بغ آدران قلب تاریخ استان اصفهان

لنجان_باغبادران قبل اسلام به «بغ آدران» مشهور بود، بدین معنا که خدای بزرگ نگهبان آتش در این محل باشد (بغ) به معنای خدای بزرگ و (آدران)به معنای محلی که درآن آتش روشن بوده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان لنجان،  از آنجایی که باغبادران یکی از شهر های بسیار قدیمی و یکی از مناطق زیبای استان پهناور اصفهان با موقعیت خاص جغرافیایی است از دیرباز هر رهگذری را محو تجلیات دلربای خود ساخته چرا که این منطقه همواره در طول تاریخ کهن خود از فراز ونشیب های برخوردار بوده اما مردمان آن در هیچ زمان و موقعیتی دست از همت و تلاش برنداشته . باغبادران قبل اسلام به «بغ آدران» مشهور بود، بدین معنا که خدای بزرگ نگهبان آتش در این محل باشد (بغ) به معنای خدای بزرگ و (آدران)به معنای محلی که درآن آتش روشن بوده… درغرب این منطقه محله ای وجود دارد که به زبان محلی شمندگان و یا سمندگان معروف است و محله شرق آن پازل بادی خوانده می شدند، درمنطقه جنوبی باغبادران آتشکده ای است به نام شاه پیر آقا که این مکان در قدیم مخصوص اجرای مراسم مذهبی و نذورات مردم درآن زمان بود، جالب تر اینکه سکنه این منطقه مخصوصا کشاورزان در محل شاه پیر آقا جمع می شدندو معتقد بودند آنها با انجام دادن اینگونه نذورات محصولات آنها در زمان برداشت با برکت خواهدشد اما امروز به دلیل تحولات و دگرگونی ساخت وسازها دیگر اثری از این مکان به چشم نمی خورد و فقط تنها تخت سنگ بزرگی در آن محل به چشم می خورد که بعضی از کلمات ناخوانا در آن حک شده است باید گفت در غرب آتشکده نیز محل مخصوصی برای سخنرانی وگرد همایی اجتماع وجود داشته که اهالی محله ملک آباد به آن «دره صحبت»می گفتند که هنوز هم آثاری ازاین قلعه ها پابرجاست اما به دلیل حمله مغول به این منطقه دچار تغییر و تحولات فراوانی شد .پس از ویران شدن «بغ آدران» به دست قوم مغول تعدادی از سکنه این منطقه که توانسته بودند از چنگ مغولان جان سالم به در برند در جبهه جنوبی زاینده رود به تاسیس شهر جدید باغبادران و ساختن خانه های مسکونی پرداختند، تعدادی نیز در جبهه شمالی خانه و کاشانه ساختند و نام آن را ملک آباد گذاشتند و از آن زمان به بعد نام بغ آدران به باغبادران تغیر یافت و در حال حاضر قسمتی از محل سمندگان که مدفون در زیر خاک است به زبان محلی به وشمندجان یا بشمگون معروف بوده که دشتی سرسبزی و زیبا است.
در کنارۀ شمالی شهر باغبادران و در مرتفع ترین نقطه آن آثاری از قلعه ای نظامی بر جای مانده است که اینک قلعه «چهار برج» باغبادران خوانده می شود. قلعۀ چهار برج به شمارۀ 26180 و به تاریخ  87/12/26 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است.  معماری قلعه با سبک قلاع عصر صفویه و افشاریه مطابقت دارد و آن را می توان از جمله آثار و ابنیه احداث شده در عصر نادری دانست. این قلعه جهت حفاظت مردم شهر از معرض تهاجم و تعرض دشمنان بنا شده است و پناهگاه مردم در زمان خطر به شمار می آمده است. قلعه دارای چهار برج گلی سه طبقه و سه اتاق بزرگ بوده است و در  آن چشمه ای جاری بوده و هنگامی که مردم برای امنیت به آن  پناه می آورده اند از آب چشمه استفاده می نمودند.
اگر تاثیراتی که رودخانه زاینده رود در قرن‌های گذشته بر خطه اصفهان گذاشته و موجب شده این منطقه محل سکونت قرار گیرد، باید گفت که موجودیت وقدمت تاریخی باغبهادران اگر به پای اصفهان نرسد بین آنها فاصله زیادی وجود ندارد چراکه رودخانه با برکت زاینده رود به این منطقه صفای خاصی بخشیده و طبیعت خدادادی آن هربیننده ای را مجذوب خود میکند که البته این همه زیبایی و صفا مرهون عبور رودخانه زاینده رود از این منطقه بوده و خود گویای این مدعاست که در زمانهای دور در این منطقه سکونت وجود داشته است.مردمان باغبهادران از ابتدا به شغل کشاورزی آن هم کاشت گندم و برنج مشغول بوده‌اند و همواره به این مهم نگاهی ویژه داشتند.سابقه کاشت برنج در شهرستان پرآوازه لنجان و بخش باغبهادران به دو هزار سال گذشته و دوره ساسانیان باز می‌گردد و در طومار شیخ بهایی نیز که نزدیک به 500 سال پیش نوشته شده است، حق آب لنجانات بیشتر به برنج‌کاری در این منطقه اختصاص یافته که این نشان از وجود برنج‌کاری در این منطقه از گذشته‌های دور است.از این جهت برنج و برنج‌کاری را می توان آیینه‌ای تمام قد از فرهنگ کهن لنجان و بخش باغبهادران دانست، از سوی دیگر باید توجه داشت که اهمیت برنج لنجان بر این مهم استوار

است که منشأ بومی داشته و تنها برنج اصیل لنجانی است که دارای طعم و مزه منحصربه فرد بوده که با عطر و طعم خاص خود طرفداران بسیار زیادی را جذب کرده و علاوه بر استان اصفهان آوازه این برنج به شهرهای دیگر ایران نیز پیچیده است. کاشت برنج در باغبهادران بیشتر در مناطق کشاورزی و شالی‌کاری به زبان محلی «تولِکی» معروف است که همچنان کاشت این برنج در این منطقه به صورت سنتی و با دست انجام می‌شود. روش کشت برنج اینگونه است که کشاورزان بعد از برداشت برنج و خشک کردن آن مقداری بذر را بصورت شلتوک یا بصورت خوشه نگهداری می کردند تا در سال بعد از این بذر جهت کاشت در خزانه استفاده کنند، سپس خزانه برنج را مهیا می ساختند؛ بدان معنا ک قطعه زمین کوچکی را در داخل زمین اصلی یا خارج از مزرعه  که خاک آن به خوبی شخم خورده بود را آماده می ساختند سپس خزانه را غرقاب می‌کردند و بدین ترتیب خزانه برنج آماده برای کاشت بذر جوانه‌دار می شد، بعد از به ثمر نشستن شلتوک آن را به زمین اصلی انتقال داده و شالی کاری را انجام میدادند و بعداز آن که محصول حاصل شد آن را درو میکردند و در زیر نور آفتاب میخشکاندند و بعد هم به کارخانه برنج کوبی میبردند.

یکی از غذاهای محبوب و خوش طعم باغبهادران که با برنج بومی لنج طبخ می شود دمپخت لاخُلی است که طعم  دلچسبش فراموش نشدنی وعطر خاصی به فضای خانه ها میبخشد و هر کس ذره ای ازاین غذا خورده باشد طعم آن تا ابد بخاطرش میماند… دمپخت لاخُلی در قدیم‌الایام درون مطبخ که عمدتاً دیوارهای آن گِلی و سیاه بود، قسمتی به پخت برنج اختصاصی داشت و بر روی آتش و در کله اجاق یا زیر سه پایه آهنی، کماجدان سیاه مسی را بر آن قرار میدادند و آب را به درون کماجدان می‌ریختند تا جوش بیاید؛ وقتی آب جوش می آمد گوشت را درون آن ظرف می انداخت تا خوب غل بخورد ونیم پخته گردد آنگاه نمک و ادویه و روغن و دیگر ادویه‌جات را هم به آن اضافه می‌کردند

و برنج خیس خرده را روی آن می ریختند و هم می‌زدند تا دوباره جوش بیاید و سپس هم زمان با جوشیدن ظرف را از روی آتش برمی‌داشتند و همین که آب کماجدان کم می‌شد کماجدان را در زیر خاکستر از قرار می‌دادند و آتش جدیدی می‌افروختند و آن را با سوس برنج می پوشانند و با کمی پوشال برنج و با فوت کردن آتش شعله داری روی کماجدان را روشن می‌کردند و پس به عمل آمدن دمپخت را در کنار خانوده میل می‌کردند که البته امروز نیز دمپخت لاخُلی همچنان در باغبادران شیفتگان خود را دارد و به مسافران نیز پیشنهاد میکنیم این غذای سنتی شهرستان لنجان را حتما امتحان کنند.

به مرور زمان وقتی سطح آب رودخانه زاینده رود پایین تر از سطح زمین های این منطقه قرار گرفت و زمین هایی زیرکشت کاهش یافت و به همین علت مردم باغبهادران که از اوان زندگی دراین منطقه به شغل کشاورزی مشغول بودند در طول تاریخ کهن این منطقه با مشقت های فراوان اقدام به حفر چاه و قنوات زیادی کردند و به سمت باغداری گرایش پیدا نمودند چراکه رود خانه از زمین های کشاورزی فاصله گرفت وبه عمق پایین ترین دره های این منطقه رسید و از طرفی کوچک بودن قطعات زمینهای کشاورزی باعث شد که اکثر زمین های غیر قابل سکونت و دارای خاک حاصلخیز به باغهای میوه تبدیل شود. از سوی دیگر در زمان هایی که خشکسالی رخ می نمود و آب قنوات کم می شد باغداران به تکاپو می افتادند و اقدام به طراحی وساخت پمپهای آب می کردند تا آب را به باغ ها هدایت کنند که به این پمپ ها چرخ آب می گفتند. باید گفت در این منطقه میوه های فراوانی از جمله زرد آلو، هلو، گیلاس، انگور، به، سنجد، سیب، انجیر، آلبالو، آلو و آلوچه…و به ثمر می نشیند و

سایر درختان بی ثمر نیز مانند چنار، شیرازی٬ صنوبر٬ بید٬ کاج٬سرو‌ و … به زیبایی این منطقه افزوده است به گونه ای که در زمان حضر تمامی باغها باصفا با گلهای الوان وشکوفه های معطر دربستررودخانه قرارگرفته وهمچون حریری سبز درهم پیچیده ومنطقه ای را شاهد هستیم که گویی تکه ای ازقلب بهشت است و این روند چشم انداز بیشه زارهای وسیع و زیبایی را به وجود آورده که تبلور روح سرزندگی را در انسان تشدید میکند.
از آثار صنایع دستی باغبادران می توان به قالی بافی، گلیم بافی و کرباسبافی اشاره کرد که از نقشه های آزاد، خشتی نجف آباد، چالشتری، شهرکرد و نائینی در آنها خودنمایی میکردند و این ثروت که از دستهای عاشقان مادران و دختران باغبهادران نشئت گرفته نقش ونگارهای زیبایی ازآینه باغبهادران رانمایان میسازد و این آثار ارزشمند و فاخر به فروش میرسیدند ومنشا درآمد برای خانواده ها بوده است.
کرباسبافی از جمله هنرهای دستی باغبهادران است که به نوعی بافت ساده با استفاده از نخ چله گفته می شود که بعد از مرحله زنجیره بافی برای محکم شدن قسمت های بعدی بافت گلیم انجام می شود. به این شکل که مقداری از نخ چله را چند برابر عرض فرش برداشته و سر آن را از گوشه به داخل کار برده از میان نخ های رو و زیر عبور می دهند و سر آن را از گوشه دیگر کار بیرون آورده و به آرامی بر روی زنجیره می کوبند و دوباره با جابجایی چوب هاف که نخ های زیر و رو جابجا می شود و این عمل را تکرار می کنند تا این که ارتفاع آن به دو و نیم سانتی متر برسد و…

درگذشته پنبه کاری دراین منطقه رواج داشته و بعضی ازسکنه روستاهای بخش باغبهادران بخصوص چرمهین به شغل دامداری مشغول بودند و پنبه و پشم هر دو محصولاتی اشتغال زا بوده بدین سبب تعدادی از هنرمندان زن از پشم، محصولات متفاوتی بدست می آوردند و بر همین اساس اکثر زنان دراین منطقه به کار مشغول بودند وبه اقتصاد خانواده کمک میکردند. تولید پنبه موجب می شد عده ای باچرخهای پنبه پاک کنی، پنبه دانه را از پنبه جداکنندو پنبه دانه به مصرف خوراک دام میرسید.«کولوزه» دانه اصلی قابل رویش پنبه بودکه پس از کاشت و حاصل

امدن محصول زنان به روش ریسندگی به وسیله «دوک » رشته های پنبه را از یکدیگر جدامیکردند وبه وسیله ای به نام(پیلی) و با دستگاه  نخ ریسی به نخ تبدیل میکردند و بعد آنها را رنگ کرده ونخ ها را با دومیله چوبی به نام «پاچالی و مکو»می بافدند و بعد به لباس تبدیل میکردند برای چوپانان  لباسی به نام «چوقانی» به همین روش ازپشم گوسفند تهیه میکردند و باجداکردن رشته های پنبه نمد می بافدند که چوپانان از این لباس نیز استفاده می کردند.
منبع:همشهری
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *