تماشای فرهنگ و تاریخ طبیعی در «موزه سلطنتی انتاریو»

موزه‌ها و اماکن تاریخی از ناب‌ترین پدیده‌های فرهنگی هر کشور و حافظ هنر و تاریخ نسل گذشته هستند که از یادگارهای به جای مانده سخن می‌گویند و هنر، فرهنگ و تاریخ را برای نسل بعد بازگو می‌کنند.

«موزه سلطنتی انتاریو» یکی از بزرگ‌ترین موزه‌های کشور کانادا محسوب می‌شود که در آن فرهنگ و تاریخ پیشین انسان‌ها و حتی تاریخ طبیعی زمین به نمایش گذاشته شده است. در این موزه ۶ میلیون شیء باستانی و ارزشمند نگهداری می‌شود که یکی از نکات قابل توجه آن نمایش تعداد زیادی آثار مربوط به کشور ایران است.

موزه سلطنتی انتاریو علاوه بر عنوان بزرگ‌ترین موزه کانادا عنوان پنجمین  موزه آمریکای شمالی از نظر وسعت را نیز یدک می‌کشد و معماری قابل توجهی دارد. معماری این موزه تلفیقی از معماری کهن و مدرن بوده و گفته می‎‌شود که در ساخت آن از سبک نئورومانسک استفاده شده است.

از آنجایی که این موزه منزلگاه گنجینه‌ای ارزشمند از آثار هنری، اشیای فرهنگی و نمونه‌هایی از تاریخ طبیعی است به دو بخش اصلی با عناوین «فرهنگ دنیا» و «تاریخ طبیعی» تقسیم‌بندی می‌شود. در بخش فرهنگ این مجموعه بازدیدکنندگان می‌توانند آثار روم باستان، مصر، میانرودان، ایران، هندوستان، چین و … را تماشا کنند.

البته برای بازدیدکنندگانی که به فرهنگ و سنن مردم بومی کانادا علاقه دارند نیز گالری انسان‌های نخستین تدارک دیده شده و افراد می‌توانند در این گالری فرهنگ مردم بومی کانادا را به همراه بیش از ۱۰۰۰ شی از بومیان به تماشا بنشینند.

بخش دیگری که در این موزه حتما باید توسط بازدیدکنندگان مورد توجه قرار گیرد بخش طبیعی آن بوده که سنگواره دایناسورها، شهاب سنگ، سنگ‌های ارزشمند و کانی‌های معدنی در این بخش برای علاقه‌مندان به نمایش درآمده است.

در بخش طبیعی موزه دایناسورها بهترین نمونه‌های سنگواره از دایناسورهایی نظیر تی رکس، گاردو و … به نمایش درآمده است؛ در این بخش همچنین صدها نمونه از سنگوارهای گیاهان، حشرات و موجودات دریایی دوره ژوراسیک و کرتاسه، گالری پستانداران مربوط به ۶۵ میلیون سال پیش، اسکلت‌هایی از پستانداران منقرض شده عصر سنوزوئیک نیز نگهداری می‌شود.

در خصوص نحوه ایجاد این موزه می‌توان گفت بخش بزرگی از آن مدیون «چارلز تریک کرلی» و «سر ادموند واکر» است. چارلز تریک کرلی در اکستر انتاریو به دنیا آمده و در دانشگاه تورنتو به تحصیل مشغول بوده است، یکی از مشتریانش «سر ادموند واکر» بود که او را برای ایجاد یک موزه جهانی در انتاریو به شدت تشویق کرد و این زمینه‌ای شد برای ایجاد این موزه شگفت‌انگیز.

موزه باستان‌شناسی سلطنتی انتاریو در سال ۱۹۱۲ تأسیس شد و کرلی به عنوان اولین مدیر این مجموعه انتخاب شد و واکر نیز نخستین رئیس این موزه به حساب می‌آید؛ موقعیتی که او تا زمان مرگش در سال ۱۹۲۴ حفظ کرد. برخی معتقدند که منافع دو بنیان‌گذارمجموعه موزه سلطنتی انتاریو و تمرکز و تأکید آن‌ها بر طبیعت و فرهنگ، سبب شد تمرکز دوگانه‌ای ایجاد شده و موزه در موقعیت و جایگاه کنونی خود قرار گیرد.

این موزه در حال حاضر بیش از ۶ میلیون اشیا و ۴۰ گالری مختلف را در خود جای داده و مجموعه‌ای از دایناسورها، فسیل‌ها، سنگ‌های آسمانی، آثار تاریخی اروپایی و کانادایی، آثار هنری آفریقایی، شرقی و آسیایی و همچنین کلکسیونی از لباس‌ها و دکوری‌ها را به نمایش گذاشته است.

همانطور که در ابتدا نیز گفته شد در این موزه آثار ایرانی از دوره‌ها و مناطق مختلفی گردآوری شده‌اند؛ که شامل ظروف سفالی هزاره چهارم پیش از میلاد، نشان‌های طلایی هخامنشیان، سرامیک‌های کاشان در سده دوازدهم میلادی و اشیای نقاشی شده زمان قاجار در تهران می‌شود. آثار ایرانی این موزه در بخشی به نام خاورمیانه و به صورت پراکنده به نمایش گذاشته شده‌اند و بیش‌تر آثار مربوط به سفال کاشان و کرمان هستند.

در این موزه همچنین آثار شگفت‌انگیزی وجود دارد که هر ساله تعداد قابل توجهی از گردشگران را برای بازدید از این موزه به تورنتو می‌کشاند. این آثار شامل «سنگ‌های آسمانی مریخ»، «شیر باستانی»، «کرگدن سفید»، «آثار نقاش معروف کانادایی»، «دایناسورها»، «تندیس گاوبازی باستانی» و … می‌شود که برخی از آن‌ها را معرفی خواهیم کرد.

در قسمتی از این موزه، نقاشی دیواری شیری دیده می‌شود که قالب‌ریزی آن حدود دو هزار سال پیش انجام شده و بالای اتاق سلطنتی پادشاهی که دستور ساخت برج بابل، باغ‌های معلق بابل و عجایب هفت‌گانه جهان را داده بود، نصب بوده است.

در طبقه دوم این مجموعه حیوانات زیادی در ویترین‌های شیشه‌ای به نمایش گذاشته شده‌اند که از جمله آن‌ها می‌توان به کرگدن دو تنی اشاره کرد. این کرگدن که نزدیک ورودی گالری قرار گرفته، حدود ۴۵ سال در باغ وحش تورنتو زندگی می‌کرد و پس از مرگش در این موزه نگهداری می‌شود.

در سال ۱۸۲۲ هنرمند کانادایی «پاول کین» برای آموزش نقاشی به ایتالیا سفر کرد و بعد از بازگشتش به کانادا داستان‌ها و تجربه‌های خود از مردم آن‌جا را به تصویر در آورد. او حدود ۷۰۰ نقاشی کشید و به یکی از معروف‌ترین نقاش‌های کشور تبدیل شد، در همین راستا آثار زیبای او در موزه سلطنتی انتاریو به نمایش گذاشته شده است.

یکی از ویژه‌ترین آثار این به نمایش در آمده در این موزه نمونه‌هایی از دایناسورهای دوره ژوراسیک و کرتاسه است که بازدیدکنندگان می‌توانند اسکلت ۲۷ متری دایناسور باروسوروس را از نزدیک تماشا کنند. گفته می‌شود این دایناسور در زمان حیاتش حدود ۱۵ تن وزن داشته است. البته علاوه بر این مجموعه، گالری‌هایی دیگری از پرندگان و پستانداران در این موزه وجود دارند.

منبع:ایسنا

چرا هیچ ثروتی به اندازه سفر کردن نمی‌تواند آدم را خوشحال کند؟

آیا تا حالا به این فکر کردید که چرا به محض اینکه حقوق می‌گیرید و خیالتان از پر بودن موجودی حساب راحت می‌شود، بعد از آن با اعتماد کامل به سمت مغازه‌ها می‌روید؟ با خریدن هر چیز جدیدی، کمی احساس خوشحالی به افراد دست می‌دهد، اما چند روز بعد، این رضایت اغلب بدون هیچ اثری از بین می‌رود. پس چطور می‌توان شادمانی حقیق و ماندگار را به دست آورد؟

به نظر می‌رسد که اصلی‌ترین مانع خوشبختی برای انسان‌ها، تکرار و عادی شدن مسائل است. به محض اینکه هیجان و تازگی وسیله‌ای را که خریداری کرده‌ایم کم می‌شود، سطح رضایت ما از زندگی کاهش پیدا می‌کند، مجبور می‌شویم برای خرید بعدی خودمان را آماده کنیم و جستجوی جدیدی را برای خرید یک وسیله تازه شروع کنیم تا بتوانیم باز هم آن خوشحالی زودگذر را تجربه کنیم. این روند بارها و بارها تکرار می‌شود.

تحقیقات انجام شده در دانشگاه کرنل، راهی برای پایان این چرخه آسیب‌رسان پیدا کرده است. تامس گیلوویچ، استاد روانشناسی این دانشگاه، ثابت کرده است که وقتی چیز جدیدی می‌خریم و زمانی که به یک مسافرت می‌رویم، میزان یکسانی از شادی و هیجان در ما ایجاد می‌شود؛ اما با یک تفاوت بسیار مهم: میزان شادمانی ما از خرید به مرور زمان کاهش می‌یابد، در حالی که خاطرات تجربه سفر برای مدت زمان طولانی‌تری هورمون‌های شادی را برای بدن ما تأمین می‌کنند.

رفتن به مسافرت‌های متنوع و دیدن فضاها و اماکن جدید، یادگیری مهارت‌های تازه در محیط‌های متفاوت و حتی ورزش کردن، همگی منبع ایده‌آلِ شادی برای همه ما هستند.

یک وسیله جدید یا حتی یک ماشین جدید، با گذشت زمان برایمان عادی می‌شود و صرفا به چیزی تبدیل می‌شود که فقط صاحب آن هستیم؛ چیزی که هیجان و شادی خاصی در ما ایجاد نمی‌کند. از طرف دیگر، هر سفر جدید منبع جدیدی از شادی برای ما می‌شود که برای تمام زندگی با ما باقی می‌ماند.

