مراکش زادگاه بزرگترین و متنوع‌ترین غذاهای جهان

زیبایی‌های منحصر به فرد سواحل اقیانوس اطلس در مراکش، کشوری در شمال غرب آفریقا، مورد توجه بسیاری از گردشگران در سراسر دنیا قرار گرفته است. این روزها ایرانی‌ها هم تمایل زیادی دارند تا به این کشور سفر کنند. آگاهی از غذاها و طعم‌های به یاد ماندنی هر کشوری برای گردشگران اهمیت زیادی دارد که در ادامه به معرفی آن می‌پردازیم.

مراکش به عنوان یک کشور آفریقایی همواره به عنوان یکی از مقاصد گردشگری محسوب می‌شود و هر ساله توریست‌های بسیار زیادی از سراسر دنیا به این کشور زیبا سفر کرده و از آن بازدید می‌کنند. با وجود جاذبه‌های گردشگری متنوع و مختلف در این کشور، یکی از مهم‌ترین فعالیت‌هایی که توریست‌ها در مراکش به آن مشغول می‌شوند، بازدید از رستوران‌ها و خوردن غذاهای محلی این کشور است.

مراکش زادگاه بزرگترین و متنوع ترین غذاهای جهان است. در این کشور به بهترین شکل از مواد اولیه  فصلی استفاده می شود. غذاها نیز ترکیبی از تاثیرات فرهنگی از جمله اقوام مختلف بربر، یهودی، عرب و فرانسوی را به خود گرفته است. آن‌ها بر این باورند که بهترین خوراکی‌های مراکشی در خانه تهیه می‌شوند، بنابراین اگر در کنار یک خانواده مراکشی غذا بخورید یا حداقل به رستورانی بروید که یک خانواده آن را اداره می‌کنند با غذاهای خانگی روبرو خواهید شد. اغلب غذاها با نان سرو می‌شوند و شکل غذا خوردن در مراکش به جای استفاده از کارد و چنگال با دست است.

یکی از غذاهای معروف در کشور مراکش «تاگینه» است که اهالی این منطقه در هر مکانی آن را تهیه کنند. این غذا در ظرفی سفالی با درب مخروطی شکل پخته می‌شود. مواد تشکیل‌دهنده این غذا گوشت گاو، گوشت بره، مرغ و سبزیجات است. تمام این مواد در ظرفی سفالی قرار می‌گیرد تا به آرامی پخته شود. تجین خورشی متشکل از گوشت ترد و سبزیجات به همراه ادویه‌های مختلف است که گاهی به آن زیتون و میوه‌های خشک نیز اضافه و معمولا با نان سرو می‌شود. در آن گوشت گوسفند یا گوساله چرخ شده به شکل توپ در می‌آید و در نهایت در سس گوجه و پیاز پخته شده و روی آن نیز یک تخم مرغ قرار می‌گیرد.

«ماهی چرمولا» ترکیبی از سبزیجات و ادویه‌جات است که با ماهی بریان، ماهی کبابی و غذاهای دریایی سرو می‌شود. هنگام صرف این ماهی چرمولا می‌توانید طعم پیاز، گشنیز، فلفل قرمز یا زعفران را کاملا احساس کنید. گاهی در کشور مراکش از مواد تشکیل دهنده این ماهی برای تهیه سس نیز استفاده می‌کنند.

«کوسکوس» ریشه در فرهنگ اقوام بربر داشته و به قرن سیزدهم باز می‌گردد و غذای اصلی مراکش است. این غذا فرایندی زمان‌بر دارد که در آن دانه‌های سمولینا پیش از آنکه بخارپز شوند با دست ورز داده شده و پس از بخارپز شدن و نرم شدن و پف کردن دانه‌ها با گوشت و سبزیجات، آجیل و میوه‌های خشک سرو می‌شوند. این غذا معمولا جمعه‌ها(روز تعطیل مسلمانان)، در عروسی‌ها، مراسم عزا و در انتهای ماه رمضان پخته می‌شود.

مراکشی‌ها نیز مانند هر کشوی غذاهای به اصلاح حاضری دارند. «زالوک» یکی از همان غذاهاست که پخت آن سریع و آسان است. ترکیبات این غذا بادمجان، گوجه فرنگی، سیر، روغن زیتون و ادویه‌جات است. برای تهیه زالوک مراکشی با پنیر کبابی ابتدا بادمجان‌ها را روی حرارت گاز یا ذغال کباب کنید. پس از کبابی شدن، آن‌ها را کنار قرار دهید تا خنک شوند. سپس پوست سوخته بادمجان‌ها را کاملا جدا کرده و گوشت آن را ریز ریز خرد کنید.

یک نوع سوپ که در مراکش طرفداران زیادی دارد، «حریرا» نام دارد. این غذا را معمولا در ماه رمضان به عنوان پیش غذا برای باز کردن روزه خود سرو می‌کنند. این غذای سنتی بربر، سوپی غنی و خوشمزه است. هرچند معمولا به عنوان پیش‌غذا سرو می‌شود اما می‌تواند به عنوان غذای اصلی نیز مصرف شود. دستور تهیه  آن از یک منطقه به منطقه دیگر متفاوت است، اما مواد اولیه اصلی آن عبارتند از آرد، نخود، گوجه‌فرنگی، عدس، ادویه و مقدار کمی گوشت بره یا مرغ که مقداری آب لیمو و زردچوبه به آن اضافه شده باشد.

«ماهی ساردین» یکی از مهمترین محصولاتی است که از کشور مراکش صادر می‌شود. به طور معمول بسیاری از مراکشی‌ها در طبخ غذاهای خود از این نوع ماهی استفاده می‌کنند. ساردین یکی از لذیذترین غذاهای مراکش است که با سس تند چرمولا در روغن فراوان سرخ می‌شود.

«چیکن پاستیلا» از جمله غذاهایی است که با مواد بسیار مقوی تهیه می‌شود اما ظاهر بسیار زیبایی دارد. همین موضوع باعث می‌شود که بیشتر افراد آن را دوست داشته باشند و در بسیاری از کشورهای دنیا اقدام به پخت آن کنند. این غذا که با نام باستیلای مرغ نیز شناخته می‌شود، اصالت مراکشی دارد. با این که این خوراک مرغ از مواد مختلفی تشکیل شده، اما بسیار ساده پخت می‌شود.

«ماکودا» در دسته غذاهای سرخ شده کشور مراکش قرار دارد. توپ‌هایی از سیب زمینی که کاملا در روغن سرخ می‌شوند. این توپ‌های سیب زمینی را در سس تند ریخته و برای سرو تحویل شما می‌دهند. از آنجا که ماکودا در خیابان‌های این شهر طبخ می شود، در مراکش به آن غذای خیابانی می‌گویند. ماکودا نوعی کتلت مراکشی تند و خوشمزه به حساب می‌آید. این غذا با سیب‌زمینی، فلفل، تخم مرغ و تخم گشنیز تهیه می‌شود. کتلت مراکشی یک غذای ساده و فوری است که می‌توانید به عنوان ناهار، شام و یا افطار آن را درست کرده و همراه با سالاد و ترشی میل کنید. ماکودا ظاهری شبیه به کیک سیب‌زمینی دارد.

یکی از نان‌های محلی مراکش «خبز» نام دارد. این نان ترد معمولا در تنورهای عمومی طبخ می‌شود و همراه بسیاری از غذاها سرو می‌شود. اگر به مراکش رفتید، نان خبز را فراموش نکنید.

در گوشه گوشه کشور مراکش می توانید کباب‌های خوشمزه مراکشی را میل کنید. معمولا برای تهیه این کباب، آن‌ را در نمک و ادویه‌جات می‌خوابانند. جالب است بدانید که این کباب‌ها در مراکش را می‌توانید در انواع مختلف گوشت بره، گوشت مرغ و گاو میل کنید.

«بیسارا یا خوراک باقالی مراکشی» غذایی که در وعده‌های غذایی مراکش استفاده می‌شود. این غذا معمولا با ترکیبی از باقلای خشک، روغن زیتون و زیره‌ی سبز تهیه می‌شود. بیسارا یا بیصاره، یک خوراک مقوی و غلیظ است که با باقالی‌های خشک در پاتیل‌های بزرگ دکه‌های غذای خیابانی مراکش، پخته شده و با مقدار زیادی نان، روغن زیتون و زیره سبز سرو می‌شود. این خوراک، انتخابی فوق‌العاده برای صبحانه به شمار می‌آید.

