نوشته‌ها

لطمه باستان‌شناسی ایران از کرونا و تحریم

رییس پژوهشکده باستان‌شناسی از لطمه‌های زیادی که باستان‌شناسی ایران از ویروس کرونا و تحریم متحمل شده است، سخن گفت.

به گزارش ایسنا،  محمد مرتضایی در گردهمایی باستان‌شناسان جوان گفت: در روزگاری که همه‌گیری کووید- 19 نزدیک به سه سال است زندگی بشر را در کره خاکی دستخوش تغییرات عمده‌ای کرده و هر روز سویه‌های جدیدی از این بیماری در گوشه‌ای از جهان سر برافراشته و به سرعت عالمگیر می‌شود، ناپایداری دنیا و اهمیت درک زندگی بیشتر خود را نمایان می‌سازد. متأسفانه مطالعات باستان‌شناسی در سالیان اخیر نیز متأثر از این بیماری، لطمات زیادی در ایران و جهان خورده و محدودیت‌های سفر امکان انجام پروژه‌های میدانی را به حداقل کاهش داده است.

او افزود: هر چند نقش کمبود اعتبارات پژوهشی به‌دلیل تحریم‌ها دست کمی از بیماری کووید نداشته، تمام شرایط اعم از اجتماعی و سیاسی و بین‌المللی دست به دست هم داده و منجر به محدودیت‌هایی برای انجام مطالعات باستان‌شناسی شده است.

این باستان‌شناس در ادامه گفت: نزدیک به ۲۰ سال از برگزاری اولین همایش که به همت دوست و همکار گرامی دکتر حمید فهیمی بنیان‌گذاشته شد، می‌گذرد و این همایش در طول این سال‌ها پیشرفت‌های بسیار مهمی در زمینه معرفی ظرفیت‌های باستان‌شناسی ایران و به خصوص باستان‌شناسان جوان ایران به جامعه علمی ایران و جهان داشته و جای بسی مباهات است که امروز باستان‌شناسی ایران و به خصوص نسل جوان آن با بهره‌گیری از دانش روز جهانی توانسته پا به پای باستان‌شناسی در جهان پیشرفت کند و جایگاهی مهم در عرصه جهانی و منطقه‌ای داشته باشد.

رییس پژوهشکده باستان‌شناسی اضافه کرد: به هر روی همایش باستان‌شناسان جوان با ایده‌ای بکر پا به عرصه وجود گذاشت و همانگونه که از نام آن نیز پیداست، عرصه‌ای برای ارائه پژوهش‌های جوانانی است که کمتر امکان عرضه دارند.

او در ادامه به سه رویکردی که باستان‌شناسی ایران در آینده باید آن را به جد پیگیری کنند و سرلوحه فعالیت‌های خود قرار دهند، اشاره کرد و افزود: نخست این‌که برنامه‌ریزی و اجرای پژوهش‌های هدفمند و پرسش‌محور در کشور متأسفانه در یکی دو دهه اخیر به دلیل مشکلات مالی این بخش مهم از باستان‌شناسی ایران که نقش بسیار مهمی در پر کردن خلاء‌های مطالعاتی باستان‌شناسی داشته و کمتر به آن پرداخته شده و با توجه به نقش و جایگاه آن در مطالعات باستان شناسی ایران لزوم پرداختن به آن در سرلوحه برنامه‌ریزان باستان‌شناسی ایران باید قرار گیرد.

این باستان‌شناس دومین مورد را انجام برنامه‌های بررسی و شناسایی به منظور تکمیل نقشه باستان‌شناسی ایران با توجه به اسناد بالادستی و تأکید بالاترین مرجع قانون‌گذاری کشور، یعنی مجلس شورای اسلامی و واگذاری آن به عنوان یک تکلیف قانونی به میراث‌فرهنگی کشور با توجه به توسعه و گسترش فعالیت عمرانی و لزوم پرداختن به نقشه باستان‌شناسی کشور به منظور حفظ آثار تاریخی فرهنگی کشور و صیانت آن‌ها در مقابل اجرای طرح‌های عمرانی و توسعه‌ای کشور برشمرد.

مرتضایی  به چاپ و انتشار نتایج پژوهش‌های باستان‌شناسی در کشور اشاره کرد و افزود: با توجه به این‌که سالانه به طور متوسط حدود ۱۲۰ برنامه بررسی و شناسایی، گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم و گمانه‌زنی به منظور لایه‌نگاری و کاوش در کشور انجام می‌شود، ولی متأسفانه خروجی این برنامه ما نسبت به حجم آن بسیار ناچیز است. با توجه به نقش و جایگاه این بخش در آگاهی‌رسانی به جامعه مخاطب لزوم توجه ویژه به آن لازم و ضروری است.

رییس پژوهشکده باستان‌شناسی گفت: به عنوان چهارمین مورد لزوم توجه به امر آموزش و به‌روزرسانی سرفصل دروس باستان‌شناسی همگام با پیشرفت‌های روز دنیا و بهره‌مندی از مطالعات میان‌رشته‌ای در باستان‌شناسی امری است که باید در بخش آموزش باستان‌شناسی ایران توجه ویژه‌ای به آن شود.

مرتضایی در این گردهمایی از استادان باستان‌شناسی ایران که در چند ماه اخیر آسمانی شده‌اند از جمله رضا مستوفی‌فرد و حمید خطیب شهیدی یاد کرد.

بنا بر گزارش روابط‌عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، علی دارابی ـ قائم مقام وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و معاون میراث‌فرهنگی کشور ـ نیز در همایش باستان‌شناسان جوان، در اهمیت علم باستان‌شناسی سخنانی را مطرح کرد و در ادامه گفت: وقوع انقلاب اسلامی و تغییر در روابط یکی از عرصه‌هایی را که به شدت مورد تأثیر قرار داد عرصه علمی باستان‌شناسی بود. بعد از قطع وابستگی فرهنگی، جامعه باستان‌شناسی ایران در چند دهه فعالیت، جزو گروه‌های سرآمد علمی کشور شد که تحقق شعار بی‌نیازی و قطع وابستگی به خارج از کشور را به اثبات رساند.

او افزود: وابسته نبودن به معنای تمایل نداشتن جامعه فرهنگی و باستان‌شناسی کشور به ارتباط و کار مشترک با گروه‌های علمی خارجی نیست، بلکه آنچه تغییر کرده بی‌نیازی مبنایی است. در عین این‌که می‌دانیم رشد و معرفی یافته‌های این حوزه و قرارگیری آن در چرخه دانش، ارتباطات زمینه‌ای و دوطرفه‌ای با جوامع علمی خارج از کشور را طلب می‌کند.

دارابی همچنین بیان کرد: در این دهه از خوداتکایی جامعه باستان‌شناس کشور، از استادان، متخصصان، به‌ویژه جوانان اندیشمند این حوزه انتظار می‌رود دایره گسترش گرایش‌های میان دانشی حوزه باستان‌شناسی را در لبه مرزهای دانش این حوزه بر پایه مواد فرهنگی موجود در این سرزمین رقم بزنند و با عبور از رویکرد محض در باستان‌شناسی و اتخاذ رویکرد کاربردی، پیوند مؤثرتری بین تلاش و دستاورهای این رشته و نیازهای جامعه امروز در شناخت و بهره‌گیری از منابع فرهنگی‌اش و استحکام بنیان‌های اجتماعی‌اش ایجاد کنند.

معاون میراث‌فرهنگی تاکید کرد: بر خلاف سده گذشته و در ادامه مسیر چند دهه اخیر، نوع رابطه جامعه باستان‌شناسی با دنیای پیرامونش تغییر کند و از تأثیر پذیری جهانی به سمت تأثیرگذاری به‌ویژه در سطح منطقه و در بین کشورهای حوزه فرهنگی ایران تغییر یابد و همگام با حوزه‌های پیش‌رو در عرصه فناوری، از تکنولوژی‌های روز در خدمت شناختِ هدفمند، بهره‌گیری کند تا ضرورت‌ها و نیازهای حفاظتی آثار و یافته‌ها به حداقل برسد.

دارابی همچنین بیان کرد: امیدواریم حضور و هم‌افزایی مؤثر نهادهای علمی و دانشگاهی در کنار پژوهشگاه میراث‌فرهنگی بتواند ایران را به پایگاه علمی باستان‌شناسی منطقه تبدیل کند.

منبع:ایسنا

ضرورت یادگیری فناورانه و بازنگری برنامه‌های باستان‌شناسی

دانشیار گروه باستان‌شناسی دانشگاه مازندران با استناد به یافته‌های یک مطالعه بر بازنگری علمی در برنامه‌ریزی‌های آموزش عالی باستان‌شناسی، توسعه روش‌ها و ابزارهای پژوهش در باستان‌ شناسی، توجه به یادگیری‌های فناورانه تاکید کرد.

به گزارش گروه فرهنگی ایرنا از روابط عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، رحمت عباس‌نژاد سرستی دانشیار گروه باستان‌شناسی دانشگاه مازندران در دومین پنل تخصصی دومین همایش دوسالانه بین‌المللی انجمن علمی باستان‌شناسی ایران به بیان گوشه‌ای از مقاله‌اش «آموزش عالی، یادگیری فناورانه و اشتغال در باستان‌شناسی» پرداخت و گفت: در نظر دارم از طریق بررسی روند تحولات علمی دو رویکرد اصلی در باستان‌ شناسی و مروری بر روش‌ها و ابزارهای پژوهشی، به تحلیل یادگیری فناورانه نسل جدید بپردازم.

او افزود: نتیجه این مطالعه بیانگر آن است که بازنگری علمی در برنامه‌ریزی‌های آموزش عالی باستان‌شناسی، توسعه روش‌ها و ابزارهای پژوهش در باستان‌شناسی، توجه به یادگیری‌های فناورانه، توانمندسازی پژوهشگران در زمینه مهارت‌های فناورانه به‌ویژه دیجیتال و اِعمال مدیریت بر ایجاد رابطه بین نسل‌های پژوهشگر باستان‌ شناسی، ضروری است.

باستان‌شناسی و توسعه پایدار

علیرضا سرداری عضو هیئت‌علمی پژوهشکده باستان‌شناسی نیز در ادامه موضوع «باستان‌شناسی و توسعه پایدار: مطالعات میراث‌فرهنگی و کاوش‌های نجات‌بخشی در ایران» را به بحث نهاد و گفت: در مطالعات باستان‌شناسی نجات‌بخشی و مقوله میراث فرهنگی در معرض خطر، معمولاً پنج عامل مخرب شامل جنگ‌ها، درگیری‌های نظامی و محلی، حفاری‌های قاچاق و غیرمجاز، عملیات کشاورزی، فرسایش و عوامل طبیعی و طرح‌های توسعه و فعالیت‌های عمرانی می‌شود.

او افزود: در این بین، طرح‌ها و پروژه‌های عمرانی که بعد از انقلاب صنعتی در اروپا با رشد سریع فناوری و مکانیزه شدن (ماشینی‌شدن) پدیدار شد، نقش عمده‌ای در تخریب و نابودی میراث فرهنگی و محوطه‌های باستان‌شناسی داشته‌اند.

سرداری با اشاره به اینکه بعد از انقلاب و در سال‌های سخت دوره جنگ نیز تلاش‌هایی توسط باستان‌شناسان و متخصصان میراث‌فرهنگی صورت گرفت افزود: با وجود این، اوایل دهه ۱۳۸۰ بود که با اهتمام مدیریت پژوهشکده باستان‌شناسی و پشتیبانی سازمان میراث‌فرهنگی، رویکردی جدید به مقوله توسعه و حفاظت از محوطه‌های باستان‌شناسی پدیدار شد.

این باستان‌شناس اظهار کرد: چنانکه با تصویب آیین‌نامه بند ج ماده ۱۱۴ برنامه چهارم، نحوه تعامل توسعه با میراث فرهنگی در ایران نسبتاً روشن شد، از این مقطع به بعد با شکل‌گیری و فعالیت «واحد باستان‌شناسی نجات‌بخشی» یا همان «واحد مطالعات طرح‌های عمرانی» در پژوهشکده باستان‌شناسی، با همکاری اداره میراث‌فرهنگی استان‌ها برخی مطالعات و نظارت بر پروژه‌های عمرانی صورت گرفت که البته همراه با ضعف‌ها، قوت‌ها و نقدهایی بوده است.

او افزود: بسیاری از این مطالعات و نظارت‌ها در قالب برنامه‌های بازدید استعلامی، بررسی و شناسایی، کاوش نجات‌بخشی بود و در مواردی منجر به توقف طرح عمرانی نیز شده است.

تغییرات و تخریبات در چشم‌انداز باستانی سرپل ذهاب

سجاد علی‌بیگی استادیار باستان‌شناسی دانشگاه رازی نیز به بیان روند تغییرات و تخریبات در چشم‌انداز باستانی سرپل ذهاب طی چند دهۀ اخیر پرداخت و گفت: سرپل ذهاب به دلیل واقع شدن میان ارتفاعات فلات ایران و دشت‌های واقع در شرق بین‌النهرین و دارا بودن مدارک باستان‌شناختی متعدد از برهم‌کنش‌های این دو منطقه از دیدگاه باستان‌شناسی حائز اهمیت است.

این باستان‌شناس تصریح کرد: بر پایۀ اسناد باستان‌شناختی مربوط به اواخر قرن ۱۹ میلادی تاامروز، محوطه‌های باستانی زیادی در منطقۀ سرپل ذهاب وجود داشته که امروزه یا به کلی از میان رفته یا بخش عمدۀ آنها نابود شده است.

او با اشاره به اینکه از ۱۹۳ محوطۀ باستانی شناسایی شده در بررسی اخیر، تنها چند محوطه در فهرست آثار ملی ثبت شدۀ و از این تعداد تنها حدود ۵ محوطه دارای عرصه و حریم مصوب است افزود: شدت و حدت تخریبات و بازدارنده نبودن مقررات و قوانین باعث شده میراث ملی ما در سرپل‌ذهاب بی پناه‌تر از همیشه بماند.

از زاگرس تا البرز و جهانی شدن نوسنگی

حسن فاضلی نشلی عضو گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران با اشاره به بخشی از مقاله «از زاگرس تا البرز و جهانِی شدن نوسنگی» تصریح کرد: مقاله حاضر به ارزیابی کمی و کیفی بسط و گسترش جوامع نوسنگی در سرتاسر ایران در دو جبهه زاگرس و البرز خواهد پرداخت.

او با بیان اینکه بی‌شک نوسنگی شدن و ورود به دوره روستانشینی یکی از مهمترین مقاطع تاریخ بشر محسوب می‌شود گفت: نه از آن جهت که تحولی شگرف در طرز معیشت مردم صورت گرفته است، بلکه از آن جهت مهم بوده که دوره روستانشینی را باید یک انقلاب اجتماعی و ایدئولوژیکی محسوب کرد که تمام ابعاد وجودی انسان را تحت تآثیر خود قرار داد، لذا بسیار مهم است جایگاه ایران در چنین تحولی چگونه بوده و سهم ایران در یک چنین تحول تاریخی به چه میزان بوده است.

او خاطرنشان کرد: امروزه به مدد پژوهش‌های جدید نسل جدید باستان شناسی در غرب ایران می‌دانیم حدود ۹۸۰۰ تا ۹۶۰۰ قبل از میلاد نخستین کانون‌های نوسنگی شدن در غرب ایران اتفاق افتاده است.

منبع:ایرنا

پژوهش‌های باستان‌شناسی ایرانی‌آلمانی در محوطه ریوی دشت سملقان

طی سال ۱۳۹۴ با تلاش اداره کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری خراسان شمالی بازدیدها و جلسات مختلفی در خصوص نحوه این همکاری‌های بین‌المللی برگزار شد و در اردیبهشت‌ماه سال جاری با حمایت و صدور مجوز پژوهشکده باستان‌شناسی کشور، این پژوهش‌ها آغاز گردید. درروند کاوش‌های باستان‌شناسی در شهرستان مانه و سملقان که در مهروموم‌های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۳ در محوطه تاریخی ریوی انجام شد نتایج چشمگیری از وجود یک محوطه تاریخی بزرگ به دست آمد که از حدود ۹۰۰ پیش از میلاد تا اواخر دوران ساسانی، حدود ۱۵۰۰ سال تداوم استقراری داشته است.

اهمیت محوطه ریوی در این است که وسعت آن در دوران هخامنشی به بیش از ۱۱۰ هکتار رسیده و به نظر می‌رسد یکی از شهرهای مهم دوران هخامنشی در شمال شرق کشور بوده است. بر اساس این پژوهش‌ها، از دوران اشکانی و ساسانی نیز شواهد معماری و باستان‌شناسی مختلفی از محوطه ریوی به دست آمد که نشان از توالی استقراری پس از دوران هخامنشی در محوطه ریوی است. بنابراین با توجه به اهمیت علمی و گردشگری این اثر تاریخی، اداره کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری خراسان شمالی با همکاری موسسه باستان‌شناسی آلمان، برنامه منظمی را تحت عنوان «پروژه باستان‌شناسی ریوی» جهت کاوش و پژوهش‌های باستان‌شناسی به مدت ۱۰ سال برنامه‌ریزی کرد.

با توجه به شواهد باستان‌شناختی، «ریوی» یکی از مهم‌ترین محوطه‌های دوران تاریخی شمال شرق کشور است که پژوهش‌های باستان‌شناسی هدفمند در آن می‌تواند موجب ارتقاء شناخت ما از هویت تاریخی منطقه و رشد صنعت گردشگری در استان شود.

محوطه ریوی

«ریوی» در زبان مردم کرد کُرمانج منطقه به معنای روباه است. علت این نام‌گذاری به این خاطر بوده که بخش‌های وسیعی از این سه تپه درنتیجه فعالیت‌های حفاران غیرمجاز، به‌سان لانه و حفره‌ روباه شده است. تپه‌های سه‌گانه ریوی در راستای شمالی- جنوبی و بافاصله ۳۰۰ تا ۶۰۰ متر از یکدیگر قرار دارند. فعالیت‌های سه کوره آجرپزی و هموار کردن زمین‌ها توسط کشاورزان در فواصل میان این تپه‌ها، آسیب‌های جبران‌ناپذیری به آن وارد آورده است. تپه ریویِ الف در بخش جنوبی محوطه واقع‌شده و حدود ۵۸۱۸ مترمربع مساحت و ۷ متر بلندا دارد. درگذشته در بخش شمالی تپه یک‌راه دسترسی ماشین‌رو به سطح تپه ایجادشده بود که در کنار فعالیت‌های کشاورزی موجب تخریب گسترده و آشکار شدن لایه‌ها و نهشته‌های استقراری و یک بنای خشتی بزرگ در بخش شرقی و جنوبی آن شده بود. تپه ریویِ ب در بخش شمالی محوطه و در فاصله ۶۰۰ متری تپه ریوی الف قرار دارد. مساحت تپه ریوی ب حدود ۳۳۴۶ مترمربع و بلندای آن از سطح زمین‌های اطراف ۵ متر است. متأسفانه در اثر فعالیت‌های کشاورزی و عمرانی یک‌چهارم این تپه (ربع جنوب شرقی آن) کاملاً نابودشده و دیواره‌های بزرگ خشتی و لایه‌ها و نهشته‌های فرهنگی دربرش های آن نمایان شده است. تپه ریویِ ث با ۴۰۰۰ متر مساحت و ۲ متر بلندا در مرکز محوطه و در حدفاصل دو تپه دیگر قرارگرفته است. این تپه هم مانند دو تپه دیگر از آسیب‌های انسانی بی‌بهره نمانده و بخش جنوبی آن در اثر ایجاد جاده میان مزارع تخریب‌شده است.

فعالیت‌های انجام‌شده

تاکنون هشت فصل فعالیت‌های باستان‌شناسی در محوطه تاریخی ریوی انجام‌شده که دو فصل آن توسط کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی صنایع‌دستی و گردشگری استان بود و شش فصل آن به‌صورت مشترک با همکاری موسسه باستان‌شناسی آلمان انجام شد.

شناسایی و معرفی فرهنگ‌های تاریخی منطقه شمال شرق کشور، سامان‌دهی و ایجاد سایت موزه فضای باز در محوطه تاریخی ریوی در راستای رشد صنعت گردشگری استان، فراهم آوردن زمینه مناسب برای تعاملات بین‌المللی علمی و فرهنگی و… ازجمله اهداف فعالیت‌های باستان‌شناسی در محوطه تاریخی ریوی است.

تاکنون ۶۴۲ اثر تاریخی خراسان شمالی در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده که از این تعداد ۵۰۹ اثر تاریخی، ۴۴ اثر طبیعی، ۷۵ اثر ناملموس و ۱۴ اثر منقول تاریخی است.

استان خراسان شمالی با داشتن بیش از ۱۴۰۰ اثر و بنای تاریخی شناسایی‌شده در شمال شرق کشور قرار دارد.

محوطه تاریخی ریوی در سال ۱۳۴۶ در فهرست آثار ملی کشور به شماره ۷۲۰ ثبت‌ شده است.

منبع:میراث آریا

باستان‌شناسی روش‌های جدید را در پیش گرفته است

 رییس هیات مدیره انجمن علمی باستان‌شناسی ایران گفت: باستان‌شناسی، روش‌های جدید از کمک به رشد اقتصادی تا حل مناظرات سیاسی و هویت فرهنگی یک جامعه را در پیش گرفته که می‌تواند وارد عرصه شده و تاثیرگذار باشد.

محمداسماعیل اسماعیلی جلودار روز پنجشنبه در آیین افتتاحیه پنجمین همایش ملی باستان‌شناسی ایران که به صورت مجازی در دانشگاه بیرجند برگزار شد افزود: نمونه‌های بسیار ارزنده‌ای در دنیا می‌توان مثال زد که از ظرفیت‌هایی که در گردشگری یا صنایع دستی وجود دارد، استفاده شده است و متوجه می‌شویم رشته باستان‌شناسی چقدر می‌تواند در زندگی امروزی انسان‌ها تاثیرگذار باشد.

وی بیان کرد: در ایران نیز از این قاعده مستثنی نیستیم و انتظار انجمن علمی باستان‌شناسی و باستان‌شناسان کشور از دستگاه‌های متولی این است که این نگاه‌ها را تغییر دهند و اتفاق جدیدی برای ما باستان‌شناسان رقم زده و به ما اعتماد کنند چراکه نتیجه آن را بدون شک جامعه خواهد دید.

عضو هیات علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه باستان‌شناسی نقش محوری و کلیدی در جوامع دارد گفت: کشور ایران دارای ظرفیت بسیار بالایی است بنابراین باید توجه ویژه‌ای به این مساله داشته باشیم.

وی تصریح کرد: در ارتباط با وضعیت باستان‌شناسی در کشور آنچه مشخص است نگاه نو به این رشته در دانشگاه‌ها آغاز شده که این نگاه می‌تواند به بخش‌های مختلف از ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران کمک کند.

اسماعیلی جلودار افزود: نسل جدیدی از باستان‌شناسان که تشنه یادگیری هستند و با انرژی وارد این رشته می‌شوند، انتظار دارند بسترها برای رشد و بالندگی آنان فراهم باشد و متولیان کشور که بخشی اجرایی هستند هم از این قاعده مستثنی نیستند.

وی گفت: باید برنامه‌ریزان کشور توجه ویژه‌ای به رشته باستان‌شناسی داشته باشند، نگاه خشک و خمود را کنار بگذارند و راه را برای استفاده از تجارب و دانش باستان‌شناسی فراهم کنند.

رییس هیات مدیره انجمن علمی باستان‌شناسی ایران ادامه داد: تغییراتی در دستگاه اجرایی کشور اتفاق افتاده و پیام‌هایی از سوی متولیان جدید در ارتباط با وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به گوش می‌رسد و اگر این پیام‌ها به گونه‌ای باشد که به صورت اجرایی ثمره آن را ببینیم به تبع نگاه همسان و برابر به این سه حوزه و نقش اساسی میراث فرهنگی می‌تواند تغییرات خیلی خوبی را رقم بزند.

وی با تاکید بر اینکه الان وقت تجربه کردن نیست عنوان کرد: سال‌ها پیش برنامه‌ریزی‌های اشتباه مانند طاق بستان و شوش تاوان سنگینی از لحاظ سرمایه مادی و فرهنگی بر پهنه فرهنگی ایران وارد کرده است.

اسماعیلی جلودار گفت: اگر این نگاه را تغییر دهیم و پیش از اینکه اتفاقی بیفتد در مرحله مطالعاتی به باستان‌شناسان اعتماد شود، شاهد این خسران و زیانی که بسیار زیاد است، نخواهیم بود.

وی تصریح کرد: تمامی مباحثی که در بحث پیشرفت، توسعه و سایر موضوعات داریم با نگاه جامع به راحتی می‌توان از کنار آن عبور کرد، امری که متاسفانه اتفاق نیفتاده و از این منظر ما شاهد اتفاقات خیلی بدی هستیم.

استاد دانشگاه افزود: انتظار داریم در این بخش و سایر بخش‌های آموزشی و مدارس توجه ویژه‌ای به نقش باستان‌شناسی در توسعه کشور و ظرفیت‌های هویتی دیده شود در این صورت شاهد رشد و بالندگی و پویایی برای فرهنگ و توسعه کشور خواهیم بود.

وی گفت: در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اتفاقاتی سال‌های گذشته روی داد و باستان‌شناسی در زیرگروه تاریخ دیده شد که اخیرا با تشکیل کارگروه مستقل باستان‌شناسی نوید اتفاقات جدید داده شده و می‌توان با برنامه‌ریزی جدید باستان‌شناسی را به جایگاه خودش بازگرداند.

اسماعیلی جلودار بر لزوم حمایت از صنف باستان‌شناسی و نقش آن تاکید کرد و افزود: باستان‌شناسان در حوزه‌های مختلف می‌توانند وارد شوند که بخش زیادی به صورت عینی می‌توان بیان کرد و بخشی به صورت غیرمستقیم است و به عنوان مثال تشکیلات گردشگری و صنایع دستی اگر بر پایه و قابلیت ماحصل نتایج مطالعات باستان‌شناسی حرکت کند شاهد رشد هماهنگ و برابر در این سه زمینه خواهیم بود.

پنجمین همایش ملی باستان‌شناسی ایران از اردیبهشت سال ۹۹ در دانشگاه بیرجند کلید خورد و از ۲۰ دی سال گذشته تا ۱۹ تیر امسال در مجموع ۱۳۰ مقاله از سراسر کشور به دبیرخانه همایش ارسال شد.

۷۱ مقاله در این همایش پنجم پذیرفته و در کتاب مجموعه مقالات همایش چاپ شده است.

منبع:ایرنا

باستان‌شناسی، روشی برای درک بهتر تغییرات اقلیمی

پاسخ گروهی از مردم‌شناسان، جغرافی‌دانان و زمین‌شناسان در کانادا، فرانسه و آمریکا که در مقاله‌ای که امروز توسط آکادمی ملی علوم منتشر شدو درباره رشته جدیدی به نام «باستان‌شناسی تغییر اقلیم» صحبت می‌کند، مثبت است.

باستان‌شناسی تغییر اقلیم یک علم میان‌رشته‌ای است که با استفاده از داده‌های حاصل از حفاری‌های باستان‌شناسی و سوابق اقلیمی به بررسی چگونگی سازش انسان‌ها با محیط زندگی خود در مواجه با تغییرات اقلیمی مانند گرم شدن هوا پس از آخرین عصر یخبندان در بیش از ۱۰هزار سال پیش می‌پردازد.

آنچه دانشمندان امیدوارند شناسایی کنند، نقاط اوج تغییرات اقلیم در طول تاریخ است که انسان‌ها را وادار به سازماندهی مجدد جوامع خود برای زنده ماندن کرده بود. این موضوع نشان می‌دهد، میزان تنوع فرهنگی که منشا مقاومت انسانی در گذشته بوده است، امروزه هم به همان میزان برای روبه‌رو شدن با تغییرات اقلیمی اهمیت دارد.

باستان‌شناسی تغییر اقلیم ترکیبی از مطالعه شرایط محیطی و اطلاعات باستان‌شناسی است. این روش به ما اجازه می‌دهد تا چالش‌هایی را که انسان‌ها در گذشته با آن روبه‌رو شده‌اند و همین‌طور ترفندهای آنان برای حل این چالش‌ها را شناسایی کنیم؛ هرچند همه آن‌ها موفقیت‌آمیز نبوده‌اند.

برای مثال، نحوه مقابله انسان‌ها با گرمایش سریعی که در ۱۴.۷۰۰ تا ۱۲.۷۰۰ سال پیش رخ داد، می‌تواند به اقلیم‌شناسان کمک کند تا نتایج احتمالی تغییرات اقلیمی در آینده را پیش‌بینی کنند.

به گفته محققان، در طول تاریخ انسان‌ها در سراسر جهان روش‌های مختلفی را برای سازگاری با گرم شدن آب و هوای خود پیدا کرده بودند. در حال حاضر فهم این موضوع به آمادگی ما در آینده کمک می‌کند.

مثلا، روش‌های سنتی کشاورزی که امروزه بسیاری از آن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند، گزینه‌های موثری هستند که می‌توانند برای طراحی مجدد کشاورزی صنعتی مورد استفاده قرار گرفته و باعث پایداری آن در آینده شوند.

