واسطه­‌های آنلاین و اطلاعات نامتقارن در بازار گردشگری

گردشگری از دیرباز به عنوان بازاری با اطلاعات نامتقارن شناخته می‌شده است؛ به طوری که مصرف‌کنندگان(گردشگران) قادر نیستند ارزیابی کاملی از کیفیت محصولات(خدمات) عرضه شده داشته باشند.

جواد براتی، عضو هیات علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده، آورده است:

یک پدیده شناخته شده از این وضعیت، آن است که در فضای فعلی گردشگری روند کاهشی در محصولات(خدمات) با کیفیت بالا مشاهده می­‌شود. قیمت‌­ها دستخوش تغییر شده و کیفیت‌­ها نیز تحت تاثیر قرار می­‌گیرد، تا حدی که این وضعیت را در صنعت هتلداری مشهد نیز می­‌توان حس کرد.

اما این ایده وجود دارد که انتشار اطلاعات از طریق شبکه جهانی وب، چنین عدم تقارنی را تاحد زیادی می­‌تواند کاهش دهد. در واقع می‌­توان شرایطی را پیش­‌بینی کرد که مصرف­‌کنندگان بهتر از تامین‌­کنندگان در مورد کیفیت و ارزش واقعی خدمات عرضه شده مطلع شوند. با گذشت سال‌ها از زمان پیدایش و توسعه واسطه­‌های آنلاین گردشگری، آیا این ایده جامع عمل پوشیده است؟

مطالعات بسیاری صورت گرفته است که «تجربه» گردشگران و نشر این تجارب از دیدگاه مصرف‌کننده عامل مهمی در رشد یا حتی بقای یک بنگاه اقتصادی عنوان کرده‌­اند. این ویژگی به ویژه برای بازارهایی که جریان اطلاعات در آن‌­ها به صورت متقارن بوده و محصولات بازاری نیز ملموس هستند، اهمیت بیشتری دارد.

در واقع جریان اطلاعات می­‌تواند عامل اصلی ثبات و کارایی بازارها باشد اما زمانی که این اطلاعات متقارن نیست و یا اطلاعات ناقص وجود دارد، به گونه‌­ای که ارائه­‌دهندگان خدمات مانند خدمات اقامت از ویژگی‌­ها و ارزش واقعی آن خدمت مطلع هستند اما دریافت­‌کنندگان خدمت از آن بی‌خبرند، مساله متفاوت است.

آکرلوف، نظریه‌پرداز اطلاعات نامتقارن، در پنج دهه قبل نشان داد که در چنین شرایطی و با وجود اطلاعات نامتقارن و اطلاعات ناقص، ناکارایی در بازار رخ می‌­دهد و به نوعی «کالای بد»، «کالای خوب» را از بازار خارج می‌سازد.

ناآگاهی مصرف­‌کننده از «اطلاعات کامل» محصول عرضه شده و ناتوانی او در ارزیابی کیفیت و ارزش واقعی کالاها یا خدمات، در نهایت به فروپاشی بازار خواهد انجامید. این ویژگی در بازار خدمات گردشگری که از عدم تقارن به مراتب بیشتری از بازارهای کالایی برخوردار است، اهمیت بیشتری دارد.

گردشگری مدت‌هاست که به عنوان بازاری با اطلاعات نامتقارن شناخته می­‌شود. اطلاعاتی که ارائه‌دهندگان خدمات قبل از شروع یک سفر در اختیار خریداران(گردشگران) قرار می‌دهند؛ تنها بخشی از کیفیت ویژگی­‌های بسته مورد نظر گردشگران(خریداران) را در بر می­‌گیرد. البته ظهور اینترنت و گسترش جریان اطلاعات از طریق آن نشان داده که با ارائه فرصت­‌های بیشتری که برای جمع‌آوری جزئیات اطلاعاتی بیشتر درباره مقاصد و ارائه‌­دهندگان خدمات گردشگری فراهم می­‌آورد، این عدم تقارن را می­‌تواند تاحدی کاهش دهد اما در عمل می‌­توان مشاهده کرد که «عدم تقارن اطلاعات» در این صنعت کاهش چندانی نداشته باشد.

کاهش نیافتن عدم تقارن اطلاعات می­‌تواند تا حدی به دلیل حضور واسطه­‌های آنلاین جدیدی باشد که جایگزین آژانس­‌های مسافرتی شده‌­اند. البته وجود اینترنت و شبکه جهانی وب فرصت‌هایی برای افزایش تعداد افرادی که اطلاعات سفر خود را به اشتراک می­‌گذارند، امکان مشورت، مقایسه و ارزیابی تجارب مختلف در بستر اینترنت را فراهم می‌­آورد اما با این وجود هنوز اطلاعات نامتقارن در بازار وجود خواهد داشت و فروشندگان نسبت به خریداران از کیفیت و قیمت واقعی کالا یا خدمت آگاه‌ترند.

خریداران مطلع می­‌توانند در بلندمدت بازار را دستخوش تغییر قرار دهند اما شناسایی خریداران با اطلاع کار دشواری است زیرا دانش آن‌ها کاملا خصوصی است و به صورت متمرکز منتشر نمی‌شود. در واقع امکان افشای اجباری اطلاعات از سوی آن‌ها وجود ندارد. در بازار کالاهای دست دوم یا بنجل(بازار لمون) سیگنال دهی(اجبار فروشنده به ارزش‌گذاری محصول متناسب با کیفیت واقعی و ارائه اطلاعات از کیفیت واقعی محصول خود)، غربالگری(پیدا کردن اطلاعات نادرست و فیلتر کردن آن‌ها) یا حمایت‌­های قانونی(ارائه تضمین‌­هایی برای نشان دادن صحت اطلاعات منتشره) از جمله اقداماتی است که انجام می‌­شود.

خدمات ارائه شده در بازار گردشگری نیز با تمرکز بر شناسایی خریداران مطلع، کسب آگاهی آن­‌ها از کیفیت و قیمت خدمات دریافتی و نشر و بررسی این اطلاعات می‌تواند تا حد زیادی به تقارن اطلاعات در این بازار کمک کند. در کشور ایران با  وجود اینکه خود شرکت­‌های ارائه‌دهنده خدمات عملا بزرگترین سایت­‌های اینترنتی، وبلاگ­‌ها و صفحات فضای مجازی برای ارائه اطلاعات خدمات گردشگری را در اختیار دارند، عملا باعث شده که واسطه­‌های آنلاین نیز بازاری مشابه بازار فیزیکی ایجاد کنند. البته هنوز جا برای توسعه خدمات بخش خصوصی و صفحات مجازی شخصی وجود دارد. لذا به نظر می‌­رسد عدم تقارن اطلاعات در بازار گردشگری ایران به مراتب کمتر از کشورهای توسعه­‌یافته باشد که از قوانین سخت‌گیرانه­‌تری در انتشار اطلاعات برخوردارند و بازارهای انحصاری در فضای غیرفیزیکی در آن کشورها گسترده‌­تر است.

زمانی‌ که عدم تقاران اطلاعاتی برای گردشگران(در بازار لمون) وجود دارد، بازار به سمت مقاصد با کیفیت پایین منقبض می‌شود؛ در حالی که اگر سطح اطلاعات گردشگران در مورد مقاصد بیشتر از اطلاعات ارائه‌دهندگان خدمات در آن مقاصد باشد، وضعیت بر عکس خواهد بود. تفاوت در سطوح اطلاعات به طور قابل توجهی بر اندازه بازار و همچنین بر جهت عدم تقارن موجود در آن بازار تاثیر می­‌گذارد. تا زمانی که تفاوت در سطوح اطلاعات منفی باشد(گردشگران اطلاعات کمتری از مقصد داشته باشند)، تعداد گردشگران نسبتا ثابت خواهد ماند و زمانی‌ که این تفاوت در سطوح اطلاعات شروع به افزایش کند، گردشگران به سمت کسب اطلاعات بیشتر حرکت می‌­کنند؛ لذا پراکندگی کاهش یافته و این اثر تقویت می­‌شود.

در نتیجه،عدم تقاران اطلاعات منفی(گردشگران کم‌آگاه)، پیشنهادات خرید را به سمت پیشنهادات با کیفیت پایین‌تر حرکت می­‌دهد که در بلندمدت خطر حذف تمام ارائه­‌دهندگان «خدمات با کیفیت بالا» را به دنبال دارد. در این فضا نقش رسانه و قوانینی که هم فرصتی را برای انتشار اطلاعات خصوصی فراهم سازد و هم مانعی برای نشر اطلاعات نادرست باشد، ضروری است.

مدیریت واسطه­‌های آنلاین و بازاریابی از آن طریق یکی از اقدامات مهمی است که بایستی در صنعت گردشگری کشور به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد تا بازار گردشگری موجود نه تنها به عقب نرود بلکه به مرور زمان به کیفیت خدمات ارائه شده در آن افزوده گردد. لذا بایستی از نوپا بودن این واسطه­‌ها و خلا بازاری در این حوزه استفاده بیشتری کرد و نهادهای متولی توسعه گردشگری در سطوح ملی و محلی نسبت به تقویت نشر اطلاعات شخصی و جلوگیری از قبضه بازارهای آنلاین توسط آژانس­‌های بزرگ مسافرتی اقدام کنند.

با این حرکت می‌­توان انتظار داشت که عدم تقارن اطلاعات در بازار گردشگری کشور رو به کاهش گذاشته و خدمات گردشگری با کیفیت‌­تری نیز ارائه گردد.

منبع:ایسنا

روند رزرو کنونی چشم‌انداز گردشگری را تغییر می‌دهد

شیوع بیماری همه‌گیر کووید ۱۹ شیوه زندگی، کار، سفر، الزامات، انتظارها و اولویت‌های مسافران را تغییر داده است. روند رزرو تا امروز احیای مجدد مناطق بومی با محدودیت‌های مداوم برای کاربران مشتاق تجربیات سفرهای کاوشی در مرزهای مقصدهایی که خانه نامیده می‌شود را بیان می‌کند.

به نقل از نیوز، در این دوران مفهوم تعطیلات در خانه معنای جدیدی پیدا کرده زیرا افراد با توجه به عادی‌سازی کار از راه دور در هر مکانی می‌توانند کارشان را انجام دهند و بیشتر در مقاصد گردشگری باقی می‌مانند. با این‌ حال در کوتاه‌مدت حتی با وجود انعطاف‌پذیری برای انجام کار از هر نقطه افراد از ترس محدودیت‌های سفر که باعث لغو سفر می‌شود، تمایلی برای رزرو زودتر ندارند.

محدودیت‌های مداومی که در سفرهای بین‌المللی ایجاد می‌شود، باعث شده گردشگری تفریحی داخلی در کوتاه‌مدت تا میان‌مدت به بهبود بخش سفر و گردشگری منجر شود و با افزایش تقاضا برای سفر افراد به سمت مقاصد و فعالیت‌های داخلی روی آورده‌اند.

با نگاهی به آینده احتمالا تقاضای اقامت در کشورهایی که محدودیت‌های طولانی‌مدت در سفرهای خروجی دارند، همچنان به قوت خود باقی می‌ماند و حتی افزایش می‌یابد. در واقع حدود نیمی از مسافران جهانی قصد دارند در ۱۲ ماه آینده برای تعطیلات سفرهای داخلی را انتخاب کنند.

داده‌های نظرسنجی که در تعطیلات بزرگ روز ملی چین در سال ۲۰۲۱ گرفته شده، نشان می‌دهد ۴۹.۱ درصد از گردشگران چینی سفرهای درون استانی را انتخاب می‌کنند که ۴.۱ درصد بیشتر از سال ۲۰۲۰ است. هنگ‌کنگ، سنگاپور، کره جنوبی و ژاپن نیز افزایش تقاضا برای اقامت را تجربه کرده‌اند. در اروپا نیز با افزایش نرخ واکسن و کاهش محدودیت‌های بهداشتی حجم سفرهای داخلی افزایش یافته است.

با بازگشت سفرهای بین‌المللی ممکن است سفرهای داخلی به نسبت کاهش یابد اما روند احیای مقاصد داخلی احتمالا در درازمدت ادامه خواهد داشت.

اقامت طولانی‌تر، تفریح طولانی‌تر

ارائه‌دهندگان خدمات برای تعطیلات به دنبال راه‌های جدیدی برای داشتن تجربیات معنادار سفر با دور زدن محدودیت‌های فعلی ازجمله سفرهای طولانی‌تر هستند. در سال ۲۰۲۱ بیش از ۵۲ درصد از مسافران جهانی ترجیح می‌دهند اقامت طولانی‌تری داشته باشند و تقریبا از هر چهار نفر یک نفر(۲۶ درصد) ترجیح می‌دهد بیش از ۱۰ شب اقامت داشته باشد؛ در حالی که در سال ۲۰۱۹ متوسط ‌طول سفرهای داخلی ۴.۴۵ روز و ۹.۲۲ روز برای سفرهای بین‌المللی بوده است.

همانطور که مدل‌های ترکیبی رواج پیدا می‌کنند و رغبت مسافران برای ترکیب کار و مدرسه با سفرهای تفریحی افزایش می‌یابد، این انتظار وجود دارد که اقامت‌ها طولانی‌تر شود و به‌ طور بالقوه در آینده افزایش یابد. علاوه بر این اگر افراد بتوانند دورکار باشند، ۴۰ درصد از مسافران تمایل به قرنطینه قبل از تعطیلات دارند.

تغییر روند رزرو

محدودیت‌های نامشخص که به سرعت تغییر می‌کند، بر عادات رزرو مسافران تاثیر گذاشته‌اند. مسافران تمایل کمتری به رزرو سفر از ماه‌ها قبل دارند و به‌ طور فزاینده‌ای به دنبال رزروهای انعطاف‌پذیر هستند. در نتیجه خطوط‌ هوایی، هتل‌ها و سایر ارائه‌دهندگان مسافرتی مجبور شدند سیاست‌های لغو خود را با تغییرات احتمالی در برنامه‌های سفر تطبیق دهند.

۷۶ درصد از مسافران در مطالعه‌ای در سال ۲۰۲۰ گفتند: با سیاست‌های انعطاف‌پذیر لغو و بازپرداخت تمایل بیشتری به رزرو هتل دارند.

البته دوره‌های رزرو کوتاه‌تر ممکن است یک پدیده موقتی باشد؛ گزارش‌ها نشان می‌دهد رزروهای یک روزه به تدریج کاهش می‌یابد؛ در حالی که رزروهایی که از قبل انجام می‌شود، در حال افزایش است. رزروهای یک روزه در سطح جهانی از ۳۹ درصد در هفته اول ۲۰۲۱ به ۲۳ درصد تا ۲۵ آوریل همان سال کاهش یافت. این آمار بیان می‌کند افراد ترجیح می‌دهند رزرو تعطیلات را به جای چند روز قبل از حرکت، از روزهای قبل‌تر انجام دهند؛ بنابراین دوره‌های رزرو کوتاه‌تر در طولانی‌مدت پابرجا باقی نخواهند ماند.

جذابیت مقاصد ثانویه

به دنبال شیوع بیماری همه‌گیر کووید ۱۹ افراد به‌ طور فزاینده‌ای به دنبال مقاصد ثانویه، مناطق روستایی و مقاصد مبتنی بر طبیعت برای سفر هستند. مسافران مدرن نیز به دنبال ماجراجویی هستند. ۴۰ درصد از مسافران ترجیح می‌دهند مقصدهای ناآشنا را کشف کنند.

همچنین ۶۹ درصد از مسافران علاقه‌مند بازدید از مقاصد کمتر شناخته‌شده هستند؛ در حالی‌ که ۷۲ درصد امیدوارند از طریق سفر از جوامع محلی حمایت کنند. ارائه‌دهندگان سفر با این روند سازگار شده‌اند و از طریق راهبردهای بازاریابی نوآورانه جدید مانند پخش زنده، محتوا و محصولات را به مسافران ارائه می‌کنند و تبلیغات اختصاصی برای مقاصد روستایی و فرعی راه‌اندازی کرده‌اند.

مسافران به کاهش ردپای خود و افزایش تاثیر اجتماعی خود تمایل نشان داده‌اند. در واقع پیش از همه‌گیری نیز ۵۱ درصد از مسافران جهانی تمایل خود را برای مبادله مقصد اصلی خود با یک جایگزین کمتر شناخته‌ شده اما مشابه که ردپای کمتر و تاثیر بیشتری در جامعه داشته باشد را اعلام کردند. این روند با افزایش علاقه افراد به سفرهای پایدار، نیکوکاری و گردشگری روستایی در حال افزایش است. با این حال برای ادامه رشد پایدار این مقاصد در بلندمدت، سرپرستی و سرمایه‌گذاری موثر مقصد باید توسط مشارکت‌های عمومی، خصوصی و جامعه حمایت شود.

منبع:ایسنا

ارگ و شهر بم، ۱۸ سال پس از زلزله

«۱۸ سال گذشته و زندگی دوباره به بم بازگشته و ارگ بم دوباره سر برآورده و شهر رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته است اما کسی در بم نیست که ساعت ۵:۲۸ دقیقه صبح جمعه پنجم دی ماه ۸۲ را با تمام جزئیات لحظه‌به‌لحظه آن فراموش کرده باشد.»

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «پنجم دی ماه ۱۸ سال قبل وقتی نور آفتاب صبحگاه بر ویرانه‌های بم تابید و آن حجم از آوار و خرابی را نمایان کرد چه کسی فکر می‌کرد دوباره ارگ و شهر بم همچون ققنوسی سر از خاک و خاکستر بردارد و زنده شود.

امروز پنجم دی سالروز زلزله خانمان‌برانداز بم است؛ زلزله‌ای که هنوز هیچ شهروند بمی نتوانسته فراموش کند؛ واقعه‌ای تلخ و دردناک که در ذهن جمعی شهر و البته خاطره جمعی ایرانیان زنده است. شبی که زمین با صدای ترسناکی ‌لرزید و غرش ‌کرد و دقایقی بعد شهر مثل قبرستانی متروک ساکت شد.

امروز دوباره هم کلاه فرنگی ارگ سر به آسمان ساییده، هم نخل‌ها دست به دعا برداشته‌اند و هم مردمان شهر اگر چه دردمند با داغی که در دل دارند همچنان سربلند در کویر ایستاده‌اند.

ارگی که بود، ارگی که هست

ارگ بم یکی از مراکز مهم تمدن شهری در ایران است که طی عمر دیرپای خود که به چند سده پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد، هیچگاه برای همیشه نمرده و هر بار پس از مرگ، نواخوان و مسحورکننده سر از خاکستر بلند کرده است.

در زلزله سال ۸۲ بخش‌های زیادی از ارگ فروریخت و پس از ثبت همزمان «بم و منظر فرهنگی آن» در فهرست میراث جهانی و فهرست میراث جهانی در معرض خطر، مطالعات و پژوهش‌های متعدد داخلی و خارجی برای نجات آن و دیگر آثار تاریخی محدوده منظر فرهنگی بم آغاز شد.

«بم و منظر فرهنگی آن» شش ماه پس از زلزله و در ۱۷ تیر ۸۳ به‌ عنوان هفتمین اثر ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسید. وسعت منظر فرهنگی بم ۲۳ هزار هکتار است و شاخص‌ترین اثر تاریخی آن ارگ بم با وسعت حدود ۲۰ هکتار و مهم‌ترین اثر فرهنگی و اجتماعی آن نیز باغشهر، تمدن قناتی و دیگر ویژگی‌های هویتی بم است.

محسن قاسمی، مدیر پایگاه جهانی بم، به روزنامه «ایران» می‌گوید: «همزمــــان با اقدامات پژوهشی و مطالعاتــی در ارگ بـــم، اقـــدامات عملیاتی و عمرانی برای آواربرداری و بازسازی کالبدی ارگ نیز آغاز شد و با مجموع فعالیت‌های مرمتی و پژوهشی که توسط کارشناسان ایرانی و خارجی انجام گرفت، در سال ۹۱ این اثر جهانی از فهرست میراث در معرض خطر خارج شد.»

به‌ گفته قاسمی اکنون بیش از ۹۰درصد از مرمت و بازسازی قسمت‌هایی که مد نظر کارشناسان یونسکو بوده، به سرانجام رسیده و البته بنا به‌ نظر همین کارشناسان و با هدف ثبت رویداد زلزله در تاریخ ارگ بم و آگاهی آیندگان، بخش‌هایی دیگر از ارگ نباید بازسازی شود.

وی با اشاره به زحمات و عزم جدی کارشناسان داخلی پایگاه و حدود ۱۵۰ کارگر فعال در پروژه نجات‌بخشی ارگ بم و توضیح این که فاز اول خانه سیستانی را آلمانی‌ها طی شش سال انجام دادند و فاز دوم با تکیه بر توان داخلی در طول هفت ماه انجام شد، می‌گوید: «امسال در سالگرد زلزله، آماده رونمایی از عمارت دروازه دوم و برج بزرگ و زیبای فرمانده ‌قشون هستیم و در ادامه عملیات مرمتی ارگ، بازسازی مدرسه میرزانعیم و خانه میراکبر، اصطبل حکومتی، اجرای حصار غربی حاکم‌نشین و مرمت یخدان و همچنین راه‌اندازی موزه تاریخ و باستان‌شناسی با همکاری شهرداری در دستور کار قرار گرفته‌ است و نورپردازی ارگ نیز تا پایان امسال کامل می‌شود. بازسازی فرنگی یکی از مهم‌ترین اقدامات انجام‌شده در یک‌ونیم سال گذشته بود که هم موجب خوشحالی مردم بم شد و هم سیمای ارگ بم را کامل‌تر و به آن چه قبل از زلزله بود، نزدیک‌تر کرد.»

کوچه‌های خاکی، جوان‌ترین کهن‌شهر

هنوز که در شهر راه می‌روی، با گذشت بیش از ۱۸ سال از زلزله سهمگین، کوچه‌های خاکی نظرت را جلب می‌کند؛ کوچه‌هایی که روزی پر از خانه‌های کاهگلی با نخل‌های بلند و برافراشته بودند؛ سه هزار کوچه خاکی کم نیست. هر کدام از این کوچه‌ها به تو یادآوری می‌کند که این شهر زلزله‌ای ویرانگر را پشت سر گذاشته.

«علاوه بر ارگ تاریخی، بازسازی شهر بم نیز آغاز شده است. پس از زلزله در مجموع ۲۸هزار واحد مسکونی و هفت هزار واحد تجاری بازسازی شده. با این همه مردم بم هنوز با مشکلاتی از جمله کوچه‌های خاکی و … دست‌وپنجه نرم می‌کنند.» این را هادی شهسوارپور، فرماندار بم، می‌گوید: «به دلیل این که پایان بازسازی بم زود اعلام شد و روند تخصیص اعتبارات ملی متوقف شد، بمِ امروز علاوه بر این که یکی از کهن‌ترین شهرهای ایران است، جوان‌ترین و ایمن‌ترین شهر کشور در مقابل زلزله نیز است. زلزله بم باعث شد سازمان مدیریت بحران شکل بگیرد و بسیاری از آیین‌نامه‌های فنی ساختمان تغییر کند که این در واقع از نتایج مثبت این واقعه تلخ در سطح ملی بود که البته بمی‌ها بهای سنگینی برای آن دادند.»

شهسوارپور ضمن برشمردن برخی از ظرفیت‌های بسیار خوب بمِ امروز در زمینه‌های گردشگری، صنعتی، معدنی، کشاورزی، ارتباطی و منطقه ویژه اقتصادی ارگ جدید، از سرمایه‌گذاران می‌خواهد بم را به‌ عنوان یکی از مقاصد سرمایه‌گذاری خود انتخاب کنند.

