نوشته‌ها

قلعه‌های اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: در ارتباط با جنبش اسماعیلیه و قیام و حضور آن‌ها در قهستان قلعه ‌دره جایگاه مهم و قابل ملاحظه‌ای داشته است؛ به گونه‌ای که در کتاب‌های جهانگشای جوینی، جامع‌التواریخ، حبیب‌السیر، طبقات ناصری، راحهالصدور، الکامل و تاریخ سیستان ضمن اشاره به رویدادهای منطقه بر اهمیت و نقش تعیین‌کننده قلعه‌ها و به‌ خصوص قلعه ‌دره تاکید شده است.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: قلعه ‌دره در انتهای جنوب ‌شرقی کوهستان مؤمن‌آباد بیرجند قرار گرفته و به نظر شادروان دکتر فرقانی احتمال دارد وجه تسمیه «دُرُه» به دلیل قرار گرفتن آن روستا بر سر راه سیستان و کرمان باشد که لابد به گمان ایشان تلفظ اولیه آن «دُ رَه» بوده است زیرا راه در این منطقه به ۲ رشته تقسیم می‌شود؛ یک راه پس از عبور از طبس مسینا به شرق ادامه یافت، به هرات می‌رود و رشته دیگر به طرف غرب رفته و پس از عبور از سربیشه و بیرجند به طبس گیلکی می‌رسیده و در آن‌جا به شاهراه اصفهان خراسان می‌پیوسته است.

وی افزود: دُرُه در سال ۴۸۴ هجری قمری به تصرف اسماعیلیان درآمد و آن‌ها با محکم کردن حصار آن توانستند بیش از ۶ ماه در مقابل سلجوقیان مقاومت کنند و با مرگ ملکشاه از مخمصه رهایی یابند.

این پژوهشگر خراسانی تصریح کرد: ورود حسین قائنی و تصرف دُرُه در حقیقت دوره تجدید دعوت اسماعیلیان بود چرا که او اسماعیلیه را ساماندهی کرد و برای نخستین‌ بار در قهستان و در ناحیه دُرُه نزدیک طبس مسینا دست به یک حرکت نظامی زد و راه کاروان‌روی کرمان به قهستان را مورد تهدید و کاروان بزرگی را که از کرمان به قاین می‌رفت، مورد حمله قرار داد.

وی گفت: تصرف قلعه دُرُه و حرکات جسورانه اسماعیلیان باعث وحشت امیر قزل سارغ دست‌نشانده ملکشاه بر قهستان شد و او به اتفاق امیر بهاءالدوله متحد سیستانی خود قلعه دُرُه را محاصره کرد.

این باستان‌شناس خراسانی خاطرنشان کرد: محاصره قلعه دُرُه به دلیل پایمردی اسماعیلیه بیش از ۶ ماه به طول انجامید تا این‌که در سال ۴۸۵ هجری قمری با شنیدن خبر مرگ ملکشاه سپاهیان قزل سارغ متفرق شدند و محاصره پایان یافت و اسماعیلیه بیش از پیش اقتدار یافت. پس از آن قلعه دُرُه در ابتدا و قلعه مؤمن‌آباد در ادامه به عنوان مقام و رزمگاه فدائیان اسماعیلی در نظر گرفته شد.

لباف‌خانیکی افزود: در محدوده روستای دُرُه سه قلعه قدیمی به نام‌های «قلعۀ دُرُه»، «قلعه مسلمانان» و «قلعه کافران» شناسایی شده که هر یک به لحاظ ساختار و کارکرد از ویژگی‌های خاصی برخوردار است.

وی در خصوص شناسایی قلعه بلند آوازه دُرُه گفت: این قلعه با وسعت محدود(حدود ۱۴۰متر مربع) در شمال روستای دره و مشرف بر آن در ارتفاع حدود ۱۵۰ متری و بر دامنه‌ای با شیب تند ساخته شده است. بر گرد آن دیوار نسبتا ضخیمی از سنگ با ملات گل و گچ کشیده شده و ورودی قلعه که سالم‌تر باقی مانده، از سمت غربی به درون راه می‌یابد و در انتهای شمالی آن که مرتفع‌تر است، بقایای برج مدوری مشاهده می‌شود.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی اضافه کرد: انباشت توده‌های سنگ در درون قلعه نشانه‌های وجود فضاهای معماری در این قلعه است اما وسعت محدود و ساختار آن متناسب با توصیف قلعه معروف دره نیست و پراکندگی تعداد کمی سفال دوران معاصر در قلعه، احتمالا آن را در شمار قلعه‌های دفاعی دوران متأخر قرار می‌دهد، کما اینکه یکی از سالمندان آن را قلعه‌ای دفاعی در مقابل تهاجم ترکمن‌ها دانسته و اظهار کرده که قلعه تا حدود ۷۰ سال پیش سالم بوده و شخصی به نام سپهبد احمدی دستور تخریب آن را داده است.

لباف‌خانیکی در مورد قلعه‌های گُرسک اظهار کرد: در سمت جنوب‌ شرقی روستای دُرُه و شمال ‌شرق روستای گُرسک رشته کوهی معروف به شیخ عبدالله قرار دارد. به فاصله حدود یک کیلومتری شرق و شمال ‌شرق روستای کوچک و متروک گرسک منطقه باستانی وسیعی به نام قلعه کوه گُرسک دُرُه بر انتهای یک دره واره گسترده شده و ظاهرا به دلیل تخریب و انهدام دیوارها در هیات ۲ قلعه معروف به قلعه مسلمانان و قلعه کافران باقی مانده که آن‌ها را به تفکیک مرور می‌کنیم.

وی ادامه داد: قلعه مسلمان بر فراز قله صخره‌ای معروف به قوچو(قوچ‌ها) با سنگ لاشه و ملات گل و گچ بنیان گرفته و آن‌چه از آن برجای مانده، بقایای برج، بارو، پنج مخزن آب، کوره آجرپزی، ورودی اصلی بر ضلع جنوبی و ورودی دیگری بر ضلع شرقی است. در ابتدای ورودی شرقی غاری به طول حدود هفت و عرض حدود سه متر درون صخره با ۲ ورودی ایجاد و راه دسترسی به قلعه بر شیب جنوبی در برخی نقاط با تراش سنگ‌ها تجهیز شده است.

این باستان‌شناس عنوان کرد: در بخش شمالی یک راهرو در امتداد شمال به جنوب با اتاق‌هایی در طرفین، حوض ‌انبار و یک تالار ستون‌دار قابل تشخیص است. شمالی‌ترین بخش قلعه مربع شکل و کم وسعت است و بر چهار گوشه آن چهار برج ساخته شده است. در این بخش نیز سازه‌های دفاعی و مخازن آب در ابعاد گوناگون ساخته شده است. در بخش شمالی معماری از تراکم و نظم و نسق بیشتری برخوردار بوده و در شکل‌گیری برخی دیوارها از آجر نیز استفاده شده است.

منبع:ایسنا

درباره قلعه‌های اسماعیلیه با پیشینه‌ای تاریخی و حماسی/۱

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: فرقه اسماعیلیه از بدو ورود به جهان اسلام در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان بسیار تاثیرگذار بوده و همین موضوع در بین مورخان موجب دو قطبی شدن بدخواهان و هواداران آن فرقه شده است.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: جایگاه برجسته و تعیین‌کننده اسماعیلیه در صحنه تاریخ بسیاری از مورخان را به قضاوت در مورد آن‌ها واداشته و البته آگاهی‌های فراوانی گاه غرض‌آلود و گاه جانبدارانه ارائه کرده‌اند، مانند جامع‌التواریخ، الکامل، طبقات ناصری، النقض، جهانگشای جوینی، زبدةالتواریخ، تاریخ اسماعیلیه یا هدایت المؤمنین الطالبین و غیره.

وی ادامه داد: پژوهشگران معاصر نیز با مراجعه به متون و اسناد نویافته توانسته‌اند با رعایت بی‌طرفی چهره واقعی‌تری از آن‌ها ترسیم کنند، مانند مصطفی غالب، فرهاد دفتری، تقی‌زاده، عارف نامر، هاجسن، برنارد لوئیس، لوئی ماسینیون، بارتولد، پطروشفسکی، ایوانف، ادوارد براون، هانری کوربن، استرن، برتلس، پل آمیٍر، هویسنر و غیره.

این پژوهشگر خراسانی خاطرنشان کرد: «حسن صباح» به مثابه نقطه عطف تاریخ اسماعیلیه محسوب می‌شود؛ زیرا شخصیت شگفت‌انگیز، زندگی اسرارآمیز و زاهدمنشانه او که اصول عقاید اسماعیلیه را متحول کرد، موجب شد همه توجهات به او و پایگاه اصلیش «قلعه الموت» معطوف شود.

لباف‌خانیکی افزود: اما قهستان (جنوب خراسان به معنی قناتستان) که در صدر اسلام به عنوان «دروازه خراسان» و «خزانه کرمان» نامیده می‌شد، با پیشینه کهن به دلیل قرار گرفتن بر سر راه تجاری جنوب‌شرق به شمال‌شرق و مرکز ایران همواره مورد توجه حکام وقت بوده است.

وی عنوان کرد: در سال ۲۹۸ ه.ق سامانیان به حکومت صفاریان در قهستان خاتمه دادند و حاکمیت بر آن منطقه را به سیمجوریان واگذاشتند. در آن دوران حضور «نزاریان اسماعیلی» در قهستان چنان گسترش یافت که «ابوسهل منور» آخرین حاکم سیمجوری با قیام اسماعیلیان مواجه شد.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: به اعتقاد «استرن»، نخستین داعی اسماعیلی «ابوعبدالله الخادم» نام داشت که در اواخر قرن سوم ه.ق در نیشابور ظهور کرد و پس از او «ابوسعید الشعرانی» در سال ۳۰۷ ه.ق وارد نیشابور شد.

لباف‌خانیکی ادامه داد: حضور داعیان در خراسان می‌توانست در منطقه قهستان نیز مؤثر باشد. در همان دوره بود که قهستان به عنوان پایگاه اسماعیلیان شرق کشور مطرح شد، اما با ظهور حسن صباح و فتح قلعه الموت، اسماعیلیان وارد دوره‌ای جدید شدند.

وی اظهار کرد: حسن صباح پس از استقرار در الموت و تحکیم مواضع خود دایره نفوذ خود را در سراسر نواحی همجوار گسترش داد. در سال۴۸۴ ه.ق «داعی حسین قائنی» از طرف حسن صباح مأموریت یافت که به زادگاهش قهستان رفته و به تبلیغ بپردازد. مردم ورود حسین قائنی را مغتنم شمردند و توده مردم با اسماعیلیان متحد شدند. هدف از این اتحاد و همبستگی استقلال‌طلبی و رهایی از ظلم و بیدادگری بود که توسط حکام و دست‌نشاندگان خلفای عباسی بر مردم روا داشته می‌شد.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی عنوان کرد: پس از آن و به سرعت طبس، قاین، خور، خوسف، تون، طبس مسینا و اطراف آن به تصرف اسماعیلیان درآمد و داعیان و فدائیان اسماعیلی بر فراز کوه‌های مشرف بر شهرها، آبادی‌ها و راه‌های ارتباطی قائن، طبس، خوسف، نه(نهبندان)، طبس مسینا، جنابد(گناباد)، تون (فردوس) و ترشیز (فیروزآباد) قلعه‌ها بر آوردند و در آن‌ها به تک و پاتک پرداختند.

وی تصریح کرد: اگر چه «ملکشاه سلجوقی» به توصیه «خواجه نظام‌الملک» که از مخالفان سرسخت حسن صباح بود به الموت و قهستان لشکر کشید، اما در هر دو مورد ناموفق ماند و درحقیقت یک قیام آشکار علیه ترکان سلجوقی شکل گرفت.

لباف‌خانیکی گفت: نزاریان اسماعیلی حسن صباح را به عنوان «حجت» پذیرفتند و موقعیت نظامی خود را تثبیت کردند و تا اواسط قرن هفتم ه.ق که مورد هجوم «هلاکو خان مغول» قرار گرفتند و تار و مار شدند، در آن قلعه‌ها از سویی با خلفای عباسی، از سویی با دست‌نشاندگان خلفا، از سویی با سلاطین سلجوقی و خوارزمشاهی و از سوی دیگر با دست‌نشاندگان و ایلخانان مغول می‌جنگیدند.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی اضافه کرد: اکنون ما شاهد خرابه‌ها و بقایای قلعه‌های اسماعیلیه در خراسان هستیم که هریک پیشینه و خاطرات تاریخی و حماسی و نیز ویژگی‌های معماری خاصی دارند.

در بخش‌های بعد به معرفی اجمالی هر یک خواهیم پرداخت.

منبع:ایسنا