در مدل توسعه گردشگری روستایی اشتباه‌ها را تکرار نکنیم

یک کارشناس گردشگری با اشاره به مدل توسعه گردشگری در روستاها، هشدار داد: در توسعه روستاها، بویژه توسعه بوم گردی و گردشگری روستایی، هرگونه تغییر در سبک زندگی، و تغییر در طبیعت برخلاف هویت محلی، به شدت آسیب‌زا خواهد بود.

به گزارش ایسنا، علی گل گلاب در یادداشتی با عنوان «بوم‌گردی و احیای روستاها؛ اشتباه‌ها را تکرار نکنیم»، که آن را در اختیار این خبرگزاری قرار داده، نوشته است: این روزها تب برگشت به روستا بالا گرفته و این نگران‌کننده است. نگرانی از تکرار نگرش‌ها و رفتارها که همچون بلای آسمانی، اول بر سر روستاها و سپس بر سر شهرها نازل شد؛ چرا که در قرن‌های اخیر به‌ویژه قرن بیستم، روستاها را نه روستاییان نابود کردند و نه شیوه تولید و سبک زندگی‌شان. روستاها را  نگرش‌ها و افکار غلط در سطح جهانی از بین برد. پس از رنسانس،  مدنیت و متمدن بودن مساوی بود با زرق و برق زندگی شهری. اختراع برق،  تلویزیون، مخابرات، ماشین و زندگی ماشینی، رفاه آور و نشانه پیشرفت بود. صنعت در برابر سبک زندگی روستایی قرار گرفت، تحقیرش کرد و حسرت در دل روستاییان گذاشت. کتاب‌های درسی پر شد از آمار پیشرفت‌های دروغین. دانش بشری در خدمت مدرنیسم قرار گرفت و به یاری جهانِ در مسیر گمراهی آمد. البته آمارها دروغ نمی‌گفتند اما این گمراهی را تبلیغ  می کردند.

میزان سواد در شهر و روستا، نسبت جمعیت شهری و روستایی در کتاب‌های درسی با نمودارهای تحقیرآمیز، آموزش داده می‌شد و کسی به تحقیرآمیز بودن این نسبت‌ها توجه نداشت، چون یک پارادایم بر ذهن همه انسان ها حاکم بود که در قرن اخیر به آن «پیشرفت خطی» گفته می‌شود، یعنی از یک جایی شروع می‌کنی، رشد می‌کنی ومی‌رسی به جایی که به عنوان «هدف» تعیین شده است. من در مقاله‌ای علمی، اسم این نوع پیشرفت را «دندان مصنوعی پیشرفت» گذاشته‌ام. به این معنا که افکار گمراهانه انسان بعد از مدرنیسم، جهان را فرا گرفت و دو جنگ بزرگ را تحمیل کرد، اما هیچ‌کس بیدار نشد. انسان‌ها تا رنسانس و قرن ۱۶ میلادی همراه و هم‌پای طبیعت بودند. اتفاق عجیب و غریبی نمی‌افتاد. سیل و زلزله بلا نبود، یک اتفاق عادی بود و زخم‌های زیاد بر جای نمی‌گذاشت. بعد از رنسانس، انسان بر طبیعت سوار شد. خواست سیل  را مهار کند، سد ساخت. اما نمی‌دانست برای مهار سیل، نباید جنگل ها را بسوزاند.

هرجا شهرنشینی نسبت به جمعیت روستایی بیشتر بود،  افتخار و نشانه پیشرفت و توسعه بود. این نسبت با آمار میزان باسوادان و میزان بهره‌مندی از مواهب تکنولوژی و صنعت همپوشانی داشت. یکی در دِه با گاو، زمین را شخم می‌زد و دیگری در شهر و کازینو به عیش و نوش بود و یا در ساحل، خوش می‌گذراند. این تصویر و این تصویرسازی، حسرت در دل روستاییان می‌کاشت و شهر شده بود آمال و آرزو.

و دیگر کار از کار گذشته بود. جمعیت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ مهاجرت کردند، روستاهای زیادی متروکه شدند. در روستاهایی که  هنوز آثار حیات باقی مانده بود، فقط نشانه وجود حیات دیده می‌شد و نه بیشتر.

جای باغ‌ها برج ساخته شد. جای سفره‌های زیرزمینی آب‌های شیرین را آب‌های فاضلاب پرکرد. به جای اکسیژن خالص، دود ناشی از خودروها در حلق‌ها فرورفت.

اکنون این تب شهرسازی، به تب روستاسازی رسیده است و دقیقا نگرانی از همین جا آغاز می‌شود که با همین نگرشی که باعث نابودی شهر و روستا شد، روستاسازی اتفاق بیفتد، یعنی چون شهر دیگر جای زندگی نیست،  قلب‌ها و ریه‌ها در شهر کار نمی‌کنند، شهر و زندگی شهری را انسان‌ها بردارند و ببرند به روستا که کلینیک طبیعی بهداشت روح و روان است.   در کنار این، توجه به ظرفیت‌های بی‌نظیر و پایان‌ناپذیر روستاها، گردشگری روستایی هم به‌ویژه در روستاهای هدف شکل می‌گیرد.

این اتفاق به هر شکل دیر یا زود خواهد افتاد. اگر برنامه‌ریزان و سیاستگذاران درست عمل نکنند، به توسعه پایدار و سازگار با محیط زیست و طبیعت توجه نشود، دیری نخواهد پیمود که ما نه زندگی شهری خواهیم داشت و نه محیطی به نام روستا که هم‌اکنون کلینیک رایگانی است برای درمان و سلامتی روح و روان انسان‌ها.

بنابراین بهتر است، گام‌ها برای توسعه روستاها، بویژه توسعه بومگردی و گردشگری روستایی با طمأنینه و مطالعات دقیق و درست انجام بگیرد. دو هدف محرومیت‌زدایی و گسترش رفاه باید کاملا منطبق بر طبیعت و سبک زندگی باشد. هرگونه تغییر در سبک زندگی و تغییر در طبیعت برخلاف هویت محلی به شدت آسیب‌زا خواهد بود.

منبع:ایسنا

«آسباد تاریخی پطرو» شهرستان زاوه ثبت ملی شد

رئیس میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی شهرستان های تربت حیدریه و زاوه از ثبت ملی نخستین آسباد شهرستان زاوه خبر داد.

علی محمدی با اعلام این خبر اظهار کرد: «آسباد پطرو» نماد هنر، خلاقیت و ابتکار مردمان گذشته منطقه زاوه بوده است و به دلیل شدت بادهای موسمی از اواخر فصل بهار تا اواخر تابستان، ساکنان این منطقه با مهار  نیروی باد و به کارگیری آن جهت خردکردن غلات ، این انرژی را به نفع خود به کار گماردند و مهم‌ترین نیاز خود را که تولید نان بوده با ساختن و به کارانداختن این تکنولوژی برآورده کردند.

وی خاطرنشان کرد: این آسباد که تشابه زیادی با آسبادهای سایر مناطق شرقی ایران به ویژه منطقه نشتیفان خواف دارد، بنایی است شکل گرفته از خشت و گل، متشکل  از محفظه چرخ و پره و آسخانه بوده که متاسفانه به مرور زمان  فضاهای داخلی و چرخ و پره‌های آن از بین رفته و درحال حاضر بقایای دیوارهای بیرونی آن و سنگ‌های آسیاب باقی مانده است.

رئیس میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی شهرستان های تربت حیدریه و زاوه بیان کرد: مهم‌ترین ویژگی معماری این بنا ، قسمت درگاه باد است که به گونه‌ای ساخته شده که از بادهای مختلفی که در منطقه می‌وزیده ، قابلیت استفاده داشته است.

بر اساس گزارش روابط عمومی اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی، محمدی ادامه داد: در جنب این آسباد بقایای آسیابی نیز وجود دارد که نشان از مهار انرژی آب در سایر فصول سال است که باد سرعت کمتری داشته و جهت خرد کردن غلات مورد استفاده قرار می‌گرفته است، این شگرد صنعتی بیانگر توسعه فنی و دانش کاربردی ساکنان این منطقه بوده است.

وی تصریح کرد: این آسباد به شماره ۲۷۷ مورخ ۱۳۹۹/۱۲/۱۳ در فهرست آثار واجد ارزش تاریخی-فرهنگی به ثبت ملی رسیده است. گفتنی است که شهرستان زاوه دارای ۱۷۰ اثر تاریخی شناسایی شده که تاکنون تعداد  ۱۸ اثر در فهرست آثار ملی به  ثبت رسیده است.

منبع:ایسنا

آداب استقبال از رمضان در سوئیس خاورمیانه

ماه رمضان، ماه آگاهی بیشتر از حقایق هستی، تقویت اراده و آزادی از زنجیرهای درونی است. این ماه جان‌ها را طراوتی جانانه می‌بخشد و چشم وگوش مومنان را با نوای معنوی همراه می‌کند.

لبنان یکی از کشورهای جهان عرب است که اکثر جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند. این کشور دارای تنوع قومی زیادی است و بخشی از جامعه آن را مسیحیان تشکیل داده‌اند و به همین دلیل برخی سنت‌ها و قوانین ماه رمضان مانند ممنوعیت روزه‌خواری در این کشور اعمال نمی‌شود.

علی‌رغم وجود این تنوع قومی، دینی و مذهبی همواره حس همدلی میان مردم کشور لبنان وجود داشته و دارد؛ به طوری که مسیحیان نیز در مراسم، سنت‌ها، سفره‌های افطاری مسلمانان در ماه مبارک رمضان شرکت کرده و آن‌ها را همراهی می‌کنند. هرکشوری برای استقبال از ماه مهمانی خدا آداب و رسوم ویژه خود را دارد که در ادامه به رسوم کشور لبنان در این ماه پربرکت اشاره می‌کنیم.

رویت ماه

در لبنان رؤیت هلال ماه و آغاز ماه رمضان و همچنین عید فطر با شلیک سه گلوله توپ اعلام می‌شود. رسم شلیک توپ، از رسوم قدیمی این کشور بوده که در مواردی به دلیل وقوع جنگ کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما ارتش لبنان در چند سال اخیر این سنت را احیا کرده است. گفتنی است که با شلیک توپ زمان افطار و سحر به مردم اطلاع‌رسانی می‌شود.

مسحراتی

افرادی با عنوان «مسحراتی» به معنای طبل‌زن‌ها از ساعت ۲ یا ۳ نیمه‌شب در کوچه‌ها و خیابان‌های این کشور حرکت کرده و طبل‌ می‌کوبند و با شعرخوانی مردم را برای صرف وعده سحری و عبادت‌های سحرگاهی بیدار می‌کنند. این افراد لباس سنتی بر تن داشته و می‌خوانند: «یا نایم وحد الدایم، یا نایموحدالله» به این معنا که «ای خفته، برخیز و خداوند باقی را عبادت کن» و «قوموا علی سحورکن، جای رمضان یزورکن» به این معنی که «برخیزید و سحری بخورید، رمضان به دیدار شما آمده است».

شب‌های رمضان

یکی از رسوم رایج کشور لبنان در ماه مبارک رمضان، آیین «سهره» یا همان شب‌نشینی است؛ به گونه‌ای که اعضاء خانواده ساعاتی را در کنار هم سپری کرده و به فعالیت‌های متنوعی مانند تفریح، گفت‌وگو، ختم قرآن فامیلی و … می‌پردازند. در حالی که عده‌ای از افراد ترجیح می‌دهند در مسجد حضور یافته و تا سحرگاه مشغول عبادت باشند. البته این رسوم امسال به دلیل شیوع بیماری کرونا به صورت محدود برگزار می‌شود و در برخی اوقات با ممنوعیت همراه است.

خیمه‌های رمضانی

در ایام ماه رمضان، خیمه‌هایی در محلات کشور لبنان برپا می‌شود که برنامه‌های متنوع شهروندی در این خیمه‌ها برگزار شده و اجرای این برنامه‌ها تا صبح ادامه می‌یابد. در تعدادی از این خیمه‌ها، کمک‌های مردمی برای نیازمندان جمع‌آوری و مراسم خیریه‌ای به مناسبت ماه رمضان برگزار می‌شود.

سیبانه رمضان

یکی از مهمترین آداب و سنت‌های قدیمی این کشور مراسمی به نام «سیبانه رمضان» است. مردم لبنان در آخرین روز ماه شعبان در ساحل بیروت گرد هم آمده و پس از اعلام رؤیت هلال ماه، آغاز ماه مبارک رمضان را با خوردن خوراکی‌ها، نوشیدنی‌ها و شیرینی‌های مخصوص جشن می‌گیرند.

غذاهای سفره افطار و سحر

سفره‌های غذای لبنانی‌ها تنوع بسیاری دارد که این تنوع در سفره‌های افطاری به اوج خود می‌رسد. خرما، ارزش غذایی زیادی دارد و مردم لبنان نیز همواره روزه خود را با خوردن این میوه مقوی باز می‌کنند.پس از اینکه روزه خود را با خرما باز کردند، سوپ «شوربا» سرو می‌کنند؛ چراکه این غذا از جمله غذاهایی است که در وعده افطاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

غذاهای عربی مانند «جمله تبوله»، «حمص»، «دلمه برگ مو»، «سمبوسه»، «عرایس» و «فته» نیز وعده افطار صرف می‌شوند و وعده شام نیز با غذاهایی مانند «کباب بره»، «مرغ شکم پر»، «مغربیه»، «صیادیه ماهی» و سایر غذاهای دریایی همراه است.

علاوه بر تنوع غذایی اهالی لبنان نوشیدنی‌ها و شیرینی‌های آن‌ها نیز از تنوع زیادی برخوردار است که از جمله نوشیدنی‌ها و شربت‌های این کشور می‌توان به «جلاب»، «آب تمبر هندی»، «آب لواشک» و «خرنوب» اشاره کرد، همچنین «باقلوا کادایف»، «قطایف»، «کنافه»، «کلاچ میان‌پر»، «شعیبیات»، «المفروکه»، «قاروطیه» و «بحصالینو» از جمله شیرینی‌های سنتی لبنانی‌ها است که در ایام ماه مبارک رمضان تهیه می‌شوند. اما در مقابل سفره‌های رنگین افطار در این کشور، وعده سحری سبک مصرف می‌شود و غالبا شامل انواع «منقوش» که غذایی با پایه خمیر و پنیر و گاهی همراه با زیتون و ماست چکیده است، می‌شود.

منبع:ایسنا

آشنایی با خرانق ،زادگاه خورشید ایران

دیدن مناظر طبیعی، یکی از لذت‌بخش‌ترین و کم‌هزینه‌ترین تفریحاتی است که می‌توان در زندگی تجربه کرد؛ در این میان کشور ما دارای تنوع بی‌نظیر و شگفت‌انگیزی از جاذبه‌های طبیعی است که در اقصی نقاط این جغرافیا، قرار گرفته‌اند و یکی از این مناطق «روستای خرانق» در نزدیکی شهر یزد بوده که به «زادگاه خورشید ایران» معروف شده است.

استان یزد یکی از توریستی‌ترین و مسافرپذیرترین استان‌های ایران است. جاذبه‌های طبیعی و تاریخی این استان مانند مسجد جامع یزد، قنات‌ها، بادگیرهای سنتی و تعدادی زیادی از دیدنی‌های دیگر همواره نام این استان را بر سر زبان آورده است. با این ‌وجود در دل جاذبه‌های فراوان یکی از جذاب‌ترین مناطق طبیعی استان یزد، روستای «خرانق» در نزدیکی شهر اردکان است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده‌است.

روستای خرانق در نزدیکی شهر اردکان و در ۸۵ کیلومتری شهر یزد، در میان کوهستان‌های مرکزی ایران واقع شده است. جغرافیای این روستا و قرار گرفتن در میان کوه‌های بلند، باعث شده است تا آب‌وهوای این روستا بسیار خنک‌تر و مطبوع‌تر از شهر یزد باشد.

اگرچه که این روستا در اقلیمی کویری و در مرکز ایران قرار دارد، اما وجود کوه‌های بلند در اطراف این روستا باعث شده است تا میانگین دمای سالانه در این روستا حدود ۱۵.۵ درجه سانتیگراد و میزان بارندگی ۷۵ میلی‌متر در سال ثبت شود. خرانق را می‌توانیم یکی از ییلاقات استان یزد بدانیم چرا که در گرم‌ترین روزهای سال هم از سایر مناطق استان خنک‌تر است.

این روستا به ‌دلیل وجود منابع سنگ‌آهن، اورانیوم، ساغند، باریت، روی و گرانیت از اهمیت اقتصادی بسیار بالایی برخوردار است. همچنین خرانق به ‌دلیل دارا بودن ویژگی‌های خاص طبیعی، زیستگاه امنی برای گونه‌های جانوری مثل یوزپلنگ، کل، بز، قوچ و میش، به ‌شمار می‌رود.

با این‌حال اما این روستا به لحاظ برخورداری از سفره‌های آب زیرزمینی در وضعیت خوبی قرار ندارد، تا جاییکه اراضی اطراف به شدت در معرض فرسایش، تخریب و نفوذ شوری قرار گرفته‌اند و این تهدید آنقدر جدی است که درحال حاضر لایه‌های گچ و نمک، درصد زیادی از منطقه را پوشانده‌اند و طبق پیش‌بینی‌ها ممکن است به‌علت فرسایش زیاد، در آینده اثری از این روستا وجود نداشته باشد.

قدمت روستای خرانق را حدود ۴۵۰۰ سال پیش تخمین زده‌اند، که محل زندگی زرتشتیان بوده ‌است. همچنین قدیمی‌ترین اسناد تاریخی که به این منطقه اشاره کرده‌اند، مربوط به دوره ساسانیان است و نشان از این دارد که این منطقه از زمان باستان دارای اهمیت تجاری بوده؛ به همین دلیل از دوره حکومت هخامنشیان قلعه‌ها، راهدارخانه‌ها و چاپارخانه‌هایی به منظور حفاظت از کاروان‌های هجاری در مقابل حمله چادرنشینان در این منطقه ساخته شده است.

در آثار مکتوب به جامانده از این روستا با نام «خورنق» نیز یاد شده، اما در طول زمان این نام به «خرانق» تغییر کرده است و معنای آن ‌را «محل تولد خورشید» عنوان کرده‌اند.

روستای خرانق با حدود ۴۰۰ نفر جمعیت، از دو بخش جدید و قدیم تشکیل شده است و ساکنان این روستا در حال حاضر در منطقه جدید زندگی می‌کنند. بیشتر ساکنان این روستا به شغل‌های کشاورزی، باغداری، دامداری و قالی‌بافی اشتغال دارند و از محصولات عمده کشاورزی در این روستا، می‌توان به گندم، پنبه و هویج اشاره کرد.

به دلیل بافت تاریخی و کهن این روستا معماری آن نیز همیشه بر سر زبان‌ها بوده و همواره چشم تعداد زیادی از گردشگران ایرانی و خارجی را به خود خیره کرده است. به ‌عنوان مثال از ویژگی‌های خاص معماری این روستا می‌توان به بافت ارتباطی و کوچه‌های تو در تو اشاره کرد که به نحو جالبی با یکدیگر ارتباط دارند. همچنین کوچه‌هایی که به خانه‌ها ختم می‌شوند به ‌صورت تنگ و با طاقی پایین ساخته شده‌اند تا کسی سوار بر اسب نتواند وارد بخش مسکونی این روستا شود.

شرایط استراتژیک، امکانات آب‌وهوایی و ویژگی‌های اقلیمی همواره در طول تاریخ این روستا را مورد توجه قرار داده است و باعث رونق آن در کنار کویر شده است. سنگ‌نگاره‌های قدیمی که تاریخ این منطقه را به قرن‌ها پیش برمی‌گرداند و هنوز هم در این منطقه وجود دارد، خود سند و مدرکی بر قدمت تاریخی این منطقه است، اما در این بین «قلعه خشتی خرانق» به‌عنوان اصلی‌ترین جاذبه گردشگری این روستا، شایان توجه است.

این قلعه بر سر تپه‌ای بلند و با هدف دفاع آسان‌تر در برابر مهاجمان ساخته شده است که بر کل زمین‌های اطراف احاطه دارد و در طول هزاران سال، موجودیت خود را حفظ کرده است. این قلعه از دیوارهای گلی و سقف‌هایی از جنس تیرهای چوبی، حصیرهای الیافی و چوب ساخته شده و در اطراف خود ۶ برج نگهبانی دارد. همچنین از نکات جالب توجه این قلعه می‌توان به حدود ۸۰ خانه دو یا سه طبقه‌ای که در داخل این قلعه ساخته شده‌اند اشاره کرد. «قلعه خرانق» از یادگاری‌های دوران پس از اسلام و حکومت ساسانیان بوده که در سال ۱۳۸۳ به ‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

از جمله جاذبه‌های گردشگری دیگر این روستا می‌توان از کاروانسرای خزانق، بقعه مشهدک، مزار بابا خادم، پل خرانق، حمام خرانق، آب‌انبار خرانق، مسجد جامع و حسینیه خرانق و منارجنبان خرانق را نام برد که هرکدام تاریخ و فرهنگی را در دل خود جا داده‌اند و هرساله گردشگران بسیاری از اروپا را به تماشای خود می‌کشانند.

گردشگران می‌توانند برای تماشای روستاهای تاریخی که هرکدام از خشت‌های گلی‌شان داستانی طولانی و پر رمز و راز از سیر اتفاقات تاریخی که بر روستا گذشته است را روایت می‌کند، می‌توانند پس از همه‌گیری کرونا به این روستای منحصر به‌فرد سفر کنند و از مناظر طبیعی و تاریخی لذت ببرند.

منبع:ایسنا

تاریخی‌ترین درِ کاخ گلستان عاقبت باز می‌شود؟

کاخ گلستان از بازگشایی تاریخی‌ترین در این مجموعه در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ خبر داده است؛ دری که قرار بود یک دهه پیش باز شود.

به گزارش ایسنا، «باب عالی» درِ شرقی کاخ گلستان است که با ارگ سلطنتی تهران همسن بوده و بیشتر از ۶۰ سال است که بسته مانده. نخستین‌بار سال ۱۳۸۹ وعده بازگشایی ورودی شرقی کاخ، از خیابان ناصرخسرو داده شد. قرار بود دالان تاریخی راه بیاندازند و عکس‌ها و اسناد کاخ گلستان را به مردم نشان دهند. اما بدتعهدی شهرداری وقت، آن را عقب انداخت.

سال ۱۳۹۳ نیز احمد مسجدجامعی ـ رییس وقت شورای شهر تهران ـ در جریان تهران‌گردی‌هایش از باب عالی وارد کاخ گلستان شد تا شاید بهانه‌ای شود برای بازگشایی در بسته کاخ. آن موقع عمارت باب عالی انبار لوازم معاونت میراث فرهنگی بود. بهانه آوردند که بازگشایی این در، حفاظت از کاخ را سخت می‌کند، چون نیروی یگان حفاظت هم کم بود. درِ کاخ آن‌ها سال باز نشد. اما در سال ۱۳۹۶ اعلام کردند عمارت «باب عالی» آرشیو کاخ گلستان می‌شود.

در سال ۱۳۹۹ شهرداری منطقه ۱۲ تهران دوباره از بازگشایی باب عالی خبر داد و اعلام کرد که گردشگران و بازدیدکنندگان تا شهریورماه ٩٩ می‌توانند از خیابان ناصرخسرو وارد کاخ گلستان شوند، اما این‌بار هم بازگشایی بدون مشخص شدن دلیل آن به تعویق افتاد.

اینک آفرین امامی ـ مدیر مجموعه جهانی کاخ گلستان ـ خبر داده که «باب عالی»، تاریخی‌ترین درِ این کاخ، قرار است در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۰ همزمان با هفته میراث فرهنگی باز شود. هرچند این دفعه هم ممکن است محدودیت‌های کرونا این وعده را به سرانجام نرساند.

امامی درباره بازگشایی «باب عالی» به ایسنا گفت: سال‌های زیادی در جلسات متعدد بحث بود که این در باز شود و محسنات و مضرات آن بارها بررسی شد.  در اسفندماه ۹۸، موضوع بار دیگر در شورای راهبردی کاخ پیشنهاد شد،  توصیه معاونت میراث نیز بر این بود که بازگشایی باب عالی حتما جزو برنامه‌های کاخ قرار گیرد. تمام نقاط قوت و ضعف را درنظر گرفتیم و این یک سال کارهای لازم انجام شد ‌و الان آماده بازگشایی هستیم.

او اضافه کرد: البته ترجیح ما این بود که نوروز ۱۴۰۰ درها باز شود، اما با توجه به اضافه شدن پاک‌سازی بنا، کار عقب افتاد. حالا نمای «باب عالی»  پاک‌سازی شده و پرده سمت خیابان ناصرخسرو آویخته شده و برای در امان ماندن نما از فضولات پرندگان، ساختاری فراهم شده است، فقط منتظر فرارسیدن هفته میراث فرهنگی هستیم تا در را باز کنیم. تابلو کاخ گلستان را نیز از سمت خیابان ناصرخسرو پس از هماهنگی با اداره کل موزه‌ها و پایگاه‌های ثبت جهانی نصب می‌کنیم.

او درباره طولانی شدن آماده‌سازی باب عالی اظهار کرد: این کار مقدماتی نیاز داشت، مثل ایجاد زیرساخت‌های گردشگری، راه‌اندازی سیستم بلیت‌فروشی الکترونیکی، مرمت و ترمیم ساختمان که البته بیشتر منظور حفاظت و پاک‌سازی ساختمان بود. این کارها تقریبا انجام شده و زیرساخت بلیت‌فروشی آماده است. به همت شهرداری منطقه ۱۲ نیز توانستیم ساعت شمس‌العماره را هم تعمیر کنیم که صدایش در منطقه بپیچد.

امامی اظهار کرد: با بازگشایی  «باب عالی» که تنها درِ تاریخی باقی‌مانده از درهای کاخ گلستان است، قرار نیست درِ جنوب غربی که هم‌اکنون ترددها از طریق آن انجام می‌شود، بسته شود. درِ جنوب غربی که از نظر محل قرارگیری یادآور سردر ورودی کاخ است، همچنان باز خواهد ماند.

او این احتمال را مطرح کرد که ممکن است شرایط کرونا در شهر تهران افتتاحیه را به تاخیر اندازد و گفت: اگر کاخ در هفته میراث فرهنگی باز شود و بازدیدکنندگان وارد کاخ شوند، در این صورت باب عالی باز می‌شود و اگر اجازه بازگشایی ندهند، قطعا بسته می‌ماند. اما امکان دارد افتتاحیه نمادین برای اعلام عمومی در هفته میراث فرهنگی انجام شود.

امامی اظهار کرد: با بازگشایی «باب عالی» انفاق مهمی می‌افتد؛  کاخ به محور گردشگری خیابان ناصرخسرو، مدرسه دارالفنون، خانه امام جمعه و بازار تهران متصل می‌شود. متاسفانه تا پیش از این، این رابطه قطع بود. از طرفی مراوده دوسویه بین کاخ و بازار اتفاق می‌افتد و افرادی که برای خرید به منطقه بازار آمده‌اند وارد کاخ می‌شوند و افرادی که هدف‌شان فقط بازدید از کاخ بوده می‌توانند به بازار تهران مراجعه کنند و یک رابطه اقتصادی هم ایجاد می‌شود که سبب رونق گردشگری خواهد بود.

علی محمد سعادتی، شهردار منطقه ۱۲ تهران که در بازگشایی باب عالی با کاخ گلستان مشارکت دارد، درباره مزیت باز شدن در شرقی گفته بود: اگر کسی به طهران قدیم آشنا نباشد، ممکن است حین بازدید از کاخ گلستان هرگز متوجه نشود که بافت تاریخی اطراف این کاخ چطور بوده و چه پیشینه‌ای داشته است، اما با باز شدن باب عالی این پیوند برقرار می‌شود. با مرمت و بهسازی کوچه مروی، اتصال به پامنار نیز میسر شده و همین‌طور بعد از آن دسترسی به گذر صنایع دستی عودلاجان که یکی از قطب‌های تولید و فروش صنایع دستی منطقه است نیز مهیا می‌شود و به این ترتیب یک مسیر گردشگری پیاده‌روی میزبان علاقه‌مندان به طهران قدیم خواهد بود.

منبع:ایسنا

روایت شهری که هر کوچه‌اش یک مسجد دارد

مسجدهای کوچک و بزرگ ندوشن قدمت و داستان‌های بسیاری دارند. از مسجد «آمنه‌گل» گرفته که فقط یک اتاق کاهگلی دارد و فقط زنان در آن رفت و آمد می‌کردند تا «مسجد جامع» که بخشی از تاریخ آن در موزه متروپولیتن نگهداری می‌شود.

«شبستان مسجد جامع کبوده حالت مرموز و بسته‌ای از روحانیت عرضه می‌کرد. از طریق یک درِ کوچک به درون می‌رفتند که پنجره نداشت و فقط سوراخ‌هایی برای تعویض هوا بود. نورِ روز از خلال مرمرهایی که جابجا بر سقف تعبیه شده بود، پالوده می‌گشت و سحر البته پیه‌سوزها کار می‌کرد.  پیه‌سوزهای مسی پایه‌دار بود که روغن چراغ در آنها می‌ریختند و فتیله می‌گذاشتند و قدمت آنها به دوره صفویه می‌رسید.»

اینها بخشی از توصیف دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در کتاب «روزها» درباره مسجد جامع ندوشن است که از روستا با عنوان «کبوده» یاد کرده است. واژه «کبوده» در فرهنگ‌های مختلف در معانی متفاوتی آمده است: «رنگی از رنگ‌های اسب» که مجازاً در ادب فارسی به اسب هم می‌گویند، درختی از جنس سپیدار و در شاهنامه نام چوپان افراسیاب است. اما این واژه در نوشته‌های دکتر اسلامی ندوشن از ترکیب «کبود + ده» ساخته شده است، به معنی ده کبودرنگ یا ده نیلی‌رنگ که در فرایند واجیِ ادغام به «کبوده» تغییر یافته است.

ندوشن دیگر روستا نیست و حالا تبدیل به شهر کوچکی شده که در ۷۰ کیلومتری شمال یزد واقع است و گرچه بسیاری از خانه‌های جدید و مدرن جای قدیمی‌ها را گرفته‌اند اما بافت تاریخی آن همچنان پابرجاست و برخی از فعالان گردشگری ندوشن خانه‌های قدیمی را مرمت و آنها را به بومگردی تبدیل می‌کنند تا بتوانند بخشی از یادگاری‌های گذشته شهرشان را حفظ کنند.

طبق گفته فضل‌الله رحیمیان – فعال حوزه میراث و گردشگری – در حال حاضر ندوشن ۳۰۰۰ نفر جمعیت دارد و تقریبا در هر کوچه‌ای یک مسجد وجود دارد که اکثر مسجدها هم تاریخی هستند و همه آنها با زیلو فرش می‌شدند. گرچه فرش‌های رنگارنگ جای آن زیلوها را در برخی مساجد گرفته‌اند اما زیر همین فرش‌ها همچنان زیلوهایی که زمانی وقف شدند و وقفنامه هم دارند، پهن هستند. ندوشن ۱۰ مسجد کوچک و هفت مسجد بزرگ دارد و بافت تاریخی آن ثبت ملی شده است.

به گفته او اولین مدرسه روستایی ایران که متعلق به سال ۱۳۰۴ است در ندوشن شکل گرفته و در حال حاضر چهار دبستان، دو مدرسه راهنمایی و دو دبیرستان پسرانه و دخترانه دارد. ندوشن یک درمانگاه کوچک هم دارد.

مساجد ندوشن دیدنی‌اند. برخی از آنها شامل یک اتاق کاهگلی می‌شوند که در نهایت جمعیتی به تعداد انگشتان دست در آن جا می‌شوند. برخی دیگر هیچ زیراندازی ندارند و با خاک فرش شده‌اند و فقط آثاری از چند تسبیح و مهر در آن دیده می‌شود.

مسجد «آمنه گل» ندوشن یکی از همان مساجد کوچک در بافت قدیم ندوشن است که فقط یک اتاق دارد و کلید آن را جلوی در آویزان کرده‌اند تا هر کسی خواست قفل مسجد را باز کند. گفته می‌شود فقط زنان از این مسجد استفاده می‌کردند و قدمت آن به قرن هشتم هجری قمری برمی‌گردد. اثری با نمای کاهگلی  و آجرفرش پشت بام و کف. اما داخل مسجد جذابیت بسیار خاصی دارد و پر از یادگاری‌نویسی‌هایی با خط خوش است که برخی از آنها در سال ۱۲۷۲ نوشته شده است. این مسجد به شماره ثبتی ۲۳۰۱ و در تاریخ ۲۶/ ۱۱/ ۷۸ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

اثر تاریخی دیگر در این مسجد یک کتیبه سنگی بوده که روی آن درباره موقوفه مسجد توضیحاتی نوشته شده بوده اما این کتیبه دزدیده شده است!

در کوچه پس‌کوچه‌های ندوشن مساجد کوچک و بزرگ بسیاری وجود دارند. برخی از مساجد مثل مسجد «آمنه گل» یک اتاق دارد، با سقفی گنبدی بدون منبر و گلدسته. برخی ترک‌های عمیق برداشته‌اند و به نظر می‌رسد درِ برخی از آنها هم مدت‌هاست که باز نشده و خاک روی همه چیز را گرفته است اما همه اینها هیچ چیز از فضای خاص این مساجد کم نمی‌کند؛ مساجدی که مدت‌ها می‌تواند خلوتگاه آدم‌ها بویژه در زمان اعتکاف باشد و موجب رونق گردشگری مذهبی شود.

اما گفته می‌شود مسجد جامع، قدیمی‌ترین مسجد ندوشن است؛ مسجدی نسبتا بزرگ مربوط به سدهٔ هشت هجری قمری که در مرکز شهر قرار گرفته است. این مسجد مناره‌ای آجری به ارتفاع ۱۹ متر دارد که در دوره صفویه به آن اضافه شده است. این مناره ۶۰ پله‌ای، نمایی آجری و گلدسته آجر لعابدار دارد. راه‌پله‌هایی تنگ و تاریک که فقط یک آدم با قد و قواره باریک می‌تواند از آن به سلامت بالا برود و از آنجا تمام شهر را ببیند. مسجد جامع هم در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۱۵۰ ثبت ملی شده است.

نفیس‌ترین اثر تاریخی و فرهنگی ندوشن، منبر چوبی قدیمی مسجد جامع است که از چوب سرو و کاج در سه قسمت مجزا ساخته شده و تزئینات مشبک‌کاری و منبت‌کاری دارد. این منبر شش پله دارد و روی آن سه سوره از قرآن به خط کوفی کنده شده است اما بخشی از منبر چوبی که به احتمال زیاد سرلوحه آن است در موزه مترو پولیتن آمریکا نگهداری می‌شود.

دکتر اسلامی ندوشن در کتاب «روزها» درباره مسجد جامع ندوشن نوشته است: «از خانه ما تا مسجد جامع پانزده دقیقه راه بود. چراغ بادی را برمی‌داشتیم و روانه می‌شدیم. در آن ساعت تک و توک کسانی در کوچه دیده می‌شدند؛ کسانی که آنها نیز عازم مسجد بودند یا زنانی که برای شست‌وشو به لب جوی آمده بودند. در مسجد من از مادرم جدا می‌شدم، او به قسمت زنانه می‌رفت و من به قسمت مردها که با پرده بزرگی از هم جدا می‌شدند. مسجد که به شکل مستطیل بود، دو طرفش دهانه‌هایی داشت. زیلوهای وقف‌شده کف زمین افتاده بود و مهرها در مهردان‌ها و رحل‌ها به جای خود. هر دو سه نفر در پای پیه‌سوزی زانو زده بودند و قرآن یا دعا می‌خواندند. کسانی که سواد نداشتند به همراه دیگری که کمی بلند می‌خواند، تکرار می‌کردند. همه قرآن‌ها خطی بود و به تعداد زیاد. بعضی با خط‌های بسیار درشت و بعضی از لحاظ نوع کاغذ و زیبایی خط و تذهیب‌هایی که داشت، نفیس بودند. تمام این قرآن‌ها را کسانی وقف کرده بودند که گاهی نام واقف یا نام نویسنده (اگر خود واقف نبود) در آغاز یا آخر مصحف نوشته شده بود. نور کم بود و تنها درشتی خط می‌توانست امکان خواندن را فراهم نگاه دارد. البته چشم‌ها در آن زمان به غیر از چشم‌های امروز بود چون عادت به عینک نداشت، خود را تا دوره‌های بالای عمر می‌کشاند. گذشته از این، چشم‌ها هنوز به نور زیاد نازپرورده و بدعادت نشده بود و با روشنایی مختصر خود را قانع می‌داشت. نورِ کورسوی چراغ‌ها که تک‌تک می‌افتاد همان شعاع کوچکی از زیلو را روشن می‌کرد و پیش پاها را. بوی بدن‌ها و پاها و بوی روغن چراغ، همراه با بوی غبار و ماندگی در فضا معلق بود. نور کم، ارتعاش پرتوک‌ها و سایه‌ها، چون با صداهای لرزانی که دعا و قرآن و نماز می‌خواندند، در هم می‌آمیخت، در مجموع رقت قلبی برای عبادت می‌بخشید، شما را از دنیا منفک می‌کرد و چشم‌انداز مرگ را نزدیک می‌نمود. سرانجام امام جماعت که همان سید نابینا بود می‌رسید و نماز برپا می‌گشت. پس از دعا و روضه بیرون می‌آمدیم که دیگر صبح دمیده بود. دمدمه‌های صبح بود. شاید از همان زمان و همان تجربه بود که من با صبح زود انس پیدا کردم. صبح مشرق‌زمین، خاصه در روستای کم‌درخت با دیوارهای گِلی، صبح برهنه که بر خاک می‌افتد و این دو برهنگی – خاک و صبح – در هماغوشی بی‌آلایش خود، پاکیزه‌ترین نفس‌ها را می‌زایانند.»

این نویسنده اهل ندوشن درباره خاطراتش در ماه مبارک رمضان در همین کتاب آورده است: «بعد از ظهرها برای من که روزه‌دار نبودم آسان‌تر از صبح‌ها می‌گذشت. گاهی می‌رفتم مسجد جامع که در آنجا وعظ و مسئله‌گویی بود و گوش می‌دادم. مسجد با رونق‌ترین نقطه محل بود. همه نوع مردمی می‌آمدند. با همدیگر حرف می‌زدند. درماندگی انسان از یک سو و امید به بهشت و زندگی بهتر از سوی دیگر، در پیشانی و نگاه‌ها مستور بود. یکی از اقلام موقوفه مسجد خرید خرما برای ماه رمضان بود. خرماهای درشت خوب از «شارستان» وارد می‌کردند. خادم مسجد سفره‌ای به گردن می‌بست که پر از خرما بود. پابرهنه جلوی صف نمازگزاران می‌گذشت و جلوی هر کسی یک چنگ از آن می‌گذاشت. با کسانی که روابط نزدیک‌تر داشت یا از اعتبار بیشتری برخوردار بودند، چنگ بزرگ‌تر و در مقابل دیگران فقط چندین دانه که یک دانه به دهن می‌گذاشتند و افطار می‌کردند. آنگاه به نماز ادامه می‌دادند. پس از خاتمه، سهم خود را برمی‌داشتند و خرماخوران از مسجد خارج می‌شدند. بودند کسانی که به خاطر همین چند دانه خرما به نماز جماعت حاضر شوند و بنظر می‌رسد که مَثَل «برای خدا یا برای خرما» از همین جا ناشی شده است. من که گاه بگاه همراه سیدابوالحسن می‌رفتم، نه برای گرفتن چند دانه خرما بود زیرا خودمان در خانه داشتیم بلکه برای تماشا و تنوع، هرچند خرمای مسجد به دهنم خوشمزه‌تر و شیرین‌تر می‌آمد. خادم مسجد هم که مرا می‌شناخت و به خانواده‌ام خصوصیت نشان می‌داد، پنجه پهن خود را خوب می‌گشود و یک مشت بزرگ جلوی من می‌نهاد. سید نیز به تولای من مشت بزرگی نصیب خود می‌کرد. من گاهی تشبه به نمازخوانی می‌کردم و گاهی همانگونه می‌نشستم که هنوز خود را تکلیف‌شده نمی‌دانستم. اهل ده بین سه مسجد تقسیم می‌شدند که هر یک آخوند و امام خاص خود داشت. ولی از همه معظم‌تر و مفصل‌تر مسجد جامع بود. نه تنها جمعیت بیشتر به آن روی می‌برد بلکه خود همین بنا، ثروتش، تعدد قرآن‌ها و پیه‌سوزها و رحل‌ها، اهمیت امامش، آن را شاخص‌تر نگاه می‌داشت. ما بطور طبیعی از روی تقسیم‌بندی محله جزء قلمرو مسجد جامع بودیم هرچند هم اگر نمی‌بودیم آن را به دو مسجد دیگر ترجیح می‌دادیم. شب‌های احیا مراسم «قرآن‌برسرگذاری بود». صف‌ها منظم می‌شد؛ ردیف، همه به دو زانوی ادب. ولی در آنجا نیز فرق میان توانگر و بی‌چیز بود. اعیان در صف‌های جلو قرار می‌گرفتند و عامه به ترتیب، پشت سر آنها. آنگاه خادم، قرآن‌ها را تقسیم می‌کرد، جلوی هر کسی یکی می‌نهاد. در تقسیم قرآن نیز این تفاوت مرتبه دنیوی رعایت می‌شد، بدین معنی که به «ارباب‌ها» قرآن‌های کوچک و سبک می‌دادند تا بر سرشان سنگینی نکند (حتی در میان آنها کسانی این اعیانیت را به خرج می‌دادند که قرآن بغلی ظریفی از جیب بیرون آورند) و قرآن‌های بزرگ و جسیم نصیب «رعیت‌ها» می‌گردید.»

منبع:ایسنا

تاثیر گیاه‌خواری بر گردشگری

نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که روند وگانیسم (گیاه‌خواری مطلق) به‌طور فزاینده‌ای بر گردشگری تاثیر می‌گذارد.

به نقل از نیوز، در سال‌های اخیر، سبک زندگی وگان به شدت توسعه یافته و بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفته است. این سبک زندگی در بسیاری از جنبه‌ها از جمله گردشگری تاثیر داشته است. به همین دلیل مفهوم گردشگری وگان شکل گرفت و محبوبیت یافت.

به تازگی، پدیدارشدن مواردی مانند «زندگی سبز»، گردشگری مسئولانه و همچنین علاقه بیشتر جامعه به گردشگری پایدار توانسته به توسعه گردشگری وگان کمک کند. به‌ویژه بعد از گذشت یک‌سال از شیوع بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ گردشگران علاقه بیشتری به محصولات یا خدمات دوستدار محیط‌زیست از جمله گردشگری وگان پیدا کرده‌اند.

بر اساس نظرسنجی جهانی شرکت گلوبال دیتا (GlobalData) در سه ماهه سوم سال ۲۰۱۹، ۴۶ درصد از پاسخ‌دهندگان عنوان کردند: تمایل به خرید محصولاتی دارند که برای محیط‌زیست و یا حیوانات بهتر باشد. نظرسنجی اخیر این شرکت در دسامبر ۲۰۲۰ نشان داد که بیش از ۷۶ درصد از پاسخ‌دهندگان جهانی در انتخاب محصولات یا خدمات، مواردی مانند  اخلاق، سازگاری با محیط زیست و مسئولیت اجتماعی را در نظر می‌گیرند.

سبک زندگی وگان تاثیر منفی زیست‌محیطی ناشی از کشاورزی را به حداقل رسانده است، پس این سبک زندگی نقش خاصی در حفظ پایداری و سازگاری با محیط‌زیست را در نظر می‌گیرد و به این ترتیب، گردشگری وگان، بخشی از گردشگری مسئولانه است و به گردشگری پایدار نیز کمک خواهد کرد.

گردشگری وگان فراتر از صرف غذای گیاهی در طول سفر یا گزینه‌های ناهارخوری در رستوران‌های گیاهی مقصد است. همچنین بسیاری از گردشگران وگان استفاده از محصولات یا خدماتی را که تاثیر منفی روی حیوانات دارند مانند آزمایش بر روی حیوانات یا فعالیت‌های گردشگری مربوط به بهره‌برداری از حیوانات را نیز محدود می‌کنند. بنابراین، در گذشته یافتن رستوران و هتل با غذاهای گیاهی برای این گردشگران مشکل و به‌عنوان مانعی برای بازدید از یک مقصد تلقی می‌شد. با این وجود، رشد چشمگیر گردشگری وگان در طول سال‌ها انتخاب‌های گردشگران وگان را از نظر مقصد و محل اقامت بسیار غنی‌تر کرده است.

نوآوری‌های گردشگری وگان

هتل Saora ۱۸۷۵ در اسکاتلند که در سال ۲۰۱۸ به‌طور اختصاصی برای وگان ساخته شده به‌عنوان اولین هتل صددرصد وگان در انگلیس است. این هتل برای مهمانان خود علاوه بر منوی گیاه‌خواری، از تختخواب وگان (عدم استفاده از پشم و پر) و مینی بار (یخچال کوچک) وگان نیز استفاده می‌کند.

در اوایل سال ۲۰۱۹، هتل Hilton London Bankside اولین مجموعه وگان را افتتاح کرد و تجربه سفر وگان جامع را به مهمانان ارائه کرد. در این هتل همه موارد از جمله میز پذیرش، کف، کلید کارت‌ها، تختخواب، فرش، وسایل حمام، مینی‌بار و غیره از محصولات گیاهی و دوستدار گیاه‌خواران تهیه شده است.

در آلمان، رشد هتل‌های مورد علاقه گیاه‌خواران با ارائه بیش از ۵۰۰ ویژگی در جهان شاهدی بر رشد بالقوه این روند گردشگری است و به لطف توسعه برنامه‌های سفر مخصوص این گروه از گردشگران، یافتن اطلاعات مربوط به تور وگان نیز راحت‌تر شده است. Air Vegan و Veg Visits دو برنامه مفید در این زمینه هستند که تجربه سفر وگان را آسان‌تر می‌کنند. در این برنامه‌ها رتبه‌بندی فرودگاه‌های وگان‌پسند، غذاخوری‌های گیاهی و رزرو محل اقامت برای این افراد در سراسر جهان را می‌توان یافت.

با افزایش روند گردشگری وگان، تعدادی از شرکت‌های مسافرتی هستند که در تهیه تورهای گردشگران وگان تخصص دارند. علاوه بر این، بسیاری از شرکت‌های مسافرتی در سراسر جهان نیز با گسترش محصولات خود برای تامین نیازها و ترجیحات گردشگران وگان، به گردشگران وگان نزدیک می‌شوند. به گفته یوهانا بونهیل اسمیت، تحلیلگر مسافرت و جهانگردی در GlobalData سبک زندگی وگان به محبوبیت بیشتری رسیده است و دیگر به‌عنوان یک بازار طاقچه (بخش فرعی از بازار کلی) شناخته نمی‌شود. وی اظهار کرد: «ارائه خدمات به نیازهای هر مسافر در بهبودی پس از همه‌گیری بسیار حیاتی است تا اعتماد به نفس را بازیابی و رضایت را تامین کند.»

با سطح رضایت بیشتر، شانس بیشتری برای جذب مشتریان وفادار وجود دارد و با توجه به بیماری کووید- ۱۹ و آسیب‌های زیان‌آور بر درآمد شرکت‌ها، چشم‌انداز امیدوارکننده‌ای ایجاد خواهد شد. با توجه به اینکه شرکت‌های مسافرتی در حال شخصی‌سازی تجربه افراد هستند، برای تایید و عمل این موضوع، گیاه‌خواری باید منطقه‌ای باشد و در بخش گردشگری نادیده گرفته نشود.

منبع:ایسنا

ایرانی‌ها قبل از کرونا چقدر سفر خارجی رفتند؟

وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی اعلام کرد بیش از ۹ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در سال ۹۸ به خارج از ایران سفر کرده‌اند که جمعیت مردان بیشتر از زنان بوده است.

به گزارش ایسنا، سفرهای خارجی ایرانی‌ها در سال ۹۶ به بالاترین حجم خود رسیده بود؛ جمعیتی بالغ بر ۱۰ میلیون و ۵۴۲ هزار و ۹۵۲ نفر در آن سال به خارج از کشور سفر کردند که توجه دولتمردان و نمایندگان مجلس را برانگیخت. در سال ۹۷ با افزایش هزینه عوارض خروج از کشور، حذف ارز مسافرتی، افزایش قیمت ارزهای خارجی و متعاقب آن افزایش هزینه بلیت هواپیما، به سفرهای خارجی شوک وارد شد و آمار آن ریزش پیدا کرد؛ در آن سال هفت میلیون و ۲۴۲ هزار و ۶۶۷ نفر به خارج از کشور سفر کردند. بنابر نظر آژانس‌داران و فعالان گردشگری، در سال ۹۷ سفرهای خارجی از سبد قشر متوسط جامعه و بیشتر دانشجویان حذف شد.

سالنامه آماری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نشان می‌دهد آمار سفرهای خارجی ایرانی‌ها در سال ۹۸ تا پیش از شیوع ویروس کرونا، دوباره روند افزایشی را در پیش گرفته بود. ۹ میلیون و ۵۱۷ هزار و ۱۱ نفر در آن سال به خارج از کشور سفر کرده‌اند که  در قیاس با سال ۹۷ این سفرها مجموعا ۳.۴۹ درصد بیشتر بوده است. نظر برخی کارشناسان گردشگری بر این است که این آمار در نسبت جمعیت ۸۵ میلیون نفری ایران، عدد بزرگ و قابل توجهی نیست.

جدول آماری منتشرشده در سالنامه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی نیز نشان می‌دهد، اگرچه سفر مردم ایران به خارج از کشور در سال ۹۸ روند افزایشی را آغاز کرده، اما در بیشتر ماه‌ها تراز آن منفی بوده است و فقط در چندماه خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر درصد تغییرات آمار سفر به خارج از کشور در قیاس با سال ۹۷ مثبت و افزایشی بوده است. این روند از آبان‌ماه سال ۹۸ با افزایش نرخ بنزین و وقایع داخلی و بین‌المللی رو به افول رفته و در اسفندماه با شیوع ویروس کرونا، سفرهای خارجی تا بیش از ۸۹ درصد کاهش داشته است.

مقصد این مسافران مشخص نشده است، اما بنابر اظهارنظر معاونت گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، کشورهای زیارتی، ترانزیتی و ارزان، بیشترین مقصد سفر ایرانی‌ها بوده‌اند که مطابق داده‌های منتشرشده در سال ۹۷، بیشترین حجم سفر ایرانی‌ها به کشورهای عراق، ترکیه، امارات، گرجستان، آلمان، قطر و عربستان انجام می‌شود.

بیشترین تردد مسافران در سال ۹۸ از مرزهای زمینی صورت گرفته، به طوری که از ۹ میلیون و ۵۱۷ هزار و ۱۱ نفر مسافر خروجی، ۵ میلیون و ۹۴۹ هزار و ۹۶۱ نفر از مرزهای زمینی خارج شده‌اند. این درحالی است که تا سال ۹۶ و پیش از گران شدن بلیت پروازهای خارجی، سهم خروج از مرزهای زمینی و هوایی تقریبا نزدیک به‌هم و در برخی سال‌ها حتی سهم مرز هوایی بیشتر هم بوده است.

براساس سالنامه آماری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، ۶۲ درصد سفرهایی که در سال ۹۸ به خارج از کشور انجام شده متعلق به جامعه مردان بوده است که بالغ بر پنج میلیون و ۹۲۹ هزار و ۸۱۱ نفر می‌شود. و در مقابل، جمعیت زنان که در آن سال به خارج از کشور سفر داشتند، سه میلیون و ۵۸۴ هزار و ۵۸۱ نفر بوده است.

منبع:ایسنا

نبود زیرساخت‌؛ از مشکلات جذب گردشگر به روستای میامی

میمه یا میامی در قرون گذشته در مسیر راه قدیم توس و مشهد به سرخس واقع بوده و یکی از منزلگاه‌های مهم کاروانیان و مسافران به شمار می‌رفت که از زمان ساخت بقعه‌ای برای امامزاده یحیی بن زید(ع) بر اهمیت آن افزوده شده است.

براساس اسناد مکتوب، روستای میامی حداقل از دوره تیموریان رونق داشته که در وقف‌نامه گوهرشاد در سال ۸۲۹ هجری قمری و در کتیبه مدرسه نواب به تاریخ ۱۰۹۰ قمری به آن اشاره شده است. علاوه بر آن در یکی از سنگ قبرهای گورستان قدیمی روستای میامی نام «خواجه نعیم‌الدین بن خواجه نظام الدین احمد میمدی» متوفی به تاریخ ۹۲۳ قمری نیز نوشته شده است.

در سال ۱۳۲۸ قمری طی وقف‌نامه‌ای، بانوی نیکوکار بنام عزت ملک ملقب به «اشرق السلطنه» فرزند عمادالدوله ولد امام قلی میرزا، تمام رودخانه و کل مزرعه میامی در پایین مشهد را که از یک سو به کوه، از طرفی به مزرعه نظریه و از طرف دیگر به اراضی مزروعی ختم می‌شد، وقف بقعه متبرکه امامزاده یحیی بن زید(ع) کرد.

محمدرضا فعال، مدیر اجرایی آستان مقدس امامزاده یحیی بن زید(ع) در گفت‌وگو با ایسنا در خصوص بقعه تاریخی امامزاده یحیی اظهار کرد: آستان مقدس امامزاده سالانه پذیرای پنج میلیون زائر ایرانی و خارجی است.

وی با اشاره به اینکه روستای میامی علاوه بر زیارتی بودن زمینه گردشگری نیز دارد، ابراز کرد: سالانه مشهد پذیرای ۲۵ تا ۳۰ میلیون زائر و گردشگر است، لذا در صورت فراهم شدن زیرساخت‌های گردشگری و با تبلیغات گسترده در هتل‌ها، فرودگاه، راه‌آهن و پایانه مسافربری می‌توان گردشگران زیادی را به این روستای قدیمی جذب کرد.

فعال افزود: میامی قدمتی ۶۱۰ ساله دارد که با ایجاد زیر ساخت‌های مناسب از جمله بازسازی خانه‌های قدیمی روستا می‌توان زمینه بوم‌گردی آن را فراهم کرده و علاوه بر پذیرا بودن پنج میلیون زائر شاهد جذب همین تعداد گردشگر در این منطقه باشیم.

مدیر اجرایی آستان مقدس امامزاده یحیی بن زید(ع) گفت: در روستا چندین بازارچه وجود دارد که یک بازارچه آن در اطراف امامزاده است، لذا با ورود اداره‌کل میراث فرهنگی بازار خوبی برای صنایع‌دستی سراسر خراسان در این منطقه به وجود خواهد آمد.

وی تصریح کرد: در حال حاضر زمین‌های اطراف امامزاده به مساحت ۷ هزار هکتار از موقوفات عزت خانم است که در این موقوفات نیز می‌توان  با ایجاد امکانات، برای حضور گردشگران زمینه‌ای فراهم کرد.

فعال اضافه کرد: علاوه بر زمینه گردشگری با توجه به نیروی انسانی روستا، سرمایه‌گذاران می‌توانند در این منطقه با ایجاد کارگاه‌های تولیدی علاوه بر ایجاد اشتغال نیز به رونق این منطقه در زمینه تولید بیفزایند.

مدیر اجرایی آستان مقدس امامزاده یحیی بن زید(ع) ادامه داد: در حال حاضر مهم‌ترین زیرساخت جذب گردشگر یعنی جاده این مسیر که مسافتی ۵۵ کیلومتری را شامل می‌شود بسیار خطر آفرین بوده و باید جاده دوبانده ایجاد شود.

فعال دفن پسماند، فاضلاب و معضلات چرم شهر را از دیگر موانع برای جذب گردشگران بیشتر به این منطقه برشمرد و گفت: با وجود اینکه ردیف بودجه از سوی استانداری برای ساخت جاده تعریف شده اما همچنان این پروژه بر زمین مانده است.

منبع:ایسنا

جمع‌آوری سنگ و گوهرهای نادر در موزه تخصصی آمتیست

موزه تخصصی سنگ و گوهر آمتیست در ابتدا با نام تجاری مجموعه سنگ و گوهر آمتیست از تیرماه سال ۱۳۸۹ فعالیت خود را با هدف ارتقای سطح علمی در حوزه زمین‌شناسی آغاز کرد. این مجموعه توانسته با تلاش مداوم در داخل کشور و ایجاد ارتباط با سایر کشورها، اقدام به جمع‌آوری نمونه‌های نادری از سنگ‌ها، گوهرها، کانی‌ها و فسیل‌های مختلف کند. در حال حاضر بیش از ۱۵۰ نوع نمونه بی‌نظیر و زیبا از کشورهای مختلف جهان در این موزه نگهداری می‌شود.
مدیریت این مجموعه به عهده مصطفی براتیان دکتری زمین‌شناسی گرایش پترولوژی است که در ادامه گفت‌وگوی ما را با او می‌خوانید.

خودتان را معرفی کرده و از ورود و علاقه‌مندی به حوزه سنگ و گوهر برای مخاطبان بگویید.

مصطفی براتیان هستم متولد خردادماه ۱۳۶۴ در شهرستان گرگان، فعالیت خود را در حوزه سنگ و گوهر از سال ۱۳۸۹ آغاز و در حال حاضر در یازدهمین سال فعالیت تخصصی سنگ، گوهر، کانی و فسیل هستم.

از کودکی در سفرهای دور و نزدیک به جمع‌آوری سنگ از اقلیم‌های مختلف علاقه‌مند بودم، علاوه بر این فعالیت در رشته کوهنوردی به شکل نیمه‌حرفه‌ای علاقه‌ام را به حوزه زمین‌شناسی افزایش داد.

در زمان تحصیل در مقطع دبیرستان رشته علوم تجربی را انتخاب کردم و مانند خیلی از ورودی‌های این رشته سودای پزشکی و فعالیت در این حوزه را در سر می‌پروراندم، اما با آغاز دانشگاه به‌ویژه در سال دوم و با شروع درس زمین‌شناسی همه‌چیز تغییر کرد. در ترم چهارم تحصیل ضمن علاقه به زمین‌شناسی با تدریس شیوای دکتر خواجه، استاد زمین‌شناسی دانشگاه آزاد اسلامی گرگان مجذوب این رشته شدم و به ادامه تحصیل در رشته زمین‌شناسی در مقطع کارشناسی ارشد مشتاق شدم، در ادامه در سال ۱۳۸۷ به دانشگاه آزاد شاهرود رشته زمین‌شناسی گرایش پترولوژی و در سال ۱۳۹۲ نیز در مقطع دکترای این رشته راه یافتم.

در دوران تحصیل در رشته زمین‌شناسی، مانند خیلی از فعالان در این حوزه علاقه‌مند به جمع‌آوری سنگ و گوهر شدم اما تصمیم به گردآوری سنگ‌هایی داشتم که علاوه بر زیبایی دارای ارزش زمین‌شناسی نیز باشند.

روند ورودم به بازار سنگ به دوران تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد باز می‌گردد. در آن زمان با حضور در شهر مشهد برای شرکت در همایش گوهرشناسی، به بازدید نمایشگاه طلا و جواهر مشهد رفتم. بالا بودن قیمت سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی این نمایشگاه موجب شد تا ایده واردات سنگ به‌صورت مستقیم از کشورهای مختلف را در سر بپرورانم.

اولین محموله‌های سنگ را در سال ۱۳۹۰ از آفریقای جنوبی و هنگ‌کنگ با هدف ایجاد نمایشگاه خانگی خریداری کردم اما با ادامه روند کار و افزایش تجربه و انگیزه در این حوزه، واردات سنگ‌های خام را از برزیل آغاز کرده و به ایجاد موزه سنگ و گوهر علاقه‌مند شدم و در نهایت با کمک خانواده توانستم مکانی برای موزه خریداری و فعالیت در این حوزه را به شکل حرفه‌ای‌تری دنبال کنم.

فعالیت موزه تخصصی سنگ و گوهر آمتیست از چه زمانی آغاز شد و چه چیزهایی در آن به نمایش درآمده است؟

فعالیت مجموعه تخصصی سنگ و گوهر آمتیست از اول تیرماه ۱۳۸۹ آغاز و در اول آبان ۱۳۹۲ موزه زمین‌شناسی گرگان رسماً افتتاح شد، در ۲۷ مرداد ماه سال ۱۳۹۵ به ثبت ملی موزه‌های خصوصی کشور رسید.

کمتر از یک سال پس از افتتاح موزه با هدف عرضه و نمایش سنگ و گوهرهای خاص ایران در کشورهای خارجی، به جمع‌آوری نمونه‌های خاص ایران روی آوردیم و سنگ‌های معمولی تا کمیاب کشور را جمع‌آوری کردیم.

در حال حاضر حدود ۱۳۰۰ قطعه نمونه‌های مختلفی از انواع سنگ، گوهر، کانی و فسیل از ۲۸ کشور مختلف دنیا در این موزه جمع‌آوری شده است.

موزه سنگ و گوهر آمتیست تنها موزه تخصصی زمین‌شناسی شمال کشور است، در مجموع حدود ۷ موزه تخصصی زمین‌شناسی در کشور وجود دارد که ۴ موزه دولتی و ۳ موزه خصوصی است و بزرگ‌ترین موزه خصوصی فعال موزه آمتیست استان گلستان است.

فعالیت موزه تخصصی آمتیست تنها در حوزه مجموعه‌داری و نمایش سنگ و گوهر است و یا در حوزه صنایع‌دستی نیز فعالیت می‌کنید؟

این مجموعه به‌صورت موازی حوزه اقتصادی،فعالیت علمی و موزه‌ای را در دستور کار قرار داده است. مجموعه تخصصی سنگ و گوهر آمتیست برند تجاری و موزه زمین‌شناسی گرگان برند علمی این مجموعه است که موازات یکدیگر کار اقتصادی و فعالیت علمی را به‌پیش می‌برند.

علاوه بر نمایش سنگ، گوهر، کانی و فسیل کشورهای مختلف، در کارگاه گوهر تراشی این مجموعه مصنوعات سنگی و جواهرات مختلف تولید می‌کنیم. در حال حاضر رویکرد اصلی مجموعه را به سمت گسترش و رونق صنایع‌دستی و هنر این مرزوبوم سوق داده‌ایم به همین دلیل تلفیق سنگ با هنرهای مختلف را نظیر مس، چوب، چرم و ابریشم در دستور کار داریم تا علاوه بر فعالیت موزه‌داری، صنایع‌دستی خلاق و زیبایی را به علاقه‌مندان عرضه کنیم.

موزه و فعالیت‌های آن در چه بخش‌هایی تقسیم‌بندی می‌شود؟

موزه زمین‌شناسی استان گلستان شامل بخش‌های معرفی کانی‌های گوهری، سنگ‌ها، فسیل‌ها، کتابخانه، مدیریت و بخش مرمت است و در قسمت اقتصادی مجموعه نیز فروشگاه محصولات صنایع‌دستی، بخش تولید دست سازه‌های سنگی از جمله نگین‌ها، بخش ساخت زیورآلات، گوهرهای رزینی و چرم و چوب نیز به مجموعه اضافه ‌شده است.

نمونه‌هایی که در موزه به نمایش درآمده شامل جواهرات، سنگ، کانی و فسیل است و از کشورهای آسیایی نظیر افغانستان، پاکستان، هندوستان، قاره استرالیا و اقیانوسیه، آمریکای لاتین و جنوبی نظیر کشورهای برزیل، آرژانتین، چک‌اسلواکی و قاره آفریقا از جمله ماداگاسکار، آفریقای جنوبی و کنگو جمع‌آوری‌ شده است.

در شکل‌گیری موزه با چه چالش‌هایی روبرو بودید که اکنون می‌تواند تجربه‌ای برای سایرین باشد؟

یکی از دغدغه‌های اصلی که برای ورود به حوزه موزه‌داری داشتیم دریافت مجوز بود که امیدوارم برای اقداماتی که به حوزه‌های میراث‌فرهنگی که حافظ هویت جامعه هستند دریافت مجوز و پروسه اداری تسریع شود تا علاقه‌مندان ورود به این حوزه را دلسرد نکند.

آیا در موزه تخصصی سنگ و گوهر آمتیست فعالیت‌های آموزشی نیز دارید؟

بله، برگزاری کلاس‌های آموزشی عمومی در دستور کار موزه قرار دارد. این مجموعه با تکیه ‌بر تکنولوژی، علم و تجربه اقدام به برگزاری دوره‌های آموزشی گوهرتراشی و گوهرشناسی کرده است که هرکدام از این دوره‌ها به‌صورت تئوری و عملی برگزار می‌شود. فارغ‌التحصیلان پس از گذراندن یک دوره کامل تخصصی موفق به شناسایی تراش سنگ‌ها و کانی‌های قیمتی و نیمه قیمتی خواهند شد و در پایان با اخذ مدارک مربوطه می‌توانند وارد بازار کار شده و موجبات تحقق اقتصاد مقاومتی و خودکفایی بازار داخلی را فراهم آورند.

با شیوع کرونا ویروس آموزش‌هایی به شکل خصوصی برای افراد با همان تعرفه کلاس‌های عمومی برگزار می‌کنیم و علاوه بر آن امکان برگزاری دوره‌های آموزشی برای ارگان‌های مختلف نیز وجود دارد.

نقش سنگ را به‌ خصوص از منظر اقتصادی و اشتغال چگونه ارزیابی می‌کنید.

ارزش یک سنگ خام بعد از فرآوری چند ۱۰ برابر افزایش می‌‎یابد، ایران جزو ۱۰ کشور دنیا از لحاظ وجود معادن، سنگ‎‌های قیمتی و نیمه قیمتی است اما سهم ناچیزی در این زمینه در بازار جهانی را به خود اختصاص داده است که عدم توفیق در این حوزه صرفاً به بحث تحریم مربوط نیست.

کشور تایلند به‌رغم عدم برخورداری از منابع سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی، با واردات سنگ‌های خام از سایر کشورها و صرفاً در حوزه فرآوری این منابع، چندین برابر فروش نفت ایران ارزآوری دارد.

در حوزه سنگ‌های قیمتی و نیمه قیمتی راه‌های نرفته بسیار است و با حمایت مسئولان و بانک مرکزی می‌توان اشتغال بسیار بالایی را برای جوانان ایجاد و کشور را به لحاظ اقتصادی تقویت کرد.

آیا حوزه سنگ و گوهر ظرفیت‌های صادراتی برای کشور دارد و آیا شما به این حوزه ورود کرده‌اید؟

صادرات را آغاز کردیم اما با شیوع کرونا تا حدودی متوقف‌شده است، با فروکش کردن بیماری کرونا قصد داریم دفاتری در عراق و ازبکستان برای عرضه محصولات در حوزه سنگ و گوهر ایجاد کنیم.

با وجود اینکه سنگ از قدیم‌الایام در زندگی انسان حضور دارد اما جزو اقلام زینتی محسوب می‌شود و فروش آن تحت تأثیر شرایط اقتصادی است. صادرات چمدانی بخش زیادی از صادرات حوزه سنگ را تشکیل می‌دهد که می‌تواند درآمدزایی خوبی برای علاقه‌مندان به این حوزه داشته باشد.

بهترین کشورها به لحاظ صادرات محصولات گوهرسنگ، کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و همچنین کشورهای حوزه cis  مانند روسیه و قزاقستان است. استان گلستان به دلیل برخورداری از مرز مشترک با ترکمنستان می‌تواند ارتباط خوبی را با کشورهای cis و اوراسیا برقرار کند و نقش پررنگی برای واردات سنگ‌های خام و فرآوری آن در استان و کشور داشته باشد.

کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس به دلیل قرابت فرهنگی و مذهبی  با کشور ما می‌تواند بازار خوبی برای سنگ‌های قیمتی و نیم قیمتی ایران باشد.

و حرف پایانی…

موزه می‌تواند یکی از پتانسیل‌های گردشگری هر کشوری باشد. در بسیاری از شهرهای دنیا، موزه‌ها سنبل و نماد شهرهاست و امیدواریم با افزایش حمایت‌ها از این حوزه موزه‌داری در کشور نیز پیشرفت‌هایی که لایق و شایسته آن است را تجربه کند.

بزرگ‌ترین دغدغه‌ام شناساندن علم زمین‌شناسی به مردم است و این حوزه را با تمام پتانسیل‌هایی که دارد نتوانسته‌ایم به‌ خوبی معرفی کنیم که امیدوارم مجموعه آمتیست با فعالیت بیشتر بتواند در این معرفی نقش خود را به‌خوبی ایفا کند.

منبع:میراث آریا