عبور تورگردانی گردشگری از خط قرمز ممنوعیت کرونایی

با وجود این‌که ستاد ملی مقابله با کرونا ورود غیربومیان به برخی استان ها از جمله مازندران را به خاطر شکنندگی وضعیت کرونایی ممنوع کرده است ، اما تبلیغات آژانس‌های مسافرتی و همچنین راهنمایان گردشگری برای برپایی تورسیاحتی به این استان شمالی همچنان پابرجاست.

به گزارش ایرنا ، شرایط کرونایی کشور و به خصوص مازندران امروز دیگر برای کسی پوشیده نیست و سخت می توان باور کرد که مردم اخبارهای پیرامونی وضعیت کرونایی شکننده این خطه از شمال کشور را در خبرها و گزارش های روزانه وزارت بهداشت دنبال نکنند. استان مازندران که طی حدود یک سال گذشته همواره یکی از مناطق پرخطر و بحث برانگیز شیوع ویروس کرونا بوده ، هم اکنون در میانه موج سوم همه گیری این ویروس قرار دارد و طبق آخرین گزارش دانشگاه علوم پزشکی مازندران و بابل همین امروز حدود یکهزار و ۲۰۰ بیمار کووید ۱۹ در بیمارستان های استان بستری هستند که معادل نیمی از بیماران بستری کووید ۱۹ کشور را تشکیل می دهند.

گزارش روزانه وزارت بهداشت همچنین نشان می دهد که تنها طی بهمن ماه جاری به طور میانگین ۱۰ نفر در این استان به خاطر ابتلا به بیماری کووید ۱۹ جان باخته اند و آمار بستری روزانه نیز در ۲۴ ساعت گذشته ۱۹۹ ن فر بود.

جدول رنگ بندی سامانه ماسک وابسته به وزارت بهداشت هم نشان می دهد که در حال حاضر ۱۴ شهرستان از ۲۲ شهرستان مازندران در وضعیت نارنجی کرونایی قرار دارند و تنها هشت شهرستان دارای وضعیت زرد هستند.

شکنندگی وضعیت کنترل بیماری کووید۱۹ در مازندران به گونه ای بود که شنبه هفته جاری ستاد ملی مقابله با کرونا برای تعطیلات دهه فجر ورود افراد غیربومی را به استان مازندران ممنوع کرد تا مردم استان بار دیگر شاهد افزایشی شدن همه گیری نباشند ، اما گویا آژانس های مسافرتی و تورگردانان خودشان را از این ممنوعیت مستثنی کرده اند.

مشاهدات میدانی خبرنگار ایرنا نشان می دهد که طی روزهای اخیر ورود غیربومیان به مازندران در قالب تور گردشگری با اتوبوس و مینی بوس رو به افزایش یافته است و از مناطق مختلف کشور چنین تورهایی دیده می شود.

همچنین به دنبال اعلام ممنوعیت سفر به شهرهای دارای وضعیت نارنجی و زرد کرونایی که شامل تمامی شهرستان های مازندران می شود ، حجم تبلیغات راهنمایان گردشگری و آژانس های مسافرتی در شبکه های اجتماعی برای تورگردانی در تعطیلات دهه فجر و روزهای پایانی سال افزایش یافته است و این افراد برنامه های خود را در سطح گسترده ای از شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته اند و در ظاهر هم نشان می دهد برنامه ریزی مدونی نیز برای این تورها دارند ؛ از اقامت در هتل های لوکس گرفته تا وعده گشت شهری به همراه راهنمایان مجرب در شهرهایی همچون رامسر، نوشهر ، چالوس و حتی گشت های جنگلی .

حتی در برخی تورهای که ارقام چندصد هزار تومانی تا چند میلیون تومانی برای گشت و گذار در کرونایی ترین استان کشور دریافت می کنند، برخی وعده هایی همچون سرو غذا در رستوران های لوکس و گشت های روستایی نیز دیده می شود.

به نظر می رسد راه حل ورود بدون خودروی شخصی به مازندران حتی در ممنوعیت رسمی نیز امکان‌پذیر است و تورهای گردشگری با اتوبوس های عمومی این رویا را در هر زمان به واقعیت تبدیل خواهند کرد ، این در حالی است که به گفته مسئولان بهداشت و درمان مازندران کادر درمانی استان بشدت خسته و بی تاب هستند و هرگونه سهل انگاری و بازگشت دوباره مازندران به وضعیت قرمز کرونایی می تواند این سربازان خط مقدم سلامت را از پای درآورد.

تبلیغات ممنوعه

فعالیت های آزادانه مجموعه های گردشگری داخلی و خارجی استان در شرایطی است که متولیان گردشگری مازندران آن را ممنوع می دانند و تاکید دارند که بشدت با دست اندکاران آن برخورد خواهد شد.

معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی ، گردشگری و صنایع دستی مازندران در گفت گو با خبرنگار ایرنا ضمن تاکید بر ممنوعیت هرگونه فعالیت گردشگری در قالب تورهای سیاحتی در جغرافیای استان گفت: تا به امروز هیچگونه دستورالعملی برای فعالیت این گروه های گردشگری ابلاغ نشده و از نظر ما کاملا غیرقانونی است.

مهران حسنی افزود : با این وصف هیچگونه ممنوعیتی برای فعالیت مجموعه های اقامتی صادر نشده است و می توان استنباط کرد که فعالیت آنها برای پذیرش مسافر با رعایت ۵۰ درصد ظرفیت بلامانع بوده و نمی توان آنها را تعطیل اعلام کرد ، اگر چه عدم تعطیلی به معنای فعالیت آزادانه تورهای گردشگری در داخل استان و یا آوردن مسافر از استان های دیگر به صورت جمعی و تور نیست و در صورت مشاهده و گزارش با آنها برخورد خواهد شد و در نخستین گام مجوز و مدارک مدیران تور لغو می شود.

معاون گردشگری مازندران همچنین گفت که بعضی برنامه ریزی های وزارت میراث فرهنگی برای ارائه چهارچوب های بهداشتی فعالیت گردشگری در حال انجام است و دوشنبه هفته آینده در جلسه ای به همین منظور مطرح خواهد شد.

حسنی فعالیت همه مجموعه های مسافراتی را منوط به تصویب دستورالعمل های مطرح شده در نشست هفته آینده دانست و افزود : تا آن زمان از منظر ما تمامی فعالیت های مسافرتی ممنوع و غیر قانونی است.

منبع:ایرنا

مردم به سرمایه‌گذاری در صنعت گردشگری اعتماد دارند

 معاون توسعه مدیریت وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی با اشاره به ۲ هزارو ۲۲۷ پروژه گردشگری در حال ساخت، گفت: مردم به سرمایه‌گذاری در صنعت گردشگری اعتماد دارند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، محمد خیاطیان روز سه شنبه در آیین گشایش شعبه ۲۶۳۴ شورای حل اختلاف تهران که مختص انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران است، گفت: هدف از آنچه در دستگاه اجرایی در بخش سیاست گذاری و نظارت انجام می گیرد، فزایش اعتماد مردم است.
وی  گفت: در نهایت تمام این فعالیت‌های کشور به دنبال اعتماد سازی هستیم چرا که در همه جوامع مردم همانند سرمایه اجتماعی هستندو ‌ارتقای اعتماد، موجب افزایش سرمایه اجتماعی می‌شود.
خیاطیان با اشاره به اینکه بسیاری از تصمیمات گردشگری منوط به اقدام سایر ارگان ها است، گفت: وزارت گردشگری نیز در تلاش برای افزایش زیرساخت‌های گردشگری در کشور است.
وی به ۲ هزارو ۲۲۷ پروژه گردشگری که در حال عملیات اجرایی گفت: این فعالیت ها بدون توجه به سرمایه گذاری های مردم قابل انجام نبود و این نشان از این امر دارد که مردم به حوزه سرمایه گذاری در بخش گردشگری اعتماد کرده اند و سرمایه هایشان را به این بخش آورده اند.

 در این ۲ هزارو ۲۲۷ پروژه گردشگری ۴۵۵ هزار فرصت شغلی جدید ایجاد می شود اگر اعتماد مردم ایجاد نشده بود ممکن نبود.

وی تغییر ساختار گردشگری از سازمان به وزارت را یکی از دستاوردهای مثبت مجلس شورای اسلامی در دوره پیش اعلام کرد و گفت: پیش از این بسیاری از تصمیماتی که باید در اختیار وزارت میراث فرهنگی و گردشگری باشد، جزء شرح وظایف این وزارتخانه نوشته نشده بود اما در تدوین شرح وظایف وزارتخانه جدید این موضوعات را به آن افزوده ایم و مباحث حمایتی در ساختار گردشگری کشور جاری شد.
وی با بیان اینکه در برخی از موضوعات مرتبط به گردشگری پیش از این وزارتخانه هیچگونه امکان تاثیرگذاری و تصمیم گیری و سیاستگذاری نداشت، گفت: به عنوان مثال در حوزه حمل و نقل هیچ کرسی در اختیار نداشتیم که در شرح وظایف جدید به آن توجه شده است.
خیاطیان درخصوص افتتاح شورای حل اختلاف حوزه گردشگری گفت: حل اختلاف مردم به دست مردم بسیار درست است و از آن کاملاً استقبال می کنیم. هرگونه حمایت از این فرایند را  وظیفه خود می‌دانیم؛ امیدواریم دادگاه ویژه پرونده های این حوزه نیز به زودی در کشور افتتاح شود.

نیازمند تاسیس شعبه دادگاه مختص گردشگری هستیم

حرمت الله رفیعی رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی ایران همچنین در این نشست با اشاره به قدمت بیش از ۶۰ ساله انجمن صنفی گفت: کمیته صیانت از مدت ها قبل در انجمن ایجاد شده بود و نمایندگانی از قوه قضائیه، ناجا و تعزیرات حکومتی حضور داشتند و موفق شدند بسیاری از اختلاف ها را حل کند.
وی با اشاره به تخلف برخی از شرکت های هاپیمایی در دوره شیوع کرونا در خصوص پس ندادن مبالغ به مردم گفت: در این مدت ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان از برخی از این شرکت ها که بیشتر خارجی بودند با کمک همین کمیته به مردم بازگردانده شد.
وی در ادامه از ایجاد کمیته وصول مطالبات در انجمن برای بازگرداندن حقوق مردم خبر داد و گفت: در این مدت ۴۴۷ پرونده رسیدگی شد و ۳۰۳ پرونده به وصول مطالبات منجر شد.
رفیعی در خصوص کمیته رسیدگی به شکایات در ۱۰ ماه سال ۹۹ گفت: در این مدت ۲ هزار و ۴۶ پرونده رسیدگی و یک هزارو ۱۶۶پرونده به صلح و سازش ختم شد.

وی با بیان اینکه ۵۷ درصد پرونده ها رسیده به کمیته رسیدگی به شکایت، بدون طی کردن مراحل قضایی به صلح منجر شده اند، گفت: نیازمند تاسیس یک شعبه دادگاه مختص موضوعات حوزه گردشگری هستیم.

منبع:ایرنا

راه‌اندازی سیستم حفاظت الکترونیک در چغازنبیل

به‌گزارش میراث‌آریا به‌نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خوزستان، عطفه رشنوئی مدیر پایگاه میراث‌جهانی چغازنبیل و هفت‌تپه امروز سه‌شنبه ۲۱ بهمن‌ماه ۹۹، اظهار کرد: «به منظور ارتقای امنیت و حفاظت فیزیکی از محوطه میراث ‌جهانی چغازنبیل، فاز نخست دوربین مداربسته پس از طراحی مناسب در این محوطه نصب و راه‌اندازی شد.»

او با بیان این‌که در سال‌های پیشین آسیب‌پذیری محوطه ميراث ‌جهانی چغازنبیل به‌دلایل گوناگون از جمله عدم وجود سیستم حفاظت الکترونیک (دوربین مداربسته) و گستردگی شهر اونتاش‌نپریشا (چغازنبیل) بسیار مشهود بود، ادامه داد: «محصور نبودن شهر تاریخی، گستردگی محوطه، وضعیت توپوگرافی پهنه مورد حراست همگی از عواملی بودند که نگهداری و پایش این محوطه را کاری بسیار مشکل و فاقد نتیجه مطلوب کرده بود که این مشکلات مانع حفاظت جامع و همه‌جانبه از چغازنبیل می‌شد.»

رشنوئی افزود: «نبود سيستم‌های حفاظتی، مشكلات فراوانی از قبيل تعرض و تخريب و سرقت و آتش‌سوزی اموال را در سال‌های گذشته بوجود آورده بود که باتوجه به مشكلات پيش‌آمده در محدود محوطه تاريخی چغازنبيل، ضرورت انجام اين مهم بيش از پيش نمايان شده و اين پايگاه سرانجام با استفاده از اعتبارات ابلاغی از سوی وزارت، محوطه را زير پوشش سيستم دوربين‌های مداربست بی‌سيم و رادیویی قرار داد.»

او با اشاره به این‌که نصب سيستم‌ دوربين مداربسته راهگشای اهداف ديگری از قبيل ايجاد امكان بازديد مجازی بوسیله وبگاه پايگاه نيز خواهد بود، گفت: «این سیستم تحت وب بوده و هر ساعت شبانه‌روز امکان پایش و مانیتورینگ محوطه را برای مسئولان مربوطه محیا می‌کند.»

مدیر پایگاه میراث‌جهانی چغازنبیل و هفت‌تپه خاطرنشان کرد: «حفاظت الکترونیک جایگزین حفاظت فیزیکی و نیروهای انسانی حراست نخواهد شد، بلکه به‌عنوان پشتیبان  آن‌ها و به‌منظور ارتقای وضعیت حفاظت از این محوطه جهانی انجام شده است، در حال حاضر نیز موقعیت دوربین‌های مداربسته در اطراف محوطه به‌گونه‌ای انتخاب شده است که هیچ مکانی خارج از مراقبت و پایش قرار ندارد.»

او با اظهار امیدواری در استانداردسازی هرچه بیشتر حفاظت از چغازنبیل عنوان کرد: «این پایگاه تلاش خواهد کرد تا از استانداردهای بین‌المللی و با تکیه بر روش‌های در دسترس و اعتبارات موجود و نیز بهره‌برداری از ظرفیت‌های انسانی منطقه، در مسیر حفاظت کارآمدتر قدم بردارد.»

منبع:میراث آریا

نگاهی به مجموعه نویافته زیرزمینی قوشچی اروميه

بافت این شهر را ارتفاعات غربی شهر و درياچه اروميه در شرق احاطه كرده است، چشم‌انداز درياچه اروميه، منظره زيبايی را در حين ورود به این شهر ایجاد می‌کند، برای رسیدن به محل  مجموعه زیرزمینی و صخره‌ای باید از میان بافت مسکونی عبور کرد و در موازات مسیلی که از میان شهر عبور می‌کند و قبل از رسیدن به سه راهی قوشچی-قره‌باغ در مسیر جاده قدیم قوشچی-سلماس حرکت کرد، این سازه به فاصله حدود ۶ کیلومتری شمال‌غرب شهر قوشجی و و در مجاورت جاده دسترسی خط لوله گاز واقع شده است.

ويژگی‌های معماری

مجموعه صخره‌ای قوشچی در زیر بستر سنگی یک مخروط افکنه طبیعی  منشعب از کوه ایجاد شده و ورودی آن به شکل مستطیلی نامنظم است که به مرور زمان تخریب شده و ورود به فضای داخلی به سختی امکان‌پذیر است. بعد از ورودی فضای چهار گوشی قرار دارد که به عنوان فضای راهروی اصلی دخمه بوده، این فضا با سه اتاق اطراف در سمت راست و چهار اتاق در سمت چپ در ارتباط است.

سطح کف، سقف و دیواره‌های آن تقریبا صاف است، سقف آن در همه قسمت‌ها به صورت تخت ایجاد شده با این وجود تورفتگی‌های کوچک طاق مانندی در برخی قسمت‌ها مشاهده می‌شود.

مجموعه زیرزمینی اصلی

ورودی اصلی این مجموعه در ضلع غربی مخروط‌افکنه واقع شده است و بر اساس شواهد موجود می‌توان ادعا کرد که احتمالا این سازه در سمت غرب از امتداد بیشتری برخوردار بوده است.

تخریب ناشی از حفاری محل جاگذاری لوله انتقال گاز و احتمالا کنجکاوی کارگران  برای دستیابی راحت‌تر به درون سازه منجر به تخریب قسمت‌هایی از سازه و ورودی اصلی آن شده است، به همین دلیل این سازه دارای ورودی منسجم و متناسب با کل مجموعه نیست.

بعد از ورود به مجموعه، راهروی صخره‌ای قرار گرفته، این راهرو با طول تقریبی نزدیک به ۲۵ متر در امتداد غرب به شرق ایجاد شده است، راهرو به شکل کریدور مستقیمی تا انتهای مجموعه امتداد یافته و ارتفاع آن در بلندترین قسمت‌ها نزدیک‌تر به دو متر است.

عرض کریدور نیز در بیشتر قسمت‌ها به حدود ۱۸۰ سانتی‌متر می‌رسد علاوه بر این تعداد دو نورگیر یا هواکش در این سازه به چشم می‌خورد که هر دو این نورگیرها مستقیما به راهروی اصلی منتهی می‌شوند.

نورگیر اول در ضلع غربی و در بخش ابتدایی گوردخمه در فاصله بین اتاق‌های اول و دوم قرار دارد، نورگیر دوم در ضلع شرقی و در انتهای سازه و تقریبا پس از خاتمه اتاق‌ها، بعد از اتاق هفتم و در فاصله تقریبا ۵ متری انتهای اتاق هفتم واقع شده است.

جمع‌بندی

شناسایی و بررسی مجموعه دستکند زیرزمینی قوشچی از نظر روشن شدن برخی زوایای تاریک تاریخ معماری و هنری منطقه شمال‌غرب ایران بسیار مهم و قابل توجه است.

با وجود این‌که فعالیت ماشین آلات شرکت گاز منطقه، در مسیر احداث این دستکند صخره‌ای، باعث آسیب زدن به ورودی اصلی آن شده ولی همین امر منجر به ایجاد مسیر نسبتاً مناسب دسترسی به این اثر قابل توجه معماری صخره‌ای در شمال‌غرب کشور شده است.

با توجه به کشف نشدن بقایا و مدارک سفالی در داخل مجموعه صخره‌ای قوشچی تاریخ‌گذاری زمان احداث آن بسیار دشوار است، به نظر می‌رسد با توجه به ویژگی‌های معماری و تیپولوژی این اثر بتوان زمان احداث آن را در بازه زمانی دوران تاریخی و یا دوران اسلامی تاریخ‌گذاری کرد.

در دوران جنگ جهانی اول این محل از سوی قوای روسی به عنوان انبار مهمات جنگی مورد استفاده قرار می‌گرفت، با توجه به اهمیت آنها مراحل مستندنگاری و تهیه پرونده برای ثبت در فهرست آثار ملی کشور از سوی همکاران معاونت میراث‌فرهنگی آذربایجان‌غربی در دست اقدام است.

با سامان‌دهی این مجموعه، مسیر دسترسی به آن، ساماندهی فضای داخلی، تخلیه نخاله‌های داخلی، تامین نور فضاهای درون مجموعه و معرفی و شناسایی آن، می‌توان از آن به عنوان یکی از آثار ارزشمند تاریخی برای جذب هرچه بیشتر گردشگر داخلی و خارجی استفاده کرد.

به‌نظر می‌رسد به منظور اطمینان از کارکرد این فضاهای دست‌کند زیرزمینی و تاریخ‌گذاری و بررسی و مطالعه دقیق‌تر آن، کاوش‌های باستان‌شناسی در این محوطه اجتناب‌ناپذیر است.

منبع:میراث آریا

بررسی منشور «حقوق گردشگران، خدمات گردشگری و جامعه محلی» در دولت

معاونت حقوقی رئیس‌جمهور با همکاری وزارت میراث فرهنگی و باتوجه به توسعه سند راهبردی توسعه گردشگری، منشور حقوق گردشگران، ارائه کنندگان خدمات گردشگری و جامعه محلی را به دولت ارائه کرده است.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر هیئت دولت، هنگامی که مؤسسات مالی بین المللی، میزان ثروت کشورها را اعلام می‌کنند، نخست آنها را در ردیف دولت‌های ثروتمند و یا فقیر معرفی کرده و ملاک خود را براساس تولید ناخالص ملی کشور مدنظر قرار می‌دهند. تولید ناخالص ملی، حاصلی اس از کسر هزینه‌ها از درآمدهای یک کشور و تقسیم آن بر میزان جمعیت آن کشور.

منابع مختلفی برای درآمدهای هر کشور وجود دارد که از جمله مهمترین آنها که نه نیازی به سرمایه گذاری خاص دارد و نه فروش منابع حیاتی زیرزمینی، درآمد حاصل از گردشگری است که از آن به عنوان «صنعت گردشگری» تعبیر می‌شود. ورود گردشگران به کشورها عامل مهمی در کسب درآمد برای دولت و مردم و به خصوص کاهش میزان بیکاری است، به طوری که برخی کشورها درآمد حاصل از گردشگری را در ردیف درآمدهای اصلی خود ارزیابی می‌کنند.

از نگاه سازمان جهانی جهانگردی «جهانگردی یا گردشگری، مجموعه کارهایی است که فرد در مسافرت و در مکانی خارج از محیط محصول خود انجام می‌دهد، این مسافرت بیش از یک سال طول نمی‌کشد و هدف آن، تفریح، تجارت یا فعالیت‌های دیگر است.» در ماده (۱) قانون توسعه صنعت ایرانگردی و جهانگردی ایران، از ایرانگردی و جهانگردی به عنوان «هر نوع مسافرت انفرادی و یا گروهی که بیش از ۲۴ ساعت بوده و به منظور کسب و کار نباشد» یاد شده است.

افزون بر بعد مادی، گردشگری در ساخت جهانی سرشار از صلح و صفا بسیار مفید و مؤثر است، سیر و سفر در جهان موجب انس و الفت ملت‌ها می‌شود، در واقع هر گردشگر به ویژه گردشگران خارجی، مشابه سفیرانی هستند که توانایی انتقال دیده‌ها، شنیده‌ها، رفتارهای مردم، جامعه محلی و بازدیدهای صورت گرفته از میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی دیگر ملل و نقاط جهان به کشورهای خود را دارند.

با این تفاسیر، مداخله دولت در امر گردشگری، موضوعی انکارنشدنی است که بهره برداری پایدار از تمام ظرفیت‌های آن در سایه قواعد اصولی و قانونی امکان پذیر است که از آن به عنوان «حقوق گردشگری» به عنوان یکی از مصادیق مهم «حقوق بشر» یاد می‌شود. به عبارت دیگر، هر کشوری برای حفظ میراث فرهنگی و احترام به نظم عمومی و اخلاق حسنه، مقررات و سیاست‌هایی را برای گردشگری وضع می‌کند که همه گردشگران داخلی و خارجی ملزم به رعایت آن هستند. بر اساس این قواعد است که کشورها متعهد به تأمین امنیت و رضایت گردشگران در کنار حفاظت از میراث طبیعی، فرهنگی و … می‌شوند تا بتوانند زمینه‌های جذب گردشگران و توسعه گردشگری را فراهم کنند.

علاوه بر این، از آنجایی که گردشگری یک نوع فعالیت خدماتی نیز محسوب می‌شود و ارائه دهندگان این خدمات، از رمزهای اصلی تضمین کننده توسعه صنعت گردشگری تلقی می‌شوند، بنابراین ضرورت تدوین قوانین و مقرراتی با عنوان حقوق شاغلان و کارگزاران محلی صنعت گردشگری احساس می‌شود. در این زمینه در سال ۱۳۹۴ آئین نامه‌ای با عنوان «ایجاد، اصلاح، تکمیل، درجه بندی و نرخ گذاری تأسیسات گردشگری» به تصویب رسید.

افزون بر این، گردشگری پایدار در پی بهبود کیفیت زندگی ساکنان محلی، ارتقای تجربیات گردشگران و حفظ محیط زیستِ مقصد است، بنابراین مشارکت جوامع محلی به منظور تداوم و توسعه برنامه ریزی بنیادی برای توسعه و مدیریت صنعت گردشگری، امری ضروری است و در نتیجه وضع حقوق و تکالیف برای جوامع محلی نیز از واجبات است.

در این بین، ایران به عنوان سرزمینی چهار فصل با تمدنی چند هزار ساله، از جاذبه‌های متنوع و منحصر به فردی برخوردار است که در رتبه بندی جهانی از نظر برخورداری از جاذبه‌های گردشگری در ردیف ۱۰ کشور اول جهان قرار دارد، بنابراین با تمرکز بر گردشگری می‌توان به سوی حرکت اقتصاد کشور به سمت اقتصاد بدون اتکا به نفت گام برداشت.

در همین راستا بنابر تکلیف مقرر در بند (الف) ماده (۱۰۰) قانون برنامه ششم توسعه سند راهبردی توسعه گردشگری به تصویب رسید. به موجب این سند، دستگاه‌های یاد شده در این سند، موظف به انجام اقداماتی شده اند، از جمله اینکه معاونت حقوقی رئیس جمهور مکلف شده است با همکاری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، منشور «حقوق گردشگران و ارائه دهندگان خدمات و جامعه محلی» را هم راستا با منشور اخلاق گردشگری تدوین بنماید.

در حال حاضر، معاونت یادشده با همکاری وزارت میراث فرهنگی، پیش نویس منشور مزبور را تهیه و به هیئت دولت ارائه نموده است.

گفتنی است، منشور یاد شده، مراحل بررسی خود را در کمیسیون لوایح هیئت دولت طی می‌کند.

منبع:خبرگزاری مهر

اما و اگرهای موزه هدایای رییس‌جمهور

رییس ایکوم ایران تبدیل موزه ارتباطات تهران به موزه هدایای ریاست‌جمهوری را انتخاب مناسبی نمی‌داند و تاکید می‌کند: نباید جای یک موزه را به موزه‌ دیگری داد. همچنین ایجاد موزه هدایای هر رییس‌جمهور در زادگاهش به گسترش و ارتقای کیفی شهرهای به‌خصوص کوچکِ کشور می‌انجامد.

به گزارش ایسنا، داستانِ ایجادِ موزه‌های هدایای ریاست‌جمهوری بعد از پایانِ کارِ هر کدام از روسای جمهور کشورمان  به قصه‌ای متفاوت نسبت به دوره قبلی تبدیل شده به گونه‌ای که به نظر می‌رسد رقابتی در انتخاب مکانِ ایجاد این موزه‌ها در حال به وجود آمدن است.

قصه از آن‌جا شروع می‌شود که روسای جمهوری ایران در دوران ریاست‌جمهوری خود در دیدارها و سفرهای خارجی  آثاری را به‌عنوان هدیه از سران کشورها دریافت می‌کردند و پس از پایان دوره کاری‌شان بخشی از این آثار را با خود به همراه می‌بردند و بخشی دیگر را در موزه‌ها و نقاطی که صلاح می‌دانستند در معرض نمایش قرار می‌دادند. با فرار ابوالحسن بنی‌صدر، محمدعلی رجایی در کوران انقلاب به ریاست‌جمهوری رسید و شاید دوران کوتاه ریاست‌جمهوری او باعث شد که فرصتِ جمع‌آوری کلکسیونی از آثارِ اهدایی خود را نداشته باشد.

پس از شهید رجایی ریاست‌جمهوری آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای آغاز شد. ریاست‌جمهوریِ مقام معظم رهبری تا پایان دو دوره پایدار ماند و ایشان توانستند مجموعه‌ای از آثار اهدایی از سران کشورها و مقامات را جمع‌آوری کنند که اکنون بخش زیادی از این آثار در اختیار موزه آستان قدس رضوی و بخش دیگری نیز در ساختمان ۲۴۰ مجموعه تاریخی – فرهنگی سعدآباد نگهداری می‌شود. مرحوم آیت‌الله ‌اکبر هاشمی رفسنجانی نیز بعد از دو دوره‌ ریاست‌جمهوری خود، خانه‌ شخصی‌اش را به موزه‌ هدایای ریاست‌جمهوری تبدیل کرد.

با آغاز دوره ریاست‌جمهوری حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی، ساختمان شماره ۲۴۰ سعدآباد که پیش از انقلاب اسلامی به کاخ شهناز پهلوی مشهور بود به عنوان موزه‌ اشیای اهدایی رییس‌جمهوری انتخاب شد که با پایان دوره ریاست‌جمهوری، او اسناد متعلق به‌ خود را به زادگاهش، اردکان یزد برد ولی اشیای اهدایی در همان موزه سعدآباد باقی ماند.

اما در دوره‌ ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، موزه آثار اهدایی به روسای جمهوری در سعدآباد به صورت نیمه‌تعطیل درآمد و همان شد که احمدی‌نژاد در دوره پایانی ریاست‌جمهوری‌اش تمامی آثار اهداشده را به دلیل آن‌چه ایجاد موزه یادمان‌های روسای جمهوری در حرم امام خمینی (ره) عنوان شد با خود برد و سرانجام اعلام شد بخشی از آثار او در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به نمایش درآمده است.

اکنون یعنی از اوایل امسال صحبت‌هایی درباره مکان موزه ریاست‌جمهوری حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی – رییس‌جمهور فعلی – مورد بحث است. نخستین بحث‌ها نیز از تیر امسال مطرح شد.

البته در همان آغازِ کار یعنی تیرماه امسال محمدحسن طالبیان – معاون میراث‌فرهنگی وزارتخانه میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی – از موافقت رییس‌جمهور برای تحویل هدایای نفیس و ارزشمندِ داده‌شده به او در دوره‌های مختلف، به این وزارتخانه خبر داد و اعلام کرد که «بخشی از موزه هنرهای زیبا در کاخ سعدآباد برای نمایش آثار و هدایای ریاست‌جمهوری آقای روحانی در نظر گرفته شده و قرار است تا زمانِ مشخص شدن فضایی دائمی برای نمایش این آثار، هدایای ریاست‌جمهوری دو دوره یازدهم و دوازدهم در این فضا به نمایش درآید.»

اما مدتی بعد از جانمایی آثارِ دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی در موزه ارتباطات که زیر نظر وزارت ارتباطات است، خبر رسید. اما این بحث همین جا به پایان نرسید، بلکه به مرور زمزمه‌هایی از احتمال واگذاری کامل این فضای موزه‌ای به نهاد ریاست‌جمهوری شنیده شد، به حدی که همه فضا و کنترل آن در اختیار آن نهاد قرار بگیرد.

این شنیده‌ها باعث شد تا نخستین هشدارها برای احتمال تبدیل این فضای موزه‌ای – از دو بُعد عمارت و آثار ارزشمند آن – به موزه‌ ریاست‌جمهوری که پیش‌تر در سعدآباد برپا بود و اجازه‌ بازدید و حضور مردم کمتر در این فضا فراهم می‌شد، مطرح شود.

از سوی دیگر بر اساس دیده‌های خبرنگار ایسنا، با توجه به باز بودن ورودی موزه ارتباطات منتهی به خیابان امام خمینی (ره) و فعالیتی که چندین نفر در چند شب گذشته در این موزه داشتند، احتمال آغازِ آماده‌سازی این فضای موزه‌ای بر اساس صحبت‌های انجام‌شده برای تبدیل آن به موزه‌ ریاست‌جمهوری و انتقال آثار ارزشمند آن به فضایی دیگر وجود دارد.

کار شایسته‌ای نیست جای یک موزه را به موزه‌ دیگری بدهیم

اکنون سیداحمد محیط طباطبایی – رییس کمیته ملی موزه‌های ایران (ایکوم) – درخواست می‌کند تا فضای خالیِ مناسبِ دیگری برای ایجاد موزه دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی انتخاب شود.

او در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: بر اساس رسمِ متداولی که در بخش‌های زیادی در دنیا و البته در کشورمان در طول سال‌های گذشته وجود دارد، با پایانِ هر دوره‌ ریاست‌جمهوری در کشور، هر اقدام و اتفاقی برای دوره‌ آن رییس‌جمهور رخ داده باشد در قالب موزه یا بنیادی به نمایش درمی‌آید.

محیط طباطبایی نمونه‌ این اتفاق در خارج از کشور را ایجاد بنیادی به نام «ژاک شیراک» – رییس‌جمهور فرانسه در سال‌های قبل – که در محل تولد او ایجاد شده می‌داند و ادامه می‌دهد: از سوی دیگر در کشورمان نیز خانه شهید رجایی به موزه‌ این رییس‌جمهور اسبق ایران تبدیل شد، یا موزه‌ مرحوم آیت‌الله رفسنجانی در رفسنجان شکل گرفت و آثار دوره ریاست‌جمهوری مقام معظم رهبری به آستان قدس رضوی اهدا شد. آثار دوره ریاست‌جمهوری آقای خاتمی نیز در موزه‌ای در سعدآباد به نمایش درآمد و از سوی دیگر او نیز فرهنگسرایی به نام خود در اردکان دایر کرد.

او با اشاره به این‌که روسای جمهور کشور از شهرهای مختلف در ایران انتخاب می‌شوند، اضافه می‌کند: معتقدم ایجاد یک بنیاد یا موزه به نام آن‌ها در زادگاه‌شان به گسترش توسعه‌ فضاهای فرهنگی در سطح کشور کمک می‌کند.

محیط طباطبایی با بیان این که اکنون نیز شایسته است تا آثار متعلق به دوره‌ ریاست‌جمهوری رییس‌جمهور فعلی کشورمان نیز بعد از پایان دوره ریاست‌جمهوری در محل زادگاه او به نمایش درآید، اظهار می‌کند: این اقدام به گسترش و ارتقای کیفی شهرهای به‌خصوص کوچکِ کشور می‌انجامد.

او با اشاره به این‌که نخست قرار بود موزه ریاست‌جمهوری او در مجموعه سعدآباد ایجاد شود، اما در ادامه مطرح شد که به موزه‌ ملی ارتباطات منتقل می‌شود، ادامه می‌دهد: از دیدِ کمیته ملی موزه‌های ایران همه موزه‌ها واجد ارزش هستند و کار شایسته‌ای نیست که جای یک موزه را به موزه دیگری بدهیم.

رییس ایکوم ایران گفت: اگر هم قصد ایجاد موزه ریاست‌جمهوری آقای روحانی را در شهر سرخه – محل تولد رییس‌جمهور – نداریم، می‌توان در فضاهایی که اکنون خالی هستند و به موزه تبدیل نشده‌اند و به نهادهایی مانند میراث فرهنگی و بنیاد مستضعفان تعلق دارند، آن موزه مخصوص را که متعلق به نهاد ریاست‌جمهوری می‌شود، ایجاد کرد.

او نمونه‌ انتقال آثار یک موزه به موزه‌ای دیگر را به دوره ریاست مرحوم کازرونی در سازمان وقتِ میراث فرهنگی می‌داند و ادامه می‌دهد: وی خدمات شایسته‌ای در زمان حضور خود در میراث فرهنگی انجام داد، اما بخش زیادی از موزه هنرهای تزیینی در زمان او از تهران به اصفهان منتقل شد که هنوز هم به عنوان یک نقد در کارنامه‌ وی وجود دارد.

او تاکید می‌کند: از نظر ایکوم حفظ موزه‌ها در اولویت هستند و ایجاد یک موزه جدید در هر نقطه از کشور می‌تواند به ظرفیت فرهنگی کشور اضافه کند.

رییس ایکوم ایران با بیان این‌که موزه ارتباطات در ساختمان قدیم پست که مارکوف روسی معماری آن را بر عهده داشته تشکیل شده است، ادامه می‌دهد: از عمر آن موزه حدود ۳۰ سال می‌گذرد، واقعیت این است که وقتی به سرمایه‌های ارتباطات نگاه می‌شود باید توجه داشت که همه چیز فقط تمبر و پاکت پستی نیست، بلکه مجموعه‌ای وسیع از تلگراف، تلفن، کارت‌پستال و موارد مختلف است.

محیط طباطبایی معتقد است: در این شرایط با در نظر گرفتن مخازنی که در ساختمانِ قدیمی پست در چهارراه لشکر یعنی پست مرکزی وجود دارد، اگر قصد داشته باشیم تا موزه ملی ارتباطات در مکان خود ایجاد شود، باید فکر کنیم که آن ظرفیتی مناسب و وسیع در این حوزه است  که می‌تواند سرمایه‌های ارتباطات را در خود جای دهد.

منبع:ایسنا

رمزگشايي از خط باستاني يا سرقت علمي ؟

در تاريخ بيستم آذر ماه سال 1399 خبري بسيار مهم در زمينه رمزگشايي يكي از خطوط كهن ايران كه با نام ايلامي خطي شناخته مي‌شود، توسط خبرگزاري‌هاي داخلي به نقل از شبكه تلويزيوني فرانس‌‌انفوتي‌وي پوشش داده شد. كاشف يك باستانشناس فرانسوي به نام فرانسوا دوسه معرفي مي‌شود.

به نقل از ايشان گفته مي‌شود كه كشف صورت گرفته با توجه به اصلاح ديدگاه‌هاي قبلي در مورد آغاز نگارش از ميان‌رودان، يك انقلاب تاريخي است. با توجه به آنچه در مورد تمدن جيرفت و همچنين بررسي‌هاي انجام شده در مورد لوح‌هاي كنار صندل جيرفت مي‌دانيم، عبارات باستانشناس فرانسوي نكته تازه‌اي نمي‌نمايد. عجيب‌ آنكه اعلام مي‌شود حاصل اين كشف كه پيشاپيش يك انقلاب تاريخي خوانده شده، در سال آينده، يعني2021 منتشر خواهد شد!  غوغاي خبري اين كشف و مهم‌تر از آن ابهامات مرتبط با آن، موجب پيگيري موضوع مي‌شود. اما با پيگيري و بررسي، نكات مبهمي در ارتباط با عناوين متفاوت خود كاشف ظاهر مي‌شود.

در اطلاعيه منتشر شده در تاريخ 2 تير 1394 در سايت رايزني فرهنگي ايران در رم و در دانشگاه پادووا از ايشان با عنوان پروفسور فرانسوا دوسه، عضو گروه باستانشناسي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران 2 (!) ياد مي‌شود. چند ماه بعد در مورخه 26 مهرماه 1394 در روزنامه ايران در پوشش خبري مربوط به حضور فرانسوادوسه و ماسيموويداله در سيستان و بلوچستان، ايشان «فوق دكتراي دوره آغاز نگارش ايران از دانشگاه سوربن فرانسه» معرفي مي‌شوند! عناوين متنوع ديگري هم از ايشان مي‌يابيم: «استاديار فرانسوي باستانشناسي دانشگاه تهران» در يك مصاحبه مفصل در روزنامه ايران در 7 شهريور 1395؛ «دانش‌آموخته دانشگاه سوربن و استاد خارجي دانشگاه تهران» در نشست علمي دانشگاه كرمانشاه در 9 ارديبهشت 1397؛ «استاد دانشگاه تهران» در مصاحبه با خبرگزاري ميراث خبر در مرداد 1399؛ «محقق دانشگاه ليون فرانسه» در مقاله‌اي در فصلنامه تاريخ اسلام و ايران در پاييز 1399؛ «عضو گروه باستانشناسي، دانشكده ادبيات دانشگاه تهران و آركئو-اوريانت» در اطلاعيه سمينار برگزار شده توسط موسسه آموزش عالي و معماري هنر پارس، دانشگاه پادووا و دانشگاه ليون 2 لومير فرانسه در 24 آذر 1399. ابهامات موضوع موجب مي‌شود متن دو مصاحبه مفصل با ايشان را مطالعه كنيم كه يكي در تابستان 1399 و ديگري در تابستان 1395 انجام شده است. خوشبختانه مشاهده مي‌كنيم ايشان در مصاحبه با خبرگزاري ميراث خبر شرحي از فعاليت‌هاي‌ خود در ايران را ارايه داده‌اند: «از ۲۰۱۴ در ايران زندگي مي‌كنم.

در ايران فعاليت آموزشي دارم. در دانشگاه تهران تدريس مي‌كنم… همچنين به مطالعه و بررسي سيستم نگارش كه هنوز در ايران ترجمه نشده مشغول هستم. به دستاوردهاي بسيار خوبي دست پيدا كردم. فكر مي‌كنم امسال كه ۲۰۲۰است، بتوانم ترجمه كامل اين سيستم نگارشي را چاپ كنم». اگر چه با اين عبارات اطلاع مي‌يابيم كه با وجود عنوان‌هاي گوناگون، فعاليت اصلي ايشان در ايران آموزشي و در واقع تدريس در دانشگاه تهران است، با اين حال مطلبي كه بتواند حداقل نمايي از كشف ايشان در اختيار ما قرار دهد، نمي‌يابيم. غير از آن، در اين مصاحبه ايشان به حيطه‌اي غيرمنتظره وارد شده، با يك ديدگاه‌ و داوري عجيب به قرارداد كاوش‌هاي باستاني دولت فرانسه و دولت قاجار اشاره مي‌كنند! ايشان با پذيرفتن غارتگري باستانشناسان فرانسوي از ميراث فرهنگي ايران، آن را بيشتر مربوط به گذشته و مرتبط با برخي كاوش‌هاي اوليه فرانسوي‌ها در شوش مي‌دانند. با اين حال و در ادامه، اين غارتگري را مستوجب سرزنش ندانسته، آنچه از نظر ايشان قابل سرزنش بوده، نكته‌اي است كه تحت عنوان خيانت شاهان قاجار از آن ياد مي‌كنند! نكته قابل تامل‌تر آنكه ايشان قراردادهاي دولت فرانسه با دولت قاجار براي حفاري‌هاي باستانشناسي را با قراردادهاي دولت انگليس با دولت قاجار براي استخراج نفت مقايسه مي‌كنند. به نظر ايشان: «فرانسوي‌ها فكر نمي‌كردند كه بر سر ايراني‌ها كلاه گذاشتند.

پادشاه قاجار در ايران همان‌طور كه با شركت‌هاي نفتي براي استخراج نفت با انگليس‌ها قرارداد داشت با فرانسوي‌ها هم براي كاوش‌هاي باستانشناسي قرارداد بست. من هم متاسفم كه دولت قاجار بخشي از ايران را فروخت. اگر هم خيانتي شده شاه قاجار انجام داده است. وگرنه همين الان آثار با ارزشي از ايران در موزه‌هاي دنيا و به اسم ايران در حال نمايش هستند. پس فرانسوي‌ها از ايران دزدي نكردند». كمترين پرسش و ابهامي كه در داوري ايشان در تعيين خائن و تبرئه سارق به ذهن خواننده مصاحبه مي‌آيد، آن است كه چرا نتيجه خيانت‌هاي شاهان قاجار در فروختن ايران به فرانسوي‌ها، نبايد سرقت فرانسوي‌ها ناميده شود؟! همچنين، چرا فرانسوي‌ها در برابر خيانت مسوولان مملكتي نامطلع ايران در دوره قاجار زحمت نمي‌كشند و آثار «باارزشِ» ايرانيان را به ايران مطلع امروز باز نمي‌گردانند؟ غير از آن، ما ايراني‌ها ضرب‌المثل مشهوري داريم تحت عنوان «به نام ما و به كام ديگران».

از اين‌رو چه منتي است بر ما كه فرانسوي‌ها لطف كرده‌، آثار ارزشمند ما را به نام ما نگهداري كرده‌اند؟! نكته ديگر آنكه چرا آقاي دوسه يك مقام دولتي ايراني را، هر چند مربوط به دولت‌هاي گذشته، خيانتكار مي‌خواند؟! آيا اين موضوع به جايگاه ويژه ايشان به عنوان استاد و آن هم استاد منتقد دانشگاه تهران برمي‌گردد؟ پس چرا كشف مهمي كه يك انقلاب تاريخي ناميده‌اند به نام ايران و دانشگاه تهران نيست؟ همچنانكه در خبرگزاري‌ها به نقل از دوست ايشان آقاي ماسيموويداله اعلام شده «با موفقيت باستانشناس فرانسوي، فرانسه بار ديگر برتري خود را در رمزگشايي خطوط و شيوه‌هاي نگارش حفظ كرد». براي درك روشن‌تر موضوع به مصاحبه ايشان با روزنامه ايران مراجعه مي‌كنيم. ايشان اعلام مي‌كنند كه متاسفانه چون درباره تمدن جيرفت چيزهاي زيادي در اينترنت پخش شده كه ناقص يا نادرست است، ايشان در حال نوشتن كتابي كوچك با اطلاعات ساده و كوتاه اما قوي و علمي درباره جيرفت هستند.

البته ما ايرانيان از اهميت فعاليت‌هاي اينترنتي نزد ايشان مطلعيم. مطمئنا پژوهشگران مطالعات باستاني مي‌دانند تاكنون پژوهش‌هاي معتبري به شكل مقاله يا كتاب در مورد تمدن جيرفت منتشر شده كه بي‌نياز از مطالب ناقص يا نادرست پخش ‌شده در اينترنت مي‌توان به آنها مراجعه كرد. با اين همه، اين‌بار هم با جست‌وجوي‌مان نمي‌توانيم نشاني از كتاب وعده داده‌‌ شده‌اي‌شان در پنج سال پيش را بيابيم! مصاحبه‌گر پرسش‌هايي در مورد دو مقاله دوسه در شماره 49 مجله ايرانيكاآنيتكوا در سال 2014 و مقاله ديگري مربوط به سال 2013 مطرح مي‌كند، اما پاسخ‌هاي دوسه نشان نمي‌دهد اين مقاله‌ها نكته نو و تازه‌اي داشته باشد. اما نكته مهم اين مصاحبه صحبت‌هاي استاديار فرانسوي باستانشناسي دانشگاه تهران در برجسته كردن نقش خود يا نقش ما فرانسوي‌ها در رابطه با تمدن جيرفت و همچنين كشف ايشان يا ما فرانسوي‌ها در بررسي خطوط ناشناخته بر لوح‌هاي مكشوفه از جيرفت است.

ايشان در اين رابطه مي‌گويند: «لوح‌هايي در سال 2006 در جيرفت پيدا شد كه متاسفانه هنوز بعضي پژوهشگران فكر مي‌كنند تقلبي هستند در حالي كه اين لوح‌‌ها در يك حفاري علمي پيدا شده بود. 3 تا 4 لوحي كه پيدا شده‌اند از كاوش قانوني و يكي از كاوش غيرقانوني پيدا شد كه يك روستايي آن را به ما داد. دو خط روي لوح نوشته شده بود كه يكي از آنها را قبلا مي‌شناختيم كه خط ايلامي بود. يكي ديگر كاملا جديد است كه من در مقاله‌اي در مورد جيرفت نام «خط هندسي» را روي آن گذاشتم چون اين خط از اشكال هندسي مثل مربع و دايره يا اشكال خيلي ساده استفاده شده است. ما در آخر قرن نوزدهم ميلادي شروع به حفاري در ايران كرديم كه 130 سال پيش بود و الان يك خط هندسي پيدا كرده‌ايم و اين نشان مي‌دهد كه ما واقعا هيچ چيز نمي‌دانيم».  تاكيد دوسه بر تداوم فعاليتِ – به بيان خودش-«فرانسويان از 130 سال پيش تا آن روزي كه خط هندسي را پيدا كردند»، بسيار درخور توجه است و مهم‌تر تاكيد او بر اين نكته كه «ما (يعني فرانسويان) واقعا هيچ چيز نمي‌دانيم‌»! مي‌توانيم بپذيريم كه منطقا به خاطر همين «ندانستن» بود كه ايشان در دانشگاه تهران حضور يافتند تا بياموزند و بدانند. اما، با مشاهده جملات فوق باز هم با پرسش‌هاي ديگري مواجه مي‌شويم؛ اينكه آيا ايشان سعي مي‌كنند با ناديده گرفتن نقش باستانشناسان ايراني در بررسي و حفاري تمدن جيرفت نقشي برجسته را براي فرانسوي‌ها در اين كشفيات تبليغ كنند؟ زيرا بيانات ايشان ظاهرا آنقدر تاثيرگذار است كه مصاحبه‌گر مي‌پرسد «آيا مردم جيرفت به شما كمك مي‌كنند، يا كاوش‌هاي شما براي‌شان مهم نيست؟» دوسه نيز براي تثبيت حضور پررنگ و برجسته خود يا همان فرانسوي‌ها در كاوش‌هاي جيرفت مي‌گويد: «يادم هست كه در 2006 و 2007 گاهي صبح‌ها مردم بومي مي‌آمدند و براي ما سفال مي‌آوردند و مي‌گفتند كه اين را پيدا كرده‌ايم». چنانكه اطلاع داريم حفاري جيرفت طي چند فصل در سال‌هاي 1381تا 1387 به سرپرستي دكتر يوسف مجيدزاده انجام شد.

همان‌گونه كه ايشان در مقدمه كتاب مجموعه مقالات دومين همايش بين‌المللي تمدن حوزه هليل رود: جيرفت در سال 1387 نيز نوشته‌اند، اين كاوش‌ها با حمايت مالي و معنوي سازمان ميراث فرهنگي و با كوشش شبانه‌روزي تعدادي از باستانشناسان جوان ايراني به انجام رسيد. اگر آقاي دوسه مكررا از لفظ فرانسويان استفاده نمي‌كردند، شايد مي‌شد برداشت ديگري كرد، اما واقعيت اين است كه اگر «ما» از «فرانسويان» جدا شود، برداشت متفاوت خواهد بود. ايشان اذعان دارند كه فرهنگ‌سازي در جهت همكاري مردم محلي با هيات باستانشناسي حاصل تلاش‌هاي مستمر رياست هيات كاوش و اعضاي نزديك ايشان بود. نكته مهم ديگري كه استاديار فرانسوي باستانشناسي دانشگاه تهران از آن در اين مصاحبه چشم‌پوشي مي‌كند، نقش برجسته ايرانيان در انجام نخستين پژوهش‌ها در مورد لوح‌هاي كنار صندل جيرفت است. پژوهشگران مطالعات باستاني اطلاع دارند كه كشف الواح‌كنار صندل جيرفت و برگزيدن عنوان «هندسي» براي خط‌شان هيچ ارتباطي با فرانسوا دوسه يا فرانسوي‌ها نداشته است! زيرا براي اولين‌بار در تاريخ مطالعات خطوط باستاني، ساختمان بيروني نظام نگارش لوح‌هاي مكشوفه از كنار صندل جنوبي جيرفت در كنار خطوط ايلامي آغازين، زنجيره‌اي و خطوط كهن سند و ميان‌رودان توسط يك دانشمند ايراني به نام دكتر آژيده مقدم در مقالات زير مورد بررسي قرار گرفت: 2009: “Ancient Geometry and “*Proto Iranian “ Scripts. South Konar Sandal mound inscriptions, Jiroft “ در جشن‌نامه فيليپ كرينبروك در آلمان؛ 1392 (2013): «هندسه باستان: نگارش، هنر و رياضيات» در مجموعه مقالات دومين همايش بين‌المللي هليل‌رود: جيرفت؛ مقاله فوق در همين سال با عنوان Ancient Geometry: Writing Systems, Art, Mathematics در سايت بنياد بردشاو قرار گرفت و در سال 1398 مجموعه اين پژوهش‌ها همراه با بخش ديگري با موضوع تحليل متن الواح جيرفت در يك كتاب مستقل دوزبانه با عنوان نظام نگارش هندسي در گِل‌نبشته‌هاي تپه كنار صندل جنوبي، جيرفت توسط نشر دانه به چاپ رسيد.
اين مجموعه پژوهش‌ها بنا بر تحليل‌هاي هوشمندانه آن در واقع بايد كليد اصلي بررسي نظام‌هاي نگارش باستاني به ويژه با نشانه‌هاي هندسي دانسته شود؛ شاهكاري پژوهشي كه در واقع پژوهش‌هاي آينده در اين زمينه بر بنياد و در ادامه آن خواهند بود. اين پژوهش اگرچه در ايران بنا بر دلايلي كه در گفتار دوم اين گزارش به وجوهي از آن اشاره خواهد شد، آن‌طور كه بايد ديده نشد يا سعي شد ديده نشود، اما مورد استقبال پژوهشگران خارجي قرار گرفت. همچنان‌كه پس از چاپ اين پژوهش در سال 2009، در مراكزي همچون پايگاه كتابخانه ديجيتالي خطوط ميخي كه در واقع يك پروژه ابتكاري مشترك توسط دانشگاه‌هاي كاليفرنيا، لس‌آنجلس، آكسفورد و موسسه ماكس پلانك است، به قلم رياست وقت پايگاه CDLI پروفسور فقيد، رابرت ك. انگلاند با واژه‌هايa highly interesting article by AzhidehMoqaddamبه آن اشاره شد. نظريه ابتكاري دكتر مقدم در مورد نظام نگارش هندسي لوح‌هاي كنار صندل جيرفت نويددهنده دستيابي به منشأ ساختمان خطوط ميخي نيز بوده، از اين‌رو براي مراكزي همچون CDLI از اهميت ويژه برخوردار است.
به جهت بررسي روشن‌تر ادعاي فرانسوا دوسه مقاله‌اي را جست‌وجو مي‌كنيم كه در آن ايشان مدعي است طي مطالعه خود بر نظام نگارش لوح‌هاي جيرفت، براي اولين‌بار عنوان «خط هندسي» را بر روي آن نهاده است! مقاله عنوان «A new writingsystem discovered in 3rd millennium bce Iran: The konar sandal’geometric’ tablets» دارد. اين مقاله حدود 5 سال پس از انتشار پژوهش و نظريه دكتر مقدم در مورد نظام نگارش هندسي الواح كنار صندل جيرفت منتشر شده است! هنگامي كه به متن مقاله‌ ايشان مراجعه مي‌كنيم، درمي‌يابيم نه تنها اين مقاله مطلقا هيچ نكته تازه‌اي افزون بر آنچه در گوشه‌هايي از پژوهش دكتر آژيده مقدم آمده ندارد، بلكه حتي براي درك روشن‌تر و كامل‌تر ايده‌هاي پراكنده‌اي كه در مقاله ايشان بي‌زمينه و ناپخته طرح شده، لازم است به منبع آن، يعني مقاله سال 2009 دكتر آژيده مقدم مراجعه كنيم. نكته عجيب‌تر آن است كه فرانسوا دوسه تنها در يك پاورقي با ارجاعي اشتباه! به مقاله دكتر مقدم اشاره كرده و از سر اجبار مقاله ايشان را در فهرست منابع آورده‌ است! البته ارجاعات اشتباه عاري از پيام نيستند. پرسش ديگر در مورد اين ارجاع عجيب آن است كه آيا استاديار فرانسوي باستانشناسي دانشگاه تهران در مصاحبه 7 شهريور 1395 با روزنامه ايران آگاهانه با ادعاي اينكه براي اولين‌بار لوح‌هاي كنار صندل جيرفت را بررسي كرده و عنوان «خط هندسي» را روي آنها نهاده، خوانندگان روزنامه ايران را گمراه نكرده است؟! با بررسي موضوع‌سخنراني‌هاي دوسه در مجامع علمي و فرهنگي داخلي، سخنراني‌هايي كه عمدتا با هدف «ارائه دستاوردها و نظريه‌هاي ايشان در زمينه شناسايي و خوانش كتيبه‌هاي آغاز ايلامي، ايلامي خطي و خط نويافته هندسي كنار صندل» ارايه شده، با اين پرسش مواجه مي‌شويم كه آيا اين مصاحبه به نيت و انگيزه ترويج همين ادعا، يعني تلاش براي معرفي تمدن جيرفت در ادامه كاوش‌هاي صدوسي‌ساله فرانسوي‌ها در ايران و همچنين معرفي يك فرانسوي به عنوان كاشف و نظريه‌پرداز خط نويافته اين تمدن فراهم نشده است؟! و باز پرسش ديگر آن است كه -در صورتي كه بتوانيم با وجود وابستگي دوسه به دانشگاه تهران و در نتيجه مالكيت يافته‌هاي علمي ايشان به نام دانشگاه تهران و كشور ايران، معرفي نامرسوم كشف ناديده ايشان به نام پژوهشگر فرانسوي يا به تعبير بيان‌ شده، حفظ برتري كشور فرانسه در رمزگشايي خطوط و شيوه‌هاي نگارش را به وابستگي عاطفي فرانسوا دوسه به زادگاهش توجيه كنيم-اصرار ايشان در معرفي نظريه ابتكاري يك دانشمند ايراني به نام كشور فرانسه را چگونه بايد توجيه كرد؟ ديگر آنكه چرا اين رفتار غيرحرفه‌اي در استفاده از مزاياي استادي دانشگاه تهران و از سوي ديگر معرفي يافته‌هاي علمي خود به نام دانشگاه و كشوري ديگر توسط دانشگاه تهران نه مورد پيگرد قانوني كه حتي كنجكاوي قرار نگرفته است؟! پيرو اين ابهامات از گروه باستانشناسي دانشگاه تهران موضوع پيگيري و آنچه اطلاع داده مي‌شود فراتر از تصور است. به گفته مديريت محترم گروه نامبرده و برخي ديگر مسوولان اين دانشگاه، فرانسوا دوسه در هيچ دوره‌اي تحت هيچ عنواني هيچ‌گونه فعاليت آموزشي در اين دانشگاه نداشته است! ايشان تنها به عنوان دانشجوي فوق دكتراي باستانشناسي در اين دانشگاه ثبت‌نام و به عنوان دانشجو هم به ندرت در گروه باستانشناسي حضور پيدا كرده است. بارها از خود مي‌پرسيم چگونه امكان دارد دانشگاه تهران با وجود پوشش چندباره مصاحبه‌هاي ايشان در رسانه‌هاي رسمي و دولتي و اطلاعيه‌‌ سخنراني‌هاي ايشان در خبرگزاري‌هاي مختلف از جعل عنوان استاد دانشگاه تهران توسط يك دانشجوي خارجي آگاهي نيافته باشد؟! آيا مسوولان محترم دانشگاه تهران مي‌توانند تصور كنند روزگاري يك دانشجوي خارجي در دانشگاه سوربن حداقل به مدت پنج سال در رسانه‌ها و مجامع دانشگاهي فرانسه خود را با عنوان استاد آن دانشگاه معرفي كند و از چشم مسوولان دور بماند؟ چرا آقاي دوسه با عنوان دانش‌آموخته دانشگاه سوربن يا دانشجوي فوق دكتراي آن دانشگاه مشكلي ندارند، اما با عنوان دانشجوي فوق دكتراي دانشگاه تهران مشكل دارند؟ آيا ايشان عنوان دانشجويي گروه باستانشناسي دانشگاه تهران را براي خود سبك مي‌دانند؟ و از اين‌روست كه ترجيح داده‌اند استاد اين گروه تلقي شوند؟ پرسش ديگر آنكه انگيزه و اهداف اين دانشجوي خارجي در خطر كردن‌هايي چون جعل عنوان استادي بزرگ‌ترين و مهم‌ترين دانشگاه كشور، تحريف تاريخ كشفيات و مطالعات جيرفت به جهت برجسته نمودن جايگاه فرانسه در اين رويداد مهم باستانشناسي و سرانجام تبليغ شاهكار پژوهشي و نظريه ابتكاري يك دانشمند ايراني در مورد نظام نگارش هندسي لوح‌هاي نويافته جيرفت به نام خود و كشور متبوعش در رسانه‌هاي خارجي و به ويژه داخلي چه بوده است؟ آيا ارتباطي مي‌تواند ميان انگيزه و اهداف ايشان در ارتكاب اين رفتارهاي غيرقانوني با داوري نامعقول ايشان در تعيين خائن و تبرئه سارق در رابطه با مناسبات دولت قاجار و دولت فرانسه وجود داشته باشد؟ با توجه به اشارات دوسه به نظر مي‌رسد براي يافتن پاسخي روشن به اين پرسش ‌بايد نيم‌نگاهي به تاريخچه حضور رسمي باستانشناسان خارجي در ايران از نيمه سده نوزدهم ميلادي بيندازيم. براي اولين‌بار در دوره قاجار طبق قراردادهايي امتياز انحصاري كاوش‌هاي باستانشناسي در تمام خاك ايران در اختيار دولت فرانسه قرار گرفت. در توافق صورت‌گرفته ميان دولت‌هاي انگليس و فرانسه، همچنانكه دوسه نيز اشاره مي‌كند، انحصار حفاري و استخراج نفت به انگلستان و انحصار حفاري‌هاي باستانشناسي به فرانسه تقديم شد. مطالعه سفرنامه‌ها و گزارش‌هاي باستانشناسان فرانسوي چهره واقعي فعاليت‌هاي ايشان در پشت دستاوردهاي علمي را در اختيار ما قرار مي‌دهد؛ چهره‌اي كه در واقع طراحان آن را ‌بايد در محافل استعماري و موزه‌داران و مجموعه‌داران بزرگ اروپايي و سپس امريكايي پيگيري كنيم. اين چهره واقعي همان چيزي است كه فرانسوا دوسه تحت عنوان غارت ميراث فرهنگي ايران آن را مورد تاييد قرار مي‌دهد، هر چند كه در ادامه، مسوول اين غارت و دزدي‌ها را نه باستانشناسان فرانسوي‌ بلكه خيانت شاهان قاجار تفسير مي‌كند! اگر چه در سال 1306 با فشار دولت امريكا به دولت فرانسه، قراردادهاي دولت قاجار با دولت فرانسه لغو شد، اما روح قرارداد با تداوم تعهد ايران به سپردن مديريت آثار باستاني به يك فرانسوي با عنوان «متخصص اداره اشياء عتيقه و زيرخاكي» محفوظ ماند، همچنانكه فرانسوي‌ها تا سقوط رژيم پهلوي امتياز انحصاري كاوش در شوش را نيز حفظ كردند. پس از لغو قراردادهاي انحصاري فرانسه، باستانشناسان ايتاليايي‌‌ و امريكايي‌ نيز به ايران سرازير شدند و در كنار باستانشناسان فرانسوي‌ و در رقابت با يكديگر در سطح گسترده‌تري بر ميراث فرهنگي ايران چنگ انداختند. در طول دوره پهلوي و با وجود تاسيس رشته باستانشناسي در ايران، بررسي و حفاري‌هاي مهم در اختيار فرانسوي‌ها، ايتاليايي‌ها و امريكايي‌ها قرار داشت. با بررسي سفرنامه‌ها و گزارش‌هاي باستانشناسان خارجي متوجه مي‌شويم اين نگاه سوداگرانه به ميراث فرهنگي ايران گاه حتي به جعل آثار و اشياء جهت فروش به مجموعه‌داران مي‌انجاميده است. آنها در برابر سوداگري و انحصار علمي در مطالعات باستاني با تنظيم و تحميل قراردادهاي حفاري‌هاي باستاني به دولت‌هاي خاورميانه از شمال آفريقا تا آسياي مركزي تنها چيزي كه به آن ملت‌ها مي‌دادند احساسات ملي‌گرايانه از يك پيشينه تاريخي باجلال و باشكوه بود، احساساتي كه تا آنجا اجازه ظهور و پرو بال گرفتن داشت كه بتواند همكاري بيشتر مردم آن كشورها براي فعاليت گسترده‌ترشان را برانگيزاند، و از سوي ديگر در جهت اهدافي سياسي با نيت تفرقه‌انگيزي ميان ملت‌هاي خاورميانه بتواند هر كدام از ملت‌ها را پيرامون احساساتي ملي‌گرايانه در رقابت براي دفاع از پيشينه باشكوه‌تر و افتخارآميزتر خود به يكديگر مشغول دارد. در واقع بخشي از اين مطالعات مي‌توانست پشتوانه لازم براي ايجاد ايدئولوژي‌هاي نوظهور ملي‌گرايانه با عنوان‌هاي پان‌ايرانيسم، پان‌تركيسم و پان‌عربيسم و غيره را به ويژه پس از جنگ جهاني اول در جهت ايجاد شكاف ميان ملت‌هاي خاورميانه و در نتيجه حضور كشورهاي استعماري در ميان اين شكاف‌ها براي استثمار و استعمار خاورميانه فراهم كند.
در ميان فعاليت باستانشناسان ايراني در دهه‌هاي اخير، كشف حوزه تمدني هليل‌رود و جيرفت لرزه‌اي مهم بر پيكر مطالعات فرهنگ و تمدن‌هاي كهن منطقه انداخت؛ يافته‌هايي كه نشان مي‌داد پژوهش‌هاي قبلي در خصوص شناسايي ميان‌رودان به عنوان خاستگاه تمدن‌هاي درخشان خاورنزديك نيازمند يك بازبيني اساسي است. اين بازبيني تنها به تاريخ شهرنشيني محدود نمي‌شد، بلكه نظريه‌هاي موجود در مورد تاريخ فرهنگ، خط، هنر، معماري، اقتصاد، اجتماع و سياست را نيز دستخوش تغيير مي‌كرد. اما نكته مهم‌تر براي محافل دانشگاهي خارجي آن بود كه اين كشف مهم در فقدان حضور سنتي آنها و توسط ايرانيان توانمند انجام شده بود. از اين‌رو آنها پس از كشف تمدن جيرفت سعي كردند براي احياي جايگاه انحصاري گذشته‌شان در ايران تلاش كنند. در اين ميان فرانسوي‌ها و ايتاليايي‌ها با توجه به پيشينه فعاليت‌هاي باستانشناسي‌شان در ايران، بيش از ديگر كشورهادر ايران فعال شدند. ظاهرا تاسيس و گسترش گروه‌هاي آموزشي باستانشناسي در مراكز گوناگون ايران پس از انقلاب نيز نتوانسته مانع جدي در برابر اين نيت ايجاد كند. با اين توضيح چه بسا بتوانيم به پاسخ روشن‌تري در خصوص دلايل اقدامات فرانسوا دوسه در ايران برسيم. همچنان‌كه ايشان در همان مصاحبه با خبرگزاري ميراث خبر در بياني تناقض‌آميز با چشم‌پوشي از سوء‌پيشينه باستانشناسان خارجي در ايران در رابطه با ضرورت حضور فعلي آنها در ايران اعلام مي‌كند: «فرقي بين باستان‌شناسان خارجي و ايراني وجود ندارد». توجيهاتي كه ايشان براي ضرورت فوق بيان مي‌كند اختصاص اعتبارات مالي كم براي پروژه‌هاي باستانشناسي توسط دولت ايران، و عدم امكان انجام برخي مطالعات شيميايي و فيزيكي يا تاريخ‌گذاري كربن 14 در ايران است! براي كساني كه با تاريخ نهضت‌ ملي شدن صنعت نفت در ايران آشنايي دارند، استدلال مُسيو دوسه بي‌شباهت به استدلال‌هاي خيرخواهانه (!) بريتانيايي‌ها و حاميان آنها در ايران در آغاز بلند شدن صداي ملي كردن صنعت نفت نمي‌نمايد. به عنوان نمونه در پرتوي استدلا‌ل‌هاي بريتانيايي‌ها، نخست‌وزير وقت ايران اعلان مي‌فرمود: «مردمي كه توانايي ساخت لولهنگ را ندارند چگونه مي‌خواهند صنعت پيچيده نفت را اداره كنند؟!» در راستاي اين سياست استعماري از دهه‌ها قبل از بلند شدن نداي ملي شدن صنعت نفت، اين‌گونه تبليغ و تبديل به باور عمومي نموده بودند كه اگر نفت به خواب كسي بيايد نشان از مصيبت و بدنامي دارد! نكته قابل توجه آنكه خواب گنج و دفينه (عنواني كه مردم در دوره قاجار و پهلوي به كشفيات باستانشناسي مي‌دادند) نيز تعبير به بيماري و هلاكت شده است! اما اگر در خواب گنجِ پيداشده ناپديد شد، تعبيرش سلامتي است! با اين حال معبران خارجي نظري كاملا خلاف نظر معبران كشورهاي جهان سوم دارند! به عنوان نمونه به نظر آنان تعبير ديدن نفت در خواب پيدا كردن دوستان خوب و شادي است! همچنان‌كه جست‌وجو كردن گنج يا يافتن گنج در خواب، به تعبير ايشان، نشانه‌اي از خوشبختي و امنيت و كسب افتخار است!
بنا بر آنچه در اين گزارش آمد چه بسا لازم باشد به مسوولان محترم يادآوري كنيم كه اگرچه در داوري منصفانه‌تر ارزش معنوي و مادي ميراث فرهنگي يك كشور، با توجه به اهميتي كه در استحكام پايه‌هاي استقلال و اقتدار يك كشور دارد، هيچ‌گاه قابل مقايسه با منابع نفتي نيست، اما نظر به نگاه سوداگرانه بيگانگان به قراردادهاي باستانشناسي همچون قراردادهاي حفاري و استخراج نفت، آيا در صورتي كه تمايزي ميان شركت نفت ايران و انگليس و شركت ملي نفت ايران وجود دارد، نبايد تفاوتي در نگاه ما به باستانشناسي وابسته يا هيات‌هاي مشترك باستانشناسي با باستانشناسي ملي وجود داشته باشد؟
نظر دلسوزان و مسوولان محترم كشورمان را بيش از پيش به نكات زير جلب مي‌كنيم:
– نگاه پيشين به باستانشناسي از منظر «اداره اشياي عتيقه و زيرخاكي» بايد منسوخ‌ شده قلمداد شود.
– يافته‌ها و مطالعات باستانشناسي پايه اصلي مطالعات تاريخي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي است و اين جايگاه بايد در دستان ما ايرانيان حفظ و تقويت شود.
– كمترين عايدات مادي مطالعات باستانشناسي، گسترش موزه‌هاي ملي و دانشگاهي و رونق صنعت گردشگري به ويژه گردشگري علمي است. اما مهم‌تر از آن، نقش كليدي عايدات معنوي مطالعات باستانشناسي در رشد نظريه‌پردازي و پيشرفت مطالعات علوم انساني و همچنين تقويب بنيان‌هاي فرهنگي، سياسي و امنيتي كشور است.
– با توجه به گستره و اهميت محوطه‌هاي باستاني مربوط به دوره‌هاي مختلف پيش از تاريخي و تاريخي در ايران، چه تعداد هيات‌هاي باستانشناسي ملي را مي‌توانيم سامان دهيم تا هم از اين طريق موجب دلگرمي فارغ‌التحصيلان باستانشناسي شويم و هم موجبات رونق و پيشرفت مطالعات ملي باستانشناسي در ايران را فراهم آوريم؟
– رفع مشكلات و موانع بر سر راه تجهيز آزمايشگاه‌هاي باستانشناسي در دانشگاه‌ها و موسسات و پژوهشكده‌هاي ايرانشناسي و باستانشناسي به استقلال فعاليت‌هاي پژوهشي در كشورمان خواهد انجاميد. با وجود پيشينه و به ويژه گسترش چند دهه‌اي گروه‌هاي باستانشناسي در دانشگاه‌هاي ايران و همچنين اهميت و گستره محوطه‌هاي باستاني در ايران، ما همچنان در انجام مطالعات آزمايشگاهي با مشكل مواجهيم. اميد است اين موانع و مشكلات با درايت مسوولان محترم برطرف شود. در صورتي ‌كه بنابر ديدگاه استعماري بيگانگان در وابسته نگهداشتن ايران، موانعي در وارد كردن دستگاه‌هاي مورد نياز براي تجهيز موسسات و آزمايشگاه‌هاي باستانشناسي در مراكز علمي مربوطه وجود دارد، مسوولان محترم قادرند اقدامات لازم را جهت مذاكره با دانشكده‌ها و پژوهشكده‌هاي علوم پايه و فني و مهندسي داخلي در راستاي آغاز و انجام تحقيقات براي ساخت اين تجهيزات در داخل ايران فراهم آورند.
– نكته بسيار مهم اينكه واگذاري مجوز بررسي به باستانشناسان خارجي حتي در قالب هيات‌هاي مشترك، با توجه به امكان دسترسي ايشان به اطلاعات استراتژيك كشور مطمئنا پيامدهاي بسيار نامطلوبي در حوزه‌هاي حياتي كشور خواهد داشت.
بديهي است با توجه به دركي كه بيگانگان از اعزام هيات‌هاي باستانشناسي به ايران به موازات هيات‌هاي حفاري و استخراج نفت دارند، طرح و اقدام ملي شدن دانش و نه صنعت باستانشناسي با جنجال نهادهاي استعماري غربي و توطئه‌هاي پنهان عوامل داخلي آنها همراه خواهد بود. اما مطمئنا ملتي كه تجربه ملي كردن صنعت نفت را دارد، امروز اين مسير را با استواري بيشتري طي خواهد نمود. ان‌شاءالله با اميد به وجود مسوولان و پژوهشگران متعهد به منافع ملي و مهم‌تر از همه به پشتوانه سواد و آگاهي مردمي، اين راه به دور از هزينه‌هاي تحميلي ملي شدن صنعت نفت طي خواهد شد.

منبع:اعتماد

برقراری پرواز هوایی به دریاچه «گهر»

سرپرست فرمانداری دورود از پیگیری برای برقراری پرواز هوایی به دریاچه «گهر» و راه‌اندازی صنعت گردشگری هوایی در این شهرستان خبر داد.

به گزارش خبرنگار مهر، خدا نظر دریکوند در سخنانی با اشاره به ظرفیت‌های گردشگری شهرستان دورود، اظهار داشت: این شهرستان به عنوان «پایتخت طبیعت ایران» نامگذاری شده و جاذبه‌های گردشگری بسیار زیادی دارد.

ایجاد صنعت گردشگری هوایی در دورود

وی با بیان اینکه به دنبال این هستیم که صنعت گردشگری هوایی را در شهرستان دورود راه اندازی کنیم، عنوان کرد: امکان سنجی صورت گرفته و مقداری مقدمات کار هم پیش رفته است.

سرپرست فرمانداری دورود با تاکید بر اینکه به دنبال سرمایه گذار برای این امر هستیم، افزود: رایزنی‌هایی را هم با فرودگاه خرم آباد داشته ایم که بتوانیم پرواز هوایی دورود به دریاچه گهر را راه اندازی کنیم.

دریکوند، بیان داشت: این امر در جذب گردشگر در شهرستان بسیار مؤثر خواهد بود.

برداشت ۶۰۰ میلیارد برنج از سطح شالیزارها

وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه در شهرستان دورود ۴۳ هزار هکتار اراضی کشاورزی وجود دارد، افزود: از این میزان ۲۳ هزار هکتار اراضی آبی هستند.

سرپرست فرمانداری دورود با تاکید بر اینکه ۵۳ درصد از اراضی کشاورزی شهرستان، آبی است، گفت: میانگین اراضی کشاورزی آبی در لرستان حدود ۲۳ درصد است.

دریکوند همچنین سطح کل باغات این شهرستان را چهار هزار هکتار عنوان کرد و افزود: مهم‌ترین محصول باغی شهرستان زردآلو با سطح زیر کشت هزار و ۵۰۰ هکتار است.

وی، بیان داشت: همچنین سطح زیرکشت محصول برنج در شهرستان دورود حدود هفت هزار هکتار بوده و سال گذشته حدود ۲۵ هزار تن برنج سفید از شالیزارهای دورود برداشت شده است.

سرپرست فرمانداری دورود با اشاره به اینکه حدود ۶۰۰ میلیارد تومان برنج از سطح شالیزارهای شهرستان برداشت شده است، افزود: کشت زعفران در این شهرستان به ۲۵ هکتار توسعه یافته است.

دریکوند با بیان اینکه شش هزار و ۵۲۰ تن انواع ماهیان سردآبی و گرم آبی در سطح شهرستان دورود تولید می‌شود، ادامه داد: برای اولین بار پرورش ماهی در قفس در سد «مروک» با ظرفیت ۲۰۰ تن را در شهرستان داشته ایم.

وی، عنوان کرد: همچنین سیستم آبیاری نوین در سطح چهار هزار هکتار از اراضی کشاورزی شهرستان اجرا شده است.

معضل تجهیزات فرسوده و قدیمی سنگ بری‌ها

سرپرست فرمانداری دورود در ادامه سخنان خود با اشاره به وضعیت آلودگی کارخانه سیمان در شهر دورود، عنوان کرد: با اقدامات صورت گرفته و نصب فیلترها، در حال حاضر کمترین آلودگی را در سطح شهرستان از کارخانه سیمان داریم.

دریکوند با بیان اینکه کارخانه سیمان به صورت دائم رصد می‌شود، تصریح کرد: مشکل خاصی در این رابطه وجود ندارد و محیط زیست نیز به صورت مستمر در این رابطه نظارت دارد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود به حوزه صنعت سنگ شهرستان دورود اشاره کرد و گفت: با توجه به ظرفیت‌های موجود در شهرستان، حوزه صنعت سنگ و سنگ بری ها می‌تواند فعال‌تر از شرایط فعلی باشد.

سرپرست فرمانداری دورود که در گفتگوی تلویزیونی سخن می‌گفت، با بیان اینکه متأسفانه در یک بازه زمانی، سنگ بری ها نتوانستند تجهیزات خود را به روز کنند و برخی از آنها از غافله رقابت عقب ماندند، گفت: امیدواریم با ایجاد کارگروه، شاهد رفع مشکلات موجود در این حوزه باشیم.

منبع:خبرگزاری مهر

درخشش بندر خمیر در۱۴۰۰

بندر خمیر به عنوان شهر یادگیرنده، تا چندروز دیگر از طرف کنوانسیون رامسر،اولین شهر تالابی معرفی می شود، تا سال ۱۴۰۰ به اوج شکوفایی برسد.این اتفاق میسر نمی شد مگر با همراهی مدیریت شهری و مردم.

خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ امسال شهر بندر خمیر عنوان شهر یادگیرنده یونسکو را به دست آورد. چند روز پیش هم پلاک آن را در شهر نصب کردند. شهری که تلاش می‌کند بتواند به عنوان جامعه محلی که در کنار تالاب خورخوران واقع شده، هم مراقب تالاب باشد و هم گردشگری پایدار را حفظ کند. این شهر بدون کمک مردم و مسئولانش نمی‌توانست این عنوان را بگیرد.

هر چند که مردم شهر خمیر در یادگیری نکات آموزشی، جلوتر از دولتی‌ها و حتی مردم شهرهای دیگر هستند اما همراهی مسئولان شهری با آنها نیز کمک کرده تا این شهر بتواند از چهار سال پیش در حوزه طبیعت‌گردی و گردشگری فعالیت بیشتری کند. همچنین قرار است تا چند روز دیگر که کنوانسیون جهانی تالاب‌های رامسر برگزار می‌شود؛ عنوان شهر ملی تالابی را جهانی کرده و به شبکه شهرهای جهانی تالابی بپیوندد.

اگرچه شهر خمیر در کنار شهرهای بزرگ‌تری مانند بندرعباس، بندر کنگ و بندر لنگه قرار گرفته اما می‌بایست در رقابتی سخت با این شهرها، گردشگران را به خود جذب می‌کرد. همه این شهرها دریا و ساحل داشتند؛ اما خمیر مزیت رقابتی دیگری داشت که آن هم تالاب بود. خمیر، طولانی‌ترین ساحل تالابی را دارد و تنها شهر حاشیه بزرگترین تالاب دریایی یعنی تالاب خورخوران است که ۵۰ سال پیش جهانی شد.

در واقع تالاب خورخوران تا چند سال پیش بین مردم به نام جنگل حرا و خور شناخته می‌شد اما حالا همه مردم با واژه تالاب و زندگی در کنار تالاب آشنا شده و حافظان آن هستند حتی اگر گردشگران به منطقه آسیب بزنند، آنها جلویشان را می‌گیرند. این اتفاق میسر نمی‌شد مگر با همراهی شهردارش. جواد محمودی شهردار جوانی است که بر خلاف خیلی از شهرداران دیگر به دنبال آمار و درآمد نرفته بلکه به دلیل علاقه‌اش به محیط زیست و فرهنگ جامعه بومی؛ تلاش می‌کند تا گردشگری پایدار در شهر وجود داشته باشد و از گردشگری انبوه به دلیل آسیب‌های آن دوری کند. او نگرانی‌هایی هم برای این موضوع دارد. با جواد محمودی شهردار ۳۹ ساله شهر خمیر در خانه سنچه یکی از خانه‌های تاریخی شهر، گفتگو کردیم.

* چه چیزی باعث شد تا بندر خمیر به سمت ایجاد جاذبه و پیدا کردن هویتش برود؟

یک زمانی بود که اهالی خمیر نمی‌دانستند چه ظرفیت‌هایی دارند. آنها شهرهای کنگ و بستک را می‌دیدند و احساس می‌کردند شهرشان خالی از ظرفیت است. ولی الان می‌توانم بگویم سرشان با افتخار بالاست چون به داشته‌های خودشان پی برده‌اند.

* شما چطور متوجه این موضوع شدید؟

من بین آنها زندگی می‌کردم و متوجه می‌شدم. شاید به همین دلیل فعالیت‌هایم را شروع کردم و می‌گشتم به دنبال اینکه شهر چه چیزی دارد که مردم به آن افتخار کنند.

* پس فعالیت‌های شما از یک جرقه و از یک نقطه‌ای آغاز شده که به این فکر افتادید مردم را با داشته‌هایشان آشنا کنید آن نقطه شروع و جرقه چطوری زده شد؟

یک روز آقای شیرخانی که مؤسسه آموزشی مشق آفرینش را دارد و از قبل هم با او آشنا بودم گفت که قرار است روستاهایی در استان هرمزگان به نام شهر تالابی معرفی شوند در حالی که آنها شهر نیستند و شهردار هم ندارند. از او پرسیدم شهر تالابی چیست. فهمیدم اگر قرار باشد در کشور، شهر تالابی هم داشته باشیم آن شهر باید بندر خمیر باشد. به همین دلیل شروع به کار کرده و برند سازی و فرهنگ سازی کردیم. مردم با ظرفیت‌های جامعه خودشان و اهمیت تالاب و وجود شهر تالابی آشنا شدند.

* چطور بندر خمیر عنوان شهر یادگیرنده را به دست آورد؟

کنوانسیون تالاب‌های رامسر اوایل تنها تالاب‌ها را ثبت می‌کرد اما بعدها به این موضوع رسید که باید شهرها را ثبت کند چون مردم شهرها، حافظان تالاب‌ها هستند هزاران سال مردم کنار این تالاب‌ها زندگی کرده و آن را حفظ کرده‌اند اگر هم که تالابی از بین رفته مردم از بین برده‌اند. ما کاندید شدیم و روی این موضوع کار کردیم. این تالاب حدود ۲۰ درصد پوشش جنگلی حرا دارد. روی این موضوع برای برند سازی شهر کار کردیم. در واقع تنها شهری بودیم که به سمت گرفتن این عنوان رفته بود. در کشور هم حمایت خوبی شد. خمیر سال ۹۷ اولین شهر تالابی ملی شد و الان هم کاندید شهر تالابی در کنوانسیون جهانی رامسر هستیم. پرونده آن را ۵ ماه پیش به ژنو فرستادیم و اوایل اسفند ماه مشخص می‌شود که جهانی می‌شود یا نه. آگاهی مردم را در این زمینه بالا برده‌ایم. سال گذشته که مدیران کمیسیون ملی یونسکو به خمیر آمدند گفتند شهر خمیر پتانسیل این را دارد که در فهرست شهرهای یادگیرنده و خلاق یونسکو نیز ثبت شود اما از آنجا که شهرهای خلاق بالای ۲۰۰ هزار نفر باید باشند ما می‌توانستیم تنها عنوان شهر یادگیرنده را بگیریم. این اتفاق افتاد و خمیر امسال به عنوان شهر یادگیرنده در کنار اصفهان و تهران ثبت شد.

*شهرداری‌ها معمولاً به دنبال کسب درآمد از محل ساخت و سازها و اتفاقات عمرانی در شهر هستند. اما شما در شهر کوچک بندر خمیر دست روی اتفاقی گذاشتید که نه تنها نیازمند فرهنگ سازی طولانی مدت بود، بلکه نه درآمدی دارد و نه می‌تواند به شما در آمارسازی ها کمک کند. چرا فکر کردید باید هم مدیریت شهر را به عهده بگیرید و هم به این سمت بروید؟

معتقدم که جامعه به روحیه یادگیری نیاز دارد. خود من هم در دوره‌های آموزشی زیادی شرکت می‌کنم و یاد می‌گیرم. وقتی به شهرداری آمدم می‌خواستم این شهر الگویی برای شهرهای دیگر شود. خمیر شهر کوچکی بود. هر چند که درآمد کمی دارد و کار کردن در شهر کوچک سخت هست و می‌بایست برای کسب عنوان جهانی هزینه می‌کردیم. اما با وجود اینکه اوایل عده‌ای مخالفت می‌کردند و می‌گفتند چرا وقتی کوچه‌ها خاکی است شما به دنبال عنوان جهانی هستید، اما بالاخره انجام شد. هدف من فرهنگ سازی بود خانه‌های قدیمی را بازسازی کردیم و از فعالان شهر خواستیم تا چرخه گردشگری شهر را تکمیل کنیم ولی پایه ما در حوزه گردشگری طبیعی بود. آمارها برای من مهم نیستند. من به این باور دارم که برای ساختن یک جامعه؛ توجه به زیربناها مهم است نه آمار. اگر می‌خواهیم شهر را بسازیم نباید به دنبال آمار باشیم.

* برنامه شما این است که گردشگر پایدار داشته باشید نه انبوه. این موضوع معمولاً به مزاج برخی از شهرداران شهرهای گردشگری خوش نمی‌آید.

ما این فرهنگ سازی ها را برای مردم شهر انجام می‌دهیم. گرایش مردم به سمت گردشگری زیاد است. سفره خانه و رستوران‌های زیادی به تازگی ایجاد شده است و مردم به سمت ایجاد بوم گردی رفته‌اند ولی حواسمان هست که شبیه به هرمز نشویم. آنجا گردشگر انبوه دارد. گردشگری انبوه در دنیا رد شده است چون فقط به شهر آسیب می‌زند و شهر را کثیف می‌کند درحالیکه شهر خمیر یک اکولوژ بوده و کل ساحل حفاظت شده است. پس مدیریت کردن آن هم سخت هست. ممکن است از لحاظ فرهنگی نیز شوکی به مردم وارد شود و هزاران دلیل که گردشگری انبوه رد می‌شود. ما هدفمان گردشگری محدود اما با کیفیت است.

* این موضوع را چطور مدیریت می‌کنید چون همه می‌خواهند این شهر و تالاب را ببینند و از یک مدتی به بعد تعداد گردشگران شهر زیاد می‌شود.

سعی می‌کنیم مدیریت شود. کسی که می‌خواهد خمیر را ببیند تنها با هدف دیدن این شهر باید بیاید؛ نه اینکه در کنار شهرهای دیگر، سری هم به اینجا بزند. ما این نوع گردشگر را لازم نداریم. این افراد نان و پنیرشان را هم از خانه شأن می‌آورند. ولی گردشگر به خاطر مفهوم دیگری به خمیر می‌آید و ما می‌خواهیم این افراد را جذب کنیم.

* در این مدت متوجه شدم تبلیغاتی برای شهر خمیر انجام نمی‌شود این موضوع در راستای جلوگیری از روند گردشگری انبوه است؟

ما برای شهر یادگیرنده هم خبرسازی نکردیم. خیلی وقت‌ها در ایران حاشیه‌ها به ضرر ما تمام می‌شود. باید به نتیجه برسی بعد اعلام کنی. من شاید برای شهرداری ساخته نشدم. ولی چون اینجا شهر خودم هست خواستم فعالیت کنم.

* از چهار سال پیش که همزمان با نشستن شما روی صندلی شهرداری شده، شاهد اتفاقاتی در حوزه گردشگری پایدار بندر خمیر هستیم اما شما فکر می‌کنید تا چه زمانی این روند ادامه داشته باشد در واقع شما تا کی روی این صندلی می‌نشینید؟ چقدر تضمین می‌دهید بعد از رفتن شما این همه فعالیت شهرداری و همراهی فعالان گردشگری و محیط زیست ادامه داشته باشد؟ ضمن اینکه می‌دانیم لزوماً هر کسی به جای شما روی این صندلی بنشیند حتماً دوستدار گردشگری و محیط زیست نخواهد بود.

اگر من هم نباشم دوستان فعال محیط زیست و گردشگری و صنایع دستی به فعالیت‌ها ادامه می‌دهند. ما به مردم سعی کردیم بفهمانیم که آدم‌های خاصی هستید. ما عنوان شهر تالابی و یادگیرنده را گرفته‌ایم، شهردار بعدی مجبور است این عنوان را نگه دارد. خود به خود شهردار بعدی در این مسیر افتاده است. شاید عمر فعالیتم در شهرداری به زمان بهره برداری از این عناوین نرسید ولی حتماً خمیر در سال ۱۴۰۰ شکوفا می‌شود چون در سال ۹۹ دو عنوان جهانی گرفت و سال ۱۴۰۰ باید از آنها بهره برداری شود.

* شما برای فعالیت‌هایتان در مسیر فرهنگ سازی و گردشگری پایدار، مخالفت با گردشگری انبوه، جلوگیری از ساخت و ساز در بافت تاریخی خمیر و تخریب بادگیرها چه موانعی داشتید و چه افرادی مخالف حرکت شما بودند؟

همیشه چنین حرکت‌هایی، مخالفانی دارد اما خوشبختانه مشارکت مردم بندر خوب است. در شهرداری این روحیه خیلی به من کمک کرد. اما بحث مالی برای ما یکی از مهمترین فشارهاست. با این حال بدهی کمتری داریم ولی این وضعیت شکننده است. سعی می‌کنیم از خود مردم پول بگیریم چون این طوری مردم خودشان روی این هزینه‌ها حساس‌تر شده و قدرش را بیشتر می‌دانند. مانع چندانی جلوی خودم برای فعالیت‌ها نمی بی نم. شاید بزرگترین شانس من همراهی مردم بود.

منبع:خبرگزاری مهر

سفر به برخی شهرهای زرد کرونا ممنوع شد

کمیته امنیتی، اجتماعی و انتظامی ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا با انتشار اطلاعیه‌ای سفر به برخی شهرهای زرد کرونا را در کشور ممنوع اعلام کرد.

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وزارت کشور، در اطلاعیه شماره ۴ کمیته امنیتی، اجتماعی و انتظامی ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا آمده است: ضمن تبریک فرارسیدن ایام فرخنده پیروزی انقلاب اسلامی و گرامیداشت یاد و خاطره بنیان­گذار کبیر جمهوری اسلامی ایران و شهدای انقلاب در ابتدا لازم است مراتب تقدیر و تشکر از همدلی و همراهی آحاد مردم عزیز، قشرهای مختلف و دستگاه‌­های ذیربط در اجرای دقیق طرح هوشمند محدودیت­‌های بیماری کرونا که به لطف حضرت حق و در کنار اجرای سایر طرح‌­ها، منجر به توقف روند صعودی ابتلا و فوت هموطنان عزیزمان بر اثر بیماری کرونا شد، اعلام نماید.

این اطلاعیه می‌افزاید: به رغم توفیق در این امر خطیر متاسفانه به دلیل ویژگی­‌های خاص ویروس کووید ۱۹، سرعت انتشار و انتقال در فصل زمستان، شیوع ویروس­ جهش­ یافته در اقصی نقاط دنیا و عدم دستیابی به درمان قطعی باید اذعان داشت که این وضعیت شکننده بوده به نحوی که برابر اخبار و گزارش‌­ها روند نزولی در برخی از شهرستان­‌ها و استان­‌ها متوقف و مجدد شاهد افزایش مراجعات و حضور در مراکز درمانی هستیم.

در این اطلاعیه آمده است: طرح جامع مدیریت هوشمند محدودیت‌­ها همچنان ملاک عمل همه استان‌­ها و دستگاه‌­ها بوده و لازم است برابر الزامات و محدودیت‌­های تعیین شده در وضعیت‌های آبی، زرد، نارنجی و قرمز فعالیت­‌ها استمرار یابد.

بر اساس این اطلاعیه، به­ منظور مدیریت روند بیماری در برخی از شهرهای زرد مسافرپذیر (که همچنان با آمار ترددها و حضور افراد غیربومی افزایشی مواجه هستند.) ممنوعیت ورود خودروهای شخصی با پلاک غیربومی و جریمه ۵۰۰ هزار تومانی در صورت عدم رعایت تعیین شده، اجرایی می‌شود.

بر این اساس، این مقررات در همه شهرستان‌­های با وضعیت زرد در سه استان مازندران، گیلان و گلستان و شهرهای مشهد، شیراز، قم، کیش، قشم، بوشهر و بندرعباس که در صورت وضعیت زرد، ممنوعیت مورد نظر اعمال خواهد شد.

کمیته امنیتی اجتماعی و انتظامی ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا از شهروندان خواسته است قبل از تصمیم به مسافرت به این شهرها وضعیت را بررسی و در صورت شرایط زرد کرونایی از مسافرت خودداری کنند.

بر اساس این اطلاعیه این ممنوعیت صرفا مرتبط با خودروهای شخصی بوده و سایر وسائط نقلیه را شامل نمی­‌شود.

در این اطلاعیه آمده است: برابر هماهنگی به­ عمل آمده تدابیر لازم برای فراهم نمودن امکان ترددهای ضروری مورد تایید فرمانداری­‌های مورد اشاره با ارائه مستندات اتخاذ خواهد شد.

کمیته امنیتی، اجتماعی و انتظامی در پایان بار دیگر بر عدم انجام سفرهای غیرضروری در ایام منتهی به پایان سال تاکید کرد.

منبع:همشهری