علاوه بر فرماندار، موضوع کوچه‌های خاکی شهر را کریم غضنفرآبادی، رئیس شورای شهر بم، نیز مطرح می‌کند: «با گشت‌وگذاری کوتاه در محلات بم این موضوع را که یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌های شهروندان بمی است، به وضوح می‌بینید. تعداد کوچه‌های خاکی بم سه هزار تاست که این کوچه‌ها باید در فرآیند بازسازی با درنظرگرفتن اعتبارات ملی آسفالت می‌شد تا شهروندان آسیب‌دیده‌ بمی حداقل درگیر گرد و خاک و محیط نامناسب بهداشتی نباشند. آسفالت‌کردن این تعداد کوچه در توان شهرداری بم نیست و این مشکل باید با نگاه ویژه مسئولان کشوری خصوصاً وزارتخانه راه و شهرسازی برطرف شود.»

هویت؛ حلقه مفقوده بازسازی بم

شهر بم دوباره ساخته شده. شاید اگر کسی بم را پیش از زلزله ندیده باشد، نتواند تصور کند چه بر سر مردم این شهر آمده و بر آنها چه گذشته است اما در بازسازی شهر تا چه اندازه هویت و پیشینه فرهنگی شهر مورد توجه بوده است؟

محمدجواد رحیم‌نژاد، فعال فرهنگی اجتماعی، در این باره می‌گوید: «بازیابی‌نکردن هویتی و فرهنگی و نبود مطالعات و بررسی‌های جامع اجتماعی در بم از جمله حلقه‌های مفقوده بازسازی در این شهر است. با این که مسأله هویت در کنار استحکام و مشارکت از محورهای اصلی بازسازی بم بود اما در بازسازی شهر تقریباً هیچ ردی از آن نمی‌بینیم. متأسفانه مسأله هویت تاریخی، معماری و فرهنگی بم در این بازسازی کمتر دیده شده و این موضوع یعنی آسیب‌های جدی واردشده به هویت شهری، در ۱۸سالگی زلزله کاملاً قابل لمس است.»

به‌ گفته او احیای بمِ فرهنگی، بررسی و پایش مداوم مسائل اجتماعی و ارائه راهکارهایی برای رفع آسیب‌های اجتماعی باید این روزها در دستور کار و هدف تمام فعالان مردمی، مسئولان دولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد باشد تا امیدوار باشیم کاستی ایجادشده در بازسازی بم توسط خود بمی‌ها بازسازی شود.

معصـــــومــه کمــــــال‌الدینــــــــی، مدرس دانشگاه و نویسنده کتاب «جامعه‌شناسی فاجعه»، نیز به همین موضوع اشاره می‌کند. او تعدادی از اعضای خانواده‌اش را هم در زلزله بم از دست داده است: «با توجه به تغییرات جدید و جدی در بافت اجتماعی و شهری بم در سال‌های اخیر باید برنامه‌ریزی‌های جدی شهری هم از سوی مسئولان تعریف شود که در صورت غفلت از آن، تاب‌آوری اجتماعی بم برای بحران‌های مختلف و احتمالی در آینده بیش از پیش کاهش می‌یابد.»

۱۸ سال گذشته و زندگی دوباره به بم بازگشته و ارگ بم دوباره سر برآورده و شهر رنگ و بوی تازه‌ای به خود گرفته است اما کسی در بم نیست که ساعت ۵:۲۸ دقیقه صبح جمعه پنجم دی ماه ۸۲ را با تمام جزئیات لحظه‌به‌لحظه آن فراموش کرده باشد.»

منبع:ایسنا

سفری خاطره‌انگیز به گذشته با بازدید از موزه مردم‌شناسی سبزوار

موزه مردم شناسی سبزوار یکی از موزه‌های خراسان رضوی است که با ساختار فرهنگی امروز اطلاعات، ابزار و آثار فراوانی در خصوص زندگی مردمان سبزوار در گذشته ارائه می‌دهد.

آنچه آثار منقول تاریخی و فرهنگی به شمار می‌آید، به طور یقین بخش لاینفک میراث فرهنگی و ثروت‌های ملی هر کشوری است که فضاها و بناهای موزه‌ای در سراسر دنیا در معرفی آن نقش بسزایی دارند.

موزه مردم‌شناسی‌ سبزوار نیز یکی از مراکزی است که به معرفی همین آثار می‌پردازد.

در بخش بارانداز و غرفه‌های ضلع شرقی «کاروان‌سرای حاجی فرامرزخان» از بناهای چهار ایوانی و قاجاری شهر سبزوار ایجاد شده است. این بنا با ساختار محور فرهنگی امروز در ضلع غربی میدان کارگر و به فاصله نزدیکی از آرامگاه حاج ملاهادی سبزواری و مقبره بقراط واقع شده و ورودی آن از ضلع جنوبی و از طریق یک هشتی به ایوان جنوبی ختم می‌شود.

علاوه بر چهار ایوان اصلی غرفه‌هایی نیز مشرف بر حیاط مرکزی ساخته شده و بخش غربی بنا با فضای وسیع خود کاربری اسطبل را داشته است. هشتی ورودی کاروان‌سرا ۲ طبقه بوده و تزئینات عمده معماری آن منحصر به کاربرد طرح‌های هندسی با استفاده از نقاشی اخرائی روی آجر است. این بنا به موجب وقف‌نامه‌ای از طرف «حاجی فرامرزخان» از خانان سبزوار که در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار سمت سرتیپی داشته به انضمام یک باب آب‌انبار مجاور در سال ۱۲۱۹ هجری قمری برای رفاه زائران حضرت رضا(ع) در بیرون از دروازه نیشابور و در کنار شاه‌راه خراسان بنیان نهاده شده است.

بازدید از موزه مردم‌شناسی سبزار سفری خاطره‌انگیز به گذشته برای معرفی گوشه‌هایی از آداب و رسوم و مشاغل و حرفه‌های سنتی این ناحیه است که باید آن را برای آیندگان حفاظت و صیانت کرد.

آداب و رسوم تحویل سال(سفره عید)

در ناحیه سبزوار طبق آداب و رسوم گذشته صبح روز عید سفره را پهن کرده و روی آن آینه، قرآن، کاسه آب، تنگ ماهی، سبزینه، کاهو، گردو، فندق، تخم‌ مرغ رنگ‌ شده، نان و ماست، شیرینی‌های محلی، خرما، کشمش، نخود و انواع برگه خشک میوه‌جان قرار می‌دهند. لحظاتی قبل از تحویل سال نیز اعضای خانواده دور سفره عید می‌نشینند، بزرگان قرآن می‌خوانند و کوچک‌ترها به آب و سبزینه می‌نگرند تا سال خوبی برای آن‌ها رقم بخورد. بعد از تحویل سال نیز خانواده‌ها سعی می‌کنند پذیرای یک پسربچه خوش‌قدم باشند.

این پسربچه می‌تواند از اقوام و در مواردی فرزند خود خانواده باشد، به این ترتیب قبل از تحویل او را به بیرون از خانه می‌فرستند تا بعد از گردش سال اولین فردی باشد که وارد خانه می‌شود و بر این باورند که روزی‌شان زیاد خواهد شد و سال خوب و پرباری پیش‌رو خواهند داشت. در برخی نقاط سبزوار نیز بعد از تحویل سال بره‌ کوچکی را به داخل خانه می‌آورند تا روزی و برکت خانواده افزون شود.

آداب و رسوم شب چله

در مناطق گوناگون سبزوار چله بزرگ از اول دی‌ ماه آغاز شده و تا ۱۰ بهمن ‌ماه ادامه می‌یابد. بنا بر سنت قدیمی اولین شب چله کوچکترها به دیدار بزرگترها رفته و با تنقلاتی از جمله برگه‌های هلو، زردآلو، قیسی و میوه‌هایی مانند هندوانه و انار پذیرایی می‌شدند. کرسی خانه محل تجمع تمام اقوام بود که در آن شب شاهنامه‌خوانی، امیرارسلان و حیدر بیگ به خاطرات خوش آن می‌افزود.

همچنین خوردن برف و شیره انگور با مخلوطی از گیاه بایان به صورت کف از سنت‌های قدیمی شب چله به شمار می‌رفت.

از جمله مراسمی که آن شب صورت می‌گرفت، باید به «شال‌اندازی» اشاره کرد که فردی آشنا یا غیرآشنا بر روی بام خانه رفته و شال خود را از دریچه «هورنو» به کرسی خانه می‌انداخت؛ اگر صاحب‌خانه او را می‌شناخت، مقداری آجیل شب چله را در داخل آن می‌ریخت و گره می‌زد و اگر شال او را نمی‌شناخت، او را پایین می‌کشید.

اتاق عقد سنتی

پس از انتخاب همسر واسطه‌ای به نام «راوی» خانواده پسر به اتفاق بزرگان به همراه کله‌قند، گوسفند و تحفه به خانه دختر می‌روند و با تعیین مهریه، قباله و شیربها دختر و پسر نشان یک‌دیگر می‌شوند. پس از آن مراسم عقد تدارک دیده می‌شود.

در اجرای این مراسم با توجه به آداب و رسوم خاص آن، ابتدا اتاق عقد آراسته سپس چیدمان‌سفره تکمیل می‌شود. تزئین اتاق با اجزا و عناصر سنتی از جمله دیوارکوب مرصع و پولک‌دوزی‌ شده، دیوارآویز، وسایل روشنایی، منگوله‌های رنگی تهیه‌ شده از نقش‌های قالی، فرت‌بافی و ظروف انجام شده و در سفره عقد که از یک پارچه زربافت و زری‌دوزی شده یا حریر گران‌قیمت تهیه می‌شود، قرار می‌گیرد.

معمولا اقلامی نظیر آینه و شمعدان، کله‌قند، شیرینی‌های محلی، گل، قرآن و رحل، ظروف زیبا، پارچه‌ها و البسه قدیمی عروس و داماد، صندوق‌چه جواهرات عروس، کفش عروس و داماد و نقل و نبات در این غرفه قرار می‌گیرد. غرفه اتاق عقد سنتی موزه، شماری از آداب و رسوم گذشته را در تزئین و چیدمان این اتاق به نمایش گذاشته است.

سفال‌گری

گذشته روستای برآباد سبزوار یکی از کانون‌های مهم تولید ظروف سفالی به شمار می‌رفته است و از نظر کیفیت در بازار با سفال‌های لالجین همدان و مند گناباد رقابت می‌کرده است. با این وجود در حال حاضر نشانی از آن در کارگاه‌ها دیده نمی‌شود. هر کارگاه سفال‌گری حداقل با همکاری چهار نفر اداره می‌شود که این افراد عبارت بودند از یک نفر استاد کار، یک نفر پیش‌کار که وظیفه ورز دادن گل و جدا کردن ریک از توده گل رابه بر عهده داشته است و دو نفر نیروی کارگری جهت تهیه هیزم، آماده‌سازی کوره، چیدن ظروف در کوره و جابه‌جایی آن و سایر کارهای متفرقه در کارگاه حضور داشتند. همچنین یک چرخ سفالگری شامل زین، سر چرخ، تیر، پیش پا چرخ و آهن چرخ می‌شود که غرفه سفال‌گری موزه مردم‌شناسی چگونگی ساخت و تولید ظروف سفالی را به نمایش می‌گذارد.

فنون بافته‌ها

معیشت مبتنی بر نظام کشاورزی و دام‌داری در شهرستان سبزوار باعث تولید پشم و کرک پنبه و کتان شده که ماده اولیه بافته‌های سنتی از جمله قالی‌بافی، گلیم‌بافی، پلاس‌بافی، جاجیم‌بافی، فرت‌بافی و پارچه‌بافی را تشکیل می‌دهد. این فنون برای بسیاری از ساکنین روستا جزو اقتصاد خانواده محسوب می‌شود که به دست زنان و دختران تولید می‌شود. فنون بافت‌ها جدا از نقش و کارکرد اقتصادی، منبع درآمدی برای زنان و دختران به شمار می‌آید که دارای جنبه های هنری نیز است. بر این اساس در طرح‌ها و نقش‌های آن‌ها ظرافت و هنر مشاهده می‌شود و نقوش به کار رفته در فنون بافته‌ها از طبیعت و محیط الهام گرفته و برگرفته از نقوش گیاهی، حیوانی انسانی و اشکال هندسی است.

قالی‌بافی

به دلیل کاربردی که قالی در زندگی مردم به عنوان اصلی‌ترین زیرانداز ایرانیان دارد، هر خانواده روستایی ضمن برآوردن نیاز خانواده خود، برای عرضه و فروش آن به قالی‌بافی نیز می‌پردازد. در اکثر روستاهای سبزوار در گذشته هنر قالی‌بافی رواج و گسترش چشمگیری داشت، به نحوی که در ساختار محل سکونت هر خانواده روستایی محلی را به کارگاه قالی‌بافی اختصاص می‌دادند. دارهای قالی‌بافی در سبزوار به صورت عمودی و افقی قرار دارد که دارهای قالی در گذشته اغلب از چوب تهیه می‌شده و در حال حاضر نیز این دارها فلزی هستند. قالی‌های آراسته به طرح‌هایی برگرفته است نقوش اسلیمی، ختایی و گل‌های شاه‌عباسی که با الهام از طرح نقوش قالی‌های منطقه کرمان، اصفهان، نائین و گلپایگان بافته می‌شود.

گلیم‌بافی و پلاس‌بافی

زنان روستایی در کنار فعالیت‌های روزمره خود، اوقاتی از زندگی خود را به بافت گلیم یا پلاس اختصاص می‌دهند که در گذشته به دلیل رواج شترداری از پشم شتر برای بافت گلیم استفاده می‌شده اما در حال حاضر بیشتر از پشم گوسفند تهیه می‌شود. همچنین با دستگاه‌های گلیم‌بافی تولیدات دیگری از جمله پشتی، خورجین، سفره، پی،تاوه، سیاه چادر، چوقه و… نیز بافته می‌شود.

فرت‌بافی

پیش از این در شهرستان سبزوار اغلب پارچه‌های مورد استفاده برای پوشاک زنان را در کارگاه‌های پارچه‌بافی و فرت‌بافی تهیه می‌کرده‌اند. یک دستگاه فرت‌بافی از نظر ساختار  شامل قسمت‌هایی از جمله گوگا، دسته و نورد می‌شود که با استفاده از آن ضمن بافت پارچه انواع لباس، چادر شب، دستمال، روسری و… نیز بافته می‌شود. روستای استاج در سبزوار، کانون اصلی فرت‌بافی بوده است که هم‌اکنون به دلیل تولید و عرضه پارچه‌های صنعتی و دستگاه‌های ماشینی این حرفه نیز رو به زوال و خاموشی گذاشته است.

فنون و مشاغل سنتی

قانون و مشاغل سنتی عبارت است از فعالیت‌هایی که منجر به تولید ابزار و وسایل با استفاده از فناوری‌های بومی محلی و به کارگیری مواد و مصالح محیط پیرامون و جغرافیای زیستی و طبیعی می‌شود، با این وصف ابزار و وسایل تولید شده نیز در زندگی مردم نقش به سزایی دارد از انواع فنون و مشاغل سنتی که در شهرستان سبزوار رایج بوده آهنگری، نجاری و خراطی، نمدمالی، پالان‌دوزی، رنگ‌رزی، عطاری، سفال‌گری و باروت‌سازی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است که در موزه مردم‌شناسی سبزوار تعدادی از آن معرفی شده است.

آهنگری

حرفه سنتی آهنگری یکی از کهن‌ترین حرف آدمی محسوب می‌شود و در ساخت و تولید ابزار اولیه بشر به شمار می رود. این حرفه در این شهرستان از رونقی بسزا برخوردار بوده و از این رو یکی از غرفه‌های موزه را به خود اختصاص داده است. در این غرفه نمونه‌های متنوعی از ابزارآلات آهنی نظیر انواع تیشه، کلنگ، بیل، زنجیر، خیش، چهارشاخ، انبرها و قیچی‌ها، چاقو و… به نمایش گذاشته شده است. همچنین ابزار و وسایل کار صنعت‌گران آهنگر اعم از انواع انبر، پتک، چکش، سندان و کوره‌های قدیمی در معرض دید عموم قرار گرفته است.

کارگاه های آهنگری در سبزوار به دو صورت ثابت و سیار وجود داشته و شیوه سیار آن شامل دوره گردانی بودند که در سطح روستاها کارگاه‌های خود را برپا می‌کردند. این گروه ها نزد عموم مردم سبزوار به نام آهنگران غربتی معروف هستند؛ هم اکنون نیز اکثر کارگاه‌های آهنگری در شهر سبزوار در محله ای به همین نام برپاست.

رنگرزی سنتی

در گذشته روستای برآباد سبزوار یکی از کانون های مهم تولید پنبه بوده است. در این منطقه پس از برداشت پنبه از مزارع و هم‌چنین پشم‌چینی مرحله نخ‌ریسی به وسیله‌ دستگاه‌هایی به نام دوک، جلک، چرخ و ولک‌لکی آغاز می‌شود که پنبه یا پشم را می‌رسند و تبدیل به نخ می‌کنند، اما قبل از استفاده نخ‌ها در فنون بافته‌ها از جمله قالی‌بافی، گلیم‌بافی، پلاس‌بافی، فرت‌بافی و… نخ‌ها را باید رنگ‌آمیزی کنند. رنگ‌آمیزی نخ‌ها در گذشته با استفاده از روناس، پوست گردو، پوست انار، برگ حنا، برگ مو و سایر رنگدانه‌های طبیعی بوده که در حال حاضر رنگ‌های شیمیایی جای آن‌ها را گرفته است.

خراطی

در گذشته تولیدات کارگاه های خراطی در شهر سبزوار از چنان تنوع  و حجمی برخوردار بود که بخش اعظم آن به سایر مناطق از جمله مشهد و تهران صادر می‌شد. هم اکنون نیز کارگاه‌های خراطی سبزوار به فعالیت خود ادامه می‌دهند.

حرفه‌ خراطی نیز مانند آهن‌گری جزو مشاغل و حرفه‌های خاص گروه غربت‌های سبزوار است که در محله ای به همین نام زندگی و فعالیت می‌کنند. کارگاه خراطی موزه‌ مردم شناسی سبزوار نیز به معرفی این حرفه می‌پردازد.

اسب چوبی

روی هم رفته هنرهای رایج در شهرستان سبزوار شامل هنرهای آیینی، نمایشی و موسیقی است که از جمله آن‌ها باید به اسب چوبی اشاره کرد. در حال حاضر این هنر آیینی در مجالس شادی اجرا می‌شود. برای ساخت اسب چوبی بر روی قطعات چوب‌هایی که به هیات بدن و سر اسب ساخته می‌شود، پارچه‌هایی نصب می کنند تا یک نفر به راحتی در میان آن قرار گیرد.

اسب چوبی با استفاده از شال‌های طرفین که بر روی شانه‌های فرد می‌افتد مهار شده و افسار آن را به دست می‌گیرد. سپس با حرکات پا، چرخش بدن و چوب دستی اجرای حرکات موزون آغاز می‌شود که در حقیقت نمادی از جنگ و پیکار فرضی با سربازان مغولی در هنگام حمله به ناحیه بیهق(سبزوار فعلی) است. برای ایجاد توازن در حرکت اسب چوبی از سازهای کوبه‌ای نظیر دهل، سرنا و ساز نیز استفاده می‌شود.

منبع:

پهلوان، مهرآسا؛ ۱۳۹۸؛ کتاب موزه‌ها و مجموعه‌داران خراسان رضوی؛ انتشارات درج سخن

منبع:ایسنا

اقامت مسافران در غار دزد کریسمس

گرینچ، شخصیت داستانی مشهوری که از کریسمس متنفر است اخیرا به علاقمندان اجازه داده است وقتی در تعطیلات به سر می‌برد، در غار او اقامت کنند.

به گزارش همشهری آنلاین، دکتر سوس اینترپرایز، با همکاری شرکت املاک  Vacasa، یک نسخه واقعی از غار گرینچ ساخته‌اند. گرینچ، شخصیت داستان «چطور گرینچ کریسمس را دزدید» اثر نویسنده، تصویرگر و انیماتور امریکایی، تئودور سوس گایزل مشهور به دکتر سوس (دکتر زوس) است.

گرینچیک شخصیت عبوس است، با قلبی بیش از حد کوچک که ۵۳ سال است از کریسمس متنفر است. او در غاری بالای هوویل زندگی می‌کند و می‌خواهد کریسمس را از اهالی دهکده بدزدد. اما چه کسی ممکن است بخواهد در غار گرینچ اقامت کند؟

در داستان این طور مشهور است که گرینچ، اوقات بدی را در غارش سپری می‌کند و هر روز بیشتر در خشم خود غرق می‌شود. البته شاید برای گرینچ، غارش جای خوبی بود و فقط از اینکه سر و صدای شادی دیگران را می‌شنید، اذیت می‌شد.

چطور گرینچ کریسمس را دزدید، یک انیمیشن قدیمی هم دارد که در دهه ۱۹۶۰ ساخته شده، اما گرینچ و تنفرش از کریسمس از زمان ورودش به ادبیات کودک تا امروز، بارها دستمایه اقتباس‌های انیمیشنی و سینمایی قرار گرفته است. در یکی از این اقتباس‌ها، بندیکت کامبربچ به جای او حرف می‌زند و در دیگری، جیم کری نقش گرینچ عبوس را بازی می‌کند.

غار گردشگری گرینچ، در ایالت یوتا و در خارج از شهر بولدر قرار دارد و درست زمانی که احتمالا گرینچ مشغول سرقت هدایای کریسمس است، علاقمندان می‌توانند در غار او اقامت کنند. رزرو اقامت در این غار از ۳ دسامبر آغاز و به سرعت پر شد. اما کسانی که نمی‌توانند در این غار بمانند، این امکان را دارند که از تور سه‌بعدی غار در سایت املاک تعطیلات Vacasa استفاده کنند.

در ورودی غار، روی تخته سیاهی از قول گرینچ نوشته شده: «از تعطیلات خود لذت ببرید یا می‌خواهید نبرید!» گرینچ نوشته است که شاید بخواهد دوباره کریسمس را بدزدد و یا تعطیلات خود را در خانه‌ای ساحلی در فلوریدا بگذراند، به هرحال تا زمانی که او نیست، مسافران می‌توانند در غار یکی از معروف‌ترین شخصیت‌های شرور داستانی اقامت و از تختخواب‏ حمام، ارگ و ست درام مکس او استفاده کنند.

منبع:همشهری

مرگ با طعم سودای گنج‌

بر اساس آمار منتشر شده از سوی یگان حفاظت وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی ۵۸ نفر طی سه سال‌ اخیر جان خود را در حین حفاری‌های غیر مجاز در سراسر کشور از دست دادند، این آمار تلخ تکان‌دهنده باید درس عبرتی برای سوداگران شود.

بیشترین آمار مرگ و میر ناشی از این حفاری‌های غیرمجاز مربوط به استان کرمانشاه با ۱۱ نفر فوتی طی سه سال اخیر است.

مرگ در گودال با گازگرفتگی

مرداد سال ۹۹ بود که در شهرستان گیلان‌غرب پنج جوان ۳۴ تا ۴۳ساله برای پیدا کردن گنج به دامنه ارتفاعات غار مشرف به روستای کلاه دراز سفلی دهستان چله رفتند و گودالی را به دهانه حدود ۵۰ سانتی‌متر و عمق ۹ متر حفر کردند که متاسفانه به دلیل گازگرفتگی فوت کردند و یک نفر هم توسط پرسنل نیروی انتظامی دستگیر شد.

بر اساس بررسی انجام شده توسط یگان حفاظت میراث‌فرهنگی استان کرمانشاه و بنابر اظهارات فرمانده نیروی انتظامی شهرستان گیلانغرب، این پنج نفر به قصد دستیابی به اموال تاریخی اقدام به حفر تونل در صخره‌ای در نزدیکی روستای کلاه دراز سفلی که فاقد داده تاریخی بود، کردند.

همچنین در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ بود که چهار نفر دیگر از استان کرمانشاه اقدام به حفاری غیر مجاز در تپه‌ای بنام سنجان که بین دو روستای محمد آباد و زمانی از توابع بخش دینور شهرستان صحنه واقع شده است، کردند و چاهی را به عمقی حدود ۳۰ متر حفر و موتور برق و دستگاه پیکور را به درون چاه منتقل کردند که در نهایت سه نفر از این حفاران به علت گازگرفتگی جان خود را از دست دادند و با تلاش نیروهای آتش نشانی و انتظامی جسد آن‌ها از درون چاه خارج می‌شود، همچنین یک نفر نیز توسط پرسنل نیروی انتظامی دستگیر شد.

طی بررسی انجام شده توسط کارشناسان، این تپه ثبت یا شناسایی نشده بود و برابر اعلام آن‌ها دارای یک یا دو لایه آثار سکونت تا عمق نیم متر بوده است. حفاران غیرمجاز براساس توهم گنج‌یابی تاوان سنگینی را به قیمت از دست دادن جان خود پرداخت می‌کنند.

ریزش آوار و برق‌گرفتگی

بعد از استان کرمانشاه استان اصفهان با هشت فوتی طی سال‌های ۹۸ و ۹۹ رتبه دوم را در مرگ و میر ناشی از این حفاری‌های غیرمجاز به خود اختصاص داده است. ازاین تعداد چهار حفار غیرمجاز که سه نفر آن‌ها بین ۴۰ تا ۴۶ سال سن داشتند در شهر کهریزسنگ و یک نفر ۴۲ساله در شهر گلدشت کشته شده‌اند. متوفیان در کهریزسنگ در حین انجام عملیات حفاری در چاه دچار گاز گرفتگی شده ومتوفی گلدشت در حین حفاری به سیستم انتقال برق زیرزمینی برخورد کرده و دچار برق گرفتگی شده است.

همچنین در سال ۱۳۹۸ یک فرد ۳۵ساله در حین حفاری در یک خانه تاریخی در بافت تاریخی شهر اصفهان براثر ریزش آوار خانه تاریخی در زیر آوار مدفون می‌شود و فوت می‌کند.

استان‌های خراسان رضوی و ایلام هر کدام با پنج فوتی رتبه‌های بعدی آمار مرگ و میر ناشی از حفاری‌های غیرمجاز طی سال‌های ۹۸.۹۹ و ۱۴۰۰ به خود اختصاص داده است. همچنین میانگین سنی فوت شدگان در استان خراسان رضوی ۳۲ تا ۳۵ سال بوده است.

استان‌های فارس، گلستان و گیلان طی سه سال اخیر چهار فوتی، استان‌های همدان و مرکزی سه فوتی، مازندران، کردستان، اردبیل و آذربایجان غربی با دو فوتی و استان‌های آذربایجان شرقی، خوزستان و زنجان با یک فوتی کمترین آمار مرگ و میر ناشی از حفاری‌های غیرمجاز را داشتند.

خوشبختانه استان‌های البرز، بوشهر، تهران، چهارمحال و بختیاری، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، سمنان، سیستان و بلوچستان، قزوین، قم، کرمان، کهگیلویه و بوبراحمد، لرستان، هرمزگان و یزد هیچ آمار فوتی طی سه سال گذشته نداشتند.

سوداگران حفاری‌های غیرمجاز که به جای رسیدن به «گنج» به کام «مرگ» رفته‌اند. آمار فوتی‌ها ناشی از حفاری‌های غیرمجاز طی سال‌های ۹۸. ۹۹ و ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که میانگین سنی افرادی که به کام مرگ کشیده شده‌اند ۳۲ تا ۴۵ سال است، جوانانی که با سودای گنج‌یابی زندگی خود و خانوادهَشان را نابود کردند.

منبع:میراث آریا

هدف از تالیف کتاب «صنعت ژئوتوریسم در قرن ۲۱» چیست؟

هفتمین کتاب رفرنس ژئوتوریسم در جهان در سال ۲۰۲۱ پس از ۱۶ سال تحت عنوان ژئوتوریسم در قرن ۲۱ به زبان انگلیسی منتشر شده که در تثبیت و گسترش مرزهای دانش در حوزه ژئوتوریسم در سطح جهان با توجه به شرکت رهبران قبلی پروژه‌ها در این تهیه این کتاب و به روز بودن مطالب آن بسیار تاثیرگذار خواهد بود.

دکتر بهرام نکویی‌ صدری در گفت‌وگو با ایسنا از چاپ و نشر به‌روزترین کتاب مرجع زمین گردشگری جهان خبر داد و اظهار کرد: کتاب صنعت ژئوتوریسم در قرن ۲۱، منشا اصول و رویکرد آینده‌پژوهانه نام دارد که در تالیف آن علاوه بر من دانشمندانی از کشورهای انگلستان، آمریکا، استرالیا، فرانسه، سوئیس، پرتغال، آلبانی، رومانی، لهستان، مکزیک، پرو، اروگوئه، برزیل، ژاپن، ترکیه، اردن و مالزی و… به غیر از قاره آفریقا نقش داشته‌اند.

وی اضافه کرد: در این پروژه اساتید بزرگی همچون «پروفسور راس داولینگ» از استرالیا، «پروفسور موری گِرِی» و «پروفسور تام هوز» از انگلستان، «پروفسور تِد کِیبل»، استاد اعظم تفسیر میراث ایالات متحده آمریکا، پروفسور «مالکوم کوپر» از کشور ژاپن و «پروفسور اِمانوئل رِینارد» از کشور سوئیس که از بزرگان ژئومورفولوژی اروپاست، در نوشتن فصل‌هایی از این کتاب با من مشارکت داشته‌اند.

مدیر پروژه جدیدترین کتاب مرجع ژئوتوریسم جهان ادامه داد: این مشارکت کنندگان دارای تحصیلات مختلف از رشته‌های مختلفی همچون زمین‌شناسی، ژئومورفولوژی و گردشگری هستند و این کتاب ‌رفرنس یک اثر کاملا بین رشته‌ای و چند رشته‌ای محسوب می‌شود.

نکویی‌ صدری در خصوص بخش‌بندی‌های کتاب جدیدش اظهار کرد: در ابتدا و قبل از دعوت دانشمندان برای مشارکت در جمع‌بندی این کتاب طرح‌ریزی و تقسیم‌بندی در پنج بخش از آن انجام و در نهایت کل کتاب در ۲۳ فصل جمع‌آوری شد. این کتاب دارای حدود ۶۰۰ صفحه، ۵۲ عکس رنگی و ۱۱۱ عکس سیاه سفید است و ناشر تنها اجازه داد ۱۶۳ عکس از مناطق مختلف دنیا از جمله موزه‌ها و نقاط دیگر در جهت تفهیم مطالب کتاب استفاده شود.

وی عنوان کرد: ۲ تن از بزرگان این حوزه یعنی پروفسور توماس(تام) هوز که در این کتاب به عنوان پدر ژئوتوریسم جهان معرفی شده‌ و «دکتر ویلیام ویتراسپون»، نویسنده کتاب زمین‌شناسی جاده‌ای جورجیا که در حال حاضر به برگزاری تورهای زمین‌شناسی در آمریکا می‌پردازد، هر کدام به طور جداگانه ۲ مقدمه و تقریظ برای این کتاب نوشته‌اند.

عضو کارگروه جهانی ژئومورفوسایت‌ها در خصوص بخش‌های مختلف کتاب تصریح کرد: بخش اول مربوط به مفهوم ژئوتوریسم در قرن ۲۱ است و بخش دوم نیز به ارزیابی‌های زمین‌شناختی و میراث آن برای گسترش ژئوتوریسم می‌پردازد. بخش سوم این کتاب در خصوص تفسیر زمین‌شناختی، میراث آن و میراث معدن‌کاری است. در بخش چهارم کتاب هم به توضیح ژئوپارک‌ها و توسعه جامعه محلی که اساس گسترش ژئوتوریسم بوده، پرداخته شده است. بخش پنجم همچنین جهانی‌سازی و آینده مقصدها با محوریت جاذبه‌های زمین‌شناختی را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهد.

ترجمه اولین کتاب رفرنس‌جهانی ایده خلق چنین اثری را در ذهن من بیدار کرد

نکویی‌ صدری در پاسخ به این سوال که از چه زمانی اندیشه نوشتار این رفرنس را در ذهن داشت، گفت: ۱۵ سال پیش، یعنی سال ۱۳۸۵، زمانی که نخستین کتاب رفرنس جهانی در حوزه ژئوتوریسم با رهبری ۲ دانشمند یعنی راس داولینگ و «پروفسور دیوید نیوسام» با مشارکت ۲۵ تن از سراسر جهان منتشر شد، کتاب را ترجمه کردم و با نام ژئوتوریسم جهانی از سوی معاونت راهبردی منطقه آزاد ارس با همکاری دکتر عادل نجف زاده این رفرنس در ایران منتشر شد.

وی ادامه داد: در زمان ترجمه همان کتاب نیز ایده نوشتار چنین رفرنسی را در ذهن پروراندم. همچنین به مدت ۵ سال مشغول مطالعات و کاوش بین‌رشته‌ای برای پیوند علوم زمین و ارکان گردشگری بودم و تلاش می‌کردم چارچوب‌های نظری علم ژئوتوریسم در ایران را تبیین کنم.

مدیر پروژه جدیدترین کتاب مرجع ژئوتوریسم جهان تصریح کرد: حدود ۲۲ سال پیش به واسطه اینکه کارشناس مهندس معدن در گرایش اکتشاف بودم، در چند پروژه میدانی کشف محدوده معدنی در چند استان به صورت همزمان مشغول به فعالیت بودم که تجربیات میدانی و تحصیلات دانشگاهی در این راه برای من از اهمیت بالایی برخوردار بود.

نکویی‌ صدری ادامه داد: پس از سپری کردن این مراحل توانستم دوره راهنمایان رسمی گردشگری در حوزه فرهنگی را با برخی از اساتید برجسته گردشگری کشور بگذرانم و در این اثنی متوجه شده بودم که آنچه به نام ژئوتوریسم در حال ترویج و تبلیغ است و در مواردی تنها به صورت عکاسی از زیبایی‌ها بر آن تاکید می‌شود، مفهوم درست و دقیقی از علم ژئوتوریسم نیست.

وی خاطرنشان کرد: در نهایت موفق شدم مبانی و چارچوب‌های نظری این علم را در کتاب مبانی زمین گردشگری با تاکید بر ایران پیاده کرده و درسال ۱۳۸۸ با چاپ آن از طریق انتشارات سمت ارائه کنم. خوشبختانه ذهنیتی که در مورد اصلاح پنداشت‌های اشتباه داخلی در ذهن من وجود داشت، در این کتاب به چاپ رسید.

عضو کارگروه جهانی ژئومورفوسایت‌ها تصریح کرد: همچنین امروز و در سال ۲۰۲۱ پس از ۱۵ سال تالیف و انتشار کتاب‌های ژئوتوریسم در داخل کشور به زبان فارسی توانستم هفتمین رفرنس جهانی به زبان انگلیسی را در انتشارات بین‌المللی اپل آکادمیک آمریکا به چاپ برسانم.

دانشمندان بزرگ جهان در حوزه ژئوتوریسم حامی این پروژه بودند

نکویی صدری در خصوص حامیان خود در این راه عنوان کرد: اغلب دانشمندان و بزرگان علم زمین‌شناسی، گردشگری و ژئومورفولوژی که در جهان سطح بالایی دارند، حامی من در این راه بودند. از آنجایی که پروژه تالیف این کتاب‌ یک اتفاق در سطح بین‌المللی بود، به طبع افتخار بهره‌مندی از حمایت یک ناشر بین‌المللی معتبر و جمعی از اساتید تراز اول جهانی را در تالیف این کتاب داشتم و با مشارکت و حمایت اساتید جهانی توانستم این رفرنس را تمام و کمال برای مخاطب ارائه کنم.

وی با اشاره به اظهار نظر پروفسور علی درویش‌زاده، چهره ماندگار زمین‌شناسی کشور، در خصوص این اثر گفت: این استاد در جایی گفته تا امروز در هیچ رشته‌ای چنین اثری از داخل کشور تالیف و راهبری نشده است. علاوه بر این با توجه به اینکه اکثر ناشران بین‌المللی به طور نانوشته تمایلی به کار با کشورهای خاورمیانه به ویژه ایران ندارند، از ناشر این کتاب نهایت سپاسگزاری خود را جهت همکاری اعلام می‌کنم چرا که پس از چندین بار رد شدن پروپوزال تالیف کتاب رفرنس من توسط ناشران گوناگون جهان در نهایت با سماجتی که به خرج دادم توانستم نظر این ناشر را جلب کنم.

مدیر پروژه جدیدترین کتاب مرجع ژئوتوریسم جهان در خصوص حمایت‌های داخلی برای انتشار این رفرنس جهانی بیان کرد: در سطح داخلی نیز می‌توان از حمایت‌های غیرمستقیم وزیر اسبق ارشاد و مدیر عامل اسبق صندوق هنرمندان تشکر کرد چرا که حمایت‌های بی‌سابقه‌ای از کلیه اعضای دست‌اندرکار نگارش این کتاب داشتند. خوشبختانه ارائه این خدمات در حال حاضر برای اعضای صندوق که بخش بزرگی از نخبگان جامعه هستند، ادامه دارد و امید است ارائه این خدمات در آینده نزدیک به سمت مطلوب پیش رود.

گسترش مرزهای دانش حوزه علوم زمین با کتاب صنعت ژئوتوریسم در قرن ۲۱

نکویی‌ صدری در خصوص تاثیرات این کتاب بر رشد و توسعه صنعت گردشگری کشور اظهار کرد: این کتاب یکی از هفت کتاب ‌رفرنس ژئوتوریسم در جهان است. اولین کتاب رفرنس در سال ۲۰۰۶ میلادی منتشر شد که من آن را نیز برای فارسی‌زبانان کشورم ترجمه کردم و منتشر شد. حال اما در سال ۲۰۲۱ میلادی هفتمین شماره این کتاب منتشر شده که می‌توان گفت در تثبیت و گسترش مرزهای دانش در حوزه ژئوتوریسم آن هم در سطح جهانی تاثیرگذار است.

وی ادامه داد: این کتاب و دانش حاصل از آن می‌تواند در حوزه ژئوپارک‌ها که در ۱۵ سال اخیر کمتر مورد توجه واقع شده‌‎اند، بسیار مفید و اثرگذار باشد.

منبع:ایسنا

شهری در ایران بدون دخانیات، بدون طلاق!

اگر گذرتان به اردبیل افتاده‌باشد، بعید است سری به «سرعین» و آب‌گرم‌های معروفش نزده‌باشید. کسی هم که پایش به سرعین می‌رسد، حتما یادش می‌ماند محض کنجکاوی هم که شده، خودش را به روستایی برساند که روی تابلوی ورودی‌اش نوشته‌اند: «به روستای نمونه کشوری آق‌قلعه -بدون مواد مخدر، بدون دخانیات، بدون طلاق- خوش آمدید». اما اگر هنوز فرصت سفر به این دیار دست نداده، لابد حسن‌شهرت آق‌قلعه به گوش‌تان رسیده‌ که همه‌جا، در خبرگزاری‌ها و شبکه‌های اجتماعی، حرف از ویژگی‌های منحصربه‌فردش است.

به گزارش ایسنا، روزنامه خراسان در ادامه نوشت: کافی است آق‌قلعه را در اینترنت جست‌وجو کنید تا فهرست بلندبالایی از مطالب مختلف در ستایش این روستا پیدا کنید که در همه‌شان هم تمرکز بر بدون طلاق و بدون دخانیات بودنش به‌چشم می‌خورد. اما واقعیت آق‌قلعه چیست؟ چند درصد از مانور دادن روی ویژگی‌هایش، تبلیغ است و چقدرش واقعیت دارد؟ آق‌قلعه چطور توانسته چنین موقعیتی به‌دست بیاورد و آیا زندگی در این روستا به آن‌چه خبرگزاری‌ها درباره‌اش می‌گویند، محدود می‌شود؟ چند نفر از اهالی آق‌قلعه به این سوالات جواب می‌دهند.

مردمی نجیب هستیم و متنفر از دود و دم
«سهیل قفقازی»، ۳۰ساله است و متأهل؛ کارشناسی دبیری ادبیات و حقوق دارد ولی کارش کشاورزی است. در توضیح بی‌ارتباط بودن  تحصیلات و شغل اش می‌گوید که امیدوار بوده‌است که بالاخره جایی کاری پیدا کند ولی چون از استخدام خبری نبوده‌، به کشاورزی روی آورده‌است. سهیل درباره جنبه‌های واقعی زندگی در آق‌قلعه به‌دور از تبلیغات رسانه‌ای توضیح می‌دهد.

  ماجرای بدون دخانیات بودن آق‌قلعه چیست؟
در روستای ما مردم از دخانیات، مشروبات الکلی و مواد مخدر مبرا هستند اما نه به‌صورت دستوری بلکه کاملا خودجوش. از وقتی یادم می‌آید وضع به‌ همین منوال بوده‌است. ما در آق‌قلعه بقالی نداریم و بارها پیش آمده که وقتی در محفل‌های‌مان راجع به راه‌اندازی سوپرمارکت حرف می‌زنیم، همه متفق‌القول می‌گویند شرطش این است که سیگار فروختن در آن ممنوع باشد. مردم این‌جا قلباً از دود و دم بدشان می‌آید.

  بدون سوپرمارکت مایحتاج‌تان را از کجا تهیه می‌کنید؟
دوره‌گردهایی هستند که با خودرو به روستا می‌آیند و از آن‌ها خرید می‌کنیم. گاهی هم به روستاها و شهرهای اطراف یا سوپرمارکتی می‌رویم که در پمپ‌بنزینی در یک کیلومتری روستا قرار دارد. البته قبلا یک بقالی داشتیم اما چون صاحب اش برای زندگی به سرعین رفت، تعطیل شد. حالا دیگر شرایط فراهم نیست؛ بعضی‌ها می‌گویند سوپر زدن در روستا به‌صرفه نیست و بعضی‌های دیگر به این کار مایل‌اند اما سرمایه اولیه‌اش را ندارند.

وضعیت روستا ازنظر دیگر امکانات زندگی چطور است؟
امکانات خاصی نداریم؛ یک مسجد، یک مدرسه ابتدایی و یک نانوایی همه امکانات ماست. بچه‌ها برای مقطع راهنمایی و دبیرستان باید به روستای «قشقلاق» بروند و برای درس خواندن در دانشگاه، بین سرعین و اردبیل انتخاب می‌کنند اما انتخاب آسانی نیست. برای آن‌که خودشان را به شهر برسانند، باید روزی دست‌کم ۳۰هزار تومان کرایه خودرو بدهند. زمستان‌ها این‌جا بسیار سرد و جاده راهبندان می‌شود به‌طوری که برای بیرون رفتن از روستا ماشین گیر نمی‌آید. با این وضع و با توجه به شرایط مالی اهالی، بیشتر بچه‌ها ترجیح می‌دهند مشغول کشاورزی و دامداری شوند. ما در آق‌قلعه مرکز بهداشت هم نداریم.

با این وصف ،جوان‌ها در روستا می‌مانند یا به شهر مهاجرت می‌کنند؟
نه‌تنها در روستا که در شهر هم ازنظر کاری افق روشنی وجود ندارد. جوان تحصیل‌کرده با هزار امید و آرزو می‌رود شهر، با پول فروش گاو و گوسفندهای پدرش مستأجر می‌شود و بعد از مدتی دست ‌از پا درازتر برمی‌گردد به روستا. خب این‌جا هم زندگی ثبات ندارد. یک‌روز خشکسالی است؛ یک‌روز سرما می‌زند به محصولات کشاورزی، یک‌روز دام‌هایت از مریضی می‌میرند.

  فشارهای اقتصادی، چطور حریف زندگی مشترک جوان‌ها نشده و آق‌قلعه بدون طلاق باقی مانده‌است؟
ما مردم قانعی داریم که با هم مدارا می‌کنند. این را فقط من نمی‌گویم، از مردم شهرها و روستاهای اطراف هم اگر بپرسید، اهالی آق‌قلعه را به نجابت، آرام بودن و سربه‌زیری می‌شناسند. زن‌وشوهرها هم با هم کنار می‌آیند و مشکلات‌شان را با گفت‌وگو و کمک گرفتن از ریش‌سفیدها حل می‌کنند. ازطرفی شما می‌دانید که طلاق و خیانت از دلایل اصلی طلاق است. در آق‌قلعه، همان‌طور که گفتم، از اعتیاد خبری نیست. خیانت هم در روستای ما وجود ندارد چون هم مردم نجیبی داریم و هم این‌جا همه یکدیگر را می‌شناسند.

  قبیح بودن طلاق در روستای شما باعث فشار اجتماعی نمی‌شود؟ شاید کسانی قصد جدایی داشته‌باشند ولی به‌دلیل شهرت روستا به بدون طلاق بودن و حرف مردم، به‌ زندگی مشترک‌شان ادامه بدهند.
کسی که در زندگی به جایی برسد که طلاق تنها راهکارش باشد، از حرف و نگاه مردم نمی‌ترسد. مسئله، بیشتر به ویژگی‌های شخصیتی مردم برمی‌گردد تا فشار اجتماعی. به‌علاوه معمولا در همه روستاها آمار طلاق نسبت به شهرها کمتر است.

  یکی دیگر از دلایل شهرت آق‌قلعه ادعایی است که گفته می‌شود در این روستا هیچ بیکاری وجود ندارد. کمی هم در این‌باره توضیح بدهید.
در هیچ روستایی کسی بیکار نمی‌ماند؛ یکی می‌رود دنبال گاو و گوسفند. یکی کشاورزی می‌کند و یکی به مرغ‌ها دان می‌دهد. مانور دادن روی این موضوع به‌نظرم جنبه شعاری و تبلیغاتی دارد. من که دوتا مدرک کارشناسی دارم و کشاورزی و دامداری می‌کنم، ازنظر خودم بیکار محسوب می‌شوم چون نه گوسفند ربطی به حقوق دارد و نه گندم به ادبیات.

 ما توقع داریم وقتی توجهات به چیزی جلب می‌شود، عایدی هم به‌همراه داشته‌باشد. شما شهرت روستای‌تان و بی‌امکاناتی‌اش را چطور توضیح می‌دهید؟
این موضوع هم برمی‌گردد به رویکرد شعاری داشتن به همه‌چیز؛ مدام تأکید می‌شود که آق‌قلعه روستای بدون اعتیاد و بدون طلاق است اما درنهایت این تشویق‌ها حاصلی برای مردم ندارد. این‌جا جوان‌ها هیچ تفریحی ندارند. آق‌قلعه قبلا قطب تولید سیب‌زمینی بود اما الان به‌دلیل کم‌آبی، محصول بسیار کم و زندگی مردم مشکل شده‌است. کمبودها به روستای ما هم محدود نمی‌شود. سرعین که یک شهر گردشگری است و بعد از مشهد از نظر تعداد هتل‌ دومین رتبه را در کشور دارد، یک بیمارستان ندارد.