سفر ما را خوشحال می‌کند، زیرا این فرصت را به ما می‌دهد تا از واقعیت‌های فرسایشی زندگی خود فراتر برویم و بستری را برای کاوش و ایجاد بینش ایده‌آل  برای خود فراهم کنیم.

وقتی تجربه‌ها و بینش‌های جدیدی را کسب می‌کنیم و مرزهای زندگی را به چالش می‌کشیم، احساس خوشبختی خواهیم کرد. سفر بهترین تسریع‌بخش و تسهیل‌گرِ خوشبختی است، زیرا به ما این امکان را می‌دهد که شگفتی‌های طبیعی، فرهنگی و تاریخی بشر در سراسر جهان را از نزدیک تجربه کنیم. حضور در سرزمین‌های خارجی باعث می‌شود که به طور مداوم از کُنج راحتی خود خارج شویم و یک حس اعتماد به نفس در خودمان ایجاد کنیم، احساسی که خیلی ها در طول عمر خود به دنبال آن هستند. به این ترتیب، سفر کردن می‌توان به لحاظ روانشناختی هم به ما کمک کند.

این حس خوشحالیِ ناشی از سفر، و تاثیرگذاری آن، بسیار سریع و آنی است. شاید برای شما هم پیش آمده باشد و متوجه شده باشید که وقتی منطقه خاصی سفر می‌کنید، می‌بینید که مردم محلی آن منطقه با آنکه ثروتمند نیستند، بسیار خوشحال و شادند و این باعث دلگرمی درونی ما می‌شود. این تجربه ناشی از سفر حتی می‌تواند به ما بیاموزد چگونه خوشحال باشیم.

سفر باعث می‌شود دور ماندن از خانواده، دوستان نزدیک، خانه و… را به شکل بهتری لمس کنیم و از آن به بعد قدر آنها را بیشتر بدانیم. به علاوه، پیدا کردن دوستان جدید در مسیر سفر بسیار راحت‌تر از هر جای دیگر است؛ وقتی افراد از خانه خود دور هستند، به نظر می‌رسد بسیار راحت‌تر از موقعیت‌های دیگر به سراغ یافتن دوستان جدید می‌روند. تعاملات اجتماعی باعث شادی ما می‌شود و افزایش دایره اجتماعی ما به معنای این است که ما بیشتر صحبت می‌کنیم و با افراد مختلف و جالبی ملاقات می‌کنیم. به این ترتیب، سفر کردن می‌تواند کمکمان کند شادمانی عمومی‌مان در زندگی را ببریم.

با این اوصااف، می‌‌توان نتیجه گرفت که هیچ ثروتی به اندازه سفر کردن نمی‌‌تواند انسان را خوشحال کند، آن هم یک خوشحالی ماندگار.

منبع:میراث آریا

نگاهی به برج مقابر صفوی در روستای تمتمان ارومیه

علاوه بر این غار تاریخی، در داخل قبرستان روستای تمتمان چهار برج مقبره‌ای تاریخی واقع شده‌اند که در نوع خود الگوهای تاریخی ارزشمندی از برج مقابر صفویه در این خطه از کشور محسوب می‌شوند.

يكی از آنها به كلی ويران شده تنها بخش‌هايی از ديوار غربی آن بر جای مانده است، اين برج‌های مقبره‌ای همگی به شماره ۱۶۵۱/۳ در فهرست آثار ملی كشور به ثبت رسيده‌اند.

برج مقبره‌ای جنوبی

اين بنا كه در بخش جنوبی قبرستان واقع شده و بزرگ‌تر از بقيه ساخته شده، ساختمانی منفرد و چهارگوش تقريباً مربع‌شكل با ابعاد هر ضلع ۶/۶۰ متر است.

نماهای خارجی آن به وسيله سنگ‌های لاشه‌ای ساخته شده و در ميان سنگ‌های لاشه‌ای بعضاً قطعات سنگ‌های تراش‌خورده نيز به كار رفته، ورودی اين مقبره در ضلع شرقی و پهنای آن ۱/۲۰ متر است.

بخش‌هايی از اين ورودی تخريب شده است، فضای داخلی نيز به صورت چهارضلعی است كه هر ضلع آن به وسيله طاق‌نمايی پهن با طاق جناغی آذين شده است.

در اضلاع جنوبی و غربی درون اين طاق‌نماها سه طاقچه كوچک با طاق جناغی ايجاد شده و در ضلع شمالی نيز دو طاقچه ساخته شده كه ما بين آنها تورفتگی كوچک‌ محراب مانند با قوس جناغی ايجاد شده است.

در دو ضلع ورودی نيز دو طاقچه كوچک با طاق جناغی ايجاد شده است، با استفاده از طاق‌نماهای پهن اضلاع درونی كه هر كدام به داخل بنا اندكی حالت پيش‌آمدگی دارند مقطع مربع را به دايره تبديل کرده و گنبد يک‌پوش آجری نوک‌تيزی به روی آن سوار کرده‌اند.

افزون بر اين، در منطقه پايه گنبد آثار تورفتگی الوار ديده می‌شود كه به احتمال بسيار از اين الوار به عنوان مهاركننده كشش استفاده شده و از رانش گنبد جلوگيری می‌کرده است که اين الوار از بين رفته‌ است.

برج مقبره ميانی

اين اثر كه از لحاظ ساخت پركارترين و در عين حال زيباترين بنا در بين سه برج مقبره‌ای بوده، ساختمانی است چهارگوش مربع‌شكل با ابعاد هر ضلع ۶/۲۰ متر كه تمام نماهای خارجی آن به وسيله سنگ‌های يک‌دست سفيدرنگ و چهارگوش تراش‌خورده، ساخته شده است.

سوار كردن و تراش دادن سنگ‌ها به شيوه ماهرانه و چشم‌نوازی انجام شده و اين خود نشان‌دهنده مهارت استاد سنگ‌تراش است.

ورودی اصلی در ضلع شرقی تعبيه شده و به روی آن قوس رومی زيبايی ايجاد شده است، همچنين دو سر ستون به سبک دوريک با اندكی پيش‌آمدگی به سمت بيرون، آذين‌بخش ورودی است.

فضای داخلی كاملاً مدور است و در جهات غرب و جنوب دو نورگير با قوس جناغی و در جهت شمالی نيز فضای محراب‌مانند كوچكی ساخته شده است. گنبد مخروطی (رک) بنا يک‌دست به وسيله سنگ‌های لاشه‌ای و رسوبی به شيوه ماهرانه ايجاد شده است.

افزون بر اين، در داخل اين بنا سنگ قبری وجود داشته كه كتيبه‌ای به خط كوفی به روی آن حک شده بود، متن كتيبه بدين شرح است: «فی‌الشهر ربيع‌الثانی سنه ۱۱۱۰ در ايام شاه سلطان حسين سردار عباس‌قلی‌خان زياد اوغلی بر مناقشه شيخ سليمان» (صدرائی، ۱۳۷۳) خوشبختانه اين كتبيه در سال ۱۳۹۲ به همت همکاران معاونت میراث‌فرهنگی استان به موزه سنگ ارومیه در محل  بنای سه‌گنبد منتقل و از گزند حوادث سالم باقی مانده است.

برج مقبره‌ای شمالی

اين بنا كه در ضلع شمالی قبرستان و با فاصله اندكی از بنای ميانی و كوچك‌تر از دو بنای ديگر ساخته شده، شامل ساختمانی منفرد و چهارگوش مربع‌شكل با ابعاد هر ضلع ۵/۲۰ متر است.

ورودی اصلی در ضلع شمالی است، بنا به وسيله سنگ‌های لاشه‌ای كه ما بين آنها بعضاً سنگ‌های تراش‌خورده سفيدرنگ نيز ديده می‌شود ساخته شده، ورودی بسيار كم‌ارتفاع است به طوری كه برای ورود به بنا بايد به حالت خم شده وارد شد.

بر بالای ورودی نيز قوس رومی ايجاد شده است، فضای داخلی همچون برج ميانی كاملاً مدور است و تزیين خاصی در آن به چشم نمی‌خورد. گنبد بنا مخروطی است و به وسيله سنگ‌های لاشه‌ای ساخته شده است.

در اين قبرستان علاوه بر بناهای ياد شده، سنگ قبرهای صندوقی چدنی وجود دارد كه بر بالای آنها استل‌های سنگی افراشته‌ای كار گذاشته‌اند كه ارتفاع بلندترين آنها از ۲ متر متجاوز است.

سطوح خارجی اين سنگ قبرهای صندوقی با حجاری‌ها و نقوش هندسی و نباتی تزیين شده و به سنگ قبرهای مسيحی شباهت بسيار دارند، نمونه‌های اين سنگ قبرهای افراشته در مناطق شمال‌غرب ديده شده است.

اين مجموعه در جای خود از بناهای حائز اهميت دوره صفويه هستند، بناهای ذكر شده به احتمال بسيار با عنوان برج‌های مقبره‌ای برای دفن عده‌ای از امرا و قربانيان ناآرامی‌ها ساخته شده‌اند.

این بناهای ارزشمند تاریخی خوشبختانه در سال‌های اخیر از سوی اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان مورد مرمت اساسی قرار گرفته و همه ساله به ویژه در ایام تعطیلات نوروزی پذیرای خیل زیادی از گردشگران و علاقه‌مندان به میراث‌فرهنگی است.

منبع:میراث آریا

از کرمان ،دیار کریمان چه به یادگار بخریم؟

کرمان به واسطه ثبت هفت اثر در فهرست میراث جهانی یونسکو مقام اول را در کشور به نام خود به ثبت رسانده است. این استان همچنین به لطف تولیدات مرغوب خود، چندین سال است که رتبه نخست صادرات غیرنفتی کشور را نیز از آن خود کرده که بسیاری از این تولیدات و محصولات در میان گردشگران داخلی و خارجی شناخته‌شده هستند. سوغات کرمان بسیار متنوع بوده و منحصر به خود استان کرمان هستند که در ادامه به معرفی تعدادی از آن‌ها می‌پردازیم.

قطاب

قطاب یکی از معروف‌ترین شیرینی‌های ایرانی است. این شیرینی شامل خمیر و مغز  پسته، بادوم و یا گردو است که سرخ شده و با خاک قند تزئین می‌شود. قطاب یزدی و کرمانی از مهمترین قطاب‌ها هستند. پخت این شیرینی خوشمزه بسیار زیاد است و برخی تاریخ‌نگاران پخت آن را به دوره هخامنشیان نسبت می‌دهند.

کماچ سهن

کماچ سهن از سوغاتی‌های معروف کرمان است که در تهیه‌ خمیر این شیرینی سنتی از جوانه‌ گندم استفاده می‌شود و از ویژگی دیگر کماچ می‌توان به ادویه‌ مخصوص آن اشاره کرد، به طوری که علاوه‌ بر ادویه مشهوری مانند دارچین و زیره، برخی از گیاهان دارویی نیز در آن وجود دارند. این ادویه به خمیر کماچ و مواد میانی آن اضافه می‌شود. این شیرینی خوشمزه را می‌توان بدون افزودن هیچ نگه‌دارنده‌ای به مدت طولانی خارج از یخچال نگهداری کرد.

کلمپه

کلمپه نوعی شیرینی است که برای تهیه آن خمیر با هل، دارچین و گلاب ترکیب شده و گردو و خرما در داخل آن قرار می‌گیرد و سپس پودر پسته و یا کنجد بر روی آن‌ها ریخته می‌شود. گاهی این کلوچه را با روغن حیوانی تهیه می‌کنند. این شیرینی در شکل‌ها و اندازه‌های مختلف و در مناطقی مانند شهر بم تولید می‌شود.

قاووت

قاووت یا قوتو نوعی شیرینی است که از ترکیب آسیاب شده مغزهای مختلف مانند مغر گندم، جو، کنجد و گیاهان دارویی همراه باشکر یا قهوه تهیه می‌شود. قوتو معمولا به شکل پودری مصرف شده و می‌توان آن را با آب و شیر نیز ترکیب و سرو کرد. گفتنی است که قوتو به عنوان یکی از سوغاتی‌های اصیل کرمان به کشورهای دیگر نیز صادر می‌شود.

زیره

زیره نیز یکی از سوغات معروف استان کرمان است که کاربردهای فراوان آشپزی و دارویی دارد و  آب‌وهوای خشک کرمان است که بستری مناسب برای کشت زیره در سراسر این استان فراهم کرده که در دو نوع سبز و سیاه قابل برداشت است.

پسته

از جمله مهم‌ترین سوغات کرمان می‌توان به پسته نیز اشاره کرد. این سوغات خوشمزه از محصولات صادراتی استان کرمان محسوب می‌شود؛ به طوری که صادرات پسته در استان کرمان، بخش عمده‌ای از صادرات غیرنفتی ایران را شامل می‌شود. ۷۰ درصد از پسته تولیدی در کشور، به کرمان تعلق دارد.

گردو

گردو پس از پسته، دومین محصول صادراتی استان کرمان است. این مغز ارزشمند در شهرستان‌های مختلف استان کرمان کشت می‌شود، اما گردوی شهرستان بافت با توجه به قرارگیری باغ‌های آن در ارتفاعات بالا، کیفیت مرغوب‌تری دارد. بافت، از نظر سطح زیر کشت گردو، مقام اول تولید این محصول در کشور را دارد و از نظر میزان تولید پس از شهرستان تویسرکان همدان در رتبه دوم جای می‌گیرد.

خرما

از دیگر محصولات صادراتی کرمان می‌توان خرما را نام برد که خرمای مضافتی این استان عمدتاً در شهرهای بم و فهرج برداشت می‌شود. با توجه به شرایط و ویژگی‌های اقلیمی مناطق شرقی و جنوبی استان کرمان، این استان از قطب‌های برتر تولید خرما در کشور محسوب می‌شود و ۳۰ درصد از تولید این محصول را به خود اختصاص داده است. خرما محصولی مهم در این مناطق است و نقشی اساسی در اشتغال مردم استان کرمان دارد.

مسقطی

مسقطی در شهرهای دیگر ایران هم تولید می‌شود، اما مسقطی کرمان به ‌خصوص سیرجان، طعم مخصوص به خود را داشته و بسیار نرم است. مواد تشکیل‌دهنده مسقطی سیرجان شامل نشاسته، گلاب، شکر، خلال پسته و بادام، هل و زعفران است که می‌توان آن را به‌عنوان دسر هم میل کرد.

سوهان زرند

در شهر زرند استان کرمان سوهانی تولید می‌شود که تفاوت‌هایی با سوهان قم دارد. سوهان زرند بافتی ظریف و ترد دارد و به ‌صورت لایه‌ لایه است. آرد گندم، آرد جوانه گندم، زعفران و هل اصلی‌ترین مواد سوهان زرند را تشکیل می‌دهند. این سوهان در فهرست آثار ملی ایران در یونسکو به ثبت رسیده است.

خرما بریز

خرما بریز از شیرینی‌های معروف کرمانی در ایام ماه مبارک رمضان است. مردم این منطقه معمولا از خرما بریز به خاطر انرژی بالای آن در وعده‌های سحری استفاده می‌کنند تا در طول روز دچار ضعف جسمانی نشوند. خرما بریز از آرد سبوس‌دار، شکر، خرما، گلاب، روغن و کره تهیه می‌شود.

گیاهان دارویی و عرقیات

کرمان محل پرورش گیاهان دارویی متنوعی است و سدر، حنا و کتیرا از معروف‌ترین گیاهانی هستند که در این منطقه کشت می‌شوند. کرمان علاوه بر گیاهان دارویی، مرکز عرقیاتی چون گلاب، عرق بیدمشک، عرق نسترن، عرق نعنا و عرق زیره است. مرغوب‌ترین عرقیات این استان از دامنه کوه‌های هزاره در روستای لاله‌زار به دست می‌آیند.

پته‌دوزی

پته‌دوزی یکی از قدیمی‌ترین سوزن‌دوزی‌های سنتی ایران است که در میان زنان و دختران استان کرمان رواج دارد. در این رودوزی، پارچه زمینه کار «عریض» و نخ‌های رنگی و پشمی که در این هنر مورد استفاده قرار می‌گیرند «ریس» نامیده می‌شوند. در این هنر از نقوش باستانی ایران استفاده می‌شود و هنرمندان این عرصه گاهی نقوش خود را به ‌صورت ذهنی بر روی پارچه حک می‌کنند.

قالی

یکی از ویژگی‌های مشهور قالی کرمان، دوام و کیفیت آن است. به طوری که می‌توان کرمان را یکی از قطب‌های مهم قالی‌بافی در ایران دانست. قدمت قالی‌بافی در این استان به قبل از دوران صفویه بازمی‌گردد؛ دوران صفویه در کرمان، دوران شکوه قالی‌بافی منطقه بوده است و می‌توان قدمت این هنر را به این عصر نسبت داد.

قالیچه‌های افشار از دیگر بافته‌های مطرح در استان کرمان هستند که عمدتا در روستاهای «بلورد»، «اسطور»، «نجف‌آباد»، «محمودآباد»، «پاریز» و «زیدآباد» تولید می‌شوند. عشایر ایل افشار که هنوز زندگی کوچ‌نشینی دارند و درمیان دشت‌های سیرجان و بافت ساکن هستند، قالیچه‌های افشاری می‌بافند.

شال‌بافی

شال‌بافی کرمان نیز همانند قالی‌بافی این استان، در این منطقه شهرت و رواج دارد. حتی طرح‌های قدیم فرش‌های کرمانی نیز از طرح‌های رایج در هنر شال‌بافی الهام گرفته شده‌اند. شال‌های کرمانی معمولاً سه متر طول دارند که با عنوان شال‌های لاکی، لاجوردی، بوته‌ای، احرامی، ترمه، زنگاری و شاخ گوزنی شناخته می‌شوند.

گلیم شیریکی پیچ

گلیم شیریکی پیچ یکی دیگر از سوغاتی‌های نفیس کرمان است و قطب آن در سیرجان و روستای دارستان قرار دارد. روستای دارستان از سوی سازمان یونسکو به ‌عنوان دهکده جهانی گلیم به ثبت جهانی رسیده است. گلیم‌های شیریکی پیچ سیرجان در نوع خود منحصربه‌فرد هستند. این گلیم‌ها ترکیبی از گلیم و قالی هستند و برخلاف دیگر انواع گلیم‌ها که در آن‌ها «پود» باعث شکل‌گیری محصول نهایی می‌شود، در این شیوه نقشی در بافت ندارد. در تهیه گلیم شیریکی پیچ، پود صرفاً تارها را به یکدیگر متصل می‌کند و باعث استحکام درگیری نخ خامه با تارها می‌شود.

آجیده دوزی

آجیده‌دوزی نام دیگر هنر لایه دوزی و پنبه‌دوزی است و قدمت بسیار زیادی دارد. در آجیده‌دوزی لایه‌ای از پنبه در بین دو لایه از پارچه قرار گرفته و پس از دوخته شدن، حالت نقش برجسته به خود می‌گیرد. طرح‌های موجود در هنر آجیده‌دوزی ظریف و اصیل هستند.

گبردوزی

گبردوزی از دیگر صنایع دستی منطقه کرمان است و ازآنجایی‌که هنر دست زرتشتیان ایران باستان بوده، به «زرتشتی‌دوزی» نیز شهرت دارد. در این هنر از رنگ‌های روشن و پرطراوت نظیر سرخ، سفید و سبز استفاده می‌شود و غالبا هنرمندان گبردوزی از نقش درخت سرو، سرو خمیده، گل میخک، طاووس، مرغ، هدهد، خروس و اشکال هندسی و متقارن در آثار خود استفاده می‌کنند.

عریض‌بافی

عریض پارچه‌ای است دستبافت که با دستگاه‌های بافندگی چوبی بافته می‌شود و هنرمندان پته‌دوزی استان کرمان از آن‌ها در آثار خود بهره می‌گیرند. البته اخیرا دستگاه‌های چوبی عریض‌بافی جای خود را به دستگاه‌های اتوماتیک و برقی داده‌اند و متاسفانه این هنر به تدریج در حال انقراض است.

ظروف مسی

ظروف مسی در بسیاری از شهرهای ایران، از جمله اصفهان تولید می‌شوند و تقریبا سوغات اکثر شهرهای کهن ایرانی به حساب می‌آیند. کرمانی‌ها نیز هنرمندان باسابقه و ماهری در امر تولید ظروف و اشیاء تزئینی مسی دارند. بشقاب، دیگ، کفگیر، گلدان، بشقاب‌های تزئینی و تابلوهای مسی از جمله وسایلی مسی هستند که در حال حاضر نیز طرفداران بسیاری پیدا کرده و بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند.

منبع:ایسنا

آبشار زیبای کمردوغ

در سکوت کوهستان و در میان کوهپایه های کوه سر به فلک کشیده سیلوم صدای جاری شدن آبشاری به گوش می رسد که همانند یک موسیقی دلنواز روح انسان را آرامش می بخشد. آبشاری گمنام با بیش از ۱۰۰متر ارتفاع که یکی از بلندترین آبشارهای ایران به شمار می رود. آبشار کمردوغ در بخش چاروسا از توابع شهرستان کهگیلویه استان کهگیلویه و بویراحمد بسیار دیدنی و زیباست. سفر به مقصد این آبشار به ویژه برای طبیعت گردان تجربه ای فراموش نشدنی است.

برای رسیدن به این آبشار رویایی باید به شهر قلعه رئیسی، مرکز بخش چاروسا بروید. پس از رسیدن به دهدشت به سمت شمال بروید در جاده دهدشت به قلعه رئیسی که عبور کنید به شهر قلعه رئیسی خواهید است. پس از آن مسیر خود را در شرق ادامه دهید تا به دوراهی برسید. در آنجا تابلویی مسیر حرکت به سمت آبشار کمردوغ را به شما نشان خواهد داد. از شهر قلعه رئیسی تا آبشار 15 کیلومتر فاصله هست. رسیدن به آبشار کمردوغ از دو مسیر قابل دسترس است. یکی از مسیرها به سمت بالای آبشار می رود و دیگری به دره و روبروی آبشار می رسد. راه دوم برای دیدن زیبایی آبشار مناسب‌تر است.
به گزارش ایسنا، قبل از رسیدن به آبشار و در طول مسیر از زیبایی جنگل‌های بلوط بهره مند خواهید شد. کم کم جاده مرتفع‌تر می شود و منظره دره در پایین دست جاده ای که در حرکت هستید بسیار زیباست.
آبشار کمردوغ هفتمین آبشار بلند ایران است. طول این آبشار 100 متر و عرض آن بیشتر از 60 متر است و به عنوان یک جاذبه طبیعی در لیست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
تصاویر بی‌نظیر این آبشار نشان دهنده شکوه و عظمت آن است. آب در عرضی وسیع از روی صخره ها پایین می ریزد. قطرات آب در نور خورشید رنگین کمانی زیبا درست می کنند. اگر باد بیاید می توان ریزش قطرات آب را روی صورت خود احساس کرد.
کمردوغ از دو واژه کمر که در اصطلاح معنی به دیوار سخت و صاف گفته می شود و دوغ به جهت شباهت آب این آبشار به دوغ تشکیل شده است.

برای رسیدن به این آبشار باید اندکی از بین تنگه ای زیبا پیاده روی کنید. مطمئن باشید که این پیاده روی برای شما جذاب و مفرح است. در طول مسیر سوژه ها و مناظر فوق العاده ای برای عکاسی از طبیعت و یا از خود پیدا خواهید کرد. جالب است بدانید که در اطراف این آبشار پرستوهایی نیز در حال پرواز مشاهده می کنید. این پرستوها در میان سنگ های اطراف آبشار کمردوغ لانه دارند.
در بین سنگ های پایین آبشار، آب حوضچه های کوچک و بزرگی ایجاد کرده که بهترین مکان برای آب بازی و شیطنت کودکان و حتی بزرگسالان است. دقت کنید حتما قبل از شیرجه زدن از عمق آب آگاهی پیدا کنید. برخی از این حوضچه ها عمیق هستند و ممکن است برای کودکان خطرناک باشد.

اگر کوهنورد و یا صخره نورد هستید مکان های مناسبی برای این کار در اطراف آبشار پیدا خواهید کرد. لطفاً در صورت تمایل تجهیزات خود را به همراه ببرید و در صورتی که با اصول صخره نوردی آشنایی ندارید برای جلوگیری از خطرات احتمالی هرگز صخره نوردی نکنید.

یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد این آبشار شور بودن آب آن است. بر خلاف بقیه چشمه های این استان که شیرین هستند. زیرا چشمه های نمکی کمتر در مناطق کوهستانی به چشم می خورند.
در مسیر سقوط آبشار بر روی سنگ های مسیر جلبک‌هایی روییده اند که حضور آنها در کنار آبشار تصویری زیباتر به چشمان ما هدیه می دهد.
بهترین فصل سفر به این آبشار بهار و تابستان است. زیرا در نیمه اول سال این منطقه از آب و هوایی معتدل و طبیعتی بسیار زیبا برخوردار است. در فصول سرد سال به علت بازندگی های متعدد دسترسی به این آبشار دشوار خواهد شد.

منبع:ایسنا

فضای معماری و سرزندگی در بازار تاریخی تبریز

 سرزندگی

سرزندگی مفهومی است که در سال‌های اخیر مورد توجه برخی از متخصصان و افراد صاحب‌نظر بوده و تلاش کرده‌اند از منظر خود در این مورد اظهارنظر کنند. جین جیکوبز یکی از صاحب‌نظران در این خصوص، سرزندگی را در امنیت، وجود فضاهای متنوع در کنار هم، امکان برقراری برخوردها و تعاملات مفید بین افراد و تماشا کردن دیگران می‌داند (جیکوبز، ۱۳۸۶: ۲۴). از طرفی لنگ، سرزندگی را میزان سازگاری (congruence) بین محیط و فعالیت‌هایی نظیر ملاقات با دیگران، تماشای مردم و خوردن تعریف کرده است (لنگ،۳۲:۱۹۸۷). یکی از مؤلفه‌های اصلی و مهم در سرزندگی، راحتی است که آلن جکوبز و دنلد اپیلارد سرزندگی را امکان راحت در یک شهر تعریف کرده‌اند (جکوبز ، اپیلارد ،۱۹۸۷:).  اما اگر بخواهیم سرزندگی را در مقیاس کلان مورد بررسی قرار دهیم از نظر کویین لینچ سرزندگی در مقیاس کلان را به عواملی چون بقا، ایمنی، سازگاری، سلامت محیط و ثبات کنونی و آینده کل جامع بیولوژیکی نسبت می‌دهد (لینچ،۱۳۷۶).

از سوی دیگر سرزندگی از منظر اجتماعی را می‌توان به عواملی چون هویت داشتن، وجود زندگی اجتماعی در شهر، خوشبختی و پیشرفت اجتماع و اشخاص و پایداری اکولوژیکی از نظر سالزانو نسبت داد. در این میان چپمن سرزندگی را در پنج عامل جذابیت‌ها، توانایی دسترسی، امنیت، آسایش و هویت خلاصه کرده است (چپمن،۱۳۸۶). اما باید توجه داشت مؤلفه مقیاس انسانی از عوامل دیگری است که در سرزندگی بسیار مهم به نظر می‌رسد، کریر سرزندگی را در مقیاس انسانی در غالب پیاده راه‌ها، ترکیب خرید و گردش و ورودی‌های زیاد به فضاهای عمومی می‌داند (لنارد،۱۳۸۴). همچنین یان گل سرزندگی را در لذت، آسایش، امنیت و با مقیاس انسانی تعریف کرده است (گل، ۱۳۷۸). در کشور ما نیز در این مورد تحقیقاتی انجام شده است. کورش گلکار سرزندگی را در تراکم و تنوع دیده است. تراکم را در میزان افراد پیاده در محل و تنوع را در استفاده کنندگان، قرارگاه‌های رفتاری، فرم و رنگ عنوان کرده است. (گلکار،۱۳۸۶).

سرزندگی در شهر 

فرهنگ مردم و معماری شهر از الزامات سرزندگی، شادابی و سرزندگی حلقه مفقوده زندگی شهری است. سرزندگی دارای دورویه است که یک‌رویه آن به بینش و فرهنگ مردم و به ادراک آن‌ها وابسته است و دیگری به فضاهای شهری و معماری مربوط می‌شود که این دو رویه با هم ارتباط متقابل دارند. سقراط هدف اصلی از ایجاد شهر را تامین نشاط و خوشبختی شهروندان می‌داند نه این‌که شهر به هیولایی تبدیل شود که شهروندان در آن علاوه بر این‌ که آسایش و آرامش زندگی را به دست نیاورند، در تلاش بیهوده با مشکلات مختلف دست به گریبان شوند. این سخن سقراط رابطه دیرین و مستحکم میان دو مفهوم شهر و نشاط و سرزندگی را به خوبی نشان می‌دهد بر مبنای چنین دیدگاهی اساساً شهر به مثابه دستگاه، وسیله یا مرکبی برای نیل به شادی، نشاط و سرزندگی تلقی می‌شود (احمدی، بلیلان اصل،۱۳۹۴). برای برخی گروه‌های اجتماعی یک شهر سرزنده، شهری است که در آن اجزایی که همیشه بخشی از فضاهای دوستدار مردم بوده‌اند، همواره حفظ و نوسازی می‌شوند که آن اجزا رابطه بین خیابان‌ها و ساختمان‌ها با یکدیگر، بین درختان و فصول سال، تزیینات و رابطه بین رویدادها و مردم هستند (۲۰۰۰،palej).

فضای شهری سرزنده عبارت است از یک فضای شهری که در آن حضور تعداد قابل‌توجهی از افراد و تنوع آن‌ها به لحاظ جنس و سن در گستره زمانی وسیعی از روز که فعالیت‌هایشان عمدتاً به شکل انتخابی یا اجتماعی بروز می‌یابد به چشم می‌خورد، به عبارت دیگر یعنی فضا باید به‌گونه‌ای باشد که مردم بیایند و بمانند. سرزندگی و پویایی فضای شهری و در مقابل، ملال‌انگیزی آن بازتاب شماری و به‌خصوص نوع فعالیت‌ها و رویدادهایی است که در فضا انجام می‌شود، سرزندگی محیط شهری کیفیتی است که نشان از پویایی و جنب و جوش حیات هر روزه شهروندان در ارتباط با بستر سکونتشان دارد و این ارتباط دائمی در قالب انباشت تجربیات شهری جزیی از فرایند تشکیل مکان و ایجاد حس تعلق به محیط‌های شهری است (۱۹۹۵،sime). بنابراین برای شناسایی سرزندگی ابتدا باید به بررسی فعالیت‌ها بپردازیم به نوشته پاکزاد، به تمام افعال انسانی که در راستای برآوردن یکی از نیازهای او انجام می‌شود، فعالیت گفته می‌شود (پاکزاد،۴۱:۱۳۸۶). یان گهل، شهرساز دانمارکی فعالیت‌ها را به لحاظ اجباری یا اختیاری بودن به سه دسته تقسیم کرده که عبارتند از فعالیت‌های ضروری (اجباری) مانند رفتن به مدرسه یا محل کار، منتظر ماندن در ایستگاه اتوبوس، خرید، فعالیت‌های انتخابی (تفریحی) مانند رفتن به پارک و به طور کلی تفریح و فعالیت‌های اجتماعی مانند تماشا کردن دیگران، صحبت کردن، جلب توجه کردن (خستو، سعیدی،۳:۱۳۸۹). البته این کاربرها هستند که فعالیت‌ها را پدید می‌آورند و با وجود کاربری‌های مختلط، قطعاً تنوع فعالیتی نیز بالا می‌رود و در نتیجه آن تنوع افراد مراجعه کننده در ساعات متفاوت روز افزایش می‌یابد. می‌توان اظهار کرد که سرزندگی پدیداری اجتماعی- فضایی است که در تعامل شهر و شهروند شکل می‌گیرد.

این کیفیت محصولی نیست که بتوان آن را با اقدامی دفعی و یک‌باره تولید کرد، بلکه سرزندگی را باید فرایندی از آفرینش مستمر محسوب کنیم که برای هدایت و کنترل آن نیازمند تدابیری از سنخ برنامه‌ریزی و مدیریت راهبردی هستیم (گلکار،۱۳۸۶). شهری سرزنده است که می‌توانیم در آن زندگی سالمی داشته باشیم، جایی است که امکان حرکت و جابه‌جایی همچون پیاده، با دوچرخه، با وسایل حمل‌ونقل عمومی و حتی در صورت لزوم (وقتی که چاره دیگری وجود ندارد) با اتومبیل شخصی وجود دارد. شهر سرزنده شهری است برای همه مردم، این بدان معنا است که شهر سرزنده باید جذاب، کارآمد و امن برای کودکان و افراد مسن باشد، نه فقط برای کسانی که از آن کسب درآمد می‌کنند، اما خارج از شهر و در حومه زندگی می‌کنند به‌خصوص برای کودکان و کهن‌سالان دسترسی به فضای سبز امری مهم است، مکانی برای بازی، ملاقات، گفت و گو با یکدیگر، شهر سرزنده شهری است برای همه (طاهری،۱۳۸۹). باید بدانیم که نقش گردشگر و بازدید افراد بیگانه از شهر نیز در سرزندگی شهری موثر و حائز اهمیت بوده و در طراحی شهر سرزنده این نکته باید قابل‌تأمل و بررسی باشد.

در تعریف گروه ونکوور از یک شهر سرزنده آمده است: یک شهر سرزنده یک سامانه شهری کامل با ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست‌محیطی توصیف می‌شود و سرزندگی، کیفیت زندگی قابل تجربه ساکنان یک شهر یا منطقه تعریف می‌شود. (مقاله مباحثه گروه کاری ونکوور،۲۰۰۵).» در راهنمای مکان‌های عمومی برای مردم در سال ۲۰۰۷ برای فضاهای شهری موفق، کیفیت سرزندگی یک مکان، پویایی، فعال بودن، امنیت، راحتی، تنوع و قابلیت سرگرم‌کنندگی آن تعریف شده است. جوهر زندگی شهری به قول جیکوبز در یک تنوع سرزنده نهفته است که باید در هر زمان و برای همه در دسترس باشد و دامنه وسیعی از حق انتخاب‌ها را در اختیار آنها قرار دهد (دبر،۱۱۲:۱۳۸۵).

بازار تاریخی تبریز

بازار سنتی تبریز بزرگ‌ترین بازار مسقف جهان یکی از نمونه‌های منحصر به فرد از لحاظ معماری است. این بازار خاطرات ناگفته فراوانی در دل خود دارد و کوچه پس کوچه‌های پیچ در پیچ آن، آشنای هر کودک، جوان و کهنسالی است. مجموعه بازار تبریز که قدمت آن به قرن چهارم هجری – قمری می‌رسد به عنوان یکی از زیباترین و بزرگ‌ترین بازارهای به ‌هم ‌پیوسته، گواهی زنده بر اصالت تجارت و معماری در مشرق زمین است. سبک معماری، آرایش مغازه‌ها، تیمچه‌ها، کاروانسراها، دالان‌ها، راسته‌ها، انواع مشاغل و وجود تعدادی مدرسه و مسجد که پیشینه تاریخی دارند، بازار تبریز را نمونه عالی یک محیط تجاری و معماری اسلامی و شرقی کرده است.

نتیجه‌گیری

در تعریف سرزندگی می‌توان گفت، سرزندگی بیشتر به فضا و فعالیت‌های شهری نسبت داده می‌شود، و به سلامت جسمی، روحی و روانی، اجتماعی، زیست‌محیطی، پیشرفت شخصی شهروندان و جامعه کمک می‌کند و کیفیت زندگی مطلوب و بهتری را به تصویر می‌کشد که غنای روحانی و فرهنگی را ایجاد کرده و بازتاب می‌آفریند. از طرفی ضمن بیان این‌که نمی‌توان برای سرزندگی شهری یک تعریف واحد و مشخص ارائه داد و سرزندگی یک محل باید با توجه به ویژگی‌های آن مکان و ساکنانش تعریف و تدقیق شود اما مفهوم عام سرزندگی شهری، به سیستم شهری اتفاق می‌شود که ضمن حضور قابل‌توجهی از افراد و تنوع آن‌ها به لحاظ سن و جنس باید قابلیت تأمین تنوع فعالیت‌ها و نیازهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست‌محیطی، تنوع استفاده‌کنندگان برای بهبود کیفیت زندگی اجتماعی با هدف تنوع تجربیات، ارتقای تعاملات اجتماعی، پویایی، شادابی، نشاط و جنب و جوش جامعه در گستره وسیعی از روز و شب به گونه‌ای که امنیت، آسایش، راحتی و آرامش را برای همه استفاده کنندگان فراهم آورد و انعطاف پذیر با شرایط زمان بوده، رشد، تعالی و پیشرفت جامعه و استفاده کنندگان را منجر شود.

با توجه به تمام مطالب و معیارهای سرزندگی که ارائه شد، معیارهای عام سرزندگی فضاهای شهری را می‌توان به این شرح دانست، حضور مردم، تنوع استفاده‌کنندگان، تنوع و اختلاط کاربری‌ها و فعالیت‌ها، حفظ و گسترش فضاهای سبز، توجه به اقلیم، ایجاد تنوع زمانی، تأمین گزینه‌های متعدد برای رفت و آمد با تأکید بر جریان پیاده و تأمین وسایل حمل و نقل عمومی، ایجاد نفوذپذیری کالبدی به بناها و فضاهای شهری، فعال کردن جداره‌های جلویی ساختمان‌ها، خوانایی، طراحی انعطاف‌پذیر برای افزایش قابلیت کاربری‌ها و فعالیت‌های ساختمان‌ها، تأمین مبلمان‌های شهری انعطاف‌پذیر برای نشستن، تأمین فضاهایی برای اجرای مراسم‌های سنتی، تفریحی و تعاملات اجتماعی، وجود جذابیت‌هایی برای جذب مردم، استفاده از کاربری‌های کوچک مقیاس، رعایت مقیاس انسانی، ایجاد نفوذپذیری بصری، سازگاری، حفظ پیوستگی جداره‌های فعال ساختمان‌ها، تأمین امنیت و ایمنی شهر، ایجاد منظر زیبای شهری که تمام معیارهای ذکرشده به صورت جامع در بازار جهانی تبریز نمود پیدا کرده است.

منبع:میراث آریا

پته کرمان، گنجی از رنج‌ها در تار‌و‌پودی از عشق

پته‌‌دوزی ساخته‌ای است رنگارنگ به دست هنرمندان کرمان، نوعی سوزن‌دوزی اصیل و سنتی است که تمام یا بخشی از پارچه با کوک بخیه و نخ‌های رنگین پوشیده می‌شود. به پارچه‌ای که روی آن دوخت انجام می‌شود عریض می‌گویند که جنس آن پشمی ضخیم است و نخ‌های رنگارنگ هم ریس نام دارند. در ادامه این گزارش با فردی آشنا می‏‌شویم که عمر خود را در این راه سپری کرده است بانوی کارآفرینی که از دغدغه سطحی و مادی فراتر رفته و سکونت‌گاه خود را به موزه‏‌ای بی‌بدیل از پته تبدیل کرده است.

جایگاه پته کرمان

پته کرمان از نظر ظرافت و رنگ‌بندی به عنوان زیباترین و ارزشمندترین سوزن‌دوزی در جهان مطرح است. صدها بار سوزن با سرپنجه هنرمند یک بانوی کرمانی بر روی شال زده می‌شود تا با نخ‌هایی به رنگ عنابی، مشکی، سبز روشن و تیره، زرد، نارنجی، قرمز، آبی روشن و تیره، سبز ماشی و لاکی، بُته جقه‌ای، ترنج و پیچک ترنجی، سروچه‌ای و یا نقش حیوان و گُلی بر روی پارچه پدیدار شود و زیباترین سوزن‌دوزی جهان خلق شود. اما این زیبا‏ترین سوزن‌دوزی جهان تا چه حد توانسته جای خود را در بازار جهانی باز کند و سهم صادرات این محصول چقدر است، آیا توانسته همچون قالی، تبدیل به هنری کاربردی شود و به عنصر زیبایی‌بخش خانه‌های جهانیان تبدیل شود. میترا معین‌زاده از جمله افرادی است که برای معرفی این هنر به جهانیان تلاش‌های بسیاری کرده و به جاهای مختلفی از کره زمین سفر کرده تا آنها را با این هنر آشنا کند، خانه او اکنون میزبان بسیاری از گردشگران خارجی است که این هنر ارزشمند را از کرمان تهیه و به کشور خود می‌برند.

پته با چه مشکلاتی دسته و پنجه نرم می‏‌کند

امروزه نقش این هنر ارزشمند در خانه کرمانی‌ها کم رنگ شده است. پته مسیر پر فراز و نشیبی همچون قالی اصیل کرمان را سپری می‌کند، به گونه‌‏ای که دیگر کمتر خانه‌‏ای را می‌بینیم که میزبان این هنر باشد و جای آن را محصولات و تزیینات ماشینی و سطحی پرکرده است. هر هنر برای ماندگاری به مخاطبانش نیاز دارد، وقتی تقاضای یک محصول پایین بیاید دیگر نمی‏‌شود به رونق آن امیدوار بود زیرا اقتصاد و معشیت بافندگانش به آن بستگی دارد؛ معین‌زاده که افراد زیادی را برای دوختن این محصول گرد هم آورده، در این باره می‏‌گوید: «تعداد بافنده‌های ما بسیار کم شده است و تنها افراد معدودی در این هنر باقی مانده‌اند.»

مشکل دیگری که پته با آن روبروست، دوزندگان آموزش ندیده و غیر بومی این هنر است در حال حاضر به علت نیروی کار ارزان با دستمزدهای بسیار پایین دوخت پته، دوزنده‌های با مهارت و قدیمی از صحنه کنار رفته و  دوزندگان دیگر که تبحر چندانی در زمینه بافت پته ندارند، وارد حوزه طراحی و بافت پته شده‌اند و به همین دلیل کیفیت پته بسیار پایین آمده است و این پته بی‌کیفیت نمی‌‏تواند از استقبال خوبی در بازارهای داخلی و بین المللی برخوردار باشد.

کاظم حسین‌زاده معاون صنایع دستی کرمان درباره مشکلات این هنر می‌گوید: «از مهم‌ترین مشکلات هنر پته دوزی افزایش قیمت مواد اولیه، پایین‌بودن قدرت خرید مردم، نبود بسته‌بندی مناسب برای فروش و صادرات و همچنین عدم برند‌سازی و تجاری‌سازی این محصول سنتی است.»

پته و نوآوری

پته روزگاری است از نوآوری فاصله گرفته و این مهم رغبت نسل جوان را برای فعالیت در این زمینه پایین آورده است؛ معین‌زاده از بانوان فعال در زمینه پته در این باره می‏‌گوید: «جوانان از رنگ‌های قرمز و سفید و طرح‌های قدیم پته خسته شده‌اند و این امر دیدگاه آن‏ها را نسبت به این هنر تغییر داده و کمتر به آن تمایل دارند». او در ادامه اشاره می‏‌کند با تغییر رویکرد در این زمینه و روی آوردن به رنگ‌های جدید همراه با طرح‌های اصیل، جوانان به این هنر علاقه‌مند شدند و اکنون بیشتر مشتریان این هنر را جوانان تشکیل می‌دهند.

گرانی پته

پته‏‌ها این روزها به عنوان کالای لوکس و تجملاتی شناخته  می‏‌شوند این کالا که روزگاری مهمان خانه‏‌های نوعروسان بود اکنون با قیمت‌‏های بالا به افراد مختلف عرضه می‏‌شود و این امر راز ماندگاری پته را پایین آورده است، پته‏‌ها به داخل گنجینه‏‌ها رفتند و از اقلام دکوری منازل شدند. هر چند نباید نادیده گرفت که هزینه بالای مواد اولیه و هزینه‏‌های جانبی دوزندگان بر این امر تاثیرگذار است.

 حسین‌زاده در این رابطه می‌گوید: «با توجه به شرایط موجود بازارهای داخلی، وضعیت فروش آثار صنایع‌دستی به خصوص هنر پته‏‌دوزی که قیمت تمام شده آن افزایش یافته و قدرت خرید مردم نیز کاهش یافته با چالش مواجه شده است»

کارآفرینی و پته

هر پته می‌تواند اثری باشد که چندین نفر را به کار مشغول کند و از بعد اقتصادی مولد باشد، از دوزنده گرفته تا طراح؛ تولید کننده نخ و شال پته که فرایند متنوعی از مشاغل را از بازار تولید تا عرضه را در برمی‏‌گیرد، این امر نشان می‌دهد که در شرایط کنونی اقتصادی کشورمان باید این امر را جدی بگیریم؛ در همین رابطه معین‏‌زاده از کارآفرینی موثر در این عرصه سخن می‏‌گوید: «من اکنون بیست دوزنده دارم و تمام این افراد از اقشار ضعیف جامعه هستند و این امر توانسته به این افراد کمک زیادی بکند، زیرا آن‏ها بانوان سرپرست خانواده هستند که شرایط اشتغال‌شان در جامعه مطلوب نیست.»

قطعه‌ای از وجود هنرمند

 هر اثر پته هنری است که با عشق و وجود هنرمند درآمیخته شده است، تمام هنرمندان این عرصه پته را جزوی از وجودشان می‌دانند، معین‌زاده می‌گوید: «هر قطعه پته قسمتی از وجود من است که با بیرون رفتنشان قسمتی از وجود من می‌‏رود. برای خلق هر پته ساعت‌‏ها وقت گذاشتم و روی هر قطعه هنرم را ارزانی کردم، برای این کار ارزش قائلم، من معتقدم برای هنر نباید قیمت گذاشت.»

آینده پته

پته در شرایط حاضر آینده‌ای نامشخص دارد و بهبود اوضاع آن به عوامل مختلفی بستگی دارد؛ حسین‌زاده در این رابطه می‌گوید: «معرفی هنر پته‌دوزی از طریق چاپ کتاب دو زبانه، تهیه کلیپ و کاتالوگ و نمایشگاه‌های ملی و بین‌المللی صنایع‌دستی انجام می‌شود که امیدواریم بتوانیم از این طریق در رسیدن به اهداف معاونت صنایع‌دستی برای معرفی هر چه بیشتر این هنر اصیل و بومی استان کرمان کمکی کرده باشیم.»

منبع:میراث آریا

نسخ خطی موزه مردم‌شناسی ارومیه گنجینه‌ای از فرهنگ و هنر

در موزه بزرگ مردم‌شناسی ارومیه، بخشی وجود دارد که در آن کتب، مرقعات و اسناد قدیمی نگهداری می‌شود، آثار فرهنگی موجود، طیف متنوعی را شامل قرآن، تفاسیر و کتب ادعیه، تاریخ و ادبیات، قطعات  خوش‌نویسی و عقدنامه‌ها را در بر می‌گیرد که به دست خطاطان هنرمند عصر خویش و به شیوه‌ای زیبا به قلم تحریر درآمده و برخی نیز با استفاده از شیوه چاپ سنگی در شمارگانی محدود به چاپ رسیده‌اند.

جلد اکثر کتاب‌ها مخصوصا همه مصاحف قرآنی، از جنس پوست و چرم بوده و در قطعه‌ها‌ی بزرگ و کوچک  هستند که عموما به زبان عربی است و در برخی از آنها حواشی و ترجمه‌های فارسی نیز به چشم می‌آید.

در بین این آثار، کتب، تفاسیر و ادعیه معروف علوم دینی وجود دارند که از جمله آنها می‌توان به شرح باب‌الحادی عشر، مجمع‌البیان فی علوم قرآن، تحفه‌المومنین، زیارت جامعه و صحیفه سجادیه اشاره کرد.

آثار غیردینی با موضوعات تاریخ و ادبیات و دیگر موضوعات نیز در این گالری وجود دارند، یکی از آنها، زبده‌التواریخ است که در مورد وقایع‌نگاری و شرح حوادث دوره ایل‌خانان، اتابکان و حکومت‌های کوچ محلی اطلاعات مبسوطی را ذکر کرده است.

تزوک تیموری، از دیگر آثار این موزه است که منسوب به تیمور لنگ بوده و شرح سیاست‌ورزی‌ها و حکومت‌داری او را تشریح کرده است.

در مورد شیوه شکار و نگهداری پرندگان شکاری و همچنین طب سنتی و سلامتی نیز دو نمونه کتاب معروف شامل بازنامه ناصری نوشته میرزاحسام‌الدوله و صحت ناصری از دیگر آثار موجود در این مجموعه هستند.

در زمینه شعر و ادبیات داستانی و حماسی نیز آثار معروفی همچون دیوان حافظ، بوستان و گلستان سعدی، شاهنامه فرودسی و لیلی و مجنون به چشم می‌خورد.

 نمونه‌هایی از عقدنامه‌های ازدواج و خرید و فروش ملک و زمین مربوط به خوانین و افراد بومی، از دیگر بخش‌های این موزه است که ضمن اینکه همه آنها با خطی زیبا نگاشته شده و ممهور به مهر و نشان چندین شاهد است بخشی از روش معاملات قرون گذشته مردم را نشان می‌دهد.

به عنوان مثال، براساس عقدنامه‌های ازدواج آن دوره، مهریه زوجه علاوه بر مقداری مشخص پول نقد، زمین، باغ و دیگر دارایی‌های سرمایه‌ای را نیز شامل می‌شده است.

تک‌برگه‌ها و آلبوم‌های مرقع خوش‌نویسی نمونه‌های دیگری از نسخ موجود هستند که اکثرا با خط نستعلیق و نسخ یا ترکیبی از هر دو با حواشی‌های نگارگری به شیوه زیبا و هنرمندانه به دست هنرمندان چیره‌دست خلق شده‌اند و قدمت آنها، قرن دهم هجری قمری است.

تاریخ نگارش این آثار متفاوت بوده و از قرن هفتم تا سیزدهم هجری قمری را شامل می‌شود، قدیمی‌ترین آن نسخه قرآنی بوده که در اواخر قرن ششم قمری نگاشته شده است.

قدمت بیشتر این آثار مربوط به سده‌های دوزاده تا سیرده قمری بوده و نوع خط به کار رفته نیز متنوع بوده و شامل خطوط نسخ معرب، شکسته نستعلیق، تعلیق کم‌نقطه، نسخ و تعلیق است.

آثار فرهنگی موجود در این موزه ۷۰ عنوان است که تعدادی از آنها جزو اموال شخصی شهروندان بوده و برای حفظ و نگهداری به این مکان اهدا شده است، تعدادی نیز از قبل جزو اموال بایگانی موزه بوده که بعد از ساماندهی و تهیه شناسه آثار و مرمت برخی از آنها، به صورت یکجا تجمیع شده و در معرض دید علاقه‌مندان و فرهنگن‌دوستان قرار گرفته است.

هرچند که در حال حاضر به منظور رعایت اصول نگهداری و پیشگیری از آسیب، تورق و مطالعه آزاد این کتاب‌ها و نسخ برای علاقه‌مندان و پژوهشگران مقدور نیست ولی دیدن و دقت نظر در آنها برای اهل فن، حتی اگراز پشت ویترین‌های شیشه‌ای باشد، خالی از لطف نیست.

منبع:میراث آریا

اصالت آهنی بر تار و پود قالی بیجار

 یکی از نمادهای اصلی ایران، فرش و به‌خصوص قالی است، به‌طوری‌که این هنر در سراسر جهان شناخته‌شده است، همان‌طور که مینیاتوریست با قلم‌مو و قرار دادن نقطه‌به‌نقطه، اثر و نقاشی سنتی خود را می‌آفریند، بافنده ‌قالی نیز با گذاشتن گره‌به‌گره قالی دست به آفرینش کار هنری خویش می‌زند.

مهم‌ترین و پرآوازه‌ترین دستاورد هنرمندانه حوزه گروس، قالی است، گره بافت‌هایی که سهم شایسته‌ای در فرهنگ قالی‌بافی ایرانیان دارد و با نام قالی آهنی تداعی‌کننده دستبافی پراستقامت و مردمانی پرتلاش در عرصه زندگی است، این نام‌گذاری به معنای کیفیت بالا و مثال‌زدنی این قالی است که در قالی‌بافی ایران جایگاه ویژه‌ای به آن اختصاص‌یافته است.

بیجار در دوره جنگ نخست جهانی، به دلیل موقعیت ویژه  مورد هجوم روس‌ها و سپس ترک‌های عثمانی قرار گرفت و با این رخداد، قالی‌بافی آن دچار انحطاط شد، اگرچه پیش از جنگ ‌دوم ‌جهانی، با شروع به کار شمار زیادی دستگاه قالی‌بافی نسبت به احیای این هنر اقداماتی به عمل آمد، اما با شروع جنگ و بروز قحطی، دوران انحطاط دیگری آغاز شد که تا مدت‌ها ادامه پیدا کرد.

از سال‌های ۱۳۴۰ به بعد بسیاری از مراکز فرش‌بافی با رشد سرمایه‌داری ایران و حضور تولیدکنندگان باذوق، شروع به تجدید حیات کرد و این شروع دیگری برای بافت فرش‌های بیجار بود که همچنان بافت متراکم و پراستقامتی داشتند و نقوش آن‌ها علاوه بر زیبایی و دقتی که در بافت آن‌ها بود، به دلیل دارا بودن رنگ‌آمیزی جذاب و هماهنگی، قالی بیجار را موردپسند مشتریان در بازارهای جهان می‌کرد.

 اگرچه تعداد معدودی طرح و نقش مشترک بین قالی بیجار و سنندج وجود دارد، اما بافندگان هر یک از این دو منطقه طی ده‌ها سال با خلق طرح و نقش‌هایی اختصاصی برای قالی بیجار و سنندج، در کنار اسلوب بافت متفاوت در هر یک از این دو دستباف، گره بافت‌های مستقل را به وجود آورده‌اند که باعث شده متخصصان تفاوت آشکاری بین قالی بیجار و سنندج قائل شوند، در واقع باید گفت قالی‌بیجار در میان انواع قالی‌های ایران جزو پرنقش و نگارترین نمونه‌ها است و رنگ‌آمیزی آن تفاوت مشهودی با حوزه‌های بافندگی هم‌جوار و دورتر نظیر همدان و کرمانشاه دارد.

پژوهشگران و متخصصان احتمال می‌دهند خاستگاه طرح‌های میناخانی و بید‌مجنون که در برخی دیگر از قالی‌های ایران بافته می‌شوند از طرح قالی بیجار بوده، همچنین معتقدند طرح قالی‌های سده نوزدهم میلادی بیجار، بیشتر از طرح گلدانی و واگیره‌ای و نقوش شاه‌عباسی سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی مناطق مرکزی ایران تأثیر پذیرفته است، برخی نیز طرح مشهور به خرچنگ بیجار را با نمونه‌های قفقازی این طرح، منتسب به سده هجدهم میلادی مقایسه می‌‌کنند، به عقیده برخی از فرش پژوهان، طرح لچک ترنج بیجار همراه با اسلیمی، نخستین قالی‌های ‌ترنجدار اوشاک (واقع در مرکز آناتولی) را یادآوری می‌کند.

نقش گل شیپوری از مشهورترین نقوش قالی‌های بیجار

حسن شریفیا‌ن، کارشناس توسعه صنایع‌دستی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان بیجار، در مورد قالی‌های بیجار، اظهار می‌کند: «مهم‌ترین طرح‌های قالی بیجار شامل لچک ترنج (در انواع ترنجدار، بدون‌ ترنج و شیوه مشهور کف‌ساده)، واگیره‌ای، شکارگاه، محرابی و گلدانی است.»

او تصریح می‌کند: «مهم‌ترین نقش‌مایه‌های قالی‌بیجار، اسلیمی، گل‌سرخ و انواع گلفرنگ، گل‌های شاه‌عباسی، هراتی، بته، درخت به‌ویژه نوع بیدمجنون و همچنین گل‌بوته در انواع مختلف هستند، در ادبیات بومی بافندگان بیجار نام‌ها و واژه‌های خاصی را برای برخی از طرح‌ها و نقوش سنتی  متداول به کار می‌بردند، که اگرچه ترکیبی از طرح‌ها و نقوش بومی است، اما با عناوین دیگری شناخته می‌شوند از جمله نقش گل شیپوری که از مشهورترین و متداول‌ترین نقوش در قالی‌های قدیم بیجار بوده است.»

طرح گل وکیلی از طرح‌های مشترک بافندگان بیجار و سنندج است

 طرح گل وکیلی از طرح‌های مشترک بافندگان بیجار و سنندج است و الگوی اصلی آن بر مبنای طرح‌های واگیره‌ای بوده که یک نقش‌مایه در زمینهٔ قالی به‌صورت تکرار شونده قرار گرفته و همچنین طرح سمنبرخانم که گویا مبتکر آن زنی به نام سمنبر بوده که الگوی اصلی این طرح همان لچک‌ترنج است.

 کارشناس توسعه صنایع‌دستی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی  شهرستان بیجار، در این باره می‌افزاید: «طرح مشهور و زیبای مستوفی نیز یک نام‌گذاری بومی از سوی بافندگان بیجاری است که مبنای آن همان طرح واگیره‌ای است که حاصل ابتکار بافندگان بیجاری بوده به‌صورت تکرارشونده در زمینهٔ قالی قرار گرفته و در هیچ‌یک از مناطق دیگر ایران به جز ساروق و فراهان در استان مرکزی، نمی‌توان مشابه آن را دید.»

شریفیان در ادامه می‌گوید: «از دیگر اسامی این‌چنینی می‌توان به طرح سرداری اشاره کرد که بی‌شباهت به قالی‌های مشهور پلونز صفوی نیست که در آن نقش اسلیم دهان اژدر به‌صورت افقی تکرار می‌شود.»

او عنوان می‌کند: «نکته مهم در بررسی نقشه‌های قالی بیجار، بافندگان قدیم این شهر و روستاهای اطراف آن است که برای بافتن هر طرح از یک قطعه قالی بافته‌شده کوچک که اغلب مساحت آن کمتر از یک مترمربع بود استفاده می‌کردند که در میان بافندگان ایران به اسامی مختلفی نظیر ارنک، دستور یا فقیره مشهور بوده است.»

بافندگان قدیم بیجار با استفاده از تصویر ذهنی نقش قالی را تجسم می‌کردند

این کارشناس صنایع‌دستی، با اشاره به نقش و اشکال مختلف فرش‌ها، ذکر می‌کند: «هر دستور حاوی چندین نقش و اشکال مختلف بوده که بافنده با کنار هم قرار دادن آنها در افکار خود، یک تصویر ذهنی از طرح مورد نظر و نقش‌مایه‌های دلخواه را تجسم می‌کرد و در نهایت، با انتخاب یکی از طرح‌های تجسم شده، اقدام به بافت قالی مورد نظر با ابعاد دلخواه می‌کرد، البته در حال حاضر این شیوه از قالی‌بافی میان بافندگان بیجار به فراموشی سپرده ‌شده و بافندگان از نقشه‌هایی که به وسیله طراحان بر روی کاغذ طراحی ‌شده استفاده می‌کنند.»

او می‌گوید: «دونالد ویلبر، فرش‌شناس برجسته انگلیسی، طرح‌های قالی بیجار را در پنج دسته طبقه‌بندی کرده که شامل قالی‌های طرح بیجار (گروس)، قالی با نقوش ماهی درهم (هراتی)، بته، میناخانی، گل سرخ، مستوفی و سرداری که به دو نوع شهری و روستایی باف تقسیم می‌شوند.»

چله‌کشی قالی بیجار به روش آذری و بر روی‌ دار انجام می‌شود

در چله کشی قالی‌های کهن بیجار از شیوه معروف به فارسی استفاده می‌شد و به همین دلیل بافت قالی با طول زیاد امکان‌پذیر بود، اما امروزه شیوه چله‌کشی در این منطقه به روش آذری و بر روی دار انجام می‌شود.

شیوه پودگذاری قالی کهن بیجار منحصربه‌فرد است چراکه در سنت پیشین این منطقه استفاده از سه پود مرسوم بوده، به این صورت که پود دوم نازک اما پودهای اول و سوم ضخیم بودند در حال حاضر این شیوه به فراموشی سپرده‌ شده و استفاده از دو پود رایج است.

 شیوه نواختن یا ضربه‌زدن بر روی پودها در بیجار نیز بسیار متفاوت از سایر مناطق بافندگی ایران است، دلیل این تفاوت، شدت و دفعات ضربه‌زدن به پودهاست که باعث فشردگی و تراکم بالای الیاف پشم می‌شود و عاملی شده که قالی بیجار به قالی آهنی شهرت یابد.

رنگ‌بندی روشن و شاد از مشخصات قالی بیجار است

شریفیان در مورد مشخصات قالی بیجار بیان می‌کند: «یکی از مشخصات قالی بیجار رنگ‌های روشن و شاد نظیر طلایی، بژ، صورتی، پوست‌پیازی، سفید، حنایی و انواع سبزها در زمینهٔ سرمه‌ای، عاجی و قرمز است، امروزه شمار رنگ‌ها بیش از ۲۷ فام نیست و البته برخی از رنگ‌ها نظیر طلایی و انواع سبز به فراموشی سپرده ‌شده و انواع قرمز و صورتی به‌شدت رواج یافته است.»

او تصریح می‌کند: «قالی‌های کهن بیجار به‌طور کامل از پشم بافته می‌شود (تار، پود، پرز)، به‌ویژه از پشم نژاد گوسفند همان منطقه که از کیفیت و مرغوبیت بالایی برخوردار است، ابریشم چه در قالی قدیم بیجار و چه در نمونه‌های جدید به‌ ندرت مورد استفاده بوده است.»

این کارشناس صنایع‌دستی می‌گوید: «رنگ‌رزی قالی بیجار، به دو روش گیاهی و شیمیایی انجام می‌شود در شیوه رنگرزی گیاهی استفاده از روناس، اسپرک، برگ مو، گندل، جاشیر، پوست انار و پوست گردو رایج است.»

او می‌افزاید: «اندازه‌های قالی‌های بافته‌شده در این منطقه پیرو سنتی است که در دیگر نقاط کشور ایران نیز وجود دارد، به‌طور مثال این گوناگونی اندازه‌ها، از بسیار کوچک (۶۰*۹۰ سانتی‌متر) تا بسیار بزرگ (۲۰ تا ۳۰ مترمربع) رایج بوده و هست، این ابعاد در برخی موارد تا بیش از ۵۰ مترمربع نیز بوده و بافت کناره کم‌وبیش رواج داشته و دارد.»

قالی‌های حسینیه بیجار به رنگ استخوانی است

زمینه قالی‌های حسینیه بیجار به رنگ استخوانی است و فرم‌هایی به شکل ماهی نسبتاً درشت به‌ رنگ‌های قرمز، سبز و ترنج‌هایی به رنگ قرمز روشن و آبی متوسط بر روی آن جلوه می‌کنند و طرح قاب مانندی که در متن سرانداز و کناره‌های قالی تکرار شده در لچک و ترنج قالی‌های جوشقان به کار می‌رود این طرح با نام چهار فرنگی نیز شناخته می‌شود.

 این قالی‌ها در روستای حلوایی بیجار که فرش‌های تولیدشده آن در داخل و خارج کشور شهرت فراوانی دارند، بافته‌شده است، در این روستا ساختمانی به کارگاه قالیبافی اختصاص داده‌ شده بود، ساختمان این کارگاه که اصطلاحاً تونخانه نامیده می‌شد، به دستور مرحوم موسی خان مستشیری و در حدود ۶۰ سال قبل از بافت قالی‌های حسینیه بنا شده بود این بنا اکنون خرابه است.

منبع:میراث آریا

سمنوپزان، سنتی دیرینه در فرهنگ مردم خراسان شمالی برای استقبال از نوروز

مراسم سمنوپزان در خراسان شمالی از ديرباز هرساله در اواخر فصل زمستان برگزار می‌شده است. تهيه سمنو اغلب با همياری زنان فاميل و يا محله انجام می‌شود، این آیین تا سال‌های گذشته و پیش از شیوع ویروس کرونا جمع کثیری از مردم را به خود جلب می‌کرد.

برای تهیه سمنو، گندم را دو سه روز در آب خیس می‌کنند و سپس آن را در مجمعه (سينی) قرار می‌دهند تا جوانه بزند، سپس جوانه‌ها را هر روز خیس می‌کنند تا کاملاً در هم فرو برود، در مرحله بعد جوانه‌های درهم‌ تنیده‌ شده را فشرده و آب آن را می‌گیرند و با آن سمنو می‌پزند.

با گذشت زمان و ماشینی شدن کارها، هنوز هستند زنان عشاير و روستایی که با دست پرمهر خودشان برای خانواده، دوستان و آشنایان سمنو درست می‌کنند. در گذشته سعی می‌شد تا از آب باران برای تهیه سمنو استفاده شود. کار پختن سمنو عموماً در شب انجام می‌شد، همچنين، تنورهای گازی خانگی سیّار، در بسیاری از موارد، جای تنورهای گِلی را گرفته است. مراسم سمنوپزان یکی از مظاهر فرهنگی با ارزش  ايران است.

حفظ و شناساندن مراسم سمنوپزان مانند هر کار فرهنگی و تاریخی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. به همین دلیل تا سال‌های گذشته هرساله در اواخر اسفندماه و در آستانه عید نوروز جشنواره‌های متعدد سمنو در استان خراسان شمالی برپا بود و همین پایبندی به سنت‌ها سبب ثبت ملی آیین سمنوپزان درق در خراسان شمالی شد. مردم این دیار با حفظ فرهنگ‌های بومی، هر ساله سفره‌های هفت‌سین خود را با عطر خوش‌طعم سمنوی تهیه‌شده با دستانشان، تلفیق می‌کنند.

سمنو به‌عنوان نماد زاییدن و باروری گیاهان و سمبل برکت، فراوانی و نیرومندی است که یکی از سین‌های سفره هفت‌سین نوروزی ایرانیان از روزگار قدیم تاکنون بوده است، سمنو به‌واقع خوراکی شیرین است که از جوانه گندم و آرد تهیه می‌شود. از زمان گذشته تاکنون مراسم سمنوپزان به وسیله زنان با تجربه انجام می‌شود.

آیین و آداب‌های تهیه سمنو

  قبل از فرارسیدن نوروز یکی از اعمالی که کم‌وبیش در گوشه و کنار ايران انجام می‌شد مراسم سمنوپزان بوده و هست. پختن سمنو با آداب خاصی انجام می‌شود و این سمنوپزان نه‌تنها قصدی بود برای درست کردن یکی از اجزای سفره هفت‌سین، بلکه نذری برای برآورده شدن حاجات نیز بوده است.

   پخت سمنو در تمام شهرستان‌های استان خراسان شمالی رایج است به‌گونه‌ای که مواد اولیه سمنو در همه‌جا یکسان است و فقط بر اساس سلیقه از مواد افزودنی استفاده می‌کنند. معمولاً در نیمه دوم اسفندماه هر خانواده به‌تنهایی و یا با کمک تعدادی از خانواده‌های فامیل اقدام به تهیه سمنو می‌کند. تهیه سمنو فعالیتی زمان‌بر است. به‌این‌ترتیب که ممکن است فرآیند تولید سمنو، یک هفته تا ده روز به طول انجامد.

پس از پختن سمنو روی دیگ مسی، یک سینی بزرگ قرار می‌دهند و روی آن آیینه، شانه و سرمه، مهر، جانماز و تسبیح می‌گذارند و معتقدند نباید آدم ناپاک از روی آن گذر کند.

کسانی که سمنوپزان می‌گیرند به همه تأکید می‌کنند که پاک و با وضو در پای دیگ حاضر شوند و معتقد هستند چشم ناپاک سمنو را خراب و تلخ می‌کند و در صورت ترش شدن و تلخ شدن و سر رفتن سمنو از دیگ، می‌گویند سمنو برگشته است.

گندم سمنو را سه باز زیر آب روان، مطهر و یا کر می‌گرفتند یا به عبارتی غسل می‌دادند.

در حین پختن سمنو ذکر و تسبیحات خوانده می‌شود.

اهداف ثبت این آیین

از مهم‌ترین اهداف ثبت این آیین می‌توان به این مطلب اشاره کرد که پخت سمنو بخشی از آداب‌ورسوم مردم خراسان طی قرن‌های گذشته بوده است و اهمیت سمنوپزان در حفظ میراث ناملموس فرهنگی و از آن مهم‌تر پاسداشت یك آیین در حوزه خوراك، است.

هرساله عید نوروز که می‌شود مردم خراسان شمالی همراه با آمدن بهار سعی در نو شدن دارند. بسیاری نوروز را نمادی می‌دانند که علاوه بر همه مفاهیم طبیعی، ریشه‌های مقدسی از امید و برکت را نیز دارد. عید مقدس ایرانیان همواره در نقاط مختلف کشور دارای مراسم و آداب ویژه خود بوده است. یکی از رسومی که مردم بسیاری از استان‌های ایران با فرارسیدن نوروز به آن توجهی ویژه دارند پخت غذاهایی است که آن را برآمده از تجلی حیات انسان می‌دانند. یکی از این غذاها سمنو است.

از آنجایی‌که این ماده غذایی در سفره هفت‌سین و در نوروز استفاده می‌شود می‌توان گفت سمنوپزان، مراسمی با قدمت نوروز است.

در خراسان شمالی پخت و فروش سمنو در روزهای آخر سال به‌نوعی تجارت فصلی تبدیل شده است و با توجه به تنوع مناسبی كه دارد به‌عنوان سوغات شهر درق معرفی می‌شود.

ارزش‌های شاخص و منحصربه‌فرد آیین سمنوپزان

رسم پختن سمنو که تقریباً رسمی زنانه است در نزدیکی بهار اجرا می‌شود که با خود باورها و اعتقاداتی مذهبی را همراه دارد.

مراسم سمنوپزان، نشانگر ذوق، استعداد و توانمندی زنان است که به‌عنوان هنر خانگی از نسل‌های قبل به میراث برده‌اند. اقوام موجود، سمنو را مایه برکت، خیر، روزی و بخشندگی می‌دانستند به همین دلیل، سمنو در این مناطق از اهمیت خاصی برخوردار است.

معرفی سنت‌های اسلامی ایرانی، ایجاد شور و نشاط بهاری از نقاط قوت اين مراسم است.

مراسم سمنوپزان یکی از مظاهر فرهنگی با ارزش  کشورمان است. حفظ و شناساندن مراسم سمنو مانند هر کار فرهنگی و تاریخی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

پختن سمنو يك كار حرفه‌ای است و بايد شخص سال‌ها تجربه داشته باشد.

سمنو، تنها غذایی است که از آب و آرد تهیه می‌شود و در آن هیچ ماده افزودنی دیگر مانند نمک و شکر استفاده نمی‌شود.

سمنوپزان نمادی از وفاق و همدلی خانواده‌های ایرانی است، زیرا خانواده‌ها باید ساعت‌های طولانی کمک کنند تا پخت سمنو به پایان برسد.

منبع:میراث آریا