نگاهی گذرا به آیین‌های سنتی مبتنی بر اقلیم مردم سمیرم

در این سرزمین تاریخی از گذشته‌های دور تاکنون آیین‌ها و سنت‌های فراوانی از اقوام مختلف به یادگار مانده است، در این مقال به‌معرفی برخی از این آیین‌ها بر اساس تنوع اقلیمی و فصول سال که به وسیله نیاکان برگزار می‌شده و هم‌اینک در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت ملی رسیده است، پرداخته خواهد شد.

هنگامی که در راستای مستندسازی برخی آیین‌های سنتی فرصتی دست می‌دهد و پای صحبت بزرگان دیار هزارچشمه می‌نشینیم از لابلای گفته‌ها و قصه‌های شیرین ‌آنها به واژگان، نکات نغز و زیبایی برخورد می‌کنیم که شنیدن آنها علاوه بر لذت بخش بودن، نشان از نگاه دقیق و تجربه بالای نیاکان به مسائل دارد. برخی از اعتقادات مردم شهرستان سمیرم در گذشته که هم‌اکنون نیز کم و بیش در نزد اکثر مردم شهرنشین، روستانشین و حتی اقوام عشایر سمیرم رایج است به رخدادها و وقایع خاص طبیعی در طول ایام سال می‌پردازد.

واژگان تاریخی در آیین‌های ناملموس مردم سمیرم متناسب با فصول سال

فصل بهار (قره یاز) در گویش‌های محلی مردم سمیرم به معنی فصلی است که دشت‌های بزرگ سمیرم به سبزی می‌افتد، علف‌ها می‌رویند و همه جا سرسبز می‌شود، لذا مردم به دید و بازدید می‌روند و در کنار هم شادمانی می‌کنند.

هجدهم فروردین، سمیرمی‌ها معتقدند که ۱۸ روز بعد از عید نوروز باران می‌بارد و به آن گرژه یا گریجه می‌گویند و بین آنها ضرب‌المثل معروفی نیز مطرح است، اگر زمستون بارون نباره؛ تا گرژه امید داریم، در این ایام سمیرمی‌ها ضمن عبادت و طلب باران از خداوند کشت و کار خود را آغاز می‌کنند.

چهل پسین، منظور از ذکر این واژه این است که به‌دلیل کوهستانی بودن منطقه تا چهل روز بعد از عید نوروز هوا بعد از ظهرها ابری و بارانی می‌شود و به قول قدیمی‌ها یک رگه باران می‌بارد، در این ایام مردم سمیرم رمه‌های خود را به دشت‌ها روان می‌کنند.

هفتادم بهار، برخی از بزرگان این دیار در سال‌های خشکسالی چند سال گذشته می‌گفتند، اگر خدا بخواهد تا هفتادم بهار نیز احتمال بارش برف و باران وجود دارد، به همین دلیل در ایام خشکسالی و تا روز هفتادم پس از بهار مردم به راز ‌نیاز و ‌عبادت به درگاه خداوند پرداخته و طلب باران برای سال پیش رو می‌کنند.

۴۵ روز تابستان، مردم سرزمین کوهستانی سمیرم گرمای تابستان را ۴۵ روز دانسته و ‌معتقدند از اواسط مرداد با ظاهر شدن ستاره باد خنک، به‌تدریج بادی ملایم که نشان از پاییز دارد در دشت‌های وسیع سمیرم می‌وزد.

پاییز فصل برداشت سیب، سمیرم دارای یکی از مرغوب‌ترین محصول سیب درختی در ایران است، به همین دلیل فصل پاییز همواره یادآور برداشت محصول سیب با همکاری مشترک باغداران روستایی و عشایری است که دارای باغ‌های سیب هستند، برداشت محصول سیب درختی، پاشیدن بذر و امید به برکت خداوند در زمستان آینده همراه با سرودن نواهای محلی است.

۳۶روز از پاییز گذشته، گذشت ۳۶ روز از پاییز  نزد باغداران ‌و کشاورزان سمیرمی، روز باریدن باران عقرب و شروع اولین خوشحالی کشاورزان است که با سرودن آواهای محلی همراه است.

 آذر، ماه قوس یا سرما در نزد مردم سمیرم اولین روز آذر روز عقد پیمان ارباب‌ها و رعیت‌ها در گذشته دور برای تقسیم محصول زمین‌ها خوانده می‌شد، همچنین پیشینیان، ماه قوس را پدر زمستان نامیده و معتقد بودند بهترین سال زمانی است که در ماه قوس باران به دشت‌ها فراوان ببارد. در برخی گویش‌های محلی مناطق مختلف روستاهای سمیرم به ماه قوس، قیس هم گفته شده است.

فصل زمستان، اعتقادات و آیین‌های مردم سمیرم در این فصل بسیار دیدنی و شنیدنی است.

از نگاه نیاکان زمستان به دو بخش تقسیم شده است، چله بزرگ که از اول دی‌ماه تا دهم بهمن ماه و چهل روز کامل است و چله کوچک که از یازدهم بهمن تا پایان بهمن‌ماه، را شامل می‌شود.

جشن سده، این آیین در غروب آخرین روز چله بزرگ برگزار می‌شود و براساس این آیین مردم و بزرگان مناطق مختلف، دور هم جمع شده و ‌برداشت محصول خود را جشن می‌گیرند، شاهنامه می‌خوانند و سالی پر از بارندگی را در ایام پیش رو از درگاه خداوند طلب می‌کنند.

چارچار یا این دو برادر، مردم محلی سمیرم، ایام تحویل زمان را از چله بزرگ به چله کوچک زمان دوستی دو بردار خوانده و به زبان محلی آن را چارچار می‌خوانند.

 با گذشت بیست و دو روز از زمستان و در اوج یکه‌تازی سرما در چله بزرگ که سردترین موقع سال است، همگان معتقدند در این مدت دما زیر صفر می‌رود و همه جا یخ می‌زند به همین دلیل این مدت زمان را که ۹ روز است کرد به کمر می‌خوانند.

پیشینیان سمیرم معتقدند در آخرین روزهای چله بزرگ پسران پیرزن ننه سرما با نام‌های اهمن و ‌بهمن از راه می‌رسند و خودی نشان دهند.

نیاکان این منطقه معتقدند در سال‌های پربارندگی و در طی بیست روز اول تا بیستم اسفند وقتی بارندگی زیاد می‌شد، دو برادر به چله‌ها طعنه می‌زدند که بارندگی‌های اسفند بیش از چله بزرگ و ‌چله کوچک بوده، پس بزرگان این شعر معروف را به نقل از دو برادر در سال‌های پربارندگی می‌خواندند:

اهمن و بهمن، آرد کن صد من؛ روغن بیار ده مَن؛ هیزم بُکن خرمن؛ عهده همه با من

پیشینیان، ده روز آخر اسفندماه را از نظر زمانی به دو بخش تقسیم می‌کردند، به گونه‌ای که ۵ روز اول اسفندماه را سیاه بهار و ۵ روز آخر اسفند را سرما پیرزن نامیده بودند.

منبع:میراث آریا

خرمهره ، مروارید فیروزه‌ای

خرمهره در اصفهان و کرمانشاه به کوجی و در آذربایجان به گیز نظر (چشم نظر) معروف است که در قدیم برای دفع چشم زخم به کلاه بچه‌ها دوخته می‌شده است. از خرمهره به عنوان نظر قربانی نیز یاد می‌شود، مردمان قدیم این مُهره را برای دور کردن چشم بد بر گردن حیوانات و شانه فرزندان خود می‌آویختند تا آنها را از شرّ نیروهای شیطانی مصون نگه دارند. افراد دیگری معتقدند که خرمهره شانس می‌آورد اما علت علمی آن این است که خرمهره به علت رنگ زیبایی که دارد چشم انسان را به خود معطوف می‌کند و این رنگ مانند دریا و آسمان برای انسان آرامش بخش است.

رنگ آبی شفاف خرمهره از ویژگی‌های بازر آن است که بدون لعاب دادن تولید ‌می‌شود و همانند مروارید می‌درخشد، تولید خرمهره تنها هنر باستانی شناخته شده است.

امروزه هنر خرمهره به صورت باستانی‌اش فقط در ایران و در چند کارگاه محدود مانند کارگاه استاد سید ابوالقاسم سعادتمند در قم تولید می‌شود. این هنر در خانواده سادات سعادتمند نسل به نسل وجود داشته است.

ماده اصلی خرمهره، سیلیس، اکسید مس و کربنات سدیم است. به دلیل موقعیت قم در حاشیه کویر و وجود علف اشنون، که از مایه‌های اصلی این کار است، در اطراف قم، موقعیت تولید خرمهره در این منطقه از دیرباز مساعد بوده است.

در ۶هزار سال پیش در ایران در کوره‌ها، سنگ اکسید مس می‌ریخته و حرارت می‌دادند و از آن مس استخراج می‌کردند و از آن مس‌ها برای نوک پیکان یا ابزار بُرش و یا چیزهایی شبیه آن استفاده می‌شد، بعد از مدتها که این کوره‌ها مستهلک می‌شد و آن را خراب می‌کردند، می‌دیدند که بر دیواره کوره‌ها، یک رنگ آبی خوش رنگ فیروزه‌ای ایجاد شده است.

دلیل ایجاد این رنگ فیروزه‌ای زیبا این بوده است که به طور اتفاقی وقتی این کوره‌ها را می‌ساخته‌اند، آنها را با سنگ‌های سلیسی ساخته و اکسید مس تولید شده در کوره با هیزم و خار و خاشاکی که در کوره می‌ریخته‌اند مخلوط می‌شد، علف اشنون هم که همان کربنات سدیم است.

پس سه عنصر اصلی تشکیل دهنده خرمهره، شش هزار سال پیش به طور اتفاقی در کنار هم قرار می‌گرفته و حرارت داده می‌شده است، که این حرارت در حال حاضر هم برای تولید خرمهره ایجاد می‌شود، چون در آن زمان هیچ سطح لعابی و براقی مشاهده نکرده بودند وقتی یک مرتبه یک لعاب فیروزه‌ای می‌بینند به نظرشان معجزه می‌آید یا چیزی شبیه جادو!

امروزه خرمهره استفاده‌های تزیینی و کاربردی متعددی یافته است؛ در قدیم فقط به صورتِ دایره‌ای شکل ساخته می‌شد اما به مرور زمان شکل خرمهره تنوع پیدا کرد و در انواع و اقسام گوناگون و اندازه‌های متفاوت تولید می‌شود، ولی اعتقادات عامه مردم در رابطه با خرمهره هم چنان پابرجا بوده و رنگ جادویی آن نیز همچنان چشم نواز و زیبا است.

اکنون مُهره‌های آبی رنگ فیروزه‌ای به نام خرمهره در گوشه و کنار بعضی از مغازه‌های صنایع‌دستی در شهرها و روستاهای ایران به فروش می‌رسد. مُهره‌هایی که در لحظه اول چشم را خیره می‌کند و نشانی از ابدیت آسمان را در چشم تماشاگر تداعی می‌کند، زیورهایی باستانی که کمتر کسی به قدمت آن در تاریخ هنر ایران و جهان آگاه است.

خرمهره با وجود فراز و فرودهای فراوان همچنان حیات دارد و از رونق نسبی برخوردار است. کاربردهای نوینی نیز یافته است که در صورت حمایت از این هنر و هنرمندانش می‌تواند بیش از پیش معرف ذوق، هنر، خلاقیت و نوآوری هنرمندان ایران زمین باشد و در عرصه جهانی نیز به سهم خود جایگاه والاتری را برای هنرهای سنتی ایران به دست آورد.

منبع:میراث آریا

سفال کلپورگان، نماد هنر و ظرافت دستان زنان بلوچ

روستای جهانی کلپورگان در فاصله ۲۵ کیلومتری شهرستان سراوان واقع شده و سفالگری در این روستا قدمتی هفت هزار ساله دارد، این هنر ارزشمند طی هزاران سال اصالت و قدمت هنوز حفظ شده و آوازه جهانی به این روستا بخشیده است.

از ویژگی‌های بارز سفال کلپورگان این است که این سفال کاملا با دست و بدون استفاده از چرخ به دست زنان ساخته می‌شود و فقط آوردن خاک و آماده‌کردن گِل به وسیله مردان انجام می‌شود.

خاک این سفال از محلی به نام مشکوتک تامین می‌شود و سنگی که برای تزیین آن به کار می‌رود از سنگ تیتک از کوه بیرگ اطراف مهرستان تهیه می‌شود، در سفالینه‌ها لعاب به كار نمی‌رود، طرح‌ها و نقش‌های آن كاملا هندسی است و نقش‌های باستانی را تداعی می‌کند.

این روستا که نخستین موزه زنده سفال کشور و حتی دنیاست، در سال ۹۵ پس از بررسی ارزیابان شورای جهانی صنایع‌دستی در فهرست شهرها و روستاهای جهانی صنایع‌دستی به ثبت رسید.

۱۰۰ هنرمند فعال در ساخت سفال کلپورگان

حمزه ندرت‌زهی رئیس میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی سراوان در این رابطه اظهار کرد: «طی جلسه‌‌ای که هفته گذشته با حضور معاون عمرانی فرماندار سراوان برگزار شد، اجرای  اقداماتی از قبیل ایجاد پل هوایی در ورودی روستا، لکه‌گیری جاده کلپورگان به سراوان، احداث بوم‌گردی به وسیله خیرین و بهزیستی، برگزاری دوره‌های آموزش سفال‌گری از سوی صنعتگران ماهر، برگزاری دوره‌های مهارت‌آموزی از سوی اداره فنی و حرفه‌ای، آب‌رسانی سیار از سوی اداره امور آب و فاضلاب مورد تایید قرار گرفت.»

او گفت: «در حال حاضر تعداد ۱۰۰ نفر هنرمند سفالگر در این روستا فعالیت می‌کنند که تعداد ۲۸ نفر از آنها تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی قرار گرفته‌اند.»

حمزه ندرت‌زهی افزود: «۳ کوره فعال برای پخت و بیش از چندین کارگاه خانگی در این روستا وجود دارد.»

احداث بازارچه صنایع‌دستی در کلپورگان

بهروز عیسی‌زهی معاون صنایع‌دستی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی سیستان و بلوچستان نیز اظهار کرد: «با توجه به اینکه روستای کلپورگان در فهرست روستاهای جهانی صنایع‌دستی ثبت شده، لازم است اقدامات زیادی برای حفظ این عنوان ارزشمند صورت گیرد، به همین منظور پس از ثبت جهانی این روستا، اقداماتی از جمله راه‌اندازی سایت دو زبانه فروش محصولات صنایع‌دستی و ایجاد بازارچه صنایع‌دستی انجام شد، همچنین دو واحد اقامتی برای رفاه پژوهشگران و علاقه‌مندان در محل کارگاه سفال کلپورگان نیز در حال احداث است.»

او گفت: «بازارچه صنایع‌دستی با ۹ غرفه در روستای جهانی کلپورگان با پیشرفت ۹۰ درصدی در حال احداث است که پیش‌بینی می‌شود تا پایان امسال به بهره‌برداری برسد.»

عیسی‌زهی بیان کرد: «در تلاش هستیم تا ۱۱ کوره پخت را برای ۱۱ گروه فعال سفالگر خریداری کرده و در اختیار این صنعتگران قرار دهیم.»

او با اشاره به اینکه لازم است با حفظ هویت و اصالت نیز بر خلاقیت در تولید محصولات نیز تلاش شود، گفت: «تاکنون نمایشگاه‌های زیادی در داخل و خارج استان برای معرفی و فروش سفال کلپورگان دایر شده و دوره‌ها و کارگاه‌های آموزشی نیز در زمینه بسته‌بندی، بازاریابی و غیره در این شهرستان برگزار شده است.»

منبع:میراث آریا

طعم‌های خیال‌انگیز در سوئد،سرزمین شفق‌های قطبی

کشور سوئد که از کشورهای منطقه شمال غربی اروپا و ناحیه اسکاندیناوی است که طعم ویژه غذاهای این منطقه می‌تواند گردشگرانی که به آن‌جا سفر می‌کنند را با تجربه‌ای متفاوت از طعم‌ها رو به‌رو کند. با اینکه کشورهای اسکاندیناوی و مخصوصا سوئد را با غذاهای دریایی و انواع ماهی می‌شناسند اما طعم‌های دیگری که در این کشور وجود دارند، برای گردشگران بسیار ارزشمند خواهند بود.

همانطور که گفته شد به دلیل ویژگی جغرافیایی سوئد ماهی و غذاهای دریایی نقش مهمی در آشپزی مردم این کشور دارند و با اینکه غذاهای این کشور در دیگر کشورهای منطقه اسکاندیناوی نیز سر می‌شود اما در سوئد گردشگران می‌توانند غذاهایی با طعم کاملا متفاوت  را که با سبک و سیاق خاصی طبخ شده‌اند را بچشند.

«وسوسه جانسون»، «راگمانک»، «گراولاکس»، «شاه ماهی»، «گوبرورا»، «تست اسکاگن»،«کنل بوله»، «نان زعفرانی سوئدی» از جمله غذاهای معروف و محبوب این کشور است که برخی از آن‌ها در دیگر کشورها نیز محبوبیت خاصی پیدا کرده و افراد زیادی در دیگر نقاط جهان تمایل به مصرف غذای سوئدی دارند.

از معروف‌ترین غذاهای سوئدی می‌توان به «وسوسه جانسون» اشاره کرد که اغلب به عنوان غذایی برای جشن کریسمس طبخ و سرو می‌شود. وسوسه جانسون از ترکیب سیب‌زمینی خامه‌ای و ماهی کولی تهیه می‌شود که مردم بیشتر در سرمای زمستان علاقه به خوردن آن دارند.

نکته جالب در مورد این غذا نام آن است که از نام خواننده اپرای سوئدی «پله جانسون» که علاقه شدیدی به غذاهای مختلف داشت و به همین دلیل به شکم‌گرد نیز معروف بود،  گرفته شده است. در این غذا سیب‌زمینی ‌های خلال شده به همراه خامه و ماهی کولی در فر طبخ می‌شود که ظاهر بسیار وسوسه‌انگیزی مخصوصا برای سیب‌زمینی دوستان دارد.

یکی دیگر از غذاهای محبوب مردم این کشور «راگمانک» نام دارد که نوعی پنکیک سیب‌زمینی است که در کنار آن گوشت پرخ‌کرده طعم‌دار شده نیز سرو می‌شود. راگمانک نیز از غذاهایی است که مردم سوئد بیشتر در فصل زمستان تمایل به خوردن آن دارند اما در تمام فصول سال این غذا در تمام رستوران‌های سوئد قابل سفارش است.

گفته می‌شود که مردم سوئد از سیب‌زمینی‌های تازه برداشت شده استفاده نمی‌کنند به همین دلیل است که غذاهایی با پایه سیب‌زمینی بیشتر در زمستان طبخ می‌شوند. همانطور که گفته شده راگمانک نوعی پن‌کیک سیب‌زمینی است است که در کره سرخ شده و با گوشت و لینگون بری سوئدی سرو می‌شود.

«گراولاکس» از غذاهایی است که گفته می‌شود به فرهنگ غذایی سوئد وارد شده و اصالتی فرانسوی دارد که در سوئد در پخت آن کمی تغییرات ایجاد شده است. این غذا طی مدتی کوتاه توانسته به یکی از پرطرفدارترین غذاهای مردم سوئد تبدیل شود به گونه‌ای که گردشگران با توجه به محبوبیت گراولاکس حتما به امتحان طعم آن ترغیب خواهند شد.

گراولاکس، ماهی سالمون طعم‌دار شده است که به صورت لایه‌های نازک برش خورده به همراه مقداری جعفری، سیب‌زمینی و همچنین سس خردل سرو می‌شود که می‌تواند برای افرادی که به ماهی علاقه دارند و این غذا را برای اولین بار امتحان می‌کنند خاطره هیجان‌انگیزی باقی بگذارد.

همانطور که گفته شد سوئد به غذاهای دریایی و سرو ماهی شهرت دارد به همین دلیل «شاه ماهی» یکی از غذاهای مطرح در این کشور به حساب می‌آید که هر سوئدی روشی خاص برای طبخ آن به کار می‌گیرد. برخی شاه ماهی‌ها را دودی می‌کنند و برخی از آن‌ها برای ترشی استفاده می‌کنند.

البته شاه ماهی‌ها بسته به اینکه از دریای بالتیک و یا از دریای اطلس گرفته شده باشند شیوه پخت متفاوتی دارند. ماهی‌های دریای بالتیک را اغلب با آرد سوخاری پوشانده و سرخ می‌کنند، اما ماهی‌های اطلس را معمولا در سس‌های گوناگون ترشی می‌اندازند.

ترشی شاه ماهی طعم‌های مختلفی دارد که از جمله آن می‌توان به پیاز، سیر، شوید و خردل اشاره کرد که بیشتر همراه سیب‌زمینی، خامه ترش و گاهی تخم‌مرخ پخته شده نیز سرو می‌شود و طعمی متفاوت را با خود همراه دارد.

«گوبرورا» نیز از دسته غذاهای دریایی سوئد است که مردم این منطقه از آن به عنوان یک غذای همه چیز تمام یاد می‌کنند و تعصب خاصی نسبت به آن دارند. این غذا با ماهی کولی به همراه تخم‌مرغ طبخ  و در انتها بر روی یک نان سیاه سرو می‌شود.

گفته می‌شود که گوبرورا به دلیل محبوبیت زیاد در بین مردم سوئد به غذای جشن نیز شهرت دارد و در هر زمانی از شب یا روز که فردی در سوئد گوبرورا بخواهد می‌تواند به راحتی آن را تهیه کرده و میل کند. گوبرورا غذایی است که گردشگران به واسطه تعریف زیاد مردم سوئد از آن حتما آن را امتحان خواهند کرد.

از غذاهایی با ظاهر هوس‌انگیز و گران در سوئد باید به «تست اسکاگن» اشاره کرد. اسکاگن از موادی چون میگو، شوید، سس مایونز، لیمو و کمی خاویار تهیه می‌شود که ظاهر بسیار جذابی دارد. گفته می‌شود این غذا توسط فردی به نام «توره رتمن» که صاحب برخی از رستوران‌های استکهلم بوده، ابداع شده است.

گفته می‌شود رتمن نام این غذا را در یک سفر دریایی و زمانی که به در خط ساحلی دانمارک بوده‌اند از روی اسم بندر ماهیگیری این منطقه انتخاب کرده است و از آن زمان غذای رتمن به همین نام شهرت پیدا کرده است.

سوئدی‌ها اما در کنار غذاهای دریایی به خوراکی‌های شیرین و به نوعی شیرینی‌های متفاوت نیز علاقه بسیار دارند و «کنل بوله» یکی از شیرینی‌هایی است که در سوئد بسیار طرفدار دارد. سوئدی‌ها از کنل بوله به عنوان خوراکی ملی خود یاد می‌کنند.

این شیرینی محبوب از خمیر نان گندم با دارچین، زعفران و وانیل تهیه می‌شود، مواد گفته شده در نان و شیرینی‌پزی سوئد بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرند و گفته می‌شود قدمتشان به زمان اولین تجارت وایکینگ‌ها با استانبول باز می‌گردد. چشیدن طعم این شیرینی جذاب به همراه قهوه در کافه‌های سوئد مطمئنا یکی از فراموش‌نشدنی‌ترین خاطرات را برای گردشگران و مسافران به این منطقه رقم خواهد زد.

«نان زعفرانی سوئدی» از دیگر شیرینی‌های پرطرفدار سوئدی‌هاست که در تمام مهمانی‌ها و دورهمی‌های سوئدی پخته و سرو می‌شود. البته باید گفت که نان دارچینی (کنل بوله) و نان زعفرانی از محبوب‌ترین شیرینی‌ها در سوئد هستند که در مراسم‌های ویژه مثل کریسمس، سال نو و هالووین حضور پررنگی دارند.

منبع:ایسنا

کلاه پولی چنشت را بیشتر بشناسید

کارشناس حوزه پژوهش و مطالعات اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان جنوبی اظهار کرد: مهارت دوخت کُلوت( کلاه پولی) در روستای چنشت با شماره ۲۲۲۹ مهر تأییدی دوباره بر جاذبه‌های متنوع و رنگارنگ گردشگری این روستا زد.

امیر انوری مقدم، امروز چهارشنبه ۲۹ بهمن به خبرنگاران رسانه‌های گروهی گفت: ساخت کلاهی از پارچه‌های کرباس، چیت، متقال، ابریشم و بیشتر مخمل های منجوق دوزی شده یا طرح دار، در رنگ‌های ترکیبی سبز، آبی، قرمز، گلی(صورتی) و مشکی، با الحاقات تزیینی بسیار که مهم‌ترین آن‌ها سکه‌های نقره قدیمی در اندازه‌های مختلف است، بیش از ۴۰۰ سال توسط بانوان هنرمند روستای چنشت دوخته می شده و همچنان ادامه دارد.

به گزارش ایسنا، وی افزود: سکه‌ها به همراه تزیینات نقره‌ای و خرمهره‌های ریز و درشت، کریستال‌های پلاستیکی و شیشه‌ای رنگارنگ و منجوق‌ها با اشکال مختلف، بیشترین تزیینات این کلاه زیبا که درگویش محلی به کُلوتِه شهرت دارد تشکیل می‌دهند.

کارشناس حوزه پژوهش و مطالعات اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان جنوبی بیان کرد: این کلاه از بالای پیشانی تا بالای گردن و روی دو گوش را می‌پوشاند و با دو عدد بندک نازک به زیر چانه گره زده می‌شود که علاوه بر کاربرد زیبایی، حفاظت از سر (پوشاندن تمام سر و روی گوش‌ها و چند لایه بودن آن) نقش عرقچین را نیز بر عهده دارد.

انوری مقدم ادامه داد: تمامی دختران و زنان چنشتی از یک سالگی تا پایان عمر بر سر خود گذاشته و به عنوان سرپوش سنتی خود از آن استفاده می‌کنند؛ همچنین کامل شده این کلاه به عنوان هدیه از طرف مادر به دخترش در روز عروسی داده شده و استفاده آن در طی مراسم عروسی در روستای چنشت که یکی از زیباترین و ویژه ترین مراسم عروسی در خراسان جنوبی است، معمول و مرسوم است.

وی افزود: طرح کلاه در اقشار غنی و فقیر فرقی ندارد اما جنس و دوخت تزیینات روی آن کاملاً به وضع اقتصادی خانواده مرتبط است، کلوته در مراسم عروسی همراه با ضمایم و متعلقات دیگر بر جلا و درخشش عروس می‌افزاید.

کارشناس حوزه پژوهش و مطالعات اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان جنوبی بیان کرد: توف ( نوار تزیینی که از زیر چانه تا روی کلاه را دربرمی‌گیرد و حدود ۱۲۰ سکه نقره در سه ردیف بر آن دوخته شده است) به همراه ۶ عدد طوق گردن که همانند تسبیح با کمک مهره‌های رنگی و سکه تزیین شده و دارای موشوره (جادعایی) است، تزیینات ویژه عروس را تشکیل می‌دهند.

انوری مقدم خاطرنشان کرد: استفاده از نمادهای سنتی چشم زخم، حفاظت و نگاهبانی ، افزایش مال و … در تزیینات کلاه،  فرم و ساختار تزیینات و رنگ بندی­های چشم نواز کلوته از دیگر شاخص‌های این تولید دستی و سنتی در چنشت است.

منبع:ایسنا

معبد هندوهای بندرعباس، یادگار تاجران هندی

معبد هندوها به نام بُت گوری نیز معروف است. به گفته سدید السلطنه در سال ۱۳۱۰ هجری قمری محمدخان سعدالملک در ازای مبلغی ناچیز اجازه بنیان این معبد را به هندی‌ها داد. این بنا به سبک کاملاً هندی ساخته ‌شده  و  به دوره قاجار و عصر مظفرالدین شاه قاجار مربوط است، یعنی حدود ۱۲۸ سال پیش و علت ساخت آن وجود هندوهایی بوده که در بندر تجارت می‌کردند.

بنای معبد هندوها به علت شکل کاملاً متفاوت آن با معماری این ناحیه بیانگر یک معماری کاملاً متفاوت است، به شکل کلی می‌توان آن را به‌عنوان یک نمونه منحصربه‌فرد از این‌گونه معماری در سواحل خلیج‌فارس معرفی کرد.

از سال ۱۳۲۶ هجری شمسی به علت مهاجرت تجار هندی و انتقال بت‌های معبد به کشور خود به‌جز چندین قبر چیز به خصوصی در این معبد یافت نمی‌شود و به عبارتی معبد از این سال متروک‌شده است. (کتاب سدید السلطنه کبابی ـ کنفرانس دکتر فخری دانش پور پرور)

مشخصات بنا

فرم کلی این بنا مکعب مستطیل و نوع مصالح آن سنگ و ملاط ساروج است. این بنا در یک فضای باز قرار گرفته که در قسمت شرقی، بنای معبد مستقر شده است.

نوع بهره‌برداری

بهره‌برداری از این مکان در زمان گذشته طبق نوشته‌های کتاب‌های مربوط به استان به شکل بت‌خانه بوده که معبد خدایان شیوا و ویشنو از مذهب هندوئیسم است و هم‌اکنون به‌عنوان موزه فعالیت دارد.

عوامل تزیین‌شده و نوع آن‌ها

سطوح نقاشی‌شده، تزیینات گچ‌بری و نقاشی‌های دیواری، از جمله تزیینات این معبد است.

از سال ۱۳۲۶ هجری شمسی به‌تدریج تجار هندی مقیم بندرعباس، راهی هند شدند و بت‌های خود را نیز بردند، ولی پایه‌هایی  در این معبد مشاهده می‌شود که جایگاه بت‌ها و خدایان را مشخص می‌کند.

آنچه از نظر معماری این بنا مشخص است اینکه هنرمندان معمار هندی با شتاب بنا را به اتمام رسانده‌اند و ریزه‌کاری‌هایی که در معابد هندوئیسم هند به چشم می‌خورد زیاد مورد توجه قرار نداده‌اند. در ساخت این معبد سه موضوع اصول معماری معابد خدایان شیوا و ویشنو از مذهب هندوئیسم، اصول معماری و موضوعات رمزی و سمبلیک مذهب بودائی هند و اصول معماری و سنت‌های اسلامی هند مورد توجه قرار گرفته است.

معابد شیوا و ویشنو پرستان هند از جنس سنگ و دارای برج‌های هرمی و یا به شکل زیگورات‌ها بوده و دارای حجاری‌های زیاد از اشکال مختلف حیوانی، گیاهی و انسانی است. معابد دارای نقشه مربع و حیاط‌های مستطیل شکل است که تا حدی این شیوه‌ها در معبد هندوها به‌کار رفته است.

استوپاهای بودایی را می‌توان در محراب معبد و یا در درون بعضی از آثار این معبد شناخت. گنبدسازی اسلامی هند و قاب‌های کور که به‌عنوان تزیینات بنا به کار می‌روند در این معبد نقش دارند.

پلان کل بنا چلیپا شکل است و شامل اتاق معبد، محراب استوپا شکل، راهروها و تالار اجتماعات است.

اتاق معبد

این بخش دارای پلان مربع بوده که به‌وسیله فیل‌پوش‌ها مربع بنا را به هشت‌ضلعی تقسیم کرده‌اند و توانسته‌اند گنبد رفیعی را بر فراز بام ایجاد کنند. گنبد دو پوشش است و در فضای داخل گنبد سه پنجره برای تنظیم نور تعبیه ‌شده، پنجره شمال که بالای محراب است کور است. سقف به‌صورت گنبد پیازی شکل است که بر روی آن ۷۲ برج کوچک به‌اضافه نقوش گل نیلوفر و در موضوع‌هایی از هنرهای معابد شیوا و ویشنو پرستان و تزیینات دیگری استفاده شده است.

فضای اتاق معبد

محراب استوپا شکل در جبهه شمال اتاق قرار دارد. سطح دیوار داخل از دو قسمت تشکیل‌ شده و در قسمت بالا و پایین هر دو مجسمه‌ مقدسین را قرار می‌دادند. در بخش پایین دو حفره دایره مانند است که احتمالاً آن‌ها نیز محل قرار دادن مجسمه‌های کوچک‌تر بوده است. این استوپا دارای پیشانی بیرون آمده به شکل گلبرگ‌های گل نیلوفر است که کاملاً گچ‌بری و برجسته‌کاری شده است. بر فراز گل‌ها میله‌ای از غنچه‌های گل نیلوفر قرار دارد.

جمعاً این اتاق سه در ورودی که بر پیشانی آن‌ها گل‌های نیلوفر به‌طور برجسته گچ‌بری شده است، دارد. در زاویه شمال غرب اتاق در سه‌گوشه دیوار طاقچه‌ای بنا شده که طاق آن‌ها همان مشخصات گل نیلوفر و در پایین آن گلدان گل نیلوفر قرار گرفته است. مجموع طاقچه‌های اتاق معبد برای قرار دادن مجسمه‌های مقدسین بوده است.

راهروها

راهروها دورتادور معبد و در جهت طواف زائران بوده است، سقف راهروها مسطح قابی شکل و در چهار گوشه حالت فضای داخلی گنبد را پیاده کرده‌اند. در راهروها نیز نورگیرها، طاقچه‌ها و تزیینات قابی شکل نمایان است.

راهروی شمالی دارای سه حجره کوچک است که دو حجره کاملاً شبیه و کنار یکدیگر و هر دو دارای محراب بوده و یکی از آن‌ها در چوبی خود را حفظ کرده است. در هر کدام یک طاقچه است که برای قرار دادن بت‌ها بوده است. در اتاق شمال غربی یک طاقچه و یک نورگیر موجود است و دیواره سمت راست دارای نقاشی است.

راهروی غربی دارای یک حجره نسبتاً بزرگ‌تر است که سابقاً دو حجره را تشکیل می‌داده و در همان زمان تبدیل به دو حجره شده و در ورودی آن مسدود شده است. نورگیر و طاقچه در هر مکان این معبد از جمله امور ضروری بوده است.

راهروی جنوبی دارای یک حجره بزرگ است که این اتاق نیز دارای دو حجره بوده و در همان زمان به دو قسمت تبدیل‌ شده است. در داخل این اتاق یک بنای شاخص وجود دارد که سه جبهه آن دارای طاق‌های هلالی و پلان مربع است که در قسمت بالا به‌صورت ذوزنقه شکل درمی‌آید، سطح شاخص نقشه‌دار و گچ‌بری شده در مقابل محراب اتاق معبد قرار گرفته است. این سطح قبلاً رنگ‌آمیزی داشته که هم‌اکنون اثراتی از آن به چشم می‌خورد. این بنای کوچک در ضلع چهارم آن موجود نیست و به دیوار چسبیده است که برای سوزاندن عود و خوشبو کردن استفاده می‌کردند. بر روی این بنا تزییناتی قرار دارد.

راهروی شرقی دارای اتاق یا حجره نیست به علت اینکه در ورودی اصلی در این راهرو قرار گرفته است و این راهرو به ایوانی متصل می‌شود.

تالار اجتماعات

این تالار در قسمت شرق معبد قرار دارد، تالار مستطیل شکل بوده که امروز نیمی از آن متعلق به پارکینگ کنار معبد است. این تالار دارای سقف حصیری با تیر چوبی است و دیوار روبروی آن دارای نقاشی است.

بنای معبد هندوها در سال ۱۳۷۷ به شماره ۱۹۹۹ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

مرگ تدریجی تاریخ و اصالت بر اثر آلود‌گی‌ ها‌ی زیست‌محیطی

آلود‌گی‌هوا یکی از معضلات شهر‌‌ها‌‌ی بزرگ و صنعتی امروز‌ی به ویژه در روز‌‌ها‌‌ی سرد سال است که تاثیر‌ات و‌ آسیب‌ها‌‌ی مخرب آن بر فضا‌ی بیرونی و درونی ابینه تاریخی آثار و اشیا‌ی موجود در این اماکن و موزه‌‌ها اثر‌گذار است.

مسئولان با وضع قوانین و مقررات اضطرار‌ی و کاهنده از قبیل هشدار و عدم تردد غیر‌‌ضرور به ویژه برای گروه‌‌ها‌ی حساس از قبیل کودکان، سالمند‌ان، بیمار‌ان و زنان بار‌دار، عدم استفاده از خود‌رو‌‌ی شخصی، تعطیلی مراکز عمومی و آموزشی سعی در کنترل و بهبود شرایط دارند. اما امکان حفظ و ‌حراست از بنا‌‌ها‌‌ی تاریخی و میراث‌‌فرهنگی از شر آلودگی‌‌ها‌‌ی زیست‌‌محیطی به آسانی فراهم نیست و متاسفانه با افزایش تعداد روز‌‌ها‌‌ی آلوده در طول سال شاهد نابود‌ی تدریجی آثار تاریخی در اثر عواملی از این دست هستیم.

آلاینده‌‌ها‌ی محیطی متصاعد شده از مراکز صنعتی، نیروگاه‌‌ها، خود‌رو‌‌ها و … به کمک باد در آب باران حل شده و موجب ریزش باران اسیدی و در نهایت تخریب محیط ‌زیست، سنگ و آثار باستانی می‌‌شود. اسید‌سولفوریک و اکسید‌نیتروژن موجود در آلاینده‌‌ها‌ی گاز‌ی با رطوبت‌هوا ترکیب شده و به شکل اسید‌ها‌ی خطر‌ناک در آمده که اثراتی منفی از قبیل رنگ‌برد‌‌گی، زنگ‌‌زد‌‌گی، خورد‌گی فلز‌‌ات و حل شدن مصالح، سنگ‌آهک و سنگ‌مر‌‌مر را در پی دارد.

برای کاهش این اثر‌ات باید اقدام به جلو‌‌گیر‌ی از فعالیت صنایع آلا‌ینده به ویژه در نزد‌یکی ابنیه‌تاریخی، نصب سیستم کنترل کیفی هوا، عدم تردد خود‌رو‌ها‌ی فرسوده، توسعه ناوگان حمل‌و‌نقل‌عمومی، سوخت جایگزین مناسب و به ویژه حذف سولفور از سوخت کرد. اگر‌چه عوامل مخرب زیست‌محیطی رابطه مستقیمی نیز با شرایط جغرافیایی محوطه‌‌ها‌ی باستانی دارد.

علاوه بر تغییرات آب‌و‌‌هوایی نظیر بارش‌ها، باد، طوفان، نشستن گرد و غبار در اثر فرسایش خاک منجر به تیر‌گی ظاهر‌‌ی و بد منظر کردن آثار و ابنیه تاریخی شده که ممکن است این امر اثرات دائمی و جبران‌‌نا‌پذیر‌ی به جا گذاشته و موجب از بین رفتن و تخریب آثار تاریخی که دارا‌ی ارزش فرهنگی،تاریخی، معمار‌‌ی، زیبایی‌شناختی و معنوی هستند، شود که چه بسا بسیار فرا‌‌تر از ارزش ماد‌ی این آثار است.

باران اسید‌ی از جمله آلود‌گی‌‌ها‌ی مخرب زیست‌‌محیطی است که در نتیجه ترکیب گاز‌‌ها‌‌ی فسیلی حاو‌ی دی‌‌اکسید‌گوگرد موجود در هوا با رطوبت ترکیب شده و اتفاق می‌افتد. در‌نتیجه واکنش شیمیایی رخ داده و از تلاقی باران اسیدی با آثار تاریخی از جنس آهک و مرمر تاثیر منفی داشته و موجب تجزیه و در نتیجه آسیب دائمی بنا می‌‌شود.

بر‌خلاف تصور عموم، که بنا‌‌ها‌‌ی تاریخی صرفا در روز‌‌ها‌‌ی آلوده سال تحت تأثیر و در معرض آسیب و تخریب قرار می‌‌گیرند، ممکن است ترکیب کربن موجود در هوا با رطوبت در روز‌‌ها‌‌ی پاک سال نیز اتفاق بیفتد. بنا‌‌بر‌‌این با توجه به این موضوع و به منظور حفظ و نگهدار‌ی از آثار و ابینه تاریخی باید همواره به پاک کردن سطوح آنها به عنوان میراث‌ ارزشمند به جا مانده از گذشتگان توجه ویژه شود.

با توجه به اینکه در اکثر آثار تاریخی و میراث‌‌فرهنگی از سنگ مرمر و آهک استفاده شده است، آلاینده‌‌ها‌ی زیست‌‌محیطی موجود در هوا به مرور زمان موجب خورد‌‌گی، سایش، تغییر شکل و در نتیجه باعث تخریب آنها می‌‌شوند.

بستن در و پنجره‌ها‌ی موزه و اماکن تاریخی، باز‌‌دید در تعداد دفعات کمتر، بسته نگه‌‌داشتن ویترین نمایش آثار و عدم جا‌‌به‌‌جا‌یی آثار از جمله راهکار‌‌ها‌‌ی مناسب برای کاهش اثر‌ات منفی و تخریب آثار است. در حال حاضر و با توجه به میزان آلود‌گی محیط‌‌زیست یا همان حضور مواد نا‌مطلوب شیمیایی، سطح کره‌‌زمین به مرز هشدار و بحران جدی رسیده است.

آثار تاریخی و باستانی هر منطقه به مثابه کتابی ارزشمند از مجموعه اطلاعات تاریخی، فرهنگی و اعتقاد‌ی مردم بومی است که از ارکان اساسی صنعت گردشگر‌ی محسوب شده و تخریب میراث‌‌فرهنگی در قالب ابنیه تاریخی و باستانی صدمه‌‌ای جبران‌‌نا‌پذیر به حساب می‌‌آید. امروز‌ه آلود‌گی روز‌‌افزون هوا تاثیرات زیست‌محیطی مخرب و اثرات منفی بسیار‌ی بر روی اماکن تاریخی که نماد قدمت و اصالت کشور‌‌ها است، می‌گذارد. ابنیه تاریخی به عنوان گنجینه‌ای عظیم از تمدن‌‌ها‌ی دوران باستان هستند و موجب ارتباط مردم با میراث‌فرهنگی به‌‌جا‌‌ماند‌ه از گذشتگان می‌‌شوند.

شنا‌سا‌یی منابع آلاینده از مهم‌‌تر‌ین و کار‌‌برد‌ی‌‌تر‌ین راه‌ها‌ی پیشگیر‌ی از این معضل است. روش‌‌ها‌‌ی نوین سنجش آلاینده‌‌ها‌‌ی هوا، میزان آلود‌گی، میزان رطوبت‌نسبی، سرعت و جهت باد‌‌ها پتانسیل نهفته و با‌لقوه در آسیب‌‌رسانی به ابنیه تاریخی است. باز‌‌دید مداوم آثار تاریخی از سوی کار‌شناسان و رسیدگی به آنها از دیگر روش‌ها‌ی حفظ و نگهدار‌ی آثار‌ی از این دست است که از این طریق در کوتاه‌‌تر‌ین زمان ممکن آسیب‌ها‌ی وارد‌ه شنا‌سا‌یی شده و اگر مواد آلاینده بر سطح آثار مشاهده شود، شسته می‌شود تا از خورد‌‌گی جلو‌‌گیر‌‌ی شود.

در سال‌‌ها‌ی اخیر معضل آلود‌گی‌‌هوا و تخریب ابنیه ‌تاریخی از طریق ریز‌‌گرد‌‌ها و مواد فرسایشی به مساله‌ای جد‌ی تبدیل شد‌ه که نیاز‌مند بررسی‌ها‌ی بیشتر از طرف کار‌شناسان و ارائه طرح‌های کار‌برد‌ی برای رفع آن است. با توجه به تحقیقات به عمل آمد‌ه کشور‌‌ها‌ی دارا‌ی آثار تاریخی‌و‌فرهنگی از آب‌‌و‌هوا‌ و محیط‌ زیستی نا‌‌سالم بر‌‌خور‌دار بوده و از این‌ رو نیاز‌‌مند مدیر‌یتی صحیح است. اما با وجود اهمیت و ارزش آثار‌‌ی از این دست هنوز بشریت برای حمایت از میراث مشترک جهانی گامی اساسی و مهم بر‌‌نداشته که این از اصلی‌‌تر‌ین موانع موجود برای حفظ این آثار است که باید با ارائه راهکار‌ها‌ی اجرایی مناسب به این امور رسیدگی شود.

منبع:میراث آریا

احمد موسی، از سرآمدان هنر مکتب تبریز

با تشکیل حکومت ایلخانان مغول در ایران و فروکش کردن عطش قتل و چپاول قوم مهاجم، در سایه غنای فرهنگی این سرزمین و کاردانی وزرای ایرانی ایلخانان، زمینه برای احیای فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی فراهم شد.

ایجاد مراکزی چون، رصدخانه مراغه، شنب غازان و ربع رشیدی تبریز و … برآیند همین حرکت پرشتاب بود، در این میان تبریز، پایتخت دولت ایلخانی به‌عنوان مرکز ثقل این تحولات سرنوشت‌ساز تلقی می‌شود و بی‌شک بروز استعدادهایی همچون احمد موسی نیز نمی‌توانسته برکنار و بی‌تأثیر از این تحولات باشد، دوره حیات احمد موسی مقارن است با شکوفایی ربع رشیدی در تبریز به‌عنوان مرکز اجتماع بزرگ‌ترین دانشمندان و هنرمندان مشرق زمین و شکل‌گیری پایه‌های سترگ هنر مکتب تبریز مکتبی که در دوره صفوی به اوج شکوفایی خود می‌رسد.

نام احمد موسی نخستین ‌بار در مقدمۀ مرقع بهرام میرزا صفوی، گردآوری شده و در سال ۹۵۱هجری قمری در شمار نگارگران روزگار ایلخانان مغول آمده است. دوست محمد در آن مقدمه گزارشی از نگارگری و نگارگران ایرانی از روزگار ساسانیان تا عصر خود می‌دهد که بخش مربوط به دوران ابوسعید بهادر (۷۱۷-۷۳۶هجری قمری) و بعد از آن را نه‌تنها باید به عنوان نخستین بررسی تاریخی هماهنگ با سیر دگرگونی نگارگری سنتی ایران، بلکه گزارشی مستند و یگانه دربارۀ این هنر دانست.

دوست محمد می‌نویسد: «به روزگار پادشاهی ابوسعید، استاد احمد موسى که شاگرد پدر خود است، پرده‌گشای چهره تصویر شد. تصویری که حالا متداول است، او اختراع کرده است.» از آگاهی‌های داده شده به‌وسیله کارشناسان چنین برمی‌آید که از اواخر عهد عباسیان تا هنگام تاخت و تاز مغولان شیوه‌های کهن مصورسازی کتاب‌های اسلامی، دارای مشخصه‌های بارز نگارگری ایرانی بود. در دورۀ چیرگی مغولان شیوۀ نگارگری در ایران دستخوش دگرگونی شد. ورود عوامل چینی چه در موضوع و چه در طرح، به نگارگری ایرانی، رویدادی بود که مکتب تبریز و مشخصاً کارگاه‌های هنری ربع رشیدی تبریز را می‌توان سرچشمه و مرکز آن دانست.

مقایسۀ آثار پدید آمده پیش از احمد موسى با آثار منسوب به او چون کلیله و دمنه و معراج نامه، نشان‌دهنده انقلابی است که دوست محمد آن را پرده‌گشایی از چهرۀ تصویر می‌خواند. در آثار او تأثیر نقاشی چینی و دیگر عوامل بیگانه جذب و هضم شده، شیوه و روش پالایش یافته، طراحی بدون آنکه استواری خود را از دست دهد، رسا و حساس شده، رنگ‌ها پرمایگی و هم‌آهنگی یافته، و ساختار هنری ابعادی نو و گسترده به خود گرفته است. این روش، شیوۀ نگارگری ماندگار و باشکوهی بود که احمد موسى به شاگردان خود وا‌گذاشت. دوست محمد آثار او را چنین برشمرده است، ابوسعید نامه، کلیله و دمنه و معراج‌نامه به خط مولانا عبدالله صیرفی و تاریخ چنگیزی به خط خوب نامعلوم است که در کتابخانۀ پادشاه مرحوم سلطان حسین میرزا بود.

منبع:میراث آریا

تپه الله‌قلی و چمن ‌لیلان، قدیمی‌ترین روستاهای نوسنگی آذربایجان

با توجه به اینکه دشت لیلان یکی از مهم‌ترین دشت‌های پیش از تاریخ این منطقه به شمار می‌آید و به همین دلیل نخستین فصل مطالعات باستان‌شناسی و همچنین تعیین عرصه و پیشنهاد حریم برای حفاظت از محوطه‌ها در تپه نوسنگی الله قلی لیلان آغاز شد تا بتوان ضمن حفاظت از این دو محوطه ارزشمند به بازنگری و گاهنگاری دقیق، مواد فرهنگی نوسنگی این منطقه و همچنین به جایگاه این دو محوطه بسیار مهم دست یافت.

در راستای مطالعات پیش از تاریخی شمال غرب ایران و همچنین برای حفاظت و صیانت از محوطه‌های باستانی کشور، نخستین فصل پروژه باستان‌شناسی لیلان تحت عنوان گمانه‌زنی به منظور لایه‌نگاری و تعیین عرصه و پیشنهاد حریم الله قلی تپه سی لیلان با مجوز رسمی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری و پژوهشکده باستان‌شناسی، با همکاری گروه باستان‌شناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به سرپرستی اکبر عابدی عضو هیئت‌علمی گروه باستان‌شناسی دانشگاه هنر اسلامی تبریز و با همراهی تیم مجربی از باستان شناسان شمال غرب ایران و همکاری موسسه باستان‌شناسی آلمان از  ۲۸ آبان ماه در این منطقه آغاز و تا ۲۸ دی ۱۳۹۹ به مدت ۶۰ روز ادامه یافت.

بررسی‌های اولیه بر روی آثار سطحی نشانگر وجود آثار شاخصی از دوره نوسنگی حاجی فیروز – حسونا و حتی شواهد قدیمی‌تر از دوره حاجی فیروز در این منطقه حکایت داشت که با توجه به نبود مطالعات دقیق نوسنگی در این استان و شرق دریاچه ارومیه، وجود این آثار اطلاعات ما را از وضعیت جوامع پیش از تاریخی نوسنگی و گاهنگاری این منطقه و روابط فرا منطقه‌ای آن با مناطق هم‌جوار را تا حدود زیادی روشن کرد.

طی فصل اول مطالعات تپه الله قلی لیلان، ۲ گمانه لایه‌نگاری و ۱۳ گمانه تعیین عرصه و حریم ایجاد و مورد کاوش قرار گرفت که نتایج قابل توجه و ارزشمندی را به همراه داشت. گمانه‌های لایه‌نگاری نشان داد که استقرار در این محوطه از آغاز دوران نوسنگی با سفال در حدود ۶۸۰۰ تا ۶۷۰۰ پیش از میلاد آغاز شده و به مدت حدود یک هزاره و تا ۵۸۰۰ تا ۵۷۰۰ پیش از میلاد ادامه یافته است. اولین کاوش‌های فصل تپه الله قلی لیلان روشن کرد که این محوطه به همراه محوطه هم‌جوار آن یعنی تپه چمن، قدیمی‌ترین روستاهای نوسنگی آذربایجان ایران را تشکیل می‌دهند که تپه الله قلی لیلان یک روستای بسیار بزرگ به وسعت حدود ۴ هکتار بوده که دارای ۹ متر نهشته و آثار فرهنگی متعلق به دوره نوسنگی است که از این حیث این محوطه را در زمره بزرگ‌ترین و شاخص‌ترین روستاهای آغازین نوسنگی غرب آسیا و شمال غرب ایران قرار می‌دهد.

از آنجایی که یافته‌های حاصل از کاوش، شواهد قدیمی‌تری از حاجی فیروز را در محوطه نمایان کرد، لذا قدمت آثار تحتانی محوطه تپه الله‌قلی لیلان و تپه چمن را می‌توان قدیمی‌ترین روستاهای نوسنگی با سفال در شمال غرب ایران به شمار آورد که این دو تپه به فاصله ۷۰۰ متری از یکدیگر شکل گرفته‌اند، با توجه به بررسی‌های سطحی در تپه چمن و کاوش در تپه الله قلی لیلان می‌توان این‌گونه احتمال داد که ابتدا جوامع نوسنگی این دشت در حوالی ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد در تپه چمن مستقر شده‌اند و پس از حدود ۳۰۰ سال استقرار، این محوطه ترک شده و در تپه الله قلی لیلان سکونت به مدت یک هزاره ادامه یافته است.

طی کاوش تپه الله‌قلی لیلان شواهد فراوانی از آثار دوره نوسنگی از جمله تعداد ۱۱ کوره پخت سفال، تدفین‌های نوسنگی، فازهای مختلف معماری خشتی و چینه‌ای از جمله معماری‌های راست گوشه با خشت‌های پلانو – کانوکس سیگاری شکل از جمله مهم‌ترین یافته‌های این کاوش هستند.

بیشترین یافته‌های این محوطه را نیز سفال‌های شاخص دوره نوسنگی از نوع حاجی فیروزی (حسونایی – سامرایی)، ابزارهای سنگی عمدتاً از جنس ابسیدین و ادوات سنگی عمدتاً مرتبط با کشاورزی اولیه، همچنین سردوک‌های سفالی و درفش‌های استخوانی تشکیل می‌دهند. وجود پیکرهای حیوانی از دیگر یافته‌های شاخص این روستای آغازین در این منطقه از شمال غرب ایران است.

بررسی اولیه مواد فرهنگی این محوطه نشان از ارتباط گسترده شمال غرب ایران در دوره نوسنگی با سفال از یک‌سو با محوطه‌هایی مانند حسونا، ام الدباغیه، سامرا، متارا، شمشارا، یاریم تپه و تل سوتو در شمال بین‌النهرین و از سوی دیگر با محوطه‌های شرق آناتولی مانند حاکمی اُوسَه و با محوطه‌های شاخص شمال سوریه و منطقه جزیره مانند تل صبی ابیاد و تل هلولا دارد.

نکته شاخص دیگر در کاوش‌های تپه الله‌قلی لیلان وجود آثار دوران تاریخی در بخشی از سطوح و لایه‌های فوقانی محوطه است که احتمالاً متعلق به دوره مانایی بوده است که شواهد آن در یکی از ترانشه‌ها و سطح محوطه مشخص شده است.

۱۳ گمانه تعیین عرصه و حریم محوطه نیز این امکان را فراهم ساخت تا محدوده دقیق محوطه مشخص شود و برنامه‌ریزی‌ها برای حفاظت از محوطه و جلوگیری از پیشروی کشاورزان و زمین‌داران اطراف محوطه به عرصه و حریم محوطه انجام شود که با تصویب نهایی نقشه تعیین عرصه و حریم و ابلاغ آن به مالکان و زمین‌داران اطراف محوطه امید است که مراحل قانونی و حقوقی برای حفاظت هر چه بیشتر محوطه انجام شود.

منبع:میراث آریا

8 واقعیت درباره پارتنون، نماد یونان باستان

هنگامی‌که فردی به تمدن‌های بزرگ تاریخ فکر می‌کند، غیرممکن است که یونان باستان را فراموش کند. یونان باستان برای قرن‌های به تولد فرهنگ غربی کمک کرده و اثری پاک‌نشدنی را در میراث فرهنگی جهان به جا گذاشته است.پارتنون که در آکروپولیس در آتن واقع شده، در اوج امپراتوری یونان ساخته شد. ساخت آن که 9 سال به طول انجامید، به سال 447 پیش از میلاد بازمی‌گردد. این سازه به سبک معماری کلاسیک ساخته شده و یکی از جاذبه‌های باستانی جهان به‌شمار می‌رود که در هرسال میلیون‌ها بازدیدکننده را به سوی خود جذب می‌کند.