میامی، سرزمین کاروانسرا ها

در ادبیات تاریخی واژگان مشابهی برای کاروانسرا وجود دارد که تفکیک آن‌ها از یکدیگر دشوار است. کلماتی مانند ساباط، کاربات، خان، زاویه، خانقاه، ربات و منزلگاه از این دسته‌اند. در دایره المعارف لاروس، کاروانسرا، مهمانخانه و پناهگاهی برای بیتوته مسافران در دسته‌های بزرگ تعریف شده است، آنچه در این میان ساده و روشن به نظر می‌رسد این است که کاروانسرا ساختمانی برای کاروان است. دقت در این واژه آشکار  می‌کند که کاروان از کلمه کاربان ریشه دارد. بدون تردید کاروانسرا واژه اصیل ایرانی است. این کلمه از زبان پهلوی اشکانی مشتق شده است.

ریشه‌شناسی تاریخی کاروانسرا، حاکی از آن است که مفهوم و تعریف اصلی کاروانسرا در بعد تجاری و بازرگانی آن نهفته است، یعنی مکانی که کاروانیان برای تجارت و برای ممانعت از راهزنان و موانع طبیعی در آن رفت‌وآمد داشتند.

گذشته کاروانسراها نشان می‌دهد که پیدایش آن‌ها در ارتباط اقوام و ملت‌ها بوده است. در دوره هخامنشیان، اشکانیان، مغولان، سلجوقیان، عثمانی‌ها و صفویان که تجارت و بازرگانی در جغرافیای سیاسی هر یک از آن‌ها گسترش داشت، کاروانسراها رونق و توسعه یافتند. بنابراین تعریف ساده در مورد کاروانسرا  که توافق اهل‌ فن و دانش باشد، این است که کاروانسرا ساختمانی بزرگ در بیرون شهر و یا درون شهرها بوده که کاروانیان در وهله اول برای اهداف تجاری و بعدها برای مقاصد نظامی، سیاسی، دینی و اجتماعی از آن بهره می‌بردند.

پیشینه کاروانسرا

متون تاریخی ابداع و ایجاد کاروانسراها را  به تمدن ایران اسلامی نسبت می‌دهند. بنابراین با ایرانی بودن واژه کاروانسرا طبیعی است که احداث این بنا حاصل ذوق و ابتکار ایرانیان باشد.

واقعیت این است که بنیاد کاروانسرا به ایران پیش از اسلام برمی‌گردد. شرایط اقلیمی و گستره جغرافیایی سیاسی و نظامی هخامنشیان و از همه مهم‌تر شیفتگی آن‌ها در ارتباط با دیگر ملت‌ها، چاپارخانه‌هایی را به وجود آورد که مقدمه‌ای برای کاروانسرا شدند. بنابراین ایرانی‌ها برای اولین بار در تاریخ جهان سیستم ارتباطی شاهراه‌های اصلی و طولانی را سامان‌دهی کردند. چیزی که امروزه به‌عنوان کاروانسرا نامیده می‌شود در اصل تکامل ایستگاه‌های پستی هخامنشی و منزلگاه‌های تجاری و بازرگانی اشکانیان و ساسانیان در مسیر جاده بین‌المللی ابریشم است.

شهرستان میامی

میامی شرقی‌ترین شهرستان استان سمنان در مسیر تهران به مشهد است. این شهرستان از شمال با استان‌های گلستان و خراسان شمالی، از شرق با استان خراسان رضوی و از غرب با شهرستان شاهرود ارتباط دارد.

با توجه به قرار گرفتن این شهرستان در محور ارتباطی تهران – مشهد اهمیت ارتباطی و ترانزیتی آن از گذشته‌های دور مورد توجه بوده است. وجود هشت کاروانسرا در این شهرستان که عبارت‌اند از  کاروانسرای میامی، سپنج (جهان‌آباد)، میاندشت، عباس‌آباد، الحاک، صدرآباد، محمدآباد پل ابریشم و سنگی شریف‌آباد، خود گواه این مدعاست و این شهرستان را به سرزمین کاروانسراها مبدل کرده است.

مجموعه کاروانسراهای میاندشت

مجموعه کاروانسراهای میاندشت بزرگ‌ترین مجموعه کاروانسرای ایران شامل سه کاروانسرای صفوی و قاجار، چاپارخانه، کبوترخانه و ده میاندشت است که در ۴۰ کیلومتری شرق میامی در مسیر جاده میامی به مشهد قرار دارند. کاروانسرای غربی مربوط به دوره صفوی و دو کاروانسرای دیگر مربوط به دوره قاجار است.

کاروانسرای عباس‌آباد

در فاصله ۸۰ کیلومتری از مرکز شهرستان میامی، روستای تاریخی و هدف گردشگری عباس‌آباد  واقع ‌شده است. کاروانسرای عباس‌آباد به‌عنوان بزرگ‌ترین تک کاروانسرای شهرستان در دل بافت تاریخی و پلکانی عباس‌آباد یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های این روستاست که در مرکز روستای عباس‌آباد واقع شده است. کاروانسرای عباس‌آباد در دوره صفویه بنا و در دوره قاجار مرمت اساسی شده است.

کاروانسرای میامی

یکی از جاذبه‌های واقع در بافت تاریخی میامی، کاروانسرای میامی از کاروانسراهای زیبای عهد صفوی است.

کاروانسرای صدرآباد

این بنا از جمله کاروانسراهای دوره صفوی است که در محور تهران – مشهد احداث شده است. فرم این کاروانسرا مستطیل شکل و از نوع کاروانسراهای چهار ایوانی است، ورودی کاروانسرا از ضلع شمالی است و یک دالان در ورودی را به حیاط مرکزی متصل می‌کند. حیاط مستطیل شکل کاروانسرا در مرکز واقع شده و اطراف آن اتاق‌ها و شترخوان‌ها قرار دارند. در چهار گوشه کاروانسرا چهار برج وجود دارد و نیز در جداره خارجی دیواره ضلع شمالی ۱۲ رواق برای اسکان موقت تعبیه شده است. ازج تزیینات این بنا آجرکاری‌های سقف دالان ورودی است  او شالوده این بنا از آجر ختایی است.

کاروانسرای الحاک

کاروانسرای الحاک مربوط به دوره صفوی است. به علت ناامن بودن مسیر دسترسی به کاروانسرا در گذشته، فرم کاروانسرا حالت دژ دفاعی و قلعه نظامی داشته  و این بنا دارای هفت برج مراقبت بوده که هم‌اکنون سه برج آن باقی مانده است.

جاری بودن قنات الحاک و نیز درختان انار و بادام اطراف این کاروانسرا در کنار پوشش گیاهی خاص منطقه تفرجگاه مناسبی را برای گردشگران به‌خصوص در فصول پاییز و زمستان ایجاد کرده و مجاورت این بنا با منطقه حفاظت‌شده توران و کویر دوشاخ عباس‌آباد، بر اهمیت گردشگری آن افزوده است.

کاروانسرای محمدآباد پل ابریشم

کاروانسرای محمدآباد پل ابریشم که قدمت آن مربوط به دوره صفویه است  در ۶۰ کیلومتری شمال شرقی میامی روستای محمدآباد واقع شده است.

کاروانسرای  سنگی  شریف آباد-رباط سنگی

این کاروانسرا که مربوط به دوره صفویه است دارای پلانی از نوع دو ایوانی است و مصالح آن در دیوارها از سنگ و گچ و طاق‌ها را با آجر بنا کرده‌اند، ایوان‌ها در ضلع شمالی و جنوبی بنا قرار دارد در چهار گوشه رباط چهار برج مدور وجود دارد، تعداد ۱۴ اتاق برای اسکان مسافران ساخته‌اند و اصطبل کاروانسرا در گوشه شمال غربی و شمال شرقی در طرفین ورودی قرار دارد. این کاروانسرا در ۴۰ کیلومتری  شمال  شرقی  میامی قرار داد.

کاروانسرای جهان‌آباد (سپنج)

در فاصله ۶۰ کیلومتری شمال شرق شهرستان میامی و در روستای بسیار کوچک جهان‌آباد، کاروانسرای تاریخی وجود دارد که مربوط به دوره ایلخانیان است. ایلخانیان برای آسایش کاروان‌ها در مسیر راه‌ها و جاده‌ها، کاروانسراهای بزرگ و زیبایی با توجه به اقلیم هر منطقه می‌ساختند. کاروانسرای جهان‌آباد به‌صورت چهار ایوانی و مستطیل شکل بنا شده است.

منبع:میراث آریا

تماشای مارپیچ آثار هنری در «موزه گوگنهایم»

تماشای آثار هنری و تاریخی به جا مانده از جوامع گذشته برای هر فردی هیجان‌انگیز است. دیدن این آثار موجب آشنایی افراد با تفکر جامعه قبل از خود می‌شود و سفری در زمان برای آن‌ها به ارمغان می‌آورد. موزه‌ها از مکان‌هایی هستند که این تجربه هیجان‌انگیز و سفر در زمان را برای بازدیدکنندگان خود به همراه دارند.

«موزه گوگنهایم» نیویورک از ابتدا به عنوان مرکز هنرهای جدید و ایده‌های نو شناخته می‌شد. این موزه توسط معمار مشهور و بزرگ «فرانک لوید رایت» طراحی شده است تا مکانی برای نمایش آثار هنری نوآورانه در محیط و فضایی منحصر به‌فرد باشد.

در خصوص معمار این موزه باید گفت که رایت در دوران کاری خود آثار بی‌نظیری طراحی کرده است و از پیشگامان سبک مدرن به حساب می‌آید. وی در اغلب آثارش از طبیعت و مصالح طبیعی بهره برده است، به طوری که معتقد بود طبیعت در کنار چوب، سنگ و بتن ترکیبی دل‌پذیر ایجاد می‌کند. رایت در طراحی‌های خود پلان‌ها را بدون دیوار و آزاد طراحی می‌کند و نور یکی از عناصر اصلی در سبک معماری اوست.

فرانک لوید رایت در سال ۱۹۴۳ نامه‌ای را از مشاور سالومون رابرت گوگنهایم دریافت کرد که در آن از او درخواست شده بود، ساختمانی جدید برای نمایش و نگهداری آثار هنری سالومون گوگنهایم طراحی کند و یکی از الزامات تعیین شده توسط او به این صورت بود که این موزه با سایر موزه‌های دنیا متفاوت باشد.

پس با وجود نیازها و الزامات مطرح شده فرانک لوید رایت بهترین و متفاوت‌ترین فضای ممکن برای دیده شدن نقاشی‌های زیبا را به وجود آورد. فرانک به واسطه طراحی این موزه در آن زمان به عنوان یکی از برجسته‌ترین معماران قرن ۲۰ شناخته شده و طراحی موزه گوگنهایم نیویورک، موفقیت بزرگ دیگری را در زندگی شغلی او به وجود آورد.

رایت در طراحی بنای این موزه توانست از فلسفه شکل‌های ارگانیک در معماری که در ذهن خود داشت، استفاده کند؛ در نهایت طراحی این موزه با الهام از بنای زیگورات و شکل‌های ارگانیک اتفاق افتاد. در بازدید از این موزه علاقه‌مندان به وسیله آسانسور به بالاترین طبقه موزه منتقل می‌شوند و سپس از طریق سطوح شیبدار، در حالی که آثار هنری بر روی دیوار قرار گرفته‌اند به پایین ساختمان حرکت کرده و آثار را همزمان نیز تماشا می‌کنند که این ویژگی‌ را می‌توان اصلی‌ترین و جذاب‌ترین ویژگی این موزه دانست.

ساخت موزه گوگنهایم نیویورک ۱۶ سال زمان برده و در این بین بحث‌های مختلفی در مورد تضاد شکل طراحی شده موزه با فضای شهری نیویورک وجود داشته است. در همین راستا گفته شده است که هنرمندان نیز به شکل شیب‌دار دیوارها و راهرو موزه نیز اعتراض داشتند و این اعتراض‌ها به این دلیل بود که هنرمندان شکل شیب‌دار راهروها و دیوارها را برای نمایش آثار هنری مناسب نمی‌دانستند.

در طول سال‌های مختلف، مجموعه موزه گوگنهایم نیویورک توسعه پیدا کرد و بخش‌هایی از آن مورد بازسازی قرار گرفت. در سال‌های ۱۹۹۰ و ۱۹۹۲ ساختمانی توسط گواتمی سیگل و همکارانش طراحی شده و به این مجموعه اضافه شد، که این ساختمان دارای ۴ گالری هنری و ۲ طبقه مخصوص امور اداری بود. به علاوه در سال۲۰۰۱ نیز مرکزی دائمی و عمومی برای آموزش هنر به نام «مجموعه آموزشی هنر سکلر» به این مجموعه اضافه شد.

نمای ساختمان مدرن موزه گوگنهایم نیویورک از ۱۲ دیوار مارپیچ و فضای داخلی آن از سطوح شیبدار مارپیچ تشکیل شده و این طراحی، فضایی منحصر به‌فرد را به وجود آورده که شامل ۷۰ بخش برای نمایش آثار هنری است. ساختمان موزه گوگنهایم نیویورک دارای گنبد شیشه‌ای بزرگ با چهارچوب آلومینیومی است که سبب می‌شود نور طبیعی در طول روز، فضای داخلی موزه را روشن کند.

ساختمان این موزه با معماری دایره‌ای و بی‌ضلع در میان شلوغی و ازدحام جمعیت نیویورک و با المان‌های اختصاصی فرانک لوید رایت که در این موزه به کار رفته است،‌ یکی از بخش‌های اصلی توریستی این شهر محسوب می‌شود و به نوعی فضای معماری و شهری مکعب‌مستطیل ‌شکل نیویورک را تلطیف می‌کند.

فرم پیچشی این موزه که می‌چرخد و حرکت می‌کند را می‌توان به صدف و یا حلزون تشبیه کرد و اینکه همین طراحی مارپیچی این موزه را در فهرست ۱۷ اثر ماندگار رایت قرار داده است.

فرانک لوید رایت هدفش را از خلق گوگنهایم این گونه بیان کرده است «ساخت یک ارتباط غیر منقطع میان معماری و نقاشی به شکلی که قبلا هیچ وقت در دنیای هنر دیده نشده است».

جلال آل احمد نیز این موزه را اینگونه توصیف می‌کند، «موزه راحتی بود و دلباز و سرگرم کننده. همه چیز به جای خود قرار می‌گرفت و مارپیچ و دایره‌ای در بالا پهن و در پایین باریک شونده، عین دوکی، از راس پهن‌تر بر زمین و مضافاتش همه با هم جور. مثلا آسانسورش به جای مربع یا مستطیل، نیم دایره بود و قوس مانند و جمعا حال آدم را خوب می‌کند».

منبع:ایسنا

ساکورای ژاپنی و بهارنارنج ایرانی؛تفاوت کجاست؟

در زبان ژاپنی به شکوفه های گیلاس می‌گویند ساکورا. چندی پیش در اخبار ژاپنی‌ها آمده بود که زودرس‌ترین فصل روییدن شکوفه گیلاس (ساکورا) در ژاپن در ۱۲۰۰ سال گذشته بی سابقه بوده است. دانشمندانِ ژاپنی می‌گویند، فصلِ شکوفه‌ گیلاس امسال زودتر از همیشه فرا رسیده است. در ۱۲۰۰ سالی که زمان به شکوفه نشستن درخت‌های گیلاس در ژاپن ثبت شده، این نشانه سنتی بهار هیچ‌وقت اینقدر زود فرا نرسیده بود.

به گزارش ایسنا، محمدرضا اسلامی، مدرس دانشگاه پلی تکنیک کالیفرنیا در ادامه یادداشتی که در کانال شبکه توسعه منتشر شده نوشته است: به نظرتان این خبر یک جایش ایراد ندارد؟ یک بار دیگر این خبر را بخوانید؟ ۱۲۰۰ سال گذشته؟؟!!
واقعیت آن است که به شکوفه نشستن درخت‌های گیلاس در کیوتو از سال ۸۱۲ میلادی در اَسنادِ دربارِ امپراتوری ژاپن ثبت شده است. یعنی از ۱۲۰۰ سال پیش به این سو، همه ساله روزِ شروعِ ساکورا در ژاپن به شکل مکتوب ثبت و ضبط می‌شده است.

حالا این را مقایسه کنید با رخداد دوم؛ عید امسال، شروعِ زودهنگامِ عطر بهار نارنج در کوچه‌های شیراز، باعث تعجب خیلی‌ها شد. همه ساله، سمفونیِ شکوفه‌ها اردیبهشت ماه رخ می‌داد و هوایِ اردیبهشت، هوایِ بهشت می‌شد. اما امسال، روزهای دوم یا سوم فروردین عطرِ بهار نارنج همه جا پخش شد. آیا ما از تاریخ ۱۲۰۰ سال گذشته بهار نارنج خبر داریم؟ از خیر آن بگذریم. حتی خبر نداریم ۷۰۰ سال پیش در همان شیراز، حافظ دقیقا در چه سالی متولد شده؟ و در چه سالی مُرده؟ معلمان حافظ چه کسانی بوده‌اند؟ با که ازدواج کرده؟ فرزندانش چطور بوده‌اند؟ هیچ! ما هیچ از حافظ نمی‌دانیم بجز «اطلاعاتی مبهم و کلی». «بجز غزلیات» هر آنچه از حافظ داریم مُشتی اطلاعاتِ حدودی و کلی است.

نکته حیرت انگیز دوم: دانشگاه کانسای مطالعه‌ای کرده و گزارش داده که “برند ساکورا” باعث درآمد گردشگری سیصدمیلیارد ین یا ۲.۷ میلیارد دلاری برای ژاپن می‌شود. در ایام ساکورا شاهد ۶۳ میلیون سفر (جابجایی) و ورود ۱۱ میلیون توریست خارجی برای مشاهده این رخداد هستیم. برای اینکه دردناک بودن این عدد را بهتر درک کنیم کل سود خالص هلدینگ معظم پاناسونیک با سیصد هزار کارمند در  بهترین سال ها حدود ۲.۷ میلیارد دلار است.

تحلیل و تجویز راهبردی:
به دلایل مختلف ما در ثبت و ضبط تاریخ، آمار و رخدادها مشکل داشته‌ایم و از این فرهنگ شفاهی نیز آسیب دیده‌ایم. ما ده‌ها شرکت موفق و کارآفرین الهام بخش، صدها گیاه دارویی، صدها جاذبه گردشگری و هزاران داستان تاریخی داریم اما در مستندسازی و معرفی جهانی آن و از آن مهم‌تر تبدیل آن به کسب وکارهای تولیدکننده ثروت، چقدر موفق بوده ایم؟
ژاپنی ها مردمانی آرام دارند. اما ساکورا در کشورِ سکوت و صنعت، با سروصدایِ تبلیغاتی بسیار می آید و براحتی هم نمی رود! چرا براحتی نمی رود؟ چون جغرافیایِ ژاپن به گونه ای است که مجموعه ای از جزایر باریک در امتداد گستردۀ شمال به جنوب قرار گرفته اند و مثلا وقتی که ساکورا در جنوب کشور در حوالی «کیوشو» و «هیروشیما» شروع می شود، بیش از یک ماه طول می کشد تا این شکوفه ها به «هوکایدو» در شمال (و در نزدیکی روسیه) برسند. در تمام این چهل-پنجاه روز، پیوسته تلویزیون از ساکورا گزارش می دهد و تصاویر شکوفه های صورتی و سپید به متنِ اخبار کشیده می شود. رسانه، ساکورا را به تعبیر حافظ زان سویِ هفت پرده به بازار می‌کشَد!
اما نه تنها شکوفه‌های گیلاس، بلکه اساسا سایرِ گلها هم در «جغرافیایِ ژاپن» عطر و بویِ چندانی ندارند. برخلاف جغرافیایِ ایران، که گاه چند غنچه گل محمدی، انفجار عطر به پا می‌کنند.
اما ما چه می‌کنیم؟ شکوفه‌های بهار نارنج در سکوت می‌آیند و می‌روند و ما هم به ادامۀ طبق روال گذشته مشغولیم! هر سال، ایام بهار نارنجِ ایران مقارن است با ساکورا در ژاپن، اما برخلافِ ساکورای ژاپن، بهار نارنج، ریالی درآمد توریستی خلق نمی‌کند!

علت آن است که ما جهان را نمی‌شناسیم. هر چقدر جهان را بیشتر بشناسیم، خود را بیشتر شناخته‌ایم. کسی می‌گفت اگر کسی فقط در لندن زندگی کرده باشند هیچ گاه لندن را نخواهد شناخت. شناخت جهان، سرآغاز شناخت ایران است. شناخت نقاط تمایز و مزیت‌های پنهان ایران. کسی که ساکورای بی بوی ژاپنی را دیده باشد می‌تواند منزلت عطر بهار نارنج ایران را درک کند.

و نکته آخر اینکه برای گذار از حسرت بزرگ به فرصت بزرگ؛ از خود بپرسیم چه چیزهایی در ایران هست که برای ما معمولی است اما برای جهان، جذاب، شگفت آور، متمایز و کمیاب است و چگونه می‌شود این شگفتی کمیاب را به کسب وکارهای میلیون دلاری تبدیل کرد. ایران سرشار از شگفتی‌های جذاب میلیون دلاری است. و سیاستگذاران نیز اندکی فضا را باز بگذارند تا جهان، ایران را کشف کند. درآمد میلیارد دلاری از توریسم دور از دسترس نیست به شرط اعتماد به خویش و ارتباط با دیگران.

منبع:ایسنا

قنات میراثی به یادگار از ایرانیان برای جهانیان

آب به‌عنوان یک عنصر منحصربه‌فرد، جایگاه حساسی در زندگی بشر دارد، به‌گونه‌ای که شالوده و عنصر ضروری تمام جامعه‌ها و پدیدآورنده‌ فرهنگ‌ها، از سپیده‌دم تمدن تاکنون بوده است. در میان سنت‌های کاربردی روستایی در مناطق خشک جهان و در میان بخش وسیعی از کشور ایران، سنت‌های مربوط به کشف و استحصال و مدیریت بر منابع آب است که سابقه‌ای بس کهن دارد.بزرگ‌ترین سهم ایران در تأسیسات آبیاری و فن آب‌رسانی، ابداع قنات و عرضه آن به نقاط دیگر جهان شمرده‌ شده است. ابداع قنات و کاربرد آن در زمینه آب‌رسانی به مراکز سکونتی و مزارع پیرامونی آن‌ها، عامل اصلی دگرگون کردن شرایط سکونت در قسمت‌های مرکزی نجد ایران بوده است. بدین‌سان این منابع تازه، موجب پیدایش سکونتگاه‌های جدیدی شدند که اندازه هر یک به وسعت این منابع بستگی تمام داشت و به دنبال آن، نحوه مکان گزینی سکونتگاه‌ها، نحوه شکل‌پذیری و پراکندگی خانه‌ها و مزارع، نحوه مالکیت و بهره‌برداری از زمین و شکل‌گیری شیوه‌های تولید جمعی تا اندازه چشمگیری متأثّر از چگونگی دستیابی به آب و منابع آن بوده است؛ بنابراین قنات به هر جا راه پیداکرده و به‌طور مناسب از آن بهره‌برداری شده، ایجاد سکونتگاه، سکونت دائم، رونق کشاورزی و دام‌پروری، عمران و آبادی و رونق اقتصادی با خود به ارمغان آورده است.

همگام با تغییرات ایجادشده در روابط اجتماعی ایران و نیز در نتیجه تغییرات در روابط تولیدی، نحوه مالکیت «تصرّف» و نیز روش‌های بهره‌برداری از عوامل طبیعی تولید، به‌ویژه منابع آب با دگرگونی‌هایی هم‌زمان با اجرای اصلاحات ارضی شدت گرفت. بیش از هر چیز، تغییر روابط مالکیت و در نتیجه اختصاصی‌تر شدن عوامل تولید از جمله آب، کاربرد روش‌های خصوصی تهیه و بهره‌برداری از منابع آب را ضروری ساخت. در این میان، بسیاری از کارشناسان روش‌های سنّتی استخراج و بهره‌برداری منابع آب را ابتدایی، نارسا و عاملی بازدارنده در راه افزایش تولید زراعی به شمار می‌آورند.

