۲۵ دسامبر؛ شبی مسیحی با اندیشه‌ٔ ایرانی

ابوریحان بیرونی در کتاب «آثارالباقیه» پیرامون همانندی جشن چله‌ٔ ایرانی و کریسمس مسیحیان می‌گوید: شب چله در مذهب رومیان عید یلداست و آن میلاد مسیح است. سنایی غزنوی چکامه‌سرای سده پنجم نیز دراین‌باره چامه‌ای سروده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بر پایه‌‌ٔ آن‌چه در نوشته‌های مسیحی آمده٬ ایرانیان نخستین کسانی بودند که از زایش عیسای پیامبر آگاهی یافته٬ برای شادباش به پیشوازش شتافتند.

زیرا سه تن از مغان با چیره‌ دستی در دانش اختر‌شناسی پس از پدیداری ستاره مسیح کودک در آسمان به فرمان شاه اشکانی به فلسطین رفته٬ به پاس زاد‌روز عیسی مسیح زر٬ مر٬ و کندر به مادرش مریم پیشکش نمودند. آنان چون نگران مرگ این نوزاد به دست هرود بزرگ استاندار یهودیه بودند وی را از این زایش آگاه نکرده٬ به میهن خویش بازگشتند.

دراین‌باره باب ۲ انجیل متیٰ می‌‌گوید: «و چون عیسی در ایام هیرودیس پادشاه، در بیت لحم یهودیه تولد یافت، ناگاه مجوسی چند از مشرق به اورشلیم آمده، گفتند: کجاست آن مولود که پادشاه یهود است زیرا که ستارۀ او را در مشرق دیده‌ایم و برای پرستش او آمده‌ایم. و به خانه درآمده، طفل را با مادرش مریم یافتند و به روی در افتاده، او را پرستش کردند و ذخائر خود را گشوده، هدایای طلا و کُندر و مرّ به وی گذرانیدند. و چون در خواب وحی بدیشان در رسید که به نزد هیرودیس بازگشت نکنند، پس از راه دیگر به وطن خویش مراجعت کردند».

از این‌رو این سه ایرانی را باید نخستین دیدار‌کنندگان با حضرت عیسی(ع) و رهانندگان او از چنگال مرگ دانست که این جستار خود نشان‌دهنده‌ٔ یکتا‌پرستی و آشتی‌جویی ایرانیان دارد.

به همین شوند ( دلیل) کردار آنان در فرهنگ و هنر مسیحیت همواره بازتابی شگرف داشته٬ با نام‌هایی چون سه فرزانه٬ سه شاهزاده٬ سه مگی٬ سه شرقی٬ سه قدیس و سه مجوس* ستایش شده‌ است.

چنان‌که می‌توان از نگاره سه فرزانه‌ٔ پارسی بر دیوار کلیسای سن‌آپولینار شهر راون ایتالیا٬ نگاره نیمه کاره‌ٔ لئوناردو‌ داوینچی به نام نیایش مغان و تندیس آن‌ها در شهر ناتال برزیل و هم‌چنین عروسک‌هایی که در شب نوئل با نام «سه مگی» در کنار درخت کاج  گذارده می‌شود، نام برد.

ویلیام شکسپیر نیز در داستان «شب دوازدهم» خویش و ویلیام سیدنی پورتر در داستانی به نام « ارمغان مغان» از رهاورد این سه مغ ایرانی به نیکی یاد کرده‌اند. بی‌گمان جایگاه کارساز و بلند ایرانیان در اندیشه و روان جهان مسیحی را باید فراتر از کار مغُان پارسی جستجو کرد. آن‌جا که آیین مهر ایرانی در هنگام پادشاهی تیرداد اشکانی به دست سربازان و بازرگانان رومی سراسر اروپا و شمال آفریقا را درنوردید.

مهر٬ آیینی ایرانی بود که درباره چگونگی آفرینش جهان٬ باروری زمین و گرامی‌داشت روشنایی٬ سخن گفته٬ پیمان٬ دوستی٬ جوانمردی و مهربانی را ارج می‌نهاد. این آیین آن‌چنان در اروپا تنومند شد که تا چهار سده پس از پیدایی مسیحیت هواداران پرشمار داشت. تا جایی که کنستانتین پادشاه روم اگرچه با زور شمشیر٬ نکوداشت مهر را در قلمرو خود برانداخت اما ناچار شد به شوند (دلیل) دلبستگی و پایبندی مردم به مهر٬ باورها و رفتارهای آن را در مسیحیت بپذیرد.

از این‌رو بسیاری از پژوهشگران دین مسیح٬ را دنباله‌ٔ آیین مهر می‌دانند که برجسته‌ترین برآیند این دگردیسی٬ یکی شدن جشن شب چله با زادشب عیسی مسیح با بیست و یکم دسامبر برابر با یکم دی ماه است که در سده چهارم میلادی با لغزش در کبیسه سال در بیست و پنجم دسامبر جای گرفت. زیرا تا پیش از این مردم اروپا شب چله را در زایش مهر ارج می‌گزاردند و کلسیای روم جشن زایش عیسی مسیح را در ششم ژانویه برگزار می‌‌نمود.

ابوریحان بیرونی درباره همانندی این دو یادمان در «آثارالباقیه» می‌گوید: «شب چله در مذهب رومیان عید یلداست و آن میلاد مسیح است». سنایی غزنوی نیز چکامه سرای سده پنجم چنین آورده است:

بصاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی

که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا.

بدین گونه جشن کریسمس با الگوبرداری از چله ایرانی٬ از رنگ سرخ که بازتاب دهنده‌ٔ درخشندگی خورشید است، بهره‌ٔ فراوان برده٬ درخت کاجی نیز که همان سرو خوان شب چله است به همراه یک ستاره درخشان و دو رشته زرین و سیمین افراشته می‌شود. بابانوئل نیز به گفته‌ای یادآور سه مغ ایرانی است که عروسک آنان در پای درخت کاج نهاده می‌شود و بر پایه‌ٔ گفتاری دیگر برداشتی از هیزم‌شکن جشن شب چله است که با پوششی سرخ رنگ برای روشن نگهداشتن آتشدان خوانچه‌ٔ این جشن به هر خانه هیزمی پیشکش می‌دهد.

آیین مهر و اندیشه‌ٔ ایرانی افزون بر جشن کریسمس کارسازی‌های دیگری نیز در مسیحیت داشته که چند نمونه‌ٔ آن را در سه گروه آیینی٬ پوشش و گاه‌شماری می‌توان نام برد. به گفته‌ٔ احمد حامی در کتاب «بَغ مهر» آیین عَشاء ربانی٬ غسل تعمید٬ نواختن ناقوس٬ بامداد به کلیسا رفتن و نان و می‌ خوردن٬ افروختن شمع و زانو زدن هنگام نیایش، حوضچه آب در کلیساها٬ سرود دسته جمعی به همراه نواختن موسیقی، همگی برگرفته از آیین مهر ایرانی است. هم‌چنین تیار «Tiar» نام تاجی که پادشاهان ایرانی بر سر می‌گذاشتند و اینک پاپ هنگام انجام آیین‌های دینی از آن بهره می‌برد. سرپوش بلندی که بالای آن چاک داشته و کاردینال‌ها بر سر می‌گذارند میتر« Miter» گفته می‌شود که همان مهر یا میترای فارسی است.

یکی دیگر از پوشش‌های مهری کلاه کیسه مانندی به گونه‌ی کلاه درویشان است که نمونه آن در نگاره‌ٔ تنگ سروک نزدیک بهبهان و تخت جمشید دیده می‌شود. در زبان لاتین این کلاه که فریگیوم یا فریجین خوانده می‌شود را پاپ و کاردینال‌های کاتولیک هنگام جشن‌های پیروزی کلیسا بر سر می‌گذارند. این کلاه در اروپا به نام کلاه آزادی شناخته می‌شود.

در گاه‌شماری مهرپرستان٬هفتمین روز هفته٬ که روزی ویژه بود مهرشید یعنی روز خورشید نام داشت. به باور پژوهشگران روز خورشید یا (Sunday) را هم که روز ویژهٔ مسیحیان است، باید هم‌ریشه با مهرشید ایرانی دانست. هم‌چنین یکم دی ماه که نخستین روز زایش مهر و «خور روز» به چم(معنای) روزخورشید است همان واژه«day» در زبان انکلیسی است که برای نشان دادن یک شبانه روز به کار می‌رود.

به گفته «ارنست رنان» نویسنده فرانسوی٬ سده نوزدهم میلادی «اگر واقعه مهلکی سد راه پیشرفت مسیحیت می‌گردید، دنیا میترایی می‌بود.» اگرچه این‌گونه نشد و مهر در نبرد با مسحیت شکست خورد٬ اما باورهای مهری به تاروپود مسیحیت راه یافت به گونه‌ای که امروزه بزرگترین جشن مسیحیان بارتابی از اندیشه‌ٔ ناب ایرانی است.

یاری‌نامه

آیین مهر٬ میترائیسم؛ هاشم رضی

بغ مهر؛ احمد حامی

جهان فروری؛ بهرام فره‌وشی

جستاری درباره مهر و ناهید؛ محمد مقدم

گسترش یک آئین ایرانی در اروپا؛ المار  شورتهایم.

پژوهشی نو در میترا پرستی؛ دیویداولانسی

اندیشه‌های فلسفی ایرانی؛ ابوالقاسم پاینده

گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان؛ هاشم رضی

نوشتار، از انجیل تا هنر مسیحی گواهی می‌دهند ٬ فرشید ابراهیمی، هفته‌نامه امرداد

* واژه مجوس ریخت دگرگون شده مگوس عبری٬ مکوش سریانی و مگی لاتین است که ریشه در واژه‌های فارسی مغ٬ مگوپت و موبد داشته٬ به هیچ روی به چم آتش‌پرستی نیست

واژه مغ به گونه مجیک «Magic» به چم جادو به زبان‌های اروپایی نیز راه یافته است.

منبع:ایلنا

“یوسف رضا”؛ روستای هدف گردشگری در دل تاریخ

شمال کمربندی ورامین – پیشوا و قلعه تاریخی ایرج، بزرگترین قلعه خشتی جهان، روستای هدف گردشگری “یوسف رضا” قرار دارد که یکی از روستاهای آباد پیشوا شناخته می‌شود و به دلیل واقع شدن بقعه امامزاده یوسف رضا، به این نام معروف است.

به گزارش ایرنا، یوسف‌رضا یکی از قدیمی‌ترین روستاهای پیشوا است که نام عارف بزرگ نیمه دوم قرن سوم را به خود گرفته و بقعه بنا شده بر روی مزار این عارف، نمادی از هنر معماری اسلامی است که این مکان شریف را به یکی از مهمترین مناطق تاریخی و گردشگری شهرستان تبدیل کرده است.

قدمت زیاد این روستای تاریخی را می‌توان از سنگ مزارهای تاریخی اموات دفن شده در صحن بقعه یوسف‌رضا دنبال کرد؛ سنگ‌هایی که به دلیل بی‌توجهی، بخشی از آن‌ها مفقود و بخشی دیگر خرد شده و از بین رفتند و از سرنوشت آن‌ها هیچ کس اطلاعی ندارد.
خواجه عبدالله انصاری درباره این عارف بزرگ می گوید: “در سال ۲۹۱ هجری ابراهیم خواص؛ وی را شسته و دفن کرده است”؛ بنابراین اواخر قرن سوم هجری زنده بوده است.

عطار نیشابوری نیز درباره یوسف بن حسین رازی در تذکرة الاولیاء اظهار می دارد: “آن معتکف حضرت دایم آن حجت ولایت «ولایخافون لومة‌لایم» آن آفتاب نهانی، آن در ظلمت آب زندگانی، آن شاه بازکونین، قطب وقت یوسف بن الحسین، از جمله مشایخ بود و از مقدمات اولیاء عالم بود و به انوع علوم ظاهر و باطن، و زبانی تبحر داشت. در بیان معارف و اسرار، پیر ری بود و بسیار مشایخ و شیوخ را دیده بود و با ابوتراب صحبت داشته و از رفیقان ابوسعید خراز بود و مرید ذوالنون مصری بود و عمری دراز یافته بود و پیوسته در کار، جدی تمام کرده است و در آیتی بوده است و او خود ادیب بود و ریاضاتی و کراماتی داشت و در ملامت قدمی محکم داشت و همتی بلند.”

آمده است که نام قدیمی این روستا که اغلب ساکنان آن به کار کشاورزی، دامپروری و مرغداری مشغول هستند، “حصارنیاز” بوده ولی پس از دفن یوسف رضا، این روستا به نام این عارف بزرگ تغییر یافت.

نمای خارجی بقعه این عارف از آجر ساخته شده و فیروزه‌ای است و گنبد آن را به صورت مخروطی هشت ضلعی بنا نهاده‌اند که دسترسی ضلع شرقی با پنجره‌ای به فضای بین ۲ گنبد میسر می‌شود.

این گنبد مانند گنبد سیدعلاالدین رازی (برج آرامگاهی علاء الدوله) است که در مرکز شهر ورامین واقع شده است و در قسمت بالای در، طرح لاجورد با رنگ‌های طبیعی وجود دارد.

نمای داخلی در اضلاع مختلف و گنبد دارای تزیینات گچ‌بری است و سکوی مقبره به وسیله کاشی‌های فیروزه‌ای، لاجوردی و سفید تزیین شده و پشت عمارت طرح خانقاه است.

گچبری داخل حرم از لحاظ ترکیب رنگ‌ها، تزیین و زیبایی و ظرافت، کم نظیر و ستاره‌هایی در آن تعبیه شده است.

ارتفاع گنبد از کف حرم حدود ۱۱ متر و سطح داخل حرم و گنبد تماما سفید کاری شده است. در مورد قدمت بنای این مقبره تاریخ دقیقی وجود ندارد ولی احتمال می‌رود در قرن ۷ هجری ساخته شده باشد.

از صحن ساختمان یوسف رضا برای دفن اموات روستای قشلاق یوسف‌رضا و چند روستای اطراف استفاده می‌شود و تاریخ سنگ بعضی از قبور به حدود ۲۰۰ سال قبل می‌رسد و حتی بر روی بعضی از سنگ‌ها آثار اشیایی همچون شانه و بعضی وسایل دیگر که حک شده مشاهده می‌شود؛ سنگ‌هایی که امروز تعداد بسیار اندکی از آن باقی مانده و اغلب به دلیل بی توجهی از بین رفته است.

در نزدیکی این امامزاده درخت کهنسالی بوده که اهالی اعتقاد داشتند اگر کودکانی که مبتلا به مرض سیاه‌سرفه و بعضی از بیماری‌های دیگر هستند، در اطراف این درخت رفت‌وآمد کنند، بیماری آن‌ها بهبود می‌یابد.

وسط حیاط نیز یک حوض است که چهار طرف آن چاه‌هایی قرار داشته و ایوان بقعه نیز با مساحت حدود ۳۶ متر مربع با طاق ضربی و گنبدی دوپوش، آجری و مخروطی شکل است.

خرداد ماه سال ۹۷، متولیان این بقعه تاریخی، با هدف احداث شبستان اقدام به ساخت و ساز در حریم این امامزاده کردند که با پیگیری رسانه‌ها، این عملیات متوقف شد.

خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز در گزارشی با عنوان ” تعرض به حریم امامزاده هفتصدساله یوسف رضا پیشوا” سهم مهمی در ممانعت از تعرض به حریم بقعه یوسف رضا داشت.

این بقعه در فهرست بناهای تاریخی میراث فرهنگی استان تهران به ثبت رسیده و در سال ۱۳۸۲ مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته است.

پیشوا با بیش از ۸۰ هزار نفر جمعیت در ۴۵ کیلومتری جنوب‌شرق تهران واقع شده است.

منبع:ایرنا

گالری گردی در نخستین هفته فصل زمستان

«گره‌های موازی»،«سیاه قلم هایپررئال»،«زوال، دیالکتیک استمرار»،«ریشه های آسمان»،«زبان پیکسل» و «دایناسور دست و پایش را گم کرده» عناوین بخشی از نمایشگاه‌های هنری هستند که در گالری گردی نخستین هفته فصل زمستان میزبان علاقه‌مندان فرهنگ و هنر خواهند بود.

سیاه قلم هایپررئال در نگارخانه انتظامی
نمایشگاه گروهی سیاه قلم هایپررئال جمعه ۵ دی تا چهارشنبه ۱۰ دی در نگارخانه انتظامی به نشانی خیابان شریعتی، بالاتر از مطهری، روبروی فروشگاه اتکا و شهرکتاب پلاک ۶۰۸ طبقه دوم، واحد ۵ برگزار می شود.

گره‌های موازی در گالری اعتماد
نمایشگاه انفرادی ندا ظرف‌ساز با عنوان گره های موازی جمعه ۵ دی تا سه شنبه ۱۶ دی در گالری اعتماد ۲ در تهران، میدان هفت تیر، مفتح جنوبی، بن بست شیرودی پلاک ۲۵ واقع شده است.

زوال، دیالکتیک استمرار در گالری فرمانفرما
نمایشگاه گروهی روشنک صدر، کامبیزصفاری و مینا نادری با عنوان”زوال، دیالکتیک استمرار ” جمعه ۵ دی تا یکشنبه ۱۴ دی در گالری فرمانفرما واقع در خیابان کریمخان زند، خردمند شمالی، کوچه اعرابی ۲ برگزار می شود.

ریشه های آسمان در گالری اعتماد

نمایشگاه انفرادی آرمان استپانیان با عنوان “ریشه های آسمان” جمعه ۵ دی تا سه شنبه ۱۶ دی در گالری اعتماد شماره ۱ واقع در میدان هفت تیر، مفتح جنوبی، بن بست شیرودی پلاک ۲۵ برپاست.

گلیچ‌آرت: زبان پیکسل در گالری باوان

نمایشگاه گروهی ویدئوآرت با عنوان “گلیچ‌آرت: زبان پیکسل” با کیوریتوری محمدعلی فاموری و صادق مجلسی‌پور ۵ دی‌ماه در گالری باوان آغاز به کار می کند و تا  تاریخ ۲۱ اسفندماه ۹۹ به صورت اختصاصی به نشانی خیابان مطهری، خیابان لارستان، خیابان عبده، پلاک ۷ به نمایش خود ادامه خواهد داد.

دایناسور دست و پایش را گم کرده در گالری بیرون از دستان
پروژه‌ همکاری-محور بیتا فیاضی با عنوان “دایناسور دست و پایش را گم کرده” در مجموعه‌ نمایشگاه‌های بیرون از دستان ارایه می‌شود. این نمایشگاه که حاصل همکاری بیتا فیاضی با فربد الکایی، رعنا دهقان، سپیده زمانی، افشین سعدی‌پور، سپیده سخایی‌فر و نریمان فرخی است، ۲۸ آذر تا ۲۶ دی به نشانی خیابان حافظ، نرسیده به چهارراه کالج، نبش کوچه بامشاد، پلاک ۴۰۹ برپاست.

رنگ پاییزی در گالری زرنا
نمایشگاه گروهی “رنگ پاییزی” ۳۰ آذر تا ۵ دی در گالری زرنا به نشانی خیابان شهرارا، خیابان ۱۳، پلاک ۱۲، طبقه دوم برگزار می‌شود.

نسبت‌ها، شباهت‌ها در گالری زیرزمین دستان

نمایشگاه آثار میلاد رستمی با عنوان “نسبت‌ها، شباهت‌ها” ۲۸ آذر تا ۲۶ دی در زیرزمین دستان برگزار می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند به نشانی خیابان فرشته، خیابان بیدار، شماره ۶ مراجعه کنند.

منظره‌های ایران در گالری شکوه

نمایشگاه گروهی “منظره‌های ایران” ۲۸ آذر تا ۱۰ دی در گالری شکوه به نشانی فرمانیه، بلوار شهید اندرزگو، خیابان سلیمی شمالی، کوچه امیر نوری، پلاک ۱۹ برپاست.

چشم تربیت شده در گالری شیدایی

نمایشگاه گروهی “چشم تربیت شده” با آثاری از احمد جعفری، سارا سعدالدین و سپهر مصری ۲۸ آذر تا ۲۳ دی در گالری شیدایی به نشانی میدان هفتم تیر، خیابان بهارشیراز، میدان بهارشیراز، روبروی موزه عکسخانه شهر، پلاک ۱۴۹ ، واحد ۱ برپاست.

نور در گالری طراحان آزاد

نمایشگاه نقاشی حامد صحیحی با عنوان “نور” ۲۸ آذر تا ۹ دی در گالری طراحان آزاد به نشانی میدان فاطمی، میدان گلها، میدان سلماس، شماره ۵ برقرار است.

مرگ قاصدک” و “زیر سایه ماسک‌ها در گالری طراحی هنر

دو نمایشگاه مجسمه‌های عباس مجیدی با عنوان “مرگ قاصدک” و “زیر سایه ماسک‌ها” از ۲۸ آذر ماه تا ۱۲ دی ماه در گالری طراحی هنر واقع در خیابان ولیعصر، بالاتر از پارک‌وی، نرسیده به زعفرانیه، پلاک ۲۸۸۰ میزبان علاقمندان است.

احتمال تجربه پذیری زندگی حقیقی در گالری محسن

نمایشگاه آثار مجید بیگلری با عنوان “احتمال تجربه پذیری زندگی حقیقی” ۲۸ آذر تا ۱۷ دی در گالری محسن به نشانی  ظفر، خیابان ناجی، خیابان فرزان، کوچه نوربخش، بلوار مینای شرقی، پلاک ۴۲ برپاست.

گذر دگردیسی در گالری هفت ثمر

نمایشگاه زیورآلات سارا اثنی عشری با عنوان “گذر دگردیسی” ۲۸ آذر تا ۱۰ دی در گالری ۷ ثمر واقع در خیابان مطهری، خیابان کوه نور، کوچه پنجم، شماره ۸ برپا است.

۱۹+۱- آنگونه که هستیم در گالری پروژه‌های آران

نمایشگاه آثار فاطمه بهمن سیاهمرد با عنوان ” ۱۹+۱- آنگونه که هستیم” تا ۸ دی در گالری پروژه‌های آران برپاست. علاقه‌مندان می‌توانند به نشانی خیابان نوفل‌لوشاتو، کوچه لولاگر، پلاک ۵، ورودی حیاط مراجعه کنند.

مجسمه در گالری شیرین

نمایشگاه مجسمه‌های بیژن نعمتی‌شریف تا ۲۳ دی در گالری شیرین برپاست. علاقه‌مندان می‌توانند به آدرس خیابان کریم‌خان زند، خیابان سنایی، کوچه ۱۳ شماره ۵ مراجعه کنند.

نقاشی در گالری هما

نمایشگاه آثار طاهر پورحیدری تا ۹ دی در گالری هما واقع در خیابان کریم‌خان زند، خیابان سنایی، کوچه چهارم غربی، پلاک ۸، واحد یک میزبان هنردوستان است.

بهار، تابستان، پاییز، زمستان در گالری والی

نمایشگاه آثار هدیه خانعلی با عنوان “بهار، تابستان، پاییز، زمستان” تا ۹ دی در گالری والی به نشانی میدان ونک، خیابان شهید خدامی، پلاک ۷۲ برگزار می‌شود.

شعاع و خلوت آبی ن در گالری آریانا

نمایشگاه حجم های محمدحسین عماد با عنوان “شعاع” و نمایشگاه نقاشی مهدی حسینی با عنوان “خلوت آبی” تا ۱۲ دی در گالری آریانا به نشانی  الهیه، انتهای خیابان مریم شرقی، ابتدای خیابان فرشته (شهید فیاضی)، شماره ۹ برپاست.

فتوژنیک در گالری سو

نمایشگاه گروهی “فتوژنیک” تا ۹ دی در گالری سو به نشانی خیابان ویلا، خیابان سمیه، خیابان پورموسی، شماره ۳۰ برپاست.

نامحدودیت در گالری علیها

نمایشگاه گروهی “نامحدودیت” تا ۵ دی در گالری علیها برپا است. این گالری درخیابان شریعتی، نرسیده به میدان قدس، کوچه ماهروزاده، کوچه رمضانیان، ابتدای کوچه احمدی مقدم (ایزد)، پلاک ۳۱، طبقه اول قرار دارد.

منبع:ایرنا

هنر مینای ملیله ، گوهری درخشان در زنجان

میناکاری ملیله جزء رشته‌های منسوخ شده در زنجان بود که این هنر-صنعت در سال‌های اخیر احیاء شده و بازار زیبای زنجان را زینت بخشیده است. هنر-صنعت میناکاری ملیله در استان زنجان و برخی استان‌های دیگر بر روی طلا و نقره (هنر مينای مليله) انجام می‌شود، این هنر باارزش و زیبا يكی از قدیمی‌ترین هنرهای تزئينی ایران‌زمین است كه پيشينه آن به زمان هخامنشيان و شايد قبل‌تر از آن برمی‌گردد. ولی این هنر در دوران ساسانی نیز رواج داشته است.

این هنر به دلیل این‌که بر روی فلزات باارزش و گران‌قیمتی مانند طلا و نقره انجام می‌شود ارزش و قیمت بالاتری را دارد. هنرمندی كه در زمینه هنر مینای ملیله فعالیت می‌کند باید با چندین هنر و اصول آشنا باشد. هنرمند باید اره کاری، قلم‌زنی، چکش‌کاری و ملیله‌کاری را بداند و تمام اصول زرگری را به‌صورت كاملاً حرفه‌ای انجام دهد تا بتواند در زمینه مینای ملیله اثری از خود خلق کند.

هنر مینا به لحاظ روش تولید به دو دسته کلی تقسیم‌بندی می‌شود که عبارت‌اند از مینای خانه‌بندی و مینای نقاشی شده است.در روش مینای خانه‌بندی لعاب شیشه‌ای و زنگار فلزات و در مینای نقاشی از لعاب سفید استفاده می‌شود و سپس نقاشی به وسیله رنگ‌های گیاهی و معدنی رنگ می‌گیرد.

هنر مینای ملیله زنجان برای تزیین زیورآلاتی مانند سنجاق‌سینه، دستبند، گوشواره، گردنبند با استفاده از طرح و نقش‌بندی انجام‌شده است.

هنر مینای ملیله هنری بسیار ظریف و زیباست. میناهایی که به‌وسیلۀ هنرمندان زنجانی ساخته می‌شود از نظر ظرافت و ذوق فوق‌العاده‌ای که در آن‌ها به کار می‌رود، کم‌نظیر و قابل‌توجه است. گروه ملیله مینا زیر نظر استادان چیره‌دست زنجانی پا به عرصه تولید خانواده‌ بزرگی از محصولات ملیله با نقره مصرفی ۹۹ درصد کرده است. هدف این گروه حمایت از اصالت اثر، ارتقای ارزش هنری و پابرجا نگه‌داشتن خاستگاه اولیه هنر ملیله است.

استادان گروه ملیله مینا با تلاشی بالغ‌بر ۲۰ سال و کسب تجارب ارزنده، گام بزرگی در شناخت نیاز هنر دوستان و برآورده ساختن خواسته‌های هنری آن‌ها برداشته‌اند، ملیله‌کاری بر روی تمام ابزارآلات و وسایلی اعم از سینی، آینه و شمعدان، دستبند، استکان، قندان، گیره استکان، گوشواره و انگشتر و غیره به کار می‌رود. این هنر یکی از صنایع‌دستی فوق‌العاده منحصربه‌فرد در شهرهای زنجان زیاد دیده می‌شود.

استان زنجان دارای سابقه طولانی در امر تولید صنایع‌دستی بوده و به‌عنوان یکی از استان‌های مطرح کشور در زمینهٔ صنایع مختلف دستی و بومی است.

در راستای ثبت زنجان به‌عنوان شهر جهانی ملیله، تولید و فروش مینای ملیله امکان جذب افراد بیشتری را در کارگاه‌های ملیله فراهم می‌کند و امیدواریم درزمینهٔ اشتغال گام‌های خوبی برداشته شود.

منبع:میراث آریا

نگاهی به ابریشم ‌بافی و سابقه دیرینه آن در استان گلستان

با توجه به فرهنگ ديرينه نقاط مختلف کشور و سنت‌های مردم، بافت انواع پارچه، روسری، چادرشب و دستمال ابريشمی در مناطق مختلف انجام می‌گيرد.

پارچه‌های ابريشمی رنگارنگ با طرح‌های ساده، راه‌راه و چهارخانه تولیدشده با دستگاه بافت دستی با عرض تقريبی ۴۰-۳۰ سانتيمتر و به طول چله ۱۰۰ متر و يا بيشتر، غالباً در مناطق راميان، مينودشت و ترکمن‌صحرا بافته می‌شود. در طرح و نقش توليدات اين دو منطقه تفاوت‌های محسوسی که ريشه در فرهنگ‌ و سنت‌ هر منطقه دارد قابل‌مشاهده است.

بنا به شواهد تاريخی، کشف کرم ابريشم و پرورش آن برای نخستين بار در چين باستان اتفاق افتاد. اما به‌هرحال پس از حدود ۳ هزار سال پنهان‌کاری، ديگر جوامع از شيوه پرورش و تهيه ابريشم اطلاع يافتند.

پرورش کرم ابريشم به‌تدریج در جوامع مختلف خصوصاً ايران گسترش پیدا کرد به‌طوری‌که يافته‌های حفاری مارليک و چراغعلی تپه، گويای رشد صنعت ريسندگی و بافندگی مردم روستانشين ايران در دوره ماقبل تاريخ است.

در محدوده فعلی استان گلستان، ابريشم‌بافی و توليد آن دارای سابقه‌ای ديرينه است. با توجه به منابع تاريخی، در دوره حمله مغولان و عهد صفويه، گرگان يکی از مناطق مهم توليد ابريشم ايران بوده است.

مواد اوليه پارچه‌های بافته‌شده در منطقه گرگان و دشت که به سبک پارچه‌های ابريشمی چينی است، الياف ابريشمی، رنگ، نخ‌های طلايی و نقره‌ای است. الياف ابريشمی، چله و پود آن را تشکيل داده و نخ چله چهار يا پنج لا است و ابريشم جفت بافت به‌عنوان پود عمل می‌کند و نخ‌های طلايی و نقره‌ای برای تزئين در پود استفاده می‌شود.

يکی از ابزار اصلی بافت ابریشم، دار يا دستگاه بافت است که شامل يک نورد چوبی می‌شود و عملکرد آن در دستگاه محکم کردن نخ ابريشم و تابيدن پارچه به دور آن و ردیف کردن نخ‌ها برای بافندگی است. از ديگر بخش‌های دستگاه می‌توان به بافت، نورد گردان، پايه، شانه، قرقره و پدال اشاره کرد.

قبل از بافت پارچه نخست بايد ابريشم تهيه کرد. بنابراين پس از پرورش کرم ابريشم، پيله‌های به‌دست‌آمده را به‌منظور تهيه ابريشم خام داخل پاتيل آب جوش ريخته و با به هم زدن پيله و پيدا کردن سر تارها، ابريشم‌کشی صورت می‌پذيرد. پس از پاک کردن ابريشم، آن را تاب‌داده و نخ توليد می‌شود. سپس سفيدگری به وسیله خاکستر انجام‌شده و آنگاه رنگرزی الياف صورت می‌گيرد.

رايج‌ترين رنگ‌های مورد استفاده در ابريشم‌بافی رنگ‌های آبی، قرمز، سبز و مشکی است که در گذشته از رنگ‌های طبيعی چون روناس، پوست گردو، پوست انار و… استفاده می‌شد که از ثبات بالايی برخوردار بود اما امروزه از رنگ‌های شيميايی بادوام کم استفاده می‌کنند.

برای چله‌کشی در بافت پارچه‌های ابريشمی از روش چله‌دوانی و به‌صورت ماسوره استفاده می‌شود و هر ۸۰ تار، يک چله به‌حساب می‌آيد و برای بافت از ۱۰ چله استفاده می‌کنند. تارها بايد از گورد و از بين دندانه‌های شانه عبور کنند.

پس از آماده شدن دار، بافنده بافت را با فشار پدال شروع کرده و موجبات بازشدن تارها از هم، و عبور پود از آن فضا را فراهم می‌سازد. آنگاه شانه را محکم بر روی پودها می‌کوبد. به همين ترتيب با تکرار اين مرحله طرح خاصی که از قبل طراحی‌شده بافته می‌شود.

در بافته‌های ترکمنی و راميان اختلافاتی در زمینه طرح و رنگ وجود داشته است. به‌عنوان‌ مثال در بافته‌های ترکمنی بيشتر از طرح راه‌راه عمودی و حاشيه‌دار استفاده می‌کنند اما در مناطق راميان و مينودشت اغلب از طرح چهارخانه و حاشیه‌دار بهره می‌گيرند.

امروزه در نقاط مختلف استان گلستان به‌ویژه در راميان، مينودشت و بخشی از مناطق ترکمن‌صحرا همچون روستاهای نزديک کلاله، شامل بايندر، پيش کمر، قازان قيه، شارلق، دالي بوقاج و در ناحيه جرگلان و اکثريت روستاهای آن از باقلق تا حصارچه بافت پارچه و ساير محصولات ابريشمی رواج دارد. علاوه بر مناطق مذکور در روستاهايی همچون النگ، شاهکوه (چهارباغ) و سرکلاته (کردکوی) اين فعاليت به شکل محدودتری انجام می‌شود.

توليدات ابريشمی شامل پارچه‌های لباس تمام ابريشم، روسری، شال‌گردن، چادرشب، نوار ابريشمی حاشيه لباس، دستمال، حوله، سفره و… است. البته با رواج پارچه‌های مصنوعی ارزان‌قیمت کاربرد ابريشم به‌عنوان پوشاک از بين رفته و تنها در مراسم عروسی مورد استفاده قرار می‌گيرد اما در مناطق ترکمن‌نشين به دليل اهميت به حفظ سنت‌ها همچنان مصارفی این‌چنینی حفظ‌شده است.

نوغان‌داران راميان و مينودشت با استفاده از امکانات بسيار ساده به بافت‌های پارچه‌های ابريشمی به‌منظور تهيه لباس زنانه، چادرشب، روسری و دستمال می‌پردازند. طی دهه‌های گذشته با رواج پارچه‌های مصنوعی ارزان‌قیمت و گران‌قيمت بودن لباس‌های ابريشمی برای زنان تنها به‌عنوان يک زينت سنتی و ارزشمند تنها در مراسم عروسی استفاده می‌شود و کارگاه‌های ابريشم‌بافی روستايی تنها به بافت چادرشب و دستمال ابريشمی مشغول هستند.

منبع:میراث آریا

مروری بر هنر مکتب تبریز به بهانه جهانی‌شدن هنر نگارگری

در بررسی روند شکل‌گیری مکتب هنری تبریز درمی‌یابیم که اساس این مکتب در اواخر سده هفتم هجری در دربار ایلخانان مغول و به‌ویژه در ربع رشیدی تبریز که خواجه رشیدالدین فضل‌الله همدانی در این شهر بنیان‌گذاری کرد، پایه‌گذاری شد. در این دوره تبریز در پرتو پیشرفت همه‌جانبه آثار هنری، به عمده‌ترین مرکز هنرهای کتاب‌آرایی خاور نزدیک و میانه تبدیل شد و مراکز مختلف پراکنده در سرزمین‌های این منطقه را تحت تأثیر قرار داد.

بهترین نمونه از آثار کتاب‌آرایی مکتب تبریز دوره اول (ایلخانی) نسخه‌ای از شاهنامه موسوم به “شاهنامه ابوسعیدی یا دموت” است، این اثر حاصل کارگاه‌های هنری تبریز بوده و به‌رغم حضور برخی عناصر غیربومی در نگاره‌های آن، اثری کاملاً ایرانی به شمار می‌آید و وجه‌تسمیه نام آن را مربوط به ترتیب یافتن این نسخه نفیس در دوران ایلخانی “سلطان ابوسعید بهادرخان” آخرین ایلخان قدرتمند مغولان در ایران دانسته‌اند و به‌احتمال‌زیاد، حامی آن وزیر باکیاست سلطان ابوسعید، خواجه غیاث‌الدین محمد همدانی (فرزند رشیدالدین فضل‌الله همدانی از وزرا و دانشمندان بزرگ عصر ایلخانی و بنیان‌گذار ربع رشیدی) بوده که به تأسی از پدر نامدارش، محرک بسیاری از فعالیت‌های علمی و هنری در ربع رشیدی، در حوالی سال ۷۳۰ هجری قمری در تبریز بود. شاهنامه ابوسعیدی یا دموت به‌عنوان شاخص‌ترین اثر کتاب‌آرایی هنر مکتب دوره اول تبریز و در واقع یکی از شاهکارهای این مکتب هنری محسوب می‌شود.

 آل جلایر به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌ترین سلسله‌هایی که در دوره فترت بین سلطنت ایلخانان مغول و تیموریان در ایران حکومت کرده‌اند، بشمار می‌آیند. نام جلایری از این سبب به ایشان داده شده است که از ایل جلایر یکی از ایلات بزرگ مغول بوده‌اند. سلطان احمد جلایری از سلاطین این سلسله از پشتیبانی هنرها دست نمی‌کشید و تأثیری قاطع در تحول نگارگری ایران داشت. مکتب نگارگری بغداد در دوره آل جلایر تمام تجاربی را که پیش‌تر مکتب تبریز ایلخانان و مکتب بغداد سده ششم هجری به دست آورده بودند، به ارث برد و با بهره‌گیری از تجارب نگارگری به نوآوری‌ها و دستاوردهای درخوری دست‌یافت. در این مکتب نگارگری بود که خط نستعلیق از برای بهره‌گیری هرچه زیباتر خوشنویسی برای کتب ادبی غنایی یا تغزلی به‌وسیله میرعلی تبریزی اختراع شد.

در این مکتب بود که تحولی چشمگیر در ترکیب‌بندی نگاره‌ها به وقوع پیوست و رنگ‌بندی درخشانی در آن‌ها بکار رفت و برای نخستین بار در دیوان سلطان احمد جلایر برای القای مفاهیم عرفانی از تشعیر و حاشیه‌نگاری استفاده شد. این دیوان به خط میرعلی تبریزی (واضع خط نستعلیق) کتابت یافته است و یکی از شاهکارهای هنری نمایندگان مکتب تبریز در بغداد است.

در نتیجه فتح آذربایجان، فارس و عراق به دست تیمور (در قرن نهم هجری)، هنرمندان مکاتب تبریز و شیراز و بغداد ناگزیر به آسیای مرکزی و به‌ویژه سمرقند کوچانده شدند، سپس زمانی که هرات در پرتو فرهنگ دوستی تیموریان و دولتمردانی چون امیرعلی شیر نوایی به یک کانون هنری جذاب تبدیل شد، شماری از پرورش‌یافتگان مکتب هنری تبریز به آنجا روی آوردند و در شکل‌گیری مکتب هنرهای تصویری هرات تأثیر بارز گذاشتند.

هنرمندان شناخته‌شده مکتب تبریز همچون جعفر تبریزی که از سرپرستان کتابخانه دربار هرات بود، پیرسید احمد، خواجه علی مصور،  قوام الدین و غیاث‌الدین و … در آفرینش آثار و تربیت شاگردان سهم اساسی داشتند. به‌عنوان‌مثال پیر سید احمد تبریزی یکی از مربیان کمال‌الدین بهزاد بوده است. مولانا جعفر تبریزی، خوشنویس مهاجرت کرده از تبریز به هرات نیز ضمن آنکه کتابت شاهنامه بایسنغری را به عهده داشته در کتابخانه بایسنغر میرزا چهل تن خوشنویس و دیگر هنرمندان پیوسته به ریاست و سرپرستی او به کار کتابت، مصوری، مذهبی، قطاعی، وصالی،و مجلدی و از این‌گونه هنرها مشغول بوده‌اند. از جمله آثار ساخته و پرداخته‌شده در زیر نظر و سرپرستی جعفر تبریزی، که برای خدمت در دربار بایسنغر میرزا به جعفر بایسنغری شهرت یافته نسخه شاهنامه معروف به “شاهنامه بایسنغری” است که کار کتابت آن را خود جعفر به انجام رسانده است. به اعتقاد صاحب‌نظران عرصه هنر کتاب‌آرایی، در تهیه شاهنامه بایسنغری دقیق‌ترین شرایط هنر کتابی رعایت شده و تذهیب، ترصیع، تشعیر، تصویر و تجلید آن، به بهترین وجه انجام شده است و آن را عالی‌ترین نمونه تفننی فن تزئین کتاب می‌توان دانست، این امر گواهی است بر تکامل هنر کتاب‌آرایی در هرات که خود بر پایه دستاوردهای گذشته هنر مکاتب تبریز و شیراز استوار بوده است.

در سال ۹۱۶ ﻫ .ق شاه اسماعيل صفوی با شكست دادن ازبكان در جنگ مرو، خراسان را به قلمرو صفوی منضم ساخت و به این ترتیب سنت‌های هنری مكتب هرات را به ارث برد. يكی از اولين اقدامات پادشاه صفوی در اين زمان انتقال نگارگر چیره‌دست هراتی به تبريز، پايتخت صفويه بود. شاه اسماعيل در ۲۷ جمادی‌الاولی ۹۲۸ ﻫ .ق طی فرمانی “کمال‌الدین بهزاد” را به مقام كلانتری كتابخانه منصوب كرد. كتابخانه دربار کارگاهی هنری بود كه در آن نقاشان، خطاطان، جلدسازان، صحافان و… مشغول کار بودند و محصول اين کارگاه‌ها آثار نفيس و پرارزشی بود كه برای سلاطين يا فرزندان آن‌ها تهيه می‌شد و در حقيقت بهزاد به رياست هنرمندان دربار صفوی منصوب‌شده بود.

حضور بهزاد در تبريز به‌عنوان نقطه عطفی در تاريخ هنر نگارگری ايران محسوب می‌شود. انتقال گروهی از هنرمندان مكتب هرات به تبريز و انتصاب برجسته‌ترین نماينده آن مكتب به سرپرستی كتابخانه دربار صفوی در انتقال دستاوردها و تجارب مكتب هرات و آميزش آن‌ها با مكتب تبريز، به شکل‌گیری شيوه نوينی در هنر نقاشی انجاميد كه مرحله متکامل‌تری از مكتب هنرهای کتاب‌آرایی تبريز به شمار می‌رود، اين مكتب كه مهر و نشان بهزاد را بر خود دارد بر کارگاه‌های هنری دربارهای آن دوره از هند مغولی تا بخارای شيبانی و استانبول عثمانی اثر گذاشت و محصول این دوره از شکوفایی مکتب تبریز خلق آثاری چون شاهنامه تهماسبی، خمسه نظامی تهماسبی، دیوان حافظ سام میرزا و… را می‌توان نام برد.

اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان‌شرقی با هدف تبیین نقش مکتب تبریز در شکوفایی هنر کتاب‌آرایی و به‌ویژه نگارگری ایران در تدارک راه‌اندازی “موزه هنر مکتب تبریز” در یکی از شاخص‌ترین خانه‌های تاریخی ایران (خانه حریری تبریز) است و امید است با راه‌اندازی این موزه که انتظار می‌رود به یکی از پرمخاطب‌ترین مقاصد گردشگری این شهر تبدیل شود، امکان مضاعفی برای پژوهش در حوزه نگارگری ایرانی در این موزه برای پژوهشگران داخلی و خارجی فراهم شود.

منبع:میراث آریا

دست‌بافته‌های عمارلوی گیلان، هنری برآمده از طبیعت

تمایل به حفظ سنت‌ها و آداب فرهنگی و اجتماعی در جوامع بومی و روستایی سبب ماندگاری هنرهای سنتی و عامل مؤثری در انتشار فرهنگ این جوامع است.

بخش عمارلو از توابع شهرستان رودبار از جمله مناطقی است که ساکنان آن به حفظ فرهنگ و هنر خود همت گمارده‌اند.عمارلو منطقه‌ای صعب‌العبور است که اغلب بومیان و وابستگانشان در آن در رفت و آمدند و از امکانات رفاهی کمی برخوردار است. سرمای زودرس و بارش برف در فصل پاییز و زمستان تردد در این منطقه را مشکل می‌سازد.

تاریخ کهن عمارلو

با توجه به مدارک و مستندات تاریخی، عمارلو روزگاری از رونق بسیاری برخوردار بود. آثار مکشوفه از گورستان‌های باستانی خود گواهی بر این مدعا است. از آثار زیبای برجای مانده از این منطقه می‌توان به جام طلای عمارلو و ویرانه‌های باستانی از جمله پل تاریخی انبوه اشاره کرد.

یکی از مشاغل اصلی این مردمان کوه‌نشین دامداری است و پشم گوسفند به عنوان ماده اولیه همواره در دسترس آنان است. این امر سبب پیدایش و گسترش انواع دست‌بافته‌ها در میان خانواده‌های روستایی و شبانی بر اساس نیاز و مصارف شخصی و یا برای تقویت بنیه اقتصادی شده است.

از طرفی با افزایش تولیدات ماشینی و سهولت دسترسی به محصولات صنعتی که هزینه کمتری را هم در بردارد، از تعداد متقاضیان هنرهای دستی کاسته شده و در نتیجه بافندگان برای کسب درآمد ناگزیر به مشاغل دیگر روی آورده‌اند و این هنرها در معرض خطر فراموشی قرار دارند.

در عمارلو برای حلاجی پشم از وسیله‌ای به نام شانه استفاده می‌شود. شانه وسیله‌ای است فلزی با دندانه‌های بلند که به صورت عمودی بر پایه‌ای فلزی متصل شده است. برای ریسندگی پشم از وسیله‌ای به نام چولّوک که نوعی دوک است، استفاده می‌شود.

در عمارلو برای رنگرزی از گیاهانی نظیر روناس، پوست انار، پوست پیاز، پوست گردو و نیل استفاده می‌شد. البته امروزه اغلب برای رنگرزی الیاف پشم به جای مواد گیاهی از مواد شیمیایی استفاده می‌شود.

الهام از طبیعت برای طرح و نقش دست‌بافته‌ها

طرح و نقش در دست‌بافته‌های عمارلو مانند سایر مناطق روستایی و عشایری ایران با الهام از طبیعت و محیط اطراف شکل گرفته است و زنان و دختران عمارلو با تکیه بر سلیقه و خلاقیت  خویش نقش‌های سنتی و کهن را در قالب طرح‌هایی زیبا بازآفرینی می‌کنند.

این نقش‌های انتزاعی به لحاظ تکنیک بافت به صورت هندسی هستند و با استفاده از رنگ‌های شاد و سر زنده بافته می‌شوند. هر نقش، نام و اصطلاحی محلی دارد که در میان بافندگان متداول است.

دست‌بافته‌های عمارلو شامل انواع بافته‌های داری نظیر (گلیم، خورجین، مَفرَش، کَفَل پُشتی، پِلِزار، دست توربَه)، بافته‌های دستگاهی (جاجیم، جوال، موج)، بافتنی‌های سنتی(جوراب، دستگیره)، و سایر دست‌بافته‌ها (تِنگ و جِل تِنگ) و نمد است. بر روی هر کدام از این دست‌بافته‌ها نقش‌های خاصی به چشم می‌خورد. در مجموع می‌توان این نقش‌ها را به چهار دسته نقش‌های هندسی، نقش‌های هندسی- گیاهی، نقش‌های هندسی- جانوری، نقش‌های هندسی- ابزاری تقسیم کرد.

رنگ‌های به کار رفته عبارتند از قرمز، سیاه، سفید، آبی، سبز، زرد، قهوه ای، نارنجی (در اصطلاح محلی بدان کاش گویند) که از طبیعت به دست می‌آیند.

رنگ غالب در دست‌بافته‌های سنتی عمارلو رنگ قرمز است که قسمت‌های زیادی از زمینه را در بر می‌گیرد و رنگی که در کنار آن قرار می‌گیرد اغلب سیاه است. البته کاربرد رنگ سفید در جوار این رنگ‌ها از تیرگی سطح کار می‌کاهد و تعادل و زیبایی خاصی به آن می‌بخشد.

این دست‌بافته‌ها و نقوش در طول زمان تحت تأثیر عوامل مختلفی شکل گرفته‌اند که این عوامل را می‌توان طبیعت و محیط اطراف، فرهنگ و شیوه زندگی و مهاجرت دانست.

دست‌بافته‌های پشمی نظیر جوراب و… عایق خوبی در برابر سرمای زمستان‌های سخت این منطقه‌اند. همچنین از آنجا که مردم عمارلو در گذشته اغلب کوچ‌نشین بودند و وسیله حمل و نقل قاطر بوده است، دست‌بافته‌هایی نظیر مفرش، خورجین و کفل پشتی تهیه می‌شد که متناسب با این نوع شیوه زندگی پدید آمده بودند. همچنین برای سهولت حمل و نقل به هنگام کوچ، دارها و دستگاه‌های بافندگی نیز از قطعاتی مجزا و نسبتاً سبک تشکیل می‌شدند. در حال حاضر نیز از همین ابزار و دستگاه‌ها استفاده می‌شود و تغییری در روند تولید حاصل نشده است.

عمارلو، پذیرای اقوام مختلف

بخش عمارلو در طول تاریخ پذیرای مهاجرانی از اقوام و گروه‌های  مختلف بوده که اغلب، مهاجرت آنها اجباری بوده است.

از جمله گروه‌های مهاجر اقوام کرد، لر، تالش و تعدادی از مردم منطقه کلاردشت مازندران هستند.این اقوام که هر کدام با فن بافت آشنایی داشتند، سبب رواج انواع دست‌بافته‌ها و نقش‌های متنوع در عمارلو شده‌اند.

متأسفانه امروزه این هنرهای ارزشمند و اصیل رنگ باخته‌اند و رو به فراموشی گذارده‌اند که این امر ناشی از عواملی از جمله پیشرفت تکنولوژی و رواج تولیدات صنعتی، تغییر در شیوه زندگی و منسوخ شدن برخی از آداب و سنن، نبود بازار کار و عدم کسب درآمد، کمبود سرمایه و ضعف مالی بافندگان و صعب‌العبور بودن منطقه و تردد کم است.

این در حالی است که دست‌بافته‌های بومی عمارلو گنجینه‌ای از هنر، فرهنگ، باورها و تفکرات مردم این منطقه به شمار می‌رود و احیاء و توسعه آن می‌تواند به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی  تبعات مثبتی نظیر حفظ اصالت‌های بومی، تقویت بنیه اقتصادی، گسترش مبادلات فرهنگی، توسعه صنعت توریسم و جلوگیری از مهاجرت بی‌رویه روستاییان به شهرها به دلیل کاریابی در پی داشته باشد و عاملی برای جذب گردشگران و اشتغال زایی و کسب درآمد خانوارهای روستایی و در نتیجه ایجاد رفاه بیشتر شود.

منبع:میراث آریا

نویافته‌ای از معماری صخره‌ای در ارومیه

در بازدید اخیری که از سوی کارشناسان اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان از بخشی از این منطقه انجام گرفت آثار تاریخی قابل توجه صخره‌ای شناسایی شد که تاکنون مورد شناسایی و مطالعه قرار نگرفته بود.

این آثار تاریخی مهم در روستای هلج از توابع دهستان مرگور بخش سیلوانای ارومیه قرار گرفته است، این آثار تاریخی شامل بقایای دیوارهایی سنگی در پایین دست صخره، اتاقک دستکند صخره‌ای، پناهگاه صخره‌ای جانبی و بقایای تاسیساتی در روی صخره و تعدادی علائم و فنجان نما (جوغن) است.

وجود اتاقک صخره‌ای دستکند

اهمیت عمده این مجموعه به دلیل احداث اتاقک صخره‌ای دستکندی است که در بخش جنوبی صخره ایجاد شده است، بعد از طی مسافت و بالارفتن از دامنه صخره و در حاشیه جنوبی آن یک محدوده کوچک دالان‌مانندی با شیب ملایم و اندک وجود دارد که امکان دسترسی به این اتاقک صخره‌ای را فراهم می‌کند. فضای اتاقک به صورت مستطیلی است و اندکی در اضلاع طولی آن نامتقارن است.

یکی از اضلاع طولی آن ۳ متر و ضلع دیگر چسبیده به بدنه و پناهگاه صخره‌ای ۳/۸۰ متر است، عرض اتاق، هم در ابتدای ورودی و هم در قسمت انتهای اتاق  ۲/۲۰ متر است و ارتفاع آن از کف تا بلندترین نقطه به حدود ۲ متر می‌رسد. سقف اتاق انحنای قوسی اندکی دارد و در نوع خود جالب توجه است، تراش و تسطیح فضای داخلی و دیواره‌های اتاق به خوبی انجام گرفته و همین امر نشان‌دهنده تلاش سازنده برای ایجاد سطوحی صاف و بدون برجستگی است ولی آسیب‌های ناشی از گذر زمان و تخریب‌های انسانی در آن به خوبی قابل مشاهده است.

بقایای دو طاقچه کوچک

در دیواره داخلی جنوبی بقایای دو طاقچه کوچک به فاصله حدود یک متری از یکدیگر دیده می‌شود که به شدت مورد تخریب قرار گرفته است.

در سقف و انتهای اتاق و در دیواره صخره‌­ای این بخش حفره­‌هایی به دست افراد ناآگاه ایجاد شده و آسیب جدی به آن وارد شده است.

دیوارها، سقف و فضای داخلی اتاق، سطحی دودزده و تیره دارد و در طول دوران‌های گذشته بارها و بارها از سوی افراد محلی و به ویژه چوپان­‌ها مورد استفاده قرار گرفته و روشن کردن آتش در این فضای بسته باعث ایجاد تیرگی، سوختگی و سطوح سیاه‌­رنگ دیوارها شده است.

حفره‌هایی که نشان از جاری بودن آب دارد

علاوه بر این، در سطوح دیواره‌­های داخلی و سقف، حفره‌­های کوچکی وجود دارد که رسوبات آنها نشان می‌­دهد به احتمال بسیار در گذشته از این دهلیزهای کوچک آب جاری بوده است.

بستر اتاقک به صورت سنگی بوده و بقایای اندکی از خاک و نهشته‌های رسوبی دارد که به نظر می‌رسد مرور زمان و عوامل جوی همچون باد و باران در ایجاد این وضعیت تاثیرگذار بوده است.

کشف و شناسایی این آثار از نظر برخی ویژگی‌ها و شرایط حاکم بر ایجاد این نوع خاص از معماری صخره‌ای در منطقه شمال‌غرب ایران حائز اهمیت است.

به‌رغم وجود آثار صخره­‌ای و دستکند متعددی در غرب دریاچه ارومیه و محوطه‌­هایی همچون قلعه اسماعیل­‌آقا، کل خرابه، محوطه سیدک، تل تخت ناناس، دره‌خان و غیره که عمدتاً به دوران اورارتوها منتسب هستند، با این وصف، سبک و نوع معماری صخره‌ای نویافته در هلج از جهاتی با معماری صخره‌­ای اورارتو متفاوت است.

این آثار با توجه به سبک حجاری آنها به احتمال زیاد در هزاره اول قبل از میلاد احداث شده‌اند، با توجه به اهمیت آنها مراحل مستندنگاری و تهیه پرونده برای ثبت در فهرست آثار ملی کشور از سوی همکاران معاونت میراث‌فرهنگی در دست اقدام است و با ثبت این آثار در آینده نزدیک مقدمات حفاظت و تعیین عرصه و حریم و مطالعات گسترده‌تر فراهم خواهد شد.

منبع:میراث آریا

فورگ ؛ قلعه‌ای زیبا در خراسان جنوبی

 وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی گفت: قلعه فورگ ، یکی از زیباترین قلعه‌های تاریخی خراسان جنوبی و در زمره ۱۰ قلعه تاریخی مهم کشور و از آثار مهم و قابل توجه ایران است.

به گزارش عصر چهارشنبه گروه فرهنگی ایرنا، علی‌اصغر مونسان با انتشار تصویری از قلعه فورگ در استان خراسان جنوبی در حساب کاربری خود در اینستاگرام، نوشت: فورگ یکی از زیباترین قلعه‌های تاریخی خراسان جنوبی است و از لحاظ جایگاه قرارگیری و ساختار معماری، یکی از بی‌نظیرترین قلعه‌های تاریخی ایران نیز محسوب می‌شود.

وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی با بیان اینکه «ساخت قلعه فورگ در زمان نادر شاه توسط میرزا بقا خان حاکم منطقه شروع شد و پس از وی پسرش میرزا رفیع خان ساخت قلعه را به اتمام رساند؛ افزود: این بنا در در زمره ۱۰ قلعه تاریخی مهم کشور و از آثار مهم و قابل توجه ایران است.

«قلعه تاریخی فورگ که در سال ۱۳۷۹ ثبت ملی شده، در روستای فورگ از توابع بخش مرکزی شهرستان درمیان و در فاصله ۹۰ کیلومتری شرق بیرجندو۱۰ کیلومتری شهر اسدیه واقع شده است»

به گزارش ایرنا، در پنج کیلومتری اسدیه مرکز شهرستان درمیان، روستای پلکانی زیبایی به نام فورگ وجود دارد که ارگ بزرگی به همین نام را در خود جای داده است.

قلعه فورگ در جبهه شمالی روستای فورگ با وسعت حدود ٩ هزار و ٣٠٠مترمربع قرار دارد و از نظر پیشینه تاریخی ساخت قلعه فورگ در زمان نادرشاه افشار به وسیله میرزا بقاخان حاکم منطقه شروع شده و پس از وی پسرش میرزا رفیع خان ساختمان قلعه را به اتمام رسانده است.

تاریخ ساخت این قلعه در کتاب دیوان لامع نوشته محمد رفیع بن عبدالکریم درمیانی، سال ۱۱۶۰ (ه.ق) ذکر شده و قلعه اینگونه توصیف شده، قلعه فورگ در روی کوهی است که از آجر پخته، دیوار و باروج آن را به طور محکم ساخته‌اند و پایه آن را سنگ چین کرده‌اند و ۲ شیر در اطراف خود داشته با ۲ خاکریز که قطر هر یک پنج در پنج است.

قلعه تاریخی فورگ بر بالای صخره ای سنگی همراه با ۱۸ برج توسط پورگ آن قدر مستحکم ساخته شده که حال بعد از گذشت قرن‌ها هنوز سینه ستبر کرده و پابرجا ایستاده طوری که دست تطاول زمان هم نتوانسته آن را از پای درآورد.

دروازه اصلی قلعه در ضلع‌شرقی و یک دروازه کوچک تر در ضلع شمالی آن قرار دارد و این اثر از سه قسمت تشکیل شده که قسمت اول، محل زندگی خدمه انبار آذوقه و محل نگهداری احشام بوده است. قسمت دوم، محل زندگی نظامیان و نگهبانان و محل نگهداری تدارکات نظامی و بخش سوم قلعه که مهمترین قسمت آن است، محل زندگی حاکم و اطرافیانش بود.

بر بلندای حصار و برج های قلعه، سازه های کنگره داری وجود دارد و از منافذ (تیرکش) آن برای دیده بانی و دفاع استفاده می کردند.

این بنا در زمان حکمرانی شوکت‌الملک اول توسط سپاهیان وی فتح و از آن به بعد غیرمسکونی و متروک شده، این قلعه پس از قلعه الموت مهمترین قلعه اسماعیلیان نیز بوده است.

تاکنون ۱۱۰ قلعه تاریخی در خراسان جنوبی شناسایی شده که از این تعداد ۲۲ قلعه در درمیان واقع شده و این شهرستان به سرزمین قلعه‌های کهن خراسان جنوبی معروف است.

منبع:ایرنا

تأثیرپذیری فرش ترکمن از اقلیم و فرهنگ ترکمن‌ها

ایرانیان از دیرباز برای فرش که یکی از نشانه‌های فرهنگ ایرانی است، ارزش ویژه‌ای قائل بودند و هستند؛ دست‌بافه‌های ارزشمند ایرانی به عنوان جزء جدایی‌ناپذیر زندگی‌های مردم آن، هم‌چنین مورد توجه دیگر کشورها نیز قرار دارد چرا که ایجاد حس صمیمیت در فضای خانه تنها یکی از ویژگی‌های این هنر ایرانی است.عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران، در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص معرفی فرش خراسان شمالی اظهار کرد: شهرستان رازوجرگلان از شهرستان‌های تابع استان خراسان شمالی است. استان خراسان شمالی نیز به سرزمین فرهنگ‌ها و سرزمین اقوام شهرت دارد چون در این استان ترکیبی از اقوام مختلف اعم از فارس، ترک، کرد، لر، ترکمن و سایر اقوامی که در ایران زمین ساکنند، سکنی دارند.

وی گفت: در واقع استان خراسان شمالی مهد انواع و اقسام دست‌بافه‌ها بوده و یکی از مکان‌هایی که برای ترویج دست‌بافه‌ها پتانسیل حداکثری دارد، منطقه راز و جرگلان این استان است. در این منطقه اقوام کرد و ترکمن زندگی می‌کنند که کردها در بخش راز و ترکمن‌ها در بخش جرگلان ساکن هستند.

عضو انجمن علمی فرش ایران خاطرنشان کرد: منطقه جرگلان تعداد قابل توجهی روستا دارد که نزدیک به هم است و بهترین و مرغوب ترین دست‌بافه‌های ترکمنی در کل دنیا مربوط به این منطقه می‌شود و روستای دویدوخ در انتهای مسیر جرگلان بهترین دست‌بافه‌ها را دارد.

نقوش واقعی و رئال در قالیچه‌های اصیل ترکمنی دیده نمی‌شود

احراری افزود: قالی‌های ترکمن تماما نماد هستند و اثری از نقوش واقعی و رئال در قالیچه‌های اصیل ترکمن دیده نمی‌شود. اقوام ترکمن این منطقه اهل تسنن هستند و از نگاه آن‌ها استفاده از نقوش واقعی کمی با اکراه همراه است و به همین دلیل نقوش حیوانی و گیاهی در دست‌بافه‌های آن‌ها نیز به صورت نمادین بافته می‌شود.

وی عنوان کرد: در این منطقه از زمان‌های قدیم پرورش ابریشم ریاج بوده، به طوری که بسیاری از روستاهای این منطقه یا پسوند یا پیشوند توت را که خوراک کرم ابریشم است، مانند اسامی توتلی، توتک و… را دارند؛ در واقع کاشت درخت توت به عنوان گیاهی مقدس در این منطقه رایج بوده و عمدتا هم به دلیل پرورش کرم ابریشم این اتفاق رخ می‌داده است.

وی ادامه داد: خوشبختانه در سال‌های اخیر توجه بیشتری به ظرفیت این استان شده و دستگاه‌های متولی این موضوع مانند اداره توسعه نوغانداری و جهاد کشاورزی از محل اعتبارات مختلفی که در اختیار داشتند، برای پرورش ابریشم در این منطقه اقدام کردند و در چند سال اخیر پرورش ابریشم در این منطقه قابل توجه بوده است.

عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص جنس قالی‌های بافته شده در این منطقه تشریح کرد: قالی‌هایی که در این منطقه بافته می‌شوند، ۱۰۰ درصد پشمی یا ابریشمی هستند، در روستای دویدوخ عمدتا فرش‌ها به صورت ابریشمی و دو رو بافته می‌شود، به این شکل که یک روی فرش یک نقش و روی دیگر آن نقش دیگری دارد.

احراری یادآور شد: البته در سال‌های اخیر تعدادی از تجار ساکن مشهد و دیگر شهرها در این روستاها سرمایه‌گذاری کرده‌اند و متاسفانه نقش‌هایی که مربوط به سایر مناطق است، در این منطقه بافته می‌شود. برخی از خانواده‌ها کمی از بافه‌های اصیل ترکمن دور شده‌اند و فرش‌بافی بیشتر جنبه تجاری پیدا کرده و از جنبه اصیل خود در برخی از موارد دور شده است.

وی بیان کرد: قالی‌بافی در نزد اقوام ترکمن به زنان اختصاص دارد، به این شکل که زنان و دختران ترکمن در کارگاه‌های قالی‌بافی که عمدتا دار قالی‌بافی افقی دارد، بافت انجام می‌دهند و گرهی که در این منطقه از آن برای بافت فرش‌ها استفاده می‌شود، در برخی از خانواده‌ها «گره متقارن» و در برخی دیگر «گره نامتقارن» است.

عضو انجمن علمی فرش ایران اظهار کرد: ابریشمی که در قالی‌بافی استفاده می‌شود، عمدتا برداشت اهالی خود این منطقه است و معمولا ابریشم سفیدگری نشده است و به صورت خام، به عنوان نخ چله، در قالیچه‌های بافنده‌های این منطقه استفاده می‌شود.

استفاده از رنگ‌های شیمیایی، خطری بالقوه برای فرش‌های اصیل ترکمن است

احراری در خصوص رنگ‌های مورد استفاده در فرش‌های ترکمنی منطقه جرگلان و روستای دویدوخ خراسان شمالی اضافه کرد: رنگ‌ها در گذشته ۱۰۰ درصد گیاهی بود اما متاسفانه امروز در بخشی از رنگ‌ریزی قالیچه‌های این منطقه از رنگ‌های شیمیایی استفاده می‌شود که خطری بالقوه برای فرش اصیل ترکمن به حساب می‌آید.

وی در مورد قالی‌بافان مشهور این منطقه خاطرنشان کرد: اگر خواسته باشیم از مشهورترین بافندگان و استادکاران منطقه نام ببریم، باید به خانواده آفرین در دویدوخ که پایه‌گذار فرش‌های دو روی این منطقه بوده‌اند، اشاره کنیم. این خانواده مرغوب‌ترین و بهترین فرش‌ها را می‌بافند. از کسانی که در این منطقه حامی فرش بافی بوده‌اند نیز باید از دکتر غیابی نام برد که در واقع پزشک بوده اما علاقه بسیار زیادی به پرورش اسب و قالی‌بافی دارد و در این دو مقوله مشوق و در حال فعالیت هستند. آقایان یزدانی نیز سهم خوبی در توسعه فرش‌بافی در منطقه جرگلان دارند.

عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص نقش‌های بافته شده در فرش‌های این منطقه تشریح کرد: نقشه‌های این فرش‌ها به صورت نمادین بافته می‌شود. برای مثال در فرش‌بافی از مدل قوچ، تنها شاخ آن را ودیعه گرفته و به صورت حرف T انگلیسی دیده می‌شود که این نماد به این شکل در سر در خانه‌ها و چادرهای ترکمنی نیز وجود دارد.

احراری افزود: برخی از نقوش هم انحصارا به قوم فرش‌بافان اختصاص دارد و معمولا در نقوششان از اشکال هندسی و اشکال متشابه استفاده می‌کنند. رنگ‌هایی که مردم این منطقه برای بافت فرش استفاده می‌کنند، به پنج تا هفت رنگ محدود و رنگ قرمز در آن‌ها بسیار جایگاه خاصی دارد.

وی ادامه داد: زمانی که به نقش مایه‌های فرش این منطقه نگاه می‌کنیم، متوجه نماد یک حیوان و گیاه می‌شویم که آن نقش‌ها، ساعت‌ها صحبت و تفکر را می‌طلبد. اندازه‌های فرش ترکمن در گذشته حداکثر به اندازه قالیچه بود چرا که در ابتدا برای چادر عشایری خود فرش می‌بافته‌اند.

عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص سبک فرش‌بافی ترکمن‌ها خاطرنشان کرد: سبک فرش ترکمن با دیگر شهرهای ایران متفاوت است. فرش‌های ترکمنی به صورت تخت‌بافت، بافته می‌شود و تراکم گره در طول و عرض آن متفاوت است. تفاوت گره در طول و عرض فرش به این خاطر است که ترکمن‌ها چون در مجاورت شن‌ها زندگی می‌کردند، فرش را به گونه‌ای بافته‌اند که شن زیاد در لابه‌لای فرش ننشیند و سنگین نشود؛ در نهایت باید گفت که اقلیم، اعتقاد، معیشت و فرهنگ خاص این منطقه و مردمانش متغیرهایی است که روی تکنیک بافت، طرح‌ها و نقوش مورد استفاده برای بافت فرش‌ها تاثیر می گذارد.

منبع:ایسنا