مراکشی‌ها به این واقعیت که صبحانه، مهم‌ترین وعده روز است، اعتقاد ندارند و این وعده آن‌ها معمولا متشکل از چای شیرین و تکه‌ای نان است. اما کارگران نیاز به چیزی قوی‌تر و سیرکننده‌ دارند و بیسارا، دقیقا همان گزینه‌ای است که کارگران به آن نیاز دارند. مغازه‌های سوپ‌فروشی از ابتدای صبح در مراکش باز هستند و در وقت ناهار در حال شستن قابلمه‌های خود هستند. بیسارا معمولا پیش از اذان ظهر تمام شده است.

اگر بخواهید سوغاتی را از مراکش به ایران بیاورید، «بریوات» می‌تواند گزینه انتخابی شما باشد. بریوات نوعی شیرینی است که در روغن سرخ می‌شود و یکی از شیرینی‌های خوشمزه مراکش است که قبل از ترک این کشور باید آن را حتما امتحان کنید. بریوات، شیرینی مثلثی شکلی است که با انواع مغزها و به ویژه بادام تهیه می‌شود و بسیاری از مراکشی‌ها آن را با چای‌های عصرانه میل می‌کنند.

«شباکیا یا زولبیا فانوسی» نیز یکی از دسرهای خوش طعم مراکشی به شکل گل است که در روغن سرخ و به عسل آغشته می‌شود. «پاتیسری» یکی از انواع شیرین‌های مراکشی است که با آب پرتقال، گلاب، خمیر بادام و سایر مواد مغذی تهیه و با چای نعناع سرو می‌شود. در بازارهای این کشور به راحتی می‌توانید شباکیا را پیدا کنید.

«چای نعناع» یکی از محبوب‌ترین نوشیدنی‌های مراکشی‌ها است که به همراه قند، شیرینی‌های مخصوص مراکش و چند برگ طبیعی نعنا سرو می‌شود و به راستی طعمی متفاوت و دوست داشتنی دارد. آماده کردن این چای نوعی هنر بوده و نشانه‌ی مهمان نوازی تلقی می‌شود. زمستان‌ها وقتی نعناع کمیاب می‌شود از wormwood تلخ استفاده می‌شود. این چای معمولا از قوری‌های فلزی و از ارتفاع زیاد داخل لیوان‌های شیشه‌ای ریخته می‌شود که حباب‌های ایجاد شده آن را خواستنی‌تر می‌کند.

منبع:ایسنا

اینفلوئنسرهای سفر با دغدغه‌ای از جنس افغانستان

تحولات افغانستان با حضور دوباره طالبان، موجی از نگرانی‌ها را در بین شخصیت‌های شناخته شده و تاثیرگذارِ سفر و گردشگری تشدید کرده است و با به اشتراک گذاشتن تصاویری از زیبایی‌های افغانستان و بحران تازه این کشور، مردم جهان را به همدردی و همبستگی با افغانستان دعوت کرده‌اند.

به گزارش ایسنا، درو بینسکی (Drew Binsky) ماجراجو و گردشگر آمریکایی که تا کنون دو بار به افغانستان سفر کرده و با انتشار تصاویری از واقعیت‌ها و چهره کمتر شناخته شده این کشور، سعی در معرفی آن داشته و به دیگران هم جرأت سفر به این کشور را داده است، اکنون با همدردی با مردمِ سرگردان و ترسیده افغانستان، تصاویری زیبایی را از این کشور با پیام «افغانستان به به کمک شما نیاز دارد»، به اشتراک گذاشته است.

درو گلدبرگ که در شبکه‌های اجتماعی با نام درو بینسکی شناخته می‌شود تا کنون به ۱۹۵ کشور سفر کرده و ویدئوهای او از این سفرها و ماجراجویی‌ها جزو پرمخاطب‌ترین‌ها به شمار می‌آید. گزارش‌های قبلی این جهانگرد یهودی ـ آمریکایی از افغانستان که با توصیفی از مهربانی مردم کوچه و بازار، زیبایی و قدمت آثار تاریخی این کشور همراه است، در بسیاری از رسانه‌های خارجی بازتاب داشته. او تا کنون دوبار به افغانستان سفر کرده که آخرین بار در سال ۲۰۲۰ همزمان با همه‌گیری کرونا، آغاز مذاکرات صلح طالبان و خروج نیروهای آمریکایی بود.

این ماجراجوی آمریکایی که افغانستان را در فهرست پنج کشور محبوب خود و پیشنهاد شده برای سفر قرار داده است، برای حال این روزهای مردم افغانستان با اشاره به گذشته‌ای که طالبان در این کشور در برخورد با زندگی زنان و دختران، تحصیل و آزادی‌های اجتماعی و فردی داشته، نگرانی‌های دیگری از جمله چگونگی تامین ایمنی بهداشتی مردم افغانستان برای دریافت واکسن کووید با وجود تفکر طالبان، مطرح کرده و نوشته است: «افغانستان عشق است. افغانستان زیبا است. افغانستان دوستانه است. افغانستان آسودگی است. به‌راستی، قلبم شکست و ویران شد. من در دو سفر جداگانه یک ماه از زندگی‌ام را در افغانستان گذراندم. یک بار سال ۲۰۱۸ و دیگر بار ۱۰ ماه قبل. هفت استان را دیده‌ام که حالا کنترل آن‌ها به دست طالبان افتاده است. فرودگاه‌ها بسته شده و ویزای شهروندان افغانستانی تعلیق شده و مرزها هم به روی آن‌ها بسته است. ما در حال بررسی وضعیتی هستیم که در آن بیش از ۳۷ میلیون افغانستانیِ بی‌گناه ـ پاک‌ترین و فروتن‌ترین افرادی که در این کره خاکی ملاقات کرده‌ام – در خطر جدی هستند…»

اوا زو بک (Eva zu beck) اینفلوئنسر اروپایی و نویسنده سفر که به تازگی در ایران هم بوده است، دیگر چهره شناخته شده در بین بلاگرهای سفر است که با یادآوری تجربه دیدار از افغانستان و برای همدردی با حال روزهای این کشور، نوشته است: «من خوش‌شانس بودم که در ماه مارس امسال از افغانستان دیدن کردم، مردم از خروج قریب‌الوقوع نیروهای آمریکایی پس از حضور ۲۰ ساله و احتمال تصرف گروه طالبان ابراز نگرانی می‌کردند. حالا، زندگی بسیاری در تهدید است …»

او هم به زعم خود به تهدیدهایی که به‌ویژه حقوق زنان و دختران افغانستان را نشانه گرفته است، اشاره کرده و از آن‌ها که پیگیر وضعیت افغانستان هستند خواسته با مردم این کشور همبستگی داشته باشند و با راه‌اندازی کارزارها و جمع‌آوری امضا از مقامات کشورهای خود بخواهند که به مردم افغانستان کمک کنند.

شخصیت‌های تاثیرگذار دیگری در صنعت سفر و گردشگری نیز با گزارش‌های روزانه از وضعیت و اخبار افغانستان، به معرفی مقام‌های و افراد محلی مؤثر اما ناشناختۀ افغانستان ـ از جمله «سلیمه مزاری»، فرماندار شهرستان کنت ـ که در برابر طالبان ایستادگی و مقاومت کردند، پرداخته‌اند.

افغانستان در سال‌های اخیر، مورد توجه گردشگران بیشتری قرار گرفته بود. آمار بانک جهانی نشان می‌دهد از سال ۲۰۱۸ روند سفر گردشگران به این کشور صعودی شده بود، به طوری که درآمد این کشور از محل گردشگری از ۱۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ به ۸۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ رسیده بود. شرکت‌های خصوصی و راهنماهای محلی درحال جان گرفتن بودن و تعامل با بیشتر کشورها، از جمله ایران برای جذب گردشگر آغاز شده بود که دوباره با حضور طالبان، چهره امن افغانستان زیر سوال رفته است.

در ۱۵ سال اخیر نیز مرمت آثار تاریخی و همچنین استرداد میراث فرهنگیِ به غنمیت رفته از این کشور آغاز شده بود که اکنون با حضور دوباره طالبان، نگرانی‌ها برای در امان نگه داشتن این آثار تشدید شده است، هرچند که طالبان در بیانیه‌ای اعلام کرده به آثار تاریخی صدمه‌ای وارد نمی‌کند.

منبع:ایسنا

چگونه جنگل‌های کشور را حفظ کنیم؟

حفاظت از جنگل‌ها همواره یکی از مهم‌ترین موضوعات و مباحث زیست محیطی در دنیا به‌ویژه در ایران است که تنها ۷ درصد از مساحت کل آن را ‌پوشش جنگلی تشکیل می‌دهد. با این حال راهکارهای مختلف و متعددی از سوی کارشناسان به‌منظور حفظ این منابع با ارزش که نقش مهمی نیز در مقابله با تغییرات اقلیمی دارند، ارائه می‌شود که طرح تنفس یکی از آنهاست.

به گزارش ایسنا، طرح «تنفس جنگل‌های» شمال کشور یکی از بزرگترین طرح‌های حفاظتی از جنگل‌هایی است که بیش از حد ظرفیت، مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفتند. این طرح که از سال ۹۶ در حال اجراست به هیچ بهره‌برداری اجازه قطع درختان جنگلی را نمی‌دهد.

طرح «تنفس جنگل» مانع از تشدید دست اندازی‌ها شد

هادی کیادلیری – رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه آزاد با اشاره به اینکه طرح «تنفس جنگل‌ها» مانع از تشدید دست‌اندازی به جنگل‌های شمال کشور شده است، معتقد است: عوامل طبیعی بیشتر شروع کننده تخریب جنگل‌ها هستند و عوامل انسانی تهدیدات مربوط به تخریب جنگل‌ها را مستعد می‌کنند، تغییر الگو و شدت و حدت آتش سوزی‌ها ناشی از دخالت‌های بی مورد انسان در طبیعت است که حضور دام چندین برابر جمعیت، تغییر کاربری اراضی، توسعه بی قاعده و معضل زباله‌ها از جمله این دخالت‌ها و عوامل تخریب جنگل‌ها به شمار می‌روند.

به گفته وی، مسیری که ما برای توسعه انتخاب کرده‌ایم اشتباه است و همین موجب تخریب جنگل‌ها شده است. جنگل‌های زاگرسی سال‌هاست رها و اکوسیستم آن دچار فروپاشی شده و از آنجایی که این جنگل‌ها تجاری نبودند و برای دولت صرفه اقتصادی نداشتند، دولت اهمیتی به این جنگل‌ها نداده اما جنگل‌های شمال کشور که از نظر تولید چوب پتانسیل خوبی داشت مورد توجه دولت قرار گرفت.

او افزود: در حال حاضر که ظرفیت تولید چوب جنگل‌های شمال کشور رو به اتمام است باز هم در حال رها شدن است. با این حال حداقل نتیجه‌ای که طرح تنفس جنگل‌ها داشت این بود که مانع از تشدید دست اندازی به جنگل‌های شمال کشور شد.

کیادلیری ضمن تأکید بر اینکه باید جلوی گردشگری بی قاعده را گرفت، تعیین مسیر صحیح توسعه را نیز به عنوان گام نخست برای رفع مشکلات جنگل‌ها مطرح و اظهار کرد: ما نباید کشاورزی عقب افتاده را همچنان ادامه دهیم تا بابت آن منابع آبی را هدر ندهیم و اراضی را هم واگذار نکنیم.

حفظ جنگل‌های خارج از شمال کشور را نیازمند برنامه و طرح‌های جنگلداری حفاظتی و فنی است

وحید اعتماد – دانشیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران و نایب رییس انجمن علمی جنگلبانی حفظ جنگل‌های خارج از شمال کشور را نیازمند برنامه و طرح‌های جنگلداری حفاظتی و فنی دانست و گفت: سازمان جنگل‌ها در گذشته وزارتخانه‌ای بود که منحل و ساختار این سازمان نیز به دلیل قرار گرفتن زیر فشار وزارت جهاد کشاورزی هر روز ضعیف تر شد،  بنابراین تغییر رویکرد سازمان جنگل‌ها و افراد مرتبط با جنگل‌ها امری ضروری است و حفظ جنگل‌های خارج از شمال کشور نیازمند برنامه ریزی و طرح‌های  فنی است.

او نیز بسیاری از معضلات محیط زیستی را ناشی از دخالت عمدی و غیرعمدی انسان‌ها دانست و افزود: هر نوع پروژه عمرانی و توسعه‌ای در کشور باید با ملاحظات محیط زیستی کامل همراه باشد اما متاسفانه در خیلی موارد این ملاحظات رعایت نمی‌شود و بیشتر رنگ و بوی سیاسی به خودش می‌گیرد.  تغییر اقلیم جهانی نتیجه افزایش میزان کربن در طبیعت و زیاده خواهی انسان و عدم بهره برداری از دانش روز است. جنگی که بین سرمایه‌داری جهانی و انسانیت شکل گرفته به ضرر محیط زیست و جنگل‌ها تمام می‌شود.

اعتماد با بیان اینکه نسبت دست اندازی به طبیعت از جمعیت بیشتر شده گفت: با وجود اینکه دخالت در طبیعت روز به روز در حال افزایش است اما علم و دانش و دانایی ما هم نسبت به طبیعت خیلی بیشتر شده است.

نایب رییس انجمن علمی جنگلبانی با اشاره به اینکه بسیاری از طرح‌های جنگلداری و ساخت آزادراه شمال جنگل‌های کشور را تخریب می‌کند گفت: طرح جنگلداری در خیلی از نقاط نباید اجرا می‌شد و اگر هم اجرا شد به بدترین شکل ممکن بوده است.  ازدیاد جمعیت، توسعه کشور و افزایش شهرها و رویکرد حاکمیت به این قضیه و به طور خلاصه عوامل انسانی منجر به تخریب جنگل‌ها شده و بنابراین برای میزان استفاده از طبیعت ضروری است که طرح‌های مناسبی ارائه شود.

اعتماد همچنین پشتیبانی از تولید گیاهی در طبیعت و زیستگاه پرندگان را یکی از کارکردهای جنگل‌ها برشمرد و خاطرنشان کرد: داشتن برنامه و طرح جنگلداری یک رویکرد چندمنظوره و نگاه سیستمی است.

حفاظت از جنگل‌ها به یک فرهنگ تبدیل شود

محمدحسین بازگیر- کارشناس محیط زیست- نیز درصد بالایی از تخریب جنگل‌ها را ناشی از عوامل و دخالت‌های انسانی دانست و تأکید کرد: حفاظت از محیط زیست به ویژه جنگل‌ها باید در پروژه‌ها تعریف و به یک فرهنگ تبدیل شود.

او ادامه داد: جنگل‌های کشور از حدود ۱۸ میلیارد هکتار در گذشته، هم اکنون به ۱۲ تا ۱۴ میلیون هکتار کاهش یافته است. عبور دادن خط انتقال نفت و آب و برق و جاده از درون جنگل آن هم به بدترین شکل ممکن و تصرف عرصه‌های جنگلی و آتش سوزی‌ها و آلودگی‌ها متاسفانه جنگل‌ها را نابود کرده است. همچنین سایر دخالت‌های انسانی از جمله گردشگری‌های غیرمسئولانه و برخی عوامل طبیعی و بیماری‌ها و فرسایش خاک نیز در تهدید و نابودی جنگل‌های کشور موثر هستند.

این کارشناس محیط زیست با بیان اینکه ظرفیت جنگل‌های کشور برای تولید چوب یک میلیون متر مربع است گفت: استفاده بیش از حد از این ظرفیت و بهره برداری‌های غیراصولی و بی رویه در راستای نابودی جنگل‌هاست. بهره‌برداری اصولی و مناسب از جنگل‌ها نیازمند شناخت جایگاه و ظرفیت آن‌ها، ارائه آموزش به جامعه، برنامه‌های مدیریتی و سیاست‌های شفاف است و لازم است یک فرهنگ حمایتی از جنگل‌ها را ایجاد کنیم و بهره‌برداران و حاشیه نشینان جنگل را با خود همراه کنیم و مشارکت دهیم.

او با تأکید بر فرهنگ سازی و آموزش جدی در این مورد تصریح کرد: ما در مورد جنگلها و محیط زیست باید به اندازه‌ای فرهنگ سازی کنیم که تبدیل به یک باور شود زیرا فقط در این صورت است که می‌توان به تغییر رفتارها امیدوار بود.

این کارشناس محیط زیست حفاظت خاک و تولید آب و تلطیف هوا را از مهم ترین کارکردهای جنگل‌هابرشمردو خاطرنشان کرد: جنگل‌های زاگرس ۴۰ درصد منابع آب شیرین را برای کشور تولید می‌کند و اگر این کارکرد را از دست دهد ما با کمبود آب و مشکلات بسیار زیاد دیگری مواجه خواهیم شد.

بازگیر بر لزوم هماهنگی بیشتر بین دستگاه‌ها و وزارت خانه‌های ذی‌ربط در این زمینه تأکید کرد و گفت:سازمان‌های متولی نیزبایدتقویت و برنامه‌های آن‌ها اجرایی شوند.

منبع:ایسنا

توسعه پایدار صنایع‌دستی با فروش در بستر فضای مجازی در دوران کرونا و پساکرونا

با افزایش جمعیت، تولید صنایع دستی به مرور فزونی یافت و کم کم به پیشه و حرفه بخشی از مردم بدل شد. رفته‌رفته دیگر مصنوعات دست‌ساز تولید شدند و استادکاران، ذوق و هنر خود را در آن آمیختند و آثاری تولید کردند که آمیزه‌ای از هنر و صنعت بود، چنانکه هم جنبه کاربردی در زندگی مردم داشت و هم ارزش هنری وحتی اقتصادی و به مرور زمان مردم به ارزش‌های متنوع صنایع دستی پی بردند و از آن‌ها استقبال کردند و به همین دلیل برخی رشته‌های صنایع دستی رونق و شهرت دوباره خود را بازیافتند.

یکی از بازارهایی که تحت‌تاثیر کرونا قرار گرفته و آسیب‌های مالی قابل‌توجهی را تجربه کرده است بازار صنایع‌دستی است که شیوع کرونا و ممنوع شدن رفت و آمدهای برون‌شهری و استانی، بزرگ‌ترین ضربه و بالاترین خسارت را به ما وارد کرد. هنرمندان صنایع دستی از زمان شیوع بیماری کرونا تاکنون با مشکلات بی‌شماری دست و پنجه نرم می‌کنند. تعداد زیادی از این هنرمندان همه‌ی سرمایه‌شان را در این کار گذاشته‌اند و تنها منبع درآمدشان هنر دستانشان است

صنایع دستی مفهومی‌ترین، کاربردی‌ترین و مردمی‌ترین هنر سرزمین ماست. پیشگیری از کرونا نیازمند کاهش ارتباطات انسانی بودکه در نهایت منجر به کاهش برخی فعالیت‌های اقتصادی و رکود شد. با توجه به شرایط فعلی ناشی از شیوع بیماری کووید ۱۹، صنایع دستی دچار رکود شده و فروشگاه‌های صنایع دستی، هنرمندان و صنعتکاران این حرفه دچار ضرر و زیان زیادی شده‌اند.

علاوه بر مشکلات ناشی از کرونا، گرانی مواد اولیه و نبود بازارهای دائمی برای فروش محصولات، فعالان صنایع‌دستی را با مشکلات بیشتری مواجه کرده است. سود ناچیز، کم بودن دستمزدها، نوسانات اقتصادی، نبود ثبات در بازار و کمبود سرمایه در گردش از دیگر مشکلات هنرمندان صنایع‌دستی و هنرهای سنتی به‌شمار می‌رود.

وضعیت فعلی حاکم بر این عرصه بسیار بحرانی است، اما صنایع دستی ما آینده بهتری خواهد داشت اگر از هنرمندان آن حمایت و کیفیت محصولاتش حفظ شود. یکی از روش‌های موجود در شرایط فعلی استفاده از روش‌ها و فناوری‌های نوین در جهت بازاریابی و فروش محصولات صنایع دستی است. امروزه دیگر فروش سنتی صنایع دستی پاسخگو نیست و باید از تجارت الکترونیک و بسترهایی مانند شبکه‌های اجتماعی برای آن استفاده کرد. در واقع باید به سمت مارکت‌های دیجیتال قدم برداشت. با برنامه‌ریزی برای آموزش، مشاوره، تامین مواد اولیه و ابزار کار و همچنین کمک به بازاریابی و دسترسی به بازار و فروش محصولات و خدمات خانگی می‌توان به ایجاد و توسعه مشاغل پایدار خانگی ضروری و نوظهور کمک کرد.

تا پیش از تحریم زمینه برای صادرات بسیاری از دستبافت‌ها به خارج از کشور وجود داشت و بازار صنایع دستی نیز از رونق خوبی برخوردار بود، ولی با تحریم به دلیل مشکلات در برگشت ارز ناشی از فروش، تمایل برای صادرات کاهش یافت و و بازار داخلی نیز با کرونا و توقف سفر مختل شد. با توجه به شرایط کرونا و محدودیت در سفرها و پروازها، عملا صادرات متوقف است ولی کرونا در کنار همه معایب، فرصت مغتنمی برای هنرمندان صنایع دستی به شمار می‌رود چراکه کمک کرد محصولات خود را از طریق سایت و نمایشگاه‌های مجازی حتی به مشتریان کشورهای خارجی به فروش برسانند.

کرونا انتظارات و اولویت‌ها و سبک زندگی افراد جامعه را تغییر خواهد داد. کسب و کارهایی که با دوراندیشی متناسب با تغییرات سبک زندگی و نگرش‌های جامعه عمل کنند موفق‌تر خواهند شد. انتظار می‌رود که بعضی از مشتریان برای همیشه نوع خرید خود را از حضوری به آنلاین تغییر و یا افزایش دهند. زمانی که بحران کرونا رفع شود رفتار خرید آنلاین ادامه یافته و تثبیت می‌گردد. در مجموع می‌توان گفت نگرش ها، سبک زندگی و رفتار افراد در پسا کرونا متفاوت از پیش اکرونا خواهد بود. بازاریابی الکترونیکی، افزایش نقش عرضه کالا در بازارهای بین‌المللی و تقویت تجارت الکترونیک در این حوزه می‌تواند فرصت‌های موجود در دوران پساکرونا را برای فعالان این عرصه فراهم کند.

در استان زنجان فروش صنایع دستی به علت بیماری کرونا و افزایش سرسام‌آور قیمت اولیه کاهش یافته است چرا که تولید و فروش به هم وابسته هستند. در ایام کرونا فروش صنایع دستی به صورت مجازی توسط فروشگاه‌های صنایع دستی در استان انجام شد.

بازاریابی صنایع دستی هر منطقه‌ای علاوه بر اینکه جنبه‌های زیبایی و فرهنگی دارد، اینترنت فرصت مناسبی برای هنرمندان است تا در زمینه کاری خود اطلاعات خود را بروز کنند و ارتقا دهند و با استفاده از مدیریت شبکه‌های اجتماعی از ظرفیت این شبکه‌ها برای رونق کسب و کار خود استفاده کنند. اینستاگرام با توجه به ماهیت بصری و تصویری مقوله بسیار مهمی است که هنرمندان برای فروش محصولات کسب و کار خود را تقویت کنند. کار گروهی و پیوستن به شرکت‌ها و استارت‌آپ‌های فعال در حوزه فناوری اطلاعات و اینترنت در بهبود بخشیدن، ارتقای کیفیت و معرفی کردن کسب و کار نقش مهمی ایفا می‌کند.

منبع:میراث آریا

سوگواری سنتی گهواره‌ حضرت علی‌اصغر (ع) در کهگیلویه و بویراحمد

استان سراسر شیعه کهگیلویه وبویراحمد با بافتی عشایری نیز برای ورود به ماه حزن‌انگیز محرم نیز با شور خاصی و در قالب آیین‌ها و عزاداری‌های منحصر به فرد به استقبال این ایام می‌روند که نوای جانسوز «شروه خوانی» زنان و مادران ایل در مناطق مختلف روستایی و عشایری زیباترین، با ارج‌ترین و شورانگیزترین شیوه عزاداری مردم این دیار محسوب می‌شود.

در ماه محرم برنامه شیرخوارگان حسینی به یاد حضرت علی‌اصغر (ع) فرزند شیرخوار امام حسین (ع)، احلی من العسل به یاد حضرت قاسم بن الحسن (ع) و سوگواری روزهای تاسوعا و عاشورا به‌طور ویژه در بقاع متبرکه به‌صورت سنتی کهگیلویه و بویراحمد برگزار می‌شود.

زنان و مردان این خطه که ترکیبی از اقوام لر و ترک هستند با سردادن نوحه‌های محلی و آیین‌های مختلف از دیرباز تاکنون یکی از باشکوه‌ترین سوگواری‌های حسینی را برپا می‌کنند.

اما یکی از پرشورترین برنامه‌هایی که به‌صورت سنتی در استان کهگیلویه و بویراحمد برگزار می‌شود آیین گهواره‌ حضرت علی‌اصغر (ع) است.

آیین تعزیه‌خوانی سنتی نیز یکی از آئین‌های فاخر ماه محرم در کهگیلویه و بویراحمد است که به‌طورمعمول از سال ۱۲۸۷ در میان اقوام، ایلات و مناطق عشایرنشین این خطه اجرا می‌شود.

زنان عشایر کهگیلویه و بویراحمد در ماه محرم گهواره‌ حضرت علی‌اصغر (ع) (به زبان محلی تهته) درست می‌کنند و به آن زنگوله و چشم‌زخم، آویزان می‌کنند و روی آن را پارچه سبز می‌کشند و به‌صورت دایره‌ای دور این گهواره می‌نشینند و برای کم‌سن‌و‌سال‌ترین شهید دشت کربلا علی‌اصغر (ع) نوحه (شروه) خوانده و عزاداری می‌کنند.

پس از سوگواری نیز بانوان با وصل کردن سنجاق یا گره زدن پارچه بر گهواره طلب حاجت می‌کردند این گهواره‌ها به‌صورت هیئت یا تکی در روز عاشورا بر سر بانوان تا گلزار شهدا حمل می‌شود که جلوه‌ای زیبا به عزاداری‌های محرم در مناطق مختلف استان می‌دهد.

آیین گهواره‌ای حضرت علی‌اصغر (ع) ابتدای محرم بیشتر در بخش زیلایی شهرستان بویراحمد آغاز می‌شود زنان با تشکیل حلقه‌های جداگانه به‌طوری‌که یک نفر به‌عنوان نوحه‌خوان (شروه خوان) در وسط قرارگرفته و بقیه خانم‌ها درحالی‌که چارقدها یا چادرهای سیاه‌رنگ را به پشت و سینه خود می‌کوبند به شیوه‌ای خاص بالباس‌های محلی نوحه‌هایی به لهجه لری عزاداری می‌کنند.

بخشی از اشعاری که زنان عشایر در بخش زیلایی استان کهگیلویه و بویراحمد در این مراسم و در سوگ و عزای سرور و سالار شهیدان می‌خواندند:

«زر شهنه ایشخنم وای وای/یوسف گل پیرهنم وای وای» زیر درخت شهن را شخم می‌زنم، وای وای/ یوسف گل پیرهنم، وای وای

«یه کارد خونی دییمه/ چایر وریش کشییمه» یک چاقوی خونی دیده‌ام/ چادر رویش کشیده‌ام

«اَی ماهِ مَحرَم اومَ شایی رفت و غم اومَ اَو مِن حرم کَم اومَ» با آمدن ماه محرم، شادی رفت و غم جایگزین آن شد، حرم با کمبود آب مواجه شد.

«آخ بَ دشتِ کربلا سَرشَ بِری اَو وَش نَدا» در دشت کربلا، سرش را بریدند و به او آب ندادند.

منبع:میراث آریا

چهل‌منبر و گِل‌مالی دو آیین‌ محرم در لرستان

آیین سنتی چهل منبر در خرم‌آباد

هرساله در روز نهم محرم مصادف با تاسوعای حسینی، مردم خرم‌آباد آیین سنتی چهل منبر را به یاد چهل منزل طی شده حضرت زینب (س) از کربلا تا شام برپا کرده و حاجات خود را از خداوند طلب می‌کنند.

شاید تعداد منبرها در این مراسم، برگرفته از فرهنگ ایرانی باشد، که در آن عدد چهل، برای مردم، معتبر و مقدس بوده و در زوایای مختلف فرهنگی، اجتماعی و مذهبی جامعه، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

چهل منبر، آیینی است که در آن از صبح تاسوعا، زنان و دختران سیاهپوش و نقاب زده، در کوچه پس کوچه‌های قدیمی شهر (محله باغ دختران)، با پای برهنه و بدون آنکه با هم سخن بگویند به یاد اسارت و رنج‌های حضرت زینب (س)، با روشن کردن چهل شمع در چهل مجلس به عزاداری می‌پردازند و یا نذر خود را ادا می‌کنند. این بانوان در سقاخانه‌ها و یا هر مجلسی که مراسم روضه خوانی در آن برپاست، مکث می‌کنند و شمعی روشن نموده و نقل و یا قندی نیز در آنجا می‌گذارند، سپس به مجلس و منبر بعدی می‌روند و این عمل را تا چهل منزل انجام می‌دهند و حاجت خود را می‌خواهند. این مراسم سابقا، توسط زنان برگزار می‌شد و امروزه مردان نیز به انجام آن تمایل دارند. برای حاجتمندان و برگزارکنندگان، فرقی نمی‌کند که این مراسم در چه فصلی از سال برگزار می‌گردد، در تابستان‌های گرم و یا در سرمای زمستان، آنچه مهم است، نشان دادن عشق و علاقه به اهل بیت پیامبر بخصوص حضرت زینب (س) است. گاهی خستگی زیادی بر این عزادارن غالب می‌شود ولی باز همچنان این منازل را با اشتیاق و یکی پس از دیگری طی می‌کنند تا به منبر چهلم برسند. گاه این مراسم تا غروب تاسوعا طول می‌کشد. در سال‌های نخست، این رسم منحصر به همان منبری بود که در دهه عاشورا روضه می‌خواندند، بعدها در هر مجلس منبری می‌گذاشتند تا مردم در آن مکان، شمع روشن کنند.

مراسم چهل منبر خرم آباد، به شماره ۳۲۶ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

آیین گِل‌مالی در لرستان

گِل مالی آیینی است که مردم لر در سوگواری‌های مختلف از جمله در مرگ افراد خانواده یا عزاداری‌های مذهبی انجام می‌دهند. گل‌مالی در زبان لری با عنوان خَه‌رَّه گیری تلفظ می‌شود. خَرّه به معنای گِل است. آیین گل‌مالی در روز عاشورا دهم ماه محرم در استان لرستان برگزار می‌گردد.

با فرا رسیدن ایام محرم و صفر به ویژه روز عاشورا مردم لرستان غرق در عزا و ماتم می‌شوند و بر اساس رسم دیرینه خود که در عزای عزیزان، خود را سر تا پا گل مالی می‌کنند، بار دیگر خاک عزا بر سر می‌گیرند. آیین خاص گل مالی در خرم‌آباد و مناطق اطراف آن دارای چند مرحله است که از روز هفتم محرم که به روز تراش عباس موسوم است شروع می‌شودو در روز هفتم محرم عزاداران حسینی به حمام رفته و پس از اصلاح سر و صورت و نظافت کامل، لباس‌های تمیز می‌پوشند که این روز را تراش عباس می‌نامند. از این روز به بعد، عده‌ای برای افروختن آتش در صبح عاشورا به جمع کردن و گردآوری هیزم در سطح شهر می‌پردازند تا اگر در روز عاشورا برف و باران ببارد و هوا سرد باشد، عزادارانی که در گِل می‌افتند (مراسم گِل افتادن) از سرما حفظ شوند.

به این منظور عده‌ای در محل دوره افتاده و با خواندن جملات و ابیاتی از خانه‌ها تقاضای هیزم می‌کنند که مردم نیز با کمال میل بسته به نذری که دارند به آنان هیزم می‌دهند.

در روز تاسوعا نیز عزاداران خاک نرم و مخصوصی به نام گِل (گل رس) را مهیا کرده و در میدان‌های بزرگ و کوچک که معمولاً با آجر چینی در جلوی خیمه‌ها و تکیه‌های شهر درست می‌شود می‌ریزند و در روز عاشورا این خاک را با گلاب مخلوط کرده و گِل روز عاشورا را مهیا می‌کنند.

روز عاشورا، عزاداران فراخوانده شده با حضور در تکیه‌های محله و گِل مالی کردن خود گرد آتش می‌ایستند تا از سرما محفوظ مانده و شروع به سینه زنی و عزاداری می‌کنند.

مردم لرستان از کودک و جوان، زن و مرد خود را همزمان با آغاز روز عاشورا در گِل و گلابی که از قبل آماده شده، گِل مالی می‌کنند.

زنان به یاد مصیبت و بی‌برادر شدن حضرت زینب (س) گِل را بر چادر سیاه و سر خود می‌مالند و دسته‌های عزاداری هر کدام سعی می‌کنند خود و دیگری را کمک کنند، تا سر تا پای خود را گِل یا همان خَ‌رَّه (به زبان لری) بگذارند. مردم در روز عاشورا لباس سیاه خود را به رنگ گِل در می‌آورند و نماز ظهر عاشورا را با همان لباس‌ها برپا می‌کنند. در حین گِل مالی نوحه‌های محلی نیز خوانده می‌شوند.

این آیین سوگواری مردم لرستان با شماره ثبت ۵۳ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است.

منبع:مبراث آریا

هرآنچه از لباس‌های محلی بانوان ایرانی باید بدانید

در این گزارش با انواع لباس‌های بومی بانوان ایران که بیانگر هویت هر منطقه است، آشنا می‌شوید.

به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، لباس‌های بومی در مناطق مختلف ایران، هرکدام بیانگر فرهنگ و هویت آن منطقه است. لباس یکی از مهمترین نماد‌ها و مولفه‌های فرهنگی در یک کشور است.

اقوام مختلف ایرانی هریک پوششی متفاوت و جذاب دارند؛ شاید بارها به مناطق مختلف سفر کرده باشید و تنوع رنگی و شکلی در لباس اقوام نظرتان را جلب کرده باشد. شاید با انواع و اقسام این لباس های بومی عکس هم انداخته باشید.

با ما همراه باشید و در این گزارش با لباس‌های محلی بانوان ایران بیشتر آشنا شوید.

لباس محلی بانوان ترکمن

مردم ترکمن در بخش‌های شمالی و شرقی استان گلستان و قسمت‌هایی از خراسان ساکن هستند. در لباس‌های محلی ترکمن، رنگ‌های خاکی و قرمز به کار می‌رود. لباس‌های بانوان به صورت پیراهن‌های بلند است. برخی از آن‌ها از پوشیه صورت نیز استفاده می‌کنند.

لباس محلی بانوان گیلان

لباس‌های رنگارنگ محلی زنان گیلانی به سه بخش شرق، غرب و مرکز گیلان تقسیم می‌شود. لباس زنان در شرق گیلان معروف به لباس قاسم‌آبادی، در غرب معروف به تالشی و در مرکز گیلان به رسوخی شناخته می‌شود. در تمام این لباس‌های محلی رنگارنگ، دامن‌های شلیته و پرچین بلند با جلیقه‌های پولک دوزی شده دیده می‌شود. روسری‌ها به رنگ روشن و سفید بوده و زیر روسری سربند یا لچک نیز بسته می‌شود. پیراهن زنان گیلانی، عموماً به رنگ قرمز است.

لباس محلی بانوان خراسانی

لباس محلی بانوان خراسانی شامل دامن شلیته و پر چین است که در بعضی مناطق تا زیر زانو و در بعضی جا‌ها تا بالای زانو می‌رسد. این دامن از پارچه‌های رنگارنگ در لایه‌های مختلف دوخته می‌شود. در بعضی مواقع، روی پارچه سفید اصلی، نوار‌های رنگی می‌دوختند. از دیگر اجزای لباس زنان، جلیقه مخملی، چارقد، کلاه، دستمال روی چارقد و قباست.

لباس محلی بانوان کرد

لباس محلی بانوان کرد، بر طبق منطقه آنان مانند کردی اورامی، کردی سنندجی، سقزی، مریوانی، بانه‌ای و …. دسته بندی می‌شود. لباس محلی بانوان در کردستان، اورامی نامیده می‌شود. لباس محلی بانوان کرد شامل کراس یا پیراهن بلند، کوا (پوششی بلند بر روی کراس)، سوخمه (نیم تنه‌های بدون آستین و گا‌ه مشکی با گلدوزی بر روی پیراهن)، کوله‌بال (نیم تنه‌ای دارای آستین تا آرنج)، سلطه (نیم تنه‌ای دارای آستین تا مچ دست)، شال و سروین (روسری از پارچه‌های بسیار نفیس و به رنگ مشکی) می‌باشد.

لباس محلی بانوان در هرمزگان

لباس‌های محلی بانوان در جنوب ایران، دارای پارچه‌هایی نازک است و رنگ‌هایی مانند آبی، بنفش، صورتی و سبز در آن به کار رفته است. اجزای لباس محلی بانوان در هرمزگان شامل پیراهن، چادر بندری، شلوار بندری، برقع و صندل است.

لباس محلی بانوان ابیانه

بانوان روستای ابیانه در کاشان، از لباس‌هایی با دامن تا زیر زانو و روسری‌های سفید گلدار استفاده می‌کنند.

لباس محلی بانوان بلوچ

قوم بلوچ در جنوب شرقی سیستان و بلوچستان و در مرز‌های پاکستان و افغانستان زندگی می‌کنند. لباس‌های سنتی بانوان این منطقه شامل لباس‌های رنگارنگ تا زانو و شلوار یک شکل با لباس است. آن‌ها معمولاً زیورآلاتی مانند گردبند و دستبند دارند و برای پوشش سر و شانه‌های خود از شالی بلند استفاده می‌کنند.

لباس محلی بانوان کهگیلویه

لباس محلی بانوان کهگیلویه شامل ارخالق (نوعی کت زنانه با آستین‌های بلند)، جومه (لباس بلندی رنگارنگ آستین دار و چاک دار).  کلاه زنانه، روسری و چارقد و دستمال است.

لباس محلی بانوان قشقایی

استان فارس مرکز اصلی زندگی قشقایی‌های به حساب می‌آید. پوشش بومی بانوان قشقایی دامن‌های بلند، چند لایه، رنگارنگ و روسری بلند است.

لباس محلی لری

مردم لر بیشتر در مناطق غرب و جنوب غربی ایران زندگی می‌کنند. بانوان این خطه جلیقه‌ای روی پیراهنشان می‌پوشند و روسری بلندی دارند که شانه، گردن و سرشان را می‌پوشاند.

لباس محلی بختیاری

بختیاری‌ها در جنوب غربی ایران در استان‌های چهار محال و بختیاری، خوزستان، اصفهان، کهگیلویه و بویر احمد و لرستان زندگی می‌کنند. لباس قبیله عشایری بختیاری بستگی به شرایط آب و هوایی نسبتاً متنوع است. پوشش بانوان بختیاری معمولا به صورت دامن‌های رنگارنگ و لایه بندی شده با جلیقه‌هایی ست شده و روسری‌های بلند است.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

تفاوت آثار ثبت ملی با آثار واجد ارزش فرهنگی چیست؟

آثار تاریخی و فرهنگی کشور به موجب قانون در دو فهرست آثار ملی و فهرست واجد ارزش فرهنگی و تاریخی ثبت می‌شوند.

مصطفی پورعلی مدیرکل دفتر ثبت آثار، حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی، در گفت و گو با خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: آثار تاریخی و فرهنگی کشور به موجب قانون در دو فهرست آثار ملی و فهرست واجد ارزش فرهنگی و تاریخی ثبت می‌شوند. فهرست آثار واجد ارزش، فهرست آثاری است که در مقیاس محلی و منطقه‌ای واجد ارزش تلقی می‌شوند و در فهرست ذیربط آثار ملی قرار می‌گیرند. آثار واجد ارزش فرهنگی و تاریخی همچون آثار ملی دارای حکم و لوح ثبت هستند؛ ولی از این امکان برخوردارند که در صورت رعایت ضوابط و مقررات، دارای طرح توسعه باشند.

وی افزود: برای آثار واجد ارزش دستورالعمل اختصاصی وجود دارد که از سوی وزیر میراث فرهنگی ابلاغ شده است. به موجب قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی که تکلیف نموده هم فهرست ملی و هم فهرست ذیربط آثار ملی را تشکیل بدهیم، تعیین فهرست آثار واجد ارزش موضوعیت پیدا کرده است. ضمنا در قانون حمایت از مرمت و احیای بافت‌های تاریخی نیز برای وزارت متبوع تکلیف ایجاد شده است که علاوه بر فهرست آثار ملی، فهرست آثار واجد ارزش را نیز اعلام نماید.

مصطفی پورعلی، مدیرکل دفتر ثبت آثار، حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی بیان کرد: مرکز پزشکی هسته‌ای مرجان، واقع در بلوار کشاورز، خیابان فلسطین، بعد از خیابان علیرضا حجت دوست، به عنوان اثر واجد ثبت ملی تشخیص داده شده است. این بنا به دوره پهلوی دوم تعلق دارد.

وی افزود: همچنین چهار اثر دیگر به عنوان آثار واجد ارزش شناخته شده اند که موقعیت آن‌ها به شرح زیر است:

میدان بهارستان، خیابان بهارستان، کوچه دانشسرا/ نیاوران، بعد از سه راه یاسر، بن بست آهنگ/ میدان قدس، خیابان شریعتی، کوچه تقی رفعت/ خیابان ۱۵ خرداد، جنب پمپ بنزین، سرای فخریه.

پورعلی بیان کرد: لازم به ذکر است هر چهار اثر واجد ارزش فرهنگی و تاریخی، مربوط به پهلوی اول و ساختمان مرکز پزشکی هسته‌ای مرجان که عنوان اثر ملی ثبت شده، متعلق به پهلوی دوم است.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

آیین سنتی طوق‌بندان شاهرود نمادی از علم و بیرق علمدار کربلا

طوق یکی از نشانه‌های عزاداری شیعیان است که به هنگام حرکت دسته در پیشاپیش هیئت حرکت می‌دهند. این نشانه از سه قسمت پایه چوبی، بدنه فلزی سینی مانند مشبک به شکل قلب و از جنس برنج و زبانه فولادی به عرض تقریبی ۱۰ سانتی‌متر و طول یک متر یا بیشتر تشکیل می‌شود.

در باور اهالی این نشانه نمادی از علم و بیرق علمدار واقعه کربلا حضرت ابوالفضل العباس (ع) است. کار جامه کردن (پوشاندن بدنه طوق با پارچه‌های مشکی، سبز و…) در این روز توسط سادات و پیر غلامان اباعبدالله الحسین در منازل مالکان طوق و محله قلعه ولی‌آباد انجام می‌شود.

برای این منظور چند نفر از خادمان تکیه بازار شهر از صبح این روز به خانه‌های مالکان طوق در محدوده تکیه رفته و در هر خانه پس از گفتن ذکر یا الله و دعا برای درگذشت اموات آن خانه به مکانی دیگر رهسپار می‌شوند.

در فاصله بین صبح تا ظهر این روز خانه‌های دارای طوق مملو از زنان و دخترانی است که برای حاجت طلبی و یا ادای نذر خود به زیارت طوق‌ها می‌روند. بستن دستمال به طوق و تبرک کردن پارچه و دیگر اقلام در این خصوص بسیار رواج دارد.

با اعلام اذان ظهر عزاداران در تکیه بیدآباد نماز را اقامه و به صرف ناهار پذیرایی می‌شوند. پس از ساعتی عده‌ای از اهالی محله بیدآباد با تشکیل هیئت سوگواری در ابتدا به خانه مرحوم کربلایی میرعابدین رفته و پس از دعا برای شادی روح آن مرحوم برای برگرفتن طوق منصوب به طایفه بابا علی به منزل او رهسپار می‌شوند.

در پیشاپیش دسته پرچم سفید رنگی توسط فردی از عزاداران حمل می‌شود. پشت سر پرچم چند نفر از جوانان شیپور می‌نوازند. با حضور دسته در پیشاپیش هیئت اجزا طوق توسط چند نفر از جوانان همان طایفه (بابا علی) همراه با دیگر عزاداران به سمت تکیه بیدآباد حمل می‌شود. نذر دارانی که خانه‌شان در مسیر حرکت دسته قرار دارد کله‌قندهای نذری خود را به هیئت عزاداری تقدیم می‌کنند. برخی زنان نیز با منقل‌های ذغال و اسپند به پیشواز عزاداران می‌آیند. پس از حضور سوگواران در تکیه بیدآباد طوق کوچکی توسط یکی از پیرغلامان جامه شده و پس از پذیرائی مختصر به سمت تکیه بازار رهسپار می‌شوند. در آنجا نیز طوق تکیه بازار که قدیمی‌ترین طوق‌های شهر شناخته می‌شود به‌صورت منفک توسط جوانان در جلوی دسته قرار گرفته و بدین ترتیب طوق‌ها با توجه به قدمت در یک ستون حمل می‌شوند.

مکان‌های بعدی مسجد آقا، تکیه شریعت و مسجد شیخ علی‌اکبر است. در طی مسیر سه نشانه عزاداری تحت عنوان عماری که شبیه به خیمه است. به دسته عزاداری ملحق می‌شود. عماری به نشانه هودج فرو آمده از آسمان که حامل حضرت زهرا (ص) و یا به باور محمل و کجاوه حضرت زینب حمل می‌شود. پس از رسیدن هیئت به ابتدای خیابان شبدری عزاداران به دو گروه تقسیم می‌شوند. عده‌ای که حاملان بدنه طوق هستند به کوچه قلعه ولی‌آباد رفته و در این مکان کار جامه کردن طوق‌ها توسط سادات و پیر غلامان صورت می‌گیرد. عده‌ای دیگر نیز به تکایای یزدی‌ها و حاج رضا علی رفته و همراه با طوق‌های آن تکایا به محل عزاداری باز می‌گردند. در محله قلعه ولی‌آباد بدنه منفک طوق‌ها به یکدیگر متصل شده و کار جامه کردن (بستن پارچه به دور آن) انجام می‌گیرد. نهادن سیب بر سر زبانه‌های طوق در این روز بسیار رواج داشته و در پایان سیب‌ها را به نیت شفا و تبرک بین حاملان طوق و سوگواران تقسیم می‌کنند.

با حضور دیگر طوق‌های محله‌های شهر در حدود ساعت چهار بعدازظهر عده‌ای از بزرگان تکایا درحالی‌که اشعار محتشم کاشانی (باز این چه شورش است) را زمزمه می‌کنند در پیشاپیش دیگر عزاداران به حرکت در می‌آیند. در مقابل ایشان بیرق سفیدی توسط یکی از خادمین تکیه بازار حمل می‌شود. این بیرق به حضرت ابوالفضل (ع) منتسب بوده و رنگ سفید آن از عزیمت آن حضرت برای آوردن آب و نه جنگ‌طلبی حکایت دارد. با رسیدن دسته محتشم‌خوان به ابتدای کوچه مدرسه قلعه دسته سینه‌زنی جوانان با ذکر یا عباس، یا عباس در ستون‌های طویل شکل می‌گیرد. سینه‌زنان با یک دست برسینه زده و با دست دیگر خود کمر فرد کناری را می‌گیرند. بدین ترتیب عزاداران همچون دانه‌های زنجیر به یکدیگر متصل می‌شوند. در پشت دسته یا عباس، یا عباس که سینه‌زنان آنان عمدتاً جوانان پر شورند طوق‌ها به ترتیب قدمت قرار می‌گیرند. در این میان طوق تکیه بازار، بابا علی و تکیه بیدآباد غالباً پیشاپیش دیگر طوق‌ها به‌طور بر افراشته حمل می‌شود. دسته عزاداران اعم از محتشم‌خوان، سینه‌زن و حاملان طوق با پیمودن مسیر خیابان مزار و رسیدن به پارک شهیدان محراب از گذری کم‌عرض به سمت تکیه بازار رهسپار می‌شوند.

به دلیل تنگ بودن این فضا طوق‌ها به‌طور خوابیده بر روی دوش عزاداران قرار می‌گیرد.

در میان تکیه، زنان و کودکان در فضای شاه‌نشین جای گرفته و ورود عزاداران را به انتظار نشسته‌اند. در حوالی غروب آفتاب دسته پیر غلامان و پس از آن سینه‌زنان به صحن تکیه داخل می‌شوند. در این هنگام عزاداری با ذکر یا عباس یا عباس همراه با زدن بر سر و سینه به اوج می‌رسد. این شور و هیجان تا ورود آخرین طوق به صحن تکیه ادامه یافته و آنگاه با ذکر صلوات فضای مجلس تغییر می‌یابد. در این هنگام مداحی خوش صدا اقدام به خواندن نوحه در وصف فداکاری و رشادت‌های حضرت ابوالفضل العباس (ع) می‌کنند و حاضران بر سینه می‌زنند. این عزاداری تا هنگام اذان مغرب ادامه دارد و پس از آن طوق‌های هر محله به تکایا و مساجد خود انتقال داده می‌شود. در باور اهالی شهر این تکیه بازار نظر کرده حضرت عباس (ع) بوده و در این روز گنجایش حضور تمامی عزاداران را دارد.

بنا به گفته مطلعین شهر آیین طوق‌بندان از بیش از یک‌صد سال قبل در شهر شاهرود رواج یافته و از آن هنگام تا کنون همه‌ساله به شکوه و عظمت اجرای آن افزوده شده است. تکایای بازار (زنجیری) و بیدآباد از جمله بانیان انجام این مراسم مذهبی به شمار می‌روند. بنابر این آیین، طوق تمامی مساجد و محله‌های شهر در این روز به تکیه بازار منتقل می‌شود. اگر در هنگام حمل طوق به‌طور ناگهانی تیغه آن بر زمین بیفتد بلافاصله گوسفندی را در همان محل قربانی می‌کنند. در غیر این صورت معتقدند که پیش آمد ناگواری برای شخص حامل طوق اتفاق خواهد افتاد. در این روز تمامی گوسفندانی که به هنگام اجرای مراسم در مقابل طوق‌ها قربانی می‌شود به تکیه بازار تعلق دارد. این باور نذورات دیگری همچون کله‌قند و… را نیز شامل می‌شود.

برای حمل طوق و تحمل وزن سنگین آن کمربند چرمی مخصوص آن را به کمر بسته و انتهای پایه چوبی طوق را در میان حلقه فلزی متصل به کمربند قرار می‌دهند. برخی نیز برای این منظور شالی را به دور کمر خود بسته و پایه چوبی طوق را در میان آن می‌گذراند. در اعتقادات اهالی شهر طوق به دلیل انتساب آن به حضرت ابوالفضل (ع) بسیار مورد توجه و احترام بوده و بسیاری افراد برای برآورده شدن حاجات خود به آن متوسل می‌شوند. نذر تهیه پارچه‌های مورد نیاز در جامه کردن طوق، پخش کردن شربت و خرما و یا خوردن اندکی از سیب‌های قرار گرفته بر سر زبانه فولادی طوق در پایان مراسم از جمله این باورها است.

منبع:میراث آریا

آیین سینه‌زنی در سنّتی لارستان فارس

عزاداری برای سیّد و سالار شهیدان، بسته به فرهنگ‌های مختلف انواع مختلفی دارد، یکی از مشهورترین انواع عزاداری، سینه‌زنی سنتی لار است که در سال ۱۳۹۴ در همایش بزرگی که با حضور پیر غلامان و جمع گسترده‌ای از مسئولان در حسینیه اعظم لار برگزار شد و با شماره ۲۰۰۳ به ثبت ناملموس میراث‌فرهنگی کشور رسیده است.

سینه‌زنی سنتی لار دارای چند ویژگی مهم است که یکی از ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن حضور تمام اقشار جامعه اعم از باسواد، بی‌سواد، کاسب، پزشک، فرهنگی، مهندس و سایر اقشار جامعه به عشق سالار شهیدان است.

در مورد اینکه عزاداری و سینه‌زنی سنتی لار و این‌که چگونه، کی، کجا و در چه زمانی پدید آمده است نظرات گوناگونی مطرح است. نظر اول این است که قدمت آن به دورانی باز می‌گردد که مردم لارستان مذهب تشیّع را انتخاب می‌کنند. نظر دوم آن را به دوران صفویه مرتبط می‌دانند؛ نظریه دیگر آن را محدود به دوران زندیه می‌شمارد. نظر آخر، این پدیده شگرف مذهبی، ملی و هنری را به دوران قاجار منسوب می‌دانند.

سینه‌زنی سنّتی لار معمولاً شب‌هنگام که موقع فراغت از کار روزانه است انجام می‌شود و فقط در روز تاسوعا و عاشوراست که روزها نیز به این امر اختصاص می‌یابد. اوج سینه‌زنی و عزاداری لار در روزهای تاسوعا و عاشورا اتفاق می‌افتد که خُرد و کلان و پیر و جوان به کوچه و خیابان می‌آیند و در سوگواری سالار شهیدان به سینه‌زنی می‌پردازند.

مراسم سینه‌زنی سنتی لارستان بسیار جالب و تماشایی است. نحوه اجرای سینه‌زنی سنتی لارستان ازاین‌جهت منحصربه‌فرد است که تاکنون اطلاعاتی از شهرهای دیگر نه شنیده‌ایم و نه دیده‌ایم. نحوه زدن بر سینه با یک ریتم خاص است. نوحه‌هایی که خوانده می‌شود حتماً باید به سبک مخصوص نوشته شوند. کوچک‌ترین مکث یا سکته ازنظر آوایی که در نوحه‌خوان یا در بلندگو ایجاد شود ریتم سینه‌زنی را بر هم می‌زند.

از قدیم‌الایام رسم بر آن بوده که سینه‌زنی محرّم در دو محله حیدری و نعمتی با شور و شعف خاصی انجام می‌شده است و در حال حاضر نیز این روش کماکان ادامه دارد.

حیدری و نعمتی، هرکدام متشکل از پنج محلّه هستند که روی‌هم‌رفته شامل ده محلّه می‌شود. محلاتی که متعلق به حیدری به ترتیب عبارت‌اند از محلّه دم گاله، محلّه سبزکور، محلّه پیر غیب، محلّه کوریچان، محلّه قنبر بیگی است. محلاتی که متعلق به نعمتی عبارت‌اند از محلّه آرد فروشان، محلّه نو، محلّه درویشان، محلّه کهوویه و محلّه پا قلعه است.

سینه‌زنی سنتی لارستان بنا بر گفته بسیاری از کارشناسان، جزء مشهورترین و دیدنی‌ترین سینه‌زنی ایران و حتی جهان به شمار می‌رود. سینه‌زنی در ابتدا با حضور نوجوانان و حتی کودکان و نوحه‌خوانان نه‌چندان مشهور شروع می‌شود و با پیوستن سایر افراد و سردسته‌ها، سینه‌زنی به اوج رسمیت و شکوه خود می‌رسد. بعدازاین که تعداد افراد به حدّ کافی رسید نوحه‌خوان اصلی بانوای گرم خود شور و حرارت غیرقابل وصفی را در سینه‌زنان به وجود می‌آورد و به‌تدریج بر تعداد افراد افزوده می‌شود. نوحه‌خوان در میانه دسته قرار می‌گیرد و سینه‌زنان همچون شمعی گرداگردش حرکت می‌کنند و به سینه می‌زنند. سینه‌زن‌ها با دست چپ کمربند نفر سمت چپ خود را می‌گیرند و با دست راست به سینه می‌زنند و در زمان‌های مشخص، هر بیت یابندی که نوحه‌خوان در میانه می‌خواند جواب می‌دهند.

هنگامی‌که نوحه‌خوان مشغول خواندن است؛ سینه‌زن‌ها با ریتم و ضرب‌آهنگ نوحه، پای خود را به پس‌وپیش می‌برند و تحت تأثیر آهنگ نوحه به‌شدت بر سینه می‌زنند. هنگامی‌که موقع جواب دادن است نوحه‌خوان سکوت می‌کند و سینه‌زن‌ها باید باکم کردن شدت سینه زدن جواب بدهند.

هر دسته سینه‌زنی متشکل از قسمت‌های مختلفی است که رعایت آن بسیاری لازم و ضروری است و در صورت‌عدم رعایت، دسته سینه‌زنی از نظم طبیعی خود خارج‌شده و بی‌نظم می‌شود. سردسته‌ی هر محلّه، متشکل از افرادی است که هم ازنظر سن و سال و هم ازنظر سابقه سینه‌زنی، سرآمد محلّه خود باشند و در رأس دسته قرار می‌گیرند و سینه‌زنی باوجوداین افراد رسمیت بیشتری پیدا می‌کند.

معمولاً شکل سینه‌زنی به‌صورت مستطیل است و سردسته‌ها در رأس آن و سایر افراد در طول حرکت می‌کنند. کودکان و نوجوانان نیز در منتهی‌الیه مسیر طولی قرار می‌گیرند و همپای بزرگ‌ترها به سینه‌زنی می‌پردازند. رسم بر این است که پیشاپیش هر دسته سینه‌زنی چند عَلَم بزرگ و کوچک توسط علم بردار حمل می‌شود. وجود این علم‌ها پیشاپیش سینه‌زنی محلات، شکوه بیشتری را به مراسم می‌دهد و از فاصله‌های دور نمایان است و مردم می‌توانند تشخیص دهند الآن دسته سینه‌زنی در کجای شهر در حال حرکت است.

انداختن سر بیرق یکی دیگر از آیین‌هایی که مربوط به ظهر عاشورا است. فلسفه این کار شاید برگرفته از همان نیمه‌افراشته کردن پرچم‌ها به احترام درگذشت یکی از بزرگان است این رسم بی‌نظیر بعد از اذان ظهر عاشورا طی مراسم خاص و زیبا در همه دسته‌های سینه‌زنی حیدری و نعمتی صورت می‌گیرد. این‌یک شاخصه بسیار مهم است که در هیچ عزاداری دیده نمی‌شود و به اجرا درنمی‌آید.

البته اگر بخواهیم به‌طور جامع و کامل به سینه‌زنی سنتی لارستان بپردازیم رسوم و آیین زیادی دارد ولی سعی بر آن شد تا جایی که ممکن بود به مهم‌ترین ویژگی آن پرداخته شود. امید که در سایه اهل‌بیت بتوانیم این فرهنگ را تا همیشه تاریخ زنده نگه‌داریم و آن را به نسل‌های بعد منتقل نماییم.

منبع:میراث آریا