حلیم‌پزان ، سنت دیرینه مردمان خراسان شمالی در ایام محرم

آداب، رسوم و فرهنگ هر ملت سرشار از بزرگی و ظرافت‌های خاصی است. این فرهنگ در بطن خود دارای خرده‌فرهنگ‌هایی است که شالوده و اساس فرهنگ آن ملت را پی‎ریزی می‌کند. آیین‌های عروسی، جشن‌های اعیاد، برداشت محصول، نام‌گذاری، عزا، باران خواهی و… آیینه تمام نمایی است که فرهنگ هر قوم و ملتی را برای ما بازخوانی می‌کند. حلیم‌پزان یک مراسم آیینی است که در ایام ماه‌های محرم و صفر انجام می‌شود.

یکی از رسوم و آیین سنتی اهالی خراسان شمالی، پخت حلیم نذری در دهه اول محرم بخصوص در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی است. مراسم محرم وصف همراه با برپایی عزاداری و سینه‎زنی، یکی از رسوم مردم این منطقه است تا ارادت و علاقه خود را به‎عنوان شیعیان و محبان اهل‌بیت (ع) ابراز کردند. قشرهای مختلف مردم با اجتماع در مکان‌هایی که حلیم‌پزان دارند با پختن حلیم نذری با قرائت زیارت‌نامه، چاوش‌خوانی و مدیحه‌سرایی هم‌نوا با کاروان امام حسین (ع) در ماه پیروزی خون بر شمشیر به عزاداری می‌پردازند. از مهم‎ترین ویژگی‎های این مراسم این است که مردم از تمام اقشار چه غنی و ثروتمند، از یک نوع غذا استفاده می‎کنند و در کنار هم برای خاندان اهل‌بیت (ع) به عزاداری می‎پردازند.

هَلیم یا حَلیم، از غذاهای سنتی منطقه خاورمیانه است که با گوشت و گندم یا بلغور یا جو پخته می‌شود. حلیم انواع مختلف دارد و مواد اولیه آن‌ها با یکدیگر متفاوت است، اما برای تهیه حلیم گندم از گندم پوست گرفته و کوبیده، پیاز و گوشت گوساله سردست و مقداری روغن استفاده می‌شود. رنگ حلیم با افزودن ادویه‌جات مانند دارچین و شکر عوض می‌شود.

این غذا معمولاً در ماه محرم یا در ماه رمضان به‌عنوان افطاری و سحری مصرف می‌شود و با دارچین، کنجد، شکر و گوشت ریز شده چهارپایان اهلی حلال‌گوشت (گوساله، گاو، گوسفند و بز) تهیه می‌گردد.

در قدیم تهیه این غذا به زمان بسیار زیاد و زحمتی چه‌بسا طاقت‌فرسا نیاز داشت. چون آن روزها نه از دیگ‌های مرغوب و مناسب کنونی خبری بود و نه از دستگاه‌های صاف کننده حلیم و حلیم‌پزها مجبور بودند که با امکانات کم و به خرج دادن صبر و بردباری و تلاش طولانی‌مدت، به پختن و آماده کردن حلیم، باکیفیت خوب و مرغوب بپردازند. به همین خاطر شاید به دلیل اینکه در جهت آماده شدن حلیم صبر زیاد و زحمت فراوانی به‌کاربرده می‌شد و لغت حلیم هم از ریشه «حلم» و «بردباری» است گمان می‌رفته که نام این غذا هم از ریشه این کلمه باشد و این موضوع باعث شد تا کم‌کم حلیم به‌جای هلیم در اذهان مردم جای گیرد (لغتنامه دهخدا جلد ۱۹ ص ۷۸۷ ذیل کلمه حلیم)

اهالی از اول محرم با جمع‌آوری هیزم و تمیز کردن گندم‌ها مقدمات پخت را فراهم می‌کنند، کار پخت هم از ساعت ۷ صبح روز تاسوعا شروع و تا سحرگاه عاشورا ادامه پیدا می‌کند.

پختن حلیم هم خود آیینی است که از تمام زوایا مردم در آن مشارکت دارند. هر کس در این سفره و مائده آسمانی بنا بر وسع مالی‌اش و بنا بر نذرونیازهای خود، پول یا گوسفند و حبوبات برای تهیه حلیم تأمین می‌کند. زنان در تمیز کردن حبوبات و گندم و… مشارکت دارند. مردهای جوان نیز در کوفتن (کوبیدن) و طبخ (پختن) حلیم که بسیار هم سخت و طاقت‌فرساست حضور دارند.

پختن این غذا حکم نذری را دارد و همه به عشق سید و سالار شهیدان برای پذیرایی از عزاداران حسینی به‌نوعی در آماده شدن حلیم نقش دارند.

آیین سنتی حلیم‌پزان بر اساس یک سنت دیرینه در استان خراسان شمالی برگزار می‌شود کار پخت حلیم با همکاری اهالی با پاک کردن و خیساندن گندم، شستن و خرد کردن پیاز و قربانی کردن گوسفندان نذری شروع می‌شود. پس‌ازاین مرحله، صبح روز بعد کار پخت حلیم آغاز می‌شود و تا شب ادامه می‌یابد. حلیم پخته‌شده، سحرگاه روز بعد در بین اهالی توزیع می‌شود.

در تهیه این حلیم نذری همه تلاش می‌کنند تا به‌نوعی مشارکت داشته و سهیم باشند و آنانی که به‌قول‌معروف دستشان به دهانشان می‌رسد یا احیاناً نذری یا حاجتی دارند سعی می‌کنند گوسفند و یا حبوبات و گندم و سایر مواد را برای این حلیم آماده و تهیه کنند مواد این نذری توسط افراد خیر تهیه می‌شود، از قدیم رسم بوده است که گوسفند و یا گوساله‌ای را جلوی پای هیئت‌ها و دسته‌های عزاداری ذبح می‌کردند و گوشت آن را برای اینکه نذرشان ادا شود در طبخ حلیم استفاده می‌کردند، هر یک از عزاداران حسینی یک‌به‌یک بر سر دیگ‌های حلیم نذری می‌آیند و هرکس که نذر و آرزوی داشته باشد چوبه حلیم را به دست می‌گیرد و با صلوات اندک زمانی حلیم را به هم میزند و حاجتشان را با توسل به سرور و سالار شهیدان امام حسین (ع) از پروردگار طلب می‌کنند و مردم نیز جهت شفاعت قدری از نذری تناول می‌کنند و برای شفای مریض خود از آن بهره می‌گیرند و مردمان این مناطق به حلیم نذری اعتقاد زیادی دارند و معتقدند هر شخصی که از این حلیم و غذای سنتی ذره‌ای تناول کند به برکت نام اهل‌بیت عصمت و طهارت (ع) از گزند بلاها و بیماری‌ها در امان می‌ماند.

 دیگ حلیم همانند دیگر نذری‌ها باهم زدن جان می‌گیرد با این تفاوت که دیگ حلیم ساعت‌ها نیاز به هم زدن دارد، بنابراین تعداد زیادی از مردان ریش‌سفید و جوانان محل دورهم جمع می‌شوند و به‌نوبت دیگ را هم می‌زنند که در اصطلاح اهالی به آن «چوبه زدن» می‌گویند.

 افرادی که نذر دارند با روشن کردن شمع و دعا و زیارت‌نامه خواندن و مراسم سینه‌زنی در این ایام طلب حاجت می‌کنند و تا قبل از طلوع خورشید که سر دیگ گذاشته می‌شود این مراسم ادامه دارد.

 برخی نذری را به دسته‌ها و هیئت‌های عزاداری می‌دهند و برخی تمام محل را برای صرف حلیم به مسجد دعوت می‌کنند و یا درب منازل می‌برند و یا در مکان‌های خاصی مانند خانه سالمندان، آسایشگاه جانبازان، بیمارستان‌ها توزیع می‌کنند.

 تاریخچه و قدمت

 سنت حلیم‌پزی و نذورات و خیرات برای امام حسین (ع) از سال‌ها پیش در خراسان شمالی رواج داشته و بهترین عرصه برای تبلور و تجلی روح سخاوت و ایثار و عشق و محبت مردم این خطه به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) هست. در این میان پخت حلیم از شور و حال دیگرگونه برخوردار است و علیرغم اینکه این سنت حسنه نزدیک به دو قرن است در خراسان شمالی اجرا می‌شود اما عموم مردم از نحوه پیدایش و شکل‌گیری آن اطلاع کاملی ندارند.

 رسم پختن حلیم که تقریباً رسمی همگانی است در ایام محرم و صفر و در ماه رمضان اجرا می‌شود که با خودباورها و اعتقاداتی مذهبی را همراه دارد.

 معرفی سنت‌های اسلامی ایرانی، ایجاد شورونشاط بهاری از نقاط قوت این مراسم است.

آیین حلیم‌پزان یکی از مظاهر فرهنگی باارزش ایام عاشورایی است. حفظ و شناساندن این آیین مانند هر کار فرهنگی و تاریخی از اهمیت فوق‌العاده برخوردار‌است.

 پختن حلیم یک کار حرفه‌ای است و باید شخص سال‌ها تجربه داشته باشد.

 آیین حلیم‌پزان نمادی از وفاق و همدلی خانواده‌های ایرانی است که با شماره ۱۶۸۳ در گستره میراث معنوی خراسان شمالی در فهرست آثار ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

مراسم احسان حسينيه متبركه اوچدكان

در اردبیل به‌ویژه در ماه‌های محرم و صفر تعدادی از مردم عزادار سعی بر این دارند به هر نحوی شده علاقه و عشق خود را به ائمه اطهار (ع) و به‌ویژه امام حسین (ع) و یاران و انصار وی ابراز کنند؛ در این مسیر دادن احسان و نذری به عزاداران و عامه مردم از آب نوشیدنی گرفته تا انواع و اقسام غذاها ازجمله آداب و رسوم خاص مردم اردبیل در این ماه‌ها است. آداب و رسوم خاص احسان و نذری در حسینیه متبرکه اوچدکان که در فهرست آثار ناملموس ملی به ثبت رسیده، ازجمله مواردی است که شاید نظیر آن در هیچ کجای ایران دیده نشود با درنظر گرفتن این موضوع که این نحوه دادن احسان و نذری بنا به منابع موجود مختص دوره صفویه بوده و به‌نوعی بازمانده آداب و رسوم آن زمان است.

بنابر اطلاعات به‌دست‌آمده در ابتدا در منزل شخصی به نام آقای میربابا جنب مسجد کبود اوچدکان احسان و نذری داده می‌شد، وی خادم حرمین شریفین بود و در سفری که به اردبیل داشت (حدود ۱۵۰ سال پیش) بیرق متبرک حضرت ابوالفضل عباس (ع) را از بارگاه حضرت عباس بن علی (ع) آورده و به زنجیرزنان محله اوچدکان اهدا می‌کند. حسینیه متبرکه زنجیرزنان اوچدکان از آن زمان دارای اسم و رسم شد و بعدها هم مکان آن به محل فعلی انتقال یافت.

آغاز نخستین طشت‌گذاری از حسینیه متبرکه اوچدکان

حسینیه متبرکه اوچدکان در تاریخ مذهبی و دینی اردبیل دارای جایگاه خاصی است، به این صورت که به هنگام شروع طشت‌گذاری محلات شش‌گانه اردبیل از ۲۶ یا ۲۷ ذی‌الحجه نخستین طشت‌گذاری از همین حسینیه متبرکه اوچدکان شروع می‌شود و روزهای بعد طشت‌گذاری محلات دیگر اردبیل از سر گرفته می‌شود.

مراسم احسان و نذری این حسینیه معمولاً از ماه صفر شروع می‌شود و با توجه به میزان هزینه‌های جمع شده تا آخر صفر ادامه می‌یابد؛ این مراسم از همان ۱۵۰ سال پیش و تا به امروز با تفصیلات بیشتر و بهتر ادامه یافته و بیشتر مخارج آن را خیرین تقبل می‌کنند.

امور جاری حسینیه توسط افراد خاصی انجام می‌شود که طبق اطلاعات به‌دست‌آمده اسامی تعدادی از آن‌ها که همگی به جوار حق شتافته‌اند شامل حسین آقا طاهری، حاج عمو نجفی (حاجی عمی)، حاج غلام صدرایی، حاج سیدلطیف علوی (که در تهران اقامت داشت و در ایام احسان و نذری ماه صفر به اردبیل می‌آمد)، حاج عزیزآقا رضازاده، حاج بهاءالدین دائی‌زاده، حاج مهدی ارشادی و در حال حاضر هم حاج میرزاآقا امادی در نقش ریش‌سفید امور جاری حسینیه را اداره و مدیریت می‌کند.

متولیان حسینیه افراد دارای وجهه اجتماعی ممتاز هستند

افرادی که در جرگه متولی و ریش‌سفیدان حسینیه می‌آمدند دارای وجهه اجتماعی ممتاز، معتمد بین اهالی و مسلمان معتقد و مخلص بودند. بنا به اظهار حاج میرزاآقا امادی تا ۷-۶ سال بعد از انقلاب در حسینیه حلوا و فطیر (نان محلی) هم از ظهر عاشورا تا سوم امام حسین به‌اندازه ۶۰ من پخت می‌شد که البته بنا به دلایلی خاص این نوع احسان برچیده شد.

همان‌طوری که ذکر شد در این احسان و نذری نظم حرف اول را می‌زند و بر همین منوال در ایام ماه صفر از چهار دسته مهمان پذیرایی می‌شود اولی همسایگان حسینیه؛ چه به مخارج حسینیه و احسان کمک کنند یا نکنند از همگی همسایگان پذیرایی می‌شود. دوم زنجیرزنان حسینیه: اینان هم کمک کنند یا نه، پذیرایی می‌شوند. سوم پذیرایی از فقرا، کارگران مستأصل و افراد نیازمند که البته تشخیص این امر هم به عهده متولی فعلی حسینیه است، چراکه اگر به دست افراد دیگری انجام شود شاید مورد سوءاستفاده قرار گیرد و چهارم افرادی که به مخارج حسینیه کمک کرده‌اند نیز مورد پذیرایی قرار می‌گیرند.

نکته قابل‌ذکر این است که تمامی مهمانان از فقیر و غنی دارای کارت دعوت مخصوص هستند که توسط آن مورد پذیرایی قرار می‌گیرند و کسی بدون کارت دعوت اجازه حضور در احسان حسینیه را ندارد، البته در این ایام اگر غذا و احسان اضافه و زیاد آمد آن را بین کسانی که دم در حسینیه می‌آیند به‌عنوان تبرک پخش می‌کنند.

اشخاصی که در این حسینیه به‌عنوان عمله امام حسین (ع) خدمت می‌کنند در درجه نخست از بین زنجیرزنان خود حسینیه انتخاب می‌کردند و آن‌هایی که مسلمان و دارای وجهه اجتماعی ممتاز و معتمد در بین اهالی محل باشند.

انواع غذاهایی که در حسینیه به‌عنوان احسان و نذری داده می‌شود عبارت‌اند از برنج، آش دوغ، قورمه‌سبزی، مسمای مرغ، پیچاق قیمه (خورشت محلی اردبیل) که هرکدام به‌اندازه نیاز و حتی بیشتر در یک مجمعه مسی برای دو نفر سرو می‌شود.

مهم‌ترین بخش احسان، نحوه پذیرایی

مهم‌ترین بخش احسان و نذری که همان نحوه پذیرایی از مهمانان حسینیه است به این ترتیب بعد از نشستن افراد در سه ستون به‌صورت روبه‌روی هم که هر ستون نیز روبه‌روی چشمه و دری قرار می‌گیرد که نیروها و عمله‌ها از آنجا وارد می‌شوند، با چای از مهمانان پذیرایی می‌شود به این صورت که هم‌زمان از سه چشمه و در یک زمان ۶ نفر (دو نفری) وارد می‌شوند درحالی‌که دستشان زیربرنجی، استکان پایه‌دار نقره‌ای، قاشق کوچک و قند است؛ زمانی که زیرچای را جلوی مهمان می‌گذارند قند سمت راست و قاشق کوچک سمت چپ مهمان قرار می‌گیرد. تمامی این مراحل هم‌زمان و به‌صورت یکسان انجام می‌گیرد و هیچ‌کدام از عمله در این مرحله، عقب یا جلو نمی‌مانند.

بعد از صرف چای و جمع‌آوری بساط چای به‌صورت منظم، تلاوت قرآن مجید به‌صورت جزو شروع می‌شود، بعد از اتمام جزوهای قرآن، دعای ختم قرآن خوانده می‌شود. یک نفر از روحانیون بنام منبر رفته دقایقی صحبت می‌کند و سپس با همان نظم خاص عمله‌ها از چشمه‌ها و درها وارد می‌شوند درحالی‌که آفتابه در دست راست و لگن در دست چپ دارند با آب سرد سراغ مهمانان رفته و مهمانان نیز دست خود را با آب سرد می‌شویند و بعد از اتمام باز هم با همان نظم از در خارج می‌شوند.

شش نفر (دوتایی) هم‌زمان از سه چشمه و در وارد می‌شوند که سه نفر عمله کمکی نیز آن‌ها را همراهی می‌کند- درحالی‌که سینی در دست دارد و داخل آن سفره قرار گرفته، دو نفر اصلی سفره را برداشته و خیلی منظم سفره را پهن می‌کنند و باز با همان نظم خارج می‌شوند و در مرحله بعدی باز با همان نظم برای هر دو نفر از مهمانان یک قرص نان می‌آورند و در سفره مابین آن دو قرار می‌دهند.

در تمامی این مراحل در آشپزخانه (مطبخ) کارها به ترتیب و با نظم جلو می‌رود، به هنگام نوشیدن چای آش دوغ در ظرف ریخته می‌شود، به هنگام تلاوت قرآن قورمه‌سبزی را در ظرف می‌ریزند، به هنگام ختم قرآن و خطابه اهل منبری برنج و پیچاق قیمه را می‌ریزند.

بعد از گذار از تمامی این مراحل نوبت آوردن مجمعه‌های حاوی مواد غذایی است که آن هم باز با ورود عمله‌ها که این بار ۶ نفر (دوتایی) هرکدام دو عمله کمکی هم آن‌ها را همراهی می‌کنند که این دو عمله کمکی هرکدام یک مجمعه در دست دارند و دو عمله اصلی آن‌ها را جلوی مهمانان می‌گذارند.

اولین مجمعه‌ای که آورده می‌شود آش دوغ است و بعد به ترتیب برنج، قورمه‌سبزی، مسمای مرغ، پیچاق‌قیمه و درنهایت آب نوشیدنی با پارچ و لیوان. در تمامی این مراحل آنچه زیاد و عجیب به چشم می‌خورد هم‌زمانی این امور از طرف همه عوامل و نیروها است که همگی هم‌زمان وارد شده و هم‌زمان مواد غذایی جلوی مهمانان گذاشته می‌شود بدون اینکه در این کار کسی از دیگری جلو یا عقب بیافتد.

بعد از اینکه غذاها سرو شد و هر کسی هم خواست باقی مانده آن را برداشت، بازهم به همان ترتیب ذکر شده ظروف جمع‌آوری شده و آن‌ها را در شربت‌خانه تحویل می‌دهند تا آن ظروف توسط بانوانی که برای این کار درنظر گرفته شده‌اند شسته شده در جاهای مخصوص به خود قرار گیرد که این بانوان هم معمولاً از همسران زنجیرزنان یا از اهالی همین حسینیه هستند.

در این حال دعای مخصوص بعد از اتمام غذا (مبنی بر قبولی احسان و نذری) و فاتحه خوانده می‌شود و مهمانان با خواندن حمد و سوره خدای خود را شکر می‌کنند. در این مرحله باز هم آفتابه و لگن و حوله ولی این آر با آب گرم آورده می‌شود تا مهمانان دستان خود را به همان ترتیب قبلی بشویند.

در انتها برای مهمانان در فنجان و نعلبکی شیرکاکائو داده می‌شود و این پایان مراسم باشکوه این احسان حسینیه متبرکه اوچدکان است. بعد میهمانان به ترتیب از سمت دهلیز حسینیه و داخل حسینیه خارج شده می‌روند که تمام این مراسم باشکوه حدود یک تا دوونیم ساعت طول می‌کشد.

تمامی عمله‌ها فقط کار خود را انجام می‌دهند و هیچ‌کسی حق کوچک‌ترین دخالتی در کار دیگری ندارد، به‌عنوان مثال، مسئول چای فقط چای دم کرده آن را می‌ریزد، مسئول قند فقط به کم و زیاد بودن قند نظاره دارد، یا مسئول برنج فقط در کار خودش است و مسئول خورشت پیچاق‌قیمه هم همان‌طور و بقیه عوامل هم به همان صورت تنها به کار خود مشغول‌اند.

هرکسی هم که در کار خود ایراد داشته باشد نمی‌تواند به دیگری تذکر دهد بلکه به متولی و ریش‌سفید حسینیه می‌گویند و او نیز تذکرهای لازم را به فرد یاد شده اعلام می‌کند.

ظروف مختلف غذا که قبلاً همگی مسی بودند از کاسه و دوری (بشقاب) و پارچه گرفته تا آفتابه لگن و گلابدان و غیره که همگی نیز دارای نقش و نگارند، اکنون تعدادی از آن‌ها جمع‌آوری شده و در جاهای مخصوص خود نگهداری می‌شوند و بقیه باز هم به کار گرفته می‌شوند و حسینیه متبرکه اوچدکان تنها مکان مختصی است که تمامی این مراحل پذیرایی از مهمانان در داخل آن انجام می‌گیرد.

نظم و تقسیم کار فوق‌العاده حرف نخست را در نذری حسینیه می‌زند

در مقوله احسان و نذری حسینیه متبرکه اوچدکان، نخستین چیزی که به نظر می‌آید همانا نظم و ترتیب فوق‌العاده‌ای است که از همان ابتدای تأسیس حسینیه وجود داشته و شاید هم خیلی منسجم‌تر و هماهنگ‌تر گشته است و نیز تقسیم کار و وظایفی که هرکدام از عمله‌ها به عهده گرفته و آن‌ها را از دخالت در کار دیگری منع کرده است، توجه به موارد بهداشتی در نحوه پذیرایی از مهمانان نیز شایان توجه است.

