بررسی و مقایسه فلزکاری نیشابور با آثار فلزی شهر زیرزمینی تَهیق خمین
آثار فلزی دوره سلجوقی بیشک از نظر محققین و متخصصین هنر دارای سبک مختص به خود بوده و دارای تزئینات و زیبایی منحصر به فرد است. شهرهایی مانند مرو، هرات، اصفهان و نیشابور مرکز عمده تولید فلز در این دوره بودند.
در کاوش باستان شناسیِ دستکند تَهیق خمین در سال ۱۳۹۳، آثار فلزی یافت شدند که مربوط به دوره سلجوقی بوده و از نظر سبک و تزئین به آثار فلزی نیشابور در دوره سلجوقی قرابت داشتند. با توجه به اینکه این دستکند در یک روستای کوچک واقع شده است وجود آثار فلزی (والبته آثار سفالی) که قابل مقایسه با آثار فلزی شهر مهمی چون نیشابور است، نویسنده مقاله را بر آن داشت که به بررسی و مطالعه آنها بپردازد. این مقاله در نظر دارد به بررسی و مقایسه آثار فلزی دستکند تَهیق خمین و نیشابور بپردازد.
در دوره سلجوقیان صنعت و هنر فلزکاری نیز همانند سایر فنون دیگر راه کمال را پیموده است. قدرت اقتصادی سیاسی حکومت اسلامی در این دوره که بر اقصی نقاط تحت سلطه سلجوقیان بسط و گسترش یافته بود فرصت قابل توجهی را برای تبادل افکار و تاثیرات هنری متقابل در اختیار صنعتگران و هنرمندان قرار میداد. محله صنعتگران در شهرهایی نظیر شهر قدیم نیشابور در اواخر قرن چهارم و پنجم هجری، دلیل بر رونق صنعت فلزکاری این دوره است. آنچه که مبین این سبک است تحولات تکنیکی، تزئینات بسیار عالی وحدت نظر و برداشت از ارائه نقوش است. در ارائه شیوههای ساخت، مشبککاری، قالب گیری و تزئین به صورت مرصع و قلمزنی موجب ابداع و خلق آثاری با حجمهای مجوف و تندیسواره میشود. روشهای متداول ساخت و تزیین آثاری فلزی در سدههای چهارم تا ششم هجری را به طور کلی میتوان به روشهای مشبککاری، کندهکاری، ترصیع و فلز کوبی، برجستهکاری و چکشکاری و قلمزنی مشاهده کرد. (توحیدی، ۱۳۸۶:۵۸).
با گذشتن چهار قرن از حاکمیت اسلام بر ایران به تدریج در هنر فلز کاری از نظر شکل و تزئینات تغییراتی پدید آمد. به این ترتیب هنر فلزکاری در منطقه خراسان به وضوح، پیشرفت کرده و ویژگیهای خاص خود را یافت و مکتب فلزکاری خراسان به وجود آمد. این مکتب در دوره سلجوقی به اوج خود رسید (لک پور، ۱۳۷۵:۱۲).
تزئین اشیا را با استفاده از کندهکاری، قلمزنی و شکلهای مختلف ترصیعکاری و برجستهکاری (روپوسه) یا ترکیبی از این روشها انجام میدادند. (ویلسون، ۱۳۸۰:۲۰).
پیشینه تحقیق
با توجه به اینکه دوره سلجوقی در زمینه فلزکاری پیشگام بوده است، هنوز راجع به این هنر کتاب جامعی نوشته نشده است و کتابهای فلزکاری فقط اشارهای گذرا به این دوره داشتهاند. از جمله کتبی که آثار مکشوفه دوره سلجوقی را بررسی کرده است، کتاب «نیشابور: فلزکاری در اوایل دروه اسلامی» نوشته جیمز دبلیو آلن است که ایده اصلی نگارش این مقاله بر اساس این کتاب بوده است. همچنین مقاله «فلزکاری سلجوقی، هنری اسلامی با هویت ایرانی» نوشته حمید رازانی و همکاران و مقاله «تحلیل و بررسی مفاهیم نجومی به عنوان کل و صور تزئینی آثار فلزی دوره سلجوقی» نوشته محمد افروغ و علیرضا نوروزی طلب به شکل خاص فقط دوره سلجوقی را بررسی کردهاند.
هنر فلز کاری سلجوقی
آرتور پوپ میگوید: «درباره هنر سلجوقی دو روش مختلف یا مکمل یکدیگر بیشتر در ایران رواج داشته است، یکی آنکه سطح فلز را با با طرحها و نقشهای متعدد کاملاً بپوشانند و با این وسیله ظرف را زیبائی و تجمل بخشند و دیگر آنکه زمینه را باز و ساده بگذارند تا نقش را برجسته نشان بدهد (پوپ، ۱۳۸۰:۱۴۶).
فلزات عمدهی مورد استفاده در عصر سلجوقی همانند دیگر دورههای بعد از اسلام بودند. طلا، نقره، مس، سرب و قلع همگی قبل از اسلام به کار برده میشدند. فلزکاران دورهی اسلامی تنها فلز«روی» را به صنعت فلزکاری اضافه کردند. روی که قبل از آن کمتر به شکل آلیاژ درآمده با مس، به عنوان برنج به کار برده میشد. در این دوره مورد توجه بسیاری قرار گرفت و اشیای بسیاری ساخته شده از آلیاژ برنج مورد استفاده واقع شدند؛ زیرا در دوره اسلامی برنج جانشین خوبی برای طلا محسوب میشد (رازانی و بقیه: ۸۹-۱۳۸۸).
قلمزنی مخصوصاً از میانه سده ششم هجری از فنون رایج بر روی برنج و مفرغ بود. برای اشیایی چون شمعدانها و پایهسینیها و همچنین بخوردانها از مشب کاری استفاده میشد. یکی از مهمترین وجوه فلزکاری سلجوقیان ایران تنوع تزئین، حتی در اشیاء و ظروف منفرد است. نقش مایهها بر طبق ریتمهای ساده و یا در زنجیرهای با اندازهها و اهمیت مساوی تنظیم شدهاند. در میان این نقش مایهها اشکال حیوانی به چشم میخورد که در افریزها قاببند شدهاند. تقریباً بر روی همه اشیاء فلزی کتیبه نگاری شده است. این کتیبهها گاهی مرکب از مفاهیم مجهور آرمانی است ولی اغلب اطلاعات ارزشمندی را درباره حامیان، سازندگان و تاریخ آنها ارائه میدهد. این کتیبه بیشتر به خط کوفی است و شامل انواع بسیار پیچیده و بغرنجی است که اغلب رمزگشایی آنها به دشواری صورت میگیرد. اما برخی نیز با خط ساده نسخ و یا از نوع خطوط شکل انسان گونه و یا حیوان وش است. شکلبندی هندسی، نظیر ستارههای بافته و گرهها و غیر آن، معمولاً مدور است و بنابراین نسبت به طرحهایی که با خط کش و پرگار کار میشده زمختی و خشونت کمتری دارد و در کنار آنها تعداد زیادی نقوش رسمی و انتزاعی موجود است (اتینگهاوزن و گرابار، ۱۳۸۷:۵۰۸-۵۰۷).
در اواخر قرن چهارم حکاکی روی فلزات بسیار رایج و استادانه بود. نقشهای مشخص هنر سلجوقی یعنی طرح پرنده و شاخه روی طاقهای برگ شبدری و ترنجی در همه هنرها معمول بود (پوپ، ۱۳۸۰:۸۴).
مهمترین ویژگی نقوش هندسی در تزئین اشیاء فلزی تنوع بیش از حد طرحها و ترسیمات حاصل از این نقوش است. الگوهای هندسی از طرحهای بسیار ساده مثل چندین خط موازی گرفته تا طرحهای در هم پیچیده و تودرتو را شامل میشود. مهمترین نقوش درهم فرورفته هندسی از یک دایره اصلی و چند دایره و یک چند ضلعی فرعی به وجود میآیند. نقوش گیاهی شامل برگهای آکانتوس (برگ کنکری)، پالمت (نخل)، طومارهای برگ مود، ساقههای با خوشههای انگور، درخت انار، گل سرخ (رزت) و نیلوفر آبی.
این موتیفها کمتر به شکل طبیعی خود دیده میشوند و گاهی به صورت اغراقآمیزی و یا ترکیبی از چند نوع گل و گیاه زمینههای خالی سطح را میپوشانند (توحیدی، ۱۳۸۶:۵۲-۵۱).
هنرمندان فلز کار در دوران اسلامی خیلی زود به خاصیت تزئینی خط عربی پی برده و از آن به عنوان یک عامل تزئینی بر روی اشیاء فلزی استفاده کردند. گذشته از جنبههای هنری و تزئینی خطوط که بر روی اشیاء ظروف فلزی دیده میشوند این کتیبهها از جهت مذهبی و تاریخی نیز حائز اهمیت بسیارند. ادعیه و آیههای قرآنی که متضمن خیر و برکت و یمن برای صاحبان شیء بوده، به نحو شایستهای زینتبخش اشیاء فلزی بودهاند (همان: ۵۷-۵۶).
فلزکاری نیشابور
مورخان و جغرافیدانان دنیای اسلام بر اهمیت نیشابور به عنوان یک مرکز تجاری و سیاسی صحه گذاشتهاند. نیشابور سالهای متمادی شهری مهم در زمیه وجود معادن بود. از بقایای سکههای آن یقین حاصل میشود، ضرب سکه طی سالهای متمادی ۲۹۲ ق تا ۹۰۵ ق و به عبارتی از قرن سوم تا میانه قرن ششم تداوم داشت. جغرافیدانان، ناحیه نیشابور را با ضرب نقره، مس، سرب و آهن مرتبط میدانند. طبق نظر ابن حوقل از کوههای نوغان نزدیک نیشابور، نقره مس و آهن تهیه میشده است (دبلیو آلن، ۱۳۹۲:۱۸).
آثار فلزی پیدا شده در کاوشهای نیشابور در میان دو گروه از فلزات پایه استفاده شده قرار گرفته بودند. نقره، طلا، برنز، سرب و آهن که شامل اشیاء شخصی، اشیاء برنزی مرتیط با امور خانگی یا تجارت، وسایل آرایشی، ابزارهای علمی، وسایل معماری و منزل و در نهایتاً اشیاء آهنی میشوند (همان، ۲۰).
تَهیق خمین
دستکند تهیق در دهستان خرمدشت شهرستان خمین واقع است. این اثر در در فاصله ۹ کیلومتری شمال غرب شهر خمین و در روستایی به همین نام (تهیق) قرار دارد. این محوطه در موقعیت ۳۳ درجه و ۳۹ دقیقه و ۵۰ ثانیه شمالی و ۴۹ درجه و ۵۹ دقیقه و ۳۱ ثانیه عرض شرقی قرار گرفته است. دستکند تهیق در داخل پشتهای شش متری از سنگهای کنگلومرا در شرق روستا کنده شدهاست. در لبه شمالی این پشته تیز آرامگاهی معروف به «امامزاده زینب خاتون» قرار دارد. تهیق در طول قرون اولیه و میانی اسلامی، بخش کوچکی از تیمره بزرگ محسوب میشد که از لحاظ تقسیم بندیهای آن روزگار، تابع اصفهان و سپس قم بوده است (شراهی و صدیقیان، ۱۳۹۸).
فصل اول کاوشهای باستانشناسی محوطه در سال ۱۳۹۳ و به سرپرستی اسماعیل شراهی انجام گرفت. در این فصل از کاوش، فضاهایی موجود شامل: ۱۱ اتاق، چهار اتاق انبارک مانند، پنج فضای راهرو مانند، سه هواکش و دو حلقه چاه به دست آمد و انواع مختلفی از آثار سفالی، فلزی، مهره، شیشه، استخوان و سکه به دست آمد (شراهی، ۱۳۹۳).
آثار فلزی مکشوفه از تهیق خمین شامل وسایل خوردوخوراک، وسایل آرایشی زنانه، وسایل تزئینی، وسایل کار و کشاورزی، وسایل مختص به حیوانات و یکسری وسایل با کاربری نامشخص بود که جنس آنها از مفرغ، آهن، نقره و طلا است. تعداد کل آثار فلزی ۷۰ شیء است که بیشترین تعداد اشیاء فلزی مکشوفه از طریق کاوش باستانشناسی، در استان مرکزی است.
در این آثار فلزی از تکنیکهای تزیین شامل ملیله کاری، مشبک و قلمزنی و حکاکی استفاده شده است. نقوش تزیینی این آثار شامل نقوش هندسی، نقوش گیاهی و کتیبههای کوفی است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.