اهمیت بافت‌‌های تاریخی در توسعه گردشگری آذربایجان غربی

این محدوده‌ها به‌لحاظ ریخت‌شناسی در برگیرنده فرهنگ‌های مادی و معنوی هستند که همه نظامات آن‌ها وابسته به سیاست‌گذاری و طرح‌ریزی توسعه شهری هستند، در این راستا، با توجه به دیدگاه‌های مردمی باید در نهادینه کردن فرهنگ، اهمیت‌گذاری به این محدوده‌ها تلاش بیشتری از سوی دستگاه‌های ذی‌ربط نشان داده شود.

درواقع چنین مؤلفه‌هایی بیانگر ارزش‌های فرهنگی از میراث ملموس و ناملموس آن، ارزش‌های اجتماعی، اقتصادی، مکان رویدادها و تعاملات اجتماعی است که حفاظت از اصالت و یک‌پارچگی آن برای احیاء، اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند.

ضرورت حفظ بافت تاریخی

اهمیت و ضرورت حفظ بافت تاریخی ارومیه و مرمت آن، نه به‌عنوان پدیده‌ای نمادین بلکه به دلیل شناخت سیر تحول و تکامل شهرسازی و تمدن شهرنشینی، حفظ هویت، اصالت شهر و تبیین حیات شهری براساس شواهد و مدارک علمی، توسعه اقتصاد محلی و رونق صنعت گردشگری همواره مورد توجه بوده است.

امروزه حفاظت از بافت‌های تاریخی به حدی در توجه دولت‌ها قرار دارد که می‌توان با برنامه‌ریزی‌های اصولی و تعامل بین‌دستگاهی بهره‌برداری‌های متنوعی از این پتانسیل‌های بالقوه و تبدیل آن به بالفعل به عمل آورد.

شهر پویا و بافت تاریخی

با توجه به اینکه شهرِ پویا، شهری است که در آن فعالیت و فرم در فضای شهری به خوبی باهم منطبق باشند، عدم انطباق بعضی از عملکردهای جدید شهری مانند ورود اتومبیل به ناوگان حمل و نقل در شهرها، برهم خوردن روابط منطقی شهری و روستایی کشور، تسریع در روند مدرنیزاسیون شهری، تغییرات عمده در نحوه نگرش به نقش و کار شهری، توسعه بی‌رویه شهرها در سطح، ارجحیت سکونت در حاشیه‌های شهری مرفه و عوامل متعدد دیگر باعث مغفول ماندن و بی‌توجهی به بافت قدیمی مراکز شهری شده و بدین ترتیب کالبد و فرم شهری این بافت‌ها نتوانست همگام با رشد سریع در عملکرد و فعالیت، خود را با آن تطبیق دهد و این‌ نبود تطابق بین فرم و فعالیت سرآغاز جاماندگی بافت‌های تاریخی شهری را رقم زد.

با توجه به قرارگیری بازار تاریخی شهرها و اکثر بناهای تاریخی و ثبت شده در این محدوده، هرگونه اقدام و تلاشی در راستای معاصرسازی و بازآفرینی این بافت‌ها می‌تواند به بهبود کلی وضعیت کالبدی-فضایی شهرها، رونق اقتصاد محلی و بالفعل کردن ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های نهفته در محدوده بافت تاریخی شهر شود.

بافت تاریخی و رونق گردشگری

محدوده بافت‌های تاریخی شواهد زنده‌ای از ارزش‌ها و سنت‌های دیرین و سبک فکری و هنری و همچنین شیوه معماری و شهرسازی پدیدآورندگان آن‌ها است و از همین رو در زمره نواحی جذاب و مورد توجه مردم جای می‌گیرند و نقش مهمی در جذب گردشگران و سرمایه‌گذاران دارد.

اقتصاد مرکز تاریخی شهر با فعالیت‌های گردشگری شکل می‌گیرد و حیاتی تازه می‌یابد، این مراکز تاریخی با تکیه بر اقتصاد پایدار و تأکید بر گردشگری می‌توانند منشأ بهره‌برداری اقتصادی فراوانی شود.

این موضوع خود سبب تجدید حیات مراکز تاریخی و بازگرداندن کارکردهای فاخر و برتر را به این فضاها با توجه به ظرفیت‌های آن به همراه دارد.

بافت تاریخی و مخاطرات مربوط به آن

محدوده بافت‌های تاریخی، همواره بیانگر ارزش‌های فرهنگی از میراث ملموس و ناملموس، ارزش‌های اجتماعی و اقتصادی، مکان رویدادها و تعاملات اجتماعی است که حفاظت از اصالت و یکپارچگی آن برای توسعه هویت شهری و از سویی توسعه پتانسیل‌های گردشگری و حفظ توانمندی‌های مادی و معنوی بافت تاریخی و فرهنگی در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی، اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند.

در چند دهه اخیر تخریب بافت‌های شهری شدت گرفت و در این میان بافت تاریخی شهرها به دلیل حساسیت و شکنندگی قابل توجه آسیب بیشتری دید که با توجه به کیفیت پایین مصالح به کار رفته و تراکم بالای جمعیتی آن‌ها، ساخت‌وسازهای بی‌رویه و رعایت نشدن ضوابط و مقررات مربوطه، لزوم توجه جدی و چاره‌اندیشی سریع برای حل مشکل این بافت‌ها بیش از پیش احساس می‌شود.

وجود بیش از ۶۰۰ هکتار بافت تاریخی شهری و روستایی در سطح استان، نشان از میزان قدمت و تاریخ این استان دارد که از سال ۱۳۸۸ پس از ابلاغ این محدوده‌ها، در دستور کار حفظ، احیا و مرمت به عنوان یکی از پروژه‌های مهم این اداره‌کل قرار گرفته است.

اقدامات اداره‌کل برای حفظ بافت‌های تاریخی استان

عقد قرارداد و تهیه ضوابط اختصاصی شهرهای ارومیه، خوی، ماکو و سلماس، عقد قرارداد برای انجام طراحی شهری محورهای تاریخی ارومیه، عقد قراداد انجام طراحی شهری میدان ولایت‎‌فقیه، محله یئدی‌درمان و مرکز ارومیه، عقد قرارداد انجام طراحی شهری محورهای تاریخی خوی، عقد قرارداد انجام طراحی شهری میدان امام حسین (ع) ماکو، عقد قراداد انجام طراحی شهری بافت مرکزی شهر سلماس، انجام مرمت بناهای ثبت شده و جداره‌های واجد ارزش واقع در محدوده بافت‌ها، نظارت بر طراحی و اجرای جداره‌ها توسط دیگر دستگاه‌ها و بخش خصوصی، پاسخگویی به استعلامات واقع در محدوده بافت‌های تاریخی، طراحی و چاپ کتابچه و بروشور بافت تاریخی، تهیه و تدوین دفترچه ضوابط ساماندهی نماهای شهری استان، تهیه و تدوین دفترچه قوانین مقررات بافت‌های تاریخی و عقد تفاهم‌نامه‌های همکاری مشترک در محدوده بافت تاریخی با سایر دستگاه‌ها از جمله این اقدامات هستند.

منبع:میراث آریا

رصدخانه مراغه و نقش خواجه­ نصیر در ظهور شیوه معماری آذری

در چنین اوضاع و شرایطی ابوجعفر محمد بن محمد بن حسن معروف به خواجه‌نصیرالدین طوسی که بعدها معلم ثالث نامیده شد، برای عبور از طوفان ویرانگر مغول، ابتدا به قلاع اسماعیلیه پناه و طی ۲۵ سال حضور در قهستان و الموت، با تلاش و تدوین اخلاق ناصری و رسالات مختلف، رسالت علمی خود را ایفا نمود.

او در سال ۶۵۴ ه. ق/ ۱۲۵۶ م. در جریان محاصره قلعه الموت، با درک درستی از زمان، خود را به هلاکوخان تسلیم و مأموریت جدیدی را آغاز نمود. این مأموریت استحاله فرهنگ ویرانگری مغولان در ایران بوده که با استفاده از فرصت نیاز مغولان به رصدخانه فراهم آمده بود و یکی از نتایج ارزشمند آن رستاخیز مجدد معماری اسلامی ایران و ظهور شیوه معماری آذری بوده است که با ساخت رصدخانه مراغه آغاز می‌شود.

ساخت رصدخانه مراغه فرصت خواجه نصیر برای نفوذ به مغول‌ها

شناخت واقع‌بینانه خواجه نصیر از اوضاع تلخ زمان و نیاز مغول‌ها به دانش او را به پذیرش و نفوذ در کانون خطر رهنمون ساخت. او می‌دانست که مغول‌ها برای پیش‌گویی، ساختن رصدخانه را نیاز ضروری خود می‌دانند و نیاز آن‌ها از سه منظر زیر قابل‌درک بود. بنابراین خواجه نصیر تعامل خردمندانه و تدابیر هوشمند را بجای مقابله و شکست را برای کنترل مغول‌ها و بازگرداندن عمران و آبادانی به جهان اسلام در دستور کار خود قرار داد.

جایگاه آسمان در اعتقادات مغول‌ها

مغولان خدای بزرگ را «تنگری» می‌نامیدند، که به معنی آسمان هم بود. در میان ایرانیان هم، کلمه اهورا معنی «آسمان آبی» داشته است. به‌عبارت‌دیگر آسمان (تنگری) آبی (کوک) جاویدان (مونگک) خدای مغولان بود. مغول‌ها معتقد بودند که “خدای یکتا فرمانروائی روی زمین را به آن‌ها اعطا کرده بود و خان‌ها رسالت داشتند که اراده خالق را به فعل مبدل کنند و به همین مناسبت روی نشان‌ها و اسناد خود این کلمات را می‌نوشتند «منگو تنگری کوچوندور» یعنی «به خواسته خداوند جاوید» و این جمله نیز که یک خدا در آسمان آبس و یک فرمانروا در زمین برپایه همین عقیده استوار بوده است.

چنگیز خان همواره مأموریت خود را آسمانی خوانده و می‌گفت: «آسمان به من فرمان داده است که بر همه ملل فرمانروایی کنم.» مغولان در تمام ادوار صرف‌نظر از اعتقاد مذهبی خود در اتخاذ تصمیم تحت تأثیر وضع ستارگان قرار می‌گرفتند زمان جلوس فرمانروای جدید بر تخت خانی، تشکیل قوریلتای و یا آغاز لشکرکشی با توجه به این وضع تعیین می‌شد. ایلخانان حتی معتقد بودند که ستارگان مدت سلطنت آنان را حکایت می‌کند.

جایگاه منجمین و شمن‌ها در اعتقادات مغول‌ها

منجمین و شمن‌ها در پیشگاه مغولان از موقعیت برجسته‌ای برخوردار بودند، آن‌ها زمان را محاسبه می‌کردند و در تصمیم‌گیری‌های بزرگ خان‌ها نقش مؤثری داشتند.

مقصود شمنیزم، تصرف در قوای روحی و غیبی جهان است و به‌واسطه آن‌یک شمن می‌تواند به‌وسیله دمیدن و تکرار بعضی کلمات یا انجام بعضی اعمال، قوای فوق‌العاده عظیم جهان را به نفع خود قبضه کند. ازاین‌رو فرمانروایان مغول، همواره از نیروی آن‌ها به نفع خود استفاده می‌کردند. شمن‌ها اجازه داشتند، در نزدیکی چادر قاآن عبادتگاهی برپا کنند. آن‌ها تعیین می‌کردند که اردو در چه محلی برپا شود.

منجمین نیز همین نقش را با استدلال‌های علمی و ستاره‌شناسی برای مغول‌ها ایفا می‌کردند. اصولاً علم نجوم از آنجا پیدا شده است که می‌خواسته‌اند زمان را از روی حرکت اجرام سماوی اندازه بگیرند، البته استفاده از حوادث آسمانی، برای این نوع منظورهای عاقلانه، حالت استثنایی داشته و فن تنجیم (علم احکام نجوم) بر نجوم مقدم بوده و حتی پس‌ازآن هم برجای‌مانده است، مردم ساده‌دل پیش از آنکه به دانستن وقت صحیح علاقه‌مند باشند، به آن علاقه دارند که از آینده خبر یابند، به‌این‌ترتیب است که هزاران خرافه از تأثیر نجوم بر اخلاق بشری و سرنوشت او پیداشده و عده زیادی از آن‌ها هم‌اکنون باقی است. ”

خواجه نصیر به‌درستی دریافته بود که مغول‌ها باوجود روحیه تهاجمی و ویرانگر به عنصر شایسته‌سالاری اعتقاد کامل داشتند و دانشمندان و علما را در راستای توسعه اهداف خود محترم می‌شمردند.

آرمان مغول‌ها برای تأسیس رصدخانه

فکر ساخت رصدخانه اول‌بار در ذهن منگوقاآن فرزند تولی و نوه چنگیز خان خطور می‌کند، او پس از مرگ گیوک در «قراقروم» بر مسند سلطنت نشسته و ابراز علاقه می‌کند تا به‌منظور پیش‌گویی اوضاع‌واحوال ملک و سلطنت، رصدخانه‌ای ساخته شود. ازاین‌رو «جمال‌الدین محمد ابن طاهر بن محمد زیدی البخاری» را به دارالسلطنه خوانده و ساخت رصدخانه را با او در میان می‌گذارد، دانشمند مذکور خود را قادر به انجام این امر نمی‌داند و خان که سخت به ایجاد رصدخانه دل‌بسته بود با توجه به معروفیت فراوان خواجه‌نصیرالدین که آوازه شهرت او در تمامی جهان شرق پیچیده بود، به برادر خود هولاکو خان «یرلیغ» می‌دهد که بعد از فتح ایران و قلع قلاع اسماعیلیه سلطان الحکماء خواجه‌نصیرالدین بن محمد طوسی را که بطلمیوس دهر است و اقلیدس عصر، به دارالملک فرستاده تا به دستیاری او امر رصدخانه را فیصله دهد. بااین‌حال هلاکوخان پس از فتح الموت او را به خان بالغ نفرستاد و خود به این فکر جامه عمل پوشاند.

رستاخیز مجدد معماری اسلامی ایران و آغاز شیوه معماری آذری با ساخت رصدخانه مراغه

هلاکوخان پس از فتح قلاع اسماعیلیه در سال ۶۵۴ ه. ق/ ۱۲۵۶م. و انقراض خلافت عباسی در سال ۶۵۶ ه. ق. / ۱۲۵۸م. و رهایی از دو تهدید بزرگ خود، مراغه را به‌عنوان پایتخت انتخاب و نخستین دستور سازندگی خود را برای برپایی رصدخانه صادر می‌کند. متعاقب این اقدام خواجه نصیر جسورانه و با دستمایه قرار دادن کار احداث رصدخانه توانست علاوه بر تغییر روحیه ویرانگری مغولان به عمران و سازندگی، علما، دانشمندان، صنعتگران و کتب بی‌شماری را از خطر نابودی رها سازد. خواجه نصیر زندگی پرماجرایی داشته و زندگی او به حماسه‌ای علمی می‌ماند. او برای به ثمر رسانیدن هدف‌های سیاسی – فرهنگی خود در همه دستگاه‌های بزرگ زمان را کوبید. ابتدا در دستگاه اسماعیلیه وارد شد. از افکار فلسفی آنان بهره گرفت، سپس در دستگاه خلافت را کوبید ولی موفقیتی حاصل نکرد و بالاخره در دولت مغول را نواخت و به بهترین وجهی پذیرفته شد، در این همکاری هر دو طرف نیازهای بلندپروازانه خود را برآورده می‌ساختند. به‌این‌ترتیب فصل جدیدی در روابط و رفتار مغولان حاصل شد طوری که یک قرن پس از تشکیل حکومت در ایران با نیم‌قرن قبل از آن کاملاً متمایز هست زیرا با اعلان موجودیت امپراتوری مغول، فرآیند معماری متوقف و “با حمله مغول به ایران قسمت اعظم ابنیه و آثار تاریخی تخریب و معماری به دست فراموشی سپرده شد. در اثر این هجوم بسیاری از هنرمندان از میان رفتند و تا چند نسل نیز معماری بارز و قابل‌توجهی در ایران پای نگرفت و مقایسه این وضعیت با یک قرن بعدی و پدید آمدن شاهکارهای معماری در ایران، این دو دوره را باهم متمایز می‌کند.

تاریخ ایران پارها تحولاتی چنین دل‌خراش را تجربه کرده و از نو شکوفا شده است. تاریخ ایران مشحون از فتوحات درخشان شاهانه و مصائب دشوار بوده است. تمدن ایرانی در هر دو موقعیت روز به روز در شکفتگی و نمو بوده است. ایستادگی در برابر مصائب و از نو ساختن استقلال و حیات ملی با مصالحی تازه، در عین آنکه شکست هر امیدی را در دل‌ها شکسته، به عقیده بعضی از مورخان جدید از عظیم‌ترین خصائص یک ملت است.

رستاخیز مجدد معماری اسلامی ایران این بار با خیزش دوباره معماران و هنرمندان ایرانی با بهره گرفتن از سنت‌ها و روش‌هایی که از روزگاران کهن، بومی آذربایجان شده بود، شروع‌شده و با ساخت رصدخانه مراغه به‌عنوان اولین اثر ایلخانی، آغاز شد. ازاین‌پس سبک جدید معماری اسلامی ایران شامل دوره نخست شیوه آذری شکل می‌گیرد.

بدین ترتیب وقتی‌که نیم‌قرن ویرانگری مغولان در جانب غربی امپراتوری بزرگ مغول به تشکیل حکومت ایلخانی انجامید. دوران سازندگی آغاز شد و دستور ساخت اولین اثر معماری به‌عنوان رصدخانه صادر، ولی تجدید حیات معماری قدری مشکل می‌نمود. چون عمران و سازندگی سال‌ها دچار توقف یا رکود شده بود و روند معماری مشخصی برای شروع دوباره وجود نداشت. از زمان ساختمان آخرین ابنیه بزرگ تا این زمان، تقریباً دو نسل از طراحان و استادکاران بیکار مانده بودند.

مکان‌سنجی رصدخانه مراغه

در مورد مکان‌سنجی رصدخانه مراغه به دو نکته باید توجه داشت:

اول اینکه مقر موردتوجه هولاکو مراغه بود که به‌خصوص محل مناسبی برای او بود. زمین آن صاف بود و به‌وسیله رودخانه کوچکی آبیاری می‌شد و کوهستان خنک و خرم پشت سر داشت و در جلوی آن دشت صاف کنار دریاچه ارومیه قرار داشت که برای اسب‌های بی‌شمار اتباعش مرتع بسیار خوبی بود. همچنین مراغه در میان دو کانون احتمالی خطر گروه اسماعیلیه و خلافت بغداد واقع بوده و در صورت تجدید حیات امکان سرکوبی آن‌ها راحت‌تر بوده است.

از طرف دیگر مراغه مرکز توجه خواجه بود چون زمینه و بستر علمی فرهنگی آن برای تحقق اهداف خواجه کاملاً مناسب بود. مراغه در آن دوره مرکز آذربایجان بوده و کانون تجمع، تدریس، تحقیق و پژوهش دانشمندان برجسته‌ای بوده است. بر این اساس و برابر ثبت مورخین، شهر مراغه برای اجرای رصدخانه مناسب بود. “بعد از فتح بغداد در ماه شعبان سال ۶۵۷ هجری از طرف هلاکوخان فرمان شد که مولانای اعظم سعید، استاد البشر، سلطان‌الحکاء، خواجه‌نصیرالدین طوسی تفقده‌الله بغفرانه در موضعی که مصلحت داند جهت رصد ستارگان عمارتی سازد. در شهر مراغه اختیار رصد عالی بنیاد نهاد.

ویژگی‌های معماری و معمار رصدخانه مراغه

از ویژگی‌های معماری رصدخانه مراغه به نکات زیر می‌توان اشاره داشت:

الف) معماری دستوری که به‌فرمان هلاکوخان توسط خواجه نصیر انجام شد. معماری دستوری اساس معماری عصر ایلخانی را تشکیل می‌دهد و تمام شاهکارهای معماری این دوره نظیر تخت سلیمان تکاب، ارک و مسجد علیشاه تبریز و گنبد سلطانیه زنجان از این قاعده مستثنی نبوده است.

ب) فراگیر بودن فضاهای کاربردی، طوری که در بنیاد رصدخانه، تأسیسات مختلف جنبی در کنار هم لحاظ شده و علاوه بر ساختمان رصدخانه و محل نصب ابزار و آلات رصدی، تأسیساتی برای تدریس و اقامت دانشمندان، مسجد، کوشک هلاکوخان، کتابخانه، کارگاه ریخته‌گری و… احداث‌شده بود.

دید کلی رصدخانه مراغه

درباره معمار اصلی مجموعه رصدخانه مراغه نام «فخرالدین احمد بن عثمان امین مراغی» ثبت‌شده است. مسئولیت ساختمان مسجد و کوشک محل اقامت هلاکو بر عهده مؤیدالدین عرضی سازنده آلات و ابزار نجومی رصدخانه بوده است. ساختمان رصدخانه برابر ذکر منابع مختلف ساختمانی عظیم و در کمال آراستگی بوده است.

مقایسه تطبیقی آثار مکشوفه از رصدخانه با معماری نوظهور و بومی آذربایجان

برابر آثار مکشوفه از حفاری‌های رصدخانه مراغه، در ساختمان رصدخانه از روش‌ها، تزیینات و مصالحی استفاده‌شده که قابل‌مقایسه با معیارهای معماری نوظهور و معماری بومی مراغه بوده است.

سبک معماری دوره ایلخانان مستقیماً از سبک آثار ساختمانی دوره سلجوقی اقتباس‌شده است ونمونه‌های معتبر معماری این دوره هنوز هم در مراغه پابرجاست.

شیوه جدید معماری پس از سال‌ها فاصله از شیوه رازی و متناسب با شرایط و اوضاع اجتماعی جدید با بهره‌جویی از معماری بومی آذربایجان که پلی بین شیوه رازی و آذری محسوب می‌شود به وجود آمد و دارای ویژگی‌های خاص خود بوده است. “شیوه آذری از آذربایجان و با به قدرت رسیدن هلاکوخان شروع شد. در این شیوه نسبت به دوره‌های پیشین گره چینی، گچ‌بری، کاشی‌کاری و سایر آرایگان رواج بیشتری یافتند.

برخی از ویژگی‌های برجسته شیوه آذری در دوره نخست به شرح زیر بوده است:

الف- پیمون‌بندی و بهره‌گیری از عناصر یکسان

ب- بهره‌گیری بیشتر از هندسه در طراحی معماری

پ- ساختمان‌های بزرگ و بلند و تکیه‌بر عمودیت

ت- نماسازی پس از اجرای ساختمان

ث- رواج انواع مختلف کاشی‌کاری در تزئینات ساختمان

همه این ویژگی‌ها در آثار مکشوفه از رصدخانه مراغه که در موزه مراغه (ایلخانی ایران) و موسسه باستان‌شناسی دانشگاه تهران (مجری کاوش رصدخانه مراغه) موجودند قابل انطباق است. به‌طورکلی در تجدید حیات معماری عصر ایلخانی با توجه به آثار حاصل از سه فصل حفاری در رصدخانه مراغه، از مصالح بوم آورد منطقه استفاده‌شده است. سنگ‌های قلوه و سنگ‌های تراش از مصالحی بوده که در آثار معماری قبلی مراغه نیز استفاده‌شده و نیز آجرهایی که به علت فراوانی اکسید آهن در خاک رس منطقه به رنگ قرمز بوده استفاده‌شده است. این مصالح با مقتضیات معماری نوظهور تطبیق و در کنار تزیینات زیبای کاشی در نمای رصدخانه جلوه‌گر بودند.

منبع:میراث آریا

پاییز هزاررنگ در جنگل‌های کوهستانی طارم

نام طارم که می‌آید طبیعت بکر و خدادادی پاییزش، آثار کهن و باستانی و میوه‌های خوش‌رنگ و خوش‌طعم پاییزی‌اش در ذهن متبادر می‌شود. اگر هدف یک گردش کوتاه‌مدت با هزینه اندک و استفاده از طبیعت بکر و رنگارنگ پاییزی باشد، طارم یکی از مکان‌هایی است که می‌تواند لذت و آرامشی مثال‌زدنی را با خود به ارمغان آورد.

طارم زنجان به مرکزیت آب‌بر از سه بخش مرکزی، چورزق و گیلوان تشکیل‌شده است. طارم به خاطر استعدادهای کشاورزی و دام‌پروری، حاصلخیزی اراضی و برخورداری از شرایط اقلیمی مناسب، به «هندوستان ایران» شهرت دارد.

شهرستان طارم یکی از مناطق زیبا و جاهای دیدنی زنجان است که به‌خاطر فرصت‌های کشاورزی و دام‌پروری، حاصلخیزی زمین‌ها و برخورداری از شرایط اقلیمی مناسب، تولید بیشترین زیتون کشور و همچنین تولید محصولات ارگانیک کشاورزی از آن به‌عنوان بزرگ‌ترین باغشهر زیتون کشور و پایتخت سلامتی ایران یاد می‌شود. طبیعت زیبا و متفاوت، وجود آبشارها، چشمه‌ها، ییلاق‌ها، یخچال‌های طبیعی و غار شگفت‌انگیز، مسیرهای بکر گردشگری و کوه‌پیمایی، روستاهای هدف گردشگری، رودخانه‌های فصلی و دائمی زیبا، جنگل‌های زیبا، کوهپایه‌های سرسبز، کوه‌های سر به فلک کشیده، شهرستان طارم را به شهری توریستی در ایران تبدیل کرده است. چهارفصل بودن طارم یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌های گردشگری این شهرستان است و با کمی درایت و برنامه‌ریزی می‌توان رونق صنعت گردشگری در آن را همه فصول سال شاهد بود.

حیات‌وحش گوناگون، چشم‌اندازهای زیبا در دو طرف جاده‌های منتهی به دیار شکوفه‌های زیتون، آثار باستانی مختلف، انواع میوه‌ها و محصولات زراعی پاییزی به‌عنوان سوغاتی سفر و همچنین طبیعت منحصربه‌فرد آن هر انسانی را ترغیب می‌کند برای یک‌بار هم که شده در فصل پاییز به این منطقه سفر کند.

با توجه به اینکه باغات همیشه‌سبز زیتون به شهرستان طارم در چهارفصل سال سرسبزی و طراوت خاصی بخشیده است ولی با آمدن فصل پاییزی رنگ درختان دیگر در این شهرستان تغییر کرده و این ادغام رنگ‌ها طبیعت و جلوه خاصی به هندوستان ایران می‌بخشد. از جاذبه‌های گردشگری دیگر پاییزی شهرستان طارم برداشت میوه‌های پاییزی چون زیتون، انار، گردو، فندق، خرمالو، زالزالک کوهی، زرشک کوهی و در برخی نقاط شهرستان برداشت سیب است که بازار سوغاتی‌های رنگارنگ ارگانیک را برای طبیعت‌گردان داغ‌ کرده است.

فصل پاییز یکی از بهترین فصل‌ها برای مسافرت رفتن، مخصوصاً به طارم است. در این زمان است که درختان از ترکیب رنگ سبز، به رنگ‌های زیبایی پاییزی، یعنی همان زرد و نارنجی و قرمز تغییر شکل می‌دهند. انگار خدا با صبر و حوصله زیاد آبرنگ را برداشته و شروع به رنگ کردن بوم نقاشی بزرگی به وسعت یک جنگل کرده باشد.

فصل هزاررنگ در طارم با محصولات کشاورزی و میوه‌هایش حال و هوای متفاوتی نسبت به سایر جاهای کشور دارد، برداشت محصولات زراعی چون برنج، لوبیا سبز، چشم‌بلبلی، خیار، کدو و از طرفی شروع کشت محصول سیر نمایانگر پویایی کشاورزی این شهرستان در تمام فصول سال است. همچنین به دلیل نبود سرما و یخبندان در فصول سرد بخصوص پاییز، مهاجرت انواع پرندگان به شهرستان، جاذبه‌های بی‌نظیر گردشگری در این منطقه را دوچندان می‌کند.

پاییز در روستای شیت و هزاررود ماندگاری بیشتری دارد و این مناطق انتهای پاییز هستند.

روستای شیت روستایی کوهستانی است که از توابع بخش چورزق طارم به شمار می‌آید. فاصله روستای شیت تا زنجان ۱۲۶ کیلومتر است. محصور شدن روستا میان کوه‌ها آب‌وهوای بکری به آن داده است که گردشگران زیادی برای بازدید از این منطقه به روستای شیت سفر می‌کنند. درختان گیلاس، انار و انجیر در کنار چشمه‌سارها منظره‌ی زیبایی را به وجود آورده است. غار سید باغی، ییلاقات دولا و نراب، قلعه شیت و امامزاده سید محمد ماهوری از جاذبه‌ها و دیدنی‌های روستای شیت هستند.

روستای هزار رود در بخش مرکزی شهرستان طارم واقع‌شده است که در ۵ کیلومتری غرب آب بر قرار دارد و با منجیل شهرستان رودبار استان گیلان ۶۰ کیلومتر فاصله دارد. رودخانه هزار رود از این روستا می‌گذرد و با طی مسیر ۱۰ کیلومتری به رودخانه قزل‌اوزن سر ریز می‌شود. باغات زیتون، انار، شاتوت و گردو به‌وفور در روستا یافت می‌شود. با توجه به تولید بالای شاتوت در روستای هزار رود، جشنواره شاتوت شهرستان طارم در روستای هزار رود در سال ۱۳۹۷ برپاشده است که هدف آن معرفی کردن جاذبه‌های متنوع گردشگری و تاریخی شهرستان طارم زنجان است.

شهرستان طارم با ۴۷ هزار نفر جمعیت (حدود ۵ درصد جمعیت و ۱۰ درصد مساحت استان زنجان) در ۹۰ کیلومتری شمال شرقی زنجان واقع‌شده است و با استان‌های قزوین، اردبیل و گیلان همسایه است.

منبع:میراث آریا

موزه گربه‌ها اینجاست

در میان شلوغی سرسام‌آور خیابان وصال شیرازی و در کوچه‌پسکوچه‌های حوالی خیابان ایتالیا، بسیاری از مردم نشانی یکی از منحصربه‌فردترین موزه‌های پایتخت را می‌جویند. موزه گربه‌های ایرانی که در خانه‌ای خسته و قدیمی با آجرهای قهوه‌ای حس خوبی به بازدیدکننده‌ها می‌دهد و جایی برای نوازش حیوانات اهلی است.

همشهری- حمیدرضا رسولی: در روزهایی که هر بار خبرهای تازه‌ای درباره حیوان‌آزاری در تهران به گوش می‌رسد، خیلی از مردم به اینجا می‌آیند تا نژادهای مختلف گربه را از نزدیک ببینند و آنها را در آغوش بکشند. موزه گربه‌های ایرانی که از دو سال قبل و با هدف به‌چالش‌کشیدن ترس انسان در برابر این حیوانات اهلی کارش را شروع کرد، نخستین نمونه در کشور است و شاید تنها موزه‌ای باشد که به یک حیوان خاص تعلق دارد. بابک‌ اکبری، یکی از گردانندگان اصلی این موزه، به‌اتفاق خانواده‌اش موزه گربه‌های ایرانی را راه انداخته تا علاقه به گربه‌های ایرانی را به یک کار متفاوت بدل کند.

یک موزه متفاوت

بیش از دوسال از عمر تاسیس موزه گربه‌های ایرانی سپری نشده اما اگر در خیابان وصال شیرازی نشانی‌اش را بجویید همه اهالی کوچه‌ای بن‌بست و خانه‌ای با نمای آجری را نشان می‌دهند؛ خانه‌ای با حیاط کوچک و دیوارهایی که هر گوشه‌اش تصویری از گربه روی آن نقاشی شده و می‌خواهد قصه گربه‌های ایرانی را روایت کند. در ورودی خانه شاید نتوانید گربه‌ها را تماشا کنید اما از کارکنان موزه که بپرسید یک‌راست شما را به طبقه بالا می‌برند و آنجاست که بی‌واسطه با انبوه گربه‌های ایرانی روبه‌رو می‌شوید. تاسیس موزه گربه‌های ایرانی هم حاصل ذوق بابک اکبری است که می‌گوید همه‌چیز از نفوذ یک گربه به کتابفروشی‌اش در شهرک اکباتان شروع شده است؛ «چند روز بعد از راه‌اندازی کتابفروشی، گربه‌ای پشمالو با پوزه‌ای سفید روی فن‌کوئل داخل فروشگاه خوابید. گربه را بغل کرده و به‌آرامی به بیرون منتقل کردیم اما فردای آن روز دوباره آمد و سر جای قبلی خوابید. این ماجرا تا یک هفته ادامه داشت تا اینکه متوجه شدیم این گربه در آرایشگاه همسایه زندگی می‌کند و برای خواب بعدازظهر به کتابفروشی ما می‌آید.» قصه تهیه غذا برای گربه‌ها و سروسامان‌دادن گربه‌های سرگردان درست از همین‌جا شروع شد و به تاسیس موزه‌ای انجامید.

جایی برای دفاع از حقوق حیوانات

موزه گربه‌های ایرانی مدتی بعد از تاسیس، ثبت میراث شده و به سرانجام رسیدن محصول مشترک خانواده بابک اکبری است. علاقه آنها به تهیه غذا برای گربه‌ها و نگهداری از آنها در نهایت به سروشکل‌گرفتن چنین موزه منحصربه‌فردی منجر شده و ممکن است به یک الگوی تمام‌عیار برای راه‌اندازی موزه سایر حیوانات اهلی بدل شود. او می‌گوید: «بعد از مدتی دوستان هر آنچه را می‌دیدند که با گربه مرتبط است به ما خبر می‌دادند. یک روز برای ما پاکت‌نامه‌ای با طرح گربه می‌آوردند و روز دیگر کارت‌پستالی با طرح گربه به ما هدیه می‌دادند. مرحله بعدی جست‌وجوی گربه در ادبیات فارسی و ادبیات عامه و پیداکردن تاریخچه گربه در ایران بود. یک‌بار یکی از دوستان برای‌مان تعریف کرد که در سفر به کشور چک به موزه گربه‌ها سر زده. ما هم در موتورهای جست‌وجوگر سرچ کردیم و به این نتیجه رسیدیم که کشورهایی مثل هلند، روسیه و مالزی هم موزه گربه دارند. با شک و تردید به میراث فرهنگی رفتیم و دست بر قضا، کارشناسان میراث فرهنگی از ایده راه‌اندازی موزه گربه ایرانی استقبال کردند.» ایده اصلی گردانندگان موزه گربه‌های ایرانی از همان ابتدا این بود که خانه‌ای قدیمی را تبدیل به محل زندگی فردی از طبقه متوسط جامعه کنند که خانه‌اش علاوه بر اینکه نشانه‌های فرهنگ اصیل ایرانی را دارد، در و دیوارش مملو از تمبر و مجسمه گربه باشد و تعدادی گربه هم در آن خانه زندگی کنند. خانه‌ای با این مختصات در حوالی خیابان وصال شیرازی پیدا می‌شود و گردانندگان موزه بعد از بازسازی، آن را به موزه گربه‌های ایرانی بدل می‌کنند تا جایی باشد برای دفاع از حقوق حیوانات و هم داستان گربه در تاریخ و ادبیات ایران را برای بازدیدکننده‌ها روایت کند.

آمیخته با شعر و ادبیات

قبل از ورود به اتاق مخصوص گربه‌ها، باید کیسه‌هایی را که مخصوص کفش است و کنار درِ ورودی قرار دارد، روی کفش‌های‌تان بکشید و تا وقتی نزدیک گربه‌ها باشید، نمی‌توانید آنها را از پایتان دربیاورید. ساختمان دوطبقه این موزه شما را به یک ماجراجویی تمام‌عیار فرامی‌خواند. طبقه اول موزه مملو از تمبرهایی با طرح ونقش‌های گربه از کشورهای مختلف است. تنوع و تکثر این تمبرها بیانگر پیوند تاریخی هرکدام از این کشورها با نژادهای مختلف گربه است. روی دیوار راهرو هم تابلوهای قدیمی‌ای که موضوع اصلی آنها گربه است نصب شده. این قسمت از موزه حاصل ذوق عکاسانی است که گربه‌ها را سوژه اصلی کارشان قرار داده‌اند. اکبری درباره این بخش موزه می‌گوید: «حدود ۸۰۰ تمبر گربه‌ را طی سال‌ها جمع‌آوری کردیم. از بین آنها هرکدام که گرافیک بهتری داشت و همچنین پازل‌ نژاد گربه‌ها را تکمیل می‌کرد بزرگ کردیم که روی دیوارها نصب است.» طبقه دوم موزه انگار به دنیای دیگری تعلق دارد و پای افراد پانزده‌ ساله تا سالخورده‌ها را به این ساختمان باز کرده است. بعد از ورود به اتاق‌های طبقه دوم، آنچه توجه هر بازدیدکننده‌ای را جلب می‌کند، تابلوهایی رنگارنگ از اشعار و داستان‌سرایی‌های عبید زاکانی در کتاب «موش و گربه» است.

منبع:همشهری

 

قوانین موزه

موزه گربه‌های ایرانی مثل همه موزه‌های دیگر تابع قوانین خاصی است و برای ورود به موزه باید یک‌سری دستورات بهداشتی را که کمی سختگیرانه است رعایت کنید. هنگام ورود به موزه یادتان باشد که گربه‌ها را نوازش و بغل نکنید، مگر با تمایل خودشان چون انتقال برخی بیماری‌ها از انسان به حیوان گاهی به مرگ آنها منجر می‌شود. یکی دیگر از مواردی که مسئولان موزه روی آن تأکید دارند این است که بر رفتار کودکان با گربه‌ها نظارت کنید؛ چون گربه‌ها عروسک یا وسیله بازی نیستند. غذای گربه‌ها با غذای انسان‌ها به‌کلی متفاوت است و به هیچ عنوان نباید از غذای خودتان به گربه‌ها بدهید. گربه‌ها به حدود ۲۰ ساعت خواب در شبانه‌روز نیاز دارند و سروصدای بلند، خواب گربه‌ها را مختل می‌کند. بنابراین از حرف‌زدن با صدای بلند هنگام بازدید از موزه پرهیز کنید. سلفی‌گرفتن با گربه‌ها ایرادی ندارد اما فراموش نکنید که گربه‌ها به نور فلش دوربین واکنش عصبی نشان می‌دهند و هنگام عکس‌گرفتن نباید فلش بزنید.

منبع:همشهری

شهری که دیگر ممنوعه نیست

چین به‌خودی‌خود جاذبه‌های گردشگری زیادی دارد. اساسا یکی از پایه‌های اساسی تمدن باستانی را چین می‌دانند اما در کنار جاذبه‌های بی‌شمار «سرزمین اژدها»، برخی از موارد هستند که با شدت بیشتری موردتوجه قرارگرفته‌اند که قطعا یکی از آنها را باید شهر ممنوعه بدانیم. این جاذبه گردشگری در دل پکن، پایتخت چین قرار دارد و نمادی از دوران عظمت چینی‌ها بوده است.

همشهری- عیسی محمدی: شهر ممنوعه را از آن جهت ممنوعه دانسته بودند که صرفا ساخته شده بود تا پادشاهان و خانواده‌های سلطنتی در آن رفت‌وآمد داشته باشند و هیچ‌کسی حق تردد در آن را نداشت. مساحت شهر ممنوعه نزدیک به ۷۲ هکتار است؛ به طول ۹۶۱ در ۷۵۳ متر؛ به‌عبارت دیگر، آن را دوبرابر واتیکان امروزی و سه‌برابر ارگ کرملین می‌دانند.

محصور میان دیوارهای سرخ

شهر ممنوعه محصور در دیواری بود به ارتفاع ۱۰متر. حفره‌ای به عرض ۵۲ متر هم دورتادور مجموعه را فراگرفته بود تا در مواقع حمله یا کودتا و… بتواند حافظ خاندان سلطنتی و تیم وفادار به آنها باشد. شهر ممنوعه ساختاری مستطیل‌شکل دارد و در هر ضلع آن هم دروازه‌ای کار گذاشته بودند. نام دروازه ضلع‌جنوبی به دروازه نیمروز و دروازه ضلع‌شمالی دروازه نیروی ایزدی بوده. این دیوارها را ضخیم ساخته‌اند تا اگر دشمن به آن حمله آورد و خواست که با آتش و… به آن آسیب بزند، ناکام بماند. می‌گویند که یک‌ میلیون کارگر، معمار و متخصص برای ساخت این شهر به‌مدت ۱۴ سال کار کرده‌اند و مواد و مصالح موردنیازش را از فاصله‌های دوردست و با زحمت بسیار به این منطقه آورده‌اند. البته دیوار چین هم با همین وضعیت ساخته شده و ده‌هاهزار کارگر و اسیر جنگی برای ساخت آن به‌کار گرفته شده بود.

اقامتگاه ۲۴ امپراتور

قصرهای این مجموعه ۲ بخشند: بخشی که برای اجرای مراسم‌های مهم بوده شامل همان سه‌تایی که گفتیم و جالب این که قسمت انتهایی آن سه‌قصر به دربار درونی معروف بوده؛ چیزی شبیه حرمسرا. بخش دوم قصرها هم که شامل قصرهای کونینف چیان چینگ، باغ امپراتوری و… بوده، به امورات روزمره می‌پرداخت و کمی از آن حالت طبقاتی ۳ قصر اول دور بوده. البته بیشتر این مجموعه‌ها از بین رفته و آنچه امروز به جا مانده، تنها شامل بخشی از این مجموعه عظیم بوده. در کل ۲۴ امپراتور در این مجموعه زندگی کرده‌اند. جالب این که استفاده از این مجموعه تا پایان سلسله چینگ، یعنی تا همین ابتدای قرن بیستم میلادی، رایج بوده تا اینکه تعطیل شده است. ۲۰،۱۰ سال بعد هم بازدید از آن به‌عنوان کاخ‌موزه آزاشده است. شهر ممنوعه سالانه ۱۴ میلیون گردشگر را به‌خودش جذب می‌کند.

یک‌ نکته عجیب و خرافی

برگردیم به‌خود شهر ممنوعه. این مجموعه، سلسله‌باغ‌ها،تالارها و کاخ‌های مخصوصی را شامل می‌شد که برای مراسم‌ها و جشن‌های سلطنتی درنظر گرفته شده بود. کشاورزان و آدم‌های معمولی حق ورود به چنین مجموعه‌ای را نداشتند؛ مجموعه‌ای با دیوار قرمز بلند. خاندان سلطنتی در این شهر ممنوعه و تحت حفاظت و مراقبت شدید زندگی می‌کردند و نمی‌توانستند از آن خارج شوند. شهر ممنوعه روی هم رفته ۹۹۹۹.۵ اتاق دارد؛ اما چرا این تعداد؟ اعتقادی وجود داشت که اقامتگاه امپراتوران آسمانی ۱۰ هزار اتاق بود و طبیعتا امپراتورانی که پسر این شاهان آسمان محسوب می‌شدند، باید اتاق‌هایی کمتر می‌داشتند؛ ولو به اندازه نیم اتاق! بیرون دیوارهایی که شهر ممنوعه را احاطه کردند نیز رودخانه‌ای وجود دارد که در روزگار خودش به‌منظور حفاظت از آن شکل گرفته بود.

یادگار سلسله مینگ‌

شهر ممنوعه در زمان امپراتوری سلسله مینگ در چین ساخته شد تا محل اقامت امپراتوران باشد. سلسله مینگ بعد از هجوم و استیلای مغول‌ها بر این کشور پاگرفت و مصادف با سلسله تیموریان در ایران بود. چینی‌ها با سلسله مینگ تصمیم گرفتند که اقتدار گذشته را به نوعی زنده کنند؛ البته مشخص نیست که چقدر توانستند این کار را درست انجام بدهند. قبل از سلسله مینگ، رهبران خارجی چینی غالبا مدعی بودند که مأموریتی الهی برای سلطنت بر این کشور دارند. تا اینکه اتفاقاتی افتاد و روستاییان علیه آنها شورش کردند. سرانجام ارتش توربان سرخ به رهبری ژو یوانژانگ بر خارجی‌های حاکم بر چین پیروز شده و سلسله مینگ هم آغاز شد. ولی از آنجا که در ناخودآگاهش ترس از مغول‌ها و بیابانگردهای شمالی وجود داشت، دیوار چین را طولانی‌تر کرد و ۱۳۰ پادگان نیز به آن افزود. راه‌اندازی چنین قصری با این سطح از حفاظت و امنیت نیز، ناشی از چنین نگاهی بوده است. امپراتوری مینگ از سال ۱۳۶۸ تا ۱۶۴۴ میلادی بر این کشور حکم راندند و بیشتر امپراتوران آن نیز در همین شهر ممنوعه زندگی و حکمرانی می‌کردند.

دشمنی علیه درخت‌ها

شهر ممنوعه رنگ‌های متنوع زیادی دارد. هر کدام از رنگ‌ها هم نماد چیزی است؛ مثلا رنگ زرد سقف‌ها نماد امپراتور بوده و رنگ قرمز نیز نماد شادی. در کل این شهر به‌گونه‌ای ساخته شده که هر بخش آن نمادی از عظمت این شاهان و سلسله بوده باشد. می‌گویند که در کنار کاخ‌های اصلی هیچ درختی وجود ندارد اما چرا؟ گفته می‌شود که این درخت‌ها بزرگ شده و قدشان از تالار امپراتور بیشتر می‌شود و این ماجرا با این روحیه شاهان که بالاتر از خودشان را نمی‌توانستند تحمل کنند هماهنگ بوده، هرچند که بعید به‌نظر می‌رسد و این درخت‌ها به راحتی قابل‌هرس‌کردن و کوتاه نگه‌ داشته‌ شدن بوده‌اند. از سوی دیگر گفته می‌شود که درخت برای امپراتوران چین به نوعی نماد چوبه دار هم بوده و آنها دوست نداشتند این خاطرات آزاردهنده را پیش‌رو داشته باشند.

راهی برای مقابله با تونل‌های زیرزمینی

امروزه حتی از بزرگ‌ترین و محافظت‌شده‌ترین زندان‌ها هم گاه اتفاق می‌افتد که زندانی‌ها می‌توانند فرار کنند؛ اتفاقی که غالبا با حفر تونل می‌افتد. امپراتوران مینگ هم برای اینکه احساس امنیت بیشتری داشته باشند تا کسی تونل حفر نکند، دستور داده بودند که زمین محوطه شهر ممنوعه ۱۵مایه ملات داشته باشد. ۷ لایه اول روی همدیگر قرار داشتند و بعد از آن هشت لایه دیگر، به‌صورت زاویه‌دار نسبت به لایه‌های اول قرار داشتند تا عملا هیچ نفوذی از طریق حفر تونل به این مجموعه اتفاق نیفتد. شهر ممنوعه را وسیع‌ترین و کامل‌ترین معماری چوبی موجود در جهان هم می‌دانند.

سه قصر روی یک سکوی ۳۰ هزار متری

فلسفه ساخت‌وساز در این بنای عظیم هم برای خودش جالب بوده؛ مثلا سکوی سفید قصر تای‌حه که یکی از ۳ قصر و تالار سلطنتی این شهر بوده را سفید ساختند تا هم عظمت و شکوه این بنا را بیشتر نشان بدهد و هم مانع نفوذ رطوبت شود. در میدانگاهی شهر ممنوعه هم نزدیک به ۳۰۰ ظرف مسی گذاشته بودند تا مانع از آتش‌سوزی شوند. در زمستان‌ها با روشن کردن زیر این ظرف‌ها هم آب جمع شده آنها یخ نمی‌بست و قابل‌استفاده بود. شهر ممنوعه در کل یک شهر طبقاتی است و اساسا نماد زندگی طبقاتی بوده. این شهر ۳ قصر معروف داشته که محل حکمرانی و مراسم‌ها بوده؛ به نام‌های تای‌حه، جون‌حه و بایو. تای‌حه مرکز و قرارگاه اصلی این شهر ممنوعه بوده که تخت سلطنتی طلایی‌رنگ امپراتوران سلسله مینگ هم در آنجا قرار داشته. عالی‌ترین معماری شهر ممنوعه متعلق به این قصر بوده. این قصر در شمال میدانگاهی اصلی و بر سکوی مرمری سفیدرنگی به مساحت ۳۰ هزار مترمربع و ارتفاع ۸ متر ساخته شده. این ارتفاع البته متعلق به این سکو بوده و ارتفاع خود قصر ۴۰ متر بوده؛ بلندترین بنای این شهر که قطعا باید در اختیار امپراتور باشد.

منبع:همشهری

قلعه سفید جاجرم، بنایی ماندگار از دوران قاجار

شهرستان جاجرم در جنوب غربی استان قرارگرفته و از شمال به شهرستان مانه و سملقان، از غرب به شهرستان گرمه، از جنوب به استان سمنان، از جنوب شرق به استان خراسان رضوی، از شرق به شهرستان اسفراین و از شمال شرق به شهرستان بجنورد محدود می‌شود. این شهرستان با مساحت ۳۶۵۴ کیلومتر دارای سه شهر، سه بخش، پنج دهستان و ۵۵ آبادی است. جمعیت شهرستان جاجرم در سال ۱۳۹۰ بالغ‌بر ۳۶۸۹۸ نفر برآورد گردیده است.

این شهرستان به لطف موقعیت راهبردی خود بر سر راه‌های کاروانرو همواره موردتوجه قرار داشته و از دوران پیش‌ازتاریخ تا ادوار متأخر اسلامی به‌طور پیوسته نقش بارزی را در تکامل فرهنگی خطۀ خراسان ایفا کرده است. این منطقه تا اواخر دوره قاجار اهمیت خود را حفظ نمود تا اینکه با ورود تجهیزات حمل‌ونقل مدرن، احداث راه‌های ترانزیتی و در پی آن حذف شبکۀ راه¬های قدیم و متروک ماندن راه‌های کاروانرو و کاروانسراها به‌تدریج از اهمیت آن کاسته شد و به‌سرعت افول کرد.

در چندین متن تاریخی مربوط به دوره قاجار نام قلعه سفید ذکرشده که همه آن را قلعه‌ای متروکه و قدیمی ذکر کرده‌اند که نشان می‌دهد قلعه پیش از دوره قاجار آباد بوده است. ازجمله، علینقی حکیم الممالک از همراهان ناصرالدین‌شاه در اولین سفرش به خراسان در سال ۱۲۸۶ هجری قمری در کتاب «روزنامه سفر خراسان» قلعه سفید را دیده و در مورد آن چنین نوشته است: «پس از جعفرآباد به فاصله یک‌فرسنگ در زیردست جاده قلعه‌ای بلاسکنه است موسوم به قلعه سفید. این قلعه در تواریخ به دژ سفید معروف است و چون از محاذات او بگذرند تا جاجرم دیگر آبادی و قلعه‌ای مشهود نیست…». همچنین میرزا حسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع الشمس به هنگام همراهی ناصرالدین‌شاه در سفر خراسان می‌نویسد: «…از حوض جاجرم که یک‌فرسخ طی مسافت نمودند در طرف دست راست دور از خط راه قلعه موسوم به قلعه سفید است که حالا بایر است.» بنابراین آنچه مسلم است قدمت اثر حداقل به دوره قاجار بازمی‌گردد. وجه‌تسمیه اثر به نام قلعه یا دژ سفید روشن نیست، ولی با توجه به اینکه قلعه در میانه دشت به رنگ سفید از دور پدیدار است، شاید بتوان وجه‌تسمیه قلعه را همین موضوع دانست.

قلعه‌های کشاورزی مربوط به‌نظام ارباب‌ورعیتی مدت‌ها از عناصر اصلی روستاهای ایران بوده‌اند و نه‌تنها رایج‌ترین شکل زمین‌داری را تشکیل می‌داده، بلکه شاکله‌ی اصلی نظام اجتماعی-اقتصادی مملکت را هم‌شکل می‌دادند که باعث می‌شد قدرت و ثروت در دستان درصد محدودی از جمعیت یا همان اربابان متمرکز شود (Dandamaev and Lukonin ۱۹۸۹؛ Lambton ۱۹۵۳). قلعه سفید نیز از این قاعده مستثنا نیست و بررسی منابع تاریخی، تحقیقات مردم شناختی و نیز بررسی وضعیت پلانی-متری قلعه همین موضوع را تایید می‌کند.

بر این اساس این قلعه تاریخی یک قصبه یا آبادی بارودار مربوط به خوانین و زمین‌داران بزرگ در منطقه جاجرم است که پیش از دوره قاجار احداث‌شده و پس از مدتی متروک ماندن در دوره قاجار، درنهایت در دوران پهلوی اول با لایروبی و دایر کردن قنوات و توسعه کالبدی دوباره مورداستفاده قرارگرفته است. این قلعه پس از تصویب قانون اصلاحات اراضی و بروز انقلاب سفید متروک شد و به دلیل ترمیم نشدن و رها شدن به‌سرعت دچار زوال و فرسایش شد.

ازنظر معماری، شکل اصلی قلعه متشکل از یک فضای مستطیل منظم به ابعاد ۷۵ در ۱۱۵ متر است که در جهت شرقی-غربی با انحراف حدود ۳۵ درجه ساخته‌شده است. در چهارگوش و امتداد دیوارهای قلعه یازده برج مدور ساخته‌شده است: این‌ها عبارت‌اند از پنج برج در امتداد ضلع‌های بلند و یک برج در میانه ضلع کوتاه که در مقابل آن دروازه قلعه در ضلع مخالف در دیوار شرقی ساخته‌شده است. دروازه اصلی قلعه با درب چوبی بزرگ دو لته در وسط دیوار ضلع شرقی قرار و در امتداد آن در محور جنوب شرقی-شمال غربی کوچه/معبری تا انتهای قلعه کشیده شده است. در طرفین این معبر چندین واحد مجزا قرار دارد که بخش‌های مختلف داخلی ازجمله انبارها، واحدهای کارگاهی، مسجد/نمازخانه، باره بند و طویله‌ها، اتاق‌های دهقانان، اتاق نماینده ارباب یا مباشر، واحدهای خصوصی ارباب و سایر بخش‌ها را تشکیل می‌دهند. بیشتر این واحدها با الگوی «حیاط مرکزی» ساخته‌شده و باوجود شباهت کلی در پلان، ازنظر اندازه و جزییات باهم فرق دارند. پس از گذر از دروازه در سمت چپ معبر نمازخانه/مسجد قلعه قرارگرفته که ۴۳/۶۲ مترمربع مساحت دارد. مقابل مسجد تعدادی از واحدهای دهقانی در اطراف حیاط مرکزی ایجادشده‌اند. در پشت این مجموعه مسکونی دهقانی، در سمت راست خیابان/معبر، شش اتاق باریک و کشیده مستطیلی به طول ۵۰/۸ در ۹۰/۲ متر قرارگرفته که واحدهای کارگاهی ازجمله کارگاه پارچه‌بافی بوده‌اند.

در دوره پهلوی حاج علی‌اکبر جاجرمی با تملک قلعه و اراضی کشاورزی اطراف، به توسعه قلعه اقدام نموده و بخش‌هایی به قلعه اصلی افزود.

در فاصله ۲۰۰ متری جنوب شرق قلعه، گورستان ساکنین قلعه قرار دارد که سنگ‌قبرهای تعدادی هنوز حفظ‌شده و اغلب تاریخ‌ها مربوط به دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمسی است که آخرین مرحله اقامت در قلعه سفید را نشان می‌دهد.

از نکات قابل‌توجه در مجموعه قلعه سفید وجود یک کوره آجرپزی در فاصله ۳۰۰ متری شمال شرق ارگ است، پلان کوره متشکل از یک فضای مستطیل شکل میانی (قمیر) که دو فضای کوچک‌تر بافرم مربع (آتشدان) بر میانه طول‌ها آن واردشده و در مجموعه یک چلیپا را شکل می‌دهند. کوره یادشده توسط حاج علی‌اکبر جاجرمی و به‌منظور تهیه آجر موردنیاز جهت احداث ساختمان اربابی و تولید تنبوشه‌های سفالی انتقال آب ساخته‌شده است.

قلعه سفید با شماره ۳۱۷۲۹ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

واکاوی عقدنامه‌های ازدواج عهد قاجار در استان سمنان

قباله‌های ازدواج را از لحاظ هنری می‌توان به عناصر گوناگونی گروه‌بندی کرد: خطاطی، مهرها، خطوط اسلیمی‌هندسی تذهیب و نوع رنگ‌آمیزی به کار رفته در نقاشی‌ها.

متن فارسی سند با خط نستعلیق یا نستعلیق شکسته و متن عربی که حاوی آیات قرآن کریم و احادیث است به خط نسخ یا ثلث نگاشته شده‌اند. همچنین از خط سیاق که در عهد قاجار محاسبات مالی و ریاضی را با آن می‌انگاشته‌اند در تعیین میزان و مبلغ صداق در کنار حروف و اعداد ریاضی استفاده می‌شده است.

ویژگی‌های متنی و محتوایی عقدنامه‌ها

تحمیدیه و متن آغازین: عقدنامه‌ها با حمد و ثنای خداوند یکتا در قسمت فوقانی سند شروع می‌شود. سابقه ستایش خداوند متعال در متون فارسی به‌ویژه عقدنامه‌های ازدواج در اسناد پازند و پهلوی، به قبل از اسلام می‌رسد.

در قباله‌های نکاح، پس از حمد و ثنا، با آوردن کلمه «اما بعد» یا «بعد» نگارنده سند به بیان علت رخ دادن امر ازدواج پرداخته و علت را اجرای دستورات خداوند متعال و تعالیم دین مبین اسلام در جهت بقای نسل بشر دانسته‌اند.

معرفی زوجین: دومین قسمت از متن قباله‌های نکاح پس از حمد و ثنا (تحمیدیه)، معرفی زوجین بوده است. از نشانه‌های دیگر همچون آوردن نام والدین زوجین به همراه القاب اجتماعی آن‌ها ما پی می‌بریم که این افراد از چه خانواده‌ای و دارای چه موقعیت اجتماعی بوده‌اند. ویژگی و صفات زوجه از جمله رشیده، بالغه، باکره و عفیفه جزئی از آداب معرفی زوجه بوده است.

صداق: از بخش‌های حائز اهمیت در متن قباله‌های ازدواج بوده است که در آن میزان وجه نقد یا ملکی که می‌بایست به‌عنوان مهریه به زوجه اعطا گردد ذکر می‌شده است. در اسناد و قباله‌های ازدواج از وجه نقد، نقره یا طلا، باغ، زمین و حتی پارچه ابریشم و پوشاک تحت عنوان صداق، مهر عروس می‌شده است.

دعای اختتامیه: دعا در قباله‌ها با مضامینی که خواستار بهبود نسل بشر و توفیق یافتن زوجین در امر زناشویی و تقاضای فرزندان نیکو، صالح و سالم از خداوند متعال همراه است. در پایان عقدنامه نیز تاریخ ثبت سند به شکل سال‌شمار هجری قمری می‌آمده است.

در میان اسناد موجود در خزانه اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان سمنان، تعدادی از اسناد مربوط به عقدنامه‌های دوره قاجار وجود دارد که هر کدام از این اسناد با توجه به کمبود منابع در بیان مسائل اجتماعی، فرهنگی و آشنایی با اوضاع این برهه از تاریخ از اهمیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش ضمن بازخوانی و ارائه گزارش حفاظت و مرمت یکی از عقدنامه‌ها، توضیحات مختصری درباره ویژگی‌های متنی و محتوایی عقدنامه‌های دوره قاجار داده شده است.

این عقدنامه در تاریخ بیست چهارم شوال سال ۱۳۴۷ ه ق نوشته شده و عرض آن ۴۰ و طول آن ۶۰ سانتی‌متر است که متن عقدنامه با رنگ مشکی روی کاغذ کرم رنگ و به خط شکسته نستعلیق است و با نقوش اسلیمی به رنگ طلایی، صورتی و آبی تزئین شده است. در قسمت بالا و حاشیه چپ و راست، امضا و مهر شاهدان دیده می‌شود و متن آن با عبارت «بسم‌الله الرحمن الرحیم هو المولف بین القلوب» شروع می‌شود و بعد از آن چند سطر با عباراتی مسجّع و مصنوع و آیات و روایات در توجیه و اهمیت نکاح آورده شده است.

متن عقدنامه

«بسم‌الله الرحمن الرحیم هو المولف بین القلوب

حمد و سپاس بی‌قیاس شایسته ذات هدایت اقتباس معلی اساس قادریست که در ذیل عاطفت خود نوعروسان

حجله عفت و طهارت را بزیور هو الست کانهن الیاقوت و المرجان مزین نموده و کل نشاط مخدرات حجرات

لطافت را در بوستان نزاکت توأمان جان بزواهر فیض مظاهر فیهن خیرات حسان شکفته و خندان نمود

و فرش هو الست بین الذکر و النثی بدستیاری و زوجناک‌ها بنوید امید متکین علی فرش بطائنها

من استبرق وجنی الجنتین‌دان بر سبزه را ز موالفت گسترانیده و عروس و داماد برگزیدگان عالم… را بلباس خوش

مزاوجت و مناکحت آراسته و بشارت یخرج منها اللولو و المرجان مستبشر گردانیده و گلهای طبیعت

و متابعان شریعت و راهروان طریق حقیقت را بینام نشاط اندوزی حور مقصورات فی الخیام بشکفانیده

و درود نا معدود برسید بشرو امر ناهی خیر و شر صاحب دودمان رسالت و پیشوای امور دنیا و آخرت که صدای کوس

النکاح سنتی فمن رغب عن سنتی فلیس منی بگوش هوش عالمیان رسانیده اعن سید المرسلین و خاتم النبیین

محمد و آله الطاهرین و بعد در خوشترین وقتی قرار ز اوقات عقد نکاح دائمی صحیح شرعی ملی اسلامی واقع و صادر شد فی‌مابین عزت شعار

نیکوکردار مشهدی عبدالکریم سلمانی ولد صدق مشهدی محمد حسین دامغانی الاصل و عاقله بالغه باکره عصمت پناه مسماه هاجر خواتون

صبیه عزت شعار مشهدی علی رضاحداد بوکالت والد ماجد خود بشهادت شهود در صدر و هامش بصداق مبلغ یکصد تومان وجه رایج بشرح در ذیل

باغ واقعه در باغستان اسطرخ محله کوشمغان بموضع و نهر سید تمامی و همگی مساحت سه قفیز شایع کامل از کل یکقطعه از قمر ومدخل محدود بحدود اربعه

باغ حاجی محمد رحیم و برخی باغ…بکوچه و نهر… کالغرب…بباغ ابراهیم مزارعی یقین ناکح قیمت ذالک مبلغ چهل تومان…دکان واقعه در راسته علی آقا بنا و آقا بابا عبدوست…صیغه

بازار مرحوم شیخ علاالدوله که برادر ناکح (مشهدی رضا) بناکح صلح نمود و ناکح عوض بعضی از حق الصداق یقین نموده تمامی و همگی (۴۳۸۸) نصف شایع کامل از کل یک درب

دکان قیمت ذالک مبلغ چهل تومان مسینه آلات عمل کاشان و قرنچاه بالمناصفه مقدار پنج من به وزن تبریز یقین والده

ناکح قیمت ذالک مبلغ ده تومان…نقد ما فی الذمه ناکح مبلغ ده تومان… و لوازم زن از ایقاع صیغه شرعیه… قبولا بتوسط

وکیلین جانبین معمول افتاد و تمامی اشیا مرقومه از حق الصداق منکوحه بزمه وتصرف ناکح است که عند طلبها باطلاع یکی از حکام

شرح مطاع بمنکوحه یا بوکیل منکوحه کارسازی نماید و عذری نیاورد… فی بیست چهارم شهر شوال المکرم مطابق سنه ۱۳۴۷ »

مراحل حفاظت و مرمت عقدنامه 

با توجه به شرایط نامناسب نگهداری، اثر دچار آسیب‌های فیزیکی زیادی شده و دارای استحکام کافی بود. مستند نگاری و آسیب‌شناسی، ثبت آسیب‌های وارده، پاک‌سازی به روش مکانیکی، باز کردن مرمت‌های قدیمی، استحکام‌بخشی، مرمت وصالی پارگی‌ها با استفاده از چسب و کاغذ مخصوص، انتخاب کاغذ مناسب برای رنگ کردن با استفاده از مواد رنگینه گیاهی، پر کردن کمبودهای سند و پرس نهایی از جمله فعالیت‌های انجام شده برای مرمت این اسناد بود. پس از پاک‌سازی و پر کردن کم‌بودها، نسخه خطی استحکام‌بخشی و بسته‌بندی و آماده نمایش شد. با توجه به اینکه کاغذ با تأثیرگذاری عوامل فیزیکی، شیمیایی و زیست‌محیطی به‌راحتی از بین می‌رود، این اسناد پس از مرمت در مخزن مناسبی که ویژه نگهداری کتب و نسخ خطی است، حفاظت می‌شوند.

منبع:میراث آریا

سه‌خشتی، محبوب‌ترین قالب شعر فولکلور کردهای کرمانج

ایران کشوری پهناور با فرهنگی متنوع و غنی است که همین ویژگی‌ها شناخت آن را هم برای مردم ایران و دیگر کشورها جذاب‌تر می‌کند. آنچه در نظر بسیاری میراث فرهنگی ایران را تشکیل می‌دهد، آثار به جا مانده از گذشتگان ماست که بخش مادی میراث فرهنگی را تشکیل می‌دهد و میراث فرهنگی ناملموس، آداب و رسوم، مراسم، مهارت ها، دانش محلی، گویش، اشعار و … است که بخش میراث معنوی را شامل می‌شود.

گلی شادکام، پژوهشگر زبان و فرهنگ کردی‌کرمانجی خراسان در گفت‌وگو با ایسنا به معرفی «سه‌خشتی‌های» کردی کرمانجی خراسان پرداخت و اظهار کرد: سه‏‌خشتی‌‏ها، بخشی از ادبیات شفاهیِ درخشان و بسیار غنی کردهای شمال خراسان است که در طول صدها سال، هزاران نمونه از آن به دست مردم سروده شده و در ادبیات و فرهنگ این مردمان جایگاه ویژه‌‏ای دارد.

وی ادامه داد: سه‏‌خشتی، نام رایج‏‌ترین و محبوب‌‏ترین قالب شعر فولکلور در میان کردهای کُرمانج شمال خراسان است. این قالب شعری از سه مصراع هم‏‌قافیه تشکیل شده که بر وزن هجایی سروده می‌‏شوند. شکل معمول و رایج سه‏‌خشتی‏‌ها در وزن هشت هجایی است، یعنی سه مصراع هشت هجایی که در مجموع شامل ۲۴ هجا می‌‏شوند. از این رو سه‏‌خشتی‌‏ها در دسته ترانه‌‏های کوتاه قرار می‌‏گیرند.

این پژوهشگر زبان و فرهنگ کردی‌کرمانجی خراسان خاطرنشان کرد: به گفته کارشناسان و پژوهشگران حوزه ادبیات ایران باستان، پیشینه قالب ترانه سه‏‌مصراعی در ادبیات ایران باستان، به خسروانی‌‏های دوران ساسانی بازمی‏‌گردد. هرچند برخی بر این باورند که گاتاهای زردشت نیز در قالب سه‏‌مصراعی سروده شده‌‏اند. پس از حمله اعراب، قالب سه‏‌مصراعی در سرایش اشعار و ترانه‌‏‏های فارسی تا حدود زیادی به فراموشی سپرده شد، اما در زبان کردی کرمانجی و به ‏ویژه در میان کردهای خراسان، این قالب همچنان رایج و مورد اقبال فراوان است.

شادکام اضافه کرد: در دهه‌‏های اخیر، برخی شاعران پارسی‏‌گوی نیز به این قالب سه‏‌مصراعی علاقه نشان داده و سعی در احیاء آن دارند و به سرایش ترانه‏‌ها و اشعاری در این قالب پرداخته‌‏اند که به نوخسروانی‌‏ها معروف گشته و نیز در سال‏های اخیر نام «سه‏گانی» از سوی برخی شاعران پارسی‏‌گوی، بر این قالب پیشنهاد شده است.

بیان احساسات و آرزوهای مردم  با «سه‌خشتی» خراسان

وی تصریح کرد: در شمال خراسان اما قالب شعر سه‌‏مصراعی از گذشته‌‏های بسیار دور، مجالی برای بیان احساسات، آرزوها، رویدادها و توصیف‌‏ها به دست مردم بوده است. نام «سه‏‌خشتی» را نخستین بار استاد کلیم الله توحدی، برای این قالب کهن پیشنهاد کرد که مورد استقبال دیگر صاحب‌نظران و شاعران کرمانج خراسان نیز قرار گرفت.

پژوهشگر روس نخستین گردآورنده سه‌خشتی خراسان

این پژوهشگر زبان و فرهنگ کردی‌کرمانجی خراسان بیان کرد: نخستین کسی که دست به گردآوری و چاپ سه‏‌خشتی‏‌های کردی خراسان زد «سوکرمان» پژوهشگر روس بود که شماری از آن‌ها را در کتاب کرمانجی خراسان در مسکو به چاپ رساند. پس از وی «ایوانُف» روسی نیز تعدادی سه‏‌خشتی را گردآوری و در مجله آسیایی بنگال به چاپ رساند. در ایران نیز «استاد ملک الشعرا بهار» این ترانه‌‏ها را غزل سه‌مصراعی نامید و در سال ۱۳۵۱ در مقاله‌‏ای با آوردن نمونه‌‏ای از مجموعه ایوانُف به معرفی آن پرداخت. اما در خراسان «استاد توحدی» برای نخستین بار مجموعه‏‌ای ۲۰۰تایی از سه‏‌خشتی‌‏های فولکلور کرمانجی را در قالب کتابی با عنوان «ترانه‌‏های کُرمانجی» در سال ۱۳۷۴ به چاپ رساند.

شادکام گفت: پس از او نیز «هیوا مسیح» شاعر پُرآوازه حدود ۲۰۰ سه‏‌خشتی را در کتابی با عنوان «ترانه‏‌های کوچک کرمانج» به همراه مقدمه زیبایی در سال ۱۳۸۶ به چاپ رساند. همچنین کتابی دیگر مشتمل بر ۱۰۰ سه‌‏خشتی توسط آقای عظیم رستمی به چاپ رسید، اما کامل‌‏ترین مجموعه‏ گردآوری شده از سه‏‌خشتی‏‌های کردی کرمانجی خراسان مشتمل بر ۱۷۰۰ نمونه به وسیله من و «پروفسور جلیل جلیل» از انستیتو کرد وین اتریش، گردآوری و در سال ۲۰۱۲ در اتریش به چاپ رسید که تاکنون در دو نوبت در شهر ترکیه نیز تجدید چاپ شده است.

وی افزود: تقریبا می‌‏توان گفت که ساختار اصلی ترانه‌‏های کردی شمال خراسان را سه‏‌خشتی‌‏ها تشکیل می‌‏دهند. خوانندگان معمولا ترانه را با یک سه‌‏خشتی آغاز و سپس با خواندن یک ترجیع‌بند به سراغ سه‏‌خشتی بعدی می‌‏روند و این ترتیب تا پایان ترانه ادامه می‌‏یابد. موضوع سه‏‌خشتی‌‏ها عمدتا توصیف معشوق، عشق و وصال، جدایی و حسرت، کوچ، توصیف طبیعت، رویدادهای اجتماعی و در یک کلام بیان آرزوها و احساسات مردان و زنانی است که زندگی را در بستری از ترانه و موسیقی، از تولد تا مرگ دنبال می‏‌کنند.

سه‌خشتی، بازگوکننده جهان‌بینی و باور کردهای خراسان

این پژوهشگر زبان و فرهنگ کردی‌کرمانجی خراسان ادامه داد: ارزش و اهمیت سه‏‌خشتی‏‌ها از جهات بسیاری قابل بررسی است. این ترانه‌‏ها که می‌‏توان هزاران نمونه از آن را در سرتاسر منطقه شمال خراسان یافت، بازگو کننده نوعی جهان‏بینی و باور کردهای خراسان، نگاه آن‏‌ها به زندگی و رویدادها، منبع اطلاع مردم‌شناختی از سبک زندگی، پوشاک، خوراک و رویدادهای اجتماعی آن‌ها است. در شمال خراسان، افزون بر چاپ سه‏‌خشتی‌‏های فوکلور و نیز کتاب‌‏ها و مقالات پژوهشی، راه‌اندازی کارگاه شعر، سمینار و جشنواره‌‏های ادبی، گام‏‌های مهمی است در راستای حفظ و ترویج این قالب شعری کهن برداشته شده و امید است که تداوم و گسترش داشته باشد.

شادکام تشریح کرد: اما یکی از مهمترین اقداماتی که می‌‏تواند به حفظ و ترویج این عنصر فرهنگی کمک کند، گنجاندن مطالبی در رابطه با معرفی و تاریخچه این اشعار در برنامه‌‏های درسی کودکان و نوجوانان مناطق کرد زبان است تا به این وسیله از قطع ارتباط نسل نو با فرهنگ مورد نظر جلوگیری شود.

وی ابراز کرد: با توجه به ارزش و اهمیت این بخش از ادبیات شفاهی کردهای خراسان و مطابقت‌ داشتن آن با قوانین و معیارهای شورای ثبت ملی، در سال ۱۳۹۱ پرونده «سه‌‏خشتی‌‏های کرد کرمانجی خراسان» به همراه مستندات را آماده کردم و با ارائه و دفاع در شورای ثبت ملی کشور، در زمره میراث معنوی ایرانیان به شماره ۸۲۹، به ثبت ملی رسید.

منبع:ایسنا

شکل‌گیری آداب غذایی متفاوت در هند با تنوع آیین‌ها و مذاهب

عضو هیات علمی دانشگاه بینالود گفت: برخورداری از ۲۸ ایالت ، ۱۸ زبان رسمی، ۱۶۰۰ زبان غیررسمی، گویش و لهجه‌های مختلف و همچنین  آئین‌ها و مذاهب مختلف باعث شکل‌گیری یک فرهنگ غذایی متنوع در هند شده است. بدون شک چاشنی‌ها، طعم و عطر غذاها تنوع بی‌شمار مواد غذایی و منحصر به فرد بودن وعده‌های غذایی در عوامل شهرت و حتی محبوبیت این هند بی‌تاثیر نیست.

سیامک منصوری در گفت‌وگو با ایسنا به مناسبت روز جهانی غذا به معرفی آداب غذایی مردمان هند پرداخت و اظهار کرد: برخورداری از سه وعده غذایی اصلی از جمله ویژگی‌های مشترک میان اقوام و کشورهای مختلف است. اگر چه ارزش هر یک از این وعده‌های غذایی در رژیم‌ غذایی افراد در کشورهای مختلف متفاوت است اما در این میان آداب و رسوم غذا خوردن و غذا پختن مردم در فرهنگ‌های مختلف بسیار جالب توجه است.

وی ادامه داد: برنامه‌ غذایی مردم هند یکی از قدیمی‌ترین و در عین حال،ک غنی‌ترین رژیم‌های غذایی در سراسر دنیاست.

این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: تفاوت مردم هند در مذهب، منطقه زندگی، زبان، ایالت و طبقات اجتماعی موجب شده هر کدام از این گروه‌ها از رژیم‌ غذایی جداگانه‌ای برخوردار باشند. بنابراین کاملا بدیهی است هند که به عنوان دومین کشور پرجمعیت جهان شناخته شده، حتی نتواند یک غذا یا خوراکی کاملا ملی را در رژیم غذایی خود به مردم دنیا معرفی کند. با این اوصاف نتیجه‌گیری قطعی و توضیح یک نوع رژیم غذایی ملی که بتواند تمام مردم را با هر زبان، فرهنگ و طبقه‌ اجتماعی تحت پوشش قرار دهد، کاری دشوار است.

منصوری تصریح کرد: نوع غذاهایی که در هندوستان استفاده می‌شود، با توجه به منطقه و فرهنگ آن بسیار متنوع است. به عنوان مثال در هندِ شمالی برنج یکی از اقلام پرمصرف غذاست؛ در حالی که در هند جنوبی روتی(نوعی نان از آرد گندم) بیشتر استفاده می‌شود یا مردم در جنوب(شهرهایی چون حیدرآباد، شانل و…) غذاهای تند مصرف می‌کنند اما در غرب(مانند شهر کلکته) غذای شیرین و در شمال(مثل دهلی) غذای تند و روغنی. علاوه بر این هر گروه و مذهبی در هند قوانین خاصی برای مواد غذایی و غذا خوردن دارند. عادات غذایی در هر منطقه از هند متفاوت است اما در تمام مناطق این کشور می‌توان غذاهای مشترکی پیدا کرد.

افراط در غذا خوردن از نظر هندی‌ها مانع رشد فکری و جسمی است

وی تصریح کرد: هندی‌ها آداب خاصی در مصرف غذا دارندگ آن‌ها در غذا خوردن اسراف نمی‌کنند چرا که معتقدند با افراط در غذا دچار تنبلی شده و این موضوع مانع رشد فکری و جسمانی‌شان می‌شود. از سوی دیگر سعی‌ می‌کنند غذای مصرفی‌ خود را به چرخه طبیعت بسیار نزدیک کنند؛ به همین دلیل غذاهایی چون ماهی و گوشت که برای به ‌دست آوردن آن باید موجود زنده‌ای کشته شود و در نتیجه آن چرخه طبیعت بر هم‌ می‌خورد را مانع آرامش روح و نیایش با خدا می‌دانند.

عضو هیات علمی دانشگاه بینالود افزود: نکته جالب دیگر آن که تقریبا تمام هندی‌ها گاو را موجودی مقدس می‌دانند و گوشت آن را نمی خورند مانند مسلمانان که گوشت خوک را غیربهداشتی و خوردن آن را حرام می‌دانند؛ لذا در لیست غذایی رستوران‌هایی که در مناطق نسبتا قدیمی‌تر هند قرار دارد، گوشت گاو و خوک دیده نمی‌شود و نباید از آنان تقاضای این نوع غذاها را داشت چرا که نوعی اهانت و توهین به حساب می‌آید. شاید به همین دلیل است که اعتقادات گیاه‌خواری نیز در میان مردم هند، به خصوص در بین مرتاض‌ها و اقوام مذهبی این کشور، بسیار رایج است.

منصوری عنوان کرد: ذائقه مردم کشور هندوستان با غذاهای تند عجین است و تا زمانی که آن‌ را امتحان نکرده باشیم، این موضوع را درک نخواهیم کرد. نه ‌تنها غذاهای هندی بلکه چاشنی‌ها و سس‌هایی که هندی‌ها به غذای خود می‌زنند، بسیار تند است اما نکته‌ چشم‌گیر در آشپزی هندی‌ها این است که آن‌ها پس از پخت غذا و در زمان  خوردن آن فلفل به آن نمی‌زنند و معتقدند که مصرف فلفل به این شکل به قلب و معده صدمه می‌زند.

وی ادامه داد: هندی‌ها معتقدند فلفل باید با غذا پخته شود تا ضررهایی که به همراه دارد، از بین رفته و غذا را نیز لذیذتر کند. هندی‌ها از فلفل قرمز و سیاه برای تندی غذای خود استفاده می‌کنند. فلفل سیاه در هند کشت اما فلفل قرمز از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی به این سرزمین وارد می‌شود. فلفل سیاه علاوه بر اینکه به غذاهای هندی طعم تندی می‌بخشد، عطر خاصی نیز دارد. مردم شمال هند عادت دارند غذاهایی با تندی کمتر بپزند. تندترین غذاها مربوط به جنوب هند است.

عضو هیات علمی دانشگاه بینالود گفت: البته باید دانست که تمام غذاهای هندی تند نیست. برای مقال غذاهای شمال هندوستان ملایم است ولی هر چه به طرف جنوب هندوستان حرکت می‌کنیم، غذاها تندتر می‌شود. اگر غذاهای تند با فلفل کمتری پخته شود، خصلت هندی آن‌ از دست نمی‌رود. این خصلت به ترکیب مواد غذایی و کاربرد ماسالا بستگی دارد که باعث می‌شود غذا معطر شود.

با دست‌ غذا خوردن در هندوستان مخصوص هیچ طبقه خاصی نیست

منصوری بیان کرد: با دست غذا خوردن از آداب جالبی است که هندی‌ها دارند که شامل هیچ طبقه خاصی نیز نمی‌شود. هنوز هم این رسم بین ثروتمندان هندی اصالت خود را حفظ کرده است. هندی‌ها معتقدند برای غذا خوردن نباید واسطه‌ای قرار گیرد چون لازم است انرژی بین غذا و انسان در تعامل باشد. به نظر بسیاری از مردم هندوستان بردن قاشق و چنگال به دهان و درآوردن آن‌ها و باز برداشتن غذا با آن نمی‌تواند کار درستی باشد. از نظر آن‌ها غذایی که با کارد و چنگال خورده ‌شود، هیچ لذتی ندارد. از آن‌جایی که پاکیزه بودن دست‌ها هنگام غذاخوردن از اهمیت زیادی برخوردار است، لذا تمام رستوران‌ها در هند یک سینک فقط برای شستن دست‌ها دارند و آن را طوری تعبیه کرده‌اند که در معرض دید عموم باشد. البته پس از شستن دست نباید دستان خود را با حوله خشک کرد؛ به عبارتی دستان شما پس از شستن نباید با چیز دیگری تماس داشته باشد؛ حتی حوله.

وی اظهار کرد: در هند به غیر از غذاهای آبکی مثل سوپ تقریبا باقی غذاها با نان صرف می‌شود. به معنای دیگر به جای انگشت‌ها از نان برای برداشتن غذا استفاده می‌شود. در هند شمالی غذاهایی مانند برنج نیز معمولا با قاشق مصرف می‌شود. علاوه بر این استفاده از قاشق و چنگال در مواردی صورت می‌گیرد که لازم باشد غذا از یک ظرف بزرگتر و عمومی برداشته شده و داخل ظرف شخصی ریخته شود. در این مورد استفاده‌ کردن از دست برای ریختن غذا به داخل ظرفِ خود کمال بی‌ادبی به حساب می‌آید.

این استاد دانشگاه گفت: پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های هندی عادت دارند زمانی که کسی میهمانشان می‌شود، تمام غذای او را جداگانه در ظرفی ویژه آماده کنند و مقابلش بگذارند. ظرف غذای آن‌ها معمولا یک سینی گرد و صیقلی‌شده به نام تالی(tali) است که چندان بزرگ نیست. خانواده‌های ثروتمند تالی‌هایی از جنس طلا و نقره دارند اما استفاده از تالی از جنس روی، مس و برنج نیز در میان مردم هندوستان رایج است.

منصوریان اضافه کرد: مردم فقیر هند که تعدادشان کم هم نیست و نمی‌توانند چنین ظروفی را تهیه کنند، غذایشان را روی برگ موز می‌کشند. پلو را وسط تالی می‌ریزند و در کنار آن چند کاتوری(پیاله) خورش، دال، ماست و روغن یا کره آب‌کرده و چتنی(چاشنی) می‌گذارند. روی برنج را با یکی ۲ چپاتی یا نان می‌پوشانند. یک لیوان آب خنک نیز سفره هندی را کامل ‌می‌کند. مردم هند عادت دارند آب را در ظروف فلزی بنوشند.

تمام ‌کردن غذای داخل بشقاب از رسومات هندی‌هاست

وی ادامه داد: در مناسبت‌ها و میهمانی‌های رسمی، عادت این است که تمام افراد اجازه دهند ابتدا میزبان و یا افراد مسن‌تر(افراد مسن‌تر بر میزبان ارجحیت دارند) تناول غذا را آغاز کنند و سپس باقی افراد شروع به خوردن غذا کنند. تمام افراد باید قبل از خوردن غذا و نشستن سر میز دستان خود را بشویند. علاوه بر این شستن دست‌ها پس از خوردن غذا نیز الزامی است. معمولا یک ظرف کوچک(همراه با آب ولرم و کمی لیمو) برای هر فرد در نظر گرفته می‌شود تا انگشتان خود را بشوید. لزومی ندارد از تمام غذاهای چیده شده بر سر میز استفاده شود اما تمام‌ کردن غذایی که داخل بشقاب یک هندی است، از الزامات محسوب می شود.

منصوری تصریح کرد: هندی‌ها علاقه فراوانی به استفاده از سبزیجات دارند و فردی که اهل خوردن گوشت قرمز باشد، در هند به سختی می‌تواند زندگی کند چرا که هندی‌ها گاو را ذبح نمی‌کنند. اگر هم گوشت قرمزی در این کشور دیده شود، به طور قطع گوشت بز است.

منبع:ایسنا

جلوه فرش‌های همدان با قدمتی از دوران مادها

از شاخص‌ترین جلوه‌های فرهنگ و تمدن ایران می‌توان به قالی‌های بافته شده در کشور اشاره کرد. با نقوش سنتی و اسلامی که این فرهنگ همگام با زمانه در حال پیشرفت و نو شدن است، کیفیت نقوش و طراحی قالی ایرانی باعث شهرت آن در سطح جهان شده است.

عبدالله احراری، عضو انجمن علمی فرش ایران، در گفت‌وگو با ایسنا به معرفی قالی همدان پرداخت و اظهار کرد: همدان در زمان سلسه مادها پایتخت ایران بود و به تبع از موقعیت خاصی برخوردار بوده است. آن زمان همدان یکی از مراکز تجاری و تولیدی عمده فرش بود و تقریبا در فاصله سال‌های ۱۸۸۰ تا جنگ جهانی دوم به عنوان مهم‌ترین مرکز تجاری و تولیدی فرش در غرب ایران پس از شهر تبریز به‌شمار می‌آمده است.

وی ادامه داد: در همدان تولیدات مختلفی صورت می‌گرفت اما مرکز تجارت فرش‌های غرب کشور نیز بوده است. از کارگاه‌های قالی‌بافی تاریخی این منطقه می‌توان به کارگاه شیخ تقی وکیل‌الرعایا، کارگاه سرهنگ حسن ریاحی و کارگاه یوسف زنجانی که از تولیدکنندگان قالی این منطقه هستند نام برد. در کتاب پژوهشی در فرش ایران نیز از آن‌ها نام برده شده است.

عضو انجمن علمی فرش ایران تصریح کرد: کارگاه‌های قالی‌بافی این شهر تا زمان جنگ جهانی دوم و حداقل ۲ دهه اول پس از انقلاب، در شهر همدان فعال بود و آمار قابل توجهی از تولید را نیز به خود اختصاص می‌داد. البته در ۲ دهه اخیر این کارگاه‌ها به مناطق روستایی همدان توسعه پیدا کرده‌اند. از جمله این مناطق می‌توان به منطقه درجزین اشاره کرد که یکی از مهم‌ترین مراکز تولید فرش همدان است. البته برخی از روستاهای این شهر همچون «انجلاس» و «بیک» که نقش مهمی هم در قالی‌بافی همدان دارد، از نقوش ماهی‌درهم در تولید قالی‌های خود استفاده می‌کنند.

احراری در خصوص ویژگی‌های ظاهری فرش همدان خاطرنشان کرد: در ۱۰۰ سال اخیر از طرح‌های مختلف قالی ایران در تولید قالی همدانی استفاده شده است اما ۲ طرح معروف «پرطاووسی» و «خوشه انگوری» همدان در سال‌های اخیر شهرت بیشتری داشته است. همچنین در مناطق روستایی از طرح‌های ذهنی‌بافت و ماهی‌درهم آن هم به سبک خاص همدان در بافت فرش‌ها و قالی‌ها استفاده می‌شود.

وی تصریح کرد: از نظر رنگ‌آمیزی بیشتر شاهد استفاده از رنگ‌های شاد در قالی‌های همدان هستیم و مواد اولیه‌ای که در سه دهه اخیر کاربرد بیشتری داشت، پرز پشمی و تار و پود پنبه‌ای بوده است. قالی‌های محلی همدان بیشتر در اندازه‌های کوچک و قالیچه است. البته در ۲ دهه اخیر تولیدکنندگان این سبک فرش به سمت تولیدات تجاری روی آورده‌اند و قالی‌ها در ابعاد ۶ تا ۱۲ متر نیز بافته می‌شود.

عضو انجمن علمی فرش ایران در خصوص ویژگی‌های فنی قالی‌های همدان اضافه کرد: قالی‌های این منطقه معمولا بین رج شمار ۱۵ تا ۴۰ بافته و شیرازه در هنگام بافت زده می‌شود. نوع دار ‌آن‌ عموما به جز در مناطق عشایری عمودی و شیوه چله‌کشی از نوع شیوه تلفیقی است. پرداخت پس از بافت انجام می‌شود و قالی‌های محلی و روستایی بیشتر به سبک تک‌پود و تخت‌بافت بوده اما قالی‌های تجاری که اخیرا تولید می‌شود، از سبک دوپود و نیم‌بافت استفاده می‌کند. سبک گلیم بافی این شهر نیز سبک پارسی است.

احراری بیان کرد: از طراحان معروف فرش همدان می‌توان به «شهاب‌الدین کوثری»، «اسحاق ایرانپور»، «میرزا رضا یگانه»، «علی‌اصغر حسین‌خوانی»، «حسن شهیدی» و «محمد گیلانی» اشاره کرد.

وی ادامه داد: در حال حاضر اگر بخواهیم در ارتباط با فرش همدان صحبت کنیم، باید از فعالیت‌های خانه فرش همدان، خوشه فرش این شهر و فعالیت تولیدکنندگانی همچون ‌قای فروزان احسن نام برد که هم‌اکنون در قسمت‌های مختلف این شهر فعالیت تولیدی دارند.

منبع:ایسنا