آنچه به چشم می‌آید طبقه اجتماعی افرادی است که مورد پذیرایی قرار می‌گیرند، یعنی از هر قشری از دارا و ندار از سفره احسان برکت امام حسین (ع) متنعم می‌شوند و تبعیضی در نوع غذا و نحوه پذیرایی وجود ندارد، نکته مورد اشاره در این مورد، نحوه گزینش نیروها و عمله‌های حسینیه متبرکه است، بدین نحو که بایستی حتماً از اهالی حسینیه و به‌ویژه از دسته زنجیرزنان باشد و در کنار این‌ها نیز مقید بودن به شعائر دینی و مذهبی، دارا بودن وجهه اجتماعی ممتاز و معتمدترین اهالی از مقوله‌های گزینش نیروها است.

بدون شک در ماه‌های محرم و صفر در اکثر شهرها و روستاهای ایران هر کس در حد و توان خود سعی می‌کند که به بارگاه ملکوتی حضرت سیدالشهدا (ع) و فرزندان و یاران باوفای آن حضرت از طرق مختلف که یکی از آن‌ها احسان و نذری دادن است، ارادت و عشق خود را بنمایاند، از دادن آب نوشیدنی، پخش حلوا، نان‌های محلی، انواع آش‌ها و غذاهای محلی و غیره که همگی البته روبه یک سمت دارند و آن تقرب به درگاه الهی و سپس عرض ارادت به ساحت مقدس امام حسین (ع) است.

منبع:میراث آریا

دیوانخانه شیراز نیازمند مشارکت یک سرمایه‌گذار قوی

توجه به میراث‌فرهنگی در کشور  را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

توجه به میراث‌فرهنگی از  چند دهه پیش شروع شد، اما در دوره‌ای راکد ماند. اواخر دهه ۷۰ به‌منظور مرمت و احيای مجموعه‌های تاریخی طرحی به نام پردیسان از سوی سازمان میراث‌فرهنگی وقت پیگیری شد که در زمان خود فعالیت‌های خوبی داشت تا اینکه ۱۰ سال بعد در راستای اعطای مجوز کاربری و بهره‌برداری مناسب از بناها و اماکن تاريخی قابل احيا و با هدف سرمايه‌گذاری بخش خصوصی داخلی و خارجی، فعالیت‌های طرح پردیسان به‌عنوان بخشی از اقدامات صندوق توسعه صنایع‌دستی و فرش دستباف و احیاء و بهره‌برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی در نظر گرفته شد.

با وجود آثار و مجموعه‌های تاریخی و میراثی فراوان در کشور، به نظر شما نحوه اداره این آثار چگونه باید باشد؟

یک نهاد خاص به تنهایی نمی‌تواند مرمت و احیای آنها را به دوش بکشد و لازم است بخش خصوصی توانمند در این مسیر  مشارکت داشته باشد. مهم است برخی بناهای تاریخی  با شرایطی مطلوب و شفاف به بخش خصوصی واگذار شود. به هر میزان آگاهی شهروندان از ثروتی که در بناهای تاریخی نهفته است بیشتر شود به همان میزان ارزش این بناها و توجه به آنها بیشتر خواهد شد.

آیا احیای بناهای تاریخی  تاثیری در هویت جامعه دارد؟

احیای یک بنای تاریخی علاوه بر اینکه پیامدهای فرهنگی به ویژه در راستای ارتقای حس تعلق و هویت فرهنگی دارد، در واقع اعتبار بخشی به جامعه و هویت شهروندان آن جامعه است. این کار در نهایت باعث بالا رفتن درک و توجه مردم به بناهای میراثی و تاریخی می‌شود و این رویکرد که از سوی صندوق احیا در پیش گرفته شده، ارزشمند است.

از آنجایی که تعریف کاربری درست برای بناهای تاریخی ضروری است توصیه شما در این مورد به جوانانی که قصد ورود به این حوزه را دارند چیست؟

امروزه جوانان علاقه‌مند زیادی تمایل به ورود به حوزه مرمت، احیاء و یا بهره‌برداری از بناهای تاریخی را دارند، اما اینکه این فرایند چگونه تعریف می‌شود و چه کاربری برای بناهای احیاء شده در نظر گرفته می‌شود مهم است. نهادینه شدن باور فکری صحیح نسبت به کاربری بناها در بخش خصوصی ضروری است. آیا یک خانه تاریخی باید به یک مرکز فرهنگی یا اقامتی تبدیل شود و یا اینکه می‌توان گستره متنوع‌تری از کاربری‌ها را برای خانه‌های تاریخی پیشنهاد داد؟ در هر صورت هر نوع تعریف کاربری نادرست، نه تنها هویت بنا را تغییر می‌‎دهد بلکه می‌تواند باعث عدم تحقق اهداف پیش‌بینی شده برای بنای تاریخی شود.

در مورد تجربه خود درباره احیا و مرمت مجموعه دیوانخانه شیراز و چرایی توقف این طرح توضیح بفرمایید.

دیوانخانه شیراز یک بنای تاریخی شناخته شده است که متاسفانه بخشی از آن آسیب دیده است. میراث‌فرهنگی این بخش تخریب شده را خریداری کرد و طراحی و مرمت آن به من واگذار شد. فعالیت‌های ما در مرحله تهیه طرح مرمت و احیاء به خوبی پیش می‌رفت، اما در ادامه با چالش‌هایی در اجرای طرح مواجه شدیم و فرایند کار متوقف شد. شاید آن زمان، یعنی حدود ۲۰ سال پیش آرمان‌های ما فراتر از امکانات موجود بود، چرا که ما بر روی بهره‌گیری از بهترین مصالح و استادکارها تأکید داشتیم، اما امکانات میراث‌فرهنگی در آن زمان اجازه این کار را نمی‌داد. در واقع هدف ما بزرگتر بود و در نهایت مجبور شدیم تنها بخشی از بنا را مرمت کرده و تحویل دهیم. اگر در آن زمان زمینه و امکانات لازم برای اجرای طرح مرمت ارائه شده وجود داشت، امروز این بنای تاریخی به بهره‌برداری رسیده بود و با آسیب‌های کمتری مواجه می‌شد. با توجه به این تجربه، صندوق توسعه و احیاء و بهره‌برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی باید پشتوانه قوی و قدرت بیشتری داشته باشد تا بتواند از پروژه‌های بزرگ حمایت کند.

واگذاری چنین بناهایی به بخش خصوصی چگونه باید صورت گیرد؟

هر سرمایه‌گذاری که احیا و مرمت بناهای تاریخی را برعهده می‌گیرد علاوه بر اینکه باید ابعاد کار را به خوبی درک کند، باید سرمایه کافی هم داشته باشد. بناهایی مثل دیوانخانه شیراز نیامند مشارکت یک سرمایه‌گذار قوی و مورد وثوق مردم است تا به سرانجام برسد، چرا که بخش دولتی نمی‌تواند چنین سرمایه‌ای را تامین کند.

رویکرد صندوق احیا برای مشارکت و همکاری با بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران  را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 گامی مثبت در راستای احیای بناهای تاریخی صورت گرفته است و صندوق احیاء باید افراد توانمند و مجرب را برای مرمت، احیا و بهره‌برداری از بناهای تاریخی شناسایی کند. افرادی که وابسته و دلبسته تاریخ و هویت این سرزمین بوده و در کارنامه خود عملکرد موفقی داشته‌اند. ورود این افراد باعث تحول در این حوزه خواهد شد. حمایت و پشتیبانی صندوق احیاء از سرمایه‌گذارانی که برای مرمت، احیا و بهره‌برداری انتخاب می‌شوند الزامی است. باید به صحبت‌ها و دغدغه‌های سرمایه‌گذارانی که به صورت جدی وارد این حوزه شده و طرح‌های قابل دفاعی دارند توجه شود و از طرفی نباید سرمایه‌گذاران در یک سطح و یا صرفا بر اساس معیارهای مالی سنجیده شوند، بلکه صندوق احیا باید به‌دنبال افراد و شرکت‌های توانمند باشد که ظرفیت و شایستگی احیای اصولی و باکیفیت بناهای تاریخی کوچک و بزرگ را دارند.

منبع:میراث آریا

ردپای زنان در معماری سنتی قشم

معماری به‌عنوان اجتماعی‌ترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است به همین دلیل نمی‌توان جدای از انسان و نقش و جایگاه او تصورش کرد. موضوع معماری درباره فضاست و تعاریف مختلفی که تاکنون از این واژه ارائه شده است، اغلب به گونه‌ای بر اهمیت فضا در آن تاکید می‌کنند به طوری که وجه مشترک بسیاری از این تعاریف، فن شکل‌دهی فضایی است. موضوع اصلی این شکل دهی فضایی، این است که چگونه فضا را با استفاده از انواع مصالح و روش‌های مختلف و البته نیاز، سازمان‌دهی کنیم.

معماری زبان گویای زمانه

معماری همواره غنی‌ترین مفهومی است که بیانگر فرهنگ و تمدن دوران شکل‌یابی و شکل‌دهی فضایی است. از دیدگاه فرهنگ، معماری فرایندی است از علم، هنر، ذوق، اعتقاد، ایمان و مهارت‌های خاص که در راستای تمدن و در رهگذر تاریخ می‌توان آن را زبان گویای زمانه خویش دانست؛ اما اگر به دنبال تعریف معماری سنتی باشیم، متوجه می‌شویم که همه مفهوم آن را می‌دانند و کسی نمی‌پرسد معماری سنتی چیست؟ ولی اگر عمیق‌تر به موضوع فکر کنیم یا از افراد تعریفی دقیق از آن بخواهیم هر کسی از ظن خود این عبارت را معنی می‌کند، نتیجه سخن این که تعریف واحدی از آن وجود ندارد.

در تقسیم بندی‌های موجود برای معماری توجه به این ملاک‌ها اهمیت فوق العاده‌ای دارد، مصالح به‌کار‌رفته، کاربری بنا، فرم ساختمان و غیره. اما آیا می‌توان با این ملاک‌ها معماری سنتی را از سایر تقسیم بندی معماری جدا کرد؟ خیر، با این ملاک‌ها نمی توان محدوده معماری سنتی را مشخص کرد. پس لازم است به دنبال ملاک‌های دیگری باشیم که بتوانند محدوده مشخصی را برای معماری سنتی تشکیل دهند. مهمترین واژگانی که از پی معماری سنتی به ذهن ما خطور می‌کند می‌تواند این واژه‌ها باشد، معماری تاریخی، معماری کهنه و یا قدیمی، معماری اصیل، معماری محلی، معماری خودی، معماری با هویت و… هر کدام از آنها را می‌توان تعریف کرد، اما جمع‌بندی‌ای که ما می‌توانیم از واژگانی که به دنبال معماری سنتی به ذهن ما خطور می‌کند داشته باشیم این است که در معماری سنتی عواملی دیگر و فراتر از کاربری بنا، مصالح به کار رفته و فرم و شکل بنا تاثیرگذار هستند. این عوامل  عبارتند از زمان، مکان، مهارت در اسلوبی خاص، فرهنگ و دین، البته اگر دین را جدا از مقوله فرهنگ بدانیم. اما این چهار عامل همیشگی نیستند و شاید تغییر کنند و جای خود را به عواملی دیگر بدهند.

معماری سنتی محصول روش سنتی در طراحی و ساخت

سنت کلمه دومی است که اگر به تعریف و معانی آن نگاه کنیم آن چه در این زمینه می‌تواند حاصل شود این است، همان دست به دست شدن تمام چیزهایی که جامعه در یک دوره زمانی خاص دارد و یا چیزهایی که قبل از آن در جامعه بوده و الان هم هست. به تعریفی عامیانه‌تر، سنت، مفهومی کلی است که دامنه شمول آن  قوانین، فلسفه، سیاست و حکومت را شامل می‌شود.

با این مقدمه حال می‌توانیم تعریفی جامع و قابل پذیرش برای عموم از معماری سنتی ارائه دهیم.

معماری سنتی به نوعی از معماری گفته می‌شود که محصول روشی سنتی در طراحی و ساخت است، دارای الگوهایی است که در طول زمان دست به دست شده و استمرار یافته و تبلور فرهنگ جامعه است که با معنا و با ارزش هستند و از نوعی قداست برخوردارند.

قداست معماران در جامعه سنتی قشم

با این تعریف در جامعه سنتی قشم معماران گاهی همانند روحانیون مذهبی از پایگاه و قداستی برخوردار بودند که سایر مردم این ویژگی را نداشتند.

معماری در طول تاریخ همواره بازتاب خصوصیات فرهنگی و اجتماعی یک جامعه بوده است. نیاز انسان و نوع بینش او در انتخاب روش برای رفع نیازها در ایجاد و شکل دهی فضایی موثر بوده و هست؛ علاوه بر نیاز و بینش، جایگاه افراد نیز در این شکل دهی اهمیت بسیار داشته و دارد؛ به نحوی که انسان‌ها بر اساس جایگاهی که در جامعه داشته‌اند نقش‌های متفاوتی را در این فضاسازی اطراف خود ایفا کرده‌اند. حال اگر بخواهیم یکی از عوامل مهم در این جایگاه‌ها را معرفی کنیم جنسیت انسان‌ها است.

نقش جنسیت در شکل‌دهی معماری

در طول تاریخ جنسیت نقش مهمی در شکل دهی فضایی (معماری) ایفا کرده است. در جوامع مردسالار عرصه برای زنان در این مقوله تنگ تر بوده و همواره جایگاه زنان و نقش‌های مربوط به این جایگاه نازل‌تر از مردان بوده است. اما هیچ کس نمی‌تواند بگوید حتی در این جوامع، زنان در شکل دهی معماری بی تاثیر بوده و نقشی نداشته‌اند. نیاز، اصلی‌ترین عامل برای شکل‌دهی فضایی و پیوند دهنده مرد و زن در این مبحث است و شاید در معماری، جنسیت با نیاز این دو به همدیگر در خلق فضاهای جدید اهمیت بیشتری به خود بگیرد. گاهی وقت‌ها نقش زنان و نظر آنها در این مقوله نقشی اعتراضی علیه جامعه مردسالار است، که خواستار سهم بیشتر از گذشته و اثبات وجود خویش بوده است. در هر صورت نقش زنان از جایگاه جنسیتی در معماری در همه جوامع با توجه به قوانین مردسالارانه، زن سالارانه و لیبرال متفاوت و غیرقابل انکار است.

معمولا شمار زنان هر جامعه‌ای به تعداد مردان آن جامعه است و بی شک هر چه تعداد زنان و شمار جمعیت آنها، در طی زمان افزایش می‌یابد، میزان اثر گذاریشان بر این شکل دهی بیشتر می‌شود.

زنان قشم در بستر زمان (تاریخ) و از حیث تعداد، دوره‌های مختلفی را سپری کرده‌اند. در چندین دوره جمعیت زنان افزایش چشمگیری داشته و در پاره‌ای مواقع حتی از مردان بیشتر بوده است. در دوره‌هایی از تاریخ که بر اثر جنگ و خونریزی مردان قربانی تیغ تیز فاتحان شده‌اند و یا به دلیل سیاست‌های مذهبی و جمعیتی جزیره پناهگاه مهاجرانی از سرزمین مادر بوده است. چند نمونه از آنها شامل دوره پیروزی اعراب مسلمان بر ساسانیان (نقش دین در مهاجرت)، دوره حمله مغول‌ها و نوادگانشان (حفظ جان و مال در مهاجرت)، دوره صفویه (نقش مذهب در مهاجرت) و دوره پهلوی (سیاست های جمعیتی) می‌شود.

آب، عنصری مهم در شکل دهی فضاهای جزایر

در هر مهاجرتی معمولا دستاوردهای یک قوم نیز به میزبانان و پذیرفتگان منتقل می‌شد. نمونه این دستاوردها ساخت بادگیر و ایجاد تغییرات در نحوه ساخت آن به دست معماران جزیره است. در تعریف معماری سنتی گفته شد نوعی از معماری که استمرار یافته و دست به دست شده است. حال اگر بخواهیم موضوعی را مطرح کنیم که نقش زن و مرد در آن در طول تاریخ این خطه در شکل دهی فضاها موثر بوده، مسئله آب است. شاید از نمونه‌های معماری دوره مادها چیزی به جز غار خربس (این نوع معماری تداوم و استمرار نداشته) باقی نمانده، ولی آب موضوعی است که نقش زن را در معماری به خوبی مشخص می‌کند. هیچ با خود فکر کرده‌ایم که چرا عمق چاه‌های تلا در بندر لافت کم است؟ شاید برای راحتی و آسایش زنانی بوده که برای بالا کشیدن آب از این چاه‌ها متحمل مشقت زیاد نشوند و آب مورد نیاز خانه‌های خود را تامین کنند. یکی از کارهای رایج زنان قشمی در گذشته همین بوده است. مثلا ورودی های آب انبارها (برکه) را در نظر بگیرید، چرا همیشه دو در یا بیشتر و به صورت قرینه و زوج دیده می‌شود؟ آیا نمی‌تواند به این نکته اشاره داشته باشد که برای حفظ حرمت زنان و برای برداشت آب به دست آنان ایجاد شده است. اگر به لحاظ تاریخی به این قضیه نگاه کنیم آب از دوره هخامنشیان و خصوصا ساسانیان عنصری مهم در شکل دهی فضاهای جزایر و به خصوص قشم بوده است.

تاثیر حجله‌بندی خانه عروس در معماری سنتی

حجله‌بندی و آینه‌کاری خانه عروس یکی دیگر از تاثیرات زنان در معماری سنتی است که برگرفته از تاریخ ایران باستان است. همان طور که قبلا هم در تعریف معماری گفته شد هر گونه شکل‌دهی فضایی را معماری می‌گویند، پس حجله یک نمونه شکل‌دهی مقدس، مستمر و ارزشی است. هر چند حجله واژه‌ای عربی است ولی ریشه در فرهنگ ایرانی دارد. وجود تعداد زیاد آینه در حجله و  وجود رنگ‌های مختلف و شاد همگی نشانه‌ای از ایرانی بودن این فضا است. جالب است که هنوز در مراسم عقد ایرانی‌ها از آینه استفاده می‌کنند و هنوز زرتشتیان لباس‌های رنگی، شاد و سنتی در جشن‌های خود بر تن می‌کنند که شباهت بسیاری به رنگ پارچه‌های مورد استفاده در حجله دارد.

با ورود اسلام به این خطه و تاکید اسلام بر حفظ حریم و حرمت زنان، فضاها نیز دست خوش تغییراتی می‌شوند. برای بررسی بهتر لازم است بیان کنیم آن معماری ارزشی که قداست داشته و استمرار یافته و نقش زنان در آن پررنگ تر بوده به دوره ورود اسلام به جزیره برمی‌گردد.

برای درک بهتر نقش زنان در معماری، جامعه و زنان روزگار گذشته جزیره را از حدود پانصد سال پیش تصور می‌کنیم، جامعه‌ای سنتی و به شدت مرد سالار، تعدد زوجات و افزایش زاد و ولد، ایجاد فضاهای جدیدی را سبب می‌شود. سهولت امر طلاق و ازدواج خود مسئله‌ای دیگر است که برای زنان، فرصت‌های زیادی برای ازدواج پیش می‌آورد. مرد نان‌آور خانه است و پیشه او در ارتباط با دریاست، داشتن فرزند پسر به دو دلیل امری مهم و ارزشی به حساب می‌آید، یکی این که می‌تواند هم پای پدر کار کند و دیگری تداوم نسل. قحطی و مرض تنگناهای زیادی را برای جامعه ایجاد می‌کند و موقعیت جزیره‌ای و ارتباطی به گونه‌ای است که مهمانانی خوانده یا ناخوانده به این جامعه وارد می‌شوند؛ پس امنیت برای آنان چالشی همیشگی است، به خصوص که کار مردان با دریاست و در پاره‌ای موارد خانه‌ها بدون مرد و نگهبان می‌ماند. پس لازم است فضاها برای بالا بردن امنیت زنان ایجاد شود. باورهای دینی در بین مردم ریشه‌های عمیقی دارد و تعصب و غیرتی را در مردان ایجاد کرده که برای حفظ ارزش‌های خود تغییراتی را در فضاها ایجاد می‌کنند.

ایجاد حریم برای صیانت از زنان

نتیجه‌ای که از تصویرسازی بالا حاصل می‌شود را می‌توان این گونه بیان کرد، در معماری سنتی قشم ردپای زنان قشمی و نقش آنها را نمی‌توان نادیده گرفت؛ زن در این جامعه عنصری مهم به حساب می‌آید و قاعدتاً به خاطر او و وجود همیشگی او در این فضا و نیز نوع نگرش به او تغییرات زیادی در این شکل دهی ایجاد شده است. در ادامه برای بررسی بیشتر به چند مورد از عواملی که نقش زنان در معماری سنتی قشم را پررنگ تر کرده، اشاره می‌شود.

در جامعه‌ای مردسالار مفاهیمی چون حریم، حرمت و امنیت را تصور کنید. به سادگی می‌توان نشانه‌هایی از این عناصر را در حفظ و پاسداشت این گوهر (زن) در هر خانه قشمی و معماری سنتی قشم پیدا کرد. جوامع مختلف بر حسب فرهنگ‌های متفاوت خود، نقش‌های متفاوتی را به زن و مرد نسبت داده‌اند؛ در غالب موارد، به جز در بعضی جوامع مادرسالار گذشته، جایگاه زن و نقش‌های مربوط به این جایگاه نازل‌تر از مردان بوده است.

از سوی دیگر نیاز به حضور در فضا برای همه امری ضروری است و این نیاز برای زنان قشمی به علت حضور همیشگی در این فضا ضروری‌تر به نظر می‌رسد. تمام ساختارها در این محیط نشان از ایجاد حریم برای صیانت از زنان و ایجاد آرامش و رفاه برای آنان بوده است. برای نمونه می‌توان به دیوارهای پرده مانند در جلوی در ورودی حیاط خان‌ها اشاره کرد. این دیوارها در فضای داخلی حیاط ساخته م‌شود تا شخصی که در جلوی در قرار گرفته نتواند داخل حیاط را ببیند. همچنین می‌توان وجود فضاهایی به نام مَیلِس (مجلس) جدا و مستقل از اندرونی خانه‌ها برای پذیرایی از مهمان‌ها را در معماری سنتی قشم یادآور شد. حال اگر دین و مذهب را به این قضیه اضافه کنیم، پیچیدگی و تاثیر زن در معماری سنتی قشم مشخص تر می‌شود. در معماری سنتی قشم زنان، به عنوان نیمی از جمعیت جامعه و ساکن در این فضاها، همواره عامل موثری بوده‌اند.

از قدیم یکی از نقش‌های زنان در جامعه قشم، آشپزی کردن و فرآوری مواد موجود در خانه برای استفاده دیگران بوده و این نقش تاکنون نیز ادامه دارد، ایجاد فضاهایی برای پخت و پز و تنور برای پخت نان در خانه یا حیاط به خواست و نظر زنان صورت می‌گرفته است.

تغییرات در معماری دستخوش سیاست‌های دولتمردان

تاریخ یکی دیگر عوامل تاثیرگذار در معماری قشم محسوب می‌شود. بی‌شک سیاست‌های دولتمردان در گذشته، معماری و جایگاه افراد را دست خوش تغییراتی کرده است. برای نمونه می‌توان به قانون کشف حجاب اشاره کرد. مردان برای حفظ حرمت، کرامت و حجاب زن‌ها و برای در امان ماندن از دست ماموران حکومتی بر روی کوچه‌ها در و چارچوبی قرار می‌دادند تا عوامل حکومت نتوانند به آن وارد شوند، و این فضاها را به صورت حیاطی برای چند خانه در می‌آوردند، نمونه‌های این چنینی در خود شهر قشم بسیار است.

جزیره قشم با قرار گرفتن در دهانه تنگه هرمز در طول تاریخ همواره پذیرای مردمانی از اطراف و اکناف دنیا بوده؛ گاهی این مهمانان چشم طمع به این خاک داشتند و گاهی برای به دست آوردن روزی وارد این خاک می‌شدند. این موضوع سبب شده بود مسئله امنیت مخصوصا برای زنان اهمیتی فوق‌العاده یابد. برای رفع این مشکل، شکل و چیدمان خانه‌ها دستخوش تغییراتی شده است. اگر خوب به روستاها و نحوه قرارگیری خانه‌ها بنگریم خانه‌هایی به هم چسبیده با کوچه‌هایی باریک را مشاهده می‌کنیم که امکان دفاع از این فضاها را برای زنان در کنار مردان فراهم کرده است.

حضور زنان باعث آرامش و آسایش در فضاهای مردساخت

اگر زن به عنوان کاربر فضا در نظر گرفته شود اهمیت ایده‌های زیباشناسی اثر، کم‌تر از امنیت، حفظ حریم و نحوه تعامل او در این فضا نخواهد بود. معماری با ظرافت و لطافت همراه است و چون زنان از لطافت بیشتری برخوردارند پس به طور حتم با حضور آنان در فضاهای مردساخت، این فضاها تعدیل شده و موجب آرامش و آسایش همگانی را فراهم می‌کند. زنان به واسطه طبع لطیف خود همیشه برای زیبایی و تمیزی فضاها تلاش کرده‌اند. برای مثال در گذشته دوغابی که از نوعی گل مخصوص درست می‌شد را به دیوار داخلی فضای خانه‌های گلی می‌پاشیدند، که این امر هم سفیدی و تمیزی دیوار و هم بوی مطبوع و دلپذیر سراسر فضا را سبب می‌شد. در روستاهای قشم فراهم آوردن گل و تهیه این دوغاب و پاشیدن آن به دیوار داخلی خانه‌ها همواره از وظایف زنان بوده است.

اما نکته‌ای که هرگز نباید فراموش کرد ساخت بناهایی است که به خواست زنان ایجاد شده‌اند. این بناها که گاهی تصور می‌شود برای سهم خواهی و یا اعتراض به نقش بیش از حد مردان در معماری باشد به بهانه‌های دینی و مذهبی (نذر یا گشایش کار) ساخته شده که در معماری سنتی قشم نمونه‌های فراوانی دارند. نمونه چنین فضاهایی آب انبارها (برکه‌ها)، مساجد و بناهای عام المنفعه‌ای است که به خواست زنان بنا شده و نام زنی را با خود به همراه دارد.

بی‌شک یکی از عواملی که بین نسل حاضر و گذشته ارتباط برقرار می‌کند معماری است. بازگشت به شیوه‌های زندگی گذشتگان میسر نیست و مسلما شیوه و چگونگی زندگی گذشتگان جوابگوی شرایط زندگی امروز نخواهد بود اما درک و دانستن ارتباط عناصری که سبب شکل‌دهی شده‌اند لازم و ضروری است چرا که در تجربه گذشتگان آگاهی نهفته است. در معماری کنونی جزیره قشم نقش زنان با وجود امکان تحصیل دختران در رشته معماری و امکانات آموزشی موجود، از گذشته کمتر شده و تنها به طراحی فضای داخلی و تزئینات داخلی کاهش پیدا کرده است.

منبع:میراث آریا

مقبره سیدصدرالدین یادگاری از عصر صفوی در دشت چالدران

میرسیدشریف‌الدین علی صدر قاضی عسگر شیرازی در اوایل سال ۹۱۵ ه.ق بعد از قتل قاضی محمد به تنهایی به صدارت رسید، جد اعلای او میرسید شریف جرجانی، صاحب کتاب «صرف میر» بود که اصالتا اهل استرآباد بود ولی در شیراز سکونت اختیار کرد، ازاین رو به شیرازی ملقب شد.

او در سال ۹۱۷ ه.ق به مشهد مقدس رفت و منصب صدارت را به میر عبدالباقی یزدی سپرد، بعد از مراجعت مجدد به دستور او در سال ۹۱۹ ه.ق به منصب صدارت دست یافت، سید صدرالدین در سال ۹۲۰ ه.ق در جنگ تاریخی چالدران که فرمانده قلب لشکر شاه اسماعیل بود به هنگام شروع مقاتله در اولین حمله لشکرعثمانی همراه با تعداد دیگری از ارباب مناسب به شهادت رسید.

دلایل و شواهد وجود مقبره سید صدالدین در  چالدران

دلایل متقن و علمی برای اثبات وجود مقبره سید صدرالدین در چالدران وجود دارد که عبارت از وقوع جنگ چالدران و اشاراتی که مورخان به آن داشته‌اند، مطالعات باستان‌شناسی و اظهار نظر و باورهای اهالی هستند.

مورخان متعددی در منابع تاریخی به واقعه دشت چالدران اشاراتی داشته‌اند، از جمله «علی‌اکبر دهخدا» چالدران را نام یکی از دهستان‌های دوگانه، بخش سیه‌چشمه ضبط و موقعیت آن را به طور دقیق بیان و به جنگ نیز اشاراتی کرده است.

گرانتوسکی نیز به واقعه چالدران در نزدیکی چالدران اشاره کرده و موقعیت محل را مشخص می‌کند، «سرجان ملکم» وقوع حادثه را در سرزمین آذربایجان و دشت مذکور دانسته و از «میر سیدشریف صدرالصدور» نامی اسم می‌برد که یکی از امرای شاه اسماعیل صفوی بوده و در آن جنگ به قتل رسیده است.

محمدجواد مشکور نیز در کتاب خود محل دشت را در نزدیکی ماکو نوشته است: «سلطان سلیم اول در سال ۹۱۸ ه.ق به سلطنت نشست، وی یکی از نیرومندترین پادشاهان عثمانی است، پس از کشتن ۴۰ هزار تن از شیعیان آن نواحی از هفت ساله تا ۷۰ ساله به ایران لشکر کشید و در سال ۹۲۰ ه.ق جنگ سختی در چالدران بین طرفین روی داد.»

در سال ۱۳۷۰ شمسی مطالعات باستان‌شناسی به سرپرستی  بهمن کارگر عضو هیات علمی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی آذربایجان‌غربی به منظور اطلاع از وجود قبر سیدصدرالدین در محل آغاز شد که در این مطالعات هیات مذکور چهار گمانه پژوهشی به ابعاد مختلف در اطراف بقعه باز کردند که در دو مورد از گمانه‌ها به قبور قدیم اسلامی بر خورد کردند که در هر دو مورد از سنگ‌های قلوه‌ای برای دیوارسازی جانبی قبر استفاده شده بود.(کارگر :۱۳۷۰)

کشف بقایایی از اسکلت خردشده

هیات همچنین در بررسی کالبد بیرونی قدیم مقبره بقایایی از اسکلت خرد شده فرد خردسالی را یافت که قراین موجود نشان داد استخوان‌ها از محل دیگری به این محل انتقال و در کنار ضلع مقبره دفن شده است.

نتایج مطالعات نشان داد که مقبره مذکور از داخل به شکل مدور و از بیرون شش ضلعی است و بنای آن از سه ماده اصلی سنگ، ملاط، کاه و گل ساخته شده است، سنگ‌ها از نوع آتشفشانی اسیدی متعلق به کواترنر بوده و عمدتا به رنگ سفید هستند.

بخش اعظم آنها از سیلیس تشکیل شده و دارای مقداری میکا–پیروکسن و فلدسپات هستند، این سنگ‌ها در برابر فرسایش مقاومت چندانی نداشته و به سادگی پوسته پوسته می‌شوند. تنها بخش‌هایی که حاوی سیلیس زیاد هستند در برابر فرسایش و هوازدگی مقاومت می‌کنند، حاصل تخریب و فرسایش سنگ‌های یاد شده تشکیل خاکی به رنگ سفید تا خاکستری متمایل به قهوه‌ای است که علی‌رغم تراکم‌پذیری زیاد آن باربری( تحمل وزن ) زیادی را ندارد.

در محدوده بقعه و قبور اطراف چهار مخروط افکنه دیده می‌شود که قطر رسوبات موجود در کف آنها از رأس مخروط واقع در دامنه ارتفاعات تا قاعده آن در دشت به تدریج ریزتر می‌شود.(کارگر: ۱۳۷۰)

هنگام کاوش مشخص شد که بالا بودن آب‌های تحت‌الارضی، پی مقبره  و قبور شهدا را غرقاب کرده است، که علت آن به احتمال قوی تخلیه آب‌های زیرزمینی در انتهای مخروط‌افکنه در اثر انباشته شدن رسوبات و به احتمال کمتر مربوط به تغییر مسیر حرکت آب چشمه  بالادست بنا یا هر دو اینها است.

باورها و ادعاهای اهالی برای وجود قبر یکی از اولاد پیامبر (ص)

باورها و ادعاهایی که از اهالی محل  به خصوص پیران سال‌خورده در روستاهای اطراف دشت چالدران که سینه به سینه منتقل شده از دیگر دلایل وجود قبر یکی از اولاد پیامبر(ص) در این مکان است و از این رو اهالی چالدران با توجه به پندارهای گذشته همواره به زیارت این مکان مقدس می‌آیند و وظایف دینی خود را در کنار هویت فرد مدفونی که در میان مردم شهرت دارد به جای می‌آورند.

مضافاً این که در کشور ترکیه کنونی نیز در منتهی الیه شرق آن کشور در زمان صفویه بخشی از خاک ایران بوده، دشت مرکزی به همین نام چالدران در استان «دغوبایزید» وجود دارد.

نوع معماری آرامگاه سیدصدرالدین

باید به این نکته اشاره کرد چون عدد شش از اعداد مقدس اوایل دوره صفوی است، عدد مذکور در آرم سلطنتی دولت صفوی به صورت کلک شش‌پر (رَزِت) محاط در شش ‌ضلعی منتظم جای گرفته است.

همین اعتقاد در ارسال ضریح شش‌گوش برای مقابر امام حسین(ع) و فرزندش علی‌اکبر (ع) ذی مدخل بوده است و از علاقه شدید آنان به این اسطوره استقامت، مظهر شهادت حکایت می‌کند.

فرم مذکور به صورت لوحه‌ای از اجزای اصلی قسمت خارجی (قبله‌قاپوسی) بقعه شیخ صفی‌الدین اسحق اردبیلی محسوب می‌شود و خاصه آنکه مذهب فوق در مقبره شیخ حیدر بدو صورت متجلی است.

