گورستان هفتادملا شاهکاری در دل کوه

قبرستان تاریخی هفتادملا در روستای روپس از بخش لادیز شهرستان میرجاوه واقع شده و این قبرستان با مساحت ۵۰۰ مترمربع در دل کوهی کم‌ارتفاع از دامنه‌های شمالی تفتان قرار گرفته است.

با توجه به قرار گرفتن این گورستان در دل کوه، این اثر از گزند باد، باران و حتی نور خورشید نیز در امان است، این گورستان از لحاظ انتخاب محل، نوع تدفین و استفاده از سازه‌های به کار برده ‌شده برای تزیین بسیار منحصربفرد است به گونه‌ای که بعضی از گورها به صورت پلکانی و طبقه‌ای هستند و بعضی به صورت ساده و بدون تزیین و یا نامنظم ساخته شده‌اند.

حدود ۲۵۰ گور تاریخی در این گورستان وجود دارد که غالباً چهار طرف قبر با سنگ بالا آورده شده و روی آن را با تخته‌سنگ‌هایی پوشانده است، سپس بر روی تخته سنگ با آجر و ملاط گچ حجمی پلکانی ساخته‌اند.

سنگ‌فرش و جداره‌سازی مسیر گردشگری هفتادملا

مجتبی میرحسینی معاون گردشگری اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی سیستان و بلوچستان در خصوص زیرساخت‌های گردشگری در مسیر این اثر تاریخی اظهار کرد: «مسیر دسترسی به این قبرستان از زاهدان به سمت میرجاوه، روستای گردشگری تمین و سپس روستاهای تمیز، جش و نهایتا روپس و هفتادملا است.»

او گفت: «برای بهبود مسیر دسترسی به هفتادملا در سال‌های گذشته تلاش‌هایی انجام شده و مقرر است با همکاری دهیاری، مردم روستا و مشارکت اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان نسبت به سنگ‌فرش و جداره‌سازی مسیر با هدف افزایش رضایت گردشگران و بازدیدکنندگان اقدامات هدفمند اجرایی شود.»

میرحسینی بیان کرد: «سنگ‌فرش و جداره‌سازی مسیر گردشگری هفتادملا با مشارکت دهیاری و جامعه محلی از اقداماتی است که به‌زودی در روستای هفتادملا انجام خواهد شد.»

او گفت: «صدور مجوز اولین اقامتگاه بوم‌گردی و پیگیری برای تکمیل کمربند گردشگری تفتان از دیگر اقدامات در حال انجام در محدوده این اثر است.»

معاون گردشگری اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی سیستان و بلوچستان افزود: «در شرایط فعلی، پویایی اقتصاد روستایی در سایه گردشگری روستایی محقق‌شدنی است با این تفاسیر در منطقه گردشگری تفتان و روستاهای موجود در دامنه تفتان از جمله هفتادملا نه‌‌تنها آب و هوای مناسب، چشم‌انداز و مناظر زیبا، کوهستان‌های چشم‌نواز را می‌توان به نظاره نشست، بلکه ظرفیت‌های گردشگری دیگری چون زنده‌بودن صنایع‌دستی، بازی‌های محلی، غذاهای سنتی، لباس و زبان محلی را نیز در این مناطق شاهد هستیم.»

مرمت نمای بیرونی گورها

عبدالله کُرد رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی میرجاوه نیز در رابطه با اقداماتی که برای حفظ این اثر تاریخی انجام شده، اظهار کرد: «این اثر در هجدهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۰ با شماره ثبت ۳۸۲۶ در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسیده است.»

او گفت: «پس از آن در سال ۱۳۸۷ نمای بیرونی گورها مورد مرمت و بازسازی قرار گرفتند.»

رئیس میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی میرجاوه افزود: «حصار و فنس‌کشی حریم اثر به منظور جلوگیری از ورود احشام بر روی قبرها نیز انجام شده است.»

کرد گفت: «احداث پل دسترسی بر روی رودخانه، ساخت قسمتی از مسیر راه دسترسی به صورت پلکانی و همچنین نصب تابلوی معرفی اثر نیز انجام شده است.»

منبع:میراث آریا

کوشک سلامه، نماد میهمان‌نوازی ایرانیان

ولایت خواف در قرون اولیه اسلام چهار شهر یا آبادی بزرگ به نام‌های زوزن، خرگرد، سنگان و سلامه داشت، که هر یک از جایگاهی والا برخوردار بودند.

سلامۀ کنونی که در متون تاریخی و جغرافیایی به صورت‌های سلامی، سلومک، سلومه و سلامهیر نیز آمده، در ۲۵ کیلومتری شمال غرب خواف واقع است.

سلامه هم مانند دیگر شهرها و آبادی‌های خراسان، گذشتۀ پر فراز و نشیبی داشته و شاهد رویدادهای تاریخی مهمی بوده است.

در عصر ساسانیان سلامه قابلیت داشتن سازۀ معماری با عظمتی چون بنای اولیۀ کوشک سلامه را داشته و قطعا آن بنا شاهد رویدادهای مهمی بوده که احتمالا به دلیل تغییر نام آبادی عصر ساسانی به سلامی دوران اسلامی، در لابلای تاریخ مکتوم مانده است. اما از قرون اولیۀ اسلام که مسالک و متون تاریخی و جغرافیایی از سوی مسلمانان تدوین شده، به برخی رویدادهای مهم در سلامه اشاره شده است. ابن واضح در البلدان، استخری در مسالک و ممالک و ابن‌حوقل در صورة الارض به موقعیت و راه‌های ارتباطی سلامه اشاره کرده‌اند و مؤلف حدودالعالم در اوایل قرن چهارم ه.ق سنگان و سلومک و زوزن را جاهایی با کشت و برز و از شهرک‌های کرباس خیز وصف کرده‌اند.

مقدسی در اواسط قرن چهارم ه.ق از سلومک به عنوان شهر منطقۀ خواف نام برده است.

بنای خشت و گلی تنها اثر برجا مانده

تنها اثری که از دوران شکوه و عظمت سلامه بر جای مانده بقایای بنای خشت و گلی در زمینی به طول ۳۵و عرض ۳۰ متر است که ظاهراً در چند مرحله مرمت و تجدید بنا شده است.

مطالعات و گمانه‌زنی‌های باستان‌شناسی که در مجاورت کوشک سلامه انجام شده، منجر به پیدایش سفال‌ها و بقایای معماری دورۀ ساسانی شده و بعید نیست که بنای اولیۀ کوشک سلامی هم متعلق به دوران ساسانی باشد، زیرا شیوۀ معماری بخش عمده‌ای از طبقۀ همکف که باقی مانده نیز قابل مقایسه با سازه‌های معماری چلیپایی شکل ساسانی در تخت‌سلیمان، بیشاپور، فیروزآباد و سروستان است.

به استناد متون تاریخی در سال ۶۰۷ ه.ق ابوالمؤید ابوبکرعلی زوزنی ملک زوزن در سلامه عمارتی عالی بنا کرده که احتمالا اشاره به همین بنا است و ممکن است که ملک زوزن آن را مرمت کرده باشد.

در سال۶۹۵ ه.ق رکن‌الدین محمود سیستانی به خواف لشکر کشید و امیرزادگان خوافی در سلامه با او به مقابله برخاستند، اما شکست خوردند و تسلیم شدند. امیر محمود سیستانی بر سلامه مسلط شد و یک سال و نیم در کوشک سلامه اقامت کرد.

اگر توصیف حمدالله مستوفی در سال ۷۴۰ه.ق از کوشک سلامه واقعیت داشته باشد، زلزلۀ مهیب سال۷۳۷ ه.ق که بسیاری نقاط از جمله شهر جیزد را در نزدیکی آن با خاک یکسان کرده، به آن آسیب زیادی وارد نکرده و دلیل آن احتمالا ضخامت زیاد دیوارهای خشت و گلی بوده است، با این وجود کوشک سلامه در اوایل قرن ۱۴ ویران و به تپۀ بزرگ و مرتفعی تبدیل شده است. خاک آن از سوی کشاورزان به عنوان شوره برای تقویت زمین‌های کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گرفته و از بقایای معماری به عنوان آغل و طویله استفاده می‌کردند.

خاک‌برداری و پیدایش بنای اولیه

تا اینکه در سال ۱۳۲۶خ شادروان سید محمد قریشی روستای سلامه را به مبلغ ۲۰۰ هزارتومان از قوام‌السلطنه خرید و تپۀ سلامه را خاک‌برداری کرد که منجر به پیدایش بقایای معماری بنای اولیه در طبقۀ همکف شد. نقشۀ آن عبارت بود از چهار سالن عمود بر‌هم و صلیبی شکل.

هریک از سالن‌ها ۱۳متر طول و۳ متر عرض داشتند که در مرکز یک چهارراه را شکل می‌دادند. شادروان قریشی تصمیم به بازسازی بنا گرفت و با صرف هزینۀ زیاد ظاهرا بر شالودۀ دیوارهای باقی ماندۀ پیشین، آن بنا را در دو طبقۀ همانند ساخت، سومین طبقه را در ابعاد کوچک‌تر و متفاوت با طبقات همکف و اول بنا کرد و رویۀ دیوارها را با آجر نماسازی کرد و در سال ۱۳۳۰خ بنای فعلی آماده و آراسته شد.

بعد از تجهیز بنا اطراف آن نیز خاکبرداری و تسطیح شد و بر گرد کوشک سلامه باغی سرسبز و با صفا شکل گرفت.

شادروان سید محمد و پس از او سید علی قریشی که مالک زمین‌های وسیع و آب فراوان لبریز از سد سلامه بودند با خیرخواهی انگیزۀ این را داشتند که کوشک سلامه را تبدیل به واحد پذیرایی از مسافران خسته کنند و هرکه در آن سرای درآید نانش دهند و از نامش نپرسند، این سنت نیکو تا اواخر دهه ۵۰ برقرار بود که کم‌کم به بوتۀ فراموشی سپرده شد و اکنون باغ و کوشک سلامه که یکی از با شکوه‌ترین میراث‌های ملموس و یادآور زیباترین میراث ناملموس یعنی میهمان‌نوازی ایرانیان می‌باشد، آسیب پذیر و نیازمند ارادۀ «قریشی‌وار» است که دوباره به شکوه گذشتۀ خود برگردد.

منبع:میراث آریا

سیاه‌چادر، خانه‌ای بی‌تکلف و سرپناهی مقاوم

این چادر به‌وسیله دستان پر زحمت و هنرمند زنان عشایر لرستان از موی بز سیاه بافته می‌شود. البته لزوما همه سیاه‌چادرها سیاه نیستند و در ایلات قشقایی آق چادر به معنای چادر سفید نیز وجود دارد که از موی بز سفید بافته می‌شود.

عشایر لرستان در ییلاق و قشلاق مکان‌های معینی برای اقامت دارند که معمولاً در زیر این سیاه‌چادرها زندگی و استراحت می‌کنند. ماده مورد نیاز برای بافت سیاه‌چادر، موی بز است که از رنگ سیاه زاغ، سور و بور آن استفاده می‌شود.

استفاده از موی بز به چند دلیل

علت انتخاب موی بز در بافت این چادر به چند دلیل مهم است، اول آنکه موی بز خاصیت بسیار مطلوبی برای حفظ آب در مواقع بارندگی دارد و معمولاً آب باران از جداره آن عبور نمی‌کند.

دوم آنکه موی بز در دسترس است و ارزان تهیه می‌شود. هر خانواده معمولاً ۲۰ الی ۵۰ رأس بز دارد که از موی بزها برای تهیه سیاه‌چادر استفاده می‌کنند.

دلیل بعدی اتتخاب موی بز، سبک بودن آن است واینکه حمل و جمع‌آوری این چادرها نسبت به چادرهای ماشینی بسیار راحت‌تر است.

علاوه بر این در روزهای آفتابی تابستان، استراحت کردن در زیر این سیاه‌چادرها بسیار لذت بخش است.

مراحل ساخت سیاه‌چادر

ابزار مورد استفاده در سیاه‌چادربافی بسیار ساده و ابتدایی است که شامل دار افقی، شانه، دَستَک و پاکی می‌شود.

 ابتدا تارهای چله را در روی زمین و در فضای باز دراز كرده و شروع به بافتن می‌کنند.

وظیفه زنان شستن، پاک کردن، حلاجی کردن موها و تاباندن نخ‌ها به طوری است که به حالت الیاف در‌آیند.‌ تمام مراحل اصلی بافتن سیاه‌چادر بر عهده زنان است و دختران کوچک نیز مادران خود را در کار بافتن یاری می‌کنند، این فرصتی برای یادگیری و آموختن فنون دوختن سیاه‌چادر از مادران است.

زنان برای بافتن یک سیاه‌چادر گاه به صورت دسته جمعی کار می‌کنند تا کار بافتن سریع‌تر به پایان برسد. وظیفه مردان نیز  بریدن موی بز و همچنین تهیه ابزار و فراهم کردن کارگاه و همچنین دوختن لت‌ها به یکدیگر است.

اجزای سیاه‌چادر

سیاه‌چادر در لرستان از چند لت تشکیل می‌شود و هر لت نواری بافته شده از موی بز سیاه است. در حقیقت لت تکه‌ای از سیاه‌چادر است. زنان لت‌ها را که به شکل یک نوار بافته شده‌اند به وسیله دستگاهی سنتی در محل زندگی خود می‌بافند.

عرض هر لت بین ۴۰ تا ۶۰ سانتی‌متر است و طول آن گاه ۶، ۱۰ و یا ۱۵ متر، زنان پس از بافتن لت‌ها آنها را از دو طرف به هم می‌دوزند تا کم کم به شکل سیاه‌چادر در آید.

مسکن عشایر به طور عموم آلاچیق بوده که از دو بخش تشکیل می‌شود. بخش بالایی چادر (سقف آن) که سیاه‌چادر نام دارد و از موی بز بافته می‌شود. بخش دیگر دیواره جانبی است که چیق (یا چیت) نام دارد و از ترکیب نی و موی بز ساخته می‌شود.

نقش حفاظتی چیت در سیاه‌چادر

چیق، چیغ، چیت یا نی چی پوشش دیواره چادر عشایر ایران است. چیق از نی به صورت خودرو در محل زندگی عشایر می‌روید و با موی بز بافته می‌شود، چیق از ورود گرما، سرما، باد، باران و خاک به درون چادر پیشگیری می‌کند. از آنجا که نی‌ها توخالی هستند عایق حرارتی محسوب می‌شوند. هنگام باران نیز به دلیل بالا رفتن رطوبت هوا نی‌ها منبسط می‌شوند و به هم می‌چسبند؛،به این ترتیب در برابر ورود آب به داخل مقاومت می‌کنند. همچنین، موی بز به دلیل داشتن لایه چربی مانع نفوذ آب می‌شود. هنگام گرما و خشکی هوا نی‌ها منقبض می‌شوند و هوا می‌تواند وارد و خارج شود و تهویه هوای ملایمی در چادر به وجود می‌آید. همچنین، تحقیقات نشان داده است که مار و جانوران دیگر نمی‌توانند از موی بز عبور کنند و وارد چادر شوند

منبع:میراث آریا

قلعه پرتغالی‌ها در جزیره قشم

قلعه پرتغالی‌های جزیره قشم در منتهی‌الیه شمال شرقی جزیره و شهر قشم واقع‌شده است، این قلعه برای کشتی‌هایی که از سمت شرق وارد جزیره می‌شوند به‌عنوان یک علامت و نشانه ثابتی است.

تاریخچه بنا

کلمه قشم به معنی آبراهه و راه‌آب ورودی زمین است. جغرافیدانانی از قبیل یاقوت حموی و مورخانی از قبیل مسعودی و سیاحانی از قبیل ابن‌بطوطه در نوشته‌های خود اطلاعاتی از این جزیره داده‌اند.

ایرانیان قبل از اسلام جزیره قشم را بنو، کاوان، ابن کوان، برخت، ابر کافان، ابر کاران و لافت می‌خواندند و به‌تدریج این اسامی به فراموشی سپرده شد و نام‌های کشم و قشم متداول شد. این جزیره به خاطر طول زیاد آن به جزیره الطویله نیز شهرت دارد.

در گذشته این جزیره به دلیل قرار گرفتن در مسیر راه بازرگانی، سرزمین هندو آسیایی جنوب شرقی از لحاظ تجاری و بازرگانی دارای اهمیت بالایی بوده است. این روند تجاری تا سال ۱۵۰۷ میلادی (۹۱۳ هجری قمری) با لشکرکشی پرتغالی‌ها به‌منظور توسعه‌های استعماری ادامه داشت. پرتغالی‌ها با تصرف جزایر تنگه هرمز به تمام خلیج‌فارس تسلط پیدا کردند و در جزیره هرمز، قشم و جزایر دیگر شروع به ساختن استحکامات نظامی از قبیل قلعه کردند و  از ورود کشتی‌های جنگی دیگران به این جزیره جلوگیری کردند. در کار ساخت‌وساز قلعه از مردم جزیره و بردگانی که پرتغالی‌ها به همراه خود از سایر کشورها به جزیره آورده بودند، استفاده ‌شده است.

تحولات جنوبی ایران مقارن با عصر صفویه بوده که به علت دوری پایتخت (تبریز) از آب‌های جنوبی و ضعف حکومت مرکزی که در ابتدای سلسله مزبور بود این تعدی‌ها به مناطق افزایش پیدا کرد و به مدت ۱۱۵ سال سایه شوم استعمار پرتغالی بر آب‌های جنوبی کشور پرتو فکنده بود. در سال ۱۶۲۱ میلادی قلاع نظامی به تصرف نیروهای ایرانی درآمد. بعد از فتح جزیره قشم به وسیله سپاهیان امام قلی خان تعدادی از آن‌ها به‌عنوان ساخلو در آن جزیره ماندند و بقیه به بندرعباس رفتند.

در سال ۱۶۴۵ میلادی هلندی‌ها قوای نظامی مهمی به خلیج‌فارس آوردند و به بهانه اینکه ایران تعهدات تجاری خود را در رابطه با هلند رعایت نکرده، حصار و قلعه قشم را تصاحب کردند و نیروی نظامی دیگر به سواحل و بنادر فرستادند و به علت گرما، بسیاری از نیروهای هلندی از بین رفتند و عاقبت هدایایی به خدمت شاه‌عباس صفوی فرستادند و با او معاهده جدیدی بستند و جزیره قشم و قلعه را تخلیه کردند.

در بین سال‌های ۱۷۱۸ تا ۱۷۲۰ اوضاع در تمام منطقه خلیج‌فارس وخیم شد و حکام عمان تعدادی از جزایر واقع در نزدیک سواحل ایران از جمله قشم را تصرف کردند.

مشخصات بنا

حدوداً ۷۰ درصد قلعه تخریب‌شده و از آثار باقی‌مانده آن می‌توان به آب‌انبار مرکز قلعه، قسمت ورودی و برخی دیواره‌ها و برج‌های آن اشاره کرد.

مصالح به‌کاررفته در قلعه عموماً سنگ و چوب و ملات ساروج و گچ مقاوم است که سنگ‌های به‌کاررفته از کوه‌های محلی جزیره و سنگ‌های اسفنجی دریایی استخراج‌ شده بود.

قبلاً دورتادور قلعه خندق وجود داشته که به گفته اهالی دارای عرض ۱۲ متر بوده که در هنگام مد دریا، خندق پر از آب می‌شده و باعث جداسازی محوطه قلعه و خود قلعه از اطراف آن شده بود و نفوذ به قلعه با مشکل همراه می‌شد.

همچنین گفته می‌شود که کانالی از قلعه تا محل چابهار قشم کشیده شده بود که این کانال برای مواقع اضطراری و در هنگام فرار افراد درون قلعه مورد استفاده قرار می‌گرفت.

از ظاهر قلعه می‌توان برداشت کرد که این قلعه یک‌بار در زمان‌های بسیار دور و یک‌بار نیز تقریباً چند سال پیش (ده‌ها سال پیش) تعمیر و مرمت ‌شده است و به این استناد می‌توان دو دوره معماری برای آن در نظر گرفت. این قلعه دارای دو طبقه بوده که طبقه دوم محل تیراندازان و محل استقرار توپ‌ها بوده است.

چهار برج در چهار طرف قلعه وجود داشته که این چهار برج به‌صورت نیم‌دایره بوده و در چهارگوشه قلعه چهارضلعی که اضلاع آن نیز نسبت به خط ساحلی دارای مقداری انحراف است، قرار گرفته‌اند.

قلعه حدوداً گنجایش ۱۲ توپ را داشته و دارای یک ورودی است که این ورودی چه از نظر ساخت استحکامات و چه از نظر نفرات مسلح، به‌دقت مورد مراقبت و محافظت قرار می‌گرفت.

نوع بهره‌برداری و خصوصیات بارز بنا

قلعه مورد نظر به علت نزدیکی به دریا و کنترل ورود و خروج قشم به‌عنوان یک محل دیده‌بانی مطرح بود و بعد از خروج پرتغالی‌ها از قشم این فضا متروک باقیمانده و در حال حاضر در تملک اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هرمزگان است.

عوامل تزیین شده و نوع آن‌ها

عوامل تزیینی قابل‌رؤیت در بنا به شکل الحاقی نیست بلکه سنگ‌های اسفنجی نامشخص و ملات ساروج است که در قسمت‌هایی با کمک صنعت حجاری به‌وسیله ملات لازم به هم درگیر شده‌اند.

کاربری بنا

کاربری قلعه برای استقرار سربازان بوده و همانند کاربری قلاع اروپایی به‌عنوان مکانی برای تجمع نیرو و پادگان نظامی و در عین‌ حال مسکونی استفاده می‌شده است.

قلعه پرتغالی‌های جزیره قشم در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

حمام تاریخی نخست سمنان، الگویی از حمام‌های تاریخی ایرانی

تاریخچه و وجه‌تسمیه اثر  

در کتیبه کاشی‌کاری هفت‌رنگ که در سردر حمام قرارگرفته تاریخ ۱۳۴۹ ه.ق ذکر شده است. اما بر اساس اسناد موجود از پرونده ثبتی بنا و همچنین پلان معماری و شواهد موجود، دوره ساخت حمام به اواخر دوره قاجار بازمی‌گردد.

در راسته‌بازار بالا به ترتیب سه حمام شامل نخست، نجفی و ناسار قرار گرفته است. حمام تاریخی نخست در ابتدای بازار بالا و قبل از دو حمام دیگر در راسته‌بازار قرار دارد که به همین دلیل به حمام نخست معروف شده است.

نوع مالکیت اثر

مالک اصلی حمام بنا بر نوشته بر روی کتیبه کاشی سردر ورودی به سال ۱۳۴۹ ه.ق ابوالقاسم سلمانی بوده است که از سوی اداره کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان سمنان خریداری و تملک شده است.

مشخصات فنی و ویژگی‌های معماری حمام نخست

در حال حاضر سه سردر ورودی برای حمام نخست موجود است که دوتای آن‌ها در کنار سردر بازار و یکی در امتداد دیوار مخروبه خیابان شهدا قرار گرفته است. سردر اول که دارای کتیبه کاشی‌کاری است در ورودی بازار قرار گرفته اما با توجه به تغییراتی که در سقف و سردر بازار رخ ‌داده و ستونی که مقابل آن قرار گرفته، سردر دوم با فاصله کمی از آن احداث شده است. سردر آجری که در امتداد خیابان شهدا قرار گرفته است دسترسی به فضاهای بخش شرقی حمام را تأمین می‌کرده است. دیوار جداکننده فضای بام و خیابان در حال حاضر مخروبه است.

در بام حمام که حدود ۷۰ سانتیمتر بالاتر از سطح خیابان قرارگرفته، سقف طاق‌ها با گل‌جام‌ها و ورودی به فضای زیرزمین مشاهده می‌شود. در جریان مرمت‌های اخیر علاوه بر مرمت گل‌جام‌ها، غوره‌کشی بام نیز انجام شده است. علاوه بر ورودی اصلی حمام که در ضلع غربی و سردر بازار قرار گرفته، دو ورودی دیگر در شرق بنا وجود دارد. ورودی از سمت خیابان شهدا به‌صورت راهرویی است که دسترسی به ضلع شرقی را فراهم می‌سازد و یک ورودی در بخش جنوب شرقی که ارتباط با اتاق تون را فراهم می‌کند.

فضای اصلی حمام در زیرزمین حدود ۳ متر پایین‌تر از تراز خیابان قرار گرفته است. مهم‌ترین فضاهای حمام شامل سربینه، میان‌در، گرمخانه، خزانه و تون است.

ارتباطات داخلی بنا بر اساس الگوهای تاریخی حمام‌های ایرانی است. به این صورت که پس از فضای ورودی، در ورودی اصلی و بخش شمال غربی وارد سربینه شده که به‌عنوان رختکن عمل می‌کرده است. پس از سربینه فضای میان در به‌عنوان رابط بینه و گرمخانه قرار گرفته که با دالانی مانع از خروج سریع هوای گرم گرمخانه به سربینه می‌شود. خزینه‌ها ارتباط مستقیم با گرمخانه دارند. هرچند در حال حاضر خزینه جنوب شرقی گرمخانه دریچه‌ای با پله برای دسترسی دارد اما ارتباط خزینه شرقی با گرمخانه مسدود شده است.

در وضعیت موجود مجموعه در گوشه شمال شرقی گرمخانه بازشویی قرار دارد که ارتباط بین گرمخانه و فضای دوش را برقرار می‌کند. هرچند بر اساس مستندات پرونده ثبتی مجموعه، در صورتی که این قسمت در گذشته به حمام اختصاصی و مجزایی تعلق داشته، این ارتباط مسدود بوده است.

ورودی بخش شمال شرقی از خیابان شهدا، ارتباط با فضای هشتی را برقرار می‌کند. بازشوی کوچکی نیز در گوشه شمال غربی اتاق، اتصال با فضای دوش را برقرار می‌کرده است. در بخش جنوب شرقی اتاق هشتی بازشویی تعبیه‌شده که دسترسی به فضای تون خانه را فراهم می‌سازد. با توجه به اینکه تون خانه خود به‌تنهایی دارای یک راه‌پله ورودی و دسترسی مجزا از فضای بیرونی حمام است، احتمالا این بازشو در جریان مداخلات گشوده شده است.

تزیینات کاشی‌کاری به‌کار رفته در حمام نخست، شامل تزیینات سردر ورودی آن در راسته‌بازار و نیز در کاشی‌کاری ازاره‌ها و سکوهای فضای سربینه است. کاشی‌کاری سردر قدیمی بنا، در ورودی راسته‌بازار قرار گرفته است.

کاشی‌کاری سردر، با تکنیک هفت‌رنگ و با نقوش ختایی، ورودی حمام را تعریف کرده‌اند. بر روی این کاشی‌های مربع شکل طرح‌های رنگارنگی نقش بسته که از کنار هم قرار گرفتن آن‌ها مجموعه زیبایی از نقش و نگارها پدید می‌آید.

