چگونه به بهترین سفر آنکارا برویم؟

پایتخت ترکیه به اندازه‌ای که استانبول هوادار دارد در ایران شناخته شده نیست.این شهر مدرن به اندازه ای جذابیت های منحصربفرد دارد که برای شما سفری فراموش نشدنی بسازد. برای اینکه بهترین سفر آنکارا برنامه‌ریزی کنید، پیشنهادات مسافرتی زیر را در نظر بگیرید.

آفرود در کوهای تاوروس

شما می توانید به سفر آنکارا تنوع بدهید، کوه‌های تاوروس یکی از بهترین محل‌ها برای آفرود است. یک کار هیجان انگیز و غیر معمول برای وقت گذرانی در آنکارا که هرگز فراموش نخواهید کرد. مسیر آفرود حدود ۱۳۰ کیلومتر است که از بین کوه‌ها و جنگل‌های کاج عبور می کند.

اگر به اندازه کافی مهارت رانندگی آفرود دارید، پشت فرمان بنشینید. در طول مسیر زندگی مردم محلی و روستایی را خواهید دید، شما می توانید بین راه از آبشار و چشمه های کوهستانی دیدن کنید و لذت ببرید. عکاسی از دره و طبیعت منطقه را فراموش نکنید.

اقامت کوهستانی  در آنکارا

اگر اقامت در هتل برای شما تکراری شده است، کافیست ۲۰ کیلومتر از آنکارا دور شوید. ریزورت کوهستانی الماداغ به سفر شما حال و هوای متفاوتی خواهد داد. یک سفر زمستانی جذاب در هوای پاکیزه کوهستانی منتظر شماست. در این محل می توانید به اسکی بروید و در هوای آزاد پیاده روی کنید.

طول مسیر اسکی ۹۰۰ متر است در داخل ریزورت هم امکانات شنا؛ سونا و پذایرایی با غذاهای محلی ترکیه مهیاست. بهترین زمان رفتن به الماداغ از ماه ژانویه تا مارس است.

ماهیگیری در آنکارا

اگر دوست دارید در یک محیط آرام و طبیعت زیبا وقت بگذرانید و طرفدار پر و پا قرص ماهیگیری هستید، به دریاچه گولباشی بروید. این دریاچه در مسیر جاده قونیه و در فاصله ۲۵ کیلومتری آنکارا قرار دارد.

گولباشی بزرگترین دریاچه در کشور ترکیه است. دریاچه پر از انواع ماهی کپور است. برای اینکه لذت بیشتری ببرید، یک قایق اجاره کنید و از دل دریاچه ماهی صید کنید.

بهترین زمان خرید بلیط آنکارا

آنقوره نام قدیمی آنکارا بوده، این شهر دومین شهر بزرگ ترکیه بعد از استانبول است. قدمت آنکارا به عصر برنز و تمدن هاتیهایاها بر می‌گردد که در هزاره دوم قبل از میلاد مسیح در این منطقه می زیسته اند.  پایتخت ترکیه سرزنده و بانشاط که هم سفارت‌خانه‌های خارجی، هتل‌های بین‌المللی و مراکز خرید مدرن دارد و هم دیدنی‌های سنتی و تاریخی.

آنکارا سه ماه در سال بیشترین جمعیت گردشگر را دارد شامل ژانویه، اگوست و مارس. اگر می خواهید بلیط هواپیما آنکارا خرید کنید، ماههای دیگر سال را در نظر بگیرید.

بیشتر مسافران ایرانی به استانبول و آنتالیا سفر می کنند، به همین دلیل شانس پیدا کردن بلیط چارتر آنکارا هم دارید. اگر برای شما آب و هوا در اولویت است، از اواخر زمستان تا اوایل خرداد، بهترین زمان سفر به آنکارا است.

دیدنیهای آنکارا

آنقوره نام قدیمی آنکارا بوده، این شهر دومین شهر بزرگ ترکیه بعد از استانبول است. قدمت آنکارا به عصر برنز و تمدن هاتیهایاها بر می گردد که در هزاره دوم قبل از میلاد مسیح در این منطقه می زیسته اند. پایتخت ترکیه سرزنده و بانشاط که هم سفارت‌خانه‌های خارجی، هتل‌های بین‌المللی و مراکز خرید مدرن دارد و هم دیدنی‌های سنتی و تاریخی.

شما جاهای مختلفی برای بازدید در این شهر دارید مانند موزه‌ی تمدن‌های آناتولی، قلعه‌ی آنکارا، آرامگاه آتاتورک یا آنیت کبیر، موزه‌ی هنرهای مدرن، مرکز فرهنگی ترکی استرگم، موزه‌ی قوم ‌نگاری آنکارا، قلعه‌ی نظامی حصار، خرابه ‌های رومی و موزه‌ی جنگ استقلال.

بهترین رستورانهای آنکارا

گردشگران همیشه دوست دارند، بهترین رستورانهای محلی را تجربه کنند. غذاهای ترکیه بخش لذت بخش سفر است. برای تجربه غذاهای محلی به این رستورانها بروید: رستوران هاتانا هاتای، رستوران عثمان بابا، رستوران بایرام اوستا و رستوران مساباشی.

اگر می‌خواهید غذاهای بین المللی امتحان کنید به رستوران هپی مونز، رستوران آرونی، کافه روسو و کافه گریندر سر بزنید. یادتان باشد در سفر زمستانی آنکارا می توانید خدمات گردشگری همراه با تخفیف دریافت کنید.  اگر زمستان آنکارا برای سفر شما مناسب نیست، بهتر است بلیط هواپیما دبی بگیرید.

دبی، یکی از محبوب‌ترین مقصدهای گردشگری دنیا است که بعضی از هیجان‌انگیزترین دیدنی‌های جهان را در خود جای داده است و دیگر از آن شهر معمولی خبری نیست، و حالا به شهری شگفت‌انگیز و یکی از مهم‌ترین‌های شهرهای توریستی دنیا تبدیل شده است و هرکسی دوست دارد یک بار هم که شده از آن بازدید کند.

علاوه بر این که فاصله کم دبی از ایران این مقصد را برای ما ایرانی‌ها محبوب‌تر هم کرده است.

فستیوال ملی در آنکارا

یکی از بهترین اتفاقات در سفر، شرکت در فستیوال‌ها و کارناوال‌هاست. در آنکارا سالانه چندین فستیوال معروف برگزار می شود که می توانید تاریخ سفر خود را با آن همزمان کنید. یکی از مشهورترین فستیوال‌ها در آنکارا، فستیوال ملی است که گردشگران داخلی و خارجی زیادی را جذب می‌کند.

این جشن هر ساله در ماه دسامبر برگزار می شود. نمایشگاه بزرگی نیز به همین مناسبت برپا می گردد. تاریخ برخی دیگر از فستیوال‌های آنکارا:

. فستیوال بین المللی فیلم آنکارا: مه-آوریل

. فستیوال موسیقی آنکارا: آوریل

. فستیوال بین المللی رقص آنکارا: دسامبر

منبع:ایسنا

فیلم توریسم شاخه‌ای فراموش شده از گردشگری فرهنگی

آنچه از آن صحبت می‌شود فیلم توریسم است که می‌تواند به عنوان شاخه‌ای از گردشگری فرهنگی شناخته شود که از افزایش محبوبیت و تقاضای سفر به مقاصد گردشگری خاصی که به خاطر نمایش در آثار سینمایی و تلویزیونی شناخته و یا محبوب می‌شوند، حکایت دارد.

صنعت‌ گردشگری، صنعتی بزرگ و روبه‌رشد اما وابسته و تحت تاثیر بسیاری از پدیده‌های فرهنگی و اجتماعی دیگر است که سینما و به طور کلی صوت و تصویر نیز یکی از همین‌ پدیده‌ها است. در گردشگری، حوزه فیلم و سینما  بسیار حائز اهمیت است و سبب اتفاقات مثبت زیادی از جمله جذب گردشگر می‌شود. مردم از فیلم‌ها، مستندها، برنامه‌های تلویزیونی و آگهی‌های بازرگانی الهام می‌گیرند و برای دیدن مکان‌هایی که در محتوای تولیدی سینما می‌بینند سفر می‌کنند.

در فیلم‌های بسیاری از کارگردانان مطرح دنیا مخاطب در حین آن که یک اتفاق هیجان‌انگیز یا جذاب را دنبال می‌کنند با مناطق گردشگری، شهرهایی زیبا با پتانسیل جذب گردشگر، سنت، فرهنگ، غذا، موسیقی و بسیاری مفاهیم دیگر که در آن فضا وجود دارد، آشنا می‌شوند و انگیزه برای سفر به آن نقطه در مخاطبان ایجاد می‌شود.

نمایش منطقه‌ای خاص در یک فیلم سینمایی یا تلویزیونی به عنوان لوکیشن فیلم‌برداری می‌تواند تاثیر به سزایی در تعداد گردشگران آن منطقه گذاشته و با جذب قشر جدیدی از گردشگران به آن منطقه باعث رونق گردشگری و جهش اقتصادی منطقه شود. برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ یک آژانس مسافرتی انگلیسی نقشه بریتانیا را با علامت‌گذاری محل تصویر‌برداری فیلم‌های مشهور منتشر کرد؛ اقدامی که باعث شد لوکیشن فیلمبرداری بسیاری از فیلم‌ها به عنوان مقاصد گردشگری انتخاب شود.

بر اساس مطالعات صورت گرفته در سال ۲۰۲۰ ، نمایش جاذبه‌های گردشگری در فیلم‌های محبوب می‌تواند رشد ۲۵ تا ۳۰۰ درصدی گردشگر در آن منطقه را به ارمغان داشته باشد. نمونه‌های این چنینی زیادی را در سینمای جهان شاهد بودیم که اکران و موفقیت یک فیلم، رشد گردشگری و اقتصادی محل تصویر برداری را در پی داشته است.

ابوظبی امارت نمونه بسیار خوبی است که حتی با پرداخت هزینه‌های کلان یا در ازای فراهم کردن تاسیسات مورد نیاز، امکان تصویر‌برداری فیلم‌های هالیوودی در این شهر را فراهم می‌کند که در یک نمونه تصویربرداری فیلم جنگ ستارگان در بیابان‌های ابوظبی باعث رشد بالای ضریب اشغال هتل‌ها پس از اکران این فیلم شد.

پیش از این نیز، متولیان امر فرهنگ در ترکیه با درک اهمیت این روش در توسعه گردشگری، با هدف معرفی جاذبه‌های توریستی در سطح شهرها و حتی محله‌ها، دست به ساخت سریال‌های تبلیغاتی زد. ترکیه در این زمینه بسیار موفق بوده و با نمایش سریال‌های ترکی در کشور‌های همسایه، جاذبه‌های گردشگری و آداب و سنت‌ها و حتی غذاهای خود را به خوبی معرفی کرده و توانسته در جذب گردشگران عمدتا عرب به شهرها و لوکیشین‌های به نمایش درآمده در برخی از این سریال‌ها، در آمد بسیار خوبی داشته باشد.

سریال پایتخت می‌تواند نمونه نسبتا موفق داخلی باشد که خواسته یا ناخواسته توانست در معرفی جاذبه‌های گردشگری شهرهای کوچک‌تر استان مازندران نیز موفق عمل کند؛ اما متاسفانه کمتر دیده‌ایم که کارگردان و نویسندگان دغدغه‌ای در این خصوص داشته باشند.

وقتی از فیلم توریسم صحبت می‌کنیم منظور انتخاب هوشمندانه لوکیشن‌ها از سوی کارگردانان و نویسندگان در راستای معرفی یک جاذبه گردشگری و یا یک مراسم خاص در یک منطقه است، به تصویر کشیدن غذاهای محلی، جاذبه‌های گردشگری، امکانات و هر آنچه که می‌تواند تمایلات یک گردشگر بالقوه را برای سفر تحریک کند.

سینمای ایران تاکنون نتوانسته به گردشگری کمک کند، دلیل آن نیز نبود دغدغه‌مندی مدیران و کارگردانان ما در به تصویر کشیدن زیبایی‌های توریستی کشور است. حتی در بسیاری از مواقع کارگردانان و فیلم‌نامه‌نویسان در این زمینه عملکردی معکوس دارند و با سیاه‌نمایی تصویری غیر‌واقعی و نازیبا از کشور، خیابان‌ها و شهرها به نمایش می‌گذارند.

توجه مدیران صدا و سیما و همچنین متولیان سینما از جمله نویسندگان و کارگردانان به این موضوع که روایت‌گری آنان از جاذبه‌های گردشگری می‌تواند باعث رونق این صنعت در داخل از کشور و همچنین در عرصه بین‌المللی شود؛ می‌تواند تحولی مثبت در چرخه گردشگری و جهش اقتصادی بسیاری از کسب و کارهای این حوزه ایجاد کند.

منبع:میراث آریا

شناخت باورها و آداب ‌و رسوم مرتبط با دستکندهای تلا

آب یکی از مقدس‌ترین عناصر طبیعی نزد ایرانیان مظهر روشنایی و نماد پاکی به شمار می‌رفته است. بر طبق باورهای اساطیری ایرانیان باستان، آب در گاهنبار دوم، از گاهنبارهای شش‌گانه آفرینش، آفریده‌شده است و زمان آفرینش آن میانه تیرماه بوده است. بر طبق این باورها، آفرینش آب پس از آفرینش آسمان و پیش از آفرینش سایر موجودات بوده است. ایرانیان باستان آب را یکی از ایزدان مقدس می‌شمردند و او را تقدیس و تکریم می‌کردند. نقش آفرینندگی و زایایی آب از روزگاران کهن برای ایرانیان باستان شناخته‌شده بود و در اوستا، بارها به این نقش و اهمیت و تقدس آن اشاره ‌شده است، سنت‌ها و باورهای مربوط به تقدس و ارجمندی آب هنوز هم میان ایرانیان وجود دارد و در آداب‌ و رسوم و اعتقادات آن‌ها پابرجاست.

راهکارهای خلاقانه ارتباط انسان با آب نقشی شایان توجه در تلطیف شرایط سخت طبیعی ایفا کرده‌اند. در معماری ایرانی علاوه بر اینکه فضاهای معماری مانند خانه، مسجد، حسینیه و بازار هریک به نحوی با آب ارتباط داشته‌اند. برخی عناصر معماری نیز اختصاصاً برای نگهداری و توزیع و مصرف آب به وجود آمده است که ذوق و هنر ایرانی تجلی زیبا و دلپذیر و پرمعنای خویش را در آن به نمایش گذاشته است. از جمله مهم‌ترین این عناصر می‌توان به آب‌انبارها، آسیاب‌ها، سقاخانه‌ها، پل‌ها و قنات‌ها و چاه‌ها اشاره کرد.

در حقيقت مقتدر شدن سلسله هخامنشى به دانش آب‌شناسی ايرانيان بستگی داشت. زيرا بيشتر تمدن‌های باستانى در كنار رودهاى بزرگ نيل، دجله، فرات، هوانگهو و يانگ تسه شکل‌گرفته‌اند و تنها كشورى كه به‌ دور از هرگونه رودخانه عظيم به قدرتى جهانى تبديل شد، ايران بود. این ‌همه ابداعاتى كه ايرانيان با توجه به غناى فرهنگى خود براى هرچه زيباتر جلوه دادن آب انجام می‌دادند، در هنرهاى دستى ايرانى نيز نمود يافته است. به‌طوری‌که در مهم‌ترین هنر دستى ايران يعنى فرش، در نشان دادن مناظر زيبا، آب چشمه‌سارها و حوض‌ها و رودخانه‌ها نقش‌آفرین شده‌اند. همچنين در كمتر مينياتور ايرانى است كه نقش جويبارى زيبا و يا حوضى كه مرغان در آن به آب‌تنی و بازى مشغول‌اند، نمايش داده نشده باشد و نيز بر کتیبه‌ها و ديوار کاخ‌ها نيز هر جا مجلسى را رقم‌زده‌اند آب، آب‌نما و نهر، جوى و جويبار خودنمايى كرده و هنر ديرپاى ايران را به رخ تماشاگر کشیده‌اند.

در بسيارى از اشعار شعراى ايرانى و در نظم و نثر فارسى نيز وصف آب از موضوع‌های مهم و پرجلوه، هر اثر ادبى به شمار می‌رود و شاعران کوشیده‌اند تا زيبايى و خروش اين مايه حياتى را كه با هنر ايرانى در آب‌نماهای زيبا و حوض‌های کاشی‌کاری به نمايش درآمده، در آثار خود منعكس کنند. همچنين شعرا و ادبا جنبه‌های زندگى ساز و ارزش‌هایی را كه آب در پرورش گل‌ها و رياحين و باغ و بوستان و رفاه زندگى بشر دارد در اشعار خود به‌ وفور می‌آورده‌اند تا جايگاه آب در فرهنگ ملى ما را بيشتر روشن شود.

آب در فرهنگ ملى ايران، از نظر مذهبى نيز داراى ارزش و اعتبارى خاص بوده است. ايرانيان از دوره باستان، آب را مظهر پاكيزگى می‌دانستند و اين موضوع در نوشته‌های مذهبى و بر اساس روايات دينى اوستايى مورد تأكيد بوده و در شاهنامه فردوسى نيز به اين باورهاى مذهبى اشاره ‌شده است، در قرآن، آب وسیله رفاه و بقا و آسایش بشر شمرده‌ شده که اگر از میان برود کسی جز خداوند قادر به آفریدن آن نیست و اگر مردم بر طریق طاعت گام بردارند، خدا آب گوارا به آنان عنایت کند و اگر بخواهد آب خوشگوار را تلخ و شور می‏‌کند. بی ‏آبی و عطش امام حسین و خاندان و یارانش در کربلا  نیز یکی از بزرگ‌ترین و دلسوزترین روایات دینی است.

موقعیت جغرافیایی

جزیره قشم با مساحت ۱۴۳۰ کیلومترمربع بزرگ‌ترین جزیره خلیج‌فارس است. این جزیره موازی سواحل شمالی خلیج‌فارس با جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی قرار دارد و به‌وسیله تنگه کلارنس از خاک اصلی ایران جدا می‌شود. درازای این جزیره ۱۳۰ کیلومتر و پهنای آن بین ۱۰ تا ۳۰ کیلومتر و نزدیک‌ترین فاصله آن از بندر لافت تا بندرعباس ۲۰ کیلومتر است. جزیره هرمز در فاصله ۱۲کیلومتری شمال شرقی، لارک در فاصله ۱۶ کیلومتری جنوب شرقی و جزیره هنگام در فاصله یک کیلومتری جنوب جزیره قشم قرار دارند. (خسروزاده، ۱۳۸۴)

روزگاری به سرتاسر جزیره قشم، جزیره لافت گفته می‌شد.لافت کهنه و لافت جدید نام دو روستایی است که در ۵۸ کیلومتری شهر قشم واقع شده‌اند. در لافت کهنه سکنه‌ای وجود ندارد ولی لافت جدید آباد است. مردم محل در مورد وجه‌تسمیه می‌گویند که لافت به معنای لاک و مهر است یعنی از قشم که به این‌سو می‌آیی، راه بسته است. موقعیت لافت در دماغه شمالی جزیره قشم در نزدیک‌ترین فاصله با ساحل اصلی ایران از زمانه‌ای بسیار دور برای این بندر ویژگی‌های خاصی به همراه داشته است و آن را همیشه به‌عنوان یک کانون زیستی بااهمیت برای حاکمان منطقه مطرح کرده است. روستای لافت در تقسیمات سیاسی استان در محدوده دهستان سلخ، بخش شهاب شهرستان قشم و در مختصات ۵۵ درجه و ۴۶ دقیقه طول جغرافیایی و ۲۶ درجه و ۵۴ دقیقه عرض جغرافیایی واقع‌شده است.

بافت تاریخی لافت          

روستای لافت نیز مانند بسیاری از روستاهای قشم، در امتداد ساحل شکل‌گرفته است. دلایل شکل‌گیری این روستا در این مکان خاص دسترسی مستقیم به دریا و تسهیل ارتباط دریایی و فراوانی نسبی آب شیرین نسبت به سایر نقاط جزیره است. نزدیکی به جنگل‌های حرا  و همسایگی با سواحل شمالی خلیج‌فارس را می‌توان از دلایل شکل‌گیری بافت این روستا برشمرد. هسته مرکزی روستای لافت در اطراف چاه‌های تلا و در امتداد ساحل شکل‌گرفته و در حدفاصل کنار دریا و دامنه تپه‌های کم ارتفاع در جهت شمالی – جنوبی گسترش‌یافته است.

بافت تاریخی روستای لافت  با حدود ۱۰۰ متر طول و ۱۷۰ متر عرض در امتداد ساحل قرار گرفته است. بافت این بخش یکپارچه و پیوسته است و مجموعه چاه‌های تلا و قلعه که به ترتیب مربوط به دوران تاریخی و اسلامی هستند در این بخش قرار دارند.

سیستم تامین آب روستا                                        

سیستم تأمین آب روستای لافت بر اساس جمع‌آوری آب‌های سطحی از تپه‌های میانی روستا است. آب باران در مجراهای طبیعی و مصنوعی تپه جاری می‌شود. شکل‌گیری بافت به صورتی است که آب جاری از تپه‌ها وارد بافت نشود. به هنگام باران‌های شدید در محدوده چاه‌ها دریاچه‌ای تشکیل‌شده و آب‌انبار اصلی روستا پر از آب می‌شود. سرریز آب چاه‌ها و آب‌انبارها از  محوطه اطراف مسجد جامع به دریا می‌ریزد.

چاه‌های تلاء – طلا 

در حدفاصل مسجد جامع روستای لافت و قلعه تاریخی نادری به سمت ارتفاعات شرق روستا تعداد ۳۶۶ چاه در دل صخره‌ای حفر شده‌اند. بر اساس مطالعات انجام‌شده در مرکز اسناد اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان هرمزگان قدمت چاه‌ها به دوران مادها می‌رسد. آنچه در مورد این دست‌کندها دارای اهمیت است نحوه آبگیری چاه‌هاست برخلاف آنچه به‌صورت معمول در خصوص چاه تصور می‌شود مجموعه تلا از آب‌های زیرزمینی پر نمی‌شود بلکه به وسیله آب باران آبگیری می‌شود. تعداد ۳۶۶ حلقه چاه حفرشده در دل صخره‌ای که با وسایل پیشرفته امروزی نیز امکان حفر آن‌ها به‌سختی صورت می‌گیرد، به تعداد روزهای سال کبیسه هستند. به این صورت که هر چاه به‌منظور استفاده یک روز از سال مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفته و روز بعد نوبت چاه دیگر بوده است.

نام‌گذاری

مطابق بررسی‌های میدانی انجام‌شده نام‌گذاری چاه‌ها به دو صورت انجام‌ شده است نخست تلا یا تلاو که تشکیل‌شده است از دو کلمه تل به معنی پشته و او (آب) در مجموع به معنی حجمی از آب. دوم نام طلا است که به دلیل ارزش بسیار زیاد آب در اقلیم لافت لقب طلا به چاه‌ها داده ‌شده است.

علاوه بر نام‌گذاری مجموعه به‌صورت کلی هرکدام از دست‌کندها بر اساس موقعیت قرارگیری، طعم آب، نحوه استفاده و گاهی بر اساس اتفاقی که در جوار آن رخ‌داده، دارای نامی مشخص است.

نگهبان آب

چاه‌ها همواره نگهبان داشته‌اند که این نگهبان یکی از خانم‌های روستا بوده است. شخص محافظ چاه‌ها طبق گفته ساکنان در محل چاه‌ها کپری برپا می‌کرده و شبانه‌روز در همان محل به زندگی می‌پرداخته، وظیفه این فرد ابتدا مشخص کردن نوبت چاه بوده است به این صورت که در هر روز سال نوبت یکی از چاه‌ها بوده است و او آن چاه را مشخص می‌کرده است. وظیفه بعدی نگهبان تقسیم نوبت برداشت آب بین اهالی بوده است. به این صورت که هر خانواده روز و نوبت مشخصی برای برداشت داشته است که از سوی بانوی محافظ آب اعلام می‌شده است. همچنین او بر صحت انجام برداشت‌ها نیز نظارت می‌کرده است.

البته برخی از ریش‌سفیدان و نوه آخرین نگهبان چاه  ذکر کرده‌اند که تمام چاه‌ها آب شیرین نداشته‌اند و شخص محافظ فقط از تعدادی از آن‌ها که دارای آب شیرین بوده‌اند محافظت می‌کرده است.

 اینکه همواره بانویی از بانوان روستا به محافظت از آب مشغول بوده به ‌احتمال ‌زیاد به ناهید/ آناهید ایزد بانوی آب و باران و باروری در مذاهب ایران باستان برمی‌گردد. او خدای محبوبی است و همیشه علاقه و احترام عمیق پیروان بسیاری را به خود جلب کرده است.

آیین پاک‌سازی چاه‌ها

پاک‌سازی به دو شکل صورت می‌گرفته، نوع اول به‌صورت هفتگی و روزهای جمعه بوده است که در سطح روستا جار زده می‌شد و ساکنان ذکور همگی جمع می‌شدند و محوطه چاه‌ها را تمیز می‌کردند این کار در همه‌سال به‌جز ماه رمضان انجام می‌شده است.

شکل دوم هرساله قبل از بارندگی و در اواخر پاییز انجام می‌شده، زمانی که آب چاه‌ها تمام‌شده بود و یا میزان کمی آب در آن‌ها موجود بود و منتظر بارش نو بوده‌اند.در این مورد نیز جارچی در روستا جار می‌زده و مردان روستا برای لایروبی و آماده‌سازی چاه‌ها برای استفاده سال آینده جمع می‌شدند و با کمک یکدیگر حلقه‌های چاه را پاک می‌کردند.

زیارت درخت کنار (konar)

به دلیل ارزش فراوانی که آب در منطقه دارد، دارای تقدس است. درختی که در کنار این مجموعه روییده است مقدس و به درخت زیارت مشهور است، این درخت از گونه کنار است و بر روی قطعه‌سنگ محل قرارگیری چاه‌ها روییده است. اهالی اعتقاد خاصی به درخت ‌دارند و افراد با حاجت‌های مختلف از جمله بچه‌دار شدن و بهبود بیمار به زیر درخت می‌آیند. شخص را دور زیارت طواف می‌دهند و از خداوند تقاضای برآورده شدن حاجت می‌کنند. سپس پارچه سبز رنگی به شاخه درخت می‌بندند و از درخت مدد می‌جویند و حیوانی را که با خود آورده‌اند قربانی می‌کنند، با گوشت قربانی غذا درست کرده و خیرات می‌کنند. خون حیوان قربانی شده در زیر درخت نباید شسته شود چرا که معتقدند در صورت شسته شدن خون، نذر آن‌ها برآورده نمی‌شود. (فلسفی میاب، ۱۳۷۹)

در روزهای جمعه و اعیاد قربان و فطر نیز در زیر درخت در چاله‌ای ابتدا اسفند دود کرده و در انتها گشته می‌سوزانند تا محل بوی مطلوب و معطری بدهد.

عده‌ای نیز معتقدند که شخصی به نام خواجه کریم که از اولیاء خدا بوده است قبل از اینکه مردم به دلیل حملات و یورش‌های همسایگان از محل لافت کهنه به این محل کوچ کنند به وسیله غلامانش به حفر چاه‌ها اقدام کرده است و درخت زیارت قدمگاه اوست. البته این فرضیه با تاریخ‌نگاری انجام‌شده از سوی کارشناسان میراث‌فرهنگی مطابقت نمی‌کند و تنها به‌عنوان نمونه‌ای از باورهای مردم روستا در خصوص پیدایش چاه‌های تلا آورده شده است.

مراسم قبله دعا

یکی از مراسمی که در جزیره قشم در اکثر روستاها رایج است و تا به امروز همچنان برگزار می‌شود مراسم قبله دعا است، تفاوت برگزاری قبله دعا در روستای لافت با سایر روستاها، ارتباط مستقیم انجام این مراسم با وضعیت آبگیری چاه‌هاست. به این صورت که اگر میزان آب موجود در چاه‌ها به حد قابل ‌قبول نرسیده باشد این مراسم اجرا می‌شود.

مراسم ذکرشده برای مردم بومی جنبه تقدس دارد و در سال‌هایی که باران به‌موقع نمی‌بارد و آب برکه‌ها و چاه‌ها کم می‌شوند و دشت‌ها و صحراها خشک می‌شوند، امام جماعت و پیشوای مذهبی شهر که فردی باتقوا و پرهیزگار است، مقدمات رفتن مردم به محل قبله دعا و اجرای مراسم را فراهم می‌کند. اولین گروهی که فرمان امام جماعت را اجابت می‌کنند، کودکان هستند. به‌این‌ترتیب که عده زیادی از کودکان برای خبر کردن مردم و دریافت پول و تنقلات، دسته‌دسته باهم در کوچه و بازار به راه می‌افتند و سرودها و شعرهای مربوط به باران را می‌خوانند. آن‌ها به دو گروه تقسیم می‌شوند، یک گروه قسمتی از شعر را که در پایین آورده می‌شود، می‌خوانند و گروه دیگر، در جواب ان‌شاءالله می‌گویند.

موشکو ایشاءلله

گردن ریشکو ایشاءلله

خدا بارون هادیت ایشاءلله

به مسکینن هادیت ایشاءلله

به جوکارون هادیت ایشاءلله

ان شاءالله بارون بده ایشاءلله

ان شاءلله، ان شاءلله، ان شاءلله

و بار دیگر از ابتدا شروع و تکرار می‌کنند. کودکان این اشعار را می‌خوانند و به در خانه‌ها می‌روند و در می‌زنند و در همان حال به خواندن ادامه می‌دهند. صاحب‌خانه‌ها بیرون می‌آید و هدیه‌ای به بچه‌ها می‌دهند و اگر کودکی در خانه باشد، به کودکان آوازخوان می‌پیوندد. و به در خانه‌های دیگر می‌روند. این کار تا پاسی از شب و گاهی تا دو روز ادامه می‌یابد. ( فلسفی میاب، ۱۳۷۹).

با آمدن کودکان به کوچه و خیابان مردم می‌فهمند که امام جماعت می‌خواهد به قبله دعا برود. فردای آن روز، به دستور امام جماعت عده‌ای از مردان در روستا جار می‌زنند و به مردم خبر می‌دهند که برای خوردن خوراک نذری به قبله دعا بیایند. عده‌ای از اهالی، صبح زود به محل می‌روند و آنجا را آب‌ و جارو می‌کنند و جمعی دیگر دیگ‌های بزرگ غذا را بار می‌گذارند و برای ظهر غذای مفصلی می‌پزند و در همان‌جا بین فقرا توزیع می‌کند. احسان غذا به فقیران و یتیمان و درماندگان دو روز طول می‌کشد و بعد به دستور امام جماعت مردم شهر روزه باران می‌گیرند و در مسجدهای شهر جمع می‌شوند و قرآن می‌خوانند و روز چهارم پشت سر امام جماعت به سمت محل قبله دعا حرکت می‌کنند. در روز استسقا یا طلب باران، مردم به دستور پیش‌نماز روزه می‌گیرند، زیرا معتقدند همان‌طور که پیامبر (ص) فرموده است، دعای روزه‌دار مستجاب می‌شود، دعای آن‌ها نیز اجابت می‌شود. در روز اجرای مراسم مردم روزه‌دار تدریجا تا ساعت هشت صبح وارد محل قبله دعا می‌شوند. همه مردم لباس سفید و تمیز می‌پوشند. دو رکعت نماز می‌خوانند و سپس امام جماعت دو خطبه می‌خواند و دعا می‌کند، به درگاه خدا استغاثه کرده و تقاضای باران می‌کند و مردم آمین می‌گویند. بعد از خطبه شش نفر از جوانان پانزده ‌تا بیست ‌ساله از جمعیت جدا شده و پیش می‌افتند و یک نفر از آنان شعر و دعای باران را می‌خوانند و جوانان و مردم پاسخ می‌دهند. قسمتی از شعر باران به شرح زیر است:( فلسفی میاب، ۱۳۷۹)

ای خداوندا به ما باران یده رحم فرما و به ما،  باران بده

هم به‌حق مصطفی ختم الرسل هم به‌حق مرتضی، باران بده

ما ضعیفیم و ذلیلیم ای خدا لطف فرما و به ما، باران بده

ما به درگاه تو روی آورده‌ایم کن اجابت این دعا، باران بده

مرد و زن، پیر و جوان، خرد و بزرگ منتظر هستند به ما، باران بده

سال بگذشت و نیامد رحمتی قحط گشته خالقا، باران بده

شیر گشت خشک در پستان‌ها چون نبارد از سماء باران بده

ما گنه‌کاریم و از جرم و گناه عذر خواهیم ای خدا، باران بده

نه زراعت، نه گیاهی از زمین آمده بیرون ای خدا، باران بده

یا غیاث المستغیثین استقنا تو کریمی‌ای خدا، باران بده

هم به جاه حضرت خیرالانام هم به جام مرتضی، باران بده

بندگانت عاجزان‌اند ای خدا لطف و احسانی نما، باران بده

در روستای لافت در روز اجرای مراسم رسم است که انواع حیوانات اهلی و وحشی که امکان آوردن به محل برایشان وجود دارد به وسیله افراد به محل مورد نظر آورده می‌شوند تا آن‌ها نیز از پروردگار درخواست باران کنند.                                 .

نتیجه‌گیری

آنچه مسلم است آب به‌عنوان ماده حیات در شکل‌گیری مراکز استقرار همواره یکی از اصلی‌ترین عوامل تأثیرگذار بوده است. قرارگیری روستای لافت در یکی از نقاط استراتژیک جزیره قشم در جوار خلیج‌فارس بیشتر به دلیل موقعیت جغرافیایی و اهمیت مکانی آن صورت گرفته است از طرف دیگر اسکان بدون وجود آب شیرین نیز ناممکن بوده به همین دلیل یافتن راهی برای به دست آوردن آب قابل شرب دغدغه اصلی ساکنان بوده است. نبوغ، خلاقیت و ابتکار آن‌ها به حفر ۳۶۶ حلقه چاه در مکانی که با ماشین‌آلات امروزی نیز حفاری بسیار مشکل است، منجر شده و منطقه‌ای بی‌آب را به مکانی برای زندگی بدل کرد.

قطعاً آبی که با این‌همه سختی و زحمت به‌دست‌آمده است، ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با تمام وجوه زندگی ساکنان داشته و منجر به پیدایش فرهنگ و آداب‌ و رسوم مربوط به خود شده است. برگزاری مراسم قبله دعا، وجود نگهبان چاه‌ها، مراسم پاک‌سازی، درخت زیارت، نام‌گذاری آن‌ها و نحوه استفاده و مدیریت آب همه و همه شاهدی بر این مدعا هستند. شناخت فرهنگ و آداب‌ورسوم مرتبط با دستکندهای تلا علاوه بر زنده نگه‌داشتن این آداب‌ورسوم به حفظ چاه‌ها و رونق اکو موزه و جذب توریست نیز کمک خواهد کرد.

منابع

ـ مرکز اسناد میراث‌فرهنگی (۱۳۸۴)، پرونده ثبتی بافت تاریخی لافت، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

ـ مرکز اسناد میراث‌فرهنگی (۱۳۷۷)، پرونده ثبتی چاه‌های تلا، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

ـ خسرو زاده، علیرضا (۱۳۹۱)، گزارش بررسی باستان‌شناختی جزیره قشم، فصل دوم، مدیریت میراث‌فرهنگی منطقه آزاد قشم ، قشم

ـ خسرو زاده، علیرضا (۱۳۸۴)، گزارش باستان‌شناسی جزیره قشم، فصل اول، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

ـ فلسفی میاب، علی، مریم ابوالفتحی (۱۳۷۹)، مردم‌نگاری شهرستان قشم، اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، بندرعباس.

منبع:میراث آریا

نگاهی به زیارتگاه تاریخی جوشقان

می‌گویند نام جوشقان، برگرفته از چشمۀ جوشان است اما نقل دیگری هم هست که روایت می‌کند این محدوده، ملک شخصی دو برادر بوده. وقتی آن‌ها همۀ محصولشان را بین خود تقسیم کرده‌اند، یک دانه «جو» اضافه آمده که آن را از وسط شقه کرده‌اند و به همین سبب این روستا «جوشقان» نام گرفته؛ روستایی که یادگاری مهم از دورۀ ایلخانی در دل خود دارد.

روستای جوشقان به فاصله ۲۴ کیلومتری از مرکز شهر کاشان و در مسیر کاشان به مشهد اردهال قرار گرفته. این روستا با حدود دو هزار جمعیت، دارای آب و هوایی گرم و خشک و درجه حرارت آن در تابستان بین ۲۰ تا ۳۰ و در زمستان از منفی ۵ تا ۱۸ درجه بالای صفر متغیر است. از جمله آثار تاریخی این روستا می‌توان به زیارتگاه محمد اوسط اشاره کرد که با شماره ۱۳۵۲/۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

محمد مشهدی نوش آبادی، پژوهشگر حوزه تاریخ و تمدن دربارۀ این زیارتگاه به ایسنا می‌گوید: زیارتگاه محمد اوسط در روستای جوشقانِ استرک، یک اثر تاریخی از دوران ایلخانی است که البته آثاری از دوران صفوی و قاجاری نیز در آن به چشم می‌خورد و مجموعه‏‌ای شامل دو ایوان شمالی و جنوبی، صحن، حرم، گنبد، گلدسته، مسجد و آب انبار است.

او ادامه می‌دهد: ایوانی که متصل به سکوی جلوی زیارتگاه و مشرف به کوچه اصلی آبادی است، همراه با گنبد مخروطی آجری و گلدسته‏‌های کاشیکاری شده فیروزه‌ای طرفین، زیبایی خاصی به نمای بقعه بخشیده است.

این مدرس دانشگاه خاطر نشان می‌کند: سقف و دیواره بالایی ایوان این زیارتگاه دارای گچبری، نقش و تصویرهایی از واقعه روز عاشورا مربوط به دوره قاجار است و در پیشانی بلند ایوان نقش برجسته شیر و خورشید دیده می‌شود. دو رواق دو طبقه در دو طرف آن نیز ورودی اصلی به بقعه هستند.

مشهدی نوش آبادی می‌گوید: در ضلع شرقی بقعه، دالان یا راهروی سرپوشیده، ایوان شمالی را به ایوان و صحن جنوبی متصل می‏‌کند. حرم هم دارای چهار در نفیس و هنری در ورودی های شمال و جنوب بقعه و دو رواق جانبی ایوان است.

او با اشاره به اینکه دورتا دور ساقه داخلی گنبد عبارت «الملک لله» به خط کوفی تکرار شده که باستان شناسان آن را از دوران ایلخانی می‌دانند، یادآور می‌شود: روی قبر، صندوق چوبی منبت کاری شده از اوایل صفوی قرار دارد که داخل ضریح فلزی قرار گرفته و ورودی ضلع غربی به مسجد نیز به تازگی ساخته شده است.

این عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان تصریح می‌کند: ایوان جنوبی که به طرف صحن زیارتگاه است، با دو حجره جانبی تحتانی و فوقانی قرینه ایوان شمالی بنا شده با این تفاوت که ساده‌تر است. ایوان، راهرو، صحن و حجره‏‌های جانبی آن نیز گورستان قدیمی آبادی را تشکیل می‌دهد که سنگ نبشته‌هایی از زمان صفویه در آن به چشم می‏‌خورد.

مشهدی نوش آبادی ادامه می‌دهد: درهای چوبی زیارتگاه بسیار شاخص است و با نقوش گیاهی و تکنیک گره‏ چینی تزیین شده است و درب ورودی جنوبی کتیبه هم دارد.

نویسنده کتاب «تاریخ نوش آباد» می‌گوید: برخی از گچ‌های بالادست ورودی اصلی این بقعه که دارای تزئینات نیز هست به مرور فروریخته و احتیاج به مرمت دارد. لوستر آویخته بر سقف ایوان نیز به دلیل سنگینی، باعث کشیده شدن تیر میانی سقف شده و آن را در معرض آسیب قرار داده است.

او خبر می دهد که درخت تنومند و زیبای ورودی این بقعه خشک و شاخه‌های آن بریده شده که باید حتما دلیل آن را جست و جو کرد.

مشهدی نوش آبادی تأکید می‌کند: این زیارتگاه یکی از قدیمی‌ترین و زیباترین زیارتگاه‌های شهرستان کاشان بوده و محتاج بررسی علمی و مراقبت بیشتر است. مردم جوشقان و مسئولان باید قدر این زیارتگاه ارزشمند را که میراث گران قدر گذشتگان است بیشتر بدانند و از آن مراقبت کنند.

به گزارش ایسنا، وجود دو چشمه «ثلاثه» و «بارینجه»، قلعه سنگ و محوطه باستانی بین روستاهای جوشقان و استرک، از دیگر جاذبه‌های گردشگری این منطقه است.

منبع:ایسنا

چشم‌اندازهای توسعه گردشگری اردبیل در پساکرونا

استان اردبیل به عنوان منطقه‌ای که گردشگری از محورهای اصلی توسعه اقتصادی آن در نظر گرفته شده با شیوع این ویروس منحوس متاثر از آن نه تنها در بخش گردشگری بلکه در سایر حوزه‌ها نیز با تعطیلی و رکود مواجه شد چرا که بسیاری از مشاغل و اصناف وابسته به بخش گردشگری بوده و با رکود آن رونق خود را از دست دادند.

اردبیل به‌عنوان پیشانی بلند ایران باشکوه، استان چشمه‌های بهشتی شفابخش، سرزمین سبلان، آلپ ایران با ثروت سفید برف و فرصت زمستان بیدارش، استان ایل عشایر شاهسون مرزداران و مرزبانان همیشه بیدار در نوار مرزی شمال غرب ایران با جمهوری آذربایجان دروازه ورودی قفقاز، سرزمین میراث جهانی صفویه معمار وحدت جغرافیایی و مذهبی ایران و استان چهارفصل که از شمال تا جنوبش در یک روز می‌توان بهار تا زمستانش را دید، در شرایطی با شیوع ویروس کرونا مواجه شد که گردشگری داخلی و خارجی آن روز به روز با رشد شتابان روبه‌رو می‌شد.

اردبیل استانی است که با شعاع ۷۰ کیلومتر می‌توان از کوه، دشت، دریا و جنگل آن بهره برد، استان رنگین‌کمان فرهنگ‌ها و اقوام، سرزمینی با تمدن دیرپای هفت هزار و ۵۰۰ ساله شهر یری، استان پیست‌های اسکی و پل‌های معلق، استان موزه‌ها، و در یک کلام استانی که گردشگری محور اول توسعه آن است، با درگیر شدن کشور و دنیا با ویروس کرونا رمق خود را از دست داد.

در چنین شرایطی با وجود تمام تلاش‌ها برای سر پا ایستادن صنعت نوپای گردشگری، اما همچنان این صنعت با آسیب‌ها و ضرر و زیان‌های متعددی مواجه شد که البته اهمیت این صنعت و تاثیر آن بر دیگر بخش‌ها را نمایان کرد.

تعطیلی بخش گردشگری و فعالیت‌ها در این حوزه هر چند سفرها را به ویژه سفرهای خارجی را تعطیل کرد، اما فرصتی فراهم شد تا در زمینه توسعه زیرساخت‌های گردشگری هدفگذاری و اقدام شود تا از آمادگی لازم برای ایام پساکرونا برخوردار باشیم.

به طور قطع در ایام پساکرونا به ویژه در بخش گردشگری داخلی ما با موج عظیم سفر روبه‌رو خواهیم بود که در صورت داشتن آمادگی لازم و ایجاد زیرساخت‌های مورد نیاز می‌توانیم خسارات وارد شده به بخش گردشگری بر اثر شیوع ویروس کرونا را جبران کنیم.

از جمله اقدامات برای توسعه زیرساخت‌ها، اجرای طرح‌های گردشگری در شهرستان‌هاست به طوری که در حال حاضر در تمام شهرستان‌های استان طرح‌های تاسیسات گردشگری در حال اجراست و  ۷۳ طرح در دست اجرای سرمایه‌گذاری در سطح استان وجود دارد که برای اجرای این طرح‌ها بیش از ۳۶۵ هزار میلیارد ریال سرمایه‌گذاری شده است.

علاوه بر توسعه زیرساخت‌ها در مناطق و شهرستان‌های مختلف استان، در حوزه فضای مجازی نیز اقدامات در بخش گردشگری مجازی انجام شده که از جمله آنها می‌توان به راه‌اندازی اولین نمایشگاه مجازی معرفی جاذبه‌های گردشگری و تاریخی استان اشاره کرد.

با اقدامات انجام شده در کنار حمایت‌های بی‌دریغ استاندار اردبیل، امیدواریم در ایام پساکرونا بتوانیم شاهد جبران خسارات وارده و بازگشت رونق به صنعت گردشگری استان و توسعه اقتصادی ناشی از رونق این صنعت در اردبیل باشیم.

منبع:میراث آریا

عروسک‌های بومی گیلان در تلویزیون

در حالی­‌که بسیاری از شخصیت‌­های مختلف عروسکی و غیرعروسکی در عالم رسانه و نمایش، بدون هیچ پیشینۀ ارتباطی عمیقی با عموم مردم اکنون مشهور و محبوب هستند، به نظر می­‌رسد که تلویزیون به‌ ­عنوان یک رسانۀ پرمخاطب و پرنفوذ می‌­تواند در این زمینه نقشی مثبت ایفا کند تا با معرفی این میراث‌فرهنگی ارزشمند به عموم مردم، امکان استفاده از این عروسک­‌ها به منظور تولید محتوای رسانه‌­ای و هنری را با اتکا به حافظۀ فرهنگی بومی فراهم کند.

به­‌عنوان نخستین گام برای ورود به بحث تلویزیون لازم است ویژگی‌های فنی و هنری این مدیوم مورد بررسی قرار گیرند. در بیان این ویژگی‌ها آنچه در نگاه اول مشهود است تفاوت میان اندازۀ قاب نمایشگر تلویزیون و صحنۀ بزرگ نمایش است که عروسک ها بر روی آن قرار می‌­گیرند. آنچه بیننده در قاب تلویزیون می‌­بیند عموماً نماهای نزدیک و درشت است حال آن­که در تئاتر یا نمایش‌های محیطی و آیینی چنین امری امکان‌پذیر نیست.

با نگاهی به برنامه‌­های روزانۀ تلویزیون‌­های دنیا می‌­توان دریافت که ویژگی ذکر شده تمام ژانر‍‌ها و ساختارهای برنامه‌­سازی تلویزیونی را شامل می­‌شود؛ یعنی برنامه‌­های خبری، نمایشی، گزارشی و … از این قاعده مستثنا نیستند. ماحصل این ویژگی سوژه‌­های برنامه‌­های تلویزیونی را ناگزیر می‌­سازد تا خصوصیات منحصربه‌­فردی متناسب با مقیاس تلویزیون داشته ­باشند. این خصوصیات را می‌­توان در چهره‌­پردازی، طراحی لباس، طراحی صحنه، نورپردازی و بازی بازیگران و اجراگران مشاهده کرد. در آثار عروسکی نیز طراحی عروسک و بازی‌­دهی آن به موارد فوق اضافه می­‌شود.

پیش از تعریف عروسک در تلویزیون باید ابتدا حدود و مختصات مدیوم تلویزیون برای برنامه‌­های عروسکی مشخص و تبیین شود؛ حدود و مشخصاتی که مرز جغرافیایی ندارد و دارای وجوه مشترک در همۀ تلویزیون­‌های دنیا است. در تلویزیون برنامه­‌سازان ناگزیرند سوژه‌­های خود را در معرض یک تا چند دوربین قرار دهند. پس در این مورد چند بعدی بودن سوژه و چگونگی پرداخت آن حائز اهمیت است. از طرفی باید در نظر داشت صفحۀ تلویزیون مانند پردۀ سینما تنها نقطۀ تمرکز مخاطب نیست و مخاطب تلویزیون در حین تماشای برنامه می‌­تواند عناصر دیگری را در اطراف خود ببیند و حتی گاه تغییر مکان دهد، حضور فیزیکی در مقابل نمایشگر نداشته­ باشد و تنها از طریق صوت با این رسانه در ارتباط باشد. این امکان قابلیت شنیداری را در تلویزیون ارزشمندتر می­‌سازد. از سوی دیگر باید توجه داشت تلویزیون به نسبت مدیوم‌های دیگر طیف وسیع­‌تری از مخاطبان را در برمی‌گیرد؛ در نتیجه باید از لحاظ فرم و محتوا برای همگان قابل فهم باشد.

آهوچره در تلویزیون

شخصیت­‌های نمایشی آهوچره، آهو، شعرخوان و توبره­کش هستند که آهو تنها شخصیت عروسکی در این آیین است. یادآور می­‌شود که شئ نمایشی آهو، متشکل است از یک سر حیوانی (آهو یا بز) که با وسایل مختلف ساخته و شاخ­‌هایش با گل و سبزه تزیین می‌­شود و یک کیسه که عروسک­‌گردان از درون آن با یک چوب، سر را می‌­گرداند. از حیث تکنیک عروسک‌­سازی، این شخصیت عروسکی، قابلیت قرار گرفتن در دستۀ عروسک­‌های تن‌­پوش و همچنین عروسک‌­های میل‌ه­ای و ماپت را دارا است. این امکان باعث می‌­شود که عروسک تلویزیونیِ آهو در نمایشی که بر اساس این آیین گیلانی طراحی می­‌شود، بتواند قابلیت ساخت در مقیاس‌­های مختلف را پیدا کند.

از نظر محتوا، با توجه به این­که آیین آهوچره در دستۀ آیین‌­های پیش­‌بهاری قرار دارد و هدف از اجرای آن نوید آمدن بهار است، می­‌توان همین موضوع را برای خلق شخصیت تازه برای برنامه­‌سازی تلویزیونی مورد استفاده قرار دارد، از طرف دیگر ویژگی­‌های شخصیت آهو نظیر غش­‌کردن و طلب کردن غذا و هدیه می­‌تواند در شکل­‌گیری این شخصیت عروسکی در هیئت تازه و در داستان­‌های جدید و متنوع مورد استفاده قرار گیرد. دو شخصیت دیگر این آیین که شعرخوان و توبره­کش هستند، قابل حذف و یا ادغام شدن با کاراکتر آهو هستند؛ چرا که دو شخصیت مذکور مربوط به اجرای محیطی این آیین هستند و عملاً در برنامه تلویزیونی کاربردی ندارند. اگر در داستان نمایش مورد نظر در برنامه تلویزیونی، جمع آوری هدیه مد نظر باشد، می‌­توان از تمهیدات نمایشی دیگری بهره برد و همچنین اشعار این آیین نیز می‌­تواند کاربردهای دیگری نظیر استفاده به عنوان موسیقی متن و یا تیتراژ برنامه و یا کنش­‌های دراماتیک دیگر داشته باشد.

رابرچره در تلویزیون

این آیین که شباهت‌­های بسیاری با آیین آهوچره دارد، متشکل از ۴ شخصیت آفو، مرد چوپان، مردی که دو چوب یا دو سنگ را به هم می­زند و کوله­‌باری است. آفو، مردی است که پوست بره یا گوسفند را که پشم‌­های سیاه دارد بر سر انداخته و تنها دو چشمش پیدا است. این تصویر یادآور مجسمه‌­ای از آهو یا گوسفند است و به ظاهر بسیار نزدیک به تکنیک عروسک­‌های تن­پوش است. باید در نظر داشت که راه برای استفاده و الهام گرفتن از فرم این کاراکتر در تکنیک­‌های متنوع عروسک­‌سازی گشوده ­است؛ اما بدیهی است که آنچه الگوبرداری از این عروسک را به اصالت صوری آیین نزدیک می­‌کند شیوۀ تن­‌پوش است.

به لحاظ محتوایی نیز روند داستانی این آیین همانند آهوچره بوده و می‌­توان الگوبرداری مشابهی را برای برنامه­‌سازی تلویزیونی در نظر داشت.

عروس گولی در تلویزیون

از آنجا که در این آیین رابطۀ تنگاتنگ و حتی درهم ­آمیختگی میان فرم و محتوا وجود دارد، باید گفت استفاده از شخصیت­‌های سه­‌گانۀ این نمایش، شامل غول پیر، پیربابو و عروس، می­‌تواند علاوه بر الگوبرداری تقلیدی و عینی از تن­‌پوش­‌ها و چهره­‌آرایی‌­ها، منبع الهامی برای ساخت و پرداخت شخصیت­‌های جدید حتی در قالب­‌های نمادین باشد.

روند دراماتیک این نمایش وجه قالب آن است. نبرد میان پیر و جوان، نبردی است که عنصر عشق در محوریت آن قرار دارد و به موازات آن نبردی بر سر بهار و روییدن دوبارۀ طبیعت جریان­ دارد. وجوه تصویری موجود در داستان این نمایش می‌­تواند نمایان کننده قابلیت­‌های دراماتیک و ظرفیت‌­های حرکتی عروسک باشد. صحنه­‌هایی چون رقص عروس و عاشق جوان در حوالی جسد پیر، ذهن را به سمت صحنه­‌پردازی‌­ها و طراحی‌­های بازی در اُپراهای عروسکی سوق می‌­دهد. انواع تکنیک‌­های عروسکی که در آن عروسک کاملا در قاب تصویر قابل رویت باشد (نظیر ماریونت) برای برداشت از این آیین قابل استفاده است. همچنین استفاده از کاراکتر­های عروس گولی در قالب نمادهای غیر انسانی ظرفیت نزدیک شدن نمایش، به یک اثر استاپ­موشن تلویزیونی را دارا است.

کتراگیشه

کتراگیشه عروسکی بومی است که برای ساختش از قاشق استفاده­ می‌­شود. تکنیکی که امروزه در بسیاری از کشورها از آن بهره گرفته می­‌شود. این تکنیک قابلیت آن را دارد که کاراکترهای مختلفی را در داستان‌­های متنوع با بهره‌­گیری از مواد متفاوت در ساخت قاشق‌­ها و همچنین الحاقات تزیینی شامل لباس و چهره‌­پردازی عروسک طراحی کند.

عروس شدن کف­گیر یا قاشق در این نمایش حاکی از وضعیت معیشتی مردم است که به دلیل نباریدن و یا زیاد باریدن باران وخیم شده ‌­است. پس می­‌توان در هر زمانی از این الگو برای بازنمایی شرایط زندگی جامعه استفاده کرد و در واقع بن‌­مایه این آیین را اساس پردازش داستان­‌های جدید تلقی کرد و یا حتی با تکنیک‌­های دیگر عروسکی، شخصیت‌­هایی را با عنوان و ویژگی­‌های کتراگیشه ساخت که در عین حال عنصر سازندۀ آنها قاشق نیست.

در کاربرد تلویزیونی کتراگیشه، اشعار باید از سوی شخص یا اشخاصی در فرآیند داستان خوانده‌­ شود و یا مانند موارد دیگر به­‌عنوان موسیقی متن یا تیتراژ مورد استفاده قرار گیرد.

 ویو 

از آنجا که ویو یک عروسک­­ بازیچه است و شیوۀ ساخت نمایشی ندارد و اطلاعاتی هم در مورد داستان یا روایت خاصی مربوط به این عروسک در دست نیست، به نظر می‌‌رسد باید به استفاده از ارتباط میان این عروسک و خاستگاهش، یعنی تالش، و این حقیقت که مادران تالشی ویو را برای بازی کودکان می‌­سازند و بر آن لباس محلی می‌‌پوشانند بسنده کنیم.

این عروسک که همدم بازی کودکان است می‌­تواند در قالب عروسک دستکشی ساده یا ماپت با بهره­‌گیری از لباس­‌های محلی ساخته و در نمایش عروسکی تلویزیونی، در جایگاه بازیگر مکمل در کنار نقش کودکان ظاهر شود.

جمع بندی

بر اساس آنچه که از تجربیات تلویزیو‌‌‌ن‌های پیشگام و پیشرو در زمینه ورود سنت‌­های نمایشی عروسکی از تئاتر به تلویزیون و ادامۀ حیات آن‌ها در یک مدیوم جدید، وسیع و کارآمد به ­دست آمده­ است، می­‌توان گفت که عروسک­‌های بومی و آیین‌­های نمایشی و عروسکی گیلان نیز از این قاعده مستثنا نیستند. در برخی کشورها سنت‌­های عروسکی بدون تغییرات ماهوی و اساسی وارد تلویزیون شدند و رفته ­رفته در شکل و شمایل آن­ها تغییراتی نیز صورت گرفته­ و به تدریج حتی تلویزیون در نمایش­‌های صحنه‌­ای عروسکی نیز تاثیر داشته­‌است.

عروسک­‌های بومی گیلان، یعنی عروسک­‌ها و تن­‌پوش­‌های آیین­‌های آهوچره، رابرچره و عروس‌­گولی، کتراگیشه و ویو، در تکنیک­‌های مختلف ساخت و بازی­‌دهی عروسک و همچنین در انواع برنامه‌­های تلویزیونی آن­ گونه که در بخش­‌های قبل به آن اشاره شد قابلیت انعطاف­‌‌پذیری در طراحی و اجرا دارند. آیین‌­های نمایشی و عروسکی در گیلان دارای روایت‌­ها، اشعار و ویژگی­‌های موسیقایی‌­ای هستند که می­‌توانند به غنای هنری و نمایشی برنامه‌­های تلویزیونی کمک کنند.

منبع:میراث آریا

نمایش فرهنگ اقوام خراسان شمالی در موزه عمارت مفخم

عمارت مفخم بزرگ‌ترین و شاخص‌ترین اثر تاريخی دورۀ قاجار در استان خراسان شمالی است که در اوایل دهۀ ۱۳۰۰ هجری قمری به دستور يار محمدخان شادلو معروف به سردار مفخم، حاکم منطقه شمال خراسان، به‌عنوان محل سکونت او  و خانواده‌­اش ساخته شده است.

اين بنای مجلل، ۳۴ اتاق با دو تالار بزرگ دارد. نمای اصلی ساختمان در سمت جنوب است که سراسر آن به زیباترین وجهی با انواع فنون کاشی‌کاری معرق، معقلی، هفت‌رنگ و با طرح‌ها و نقوش انسانی، حيوانی، اسليمی، ختايی و هندسی زینت یافته است. مصالح بکار رفته در بنا آجر با ملات گچ است و هر طبقه ساختمان دارای دو ايوان شمالی و جنوبی است، سرتاسر بنا با کاشی‌های خشتی و هفت‌رنگ زيبا در اندازه و شکل‌های مختلف به رنگ‌های فیروزه‌ای، زرد، صورتی، بنفش، سفيد، سبز، سرخ و سياه کاشی‌کاری شده و هر ستون با طرح و نقش خاص خود زينت داده شده است.

نمای بيرونی ساختمان تصاويری از دو فرشته بالدار، چهره‌های انسانی، نقاشی از گل و گياه و پرنده، طبيعت و طرح‌های هندسی سده ۱۳ را به تماشا می‌گذارد. اين بنای تاريخی با شماره ۹۵۲ در فهرست آثار تاريخی به ثبت رسيده، بنای عمارت مفخم پس از مرمت و احیا به موزه بزرگ باستان‌شناسی و مردم‌شناسی استان تبدیل شده است.

موزه‌های مردم‌شناسی از جمله موزه‌های تاريخی هستند که در آن گوشه‌ای از فرهنگ اقوام و ملل يک منطقه در قالب‌ آداب‌ورسوم، مشاغل سنتی و صنایع‌دستی به نمايش گذاشته می‌شود. بخش مردم‌شناسی موزه از سه موضوع کلی اقوام، مشاغل و آئین‌ها تشکيل شده است. در ادامه محتوای هر یک از بخش‌های موزه مردم‌شناسی معرفی شده است.

زندگی روستايی

زندگی در هر منطقه‌ای با توجه به شرايط اقليمی و باورها و اعتقادات از تنوع و تبلور خاصی برخوردار است که در قالب زندگی عشايری، روستايی و شهری قرار می‌گیرد. در اين غرفه سعی شده است که با توجه به شرايط فوق اشياء و وسايل زندگی مرتبط با يک زندگی روستايی به نمايش درآيد.

پوشاک

در آغاز شکل‌گیری اجتماعات بشری در جامعه‌های پيشين، پوشاک فقط جنبه حفاظتی داشته و برای حفاظت از بدن انسان در برابر عوامل طبيعی و اقليمی به کار می‌رفته، با توسعه فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و شکل‌گیری باورها و عقايد در جوامع، پوشاک ارزش‌های نمادين به خود گرفته در نتیجه اين ارزش‌ها نقش مهم و برجسته‌ای در حفظ هويت اجتماعی و فرهنگی مردم جامعه ايفا کرده است.

در اين غرفه پوشاک اقوام محلی شامل فارس (تات)، کرمانج، ترک و ترکمن در قالب مجسمه‌های ساخته شده بر اساس مشخصات ظاهری همان قوميت به نمايش درآمده است.

موسيقی مقامی

موسيقی از آغاز پيدايش هر قومی، همراه آن قوم به وجود آمده است و بخش جدایی‌ناپذیری از هر فرهنگ را شکل می‌دهد که بر اساس باورها، اعتقادات و آداب‌ورسوم قومیت‌ها، متفاوت از يکديگر است و در رنج و شادی‌ها همراه، همدل و همراز بوده است. از آنجاکه آلات موسيقی در سطح استان از تنوع چشمگيری برخوردار است، در اين غرفه نمونه‌هایی از انواع آلات موسيقی همچون دوتار، کمانچه، قوشمه، دهل، سرنا و دايره به نمايش درآمده است.

طب سنتی

طب سنتی با توجه به نقشی که در سلامتی جسم و روان انسان داشته، از دیرباز در زندگی بشر وجود داشته و تبلور و تکامل آن را در حرفه عطاری می‌توان مشاهده کرد. در واقع عطارها نقش طبيب و عطاری‌ها نقش داروخانه امروزی را داشتند. خراسان شمالی به دليل قرار گرفتن در يک منطقه کوهستانی و منطقه بيابانی دارای پوشش گياهی منحصربه‌فرد يکی از غنی‌ترین مناطق در زمینهٔ گياهان دارویی است. همچنين این منطقه در ساخت انواع شربت‌ها، ادویه‌جات و عرقيات توانایی بالایی دارد.

صنایع‌دستی

صنایع‌دستی روايتگر باورهای اقوام ساکن در خراسان شمالی است که در بافته‌های داری همچون گليم، چاروق، البسه محلی، نمدمالی، نساجی سنتی و … تبلور یافته و در حقيقت هويت تاريخی و فرهنگی آنان را بيان می‌کند. در غرفه صنایع‌دستی نمونۀ هنرهای سنتی و صنایع‌دستی استان معرفی شده است.

چاروق دوزی

چاروق به‌نوعی پای‌افزار و کفش اطلاق می‌شود که از چرم (معمولاً به رنگ قرمز) تهيه شده و  پس از پوشيدن با ریسمان‌های ضخيم و بلندی به دور پا محکم می‌شود. چاروق دارای نوکی برگشته است که با نخ‌های الوان بر روی آن زينت می‌شود. در گروه پاپوش‌های سنتی اين منطقه نوعی دمپايی زنانه به رنگ سبز فیروزه‌ای نيز وجود داشته که به نام «کُمُخت» مشهور بوده است و نوع ديگری از دمپايی سنتی نيز که کاری تلفيقی از سنت و تکنيک امروزی است تحت عنوان«گرجی» توليد می‌شود.

نساجی سنتی

چادرشب پارچه‌ای‌ است با طرح‌ها و نقش‌هایی مختلف (چهارخانه و راهدار) که بر روی دستگاه نساجی دو ورودی و چهار ورودی بافته می‌شود و دارای عرض متغیر (۴۰-۵۰) سانتيمتر است که با حرکت و جابجايی پدال‌ها به‌وسیله پاها و ايجاد دهانه کار و عبور ماکو بافته می‌شود. خراسان شمالی به‌عنوان يکی از  خاستگاه‌های اين هنر و ساير توليدات نساجی سنتی (حوله، دستمال و سفره) مطرح است. چادرشب در کارگاه‌های خانگی توليد می‌شود و معمولاً اين هنر در يک خانواده از مادر به دختر به ارث می‌رسد و دختران در کنار مادران پارچه‌بافی می‌کنند.

نمدمالی

نمدمالی از جمله مشاغل سنتی در تمام منطقه خراسان شمالی بوده است که با کاهش تقاضا در اين رشته، از رونق آن کاسته شده و به‌صورت محدود و با هدف صنایع‌دستی تزیینی توليد می‌شود. مواد اوليه حرفۀ نمدمالی پشم حيوانات اهلی چهارپا (گوسفند و شتر) است که از تراکم توده‌های پشم و کرک در شرايط مناسب و با ورز دادن پشم ساخته می‌شود. از محصولات و فرآورده‌های نمدی می‌توان زيرانداز نمدی، کلاه نمدی و پوشش چوپانان موسوم به نمدچوخه که به‌صورت پالتو است را نام برد.

سفره‌های آيينی

در همه جشن‌ها و آیین‌ها، در جامعه ابتدائی يا متمدن، خوردن و آشاميدن بخشی از آداب‌ورسوم جمع را تشکيل می‌دهد که اغلب در قالب سفره‌های آيينی تبلور پيدا می‌کند. برخی از سفره‌های آيينی معمولاً جنبه رسمی داشته و در زمان‌های خاص و در اکثر نقاط ايران برپا می‌شود. از مهم‌ترین سفره‌های آيينی می‌توان به سفره‌های ملی (هفت‌سین)، سفره‌های گذار(سفره آق قيون) و سفره‌های نذری اشاره کرد.

منبع:میراث آریا

فرش دستباف تبریز، شکوه هنر ایرانی

قالی‌بافی در آذربايجان ریشه‌ای كهن دارد، از دیرباز تأمين مواد اوليه و سهولت دستيابی به ضرورت‌های اين حرفه نسبت به ساير مناطق ايران بيشتر بوده و تبريز را نه تنها بازار فرش بلكه بازار مناسبی برای ساير توليدات در قرون ميانه ساخته بود.

تبريز از زمان هلاكوخان مغول از مراكز عمده توليد و دادوستد قالی بود و پا به پای شهر هرات (در خراسان قديم و حاليه افغانستان) قالی‌بافی در آن مراحل تكاملی خود را می‌پیمود.

این شهر یکی از مهم‌ترین مراکز بافت فرش‌های دستباف در دنیا و کشور به شمار می‌آید که در تاریخ ۱۹ اسفند سال ۸۸ با عنوان هنر قالی‌بافی تبریز به شماره ۸۶ در فهرست آثار ملموس و ناملموس کشور به ثبت رسید، نتیجه این اشتهار بین‌المللی منجر به این شد که تبریز در سال ۱۳۹۴ به عنوان تبریز شهر جهانی فرش دستباف از سوی شورای جهانی صنایع‌دستی معرفی شود.

 به‌رغم اینکه بافت فرش دستباف در تبریز  پیش از صفویه رواج داشت، اما اوج هنر و صنعت فرش‌بافی در دوران پادشاهی صفویه در تبریز  به نهایت شهرت رسید، به طوریکه در کنار مراکز بافت فرش، کارگاه‌های رنگ‌رزی گیاهی تأسیس و گسترش یافت.

در این دوران فرش‌بافی از حالت فرش روستایی به هنر پیشرفته درباری تبدیل شد. یکی از مهم‌ترین تحولات در فرش این دوره  استفاده از طرح‌های اسلیمی، نقوش حیوانی و انسانی بود که هنرمندان دربار تبریز در زمان صفویه به بهترین شکل از آن استفاده کردند.

اوایل فرش‌ها در قالب طرح‌های روستایی با رج شمار ۲۴ بافته می‌شد که به مرور زمان با رشد و ترقی فرش و قالی‌بافی تا ۱۱۰ رج افزایش پیدا کرد که در سال‌های اخیر بافنده‌های چیره‌دست تبریزی به تولید فرش‌های گل‌ابریشمی بسیار ظریف با رج شمار ۵۰  و ۶۰ در مقیاس وسیع روی آورده‌اند به طوریکه به میزان افزایش شمار رج‌های یک قالی، کیفیت آن نیز مطلوب‌تر است.

از طرح‌های رایج در فرش‌بافی می‌توان به طرح مستوفی، اسلیمی ترنج دار، اسلیمی لچک دار، نقش ماهی یا هراتی، گلدانی، مینا خانی، طرح درختی، طرح تصویری، طرح باغی یا گلستانی، طرح شکارگاه و طرح مطهری و سیدی بازاری اشاره کرد.

استفاده از جلوه‌های جدید در رنگ فرش معاصر تبریز به‌ویژه طی هفتاد سال اخیر با طرح‌های گلدانی، درختی، محرابی، قندیل دار، شکارگاه، هراتی، شاخ و برگی، گلفرنگ، خشتی یا قاب بافی، منظره بافی، قاب قرآنی، نقوش هندسی از کوچک‌ترین تا بزرگ‌ترین اندازه و به کارگیری عمق، بعد و به صورت طرح‌های دوبعدی بافته شده است.

اندازه قالی‌های دست‌بافت تبریز به صورت ۳*۲، ۲/۵*۳/۵ و ۳*۴ هستند و رنگ‌های استفاده شده در آن‌ها غالباً از رنگ روشن، نخودی و در رنگ‌آمیزی گل‌ها و نگاره‌ها از رنگ‌های سرخابی، عنابی و زیتونی به وفور استفاده می‌شود.

یکی دیگر از ویژگی‌های خلاقانه بافت قالی در تبریز، گسترش بافت قالی‌های حجمی به دست هنرمندان چیره‌دست است که با مهارتی بی‌نظیر اقدام به خلق اثری بی‌بدیل و بی‌مانند در سطح دنیا کرده‌اند که با  استقبال چشمگیر هنردوستان در سراسر دنیا همراه است.

منبع:میراث آریا

عمارت ساعت؛ یادگاری از نمونه‌ترین شهردار تبریز

عمارت شهرداری تبریز یکی از بناهای تاریخی شهر تبریز است که به سبب معماری خاص‌ خود دارای جایگاه ارزشمندی بوده و یکی از یادگاری‌های نمونه‌ترین شهردار شهر تبریز، ارفع الملک جلیلی است که در زمان خود منشا برکات بسیاری بود.

احداث این بنای زیبا و تاریخی در دوران ارفع الملک جلیلی، شهردار وقت تبریز در سال ۱۳۱۴ به عنوان “عمارت بلدیه تبریز” آغاز شده و طی چهار سال نیز به اتمام می‌رسد، اما دست بر قضا شهردار خوش فکر تبریز قبل از افتتاحیه این عمارت زیبا چشم از جهان فرو می‌بندد.

احداث عمارت بلدیه تبریز بعد از سیل ویران‌گر

یک تبریزپژوه در مورد تاریخ احداث عمارت ساعت به ایسنا گفت: بلدیه تبریز، قدیمی‌ترین بلدیه‌ ایران است، چراکه اولین انجمن ایالتی، همزمان با مشروطیت در این شهر تشکیل شده و این انجمن نیز بلدیه تبریز را برای رتق و فتق امور مردم ایجاد می‌کند.

کریم میمنت‌نژاد با بیان اینکه در ابتدا ساختمانی را در داخل محوطه عالی قاپو به عنوان ساختمان بلدیه تبریز درنظرمی‌گیرند که این محوطه همان محوطه فعلی استانداری است، ادامه داد: اما در سال ۱۳۱۳ سیل بزرگی شهر تبریز را فراگرفته و منجر به تخریب بسیاری از خانه‌ها و از جمله ساختمان بلدیه تبریز می‌شود.

وی با بیان اینکه در آن زمان، ریاست اداره جلیله بلدیه تبریز در دستان آقای حسین قلی جلیلی معروف به ارفع الملک جلیلی قرار داشت، افزود: پس از این سیل، شهردار وقت تبریز دو کار بسیار مهم را در شهر آغاز می‌کند و با توجه به بارش شدید باران و سیل‌خیز بودن منطقه، تصمیم به احداث مسیل‌ در شهر می‌گیرد.

وی با تاکید بر اینکه در این رابطه طرح داده شده و مسیل در چایکنار کنونی اجرا می‌شود، ادامه داد: بر اساس این طرح، مهرانه رود در گود قرار گرفته و دور آن نیز سنگ چینی می‌شود تا در ایام عادی آب رودخانه از آن جاری شده و در مواقع ضروری نیز محل عبور سیل باشد.

این تبریز پژوه با اشاره به اینکه به علت عمق به وجود آمده در نتیجه احداث مسیل، ضرورت داشت که پل‌هایی نیز برای تردد مردم از روی مسیل فراهم شود که پل‌هایی مثل پل قاری و… بر روی مسیل ساخته می‌شود، گفت: احداث این مسیل و تونل‌ها پروژه بزرگی بود و شهردار وقت با کمک بودجه دولتی و ملی آن را اجرایی کرد.

وی با بیان اینکه ساعت خریداری شده نیز در سال ۱۳۱۷ نصب می‌شود، گفت: اما حسین قلی خان جلیلی، شهردار وقت تبریز در همین زمان به رحمت خدا می‌رود و افتتاحیه این ساختمان را هم نمی‌بیند.

میمنت‌نژاد در ادامه سخنانش خاطرنشان کرد: جالب است که شهردار وقت تبریز که می‌خواست ساختمانی برای بلدیه تبریز درست کند، برای انجمن شهر تبریز هم ساختمانی در باغ گلستان تدارک می‌بیند که امروز موسوم به کتابخانه ملی تبریز است؛ همزمان نیز یک خانه به عنوان “خانه شهردار” احداث می‌کند که در خیابان منصور کنونی واقع شده است.

وی با بیان اینکه وجه مشترک این سه بنا(عمارت بلدیه تبریز، خانه شهردار و ساختمان انجمن تبریز) استفاده از سنگ‌های بومی اسپراخون در نمای این ساختمان‌هاست، ادامه داد: عمارت ساعت و ساختمان انجمن شهر تبریز مزین به این سنگ‌ها بوده و همچنین بر سر درب ورودی خانه شهردار که امروز در حال تخریب است نیز از این سنگ‌های بومی نصب شده است.

وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه عمارت ساعت باید به عنوان نماد و نشانه تبریز و بر اساس برنامه‌ریزی تحت مرمت‌های دوره‌ای و مراقبت اصولی قرار گیرد، گفت: این ساختمان ثبت ملی شده و جزو آثار ملی است، بر این اساس باید به عنوان میراث ملی به خوبی از آن مراقبت کنیم.

این پژوهشگر تاریخ اضافه کرد: هر ساختمان قدیمی به یک سری کارهای مرمتی دوره‌ای از جمله رطوبت‌زدایی و جلوگیری از نشت‌ها را نیاز دارد.

تصویب و ابلاغ طرح‌های مرمتی عمارت ساعت

علیرضا قوچی، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان‌شرقی نیز در این رابطه به ایسنا گفت: طرح مرمت عمارت ساعت تبریز را که از سوی شهرداری تبریز ارسال شده بود به شورای فنی فرستادیم و پس از بررسی، تصویب و تایید کرده‌ و به شهرداری ابلاغ کرده‌ایم.

معاون فنی و عمرانی شهرداری منطقه ۸ تبریز هم طی گفت‌وگویی از آغاز عملیات تیشه زنی سنگ پایه‌ها، جهت مرمت دیوارهای محوطه عمارت ساعت خبر داد.

به گزارش ایسنا، عادل پورقربان افزود: با توجه به فرسودگی پایه‌های دیوار بیرونی عمارت شهرداری، طی روزهای اخیر عملیات مرمتی و ساماندهی این پایه‌ها آغاز و طی آن تیشه زنی سنگ پایه‌های محوطه عمارت در حال اجراست.

وی تاکید کرد: بر آنیم طی ماه‌های آتی تمام پایه‌ها و نرده‌های دیوار پیرامونی عمارت ساعت را مرمت و بازسازی کنیم.

وی گفت: جلسات متعددی با مشاور طرح مرمت عمارت ساعت برگزار و اقداماتی برای ایمن سازی کلی بنا آغاز کرده‌ایم و امیدواریم با تداوم عملیات مرمت در عمارت، شاهد ساماندهی اساسی و مانع فرسایش ساختمان شویم.

موزه عمارت شهرداری تبریز

وجود موزه‌ شهرداری در داخل عمارت نیز از دیگر جاذبه‌های این عمارت است که به موزه‌ شهر و شهرداری‌های کشور معروف بوده و این موزه به منظور گرامیداشت یکصدمین سالگرد تاسیس اولین بلدیه‌ ایران در تبریز تاسیس شده است.

همچنین تالارهای مختلفی نیز در داخل عمارت شهرداری تبریز وجود دارند که در دل خود گنجینههای بسیاری از تاریخ را به امانت نگه داشته‌اند که کتب و اسناد خطی، فرش‌های قدیمی و نفیس و دوربین‌های عکاسی قدیمی از جمله‌ی آن‌ها هستند و سیر تحول تاریخی هنر فرش، نشر و عکاسی با گردش در این موزه به خوبی به چشم می‌خورد.

منبع:ایسنا

«سواد گردشگری»؛ تنها راه نجات میراث‌فرهنگی و محیط‌زیست

روزی نیست که اخبار ناگواری از تخریب میراث‌فرهنگی، محیط‌زیست، حیات وحش و … نشنویم و متأسفانه شتاب این جریان چنان زیاد است که معلوم نیست تا چند سال آینده چه چیزی از میراث گذشتگان باقی می ماند.

خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ چند روز پیش اتفاقی نادر و عجیب بار دیگر دل دوست‌داران تاریخ و تمدن این سرزمین کهن را به درد آورد و فردی که خود را گردشگر! می‌داند با ورود به محوطه‌ای باستانی، اقدام به شوخی و ایجاد سرگرمی با آثار به دست آمده از کاوش‌های باستان‌شناسی می‌کند!

در اقدامی دیگر چند گردشگر آفرود سوار با خودروی خود آن‌قدر دنبال حیوانات در کویر می‌کنند تا آن زبان بستگان تلف می‌شوند!

از پلیدی و زشتی این اقدامات و کوتاهی‌ها و سهل‌انگاری‌های دستگاه گردشگری و محیط‌زیست کشور و سایر دستگاه‌های مرتبط همچون: اوقاف، شهرداری‌ها و … که بگذریم، نبود آموزش و فرهنگ‌سازی در مواجه عموم مردم با مقولات مهمی چون فرهنگ، تاریخ، تمدن و طبیعت بسیار قابل تأمل است.

نبود آموزش عمومی و همگانی موضوعات گردشگری، اهمیت ندادن به حفظ آثار تاریخی و طبیعی در اثر بی‌اطلاعی و کم‌سوادی مسئولان و مردم، شعارزدگی به جای اقدامات مهم و زیربنایی، داشتن متولیان گوناگون و تعدد مراکز مدیریتی و تصمیم‌گیری باعث شده اساسی‌ترین رکن هر نوع توسعه که همانا توسعه آموزشی، فرهنگی و اجتماعی است هیچ‌گاه جدی تلقی نشود و جز در مواردی بسیار اندک شاهد هیچ‌گونه آموزش و اطلاع‌دهی در موضوعات این چنینی نباشیم.

درحالیکه طبق تمامی اسناد بالادستی داخلی و همچنین شعار سال سازمان جهانی گردشگری، به توسعه پایدار گردشگری در تمامی وجوه آن تاکید شده است، اما کوچک‌ترین اشاره‌ای به آموزش و فرهنگ‌سازی اصول و مبانی گردشگری نشده است! مخصوصاً در کشور ما که هیچ‌گونه زیرساخت آموزشی و فنی برای این امر پیش‌بینی نشده است.

در صداوسیما که دانشگاهی بزرگ و عمومی تلقی می‌شود، هیچ اثری از اخبار میراث‌فرهنگی یا موارد خاص محیط‌زیست وجود ندارد! طبیعتاً آموزشی هم در کار نخواهد بود. در مدارس و دانشگاه‌ها هم وضع به همین منوال است. دستگاه‌ها و نهادها هم هیچ‌گاه به این حوزه ورود نکرده‌اند.

ما مانده‌ایم و هویتی مخدوش و آسیب‌دیده که مدام بخشی از آن تاراج و غارت می‌شود و فریاد رسی به کمک نمی‌آید ولی تنها سلاح و ابزار برای مقابله با این دژخیم، آموزش و فرهنگ‌سازی است.

حالا که آثار و مواریث تاریخی و طبیعی ما به حال خود رها شده‌اند تا نابود شوند، بر ماست که گرد هم بیاییم و با کمک و همفکری دوست‌داران و دلسوزان راستین کشور عزیزمان از چپاول و نابودی آثار و گنجینه‌های مادی و معنوی خود با ابزار خرد و اندیشه و آگاهی پاسبانی کنیم.

منبع:خبرگزاری مهر