تکرار فرم با کاشی در انتهای ساقه آجری آرامگاه، بقیه فرم در دو طرف سردر مقبره. در محل گفته شده از داخل بعضی از قبور در محوطه معروف به شهیدگاه واقع در مجاورت حرم‌خانه، سنگ‌های مسطحی به شکل شش‌گوش به دست آمده است.

دیواره این قبور به وسیله آجر نظم یافته و روی آنها را سنگ‌های مکعبی بزرگ و کتیبه‌دار پوشانده است، اینان مریدان خالص شیخ حیدر بوده‌اند که در جنگ شیروان در رکاب مرشد خود و در راه اعتلای مذهب تشیع به شهادت رسیده‌اند، بنابراین استفاده از عدد مذکور در ایجاد پلان شش‌ضلعی در مقبره شیخ صدرالدین وزیر اعظم شاه اسماعیل صفوی حاکی از اعتقاد بی‌چون و چرای شیخ به سلسله صفوی اسماعیل، مرشد عامل و نهایتاً به علی و اولاد علی(ع) و نیز اعتقاد راسخ به بانی تشیع امام جعفر صادق(ع) می‌تواند محسوب شود.

مقبره شیخ صدرالدین از حیث پلان با آرامگاه شیخ حیدر تفاوت دارد، اما در نحوه کرسی چینی سنگی، سنگ‌های نما، استفاده از ملاط ماسه و آهک در بنا با مقبره منفرد فوق هماهنگ است.

مقبره شیخ صدرالدین از حیث نحوه تراش سنگ، کاربرد آنها در بنا و نیز کارگذاری سنگ‌های کوچک برای حفظ فرم بنا با بنای گنبددار کوچکی که سابقاً در مجاورت حرم خانه بقعه شیخ صفی در اردبیل بوده و در حال حاضر برچیده شده، قابل مقایسه است.

به همین دلیل انتخاب مقبره به اوایل دوره صفوی محتمل به نظر می‌رسد، ذکر این نکته گفتنی است که وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی در سال ۱۳۷۸ به دلیل تکریم محل از سوی اهالی چالدران با حفظ پلان مقبره مکشوفه، یادمان آجری گنبددار در اطراف آن احداث کرد که نقشه آن الهام گرفته شده از بنای اولیه مقبره است.

این یادمان دارای کرسی‌چینی از جنس سنگ‌های سفید تراش خورده است که ارتفاعی حدود دو متر را شامل می‌شو‌د و به منظور زیباسازی  آن از اره تزئینی در قسمت فوقانی کرسی‌چینی ایجاد کرده‌اند.

ایوان رفیع و زیبای مقبره در سمت جنوب آن تعبیه شده و تزئیناتی همچون مقرنس‌کاری آجری و قاب‌بندی در آن به کار رفته و نور گیرهای داخلی، قسمتی از نور داخلی یادمان را تاُمین می‌کنند.

وزارت کشور در سال ۱۳۷۶ به پاس احترام به شهدای جنگ چالدران جاودانه کردن جنگ شاه اسماعیل صفوی با سلطان سلیم عثمانی که در سال ۹۲۰ ه.ق به وقوع پیوست، بخش سیه چشمه را به فرمانداری ارتقاء و نام آن را به چالدران تغییرداد.(کارگر بهمن: ۱۳۷۰)

منبع:میراث آریا

گرایش به گردشگری کم‌شتاب در دنیای پرشتاب

در سال‌های اخیر  نوعی از گردشگری، نوعی روش سفر از سوی متخصصان گردشگری مورد بررسی قرار گرفته است که بیشتر با رفاه و آسایش جسمی و روحی مسافران در ارتباط است. در حقیقت در  این حرکت بیش از هر چیز به عمق، مفهوم و احساس اهمیت داده شده است تا سرعت، و البته نباید این مقوله را با تنبلی و یا بی‌حرکتی یکی دانست بلکه بیش از هر چیز منظور درک بیشتر و آگاهی است.

سطح ماجراجویی طلبی و طرز فکر افراد در انتخاب این سبک اهمیت دارد. سفر کم‌شتاب برای  آن دسته افرادی که به دنبال ماجراجویی، سفرهای پرهیجان و بازدید چند نقطه در یک روز و لذت توقف چندین ساعته و حتی چند دقیقه‌ای را دوست دارند، نیست. گردشگری آهسته یا کم شتاب در مقابل سفرهای فشرده در روزهای محدود با مقاصد اغلب شناخته شده است. در یک سفر فشرده تعداد زیادی جاذبه برای بازدید گنجانده می‌شود و گردشگر باید هرچه سریعتر از مقصدی به مقصد دیگر عازم   شود،  به نظر می‌آید که گردشگر بعد از سفر نیاز به استراحت دارد تا خستگی سفر را از تن به در کند.

در گردشگری آهسته (Slow Tourism)  دو واژه گردشگری و آهسته شاید کنار هم عجیب به نظر برسد چرا که بیشتر گردشگران به دنبال این هستند که در زمان کمتر، مکان‌های بیشتری را بازدید کنند و به دیدن آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی بپردازند. به عبارتی، سفر کم‌شتاب بازبینی در شیوه سفر است. در این نوع گردشگری، منظور درک و لمس زندگی جامعه محلی و حتی زندگی کردن به شکل آنها در طول سفر است. در این نوع سفرف همچنین به جای تکیه به یک شهر و یا روستا به عنوان مقصد سفر، طول مسیر شهرها و روستاهای بین راه، خود، بخش با اهمیت سفر است و مسافر، دیگر با سرعت از آنها نمی‌گذرد چرا که سرعت، ارتباط شما را با منظره قطع می‌کند ولی سفر آهسته نه!

در گردشگری آهسته، مسافر کم‌شتاب هنگام سفر، سبک زندگی خاصی دارد. برای به دورماندن  از ریتم شلوغ گردشگری جمعی، مسافر کند حرکت می‌کند و تجربه سفر متفاوتی دارد. سفر کم‌شتاب محدود به یک یا چند مقصد نیست بلکه یک نوع طرز فکر است.

گردشگری آهسته یک فرهنگ است که باید آگاهانه از آن بهره‌برداری شود. به هر شهر یا کشوری که بخواهید می‌توانید سفری کم‌شتاب داشته باشید، کافی است طبق اصول سفر کم‌شتاب برنامه‌ریزی کنید به جای برنامه‌ریزی برای سفر به چندین شهر یا کشور، می‌توانید در مدتی کوتاه به یک شهر یا روستا رفته  و از اقامت خود لذت ببرید.

توجه به جزئیات در مسیرهایی که مسافران کمتری دارد بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و از این رهگذر، مسافر کم‌شتاب می‌کوشد روح مکان‌ها و فرهنگ‌هایی که به دور مانده را “احساس” کند؛ نه آنکه با سرعت و عجله فقط دیداری سریع و گذرا داشته باشد.

در عصر سرعت و تکنولوژی، افرادی هستند که دوست دارند در زندگی ‌پر استرس و تنش، کمی کندی و آهستگی را داشته باشند تا سر فرصت بتوانند طعم واقعی زندگی را به خوبی حس کنند. گردشگری آهسته نیز بر همین منوال است و اینگونه روش سفر موج جهانی را در بین بسیاری از دوستداران گردشگری به وجود آورده است. در این گرایش نوین به خصوص در بین کسانی که زندگی پراسترس و پرمشغله را تجربه می‌کنند بیشتر شده است، این دسته افراد دوست دارند حداقل در طی مسافرتشان کمی از سرعت روند روزمره زندگی را کاهش دهند. مسافران می‌توانند در مسیرهای کمتر شناخته شده روح مکان‌ها و فرهنگ‌های آن مناطق را حس کنند و در جزییات مسیر نیز غوطه‌ور شوند.

گردشگری آهسته یا کم‌شتاب، نوعی سفر تفریحی همراه با دقت در جزییات برای یادگیری بیشتر و ارتباط بیشتر  است که با احترام کامل به فرهنگ و تاریخ و نیز حمایت و حفاظت از محیط زیست همراه است، نوعی سفر که در نهایت به گردشگری مسئولیت پذیر می‌انجامد.

مسافر آهسته در واقع به ارزش‌های موجود در محیط اطراف خود اعم از ارزش‌های انسانی و طبیعی، پایبند است و به آنها توجه می‌کند. انسان قرن بیست و یکم در جستجوی آرامش، تمایل روزافزون به درک و ارتباط عمیق‌تر با طبیعت و نیز نیاز فزاینده به یافتن سبک زندگی برتر و فراتر از ضروریات و روش‌های گیج کننده زندگی روزمره است. گردشگری کم‌شتاب امروزه در سطح جهان رو به گسترش است. در این نوع از گردشگری ارتباطات واقعی و معناداری میان مسافران با مردمان محلی، مکان‌ها، آثار و نیز فرهنگ‌ها، غذاها، میراث تاریخی و فرهنگی و محیط زیست و طبیعت برقرار می‌شود.

در این نوع از گردشگری به منظور درک بهتر واقعیت‌های زندگی، افراد و محیط منطقه مورد بازدید قرار می‌گیرد و سعی می‌شود بیشتر به سادگی و راحتی مسافرت تکیه شود. گردشگران آهسته بر این باور هستند که زمان و بهره بردن از لحظه لحظه مسافرت لوکس‌ترین کاری است که می‌توان در طول سفر انجام داد. گردشگری کم‌شتاب مسافران را به آهستگی و تمرکز بیشتردر مقاصد مختلف دعوت می‌کنند تا مدت زمان تعطیلات خود را در یک مقصد سپری کنند. مدت اقامت خود را در نواحی مختلف طولانی‌تر کنند و میزان رفت و آمد خود را کاهش دهند.

ماندن بیشتر گردشگران در هر مقصد توریستی، سبب می‌شود از سفرهای متعدد در زمان کوتاه خودداری شود. دقت در جزییات به این معنا که هر آن چه را که در نزدیکی مقصد است را دقیق بنگرد. به عبارت بهتر دقت در جزییات در گردشگری کم شتاب  مهم است همچنین کاهش میزان مصرف انواع وسایل نقلیه پرسرعت و اقامت در اقامتگاه‌های بومی را تجربه می‌کند. این نگرش‌ها در تقابل با نوعی سفر سریع یا  شتابزده است که درست همانند غدای سریع یا فست فود سرعت را در  ذهن ایجاد می‌کند، که در نهایت چیزی جز مصرف بیشتر و بهره‌برداری بیشتر و تخریب بیشتر از طبیعت را در پی ندارد.

گردشگر آهسته بیشتر در مقصد می‌ماند و سفر به یک مقصد به عنوان تجربه‌ای است که پس از رسیدن به مقصد، با وسایل حمل و نقل محلی، غذا و نوشیدنی محلی، سفر خود را برای کاوش در تاریخ و فرهنگ محلی و حمایت از محیط زیست اختصاص می‌دهد.

بسیاری از افراد، قبل از این که به روستا، شهر، یا منطقه‌ای سفر کنند، جاذبه‌های گردشگری آن منطقه را در اینترنت جستجو می‌کنند و بعد فهرست بلندی از محل‌هایی را که باید بروند را تهیه می کنند و در طول سفر هم فقط در حال برنامه‌ریزی هستند که چگونه همه‌ آن مناطق را ببینند. اما الزامی وجود ندارد که تمام آن نقاط مورد بازدید قرار گیرد.

مسافر کم‌شتاب فهرست کوچکی تهیه کرده و برای اینکه لذت بیشتری از سفر حاصل شود و عمق فرهنگ، آداب و رسوم جامعه و سبک زندگی آن را درک کند تمرکز می‌کند. مسافران کم‌شتاب زمان می‌گذارند تا در فرهنگ غرق شوند و با مردم محلی تعامل داشته باشند. آنها با هر سفر، از تجربه جدیدی لذت می‌برند و مانند محلی‌ها زندگی می‌کنند.

در گردشگری کم‌شتاب در واقع  بیشتر در مورد مفهوم سفر پایدار متمرکز شده است و اجازه می‌دهد یک راه حل دوستانه‌تر برای فرهنگ و محیط زیست در سفر فراهم شود مسافرت برای مدت زمان طولانی با سرعت کم این امکان را فراهم می‌کند تا تجربه‌ای عمیق، اصیل و فرهنگی را به گردشگر ارائه دهد. تا با کمک آن بتواند در چشم اندازهای محلی، تاریخی و فرهنگی را در میان مردمی با آداب و رسوم و عقاید و غذاهای متفاوت غرق کند. انگیزه‌های سفر در انسان هزاره سوم تا حدودی دگرگون شده است و به نظر می‌رسد گردشگران کم‌شتاب  از حالت انفعالی و گذران اوقات فراغت خارج شده، کنجکاوانه و آگاهانه  قصد سفر کرده و در جستجوی آموختن و آشنایی  بهتر و بیشتر با فرهنگ‌های متنوع هستند.

منبع:میراث آریا

پنج مسیر جدید گردشگری در گرجستان معرفی شد

گرجستان پنج مسیر فرهنگی جدید گردشگری خود را با موضوعات متعدد معرفی کرد.

به گزارش خبرنگار مهر، شورای توسعه استراتژیک و صدور گواهینامه مسیرهای فرهنگی گرجستان پنج مسیر جدید را از جمله «جاده سفالی گرجستان»، «گرجستان با چای رنگ آمیزی شده»، «من به گوریا می‌روم»، «مکان‌های یادبود ایلیا چاوچاوادزه» و «در رکاب سیزده پدران مقدس آشوری»، مورد بحث و بررسی قرار داده و مجوزهای وزارت آموزش، علوم، فرهنگ و ورزش گرجستان صادر شده است.

مسیر سفالی گرجستان هم از نظر تاریخی و هم از لحاظ معاصر دارای اهمیتی است، زیرا به بازدیدکنندگان فرصتی می‌دهد تا هم با آثار هنری سرامیکی باستانی آشنا شوند و هم در ایجاد آثار سرامیکی مشارکت کنند. همچنین از نظر ارزیابی امکانات الحاق مسیر جاده سفالی گرجستان به مسیر جاده سفالی اروپا مهم است. هدف از معرفی این مسیر معرفی آثار فرهنگی محلی، صنعت هنر و سرامیک گرجستان، همچنین غذاهای گرجی، به مردم محلی و مهمانان خارجی است. این پروژه شامل ۶ مسیر گردشگری است که اماکن جالب و مهمی را شامل می‌شود، از جمله سالن‌های نمایشی، کارگاه‌ها، استادان سفالگری، هتل‌ها و رستوران‌هاست.

مسیر گرجستان با چای رنگ آمیزی شده مناطق گوریا، سامگرلو، ایمرتی، جمهوری خودمختار آجارا و تفلیس را پوشش می‌دهد. این مسیر تاریخچه توسعه فرهنگ چای در گرجستان و اهمیت آن در بازارهای محلی و بین المللی را بیان می‌کند.

مسیر فرهنگی من به گوریا می‌روم یا راه اروپایی به گوریا به نوع خود راه مسافران گرجی و اروپایی دوره‌های مختلف را دنبال می‌کنند.فرصت آشنایی با منطقه گوریای ناشناخته، قوم نگاری، سنت‌ها و میراث منحصر به فرد آن را از اهمیت این مسیر گردشگری است.

هدف مسیر مکان‌های یادبود ایلیا چاوچاوادزه، معرفی و آشنایی با زندگی و خلاقیت نویسنده و شخصیت عمومی بزرگ گرجستان ایلیا چاوچاوادزه، به ویژه به نسل جوان، است. این مسیر شامل ۹ مکان یادبودی در تفلیس، تسیتساموری و خانه – موزه ایلیا چاوچاوادزه در ساگورامو است.

مسیر در رکاب سیزده پدر مقدس آشوری با اهمیت توریستی، زیارتی و فرهنگی شامل: صومعه‌های ارتدوکس است که توسط ۱۳ راهب مسیحی که در قرن ۶ از سوریه به گرجستان آمده‌اند، تأسیس شده است. هر مکان از این مسیر سرشار از آثار میراث فرهنگی گرجستان است و هر یک از آنها بزرگترین زیارتگاه مسیحیان و نمونه متمایز از معماری گرجی محسوب می‌شود.

این خبر توسط رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در گرجستان تهیه و در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده شده است.

منبع:خبرگزاری مهر

«تیزنو»؛ دالان سفر به دوره قجر

بیش از یک صد خانه قدیمی با معماری‌های خاص و چشم‌نواز در بافت قدیمی دزفول دیده می‌شود که خانه «تیزنو» نیز یکی از قدیمی‌ترین خانه‌های شهر دزفول و مربوط به دوره قاجار است که بسیاری از ویژگی‌های معماری بومی را در خود جا داده است.

دزفول از شهرهای باستانی ایران است که در بافت قدیم آن مسجدها، خانه‌ها و کوچه‌های قدیمی وجود دارد که برخی از آن‌ها مثل خانه تیزنو ثبت ملی شده‌اند. این خانه تاریخی که دلیل نام‌گذاری آن به اسم تیزنو نام مالک آن بوده‌، در محله قلعه دزفول به یکی از تماشایی‌ترین اماکن گردشگری این شهر تبدل شده زیرا با معماری خاص‌اش آینه تمام‌نمایی از هنر معماری ایرانی است.

به گزارش ایسنا، خانه تیزنو برگرفته از هویت غنی معماری دزفول با مصالحی از آجر و خشت و به شیوه یک ایوانه (اشکال متنوع در محور تقارن بناها) ساخته شده است. در دو طرف در ورودی، سکوهای کوچکی به نام خواجه‌نشین قرار دارد که برای استفاده رهگذران یا افرادی که برای باز شدن در به انتظار مانده‌اند، مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

 

برای ورود به خانه تیزنو پس از عبور از سردری بزرگ و زیبا وارد فضای مسقف به نام هشتی می‌شویم. هشتی فضایی است که کل خانه را از دید غریبه‌ها مخفی نگه می‌داشته و گفته می‌شود در دوران قاجار با توجه به تفکرات مذهبی سنتی مبنی بر این که نباید مهمان وارد حریم شخصی خانواده شود، خانه‌ها به صورت اندرونی و بیرونی ساخته می‌شدند و ساخت هشتی خانه نیز برگرفته از تفکر سنتی مذهبی آن دوره بوده تا وقتی مهمان وارد خانه می‌شد تا زمان رسیدن صاحبخانه، توقف کوتاهی در هشتی داشته باشد.

بعد از گذر از هشتی به فضای بیرونی خانه تیزنو می‌رسیم. حیاطی زیبا که در نگاه اول نیز آجرکاری و معماری زیبای آن چشم هر گردشگری را به خود جلب می‌کند. این بنا دارای ۲ طبقه بوده که طبقه همکف به واسطه وجود چهار پله از سطح حیاط بالاتر است. در مجموع فضای خانه دارای یک ایوان اصلی در طبقه همکف و ۲ ایوان فرعی در طبقه اول است. یکی دیگر از خصوصیات معماری خانه تیزنو این است که اتاق‌های هر ۲ طبقه به صورت قرینه هستند و در کنار اتاق‌ها نیز یک دالان قرار دارد که به آن «غلام گردش» می‌گویند؛ این دالان‌ها مخصوص خدمه‌ها برای رسیدن به اتاق‌های اصلی برای پذیرایی از مهمان‌ها بوده است.

از دیگر فضاهایی که در بیشتر خانه‌های قدیمی دزفول و حتی شوشتر می‌توان مشاهده کرد وجود ۲ نوع زیرزمین به اسم «شبستان» و «شوادان» است. شبستان خانه تیزنو نسبت به سطح خانه حدود ۱۵۰ متر پایین‌تر است و دارای سه ورودی بوده که با چند پله، ارتباط آن با حیاط برقرار می‌شود. گویا از شبستان به عنوان انبار و برای نگهداری گندم استفاده می‌شده است. شوادان خانه تیزنو نسبت به شبستان در سطح بسیار پایین‌تری قرار دارد. شوادان‌ها نیز حفره‌هایی دست‌کن هستند که در قدیم اهل خانه با توجه به آب و هوای گرم خوزستان برای فرار از گرمای هوا در ظهر تابستان برای استراحت از این مکان استفاده می‌کردند. برای رفتن به شوادان این خانه، باید حدود ۲۵ پله را طی کرد.

 

کف حیاط این بنای تاریخی با آجر ساخته شده و این نیز به دلیل آب و هوای گرم خوزستان بوده است. طاق‌های خانه تیزنو از دیگر بخش‌های معماری هنرمندانه این بنا است؛ آجرچینی‌هایی با طرح‌های متنوع و چشم‌نواز. آجرچینی‌های این بنا به نوع «فریز» و «خونچینی» است.

در ایوان طبقه همکف این بنا ۲ شیر سنگی قرار دارد که الحاقی به خانه تیزنو هستند. شیرسنگی نیز تندیس‌هایی از جنس سنگ هستند که در گذشته توسط سنگ‌تراش‌های ایل بختیاری در ایران در استان چهارمحال و بختیاری و شمال استان خوزستان به شکل شیر تراشیده می‌شدند و به نشانه شجاعت، دلاوری و ویژگی‌هایی چون هنرمندی در شکار و تیراندازی در جنگ و مهارت در سوارکاری، بر آرامگاه بزرگان قوم خود قرار می‌دادند.

خانه تیزنو به شماره ثبت ملی ۲۵۷۳ در کاربری کنونی به عنوان دفتر نمایندگی یونسکو در دزفول مورد استفاده است. این بنا که برای اولین بار در سال ۸۴ توسط سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری دزفول با اعتبار اداره میراث فرهنگی مرمت شد اکنون محلی برای گلگشت گردشگران در دوره قاجار است.

الهام افتخارزاده، نماینده دفتر یونسکو در دزفول، در خصوص اقداماتی که از نظر فرهنگی در این مکان صورت می‌گیرد به ایسنا گفت: دفتر با هدف جمع‌آوری اطلاعات ثبت جهانی مکان‌های باستانی شهر تاسیس شد که اطلاعات را به صورت شفاهی و مکتوب جمع‌آوری و آرشیو کرده‌ایم. ضمن این ‌که کارهای فرهنگی مثل برگزاری بزرگداشت‌ها و کلاس‌های هنری هم در این خانه برگزار می‌شود.

 

وی ادامه داد: این خانه مربوط به اوایل دوره قاجار است و با توجه به قدمت آن، به طور دایم مرمت می‌شود و اجازه نمی‌دهیم قسمتی از بنا آسیب ببیند. خانه تیزنو حالت گردشگری دارد و پیش از شیوع کرونا آمد و رفت بسیاری به این خانه بود و اردوهای دانش‌آموزی و حضور دانشجویان عکاسی و معماری را نیز برای بازدید از این بنای تاریخی داشتیم.

افتخارزاده گفت: خیلی‌ها به دنبال واگذاری این خانه به بخش خصوصی هستند اما تمام تلاش این است که چنین آثاری حفظ شوند تا به عنوان یک کانون فرهنگی باقی بمانند.

به گزارش ایسنا، حفظ منابع تاریخی به لحاظ مزایای فرهنگی، اجتماعی و آموزشی دارای اهمیت است و باید حفظ چنین آثاری به صورتی مدیریت شود که با تغییرات نامناسب، خسارت جبران‌ناپذیری به این بناهای تاریخی وارد نشود؛ بناها و آثاری که گواه میراثی گران‌قدراند.

منبع:

آیین سوگواری «قوم بنی اسد» میراثی ناملموس از استان گلستان

مراسم ماه محرم درواقع یادآوری و بازسازی واقعه كربلاست و پرشورترین این ایام از یكم تا دهم محرم و اربعین امام حسین(ع) و ۷۲ تن از یارانش است كه در این ایام با برگزاری مراسم سینه‌زنی و زنجیرزنی، علم‌گردانی و تعزیه‌خوانی، واقعه خونین كربلا را در اذهان متبادر می‌کنند.
در این ایام، همه شهرها و روستاهای گلستان در غم و ماتم فرورفته و اقشار مختلف جامعه با پوشیدن لباس مشكی و آویز كردن پرچم سیاه بر سر در خانه‌ها و اماكن كسب، سردر مساجد و حسینیه‌ها خود را در ایام سوگواری سهیم می‌دانند.
در استان گلستان اقوام متعددی در كنار یكدیگر زندگی مسالمت‌آمیزی دارند. این اقوام در ایام محرم با عادات و آداب خود به عزاداری می‌پردازند كه در ادامه، با مراسم قوم بنی اسد که یکی از مراسم مذهبی است که از قدیم‌الایام روز یازدهم محرم در روستای گز شهرستان بندر گز برگزار می‌شود، آشنا می‌شویم.
سال ۶۲ هجری، حضرت امام حسین(ع) به همراه یارانش برای اشاعه امربه‌معروف و نهی از منکر علیه حکومت غاصب بنی‌امیه قیام کردند و در مقابل ستم این خاندان سکوت پیشه نکرده و با هیچ‌یک از خلفای زمان بیعت نکردند. همین فریاد «هیهات من الذله» امام حسین(ع) قیام خونین کربلا را به پا داشت و ۷۲ کشته برجای گذاشت که به دلیل ظلم و ستم بیش‌ازحد بنی‌امیه، حتی پس از واقعه کربلا نیز کسی جرئت ورود به منطقه جنگ برای تدفین پیکر مطهر شهدای کربلا را نداشت، تا این‌که پس از ۳ روز قوم بنی اسد در کنار امام سجاد (ع) وارد این صحرا شده و پیکر شهدا را دفن کردند.
بنی اسد نام قبیله‌ای بزرگ و سلحشور عرب از فرزندان اسد بن خزیمه بن مدرکه است. پس از واقعه عاشورا، زنان قوم بنی اسد گذرشان به میدان جنگ افتاد و از دیدن پیکر شهدا کربلا بسیار متـأثر شدند. زنان قوم، مردان خود را به دفن اجساد شهدا فراخواندند ولی مردها به دلیل ترس از بنی‌امیه، اقدامی نکردند. به همین دلیل زنان بنی اسد با بیل و کلنگ به‌طرف صحرای کربلا به راه افتادند و وقتی‌که مردان قبیله، آنان را چنین در تصمیمشان راسخ دیدند، به میدان جنگ آمده و اجساد را دفن کردند. این مراسم تدفین اولین جنبش بر ضد امویان به‌حساب می‌آید چون یزیدیان می‌خواستند این اجساد در آن بیابان از بین برود و بنی اسد برخلاف نظر آنان عمل کردند.
امروزه برای حفظ و زنده نگه‌داشتن چنین قیام شجاعانه‌ای در یاد و خاطره مردم، هرساله مراسمی نمادین و به شکل تعزیه در روستای گز غربی و شرقی شهرستان بندر گز بعد از اذان مغرب و عشا روز یازدهم محرم برگزار می‌شود.
این مراسم از مسجد شهدای روستای گز غربی با پوشیدن لباس عزا و پیراهن‌های سیاه بلند بر تن جوانان محل و بستن چفیه یا کوفیه و عقال بر سر، به همراه پوشاندن صورت مردان، آغاز می‌شود. به این افراد در گروه بنی اسد، «میر عرب» گفته می‌شود. آن‌ها با گرفتن بیل و کلنگ بروی شانه‌های خود در حیاط مسجد به دور شهدا می‌گردند و اشعاری را که مداح قرائت می‌کند تکرار می‌کنند تا مراسم اصلی شروع شود و تا پایان مراسم نیز حضور دارند.
نوجوانان روستا نیز نقش شهدا را با کشیدن پارچه‌ای سفید بروی خود در بخش مرکزی حیاط مسجد ایفا می‌کنند. برای اجرای این مراسم تعداد ۸ بدن شهید باید در وسط میدان مراسم قرار بگیرد که تمامی پیکر شهدا در کنار هم هستند و فقط بدن حضرت ابوالفضل(ع) کمی بافاصله از مابقی شهدا قرار دارد. آن نیز به این دلیل است که در کربلای معلا بدن مطهر حضرت ابوالفضل(ع) در کنار نهر علقه و جدای از مابقی شهدا به خاک سپرده‌شده است.
پس از اجرای نوحه از زبان میران عرب با مضمون دفن شهدای کربلا، تعزیه‌خوانان با ایفای نقش رئیس قوم بنی اسد و امام سجاد (ع) در کنار پیکر شهدا به عزاداری می‌پردازند.
پس از اتمام تعزیه در مسجد شهدا، هیئت عزاداران با گروه بنی اسد به دیگر مساجد روستای گز غربی چون مسجد جامع، ولیعصر (ع)، امام حسین(ع) و در پایان به مسجد حاج یعقوب در روستای گز شرقی رفته و مراسم را در آنجا نیز برگزار می‌کنند.
در طی مراسم میران عرب لباسی سیاه و بلند، به همراه چفیه و عقال بر تن کرده و بیل به دست می‌گیرند. پیکر شهدای مراسم را نیز با پارچه‌ای سفید به‌عنوان نمادی از کفن شهیدان کربلا می‌پوشانند. عزاداران هیئت هم از عناصری چون پرچم، علم، سنج و… در طول اجرای مراسم عزاداری استفاده می‌کنند.
كارشناسان فرهنگی و مذهبی قدمت اجرای مراسم مذهبی قوم بنی اسد در دهستان گز را حدود ۲۰۰ سال برآورد می‌کنند.
آیین عزاداری قوم بنی اسد شهرستان بندر گز یکی از هفت آیین عزاداری ثبت ملی شده استان گلستان است که با شماره ۱۴۰۵ در سال ۱۳۹۶ در فهرست آثار ملی میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

تعزيه سيار اراک ، مرثيه‌ای به بلندای قدمت اين شهر

تعزیه سیار اراک یکی از زیباترین جلوه‌های هنر عاشورایی است که خوشبختانه در سال‌های اخیر احیا شدهاست.

این تعزیه که جلوه‌های زیبای هنری و آئینی دارد، بیش از ۱۰۰ سال است که در بازار تاریخی اراک برگزار می‌شود و تعزیه‌خوان‌ها در نقش‌های مختلف مصائب روز عاشورا را به نمایش می‌گذارند.

تعزیه نمایش هنری مذهب شیعه است که عمدتاً بیانگر حادثه عاشورا و شرح به شهادت رسیدن سیدالشهدا (ع) و یاران ایشان در دهم محرم سال ۶۱ هجری است. اگرچه در باب پیشینه این هنر نمایشی مذهبی  برخی نظریات ارائه شده و به برخی شواهد تاریخی پرداخته شده است؛ لکن شکل رسمی و آشکار این سوگواری، به روایت ابن‌کثیر، برای نخستین بار در زمان حکمرانی دودمان ایرانی شیعه مذهب آل‌بویه صورت گرفته است. در دوره صفویه بیشترین حمایت از آن صورت گرفت و به شکوفایی رسید و دوره قاجار و عصر ناصرالدین‌شاه عصر طلایی و نقطه عطفی در شکل‌گیری و نهادینه شده هنر تعزیه در ایران است. تکیه دولت تهران در این دوره برای اجرای هنر نمایشی تعزیه احداث شد.

استان مرکزی یکی از نقاط قابل‌توجه در زمینه تعزیه‌خوانی در سطح کشور محسوب می‌شود و در شهرهای اراک و تفرش هنر تعزیه‌خوانی رواج گسترده‌ای داشته و دارد. در شهر تفرش تکایای چندی ازجمله تکیه ششناو، تکیه خلچان و تکیه زاغرم احداث شده و این شهر را به یکی از مشهورترین شهرهای ایران در  زمینه مراسم عزاداری و برپایی تعزیه تبدیل نموده است.

این نوع تعزیه شامل چند گروه تعزیه‌خوان بوده که هر گروه تعزیه‌خوان، در حال حرکت، بخشی از مجلس تعزیه را اجرا می‌نماید  به‌طوری‌که تماشاگران در طول راسته بازار ایستاده و هر یک از گروه‌ها بخش‌هایی از تعزیه را اجرا نموده  و ادامه تعزیه را گروه عقبی ایشان برای تماشاگران اجرا می‌کند. پیشاپیش تعزیه‌خوانان، عزاداران دیگری به ترتیب زیر درحرکت‌اند:

– طلیعه‌داران که حدوداً ۱۰۰ نفر که همگی از بزرگ و کوچک پرچم‌هایی را با خود حمل و وارد بازار می‌شوند.

– ریش‌سفیدان که حدوداً ۵۰ نفر از معتمدان که در ردیف‌های ۸ یا ۹ نفرِی وارد بازار می‌شوند.

 – چاووشی‌خوان: چاووشی‌خوان شخصی است که با لباس عربی و لهجه غم‌انگیز چاووشی می‌خواند و بعد از او نقاره خوان‌ها دستگاه وارد می‌شوند.

– شترسواران شامل ۸ نفر شتر که با فرش‌های قیمتی و پارچه‌های زری و ترمه تزیین‌شده و دو شتر اول نوازنده سرنا را حمل می‌کند و ۶ شتر بعدی با دهل طبل می‌نوازند و آهنگ خاص حزن‌انگیزی را اجرا می‌کنند. همگی آن‌ها به شکل سربازان قدیمی آراسته شدند و رنگ لباس آن‌ها قرمز است.

– پرچم‌داران و چهلچراغ گردانان که برای ایجاد فضای فاصله وارد می‌شوند.

– تعزیه‌خوان‌ها که برای اجرای بخشی از تعزیه وارد بازار می‌شوند.

– پشت سر تعزیه‌خوانان نیز برای ایجاد فاصله چهل‌چراغ گردانان و پرچم‌داران وارد بازار می‌شوند.

تعزیه سیار اراک در طول حیات ۲۰۰ ساله بازار تاریخی اراک برگزار می‌شده است. نمایش تعزیه سیار اراک در دهه اول محرم اجرا می‌شده که در سال‌های اخیر به همت علاقه‌مندان به میراث عاشورایی احیا شده و در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا