اسماعیلیه

درباره قلعه‌های اسماعیلیه با پیشینه‌ای تاریخی و حماسی/۱

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: فرقه اسماعیلیه از بدو ورود به جهان اسلام در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مسلمانان بسیار تاثیرگذار بوده و همین موضوع در بین مورخان موجب دو قطبی شدن بدخواهان و هواداران آن فرقه شده است.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: جایگاه برجسته و تعیین‌کننده اسماعیلیه در صحنه تاریخ بسیاری از مورخان را به قضاوت در مورد آن‌ها واداشته و البته آگاهی‌های فراوانی گاه غرض‌آلود و گاه جانبدارانه ارائه کرده‌اند، مانند جامع‌التواریخ، الکامل، طبقات ناصری، النقض، جهانگشای جوینی، زبدةالتواریخ، تاریخ اسماعیلیه یا هدایت المؤمنین الطالبین و غیره.

وی ادامه داد: پژوهشگران معاصر نیز با مراجعه به متون و اسناد نویافته توانسته‌اند با رعایت بی‌طرفی چهره واقعی‌تری از آن‌ها ترسیم کنند، مانند مصطفی غالب، فرهاد دفتری، تقی‌زاده، عارف نامر، هاجسن، برنارد لوئیس، لوئی ماسینیون، بارتولد، پطروشفسکی، ایوانف، ادوارد براون، هانری کوربن، استرن، برتلس، پل آمیٍر، هویسنر و غیره.

این پژوهشگر خراسانی خاطرنشان کرد: «حسن صباح» به مثابه نقطه عطف تاریخ اسماعیلیه محسوب می‌شود؛ زیرا شخصیت شگفت‌انگیز، زندگی اسرارآمیز و زاهدمنشانه او که اصول عقاید اسماعیلیه را متحول کرد، موجب شد همه توجهات به او و پایگاه اصلیش «قلعه الموت» معطوف شود.

لباف‌خانیکی افزود: اما قهستان (جنوب خراسان به معنی قناتستان) که در صدر اسلام به عنوان «دروازه خراسان» و «خزانه کرمان» نامیده می‌شد، با پیشینه کهن به دلیل قرار گرفتن بر سر راه تجاری جنوب‌شرق به شمال‌شرق و مرکز ایران همواره مورد توجه حکام وقت بوده است.

وی عنوان کرد: در سال ۲۹۸ ه.ق سامانیان به حکومت صفاریان در قهستان خاتمه دادند و حاکمیت بر آن منطقه را به سیمجوریان واگذاشتند. در آن دوران حضور «نزاریان اسماعیلی» در قهستان چنان گسترش یافت که «ابوسهل منور» آخرین حاکم سیمجوری با قیام اسماعیلیان مواجه شد.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: به اعتقاد «استرن»، نخستین داعی اسماعیلی «ابوعبدالله الخادم» نام داشت که در اواخر قرن سوم ه.ق در نیشابور ظهور کرد و پس از او «ابوسعید الشعرانی» در سال ۳۰۷ ه.ق وارد نیشابور شد.

لباف‌خانیکی ادامه داد: حضور داعیان در خراسان می‌توانست در منطقه قهستان نیز مؤثر باشد. در همان دوره بود که قهستان به عنوان پایگاه اسماعیلیان شرق کشور مطرح شد، اما با ظهور حسن صباح و فتح قلعه الموت، اسماعیلیان وارد دوره‌ای جدید شدند.

وی اظهار کرد: حسن صباح پس از استقرار در الموت و تحکیم مواضع خود دایره نفوذ خود را در سراسر نواحی همجوار گسترش داد. در سال۴۸۴ ه.ق «داعی حسین قائنی» از طرف حسن صباح مأموریت یافت که به زادگاهش قهستان رفته و به تبلیغ بپردازد. مردم ورود حسین قائنی را مغتنم شمردند و توده مردم با اسماعیلیان متحد شدند. هدف از این اتحاد و همبستگی استقلال‌طلبی و رهایی از ظلم و بیدادگری بود که توسط حکام و دست‌نشاندگان خلفای عباسی بر مردم روا داشته می‌شد.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی عنوان کرد: پس از آن و به سرعت طبس، قاین، خور، خوسف، تون، طبس مسینا و اطراف آن به تصرف اسماعیلیان درآمد و داعیان و فدائیان اسماعیلی بر فراز کوه‌های مشرف بر شهرها، آبادی‌ها و راه‌های ارتباطی قائن، طبس، خوسف، نه(نهبندان)، طبس مسینا، جنابد(گناباد)، تون (فردوس) و ترشیز (فیروزآباد) قلعه‌ها بر آوردند و در آن‌ها به تک و پاتک پرداختند.

وی تصریح کرد: اگر چه «ملکشاه سلجوقی» به توصیه «خواجه نظام‌الملک» که از مخالفان سرسخت حسن صباح بود به الموت و قهستان لشکر کشید، اما در هر دو مورد ناموفق ماند و درحقیقت یک قیام آشکار علیه ترکان سلجوقی شکل گرفت.

لباف‌خانیکی گفت: نزاریان اسماعیلی حسن صباح را به عنوان «حجت» پذیرفتند و موقعیت نظامی خود را تثبیت کردند و تا اواسط قرن هفتم ه.ق که مورد هجوم «هلاکو خان مغول» قرار گرفتند و تار و مار شدند، در آن قلعه‌ها از سویی با خلفای عباسی، از سویی با دست‌نشاندگان خلفا، از سویی با سلاطین سلجوقی و خوارزمشاهی و از سوی دیگر با دست‌نشاندگان و ایلخانان مغول می‌جنگیدند.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی اضافه کرد: اکنون ما شاهد خرابه‌ها و بقایای قلعه‌های اسماعیلیه در خراسان هستیم که هریک پیشینه و خاطرات تاریخی و حماسی و نیز ویژگی‌های معماری خاصی دارند.

در بخش‌های بعد به معرفی اجمالی هر یک خواهیم پرداخت.

منبع:ایسنا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *