تمدید مجوز فعالیت ۲۶ واحد بوم‌گردی در آذربایجان غربی

در دو سال اخیر گرچه شیوع کرونا خسارت زیادی به بخش گردشگری تحمیل کرده است، اما با این وجود با تطبیق شرایط و رعایت پروتکل‌های بهداشتی اقدامات و برنامه‌های حوزه گردشگری نیز به تدریج آغاز شد.

در سال گذشته به دلیل اعمال محدودیت‌های کرونایی در سطح استان، تعدادی از تورهای گردشگری به صورت غیرمجاز برگزار می‌شد که در این راستا از فعالیت ۲۹ تور گردشگری غیرمجاز در سطح استان ممانعت به عمل آمد.

همچنین در سال گذشته ۱۱ مورد شکایت واصله از سامانه خدمات سفر و ۲۲ شکایت دریافتی از دفاتر خدمات مسافرتی مورد بررسی قرار گرفت.

در سال گذشته ۳۶ مورد تذکر کتبی و ۴۲ مورد اخطار کتبی به دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری استان داده شد تا هر چه سریع‌تر نسبت به رفع نواقص موجود اقدام کنند و در کنار آنها دو دفتر خدمات مسافرتی نیز مورد تشویق قرار گرفتند.

همچنین مجوز فعالیت یک دفتر خدمات مسافرتی نیز در سال گذشته به دلیل انجام برخی تخلفات تعلیق و مجوز فعالیت یک دفتر دیگر نیز لغو شد.

در سال ۹۹ نظارت‌ها از واحدهای اقامتی استان نیز شدت پیدا کرد و در نتیجه این نظارت‌ها و بازدیدهای انجام شده از واحدهای اقامتی استان ۲۹ مورد تذکر و چهار مورد اخطار کتبی به این واحدها برای رفع نواقص موجود و اصلاح آنها داده شد.

استانداردسازی ۱۲ مورد از واحدهای اقامتی و پذیرایی

در سال گذشته ۱۰۳ مورد نظارت بر فعالیت دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری استان انجام شد و پروانه استانداردسازی ۱۲ مورد از واحدهای اقامتی و پذیرایی آذربایجان غربی صادر شد.

همچنین در سال گذشته دو مورد پروانه بهره‌برداری واحدهای اقامتی و تفریحی در استان صادر شده است.

صدور دو فقره گواهی‌نامه حرفه‌ای گردشگری سلامت، برگزاری دو تور آشناسازی ویژه خبرنگاران و فعالان گردشگری، تشکیل هفت جلسه کمیته فنی دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری و چهار جلسه تشکیل کمیته فنی راهنمایان گردشگری از دیگر برنامه‌های سال ۹۹ بوده است.

در سال گذشته همچنین برای ۱۳ باب از دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری استان مجوز فعالیت صادر شده است.

صدور مجوز ۴ واحد بوم‌گردی در آذربایجان غربی

در سال گذشته برای ایجاد چهار واحد بوم‌گردی جدید در سطح استان مجوز صادر و همچنین مجوزهای صادره برای ۲۶ واحد بوم‌گردی استان تمدید شد.

در کنار این موارد برای ایجاد ۱۶ واحد بوم‌گردی دیگر در سطح استان موافقت اصولی لازم صادر شد.

با توجه به اینکه در سال‌های اخیر استقبال مسافران از این واحدها قابل توجه بوده است بسیاری از سرمایه‌گذاران برای ایجاد واحدهای بوم‌گردی ابراز تمایل کرده‌اند.

اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان نیز به نوبه خود با کاهش بروکراسی اداری و ارائه تسهیلات از سرمایه‌گذاری در این حوزه حمایت می‌کند.

در این راستا نیز جلسات متعددی با دستگاه‌های مربوطه برای تسهیل در صدور مجوزهای لازم برگزار شد تا سرمایه‌گذاری برای ایجاد واحدهای بوم‌گردی در اسرع وقت انجام شود.

صدور ۵۹ مورد موافقت اصولی برای طرح‌های گردشگری آذربایجان غربی

در سال گذشته ۵۹ مورد موافقت اصولی با پیش‌بینی اشتغال برای ۸۶۸ نفر صادر شد و مجموع سرمایه‌گذاری در این طرح‌ها برابر با سه هزار و ۴۹۵ میلیارد ریال است.

همچنین در سال گذشته، هفت مورد مجوز ایجاد تاسیسات گردشگری نیز با سرمایه‌گذاری ۴۰۹ میلیارد ریالی برای ایجاد یک مهمان‌پذیر در خوی،  یک سفره‌خانه در بوکان، یک هتل و مرکز گردشگری سلامت در ارومیه و اقامتگاه بوم‌گردی در سلماس صادر شده و اشتغال پیش‌بینی شده برای این طرح‌ها برابر با ۵۷ نفر است.

سال گذشته مجوز پنج واحد گردشگری شامل یک مورد مرکز سلامت و تندرستی، یک مورد هتل و سه واحد بوم‌گردی با میزان سرمایه‌گذاری ۳۲۱ میلیارد ریالی و اشتغال‌زایی ۳۸ نفری نیز صادر شد.

منبع:میراث آریا

۱۰۵ پروژه سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری خراسان جنوبی

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان جنوبی گفت: «عملیات اجرایی ۳۶ پروژه سرمایه‌گذاری دولتی و ۶۹ پروژه سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در یک سال اخیر (از هفته گردشگری سال گذشته تاکنون) در استان انجام شده است.»

حسن رمضانی اظهار کرد: «بیشترین نوع پروژه‌های سرمایه‌گذاری استان اقامتگاه‌های بوم‌گردی و سپس سفره‌خانه سنتی و دفاتر خدمات مسافرتی بوده است.»

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان جنوبی افزود: « از ۳۶ پروژه سرمایه‌گذاری استان ۲۰ پروژه تامین زیرساخت‌های مورد نیاز تاسیسات گردشگری و مناطق روستایی گردشگری استان بوده که این پروژه‌ها شامل پروژه گردشگری بند‌دره بیرجند، ساختمان کمپ نجوم سه‌قلعه سرایان،‌ آبرسانی کمپ بشرویه، روشنایی کمپ گردشگری نهبندان،‌ تکمیل برق‌رسانی کمپ کویری همت‌آباد، اجرای فاز اول برق‌رسانی آبیز زیرکوه و … بوده است.»

رمضانی عنوان کرد: «۶۹ پروژه از قبیل هتل، مجتمع گردشگری، اردوگاه گردشگری، اقامتگاه بو‌گردی و سنتی، مجتمع بین‌راهی و … با سرمایه‌گذاری ۷۵۰ میلیارد ریالی بخش خصوصی و با تسهیلات ۱۵۰ میلیاردریال از یک سال گذشته در دست اجرا است.»

افتتاح ۱۱ اقامتگاه بوم‌گردی در خراسان جنوبی

در خراسان جنوبی به دلیل وجود روستاهایی با قابلیت‌های کم‌نظیر تاریخی، فرهنگی و طبیعی، تقویت گردشگری روستایی در اولویت‌ توسعه گردشگری است.

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان جنوبی در این مورد گفت: «در طی این سال‌ها تمرکز بر احداث و بهره‌برداری از اقامتگاه‌های بوم‌گردی در این روستاها بوده است و در حال حاضر ۷۶ اقامتگاه بوم‌گردی در استان فعال است که ۱۱ اقامتگاه بوم‌گردی در یک‌سال گذشته به بهره‌برداری رسیده است و قطعا با ورود گردشگران به این اقامتگاه‌ها باعث صدور فرهنگ این منطقه از کشور از طریق ارائه محصولات محلی، خوراک، لباس و پارچه‌های سنتی، آداب و رسوم، صنایع‌دستی و …می‌شود.»

پرداخت ۸۵ میلیارد ریال تسهیلات ناشی از شیوع بیماری کرونا

رمضانی گفت: «شیوع بیماری کرونا خسارت‌های فراوانی را به بخش گردشگری وارد کرده که سعی شد با پرداخت تسهیلات از واحدهای گردشگری حمایت شود و در این راستا، ۸۵ میلیارد ریال تسهیلات ناشی از شیوع بیماری کرونا به فعالان صنعت گردشگری استان در این بازه زمانی پرداخت شده است.»

او افزود: «جاذبه‌های گردشگری استان هرساله میزبان گردشگران داخلی و خارجی فراوانی بوده که متاسفانه امسال به دلیلی شیوع بیماری کرونا، استان میزبان ۱۰۴هزار و ۷۴۴ نفر گردشگر داخلی و ۲۰ گردشگر خارجی بوده است.»

صدور ۷۸ موافقت اصولی اولیه در خراسان جنوبی

مرتضی عربی معاون گردشگری، سرمایه‌گذاری و تامین منابع خراسان جنوبی نیز گفت: «در طول یک سال گذشته ۷۸ موافقت اصولی اولیه در استان صادر شده است.»

 عربی افزود: «با توجه به شیوع بیماری کرونا و شرایط حاکم بر جامعه ۸ برنامه زنده در شبکه‌های مجازی با موضوعات تخصصی گردشگری با همراهی انجمن‌های مردم نهاد استان در طی سال گذشته برگزار شد.»

او بیان کرد: «۵ دوره آموزشی مدیران و کارکنان مرتبط با صنعت گردشگری نیز در یک سال اخیر در استان برگزار شده است.»

معاون گردشگری، سرمایه‌گذاری و تامین منابع خراسان جنوبی گفت: «برگزاری تورهای آشناسازی برای توراپراتورهای منتخب کشوری، تولید محتوای ویدیویی جدید و با کیفیت چندزبانه از جاذبه‌های گردشگری استان به منظور پخش در شبکه‌های مجازی و صدا و سیما، حضور در نمایشگاه‌های داخلی و بین‌المللی، افزایش تعداد تاسیسات گردشگری از برنامه‌های پیش بینی شده برای دوران پسا کرونا است.»

عربی گفت: «در حال حاضر ۹ هتل ۷۶ اقامتگاه بوم‌گردی، ۱۶ مهمان‌پذیر، ۵۱ مجتمع خدمات رفاهی بین‌راهی، ۱۸ سفره‌خانه سنتی و ۳۵ دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری در استان فعال است.»

منبع:میراث آریا

سرای نهالی در بازار زنجان

در استان زنجان آثار و ابنیه تاریخی هستند که پسوند «ترین‌ها» به آن‌ها افزوده می‌شود که بازار زنجان از جمله این آثار ارزشمند تاریخی است که به‌عنوان طولانی‌ترین بازار سرپوشیده ایران نامید می‌شود.

بازار زنجان که یکی از مهم‌ترین و زیباترین مجموعه‌های تجاری سراسر استان زنجان است، در قلب بافت قدیمی و مشرف‌به دروازه قلتوق (دروازه جنوبی شهر زنجان) قرار دارد که به‌نوبه خود یک اثر هنری تمام‌عیار محسوب می‌شود. اماکن تاریخی و تفریحی بسیاری در این بازار وجود دارد. در ضمن بازار زنجان یکی از قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین بازارهای سرپوشیده ساخته‌شده در ایران است. این بازار در مراحل گوناگون تکمیل و احداث‌شده است. مجموعه بازار زنجان در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. بازار زنجان از نظر تولید و نوع فعالیت به هشت راسته تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از راسته زرگرها، کفاش‌ها، بزازها، سراج‌ها و…. این بازار دارای راسته‌ها، سراها، میدان‌ها، تیمچه‌ها، بازارها، دالان‌ها، مساجد، حمام‌ها، تکیه‌ها است و در خود ۱۰۰۰ باب مغازه جای‌داده است.