روی آوردن به احداث چاه‌های عمیق و نیمه عمیق و گسترش روزافزون آن‌ها به‌ویژه از دهه ۱۳۴۰ موجب تغییراتی شدید در نظام بهره‌برداری از منابع آب شد که پیش از هر چیز، موجب از بین رفتن روش‌های سنّتی استخراج و بهره‌برداری از منابع آب شد. در استان گلستان که از مناطق خشک و نیمه‌خشک کشور است تا پیش از اصلاحات ارضی و انقلاب اسلامی، قنوات نقش عمده‌ای در آبیاری بر عهده داشتند، اما پس‌ازآن با ورود چاه‌های عمیق و نیمه عمیق «دیزلی و برقی» به‌ویژه از دهه ۱۳۶۰ و نحوه تصرّف و بهره‌برداری آب، تحولات بنیادین در ابعاد گوناگون زندگی روستایی به وجود آمده است. هرچند این تحولات سبب افزایش و تنوع محصولات کشاورزی، شیوه‌های تولید، گسترش ادوات پیشرفته کشاورزی، افزایش سطح زیر کشت و در مواردی افزایش درآمد روستاییان شده است.

اما از طرف دیگر، رقابت بر سر بهره‌کشی از منابع آب، سبب پایین رفتن سطح آب‌های زیرزمینی، کم‌آبی و خشک شدن قنوات شده است. با توجه به بهره‌برداری چاه‌ها به فن‌آوری «به‌طور عمده شهری» یا تأسیسات زیربنایی چون مواد سوختی و برق، مشکلات خاص خود از جمله تأمین هزینه‌های نگهداری چاه را موجب شده است. چنین تحولات و جریان‌هایی، پیامدهای گوناگونی همچون وابستگی و مهاجرت بیشتر به شهر، کاهش همیاری‌های اجتماعی، افزایش هزینه‌های تولید و… برای روستاها به همراه داشته است. در نتیجه هم‌اکنون چاه‌ها و قنوات، مهم‌ترین منابع آب در دسترس هستند؛ بنابراین توجه و اهمیت دادن به این دو و استفاده درست و بهینه از آن‌ها می‌تواند راهکاری برای توسعه پایدار روستایی تلقی شود.

قنات، یکی از کارآمدترین روش‌های مدیریت آب است. یکی از عوامل به وجود آورنده و تشدیدکننده بحران آب در ایران، توجه نکردن به مدیریت و فرهنگ بهره‌برداری سنتی از منابع آب است زیرا موفقیت فرآیند برنامه‌ریزی مدیریت مدرن در یک کشور، به توانایی‌ها و ویژگی‌هایی که مدیریت از فرهنگ سنتی کشور می‌گیرد، وابسته است. هرچه مدیریت مدرن با مهارت‌ها و شرایط محلی انطباق داشته باشد، نتایج امیدوارکننده‌تری به دنبال خواهد داشت.

بدون تردید مدیریت و بهره‌وری بهینه از روش‌های سنتی دسترسی به منابع آبی، می‌تواند محور آموزش و ترویج روش‌های جدید قرار گیرد و این مگر با تدوین برنامه‌ای مدون در سیاست‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت آموزشی و فرهنگی کشور در زمینه قنات و آب و همچنین با ایجاد انگیزه در قشر تحصیل‌کرده و افکار عمومی برای همسو شدن در راستای حفظ و احیا میراث ملی میسر نخواهد بود.

بی‌شک هیچ تغییر و تحولی بدون زیربنایی محکم شکل نگرفته و نمی‌گیرد. برای قدم برداشتن در راه تحول رویکرد قنات‌ها و رابطه آن با صنعت گردشگری، توجه به دو عنصر آموزش و فرهنگ‌سازی، بسیار ضروری به نظر می‌رسد. دو عنصری که رابطه نزدیک و مستقیمی با یکدیگر دارند چرا که آموزش بدون وجود بستر فرهنگی لازم در جامعه و سامانه اداری کشور، کاری از پیش نخواهد برد و از سویی دیگر، فرهنگ‌سازی و آماده کردن بستر فکری جامعه بدون داشتن علوم، دانش و فنّاوری روز بی‌شک یا با شکست مواجه خواهد شد و یا مسیری بسیار طولانی را طی خواهد کرد.

از این ‌رو توجه بیشتر به پیشبرد هر دو عنصر به ‌موازات یکدیگر در این برهه حساس بسیار مهم به نظر می‌رسد. ضروری است مسئولین مربوطه با ایجاد تحول در نظام آموزشی کشور از یک‌سو و برگزاری دوره‌های ضمن خدمت برای کارکنان سازمان‌های ذی‌ربط، زمینه رشد علمی جامعه را فراهم آورده و از سوی دیگر با استفاده از وسایل ارتباط‌جمعی، بستر فرهنگی لازم را برای رویکردی متحول به احیای آثار تاریخی، به‌ویژه قنات‌ها فراهم آورند.

بی‌شک تأثیر این هم‌ راستایی در مدت‌زمانی نه‌چندان طولانی سبب رشد و شکوفایی صنعت گردشگری و متعاقب آن کمک به چرخه اقتصاد کشور، اشتغال‌زایی و کارآفرینی و زیبایی منظر شهری در نقاط مختلف ایران، به‌ویژه نقاط گرمسیر کشور که معمولاً با استقبال کمتر توریست مواجه‌اند، خواهد شد. این امر چندان دور از دسترس نیست و یکی از نمونه‌های بارز آن، می‌توان به کاریز کیش اشاره کرد که با احیایی به‌جا، به یکی از جاذبه‌های گردشگری کشور تبدیل ‌شده است.

همچنین نکته امیدبخش اینکه یکی از مهم‌ترین نهادهای یونسکو، “کمیته میراث جهانی” که در سال ۱۹۷۲ میلادی کار خود را آغاز کرده و مسئول انتخاب، ثبت، حفاظت و حراست از مناطق طبیعی و فرهنگی کشورهای عضو است. از آنجا که گنجینه‌هایی که به‌عنوان میراث جهانی انتخاب می‌شوند، نمونه‌هایی هستند که خط‌مشی ملی و بومی یک جامعه را به نمایش می‌گذارند، می‌توان امیدوار بود که با معرفی این میراث ارزشمند، هماهنگی ایرانیان با طبیعت را به جهانیان معرفی کرد.

اینکه نیاکان ما در دل کویر، آب را بدون اینکه قطره‌ای از آن تبخیر شود، کیلومترها از زیرزمین هدایت می‌کردند و باغ سبزی را به نمایش در می‌آوردند، نه ‌تنها اعجاب‌آور است و هویتمان را احیا می‌کند، بلکه قادر است الگویی برای دنیای مدرن باشد و گردشگران کنجکاو را به سرزمینمان راهنمایی کند. این‌ها تنها گوش‌های از میراث صنعتی و فعالیت اقتصادی ایرانیان از دیرباز تاکنون هستند که آشنایی با آنان هم با اهداف گردشگری و هم با نیاز امروز جامعه بشری قابل انطباق است.

منبع:ایسنا

سفرهای مدیریت‌نشده، علت موج چهارم کرونا

این اظهار‌نظرها در حالی است که به گواهی بازرسان ستاد ملی مقابله با کرونا و بازرسان وزارت بهداشت در استان‌ها و شهرهای مختلف پروتکل‌های بهداشتی در تمام تاسیسات گردشگری از جمله هتل‌ها، رستوران‌های بین‌راهی، مجتمع‌های خدمات گردشگری و… به خوبی رعایت شده و بر اساس آمار از ابتدای شیوع این بیماری در ایران، حتی یک مورد مبتلا به کرونا در هتل‌ها و مراکز گردشگری ثبت نشده است.

اگرچه در نگاه اول می‌توان به این نگرانی مسئولان وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا حق داد، اما بد نیست مردم خوب کشورمان و مسئولان امر بدانند آنچه که وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به‌عنوان اصلی‌ترین متولی سفر در کشور نیز از آن گلایه و انتقاد دارد، سفرهای انبوده، بی‌ضابطه و بدون برنامه‌ریزی است.

در حقیقت آنچه باعث شیوع بیشتر کرونا و آغاز موج چهارم این بیماری در کشور شده، سفرهای مدیریت نشده، بدون ضابطه و غیرهوشمند است که این نوع سفر از ابتدا مورد انتقاد وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی نیز بوده است، سفرهای مدیریت نشده، انبوه و بدون برنامه‌ریزی سفرهایی است که افراد خارج از تورهای گردشگری و بر اساس سلیقه و تصمیم شخصی خود آن را انجام می‌دهند که نه تنها هیچ نفعی برای صنعت گردشگری کشور ندارد بلکه می‌تواند خطراتی مانند  شیوع بیشتر کرونا را به دنبال داشته باشد.

متاسفانه در نوروز امسال شاهد این بودیم که تعداد بسیار زیادی از شهروندان بدون برنامه‌ریزی با انجام سفرهای انبوه و بدون ضابطه علاوه بر ایجاد مشکلات بیماری کرونا برای خود و خانواده‌هایشان، ناقل این ویروس به نقاط مختلف کشور نیز بودند و این دقیقا همان موضوعی است که وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی نیز به آن شدیدا انتقاد دارد، به‌طور حتم زمانی که سفرها با برنامه‌ریزی و تحت نظارت این وزارتخانه انجام شود و در قالب تورهای مجاز سفر و گردشگری شکل گیرد، شیوع ویروس کرونا در دوران سفر کمترین خطر را خواهد داشت کما این که همانگونه که در بالا نیز ذکر شد بر اساس آمار حتی یک مورد به ابتلا به کرونا در تاسیسات و مراکز اقامتی و گردشگری تا کنون ثبت نشده است.

حوزه سفر و گردشگری در حالی به‌عنوان متهم اصلی شیوع کرونا در موج چهارم معرفی می‌شود که این حوزه تا کنون همراهی کامل و صد درصدی با ستاد ملی مقابله با کرونا داشته و در اجرای دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌های این ستاد همیشه پیشگام و همراه بوده است. استفاده از هتل‌ها به‌عنوان مراکز قرنطینه بیماران کرونایی و تبدیل آن‌ها به مراکز سلامت، گواهی روشن بر رعایت پروتکل‌های بهداشتی در تاسیسات گردشگری و سلامت آن‌ها است.

این همه در حالی است که اگر سفرهای نوروزی و حوزه گردشگری باعث شیوع موج چهارم کرونا شده است، سوالی که پیش می‌آید این است که موج اول، دوم و سوم کرونا را چه عامل یا عواملی به وجود آورد؟ آیا در آن زمان نیز سفر انجام شد؟ بنابر این کاملا واضح است که صنعت پاک گردشگری عامل شیوع کرونا نیست بلکه سفرهای مدیریت نشده باعث گسترش این بیماری است و مقابله با این نوع سفرها نقطه اشتراک وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی و وزارت بهداشت است.

البته این را نیز نباید فراموش کنیم که موج چهارم کرونا در حالی در کشور آغاز شد که از اواخر اسفند سال گذشته شاهد شلوغی بازار و هجوم تعداد زیادی از مردم برای خریدهای شب عید  بودیم و از همان زمان و البته تا کنون بسیاری از شهروندان در صف‌های شلوغ برای گرفتن مرغ زمان‌های زیادی را صرف می‌کنند. ضمن این که مترو، اتوبوس، بی‌آر‌تی، خطوط هواپیمایی و … همواره با ازدحام جمعیت روبه رو است و بی‌انصافی است که مقصر اصلی موج چهارم کرونا را صنعت پاک گردشگری معرفی کنیم.

گردشگری صنعتی پاک و دوستدار سلامتی است و به‌طور خاص حتی یکی از شاخه‌های مهم آن گردشگری سلامت است. حال سوالی که پیش می‌آید این است که این صنعت پاک که همواره در کنار وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا قرار دارد و در اجرای بخشنامه‌ها و تصمیمات آن همیشه پیشرو است چگونه می‌تواند عامل اصلی در شیوع موج چهارم کرونا باشد؟ از این رو باید بین سفرهای مدیریت نشده و صنعت پاک گردشگری تفاوت قائل شویم و در  موج چهارم کرونا تمام بخش‌ها و حوزه‌های گردشگری را به یک چشم نبینیم.

منبع:میراث آریا

حجله کنگ، نمادی از فرهنگ‌های مختلف

حجله اتاقی است مزین و آراسته و نمادی از فرهنگ هنرهای مختلف که ترکیب رنگ در آن به‌ خوبی رعایت شده و تزیینات جالبی در آن به کار می‌برند. طبق فرهنگ و سنت مردم کنگ برای عروس و داماد در خانه پدر عروس اتاقی در نظر گرفته و آن را به بهترین شکل تزیین می‌کنند.

حجله بستن و تمام امور مربوط به آن با دستان هنرمند مُشاطه (حجله بند) و با مسئولیت و تحت نظارت این فرد انجام می‌شود و افرادی در انجام این کار به او کمک می‌کنند. مدت‌زمان بستن حجله معمولاً بین ۴ تا ۷ روز است.

عروس و داماد درگذشته بین چهل روز تا دو ماه و در حال حاضر در برخی خانه‌ها تا یک سال از حجله استفاده می‌کنند. حجله کنگی تکامل‌یافته و ایده گرفته از فرهنگ‌های مختلف که حاصل روابط و سفرهای دریایی دریانوردان این شهر با کشورهای دیگر همچون هند، یمن و آفریقا است.

حجله کامل (استفاده از تمام وسایل تزیینی) متعلق به بندر تاریخی کنگ است که در کل مناطق خلیج‌فارس و کشور ایران زبانزد همگان است که بعدها به روستاها و برخی شهرهای اطراف گسترش یافت. در گویش کنگی به این اتاق تزیین شده چله یا تخت می‌گویند.

نشانه‌شناسی اجزا و جزئیات حجله

سمبوسه، پارچه‌ سبزرنگی بین دو آینه ستونی که با نوارهای به نام کلفی (kolofi) است که بر شکل مثلثی و تیزه بالایی آن تأکید می‌شود. سمبوسه از نظر تشابهی نشانه ساباط بیان ‌شده است و آینه ستونی، ستون ساباط یا حالت در ستون و ورودی ساباط و نماد ساباط است.

آینه‌ها، آینه‌ها آموزش و راهنمای زندگی و یکی از تفاهمات زندگی است. آینه‌ها همه به ترتیب زده می‌شود و اولین دیدار و اولین صحبت در آینه انجام می‌شود.

قاب‌ها، قاب‌ها نماد توکل هستند، یعنی هرلحظه به یاد خدا بودن و توکل بر خدا کردن است.

نمکو، نمکوها را برای دفع حسد و نظر بر روی آینه‌های ستونی به‌وسیله زری (نوار خوس دوزی شده) آویزان می‌کنند.

رنگ در حجله

در بستن حجله ترکیب رنگ به‌درستی رعایت می‌شود به این صورت که در پارچه‌ها رنگ‌های اصلی و مکمل روبه‌روی‌ هم قرار می‌گیرند. رنگ‌ها به شرح زیر است:

سبز: نماد شادی، سر سبزی، خرمی و نماد خوبی و خیر.

قرمز: نماد کار، تلاش و تحرک.

آبی: این رنگ برای سقف استفاده می‌شود و مفهوم آن زیر آسمان خدا بودن است.

طلایی: درخشش و ارزشمندی است.

مشارکت در ساخت حجله

درگذشته همه وسایل حجله را به هم قرض می‌دادند و کسی وسایل خود را از بیرون تهیه نمی‌کرد. چون حجله بستن سلیقه‌ای نبود و همه حجله‌ها تقریباً شبیه هم بود. کار روی یک‌روال خاص پیش می‌رفت. مردم برای کار خیر ارزش قائل بودند و به امر خیر یعنی ازدواج و رساندن دو جوان به همدیگر خیلی کمک می‌کردند تا آن‌ها یک زندگی مشترک را تشکیل دهند.

شخصی به‌عنوان مشاطه وسایل حجله را از خانه همسایه، هم‌محله‌ایی، دوست، آشنایان و فامیل جمع‌آوری می‌کرد. مشاطه برای جابه‌جایی وسایلی که از دوست و آشنایان قرض گرفته بود از تولک (زنبیل) استفاده می‌کرد. وسایل حجله را درون آن‌ها قرار می‌داد و به‌وسیله تولک (زنبیل) این وسایل را جابه‌جا می‌کرد.

تهیه ابزار تزیینی و شیوه ساخت

در سقف از پارچه‌هایی مانند بته اطلسی و بته ارشمی استفاده می‌شد. پارچه بته اطلسی دورویه و یک‌رویه بود که این پارچه‌ها را از عدن و ملیبار می‌آوردند. بیشتر وسایل حجله را از بمبئی و کالکوت (کلکته) هند می‌آوردند.

 در قدیم روی سمبوسه به‌ جای پارچه سفید از صفه (نواری که از بمبئی می‌آوردند) استفاده می‌شد اما در حال حاضر از پارچه سفید و رنگی استفاده می‌کنند. در وسط سمبوسه به‌جای آینه شش پر، یکی در میان سه عدد خلخال طلا که خانم‌ها روی بازوی  خود می‌بستند و یا سه عدد کری طلا که خانم‌ها بهمچ پای خود می‌بستند استفاده می‌شد. آن را روی پارچه سمبوسه به‌جای آینه شش پر می‌دوختند.

در قدیم در حجله از براگی (شبیه گلدان) در اندازه‌های کوچک و بزرگ و رنگ طلایی استفاده می‌شد.  در گذشته از گلدان سفیدرنگ هم استفاده می‌شده به این صورت که ابتدا براگی را در حجله می‌زدند بعد گلدان سفید و بعد از آن گلدان طلایی که هم‌اکنون از گلدان‌های طلایی استفاده می‌شود.

مراحل بستن حجله

اولین مرحله در بستن حجله برق‌کشی آن است. به این صورت که سیم مربوط به لامپ‌ها و نورافشان‌ها را از سقف آویزان می‌کنند و بعد از آن چندین طناب کنفی محکم از سقف آویزان می‌کنند. برای اینکه بتوانند نورافشان‌ها و  دیگر وسایل تزیینی را آویزان کنند.

در مرحله بعد پارچه زرق‌وبرق داری (پارچه کم خواه) را به سقف و دورتادور دیوار اتاق وصل می‌کنند. به این صورت که ابتدا پارچه‌هایی از سه رنگ (سبز، سرخ یا صورتی و نیلی) را به هم می‌دوزند و پارچه‌های دوخته‌شده را با شاباش (نتور) بالابرده و به سقف وصل می‌کنند.

در مرحله سوم از بالا روی دیوارها در اولین ردیف، آینه‌ای که معروف به آینه یک گزی یا صف بالا است، نصب می‌شود.

در ادامه آینه‌های شش‌ضلعی یا شش پر که معروف به قاب‌های الله محمد(ص) است را دورتادور دیوارها در یک ردیف پایین‌تر از آینه‌های صف بالا به‌صورت افقی نصب می‌کنند.

بعد از آن آینه‌های غنچه‌ای یا تخم‌مرغی را در یک ردیف پایین‌تر از قبلی نصب می‌کنند و بین هرکدام از آینه‌ها در این سه ردیف گلدان‌های طلایی را با زری و سوزن نصب می‌کنند و در ادامه وسایل تزیینی مربوط به سقف را آویزان می‌کنند.

بعد از اتمام کارهای مربوط به سقف، آینه‌های بزرگی که به آن‌ها آینه‌های ستونی می‌گویند را متناسب با فضای خالی موجود روی دیوارها نصب می‌کنند. و بعد از آن سمبوسه می‌بندند.

در مرحله بعد پایین سمبوسه‌ها را، قاب‌های قرآنی مستطیل شکل که هرکدام دارای نوشته‌های مخصوص به خود است را نصب می‌کنند.

در ادامه پرده‌در اتاق و حمام را نصب‌کرده و بالای پرده‌ها روی دیوار گلدان، آینه و رُمان نصب می‌کنند.

بعد از آن در اکثر گلدان‌ها دسته‌گل‌های بزرگ و کوچک متناسب با سایز گلدان‌ها قرار داده و سیم مربوط به نورافشان‌ها و لامپ‌ها را وصل می‌کنند.

منبع:میراث آریا

دژ بسطام، مقر حکومت امپراتوران اورارتو

بسطام به وسیله روسای دوم يكی از امپراتوران بزرگ اورارتو كه بانی تجديد حيات اين امپراتوری است در سده هفتم ق.م در اين منطقه ساخته شده و از مراكز مهم حكومتی اين پادشاه در شمال درياچه اروميه به شمار می‌رود.

روسا در يک يادمان سنگی به خط ميخی اورارتويی كه از بسطام يافت شده  و اينک در موزه ملی ايران نگهداری می‌شود، می‌گويد كه من در اينجا نه فقط يک شهر بلكه خدای هالدی (خدای جنگ اورارتوها) را نيز بر پا كردم.

سوابق پژوهشی

بسطام از سوی شعبه موسسه باستان‌شناسی آلمان در تهران و با همكاری اداره‌كل باستان‌شناسی وقت كشور در اول ژوئيه تا۳۱ اوت ۱۹۶۹به سرپرستی ولفرام كلايس مديردوم شعبه تهران و با شركت دكتر گروپ، هلنه كلايس، اشتفان كرول و با نظارت احد دربانی بازرس اداره‌كل باستان‌شناسی كشور در همان سال مورد بررسی قرار گرفت و معرفی شد.

پس از آن دكتركلايس در سال‌های ۱۳۷۲ تا اوايل انقلاب اين مكان را مركزيت پژوهش‌های منطقه‌ای اورارتو در ايران انتخاب کرد و با كاوش آن بخش زيادی از اين مركز حكومتی را در  ايران مورد بررسی قرار داد.

نام شهر

بسطام براساس مفاد كتيبه سنگی آن كه به خط ميخی اورارتويی است، روساهی نيلی (شهر روسا) ناميده می‌شده است.

ويژگی اثر

بسطام شامل يک مجموعه معماری متشكل از بافت‌های مذهبی، درباری، نظامی، نگهداری، اصطبل شاهی، با حصاربندی سنگی است.

بسطام از مراكز حكومت روسای دوم (۶۸۵-۶۴۵ق.م) در شمال درياچه اروميه بوده و در پای آن يک شهر وسيع متعلق به اورارتو قرار دارد.

بسطام بزرگ‌ترين شهر دژ شناخته شده اورارتويی در ايران است.

طول دژ ۸۵۰ متر، عرض آن ۴۰۰ متر و ارتفاع آن حداكثر ۱۸۰متر با حصارها و صفه‌ها و همچنين پله‌هايی كه در صخره ايجاد شده است.

بسطام در كنار رودخانه آق‌چای كه از غرب به شرق آن جاری است، قرار دارد و به وسیله چندين دژ استحفاظی مسلط به معابر ورودی و خروجی به منطقه است.

نتايج حاصله

پروفسور كلايس طی ۱۲ سال پژوهش دراستان‌های آذربايجان غربی و شرقی كه به مركزيت اين مكان انجام داده، جمعا ۱۰۱ محوطه اورارتويی را در هر دو استان بررسی كرده و با در دست داشتن اين اطلاعات مبسوط دوران شكوفايی اورارتوها را در محور غربی_شرقی آن از گوشه رودخانه فرات در كنار مالاتيا (تركيه) تا حوالی اهر در ايران كه ۸۰۰ كيلومتر طول داشته و محور شمالی-جنوبی آن را نيز از اطراف لنينيكا (اتحاد جماهيرشوروی) تا منطقه شمال روانديز عراق حدودا ۵۰۰كيلومتر ارزيابی کرده است.

او همچنين نتايج كاوش‌های بسطام را همه ساله در مجلات Ami که به زبان‌های آلمانی-انگليسی چاپ می‌شود، گزارش کرده و با چاپ دو كتاب به نام‌های I و II Bastam  كه در مورد معماری مكشوفه و اشيای به دست آمده از بسطام طی حفريات ۱۲ساله است، نتايج مبسوط آن را اعلام كرده است.

پيشنهادها

اين مكان بزرگ‌ترين سايت اورارتويی در ايران است و به عنوان پايگاه مطالعاتی منطقه‌ای برای كسب اطلاعات بيشتر از فرهنگ و تمدن امپراتوری اورارتو مورد توجه اداره‌کل ميراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان آذربایجان غربی است.

باستان‌شناسان بومی ايرانی در اين منطقه در نظر دارند تا با ادامه كاوش‌ها، سامان‌دهی آثار و حفاظت از مجموعه‌های مكشوفه، اهميت اين مكان را كه در قرن هفتم  ق.م مركز حكومتی روسای دوم در شمال درياچه بوده، حفظ کنند و با ايجاد امكانات رفاهی، آموزشی و پژوهشی، خواسته پژوهشگران و بازديدكنندگان داخلی و خارجی را كه همه ساله از آن ديدن می‌كنند، فراهم آورند.

منابع و مآخذ

– مجله باستان‌شناسی و هنر ايران؛ شماره سوم تابستان ۱۳۴۸،صص۸۳-۷۷  ۲ -نظری اجمالی به شهرنشينی و شهرسازی در ايرن، محمديوسف كيانی، شهرهای اورارتو،صص۸۰-۷۸

– ۳:w.Kleiss Bastam/Rusa-Iurutur Beschribung der Urartaischen   and Mittelaitichen Ruinen ۱۹۶۶

منبع:میراث آریا

«آتن» موزه‌ای به وسعت یک شهر

کشور یونان، سرزمینی زیبا و دارای تاریخ و تمدن شگفت‌انگیزی است که به آن کشور «هزار جزیره» می‌گویند. در این میان اما شهر «آتن» به‌ عنوان پایتخت سیاسی، فرهنگی و تمدن یونان هر ساله مسافران و گردشگران زیادی را به خود جذب می‌کند.

آتن در نزدیکی خلیج سالونیک، در محدوده دشت آتیک و در یک حوزه خشک و کوهستانی واقع شده است. این شهر به دلیل مساحت و گستردگی که دارد به عنوان خاستگاه بسیاری از هنرمندان، دانشمندان، فیلسوفان بزرگ جهان و همچنین هشتمین شهر پرجمعیت اتحادیه اروپا شناخته می‌شود.

نام این شهر برگرفته «آتنا»، الهه‌ خرد، است که در افسانه‌های اساطیری یونان به‌عنوان دختر زئوس، خدای خدایان، شناخته می‌شود، همچنین «آتنا» وظیفه محافظت و نگهبانی از شهر را برعهده داشته است؛ به همین منظور معبد پارتنون در آکروپلیس را به او اختصاص داده‌اند.

آتن به علت دارا بودن آب‌وهوای مدیترانه‌ای، تابستان‌های گرم و خشک و زمستان‌های پر بارش را تجربه می‌کند و به ‌طور معمول در ماه‌های نوامبر تا مارس، آب‌وهوای آتن بارانی است و به‌ همین دلیل گردشگران بسیاری این زمان را برای بازدید از شهر آتن انتخاب می‌کنند.

این شهر به ‌عنوان یکی از شهرهای باستانی و تاریخی جهان، در طول تاریخ شاهد اتفاقات بسیاری بوده است. در سال ۵۱۰ قبل از میلاد، پس از گذشت دوره «حکومت‌های موروثی»، «سن و آدخون‌ها» و «جباران»، آتن به ‌صورت دموکراسی اداره شد. اما این پایان کار نبود و پس از آن، جذابیت‌های این شهر چشم طمع حاکمان زیادی از نقاط مختلف جهان را به آتن خیره کرده بود و حکومت‌های بزرگی همچون اسکندر مقدونی، اشراف فرانسه، فلورانس و عثمانیان بر این شهر حکومت کرده‌اند. تا این ‌که در نهایت و در طول تاریخ، یونان به‌عنوان یک کشور مستقل به رسمیت شناخته شد و آتن را به ‌عنوان پایتخت خود برگزید که منجر به شکوفایی و رونق روزافزون این شهر شده است.

آتن به ‌دلیل قدمت و تمدن غنی خود دارای بیش از ۲۰ کتابخانه باستان‌شناسی و آزمایشگاه‌های تخصصی است. همچنین علاوه بر مراکز باستان‌شناسی ملی یونان حدود ۱۷ موسسه باستان‌شناسی خارجی نیز از سراسر جهان، در شهر آتن فعالیت می‌کنند.

منظره شهری آتن ترکیبی از سبک‌های معماری مختلف اعم از فرنگی، نئوکلاسیک و مدرن است که در این میان سبک‌های نئوکلاسیک و فرنگی سهم بیشتری دارند، اما اکثر ساختمان‌های عمومی این شهر مانند آکادمی آتن، تالار شهر آتن، پارلمان یونان و دانشگاه آتن به سبک نئوکلاسیک طراحی و ساخته شده‌اند. البته باید گفت که از سال ۱۹۳۰ میلادی سبک‌های بین‌المللی و جنبش‌های حوزه معماری بسیاری از معماران یونان را تحت تأثیر قرار داد و منجر به ساخته شدن اکثر ساختمان‌های خصوصی مثل آپارتمان‌ها، با الگوگیری از سبک‌های باهاوس و آرت دکو، شد.

از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ میلادی، معماری مدرن در یونان به ‌طور گسترده‌ای رونق گرفت تا جایی ‌که در مرکز شهر چندین ساختمان کوچک و خصوصی که با الهام از سبک نئوکلاسیک ساخته شده ‌بودند، تخریب و به‌ جای آن ساختمان‌هایی با سبک معماری مدرن ساخته شد. از جمله عناصر اصلی سبک معماری مدرن در یونان می‌توان به شیشه، سنگر مرمر، آلومینیوم و مصالحی از این قبیل اشاره کرد که در معماری مدرن شهر آتن هم نمود و جلوه پررنگی دارد.

در آتن اکثر خانه‌ها دارای بالکن‌های کوچکی هستند و ساکنین هر خانه، گلدان‌های شمعدانی کوچکی را روی بالکن‌ خانه‌شان نگهداری می‌کنند. خیابان‌های شهر آتن عمدتا با درخت‌های مرکبات و به ‌خصوص درخت پرتقال تزئین شده‌اند. شهر آتن درحال حاضر دارای بیش از ۵۰ منطقه شهرداری است و قدیمی‌ترین میدان آن، میدان «امونویا» نام دارد که اطراف آن ‌را غذاخوری‌ها و هتل‌های بسیاری احاطه کرده‌اند. از این میدان معمولا برای برگزاری جشن‌های ملی و پیروزی‌های ورزشی استفاده می‌شود.

یکی دیگر از دلایل محبوبیت این شهر در میان گردشگران تنوع غذاهایی است که در آتن وجود دارد و در رستوران‌های مجلل مدرن و یا غذاخوری‌های کوچک محلی، پخته می‌شود. از جمله مهمترین غذاهای محلی آتن می‌توان به سالاد یونانی، فاوا، ساگاناکی، فریتر گوجه، اسپاناکوپیتا و راتاتویی اشاره کرد.

تاریخ فرهنگی آتن در طول سالیان درازی شکل گرفته ‌است؛ بسیاری از هنرها و به ‌طور ویژه هنر تئاتر، بسیار مورد توجه یونانیان بوده و دارای تاریخ و غنای بسیاری در میان مردم آتن است. این میراث فرهنگی به شکل گسترده‌ای آفریقای شمالی و خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داده و یک ساختار بنیادی برای اروپا محسوب می‌شود، به ‌گونه‌ای که از آن تحت عنوان «فرهنگ غربی» یاد می‌کنند.

قدمت تاریخی این شهر باعث شده تا از آن به‌ عنوان «موزه‌ای به وسعت یک شهر» یاد کنند؛ چراکه مکان‌ها و ساختمان‌های باستانی بسیاری را در دل خود جای داده است که می‌تواند برای هر بیننده‌ای، زیبایی‌های منحصر به فردی داشته باشد. اما در کنار ساختمان‌های باستانی آتن موقعیت جغرافیایی این شهر باعث ایجاد جاذبه‌های طبیعی و ساحل‌های زیبایی شده که چشم‌ها را خیره می‌کند.

از جمله مناطق دیدنی شهر آتن می‌توان به معروف‌ترین آن‌ها، یعنی «آکروپلیس» اشاره کنیم که نماد تاریخ و تمدن در یونان است و از چندین ستون، برج و مجسمه تاریخی تشکیل شده‌است. همچنین موزه بیزانس، موزه ملی باستان‌شناسی، میدان سینتاگما، بقایای بازار باستانی آگورا، کلیسای حواریون مقدس، معبد زئوس، تئاتر دیونیسوس، سواحل و محله‌های باستانی آتن اشاره کرد.

شهرآتن به‌علت ویژگی‌های خاصی که دارد به عنوان یکی از ارزان‌ترین پایتخت‌های اروپایی برای سفر شناخته می‌شود که قبل از شیوع ویروس کرونا در سراسر جهان، هرساله به‌عنوان مقصد محبوبی برای بسیاری از گردشگران در تمام نقاط جهان، شناخته شده است.

