احیای مهارت ساخت زیورآلات روستای تاریخی ابیانه

روستای تاریخی ابیانه با پیشینه تاریخی کهن که به پیش از اسلام باز می‌گردد، دارای بافت تاریخی با ارزشی است  که در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده، افزون برآن تا کنون بیش از ۳۰ اثر تاریخی ملموس، ناملموس و طبیعی این روستای تاریخی به ثبت ملی رسیده که آخرین مورد آن، ثبت دانش و مهارت ساخت زیورآلات ابیانه است.

استفاده از زيورآلات سنتی همواره در میان بانوان روستای تاریخی ابیانه از جذابیت خاصی برخوردار بوده به نحوی‌که این آثار هنری اعم از شکل و مواد اولیه بر اساس شيوه زندگی و مفاهيم خرده فرهنگ‌های رایج در روستا، در ادوار مختلف تاریخی تولید می‌شده، با این وصف این زیور آلات جزء لاينفک پوشاک منحصربه‌فرد زنان این روستا به شمار می‌رود.

معمولاً برای دختران به‌ویژه نوعروسان این روستا، زیورآلات سنتی ابیانه از جمله النگو از جنس نقره  تولید می‌شود که با نقش‌های زینتی و مشبک تزیین شده است.

دستبند از دیگر زیورآلات روستای ابیانه است که با دانه‌های نقره‌ای، عقیق و کهربا تزیین می‌شود.

همچنین از دیگر زیورآلات رایج در این روستا می‌توان به منگلی اشاره کرد که حلقه‌ای است با دهانه باز برای مچ دست از جنس نقره با آرایشی ساده و به وزن ۳۲ مثقال یا ۱۶۰ گرم نقره خالص، استفاده از گردنبند نیز در این روستا معمول است به گونه‌ای که این گردنبندها از سکه‌های مختلف ضرب قدیم از جنس نقره تولید می‌شود. همچنین بازوبند نیز در ابیانه کاربرد دارد، این اثر زینتی همراه با قابی از جنس نقره است که کنده‌کاری شده و با بندهای ابریشمی بر بازو بسته می‌شود.

یکی از زیورآلات بانوان روستای ابیانه تنگه است که منحصرا برای عروس‌ها تولید شده و بر بالای پیشانی آنها هنگام مراسم عروسی بسته می‌شود و بر آن تکه‌های نقره و طلا دوخته می‌شود. از جمله شاخصه‌های جالب این اثر زینتی که به شکل مربع است، گل حلقه‌ای زیبایی است که در وسط تنگه دوخته شده و آن را در گویش محلی مردم ابیانه  تیته می‌نامند.

همچنین ساخت و استفاده از انگشتی نیز در میان بانوان و مردان ابیانه از گذشته‌های دور تاکنون مرسوم بوده است، هنرمندان هنرهای سنتی روستای ابیانه، انگشترهای مختلفی را تولید می‌کردند، که یکی از معروف‌ترین آنها به نام شستی خوانده شده و دارای یک نگین و ۶ حلقه است و برای انگشت شست طراحی می‌شود.

در حال حاضر استفاده از پوشاک سنتی مردان و زنان در ابیانه و استفاده از زیورآلات سنتی مربوط به این پوشاک، همچنان در میان مردم دوستدار فرهنگ این روستا معمول است، هنوز استفاده از انواع انگشترها و به‌ویژه النگوی تولید این روستا طرفداران زیادی دارد.

با توجه به شواهد موجود پیشینه تولید این زیورآلات در روستای ابیانه به بیش از۵۰۰ سال قبل باز می‌گردد، به همین دلیل با حمایت اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان نطنز، در حال حاضر دو هنرمند در این حرفه مشغول به کار هستند، تلاش برای آموزش و ترویج این هنر می‌تواند سبب ماندگاری و حفظ اصالت آن شود.

منبع:میراث آریا

احیای پخت غذای محلی خشیل اردبیل با ثبت در فهرست آثار ملی

خشیل یک غذای بسيار مقوی و پرکالری بوده و در زمان‌های قديم به عنوان غذای ویژه شب چله در استان مورد استفاده قرار می‌گرفته است، همچنین این غذا برای زنان تازه زایمان کرده نیز بسیار توصیه می‌شود.

غذاهای محلی معمولا با آب و هوا و اقليم منطقه هماهنگی دارند، خشيل يک غذای مقوی است که برای روزهای سرد سال بسيار خوب بوده و با کالری زيادی که دارد می‌تواند چند ساعت باعث سيری شود، اين غذا ظاهری شبيه به حليم دارد با اين تفاوت که بسيار سريع‌تر آماده می‌شود و در تهيه آن از گوشت استفاده نمی‌شود.

بلغور گندم که از مواد اصلی مورد استفاده در  خشيل بوده يکی از مواد غذايی سنتی استان است و در عين حال از نظر مواد مغذی بسيار ارزشمند است که متاسفانه در حال حاضر از الگوی غذايی مردم تا حدود زيادی حذف شده است، مصرف بلغور می‌تواند نقش مهمی در جلوگيری از بروز بسياری از بيماری‌ها داشته باشد.

غلات از جمله مواد اصلی مورد استفاده در برخی غذاهای سنتی اردبیل بوده، غذاهايی که به دليل کالری بالا در فصول سرد سال بيشتر استفاده مي­‌شد و سازگار با محیط بوده است که یکی از این غذاهای دارای غلات، خشیل است،  طعم خوب این غذا باعث می‌شده افراد خانواده با اشتياق غذای طبخ شده را مصرف کنند.

خشيل بیشتر در وعده غذایی صبحانه مصرف مي.­شود، اين غذای سنتی يکی از خوراکيیهای محلی و بومی استان اردبيل است که به دليل استفاده از شيره خرما(گاهی بسته به نوع محصول بومی به جای شیره خرما از شیره انگور و دوشاب توت نیز استفاده می‌شود) و بلغور گندم، بسيار مقوی بوده و برای حفظ سلامت بدن مفید است.

فرآیند پخت خشیل

برای پخت خشیل ابتدا بلغورها را قبل از پختن به مدت ۱۲ ساعت در آب قرار می‌دهند تا به طور کامل خيس بخورد و در مرحله بعد بلغورها با مقداری آب در قابلمه ریخته و روی اجاق قرار می‌گیرد و بعد از پخت آب آن گرفته شده و آرد را با آب و شير سرد مخلوط کرده و سپس به بلغورها اضافه مي­‌کنند و روی حرارت خيلی کم قرار مي­‌دهند تا به مرحله پخت برسد.

براي بهتر رنگ گرفتن و خوش طعم شدن خشیل مقداری نيز زعفران به آن اضافه می‌شود و بعد از اينکه مواد به طور کامل پخت، داخل ظرفی گذاشته و در وسط آن کره، عسل و يا شیره می‌ریزند و در صورت تمايل مقداری دارچين نيز اضافه می‌شود.

سبقه تاریخی خشیل

با توجه به اینکه گندم یکی از محصولات کشاورزی بومی منطقه است که سابقه کشت آن به دوران پیش از تاریخ می‌رسد، پخت این غذا سابقه طولانی در منطقه دارد و آیین‌های مربوط به کشاورزی که در ارتباط با استفاده از غذای خشیل است، قدمت و سابقه آن را نشان می‌دهد.

در گرمی مغان رسمی کهن وجود دارد، به این ترتیب که هنگام شخم زدن زمین در فصل پاییز در چهار گوشه زمین مقداری از غذای خشیل را دفن می‌کنند و به دعا می‌ایستند و اعتقاد دارند با این عمل سال پر محصولی را خواهند داشت.

 اين غذا منبع سرشاری از مواد معدنی مورد نياز بدن بوده و دارای آهن، فسفر و روی است، از این غذای سنتی برای سرفه، نرم‌کننده سينه و رفع گرفتگی صدا، تقويت افراد ضعيف و نیز خون‌سازی استفاده می‌کنند.

این غذا در شمال استان اردبیل به دلیل کشت غالب گندم در منطقه مغان بیشتر از سایر نقاط رایج بوده و در حال حاضر نیز از سوی خانوارهای روستایی و عشایری و حتی شهری طبخ قرار می‌شود، اما با توجه به اینکه خشيل به دلیل تغییر ذائقه نسل جوان و گرایش به فست‌فودها در معرض فراموشی بوده ثبت مهارت پخت آن در فهرست میراث ناملموس کشوری گامی اساسی برای احیای آن به شمار می‌رود.

با توجه به اهمیت این موضوع اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان اردبیل با انجام تحقیقات میدانی و تهیه پرونده ثبتی توانست خشیل را به ثبت ملی برساند تا با معرفی آن گامی در مسیر حفظ هویت ملی و قومی این منطقه ‏برداشته و با تشویق جوانان و کودکان به مصرف این گونه غذاها، علاوه بر تضمین سلامت جسمی آنها، باعث احیا و رونق آن شود.

منبع:میراث آریا

گل محمدی عنصری مقدس از دل کویر

گلاب‌گيری يكی از فنون استحصال است كه در فصل بهار از گل محمدی عطر و گلاب تهيه می‌کنند. اين فن در لاله‌زار يكی از بخش‌های شهرستان بردسير به صورت سنتی و صنعتی رواج دارد اما گلاب‌گيری سنتی فصل بهار در سطح استان كرمان در منازل و به وسیله زنان انجام می‌شود.

از سال ۱۳۵۵ گلاب‌گيری در لاله‌زار رونق بيشتری گرفت. همایون صنعتی به همراه همسرش شهین‌دخت صنعتی كه از خيرين كرمان بودند با وجود مخالفت و ممانعت مردم منطقه، نهال‌های گل محمدی را از قمصر كاشان آوردند و در منطقه پرورش دادند که امروزه در سرتاسر منطقه لاله‌زار، كاشت گل محمدی انجام می‌شود. بعد از آن کارخانه گلاب زهرا در این روستا دایر شد، گل را از کشاورزان خریداری و برای گلاب‌گیری به کارخانه می‌آوردند و مازاد گل محمدی به كارخانه گلاب‌گيری كاشان برده می‌شود.

از اواسط ارديبهشت‌ماه كه برداشت گل محمدی شروع می‌شود زنان و مردان منطقه لاله‌زار صبح زود با برداشتن كيسه، چادرشب، گونی و… به باغ‌ها رفته و شروع به چيدن گل می‌کنند. بهترين زمان برای چیدن گل، قبل از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ صبح است. هر چه نور خورشيد كمتر به گل‌ها بتابد بهتر است زیرا عطر بيشتری از خود پخش می‌کند.

در حال حاضر به دليل زياد بودن مزارع گل محمدی در لاله زار بردسیر، كارگران زیادی برای چیدن گل که جویای کار هستند استخدام می‌شوند که معمولا این افراد از شهرستان‌های بردسير، بم، جيرفت و… هستند.

کشاورزان برای برکت محصول خود، روزانه مقداری از درآمد حاصل از فروش گلاب را برای ساخت مساجد یا امور خیریه اهدا می‌کنند و حتی مقداری از در‌آمد حاصل از کارخانه گلاب زهرا صرف نگهداری کودکان بی‌سرپرست در پرورشگاه صنعتی  شهر کرمان می‌شود.

 بعد از اينكه گل‌ها چيده شد آنها را به محل کارخانه گلاب‌گيری می‌برند. اگر گل با حجم زيادی روی هم قرار گيرد باعت خراب شدن و پوسيدن گل‌ها می‌شود. در فرایند گلاب‌گیری، ابتدا براساس حجم ظرف مورد نظر گل درون آن می‌ريزند به حدی كه تا نصف آن گل قرار گيرد سپس دو برابر آن آب می‌ريزند تا آب كاملا روی گل را بپوشاند، سپس نيچه (در دیگ عرق‌گیری) را روی دهانه آن قرار می‌دهند به نحوی كه كاملا قالب شود. برای جلوگيری از خروج بخار از دهانه‌ دیگ، دور دهانه را با پارچه يا تسمه پلاستيكی يا خمير می‌پوشانند و سپس ديگ را بر روی حرارت قرار می‌دهند.

پس از جوش آمدن آب‌، حرارت را کم می‌کنند و داخل نیچه آب سرد می‌ریزند و در حین عرق‌گیری آب نیچه را عوض می‌کنند تا آب داغ نشود و عمل تقطیر انجام شود. معمولا سه بار که آب داخل نیچه را عوض کردند، گل‌ها را خالی می‌کنند و دوباره گل  و آب داخل دیگ می‌ریزند مانند قبل در دیگ را می‌بندند و دوباره آب سرد درون نیچه ریخته تا گلاب‌گیری انجام شود.

کارخانه‌ها در گذشته به ‌صورت سنتی گلاب تهیه می‌کردند. امروزه بخش لاله‌زار به دلیل کشت انبوه گل محمدی، نیاز به وجود دستگاه‌های صنعتی با ظرفیت بیشتر دارد.

 قسمت‌های مختلف دستگاه‌های صنعتی علاوه بر دیگ بخار و ستون مبرد شامل دستگاه سختی‌گیر، ترموستات، پرکن، پاستوریزاتور و دستگاه بسته‌بندی است. در روش صنعتی، فرآیند گلاب‌گیری، از راه تقطیر با بخار آب انجام می‌شود اما در روش سنتی تقطیر از راه تقطیر با آب انجام می‌شود .

در تولید صنعتی گلاب یا عرقیجات از ماشین‌آلاتی که قطعات آن از استیل زنگ ‌نزن است، استفاده می‌شود. ابتدا گل محمدی را در دیگ‌‌های استیل می‌ریزند و سپس حرارت ‌ غیرمستقیم (بخار آب) را از لابلای مخلوط گل عبور می‌دهند. بخار حاصل شده در مبرد یا سردکن که دارای جریان آب سرد است، خنک می‌شود و بعد از تبدیل شدن به مایع که همان گلاب است به مخازن استیل منتقل می‌شود.

در مرحله بعد عملیات پاستوریزاسیون و صاف‌کردن گلاب آغاز می‌شود. گلاب به عمل آمده از فیلترهای کاغذی یا پلاستیکی بسیار ریز عبور داده می‌شود و سپس در منبع پرکردن بطری‌‌ها و یا مخازن بزرگ، برای ذخیره‌سازی وارد می‌شود.

گلاب در بطری‌های شیشه‌ای یا یکبار مصرف ریخته می‌شود. پس از فرآیند بستن در بطری‌ها، برچسب‌‌گذاری شده و بطری‌ها داخل کارتن قرار می‌گیرند. در روش صنعتی، گلاب حاصله از نظر ویژگی‌های فیزیکی، شیمیایی و میکروبی مطابق استاندارد خواهد بود.

در کارخانه گلاب زهرا انواع دیگ‌های گلاب‌گیری، از جمله گلاب دو آتشه‌ نیز وجود دارد. گلاب دو آتشه گلابی معطر است که هنگام گلاب‌گیری، به جای آب داخل دیگ گلاب می‌ریزند که باعث معطر شدن و ماندگارتر شدن گلاب می‌شود.

شهرستان بردسیر یکی از مهم‌ترین مراکز کشاورزی و دامداری استان کرمان است و نخستین شهرستان در زمینه پرورش گل محمدی در استان کرمان است و بعد از توسعه کشت این محصول در شهرستان شاهد گسترس پرورش این گل در استان هستیم.

بیش از ۱۳ سال است که در لاله زار بردسیر جشنواره گل محمدی با حضور گردشگرانی از استان‌های همجوار برگزار می‌شود که هدف از برگزاری این جشنواره معرفی و نشان دادن قابلیت‌های گردشگری لاله زار است.

هم‌اکنون ۳هزار و۵۰۰ هکتار باغ گل محمدی در لاله‌زار وجود دارد که از هر هکتار ۵ تن محصول برداشت می‌شود. این حجم نیروی کار و باغ‌های گل، زمینه را برای سرمایه‌گذاری در خصوص صنایع فرآوری گلاب در شهرستان بردسیر مهیا کرده است.

آيين گلاب گيری در برخی از استان‌های کرمان کاشت می‌شود و منطقه بردسیر نیز به دليل اقليم آن آیین گلاب‌گیری با شيوه و فن خاصی انجام می شود. این آیین با شماره ۱۰۹ در فهرست آثار ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

آیا گردشگری مجازی می‌تواند به مشاغل محلی کمک کند؟

با تاثیر شدید بیماری همه‌گیر کووید- ۱۹ بر صنعت گردشگری جهانی، گردشگری مجازی (استفاده از واقعیت مجازی برای فعالیت‌های گردشگری) به‌عنوان راهکار نجات آژانس‌های مسافرتی از این بحران مطرح شد، اما متاسفانه برای مشاغل محلی در مقاصد گردشگری راهکار مناسبی نبوده است.

به نقل از کانورسیشن، تصور کنید، از طریق لپ‌تاپ یا گوشی هوشمند می‌توانید به راحتی از روی کاناپه به سواحل زیبای لومبوک در شرق اندونزی سفر کنید. در حال حاضر، گردشگران می‌توانند در خانه بمانند و صوت‌های ارائه شده از سوی آژانس‌های گردشگری برای معرفی مکان‌های گردشگری را گوش کرده و تصاویر آن‌ها را مشاهده کنند.

محدودیت‌های سفر در چندین کشور برای کنترل شیوع ویروس کرونا باعث کاهش ۷۳۰ میلیارد دلار درآمد صادراتی گردشگری بین‌المللی شده که بیش از هشت برابر ضرر ناشی از بحران اقتصادی و مالی جهانی سال ۲۰۰۹ است.

سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) گزارش کرد که ورود گردشگران بین‌المللی در ماه آگوست ۲۰۲۰ نسبت به مدت مشابه سال ۲۰۱۹، ۷۹ درصد کاهش یافته و حدود ۷۰۰ میلیون ورودی کمتر شده است. کشورهای مختلف جهان برای کمک به جبران این روند نزولی از گردشگری مجازی استفاده کرده‌اند و محققان دریافتند که گردشگری مجازی به حفظ علاقه گردشگران کمک می‌کند.

گردشگری مجازی طی همه‌گیر شدن بیماری کووید، روشی برای حفظ علاقه گردشگران به مقصد است و همچنین می‌تواند برای این صنعت (راهنماهای تور و فروشگاه‌های سوغاتی) درآمد کسب کند.

در ژاپن، دولت متروپولیتن توکیو تورهای آنلاین مکان‌های دیدنی در پایتخت ژاپن ارائه می‌دهد. با این وجود، گردشگری مجازی نه به‌عنوان جایگزین گردشگری متداول افراد، بلکه برای حفظ علاقه گردشگران در طول همه‌گیری تا زمان بهترشدن اوضاع خواهد بود، اما چگونه مشاغل محلی را کنار نگذاریم؟

مطابق روند جهانی، تعداد گردشگران خارجی که از اندونزی بازدید می‌کنند با کاهش  ۸۸.۹ درصدی در ماه سپتامبر به ۱۵۳ هزار و ۴۹۸ نفر نسبت به یک میلیون و ۳۸ نفر در مدت مشابه سال گذشته رسیده است. در اندونزی، دولت و بنگاه‌های خصوصی برای کمک به حفظ علاقه گردشگران به گردشگری مجازی روی آورده‌اند.

در این دوران، برگزاری رویدادهای مختلف گردشگری مجازی مانند جشنواره ژئوتوریسم (زمین گردشگری) حائز اهمیت شده و پورتال مسافرتی اندونزی (Traveloka) برای مقاصد محلی و خارج از کشور تجربه‌های گردشگری مجازی  ارائه‌کرده است. برخی از تورهای مجازی رایگان هستند، اما تور همراه با راهنما هزینه دارد و می‌تواند منبع درآمد برای شرکت‌ها و راهنمایان تور باشد.

گزارش‌ها نشان می‌دهد که برخی از شرکت‌ها برای مثال آژانس گردشگری محلی در جاکارتای غربی، اندونزی (Jakarta Good Guide) در این زمینه موفق بوده‌ و توانسته در هر تور، ۱۰۰ نفر را جذب کند.

