شنبه چهارم اردیبهشت، چهارمین شب از برنامه هفت شب برخوان سعدی، با سخنرانی دکتر سید مهدی ماحوری، حسن میرعابدینی و سید محمدمهدی جعفری، از اساتید، پژوهشگران و سعدی شناسان معاصر، به شکل مجازی برگزار شد.
دکتر سید مهدی ماحوزی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان اولین سخنران این برنامه، به بررسی زبان غنایی سعدی پرداخت و با اشاره به اهمیت اصطلاح خط منحنی در حفظ زیبایی و هنر گفت: زبان سعدی زبان عشق، حیات و حرکت است که هر نوع زاویه ای از آن گرفته شده و بدان ارزش غنایی بخشیده است و در نهایت در آثار سعدی مجموعه ای غیرقابل تفکیک از نغمه و موسیقی پدید آورده است.
او با بیان این که ارزش هنری ادیب، شاعر، آهنگ نواز و نغمه پرداز در این نکته اسرار امیز نهفته است که هنر آنها در ابداع آنهاست، افزود: در نظر امثال سعدی و حافظ حقیقت دیانت، انسان شدن و موزون شدن است و از خود رستن و به حقیقت مطلق رسیدن است.
ماحوزی ادامه داد: سادگی بیان سعدی همه را به این اشتباه انداخته است که میتوان چون وی سخن گفت از این رو کلام او سهل ممتنع است به نظر ساده است اما تقلید از او بسی دشوار است.
او، صنعت غالب در آثار سعدی را موزونی عنوان کرد و گفت: سعدی موزونی را یک اصل اجتناب ناپذیر میشناسد لیکن نکته مهم در هنر سعدی آن است که سرّ موزونی او همیشه آشکار نیست و گویی که خط منحنی پیوسته در نظم او به ویژه در غزلهایش است و پیوستگی کلمات در آثار او با هیچ زاویهای شکست نمیخورد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه سعدی و حافظ هر دو خداوندان ذوق و هنر هستند با این تفاوت که زبان سعدی زبان محاوره است گفت: در گفته سعدی روانی و سادگی به حد زبان جاری به چشم میخورد ولی شیوه سخن وی چنان است که فاصله خود را با زبان متداول حفظ میکند؛ زبان زبان غنایی است وهر واژه نماینده همان معنایی است که برای آن استخدام شده است از صنایع ادبی استفاده شده ولی حشو و اغراق در آن راه ندارد و در حافظ همین مضمون لباس استعاره و تشبیه میپوشد.
سعدی از پدیدآورندگان نخستین داستانک های ایرانی است
حسن میرعابدینی، منتقد ادبی معاصر نیز دیگر سخنران این برنامه مجازی بود که طی سخنانی به بررسی جنبههای روایی آثار سعدی پرداخت.
این پژوهشگر با اشاره به اهمیت جایگاه حکایتهای کوتاه در تاریخ ادبیات ایران، گفت: سعدی بر خلاف منبریهای شریعت مدار، مسایل اندرزی مورد نظر خود را به صورت حکایتهایی شیرین که در آنها لطیفهای گنجانده شده بود و بر شیوایی سخن میافزود، بیان میکرد و گلستان سعدی بهترین نمونه از حکایتهای کوتاه فارسی است که جنبههایی از زندگی مردمان دوران زیست شاعر را پیش روی ما میگذارد و همچنین به بیان مفاهیم و مسائل تربیتی و اخلاقی مورد نظر سعدی میپردازد.
میرعابدینی دلیل قوت داستان کوتاه ایرانی نسبت به رمان را گذشته از دلایل سیاسی و اجتماعی اول ریشه غنی حکایت کوتاه در سنت ادبیات ایران و دیگر ایجاز موجود در آن که نزدیک به شعر است دانست و گفت: سعدی هم مثل دیگر حکایت نویسهای ایرانی نوشتههای خود را با مقاصد تعلیمی و تربیتی پدید آورده است اما در موارد بسیاری موفق میشود پیام مدنظر خود را ضمن یک حادثه داستانی و به صورتی غیرمستقیم مطرح کند و به مدد هنرهای زبانی و روایی به ایجاز داستانی بگرود.
او با اشاره به سفرهای فراوان سعدی و تاثیر آنها بر روایت گویی او گفت: یکی از دلایلی که سعدی قصههایش را حول محور سفر شکل میدهد این است که پیرنگ مبتنی بر سفر در حکایت نویسی و داستان نویسی کهن ایرانی جایگاه بالایی داشته و پیشبردن ماجراها حول پیرنگ سفر به نویسندگان اجازه میداده که شخصیتهای داستانی خود را درگیر ماجراهایی کنند که برای مخاطبان جذاب باشد.
این استاد دانشگاه سعدی را قصه گویی برآمده از سنت مقامه نویسی دانست و گفت: سعدی مانند همه مقامه نویسان برای افزودن بر قدرت پند آموزی، قصه خود را با هنرهای زبانی میآمیزد تا شنوندگان را مجذوب سخن خود بسازد یعنی سعدی فقط به ارایه پیام نمیاندیشد بلکه صورت و سبک زبان اثر نیز برای او اهمیت بسیار دارد.
میرعابدینی همچنین با اشاره به تاثیر سعدی بر داستان نویسی معاصر ایران گفت: تاثیر سعدی بر داستان نویسان معاصر میتوان از دو جنبه زبان و ساختار و شیوه روایتگری و همچنین مسئله پیام و مضمون بررسی کرد که در این راه نویسندگانی که پیشتر با سنت ادبیات کلاسیک ارتباط داشتند همچون محمدعلی جمالزاده، محمد حجازی یا ابوالقاسم پاینده بیشتر از جنبه مضمونی و ساختار تعلیمی و تربیتی حکایتهای گلستان متاثر شدند و گروه دیگر از نویسندگان که سویه های مدرن تری از داستان نویسی را مدنظر دارند و بیشتر به چگونگی کاربرد زبان در روایت میاندیشند یا به چگونگی ساخت دادن یا فرم و قالب تازه به روایت دادن فکر می کنند از جنبههای دیگری از کار سعدی تاثیر پذیرفتند مانند ابراهیم گلستان که به فرم و قالب داستان اهمیت میدهد و در هر داستان به دنبال پدیدآوردن زبانی در خور آن داستان است.
تاثیر نهج البلاغه بر سعدی شیرازی
استاد سید محمدمهدی جعفری، سومین سخنران شب چهارم بود که یکی از مهمترین دورههای فرهنگ ایران زمین در سدههای هفتم و هشتم هجری را مورد اشاره قرار داد و عنوان کرد: سعدی شیرازی در آغاز این سده از فارس به سوی مراکز فرهنگی آن روزگار هجرت کرد تا از دانش و دانشمندان و میراث با ارزش فرهنگ بشری توشهها برگیرد و در بازگشت به شیراز، آموختههای خود را به زیباترین و فاخر ترین جامه بیآراید وبه فرهنگ بشری پیش کش کند.
او با بیان اینکه سعدی در بغداد به نهج البلاغه ای دست می یابد که توسط سید رضی گردآوری شده بود و بیشترین توشه را از آن بر میگیرد، افزود: این کتاب تاثیر ژرفی بر ادبیات فارسی و عربی گذاشت، بگونه ای که از زمان تالیف نهجالبلاغه در قرن پنجم هجری مورد بررسی و برداشت دانشمندان و شعرا و ادیبان قرار گرفته است.
این سعدی پژوه، هجرت سعدی به بغداد را سده هفتم هجری و زمانی که خبر حمله مغولها به فارس منتشر میشود، ذکر و خاطرنشان کرد: سعدی که خبر خزیدن قوم مغول را را به پارس میشنود یعنی سال ۶۲۰ هجری، از شیراز کوچ میکند و در سال ۶۵۵ هجرری به شیراز بر میگردد و بر گرفتههایش را در قالب شعر و نثر به مردم عرضه میدارد.
جعفری هدف سعدی از هجرت را کسب دانش و عرفان دانست و گفت: او در این راه سلوک بسیار داشته و طبیعی است از مکتب علوی نیز بهره مند شده باشد و لذا با مطالعه گلستان و بوستان در مییابیم که او با اقتباس و استفاده هنرمندانه از نهجالبلاغه این آثار فاخر را آفریده است .
او تفاوت سعدی و دیگر شاعران در استفاد از نهج البلاغه را در استفاده هنرمندانه میداند؛ بدین معنی که مثلا عطار تنها کتاب را ترجمه کرده است، مولانا اما شاعرانه تر برخورد کرده و از خود هم مطالبی افزوده است اما سعدی بدون اینکه کسی متوجه بشود آنچه را از نهج البلاغه برگرفته را بسیار هنرمندانه و حکیمانه در بوستان و گلستان به صورت نثر یا شعر میآورد.
منبع:ایسنا