کاشی‌کاری در ازاره‌های سربینه، به‌صورت واگیره دار و با نقوش تکی به‌کار رفته‌اند. به‌احتمال زیاد لعاب این کاشی‌ها لاجورد بوده که در حال حاضر دچار فرسودگی شده‌اند. کادربندی کاشی‌ها دارای نقوش هندسی و در بخش‌های میانی نقوش گیاهی به‌کار رفته‌اند. از مهم‌ترین ویژگی‌های نقوش در حمام‌ها، استفاده فراوان از نقوش طبیعی به‌خصوص گیاهی است. ایرانیان از زمان‌های بسیار دور به گیاهان، گل، درختان و همچنین طرح‌های اسلیمی شکل ویژه داده و با استفاده از مصالح مطلوب آن‌ها را در حمام‌ها به‌کار برده‌اند. بنابراین تزیینات گل‌وبوته در کاشی‌کاری از مهم‌ترین نقوش مطرح شده در حمام‌ها است.

مصالح به‌کار گرفته‌شده در دیوارها نیز شفته آهکی همراه با سنگ بوده که در سالیان بعد الحاقاتی از قبیل کاشی سفید به ازاره‌های آن‌ها اضافه شده است. از خشت در احداث گنبدها و عناصر باربر که با اندودهای عایق پوشیده شده‌اند، استفاده شده است.

ویژگی‌های خاص اثر                            

از ویژگی‌های این اثر می‌توان به وجود تمامی مشخصه‌های حمام‌های سنتی ایرانی از قبیل رختکن، گرمخانه، خزینه، تون (گلخن) و عناصر معماری شامل هشتی، گنبدها و طاق‌های زیبا، استفاده از مصالح بوم‌آور در ساخت حمام از قبیل خشت خام و ملات شفته آهک و وجود دو بخش عمومی و خصوصی در حمام با ورودی مجزا برای استفاده زندانیان در گذشته با حفظ ملاحظات امنیتی که این قابلیت حمام با بستن ورودی بخش خصوصی در دهه‌های اخیر تخریب شده است، اشاره کرد.

منبع:میراث آریا

رباط زیارت، مجموعه‌ای با قابلیت ثبت جهانی

مجموعۀ رباط زیارت مشتمل بر یک کاروانسرا، یک مسجد، یک خانقاه، یک مقبره (امام زاده)، یک آب‌انبار، یک سقابه و یک تپۀ باستانی، در فاصلۀ حدود ۴۴ کیلومتری غرب خواف و حد فاصل شهرهای کهن جنابد (گناباد) و سلامه است.

رباط زیارت تا سال۱۳۶۷ ناشناخته بود و در بهار آن سال ضمن بررسی و شناسایی آثار تاریخی شهرستان خواف آن مجموعه نیز مورد بررسی قرار گرفت.

منطقه‌ای که در مجاورت روستای فدک قرار گرفته جایگاه مجموعه رباط زیارت است، آن منطقه با وجود آب فراوان و زمین‌های مناسب کشاورزی تقریبا رها شده بود و فقط دو خانوار دامدار در بناهای مخروبۀ باستانی ساکن شده بودند و از فضاهای معماری با اهمیت مجموعه به عنوان انبار، آغل و طویله استفاده می‌کردند و موجب تخریب و ویرانی آن‌ها شده بودند.

مشاهدۀ چنان وضعیتی بسیار ناراحت کننده بود و در پی در خواست از مسئولان وقت خوشبختانه این فضاها بازپس گرفته شد.

نفیس‌ترین بخش مجموعه، شبستان مسجد رباط زیارت است، تالار بزرگ مستطیل شکل که با دیوارهای سنگی ساخته شده و پاکار سقف با آجرچینی و کتیبۀ کوفی بسیار زیبای آجری زینت یافته بود. آن تالار هم آسیب زیاد دیده بود، سقف و دیوار غربی و دیوار شمالی آن تخریب شده و آجرهای سقف و مقدار زیادی از سنگ‌های دیوارها از محل برده شده بودند، تنها دیوارهای شرقی و جنوبی نیمه ویران و سخت آسیب‌پذیر باقی مانده بودند، تعدادی از سنگ‌های دیوار شرقی را هم از بدنه برداشته بودند تا جایی ‌که آجرچینی‌ها و کتیبه‌ها تکیه‌گاهی نداشتند و ریزش آن‌ها نیز آغاز شده بود.

مرمت شبستان مسجد در ۱۵ روز

رجبعلی لباف‌خانیکی پیشکسوت میراث‌فرهنگی با بیان این که مشاهدۀ مرگ تدریجی آن آثار گرانب‌ها و به خصوص شبستان مسجد عذاب‌آور بود، گفت: «وضعیت اضطراری مجموعه به اداره‌کل میراث‌فرهنگی خراسان اطلاع داده شد، کارشناسان آمدند و وضع را وخیم و غیرقابل برگشت توصیف کردند و به دنبال اصرار بر نگهداری آن، زمان لازم برای مرمت دیوار را حداقل ۶ ماه و هزینۀ آن را زیاد برآورد کردند.»

او ادامه داد: «در آن سال‌ها کارشناس موزه ایران باستان بودم و از تهران ماموریت دو ماهه آمده بودم زمان زیادی در اختیار نداشتم باید کاری می‌کردم، می‌دانستم یکی از استاد کارهای معمار ماهر و درستکار در خرگرد خواف ساکن است از او برای بازدید و چاره‌جویی دعوت کردم و او پذیرفت که در عرض ۱۵ روز دیوار را نجات دهد.»

لباف‌خانیکی تصریح کرد: «در این ماموریت راننده و عکاس را همراه داشتم، راننده را به تهران فرستادم و خودم رانندگی لندرور را به عهده گرفتم و به وسیلۀ آن مصالح ساختمانی را از کارگاه مدرسه غیاثیه خرگرد به رباط زیارت منتقل می‌کردم.»

او افزود: «با عکاسی که همراهم بود گِل و سنگ تهیه می‌کردیم و به استاد نجفی می‌دادیم، شب را هم در همان‌جا می‌خوابیدیم، در نهایت بعد از ۱۵ روز کار متوالی مرمت پایان یافت، توانستیم به همت شادروان استاد عبدالرحیم نجفی شبستان مسجد رباط زیارت را نجات دهیم.»

کشف محراب

این پژوهشگر میراث‌فرهنگی با بیان این‌که در سال ۱۳۶۸ به دلیل ارزش و اهمیت بسیار بالای مجموعه برای مطالعه و پی‌گردی بنا برنامه‌ریزی شد، گفت: «طی آن برنامه که منجر به پیدایش پی‌دیوارها و تغییر و تحولات آن‌ها از جمله کشف یک محراب تعبیه شده در پشت دیوار شرقی شد، امکان طرح این فرضیه فراهم شد که تالار شبستان مسجد پیش از اسلام وجود داشته و در اوایل قرن پنجم ه.ق فراز دیوارها آجرچینی و کتیبه‌گذاری شده و از سمت شرقی نیز ایوانی به آن افزوده شده ایوانی که در میانۀ دیوار غربی دارای محرابی گچ‌بری شده و کتیبه‌دار بوده است.»

او افزود: «برفراز دیوارهای ایوان نیز کتیبه‌های آجری در درون قاب‌های مستطیل نقش بسته و بنا به عنوان مسجد تغییر کاربری داده شده است.»

لباف‌خانیکی تصریح کرد: «فرصتی پیش نیامد که بر روی دیگر فضاهای معماری رباط زیارت مطالعه ژرفی انجام شود چه بسا که هر یک از آن‌ها نیز اسراری در خود داشته باشند و بتوانند در روشن کردن گوشه‌هایی از تاریخ خراسان ایفای نقش کنند.»

این پیشکسوت میراث‌فرهنگی اظهار کرد: «وجود آن مجموعه در جایی‌ که اکنون مهجور و دور افتاده و فراموش شده بسیار قابل تامل است و نشان از این دارد که روزگاری مجموعۀ رباط زیارت از جهات مختلف مورد توجه و مراجعه بوده است.»

لباف خانیکی یادآورشد: «این مجموعه که از دوران ساسانیان تا عصر صفوی تاریخ‌گذاری می‌شود از جنبه‌های گوناگون قابل مطالعه است و این قابلیت را دارد که پس از مطالعات عمیق میدانی و پی‌گردی و گمانه‌زنی به عنوان یک جاذبۀ مهم گردشگری ساماندهی شود و برای ثبت در فهرست یونسکو پیشنهاد شود، چه قدر خوب است قدر داشته هایمان را بیشتر بدانیم.»

ثبت ملی رباط زیارت

هم چنین محمود باعقیده رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خواف درباره این اثر تاریخی اظهار کرد: «این اثر در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۴۹۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.»

او افزود: «هم‌چنین با توجه به این که حوض انبار رباط زیارت مربوط به قرن نهم هجری بوده است، به شماره ۷۴۷۸ در تاریخ ۱۳۸۱/۱۲/۱۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده، هم‌چنین سقاوه رباط زیارت که متعلق به قرن نهم هجری و اواخر دوره قاجار است و به شماره ۷۴۸۰  در تاریخ ۱۳۸۱/۱۲/۱۱ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.»

منبع:میراث آریا

احیای مهارت ساخت زیورآلات روستای تاریخی ابیانه

روستای تاریخی ابیانه با پیشینه تاریخی کهن که به پیش از اسلام باز می‌گردد، دارای بافت تاریخی با ارزشی است  که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده، افزون برآن تا کنون بیش از ۳۰ اثر تاریخی ملموس، ناملموس و طبیعی این روستای تاریخی به ثبت ملی رسیده که آخرین مورد آن، ثبت دانش و مهارت ساخت زیورآلات ابیانه است.

استفاده از زيورآلات سنتی همواره در میان بانوان روستای تاریخی ابیانه از جذابیت خاصی برخوردار بوده به نحوی‌که این آثار هنری اعم از شکل و مواد اولیه بر اساس شيوه زندگی و مفاهيم خرده فرهنگ‌های رایج در روستا، در ادوار مختلف تاریخی تولید می‌شده، با این وصف این زیور آلات جزء لاينفک پوشاک منحصربه‌فرد زنان این روستا به شمار می‌رود.

معمولاً برای دختران به‌ویژه نوعروسان این روستا، زیورآلات سنتی ابیانه از جمله النگو از جنس نقره  تولید می‌شود که با نقش‌های زینتی و مشبک تزیین شده است.

دستبند از دیگر زیورآلات روستای ابیانه است که با دانه‌های نقره‌ای، عقیق و کهربا تزیین می‌شود.

همچنین از دیگر زیورآلات رایج در این روستا می‌توان به منگلی اشاره کرد که حلقه‌ای است با دهانه باز برای مچ دست از جنس نقره با آرایشی ساده و به وزن ۳۲ مثقال یا ۱۶۰ گرم نقره خالص، استفاده از گردنبند نیز در این روستا معمول است به گونه‌ای که این گردنبندها از سکه‌های مختلف ضرب قدیم از جنس نقره تولید می‌شود. همچنین بازوبند نیز در ابیانه کاربرد دارد، این اثر زینتی همراه با قابی از جنس نقره است که کنده‌کاری شده و با بندهای ابریشمی بر بازو بسته می‌شود.

یکی از زیورآلات بانوان روستای ابیانه تنگه است که منحصرا برای عروس‌ها تولید شده و بر بالای پیشانی آنها هنگام مراسم عروسی بسته می‌شود و بر آن تکه‌های نقره و طلا دوخته می‌شود. از جمله شاخصه‌های جالب این اثر زینتی که به شکل مربع است، گل حلقه‌ای زیبایی است که در وسط تنگه دوخته شده و آن را در گویش محلی مردم ابیانه  تیته می‌نامند.

همچنین ساخت و استفاده از انگشتی نیز در میان بانوان و مردان ابیانه از گذشته‌های دور تاکنون مرسوم بوده است، هنرمندان هنرهای سنتی روستای ابیانه، انگشترهای مختلفی را تولید می‌کردند، که یکی از معروف‌ترین آنها به نام شستی خوانده شده و دارای یک نگین و ۶ حلقه است و برای انگشت شست طراحی می‌شود.

در حال حاضر استفاده از پوشاک سنتی مردان و زنان در ابیانه و استفاده از زیورآلات سنتی مربوط به این پوشاک، همچنان در میان مردم دوستدار فرهنگ این روستا معمول است، هنوز استفاده از انواع انگشترها و به‌ویژه النگوی تولید این روستا طرفداران زیادی دارد.

با توجه به شواهد موجود پیشینه تولید این زیورآلات در روستای ابیانه به بیش از۵۰۰ سال قبل باز می‌گردد، به همین دلیل با حمایت اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان نطنز، در حال حاضر دو هنرمند در این حرفه مشغول به کار هستند، تلاش برای آموزش و ترویج این هنر می‌تواند سبب ماندگاری و حفظ اصالت آن شود.

منبع:میراث آریا

احیای پخت غذای محلی خشیل اردبیل با ثبت در فهرست آثار ملی

خشیل یک غذای بسيار مقوی و پرکالری بوده و در زمان‌های قديم به عنوان غذای ویژه شب چله در استان مورد استفاده قرار می‌گرفته است، همچنین این غذا برای زنان تازه زایمان کرده نیز بسیار توصیه می‌شود.

غذاهای محلی معمولا با آب و هوا و اقليم منطقه هماهنگی دارند، خشيل يک غذای مقوی است که برای روزهای سرد سال بسيار خوب بوده و با کالری زيادی که دارد می‌تواند چند ساعت باعث سيری شود، اين غذا ظاهری شبيه به حليم دارد با اين تفاوت که بسيار سريع‌تر آماده می‌شود و در تهيه آن از گوشت استفاده نمی‌شود.

بلغور گندم که از مواد اصلی مورد استفاده در  خشيل بوده يکی از مواد غذايی سنتی استان است و در عين حال از نظر مواد مغذی بسيار ارزشمند است که متاسفانه در حال حاضر از الگوی غذايی مردم تا حدود زيادی حذف شده است، مصرف بلغور می‌تواند نقش مهمی در جلوگيری از بروز بسياری از بيماری‌ها داشته باشد.

غلات از جمله مواد اصلی مورد استفاده در برخی غذاهای سنتی اردبیل بوده، غذاهايی که به دليل کالری بالا در فصول سرد سال بيشتر استفاده مي­‌شد و سازگار با محیط بوده است که یکی از این غذاهای دارای غلات، خشیل است،  طعم خوب این غذا باعث می‌شده افراد خانواده با اشتياق غذای طبخ شده را مصرف کنند.

خشيل بیشتر در وعده غذایی صبحانه مصرف مي.­شود، اين غذای سنتی يکی از خوراکيیهای محلی و بومی استان اردبيل است که به دليل استفاده از شيره خرما(گاهی بسته به نوع محصول بومی به جای شیره خرما از شیره انگور و دوشاب توت نیز استفاده می‌شود) و بلغور گندم، بسيار مقوی بوده و برای حفظ سلامت بدن مفید است.

فرآیند پخت خشیل

برای پخت خشیل ابتدا بلغورها را قبل از پختن به مدت ۱۲ ساعت در آب قرار می‌دهند تا به طور کامل خيس بخورد و در مرحله بعد بلغورها با مقداری آب در قابلمه ریخته و روی اجاق قرار می‌گیرد و بعد از پخت آب آن گرفته شده و آرد را با آب و شير سرد مخلوط کرده و سپس به بلغورها اضافه مي­‌کنند و روی حرارت خيلی کم قرار مي­‌دهند تا به مرحله پخت برسد.

براي بهتر رنگ گرفتن و خوش طعم شدن خشیل مقداری نيز زعفران به آن اضافه می‌شود و بعد از اينکه مواد به طور کامل پخت، داخل ظرفی گذاشته و در وسط آن کره، عسل و يا شیره می‌ریزند و در صورت تمايل مقداری دارچين نيز اضافه می‌شود.

سبقه تاریخی خشیل

با توجه به اینکه گندم یکی از محصولات کشاورزی بومی منطقه است که سابقه کشت آن به دوران پیش از تاریخ می‌رسد، پخت این غذا سابقه طولانی در منطقه دارد و آیین‌های مربوط به کشاورزی که در ارتباط با استفاده از غذای خشیل است، قدمت و سابقه آن را نشان می‌دهد.

در گرمی مغان رسمی کهن وجود دارد، به این ترتیب که هنگام شخم زدن زمین در فصل پاییز در چهار گوشه زمین مقداری از غذای خشیل را دفن می‌کنند و به دعا می‌ایستند و اعتقاد دارند با این عمل سال پر محصولی را خواهند داشت.

 اين غذا منبع سرشاری از مواد معدنی مورد نياز بدن بوده و دارای آهن، فسفر و روی است، از این غذای سنتی برای سرفه، نرم‌کننده سينه و رفع گرفتگی صدا، تقويت افراد ضعيف و نیز خون‌سازی استفاده می‌کنند.

این غذا در شمال استان اردبیل به دلیل کشت غالب گندم در منطقه مغان بیشتر از سایر نقاط رایج بوده و در حال حاضر نیز از سوی خانوارهای روستایی و عشایری و حتی شهری طبخ قرار می‌شود، اما با توجه به اینکه خشيل به دلیل تغییر ذائقه نسل جوان و گرایش به فست‌فودها در معرض فراموشی بوده ثبت مهارت پخت آن در فهرست میراث ناملموس کشوری گامی اساسی برای احیای آن به شمار می‌رود.

با توجه به اهمیت این موضوع اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان اردبیل با انجام تحقیقات میدانی و تهیه پرونده ثبتی توانست خشیل را به ثبت ملی برساند تا با معرفی آن گامی در مسیر حفظ هویت ملی و قومی این منطقه ‏برداشته و با تشویق جوانان و کودکان به مصرف این گونه غذاها، علاوه بر تضمین سلامت جسمی آنها، باعث احیا و رونق آن شود.

منبع:میراث آریا

گل محمدی عنصری مقدس از دل کویر

گلاب‌گيری يكی از فنون استحصال است كه در فصل بهار از گل محمدی عطر و گلاب تهيه می‌کنند. اين فن در لاله‌زار يكی از بخش‌های شهرستان بردسير به صورت سنتی و صنعتی رواج دارد اما گلاب‌گيری سنتی فصل بهار در سطح استان كرمان در منازل و به وسیله زنان انجام می‌شود.

از سال ۱۳۵۵ گلاب‌گيری در لاله‌زار رونق بيشتری گرفت. همایون صنعتی به همراه همسرش شهین‌دخت صنعتی كه از خيرين كرمان بودند با وجود مخالفت و ممانعت مردم منطقه، نهال‌های گل محمدی را از قمصر كاشان آوردند و در منطقه پرورش دادند که امروزه در سرتاسر منطقه لاله‌زار، كاشت گل محمدی انجام می‌شود. بعد از آن کارخانه گلاب زهرا در این روستا دایر شد، گل را از کشاورزان خریداری و برای گلاب‌گیری به کارخانه می‌آوردند و مازاد گل محمدی به كارخانه گلاب‌گيری كاشان برده می‌شود.

از اواسط ارديبهشت‌ماه كه برداشت گل محمدی شروع می‌شود زنان و مردان منطقه لاله‌زار صبح زود با برداشتن كيسه، چادرشب، گونی و… به باغ‌ها رفته و شروع به چيدن گل می‌کنند. بهترين زمان برای چیدن گل، قبل از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ صبح است. هر چه نور خورشيد كمتر به گل‌ها بتابد بهتر است زیرا عطر بيشتری از خود پخش می‌کند.

در حال حاضر به دليل زياد بودن مزارع گل محمدی در لاله زار بردسیر، كارگران زیادی برای چیدن گل که جویای کار هستند استخدام می‌شوند که معمولا این افراد از شهرستان‌های بردسير، بم، جيرفت و… هستند.

کشاورزان برای برکت محصول خود، روزانه مقداری از درآمد حاصل از فروش گلاب را برای ساخت مساجد یا امور خیریه اهدا می‌کنند و حتی مقداری از در‌آمد حاصل از کارخانه گلاب زهرا صرف نگهداری کودکان بی‌سرپرست در پرورشگاه صنعتی  شهر کرمان می‌شود.

 بعد از اينكه گل‌ها چيده شد آنها را به محل کارخانه گلاب‌گيری می‌برند. اگر گل با حجم زيادی روی هم قرار گيرد باعت خراب شدن و پوسيدن گل‌ها می‌شود. در فرایند گلاب‌گیری، ابتدا براساس حجم ظرف مورد نظر گل درون آن می‌ريزند به حدی كه تا نصف آن گل قرار گيرد سپس دو برابر آن آب می‌ريزند تا آب كاملا روی گل را بپوشاند، سپس نيچه (در دیگ عرق‌گیری) را روی دهانه آن قرار می‌دهند به نحوی كه كاملا قالب شود. برای جلوگيری از خروج بخار از دهانه‌ دیگ، دور دهانه را با پارچه يا تسمه پلاستيكی يا خمير می‌پوشانند و سپس ديگ را بر روی حرارت قرار می‌دهند.

پس از جوش آمدن آب‌، حرارت را کم می‌کنند و داخل نیچه آب سرد می‌ریزند و در حین عرق‌گیری آب نیچه را عوض می‌کنند تا آب داغ نشود و عمل تقطیر انجام شود. معمولا سه بار که آب داخل نیچه را عوض کردند، گل‌ها را خالی می‌کنند و دوباره گل  و آب داخل دیگ می‌ریزند مانند قبل در دیگ را می‌بندند و دوباره آب سرد درون نیچه ریخته تا گلاب‌گیری انجام شود.

کارخانه‌ها در گذشته به ‌صورت سنتی گلاب تهیه می‌کردند. امروزه بخش لاله‌زار به دلیل کشت انبوه گل محمدی، نیاز به وجود دستگاه‌های صنعتی با ظرفیت بیشتر دارد.

 قسمت‌های مختلف دستگاه‌های صنعتی علاوه بر دیگ بخار و ستون مبرد شامل دستگاه سختی‌گیر، ترموستات، پرکن، پاستوریزاتور و دستگاه بسته‌بندی است. در روش صنعتی، فرآیند گلاب‌گیری، از راه تقطیر با بخار آب انجام می‌شود اما در روش سنتی تقطیر از راه تقطیر با آب انجام می‌شود .

در تولید صنعتی گلاب یا عرقیجات از ماشین‌آلاتی که قطعات آن از استیل زنگ ‌نزن است، استفاده می‌شود. ابتدا گل محمدی را در دیگ‌‌های استیل می‌ریزند و سپس حرارت ‌ غیرمستقیم (بخار آب) را از لابلای مخلوط گل عبور می‌دهند. بخار حاصل شده در مبرد یا سردکن که دارای جریان آب سرد است، خنک می‌شود و بعد از تبدیل شدن به مایع که همان گلاب است به مخازن استیل منتقل می‌شود.

در مرحله بعد عملیات پاستوریزاسیون و صاف‌کردن گلاب آغاز می‌شود. گلاب به عمل آمده از فیلترهای کاغذی یا پلاستیکی بسیار ریز عبور داده می‌شود و سپس در منبع پرکردن بطری‌‌ها و یا مخازن بزرگ، برای ذخیره‌سازی وارد می‌شود.

گلاب در بطری‌های شیشه‌ای یا یکبار مصرف ریخته می‌شود. پس از فرآیند بستن در بطری‌ها، برچسب‌‌گذاری شده و بطری‌ها داخل کارتن قرار می‌گیرند. در روش صنعتی، گلاب حاصله از نظر ویژگی‌های فیزیکی، شیمیایی و میکروبی مطابق استاندارد خواهد بود.

در کارخانه گلاب زهرا انواع دیگ‌های گلاب‌گیری، از جمله گلاب دو آتشه‌ نیز وجود دارد. گلاب دو آتشه گلابی معطر است که هنگام گلاب‌گیری، به جای آب داخل دیگ گلاب می‌ریزند که باعث معطر شدن و ماندگارتر شدن گلاب می‌شود.

شهرستان بردسیر یکی از مهم‌ترین مراکز کشاورزی و دامداری استان کرمان است و نخستین شهرستان در زمینه پرورش گل محمدی در استان کرمان است و بعد از توسعه کشت این محصول در شهرستان شاهد گسترس پرورش این گل در استان هستیم.

بیش از ۱۳ سال است که در لاله زار بردسیر جشنواره گل محمدی با حضور گردشگرانی از استان‌های همجوار برگزار می‌شود که هدف از برگزاری این جشنواره معرفی و نشان دادن قابلیت‌های گردشگری لاله زار است.

هم‌اکنون ۳هزار و۵۰۰ هکتار باغ گل محمدی در لاله‌زار وجود دارد که از هر هکتار ۵ تن محصول برداشت می‌شود. این حجم نیروی کار و باغ‌های گل، زمینه را برای سرمایه‌گذاری در خصوص صنایع فرآوری گلاب در شهرستان بردسیر مهیا کرده است.

آيين گلاب گيری در برخی از استان‌های کرمان کاشت می‌شود و منطقه بردسیر نیز به دليل اقليم آن آیین گلاب‌گیری با شيوه و فن خاصی انجام می شود. این آیین با شماره ۱۰۹ در فهرست آثار ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

یک سوم کشورهای جهان مرزهای خود را به روی گردشگران بین المللی بسته‌اند

طبق گزارش سازمان جهانی گردشگری، ۳۳ درصد از مقاصد گردشگری در سراسر جهان در حال حاضر به خاطر بحران کرونا کاملا به روی گردشگران جهانی بسته شده‌اند.

 به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از راشاتودی، آخرین اطلاعات سازمان جهانی گردشگری نشان می دهد 33 درصد از مقاصد گردشگری در سراسر جهان یعنی 69 مقصد گردشگری در حال حاضر به خاطر بحران کرونا کاملا به روی گردشگران جهانی بسته شده‌اند.

بیش از نیمی از این مقاصد گردشگری یعنی 38 مقصد به مدت حداقل 40 هفته کاملا بسته بوده‌اند و 34 درصد از تمام مقاصد گردشگری هنوز هم به طور نسبی به روی گردشگران بین المللی بسته هستند.

طبق گزارش سازمان جهانی گردشگری، ویروس جدید کرونا بسیاری از دولتها را مجبور کرده تلاش‌های خود برای برداشتن محدودیت‌های سفر را متوقف کنند.

زوراب پلولیکاشویلی، دبیرکل سازمان جهانی گردشگری گفت:«محدودیت های سفر جهت کنترل همه‌گیری ویروس کرونا وضع شده‌اند. در حال حاضر همانطور که برای از سرگیری گردشگری تلاش می‌کنیم، باید بدانیم که این محدودیت‌ها تنها یک بخش از راه حل هستند. این محدودیت‌ها باید بر اساس آخرین اطلاعات و تحلیل‌ها وضع شوند تا بتوان بخش گردشگری را که میلیون‌ها شغل و کسب و کار به آن وابسته است به صورتی ایمن بازگشایی کرد».

در این گزارش آمده است محدودیت های سفر در مناطق مختلف متفاوت هستند. از 69 مقصد گردشگری که مرزهای آنها به طور کامل به روی گردشگران بسته شده است، 30 مقصد در آسیا و اقیانوس آرام، 15 مقصد در اروپا، 11 مقصد در آفریقا، 10 مقصد در قاره آمریکا و 3 مقصد در خاورمیانه قرار دارند.

منبع:تسنیم