش نمی‌دهد و به همین دلیل افراد به دنبال مکانی ارزان‌تر برای استفاده از خدمات دندانپزشکی هستند. البته بعد از اتمام کار دندانپزشکی می‌توانند از خدمات گردشگری این کشور نیز لذت ببرد. تایلند، بزرگترین و مدرن‌ترین بیمارستان‌ها و کلینیک‌های دندانپزشکی جهان را دارد؛ کیلینیک دندانپزشکی بانکوک در تایلند سالانه ۲۰ هزار بیمار دارد و البته با داشتن گواهینامه‌های معتبر، بهترین خدمات را با بهترین کیفیت و ایمنی ارائه می‌دهد.

مجارستان

مجارستان با داشتن دندانپزشکان مشهور در جهان، تجهیزات پیشرفته و دندانپزشکان بسیار ماهر مقصد برتر گردشگری دندانپزشکی است. سالانه بیمارانی از انگلستان، آلمان، اتریش، سوئیس، کانادا و ایالات‌متحده برای ترمیم دندان، کاشت و جراحی‌های دهان به این کشور سفر می‌کنند.

در ایالات‌متحده هزینه کاشت یک دندان از ۱۰۰۰ تا ۴۰۰۰ دلار است، اما در مجارستان این قیمت از ۷۷۷ دلار شروع می‌شود. خدمات و مواد اولیه نیز باکیفیت است و برای مثال در مرکز دندانپزشکی Evergreen مجارستان می‌توانید تا ۶۰ درصد در هزینه‌ها صرفه‌جویی کنید. از مهمترین خدمات این مرکز تضمین پنج تا هفت سالانه خدمات و تضمین مادام‌العمر برای خدمات ایمپلنت است. بیشترین گردشگران از کشورهای انگلیس، ایرلند، آلمان، اتریش، آمریکا، دانمارک و فرانسه هستند.

مکزیک

کشور مکزیک بهترین مکان برای گردشگری دندانپزشکی در بین بیماران آمریکایی است و برای دریافت خدمات دندانپزشکی مقرون‌به‌صرفه به مکزیک سفر می‌کنند. البته می‌توانند از فرهنگ باستانی مایا و جاذبه‌های گردشگری نیز دیدن کنند. به دنبال بیماری همه‌گیر کووید- ۱۹ ارائه خدمات دندانپزشکی در مکزیک از اولین مراکز در جهان بوده که بازگشایی شده و از بیماران پذیرایی کرده است.

ترکیه

بیماران از کشورهایی مانند آلمان، انگلیس، امارات، هلند و اسپانیا به دلیل گزینه‌های ارزان و بهترین کیفیت، ترکیه را به‌عنوان بهترین کشور برای کار دندانپزشکی انتخاب می‌کنند. گردشگران می‌توانند درمان را با جاذبه‌های تاریخی و مناظر دلپذیر این کشور ترکیب کنند.

اوکراین

بسیاری از بیماران از آمریکای شمالی و اروپا گردشگری دندانپزشکی به اوکراین را به دلیل هزینه‌های ارزان و کیفیت عالی انتخاب می‌کنند. هزینه کاشت دندان در ایالات‌متحده و کانادا ۴۰۰۰ دلار، در انگلیس از ۳۵۰۰ دلار و استرالیا و اسپانیا از حدود ۲۵۰۰ دلار شروع می‌شود، اما در کشور اوکراین این هزینه از ۵۴۰ دلار است. فرهنگ غنی، معماری با شکوه، مناظر زیبا، غذاهای خوشمزه و افراد خونگرم می‌تواند در کنار ارائه خدمات درمانی از دیگر جاذبه‌های اوکراین باشد.

کشورهای مالزی، شیلی، کاستاریکا، کرواسی، گواتمالا، ایسلند، هند، ایتالیا، پرو، فیلیپین، لهستان، صربستان و اسپانیا  از دیگر مقاصد برتر گردشگری دندانپزشکی هستند.

مزایای گردشگری دندانپزشکی

مهمترین مزایای این نوع گردشگری استفاده از خدمات با هزینه کمتر است، به‌ویژه اگر چندین روش درمانی نیاز باشد. با استفاده از این نوع گردشگری می‌توانید انتظار برای دریافت خدمات را نداشته باشید و بسیار سریع خدمات را دریافت کنید. با توجه به کم‌خطربودن اقدامات دندانپزشکی، زمان بهبودی بسیار سریع است و بیمار می‌تواند آزادی بیشتری برای بازگشت داشته باشد.

معایب گردشگری دندانپزشکی

بارزترین عیب این نوع گردشگری هزینه سفر و اقامت در این نوع گردشگری است، اما گردشگران این نوع گردشگری را با توجه به هزینه‌های درمانی مبدا انجام می‌دهند. ایمپلنت‌های دندانی پرخطرترین نوع خدمات در کشوری غیر از مبدا است، زیرا بهبودی طولانی و زمان منظم برای مراقبت ضروری است و فرد باید بتواند چندین بار این سفر را انجام دهد. همچنین، قرار گرفتن در معرض بیماری‌های دیگر، عدم برقراری ارتباط به دلیل موانع فرهنگی، زبانی و عدم توانایی دسترسی به درمان مناسب از دیگر عوامل خطر در این نوع گردشگری است.

اطلاعات ارائه شده در این گزارش فقط برای اطلاع رسانی است و نباید به عنوان توصیه پزشکی یا درمانی استفاده شود؛ همه تصمیمات در مورد انتخاب روش‌های درمانی و مراقبت‌های پزشکی پس از مطالعه پرونده پزشکی بیمار توسط پزشک متخصص اتخاذ خواهد شد.

منبع:ایسنا