نقش پررنگ ریش‌سفیدها در زندگی مردم روستا

«فیروزه اخوان»، ۵۰ساله است و خانه‌دار. خانم اخوان تحلیلش را درباره حسن‌شهرت آق‌قلعه به بدون طلاق و دخانیات بودن، این‌طور بیان می‌کند: «مردم دهات ما از قدیم به ریش‌سفیدها خیلی اهمیت می‌‎دادند و حرف آن‌ها برای همه حجت است. درباره نبود دخانیات در روستا هم حرف بزرگ‌ترها تأثیرگذار بوده‌است؛ البته من نمی‌گویم هیچ‌کس در آق‌قلعه سیگار نمی‌کشد اما در جمع این کار را نمی‌کنند که ریش‌سفیدها ناراحت نشوند و برای جوان‌ترها بدآموزی نداشته‌باشد». تأثیر ریش‌سفیدها بر طلاق، از جنبه پادرمیانی برای حل مشکلات زوجین است. خانم اخوان می‌گوید: «خب نمی‌شود گفت تا حالا هیچ طلاقی در آق‌قلعه نداشتیم. زوج‌های انگشت‌شماری بوده‌اند که از هم جدا شدند ولی در همه‌شان یکی از طرفین، از بیرون روستا بوده‌است. خب ما هم از دهات‌های دیگر عروس می‌آوریم و هم به ده‌های دیگر عروس می‌دهیم و به‌ندرت پیش می‌آید که این زوج‌ها از هم جدا شوند ولی در زوج‌هایی که هردوی‌شان مال آق‌قلعه‌اند، طلاق نداریم. دلیل اش هم این است که ما درباره هم شناخت کاملی داریم. دختر و پسر از یک طبقه‌اند. شرایط خانوادگی و فرهنگی مشابهی دارند وبه اصطلاح هم‌کفو هستند. اگر هم مشکلی در زندگی‌شان پیش بیاید، ریش‌سفیدها پادرمیانی می‌کنند. به‌علاوه ما ازدواج را آسان می‌گیریم و برای داماد شرایط بلندبالایی تعیین نمی‌کنیم. مهریه دخترها بیشتر ۱۴سکه به‌نیت ۱۴معصوم است و به تازگی بعضی‌ها ۱۵۰سکه تعیین می‌کنند اما رسم خانه و ماشین دادن نداریم». بدون طلاق بودن آق‌قلعه، وجوه پنهانی هم دارد که از چشم خیلی‌ها دور مانده‌است و در مطالب تبلیغی درباره این روستا حرفی از آن زده نمی‌شود. خانم اخوان ادامه می‌دهد: «خیلی‌ها اگر در زندگی‌شان مشکلی داشته‌باشند، به‌خاطر بچه‌های‌شان می‌مانند که زیر دست پدر/مادرخوانده بزرگ نشود. همان تک‌وتوک افرادی که جدا شده‌اند هم با کس دیگری ازدواج نکرده‌اند چون همه همدیگر را می‌شناسند و می‌گویند اگر این آدم از فلانی جدا شد، به من هم وفا نمی‌کند».

برخوردار از فرهنگ غنی، محروم از حقوق ابتدایی

«عرفان اعلایی‌پور»، ۲۱ساله است و حقوق می‌خواند. عرفان، بر بدون دخانیات و طلاق بودن آق‌قلعه صحه می‌گذارد ولی می‌گوید که  شهرت روستا برای اهالی امکانات و امتیازی به‌دنبال نداشته‌است: «روستای ما از نظر امکانات فقیر است. وضعیت اینترنت آن‌قدر بد است که موقع امتحانات مجازی باید به سرعین یا اردبیل برویم. برای ورزش و تفریح کردن هم همین‌طور چون در آق‌قلعه سالن ورزشی نداریم. مدت‌ها پیش تصمیم گرفتند روستا را آسفالت کنند ولی فقط نصفش آسفالت شد و بقیه را رها کردند به امان خدا. بعد از زلزله اردبیل به چند خانوار تلفن ثابت دادند اما از آن موقع تا حالا که این‌همه جمعیت به روستا اضافه شده‌است، هیچ خبری از خط تلفن جدید نیست. بارها نامه نوشته‌ایم و حتی از مخابرات استان پیگیری کرده‌ایم ولی بی‌نتیجه؛ می‌گویند کابل نداریم! روستای ما طبیعت فوق‌العاده‌ای دارد و گردشگر هم زیاد می‌آید اما رویش سرمایه‌گذاری نمی‌شود. تلفن همراه خیلی جاها آنتن نمی‌دهد، اقامتگاه نداریم، خب مسافران در آق‌قلعه نمی‌مانند و فقط برای گشتن به این‌جا می‌آیند. همه این‌ها درحالی است که روستای ما خیلی شناخته‌شده است. در تلویزیون چندبار گزارش آق‌قلعه را پخش کرده‌اند ولی تا حالا پیش نیامده‌است که مسئولان بگویند حالا که چنین روستایی هست، سری به آن بزنیم و ببینیم کمبودی و مشکلی هم دارد یا خیر». نکته‌ای که عرفان به آن اشاره می‌کند، در حرف‌های سهیل هم بسیار پررنگ بود. همه تأکیدها روی آق‌قلعه به تعریف و تمجید از آن محدود می‌شود و کسی درباره چند و چون زندگی در این روستا حرفی نمی‌زند. عرفان می‌گوید: «من شخصا روستا را به‌دلیل طبیعت بکر و فرهنگ غنی‌اش به شهر ترجیح می‌دهم اما لازم است که ازنظر امکانات به آق‌قلعه توجه شود. خیلی از جوان‌های تحصیل‌کرده از آق‌قلعه مهاجرت می‌کنند. من هم بعد از تمام شدن درسم در روستا شرایط کاری ندارم و باید به شهر بروم».

منبع:ایسنا

کرمانشاه در زمستان هم دیدنی است

فرقی نمی کند تابستان باشد یا زمستان، بهار یا پاییز. در هر فصلی از سال که پایتان را به این سرزمین چهار فصل بگذارید زیبایی های چشم نواز و شگفت انگیزی را خواهید دید.

اگر در فصل گرم گذرتان به کرمانشاه می افتد، شهرستانهای شرقی استان بهترین انتخاب هستند که در کنار تاریخ کهن شان، آب و هوایی بی نظیر و مطبوع دارند که خنکای نسیم آن در گرمای تابستان بر دل گردشگران می نشیند.

برای گردشگرانی هم که کرمانشاه را در پاییز و بهار به عنوان مقصد خود انتخاب کرده اند، دو باغ شهر صحنه و هرسین و روستاهای پلکانی اورامانات با باغ های گردو و انار بهترین انتخاب است که طبیعتی رویایی و سحرانگیز را در این دو فصل برای بازدیدکنندگان به رخ می کشند.

و اما خیلی ها احتمالا این تصور را داشته باشند که در استان کوهستانی کرمانشاه، فصل زمستان با روزهایی سرد و استخوان سوز همراه باشد، اما اینطورها هم نیست.

شاید برای بسیاری از گردشگرانی که در فصل زمستان به کرمانشاه سفر نکرده اند، جالب باشد که بدانند در این سرزمین کوچک اما پر از تنوع اقلیمی، شهرستان هایی وجود دارند که در فصل سرد سال آب و هوایی معتدل و بهاری دارند و بهترین مکان برای گذراندن یک تعطیلات زمستانی خاطره انگیز هستند.

عجیب، اما واقعی است که در کرمانشاه تنوع اقلیمی بگونه ای است که وقتی در یک شهر برف و بوران زمستانی غوغا می کند، در کمتر از ۶۰ کیلومتر آنطرف تر شهری است که مردمش آب و هوایی لطیف و بهاری را تجربه می کنند.

آنطور که معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی استان کرمانشاه می گوید، کرمانشاه از معدود مناطقی است که چنین تنوع آب و هوایی خاصی را در فصول مختلف سال دارد.

علی صابر در گفت و گو با ایسنا ادامه می دهد: وقتی در فصل سرد سال در شهرستانهای شرقی استان مانند کنگاور و سنقر زمستانی سخت و برفی را پشت سر می گذاریم، در همان زمان در شهرستان های غربی مانند قصرشیرین، سرپلذهاب و گیلانغرب آب و هوایی بهاری حاکم است.

وی از این تنوع آب و هوایی به عنوان یک قابلیت مهم گردشگری یاد می کند که کمتر جایی از آن برخوردار است و اضافه می کند: این نوع از شرایط آب و هوایی برای استان ما نوعی جاذبه طبیعی است و می توانیم از این ظرفیت برای حضور گردشگران استفاده کنیم.

معاون گردشگری استان ادامه می دهد: صعودهای زمستانی در قلل جوان و مرتفع، آبشار یخ زده بدر و پریشان در سنقر و کلیایی، چشمه های آب گرم هرسین، مناطق زیبای اورامانات جهانی شده، پاراگلایدر سواری در ویس قرنی، بازدید از مناطق برفگیر و … هم از تفریحات زمستانی هستند که می توان در این فصل در شهرستان های شرقی و تا حدودی در اورامانات انجام داد.

وی با بیان اینکه در کرمانشاه آش های مختلفی در زمستان پخت می شود که می توان یک جشنواره آش را برای آن برگزار کرد، می گوید: دیدن جاذبه های فراوان محور تاریخی ساسانی، نخلستان های سرسبز و … را نیز در مناطق گرمسیری غرب استان در این فصل می توان دید.

صابر اظهار امیدواری می کند با فروکش شدن بیماری کرونا بتوان برای جذب گردشگر زمستانی به استان برنامه ریزی خوبی کرد.

در خاتمه باید گفت، علیرغم همه ظرفیت هایی که برای گردشگری زمستانی در کرمانشاه داریم، اما طی سال‌های گذشته آنطور که باید وشاید به این ظرفیت پرداخته نشده و نتوانسته ایم در این حوزه گردشگران زیادی را جذب کنیم.

درحالی که در این فصل بسیاری از گردشگران از مناطق شمالی و کوهستانی کشور راه دشواری را تا جنوب در پیش می گیرند تا آب و هوایی لطیف را تجربه کنند، چرا نباید ظرفیت های کرمانشاه که فاصله نزدیک تری با آنها دارد را نشان ندهیم تا به یک مقصد گردشگری زمستانی تبدیل شویم.

منبع:ایسنا

دور دنیـا در ۲۴ سال! | خاطرات مارکوپولوی وطنی را اینجا بخوانید

«به روایت تاریخ، اسناد و کتاب‌های به جا مانده از روزگاران قدیم حدود ۸ قرن پیش تاجری به نام «مارکوپولو» از آن سوی دنیا بار سفر بست و پس از ۲۴ سال سیاحت و تجارت در اعماق آسیای میانه و چین

همشهری آنلاین _ پریسا نوری: در بازگشت به زادگاهش «ونیز» قصه سفرهای عجیب و غریبش را در قالب سفرنامه‌ به رشته تحریر درآورد. حالا پس از گذشت قرن‌ها در این سوی دنیا و همین تهران خودمان، جهانگرد خوش‌ذوقی در طول ۲۴ سال به ۴۵ کشور جهان سفر کرده و روایت سفرهایش را در چند جلد کتاب جذاب و خواندنی با مخاطبانش سهیم شده است. «منصور ضابطیان» در این کتاب‌ها شرح سفرهایش را جوری با جزئیات تعریف کرده که با اندکی قوه تخیل می‌توانید همراه او صبح قهوه‌تان را در یکی از کافه‌های استانبول بنوشید و شب آسمان زیبای پاریس را از کنار برج ایفل تماشا کنید. با مارکوپولوی وطنی درباره نقاط قوت، ضعف و اشتراکات شهرهای مختلف دنیا با تهران گفت‌وگو کرده است.

  • گردهمایی شاعران ایرانی در «دوشنبه»

در «دوشنبه» تاجیکستان احساس غریبگی نمی‌کنی. خیابان‌های این شهر به نام شاعران ایرانی است. یک مکانی دارند به نام «اتفاق نویسندگان» که شاعران دور هم جمع می‌شوند و در آنجا مجسمه‌های سعدی، حافظ، خیام، فردوسی و خیلی از شاعران پارسی‌گوی را می‌بینی. خلاصه در این شهر روح ایرانی جریان دارد.

  • آغاز راه، سفر زمینی به استانبول

سال ۱۳۷۶ دانشجوی رشته سینما بودم. سفر جزو اولویت‌هایم نبود. چون فکر نمی‌کردم پولم به سفر خارجی برسد. در واقع نه درآمدم آنقدر زیاد بود و نه وقت چندانی داشتم که به سفر خارجی فکر کنم ولی به واسطه دوستی که تشویقم کرد به سفر زمینی برویم که هزینه‌اش کمتر است، با اتوبوس به استانبول رفتیم و از آن زمان، سفر بخش جدانشدنی از زندگی‌ام شد.
استانبول پر از کافه و رستوران شیک و مدرن و سینماهای مجهز بود و همه اینها برای جوانی که از تهران دهه ۷۰ آمده بود تازگی داشت. چون آن زمان در تهران از این خبرها نبود. سفرمان زمینی بود. تمیزی پمپ بنزین‌ها و تفاوت کیفیت غذای رستوران‌های بین راهی در ایران و ترکیه هم کاملاً ملموس بود. البته در این ۲۰ و اندی سال تهران خیلی تغییر کرده و شاید بتوان گفت اکنون از نظر این امکانات چیزی از استانبول کم ندارد.

  • سفر در زمان با خانه‌های ۲۵۰ ساله

پاریس از نظر داشته‌های فرهنگی و هنری اصلاً قابل مقایسه با تهران نیست. گوشه گوشه این شهر یک اثر هنری است. در هر گوشه پاریس نمادی وجود دارد که قدمت و فرهنگ این شهر را به رخ تو می‌کشد و در واقع یک «شهرموزه» است. در پاریس خانه‌های مسکونی با قدمت ۲۵۰ ساله را می‌بینی که سرپاست و نمای ساختمان را مثل قدیم حفظ کرده‌اند. فقط داخلش را مدرن کرده‌اند و در آن زندگی می‌کنند. وقتی به این محله‌ها قدم می‌گذاری انگار به ۲۵۰ سال پیش سفر کرده‌ای. ولی در تهران ما چنین ‌خانه‌ها و محله‌هایی نداریم.

 

  • خانه‌های اشتراکی بارسلون به کمکم آمد

بارسلون جزو زیباترین شهرهای گردشگری اروپاست؛ یک شهر ساحلی و بندری که در آن نخستین بار با مفهومی به نام‌هاستل (خانه‌ها و اقامتگاه‌های اشتراکی) آشنا شدم. وجود این اقامتگاه‌ها به من که دانشجو بودم و پول چندانی برای اجاره خانه نداشتم کمک کرد.

  •  در نیویورک گم نمی‌شوی!

نیویورک ۱۱ برابر تهران و به تنهایی از بسیاری از کشورهای جهان بزرگ‌تر است. اما حتی اگر برای نخستین بار به این ابرشهر بروی، محال است گم شوی. چون خیابان‌های عمودی با اعداد و خیابان‌های افقی با حروف انگلیسی نامگذاری شده و نشانی خیابان‌ها برخلاف تهران به قدری سرراست و کوتاه است که به راحتی می‌توانی از این طرف به آن طرف بروی. مثلاً وقتی به تاکسی می‌گویی که می‌روم خیابان ۸ تقاطع f بی‌هیچ دردسری تو را به مقصد می‌رساند.

  • تنوع اکوسیستم در لس‌آنجلس

لس انجلس شهر عجیبی است. اصلاً شبیه تهران یا هیچ جای دنیا نیست. از بالا که به این شهر نگاه می‌کنی یک بخش آن دریاست، یک جایش ساحل، قسمتی از آن جنگل و تپه و کوه. همه اینها زیرمجموعه یک شهر است. خیلی کم پیش می‌آید به شهری بروی که همه اینها را کنار هم داشته باشد.

  • مراکش مرا به یاد تهران انداخت

یکی از شهرهایی که مرا یاد تهران انداخت، شهر مراکش در کشور مراکش بود. کمتر شهری را دیده بودم که روی سطح صاف باشد و چشم‌اندازش کوه باشد. ترافیک مراکش و روابط شهری‌اش هم خیلی شبیه تهران بود. آنجا هم راننده‌های تاکسی‌ خیلی با هم دعوا می‌کردند و…

  • خواستم کوبای «فیدل» و «چه» را تجربه کنم

همین که متوجه شدم درهای کشور کوبا به روی دنیا باز شده است به این کشور سفر کردم. می‌خواستم فضای کوبایی که هنوز روح «فیدل» با همه‌ کهنسالی‌اش در آن حضور دارد و «چه» قهرمان رؤیاهایش است را ببینم. در این کشور خبری از مدرنیسم نبود و وقتی در خیابان‌هایش قدم می‌زدی احساس می‌کردی به یک دوره تاریخی دیگر وارد شده‌ای. ماشین‌های عظیم الجثه آمریکایی که از سال‌های دور مانده بود و ساختمان‌های قدیمی و…

  • آمستردام، برخلاف تهران شهر دوچرخه‌هاست

آمستردام شهر دوچرخه‌هاست و در این شهر بیشتر از ماشین، دوچرخه می‌بینی. شما با یک دوچرخه به همه جای شهر می‌توانی بروی. بدون اینکه نیاز به ماشین داشته باشی. درست است که در تهران چند سالی است مدیریت شهری قصد دارد دوچرخه‌سواری را جا بیندازد ولی تهران با توجه به پستی‌ها و بلندی‌هایی که دارد، چندان مناسب دوچرخه‌سواری نیست.

  • در امارات دم نمی‌کشی!

بعد از ترکیه به امارات رفتم. ولی این کشور را دوست نداشتم. چون من عاشق پیاده‌روی و پرسه زدن بی‌هدف در شهر هستم. دلم می‌خواهد در کوچه‌پسکوچه‌های شهر گم شوم، در کافه‌ دنجی قهوه‌ای بخورم، با مردم گپ بزنم و به اصطلاح در شهر دم بکشم… اما با شهری مثل دبی که همه چیز لاکچری و لوکس است و مسیرها جوری است که حتماً باید با ماشین رفت‌وآمد کنی نتوانستم ارتباط برقرار کنم. در دبی محله‌های هویت‌دار مثل لاله‌زار و عودلاجان پیدا نمی‌کنی. البته بافت قدیمی دارد ولی هم قابل دسترس نیست و هم اگر خودت را به دردسر بیندازی و پیدایشان کنی چنگی به دل نمی‌زنند.

  • ویتنام، آلوده‌تر از تهران

این مثل a که «عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد» را در یکی دو سال اخیر انگار برای ویتنام گفته‌اند؛ کشوری که آلودگی هوا در آن بیداد می‌کند و از این نظر دست تهران را از پشت بسته. به همین دلیل این ماسکی که ما از ۲ سال پیش می‌زنیم، ساکنان ویتنام همیشه می‌زنند. از وقتی کرونا دنیا را در سیطره خود درآورد تا مردم‌دوزاری‌شان بیفتد که این ویروس موذی از راه تنفس منتقل می‌شود و ماسک زدن را جدی بگیرند کلی تلفات دادند. اما این کشور کمترین آمار ابتلا به این بیماری را داشت.

  • مخروبه‌های تاریخی ناپل

یکی از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین شهرهای ایتالیا ناپل است. ناپل از یک نظر شبیه برخی شهرهای قدیمی ماست. این شهر پر از ساختمان‌های چند صد ساله است که مخروبه و رها شده‌اند. چون هزینه بازسازی آنها بسیار زیاد است. البته در تهران ساختمان چند صد ساله کم داریم اما اگر هم باشد معمولاً مخروبه رها شده.

  • ترافیک سنگین استانبول

اگر در ترافیک و شلوغی تهران کلافه شده‌اید بد نیست بدانید در دنیا شهرهایی وجود دارند که ترافیک و آلودگی‌اش به مراتب بیشتر از تهران است. مثلاً همین استانبول که حالا بسیاری افراد در آن خانه می‌خرند که زندگی کنند یک ساعت‌هایی ترافیکش دیوانه‌ات می‌کند. پاریس هم ترافیک بسیار سنگینی دارد.

متولد و بزرگ شده میدان ۷۳ نارمک هستم. مدتی در میدان ۶۶ زندگی کرده‌ام و حالا هم ساکن خیابان الوند در منطقه ۶ هستم.

 

  • در ایتالیا کشک و بادمجان پختم

وقتی تعداد سفرنامه‌هایی که می‌نویسی زیاد می‌شود ممکن است به تکرار بیفتی. به همین دلیل باید یک موضوع دیگر برای نوشتن سفرنامه پیدا کنی. کتاب «سه رنگ» تجربه‌های غذایی من در ایتالیاست. ایتالیا تنوع غذایی بسیاری دارد و در همه جای دنیا می‌توانی غذای ایتالیایی پیدا کنی. به همین دلیل تصمیم گرفتم تجربه غذای ایرانی را در ایتالیا به اشتراک بگذاریم. برای خانواده‌ای که از دوستان بودند «کشک و بادمجان» پختم که خیلی خوششان آمد.

  • اگر شهردار تهران شوم…

اگر دستم باز باشد با فرهنگسازی‌کاری می‌کنم که مردم شهر را از خودشان بدانند و نسبت به آن غریبگی نکنند. وقتی شهر را از خود بدانند در آن زباله نمی‌ریزند، آن را آلوده نمی‌کنند و خیلی از مشکلات خود به خود حل می‌شود. برای باز کردن گره کور ترافیک و آلودگی هوا هم با کمک کارشناسان و اهل فن حتماً برنامه‌ریزی می‌کنم. زمانی شهرداری ایده‌ای داشت و می‌گفت روزهای تعطیل مردم را به فرهنگسراها وسراهای محله بیاوریم که فیلم ببینند و بعد برایشان از اخلاق بگوییم. من گفتم اگر مردم فیلم ببیند و بازی کنند و کلاَ به آنان خوش بگذرد آنقدر حالشان خوب می‌شود که خودشان اخلاق را رعایت می‌کنند. این بداخلاقی‌ها که گاهی از مردم می‌بینید برای این است که حالشان خوب نیست و عصبانی هستند.

  • اون کچله کــــــو!

ایتالیایی‌ها هم مثل ما ایرانی‌ها عادت دارند کمی در زندگی همدیگر سرک بکشند. یادم است در یکی از کوچه‌پسکوچه‌های شهر ناپل همراه ۳ دوست خانه‌ای اجاره کرده بودیم. همسایه روبه‌رویی ما یک مادر و دختر سالمند و میانسال بودند. از همان روز اول سکونت ما در آن خانه آنها از روی بالکن ما را رصد می‌کردند و به اصطلاح زاغ سیاهمان را چوب می‌زدند. فردا صبح من برای انجام کاری، تنها بیرون رفتم و آن ۳ دوستم هم با هم رفته بودند. ظهر که آنها برگشته بودند خانم مسن پرسید بود: «پس اون کچله کو! ‌» این موضوع برایم جالب و خوشایند بود که حتی در این شهر غریب یکی حواسش به آدم هست.

منبع:همشهری