سراها غالباً محل استقرار تجارتخانه‌ها بوده‌اند و همگی دارای حیاط مرکزی هستند. نکته مهم در مورد سراها چگونگی ارتباط آن‌ها با راسته و نحوه حر کت در داخل آن‌هاست. یکی از سراهای زیبا و مهم این بازار، سرای نهالی (رسولی) در بازار بزرگ زنجان است که از طریق دالانی با طاق‌های هلالی از بازار پایین قابل‌دسترسی است و در بازار پایین قرار دارد.

بازار پایین زنجان قسمتی از بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین بازار سرپوشیده ایران است. بازار پایین (اشاقه باش)، مجموعه بازار پایین به ۹ راسته است. زرگرها. بزازها. کفاش‌ها. سراج‌ها. کلاهدوزها. صندوق سازها. رنگرزها. میوه‌فروش‌ها و جگرپزها تقسیم‌شده است. در بخش پایین بازار به غیر از دادوستد، محل‌هایی وجود دارد که در آن‌ها محصولات دیگر روستاهای اطراف این شهر فروخته می‌شود.

سرای نهالی دارای سه ورودی است که ورودی از ضلع غربی به میدان ورکچی، ورودی ضلع شمالی به بازار و ورودی ضلع شرقی به سرای حاج فتح الله می‌شود.

این سرا به‌صورت ساده در دوره قاجاریه ساخته‌شده است و بعد از اتمام راسته‌ها به بازار اضافه‌شده است که بیشترین قسمت‌های این سرا از بین رفته است و در ضلع شمالی آن امروزه بانک سپه ایجادشده و دالان ورودی دیگر در شرق این مجموعه قرار دارد. نقشه این سرا بدین‌صورت بوده است که اطراف حیاط مرکزی حجره‌هایی ساخته‌شده که این حجره‌ها فاقد رواق ستون‌دار است؛ که امروزه در این حجره‌ها کارهای رنگرزی و قالی‌های سنتی زنجان خریدوفروش می‌شود؛ اما متأسفانه امروزه به دلیل گسترش کارگاه‌های رنگرزی صنعتی به روش‌های شیمیایی دیگر کارگاه‌های سنتی رونق سابق را نداشته و تعداد آن‌ها بسیار کم شده است. این نخ‌ها بازار زنجان را رنگین‌کمانی کرده و زیبایی خاصی به این مجموعه بخشیده است؛ که برای به دست آمدن رنگ‌های طبیعی از گیاهان همچون پوست گردو و انار، حنا، برگ مو، روناس صمغ حاصل از درختان، زعفران و عناصری چون گل یا خاک رس و زاج و همچنین مواد معدنی استفاده می‌کنند.

رنگرزی از معدود مشاغلی است که همچنان رمز و رازش سینه‌به‌سینه منتقل می‌شود و از پدر به پسر ارث می‌رسد؛ مهارتی سخت و زمان‌بر است تا کلاف‌ها رنگی جاودان بگیرند و قالی‌ها از آن ساخته شود. با اینکه این شغل سنتی دیگر رو به نابودی است اما هنوز هم هستند رنگرزهایی که در کارگاه‌های خود شغل آبا و اجدادی‌شان را در سرای رسولی ادامه می‌دهند. استادکاران این رنگرز خانه‌ها قرن‌هاست که مانند کیمیاگران در حال ترکیب اسرارآمیز رنگ‌دانه‌ها و دندانه‌ها هستند تا درخشان‌ترین و باثبات‌ترین رنگ‌ها را بر رشته‌های ابریشمین و پشمی بنشانند.

معماری این سرا کاملاً به شیوه قاجار است، در جای‌جای این بازار از راسته‌ها و حجره‌ها گرفته تا مساجد و کاروانسراها سبک معماری قاجار به زیبایی هرچه‌تمام‌تر به نمایش در آمده است. اوج این سبک‌های معماری و شیوه‌ها و نوآوری‌های تزئینی در اجزا آن به‌وضوح دیده می‌شود و تنها در چند مورد از حجره‌های آن به‌صورت فرش‌فروشی و رنگرزی استفاده می‌شود. تنها در قسمت دالان ورودی حجره‌ها به فعالیت فرش‌فروشی خود ادامه می‌دهند. امروزه این سرا به انبار کالاهای صادراتی تبدیل‌شده است.

این مجموعه باتوجه به ویژگی‌های معماری و هنری آن، پیوسته به عنوان کانون مهم تجاری، تاریخی، فرهنگی مورد توجه بازدید کنندگان شهر زنجان قرار گرفته است. در بازار پایین دو مسجد به نام‌های مسجد آقا شیخ فیاض و میرزایی و همچنین دو گرمابه به نام‌های بلوری (حاج داداش) و معینی احداث شده است.

منبع:میراث آریا

ارگ اربیل عراق، جان به‌در برده از بلای داعش

ایرینا بوکووا، دبیرکل سابق یونسکو می‌گوید: «داعش کمپین پاک‌سازی فرهنگی، ریشه‌کن کردن فرهنگ و غارت فرهنگی را آغاز کرد. تخریب اماکن مذهبی و آثار تاریخی بخشی جدایی‌ناپذیر از تبلیغات داعش بود. تخریب عمدی میراث‌فرهنگی عراق از سوی یونسکو به عنوان جنایت جنگی محکوم شد.»

این گروه تروریستی ویدئوهای آنلاین شبه‌نظامیان داعش را در حال تخریب مجموعه موزه‌ها با پتک و تسطیح زیارتگاه‌های مسیحیان و شیعیان در عراق و سوریه با دینامیت منتشر کرد. تاکتیک‌های مشابهی هم توسط طالبان در سال ۲۰۰۱ به اجرا درآمد، هنگامی که آن‌ها دو مجسمه بودا را در دره بامیان منفجر کردند و یکی از دو میراث جهانی یونسکو در افغانستان را نابود کرد. این تخریب‌های عمدی میراث‌فرهنگی افغانستان هم از سوی یونسکو به عنوان جنایت جنگی محکوم شد، اما حالا بیم آن می‌رود که با روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان، شاهد ویرانی مشابهی باشیم.

پروفسور عبدالله خورشید قادر، مدیر موسسه حفاظت از آثار و میراث عراق، می‌گوید: «شکی نیست که داعش یکی از تاریک‌ترین لحظات در تاریخ میراث و تمدن عراق است.»

در زمان اوج قدرت داعش در عراق، بیش از ۴هزار سایت باستانی و میراثی در استان‌های نینوا، صلاح‌الدین، ​​الانبار و کرکوک تحت اشغال این گروه تروریستی بود. با پخش فیلم‌هایی از کمپین تخریب داعش در اینترنت، بسیاری از مردم اربیل می‌ترسیدند که اگر این ارگ به دست داعش بیفتد، ممکن است اتفاق مشابهی برایش بیفتد.

اهمیت ارگ اربیل

الساندرا پروزتو، باستان‌شناس متخصص خاورمیانه که با صندوق آثار جهانی کار می‌کند، می‌گوید: «ارگ اربیل دارای اهمیت باستان‌شناسی و معماری برجسته‌ای است. این قلعه با دیواری متعلق به دوران عثمانی احاطه شده است و در مرکز شهر، بر فراز تپه‌ای قرار دارد که تمدن‌هایی بسیاری در آن زندگی کرده و بر روی ویرانه‌های پیشینیان خود ساخته شده است. کردها، اعراب، ترکمن‌ها، مسلمانان، مسیحیان و یهودیان همگی ارگ را خانه و محل زندگی خود می‌نامند و تصور می‌شود که این سازه یکی از مکان‌های مسکونی پیوسته در جهان است که ریشه آن به ۶ هزار سال پیش می‌رسد.»

در گذشته، این شهر آشوری بود و همچنین به عنوان زمین پشتیبان برای نبرد بین اسکندر مقدونی و پادشاه ایرانی داریوش سوم عمل می‌کرد.

چندین دهه بی‌توجهی و کمبود بودجه

حتی قبل از ظهور تهدید داعش، این منطقه را با بحران روبه‌رو کرده بود. دهه‌ها ناآرامی‌های داخلی، جنگ و تحریم به این معنا بود که بسیاری از ساختمان‌های ارگ فاقد برق و سیستم‌های مناسب زهکشی و بهداشتی هستند. مقامات محلی در شهر حتی تا جایی پیش رفتند که خانه‌های سنتی را تخریب کردند تا جاده‌ای برای رفت و آمدن اتومبیل‌ها ایجاد شود. به عنوان بخشی از فرایند مناقصه یونسکو، این کمیسیون منطقه حفاظتی و مقررات ساختمان را در شهر برای حفاظت بهتر از این سایت نصب کرد.

وضعیت امروز ارگ

خوشبختانه امروز ارگ اربیل به آرامش رسیده است. اربیل هرگز به دست داعش نیفتاد و ارگ به سرنوشت مکان‌های دیگری مانند مسجد النوری در موصل یا حترا، یکی دیگر از سایت‌های ثبت یونسکو در عراق، دچار نشد. ویرانی‌هایی که داعش در سایر نقاط عراق برجای گذاشته است، انگیزه‌ای دوباره برای حفظ و توسعه ارگ اربیل ​​ایجاد کرده است. این سایت اکنون برای آموزش سایر کارکنان فرهنگی در عراق در مورد تکنیک‌های حفاظت و مدیریت آثار تاریخی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

ما معتقدیم که ارگ ​​اساس توسعه و ترویج گردشگری در منطقه کردستان است. پروفسور قادر می‌گوید: «این مکان از یک محوطه باستانی ساده به یک مکان توریستی تبدیل می‌شود، مشابه آنچه ترکیه با قلعه آنکارا انجام داده است.»

دروازه جنوبی ارگ ​​به‌تازگی توسط کمیسیون عالی احیای ارگ اربیل (HCECR) مرمت شده است. این بنا در دهه ۱۸۶۰ ساخته شد اما در سال ۱۹۷۹ در زمان صدام حسین تخریب و جایگزین شد. به گفته پروفسور قادر، دروازه‌ای که در زمان صدام نصب شده بود میراث ارگ را مخدوش کرد. این دروازه با سبک آشوری و بابلی ساخته شده بود که با تاریخ واقعی سایت مطابقت نداشت. ارگ اکنون شامل موزه نساجی کردی است که برخی از طرح‌ها و پارچه‌های فرش منطقه را به نمایش می‌گذارد و یک خانه بازسازی‌شده شهاب چلبی که شعبه عراقی موسسه فرانسوی خاورمیانه در عراق را در خود جای داده است هم در همین قسمت از ارگ واقع شده است.

پس از گشت و گذار در ارگ، بازدیدکنندگان می‌توانند در میدان جلویی که دارای رستوران‌ها و مکان‌های استراحت و نشستن است، روز خود را سپری کنند. عصرها نیز جو کارناوال وجود دارد زیرا مردم محلی برای غروب آفتاب در اطراف ارگ جمع می‌شوند.

در آن‌سوی ارگ، بازدیدکنندگان همچنین می‌توانند برای خرید سوغاتی به بازار بزرگ سر بزند، بازاری با قدمت بیش از هفت قرن، با معماری زیبا و سرپوشیده و پر از کوچه‌های پیچ‌درپیچ و طاق‌هایی است که هر چیزی را که یک خریدار به ذهنش می‌رسد، عرضه می‌کند. مهمان‌نوازی کردها بازدیدکنندگان را متحیر خواهد کرد، زیرا صاحبان غرفه‌ها به هر کسی که کالای عرضه‌شده آن‌ها را مصرف می‌کند، چای و قهوه سنتی رایگان می‌دهند. با این حال، اگر پای داعش به این سایت باستانی رسیده بود، شاید با صحنه‌های متفاوتی از داخل و اطراف ارگ مواجه می‌شدیم.

شهر قدیمی موصل به خوبی یادآور آنچه که می‌توانست برای اربیل (و آنچه اکنون در افغانستان اتفاق می‌افتد) باشد. این شهر تاریخی زمانی به عنوان ماخذی برای فرهنگ‌ها و مذاهب مختلف عمل می‌کرد، جایی که کلیساهای قرن نوزدهمی در کنار مساجد قرن دوازدهمی قرار داشتند. امروزه پس از چهار سال از آزادی موصل از چنگال داعش، همچنان ویرانه‌های بسیاری را در دلش جای داده است و جمعیت کمی از اقلیت‌های مذهبی در آن باقی مانده‌اند.

منبع:میراث آریا

برای جهانی شدن میراث چه چیزی لازم است؟

به‌گزارش میراث‌آریا، ماه گذشته اسپانیا رکورد گرما با حرارت ۴۷.۲ درجه سانتیگراد را ثبت کرد. با وجود گرما، مردم محلی در آلگا، شهری با حدود ۱۴۰۰ نفر جمعیت در جنوب اسپانیا، هر شب از خانه‌های خود بیرون می‌آیند تا بنشینند و با همسایگان خود گپ بزنند. به همین دلیل الگار به دنبال ثبت این مراسم در میراث جهانی یونسکو است. ایده این است که رسم گردهمایی‌های عصرانه در فضای باز و همچنین میراث شهر حفظ شود.

میراث جهانی یک مکان دیدنی یا منطقه است که توسط یک کنوانسیون بین‌المللی از سوی یونسکو از آن محافظت می‌شود. هند نیز دارای چندین میراث جهانی از جمله غارهای آژانتا، قلعه آگرا، تاج محل و غیره است. همچنین، دولاویرا در گجرات و معبد راماپا در تلانگانا به تازگی ثبت جهانی شده‌اند.

رتبه‌بندی یونسکو یکی از معتبرترین معیارها برای ثبت و ارزش‌گذاری میراث جهانی است که به حفظ بقایای یک مکان، آداب و رسوم و یا بنای تاریخی یا شهر کمک می‌کند و به این میراث ارزش و توجه می‌بخشد؛ اما سوال این است که چگونه این اعتبار برای ثبت در میراث جهانی به دست می‌آید؟

غرور و افتخار

مبحث «میراث جهانی» توسط یونسکو به منظور حفظ ارزش اماکن و تاریخ و فرهنگ جوامع متفاوت طراحی و تدوین شده است. هر سایتی برای ثبت در این فهرست جهانی باید با معیارهایی که نشان می‌دهد «میراث فرهنگی و طبیعی‌شان برای دنیا ارزشمند و مفید است» و نباید به فراموشی سپرده شود، به داوری گذاشته شوند. ثبت جهانی شدن هر سایی ارزش آن را ارتقا می‌دهد و آن را روی نقشه جهانی قرار می‌دهد.

در بخشی از بیانیه یونسکو آمده است: «هنگامی که یک سایت در فهرست میراث جهانی ثبت می‌شود اعتبار حاصله اغلب به افزایش آگاهی شهروندان و دولت‌ها برای حفظ میراث کمک می‌کند. آگاهیِ بیشتر منجر به افزایش عمومی سطح حفاظت از میراث می‌شود. یک کشور همچنین می‌تواند از کمیته میراث جهانی برای حمایت از فعالیت‌های حفاظتی خود کمک مالی و مشاوره تخصصی دریافت کند.»

به گفته کریشنا منون، معمار، برنامه‌ریز شهری و مشاور حفاظت از دهلی که بیش از ۴۰ سال در این زمینه فعالیت داشته است، ثبت یک اثر در فهرست جهانی را نشان‌دهنده افتخار و غرور برای کشور می‌داند. او می‌گوید: «میراث چیزی است که به آن افتخار می‌کنید. ثبت جهانی میراث توریست‌های بیشتری را به خود جلب می‌کند و مردم می‌خواهند از چنین مکان مهمی دیدن کنند. در این روند، سایت به یک جاذبه گردشگری تبدیل می‌شود. همچنین علاوه بر دارا بودن ارزش تاریخی، به رونق اقتصاد کشور مقصد نیز کمک می‌کند.»

البته معیارهای انتخاب یک اثر برای ثبت در فهرست جهانی بسیار سخت‌گیرانه و دقیق است. آژانس فرهنگی سازمان ملل متحد در وبسایت خود اعلام کرده است که یک سایت باید دارای «ارزش جهانی برجسته» باشد و حداقل یکی از ۱۰ معیار موردنظر را برای درج در این لیست داشته باشد. هر سایت کاندید باید نشان‌دهنده «نبوغ بشر در خلق بنا یا رسوم خاص باشد» یا مدارک معتبر برای اثبات وجود سنت فرهنگی و تمدنی باشد که یا در گذشته حضور داشته‌اند و یا هم اکنون در میان جوامع امروزی به حیات خود ادامه می‌دهند.

در مجموع، فهرست میراث جهانی یونسکو شامل ۱۱۵۴ اثر تاریخی در ۱۶۷ کشور است. ایتالیا در صدر این فهرست با بیشترین تعداد میراث جهانی قرار دارد. این کشوردارای ۵۸ مکان، از جمله مراکز تاریخی شهر روم و فلورانس و ساحل آمالفی است. چین دارای ۵۶ سایت است و آلمان با ۵۱ سایت رتبه سوم را دارد و از اسپانیا (۴۹) و فرانسه (۴۸) جلوتر است. هند هم با ۴۰ سایت در رتبه ششم این فهرست قرار دارد. ایران هم با ۲۶ سایت در رتبه دهم به لحاظ بیشترین تعداد سایت‌های میراث فرهنگی دنیا قرار گرفته است.

۱۹۴ دولت عضو در یونسکو کنوانسیون میراث جهانی را تا ۲۳ اکتبر ۲۰۲۰ امضا کرده‌اند. تنها این کشورها که متعهد به حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی خود شده‌اند می‌توانند پیشنهاد نامزدی سایت‌های قلمرو خود را ارائه دهند.

نماد وضعیت

رتبه‌بندی میراث جهانی به یک کشور کمک می‌کند تا گردشگری و فرهنگ خود را بهبود ببخشد. این برچسب همچنین به عنوان یک هویت برای شهر و مردم آن عمل می‌کند. علاوه بر افتخار به این میراث، با ثبت یک اثر در منطقه یا شهری خاص، اطمینان حاصل می‌شود افرادی که در اطراف آن زندگی می‌کنند از میراث خود حفاظت خواهند کرد. هر سایت دارای تمدنی است که در نوع خود درخشان است. به عنوان مثال، معبد راماپا ساخته شده در قرن ۱۳، به دلیل استعدادهای خلاقانه، هنری و مهندسی‌شده در دوره کاکاتیا (۱۱۲۳-۱۳۲۳) دارای ارزش جهانی برجسته‌ای است که حفاظت از آن را به امری مهم بدل می‌کند.

دولاویرا نیز یکی از بزرگ‌ترین شهرهای هاراپان است که به دلیل تکنیک‌های پیچیده حفاظت از آب شناخته شده است. این شهر نمونه برجسته‌ای از برنامه‌ریزی شهری هاراپان است که با شهرسازی از پیش طراحی‌شده، استحکامات چندلایه، سیستم زهکشی و استفاده گسترده از سنگ به عنوان مصالح ساختمانی یک شگفتی منحصربه‌فرد به شمار می‌رود. دولاویرا همچنین دارای مخازن ذخیره آب باران و یا آب شیرین بود. همه این ویژگی‌ها نشان‌دهنده هوش و نبوغ در تمدن هاراپا هستند. همچنین در رابطه با سیستم برنامه‌ریزی شهری دولاویرا کتیبه‌هایی یافت شده است.

ارتباطات تجاری بین‌منطقه‌ای در دولاویرا نیز به عنوان میراث مشترک بشریت شناخته شده است. یونسکو در بیانیه‌ای گفت: «مصنوعاتی از جنس‌های مس، صدف، سنگ، جواهرات ساخته شده از سنگ‌های نیمه‌قیمتی، سفال، طلا و عاج در این مکان یافت شده است.»

نگاهی گذرا به گذشته به ما کمک می‌کند تا زمان حال را درک کنیم. بنابراین، حفظ و نگهداری چنین سایت‌هایی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ البته به گفته کارشناسان این امر تنها با پشتیبانی دولت‌ها امکان‌پذیر خواهد بود. سازمان‌های غیردولتی نیز باید نقش هماهنگی ایفا کنند. کشورها و سران باید تلاش کنند تا هیئت‌های بازدید را به این سایت‌ها ببرند، تا تمرکز بیشتر و دید بهتری نسبت به این میراث و سایت‌ها به دست بیاید. تنها در این صورت می‌توان گردشگری را در این مکان‌ها فعال کرد.

میراث را می‌توان در سه دسته محلی، ملی و بین‌المللی قرار داد. همه آثار تاریخی به عنوان میراث جهانی به رسمیت شناخته نشده است.

در سال ۲۰۱۷، احمدآباد با ۲۶۰۰ محوطه میراث و بیش از دوازده اثر حفاظت شده ASI به عنوان اولین شهر میراث جهانی کشور اعلام شد و به باشگاه ممتاز شهرهای میراث مانند پاریس، قاهره و ادینبورگ پیوست. باکتاپور در نپال و گاله در سریلانکا دو شهر دیگر از شبه قاره در لیست بودند. دو سال بعد، شهر دیواری جیپور، معروف به میراث معماری نمادین و فرهنگ فعال، به دومین شهر از این کشور تبدیل شد که به رسمیت شناخته شد.

دهلی، با منطقه ییلاقی لوتین (lutyens) اعلام نامزدی کرد، اما در مه ۲۰۱۵ بدون ذکر دلیل آن را لغو کرد. منون توضیح می‌دهد که هر شهر شخصیت خاص خود را دارد و گاهی اوقات این شخصیت تغییر می‌کند. او می‌گوید: «اگر خانه‌های ییلاقی از دهلی در حال محو شدن باشند و یکی پس از دیگری به آپارتمان تبدیل شوند، دیگر نمی‌توانید آن را یک شهر ییلاقی بنامید. اما اگر آن را مانند منطقه ییلاقی حفظ کنید، به یک منطقه میراث جهانی تبدیل خواهد شد. مناطقی که به عنوان میراث جهانی به رسمیت شناخته شده‌اند می‌توانند برای حفظ تمدن و فرهنگ آن منطقه مفید باشند، اما گاهی اوقات تحت تاثیر دیگر کشورها قرار می‌گیرند. وقتی تغییررخ داد این منطقه دیگر قابلیتت ثبت جهانی شدن را نخواهد داشت.»

با این حال، سوء‌استفاده از این مکان‌ها و آثار نگران‌کننده بوده است. گروهی از آثار تاریخی در هامی که در میراث جهانی فهرست یونسکو ثبت شده‌اند، در سال ۱۹۹۹ به دلیل ساخت قسمتی از پل معلق کابلی که یکپارچگی و اصالت این ملک را تهدید می‌کرد، در فهرست میراث جهانی در معرض خطر قرار گرفتند.

اما گاهی اوقات حفاری در یک سایت اعلام‌شده می‌تواند بر ارزش آن مجموعه بیفزاید. محمد کاکا، مدیر سابق یکی از پروژه‌های حفاری در هندوستان، داستان جذاب کاوش، حفاری و کشف مناطق نزدیک فاتح‌پور سیکری در اوتارپرادش را توضیح می‌دهد که در طی آن نقاشی‌های ماقبل‌تاریخی پیدا شده است. او می‌گوید: «این امر مستلزم مرمت غارها، حفاظت از نقاشی‌ها و ارتقاء کل منطقه به عنوان یک مکان گردشگری است. همچنین دالان غارها بسیار خطرناک است پس باید آن را ایمن کرد.»

منبع:میراث آریا

هنر رنگرزی زنجان با قدمت بیش از ۲۳۰۰ سال

رنگرزی یا صباغی به رنگ کردن الیاف، نخ‌ها، پارچه و لباس گفته می‌شود که توسط مواد رنگ‌زا تحت تأثیر عواملی همچون زمان و درجه رنگ می‌شوند رنگرزی و یا رنگ کردن الیاف و نخ و پارچه را می‌توان از کهن‌ترین هنرهای برآمده از ذوق و قریحه‌ی بشر دانست که در چند سال گذشته در بزرگ‌ترین بازار سرپوشیده کشور از رونق خوبی برخوردار بود. دانش رنگرزی سینه‌به‌سینه منتقل و این حرفه فعالیتی موروثی بوده است.

رنگرزی مهارتی است که طی آن ماده رنگ‌زا در درجه حرارت هدایت‌شده و زمان مشخص، داخل الیاف و یا کالای منسوج (بافته‌شده) نفوذ کرده و آن را رنگ می‌کند. در رنگرزی، ماده رنگ‌زا به‌طورکلی، به همه مواد طبیعی و یا شیمیایی که قابلیت رنگرزی الیاف و یا منسوجات رادارند اطلاق می‌شود. رنگ کالای رنگرزی شده نباید به‌آسانی در اثر شستشو و یا در برابر نور از بین برود. رنگرزی و چاپ دو روش رنگ کردن پارچه هستند که البته تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. رنگرزی سنتی و رنگرزی صنعتی دو روش متداول رنگرزی می‌باشند. کاربری رنگرزی سنتی با نوین شدن صنعت نساجی، رفته‌رفته کاهش پیداکرده است.

هنر رنگرزی در استان زنجان از تنوع بالایی برخوردار است و این تنوع را می‌توان در تاروپود فرش‌های اصیل زنجانی مشاهده کرد. قدمت هنر رنگرزی سنتی در استان زنجان برمی‌گردد به دوران مردان نمکی که یک‌پایه تاریخی مستند برای استان زنجان است. با استناد به پارچه‌های رنگرزی شده مردان نمکی قدمت این هنر در زنجان به ۲۳۰۰ سال می‌رسد و می‌توان به جرأت ادعا کرد که در آن زمان در استان زنجان فعالیت‌هایی در زمینه رنگرزی پارچه و نخ انجام‌شده است. رنگرزی از صنایع وابسته و اصلی فرش‌بافی است و این صنعت از دیرباز بین خانواده‌ها مرسوم بوده است. رنگرزی هنری زیبا و درعین‌حال مشکل است و در رنگ کردن تاروپودها باید دقت زیادی شود چرا که این رنگ‌ها موجب ارزشمند شدن فرش‌ها می‌شود.

امروزه اساس کارگاه‌های رنگرزی در زنجان بر وجود چند پاتیل مسی یا چدنی و انواع رنگ‌های شیمیایی است و درگذشته به خاطر استفاده از رنگ نیل انواع خمره‌ها با تغار لعاب‌دار نیز در کارگاه در یک ردیف به ترتیب از غلطت رنگ بالا تا ضعیف استقرار داشتند.

نتایج حاکی است که این استان از گذشته یکی از مناطق غنی رنگرزی ایران بوده است و در وضعیت موجود کاهش فعالیت رنگرزی، کاربرد رنگ‌زاهای جوهری و شیمیایی به‌جای رنگ‌زاهای گیاهی و طبیعی و رنگرزی خانگی به‌جای رنگرزی کارگاهی در تغییر روش رنگرزی الیاف فرش نقش اصلی را دارا است. تجارب و دانش گذشتگان در استفاده از رنگ‌های طبیعی گیاهان همچون پوست گردو و انار، حنا، برگ مو، روناس صمغ حاصل از درختان، زعفران و عناصری چون گل یا خاک رس و زاج و غیره شایع بوده و هنوز هم در بعضی از نقاط به‌ویژه روستاها کاربرد دارد.

کارگاه‌های رنگرزی سنتی اشکال متفاوتی دارند و معمولاً یک ردیف پاتیل (خُم رنگرزی) در دیوار کارگاه تعبیه‌شده که بسته به نوع رنگ کاربردی، پاتیل‌ها از چدن یا مس ساخته‌شده و زیر هرکدام اجاقی قرار می‌دهند. ابتدا پشم موردنیاز را به‌صورت بی‌رنگ تهیه می‌کنند. آن را داخل آب به مدت ۲۴ ساعت می‌خیسانند.

پشم‌ها با توجه به تعداد رنگ‌های موردنیاز و اندازه در نظر گرفته‌شده- جدا کرده و هر قسمت را درون نایلون جداگانه‌ای می‌ریزند. استفاده از نایلون در رنگرزی پشم، مانع از نمدی شدن آن در اثر جوشاندن زیاد شده و همچنین از تیره شدن رنگ بر اثر فعل‌وانفعالات شیمیایی درون ظرف جلوگیری می‌کند. دندانه موردنظر را در آب حل کرده و داخل پشم‌ها می‌ریزند. با هم زدن پشم دندانه را به تمام قسمت‌های آن می‌رسانند. سپس پشم را داخل ظرفی که آب آن جوشان است، قرار می‌دهند. به مدت یک ساعت داخل آب جوشان می‌ماند و بسته به تیرگی و روشنی رنگ مدت‌زمان جوشاندن را تنظیم می‌کنند و در تمام مدت الیاف را با چوب، زیر آب می‌گردانند.

پس از دندانه کردن، سرد شدن پشم باید به‌تدریج صورت بگیرد (حدوداً ۲۴ ساعت)، پس از سرد شدن کامل، پشم را می‌شویند. رنگ‌دانه را به پشم اضافه نموده و خوب هم می‌زنند تا رنگ به تمام قسمت‌های آن برسد. مدت‌زمان جوشاندن پشم با رنگ‌دانه، حدوداً ۳ الی ۴ ساعت است. سرد شدن پشم در این مرحله نیز باید به‌تدریج صورت بگیرد. پس از سرد شدن پشم شستشوی نهایی انجام می‌گیرددر هر مرحله از شستشو از مواد شوینده‌ی ملایم استفاده می‌شود. میله چوبی محکمی درون دیوار بالای خمره‌ها قرار دارد که کلاف‌ها را روی این میله آویزان می‌کنند تا آب آن بچکد و الیاف هوا بخورد، ازآنجا کلاف‌ها را روی تیرهای ضخیم آویزان می‌کنند تا خشک شود.

رنگ‌ها ازنظر منشأ آن به دو دسته طبیعی و مصنوعی تقسیم می‌شوند.

۱- رنگ‌های طبیعی: منشأ گیاهی، جانوری و معدنی دارند. رنگرزی با آن‌ها به زمان و مهارت زیادی نیاز دارد.

۲- رنگ‌های مصنوعی: رنگ‌هایی که از مواد شیمیایی و مصنوعی تهیه می‌شود که شامل رنگ‌های جوهری و کرُمی است.

خوشبختانه استان زنجان به علت وجود توانمندی‌های بسیارش در کلیه ابعاد تخصص، کاربردی، اقتصادی و اقلیمی می‌تواند نقش مهم و گسترده‌ای را احیا و بازپروری این هنر و صنعت در طیف گسترده‌ای در بردارد و امیدواریم که با این بسیج همگانی در این گستره پهناور با تنوع محصولات کشاورزی و خودرو و توجه به گیاهان صنعتی و نگهدار گام‌های مؤثری در پرورش کاربرد بهینه این فناوری انجام دهیم.

در زمان‌های گذشته در روستاها و خانه‌های شهری که قالیبافی رواج داشت، افراد در منزل خود از گیاهانی همچون برگ مو، روناس، پوست گردو، پوست پیاز، پوست انار و زاج برای ثابت شدن رنگ پشم استفاده می‌کردند و در بافت فرش و گلیم از آن استفاده می‌کردند. کارگاه رنگرزی و محل دادوستد الیاف پشمی و نخی این اقوام، جنب تیمچه بازار بوده که از بازار زنجان به‌طرف خیابان کمربندی خیام امتداد داشته است.

ولی امروزه به علت رواج رنگ‌های شیمیایی شیوه رنگرزی سنتی کمرنگ شده است و تعداد اندکی از کارگاه‌های رنگرزی شیمیایی در کاروانسرای شاطر علی، حاج شامی بالا و پایین، سرای نهالی و حاج فتح اله مشاهده می‌گردد. رنگرزان ماهری چون: مرحوم ولی قره خانی، مرحوم حاج قربانعلی صباغی، مرحوم عبدالله اورنگی و مرحوم حاج احمد، زندگی می‌کردند که با تلاش، سخت‌کوشی و پشتکار و با استفاده از گیاهان رنگ‌زا الیاف پشمی و پنبه‌ای را رنگ‌آمیزی می‌کردند و قالی زنجان را غنا می‌بخشیدند. به علت رکود این صنعت اکثر پیشکسوتان رنگرز استان از این کار کناره‌گیری کردند و تنها چند نفر هنوز هم به این شغل اهتمام دارند که ازجمله: آقای بختیاری، حاج زید اله ندرلو و فرهاد یادگاری هستند.

منبع:میراث آریا

بازی‌ها و سرگرمی‌های مردم سمنان، بخشی از فرهنگ عامه از گذشته تا امروز

بازی‌های مردم سمنان نیز اگرچه سنتی و ابتدایی بوده‌اند ولی تمام بازی‌ها با فعالیت جسمانی و بدنی همراه بودند که با تحرک و ورزشی صحیح و سالم و بدون دغدغه و دلهره به‌طور دسته‌جمعی، خیلی پرشور و با نشاط برگزار می‌شد.

البته تمرکز و هوشیاری نیز لازم داشت یعنی اگر بازیکنی هوشیار و پرتحرک نبود، سریعاً از دور بازی حذف می‌شد. ولی در حال حاضر کودکان با محیط کوچه و محل کمتر سر و کار دارند و بیشتر اوقاتشان در محیط‌های بسته و آپارتمان می‌گذرد و اکثراً بازی‌ها با رایانه و موبایل و پلی‌استیشن است و معمولاً در سکون و به تنهایی برگزار می‌شود و علاوه بر اینکه کودکان با بدن و عضلاتی غیر ورزیده به بار می‌آیند، باعث فرسایش روح و روان آن‌ها هم خواهد شد.

در ادامه برخی از بازی‌های سنتی و محلی سمنان معرفی شده‌اند.

بازی بیخ‌دیواری

این بازی به صورت دو نفره یا گروهی صورت می‌گیرد، در این بازی هرکدام از بازکنان باید یک نوع سکه انتخاب کنند. نفر اول سکه را به طرف دیوار پرتاب می‌کند، سپس منتظر آرام گرفتن سکه می‌شود و بعد نفر دوم سکه را به سمت دیوار پرتاب می‌کند، به طوری که با قِل خوردن به سکه نفر اول نزدیک شود اگر فاصله بین دو سکه زیاد بود نفر اول سکه خود را برداشته و مجدداً پرتاب می‌کند تا به سکه نفر دوم نزدیک شود و بازی به همین ترتیب ادامه پیدا می‌کند تا فاصله سکه‌ها به یک وجب یا کمتر از یک وجب برسد در این صورت نفری که سکه را به دیوار پرتاب کرده است برنده می‌شود و سکه بازنده را برمی‌دارد. قسمت جالب بازی این است که اگر فاصله دو سکه بیشتر از یک وجب است فرد با سعی و تمرکز و تلاش با استفاده از انگشتان نشان دهد که فاصله بین سکه‌ها یک وجب است و حریف که خطر از دست دادن سکه خود را حس می‌کند سریع بر روی زمین دراز کشیده و شروع به فوت کردن سکه می‌کند تا فاصله بین دو سکه را از یک وجب بیشتر کند. در زمان قدیم کوچه‌ها خاکی بوده است و با فوت کردن، خاک‌ها از زیر سکه جا به جا می‌شد و سکه، میلی‌متری حرکت می‌کرد.

مواقعی که به صورت دسته‌جمعی بازی می‌کردند، سرگروه کسی بود که دست بزرگ‌تر، یا در فوت کردن قدرت بیشتر داشت و سکه بازیکنان دست سرگروه بود، بعد از برنده شدن، سکه‌ها بین افراد گروه برنده تقسیم می‌شد.

بازی بیدّییا

این بازی علاوه بر مفرح بودن یک بازی دسته‌جمعی برای کودکان است. این بازی به دو صورت اجرا می‌شود، در این بازی تعداد کودکان به شش یا هفت نفر است و گاهی بیشتر می‌شود. در محیط باز این بازی را انجام می‌دهند، در شیوه‌ای از این بازی، تمام بازیکنان به صورت نیم‌دایره دور هم حلقه می‌زنند. یکی از بازیکنان شخصاً یا با انتخاب سایرین گرگ می‌شود و پای خود را تا کرده و لی‌لی‌کنان به سمت سایرین که در محوطه پراکنده هستند می‌رود تا آن‌ها را بگیرد. اگر دست گرگ به هرکدام از بازیکنان بخورد باخته و از دور خارج می‌شود به همین ترتیب این بازی ادامه دارد تا تمام افراد از دور خارج شوند. اگر در حین بازی گرگ خسته شود با مشورت همدیگر یک نفر دیگر را جایگزین گرگ می‌کنند تا بازی ادامه پیدا کند.

در شیوه‌ای دیگر، در محوطه باز، افراد به دو گروه تقسیم شده و هر گروه پشت خط به صورت نیم دایره قرار می‌گیرد، یکی از بازیکنان از گروه شروع‌کننده لی‌لی‌کنان به سمت گروه مقابل رفته و دست خود را به اعضای گروه میزند و فرار می‌کند در همین حین باید اعضای گروه فرد مهاجم را بگیرند و اجازه فرار ندهند. در صورتی که مهاجم نتوانست فرار کند از بازی خارج می‌شود اما در صورت فرار مهاجم فردی که دست مهاجم به آن خورده است از دور خارج می‌شود و به همین ترتیب بازی تا نفر آخر ادامه پیدا می‌کند.

این بازی رایج در سمنان، توسط هندی‌ها و به نام خود و به اسم «کبدی» ثبت جهانی شده است.

بازی زو

این بازی باعث تقویت دم و بازدم شش‌ها شده و بدون هیچ هزینه‌ای باعث تقویت حرکات جسمانی و تند و تیز شدن بازیکنان می‌شود. در تابستان، جوان‌ها برای آوردن آب از آب‌انبار مسابقه می‌دادند و بعد از اینکه چند نفس عمیق می‌کشیدند هر وقت اعلام آمادگی می‌کردند نفس‌های خود را حبس کرده و به محض شروع مسابقه همگی با صدای بلند «زو» کشان به سمت پایین میرفتند، هرکس که صدای «زو» گفتنش لحظه‌ای قطع می‌شد بازنده بود و کسی که زودتر به شیر آب‌انبار می‌رسید برنده می‌شد و این بازی را موقع بالا رفتن از پله با کوزه پر آب نیز انجام می‌دادند.

بازی بتراش

یکی از پردردسرترین بازی‌های دسته‌جمعی است که به طور مستقیم یا غیره مستقیم باعث کتک خوردن حریف می‌شود. وسایل بازی عبارت‌اند از یک کمربند، یک دستمال بزرگ، تکه‌ای طناب یا نخی ضخیم و قوی. ابتدا یک محدوده را مشخص می‌کنند اگر بازیکنی از آن محدود خارج شود سوخته است. در این بازی یکی را به عنوان «اوستا» یا استاد، انتخاب می‌کنند و او یک اسم از پرندگان، درندگان، گیاهان و… انتخاب می‌کند و یکی از بازیکنان را انتخاب می‌کند که او را «یاور» می‌نامد و اسمی که انتخاب کرده است را در گوشش می‌گوید و گروهی از اسامی که انتخاب کرده است را به بقیه اعلام می‌کند. به عنوان مثال اگر «گرگ» را انتخاب کرده است، بلند نام گروه «درندگان» را می‌گوید و کمربند را به یاور می‌دهد، یاور به یکی از بازیکنان کمربند را می‌دهد اگر درست نگوید کمربند را گرفته و به نفر بعد می‌دهد. به محض درست گفتن کلمه مورد نظر با صدای بلند رو به بازیکن «بتراش، بتراش» را می‌گوید فردی که کمربند به دست دارد به سمت سایرین می‌رود تا با کمربند آن‌ها را بزند. وقتی اوستا با صدای بلند «جا، جا» را می‌گوید فردی که کمربند در دست دارد به سمت اوستا و یاور می‌رود. در این موقع سایر بازیکنان به دنبال فرد رفته تا او را بگیرند اگر نتوانند فرد را بگیرند مجدد یاور دستور «بتراش، بتراش» را می‌دهد و او به دنبال سایرین می‌رود. اگر دیگر بازیکنان او را بگیرند، چشمانش را می‌بندند و لباس‌هایش را درمی‌آورند و دست و پاهایش را می‌گیرند. او باید تشخیص دهد هر تکه از لباس‌هایش در دست کیست و صاحبان دستی که او را گرفته‌اند حدس بزند و به همین ترتیب بازی ادامه پیدا می‌کند.

موسو کَه وازی

ابتدا بازیکنان یک تکه سنگ یا پاره‌آجر به نام «موسوک» به صورت عمودی می‌کارند و بازیکنان سنگی به نام «لیس» در دست داشته باشند و هر یک به نوبت بایستی با پرتاب آن موسوک را بر روی زمین بخوابانند فردی که موسوک را انداخته از بازی خارج می‌شود و دوباره موسوک را می‌کارند به همین ترتیب بازی ادامه پیدا می‌کند تا به نفر آخر برسد و اگر آخرین بازیکن نتواند موسوک را بخواباند باید به همه برندگان کولی (سواری) دهد.

بازی کَلّ و کَلّ و کَلّ

یک نوع بازی رقابتی و پر تحرک است که تعداد بازیکنانش بیش از دو نفر است و وسیله بازی تشکیل دهنده آن عبارت از کمربند یا یک تکه طناب، یک عدد ریگ و یک محدوده مشخص است. در این بازی دو گروه را تشکیل می‌دهند و هر گروه یک بازیکن را به عنوان «اوستا» انتخاب می‌کنند و بقیه اعضای هردو گروه به صف مقابل همدیگر بر روی زمین می‌نشینند. اوستا گروه اول همان‌طور که بین بازیکنان حرکت می‌کند بدون اینکه بقیه اعضای گروه حریف متوجه شود ریگ را در دامن یکی از اعضای گروه می‌اندازد و اوستا گروه دوم که بین صف اعضای خود حرکت می‌کند دست بر روی سر یکی از اعضا می‌گذارد و با صدای بلند می‌گوید: «کَلّ و کَلّ و کَلّ» و ناگهان خطاب به یکی از بازیکنان که در تصور او، ریگ در دست اوست، می‌گوید: «بده کَلِّۀ ماقوچ».

اگر اوستا درست حدس زده باشد او برنده شده و اوستا گروه حریف این کار را تکرار می‌کند، اما اگر اشتباه گفته باشد دور مچ دست او را اوستا حریف با کمربند یا طناب به زانو وی می‌بندد با همان وضعیت باید به دنبال دیگر بازیکنان رفته و به آن‌ها ضربه بزند، اگر توانست به کسی ضربه بزند طرف مقابل باید به همین صورت مچ دستش را به زانو ببندد و دنبال دیگر بازیکنان رود به همین ترتیب بازی ادامه پیدا می‌کند.

یورَه وازی (گردو بازی) 

این بازی به دو نفر بازیکن و به تعدادی گردو و یک محدوده مشخص نیاز دارد. نفر اول گردوها را کاشته و نفر دوم با گردوهای خود به طرف گردوهای کاشته شده پرتاب می‌کند اگر بتواند به گردوها خود را به گردوهای کاشته شده بزنند برنده است و علاوه بر گردوهای خود گردوها جدا شده را برمی‌دارد اگر نتواند با پرتاب گردوها آن‌ها را جدا کند بازنده و برنده گردوها خود و گردوهای بازنده را تصاحب می‌کند به همین ترتیب بازی ادامه دارد.

چالا چالا

تعداد بازیکنانش بیشتر از دو نفر و وسایل بازی آن‌ها هسته خرما، هسته هلو یا سکه‌های پول و… است. ابتدا یک چاله عمیق ۱۰ تا ۱۲ سانتی‌متری حفر می‌کنند و وسایل بازی خود را داخل آن می‌گذارند، سپس از فاصله مشخصی ابزارهای خود را به طرف چاله پرتاب می‌کنند. هر یک از بازیکنان بتواند وسیله خود را داخل چاله بیاندازد می‌تواند وسیله خود را بردارد در غیر این صورت داخل همان می‌ماند تا آخرین نفر این بازی ادامه دارد. اگر آخرین نفر بتواند داخل چاله بیاندازد تمام وسایل بازی موجود در چاه برای او می‌شود در صورتی که نتواند، بازی بین کسانی که نتوانستند پرتاب کنند ادامه خواهد داشت.

قال قال (قایم باشک) 

تعداد بازیکن چهار نفر یا بیشتر است و از بین خود یک «اوستا» انتخاب می‌کنند، اوستا با دست یک حلقه درست می‌کند و بقیه بازیکن‌ها باید انگشت خود را داخل حلقه کرده و یک‌صدا «قال قال» بگویند. تا وقتی که اوستا یک انگشت را بگیرد. به محض گرفتن انگشت، سر بازیکن منتخب را روی پای خود می‌گذارد تا کسی را نبیند و بقیه یک‌جا پنهان می‌شوند و بعد از آن فرد منتخب دنبال بقیه می‌گردد. اگر فردی قبل دیده شدن خود را به اوستا برساند جایش امن است و اگر فرد منتخب کسی را پیدا کند و پیش اوستا بیاورد تا جایگزین خود کند به همین ترتیب بازی ادامه پیدا می‌کند.

لال‌بازی

تعداد بازیکنان بیشتر از سه نفر است و کسی را که شوخ‌طبع است را از بین خود به عنوان «اوستا» انتخاب می‌کنند و بقیه به صورت نیم‌دایره رو به روی اوستا می‌نشینند، اوستا باید حرکت خنده‌داری را از خود دربیاورد یا به اصطلاح سمنانی‌ها «غولِکی بیرین اِوِرِه». بقیه بازیکنان موظف هستند عمل (غولک) را دربیاورند اگر در حین بازی بخندند، حرف بزنند یا عمل نکنند باخته‌اند و بازی به همین ترتیب ادامه پیدا می‌کند.

لیس لیس

تعداد بازیکنان دو نفر و وسایل بازی دو قطعه سنگ است. بازیکنان باید یک سنگ به نام (لیس) که به سنگ‌های صاف و پهن می‌گویند بردارند. نفر اول باید به طرفی لیس خود را پرتاب کند و نفر دوم هم باید به صورتی لیس خود را به طرف لیس حریف پرتاب کند اگر به لیس حریف خورد برنده است و باید بازنده تا جلوی سنگ‌ها به برنده سواری دهد و برعکس اگر لیس خود به لیس دیگری نخورد بازنده است و باید به برنده سواری دهد.

منبع:میراث آریا

«دوفر» بازی محلی در روستای تاریخی فارسیان گلستان

بسیاری از افراد جامعه بازی را نوعی سرگرمی و تفریح می‌پندارند و هیچ رویکرد تربیتی یا علمی برای آن قائل نیستند؛ اما به باور بسیاری از کارشناسان و متخصصان حوزه‌های علوم انسانی و تربیتی، «بازی» یک رفتار ساده و تنها برای سرگرم ساختن افراد نیست؛ چراکه بازی در عین سادگی وعدم جدیت، مفاهیم و مضامین دقیقی به همراه خواهد داشت و نوعی آموزش پیشرفته و مدرن است که آثار مثبت و کارکردهای اجتماعی فراوانی دارد.

در حقیقت «بازی» را می‌توان الفبای یادگیری بسیاری از مهارت‌های اجتماعی و مدل مینیاتوری تعامل‌های بشری، در سنین کودکی تا سنین بزرگ‌سالی قلمداد کرد؛ بازی در فرهنگ ایرانی، به معنی غفلت و بیکاری نیست، بلکه بازی نوعی تمرین تعاون و کار گروهی قلمداد می‌شود.

با نگاهی به محتوای بازی‌های بومی و محلی، مفاهیم درخشانی از قبیل تمرین کار گروهی، همگرایی، همدلی، تلاش جمعی برای رسیدن به موفقیت، کمک به دیگران برای فتح قله‌های موفقیت، پرهیز از تک‌روی و خودمحوری، تلاش برای جبران شکست و امید به پیروزی، دستگیری از افتادگان و ده‌ها تصویر زیبا از مفاهیم انسانی و توصیه‌های دینی را از لابلای بازی‌های بومی و محلی می‌توان مشاهده کرد. امروز بیش از ۴۰۰ بازی بومی و محلی از دل تاریخ کهن کشور عزیزمان به ثبت رسیده است که هرکدام نمادی از هویت تاریخی ایران اسلامی است و استان گلستان نیز با برخورداری از بازی‌های سنتی و محلی بومی و غیربومی اقوام متنوع حاضر در استان در تلاش است تا این آثار ناملموس فرهنگی را حفظ و احیا کند.

بازی دوفر ازجمله بازی‌های محلی در روستای فارسیان شهرستان گالیکش است که در حال حاضر در ایام نوروز یا تابستان که غالباً افراد جوان در روستا حضور دارند و جمعیت روستا افزایش می‌یابد، اجرا می‌شود. ماهیت این بازی به‌نوعی دفاع از سرزمین است، به همین دلیل مختص مردان طراحی‌شده است. واژه «دوفر» از دو کلمه «دو» و «فر» تشکیل‌شده است که «دو» به معنی قلعه و «فر» یعنی قیچی کردن و به‌اصطلاح به بریدن راه و خارج کردن رقیب از دور بازی اشاره دارد. به این شکل که کسانی که «دو» را انجام می‌دهند، مهاجمینی هستند که به آن سرزمین حمله می‌برند و کسانی که «فر» را انجام می‌دهند، گروهی هستند که سرزمینشان موردحمله قرارگرفته است.

بازی محلی دوفر روستای فارسیان شهرستان گالیکش در شهریور سال ۹۷ به شماره ۱۶۴۲ در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسید که در ادامه با مراحل و شیوه این بازی بیشتر آشنا می‌شویم.

مراحل بازی

این بازی در مرحله اول، با یارگیری و تعیین افراد گروه شروع می‌شود. به این منظور دو نفر به‌عنوان سرگروه که به آن‌ها «اوسا» (استاد) گفته می‌شود در کنار زمین ایستاده و بقیه بازیکنان هم دوبه‌دو یارشان را انتخاب کرده و مقابل استاد قرار می‌گیرند. افراد، اسامی را که برای خود به‌طور فرضی انتخاب کرده‌اند (به‌عنوان‌مثال: جو و گندم، درخت مازی و درخت تَقَر، تقی و نقی و…) را به سرگروه به این شکل اعلام می‌کنند: «اوسا عالی عالی» به این معنا که: ای استاد عالی‌مرتبه اجازه می‌دهید که ما در گروه شما بازی کنیم؟ استاد هم در جواب می‌گوید: «عالی عالی» به این معنا که: من شمارا می‌پذیرم. آنگاه افراد خود را به این شکل که «من جوام» و یا دیگری می‌گوید «من گندمم» به سرگروه‌ها معرفی کرده و هر استاد یکی از آن‌ها را برای گروه خود انتخاب می‌کند و این مرحله به پایان می‌رسد.

پس از یارگیری، مرحله تعیین گروه مهاجم و مدافع با انجام شیر یا خط انجام می‌شود که به زبان محلی به آن «تَر و خشک» کردن می‌گویند. در مرحله تَر و خشک، تعیین می‌شود که کدام گروه «میدان» یا «دو» و کدام گروه «دور» را بگیرند. در این هنگام، گروهی که روی «خشک» سنگ برایشان بیاید، باید روی «دو» یا قلعه بایستند و آن‌هایی که «تَر» برایشان بیاید، باید در «دور میدان» قرار بگیرند و نقش مهاجمین را در بازی ایفا کنند.

درگذشته کفش‌های بازیکنان به‌عنوان «دو» یا نمادی از «تپه یا قلعه» در وسط میدان بازی قرار می‌گرفت اما امروزه هر عنصری که در دسترس باشد این نقش را ایفاء می‌کند. پس از مشخص کردن موقعیت قلعه، افرادی که روی «دو» خواهند ایستاد درواقع همان نگهبانان قلعه هستند که وظیفه‌شان مبارزه با مهاجمان است و می‌بایست اجازه ندهند تا گروه مقابل قلعه را فتح کنند. به همین منظور این گروه با پا مهاجمان را از قلعه دور کرده تا مانع هجوم آن‌ها شوند. کسانی هم که در «دور» یعنی به شکل دایره‌وار دور میدان یا قلعه می‌ایستند درواقع مهاجمانی هستند که باید به سمت نگهبانان قلعه رفته و آن‌ها را «فِر» کنند، یعنی قیچی‌شان کنند و آنان را از محل پستشان (دور قلعه) به در کنند. هنگامی‌که نگهبانان قلعه با پا رقیب را می‌زنند، رقبا باید پای نگهبانان را بگیرند و دورشان بچرخند یا آن‌ها را قیچی‌شان کنند. درنهایت یا گروه مهاجم قادر به فتح قلعه شده و یا نگهبانان موفق به حفظ قلعه می‌شوند.

امروزه با رشد فزاینده بازی‌های رایانه‌ای، میلیون‌ها کودک و نوجوان در سراسر جهان با روی گرداندن از بازی‌های پرتحرک و شادی‌آفرین بومی و محلی، ساعت‌ها بی‌هیچ همراهی، وارد دنیای بازی‌های بی‌انتهای رایانهای شده و درنهایت با واردکردن آسیبهای جدی به جسم، روح و روان و… آن را رها می‌کنند؛ امید است با تغییر نگاه و توجه بیشتر دستگاه‌های فرهنگی و مرتبط با این حوزه شاهد احیا و اجرای دوباره این بازی‌های بومی و محلی در شهرها و روستاهای استان گلستان و سایر استان‌های کشور عزیزمان باشیم.

منبع:میراث آریا

در فراق شهریار

شهریار بی‌گمان یکی از پرآوازه‌ترین شاعران روزگار ماست. اگر امروز یک خبرنگار، میکروفون به دست بگیرد و در خیابان از مردم بخواهد که از چند شاعر صدسال اخیر ایران نام ببرند بی‌تردید یکی از نام‌هایی که بسیار خواهد شنید شهریار است.

شهریار شاعری است که از زبان مردم حرف می‌زند و به زبان مردم شعر می‌گوید و این خصوصیت شعرهایش را مردمی و آوازه نامش را به فراتر از مرزهای ایران برده و جهانی ساخته است.

او با مجموعه «حیدربابایه سلام» نگاه ملت‌های جهان را به‌سوی خود متوجه کرد و توانست دروازه‌های جهان را از منظر این شاهکار ادبی به روی هنر خویش بگشاید.

به مناسبت سی‌وسومین سالگرد ارتحال شاعر عالی‌قدر و شیرین‌سخن آذربایجان در ادامه این گزارش به شرح مختصری از زندگی و اوصاف ماندگار او از حوزه شعر و ادب می‌پردازیم.

تولد استاد شهریار

استاد سیّدمحمدحسین بهجت تبریزی، متخلّص به «شهریار»، فرزند حاج میرآقا خُشْگِنابی، در سال ۱۲۸۵ ش در تبریز چشم به جهان گشود. استاد شهریار خود در این باره می‌گوید: «تولد من تحقیقا معلوم نیست، ولی اواخر ۲۴ یا اوایل ۲۵ قمری است. در سال ۱۳۰۲ در تهران اداره آمار تشکیل شده بود که رفتیم شناسنامه گرفتیم. آن روز هم نمی‌شد تحقیقا سال قمری را با شمسی تطبیق کرد که ۲۵ قمری به چه سال شمسی مطابق می‌شود. بعدها فهمیدیم ۱۲۸۵ است و من تولدم را ۸۳ گرفتم در صورتی که ۸۵ شمسی بود. مخصوصا دو سال بیشتر می‌گرفتیم که بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم».

ایام کودکی شهریار

چون دوره کودکی شهریار مصادف با انقلاب تبریز علیه حکومت استبدادی محمدعلی شاه و طرف‌داری از مشروطه بود در نتیجه در شهر تبریز درگیری‌هایی به وقوع می‌پیوست. پدر استاد شهریار برای در امان ماندن جان خانواده‌اش فرزند خود را به همراه مادر و سایر افراد خانواده، به زادگاه خودش خشگناب فرستاد. بدین ترتیب شهریار دوره کودکی را بیشتر در روستاهای: «شَنْگُولْ آباد»، «قِیشْ قُرشاقْ» و «خُشْگِنابْ» سپری کرد. او تحصیلات مقدماتی را با قرائت گلستان سعدی و نِصابُ الصِبْیان در مکتب‌خانه روستا، یا در نزد پدر فرزانه‌اش شروع کرد. استاد شهریار در این باره می‌گوید: «اولین استاد و مربی من پدرم بود. او طلبه‌ای بود خیلی نورانی… که نجف هم رفته بود و اجتهاد داشت».

تحصیلات رسمی استاد شهریار

سید محمدحسین شهریار پس از به پایان رساندن تحصیلات مقدماتی در مکتب، دوره متوسطه را در مدارسِ «متحده» و «فیوضات» طی کرد. آنگاه در سال ۱۳۰۰ به تهران رفت و دنباله تحصیلات خود را در دارالفنون ادامه داد و در سال ۱۳۰۳ وارد مدرسه طب شد و پس از پنج سال تحصیل در رشته پزشکی، یک سال قبل از دریافت درجه دکتریِ پزشکی به جهت تألمات روحی ویژه‌ای که پیدا کرده بود، به طور کلی رشته پزشکی را رها کرد. اصولاً تحصیل در این رشته با روحیات شهریار همخوانی نداشته است. خود او در این باره می‌گوید: «بعد از هر عمل جراحی که انجام می‌دادم، احساس ضعف می‌کردم و حالم به هم می‌خورد».

وقایع بعد از ترک تحصیل

پس از ترک تحصیل در رشته طب، به سال ۱۳۱۰ استاد شهریار در اداره ثبت اسناد تهران مشغول به کار شد و بعد به نیشابور و از آنجا به مشهد مقدس منتقل شد و تا سال ۱۳۱۴ در خراسان بود. آنگاه دوباره به تهران بازگشت و این بار در بانک کشاورزی مشغول به کار شد و در سال ۱۳۳۲ به زادگاهش تبریز مراجعت، و درست یک سال پس از آن ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه فرزند به نام‌های شهرزاد، مریم و هادی است. پس از آن‌هم بارها استاد شهریار به دعوت دوستانش به تهران آمد، امّا هرگز حاضر به اقامت دائم در این شهر نشد. سرانجام به دنبال کسالتی، از بیستم آذر ۱۳۶۶ در بیمارستان بستری شد. با وجود معالجه موقت سرانجام روز شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۶۷ ش، شهریار کشور شعر و ادب به ابدیت پیوست و در روز دوشنبه ۲۸ شهریورماه جنازه شهریار در مقبره الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.

تخلّص شهریار

استاد محمدحسین بهجت تبریزی در اوایل شاعری، از تخلص «بهجت» در اشعار خود استفاده می‌کرد. روزی به این فکر می‌افتد که تخلّص شعری جدیدی برگزیند. از آنجا که از دوره کودکی به حافظ شیرین‌سخن ارادت خاصی داشت، در این کار از او استمداد می‌کند. پس از اهدای حمد و سوره‌ای به روان خواجه شیراز، به دیوان ایشان مراجعه می‌کند و این مصرع در جلو چشمش نمایان می‌شود: «که چرخ سکه دولت به نام شهریاران زد». سیدمحمّد حسین از دیدن این مصرع ابرو در هم می‌کشد و خطاب به خواجه شیراز می‌گوید: «اگر نمی‌شناختمت، می‌گفتم مسخره‌ام می‌کنی این کلاه برای سرما بسیار گشاد است! شاعر جوانی چون من کجا و تخلّصی مثل شهریار کجا؟» آن گاه دوباره پس از تکرار حمد و سوره‌ای تفألی به دیوان حافظ می‌زند. این بار نیز این مصرع می‌آید: «روم به شهر خود و شهریار خود باشم». شهریار لبخندی می‌زند و می‌گوید: «لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمایی»! از آن تاریخ استاد محمدحسین بهجت تبریزی، تخلّص «شهریار» را برای خود برمی‌گزیند.

اولین شعرهای شهریار

استاد محمدحسین شهریار اولین شعر خود را در سن چهارسالگی سروده است. فرزند بزرگ او در این باره می‌گوید: «پدرم اولین شعرش را در چهارسالگی سروده و آن موقعی بوده که کمک‌کار مادرشان رویّه (رقیه) خانم، برای ناهار ایشان آب‌گوشت تهیه کرده بود، ولی پدرم چون برنج را بیشتر دوست می‌داشت به او گفته بود:

روّیه باجی باشمین تاجی اَتی آت اِیته منه وئر کَتَه

یعنی خواهر رقیّه، ای تاج سر من، گوشت را به سگ بده. برای من کَتِه درست کن».

بنا بر نقل دیگر استاد شهریار در دوره طفولیت، پس از یک دعوای کودکانه با مادر خود، وقتی از کار خود پشیمان می‌شود، اولین شعر فارسی خود را با این مطلع می‌سراید:

من گنه‌کار شدم وای به من مردم‌آزار شدم وای به من

خاطره‌ای از اولین شعرخوانی

خانم شهرزاد بهجت تبریزی، دختر استاد شهریار، می‌گوید: «پدرم در ضمن خاطرات کودکی‌اش درباره اولین سال‌های آغاز شعرسرایی خود می‌گفتند: روزی با بچه‌های محل مشغول بازی بودم بعد از مراجعت به خانه به درخت بزرگی که در وسط حیات خانه بود خیره شدم و شروع به خواندن شعر کردم؛ سخنان موزونی که نمی‌دانستم چگونه به مغز و زبان من می‌آمدند. ناگهان پدرم مرا صدا کرد. وقتی با صدای پدر به طرف او برگشتم، با حالتی تعجب‌آمیز پرسید: این اشعار را کجا یاد گرفتی؟ گفتم: «کسی این‌ها را به من یاد نداده. خودم می‌گویم.» اول باور نکرد، ولی بعد از این‌که مطمئن شد، درحالی‌که صدایش از شوق می‌لرزید، با صدای بلند مادرم را صدا کرد و گفت: «کوکب بیا ببین چه پسری دارم….»

اولین مجموعه شعر شهریار

نخستین منظومه‌ای که از شهریار به چاپ رسیده است مثنوی «روح پروانه» است که به دنبال آن در سال ۱۳۱۰ بخشی از اشعار او با مقدمه بزرگانِ ادبِ آن روزگار، نظیر ملک‌الشعرای بهار و سعید نفیسی، به همت کتابخانه خیام چاپ و منتشر شد. ملک‌الشعرای بهار که خود شاعری زبردست بود، درباره شعر شهریار گفته است: «او نه‌تنها افتخار ایران، بلکه افتخار شرق است». نقل می‌کنند روزی در مجلسی که جمعی از شاعران و فرزانگان در آن حضور داشتند، ملک‌الشعرای بهار می‌گوید: «من از وقتی‌که این کتابچه شهریار را به دست آوردم، هر وقت می‌خواهم شعر بگویم، آن را باز می‌کنم و چند غزل از آن را می‌خوانم طبعم را تشحیذ می‌کنم.» این در حالی بود که بیش از ۲۳ بهار از عمر شهریار سپری نمی‌شد.

چاپ دیوان شهریار

کلیات اشعار شهریار در سه مجلد به چاپ رسیده است و مجموعه اشعار او را بالغ‌بر پانزده هزار بیت ذکر کرده‌اند. استاد شهریار خود درباره چاپ کلیات اشعارشان می‌گوید: «بعد گرفتار شهریور ۱۳۲۰ شدم من اصلاً حقّ حیات نداشتم. نه اسمی از من گذاشتند، نه شعری چاپ می‌کردند. امّا خود شعر پا می‌گرفت و جلو می‌رفت. هرچه خواستند آن را بپوشانند ممکن نشد». چاپ مجموعه اوّل آثار شهریار در سال ۱۳۲۵ شروع شد، ولی مدت‌ها در چاپخانه ماند و سرانجام در سال ۱۳۲۹ منتشر شد. استاد شهریار به دوستان خود که درصدد برآمده بودند دیوان او را به چاپ برسانند، می‌نویسد: «اشعاری که گفته‌ام خوب دارد، بد هم دارد. همه این‌ها محتاج رسیدگی و مرور است. باید آنچه قابل و ناقابل است از یکدیگر تفکیک شود. خیلی‌ها شعر می‌گویند و چاپ می‌کنند ولی شاعر و نویسنده‌ای احترام خود را مرعی می‌دارد که برای خواننده‌اش احترامی قائل شود. همه‌چیز را نمی‌شود چاپ کرد».

ویژگی شعر شهریار

بیشتر اشعار شهریار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از این‌روست که شاعر همه‌جا، حتی در بلندترین غزل‌های خود که با سخن استادان بزرگ شعر پارسی برابری می‌کند، از آوردن لغات و تعبیرات روز و اصطلاحات معمول عامیانه امساک نمی‌کند و تنها صبغه زمان است که شعر او را از سخنِ گویندگانِ قدیم جدا می‌سازد. طبع شهریار در قالب‌گیری بسیار قوی است. کلمات زیبا و قافیه‌های سنگین را با تردستی و چالاکی شکار می‌کند. فکر و اندیشه و مضامین نو را با مصالحی که غالباً از استادان قدیم به عاریه گرفته، کار می‌گذارد. شمع و شاهد و اشک و چاه و غم کار او هستند، ولی شهریار در این لباس فاخر کهنه دیگران، آزاد و مستقل است.

شعر شهریار در نگاه صاحب‌نظران

مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای عالی‌رتبه فرهنگی جمهوری آذربایجان و برگزارکنندگان کنگره بزرگداشت استاد شهریار فرمودند: «شهریار یکی از بزرگ‌ترین شاعران معاصر ما، هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی، است…. شعر فارسی شهریار، اوج بیشتری از شعر ترکی او دارد. در شعر فارسیِ شهریار، خصوصیت عمده‌ای که وجود دارد این است که شعر به معنای واقعی و حقیقی کلمه است؛ یعنی فقط نظم کلمات نیست؛ لب احساس و خیال است. گاهی این زبان تا آنجا اوج می‌گیرد که ما غزل‌هایی را در اشعار فارسی شهریار می‌بینیم که در ردیف غزل‌های درجه‌یک اشعار فارسی است. البته زیاد نیستند، ولی هستند. گاهی هم این زبان تنزل می‌کند. البتّه ما از شاعری که در یک منطقه غیرفارسی متولد شده است، توقعی غیر از این هم نداریم. ولی آنچه از شهریار در شعر فارسی می‌بینیم او را در ردیف بزرگ‌ترین شاعرانِ زمانِ ما قرار می‌دهد».

استعداد درخشان

ذوق نوجویی و نواندیشی در بسیاری از شعرهای شهریار منعکس است، تازگیِ مضمون و صور خیال، حتی قالب شعر دیوان او را از بسیاری شاعران نسل او متمایز کرده است. در سراسر اشعار او روحی حساس و شاعرانه موج می‌زند که بر بال تخیّلِ پوینده و آفریننده در پرواز است و شعر او در هر زمینه که باشد، از این خصیصه بهره‌ور است و به تجدّد و نوآوری گرایش محسوس دارد. شهریار شاعری است نامور و پر اثر که گزیده آثار او نیز کافی است تا جایگاه او را در شعر فارسی معاصر معتبر بدارد. با همه گوشه‌گیری و انزواجویی که شهریار داشت، دستگاه‌های فرهنگی کشور در ادوار مختلف به گرامی داشت او توجّه داشتند. بدیهی است شهرت و اعتبار او بیش از آن، و بیش از آن، در پرتو شعر و شاعری بود.

هنر بزرگ شهریار

منوچهر مرتضوی در مقدمه جلد اول دیوان استاد شهریار در توصیف شعر او می‌گوید:

«هنر بزرگ شهریار، گذشته از استادی در سرودن انواع شعر، از غزل و قصیده و مثنوی و قطعه و غیره، در چهار مورد است:

نخست: در غزل‌های ازدل‌برآمده، ساده و با شیوه مخصوص او نظیر: «علی‌ای همای رحمت»، «وداع جوانی» و…؛

دوّم: در ابداع تابلوهای رنگین و توصیف دقیق شاعرانه نظیر آنچه در اشعاری چون «افسانه شب» و «هذیان دل» به چشم می‌خورد؛

سوم: در استخدام استادانه زبان و مصطلحات و تعبیرات عامیانه و زبان محاوره در شعر به ویژه در منظومه «حیدربابایه سلام»؛

چهارم: در ابداع و آفرینش آثار عاطفی بسیار عمیق مانند «ای وای مادرم» و «پیام به انیشتین» و…

حیرت بزرگان

در یکی از سفرهای استاد شهریار به تهران، به دیدن استاد جلال‌الدین همایی می‌رود. استاد همایی پس از استقبال گرمی که از شهریار می‌کنند از گذشته‌ها یاد کرده به همراهان استاد شهریار در آن مجلس می‌گوید: وقتی استاد شهریار این شعر «جویبار دیده» را منتشر کرد، استادان بزرگ شعر و ادبیات انگشت حیرت به دندان گرفتند؛ زیرا در آن موقع سنّشان خیلی کم بود و باور نمی‌شد که این شعر از شهریار جوان باشد.

عمرم به هجرِ آن مهِ نامهربان گذشت/ دل پایبند اوست، مگر می‌توان گذشت؟

عمری گذاشتم به آه و به فغان، ولی/ آخر گذشت گرچه به آه و فغان گذشت

خون می‌خورم چو نرگس مستش که آن حریف/ سرمست ناز بود و ز من سرگران گذشت

طبعی سرشتم از تن و جان تا به این جهان/ هم دل توان سپرد، هم از او توان گذشت

از جویبار دیده مددی جوی «شهریار»/ دیگر صفای چشمه طبع روان گذشت

توصیه به جوانان

وقتی از استاد شهریار درخواست می‌شود که چندکلمه‌ای به عنوان اندرز برای جوانان بیان کنند، در پاسخ می‌گویند: «قرآن می‌فرماید: وَ أعتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جمیعا؛ همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید. توسل به حبل الهی در مقابل قضا و قدر. باید امر به معروف و نهی از منکر کنیم که جهاد دائمی است و صبر هم بکنیم که ناملایمات برطرف بشود ولی وجود خود شیطان هم واجب است. اگر شیطان نباشد همه می‌روند قبرشان را می‌کنند و می‌نشینند و اشک می‌ریزند که خدایا ما را ببخش…. شیطان… باید باشد و دنیا را زینت بدهد…. خدا هم منظورش این است که امتحان بدهیم…. باید سربزنگاه برسد و رشوه را بیاورند تا معلوم شود که شما رشوه را می‌گیرید یا نمی‌گیرید. و الاّ خدا که خودش می‌داند. شما باید عملاً نشان بدهید. میدان باید برای بدکار و افراد سالم باشد تا عملاً امتحان بدهند.»

سفارش به شاعران

استاد شهریار به شاعران و اهل ادب می‌گوید: «به شما توصیه می‌کنم شعر متوسط را نخوانید. شعر متوسط آدم را متوسط می‌کند…. انسان باید از خدا نَبُرَد. وقتی از خدا نبرید، خدا خودش تلقین می‌کند: الرّحمان علَّم القرآن؛ یعنی خداست معلّم قرآن. شاعر هم همین‌جور است. شاعر یک درجه پایین‌تر از پیغمبر است. شعر خوب و کامل و عرفانی از روحِ مجرّد است. منت‌ها به انبیا وحی می‌شود ولی به شاعر الهام. امّا بالاخره باید شعر همه‌اش یک موضوع باشد؛ همه‌اش بیان توحید باشد…. شعر باید به مقام ذکر برسد و جزو عبادت بشود.»

و درباره صناعات ادبی می‌فرماید: «اوّل این‌که صنعت شعر بسیار صنعت ظریفی است. باید تمرین کرد باید شعرهای خوب خواند، باید شاهکار بخوانند. شعر فنی را تمرین کنند. تا واقعاً شعر نشده، اصلاً چاپ نکنند که بعد پشیمان می‌شوند. شعر متوسط فایده‌اش چیست؟ کم‌گوی و گزیده گوی چون دُرّ. بی‌خود در چاپ کتاب عجله نکنید.»

شخصیت شهریار در کلام رهبری

مقام معظم رهبری درباره مقام شهریار می‌فرمایند: «بیش از نیم‌قرن، شهریار، زمین و دل دوستدارانِ ادبیات و هنر را با شعر خود و با صفا و خلوصی که از آن چلچراغ رنگارنگ می‌تراوید، نورباران می‌کرد و با زبانی که اگر نه زبان مادری او، امّا زبان دل و روح و احساس او بود، به دل‌های شیدا، شور و حال می‌بخشید…. در ده سال آخر عمر، این مرد بزرگ و این شاعر کهن با دلی جوان و لبالب از شوق و احساس و با درک وظیفه بزرگِ شاعر دوران انقلاب، همه سرمایه عظیم ذوق و هنر خود را در خدمت هدف و راهی گذاشت که کشور او و مردم او برگزیده و برای آن تن به فداکاری داده بودند. او پیام انقلاب اسلامی را با دلی شنید که از کودکی به پیام قرآن گوش سپرده و در همه آخر عمر، در اسرار و معارف آن به غور و تدبّر پرداخته بود. درخشان‌ترین هنر شهریار آن است که وظیفه تاریخی خود را شناخت و با همه وجود و با کمال خلوص به آن عمل کرد.»

لحظه رحلت

به دنبال تشدید بیماری، وقتی استاد شهریار امید به بهبود را از دست می‌دهد، به دوستانش می‌گوید: «بیش از هشتاد سال زندگی کرده‌ام. آثار و اولادی دارم که آن‌ها باقیات‌الصالحات من هستند… تمایل من چنین است که بعد از مرگم اگر در تهران خواستند مدفونم سازند، مرا در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم به خاک سپارند و اگر در موطنم آذربایجان خواستند دفنم کنند، یا در دامن کوه «حیدربابا» که آن‌قدر آن را دوست داشته‌ام، یا در مقبره الشعرای تبریز در «سُرخاب» مدفونم سازند. »

چند روزی بعد از این سخنان شاعر محبوب ایران اسلامی، در حالی که این ابیات از شعر «یاعلی» را زیر لب زمزمه می‌کردند، جان به جان‌آفرین سپردند:

ای جلوه جلال و جمال خدا علی/ در هرچه جز خدا به جلالت جُدا علی

در تو جمالی از ابدیّت نموده‌اند/ ‌ای آبگینه ابدیت‌نما علی

ای مظهر جمال و جلال خدا، علی/ یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

از شهریارِ پیرِ زمین‌گیر دست‌گیر/ ‌ای دست‌گیر مردم بی‌دست‌وپا علی

منبع:میراث آریا

سرمایه‌گذاری بیش از ۱۲۹میلیارد تومانی در بخش گردشگری مازندران

۲۱۴ پروژه گردشگری در حال ساخت

خوشبختانه با وجود این بحران جهانی که موجب چالش‌های عدیده‌ای در گردشگری شد، روند توسعه این صنعت و ایجاد زیرساخت‌های موردنیاز در دستور کار قرار گرفت. به‌طوری‌که ۲۱۴ پروژه با حجم سرمایه‌گذاری بیش از ۱۸۶ هزار میلیارد ریال در نقاط مختلف مازندران در حال ساخت است که با افتتاح این پروژه‌ها پیش‌بینی می‌شود ۱۴ هزار و ۹۲۹ فرصت شغلی ایجاد شود و ۱۵ هزار و ۱۸۶ تخت به ظرفیت اقامتی استان اضافه گردد. از سال گذشته تا کنون ۷۷ موافقت اصولی با حجم سرمایه‌گذاری بیش از ۴۹ هزار میلیارد ریال صادر شده است که در صورت صدور مجوز نهایی و بهره‌برداری این پروژه‌ها ۴ هزار و ۴۴ فرصت شغلی در منطقه ایجاد خواهد شد و همچنین مجوز ایجاد یک مجموعه بوم‌گردی، واحد پذیرایی، متل، هتل‌آپارتمان و دو مجتمع تفریحی و توریستی با حجم سرمایه‌گذاری، یک هزار و ۳۴۱ میلیارد ریال صادر شده که با بهره‌برداری از آن برای ۲۰۵ نفر در منطقه فرصت شغلی ایجاد می‌کند.

میزبانی از گردشگران داخلی

در سال گذشته ۱۸ میلیون و ۳۲۴ هزار و ۲۴۰ نفر گردشگر داخلی با میانگین ۴ شب و ۵ روز در مازندران اقامت کردند و همچنین در سال جاری تا کنون حضوربیش از ۴ میلیون گردشگر مقیم در مازندران به ثبت رسیده است.

پرداخت تسهیلات کرونا به ۷۱۵ واحد گردشگری

در حال حاضر ۵ هزار و ۵۳۶ تأسیسات گردشگری اعم از هتل، متل، هتل‌آپارتمان، مهمان‌پذیر، اقامتگاه بوم‌گردی، مجتمع گردشگری، خانه مسافر، رستوران بین‌راهی، مراکز گردشگری سلامت، دفاتر خدمات مسافرتی، مراکز گردشگری تفریحی و سایر تأسیسات ساحلی و کمپینگ در مازندران فعال هستند که متأسفانه بیشترین آسیب را در دوران کرونا متحمل شدند. ۳۴۳ میلیارد ریال تسهیلات خسارت ناشی از کرونا به ۷۱۵ مجموعه تأسیسات گردشگری متقاضی که در مجموع یک هزار و ۸۹۸ نفر در آن مشغول به کارند؛ پرداخت شده است.

جریان مستمر آموزش مجازی

یکی از بهترین رویدادهای سال گذشته در حوزه گردشگری مازندران با وجود محدودیت‌های کرونایی و تعطیلی تقریباً تمامی تأسیسات گردشگری استان، برگزاری منظم آموزش‌های آنلاین گردشگری در سطوح مختلف بود که خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت. این آموزش‌ها در کنار نشست‌ها و کنفرانس‌های تخصصی با مدیریت مؤسسات آموزشی استان توانست، اهالی گردشگری مازندران را گرد هم جمع کند.

کرونا و محدودیت‌های ناشی از پروتکل‌های بهداشتی اگرچه آسیب جدی به گردشگری وارد کرد اما زمینه توجه بیشتر صاحبان تأسیسات گردشگری به دیگر ظرفیت‌های استان به‌عنوان محصول گردشگری را فراهم نمود و به‌زودی شاهد اتفاقات نو و خلاقانه در کنار ارائه خدمات ذاتی این تأسیسات گردشگری خواهیم بود.

منبع:میراث آریا