منبع:ایسنا

شیرین‌ترین موزه ایران در یزد

یزد یکی از برندهای خاص کشور در حوزه تولید انواع شیرینی‌های سنتی است که بعضاً آوازه برخی از شیرینی‌هایش در دیگر کشورها شنیده می‌شود اما تاکنون موزه‌ای با این عنوان نداشته و امروز متولیان شیرینی در یزد نوید راه اندازی موزه‌ای متفاوت از شیرین‌ترین سوغات یزد را می‌دهند.

در جهان روزهای متعددی بنام شیرینی‌های مختلف و انواع خوراکی وجود دارد، از روز «کیک ماه» مخصوص چینی‌ها گرفته تا روز جهانی «کیک شکلاتی» و سایر انواع شیرینی که فرصتی برای توجه بیشتر به شیرینی‌ها شده است.

ایران هم کشوری با ظرفیت‌های بی‌نظیر از تنوع در شیرینی‌هاست ولی هنوز با گذشت سالیان دراز و وجود ریشه‌های فرهنگی و تاریخی خوراکی‌ها در زندگی مردمانش به این ظرفیت‌ها به عنوان یک جاذبه برای گردشگران توجه چندانی نداشته است.

در این میان، یزد یکی از استان‌های مطرح کشور در صنعت شیرینی‌سازی است که آوازه شیرینی‌هایش از مرزهای جغرافیایی ایران نیز گذشته به طوری که یزد در بسیاری از کشورها با شیرینی‌هایش شناخته می‎شود.

سوغات شیرین یزدیها که بسیاری را برای تهیه انواع مرغوب و مطلوب برندهای متعددش حتی به یزد می‌کشاند، نه تنها از نظر مزه متفاوت و خاص بلکه از نظر فرهنگ و قدمت نیز با اصالت است به نحوی که همراه با طعم شیرین آن، فرهنگ زحمت و کارآفرینی آن نیز توسط هر خریداری، چشیده می‎شود.

با تمام این اوصاف هنوز ظرفیت شیرینی یزد که از سال پیش برای ثبت شدن آن در فهرست آثار ناملموس اهتمام شده، در بستر یک قاب و ویترین فرهنگی و در قالب موزه به گردشگران ارائه نشده است و جسته و گریخته، افراد محدودی از قدمت، نوع پخت و تهیه و سایر ویژگی‌های شیرینی‌های پرطرفدار یزد مطلع هستند.

شیرینی یزد از مزه تا فرهنگ

 

«سیدعلیرضا آسایش» رئیس اتحادیه شیرینی‌سازان یزد در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا از راه‌اندازی اولین موزه شیرینی یزد با رویکردی متفاوت در کشور خبر می‌دهد و می‌گوید: اجرایی شدن این ایده پس از دریافت سمتش به عنوان ریاست اتحادیه پررنگ‌تر شد چرا که یکی از مهمترین برندهای یزد قبل از جهانی شدن بافت تاریخی این شهر، شیرینی آن بوده است.

 

وی با بیان این که کمبود موزه‌ای برای عرضه و ارائه انواع شیرینی یزدی در این خطه به وضوح احساس می‎شود، بیان می‌کند: به دنبال ایجاد ویترینی از شیرینی‌های یزدی نیستیم بلکه در صورت حمایت مادی و معنوی می‌توانیم ابزارها، مواد اولیه و اساس قنادی، مشاهیر و خلیفه‌های یزدی و فرهنگ شیرینی یزد را در این موزه معرفی کنیم.

این مسئول اضافه می‌کند: اما وجه تفاوت این موزه با سایر موزه‌ها، عرضه مستقیم انواع شیرینی یزدی، اشتغال‌زایی و ایجاد مجموعه‌ای گردشگری خصوصاً در زمان پیک گردشگر خواهد بود.

وی با بیان این که در وهله اول این موزه به صورت مجازی راه اندازی خواهد شد، می‌گوید: در حال حاضر هیچ مکان خاصی برای ایجاد موزه در نظر گرفته نشده اما امیدواریم بتوانیم با همکاری متولیان شهری و استانی محل مناسبی را برای راه‌اندازی این موزه پیدا کنیم.

این مسئول با اشاره به برگزاری نشستی مابین کمیته گردشگری خوراک و اتحادیه برای راه‌اندازی این موزه، تصریح می‌کند: یزد نه تنها از انواع شیرینی پرطرفدار مانند قطاب، حاجی بادام، باقلوا، انواع لوزهای پسته، نارگیل و بادام و همچنین کیک یزدی و پشمک برخوردار است بلکه صاحب عناوینی بین‌المللی مانند شیرینی حاج خلیفه رهبر است.

وی از مشاهیر و دیگر خلیفه‌های قدیمی یزد در این صنعت مانند جلایی، متوسلیان، فردوسیان، شیرینی‌ساز و طهان‌زاده نیز نام می‌برد و می‌گوید: هنوز این مشاهیر و بزرگان نامی یزد، به خوبی معرفی نشده‌اند در حالی که صنعت شیرینی امروز یزد مدیون همین افراد است.

آسایش در خصوص مصداق ارائه خدمات این افراد به یزد، اظهار می‌کند: برندی مانند حاج خلیفه رهبر نه فقط یک واحد تولیدی است بلکه به عنوان یک کارخانه بزرگ شیرینی‌سازی در یزد اشتغازایی کرده و از کمترین حمایت‌های دولتی برخوردار است، در عین حال برندی آبرومندانه در یزد به شمار می‌رود که آوازه‌ی آن با سبقه‌ی بیش از ۱۰۰ سال را در نقاط مختلف دنیا می‎شنویم.

وی عنوان می‌کند: باید چنین افراد و خدماتی که به یزد عرضه می‌کنند، در قالب موزه به مردم و گردشگران شناسانده شود تا بتوانیم شاهد وجود افرادی مشابه این کارآفرینان تاثیرگذار در کشور باشیم.

رئیس اتحادیه شیرینی‌سازی یزد با اشاره به این که آثار زیادی از شیرینی یزد در فهرست آثار ناملموس ثبت شده است، می‌گوید: تعدادی از شیرینی‌های یزد در فهرست آثار ناملموس به ثبت رسیده که می‌توانند ظرفیت مطلوبی برای گردشگران باشند.

لازمه حمایت‌ از سوی میراث و شهرداری

«حسین دهقان‌منشادی» مسئول کمیته گردشگری خوراک یزد نیز با اشاره به اهمیت ایجاد موزه‌ای از سوغات پرفروش یزد، به خبرنگار ایسنا می‌گوید: وجود موزه‌ای مجازی یا فیزیکی برای معرفی شیرینی‌های یزد ضروری است تا برندهای خوش‌آوازه‌ی این حوزه به گردشگران معرفی شوند ولی در این زمینه نیازمند حمایت‌های اداره کل میراث فرهنگی و شهرداری هستیم.

وی با بیان این که تعدادی از این آثار در فهرست آثار ملی ناملموس به ثبت رسیده است، تصریح می‌کند: فرهنگ شیرینی خوردن در یزد، مزاج‌ها و خوراکی‌هایی که یزدی‌ها پس از آن به صرف شیرینی سنتی روی می‌آوردند هم نکات جالبی است که می‌توانند برای گردشگران قابل توجه باشند.

این فعال گردشگری در این رابطه با اشاره به این که یزدی‌ها پس از صرف شولی(نوعی آش محلی)، شیرینی می‌خوردند؛ می‌گوید: چنین عادت‌های غذایی فکر شده و هوشمند در یزد نیز از فرهنگ‌هایی است که در کنار معرفی شیرینی در بستر وجود موزه‌ای از این آثار، می‌تواند قابل توجه باشد.

دهقان در پایان پیوند غذایی شیرینی و سایر خوراکی‌های یزد را نیز یادآور می‌شود و خاطرنشان می‌کند: نوشیدنی قهوه یزدی که در کنار کیک یزدی صرف می‎شود، اثری ثبت شده در فهرست آثار ملی ناملموس است که توجه به این نکته نیز می‌تواند برای گردشگران و مسافران جالب باشد.

منبع:ایسنا

گذرنامه‌های واکسن، راهکاری برای گردشگری ایمن؟

نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد، کشور ویتنام بعد از توقف حدود یک سال از آغاز محدویت در سفرهای بین‌المللی، فعالانه در حال استفاده از ابتکار گذرنامه‌های واکسن به‌عنوان اهرمی برای بازگشایی مرزهای خود و از سرگیری سفرهای بین‌المللی است؛ با این حال، ایجاد سیاست برای تصویب جهانی گذرنامه واکسن هنوز یک معماست.