زخم ترکش در مسیر پل آزادی تا خیابان دلگشا

یکی از کارهای رژیم بعث، نوشتن شعارها و بیانیه‌های خود روی دیوارهای ساختمان‌های شهر برای تضعیف روحیه نیروهای ایرانی بود که هم‌اکنون تعداد انگشت‌شماری نوشته از آن دوران مربوط به نیروهای بعث روی این دیوارها باقی مانده است که یکی از معروف‌ترین این نوشته‌ها، جمله جئنا لنبغا به معنی آمدیم که بمانیم است که خوشبختانه با عنایت خداوند متعال و بسیاری از بهترین جوانان ایران، این اتفاق هیچ‌گاه رخ نداد.

البته این جملات بعثی‌ها بی‌جواب نمی‌ماند، شهید بهروز مرادی از دانشجویان دانشگاه هنر اصفهان بود که در جبهه ایران کار فرهنگی انجام می‌داد و در زیر جملات عراقی‌ها و برای روحیه‌دهی به نیروهای خودی می نوشت آمدیم نبودید که متأسفانه امروز به غیر از تصاویر موجود هیچ‌گونه نوشته‌ای از آن باقی نمانده است.

به‌منظور ثبت جانفشانی‌ها و رشادت‌های فرزندان این خاک و بوم، در شهریورماه سال جاری با تهیه پرونده ثبتی یکی از شاخص‌ترین نقاط باقی‌مانده از دوران دفاع‌مقدس از سوی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان خرمشهر و ارائه آن در کمیته ثبت آثار وزارت میراث‌فرهنگی کشور، آن محدوده شهری واجد شرایط ثبت معرفی و در ادامه در زمستان سال جاری حکم ثبتی آن با عنوان شواهد باقی‌مانده از جنگ در دوران دفاع مقدس در کوچه بن‌بست یک خیابان دلگشا به استاندار خوزستان ابلاغ شد.

کوچه بن‌بست یک خیابان دلگشا شامل دو ساختمان دو طبقه و یک دیوار است که بر آن نوشته‌هایی از عراقی‌ها و نیر آثار و علائم بسیاری از اصابت ترکش حک شده است، این محدوده از خرمشهر پیش از آزادسازی شهر در دست عراقی‌ها بود و آن‌چه مسلم است نیروهای ایرانی برای بازپس‌گیری این محدوده و شهر، رشادت‌های بسیاری داشته‌اند و به عبارتی این کوچه یکی از شواهد بی‌مانند باقی‌مانده از آن دوران است.

 براساس مطالعات صورت‌گرفته از سوی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان خرمشهر، محور دفاع‌مقدس در کنار جاذبه‌های طبیعی، روستایی، تاریخی، وجود رودخانه‌های پرآب و بازارهای خاص، یکی از اصلی‌ترین ظرفیت‌های گردشگری این منطقه است.

از همین‌رو، این اداره با آگاهی از ارزش‌های نهفته درخصوص آثار باقی‌مانده از آن دوران به شناسایی و تهیه پرونده ثبت‌ملی تعدادی این بناها اقدام کرده است که خوشبختانه همه پرونده‌های ارسال‌شده در سال جاری مورد تأبید وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کشور واقع شد و بناهای مدنظر ثبت ملی شد، در این میان، باید به این نکته نیز اشاره کرد که پرونده دو اثر به نام‌های پل آزادی و ساختمان قدیم بندرخرمشهر از سوی خانم نجلا درخشانی پژوهشگر حوزه میراث‌فرهنگی به‌صورت افتخاری تهیه شدند و در نهایت این دو اثر نیز به ثبت‌ملی رسیدند.

پل آزادی خرمشهر با طول ۶۱۶ متر و عرض هشت متر و پیاده‌رویی به عرض یک متر و بیست ‌سانتیمتر، به لحاظ سوابق باقی‌مانده از جنگ، یکی از مکان‌های خاطره‌انگیز ارزشمند برای بسیاری از رزمندگان است، این پل ۶۱ ساله به‌عنوان آخرین سنگر مقاومت رزمندگان در دوران جنگ شناخته شده و یادگار دوران مقاومت ۴۵ روزه است که سرانجام رژیم بعث در عملیاتی شبانه با کارگزاری مواد منفجره، نیمی از پل را تخریب کرد تا نیروهای ایران نتوانند برای مبارزه با عراقی‌ها از سمت جنوبی شهر که هنوز در اختیار نیروهای ایرانی بود وارد شوند.

تصویر این پل در لحظه آزادی خرمشهر که جمع زیادی از نیروهای ایرانی روی آن قرار دارند و به شادی پس از پیروزی می‌پردازند، از تصاویر معروف باقی‌مانده از آن دوران است. نیمه تخریب‌شده این پل نیز بلافاصله پس از پایان جنگ بازسازی شد تا راه ارتباطی شمال و جنوب این شهرستان به راحتی برقرار شود.

ارزش‌های خاطره‌ای این اثر، اصلی‌ترین عاملی بود که این پل را واجد شرایط ثبت در فهرست آثار ملی قرار داد، این پل، تنها پلی در کشور است که سه تمبر یادبود برای آن در طول سال‌های گذشته به چاپ رسیده است.

همچنین در چهارم مهرماه ۹۹ و در هفته دفاع‌مقدس، حکم پرونده ثبتی یکی دیگر از بناهای باقی‌مانده از جنگ در این شهرستان با عنوان ساختمان قدیم بندر خرمشهر که در تابستان سال ۹۹ ابلاغ شده بود در مراسمی قرائت شد که این اقدام در راستای همسوکردن همه ادارات این شهرستان برای حفظ آثار باقی‌مانده از جنگ به‌عنوان بخشی از مواریث این خرمشهر انجام شد.

اقدامات انجام‌شده از سوی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خرمشهر طی سال‌های اخیر درخصوص موضوع نگهداری آثار باقی‌مانده از رشادت‌های بهترین جوانان ایران از راه حفظ شواهد ملموس و ثبت آثار باقی‌مانده از دوران جنگ، خوشبختانه و با عنایت الهی به تهیه کتابی در مورد اهمیت حفظ این آثار، شناسایی ۲۱ بنای ارزشمند و ثبت سه بنا در فهرست آثار ملی منجر شده است.

نحوه حفاظت و قوانین حاکم بر آثار ثبتی باقی‌مانده از جنگ، همانند نحوه برخورد با آثار تاریخی و قوانین حاکم بر این آثار است و به عبارتی هرگونه دخل و تصرف در  این آثار جرم بوده و قانون برای کسانی که به این آثار آسیب وارد می آوردند مجازات‌های سنگین در نظر گرفته است.

منبع:میراث آریا

شباهت های جشن «ماسلنیتسا» در روسیه با نوروز ایرانی

این روزها و در آستانه فصل بهار آیین «ماسلنیتسا» جشنی مذهبی و مردمی در گستره جمهوری های اسلاونژاد شوروی به ویژه روسیه، بلاروس و اوکراین برگزار می شود که مانند نوروز ایرانی نماد وداع با زمستان و استقبال از بهار با انگیزه هایی مشابه است.

 به گزارش چهارشنبه ایرنا، در دومین هفته پس از آغاز ماه مارس که بر اساس تقویم روسی با آن بهار آغاز می شود، همراه با سنت های دیرینه به مدت یک هفته برگزار می شود.

هرچند که در مسکو و شهرهای واقع در مناطق سردسیر روسیه، در هفته برگزاری آیین ماسلنیتسا همه جا برف و یخبندان است اما مناطق مرکزی بویژه مناطق واقع در ساحل رودخانه ولگا و جنوب این کشور که به قفقاز شمالی معروف است، در این ایام سال طبیعت بتدریج بیدار می شود.

این جشن سنتی در پایتخت روسیه مانند بسیاری از شهرهای این کشور با شکوه برگزار می شود، اما امسال به دلیل شیوع همه گیر کرونا، برنامه های جشن و شادی در مسکو محدود شد و فقط در چند نقطه مسکو ازجمله میدان سرخ مراسم هایی به این مناسبت برگزار شد.

ماسلنیتسا در ادبیات عامه نام محاوره ای «سیرنی سیدمیتسی» (بروسی هفته روغن) نام دارد که یک هفته پیش از ایام روزه داری ۴۰ روزه آغاز می شود و بعد از این جشن و روزه داری، مدتی از خوردن گوشت و فرآورده های حیوانی خودداری می کنند.

همانند پیشواز جشن نوروز که با چهارشنبه سوری برگزار می شود، در آیینن ماسلنیتسا نیز آدمک چوبی به همین نام آتش زده می شود تا از راه رسیدن گرما اعلام شود.

در ماسلنیتسا نیز همانند نوروز، دید و بازدید و سر زدن به بستگاه و فامیل و قوم و خویش جایگاه خاصی دارد و در یکی از روزهای این جشن، جوان ها به دیدار پدر و مادر خود و خانواده همسرشان می روند.

از شباهت های دیگر این دو جشن می توان قدمت تاریخی آنها دانست؛ به این معنا که هر دو جشن از دوران های قدیم باقیمانده و پس از رواج دین های اسلام و مسیحیت در این ادیان جذب و نقاط قوت آنها از منظر آموزه های دینی تقویت شده است.

صرف غذا از جذاب ترین بخش های این جشن اسلاوی محسوب می شود و شیرینی ویژه آن «بلینی» نامیده می شود که کلمه فرانسوی «کرپ» آن بیشتر در ایران رایج است. معمولا روسها بلینی را با عسل یا مربا یا در مواردی افراد ثروتمند آن را با خاویار می خورند.

در اسطوره شناسی اسلاو ها، ماسلنتیسا، جشن بر آمدن آفتاب پس از ماه ها تحمل سرما و هوای ابری و مه آلود است که در آن قریب الوقوع بودن پایان زمستان نیز جشن گرفته می شود.

رفتارهای  ماسلنیتسایی

معمولا در ماسلنیتسا شیرینی به نام بلینی درست می کنند و روس ها دوست دارند در کنار پختن این شیرینی در برنامه های جشن، سماور سنتی نیز استفاده کنند و از مهمانان جشن با بلینی و چای پدیرایی می کنند.

برپایی بازار مکاره و صنایع دستی ملی و اجرای کنسرت هنرمندان بخش دیگر آیین ماسلنیتسا است که در آن بویژه در مناطق روسیه، هنرمندان وبرخی شرکت کنندگان لباس های محلی و ملی روس ها و اقوام دیگر ساکن روسیه یا کشورهای جشن گیرنده ماسلنیتسا را به تن می کنند.

از آداب و سنت های خاص جشن ‘ماسلنیتسا’،  آتش زدن آدمک چوبی به همین نام و جنگ گلوله برفی میان بزرگترها است که هر کدام جدابیت خاص خود را دارد.

ماسلنیتسا در روزهای هفته 

هر یک از هفت روز جشن ماسلنیتسا نام و آداب خاصی دارد، به طوری که دوشنبه به عنوان روز آغازین جشن، ویژه دید و بازدید با خویشاوندان و نزدیکان بوده و کیک خاص جشن نیز در این روز به فقرا و نزدیکان از دست داده، اهدا می شود.

در روز دوم جشن نیز آیین ویژه معرفی دوشیزگان به تازه دامادها برگزار شده و در روز سوم که مصادف با چهارشنبه است، دامادها به میهمانی مادر خانم ها می روند و کیک ‘بلینی’ می خورند.

روز چهارم جشن ماسلنیتسا که شیرین ترین و خاطره انگیزترین بخش از این جشن مردمی محسوب می شود، آغاز جشنهای عمومی و گردشهای دسته جمعی و حل اختلافات بین مردم بوده و در این روز همه برای تخلیه انرژی منفی جمع شده از سال قبل تلاش می کنند.

جمعه پنجمین روز اختصاص به دیدار مادر خانم از خانه داماد و دخترش دارد و در آن روز دامادها برای نمایش علاقه مندی شان به مادر خانم کیک ویژه ای می پزند.

روز ششم ماسلنیتسا، عروس ها به خویشاوندان داماد هدیه می دهند.

یکشنبه به عنوان آخرین روز، نقطه عطف جشن ماسلنیتسا بوده که همه همدیگر را بخشیده و به یاد رفتگان در کلیسا به دعا و نیایش می پردازند. البته در مناطق مختلف روسیه باتوجه به سنت های متفاوت اقوام، ممکن است تفاوت هایی در برنامه جشن ماسلنیتسا وجود داشته باشد.

در دو دهه اخیر (دوره ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین) که روسیه تا حدودی از غرب فاصله گرفته است، ماسلنیتسا همانند دیگر آیین های کهن روسی نسبت به گذشته بیشتر و باشکوه تر برگزار می شود و دولت روسیه تلاش دارد تا از این طریق، هویت ملی این کشور با تاریخ یک هزار ساله را بیشتر به مردم آن بشناساند.

برگزاری این آیین همچنین در راستای تلاش های دولت روسیه برای جلوگیری از ترویج افراطی فرهنگ غربی در این کشور بویژه در بین جوانان و جلوگیری از جشن گرفتن جشن هایی آمریکایی و غربی همچون هالووین و ولنتاین است و این تلاش ها با استقبال عمومی مردم روسیه مواجه شده است.

منبع:ایرنا

ویژگی‌های سوغات خوب چیست؟

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی گفت: سوغاتی به عنوان سفیر گردشگری و فرهنگی یک منطقه می‌تواند موجب رشد اقتصاد گردشگری آن منطقه شود، بر همین اساس سوغاتی خوب است که در مرحله اول نماد آن شهر باشد.

فاطه رحمانی در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان ویژگی‌های سوغات خوب، خاطرنشان کرد: سوغاتی به عنوان سفیر گردشگری و فرهنگی یک منطقه می‌تواند موجب رشد اقتصاد گردشگری در آن منطقه شود و به همین دلیل باید به ویژگی‌های یک سوغات خوب آگاه باشیم؛ بر همین اساس سوغات خوب، سوغاتی است که در مرحله اول نماد آن شهر باشد.

رحمانی ادامه داد: به عنوان مثال مشهد نماد زیارت است و می‌توان روی سوغاتی‌هایی که به این مسئله تاکید دارند تمرکز داشت. همچنین از دیگر ویژگی‌های یک سوغات خوب می‌توان به برآورده کردن بخشی از نیاز مسافران، بسته‌بندی و قیمت مناسب، حمل‌ونقل آسان و عدم فسادپذیری اشاره کرد. البته باید به این نکته توجه ویژه‌ای داشته باشیم که سوغات باید حتما محصول منطقه مورد نظر باشد.

وی ضمن اشاره به عدم برنامه‌ریزی مدون در زمینه برندینگ سوغات شهر مشهد با وجود ظرفیت‌های گسترده گردشگری، اظهار کرد: اگر حوزه سوغات زیارت را درنظر بگیریم تاکنون اقدام گسترده برای برندسازی انجام نشده، اما اگر به طور کلی تمام سوغات‌ مشهد را در نظر بگیریم اقداماتی در زمینه برندسازی زعفران و چرم انجام شده است.

رحمانی افزود: جهاد دانشگاهی نیز در این حوزه اقداماتی انجام داده است که با توجه به شیوع کرونا و کاهش سفرها انتظار مورد نظر محقق نگردید.

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی، در خصوص اقداماتی که تاکنون در زمینه برندسازی سوغات انجام شده است، تصریح کرد: زمانی قرار بود بسته‌هایی شامل مهر و تسبیح و این دست وسایل به عنوان سوغات آماده شود، اما از آنجا که این بسته‌ها از محصولات چینی تشکیل شده بودند، اقدام مناسب و موثری نبود. همچنین اخیرا صحبتی مبنی بر طرح «شهر گوهرسنگ‌ها» مطرح شده است که سنگ‌های قیمتی در مشهد به عنوان سوغات به زائران و گردشگران ارائه شوند.

رحمانی با بیان مشکلات شهر مشهد در زمینه سرمایه‌گذاری و فروش سنگ‌های قیمتی، گفت: اگر بخواهیم دقیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم، در حال‌حاضر در بازار امام رضا(ع) فروشگاه‌هایی وجود دارند که سنگ‌های قیمتی عرضه می‌کنند، اما مشکلاتی دارند که از آن‌ها استقبال نمی‌شود. برای مثال می‌توان گفت که استفاده از طرح‌های قدیمی یا فقدان دستگاه‌های پیشرفته برای طراحی در این زمینه باعث شده است که استقبال گسترده‌ای از این محصولات صورت نگیرد.

وی با اشاره به اینکه حمایت و برنامه‌ریزی خاصی برای تولیدکنندگان سوغات در مشهد وجود ندارد، ادامه داد: مشهد چه از لحاظ فرهنگی و چه از لحاظ اقتصادی و تولیدی دارای پتانسیل و ظرفیت خوبی است که می‌توان با مدیریت صحیح و درست، از آن به شکل بسیار خوبی استفاده کرد.

عضو هیأت علمی پژوهشکده گردشگری جهاد دانشگاهی خراسان رضوی، تصریح کرد: ما در این شهر هنرمندانی داریم که سرآمد هستند، اما به دلیل عدم حمایت لازم از جانب مسئولین مربوطه از فعالیت‌های گسترده عاجزند. برای مثال می‌توان گفت بخش زیادی از سفال عرضه شده در مشهد از شهرهایی مانند همدان وارد می‌شود و این درحالیست که اگر برنامه‌ریزی درستی در این حوزه وجود داشته باشد، هنرمندان سازماندهی شوند و حمایت‌هایی مانند آموزش، بازاریابی محصولات و بیمه در اختیار آن‌ها قرار گیرد شاهد پتانسیل بالایی خواهیم بود.

منبع:ایسنا

چه عاملی موجب محبوبیت گردشگری سیاه شده است؟

گردشگری سیاه به بازدید از مکان‌هایی گفته می‌شود که سیاه‌ترین وقایع که اغلب مربوط به مرگ و فاجعه در تاریخ بشر هستند در آنجا رخ داده است. این اتفاقات سیاه می‌تواند شامل بلایای طبیعی مانند سونامی یا زلزله و حوادث تصادفی مانند نسل‌کشی، ترور، پاک‌سازی قومی، حبس، جنگ، تروریسم و غیره باشد.

به نقل از نیوز، نیاز مسافران از مقصد به استراحت در سواحل یا لذت از خدمات مجلل محدود نمی‌شود، بلکه می‌تواند ارزش‌های منحصربه‌فرد مقصد برای ارائه تجربیات بی‌نظیر را شامل شود. با گردشگری سیاه، مسافران می‌توانند جنبه بسیار متفاوت و گاهی اوقات خاص، دلخراش و هیجان‌انگیز  از مقصد را تجربه کنند.

گردشگری سیاه همچنین با عناوین Thana، سیاه، غم‌انگیز یا بیمارگونه شناخته می‌شود، اما چرا گردشگری سیاه روزبه‌روز بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد؟ مهم‌ترین علل آن در ذیل ذکر شده است.

مستندها و فیلم‌ها

مستندها به جای آشکار کردن مقصد از منظر گردشگری، بیشتر به موضوعات تاریخی، جغرافیایی یا فرهنگی می‌پردازند. بااین‌حال، پخش این مستندها از طریق صفحه تلویزیون باعث ایجاد علاقه مخاطب به مقصد می‌شوند و در تصمیم‌گیری برای سفر و دیدن این مکان‌ها با چشم خود کمک می‌کنند.

یکی از فیلم‌های مستندی که به طور خاص در مورد گردشگری سیاه ساخته شده است، فیلم مستند Dark Tourism است که سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ مانفرد بکر مستندساز آلمانی-کانادایی آن را ساخته است. به طور کلی، این برنامه جذابیت‌های مشاهده شده و منتقل شده از چشم مسافر را ضمن ذکر جنبه‌های مشکل‌ساز این نوع گردشگری برجسته می‌کند.

سریال “Dark Tourists” نتفلیکس، مجموعه هشت قسمتی نیوزیلندی است که در سال ۲۰۱۸ با طرح دیوید فاریر(روزنامه نگار) در جستجوی مکان‌های عجیب و تا حدودی وحشتناک توریستی پخش شد و مخاطبان زیادی را نیز به خود جلب کرده است.

گردشگری سیاه در چین

شهر ووهان چین، شهری است که اولین مورد ویروس کرونا را قبل از همه‌گیری جهانی بیماری کووید- ۱۹ ثبت کرده است. این ویروس باعث تعطیلی بخش‌های اقتصادی و گردشگری بسیاری از کشورهای جهان در این بحران شد. بسیاری از افراد در سال ۲۰۲۰ با شهر ووهان آشنا شده‌اند و نمی‌توانند علاقه خود را برای بازدید از این مکان‌ بعد از یک جنگ طولانی با بیماری همه‌گیر پنهان کنند.

در اکتبر سال ۲۰۲۰، مقامات محلی تور ووهان را برای ساکنان خارجی که در حال حاضر در چین زندگی و کار می‌کنند، ارائه کردند. گردشگران خارجی از بیمارستان Leishenshan  که برای مراقبت از بیماران در اوج شیوع همه‌گیری ساخته شده بود و همچنین نمایشگاه‌های سازمان‌یافته دولت ووهان برای ارائه موفقیت خود در مهار بحران علاوه بر سایر موارد معمول جاذبه‌های گردشگری بازدید می‌کنند. سپس  در تاریخ ۱۳ نوامبر سال ۲۰۲۰، اداره فرهنگ و گردشگری ووهان، کمپین «بیایید در ووهان دیدار کنیم» را برای ترویج تصویر یک مکان امن و صلح‌آمیز برای جذب بازدید کنندگان به اینجا در بهبود پس از شیوع بیماری آغاز کرد.

پتانسیل گردشگری سیاه در ویتنام

ویتنام کشوری با تاریخ غنی که در بسیاری از مکان‌ها آثاری از جنگ را در خود جای داده است. برخی از مکان‌های معمولی که می‌توانند برای گردشگری سیاه عنوان شوند، شامل زندان Hoa Lo در هانوی، تونل‌های Cu Chi و موزه بقایای جنگ در شهر هوشی مین یا زندان Con Dao در فوکوک است. این مکان‌ها برای بهره ‌برداری از گردشگری سیاه با ارزش‌های تاریخی، فرهنگی و آموزشی است و به گردشگران کمک می‌کند تا درباره زندگی افراد برای غلبه بر فجایع گذشته اطلاعات بیشتری بدست آورند.

سازمان‌های مدیریت مقصد(DMO) باید برنامه‌ها و دستورالعمل‌های مفصلی ارائه کنند تا از بهره‌برداری بیش از اندازه و فرسایش تاریخ یا علوم‌انسانی جلوگیری کنند.

منبع:ایسنا

سفر به استان مرکزی، پایتخت گردشگری صنعتی ایران

گردشگری در انواع گوناکون  قابل تعریف است و از تنوع بالایی برخوردار است، گردشگری صنعتی یکی از شاخه‌های جدید در حوزه گردشگری است که حدود دو دهه اخیر رشد فزاینده‌ای داشته است، این شاخه از گردشگری در قالب بازدید از سایت‌های صنعتی جای می‌گیرد، رویکردی که توسعه آن سال‌ها است از سوی کشورهای صنعتی جهان و در راستای افزایش سرانه درآمدها مورد توجه قرار گرفته است. ژاپن، کره جنوبی، آلمان، هلند و انگلستان از نمونه کشورهای پیشرو در عرصه گردشگری صنعتی هستند.

گردشگری صنعتی (Industrial Tourism) گونه‌ای از گردشگری است که در آن مقصد مورد نظر شامل مکان‌های صنعتی است. این حوزه متقاضیان بسیاری برای بازدید از سایت‌های صنعتی و صنایع مدرن را داراست.

متقاضیان اصلی این شاخه از گردشگری، دانشجویان و صنعتگرانی هستند که با هدف بازدید از فرایند تولید یک محصول یا آشنایی با کارکرد دستگاه‌ها و ماشین آلات صنعتی قدم در راه سفر می‌گذارند.

علاوه بر جنبه‌های آموزشی و مطالعات شغلی و حرفه‌ای، تجربه حضور در معادن، بازدید از میدان‌های نفتی، پالایشگاه‌ها و صنایع پتروشیمی، کارخانه‌های خودروسازی، فولادسازی، نیروگاه‌های تولید برق و همینطور سدها و کارخانه‌های تولید محصولات غذایی از نمونه‌های مثال زدنی در عرصه گردشگری صنعتی هستند.

استان مرکزی با وسعت ۲۹۱۲۸ کیلومترمربع حدود ۷۹/ ۱ درصد از مساحت کشور است که به عنوان پایتخت صنعتی  در مرکز ایران قرار گرفته است.

نخستین کارخانه صنعتی استان مرکزی، کارخانه قند شازند است که در سال ۱۳۱۷ تأسیس شد و بیش از نیم قرن سابقه دارد. این استان به دلیل دارا بودن صنایع مادر، وجود بزرگ‌ترین کارخانه تولید کننده آلومینیوم ایران، بزرگ‌ترین ماشین‌سازی کشور، بزرگ‌ترین صنایع معدنی کشور، بزرگ‌ترین تولیدکننده بنزین کشور، بزرگ‌ترین تولیدکننده بالابرهای هیدورلیکی و تولیدکننده جرثقیل در خاورمیانه، بزرگ‌ترین کمباین‌سازی در خاورمیانه، بزرگ‌ترین واگن‌سازی و لوکوموتیوسازی خاورمیانه، بزرگ‌ترین و اولین تولیدکننده ماشین‌آلات ساخت‌ و ساز در خاورمیانه، به عنوان پایتخت صنعتی ایران محسوب می‌شود.

 این استان با داشتن ۳۸ شهرک و ناحیه صنعتی یکی از قطب‌های اصلی صنعت کشور ایران محسوب می‌شود. این استان در دوران حکومت قاجار برای نخستین بار پا به عرصه صنعت ایران گذاشت، در آن زمان فرش‌های دستبافت اراک به کشورهای اروپایی مرکزی و غربی و بخش‌های شمالی قاره آمریکا صادر شد. از دیگر موارد موثر در صنعت این منطقه می‌توان به گذر راه‌آهن سراسری از اراک، ایجاد صنایع بزرگ ماشین‌سازی و آلومینیوم‌سازی همچنین احداث شرکت‌هایی چون نورد آلومینیوم، هپکو، آونگان، کمباین‌سازی، واگن‌پارس و ماشین‌سازی که در رده صنایع سنگین قرار داشتند، اشاره کرد. در سال ۱۳۶۰ صنایع مادر وارد این منطقه شد و تمرکز بر ایجاد بخش‌های صنعتی، صنایع متوسط و کوچک  نیز قرار گرفت.

استان مرکزی در اکثر زمینه‌های صنعتی از ظرفیت بالایی برخوردار است. شهرک‌های صنعتی متعدد، وجود سدها، پالایشگاه، نیروگاه حرارتی، تنوع کارخانه‌ها و کارگاه‌های تولید محصولات خوراکی را می‌توان نام برد.  با دارا بودن چنین شرایطی است که موضوع رونق گردشگری صنعتی در کنار صنایع موجود، می‌تواند کانون توجه فعالان این حوزه باشد.

اراک، یکی از چهار قطب صنعتی کشور
اراک از جمله شهرهای صنعتی کشور است که از لحاظ گوناگونی محصولات صنعتی، نخستین، از لحاظ وجود صنایع مادر، دومین و به طور کلی یکی از چهار قطب صنعتی کشور محسوب می‌شود.

در استان مرکزی بیش از ۶۰۰ معدن دارای پروانه بهره‌برداری وجود دارد. از مهمترین معادن استان مرکزی می‌توان از معدن سنگ‌آهن در شمس‌آباد اراک، معادن سرب، روی، منگنز، بارتیتین، سنگ تراورتن، گچ و سنگ نمک نام برد. همچنین  اطراف شهر نیمور محلات معادن تراورتن بسیار زیاد وجود دارد.

معادن سنگ استان مرکزی به خصوص شهرستان محلات به عنوان قطب سنگ تراورتن، شهرت جهانی دارد. استان مرکزی رتبه نخست را در تولید سنگ تراورتن با استخراج ۶۰ درصد و سولفات سدیم با استخراج ۷۰ درصد در کشور را داراست.

در حال حاضر کارخانه‌ها، معادن و واحدهای صنعتی که با گذر زمان  متروکه شده و از رونق افتاده‌اند و دارای مشکل اقتصادی هستند، می‌توانند با بخشی از این فضاها، وسایل و تجهیزات قدیمی به واحد خلاق با رویکرد گردشگری صنعتی و هدفمند با تدوین برنامه و طرح‌های ابتکاری بدل شوند. چرا که ساختمان‌ها و بناهای قدیمی کارخانجات، سایت‌های صنعتی، تجهیزات و ماشین‌آلات صنعتی قدیمی به عنوان  موزه‌های صنعتی از جاذبه‌های دیدنی  برای گردشگر صنعتی محسوب می‌شود.

آثار و بقایای کارخانه‌ها و مؤسسات صنعتی یکی از موضوعاتی است که می‌توان به آن به چشم فرصت نگاه کرد و سبب تداوم انتقال سرمایه‌های فرهنگی – صنعتی کشور خواهد شد.

استان مرکزی منبعی از مواریث صنعتی

میراث صنعتی شامل آثار بر جای مانده از یک فرهنگ صنعتی است که نشانگر ارزش تاریخ فن‌آوری از لحاظ اجتماعی، علمی و معماری است. این آثار شامل تمام ابنیه فیزیکی برجامانده از انواع تکنولوژی‌ها، معادن، صنایع و زیرساخت‌های حمل و نقل و انرژی یا فضاهای مسکونی، مذهبی و آموزشی مرتبط با تاسیسات صنعتی می‌شود.

میراث صنعتی نشانگر فرهنگ مادی انسان صنعتی است که خود بخشی از میراث‌فرهنگی است. مطابق دسته‌بندی‌ها، میراث‌فرهنگی به دو بخش میراث ملموس و غیرملموس تفکیک می‌شود که بخش ملموس آن به رده‌های منقول یعنی ابزار و وسایل قابل جابجایی و غیرمنقول که ساختمان‌ها و محوطه را شامل می‌شود، تقسیم شده است و بخش ناملموس آن، مهارت‌های فنی، تجربه و مانند آنها را در برمی‌گیرد.

میراث صنعتی نه تنها آسیاب‌ها و کارخانه را شامل می‌شود، بلکه پیروزی‌های اجتماعی و مهندسی حاصل از فن‌آوری‌های جدید شامل معادن سنگ چخماق نوسنگی، قنات‌ها، شرکت‌ها، کانال‌ها، راه‌آهن، پل‌ها و سایر اشکال حمل و نقل و مهندسی و… را نیز شامل می‌شود.  توجه به  این نکته مهم است که میراث ‌صنعتی در تمام مراحل توسعه انسانی وجود دارد.

از میراث صنعتی استان مرکزی می‌توان به  کوره آجرپزی سوسن‌آباد (در روستای سوسن‌آباد شهرستان اراک)، منبع آب ایستگاه راه‌آهن مشک‌آباد (روستای ابراهیم‌آباد شهرستان اراک)، پل راه‌آهن انانجرد شهرستان آشتیان و آب انبار ایستگاه راه‌آهن شازند اشاره کرد، این آثار از آثار تاریخی – صنعتی هستند که در فهرست میراث ملی به ثبت رسیده‌اند.

همچنین ایستگاه راه آهن اراک و پل هفت چشمه ضامنجان نیز در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

شکوفایی اقتصادی، رهاورد گردشگری صنعتی

با رونق گردشگری صنعتی در مناطق صنعتی بزرگ می‌توان به شکوفایی اقتصادی آن منطقه و جوامع محلی نیز کمک کرد، چراکه گردشگران صنعتی ضمن بازدید از سایت‌های صنعتی موجود، با حضور در جوامع محلی نیز می‌توانند به درآمدزایی آنان منجر شود. جدا از واحدهای صنعتی بزرگ و شناخته شده، واحدهای صنعتی کوچک در زمینه  صنایع غذایی، هنری و سایر محصولات نیز می‌توانند با برگزاری تورهای گردشگری محصولات تولیدی را به بازار معرفی کرده و برای بازاریابی گام بردارند، از نمونه این واحدها می‌توان به تهیه شیرینی‌های سنتی جوز غند نراق  در شهرستان دلیجان، کارگاه‌های پخت فتیر و کسمه اراک، گیوه‌دوزی در سنجان، پخت حلوای تبق روستای ابراهیم آباد، پخت کاجی سنتی و باسلق سنتی نیمور، پخت سمنوی آشتیان، تهیه و تولید کارگاه‌های پخت شیره در روستای هدف گردشگری هزاوه، کارگاه‌های تولید فرش دستباف ساروق وجیریا، قالی‌ بند ریحان، کارگاه تهیه سفال برجک، تهیه و تولید صابون آشتیان، هنر درویش‌دوزی یا تفرشی‌دوزی اشاره کرد که جملگی در فهرست ناملموس آثار ملی ثبت شده‌اند. همچنین کارگاه‌های منبت‌کاری روستای سمقاور در شهرستان کمیجان به عنوان روستای ملی  منبت‌کاری صنایع‌دستی را  می‌توان نام برد.

جاذبه‌های گردشگری طبیعی و صنعتی در کنار یکدیگر از پتانسیل‌های دیگر این استان است. به عنوان مثال  تالاب یا کویرمیقان دارای بزرگ‌ترین منبع سولفات سدیم در کشور است و شرکت املاح معدنی ایران حق برداشت از معادن این تالاب را دارد. گردشگر صنعتی با بازدید از کارخانه سولفات سدیم که در دل یکی از جاذبه‌های طبیعی استان مرکزی است، در فصل پرباران منظره‌ای شبیه دریاچه، در فصل‌های خشک و کم‌باران منظره‌ای از نمک‌زار و کویر را بازدید می‌کند و در پاییز  و زمستان تماشاگر پرندگان مهاجر که میهمان این تالاب هستند خواهد بود.

توسعه گردشگری صنعتی منجر به سرمایه‌گذاری اقتصادی می‌شود

در یک نگاه کلی گردشگری صنعتی را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد، گردشگری میراث‌صنعتی، بازدید از شرکت‌هایی که درهای خود را به روی بازدیدکنندگان باز می‌کنند تا روش‌های تولید خود را برجسته کنند.

گردشگر صنعتی می‌تواند زمینه ورود گردشگران از کشورهای همسایه و مناطقی که علاقمند به سرمایه‌گذاری یا توسعه روابط ‌اقتصادی با کشورمان هستد را فراهم آورد. دفاتر خدمات مسافرتی با تهیه و تعریف مسیرها و بسته‌های سفرهای صنعتی هدفمند برای جذب گردشگران داخلی و یا بین‌الملی مشتاق به بازدید از این سایت‌ها و واحدهای صنعتی هستند که با هدف‌گذاری، برنامه‌ریزی، توسعه زیرساخت‌های گردشگری در مناطق صنعتی و با تبلیغات و اطلاع‌رسانی مناسب میسر می‌شود.

با سفر به استان مرکزی از شیرینی کارخانه قند شازند تا ترشی و شوری کارخانجات محلات و ساوه را بچشید، تجربه حضور در معادن، بازدید از پالایشگاه و صنایع پتروشیمی، نیروگاههای تولید برق و همینطور سدها و کارخانه‌های تولید محصولات غذایی از نمونه‌های مثال‌زدنی در مقاصد گردشگری صنعتی در استان مرکزی هستند.

منبع:میراث آریا

آرامگاه شیخ احمد راشد مدنی در بستک

به گفته افراد محلی بنای آرامگاه در سال ۱۲۶۴ هجری قمری به دست مصطفی خان فایز بستکی حاکم قبلی بستک ساخته‌شده است. سنگ‌نوشته‌ای در محراب این آرامگاه موجود است که این تاریخ را تائید می‌کند. در مجاورت این آرامگاه قبرستانی قدیمی وجود دارد که برخی سنگ‌های آن تاریخ ۱۳۱۰ هجری قمری را نشان می‌دهد.

مشخصات بنا

نقشه بنا به شکل مربعی است که هر ضلع آن ۴/۲۰ متر طول دارد. ورودی در شمال بنا و به شکل ایوانی است با نقشه مستطیل شکل که درون آن راهرویی با طول ۲/۵۰ و عرض ۱/۸۵ قرار دارد که به بخش اصلی مربع شکل راه دارد. بالای ایوان ورودی یک گنبد نیم کروی کوچک و بر روی ساختمان مقبره، در وسط ضلع جنوبی مقبره نیز گنبد مخروطی شکل قرار دارد. ارتفاع گنبد ورودی از سطح زمین حدود ۵ متر و ارتفاع گنبد اصلی حدود ۷/۵۰ است. در رأس گنبدها، عنصری عمودی شبیه گلدسته قرار دارد. درون ساختمان مقبره، در وسط ضلع جنوبی و روبروی ورودی، محرابی در ارتفاع ۲ متر و عرض ۱/۵۰ متر قرار دارد که درون آن کتیبه‌ای به تاریخ رجب ۱۲۶۴ هجری قمری دیده می‌شود. در وسط اضلاع غربی و شرقی نیز طاقچه‌هایی مربع شکل با ابعاد ۹۰*۹۰ تعبیه‌ شده است. مقبره اصلی در وسط و به‌ صورت مستطیلی است که ۱۰۰ متر طول و  ۶۰ سانتی‌متر عرض دارد، در هرکدام از گوشه‌های بنا نیز ۲ قبر و مجموعاً ۸ قبر دیگر در اطراف قبر اصلی قرار دارد که تنها نام دو نفر از آن‌ها (به نام مصطفی خان فایز بستکی و محمدتقی خان صولت الملک مدنی) مشخص است.

بنای آرامگاه از سنگ‌های بدون تراش و ملات ساروج ساخته‌ شده و در ازاره داخلی دیوارها سنگ مرمر به‌کار رفته است. در نمای دیوارهای داخلی و خارجی از روکش گچی استفاده ‌شده است.

نوع بهره‌برداری و خصوصیات بارز بنا

نقشه و نمای کلی بنا یادآور آتشگاه‌های دوره ساسانی است و گنبد مخروطی شکل بنا و گلدسته عمومی در رأس آن را می‌توان با گنبد معبد هندوها در بندرعباس مقایسه کرد.

تزیینات آرامگاه را می‌توان به دو دسته کلی تزیینات درونی و تزیینات بیرونی تقسیم کرد.

وسط اضلاع غربی و شرقی بخش اصلی بنا و بخش مستطیل شکل ورودی با طاقچه‌هایی با سقف قوسی شکل تزیین شده است، طاقچه‌های بخش اصلی نسبت به طاقچه‌های بخش ورودی بزرگ‌تر هستند.

بالای در ورودی نیز پنجره‌ای مشبک از سنگ مرمر دیده می‌شود که وسط قاب گچی قرار دارد.

 در وسط ضلع جنوبی بنا، محرابی دیده می‌شود که به شکل یک طاق‌نما و از گچ ساخته ‌شده است. درون این طاق‌نما و زیر طاق آن کتیبه‌ای از سنگ مرمر دیده می‌شود، ازاره مرمری محراب نیز با لوزی‌های برجسته‌ای تزیین‌شده است.

سنگ‌قبر اصلی در مرکز بنا از سنگ مرمر ساخته‌ شده است و با کتیبه، گل و برگ تزیین ‌شده است، بخش داخل گنبد با گچ‌بری به شکل گل و برگ تزیین ‌شده است.

نمای بیرونی اضلاع شرقی غربی و جنوبی بنا هر کدام با ۳ طاق‌نما تزیین‌شده، طاق‌نماهای مرکزی عرض بیشتری دارند و پوشش طاق آن‌ها برخلاف طاق‌نماهای دیگر که به‌صورت طاق قوسی شکل کامل است، به شکل طاقی که بالای آن‌ یک سطح افقی قرار دارد و قوس طاق به‌صورت کامل نیست.

نمای ورودی بنا با چنین طاق نمایی تزیین ‌شده اما پشت آن ‌یک طاق کامل قوسی شکل دیده می‌شود که از دو طرف بر روی نیم ستون‌هایی با مقطع نیم‌دایره قرار دارد.

سرستون نیم ستون‌ها به شکل گلدان برگشته است، نمای بیرونی اضلاع غربی و شرقی بخش ورودی نیز هرکدام با یک طاق‌نما تزیین می‌شود که شکل آن با دو نوع قبلی متفاوت است به‌طوری‌که پوشش طاق‌نماها با یک قوس کوچک‌تر در یک سطح بالاتر بسته می‌شود.

در لبه سقف بخش ورودی تزیینات مضرسی به شکل نیم‌دایره دیده می‌شود. همین تزیینات اما به شکل وارونه بین طاق ورودی و لبه سقف نیز وجود دارد. نمای گنبد با یک ردیف افقی از نیم بیضی‌های برجسته تزیین شده و در اطراف گلدسته نیز تزیینات برجسته‌ای به شکل گلبرگ به چشم می‌خورد.

توضیح ضروری و اختصاصی بنا

درون بنای مقبره علاوه بر قبر اصلی که در وسط قرار دارد و متعلق به شیخ احمد است در هر کدام از گوشه‌ها دو قبر و مجموعاً ۸ قبر دیگر قرار دارد. صاحبان دو قبری که در گوشه جنوب غربی قرار دارند مشخص است، به گفته اهالی بستک یکی از آن‌ها متعلق به مصطفی خان فایز بستکی حاکم بستک و سازنده و معمار این بنای آرامگاه است. این شخص فردی نیرومند بوده که علاوه بر کار حکومت به ساخت مسجد و برکه نیز می‌پرداخته است.

قبر دیگر متعلق به محمدخان صولت الملک فرزند مصطفی خان است. این شخص نیز از سال ۱۳۰۵ به مدت ۴۰ سال حکومت بستک را به عهده داشت. او سازنده و معمار حمام خان بستک بوده است. متأسفانه صاحبان بقیه قبور مشخص نیستند زیرا این هشت قبر فاقد هرگونه کتیبه و سنگ ‌نوشته‌اند.

منبع:میراث آریا

مدرسه تقوی، اولین مدرسه دخترانه گرگان

این بنای تاریخی که در محدوده شهر تاریخی استرآباد (گرگان) قرار دارد متعلق به اواخر قاجاریه بوده و در ۲۵ اسفندماه ۱۳۸۰ با شماره ۵۴۲۰ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
طبق تحقیقات میدانی و تطبیق آن با اسناد تاریخی دوره‌های کارکرد بنای مدرسه تقوی کنونی که در شهر تاریخی استرآباد (گرگان) واقع‌ شده است، مشخص شد که این بنا سال‌های قبل از ۱۳۰۷با کاربری منزل مسکونی، سال‌های ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۲ با کاربری مدرسه، سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۲ با کاربری مسکونی، سال‌های ۱۳۴۳تا ۱۳۴۵ متروکه، سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۴۶ با کاربری زایشگاه از ۱۳۴۶ تا سال۱۳۸۱ متروکه  و از سال ۱۳۸۲ نیز به تملک سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری وقت درآمده و مرمت‌شده است.
این مدرسه دارای حیاطی به مساحت ۱۳۹۸مترمربع و متشکل از دو بخش شمالی و جنوبی است. حیاط شمالی دارای دو باغچه تخم‌مرغی شکل و یک حوض بزرگ بیضی‌شکل است که در گوشه شرقی آن، آشپزخانه بنا، مشتمل بر سه اتاق تودرتو و در قسمت غربی آن بقایای یک ساخت‌وساز دیده می‌شود که محل قرارگیری سرویس بهداشتی بنا بوده است. حیاط جنوبی نیز دارای پنج باغچه مستطیل و یک حوض  کوچک است.

با توجه به سونداژهای انجام‌شده بنا اصلاً پی نداشته و مستقیم بر روی خاک‌های آبرفتی و واریزی قرار گرفته است. وجود گربه‌رو در زیر کف اتاق‌های طبقه همکف برای جلوگیری از نفوذ رطوبت از تمهیداتی است که به‌طور دقیق در این بنا اجرا شده است.
نقشه این بنا مستطیلی شکل و شامل ۱۵ اتاق که ۸ اتاق آن در طبقه همکف و ۷ اتاق در طبقه اول قرارگرفته است. اتاق‌ها که مهم‌ترین عنصر سازنده این پلان هستند به‌صورت قرینه در دو محور شمالی –جنوبی و شرقی- غربی در دو طرف تقسیم ‌شده‌اند. پلان بنا با تمام سادگی از ریتم و آهنگی یکنواخت در همه فضاهای معماری برخوردار است و بر اساس مدل خاصی ساخته‌شده است.
پوشش سفالین سقف آخرین عنصری است که در نما ظهور پیدا می‌کند. سقفی که بر روی خرپاهای چوبی استوار شده است و با حجم‌های سفالین تودرتو پوشیده شده تا از نفوذ باران به درون بنا جلوگیری کند.
بنا به علت متروکه ماندن در طی سال‌های متمادی آسیب‌های زیادی دیده که  مهم‌ترین آن مشکل سازه‌ای بنا بود که منجر به نشست، خروج از محور جرزها و… شده و نیازمند استحکام‌بخشی سازه‌ای بود، پس از مطالعات لازم و تصویب طرح آن در کمیته فنی وزارتخانه در سه مرحله شامل استحکام‌بخشی پی، جرزها و ملات کشی برای اولین‌بار در شمال کشور انجام شد.
از مهم‌ترین عملیات انجام‌شده پس از استحکام‌بخشی سازه‌ای، اجرای پوشش ایزوگام بر روی تخته‌کوبی به‌منظور بالا بردن عمر سقف‌های سفالی بود که برای اولین‌بار در این بنا انجام شد و پس از تأیید در بناهای دیگر نیز مورد استفاده قرار گرفت.
یکی دیگر از عملیاتی که در این پروژه برای اولین بار در بناهای تاریخی استان و در بخش اجرای عملیات تأسیسات الکتریکال و مکانیکال مرمت رقم خورد، استفاده از سیستم گرمایش و سرمایش مرکزی vrf به‌منظور حفظ زیبایی‌های بصری بنا بوده است.
عملیات مرمت و بازسازی بدنه‌های داخلی و خارجی، در و پنجره‌ها، محوطه‌سازی، سرویس بهداشتی و… فضاهای خدماتی مجموعه از سال ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۲ در چندین فاز با هدف حفظ اصالت و تمامیت بنا اجرا شد.
در نهایت این بنا در سال ۱۳۹۲ با کاربری مکان اداری اداره‌کل میراث‌فرهنگی صنایع‌دستی و گردشگری استان گلستان به بهره‌برداری رسید.

منبع:میراث آریا

آتش افروزی در چهارشنبه سوری جشن بود نه محنت

مفهوم عنصر آتش در جشن باستانی چهارشنبه سوری با آنچه امروز در میان جوانان وجود دارد، در تضاد است. آتش افروزی در گذشته حکم جشن را داشت نه آتش زدن به آسایش خانواده ها.

به گزارش خبرنگار مهر، کارشناسان ارشد پژوهش در پژوهشکده مردم شناسی پژوهشگاه میراث فرهنگی در مقاله‌ای با عنوان نوروز و زیست بوم در روایت مردمی به بررسی جایگاه عنصر آتش در جشن نوروز و ارتباط آن با جشن‌های چهارشنبه سوری در شهرستانها پرداخته اند. در این مقاله آمده است:

شب آخرین چهارشنبه سال، مراسمی ویژه به نام چهارشنبه سوری در تمام نقاط ایران برپا می‌شد. در این روز ایرانیان باستان به خاموش کردن و شعله ور کردن دوباره آتش‌ها می‌پرداختند. اهمیت اتش در ایران باستان در مراسم و اعتقادات و باورهای به جا مانده نسبت به آن نمایان است و ویژگی‌هایی را برای برپایی آن برمی شمرند. شعله‌های آتش پاک و درخشان است و برپایی آن، وجود آدمی را به پاکی دعوت می‌کند. شعله‌های آتش همیشه رو به بالا میل می‌کند و ارتقای معنویت و ترقی و تعالی را نوید می‌دهد. آتش، نمادی از پرواز به سوی عالم بالاست و پاک کننده اجسام ناپاک است. آتش منبع نور است و نور پاکی را می‌آفریند و با ظلمت می ستیزد. با هر چه برخورد کند، آن را نیز چون خود درخشان می‌کند و و اساس حیات و فعال و بی قرار است.

محمود روح الامینی در کتاب جشن‌ها و آئین‌های کهن در ایران امروز می‌نویسد: آنچه چهارشنبه سوری را به رسم‌ها و آیین‌هایی که ایران پیوند می‌دهد می‌تواند برگزاری رسم و جشنی به نام «سور» در روزهای پنجه باشد که از آن تا سده چهارم، دوره سامانیان آگاهی در دست است.

جادوی تقلیدی برای سر غیرت آوردن خورشید

در اینجا این پرسش مطرح است که جشن چهارشنبه سوری ایرانیان چگونه می‌توانست پاک کننده و برطرف کننده بدبختی و نحوست چهارشنبه باشد. آتش در نظر ایرانیان مظهر روشنی، پاکی، طراوت، سازندگی، زندگی، سلامت و تندرستی است. بیماری‌ها و زشتی‌ها، بدی‌ها و همه آفات و بلایا در عرصه تاریخی و ظلمت ماوا دارند. به اعتقاد ایرانیان هر گاه آتش افروخته می‌شود، بیماری، فقر، بدبختی ناکامی و همه بدی‌ها و زشتی‌ها محو و ناپدید می‌شوند. پس افروختن آتش نشانه‌ای از راه یافتن روشنی و معرفت در دل و روح انسان است. آئین‌های آتش افروزی در این شب، نوعی جادوی تقلیدی است تا خورشید بر سر غیرت آورده شود و بهتر گرمابخشی کند. در این شب، مردم زردی و بیماری را از خود دور کرده و طلب سرخی و زندگی را از آتش می‌کنند.

افروختن آتش در ایران امروز به روزهای مختلفی برمی گردد به طور مثال در بسیاری از نقاط استان کرمان مانند سیرجان، آتش افروزی در جشن سده بسیار پر رونق تر از چهارشنبه سوری است. مردم برخی از نقاط کرمانشاه مانند ایلات گوران و سنجابی، در شب پیش از نوروز بر بام خانه آتش می‌افروزند تا فروهر بر فراز آسمان‌ها جشن آنها را بهتر نظاره گر باشد.

چهارشنبه سوری براساس اعتقادات و باورهای خاص در گذشته با شکوه تر برپا می شده است. اهالی ره منطقه با تجمع در محلات و میادین بزرگ شهر و روستا با روشن کردن چندین تل آتش، از روی آتش می‌پریدند و هنگام پریدن می‌گفتند زردی ما از تو سرخی تو از من. غم برو شادی بیاد محنت برو روزی بیاد.

آتش را نشانه گرمی و حرارت دانسته و بر این باورند که با روشن کردن آتش سردی زمین از بین می‌رود و با گرم شدن زمین، فصل بهار آغاز خواهد شد. علاوه بر این آتش را نابودکننده تاریکی و غم دانسته و با برپا کردن آتش و پریدن از روی آن، غم و ناراحتی فراموش شده، خوشحالی و شادی جانشین آن می‌شود. در هر محل با پهن کردن سفره و قراردادن میوه، شیرینی و آش رشته و آجیل این زمان از سوی اهالی جشن گرفته می‌شد. امروزه برگزاری جنین مراسمی کم رنگ تر شده است. تنها برخی از جوانان در محلات خود تجمع کرده و با روشن کردن آتش و پریدن از روی آن، مراسم را زنده نگه می‌داند.

شکستن کوزه کهنه، برای از بین بردن کینه

در روستای ابیانه، در شب چهارشنبه سوری اهالی به پشت بام‌ها رفته و بته هایی را که از قبل آماده شده بود، آتش زده و آن را از پشت بام پایین می‌انداختند. سپس کوزه‌هایی را پر از آب کرده و بر روی آتش پرتاب می‌کردند. به این نیت که با شکسته شدن کوزه کهنه، بغض و کینه افراد نسبت به هم شکسته شود و چیزهایی نو وارد آن خانه شود. گاهی یک سکه یک ریالی را به نیت رفع درد و بلا، داخل کوزه گذاشته و از پشت بام پرت می‌کردند.

در زاهدشهر، ششده، زنگنه و تنگ کرم، این مراسم از سوی اهالی در محله‌ها برپا می‌شود.در زاهدشهر، غروب چهارشنبه، کوزه‌ای را از آب کرده و از پشت محله‌ها برپا می‌شود. در زاهد شهر، غروب چهارشنبه، کوزه‌ای را آب کرده و از پشت بام به زمین می‌اندازند تا با ریختن آب و گرم شدن، زمین فصل بهار زودتر فرارسد. اهالی ششده به این مناسب چهارتل آتش افروخته و از روی آن می‌پرند.

مراسم شب چهارشنبه سوری در شهرستان شاهرود نیز با شور و شکوهی فراوان و با آداب خاصی برگزار می‌شود. در آخرین چهارشنبه سال، جوانان و پسر بچه‌ها به وسط کوچه افروخته و همه از روی آن می‌پرند.

پس از آتش افروزی و پریدن از روی آن، زنان یک کوزه یا شیشه خالی یا پر از آب را به نشانه رفع نحوست و غم و بلا در سال که گذشت بر زمین زده، می‌شکنند. عرب زبانان مقیم شاهرود در این شب، به نیت رفع نحسی، شیشه‌ای بر سر در خانه شأن می‌شکنند. در کلاته خیج، یک هیمه بزرگ آتش درست کرده و از روی آن می‌پرند. در این شب چراغ فانوس یا گردسوزی را در گوشه حیاط خانه تا صبح روشن می‌گذارند. در محمد آباد پل ابریشم زنان درون کوزه آب، برنج می‌ریزند و آن را روی خاکستر انداخته و می‌شکنند.

منبع:خبرگزاری مهر

کلنگ مدرنیته بر تن بنا‌ها‌ی کهن و اصیل

هر بخش از خانه‌ها‌ی ایرانی با تفکر و دلیلی منطقی ایجاد می‌شده است. فضا‌ها‌ی اندرونی، بیرونی، هشتی، دالان حیاط، حوض، اتاق‌ها‌ی تابستانه و زمستانه، مطبخ، آب انبار و استفاده از مصالح بومی همه و همه اجزا‌ی اصلی و مهم به حساب می‌آمده‌اند.

اکنون که به واسطه پیشرفت تکنو‌لوژ‌ی گریز‌ی از شهر‌نشینی و اقتضائات آن وجود ندارد و به نا‌چار کلنگ مدرنیته بر تن بنا‌ها‌ی کهن و اصیل می‌نشیند و آن‌ها را به تلی از خاک تبدیل می‌کند و ساختمانی امروز‌ی جا‌ی آن را می‌گیرد، درست در جایی که تمام حس اصالت و خاطر‌ات ساکنان به دست فراموشی سپرده می‌شود، باید درنگی داشت و تجدید نظر کرد.

در میان همهمه‌ نو‌آور‌ی بشر امروز‌ی و احداث پروژه‌ها‌ی ساختمانی مجهز به انواع امکانات لوکس هنوز هم افراد‌ی پیدا می‌شوند که دغدغه‌ حفظ هنر و سنت‌ها‌ی گذشتگان این مرز و بوم را داشته و با اقدامات و طرح‌های کار‌برد‌ی، ارزش‌ها‌ی تاریخی و فرهنگی را حفظ کرده و گسترش می‌دهند.

در این میان مالکان خانه‌ها‌یی با قدمت بالا و معمار‌ی خاص با تغییر کار‌بر‌ی ملک خود آن را تبدیل به کافه‌کتاب یا کافه‌رستوران و خانه هنر‌مند‌ان کرده‌اند که محلی برای گرد‌همایی هنر‌مندان شده است و برخی نیز با خرید املاک قدیمی آن‌ها را به فضایی فرهنگی و هنری از قبیل گالری و نمایشگاه آثار هنر‌مند‌ان تبدیل کرده‌اند. هر چند اقداماتی از این دست موجب دلگرمی است و جا‌ی خرسند‌ی دارد اما نیاز‌مند توسعه و توجه بیشتر‌ی است تا همگام با سرعت تخریب و فروش بنا‌ها‌ی قدیمی به پیش رفت.

باز‌ساز‌ی اجزا‌ی مختلف بنا‌ها‌ی تاریخی و قدیمی روح اصالت را در آن‌ها احیا کرده و موجی از حس طراوت و تازگی را پراکنده می‌کند. تکمیل، تجهیز، طراحی و چیدمان سنتی با ارائه غذا‌ها‌ی ایرانی حسی نوستالژیک را القا می‌کند و مخاطبان بسیار‌ی را جذب کرده و نسل جدید را از نزدیک با تاریخ، آداب و رسوم کهن آشنا می‌کند.

حمایت از طرح‌های این چنینی از طرف مسئولان و نهاد‌ها‌ی مربوطه زمینه رشد مراکز‌ی از این دست را با ارائه تسهیلات و امکانات مجزا از قبیل صدور مجوز در کمترین زمان ممکن فراهم می‌کنند. پروژه‌ها‌ی این چنینی مزایا‌ی بسیار‌ی داشته که دو شاخصه مهم و اصلی یکی حفظ و احیا‌ی بنا در کنار ایجاد مراکز فرهنگی، هنر‌ی و تفریحی زمینه‌ساز رشد و بالندگی فرد‌ی و اجتماعی می‌شود.

خانه‌ها‌یی با معمار‌ی قدیمی و خاص هنوز هم در بعضی محله‌ها و بافت‌ها‌ی فرسوده‌ باقی‌مانده و به حیات خود ادامه می‌دهند که یا در معرض تخریب و فروش قرار گرفته‌اند و یا نیاز‌مند رسیدگی جد‌ی هستند تا در صورت امکان بر‌رسی‌ها‌ی کار‌شناسی بر رو‌ی آن‌ها انجام شده و با ایجاد زیر‌ساخت‌ها شرایط برای تغییر کار‌بر‌ی فراهم شده و طرح مورد‌نظر توجیه اقتصاد‌ی نیز داشته باشد. در بعضی مواقع که بنا‌ی قدیمی با معمار‌ی زیبا و جلوه‌ای ماندگار به دلایلی به فروش گذاشته می‌شود در اکثر موارد خریدار آن را به قصد تخریب و ایجاد ساختمانی جدید تهیه می‌کند در صورتی که با ورود سرمایه‌گذار بخش خصوصی ممکن است مالک اولیه از فروش آن منصرف شده و با تغییر کار‌بر‌ی آن موافقت کند و این‌گونه موجب حفظ و احیا‌ی اثر شود.

امروزه در کوچه پس کوچه‌ها‌ی هر شهر‌ی تا چشم کار می‌کند آپارتمان جایگزین خانه‌های ویلایی شده که تا حد‌ی با فرهنگ ما نا‌هماهنگ است اگر خانه‌ای قدیمی با سبک معمار‌ی ایرانی از گذشتگان باقی‌مانده باشد کور‌سو‌ی امید‌ی است برا‌ی حفظ ارزش‌ها‌ی فرهنگی و تاریخی، به ویژه در شهر‌ها‌ی بزرگ و صنعتی که شاهد نا‌بود‌ی بنا‌هایی از این دست هستیم و تاثیر‌ات مدرنیته و تکنو‌لوژ‌ی قابل درک‌تر و ملموس‌تر است.

پیوند عمیق فرهنگی با ریشه‌ها‌ی ایرانی به آسانی قابل انقطاع نبوده و تلاش روز‌افزون دلسوز‌ان و فرهنگ‌دوستان دلیلی بر این مدعاست. اگر کمک و همفکر‌ی گروهی با طرح‌های اجرایی گرد هم بیایند آینده و راه نجات ابنیه تاریخی روشن است و توانایی مقابله با رشد معمار‌ی مدرن را هر چند در مقیاس کوچک خواهیم داشت.

منبع:میراث آریا

بریان یکی از معروف‌ترین مواریث معنوی اصفهان

یک نوع خوراک که در دو سرزمین پخته می‌شود، نه‌تنها ممکن است شیوه  پخت ناهمسان داشته باشد، بلکه گاه چند نام برای یک شیوه پخت به کار می‌رود و گاهی هم ممکن است که یک نام به یک‌گونه تلفظ شود ولی برای دو گونه خوراک به کار رود.

با مطالعه تاریخ و بررسی استان اصفهان به این نکته پی خواهیم برد که جای‌جای این استان، مملو از آثار دوره‌های تاریخی به‌ویژه صفویه و تنوع غذایی در گذر تاریخ برخوردار است.

بریان را می‌توان یکی از معروف‌ترین مواریث معنوی شهر اصفهان دانست، از آنجا که حفظ هویت فرهنگی و تاریخی هر منطقه‌ای وظیفه مردم و مسئولان است، لذا باید برای احراز این هویت تلاش کنیم تا به رشد در زمینه‌های مختلف گردشگری برسیم.

 همان‌طور که بیان شد غذای محلی هر منطقه‌ای، نشان از فرهنگ هر ملتی دارد، بی‌شک ثبت این پرونده، بنام شهر اصفهان، نقش بسیار ارزنده‌ای در معرفی این هویت و میراث بومی دارد. ثبت ملی این غذای سنتی، باعث شور و شعف در میان مردم اصفهان خواهد شد و به‌طور یقین در رونق تجاری و اقتصاد مردم این منطقه تأثیرگذار است.

بریان اصفهان به دلیل مرغوبیت و تازگی مواد اولیه، استفاده از ذائقه مردم و مهم‌تر از همه (شیوه پخت سنتی آن)، از خوراک سنتی متمایز هست، این امید وجود دارد که غذایِ فوق به نحو شایسته‌ای در کل کشور شناسانده شود و دیگر نقاط نیز به تهیه و عرضه آن بپردازند. هم‌اکنون اکثر گردشگران خارجی، اصفهان را با بریان آن می‌شناسند اما اگر بخواهیم این شناسایی همه‌گیر شود، باید آن را بعد از ثبت ملی در نهایت به ثبت جهانی رساند.

با توجه به علاقه اکثر جهانگردان در خوردن غذاهای سنتی هر منطقه، ثبت و ضبط خوراک در جای‌جای ایران، کمک شایانی در جذب گردشگران دارد، ضمناً کشورها در یک پیکار فرهنگی و برای نسبت دادن غذاهای محلی و شیرینی‌ها به خود درگیر شده‌اند پس تا دیر نشده وظیفه داریم که غذاهای سنتی و بومی خود را به شیوه‌ای اصولی به کشورهای دیگر بشناسانیم تا شهرت و آوازه‌ آن در دیگر ممالک بیشتر بپیچد.

بریان خوش‌خوراک و غذای اصیل اصفهان هست که در اطراف آثار باستانی و مناظر بکر و خدادادی به فراوانی پیدا می‌شود و آن را به روشی مخصوص تهیه می‌کنند،  معمولا این غذای خوشمزه را در اطراف فضای تاریخی و بازار به شهروندان مخصوصا (مسافران و توریست‌ها) عرضه می‌کنند.

بریان که امروزه اصفهانی‌ها و گردشگران اصفهان آن را خوب می‌شناسند، غذایی است چرب، لذیذ و مخصوص ناهار که از گوشت خالص گوسفند تهیه می‌شود. امروزه ابتدا گوشت بااستخوان را در آب به همراه پیاز و نمک و کمی ادویه مثل زردچوبه نیم‌پز می‌کنند و سپس از استخوان جدا کرده و به همراه چربی‌های خود گوشت چرخ می‌کنند، سپس در حجم‌های اندک همراه با دارچین و نعنا خشک، در کفگیرهای مسی پهن و روی آتش زیر سینی مسی مخصوص که بر روی فر گازی (درگذشته در تنور یا بر روی حرارت زغال) قرار دارد کمی تفت می‌دهند و سپس همراه مغز گردو یا خلال بادام لای نانی چرب شده از آب همان گوشت و با مقداری جگرسفید و دنبه‌ پخته‌ چرخ‌کرده که تزیین غذا بوده و به نام شش و دنبه شناخته می‌شود، سرو می‌کنند. ترکیبی بسیار لذیذ و دل‌چسب، نان نیز اگر سنگک یا خانگی باشد مطبوع‌تر است .

به هر رو، بریان غذای چرب و سنگینی محسوب می‌شود، به‌ویژه که برخی تلیت آبگوشت و کشک را نیز در کنار آن با دوغ و ریحان و پیاز مصرف می‌کنند. همه این‌ها در اصفهان، ایران و جهان بسیار خواهان دارد.

منبع:میراث آریا