با این حال، این روش اشکالاتی دارد. به‌عنوان‌مثال، گردشگران نیازی به رزرو هتل و استفاده از خدمات غذا ندارند و این موضوع باعث کاهش هزینه‌های گردشگری خواهد شد و همچنین تجربیات و احساسات گردشگران از مکان‌ها در گردشگری مجازی نسبت به گردشگری مرسوم کاهش می‌یابد.

در حالت ایده‌آل، گردشگری مجازی نه‌تنها مقاصد گردشگری بلکه صنایع دستی منطقه را نیز ارتقاء می‌دهد، اما بستگی به این دارد که آژانس‌های مسافرتی برای حمایت از فروشندگان محلی این مکان‌ها را برای خرید سوغاتی تبلیغ کنند. برای مثال، برگزارکنندگان جشنواره ژئوتوریسم می‌توانند از این روش استفاده کنند.

همچنین آژانس‌های مسافرتی می‌توانند با فروشندگان محلی ارتباط برقرار کرده و صنایع دستی آنان را جمع‌آوری و این سوغاتی را برای بازدیدکنندگان از طریق وب‌سایت‌های آژانس مسافرتی تبلیغ کنند.

در حالی که آژانس‌های مسافرتی با گردشگری مجازی می‌توانند در این زمینه اندکی موفق باشند، اما هنوز این مزایا برای فروشندگان محلی بسیار چشمگیر نیست و دولت‌ها باید به دنبال نوآوری‌های بیشتری در صنعت جهانگردی باشند زیرا شیوع این بیماری همچنان ادامه دارد.

منبع:ایسنا

«ارمیتاژ» خلوتگاه گنجینه‌های قیمتی کاترین کبیر

موزه‌ها همواره نمایان‌گر میراث ملت‌ها در طول تاریخ بوده و فرهنگ، تاریخ و هنر را برای نسل بعد بازگو می‌کنند. موزه‌ها همچنین حافظ تاریخ نسل گذشته و فرهنگ ملل و اقوام هستند و تجربه سیر در تاریخ را برای علاقه‌مندان به ارمغان می‌آورند.

«موزه ارمیتاژ» یکی از مهمترین، جالب‌ترین و اسرارآمیزترین جاذبه‌های گردشگری کشور روسیه و شهر سنت‌پترزبورگ موزه محسوب می‌شود. موزه ارمیتاژ که در زبان فارسی به آرمیتاژ و یا هرمیتاژ مشهور شده جزء پنج موزه برتر جهان است که در واقع نمایشی از دوره‌های مختلف تاریخی و امپراتوری سزارهای روس بر این سرزمین پهناور را روایت می‌کند.

موزه ارمیتاژ به عنوان بزرگترین گالری هنری جهان نیز شناخته می‌شود که بیش از ۳میلیون اثر هنری در آن نگهداری می‌شود. موزه ارمیتاژ در شهر سنت‌پترزبورگ قرار دارد، اما جالب است بدانید این موزه شعبه‌های رسمی دیگری در شهرهای کازان روسیه، آمستردام هلند، ایتالیا و ویبورگ روسیه نیز دارد.

روسیه نمادهای زیادی دارد، از کلیسای رنگارنگ سنت باسیل و کاخ کرملین گرفته تا عروسک‌های تودر توی ماتروشکا. موزه آرمیتاژ سنت‌پترزبورگ اما یکی از نمادهای فرهنگی این کشور است که گنجینه ای بزرگ از فرهنگ روسیه و حتی جهان به شمار می‌رود. آرمیتاژ به معنای خلوت است، این نام را کاترین کبیر بر این گنجینه نهاد؛ چراکه وی اشیاء قیمتی خود را تنها به افرادی انگشت شمار نشان می‌داد و آن محل را «خلوتگاه من» نامیده بود.

سنگ بنای اولیه این موزه به الیزابت اول بازمی‌گردد، اما شاید بتوان گفت روس‌ها بیشتر آثار هنری خریداری شده این موزه را مدیون همت کاترین کبیر هستند؛ زیرا کاترین کبیر کسی بود که با سلیقه هنری و اراده‌اش، شروع به خرید شاهکارهای هنری اروپا کرد و پایه‌گذار موزه آرمیتاژ کنونی شد. به طوری که او در سال ۱۷۶۴ میلادی بیش از ۲۰۰ نقاشی مشهور اروپا را خریداری کرد. هرمیتاژ تا سال ۱۹۱۷ صرفا کاخ سکونتی ملکه و تزارها بود و پس از انقلاب روسیه به فرمان لنین به عنوان موزه انتخاب شد.

پس از کاترین کبیر، الیزابت که علاقه زیادی به معماری داشت، دستور ساخت بناهای مشهوری مانند کاخ زمستانی، صومعه اسمولنی، کاخ پتروف و دانشگاه دولتی مسکو را به فرماندهان خود می‌دهد. بنابراین موزه ارمیتاژ به محلی برای نگهداری آثار برترین هنرمندان دنیا مانند میکل‌آنژ، لئوناردو داوینچی، پیتر پل روبنس، آنتونی فان دیک، رامبرانت، آگوست رودن، کلود مونه، پل سزان، ونسان ون گوگ، پل گوگن و پابلو پیکاسو تبدیل شد.

در ساخت موزه ارمیتاژ از سبک‌های مختلف معماری الهام گرفته شده است؛ اما بارزترین سبک معماری که در بناها و ساختمان‌های این موزه استفاده شده سبک باروک است. سبک باروک یک روش معماری اروپایی بوده که هدف اصلی آن تعبیه فضایی کلی در مرکز و منظم کردن فضاهای فرعی و نمای ورودی یک بنا است، در این سبک پیکرتراشی و کلیه اثاثیه مورد استفاده قرار می‌گیرند تا نظمی بصری ایجاد شود.

موزه ارمیتاژ شامل چند ساختمان می‌شود که بخش اول آن را می‌توان کاخ زمستانی یا ارمیتاژ اول بیان کرد؛ این ساختمان از سال ۱۷۵۴ تا ۱۷۶۲ میلادی توسط فرانچسکو بارتالومئو و تحت فرمان ملکه الیزابت برای اقامت زمستانی خانواده تزارها ساخته شده است. ‌کاخ زمستانی آرمیتاژ، در آن دوران به عنوان یکی از محل‌های رسمی اقامت خاندان سلطنتی روسیه ساخته شد و هیچ گاه قرار نبود به موزه تبدیل شود.

بخش دوم این موزه را ارمیتاژ کوچک یا ساختمان دوم نامیده‌اند و تاریخ ساخت آن از سال ۱۷۶۴ تا ۱۷۶۹ میلادی بیان شده است، این ساختمان توسط «یوری ولتن» و «جین باپتیسته» به دستورکاترین کبیر ساخته شده است. بخش دیگر این موزه ارمیتاژ قدیم یا ساختمان سوم نام دارد و در سال‌های ۱۷۷۱ تا ۱۷۸۷ میلادی توسط سوری ولتن ایجاد شده است.

ساختمان تئاتر ارمتیاژ یا ساختمان چهارم نیز از دیگر ساختمان‌های این موزه است که تاریخ ساخت آن از سال ۱۷۸۳ تا ۱۷۸۷ میلادی ثبت شده و جاکومو کوارنگی نیز آن را ساخته است. ارمتیاژ جدید یا ساختمان پنجم، بخش دیگری از این موزه محسوب می‌شود و در سال‌های ۱۸۴۲ تا ۱۸۵۲ میلادی ساخته شده است و لئو وون کلنز، والیسکی استاوس، نیکولای یفیموف ساخت آن را بر عهده داشته‌اند.

مخزن کاخ زمستانی بخش دیگری از این موزه است که تاریخ ساخت آن از سال ۱۷۲۶ تا ۱۷۴۲ میلادی و سال‌های ۱۸۳۰ تا ۱۸۷۸ میلادی بیان شده، که توسط دومنیکو ترژیو ایجاد شده است. بخش آخر این موزه قصر منشیکوو سنت‎پترزبورگ نام دارد و تاریخ ساخت آن از سال ۱۷۱۰ تا ۱۷۲۱ میلادی به ثبت رسیده، که توسط معماری مشهوری ازجمله کارلو بارتالموئو، دومنیکو ترژیو، فرانچسکو فونتاتا ساخته شد تا نمایشی از هنر و معماری روسیه در قرن ۱۸ میلادی باشد.

آثار هنری و اشیاء باستانی موزه ارمیتاژ شامل انواع تابلوهای هنری، اموال سلطنتی مانند نشان‌ها، لباس‌ها و جواهرات سلطنتی، مجموعه جواهرات ساخته شده توسط فابرژه و مجموعه بزرگ‌ترین کلکسیون طلاهای باستانی اروپای شرق و غرب آسیا موجود در جهان، مانند منطقه‌های پازیریک، پرشچپینا، گنجیه تروا، عتیقه‌های یونان، روم و مصر می‌شود.

هم‌چنین در موزه ارمیتاژ بخش مجزایی برای هنر ایران بعد از اسلام وجود دارد. برخلاف قسمت‌های دیگر موزه که تعداد دقیق آثار آن‌ها مشخص است، اما هنوز تعداد دقیق اشیاء تاریخی (از صدر اسلام تا قرن۲۰ هجری) بیان نشده. آثار باستانی مربوط به ایران در ساختمان اصلی موزه ارمیتاژ نگهداری می‌شود و برای بخش اسلامی یک واحد مجزا در نظر گرفته شده است. بیشتر آثار ایرانی موزه در طبقه سوم ساختمان قرار دارند که از مهمترین آن‌ها می‌توان به فرش پازیریک اشاره کرد.

منبع:ایسنا

جزیره‌های بنفشی که مقصد گردشگری شدند

ساکنان دو جزیره در کره جنوبی با الهام از گل‌های بنفش محلی تمام شهر را بنفش رنگ‌آمیزی کرده‌اند تا این جزیره‌ها را به مقاصد گردشگری تبدیل کنند.

به گزارش ایسنا و به نقل از رویترز، ساکنان جزیره‌های «بانوول» و «باکجی» در کره جنوبی که با نام  «جزیره‌های بنفش» هم شناخته می‌شوند، با الهام از نوعی گل بنفش که در این مناطق می‌روید خانه‌ها، جاده‌ها و پل‌های شهر را به بنفش رنگ‌آمیزی کرده‌اند و گل‌های بنفشی همچون گل ستاره‌ای و اسطوخودوس کاشته‌اند تا شهرهای‌شان را به مقاصد گردشگری تبدیل کنند.

کمی بیش از صد نفر در این جزیره‌های کوچک ساکن هستند و دولت نیز از حامیان پروژه گردشگری در این دو مکان است.

از سال ۲۰۱۵، استان شینان برای پروژه بنفش کردن این جزیره‌ها که رنگ‌ کردن بیش از ۲۸هزار متر شیروانی را شامل می‌شود، ۴.۲۵ میلیون دلار هزینه کرده است.

از زمان آغاز رسمی این پروژه جذب گردشگر در سال ۲۰۱۹، تاکنون بیش از ۴۸۷ هزار نفر از این جزیره‌ها بازدید کرده‌اند.

در این جزیره‌ها رستوران‌ها برنج بنفش ارائه می‌دهند و غذاها را در ظرف‌های بنفش سرو می‌کنند.

آغاز پروژه گردشگری بنفش در این جزیره‌ها با استقبال زیاد برخی از ساکنان مواجه شده است تا جایی که یکی از ساکنان ۸۸ ساله هر روز صبح با لباس و کفش بنفش در یک آلاچیق بنفش می‌نشیند.

بازدیدکنندگان می‌توانند از پل بنفشی که این دو جزیره را به یکدیگر متصل می‌کند عبور کنند.

منبع:ایسنا

موزه پسران سندباد در بندر کنگ!

پسران سندباد آخرین نسل از ناخداها و جاشوهایی هستند که با قایق‌های بادبانی دریانوردی می‌کردند؛ آنها هر شب به موزه مردم شناسی بندر کنگ می‌روند و خاطراتشان را برای گردشگران ورق می زنند.

خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ سندباد چهره داستانی کهن ایرانی است که از او به همراه لقب سندباد دریایی، سندباد دریانورد یا سندباد بحری نام برده شده است. ایرانی‌ها سندباد را غیر از داستان‌ها و حکایت‌هایی که از او و سفرهایش شنیده‌اند، با انیمیشن ساخته شده ژاپنی‌ها هم می‌شناسند اما جالب اینجاست که بگوییم پسران سندباد در بندر کنگ استان هرمزگان زندگی می‌کنند. آنها آخرین نسل از دریانوردانی هستند که با جهاز بادبانی قاره پیمایی کرده‌اند به صید مروارید رفته و سال‌ها روی دریا زندگی کرده‌اند و با خطرات دریا آشنا شده‌اند و با سفر دریایی به سواحل آفریقا و هند و کشورهای خلیج فارس، تجارت می‌کردند.

بعد از سال‌ها دریانوردی و کلنجار رفتن با موج‌های سنگین و خطرناک دریا حالا روزگار بازنشستگی را در موزه سپری می‌کنند جایی که پاتوقی شده برای یادآوری خاطراتشان از زمان دریانوردی.

شب که می‌شود جمع زیادی از مردان پیر سفید پوش به پاتوق همیشگی شأن می‌آیند. ناخداها و جاشوها و ملوان‌ها همه در موزه مردم شناسی بندر کنگ جمع می‌شوند.

یکی از آنها علی حمود یا علی بحری است که اتفاقاً نام فامیلی اش با لقب سندباد یکی است. او جوان‌ترین پسر سندباد بحری است و می‌گوید دریانوردی را از پدران سندبادم یاد گرفتم. اینجا به من می‌گویند ناخدا حمود. ناخدا علی. ناخدا بحری.

ناخدا حمود

ناخدا حمود به همراه مرحوم حاج احمد راحتی در سال ۹۱ موزه مردم شناسی را در تجارت خانه سابق حاج محمد رشدان ایجاد کرد او و پسران دیگر سندباد هر کدام وسیله‌ای از لنج‌های قدیمی شأن را به این موزه آوردند و اینجا شد موزه‌ای کامل از دریانوردی و وسایل قدیمی مردم بندر کنگ و هر آنچه که به گردشگران سنت زندگی و فرهنگ این مردم را معرفی می‌کرد.

سندباد حالا ۶۴ ساله است. سبک اداره این موزه را هم به شکل یک لنج اداره می‌کند یعنی همانطور که ناخدا مسئول لنج و سرهنگ دستیار و همه کاره است اینجا هم توسط ناخدا حمود اداره می‌شود و سرهنگ همه کاره موزه است. هر شب دم دمای غروب که می‌شود پسران سندباد از راه می رسند. گوشه‌ای می‌نشینند و برای مسافران و غریبه‌ها از وسایل موزه می‌گویند. شاید سر جمع دیدن موزه ۱۰ دقیقه طول بکشد اما گردشگران وقتی پای صحبت پسران سندباد می‌نشینند دیگر گذر زمان از یادشان می‌رود. آنها تعریف می‌کنند که چطور از چنگ طوفان‌های دریا گذشته‌اند. با بی آبی وسط دریا چه کرده‌اند و رو به رو شدن با خیالات چطور آنها را از گرفتار شن وسط اقیانوس نجات داده است.

سندباد در موزه مردم شناسی بندر کنگ، آب انباری به سبک آب انبارهای بندر ساخته تا به بازدیدکنندگان بگوید اینجا چقدر از آب انبار برای تأمین آب استفاده می‌کرده‌اند. در گوشه‌ای از حیاط کپری ایجاد شده تا گردشگران بدانند مردم این منطقه از جنوب کشور، ۴ ماه تابستان وقتی برق نبود برای فرار از گرما به این کپرها برای زندگی می‌رفته‌اند. بادگیر حیاط هم که دیگر نماد شهر شده و خیلی‌ها می‌دانند نقش کولرگازی را در گذشته داشته است.

لابه لای وسایل و ادوات مربوط به دریانوردی می‌توان وسایل قدیمی و اعجاب انگیزی را هم مشاهده کرد. پسران سندباد با همین وسایل به ظاهر ساده، اقیانوس پیمایی می‌کرده‌اند. آنها ماکتی از لنج‌های بادبانی را هم در معرض دید گذاشته‌اند تا بگویند که چطور بدون موتور و تنها با استفاده از قدرت باد، دریاها را شکافته و تا سواحل موزامبیک رفته‌اند.

سندباد بحری می‌گوید: وقتی فصل دریانوردی می‌شد، هیچ مردی در بندر کنگ نمی‌ماند. همه باید سوار لنج می‌شدند و گاهی تا ۸ ماه دور از خانه و زندگی روی دریا کار می‌کردند. برخی لنج‌ها برای صیادی می‌رفتند و خیلی‌ها هم برای تجارت. از اینجا خرما می‌بردیم و چوب چندل از هند می‌آوردیم. در آفریقا دوستانی داشتیم که هنوز هم هستند.

او از روزگاری می‌گوید که آوازه دریانوردی ناخداهای بندرکنگ، تا کشورهای آفریقایی رفته بود. در واقع این پسران سندباد بودند که فرهنگ ایرانی را از طریق دریا به سواحلی که تنها روزگاری از همین راه به آنها می‌شد دسترسی پیدا کرد، انتقال می‌دادند. در واقع آنها مهمترین سفیران دریایی ایران بوده‌اند و بهترین گردشگران و جهانگردان.

منبع:خبرگزاری مهر

سی‌سخت قطب گردشگری کهگیلویه و بویراحمد

شهر سی‌سخت با جاذبه‌های گردشگری همچون دریاچه کوه، چشمه میشی، منطقه حفاظت شده دنا، غار نول، آبشار کوه گل و قلل پربرف دنا یکی از مهمترین مناطق گردشگری کشور است و زلزله هم نمی‌تواند این شهر زیبا که طبیعت چشم‌نوازی دارد را از نگاه گردشگران دور کند.

سی‌سخت به سبب موقعیت جغرافیایی و قرارگیری در دامنه کوه دنا دارای هوای مطبوع و خوشایند، آب سالم، خوشگوار و فراوان است.

مسیر دسترسی

این مکان برای‌ گردشگران داخلی و خارجی شناخته شده است و هر ساله شمار زیادی از گردشگران ایرانی و غیر ایرانی به آن جا سفر می‌کنند.

برای مسافرت به این شهر می‌توان از جاده یاسوج به سی‌سخت استفاده کرد و یا از مسیر اصفهان-سمیرم-سی‌سخت به این شهر رسید.
سی‌سخت دارای پیشینه تاریخی بسیار قدیمی است و سابقه سکونت در شهر سی‌سخت به قبل از اسلام برمی‌گردد.

وجه تسمیه سی‌سخت

وجه تسمیه سی‌سخت را این طور بیان می کنند، در زمانی که کیخسرو پادشاه کیانی ایران به همراه ۳۰ تن از پهلوانان خود از جمله بیژن از راه تل خسرو که قبل از شهر یاسوج و تقریبا در ۴ کیلومتری یاسوج واقع شده به یکی از روستاهای فعلی سی‌سخت به نام کوخدان که در قدیم به کومه دان مشهور بوده، می‌رسند، شب را در آنجا توقف کرده و صبح روز بعد پس از عبور از سی‌سخت، کیخسرو از یارانش جدا شده است.

این شهر با واقع شدن در دامنه کوه دنا از طبیعتی بی‌نظیر  برخوردار بوده و یکی از قطب‌های گردشگری استان به شمار می‌آید.

این شهر دارای مناظر طبیعی بکر و چشمه‌های جوشان است که چشم هر بیننده‌ای را به خود خیره می‌کند.

هوای پاک و دل انگیز شهر سی‌سخت با هنر نقاش طبیعت درآمیخته شده و فضایی رؤیایی را برای مسافران و گردشگران رقم زده است.

دریاچه کوه گل

این آبگیر زیبا و بکر که در گویش محلی برم سبز گفته می‌شود در دل کوهستان و بر بستر پر آب و علف آن چشم‌انداز زیبایی دارد که تنها با ره سپردن به این منطقه کوهستانی و قدری کوهپیمایی می‌توان به آن رسید.

دریاچه کوه گل در یک گودال طبیعی نشسته بر دامان کوهستان پدید آمده و با جای گرفتن قله‌های برفگیر در پس آن و علفزار طبیعی اطراف آن، منظره‌ای کم نظیر از یک دریاچه کوهستانی در پیش چشم جلوه‌گر می‌کند.

بالاتر از دریاچه کوه گل آبگیر کوهستانی دیگری نیز شکل گرفته که تا اندازه‌ای کوچک‌تر است.

این ۲۲ آبگیر طبیعی و کوهستانی بخشی از زیبایی‌های بکر طبیعت کوه گل سی‌سخت است که به ویژه در تابستان جذابیت‌های ویژه‌ای دارند.

 دریاچه کوه گل از آب شدن برف قله‌های بالادست آن و از چشمه‌های طبیعی آبگیری می‌شود و سرریز آب آن از سمت باختر به صورت جویباری از دره‌ای گذر می‌کند که سر انجام به رودخانه مسیر راه می‌پیوندد.

 اطراف دریاچه کوه گل و آبگیرهای آن چشمه سارهای فراوانی را در شکاف دره‌ها می‌توان یافت که گویای طبیعت غنی و پربار منطقه دنا است.

بسیاری از کوهنوردانی که به قله‌های دنا صعود کرده‌اند بر این باورند که دنا به لحاظ زیبایی هم تراز آلپ و چه بسا زیباتر از آن است تا جایی که در گذشته‌های نه چندان دور از دنا به عنوان آلپ ایران یاد می‌شد.

سی‌سخت مرکز شهرستان دنا در ۳۵ کیلومتری شمال غربی شهر یاسوج و در استان کهگیلویه و بویراحمدقرار دارد.

گرچه این شهر گردشگری در استان کهگیلویه و بویراحمد به دلیل وقوع زلزله در حال بازسازی است اما جاذبه‌های بکر و طبیعی شهر سی‌سخت همچنان می‌تواند میزبان خوبی برای دوست‌داران طبیعت‌گردی در کشور باشد.

منبع:میراث آریا

دارالقرار شمس تبریزی، مهم‌ترین محوطه دوران اسلامی در خوی

شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه‌های باستان‌شناسی ایران و از مهم‌ترین کانون‌های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل‌گیری جوامع باستانی از ادوار پیش از تاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی کاملاً مشهود و قابل کنکاش است.

یکی از محوطه‌های شاخص این شهرستان، دارالقرار شمس تبریزی است که در شمال‌غربی شهر خوی، در محلی میان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد، در جبهه جنوبی محوطه بنایی یادبود موسوم به مناره شمس تبریزی قرار گرفته و نام محوطه برگرفته از نام عارفی است که اکثر مورخان دارالقرار آن را این محوطه می‌دانند.

مطالعات باستان‌شناختی انجام شده در دارالقرار شمس تبریزی، نشان می‌دهد که این محوطه از جمله شاخص‌ترین و مهم‌ترین محوطه‌های باستانی دوران اسلامی در شهرستان خوی است که در قرون میانی اسلامی مورد توجه قرار گرفته است.

لایه‌ها و نهشته‌های باستان‌شناختی گواه بر این دارد که این محوطه طی قرون  ۵ تا ۱۱ هجری قمری (دوران سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفویه) مورد ساخت و ساز قرار گرفته است و حجم آثار و آوار برجای مانده (حدود ۶ متر) از دوره‌های یاد شده، دلیلی بر این مدعاست.

شمس تبریزی

شمس‌الدین محمد بن ملک داد تبریزی از اکابر مشایخ صوفی و عرفاست که در سال ۵۸۲ هجری قمری در تبریز به دنیا آمد، شمس شخصیتی است که درباره شخصیت او آرای گوناگون بسیار است چنانچه گاه او را حضرت مولانا، سلطان‌الاولیاء و الواصلین، تاج‌المجوبین، قطب‌العارفین، فخرالموحدین … شمس‌الحق و المله واسدین تبریزی، عظم‌الله جلال قدره نامیده‌اند.

زندگی شمس تبریزی با وجود شهرت تمام در عرفان اسلامی، هنوز در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، تنها مقطعی از زندگی شمس که بر ما معلوم است، زمان دیدار او با مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی (۶۷۲- ۶۰۴ ه. ق) در بیست و ششم جمادی‌الثانی سال ۶۴۲ هجری قمری تا زمان غیبت دوم او در اواخر سال ۶۴۵ هجری قمری است.

صاحبان تذکره‌ها و مناقب‌نامه‌ها، شمس را عارفی جان آگاه و واقف اسرار، سیاح پرنده صاحب کرامت، استاد در انواع علوم نظیر ریاضیات، الهیات، نجوم، حکیمات، منطق، خلاف کیمیا و اهل فضل و علم و عبارت و تحریر معرفی می‌کنند.

مقبره شمس تبریزی

از کهن‌­ترین منابعی که از وجود مدفن شمس تبریزی در خوی یاد شده، مجمل فصیحی خوافی هروی (تالیف شده در ۸۴۵ ه.ق) است، خوافی می‌نویسد: «شیخ حسن خرقه از دست شیخ‌الکامل‌المکمل‌الواصل شیخ شمس‌الدین تبریزی که به خوی مدفون است و مولانای روم تخلص اشعار خود را به نام او کرده، گرفته و پوشید.»

از دیگر نشانه‌های حضور شمس تبریزی در خوی، متنی از نسخه خطی ثمرات الفئواد فی مبداء والعماد عالم و صوفی نامدار ساری عبداله افندی (متوفی ۱۰۷۱ ه.ق) است که با عناوین رئیس‌الکتاب و شارح مثنوی شناخته می‌شود.

در منشات السلاطین فریدون‌بیگ، در گزارش لشکر کشی سلیمان اول پادشاه عثمانی به ایران، آمده است که «در بازگشت سلطان سلیمان اول از تبریز به دیار روم، در سه روزی که در تابستان ۹۴۲ هجری قمری، در شهر خوی گذرانیده، روز پنج‌شنبه ۴ ربیع‌الاول، حضرت پادشاه با حضرت سر عسکر (ابراهیم پاشاه) سوار شدند و به زیارت مزار شریف حضرت شمس تبریزی مشرف گردیدند.»

مناره شمس تبریزی

مناره شمس تبریزی، بنایی یاد بود و استوانه‌ای شکل است که حدود ۱۴/۵ متر ارتفاع دارد و دکلی در وسط آن وجود دارد که ستون مدوری است که در مرکز مناره ساخته شده و پلکان‌های مارپيچی (۴۳ پله) به دور آن پيچيده و بالا رفته‌اند، پلکان‌های مناره‌ها عموماً از روی نقشه، برخلاف حرکت عقربه ساعت حول محور مرکزی یا دکل می‌پیچند.

در ورودی مناره شمس به صورت درگاه کوتاهی است که در پایین مناره و در قسمت شمال‌غربی آن تعبیه شده است، این قسمت کمی از دایره مناره بیرون آمده که از آنجا به وسیله پله‌ها امکان صعود بیشتر می‌شود، در قسمت فوقانی مناره نیز (در بالای قسمت نعلبکی شکل) نورگیری بزرگ رو به سمت جنوب تعبیه شده است، که علاوه بر نورگیری برای اذان نیز استفاده می‌شده است.

ساختمان مناره نیز از سه قسمت پایه، ساقه (بدنه) و کلاهک (تاج) تشکيل شده است، قسمت زیرین مناره از سنگ و قسمت بدنه و فوقانی (تاج) آن از آجر بنا شده است، دور تا دور قسمت ميانی مناره با جمجمه و شاخ قوچ در ۲۸ ردیف (در هر ردیف حدود ۴۰ کله با شاخ قوچ) تزیین شده است.

قوچ در فرهنگ ایرانی نماد باروری، نعمت، برکت و خورشید بوده، این حیوان نمادی از انگیزش خلاق و نماد روح در لحضة تکوین است.

 قوچ نماد جهانی نیروی مردانه و خدایان مذکر است که نیروهای باروری طبیعت را نمادین می‌کند و شاخ‌های پیچیده قوچ نماد تندر بود و هم با ایزدان خورشید و هم با ایزد بانوان ماه در ارتباط است.

منبع:میراث آریا

کمانچه، نوای تاریخ و فرهنگ لرستان

نوعی از کمانچه معروف به کمانچه لری وجود دارد که پشت باز است و مردم‌ لرستان به آن تال می‌گویند. کمانچه نه تنها در موسیقی دستگاهی بلکه در موسیقی مقامی ایران نیز کاربرد فراوان دارد .کمانچه از جمله سازهای زهی-‌ آرشه‌ای است و جنس قسمت‌های مختلف آن از چوپ، پوست، استخوان و فلز است.

چگونگی نواختن ساز کمانچه

کمانچه را در حالت نشسته می‌نوازند، به طوری که نوازنده، ساز را به طور عمودی در دست چپ می‌گیرد و انگشت‌های همین دستش در طول دسته حرکت می‌کنند و آرشه (کمانه) را‌ با دست راست به صورت افقی در حرکات رفت و برگشت، بر سیم‌ها می‌کشد.

لرستان خاستگاه ساز کمانچه

قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که به صورت‌های مختلف ساخته می‌شود. کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب، اندازه‌ها و شکل یکسان و تثبیت شده نیست، از نظر شکل، کاسه‌ها را به صورت کروی یا مخروط ناقص درست می‌کنند. کاسه‌هایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته می‌شوند. استفاده از این کمانچه‌ها در قسمت‌های مرکزی ایران به خصوص در لرستان متداول است. این کمانچه‌ها صدایی پر قدرت و شفاف دارند و چون کاسه سبک دارند، اجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارد روی این کمانچه‌ها آسان‌تر است.

اجزای کمانچه

در خصوص اجزای این ساز باید گفت، این ساز علاوه بر شکم، دسته و سر، در انتهای پایینی ساز، پایه‌ای دارد که روی زمین یا زانوی نوازنده قرار می‌گیرد. کمانچه‌های پشت باز معمولا از چوب توت و به صورت یک تکه ساخته می‌شوند. کاسه‌های کروی به ۲ صورت یک تکه و ترکه‌ای هستند. در کمانچه‌های ترکه‌ای کاسه از به هم چسبیدن ترکه‌هایی که در روی قالب خم شده‌اند ساخته می‌شود.

کاسه‌های یک تکه از چوب‌های مختلف، معمولا از گردو خراطی ساخته می‌شوند. وزن کاسه از کاسه‌های ترکه‌ای بیشتر و چرخش کمانچه تا حدی مشکل است. قطر بیرونی کاسه کمانچه موسیقی سنتی معمولا ۲۰ سانتی متر است، در حالی که در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است. ترکمن‌ها کمانچه با کاسه‌های بسیار کوچک می‌سازند. در نقاط دیگر دنیا نیز که سازهایی شبیه به کمانچه دارند کاسه‌ها کوچک و غالبا از پوست نارگیل ساخته می‌شود.

دسته کمانچه بر خلاف کاسه تقریبا یک شکل ساخته می‌شود. جنس دسته از چوب گردو و شکل آن مخروط ناقص و قطر آن در شیطانک ۳۷ میلی متر و در محل اتصال به کاسه ۳۱ میلی متر است. طول دسته کمانچه نیز ۳۱ سانتی متر است. در گذشته کمانچه دارای ۳ سیم بوده است، گاهی ۲ سیم اول و دوم مضاعف انداخته می‌شد اما امروزه با ۴ سیم ساخته می‌شود. بنابراین ۴ سیم و در نتیجه ۴ گوشی روی دسته کمانچه قرار می‌گیرد، و این سیم‌ها پس از رد شدن از روی شیطانک و عبور از روی دسته و کاسه به سیم‌گیر وصل می‌شوند. روی دهانه کمانچه پوست کشیده می‌شود و جنس آن معمولا پوست شکم گاو، پوست ماهی، پوست آهو و غیره است. خرک روی پوست قرار می‌گیرد و سیم‌ها با فشار خرک را به پوست می‌چسبانند.

کمانچه هم‌نوا با جنس خودش می‌نوازد

چگونگی آهنگ صدا در کمانچه به عوامل مختلفی بستگی دارد. از جمله آنها می‌توان گفت، ضرب این صدای ماندگار از سوی این سازه هنری به جنس چوب، ضخامت در نقاط مختلف کاسه، شکل کاسه، اندازه‌های کاسه، چگونگی سطح کاسه از نظر تراش، نوع و ضخامت پوست، جنس، شکل، اندازه و محل قرار گرفتن خرک، چگونگی شیطانک، جنس سیم و زاویه اتصال دسته به کاسه بستگی دارد.

نوازنده مشهور کمانچه در لرستان

فرج علیپور در استان لرستان از خوانندگان و یکی از اساتید برجسته نوازندگی کمانچه است، از دیگر کمانچه‌نوازان ایرانی می‌توان به حسین‌خان اسماعیل‌زاده، علی‌اصغر بهاری، علی اکبر شکارچی،حسین یاحقی، کیهان کلهر و اردشیر کامکار و یا دیگر نوازندگان معاصر اشاره کرد.

منبع:میراث آریا