نوشته‌ها

توجه به اقلیم از معماری کشور حذف شده است

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان با اعتقاد بر اینکه سال‌هاست در اصفهان هر دستگاهی جزیره‌ای عمل می‌کنند، گفت: توجه به اقلیم از معماری کشور حذف شده است که باید این ضعف برطرف شود.

علیرضا ایزدی، امشب (یکشنبه، ۸ اسفندماه) در نشست هم‌اندیشی روسای سازمان‌های نظام مهندسی استان اصفهان در بخش‌های ساختمان، کشاورزی، معدن و رایانه، با اعتقاد بر اینکه برای رسیدن به توسعه، همه اهل سخن و فضل هستند، اظهار کرد: اصفهان یادگار ۵۰۰ ساله نیست و قدمت تاریخی آن به حدی است که هر انسانی باید کلاه از سر بردارد و شواهد زیادی در این باره وجود دارد.

وی با تاکید بر اینکه برای رسیدن به توسعه پایدار سه اصل اهمیت دارد، گفت: اصل نخست همبستگی است و نباید جزیره‌ای عمل کنیم، اصل دوم پیوستگی است، در حالی‌که سال‌هاست در اصفهان هر دستگاهی همچون میراث فرهنگی، شهرداری و … جزیره‌ای عمل می‌کنند. از سوی دیگر اگر عشق نباشد، معنا و مفهوم ایران اسلامی تحقق نخواهد یافت.

به گزارش ایسنا، مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان اصفهان، اظهار کرد: انتظار می‌رود از جزیره‌ای عمل کردن در اصفهان دست بکشیم، محور توسعه باید همه‌جانبه باشد و نباید تک بعدی دیده شود.

وی با تاکید بر اینکه روند ساخت و ساز در اصفهان طی سه دهه اخیر قابل دفاع نیست، گفت: از منظر مهندسی متاسفانه عملکرد حوزه ساخت و ساز در اصفهان و دیگر مناطق ایران، قابل دفاع نیست و توجه به اقلیم از معماری کشور حذف شده است که باید این ضعف برطرف شود.

ایزدی ادامه داد: در حوزه نماهای ساختمانی نیز به بیراهه رفته‌ایم که این معضل نیز نیازمند بازنگری است و اصفهان باید الگویی جدی در این زمینه به تمام کشور ارائه دهد.

وی تصریح کرد: اصفهان دارای شخصیت اصلی در کشور است و اگر حال اصفهان خوب باشد، حال تمام ایران خوب است.

مدیر کل بنیاد مسکن انقلاب اسلامی استان اصفهان نیز در این نشست، با اشاره به اینکه بنیاد مسکن بخشی از ساخت و ساز کشور ‌ و شهرها را تقبل کرده است، اظهار کرد: از سال ۸۴ تاکنون سالانه ۲۰۰ هزار واحد مسکونی را در روستاها و شهرهای زیر ۲۰ هزار نفر ساخته‌ایم.

غلامحسین خانی افزود: سهمیه استان اصفهان بین ۸ تا ۱۰ هزار واحد مسکنی در روستاها و شهرهای زیر ۲۰ هزار نفر بوده است که تاکنون ساخت ۷۸ هزار واحد مسکونی پایان یافته و بازسازی و یا بهسازی ساختمان‌های از کار افتاده روستایی را در دستور کار داریم.

منبع:ایسنا

کپی‌برداری اماراتی‌ها با معماری شهر بستک ایرانی

وقتی شیوخ عرب امارات در پی تاریخ‌سازی برای کشورشان هستند و محله بستکیه دوبی را مهمترین المان تاریخی خود می‌دانند، شهر بستک در ایران بناهای تاریخی خود را یک به یک از دست می‌دهد.سام سطوت‌زاده، از فعالان گردشگری و دوست داران میراث فرهنگی درباره ریشه شکل گیری محله تاریخی بستکیه در شهر دوبی کشور امارات اظهار کرد: شهر بستک در شمال غربی استان هرمزگان با استان فارس هم مرز است. در دوران صفویه، گروهی به شهر بستک و اطراف آن مهاجرت کرده و در سلسله افشاریه و زندیه با حکم حکومتی نادرشاه افشار و پس از آن کریم خان زند، خوانین بستک مشهور به خاندان بنی عباسی، حکومت محلی جهانگیریه را بنا کردند.وی گفت: حاکمان محلی بستک زیر نظر والی فارس بودند و چون از نظر سیاسی با آن‌ها در ارتباط بودند و بخشی از سواحل جنوبی از جمله بندر لنگه را نیز تحت حکومت خود داشتند؛ باعث شده معماری فارس در معماری بستک تأثیر بگذارد. بندر لنگه زمانی از نظر سیاسی و تجاری بسیار مورد اهمیت بود و تجار بستکی از طریق بندر لنگه با هند و آفریقا تجارت می‌کردند. این مسائل موجب شد تا معماری شهر بستک توسط این تجار با تلفیقی از معماری استان فارس، کرانه‌های خلیج فارس و کشورهایی از جمله هند و آفریقا شکل بگیرد. این نوع المان‌های معماری را می‌توان در شیشه‌های رنگی خانه صولت و چهلستون قلعه خان (خانه بنی عباسی) بستک، آئینه کاری‌های این قلعه نیز مشاهده کرد. این موضوع در کتاب دکتر فریدون فراهانی با عنوان «سبک معماری بستکی، سبکی فراتر از خاستگاه» نیز اشاره شده است.

قلعه‌ سرخه، جلوه‌ای از معماری اصیل ایرانی

براساس شواهد موجود و گفته افراد مطلع به تاریخ منطقه و اهالی روستای قلعه‌ سرخه، این قلعه توسط حاج‌اسکندرخان احمدخسروی در اواخر دوره قاجار (حدود دوره سلطنت مظفرالدین‌شاه و محمدعلی شاه) بنا شده است.

اسکندرخان احمدخسروی با همراهی عموزادگان و برادران خود، ار بزرگان منطقه هلایجان و نوترکی بودند و از این خاندان بناهای دیگری نیز در منطقه به یادگار مانده است.

الگو و فناوری ساخت بنا، برگرفته از معماری اصیل ایرانی در حوزه فلات مرکزی است و در ساخت بنا و بناهای دیگری که منتسب به این خاندان هستند، از سنگ‌لاشه، قلوه‌سنگ و گچ نیم‌کوب محلی به عنوان ملاط و اندود استفاده شده است.

این بنا و دیگر بناهای مرتبط با خاندان احمدخسروی مانند خانه‌های اربابی «وَر زَرد» و «مال‌سیدی (سعیدی)» و…، توسط معماران اصفهانی و یزدی ساخته شده که حداقل نامی که از این معماران برجای مانده، نام یک معمار اصفهانی به نام اوس رحیم بوده که خانه اربابی «وره‌زرد» توسط او بنا شده است.

بنای قلعه‌ سرخه، به شکل پلان مربع و در سه ضلع، دارای فضاهای سرپوشیده مانند آغل / اصطبل، یک فضای مسکونی با سالن مرکزی و اتاق‌های اندرونی، آشپزخانه و سرویس بهداشتی است. وجه تسمیه این بنا به سبب استفاده از لاشه‌سنگ‌های محلی رایج در منطقه که مایل به رنگ سرخ هستند، قلعه‌ سرخهنام گرفته است.

با توجه به ساختار و ویژگی‌های دفاعی مورد انتظار در قلعه‌های نظامی، باید گفت این بنا بیشتر کاربرد عمارت اربابی را داشته است. قلعه‌ سرخهباتوجه به ویژگی‌هایش از خانه‌های افراد عادی ممتاز شده است؛ بنابراین این بنا بیشتر یک خانه اربابی برای سکونت خان یا خوانین بوده است تا یک قلعه نظامی.

در مقابل این بناها، از بناهای شناخته‌شده دیگری که در منطقه مالمیر (ایذه کنونی) ممکن بود کاربری قلعه را داشته باشند، می‌توان به قلعه‌اناری رکعت در بخش دهدز اشاره کرد که دارای برجک بلند بر بدنه خود و مزغل‌های تیرکش بوده است و به دلیل آبگیری سد کارون ۳، در زیر دریایی از آب برای همیشه به خواب رفته است.

گفتنی این‌که، اگرچه عمارت اربابی مال‌سیدی نیز دارای برجک است، اما این بنا به دلیل موقعیت متزلزل آن در برابر حملات پراکنده، ممکن نیست یک قلعه یا کاروان‌سرا باشد و باید گفت در واقع این بنا نیز یک عمارت اربابی برای خوانین منطقه بوده است.

به دلیل موقعیت ویژه منطقه مالمیر برای خوانین بختیاری به عنوان قشلاق، از این‌گونه بناها در بیشتر روستاهای شهرستان ایذه قابل مشاهده است که به مرور زمان به نسبت متروک و تخریب شده‌اند.

احیای این بناها ظرفیت بسیار بالایی برای جذب گردشگر در خود دارد که در همین راستا پایگاه میراث‌فرهنگی آیاپیر در حال تهیه طرح‌های مرمتی و احیای این بناها است و امید می‌رود با در اختیار قرار گرفتن اعتبارات لازم این بناها احیا و به عملکرد مناسب برسند.

منبع:میراث آریا

کلنگ مدرنیته بر تن بنا‌ها‌ی کهن و اصیل

هر بخش از خانه‌ها‌ی ایرانی با تفکر و دلیلی منطقی ایجاد می‌شده است. فضا‌ها‌ی اندرونی، بیرونی، هشتی، دالان حیاط، حوض، اتاق‌ها‌ی تابستانه و زمستانه، مطبخ، آب انبار و استفاده از مصالح بومی همه و همه اجزا‌ی اصلی و مهم به حساب می‌آمده‌اند.

اکنون که به واسطه پیشرفت تکنو‌لوژ‌ی گریز‌ی از شهر‌نشینی و اقتضائات آن وجود ندارد و به نا‌چار کلنگ مدرنیته بر تن بنا‌ها‌ی کهن و اصیل می‌نشیند و آن‌ها را به تلی از خاک تبدیل می‌کند و ساختمانی امروز‌ی جا‌ی آن را می‌گیرد، درست در جایی که تمام حس اصالت و خاطر‌ات ساکنان به دست فراموشی سپرده می‌شود، باید درنگی داشت و تجدید نظر کرد.

در میان همهمه‌ نو‌آور‌ی بشر امروز‌ی و احداث پروژه‌ها‌ی ساختمانی مجهز به انواع امکانات لوکس هنوز هم افراد‌ی پیدا می‌شوند که دغدغه‌ حفظ هنر و سنت‌ها‌ی گذشتگان این مرز و بوم را داشته و با اقدامات و طرح‌های کار‌برد‌ی، ارزش‌ها‌ی تاریخی و فرهنگی را حفظ کرده و گسترش می‌دهند.

در این میان مالکان خانه‌ها‌یی با قدمت بالا و معمار‌ی خاص با تغییر کار‌بر‌ی ملک خود آن را تبدیل به کافه‌کتاب یا کافه‌رستوران و خانه هنر‌مند‌ان کرده‌اند که محلی برای گرد‌همایی هنر‌مندان شده است و برخی نیز با خرید املاک قدیمی آن‌ها را به فضایی فرهنگی و هنری از قبیل گالری و نمایشگاه آثار هنر‌مند‌ان تبدیل کرده‌اند. هر چند اقداماتی از این دست موجب دلگرمی است و جا‌ی خرسند‌ی دارد اما نیاز‌مند توسعه و توجه بیشتر‌ی است تا همگام با سرعت تخریب و فروش بنا‌ها‌ی قدیمی به پیش رفت.

باز‌ساز‌ی اجزا‌ی مختلف بنا‌ها‌ی تاریخی و قدیمی روح اصالت را در آن‌ها احیا کرده و موجی از حس طراوت و تازگی را پراکنده می‌کند. تکمیل، تجهیز، طراحی و چیدمان سنتی با ارائه غذا‌ها‌ی ایرانی حسی نوستالژیک را القا می‌کند و مخاطبان بسیار‌ی را جذب کرده و نسل جدید را از نزدیک با تاریخ، آداب و رسوم کهن آشنا می‌کند.

حمایت از طرح‌های این چنینی از طرف مسئولان و نهاد‌ها‌ی مربوطه زمینه رشد مراکز‌ی از این دست را با ارائه تسهیلات و امکانات مجزا از قبیل صدور مجوز در کمترین زمان ممکن فراهم می‌کنند. پروژه‌ها‌ی این چنینی مزایا‌ی بسیار‌ی داشته که دو شاخصه مهم و اصلی یکی حفظ و احیا‌ی بنا در کنار ایجاد مراکز فرهنگی، هنر‌ی و تفریحی زمینه‌ساز رشد و بالندگی فرد‌ی و اجتماعی می‌شود.

خانه‌ها‌یی با معمار‌ی قدیمی و خاص هنوز هم در بعضی محله‌ها و بافت‌ها‌ی فرسوده‌ باقی‌مانده و به حیات خود ادامه می‌دهند که یا در معرض تخریب و فروش قرار گرفته‌اند و یا نیاز‌مند رسیدگی جد‌ی هستند تا در صورت امکان بر‌رسی‌ها‌ی کار‌شناسی بر رو‌ی آن‌ها انجام شده و با ایجاد زیر‌ساخت‌ها شرایط برای تغییر کار‌بر‌ی فراهم شده و طرح مورد‌نظر توجیه اقتصاد‌ی نیز داشته باشد. در بعضی مواقع که بنا‌ی قدیمی با معمار‌ی زیبا و جلوه‌ای ماندگار به دلایلی به فروش گذاشته می‌شود در اکثر موارد خریدار آن را به قصد تخریب و ایجاد ساختمانی جدید تهیه می‌کند در صورتی که با ورود سرمایه‌گذار بخش خصوصی ممکن است مالک اولیه از فروش آن منصرف شده و با تغییر کار‌بر‌ی آن موافقت کند و این‌گونه موجب حفظ و احیا‌ی اثر شود.

امروزه در کوچه پس کوچه‌ها‌ی هر شهر‌ی تا چشم کار می‌کند آپارتمان جایگزین خانه‌های ویلایی شده که تا حد‌ی با فرهنگ ما نا‌هماهنگ است اگر خانه‌ای قدیمی با سبک معمار‌ی ایرانی از گذشتگان باقی‌مانده باشد کور‌سو‌ی امید‌ی است برا‌ی حفظ ارزش‌ها‌ی فرهنگی و تاریخی، به ویژه در شهر‌ها‌ی بزرگ و صنعتی که شاهد نا‌بود‌ی بنا‌هایی از این دست هستیم و تاثیر‌ات مدرنیته و تکنو‌لوژ‌ی قابل درک‌تر و ملموس‌تر است.

پیوند عمیق فرهنگی با ریشه‌ها‌ی ایرانی به آسانی قابل انقطاع نبوده و تلاش روز‌افزون دلسوز‌ان و فرهنگ‌دوستان دلیلی بر این مدعاست. اگر کمک و همفکر‌ی گروهی با طرح‌های اجرایی گرد هم بیایند آینده و راه نجات ابنیه تاریخی روشن است و توانایی مقابله با رشد معمار‌ی مدرن را هر چند در مقیاس کوچک خواهیم داشت.

منبع:میراث آریا

ردپای زنان در معماری سنتی قشم

معماری به‌عنوان اجتماعی‌ترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است به همین دلیل نمی‌توان جدای از انسان و نقش و جایگاه او تصورش کرد. موضوع معماری درباره فضاست و تعاریف مختلفی که تاکنون از این واژه ارائه شده است، اغلب به گونه‌ای بر اهمیت فضا در آن تاکید می‌کنند به طوری که وجه مشترک بسیاری از این تعاریف، فن شکل‌دهی فضایی است. موضوع اصلی این شکل دهی فضایی، این است که چگونه فضا را با استفاده از انواع مصالح و روش‌های مختلف و البته نیاز، سازمان‌دهی کنیم.

معماری زبان گویای زمانه

معماری همواره غنی‌ترین مفهومی است که بیانگر فرهنگ و تمدن دوران شکل‌یابی و شکل‌دهی فضایی است. از دیدگاه فرهنگ، معماری فرایندی است از علم، هنر، ذوق، اعتقاد، ایمان و مهارت‌های خاص که در راستای تمدن و در رهگذر تاریخ می‌توان آن را زبان گویای زمانه خویش دانست؛ اما اگر به دنبال تعریف معماری سنتی باشیم، متوجه می‌شویم که همه مفهوم آن را می‌دانند و کسی نمی‌پرسد معماری سنتی چیست؟ ولی اگر عمیق‌تر به موضوع فکر کنیم یا از افراد تعریفی دقیق از آن بخواهیم هر کسی از ظن خود این عبارت را معنی می‌کند، نتیجه سخن این که تعریف واحدی از آن وجود ندارد.

در تقسیم بندی‌های موجود برای معماری توجه به این ملاک‌ها اهمیت فوق العاده‌ای دارد، مصالح به‌کار‌رفته، کاربری بنا، فرم ساختمان و غیره. اما آیا می‌توان با این ملاک‌ها معماری سنتی را از سایر تقسیم بندی معماری جدا کرد؟ خیر، با این ملاک‌ها نمی توان محدوده معماری سنتی را مشخص کرد. پس لازم است به دنبال ملاک‌های دیگری باشیم که بتوانند محدوده مشخصی را برای معماری سنتی تشکیل دهند. مهمترین واژگانی که از پی معماری سنتی به ذهن ما خطور می‌کند می‌تواند این واژه‌ها باشد، معماری تاریخی، معماری کهنه و یا قدیمی، معماری اصیل، معماری محلی، معماری خودی، معماری با هویت و… هر کدام از آنها را می‌توان تعریف کرد، اما جمع‌بندی‌ای که ما می‌توانیم از واژگانی که به دنبال معماری سنتی به ذهن ما خطور می‌کند داشته باشیم این است که در معماری سنتی عواملی دیگر و فراتر از کاربری بنا، مصالح به کار رفته و فرم و شکل بنا تاثیرگذار هستند. این عوامل  عبارتند از زمان، مکان، مهارت در اسلوبی خاص، فرهنگ و دین، البته اگر دین را جدا از مقوله فرهنگ بدانیم. اما این چهار عامل همیشگی نیستند و شاید تغییر کنند و جای خود را به عواملی دیگر بدهند.

معماری سنتی محصول روش سنتی در طراحی و ساخت

سنت کلمه دومی است که اگر به تعریف و معانی آن نگاه کنیم آن چه در این زمینه می‌تواند حاصل شود این است، همان دست به دست شدن تمام چیزهایی که جامعه در یک دوره زمانی خاص دارد و یا چیزهایی که قبل از آن در جامعه بوده و الان هم هست. به تعریفی عامیانه‌تر، سنت، مفهومی کلی است که دامنه شمول آن  قوانین، فلسفه، سیاست و حکومت را شامل می‌شود.

با این مقدمه حال می‌توانیم تعریفی جامع و قابل پذیرش برای عموم از معماری سنتی ارائه دهیم.

معماری سنتی به نوعی از معماری گفته می‌شود که محصول روشی سنتی در طراحی و ساخت است، دارای الگوهایی است که در طول زمان دست به دست شده و استمرار یافته و تبلور فرهنگ جامعه است که با معنا و با ارزش هستند و از نوعی قداست برخوردارند.

قداست معماران در جامعه سنتی قشم

با این تعریف در جامعه سنتی قشم معماران گاهی همانند روحانیون مذهبی از پایگاه و قداستی برخوردار بودند که سایر مردم این ویژگی را نداشتند.

معماری در طول تاریخ همواره بازتاب خصوصیات فرهنگی و اجتماعی یک جامعه بوده است. نیاز انسان و نوع بینش او در انتخاب روش برای رفع نیازها در ایجاد و شکل دهی فضایی موثر بوده و هست؛ علاوه بر نیاز و بینش، جایگاه افراد نیز در این شکل دهی اهمیت بسیار داشته و دارد؛ به نحوی که انسان‌ها بر اساس جایگاهی که در جامعه داشته‌اند نقش‌های متفاوتی را در این فضاسازی اطراف خود ایفا کرده‌اند. حال اگر بخواهیم یکی از عوامل مهم در این جایگاه‌ها را معرفی کنیم جنسیت انسان‌ها است.

نقش جنسیت در شکل‌دهی معماری

در طول تاریخ جنسیت نقش مهمی در شکل دهی فضایی (معماری) ایفا کرده است. در جوامع مردسالار عرصه برای زنان در این مقوله تنگ تر بوده و همواره جایگاه زنان و نقش‌های مربوط به این جایگاه نازل‌تر از مردان بوده است. اما هیچ کس نمی‌تواند بگوید حتی در این جوامع، زنان در شکل دهی معماری بی تاثیر بوده و نقشی نداشته‌اند. نیاز، اصلی‌ترین عامل برای شکل‌دهی فضایی و پیوند دهنده مرد و زن در این مبحث است و شاید در معماری، جنسیت با نیاز این دو به همدیگر در خلق فضاهای جدید اهمیت بیشتری به خود بگیرد. گاهی وقت‌ها نقش زنان و نظر آنها در این مقوله نقشی اعتراضی علیه جامعه مردسالار است، که خواستار سهم بیشتر از گذشته و اثبات وجود خویش بوده است. در هر صورت نقش زنان از جایگاه جنسیتی در معماری در همه جوامع با توجه به قوانین مردسالارانه، زن سالارانه و لیبرال متفاوت و غیرقابل انکار است.

معمولا شمار زنان هر جامعه‌ای به تعداد مردان آن جامعه است و بی شک هر چه تعداد زنان و شمار جمعیت آنها، در طی زمان افزایش می‌یابد، میزان اثر گذاریشان بر این شکل دهی بیشتر می‌شود.

زنان قشم در بستر زمان (تاریخ) و از حیث تعداد، دوره‌های مختلفی را سپری کرده‌اند. در چندین دوره جمعیت زنان افزایش چشمگیری داشته و در پاره‌ای مواقع حتی از مردان بیشتر بوده است. در دوره‌هایی از تاریخ که بر اثر جنگ و خونریزی مردان قربانی تیغ تیز فاتحان شده‌اند و یا به دلیل سیاست‌های مذهبی و جمعیتی جزیره پناهگاه مهاجرانی از سرزمین مادر بوده است. چند نمونه از آنها شامل دوره پیروزی اعراب مسلمان بر ساسانیان (نقش دین در مهاجرت)، دوره حمله مغول‌ها و نوادگانشان (حفظ جان و مال در مهاجرت)، دوره صفویه (نقش مذهب در مهاجرت) و دوره پهلوی (سیاست های جمعیتی) می‌شود.

آب، عنصری مهم در شکل دهی فضاهای جزایر

در هر مهاجرتی معمولا دستاوردهای یک قوم نیز به میزبانان و پذیرفتگان منتقل می‌شد. نمونه این دستاوردها ساخت بادگیر و ایجاد تغییرات در نحوه ساخت آن به دست معماران جزیره است. در تعریف معماری سنتی گفته شد نوعی از معماری که استمرار یافته و دست به دست شده است. حال اگر بخواهیم موضوعی را مطرح کنیم که نقش زن و مرد در آن در طول تاریخ این خطه در شکل دهی فضاها موثر بوده، مسئله آب است. شاید از نمونه‌های معماری دوره مادها چیزی به جز غار خربس (این نوع معماری تداوم و استمرار نداشته) باقی نمانده، ولی آب موضوعی است که نقش زن را در معماری به خوبی مشخص می‌کند. هیچ با خود فکر کرده‌ایم که چرا عمق چاه‌های تلا در بندر لافت کم است؟ شاید برای راحتی و آسایش زنانی بوده که برای بالا کشیدن آب از این چاه‌ها متحمل مشقت زیاد نشوند و آب مورد نیاز خانه‌های خود را تامین کنند. یکی از کارهای رایج زنان قشمی در گذشته همین بوده است. مثلا ورودی های آب انبارها (برکه) را در نظر بگیرید، چرا همیشه دو در یا بیشتر و به صورت قرینه و زوج دیده می‌شود؟ آیا نمی‌تواند به این نکته اشاره داشته باشد که برای حفظ حرمت زنان و برای برداشت آب به دست آنان ایجاد شده است. اگر به لحاظ تاریخی به این قضیه نگاه کنیم آب از دوره هخامنشیان و خصوصا ساسانیان عنصری مهم در شکل دهی فضاهای جزایر و به خصوص قشم بوده است.

تاثیر حجله‌بندی خانه عروس در معماری سنتی

حجله‌بندی و آینه‌کاری خانه عروس یکی دیگر از تاثیرات زنان در معماری سنتی است که برگرفته از تاریخ ایران باستان است. همان طور که قبلا هم در تعریف معماری گفته شد هر گونه شکل‌دهی فضایی را معماری می‌گویند، پس حجله یک نمونه شکل‌دهی مقدس، مستمر و ارزشی است. هر چند حجله واژه‌ای عربی است ولی ریشه در فرهنگ ایرانی دارد. وجود تعداد زیاد آینه در حجله و  وجود رنگ‌های مختلف و شاد همگی نشانه‌ای از ایرانی بودن این فضا است. جالب است که هنوز در مراسم عقد ایرانی‌ها از آینه استفاده می‌کنند و هنوز زرتشتیان لباس‌های رنگی، شاد و سنتی در جشن‌های خود بر تن می‌کنند که شباهت بسیاری به رنگ پارچه‌های مورد استفاده در حجله دارد.

با ورود اسلام به این خطه و تاکید اسلام بر حفظ حریم و حرمت زنان، فضاها نیز دست خوش تغییراتی می‌شوند. برای بررسی بهتر لازم است بیان کنیم آن معماری ارزشی که قداست داشته و استمرار یافته و نقش زنان در آن پررنگ تر بوده به دوره ورود اسلام به جزیره برمی‌گردد.

برای درک بهتر نقش زنان در معماری، جامعه و زنان روزگار گذشته جزیره را از حدود پانصد سال پیش تصور می‌کنیم، جامعه‌ای سنتی و به شدت مرد سالار، تعدد زوجات و افزایش زاد و ولد، ایجاد فضاهای جدیدی را سبب می‌شود. سهولت امر طلاق و ازدواج خود مسئله‌ای دیگر است که برای زنان، فرصت‌های زیادی برای ازدواج پیش می‌آورد. مرد نان‌آور خانه است و پیشه او در ارتباط با دریاست، داشتن فرزند پسر به دو دلیل امری مهم و ارزشی به حساب می‌آید، یکی این که می‌تواند هم پای پدر کار کند و دیگری تداوم نسل. قحطی و مرض تنگناهای زیادی را برای جامعه ایجاد می‌کند و موقعیت جزیره‌ای و ارتباطی به گونه‌ای است که مهمانانی خوانده یا ناخوانده به این جامعه وارد می‌شوند؛ پس امنیت برای آنان چالشی همیشگی است، به خصوص که کار مردان با دریاست و در پاره‌ای موارد خانه‌ها بدون مرد و نگهبان می‌ماند. پس لازم است فضاها برای بالا بردن امنیت زنان ایجاد شود. باورهای دینی در بین مردم ریشه‌های عمیقی دارد و تعصب و غیرتی را در مردان ایجاد کرده که برای حفظ ارزش‌های خود تغییراتی را در فضاها ایجاد می‌کنند.

ایجاد حریم برای صیانت از زنان

نتیجه‌ای که از تصویرسازی بالا حاصل می‌شود را می‌توان این گونه بیان کرد، در معماری سنتی قشم ردپای زنان قشمی و نقش آنها را نمی‌توان نادیده گرفت؛ زن در این جامعه عنصری مهم به حساب می‌آید و قاعدتاً به خاطر او و وجود همیشگی او در این فضا و نیز نوع نگرش به او تغییرات زیادی در این شکل دهی ایجاد شده است. در ادامه برای بررسی بیشتر به چند مورد از عواملی که نقش زنان در معماری سنتی قشم را پررنگ تر کرده، اشاره می‌شود.

در جامعه‌ای مردسالار مفاهیمی چون حریم، حرمت و امنیت را تصور کنید. به سادگی می‌توان نشانه‌هایی از این عناصر را در حفظ و پاسداشت این گوهر (زن) در هر خانه قشمی و معماری سنتی قشم پیدا کرد. جوامع مختلف بر حسب فرهنگ‌های متفاوت خود، نقش‌های متفاوتی را به زن و مرد نسبت داده‌اند؛ در غالب موارد، به جز در بعضی جوامع مادرسالار گذشته، جایگاه زن و نقش‌های مربوط به این جایگاه نازل‌تر از مردان بوده است.

از سوی دیگر نیاز به حضور در فضا برای همه امری ضروری است و این نیاز برای زنان قشمی به علت حضور همیشگی در این فضا ضروری‌تر به نظر می‌رسد. تمام ساختارها در این محیط نشان از ایجاد حریم برای صیانت از زنان و ایجاد آرامش و رفاه برای آنان بوده است. برای نمونه می‌توان به دیوارهای پرده مانند در جلوی در ورودی حیاط خان‌ها اشاره کرد. این دیوارها در فضای داخلی حیاط ساخته م‌شود تا شخصی که در جلوی در قرار گرفته نتواند داخل حیاط را ببیند. همچنین می‌توان وجود فضاهایی به نام مَیلِس (مجلس) جدا و مستقل از اندرونی خانه‌ها برای پذیرایی از مهمان‌ها را در معماری سنتی قشم یادآور شد. حال اگر دین و مذهب را به این قضیه اضافه کنیم، پیچیدگی و تاثیر زن در معماری سنتی قشم مشخص تر می‌شود. در معماری سنتی قشم زنان، به عنوان نیمی از جمعیت جامعه و ساکن در این فضاها، همواره عامل موثری بوده‌اند.

از قدیم یکی از نقش‌های زنان در جامعه قشم، آشپزی کردن و فرآوری مواد موجود در خانه برای استفاده دیگران بوده و این نقش تاکنون نیز ادامه دارد، ایجاد فضاهایی برای پخت و پز و تنور برای پخت نان در خانه یا حیاط به خواست و نظر زنان صورت می‌گرفته است.

تغییرات در معماری دستخوش سیاست‌های دولتمردان

تاریخ یکی دیگر عوامل تاثیرگذار در معماری قشم محسوب می‌شود. بی‌شک سیاست‌های دولتمردان در گذشته، معماری و جایگاه افراد را دست خوش تغییراتی کرده است. برای نمونه می‌توان به قانون کشف حجاب اشاره کرد. مردان برای حفظ حرمت، کرامت و حجاب زن‌ها و برای در امان ماندن از دست ماموران حکومتی بر روی کوچه‌ها در و چارچوبی قرار می‌دادند تا عوامل حکومت نتوانند به آن وارد شوند، و این فضاها را به صورت حیاطی برای چند خانه در می‌آوردند، نمونه‌های این چنینی در خود شهر قشم بسیار است.

جزیره قشم با قرار گرفتن در دهانه تنگه هرمز در طول تاریخ همواره پذیرای مردمانی از اطراف و اکناف دنیا بوده؛ گاهی این مهمانان چشم طمع به این خاک داشتند و گاهی برای به دست آوردن روزی وارد این خاک می‌شدند. این موضوع سبب شده بود مسئله امنیت مخصوصا برای زنان اهمیتی فوق‌العاده یابد. برای رفع این مشکل، شکل و چیدمان خانه‌ها دستخوش تغییراتی شده است. اگر خوب به روستاها و نحوه قرارگیری خانه‌ها بنگریم خانه‌هایی به هم چسبیده با کوچه‌هایی باریک را مشاهده می‌کنیم که امکان دفاع از این فضاها را برای زنان در کنار مردان فراهم کرده است.

حضور زنان باعث آرامش و آسایش در فضاهای مردساخت

اگر زن به عنوان کاربر فضا در نظر گرفته شود اهمیت ایده‌های زیباشناسی اثر، کم‌تر از امنیت، حفظ حریم و نحوه تعامل او در این فضا نخواهد بود. معماری با ظرافت و لطافت همراه است و چون زنان از لطافت بیشتری برخوردارند پس به طور حتم با حضور آنان در فضاهای مردساخت، این فضاها تعدیل شده و موجب آرامش و آسایش همگانی را فراهم می‌کند. زنان به واسطه طبع لطیف خود همیشه برای زیبایی و تمیزی فضاها تلاش کرده‌اند. برای مثال در گذشته دوغابی که از نوعی گل مخصوص درست می‌شد را به دیوار داخلی فضای خانه‌های گلی می‌پاشیدند، که این امر هم سفیدی و تمیزی دیوار و هم بوی مطبوع و دلپذیر سراسر فضا را سبب می‌شد. در روستاهای قشم فراهم آوردن گل و تهیه این دوغاب و پاشیدن آن به دیوار داخلی خانه‌ها همواره از وظایف زنان بوده است.

اما نکته‌ای که هرگز نباید فراموش کرد ساخت بناهایی است که به خواست زنان ایجاد شده‌اند. این بناها که گاهی تصور می‌شود برای سهم خواهی و یا اعتراض به نقش بیش از حد مردان در معماری باشد به بهانه‌های دینی و مذهبی (نذر یا گشایش کار) ساخته شده که در معماری سنتی قشم نمونه‌های فراوانی دارند. نمونه چنین فضاهایی آب انبارها (برکه‌ها)، مساجد و بناهای عام المنفعه‌ای است که به خواست زنان بنا شده و نام زنی را با خود به همراه دارد.

بی‌شک یکی از عواملی که بین نسل حاضر و گذشته ارتباط برقرار می‌کند معماری است. بازگشت به شیوه‌های زندگی گذشتگان میسر نیست و مسلما شیوه و چگونگی زندگی گذشتگان جوابگوی شرایط زندگی امروز نخواهد بود اما درک و دانستن ارتباط عناصری که سبب شکل‌دهی شده‌اند لازم و ضروری است چرا که در تجربه گذشتگان آگاهی نهفته است. در معماری کنونی جزیره قشم نقش زنان با وجود امکان تحصیل دختران در رشته معماری و امکانات آموزشی موجود، از گذشته کمتر شده و تنها به طراحی فضای داخلی و تزئینات داخلی کاهش پیدا کرده است.

منبع:میراث آریا

درونگرایی اصل پایدار معماری قدیم ایران

درونگرایی یکی از اصول پایدار معماری قدیم ایران است تاجایی که خانه‌های ایرانی از بیرون شمایلی بسیار ساده و حتی فقیرانه داشتند اما در داخل تزئیات شگفت‌انگیز چشم هر بیننده‌ای را به خود جذب می‌کند؛ اما این رفتار تنها برای غلبه بر شرایط اقلیمی و تامین امنیت جانی و مالی نبود، بلکه نوعی تجسم فرهنگی خاص و ساختار اجتماعی بشمار می‌رود.
سعید فلاح‌فر، در یادداشت اختصاصی که در اختیار پایگاه خبری اسکان نيوز قرار داد، تاکید کرده: در تاریخ معماری ایران، درونگرایی یکی از اصول پایدار و فراگیر معماری محسوب می‌شده است. این رویکرد نه تنها به واسطه غلبه بر شرایط اقلیمی و تامین امنیت جانی و مالی بوده، بلکه باید آن را به نوعی تجسم یک فرهنگ و ساختار اجتماعی محسوب کرد.

خانه‌های ایرانی از بیرون شکل و شمایلی ساده و حتی فقیرانه دارند. دیوارهای ساده کاهگلی با کمترین تزئینات قابل رویت برای رهگذران و در مقابل تزئینات شگفت‌انگیز داخلی که شامل انواع آینه‌کاری‌ها و گچبری‌ها و نقاشی و ارسی‌های تزئینی و وسائل گران‌قیمتی است که بر رف‌های چیده‌اند. گذشته از موارد معدودی مثل بلندی و خودنمائی بادگیرها و…، هیچ تمایلی به فخرفروشی در این خانه‌ها به چشم نمی‌خورد. نمایش فروتنانه  بیرونی همیشه کمتر از داشته‌ها و اندوخته‌های درونی و اشرافیت خانواده است.

در مقابل شهروند امروزی به شدت تمایل دارد داشته‌های خود را به نمایش بگذارد. موقعیت اجتماعی هر کسی منوط به همین نمایش و افتخارات تعریف می‌شود. خودنمائی و نمایش ثروت ـ حتی غیرضروری‌ترین دارائی‌ها ـ برای شهروندان امروزی اغناکننده است و میل به برتری جویی او را برآورده می‌کند. تا جایی که این میل به نمایش ارزش‌های انسانی دیگری مثل مولد بودن، چه در اندیشه‌ها و دانسته‌ها و چه در تامین مایحتاج جامعه، غلبه می‌کند. ارزش‌ها از الزامات زندگی انسانی، به سمت تظاهر به مالکیت بیشتر و رفاه مصرف‌گرایانه کشیده می‌شوند. در چنین جامعه‌ای روابط صمیمانه به جدایی و برتری جویی تبدیل می‌شود. هر کسی تلاش می‌کند خود را از دیگران ممتاز کرده و با اتکا به توان نمایشی خود به طبقه بالاتر مهاجرت کند.

آیا این تفاوت را می‌توان گواهی بر تحول در جامعه سنتی ایران به سمت جامعه امروز تلقی کرد و یا حتی بنابر اعتقادی مرسوم به عنوان سندی برای انحطاط و سقوط ارزش‌های انسانی مطرح کرد؟ آیا جامعه سنتی از این تهمت‌هایی که نسل امروز مبتلا به آن شده‌اند، مبراست؟

به نظر می‌رسد نکته مهمی در این قضاوت عجولانه ـ به عمد یا به سهو ـ ندیده گرفته شده است. آیا مالک خانه عامری‌ها و بروجردی‌ها در شهر محدود آن دوره نیازی به خودنمائی داشت در حالی که همه شهر او را می‌شناختند؟ آیا تجار بزرگ شهر که معتمد همه بازار بودند و یا دختر دم بخت یکی از ایشان که آرزو و رویا پسرهای بالغ شهر بود، برای دیده شدن نیازی به تفاخرات و نمایشات امروزین داشت؟ تعریف روابط شهری آن روزگار با معنا شهری و شهروندی امروز تفاوت‌های بنیادی دارد. شهروند امروزی در شهری آمدوشد می‌کند که بدون الزامات شهرت، کسی او را نمی‌شناسد. اگر همه  آن معیارهای تفاخر سنتی را هم داشته باشد، باز هم بدون کسب شهرت در میان اطرافیان دیده و شناخته نمی‌شود. پس باید با شیوه‌ای این نیاز دیرین خود را ـ خوب یا بد که بی‌شباهت به خواهش‌های اجداد خود نیست ـ به شیوه‌ای برآورده کند. این فناوری‌های نوین است که در جهت تامین این خواسته دست به کار می‌شود، پیش از آن که باور کنیم؛ فناوری‌های جدید چنین نیازی را تولید کرده است. در این میان همین ناشناسی گسترده در زندگی شهری فرصتی برای دروغ‌پردازان فراهم می‌کند که به انحاء مختلف شانس خود را برای ورود به طبقه مرفه و احترام برانگیز آزمایش کند.

منبع:اسکان

معماری منحصربه‌فرد یک مسجد در جوار اقیانوس اطلس

معماری مساجد در طول تاریخ همواره از دلایل شکوه و عظمت آن به حساب می‌آید. سبک و شیوه ساخت مساجد مختلف در سراسر جهان موجب شده علاوه بر کارکرد اصلی خود، به جاذبه‌هایی خیره‌کننده‌ای از تاریخ و فرهنگ ملل تبدیل شوند.

مسجد «حسن دوم» بزرگترین مسجد آفریقاست، این مسجد بزرگ ویژگی‌های فوق‌العاده‌ای دارد که در این گزارش به آن‌ها اشاره شده است. یکی از ویژگی‌های برجسته که این مسجد را از دیگر مساجد متمایز می‌کند، همجواری آن با اقیانوس اطلس است.

ساخت مسجد «حسن دوم» در شهر کازابلانکا واقع در کشور مراکش به دستور شاه حسن دوم در ۱۱ جولای سال ۱۹۸۶ شروع شد و در سال ۱۹۹۳ پایان یافت. هدف از ساخت این مسجد انعکاس ویژگی‌های هنری معماری معتبر مراکش بوده است، شاه حسن دوم قصد داشت از طریق این شاهکار معماری اهمیت و ارزش مسجد «حسن دوم» را در بین مراکشیان در طول تاریخ برجسته کند.

این مکان عبادت نقش مهمی در ارتقاء هنر اصیل معماری و حفظ میراث تمدنی دارد، همچنین این مسجد بزرگترین مسجد کازابلانکا، دومین مسجد بزرگ آفریقا و پنجمین مسجد بزرگ دنیاست. ساختمان مسجد «حسن دوم» در کنار اقیانوس اطلس با الهام از آیه قرآنی «عرش خدا بر روی آب بوده است» ساخته شده و مومنان با مشاهده اقیانوس و آسمان به یاد عظمت خدا می‌افتند.

طراحی این بنا توسط یک معمار فرانسوی به نام میشل پنسو «Michelle PINSEAU» انجام شد و تحقق ساخت این مسجد با مشارکت همه مردم مراکش که داوطلبانه به خواست پادشاه حسن دوم به اندازه توان خود کمک کردند، تأمین شد.

مناره یک عنصر اساسی معماری در مساجد بزرگ کلاسیک است. مناره با شکوه مسجد «حسن دوم» در مرکز نمای جنوبی، در ارتفاع ۲۰۰ متر مربع و مساحت ۶۲۵ متر مربع قرار دارد. این مناره مجهز به آسانسور سریع با ظرفیت ۱۲ نفر است و می‌تواند در کمتر از یک دقیقه به بالای ساختمان برسد، نمای مناره از جنس سنگ مرمر است.

همچنین یک توپ بزرگ پرتو لیزری با برد ۳۰ کیلومتری که به سمت مکه ساطع می‌شود و قبله را نشان می‌دهد، در آن مکان قرار دارد. برخی بر این باورند که مناره این مسجد، بلندترین مناره در جهان نیز به حساب می‌آید. نکته جالب دیگر این که مناره مسجد حسن دوم بزرگترین سازه در مراکش است.

این مسجد دارای دو زیرزمین است که بخش اعظم آن به سالن وضو تبدیل شده است (یکی برای آقایان و دیگری برای خانم‌ها)، تالار وضو دارای ۴۵ چشمه مرمر است که نمایان‌گر گل‌های نیلوفر آبی و در مجموع ۶۰۰ شیر آب در اطراف است. چیدمان این اتاق‌ها به بسیاری از معتقدین این امکان را می‌دهد تا در شرایط بهتر مراسم مناسک را انجام دهند و به راحتی بین سالن وضو و سالن نماز حرکت کنند. همچنین این مسجد می‌تواند 80 هزار نفر را در خود جای دهد.

پارکینگ‌های مسجد حسن دوم در یک طبقه زیرزمینی ساخته شده‌اند و وسعت آن حدود ۵ هکتار بوده و ظرفیت این پارکینگ‌ها تقریبا به تعداد ۸۰۰ وسیله نقلیه سبک است.

منبع:ایسنا