و همین‌طور فرهنگ‌های بومی نقش موثری در آموزش نحوه واکنش ما نسبت به تغییرات اقلیم ایفا می‌کنند. به عنوان مثال، در کانادا مردم بومی دانش دقیقی از محیط زیست دارند که برای برنامه‌ریزی یک روند پایدار ضروری است.

کشاورزان بومی در سراسر جهان انواع مختلفی از محصولات را کشت می‌کنند اما همه آن‌ها به تغییرات اقلیمی واکنش مشابه نمی‌دهند. آن‌ها با ایجاد تنوع در کاشتن محصولات‌شان زنجیره غذایی جهان را حفظ می‌کنند و اگر محصولی با موفقیت به مرحله برداشت نرسد، زنجیره غذا به دلیل وجود تنوع پایدار خواهد ماند.

به عنوان مثال، در بخش شمال شرقی آمریکای شمالی، کشاورزی با روشی به نام «سه خواهر» در جریان است. در این روش همواره بر کشت سه محصول ذرت، کدو و لوبیا تاکید شده است.

با استفاده از مدل‌های باستان‌شناسی که برای این نحو کشت وجود دارد، می‌توان به روش‌هایی پایدارتر دست یافت تا سلامت مواد غذایی در سال‌های آینده تامین شود.

منبع:میراث آریا

از شهری که نسوخت تا باورهای مردم محلی و حفاری برای کشف گنج

یک باستان‌شناس معتقد است: باستان‌شناسی نیز مانند سایر حوزه‌ها جدای از مسائل سیاسی نیست در این میان حضور هیات‌های خارجی می‌تواند در معرفی یافته‌ها در عرصه بین‌المللی موثر باشد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، محمدحسین عزیزی خرانقی (باستان‌شناس) دکترای باستان‌شناسی خود را در گرایش پیش از تاریخ ایران از دانشگاه تهران گرفته و اکنون یکی از اعضای هیات علمی پژوهشکده باستان‌شناسی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری است. او مسئول واحد مطالعات طرح‌های عمرانی و نجات بخشی است.

خرانقی بعد از فارغ‌التحصیلی در مقطع کارشناسی ارشد به انجام کارهای میدانی مشغول شد و بیش از ۵۰ فصل کاوش و بررسی چه به عنوان سرپرست یا عضو تیم کاوش را در کارنامه خود ثبت کرده است که البته هیچکدام از آنها کاوش نجات بخشی نبوده است. او دلیل این امر را پیش نیامدن موقعیت برای انجام کاوش نجات بخشی می‌داند.

پیش‌دانشگاهی بود که درسی در مورد باستان‌شناسی در کتاب تاریخ نظرش را جلب کرد. هرچند تمایل داشت در دانشگاه تاریخ بخواند، اما این درس و معلمی که اطلاعاتی درخصوص باستان‌شناسی در اختیار او گذاشت، راهش را تغییر داد. در دانشگاه تهران باستان‌شناسی قبول شد و تا دکترا ادامه داد. در کاوش‌هایی که در دوره آموزشی انجام می‌داد محوطه پیش از تاریخ نصیبش شد و این هم علاقه‌مندی او را به پیش از تاریخ رقم زد.

بیشتر فعالیت‌های او در استان فارس و جنوب ایران متمرکز بوده و کاوش در تپه رحمت آباد استان فارس را یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های خود در عرصه باستان‌شناسی می‌داند. عزیزی خرانقی گفت: در جنوب ایران در بوشهر چند کار میدانی و کاوش داشتم که در دو محوطه مربوط به هزاره پنجم پیش از میلاد معروف به دوره باکون انجام شد. براساس یافته‌های این کاوش‌ها، شواهد استقراری حداقل از هفت هزار سال پیش در سواحل شمالی خلیج فارس بدست آمد. تجاربی از فعالیت در بخش شمال شرقی ایران از کله کوب گرفته تا تپه پهلوان را در کارنامه خود ثبت کرده است.

کاوش‌هایی که خرانقی انجام داده بیشتر در تپه‌های پیش از تاریخ رقم خورده و از نوسنگی تا مفرغ را دربرمی‌گیرد و پنج سال نیز به عنوان مسئول حفاری آموزشی در دشت قزوین در محوطه‌های زاغه، قبرستان و سگزآباد، با گروه باستان‌شناسی دانشگاه تهران همکاری داشته است. در حوزه بررسی نیز در دو شهرستان، انار کرمان و خاتم یزد مطالعاتی انجام داده است. در سال ۱۳۹۹ استان کرمان به عنوان یکی از اولویت‌های پژوهشی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری اعلام و بررسی‌هایی جهت تکمیل نقشه باستان‌شناسی در این استان انجام شد که شهرستان انار توسط عزیزی خرانقی و خانم جمشیدی یگانه بررسی و ۱۲۱ اثر فرهنگی/ تاریخی اعم از محوطه، بنا و بافت‌های تاریخی مربوط به دوره‌های پیش از تاریخ تا دوره قاجار و اوایل پهلوی شناسایی شد. در سال ۱۴۰۰ نیز بخش‌هایی از شهرستان خاتم (هرات، چاهک و ایثار) بررسی شد. در ادامه گفتگوی ایلنا را با محمدحسین عزیزی خرانقی می‌خوانید:

معتقد هستید که کاوش در تپه رحمت‌آباد استان فارس در دهانه دره بلاغی در نزدیکی پاسارگاد یکی از مهم‌ترین فصول کاوش شماست. چرا این کاوش برایتان تا این اندازه اهمیت دارد؟ 

قبل از کاوش در تپه رحمت آباد، کاوش‌ها و پژوهش‌های متعددی از سال‌های ۱۹۲۰.۱۹۳۰ توسط پژوهشگران خارجی و سپس ایرانی در فارس انجام شده بود که قدیمی‌ترین شواهد نوسنگی در فارس را به شش هزارسال قبل از میلاد بازمی‌گرداند، اما کاوش‌هایی رحمت‌آباد منجر به شناسایی شواهد جدید بسیار قدیمی‌تر از دوره نوسنگی بدون سفال و باسفال نسبت به یافته‌های قبل شد. گاهنگاری دوره نوسنگی در فارس تصحیح و حدود هزار سال بر آن افزوده شد. این مهم‌ترین دست آورد من در آغاز پایان‌نامه دکترا بود و همچنان در حال تدوین زوایای مختلف این مطالعات هستیم.

کاوش در تنگه بلاغی یکی از مهم‌ترین کاوش‌های نجات بخشی است که تاکنون در حوزه باستان‌شناسی ایران انجام شده. در آن زمان مرحوم آذرنوش با اعلام فراخوان درصدد جذب باستان‌شناسان ایرانی و خارجی برای انجام کاوش در آن منطقه برآمد. هرچند شما تاکنون در کاوش‌های نجات بخشی حضور نداشتید، اما اکنون به عنوان شخصی که مدیریت بخش مطالعات عمرانی و نجات بخشی پژوهشکده باستان‌شناسی را برعهده گرفته‌اید، آیا می‌توانید از تجربیاتی که حاصل کاوش چندین تیم ایرانی و خارجی و همراهی دوسویه باستان‌شناسان داخلی و خارجی برای کاوش در تنگه بلاغی بود، برای نجات بخشی سایر موارد نیز استفاده کنید؟ 

کاوش در تنگه بلاغی یکی از بهترین نمونه‌های کاوش نجات بخشی در ایران بود که به صورت بین‌المللی برگزار شد. در آن زمان تیم‌های مشترک ایرانی، خارجی از ژاپن گرفته تا آمریکا، فرانسه، آلمان و لهستان در این منطقه حضور داشتند و یافته‌های آن از دوره پارینه سنگی تا سایر دوره‌ها را دربرمی‌گرفت. سرپرستان ایرانی که در این کاوش حضور داشتند عموما به لحاظ علمی و تجربی با سرپرستان خارجی کاوش‌ها برابری می‌کردند. کاوش و خروجی علمی این کاوش نجات بخشی مثال زدنی است. حتی بسیاری از دانشجویان ایرانی به واسطه حضور و آشنایی با تیم‌های خارجی موقف شدند بورس بگیرند و تحصیلاتشان را در خارج از کشور ادامه دهند.

با تغییر شرایط سیاسی و این مهم که دیگر روابط کشور ما با سایر کشورها مانند آن زمان نشد، نتوانستیم شاهد تکرار چنین کاوش‌هایی در سطح بین‌المللی باشیم (هرچند نمی‌توان اثرات مخرب انتقال پژوهشگاه و معاونت میراث فرهنگی به شیراز بر ساختار پژوهش‌های باستان‌شناسی را نادیده گرفت). البته اکنون نیز هیات‌های خارجی برای کاوش به ایران می‌آیند اما تعداد آن‌ها بسیار محدود است. درواقع می‌توان گفت پروژه جدیدی تعریف نشده، آنهایی هم که می‌آیند مانند ایتالیا و آلمان عموما از کشورهایی هستند که به لحاظ سیاسی با ما مشکلی ندارند. باستان‌شناسی نیز مانند سایر حوزه‌ها جدای از مسائل سیاسی نیست. زمانی که روابط ما با برخی از کشورها تغییر می‌کند، شرایط حضور باستان‌شناسان و… نیز بالطبع تغییر خواهد کرد.

کاوش‌های نجات بخشی در ایران به واسطه تعدد پروژه‌های عمرانی با چالش‌های زیادی همراه است. چرا درحالی که در قانون صراحتا ذکر شده که پروژه‌های عمرانی باید استعلام‌های لازم را از میراث‌فرهنگی داشته باشند، چنین امری محقق نمی‌شود؟ 

طبق قانون تمامی پروژه‌های عمرانی می‌بایست در مرحله صفر مطالعاتی، استعلام‌های لازم را از ارگان‌های مربوطه که یکی از آنها میراث فرهنگی است، دریافت نماید ولی متاسفانه ما عموما زمانی وارد پروژه‌ها می‌شویم که کارهای مطالعاتی و گاهی اجرایی آن، آغاز شده یا پیشرفت کرده است و زمان کافی برای انجام پژوهش‌های حوزه میراث فرهنگی، وجود ندارد. شاید بایدعدم تحقق قانون مذکور را در ساختار قدرت در کشور جستجو کرد. به نظر می‌رسد علارغم وجود قوانین روشن در خصوص حمایت از میراث‌فرهنگی، اراده کافی برای آن وجود ندارد و به نظر می‌رسد مسئولین اجرایی یا اعتقاد کافی به میراث فرهنگی نداشته یا عموما چنین مطالعاتی را مخل امور عمرانی می‌دانند، در صورتی که میراث فرهنگی مختص به علاقمندان یا پژوهشگران این حوزه نیست و در واقع متعلق به همه آحاد جامعه است و می‌توان آن را میراث بشری، خارج از مرزهای سیاسی قلمداد کرد.

اکنون که به عنوان مسئول واحد مطالعات طرح‌های عمرانی و نجات بخشی پژوهشکده باستان‌شناسی معرفی شده‌اید آیا برنامه یا سیاست خاصی برای بهره‌گیری از تجربیات گذشته در کاوش‌های نجات بخشی دارید؟ 

پژوهشکده باستان‌شناسی با رصد پروژه‌های عمرانی و استفاده از همکاران استانی شاغل در محل، مراحل پیشرفت پروژه‌های مذکور را پیگیری و اقدامات لازم را در خصوص شروع پژوهش‌های میراث فرهنگی در حوزه طرح‌های عمرانی انجام می‌دهد. مسئول واحد نجات بخشی پژوهشکده نمی‌تواند سیاستی برای حضور باستان‌شناسان خارجی یا اعلام فراخوان داشته باشد. این تصمیمات در سطح کلان انجام می‌شود. ضمن آنکه باید شرایط سیاسی و بین‌المللی در این خصوص فراهم باشد. به هر صورت پژوهشکده باستان‌شناسی تمام تلاش خویش را در بکارگیری افراد شایسته برای انجام پروژه‌های نجات بخشی به کار می‌بندد.

آیا به نظر شما حضور سید عزت‌الله ضرغامی به عنوان وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی می‌تواند راهگشایی برای قدرت یافتن این وزارتخانه باشد؟ 

شخصا شناختی نسبت به آقای ضرغامی ندارم و تنها شناختم به دوره ریاست ایشان در صدا و سیما است. باید دید برنامه‌های وزیر پیشنهادی چیست و اقدامات ایشان در حوزه باستان‌شناسی چه خواهد بود. با توجه به یکدست بودن دولت امیدواریم عملکردها موثر و همکاری بین وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعی دستی در خصوص صیانت از مواریث فرهنگی با دیگر ارگان‌ها بیشتر و بهتر صورت پذیرد.

برخی از باستان‌شناسان معتقد هستند اعضای هیات علمی پژوهشکده باستان‌شناسی سالانه کاوش‌هایی را برای خود کنار می‌گذارند و جایگاهی برای باستان‌شناسان جوان در نظر گرفته نمی‌شود. نظر شما چیست؟ 

پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در آذرماه هر سال هم زمان با هفته پژوهش، کتابچه‌هایی در خصوص عملکرد سالیانه خویش منتشر می‌نماید و عملکرد سالانه پژوهشکده‌های مختلف با آمار و ارقام و جداول و تصاویر مختلف ارائه می‌گردد. با رجوع به آمار منتشر شده پژوهشکده باستان‌شناسی می‌توان تعداد و افرادی که در سال گذشته هر گونه مجوز کار میدانی را از پژوهشکده باستان‌شناسی دریافت کرده‌اند را مشاهده نمود. با توجه به تعداد اعضای هیات علمی و کارشناسان پژوهشکده باستان‌شناسی و میزان مجوزهای صادره شده به راحتی می‌توان دریافت که اکثر مجوزها به پژوهشگران آزاد، اعضا هیات علمی دانشگاه‌ها و همکاران استانی باستان‌شناس داده شده است و تعداد باستان‌شناسان جوان نیز قابل تامل است. از سوی دیگری نگاهی گذرا به مقاله‌های ارائه شده در گردهمایی‌های سالیانه باستان‌شناسی که توسط پژوهشکده باستان‌شناسی برگزار می‌شود، می‌توان دریافت که بخش زیادی از سخنرانی‌های توسط باستان‌شناسان شاغل در خارج از پژوهشکده، انجام می‌شود.

پژوهشکده باستان‌شناسی در گذشته و امروز، تمام تلاش خود را در راستای همکاری هرچه بهتر انجام داده است، ولی شاید بهتر باشد به این نکته توجه نمود که دیگر ارگان‌های پژوهشی به تمامی تعهدات خویش به پژوهشکده عمل ننموده‌اند. در دوره ریاست جدید پژوهشکده نیز فراخوانی اعلام شد که تمام باستان‌شناسان ایرانی سوابق کاری و پژوهشی خویش را به منظور بکارگیری در گروه‌های کاوش هم به عنوان سرپرست و هم عضو ارسال نمایند که تاکنون بیش از صد نفر سوابق خویش را ارسال و در همین زمان کم نیز برخی که صلاحیت کافی را داشته‌اند (این صلاحیت در شورای پژوهشی پژوهشکده مورد بررسی قرار می‌گیرد و آیین‌نامه سرپرستان پژوهش‌های باستان‌شناسی نیز از قبل، تدوین شده است)، به عنوان سرپرست هم پروژه‌های نجات بخشی هم بررسی‌های باستان‌شناختی، مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

در سواحل جنوبی خلیج فارس هر سال شاهد انجام کاوش‌های متعدد در محوطه‌های مختلف هستیم. در این میان هرساله با شیطنت‌هایی نیز درخصوص تغییر نام خلیج فارس روبه رو می‌شویم. این درحالی است که ایران می‌تواند با توسعه کاوش‌های باستان‌شناسی در بخش سواحل شمالی خلیج فارس، حقانیت خود را از طریق علم باستان‌شناسی به اثبات برساندِ اما این مهم کمتر مورد توجه قرار گرفته و همواره سواحل جنوبی کشور به لحاظ انجام کاوش‌های باستان‌شناسی مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند. دلیل این امر چیست؟ 

متاسفانه هر سال شاهد کاوش‌های متعدد در بخش جنوبی خلیج فارس هستیم و کشورهای عربی نیز تنها شرطی که برای محققان و کاوش‌گران آن مناطق می‌گذارند این است که از نام مجعول برای خلیج استفاده کنند. حتا تمام هزینه‌ها و امکانات در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد. با این وجود نه تنها باستان‌شناسان خارجی بلکه ایرانی‌ها نیز در بخش سواحل شمالی خلیج فارس، کاوش‌ها و مطالعات اندکی داشتند. اگر بخواهیم بر سواحل شمالی متمرکز شویم و خوزستان تا بوشهر و هرمزگان و سواحل مکران را مطالعه کنیم قطعا با شواهدی قطعا با شواهد فرهنگی بسیار قدیمی روبرو خواهیم شد که ثابت می‌کند از دوران پارینه سنگی استقرار بدون وقفه در طول سواحل شمالی خلیج فارس وجود داشته است.

باستان‌شناسی در بخش‌های مختلف جنوب کشور بررسی‌های متعدد و کاوش داشته اما یکپارچه نشده است. در بوشهر، خوزستان کاوش‌های خوبی انجام شده اما یکی از مشکلات ما عدم انتشار یافته‌های این کاوش‌هاست. شاید اگر بتوانیم پروژه‌های مشترک با هیات‌های خارجی تعریف کنیم، بهتر بتوان نتایج پژوهش‌ها را در مجامع بین المللی مطرح نمود. بنده علارغم اعتقاد کامل به توجه به منافع ملی، ملی‌گرایی تعصب‌آلود و توهم توطئه در هرگونه ارتباط بین‌اللملی را جایز ندانسته و معتقدم که توجه به قوانین موجود و انتخاب افراد شایسته هم ایرانی و هم خارجی در خصوص انجام فعالیت‌های باستان‌شناسی مشترک در چارچوب تفاهم‌نامه و توافقنامه‌های سختگیرانه، منجر به رشد باستان‌شناسی ایران خواهد شد. بستن درها و عدم ارتباط با مراکز پژوهشی معتبر جهانی، منجر به منزوی شدن هرچه بیشتر ما در عرصه جهانی خواهد شد و کم کم همانگونه که شاهد آن هستیم، تمام مراکز ایرانشناسی تعطیل و مراکزی که بر روی قومیت‌ها تمرکز خاص دارند، تشویق و گسترده خواهند شد که متاسفانه این فرایند سال‌هاست شروع شده است.

شما بررسی باستان‌شناسی بخشی از شهرستان خاتم را انجام دادید. از یافته‌های این بررسی و باورهای مردم محلی بگویید. آیا واقعا شهر سوخته دیگری در این منطقه وجود دارد؟ 

محوطه چاهک در شهر چاهک که در محل به عنوان شهر سوخته نیز مطرح می‌شود، علارغم نظر مردم محلی و باتوجه به شواهد فرهنگی موجود در محوطه، مربوطه به دوره ایلخانی به بعد است. علاوه بر محوطه ساختار قلعه خشتی نیز در کنار این محوطه وجود دارد. هرچند مردم بومی اعتقاد دارند که قدمت این محوطه به دوره هخامنشی بازمی‌گردد و در این منطقه شمشیر تولید می‌شده است. حفاری‌های غیرمجاز زیادی در محوطه انجام شده و شایعات زیادی در خصوص کشف مجسمه‌های طلا، شمشیر، کلاهخود و غیره در منطقه رواج دارد ولی نه در آرشیو میراث فرهنگی یزد و نه دفتر هرات، چنین آثاری که از این محل به دست آمده باشند، وجود ندارد. عموما به هر منطقه‌ای که می‌رویم شاهد آن هستیم که مردم بومی منطقه تصور می‌کنند تپه، قلعه یا سایتی که در منطقه آن‌ها قرار دارد، بسیار قدیمی و مملو از اشیاء است. کوه‌های اطراف شهرستان خاتم مملو از کانسارهای آهن و مس است و قطعا در دوره‌های تاریخی استخراج مس و آهن در آن رواج داشته است. حتا در بخش‌های مختلف سربارهای آهن و مس شناسایی شده که نشان می‌دهد استخراج سنگ آهن وجود داشته، اما با توجه به آنکه سفال یا مواد فرهنگی که ثابت کند متعلق به دوره هخامنشی بوده بدست نیامده، نمی‌توان با یک بررسی این مهم را تصدیق کرد و نیازمند انجام مطالعات میان رشته‌ای است.

بارها شنیده‌ایم که حفاری‌های غیرمجاز در منطقه انجام شده و قطعا سفال و سرباره بدست آمده اما عجیب‌تر آنکه مردم محلی از کشف چیزهای عجیب‌تری حکایت می‌کنند که بعید می‌دانم اصلا وجود داشته باشند. گاها می‌گویند طلا، شمشیر، سپر و… از زیر خاک بیرون آورده‌اند اما من بعید می‌دانم چنین چیزی صحت داشته باشد.

در بخشی از محوطه چاهک لایه‌ای از دورریزهای سفال بدست آمده که نشان از وجود کوره سفالگری دارد. وجود کوره سفالگری و دورریزهای سفال و تلمبار شدن آن‌ها چیز دور از ذهنی نیست اما مردم محلی تصورشان آن است که اینها سرباره‌های مربوط به ذوب آهن است. حتا نامگذاری شهر سوخته بر روی محوطه هم توسط مردم محلی انجام شده درحالی که این منطقه به نام محوطه چاهک ثبت شده است. درواقع هیچ آثاری از سوختگی یا آتش سوزی در محوطه قابل مشاهده نیست.

تحلیل شما از نقشه باستان‌شناسی و روندی که در پیش گرفته چیست؟ 

ترسیم نقشه باستان‌شناسی روند طولانی طی کرده از نقطه‌گذاری روی کالک و نقشه‌های کاغذی گرفته تا اکنون که روی سامانه هوشمند تحت وب جانمایی شده است. ایران کشوری بزرگ و از لحاظ آثار فرهنگی/ تاریخی بسیار غنی است. روستا یا دهستانی نیست که اثر تاریخی نداشته باشد. از این رو شناسایی و جانمایی این آثار نیازمند بودجه هنگفتی است.

در سال‌های گذشته پژوهش‌های زیادی انجام شده که کم کم وارد سامانه نقشه باستان‌شناسی می‌شود اما گمانه‌ها از وجود حدود ۲ میلیون محوطه حکایت دارند که آن هم کلی گویی است و مستند نیست. با این وجود روند موجود به تامین اعتبار کافی بستگی دارد.

اگر اعتبارات تامین و استان‌ها پای کار بیایند این امر سرعت بیشتری می‌گیرد. حتا پژوهشگاه طی مکاتبه‌ای با برخی استان‌ها آمادگی خود را برای تکمیل بررسی‌های باستان‌شناسی با تامین اعتبار مشترک اعلام نموده ولی متاسفانه برخی استان‌ها علاقه چندانی به ورود به عرصه پژوهش نداشته و به حفاظت و مرمت اکتفا می‌کنند. این نکته قابل یادآوری است که بخش عمده بودجه پژوهشی میراث فرهنگی به صورت استانی تامین می‌شود و لازم است ادارات کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با رایزنی با استانداری و ادارات برنامه و بودجه استان‌ها، نسبت به تامین اعتبارات حوزه میراث فرهنگی اقدام لازم را انجام دهند.

آیا می‌توان گفت حفاران غیرمجاز سریع‌تر از باستان‌شناسان عمل می‌کنند و حتا نقاطی که هنوز شناسایی و بررسی نشده‌اند توسط حفاران غیر مجاز، کنده شده‌اند؟ به نظر شما چرا در جامعه ما تا این اندازه شاهد رونق مباحثی پیرامون گنج‌یابی و حفاری‌های غیرمجاز هستیم؟ 

تقریبا می‌توان گفت جایی نیست که حفاری غیرمجاز در آن انجام نشده باشد. حتا در برخی مواقع شاهد کندن کوه‌ها و آسیب رساندن به محیط زیست هستیم. تقریبا هر غار، کوه، اشکفت، پناهگاه و… توسط حفاران غیرمجاز حفاری شده است.

بیکاری و سودای یک شبه ره صدساله رفتن از دلایل عمده حفاری غیرمجاز است. نمونه آنرا در حضور ناآگاهانه در بورس یا گلدکوئست شاهد بودیم. نمی‌دانند اگر به جای حفاری برای یافتن گنج، چاه آب یا فاضلاب بکنند پول بیشتری بدست خواهند آورد. فکر می‌کنند در هر کلنگی که می‌زنند ممکن است به گنج برسند بخصوص تبلیغات دستگاه‌های گنج‌یاب در رونق این سوداگری موثر بوده. مگر در ایران باستان چقدر طلا وجود داشته که این تعداد به دنبال آن هستند و زیر هر سنگ و درختی به دنبال آن می‌گردند؟ به نظر من تمام این مسائل نیازمند بررسی‌های جامعه شناختی و روانشناختی است. کلا مردم خاورمیانه می‌خواهند راحت پولدار شوند. از این روست که شاهد تخریب محوطه‌ها هستیم.

درعین حال مشکل بیکاری هم مزید بر علت شده. وقتی جوانان بیکار هستند مصرف مداد مخدر افزایش می‌یابد و در عین حال سودای کاوش غیرمجاز بیشتر می‌شود. در بسیاری از موارد در کنار حفاری‌های غیر مجاز شاهد شواهد به جای مانده از مصرف مواد مخدر هم بوده‌ایم. خروج از حالت نرمان ذهنی در اثر مصرف مواد مخدر منجر به حفاری‌های بسیار سخت شبانه می‌شود که تنها نتیجه آن تخریب آثار تاریخی و طبیعی است.

در محوطه‌های مختلف کاوش و بررسی داشتید. طی این سال‌ها خاص‌ترین یافته‌اتان چه بود؟ 

در سال ۱۳۸۸ به عنوان عضو تیم در حفاری تپه سیلک شمالی به سرپرستی مشترک دکتر حسن فاضلی و پروفسور رابین کانیگهام حضور داشتم. در آن فصل در زیر فضای معماری مسکونی اواخر نوسنگی یا چشمه علی به تدفین یک نوزاد سقط شده به اندازه کف دست برخوردیم. فرم و ظاهر این جنین سالم بود و در کنار آن چند خمره کوچک حاوی بقایای سوخته استخوان انسانی یافت شد. شاید این یکی از قدیمی‌ترین شواهد مُرده‌سوزی در ایران باشد که از محوطه سیلک کشف شد. البته مقاله این یافته به صورت مشترک، انتشار یافته است.

منبع:ایلنا

نگاهی گذرا به آسیب‌ها و چالش‌های باستان‌شناسی در دشت گرگان

عمر باستان‌شناسی به‌عنوان علمی نوپدید در جهان حدود ۱۵۰ سال و در کشور ما نزدیک به ۹۰ سال است. اما اولین فعالیت علمی باستان‌شناسی در استان گلستان، مربوط به کاوش‌های فردریک وولسین آمریکایی در ترنگ‌تپه گرگان به سال ۱۹۳۱ میلادی است.

در مدت این هشت دهه، مطالعات باستان‌شناسی بسیار زیادی در این منطقه انجام شد و محوطه‌های باستانی بااهمیتی مانند غار کیارام در گالیکش، ترنگ‌تپه، شاه‌تپه و نرگس‌تپه در حوالی گرگان، یاریم‌تپه، آق‌تپه و شهر جرجان در حوالی گنبدکاووس، تپه بازگیر مینودشت و همچنین قسمت‌هایی از دیوار بزرگ گرگان به وسیله هیئت‌های داخلی و خارجی مورد کاوش باستان‌شناختی قرار گرفت.

در نتیجه این مطالعات بازه زمانی حدود ۱۰۰هزار سال برای استقرار بشر در این منطقه آشکار شد که آغاز آن مربوط به شواهد یافت شده از دوران پارینه‌سنگی جدید در غار کیارام گالیکش است.

این فعالیت‌های باستان‌شناسی تا به امروز به‌طور گاه‌به‌گاه ادامه داشته و همچنان سؤالات بی‌جواب بسیار زیادی در باستان‌شناسی این منطقه وجود دارد که با بررسی‌های روشمند، کاوش‌های علمی و استفاده از علوم میان‌رشته‌ای به بسیاری از این پرسش‌ها پاسخ مناسبی داده می‌شود.

محوطه‌های باستانی محل فعالیت انسان گذشته است و حاصل این فعالیت‌های انسانی شامل بقایای معماری، تدفین، سفال، فلز، استخوان، شیشه، مصنوعات سنگی و بسیاری از مواد فرهنگی دیگر در لایه‌های باستانی این محوطه‌ها وجود دارد که دارای ارزش فراوانی است. متأسفانه این محوطه‌ها مورد آسیب‌های انسانی، حیوانی و طبیعی قرار می‌گیرند. یکی از وظایف باستان‌شناسان، شناسایی آسیب‌ها و رفع خطر با کمک متخصصان دیگر رشته‌هاست.

در استان گلستان با توجه به این‌که اقتصادی مبتنی بر کشاورزی داشته و بسیاری از محوطه‌های باستانی دارای کاربری کشاورزی است، آسیب زیادی از جانب کشاورزان به عرصه و حریم این آثار وارد می‌شود. در بسیاری موارد این مالکان با زدن شخم عمیق، برش دیواره‌های تپه، کانال‌کشی، فنس‌کشی، تسطیح و خاک‌برداری این محوطه‌ها صدمات جبران‌ناپذیری به آثار وارد می‌کنند.

در کنار فعالیت‌های کشاورزی، فعالیت‌های عمرانی و همچنین کاوش‌های غیرمجاز اصلی‌ترین عوامل تخریب انسانی این آثار محسوب می‌شوند. از تخریب‌های حیوانی می‌توان به لانه‌سازی و حفر گودال توسط حیواناتی مانند موش، مار، خارپشت و روباه نام برد و از تخریب‌های طبیعی عواملی مانند فرسایش ناشی از سیل و برش به وسیله رودخانه‌ها نام برد.

با توجه به علل فراوان آسیب‌های ذکرشده باید اذعان کرد در صورت نبود مدیریت قوی در حفاظت از آثار و برخورد قانونی با مالکان و کشاورزان متخلف و تجاوز کننده به حریم آثار و همچنین عدم جلوگیری از فعالیت‌های عمرانی تخریب‌کننده این محوطه‌ها و از طرفی نیز فعالیت‌های مخرب حفاران غیرمجاز، در آینده‌ای نزدیک شاهد نابودی و از بین رفتن بسیاری از محوطه‌های باستانی باارزش و در نتیجه نابودی قسمتی از فرهنگ و تاریخ این منطقه خواهیم بود که طی سالیان درازی از گذشتگانمان به ارث برده‌ایم.

منبع:میراث آریا

فیروز باقرزاده پیشکسوت باستان شناسی درگذشت

فیروز باقرزاده، چهره پیشکسوت باستان‌شناسی و میراث فرهنگی در ۹۰ سالگی در پاریس درگذشت.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، کوروش محمدخانی – باستان‌شناس و دوست فیروز باقرزاده – با اعلام این خبر گفت که او به دلیل کهولت سن امروز (پنج‌شنبه، ۱۶ بهمن‌ماه) از دنیا رفت.

او با بیان این‌که مرحوم فیروز باقرزاده در طول چند سال گذشته به دلیل کهولت سن عمل‌های جراحی روی چشم و زبان خود انجام داده بود، اظهار کر : به دلیل این‌که وی در طول چند دهه گذشته در پاریس زندگی می‌کرد و خانواده‌اش نیز در این شهر هستند، احتمالا پیکرش در همان‌جا به خاک سپرده می‌شود.

فیروز باقرزاده خرداد ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد و سال ۱۳۴۴ در رشته ادبیات و زبان انگلیسی فارغ‌التحصیل شد. او در سال ۱۳۳۵ در اداره کل هنرهای زیبای کشور استخدام شد و در سال ۱۳۳۷ به آمریکا رفت تا در دانشگاه ایلینوی در رشته تاریخ هنر جهان تحصیل کند. وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در این رشته دریافت کرد و در ادامه در پاریس در رشته باستان‌شناسی و تاریخ هنر ایران در مقطع دکتری تحصیل کرد.

باقرزاده سرانجام با تجربه‌اندوزی در زمینه هنر ایران به ایران بازگشت و مرکز باستان‌شناسی ایران را پایه گذاشت که این مرکز در زمان مدیریت او خدمات شایانی برای باستان‌شناسی ایران انجام داد.

پایه‌گذاری مرکز باستان‌شناسی در ساختاری مشخص در آذر ۱۳۵۱ از کارهای مهم دکتر فیروز باقرزاده است که می‌توان گفت سازمان میراث فرهنگی در سال‌های پس از انقلاب بر اساس همان طرح جدید دکتر باقرزاده ادامه پیدا کرد. جلوگیری از خروج آثار باستانی از ایران، شکل‌دهی مناسب بررسی‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی، جوان‌گرایی، برگزاری همایش‌های سالانه باستان‌شناسی ایران و توسعه موزه ایران باستان از اقدامات مهم و ماندگار دکتر باقرزاده است.

مرحوم باقرزاده به همراه مرحوم شهریار عدل پرونده ثبت جهانی تخت جمشید و چغازنبیل و میدان نقش جهان را تهیه کردند و برای جهانی شدن به یونسکو فرستادند.

فیروز باقرزاده به عنوان نخستین رئیس کمیته میراث جهانی یونسکو، طرح تشکیل مرکز باستان‌شناسی ایران با هدف قانونمند کردن، ضابطه‌مند کردن و ساماندهی کاوش‌ها و پژوهش‌های باستان‌شناسی ایران را عملی کرد؛ دوران کاری وی در این حوزه دوران طلایی باستان‌شناسی ایران نامیده می‌شود.

روح‌الله شیرازی – رییس پژوهشکده باستان‌شناسی – پیش‌تر درباره فیروز باقرزاده گفته بود «لغو قانون تقسیم اموال و اشیای فرهنگی در هیأت‌های مشترک ایرانی و خارجی که تا قبل از این مرسوم بود و حضور در مجامع علمی و بین‌المللی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران خدمت باقرزاده بود.»

منبع:همشهری

تاریخچه پژوهش‌های باستان‌شناسی در هرمزگان

باستان‌شناسی که به‌مثابه یک‌رشته علمی در اروپا شکل گرفت، در ابتدا صورت علمی و آکادمیک نداشت و شامل گردآوری اشیای باستانی و پر کردن موزه‌ها بود و با عنوان‌هایی هم چون «علم عتیقات»، «عتیقه‌شناسی»، «گنج یابی» و «طلا شویی» شناخته می‌شد. از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، پژوهش‌های علمی باستان‌شناسی وارد مرحله تازه‌ای شد و در دهه‌های اخیر، تحول در مبانی نظری و روش‌های میدانی این شاخه علمی، هم چون سایر علوم شتاب دوچندانی یافت. امروزه باستان‌شناسی به‌عنوان حافظه ملت‌ها، به کمک سایر رشته‌های علمی و علوم میان‌رشته‌ای هم چون زمین‌باستان‌شناسی، گیاه باستان‌شناسی، باستان‌جانورشناسی، مطالعات دی‌ان‌ای، علوم ژنتیک و… با جست‌وجو در آثار به‌جای مانده، به شناخت، توضیح و بازسازی شیوه‌های زندگی، معیشت، اعتقادات، باورها، روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انسان درگذشته می‌پردازد. باستان‌شناسی به دنبال پاسخ‌دهی به پرسش‌های بنیادینی همچون چگونگی زیست، انطباق و پراکنش انسان‌های اولیه در بیش از ۳ میلیون سال پیش، نخستین گام‌ها برای یکجانشینی، شروع کشاورزی و اهلی سازی حیوانات، شهرنشینی، آغاز نگرش، پیچیدگی جوامع پیش‌ازتاریخ و… است. با اینکه پژوهش‌های باستان‌شناسی هرمزگان از اوایل قرن بیستم میلادی آغاز می‌شود، دانش ما در این خصوص آن‌چنان‌که باید کافی نیست. با این‌حال در یک  دهه گذشته، این پژوهش‌ها وارد مرحله تازه‌ای شده است و نتایج اولیه به‌دست‌آمده، بیانگر ظرفیت قابل‌توجه هرمزگان در این حوزه پژوهشی است.

دیولافوا نخستین باستان‌شناس در هرمزگان

نخستین باستان‌شناسی که قدم به هرمزگان گذاشت، مارسل دیولافوا (Marcel-Auguste Dieulafoy) و همسرش ژان دیولافوا (Jane-Auguste Dieulafoy) بودند. آن‌ها در دهه ۱۲۶۰ در راه رسیدن به شوش، از بندرعباس دیدن کرده و یادداشت‌ها و طرح‌هایی از مشاهداتشان را به چاپ رساندند.

اما نخستین فعالیت‌های علمی باستان‌شناسی در منطقه، پژوهش‌های سر ارول استاین (Sir Aurel Stein) باستان‌شناس مجاری الاصل تبعه انگلیس، در سال‌های ۱۲-۱۳۱۱ بود. او با حمایت دانشگاه هاروارد و موزه بریتانیا (British Museum) بررسی خود را از جنوب، جنوب شرق و شرق ایران آغاز کرد و تا آذربایجان را درنوردید. او طی این فعالیت‌ها مناطقی همچون رهدار، دهبارز، قلعه کمیز، تپه پیش‌ازتاریخ سلطان میری، و تپه مارو در رودان را بررسی کرد و اقدام به جمع‌آوری نمونه‌هایی از یافته‌های سطحی کرد. او همچنین از بقایای هرمز کهنه و قلعه میناب نیز بازدید کرد و در ادامه به جزیره هرمز سفر و گزارشی از قلعه پرتغالی‌ها تهیه کرد. سپس در ادامه مسیر خود به سمت غرب، مناطقی همچون خمیر، برکه سفلین، بندر معلم، بندر کنگ، بندرلنگه، بندر چارک، بندر مقام، شیبکوه و گاوبندی را بررسی کرد. پس از او، در دهه ۱۳۳۰ لویی وندن برگ (Louis Vanden Berghe) باستان‌شناس بلژیکی نیز در خلال بررسی‌های خود در استان فارس، برخی از نواحی هرمزگان همچون طارم حاجی‌آباد، بندرعباس، بندرلنگه و بستک را مطالعه کرد.

شناسایی ۱۲۰۰ محوطه کار مشترک ایران-انگلیس

در بین سال‌های ۴۹-۱۳۴۷ یک هیات مشترک انگلیسی ـ ایرانی به سرپرستی اندرو ویلیامسون (Andrew Williamson) بررسی‌های وسیع و گسترده‌ای در مناطق جنوبی ایران در حدفاصل بندر بوشهر تا بندر جاسک انجام داد که طی آن نزدیک به ۱۲۰۰ محوطه شناسایی شد. نتایج این بررسی‌ها یکی از بهترین و مهم‌ترین پژوهش‌های انجام‌شده در مناطق جنوبی ایران است که طی آن ۱۵۷ محوطه در شهرستان میناب شناسایی شد.

«بررسی باستان‌شناسی استان ساحلی» نخستین فعالیت علمی باستان شناسان ایرانی در هرمزگان محسوب می‌شود. این طرح به سرپرستی جهانگیر یاسی، جواد بابک راد، غلامعلی شاملو و حسین بختیاری بین سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ باهدف «بررسی جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان» و «بررسی مناطق خشکی» به‌صورت پراکنده انجام شد که شامل شناسایی محوطه و چند کاوش و گمانه‌زنی بود. پروژه بررسی‌های باستان‌شناسی استان ساحلی، با بررسی‌های بابک راد در جزیره قشم در سال ۱۳۴۸ آغاز شد. این بررسی که طی دو فصل تا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت، شامل شناسایی و ثبت ۷۹ اثر از دوره‌های اولیه اسلامی تا دوره صفویه و گمانه‌زنی در چند مورد از آن‌ها بود.

شاملو به همراه بابک راد و زمردیان در زمستان ۱۳۴۹ اقدام به بررسی در منطقه میناب، رودان و سیریک کردند. از مهم‌ترین آثاری که در این بررسی، شناسایی و مستندنگاری شد می‌توان به قلعه گوربند، کلات میرحاجی، کلات نادرشاهی، قلعه کمیز، تم مارو و قلعه دهبارز اشاره کرد. طی این برنامه پژوهشی، شمار زیادی گورسنگ چین در دره گبری گوربند شناسایی و ثبت شد که طی کاوش ۱۷ مورد از آن‌ها، اطلاعاتی در خصوص ساختار گورها و یافته‌هایی هم چون سفال به دست آمد و در بازه زمانی هزاره اول پیش از میلاد تا دوره ساسانی تاریخ‌گذاری شد. این بررسی‌ها در جزیره قشم نیز ادامه یافت. این نخستین پژوهش باستان‌شناسی در جزیره قشم محسوب می‌شود که طی آن، قلعه پرتغالی‌ها، منطقه کولغان، غار خربس و منطقه لافت مورد بررسی قرار گرفت.

کشف چاه آب شیرین میراث جهانگیر یاسی

جهانگیر یاسی در زمستان ۱۳۵۰ در خلال بررسی‌های باستان‌شناسی استان ساحلی، از جزایر ابوموسی و تنب بزرگ بازدید کرد. او موفق به شناسایی تعدادی حلقه چاه آب شیرین و اسکله کوچک قدیمی در ابوموسی و تعدادی حلقه چاه آب شیرین، یک فانوس دریایی، یک قبرستان قدیمی و پراکندگی آثار سفالی در تنب بزرگ شد. یافته‌های یاسی نخستین گزارش از آثار تاریخی این دو جزیره است و تا سال‌های پس از انقلاب اسلامی، هیچ بررسی دیگری در آن‌ها صورت نگرفت. یاسی در ادامه، تپه چاه لَرد سرخون را مورد کاوش قرار داد. او در گزارش مختصر خود، بر پایه یافته‌های این کاوش که تنها شامل تیغه‌های سنگی بوده است، یک استقرار آغاز کشاورزی را برای این تپه معرفی می‌کند. یاسی بر اساس بررسی و کاوش‌هایش در حوزه میناب، به وجود آثاری از هزاره سوم پیش از میلاد تا دوره اسلامی در این منطقه اشاره می‌کند. او همچنین در حاجی‌آباد اقدام به کاوش در تعدادی از گورهای پشته سنگی کرد و بر اساس یافته‌های حاصل، این گورستان را قابل‌مقایسه با نمونه‌های منطقه بلوچستان و به اواخر هزاره اول پیش از میلاد منتسب دانست.

در زمستان ۱۳۵۲ شخصی به نام همیلتون (W.E.Hamilton) از طرف سازمان عمران کیش اقدام به بررسی‌های سطحی در جزیره کیش و جمع‌آوری مجموعه‌ای از سفال، شیشه و دیگر مواد فرهنگی سطحی کرد. نزدیک به یک ماه بعد دیوید وایت هاوس (David Whitehouse) سرپرست انگلیسی کاوش‌های باستان‌شناسی سیراف، به دعوت نامبرده از کیش و آثار تاریخی آن بازدید به عمل آورد.

بابک راد در بین سال‌های ۵۴-۱۳۵۲ اقدام به بررسی در مناطق میناب، بندرلنگه، بندر چارک و جزیره کیش، بندر خمیر، دژگان و کنگ، بندرعباس، قشم و هرمز کرد. او ضمن تهیه پلان و تصویر از آثار شناسایی‌شده، پیشنهاد ثبت تعدادی از آن‌ها را در فهرست آثار ملی ارائه کرد.

در سال ۱۳۵۳ الله علی اسلامی از اداره کل فرهنگ و هنر فارس در معیت کرنو دا فونسکا (Cereno de Fonseca) معمار و موزه‌دار پرتغالی به بندرعباس و هرمز سفر کردند. هدف دا فونسکا از این بازدید، بررسی وضعیت موجود قلعه پرتغالی‌ها در جزیره هرمز و برنامه‌ریزی‌های لازم برای مرمت و حفاظت آن و همچنین آشنایی با تزئینات و ویژگی‌های معماری جنوب ایران برای مقایسه و شناخت سرمنشأ معماری بنادر موزامبیک، ساحل‌عاج و گینه در آفریقا بود.

کشف چهار محوطه سال‌های بین سال ۵۳ تا ۵۵

طی بررسی‌های زمین‌شناختی بین سال‌های ۱۳۵۳ و ۱۳۵۵ در بخش ایرانی مکران که با حمایت انجمن سلطنتی جغرافیایی و دانشکده سلطنتی به سرپرستی شیبرمن (D.J.Shearman) انجام شد، چهار محوطه در کرانه‌های تنگه هرمز و دریای مکران شناسایی شد که در محوطه کوهستک و سدیچ در محدوده استان هرمزگان و دو محوطه دیگر در محدوده استان سیستان و بلوچستان قرار دارند.

ویتا فنزی (C.Vita-Finzi) و کپلند (L. Copeland) از اعضای این هیات بررسی، مجموعه‌های یافته‌های باستان‌شناختی شامل قطعات سفال و قطعات سنگی را مورد مطالعه قرار داده و برای نخستین بار به شواهدی از فرهنگ پارینه‌سنگی میانی در این منطقه اشاره کردند. این مجموعه ابتدا در اختیار مرکز باستان‌شناسی ایران قرار گرفت که هم‌اکنون در بخش پژوهش‌های پارینه‌سنگی موزه ملی ایران نگهداری می‌شود.

سیف‌الله کامبخش فرد در سال ۱۳۵۴ با هدف آماده‌سازی مقدمات یک پروژه مشترک باستان‌شناسی ایرانی ـ خارجی، بازدید کوتاهی از جزیره کیش داشت که نتیجه آن هرگز منتشر نشد.

در زمستان ۱۳۵۵ حسین بختیاری، ضمن بررسی کوتاه‌مدت در جزیره هرمز، کاوش‌هایی نیز در قلعه پرتغالی‌ها انجام داد. از مهم‌ترین یافته‌های این کاوش می‌توان به آب‌انبارها، سکه‌های مفرغی ضرب هرمز، پیکرک‌های انسانی و حیوانی و شمار فراوانی سفال و چینی وارداتی اشاره کرد. او در همین ایام، بررسی کوتاهی نیز در جزیره کیش انجام داد.

پس از بختیاری، ولفرام کلایس (Wolfram Kleiss) پژوهشگر آلمانی نیز در سال ۱۳۵۶ در جزیره هرمز اقدام به بررسی کوتاه‌مدتی کرد و نخستین پلان‌های دقیق به همراه گزارش و تصویر از قلعه هرمز تهیه کرد.

در سال‌های ۵۶-۱۳۵۵ هیات مشترکی به سرپرستی کلود تیبو (C.Thibault) و محمدحسن قاجار اقدام به بررسی زمین‌شناختی در منطقه میناب و رودان کردند. آن‌ها در بررسی پادگانه‌های رودخانه‌های منطقه، موفق به گردآوری مجموعه‌هایی از دست‌ساخت‌های سنگی شدند. گزارش کامل این بررسی به علت مرگ ناگهانی تیبو هرگز منتشر نشد. بخشی از مجموعه دست‌ساخته‌های سنگی جمع‌آوری‌شده حاصل از این بررسی در بخش پژوهش‌های پارینه‌سنگی موزه ملی ایران نگهداری می‌شود. فریدون بیگلری و سونیا شیدرنگ به‌صورت کلی مجموعه را مورد مطالعه قرار دادند. این مجموعه در سال ۱۳۹۳ توسط نگارنده، به‌طور جامع و گسترده مورد بررسی قرار گرفت.

آخرین پژوهش‌های باستان‌شناسی در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی، بررسی‌های اولریک وایزنر (Ulrich Wiesner) از موزه هنر آسیای شرقی شهر کلن آلمان در سال ۱۳۵۶ در جزیره هرمز است. او دیواره‌های دفاعی شهر هرمز و بقایای شهر قدیم هرمز را بررسی کرد و به مطالعه بر روی ظروف وارداتی چینی و سلادون به‌دست‌آمده از این منطقه پرداخت.

منبع:میراث آریا

تاسیس موزه باستان‌شناسی

سرپرست موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران از احداث موزه باستان‌شناسی دانشگاه تهران در کنار موسسه دهخدا خبر داد.مصطفی ده‌پهلوان، سرپرست موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران گفت: کاوش‌های باستان‌شناسی در حال حاضر تعطیل شده است اما اکنون راه‌اندازی موزه‌های تخصصی باستان شناسی در ساختمان شماره یک دانشگاه کنار موسسه دهخدا در دستور کار داریم. دو سرمایه‌گذار بخش خصوصی در حوزه گردشگری حاضر شده‌اند فعالیت کنند و حتی فضای رستورانی نیز در اختیارشان قرار گیرد که برای آن‌ها درآمد هم داشته باشد.