نقاشی

نقاشی قهوه خانه ای یک پرده و هزار راز

کارشناس حفاظت و مرمت آثار تاریخی اداره‌ کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان سمنان، نقاشی قهوه خانه ای را هنری برآمده از عمیق ترین باورهای مذهبی و اعتقادی مردمان این دیار می داند.

راضیه طاهری، به تحلیل یکی از پرده‌های نقاشی قهوه‌خانه‌ای قدیمی که هم‌اکنون در موزه گرمابه پهنه سمنان نگهداری و در معرض دید علاقه‌مندان قرار دارد ؛پرداخته است.

این کارشناس میراث فرهنگی سمنان در این تحلیل که در اختیار ایسنا نیز قرار گرفته، علاوه بر واکاوی مضامین مذهبی و عقیدتی و کنکاش در لایه‌های این پرده،به پیوند این نوع از هنر نقاشی با مشروطیت پرداخته که از نظر می‌گذرد:

نقاشی قهوه‌خانه‌ای بعد از نهضت مشروطیت، پدیده نو ظهوری در تاریخ نقاشی این دیار بود که همراه با حفظ تمام ارزش‌های هنر مذهبی و سنتی ایران، بنا به ضرورت و خواست مردم و به پاس احترام به باورهای آن‌ها متولد شد.

    داستان پیرزن و زیارت بارگاه امام حسین (ع)

در قسمت پایین و میانی تابلو، پیرزنی با چادر مشکی و عصایی در دست چپ و کیسه پول به بهای صد تومن در دست راست ایستاده و در مقابل او مردی با تاجی بر سر، در هیبت پادشاهان نشسته و در پشت سر پیرزنی با خنجری در دست ایستاده است.

شخص نشسته بر صندلی متوکل عباسی و پیرزن یکی از زائران حرم امام حسین (ع) است که در حال پرداخت پول در ازای ثبت‌نام برای زیارت حرم آن حضرت است. در مقابل درخواست پیرزن، متوکل دستور قتل او را صادر و پیرزن را به رود فرات می‌اندازند. پیرزن در حین تقلا برای زنده ماندن به حضرت عباس (ع) متوسل می‌شود و به دست آن حضرت نجات پیدا می‌کند.

در زمان متوکل عباسی دشمنی با خاندان حضرت علی (ع) و برخورد با زائران به اوج خود رسید و سرانجام متوکل زیارت حرم امام حسین ‌(ع) را به شرط قطع دست راست‌ یا چپ آزاد کرد. با تمام این سخت‌گیری‌ها، مجدداً به متوکل خبر رسید که مردم دسته‌دسته برای زیارت مقبره امام حسین ‌می‌روند. او دستور داد مردم را از رفتن به زیارت بازدارند و تعداد زیادی از زائران را به قتل برسانند.

    داستان مرد لاک‌پشتی

در این قسمت مردی با عبایی قهوه‌ای بر تن، دستاری زرد بر سر و تنگ آبی در دست در مقابل انسانی مسخ شده با بدنی به شکل لاک‌پشت و سری به شکل انسان ایستاده است.

این داستان اشاره به مسخ انسان دارد. در حالت مسخ، هویت انسان از دست نمی‌رود بلکه تنها شکل ظاهری‌اش مانند حیوان می‌شود. در منابع اسلامی موارد متعددی برای مسخ ذکر شده که معروف‌ترین آنها داستان اصحاب سبت است. در رابطه با دلیل مسخ انسان به شکل لاک‌پشت روایات متعددی وجود دارد.

بنا بر یکی از این روایات قاتل حضرت عباس (ع) به شکل لاک‌پشتی دائم تشنه در آمده و در مقابل او چاووشی که در مسیر کربلا به زائران آب می‌دهد ایستاده است.

در روایتی دیگر حضرت علی( ع) مردی را که مرتکب خیانت شده و بین زن و شوهری تفرقه انداخته را قصاص و لعنت فرموده و آن مرد را به صورت لاک‌پشت همیشه تشنه‌ای که در بیابان بی آب و علف زندگی کند مسخ کرده است .

    داستان ضامن آهو

قرن‌ها هنرمندان خیالی‌ساز و نگارگران با پرداختن به زندگی امامان معصوم از جمله امام رضا (ع) نقش مهمی در پیوند مردم با زندگی اهل‌بیت داشته‌اند. در قسمت میانی و پایین تابلو، نقاش داستان ضامن آهو را به تصویر کشیده است. در این قسمت دو آهو در جلوی پای امام رضا (ع) نشسته و شکارچی با سگش در مقابل آن‌ها ایستاده است. امام رضا (ع) آهویی را که در دام شکارچی اسیر شده بود، ضمانت می‌کند تا آهو برود، به فرزندانش شیر بدهد و برگردد. بعد از ضمانت امام، آهو نزد فرزندانش می‌رود و با آنها باز می‌گردد. نگرانی و انتظار در چشمان آهو و فرزندانش که در مقابل سگ شکارچی نشسته‌اند دیده می‌شود . شکارچی بعد از دیدن وفای به عهد آهو و فهمیدن اینکه ضامن آهو امام رضا (ع) است، آهو را آزاد می‌کند.

گفته شده ماجرای ضمانت برای آهو در سفر امام رضا(ع) از مدینه به مرو رخ داده است. این اتفاق در مکانی در حد فاصل سمنان- دامغان روی داده است و این منطقه با نام آهوان شناخته می‌شود. در وجه تسمیه این منطقه به آهوان، نقل‌های دیگری نیز مطرح است.

    داستان حضرت ابراهیم (ع)و ذبح حضرت اسماعیل ( ع)

در سمت چپ و پایین پرده، داستان ذبح حضرت اسماعیل (ع) به تصویر در آمده است. حضرت ابراهیم با خنجری در دست راست در کنار حضرت اسماعیل که برهنه و  با دستانی بسته آماده ذبح است نشسته و  فرشته‌ای با دوبال طلایی و تاجی بر سر دست حضرت ابراهیم را گرفته و در کنار آن‌ها گوسفندی ایستاده است.

قربانی کردن اسماعیل به دید مسلمانان واقعه‌ای است که در قرآن آمده و طی آن خداوند از حضرت ابراهیم درخواست کرده تا فرزندش را قربانی کند و ابراهیم به اذن خدا این کار را انجام می‌دهد و این در واقع آزمونی بس بزرگ و سخت بود که پدر و پسر باید آن را پشت سر می‌گذاشتند. اما خنجر گلوی اسماعیل را نمی‌برد و خداوند، گوسفندی را برای او می‌فرستد تا آن را به جای فرزندش قربانی کند. پدر و پسر از .این آزمون سخت سربلند بیرون آمدند و کامل‌ترین درجه تسلیم در برابر خالق یکتا را تحقق بخشیدند.

منبع:ایسنا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *