در بهشت ثروتمندان چه خبر است؟

روایتی اختصاصی از موناکو، یکی از گران‌ترین کشورهای اروپا را می‌خوانید. موناکو تنها یک دانشگاه دارد و بیشتر مردمانش درگیر لاکچری‌بازی هستند.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از خراسان، «اعیان‌نشینان موناکو!» اولین توصیفی بود که درباره مردم این کشور به گوشم خورد. اولین، کوتاه‌ترین و البته دقیق‌ترین ویژگی که انصافا به‌درستی درباره اهالی این کشور مطرح شده است. در دومین سفرم به اروپا در سال ۱۳۹۶ که از شهرهای لیون، مارسی، بارسلون، رم، جنوا و … دیدن کرده بودم، توقف بعدی‌ام در شهر بسیار زیبای نیس در جنوب فرانسه بود. بعد از یک روز گشت‌زدن در شهر نیس، فاصله بسیار کم این شهر با کشور موناکو و شهر زیبای مونت‌کارلو، من را مصمم کرد تا به این سرزمین که به «بهشت ثروتمندان» معروف است، سفر کنم. اما هرچه برآورد کردم، دیدم هزینه اقامت در نیس با مونت کارلو زمین تا آسمان فرق می‌کند چون شنیده بودم که در موناکو، هزینه‌ها بسیار بالاست. بنابراین امکان اقامت در آن‌جا، هم به صرفه نبود و هم از لحاظ اقتصادی شرایطم را برای ادامه سفر سخت می‌کرد. فاصله نیس تا مونت‌کارلو کمتر از یک ساعت است، بنابراین تصمیم گرفتم به جای زدن قید این سفر، اقامتم در نیس را ادامه دهم و صبح زود به مونت کارلو بروم و آخر شب به محل اقامتم برگردم. تقریبا ۱۶ ساعت را در این کشور سپری کردم؛ در ادامه، خاطراتم را از این کشور، مکان‌های دیدنی‌اش، سبک‌ زندگی مردمش و… خواهید خواند.

آشنایی مختصر با این کشور ۴۰ هزار نفری

قبل از خواندن ماجراهایی که در این سفر برایم اتفاق افتاد، لازم است آشنایی مختصری با این مقصد متفاوت و هیجان‌انگیز داشته باشید. شهر مونت‌کارلو معروف به سرزمین شاهزاده‌نشینان موناکو در قلب اروپا و دریای مدیترانه و در نزدیکی سواحل جنوب فرانسه با حدود دو کیلومتر مربع مساحت دارای آب و هوای مدیترانه‌ای معتدل است. دمای هوای آن به‌طور متوسط ​۱۶ درجه سانتی‌گراد و تنها با حدود ۶۰ روز بارندگی در سال است. طبق آخرین آمار، جمعیت کل کشور موناکو کمتر از ۴۰ هزار نفر است و شهروندان فرانسوی در موناکو یک‌چهارم جمعیت این کشور را تشکیل می‌دهند.

این کشور به هتل‌های مجلل، تفریحات پرهزینه و چشم‌اندازهای خیره‌کننده معروف است. زبان رسمی کشور موناکو، فرانسوی است اما ایتالیایی و انگلیسی هم زیاد صحبت می‌کنند. همچنین مذهب بیشتر مردم این کشور، کاتولیک رومی است. گرانی مسکن و هزینه‌های بالای زندگی در موناکو باعث شده کمتر کسی قصد مهاجرت به این کشور را داشته باشد. همچنین موناکو با داشتن تنها یک دانشگاه نمی‌تواند مقصد تحصیلی رایج دانشجویان باشد. در موناکو پیدا کردن شغلی مناسب بسیار دشوار است زیرا در این کشور صنایع زیادی وجود ندارد و بیشتر شغل‌ها مرتبط با صنعت گردشگری و مالی هستند و این امکان انتخاب حرفه را محدود می‌کند. با وجود ثروت بسیار زیاد و سبک زندگی مدرن، جامعه موناکو هنوز هم بر پایه سنت‌های چند صد ساله بنا شده و نرخ طلاق در آن بسیار کم است.

 یک تکه سنگ، مرز بین فرانسه و موناکو!

یک کوله‌پشتی از وسایل ضروری‌ام آماده کردم و هنوز آفتاب طلوع نکرده بود که با اتوبوس راهی مرکز شهر نیس شدم. بعد از سوار شدن به اتوبوسی که با همان بلیت‌های روزانه پنج یورویی شهری قابل استفاده بود، راهی شهر مونت‌کارلو شدم. طبیعت و مناظر طبیعی در مسیر بسیار زیبا بود و از پنجره اتوبوس مدام درحال عکس گرفتن بودم و این شگفتی من، باعث تعجب همسفرهایی شده بود که ظاهرا هر روز این مسیر را طی می‌کردند. مسیر ما راهی کوهستانی بود که در کنار جاده دریایی خودنمایی می‌کرد و روح انسان را به پرواز درمی‌آورد.

جالب‌ترین بخش این سفر با اتوبوس، تکه سنگی بود که مرز بین این دو کشور محسوب می شد. وقتی ما به مرز موناکو و فرانسه رسیدیم، وسط یک میدان یک تکه سنگ قرار داشت و هیچ ایستگاه یا دروازه مرزی در کار نبود. بعدها متوجه شدم که مرز این دو کشور با همین تکه سنگ مشخص شده است.

نمود زندگی‌ اشرافی در مونت‌کارلو

دومین کشور کوچک جهان بعد از واتیکان که با عنوان زمین بازی ثروتمندها و مشاهیر شناخته می‌شود، مملو از جاذبه‌های گردشگری بی‌نظیر است. موناکو را می‌توان آخرین بازمانده و چکیده زندگی اشرافی سالیان دور اروپا محسوب کرد و این توصیف به ویژه در مشهورترین شهر آن یعنی مونت کارلو، نمود بیشتری دارد. این ادعا را نه تنها من، بلکه هر مسافر دیگری که به این شهر سفر کرده است، اذعان خواهد کرد. مونت‌کارلو خوش منظره‌ترین و زیباترین منطقه شهری حاشیه دریای مدیترانه است که در محاصره چند روستای فرانسوی و رشته کوه آلپ قرار دارد. مونت کارلو ترکیبی از زندگی مدرن شهری و جذابیت ناب طبیعت و مقصد مناسبی برای داشتن یک آخر هفته خاص برای قشر مرفه فرانسوی‌ محسوب می‌شود.

شهرت موناکو به سالن‌هایی با تم شطرنجی به‌ رنگ قرمز و سفید

روزی که برای رفتن به موناکو انتخاب کرده بودم، متاسفانه یا خوشبختانه هنگام کریسمس بود. متاسفانه از این بابت که بیشتر بازارها، مکان‌های دیدنی و… تعطیل بودند و خوشبختانه به این علت که چهره شهر، حال‌وهوای کریسمسی داشت و پر از تزیینات زیبا بود. به یکی از مراکز تفریحی سر زدم. البته این مجموعه به خاطر کریسمس تعطیل و فقط بازدید از سالن اصلی آن امکان‌پذیر بود. آن‌جا یک سن برای نمایش و یک سالن بسیار جالب داشت که تمام وسایل آن از دیوارها، زمین، مبل‌ها، کمدها و … همه شطرنجی به رنگ قرمز و سفید بود. بیرون از آن، فرش‌های قرمز زیبایی پهن بود و اطراف آن درخت‌های کاج با دانه‌های زیبای برف روی آن‌ها توجه همگان را به خودش جلب می‌کرد.

پیاده‌روی در خیابان‌های پر زرق و برق

در ادامه سفر و زمانی که می‌خواستم به سمت مکان بعدی بروم، دوست داشتم کمی پیاده‌روی کنم اما بعد از کمی قدم‌زدن، دچار حیرت شدم! دلیلش هم این بود که از کنار خیابان‌های پر زرق و برق عبور کردم، خیابان‌هایی که خلوت بودند و هر از گاهی یکی از به‌روزترین و البته گران قیمت‌ترین خودروهای دنیا از وسط آن‌ها می‌گذشت.

گاهی کنار خیابان از پورشه و مازراتی گرفته تا بنز الگانس و رولز رویس می‌دیدم که پارک شده است. نکته جالب دیگر برایم این بود که در بیشتر خیابان‌های این شهر، نمایشگاه خودرو وجود داشت و این نشان‌دهنده اقبال زیاد مردم این کشور به خرید خودروهای خاص و جذاب بود. در ضمن همان‌طور که گفتم من در روزهای کریسمس به این شهر سفر کردم. نکته دیگری که در این پیاده‌روی توجهم را جلب کرد، بابانوئل‌ها بودند که با آن چهره‌های مهربان‌شان تعداد زیادی هدیه کوچک برای بچه‌ها تهیه کرده بودند و به آن‌ها تقدیم می‌کردند. مرد دیگری را دیدم که به‌ مناسبت کریسمس در گوشه‌ای نشسته بود و برای بچه‌ها مدل‌های مختلف ظروف سفالی را درست می‌کرد و هدیه می‌داد و به رسم یادبود، اسم آن‌ها و تاریخ را روی آن می‌نوشت و برایم خیلی جالب بود.

باغ ژاپنی‌ها در موناکو

در ادامه این سفر یک روزه، به سمت باغ ژاپنی‌ها به راه افتادم که شنیده بودم بسیار زیبا و پر از گل‌های خاص با طبیعتی متفاوت است که در کمتر جایی از دنیا وجود دارد. باغی که توصیفاتش را در شهر نیس از زبان اهالی آن جا شنیده بودم. این باغ تحت نظارت یک طراح کاربلد ژاپنی در اوایل دهه ۹۰ میلادی ایجاد شده بود. در این باغ همه چیز از شکل گیاهان و درختچه‌ها گرفته تا آراستن سنگ‌ها با دقت میلی متری به انجام رسیده بود. طراحی باغ با اسطوره‌ها و افسانه‌های کشور موناکو مرتبط است. طراح باغ می‌خواسته باغش نشانه‌های ژاپن و موناکو را همزمان داشته باشد. او خواسته به نشانه عمر زیاد و سنت و انتقال دانش از نسلی به نسل بعد که در ژاپن و باغچه‌های ژاپن به وضوح دیده می‌شود، در این جا درخت‌های قدیمی و خاص ژاپنی وجود داشته باشد، به‌طوری که ژاپنی‌هایی که به دیدن این باغ می‌آیند، حس کنند در خانه خودشان هستند! من هم از تماشای گیاهان این باغ که تجربه همزمان سفر به ژاپن و موناکو را برایم فراهم کرده بود، لذت بردم.

رالی‌های مرگبار در وسط شهر

یکی دیگر از دلایل شهرت موناکو، برگزاری مسابقات فرمول یک است. این رقابت‌ها یکی از معتبرترین مسابقات اتومبیلرانی در سراسر دنیاست که هر سال در فصل بهار برگزار می‌شود و مسیر مسابقه سراسر موناکو را در برمی‌گیرد. در ادامه این سفر، موفق شدم بخشی از این پیست را که در وسط شهر مونت کارلو قرار داشت، بازدید کنم. به شخصه، قبلا فقط در بازی‌های رایانه ای شاهد زیبایی این پیست طبیعی بودم! برگزاری مسابقات جایزه بزرگ موناکو در مسیرهای باریک و پر پیچ و خم خیابان‌های این شهر آن را به‌ یکی از هیجان‌انگیزترین مسابقات فرمول یک تبدیل کرده است. رانندگان نباید از سرعت ۳۰۵ کیلومتر در ساعت کمتر برانند بنابراین پیست این شهر مکانی پرخطر برای مسابقات است!

جولان کشتی‌های اختصاصی در بندر فونتویل

حالا برویم سراغ یکی دیگر از جاذبه‌های لوکس‌ترین شهر دنیا یعنی بندر فونتویل. برای ورود به آن از داخل یک تونل رد شدم که داخل آن، منظره برخورد موج‌های نیلگون با دیوارهای شیشه‌ای واقعا تماشایی بود. زلالی و شفافیت دریا به قدری بود که کاملا سنگ‌های کف دریا دیده می شد. بندر فونتویل یکی از لاکچری‌ترین سواحل دنیا را دارد که ثروتمندان و افراد مشهور با کشتی و قایق‌های اختصاصی در آن جولان می‌دهند و به همین دلیل، یکی از مکان‌های پرطرفدار گردشگری این کشور به حساب می‌آید. این بندرگاه از فضای کافی برای لنگرگیری حداقل ۲۷۵ کشتی بهره می‌برد و در میان‌ آن‌ها می‌توان قایق‌های تفریحی چند میلیون دلاری را مشاهده کرد. امکانات تفریحی بسیاری در کنار چشم‌اندازهای زیبای این بندر وجود دارند و هتل‌های بزرگ و باشکوهی در این منطقه جای گرفته‌اند.

غذاهای دریایی و ترکیب شیر و سیب‌زمینی

درباره غذاهایی که در این کشور محبوب‌تر است و بیشتر سرو می‌شود، آن‌طور که من در دقایق کوتاه حضورم در آنجا متوجه شدم، غذاهای موناکو تلفیقی از غذاهای فرانسوی و ایتالیایی با تاثیرپذیری قابل‌توجهی از سایر غذاهای مدیترانه‌ای است. غذاهای دریایی در این کشور بسیار محبوب است. در مونت کارلو به‌ مناسبت کریسمس، تعداد زیادی کلبه‌ چوبی موقت برای استراحت و خوردن غذا یا نوشیدنی در کوچه و خیابان‌ها قرار داشت. در این کلبه‌ها و میز و صندلی‌هایی که بیرون از آن قرار داشت، انواع غذاها، شیرینی‌ها و نوشیدنی‌ها سرو می شد. یکی از آن‌ها بامیه‌ای باریک بود که روی آن‌ شکر یا شکلات می‌ریختند و طرفدار زیادی داشت. غذایی هم بود که با ترکیب شیر و سیب‌زمینی و دیگر مخلفات تهیه می‌شد و خیلی از طعم آن تعریف می‌کردند اما من شخصا علاقه‌ای به امتحان‌ کردن این طعم عجیب و غریب نداشتم!

ارتفاعات مونت‌کارلو، بخش پایانی این سفر

هوا تاریک شده بود و باید زودتر به شهر نیس برمی‌گشتم اما هنوز جاهای دیدنی زیادی بود که موفق نشده بودم به آنها سر بزنم. کلیسای نیکلاس، موزه اقیانوس‌شناسی موناکو و ساحل لاروتو از دیگر جاذبه‌های این کشور استثنایی بودند. یک منطقه دیدنی هم در ارتفاعات مونت کارلو بود به نام پرینسیپل پرنسس که پله‌های زیادی داشت و من هرچند به دلیل این که از صبح مشغول گردش شده بودم، خیلی خسته بودم اما از پله‌ها بالا رفتم و هرچه بالاتر می‌رفتیم، زیبایی شهر در ارتفاع فوق‌العاده دیدنی‌تر می‌شد. در ارتفاعات این منطقه، کاخ شاهزاده موناکو و یک باغ رز با بوی بی‌نظیر قرار داشت.

منبع:همشهری

اورست غارهای جهان در ایران را ببینید

غار قاتل یا پرآو در کرمانشاه بزرگ‌ترین غار عمودی دنیاست که به‌عنوان اورست غارهای جهان نیز شناخته می‌شود.به گزارش همشهری آنلاین، بی‌شک وقتی دلمان می‌خواهد به دل طبیعت بزنیم آن هم با خانواده نقاطی را ترجیح می‌دهیم که خطرات کمتری داشته باشد. اما گردشگران و ماجراجویانی هستند که تن به خطر می‌دهند و لذتی که از آن می‌برند نیز وافر است. یکی از این جاهای عجیب و ترسناک که ممکن است به قیمت از دست دادن جان افراد تمام شود به غار قاتل معروف است که در کرمانشاه قرار دارد.علت اینکه این غار به غار قاتل شهرت یافته این است که تاکنون چند نفر حین غارنوردی در آن جانشان را از دست داده‌اند. برای همین به خطرناک‌ترین غار ایران شناخته می‌شود. این غار تاریک، سرد، عمیق و صعب‌العبور نیز است.

شکل طبیعی این غار طوری است که نمی‌توان به راحتی از آن عبور کرد، زیرا این غار عمودی است و روی کوه‌های بلند قرار گرفته است. به‌طوری که  برای رسیدن به ورودی آن لازم است ارتفاعی حدود ۳ هزار متر روی کوه پرآو را طی کرد. همچنین قسمتی از غار که بیشترین آب را در خود جای داده حوضچه انتهای غار است که حدود ۳ متر در آن آب وجود دارد. عمق این حوضچه در سال ۱۳۸۳ اندازه گیری شد، در آن سال یک غواص به همراه تیمی غارنورد به انتهای غار رسید و داخل حوضچه رفت. او بعد از اندازه گیری عمق حوضچه، اعلام کرد که انتهای حوضچه بسته است و راه به جایی ندارد.

اولین کاشفان این غار انگلیسی‌ها و لهستانی‌ها بودند. کم کم پای غارنوردان و ماجراجویان هم به آن باز شد. به دلیل سخت بودن مسیر افراد زیادی در غار قاتل دچار سانحه شدند و گفته می‌شود ۵ نفر نیز تاکنون جان خود را از دست داده‌اند.

در هر صورت اگر تمایل به بازدید از این غار را دارید باید بدانید که غارنوردی در آن نیاز به تجهیزات، تجربه، آموزش و حتما همراهی گروهی را می‌طلبد. گفته می‌شود پیکر دو تن از این غارنوردان هنوز در این غار ۷۰۰ متری قرار دارد، بنابراین بهتر است بپذیرید که بازدید از غار پرآو برای مردم عادی و حتی کوهنوردانی که تجربه چندانی ندارند بسیار خطرناک است.

این غار در سال ۱۳۸۸ به عنوان دومین اثر طبیعی ملی کرمانشاه توسط سازمان حفاظت محیط زیست ایران به ثبت رسیده و در ۲۰ بهمن ۱۳۸۹ توسط سازمان میراث فرهنگی با شماره ۹۸ در فهرست میراث طبیعی ایران قرار گرفته است.

چگونه و چه زمانی باید به این غار رفت؟

برای رفتن به این غار باید راهی شهر کرمانشاه و روستای چلابه شوید، از اینجا به بعد به راحتی می توانید کوه پرآو که این غار را در خود جای داده است را پیدا کنید. همچنین بهتر است فصل بهار یا تابستان را برای غارنوردی انتخاب کنید، چون در پاییز و زمستان سردی هوا آنقدر زیاد است که کار را دشوارتر می‌کند. با این حال توصیه می‌شود اگر تجربه و توان کافی ندارید به این سفر نروید.

منبع:همشهری

برج خلیفه، شهری عمودی در امارات

سفر همیشه از تفریحات سالم و جذاب گروهی و انفرادی است. انتخاب مقصد درست لذت این تفریح را چند برابر می‌کند. امروز جذابیت‌های گردشگری به جاذبه‌های طبیعی و تاریخی ختم نمی‌شود. بسیاری از کشورها برای جذب گردشگر بیشتر دست به ایجاد جاذبه‌های نوین و مدرن می‌زنند.

در سراسر دنیا برج‌های بلند بسیاری با هدف جذب گردشگران ساخته شده است. هر برج دارای ویژگی‌های منحصر به فرد و خدمات گردشگری متفاوتی است. کشورهای گوناگون در ساخت برج‌های بلند از یکدیگر پیشی می‌گیرند. در حال حاضر برج خلیفه در امارات متحده عربی و در شهر دبی بلندترین برج جهان محسوب می‌شود. ارتفاع این برج ۸۲۸ متر و دارای ۲۰۹ طبقه است که ۱۶۳ طبقه آن در دسترس مردم قرار دارد.

برج خلیفه با هدف توسعه گردشگری امارات در سال ۲۰۱۰ افتتاح شده است. این برج با الهام از گیاهی بیابانی به نام هایمنوکالیس و بهره‌گیری از معماری اسلامی ساخته شده است. این نمای بزرگ و زیبا از بالا به صورت حرف Y است و با افزایش ارتفاع سطح مقطع برج کاهش می‌یابد. شکل این برج باعث شده از طبقات مختلف مناظر زیبا و گسترده‌ای برای گردشگران قابل رویت باشد. معمار این برج آدریان اسمیت از معماران یک شرکت معماری در شیکاگو است.

بیشتر طبقات برج به اقامتگاه‌های رویایی و مجلل اختصاص یافته است. طبقاتی که برای بازدید گردشگران قرار گرفته شامل لانژ، سکوهای تماشا، مراکز خرید، رستوران، هتل، باشگاه ورزشی و استخر با امکانات کامل است. در این برج مسجد و کتابخانه نیز وجود دارد. بسیاری از افراد برج خلیفه را شهری عمودی می‌دانند. باغ‌های این برج نیز با گیاهانی آراسته شده‌ که با آب‌وهوای دبی سازگار و فضای زیبایی را ایجاد کرده‌ است.

یکی از جذابیت برج‌های بلند برای گردشگران مناظری است که از بالای برج قابل مشاهده است. در برج خلیفه ۲ سکو به این کار اختصاص یافته است. سکوی اول به نام «At The Top» در طبقات ۱۲۴ و ۱۲۵ قرار دارد. ارتفاع این سکو از زمین ۴۵۲ متر است. سکوی دیگر در ارتفاع ۵۵۵ متری و در طبقه ۱۴۸ برج است و نام آن «At The Top SKY» است. گردشگران برای تماشای مناظر حیرت‌انگیز دبی و اطراف آن به این برج و این سکوها می‌روند. تماشای غروب خورشید از طبقات این برج یکی از کارهای مورد علاقه گردشگران است و حضور در این زمان برای بسیاری از مردم جذابیت دارد.

سالن لانژ برج خلیفه در طبقات ۱۵۲، ۱۵۳ و ۱۵۴ است و بلندترین سالن لانژ جهان محسوب می‌شود. گردشگران می‌توانند همراه با خوردن غذا یا نوشیدن چای از منظره این طبقات لذت ببرند. این سالن دارای تراسی است که می‌توان از ارتفاع ۵۸۵ متری مناظر اطراف را تماشا کرد. این سالن با معماری داخلی زیبا و آب‌نمایش یکی از جاذبه‌های برج خلیفه است.

یکی دیگر از جذابیت‌های گردشگری این برج نمایش آتش بازی و نمایش لیزری در شب سال نو است که افراد زیادی برای بازدید به صورت حضوری و مجازی از این مراسم را به خود جذب می‌کند. کنار برج خلیفه یک آب‌نمای موزیکال زیبا و بزرگ قرار دارد که نمایش رقص آب و رقص نور برای گردشگران در این آب‌نما اجرا می‌شود.

همچنین اطراف این برج پیاده‌روهایی وجود دارد که امکان پیاده‌روی و لذت از مناظر اطراف برج را برای گردشگران فراهم می‌کند. در این برج و خیابان‌های اطرافش بیش از هزار اثر هنری از هنرمندان سراسر جهان تعبیه شده است. همچنین برای لذت بیشتر گردشگران دریاچه‌های مصنوعی نیز ساخته شده است.

منبع:

www.inquiriesjournal.com

www.burjkhalifa.ae

منبع:ایسنا

تـرشنبـه؛ سرزمین انبه‌های ترش

از فاصله دور، طرح کله‌قندی یخچال خشت و گلی ترشنبه خودنمایی می‌کند.این بنای قدیمی ۲۷۰ ساله متعلق به یک روستای ۸۰۰ ساله است که تا همین ۷۰ سال پیش، برای نگهداری طولانی‌مدت مواد غذایی و همچنین تولید یخ برای فروش به شهروندان در نقاط مختلف تهران استفاده می‌شد.

همشهری آنلاین – مریم قاسمی:  به گفته اعضای شورای روستای ترشنبه، از زمانی که آب قنات‌ها رو به خشکی رفت، این یخچال کاهگلی کاربرد اصلی‌اش را از دست داد و سال‌ها بومیان روستا از این فضا برای نگهداری دام و طیور استفاده می‌کردند. تغییرکاربری یخچال ترشنبه به طویله، البته به بافت تاریخی آن خسارت جدی وارد کرد. آن زمان که زنگ خطر نابودی این یخچال به صدا درآمد، شورای روستا دست روی دست نگذاشت و با پیگیری زیاد توانست نظر مسئولان سازمان میراث فرهنگی را برای حفظ این بنای تاریخی جلب کند. در نهایت، این یخچال طبیعی در دومین روز بهمن سال ۱۳۸۲ در زمره بناهای باارزش تاریخی قرار گرفت و از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری مرمت و بازسازی شد.

«حسین خان» نام این روستا را ترشنبه گذاشت

این بنای ۲۷۰ ساله به‌عنوان مقاوم‌ترین و بزرگ‌ترین یخچال تاریخی تهران ثبت ملی شده است. طبق آنچه از بزرگان روستا روایت شده، زمین‌های این روستا به علاوه این یخچال تاریخی، متعلق به فردی به نام «حسین خان» بوده که پس از مرگ او، فرزندانش این املاک و زمین‌ها را فروختند.
رئیس شورای روستای ترشنبه به بخش دیگری از تاریخچه شکل‌گیری روستای ترشنبه اشاره می‌کند و می‌گوید: «طبق اسناد و مدارک موجود، مالک اراضی و زمین‌های ترشنبه فردی به نام دکتر «حسین خان شفاعی» بوده که ۳۰ سال قبل، در ۹۰ سالگی، به رحمت خدا رفته است. حسین خان مدت زیادی ساکن ترشنبه بوده و او نام روستای خودش را ترشنبه گذاشته است. بعدها مالکیت اصلی این زمین‌ها دراختیار «منوچهر محمدعلی خان» ۸۵ ساله و «حاج عزیزالله خان» ۹۵ ساله قرار گرفته که هنوز در قید حیات‌اند و از بزرگان روستای ترشنبه هستند.»
«علی علیخانی»، عضو شورای روستای ترشنبه، دیدگاه متفاوتی درباره نام روستا و یخچال کاهگلی دارد. می‌گوید: «برخی این روستا را درگذشته سرزمین و روستای انبه‌های ترش می‌نامیدند و انتخاب نام ترشنبه به دلیل فراوانی «انبه‌های ترش» در این روستا بوده است. البته این روایت هم در ارتباط با حضور دکتر شفاعی، مالک اصلی این روستا، پا گرفته است؛ گویا او انبه ترش را از آمریکا به این روستا آورده و پرورش داده است.»

روزگاری که از ادیسون خبری نبود

«حسن صادقی» از کاربری یخچال کاهگلی ترشنبه در گذشته صحبت می‌کند و می‌گوید: «در آن دوران از برق و امکاناتی مثل یخچال خبری نبود. مردم مواد غذایی فاسدشدنی و محصولات کشاورزی‌ را در این یخچال طبیعی ذخیره می‌کردند. تابستان‌ها هم یخ‌های به‌جامانده در یخچال ترشنبه را با گاری به جاده ساوه و محدوده یافت‌آباد می‌بردند و می‌فروختند. به این افراد «یخی» می‌گفتند و در بین آنها، «اصغر یخی» و «داود یخی» از همه معروف‌تر بودند. در آن روزگار مردم در این یخچال‌ها آب و یخ نیز به مقدار زیاد ذخیره می‌کردند و برای همین می‌توانستند از پس گرمای تابستان برآیند.»
در ۵ سال اخیر، شورای روستای ترشنبه تلاش‌ زیادی کرده تا این یخچال را به مکان گردشگری تبدیل کند، اما به‌شدت با تغییر کاربری و استفاده اقتصادی از این محل مخالف‌اند. گویا مدتی قبل زمزمه راه‌اندازی سفره‌خانه سنتی در این یخچال تاریخی شنیده می‌شد که اعضای شورای روستا جلو آن را گرفتند، اما همچنان روستاییان نگرانند اینجا به سفره‌خانه سنتی تبدیل و بر هویت تاریخی و فرهنگی آن چوب حراج زده شود.

… و اما داستان یخ و یخچال ترشنبه

زیر بنای یخچال تاریخی ترشنبه، حدود ۲۰۰‌مترمربع، مساحت کل آن ۴۶۰‌مترمربع، عمق آن بیش از ۴۰‌متر و ارتفاع سازه‌ هم حدود ۱۵‌متر است. این بنا با خشت و گل و به شکل کله‌قند ساخته شده و سقف گنبدی‌اش، عامل خنکی فضای داخلی آن است. یخچال ترشنبه در گذشته‌های نه چندان دور، همچنان فعال بوده و یخ مورد نیاز روستاهای اطراف و بخش‌هایی از تهران را تأمین می‌کرده است. آب حوضچه کوچک داخل یخچال هم از طریق قنات تأمین می‌شده، اما این قنات امروز خشک شده و یخچال ترشنبه هم دیگر استفاده‌ای ندارد. به گفته قدیمی‌های روستا، در این یخچال کاهگلی، استخر آب بسیار کوچکی قرار داشته که آب از یک راه بسیار باریک به آن وارد و به یخ تبدیل می‌شده است.

منبع:همشهری

ونیز ایران کجاست؟ | خانه‌هایی که روی آب بنا شده‌اند

صراخیه نام یکی از روستای خوزستان است که در نزدیکی تالاب شادگان در دهستان ناصری قرار دارد که برای تردد در آن باید از قایق استفاده کرد.

به گزارش همشهری آنلاین، زمستان بهترین فصل برای سفر به مناطق جنوبی ایران و استفاده از حال و هوای بهاری و دلچسب طبیعت آنهاست. در استان خوزستان و در شهرستان شادگان و دهستان ناصری، روستایی وجود دارد که می‌تواند بهترین گزینه برای زمستان گردی باشد.

شاید باورتان نشود که در نقطه‌ای از ایران روستایی وجود دارد که تنها راه تردد در آن قایق‌سواری است. این روستا در تالاب شادگان خوزستان قرار دارد. تالاب بین‌المللی شادگان یکی از تالاب‌های بزرگ ایران است. این تالاب در جنوب غربی ایران در جنوب شهر شادگان در استان خوزستان واقع شده‌است.

روستای صراخیه در میان این تالاب قرار دارد و برای گشت و گذار از کوچه‌های آن مانند شهر ونیز ایتالیا باید از قایق استفاده کنید. چون این روستا روی رودخانه شکل گرفته است. شما باید در ورودی روستا سوار قایق شوید. در ایستگاه ورودی قایق‌های زیادی برای رفت و آمد دیده می‌شود. تردد این قایق‌ها هم به جذابیت روستا افزوده است. هنگامی که در حال عبور از کوچه‌های صراخیه هستید خانه‌های سنتی آن در کنار آب حتما برایتان جذاب خواهند بود. این خانه‌ها از نی و خشت و گل ساخته شده‌اند و اهالی این روستا همچنان به‌صورت سنتی زندگی می‌کنند.

بی‌شک قایق سواری میان نیزارهای زیبای تالاب شادگان روز فوق‌العاده‌ای را برایتان رقم خواهد زد. همچنین در سطح تالاب گیاهان مختلفی رشد کرده است که زیبایی آن را دو چندان کرده است.

چگونه به صراخیه برویم

برای رفتن به این روستا باید در بزرگراه اهواز به آبادان بروید. در سه راه دارخوین باید مسیر را به سمت شرق در جاده شادگان ادامه داد. از این نقطه تا صراخیه ۱۲ کیلومتر مسیر در پیش است. فاصله کلی صراخیه تا مرکز استان(اهواز) تقریباً ۸۰ کیلومتر است. اگر از گرما و آفتاب سوزان جنوب گریزان هستید بهتر است در زمستان و پاییز به صراخیه سفر کنید. اگر فرصت کافی برای گردش دارید، پیشنهاد می‌کنیم با قایق به روستاهای ساحلی و جزیره‌ای این تالاب هم سری بزنید.

همچنین در روستای تالابی صراخیه می‌توانید از اهالی ماهی نیز با قیمتی مناسب‌تر بخرید، چون شغل مردم این روستا بیشتر ماهیگیری است.

منبع:همشهری

زمستان ؛ بهترین زمان سفر به پامنار میان رشته کوه‌های زاگرس

روستای پامنار در بخش شهیون و فاصله چهل کیلومتری شهر میان دامنه‌های رشته کوه‌های زاگرس قرار دارد. مشرف بودن پامنار به دریاچه سد دز گردشگران را به‌ سمت این روستا می‌کشاند.

به گزارش همشهری آنلاین، بهمن و اسفندماه و همچنین ایام نوروز بهترین ماه‌ها برای رفتن به خوزستان است. اگر علاقه به کمپ کردن دارید روستای پامنار خوزستان را از دست ندهید. در غیر این صورت از خانه‌های روستایی و بومگردی این روستا هم می‌توانید استفاده کنید.

این روستا در فاصله ۴۰ کیلومتری شهر دزفول و میان دامنه کوه‌های زاگرس قرار گرفته و مشرف به دریاچه سد دز (دریاچه شیهون) است. همچنین این روستا طبیعتی سرسبز و درختان و پوشش گیاهی مانند کنار، بادام، بلوط، نخل، جاز، انجیر و بنه دارد.

در این روستا دریاچه‌ای قرار دارد که آب آن از سد دز تامین می‌شود. آب دریاچه در زمستان‌های پامنار سرد است و شاید چندان برای آبتنی و شنا مناسب نباشد. با این حال اگر اولویت شما آب و هوای مناسب است زمستان پامنار را از دست ندهید و شنا را در جای دیگری تجربه کنید. البته در اطراف این روستای دیدنی، امکانات تفریحی و سرگرمی فراوانی مانند قایق‌رانی در دریاچه دز و اسکی روی آب وجود دارد که می‌توانید از آنها لذت ببرید.

اما آنچه گردشگران را به‌سمت پامنار می‌کشاند سکوت و آرامش این منطقه است. چه جایی بهتر از این منطقه سرسبز که شما را از شلوغی‌ها دور می‌کند.

غروب زیبای خورشید بر فراز دریاچه بسیار دیدنی و رویایی است. این دریاچه در پشت سد قرار دارد و از زیباترین دریاچه‌های ایران است. جزیره‌ای زیبایی که وسط دریاچه قرار دارد چشم‌اندازی فوق‌العاده‌ و رویایی در این روستا دارد.

قلعه شاداب

به جز لذت بردن در کنار دریاچه می‌توانید از جاذبه‌های تاریخی پامنار یعنی قلعه شاداب که مربوط به دوره ساسانیان است هم بازدید کنید. این قلعه در حدود دوازده متر مربع وسعت و دو راه ورودی دارد، یکی از این راه‌ها که صعب‌العبور است، مورد استفاده مردم روستاست.

گورستان پاقلعه

در پای قلعه شاداب نیز یک قبرستان قدیمی قرار دارد. روی قبور این قبرستان سنگ‌های ایستاده با نقوش متفاوت به‌ چشم می‌آیند. این گورستان به گویش بومی‌ها به پاقلعه معروف است. نقوش این سنگ‌ها دارای اشکال گوناگون از جمله انواع سوارکار، اسب، وسایل مورد نیاز زندگی، درخت، شکارچی، دارقالی، اسلحه، انواع حیوانات و انسان‌هایی هستند که به‌صورت گروهی در حال پایکوبی‌اند.

برای رفتن به پامنار باید از مبدا خود راهی خوزستان و دزفول شوید. اگر خودروی شخصی ندارید می‌توانید از قطاری که به‌ سمت اندیمشک می‌رود استفاده کنید. فاصله بین دزفول و اندیمشک زیاد نیست. بعد از این‌که به دزفول رسیدید با اتوبوس و تاکسی می‌توانید در طی حدود ۴۵ دقیقه به پامنار بروید.

منبع:همشهری

راز قلعه آدمخوار چیست؟

قلعه آدمخوار در روستای کورعباسلو استان اردبیل واقع شده و متروک مانده است؛ به دلیل داستان‌های ترسناکی که از آن نقل شده، گردشگران کمتر به سراغ آن می‌روند.

به گزارش همشهری آنلاین، در ایران جاذبه‌های گردشگری عجیب بسیاری داریم که برخی از آنها وهمناک هستند.  قلعه آدمخوار اردبیل یا بوینی یوغون نیز یکی از آنهاست.

این جاذبه گردشگری ترسناک به‌ دلیل متروک ماندن همچنان وهم‌انگیز است. در افسانه‌های شفاهی بومیان آمده است که  قرن‌ها پیش مردمانی که به روستای کورعباسلو در اردبیل می‌رفتند، پس از بازدید از این قلعه باستانی به صورت مرموزی ناپدید می‌شدند. سرنوشت این افراد هرگز معلوم نشد و مردم معتقد بودند که قلعه آنها را بلعیده است؛ به همین دلیل به قلعه آدمخوار معروف شد.

اما بعدها دلیل گم شدن افراد در این قلعه مشخص شد. معماری این قلعه طوری است که دیوارهای بلند و با ارتفاع ۳۰۰ متری آن را از دو طرف غیرقابل نفوذ کرده بود و به‌ همین دلیل دسترسی به آن غیرممکن بود. افرادی که وارد این قلعه می‌شدند راهی برای خروج پیدا نمی‌کردند. در اطراف این قلعه، پرتگاه هم قرار دارد. با چنین معماری مستحکم و عجیبی گم شدن افراد درون قلعه آدمخوار طبیعی بود و همین موضوع باعث می‌شد که تا چندین وقت بدون آب و غذا بمانند و در نهایت در همان مکان بمیرند.

قلعه آدمخوار فقط به‌ دلیل ترسناک بودنش شهرت ندارد، بلکه نشانه‌هایی از تمدن ۴۵۰۰ ساله و آثاری پیش از دوران مفرغ، عصر اشکانی و دوران اسلامی نیز در آن یافت شد.

عروس‌های دیدنی ایران

دریاچه عروس و عروس تله در گیلان، چشمه عروس در رابر کرمان و روستای ده عروس بهاباد در یزد از جاهای دیدنی خاص و زیبای ایران هستند.

همشهری آنلاین- مریم ورشو: در شهر رودبار استان گیلان، در نزدیکی شهر توتکابن روستایی به نام حلیمه جان قرار دارد. دریاچه‌ عروس که به دریاچه حلیمه جان  نیز معروف است در این روستا قرار دارد.

رنگ دریاچه عروس همیشه مورد توجه گردشگران بوده است، زیرا این دریاچه قبل از ظهر به رنگ جنگل و در بعد از ظهر به رنگ آسمان درمی‌آید. علت تغییر رنگ دریاچه هم وزش باد و نوعی جلبک بومی است. جلبک‌ها در صبح سطح دریاچه را سبز می‌کنند، اما هنگام وزش باد این جلبک‌ها از سطح دریاچه کنار می‌روند؛ مانند عروسی که تورش را کنار می‌زند و رنگ آبی آسمان در سطح دریاچه منعکس می‌شود.

اطراف این دریاچه هم از جنگلی زیبا پوشیده شده است. انعکاس جنگل در دریاچه، تصویری زیبا را خلق می‌کند که می‌تواند برای عکاسی مناسب باشد.

بهترین زمان برای  سفر به  روستای حلیمه جان اوایل اردیبهشت تا اواخر تابستان است. پاییز این روستا هم دیدنی است.

بهترین مسیر دسترسی به روستای حلیمه جان، آزاده راه تهران-قزوین است. آزاده راه را به سمت منجیل و رودبار طی کنید تا به توتکابن برسید. بعد از آن تابلوی روستای حلیمه جان را خواهید دید. سپس وارد خروجی روستای حلیمه جان شوید و  از روستا تا دریاچه عروس را پیاده‌روی کنید.

چشمه عروس

چشمه عروس از مناطق  دیدنی و تفریحی شهرستان رابردر استان کرمان است که باغ‌های میوه، سپیدارو چنار و جریان آب رودخانه و جوشش چشمه سارها بر زیبایی این منطقه افزوده است. در واقع چشمه عروس، نام رودی در سه کیلومتری شهرستان رابر به طول ۸۷ کیلومتر سومین رود بلند کرمان است.

این رود پس از آبیاری مزرعه‌های رابر به هلیل رود می‌پیوندد و به سد جیرفت می‌ریزد. هلیل رود و چشمه عروس باهم به هامون جازموریان می‌ریزند.

چشمه عروس رابر به‌دلیل داشتن آب و هوای خنک در نوروز گردشگران را به‌سمت خود می‌کشاند. به طوری که به رامسر جنوب معروف شده است. همچنین به گردو، زیره، عسل، میوه‌های سردسیری، سیب، زعفران و بادام سوغات منطقه چشمه عروس است.

برای بازدید از این رودخانه زیبا و منطقه خوش آب و هوای اطراف آن ابتدا باید به استان کرمان سفر کنید و سپس خود را به شهر رابر برسانید. رودخانه چشمه عروس در ۳ کیلومتری شمال شهر قرار گرفته است.

ده عروس بهاباد

ده عروس نام روستایی زیرزمینی و تاریخی و کهن در شهرستان بهاباد استان یزد است که پس از احیا شدن از زیر خاک تبدیل به یک بوم‌گردی شده است. این روستا در فاصله ۱۲ کیلومتری شهرستان بهاباد قراردارد. این روستا ده خانه زیرزمینی است که به شکل سنتی ساخته شده است و پذیرای گردشگران و مسافران نوروزی است. این روستای منحصر به‌فرد قدمتی ۱۳۰۰ ساله دارد.

بخشی از این روستا هنوز مدفون است. درگذشته ده عروس از روستاهای بسیار پیشرفته با جمعیتی قابل توجه بوده است. این روستا از نظر شکل و معماری به روستاهای تاریخی کندوان و میمند در کشورمان شباهت دارد.

عروس تله

عروس تله در روستای ملومه قرار دارد نام سنگ عظیمی است. این صخره سنگی با مجموعه صخره‌های دیگر، منتهی به دره‌ای است که غاری پر از یخ دارد و به یخچال ملومه معروف است. برخی معتقدند که این سنگ بزرگ شبیه عروسی است که گویی تور عروسش را بر دشت و دمن پهن کرده است.

اما در افسانه‌های محلی گفته می‌شود که عروس تله یعنی مرگ عروس. در عروس تله، عروس خودکشی می‌کند، تازه عروسی که خانواده داماد آنقدر شرایط را بر عروس تنگ می کنند که در نهایت خود را از بالای صخره به پایین پرت می‌کند. نکته پنهان این افسانه عدم حمایت خانواده عروس نیز است. شیوه خودکشی در گذشته خوردن زهر و یا حلق آویز بود ولی عروس ملومه این شیوه مرگ را انتخاب می‌کند.

منبع:همشهری

فستیوال جانجانبوره به گردشگری گامبیا جان دوباره می‌بخشد

به گزارش میراث آریا، بالماسکه کانکورانگ یک سنت ماندینکایی و بخشی جدایی ناپذیر از آیین بلوغ پسران جوان است. کانکورنگ یک روح محافظ و ضامن نظم است که از پسران به هنگام یادگیریِ کارکردهای فرهنگی، هنجارهای اجتماعی و محیط زیست، محافظت می‌کند. شهر جانجانبوره همیشه به عنوان زادگاه کانکورانگ شناخته می‌شود که در سال ۲۰۰۸ توسط یونسکو به عنوان میراث فرهنگی ناملموس ثبت شد.

در سال ۲۰۱۸، مرکز تجارت بین‌المللی (ITC)، از طریق پروژه توانمندسازی جوانان (YEP) با بودجه اتحادیه اروپا، یک همکاری را با مرکز ملی هنر و فرهنگ (NCAC) و هیئت گردشگری گامبیا (GTBoard) برای حمایت از جوانان جنجانبوره آغاز کرد تا این جشنواره را احیا کند. این ابتکار بخشی از تلاش گسترده‌تر برای تقویت گردشگری فراگیر و پایدار است که این قابلیت را دارد که فرصت‌های اقتصادی جدیدی برای جوانان روستایی گامبیا ایجاد کند.

جانجانبوره با میراث فرهنگی منحصر به فرد، تاریخ و تنوع زیستی غنی خود، تجربیات بسیار خوبی را در اختیار گردشگران قرار می‌دهد. جشنواره کانکورانگ در عین حفظ میراث فرهنگی آن در جزیره، سنگ بنای مهمی برای توسعه گردشگری این مقصد است. پس از موفقیت نسخه اصلی جشنواره در سال ۲۰۱۸، بسیاری از جوانان گامبیایی از فرصت‌های درآمدزایی در مشاغلی هموچون خدمات مهمان‌نوازی، فروش سوغاتی و راهنمای تور، استفاده کردند.

امروزه این جشنواره به بخشی از تقویم فرهنگی کشور تبدیل شده است. ایساتو تورای، معاون رئیس جمهور، در مراسم افتتاحیه رسمی جشنواره که در ۲۹ ژانویه ۲۰۲۲ برگزار شد، گفت: «حمایت YEP کمک بزرگی بوده و جشنواره جانجانبوره به یکی از پرطرفدارترین جشنواره‌های سال تبدیل شده است. شرکتِ عموم مردم، شرکای پروژه احیا و بالماسکه‌های مختلف برای توسعه گردشگری در گامبیا بسیار مهم هستند.»

نگونه پنه، مسئول برنامه گردشگری و صنایع خلاق ITC، تاکید کرد: «ITC گردشگری را به عنوان ابزاری برای توسعه اقتصادی دربر می‌گیرد که می‌تواند برای همه مفید واقع شود. این جشنواره دامنه فرصت‌ها را گسترش می‌دهد و فرصت‌های برابر را برای مردان و زنان فراهم می‌کند.»

در سال‌های اخیر، اتحادیه اروپا و ITC از طریق برنامه توانمندسازی جوانان خود، از جوانان جانجانبوره در ترویج گردشگری مبتنی بر جامعه (CBT)، بهبود مهارت‌های آن‌ها در مهمان‌نوازی و راهنمایی تور و توسعه محصولات و تجربیات جدید حمایت کرده‌اند که می‌تواند به رقم خوردن فصلی جدید در تاریخ غنی جزیره کمک کند.

دوره بعدی جشنواره کانکورانگ مصادف با دویستمین سالگرد استقرار مردمان جزیره است، یعنی زمانی که اولین بردگان آزاد شده در جانجانبوره ساکن شدند. وزیر گردشگری و فرهنگ گامبیا افزود: «دولت برای این جشنواره و سرزمین جانجانبوره ارزش زیادی قائل است. سال آینده، ما دوباره در اینجا گرد هم خواهیم آمد تا جشنواره کانکورانگ را با یادآوری تاریخ و مسیر طولانی که به سوی آزادی طی کردیم، جشن بگیریم.»

منبع:میراث آریا

میراث شهری نبوغ، خلاقیت و لطافت روح مردمی را به نمایش می‌گذارد

میراث شهری یادگار و دارایی گرانبهایی از دانش و تجربه زیست در سرزمین و تعاملات اجتماعی انسان و یکی از ارکان هویت اجتماعی هر قوم و ملتی تلقی می‌شود.

میراث شهری نبوغ، خلاقیت و لطافت روح مردمی را به نمایش می‌گذارد که در طی تاریخ بر اساس سنت، فرهنگ و نوع معیشت خود و در انطباق با بستر طبیعی آن را به‌وجود آورده‌اند.

میراث شهری حامل روح اجتماعی و فرهنگی شهر است و تبلور تاریخ و هویت جامعه است. این نوع میراث امروز مفهوم گسترده‌ای دارد از بافت تاریخی تا فضاهای عمومی شهر و اجزایی که ماهیت شهر را در تاریخ قوام داده و متبلور کرده‌اند.

خصلت بافت تاریخی شکل‌گیری هماهنگ، مداوم، پیوسته، یکپارچه در طول تاریخ است. این محدوده‌ها و عناصر تشکیل دهنده آن از زمینه طبیعی، تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاثیرگرفته و ساختار خود را با شرایط زمانی و مکانی وفق داده‌اند.

این پهنه‌ها گنجینه‌ای از اعتقادات و خاطرات نسل‌های گذشته‌اند و ماهیت آن‌ها مبین منطقی‌ترین شکل در پاسخ به نیروهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در طی تاریخ هستند.

همه این عوامل، نسل حاضر را ترغیب و تشویق به حفاظت از میراث شهری و بافت‌های تاریخی کرده است و تبدیل به مسئولیت مشترک دولت‌های مرکزی، محلی و مردم شده که در صددند با حفظ جریان زندگی در این محدوه‌ها با رویکرد مشارکت عمومی، رهیافت‌ها و راهکارهایی برای ارتقای کیفیت زندگی و حفاظت از میراث شهری بیابند.

در مقدمه منشور «حفاظت از شهرها و مناطق شهری تاریخی» ایکوموس ضمن حفاظت، بر افزایش هماهنگی میان زندگی خصوصی و اجتماعی مردم در بافت‌های تاریخی تاکید می‌کند و حفاظت از این بافت‌ها را در اتخاذ گام‌های لازم برای حمایت، حفاظت از این مناطق و توسعه و انطباق هماهنگ آن‌ها با زندگی معاصر می‌داند.

حوزه حفاظت از میراث شهری حوزه‌ای همه جانبه و میان‌دانشی است که طلب می‌کند متخصصان معماری و شهرسازی و متخصصان علوم اجتماعی اهتمام ویژه‌ای به آن داشته باشند.

حفاظت از میراث شهری و بافت‌های تاریخی علاوه بر اینکه در مرحله نظر، حوزه‌ای میان‌دانشی است در مرحله عمل هم حوزه‌ای میان‌بخشی است. این ویژگی بخوبی از قانون برنامه سوم در دولت مورد توجه قرار گرفته و جایگاه وزارت میراث‌فرهنگی را «عرصه سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری‌ها» برای صیانت، حفاظت و احیای بافت‌های تاریخی تعیین می‌کند.

این تکلیف امروز چالش‌هایی دارد. مهمترین چالش سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری در بافت‌های تاریخی امروز نگاه‌های چند سویه به آن است این نگاه‌های متضاد در در عرصه مدیریت شهری به‌دلیل‌ نبود درک درست و صحیح از مفهوم حفاظت، در موارد زیادی زندگی مردم را به مخاطره می‌اندازد و بجای حیات‌بخشی به بافت، حیات را از آن سلب می‌کند.

مدیران شهری در محدوده بافت‌های تاریخی در کنار نگاه‌های معارض، امروز با دو نگاه و دو سمت و سوی غالب از سوی متخصصان مواجه هستند. یک دیدگاه، با تامل بر تغییر شرایط زندگی مردم و نیازهای روزشان خواهان تغییر و متناسب‌سازی است.

دیدگاه دیگر قائل به درک و شناخت ارزش‌های‌های بافت‌های تاریخی و بهره‌گیری از آن در کیفیت بخشی به زندگی امروز مردم و مناسب‌سازی است.

در این بین عده‌ای ارزش بافت‌های تاریخی را به وجود اجزاء و دانه‌های ارزشمند در آن می‌بینند و حفاظت از بافت را در گرو حفاظت از این اجزا می‌پندارند و عده‌ای دیگر ارزش بافت تاریخی را از منظر ساختاری مورد توجه قرار می‌دهند و حیات و بقای بافت تاریخی را در انسجام ساختاری اجزا آن جست‌وجو می‌کنند.

اجماع بین این دیدگاه‌ها در جهت حفظ بافت تاریخی در گام اول جز از طریق تلاش محققان و دست‌اندرکاران برای شناسایی و بازنمایی ارزش‌های بافت‌های تاریخی محقق نمی‌شود. این دیدگاه نشان می‌دهد حفاظت از بافت‌های تاریخی مغایرتی با توسعه ندارد.

سوال اصلی این است که مد نظر این دیدگاه‌ها چگونه توسعه‌ای است؟ که نه تنها مغایرتی با حفاظت نداشته باشد بلکه برگرفته از ارزش‌های اصیل زیستن در این محدوده‌ها باشد.

اینجاست که رسالت و انتظارات جدی از متخصصان و دست‌اندرکان بافت‌های تاریخی روشن می‌شود که به موضوعاتی نظیراین موارد به صورت جدی بپردازند:

  • میراث شهری چه وجوهی از شهر را در بر می‌گیرد؟
  • ارزش‌های میراث شهری و بافت تاریخی که تبلور زیست اجتماعی مردم است چه و چگونه‌اند؟
  • این ارزش‌ها، در برگیرنده کالبد بافت هستند یا ماهیت معنایی دارند که در کالبد بافت عینیت یافته و تا مادامی که درک و شناخته شوند در روند تغییرات قابل بازنمایی‌اند.
  • رابطه حفاظت از بافت‌های تاریخی و انطباق آن با زندگی و نیازهای معاصر چیست؟
  • چه نوع توسعه‌ای در راستای حفاظت از بافت‌های تاریخی قرار می‌گیرد؟
  • نگرش نظام‌مند به مقوله میراث شهری (در حوزه مسائل، رویکردها و برنامه‌ها) چیست؟
  • راه‌های رعایت حقوق فردی مردم در کنار رعایت حقوق عامه در حفاظت از بافت تاریخی چیست؟
  • در جهت توسعه حفاظت از بافت‌های تاریخی نقش و ارتباط نهادهای دولتی، عمومی و مردمی چیست؟

منبع:میراث آریا