آیا واقعاً شهر سوخته آتش گرفته است؟

شهر سوخته به ظاهر نام جدیدی است، اما قدمت آن به ۵۰۰۰ سال می‌رسد.

شهر سوخته در ۴۵ کیلومتری شهرستان زابل و در جاده زابل به زاهدان مابین رود هیرمند و دریاچه هامون واقع شده است. این شهر با تمدنی به قدمت ۵۰۰۰ سال از پیشرفته‌ترین شهر‌های باستانی با علوم نوین به شمار می رود.

به شهر سوخته «شهر اولین‌ها» نیز گفته می شود؛ چرا که باستان شناسان در هر حفاری به کشف گوشه‌ای جدید از ماهیت و تاریخ این شهر باستانی رسیدند.

آیا واقعاً شهر سوخته آتش گرفته است؟

علت نامگذاری این شهر در واقع ربطی به آتش گرفتن شهر ندارد و کاوشگران معتقدند که این شهر در تاریخ خود آتش سوزی گسترده‌ای را تجربه نکرده و خاکستر در منطقه مسکونی این شهر ناشی از فعالیت کوره‌های صنعتگران در اطراف شهر بوده و نابودی این تمدن ناشی از تغییرات آب و هوایی و از بین رفتن دام و محصولات بوده که به تدریج شهر را خالی از سکنه کرد.

مساحت کلی شهر ۲۸۰ هکتار است. این شهر نه فقط به علت وسعت بلکه در موارد دیگر در کمال تعجب سرآمد بوده؛ به طور مثال اولین جراحی مغز ۴۸۰۰ سال پیش و علاوه بر آن ساخت چشم مصنوعی برای یک خانم در این شهر انجام شده است.

ساکنان شهر سوخته  در تولید  صنعت کفش فعالیت می‌کنند و علاوه بر آن اولین خط کش با دقت نیم  میل را داشتند.

این شهر در یکی از کم آب‌ترین نقاط ایران واقع شده و موجب تابستان‌های گرم و زمستان‌های سرد آن می‌شود. بنابراین بهترین فصل بازدید از این شهر اوایل پاییز است.

در این شهر برای اقامت گزینه‌های بسیار محدودی وجود دارد؛ چراکه  فقط یک هتل در مرکز شهر زابل و چند اقامتگاه بومگردی هم برای طرفداران این نوع سفر‌ها موجود است. همچنین در کنار بازدید از این شهر جاذبه‌های دیگری از جمله قلعه سه کوه، آتشکده کرکویه، قلعه رستم و دهانه غلامان در انتظار شماست.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

لزوم ایجاد فرودگاه بین‌المللی در زابل و چابهار

نیاز به ایجاد و تکمیل زیرساخت‌های مختلف از قبیل پروازهای بین‌المللی، هتل‌ها و اقامت‌گاه‌های مناسب در صنعت گردشگری ضرورتی انکارناپذیر است.

از آنجایی که شهرسوخته به عنوان کانون اولین‌های دنیا، کوه‌خواجه پدیده منحصر به‌فرد بین‌المللی، شهر تاریخی حوضدار خواستگاه آسبادهای دنیا و وجود دهانه غلامان به عنوان خشت‌شهر هخامنشی در منطقه سیستان واقع شدند، منطقه سیستان به عنوان تنگه احد ایران و بهشت باستان‌شناسان نامگذاری شده است.

سواحل بی‌نظیر مکران و دسترسی به آب‌های آزاد و وجود صدها جاذبه طبیعی از جمله سواحل گواتر، تنگ درک بریس، گل‌فشان‌ها، کوه‌های مریخی، باغات موز و میوه‌های گرمسیری و فرهنگ زنده و پویا باعث شده گردشگران، محققان، تاریخ‌شناسان، باستان‌شناسان، طبیعت‌گردان و سایر گروه‌های گردشگر دنیا، علاقه‌مند به بازدید از این مناطق شوند، اما به دلیل ناپایداری پروازها و عدم وجود دسترسی‌ها و پروازهای بین‌المللی این مهم کمتر محقق شده است.

با توجه به دلایلی که برشمرده شد، شمال و جنوب استان نیازمند توجه ویژه برای رسیدن به توسعه دسترسی‌هاست تا با فراهم‌شدن این شرایط سایر شهرها و روستاهای واقع شده در کریدور شمال به جنوب از حضور این گردشگران بهره‌مند شوند.

حوزه جنوب غرب افغانستان شامل قندهار، هلمند، نیمروز و شهر زرنج، به یکی از کانون‌های مهم اقتصادی، تجاری و گردشگری افغانستان تبدیل شده که پیوندها و ارتباطات بین این مناطق با شمال استان به ویژه تسهیل دسترسی، باعث بهره‌مندی دو طرف از مزایای تعاملات و ارتباطات و مزیت‌های مرزی و ایجاد شهرک‌های گردشگری تجاری صنعتی خواهد بود.

از طرفی افزایش مراودات گردشگری با عمان و کشورهای حاشیه خلیج فارس و حاشیه اقیانوس هند برای بهره‌بردن از سفرهای ترکیبی و نقش ممتاز چابهار به عنوان هاب منطقه‌ای گردشگری می‌تواند زمینه تقویت و توسعه گردشگری به عنوان مهم‌ترین و پرسودترین بخش اقتصاد در آینده پساکرونا را فراهم آورد.

با توجه به بسترسازی مناسب برای ایجاد منطقه آزاد سیستان و فعالیت کشور هند در مسیر چابهار میلک و افغانستان، ایجاد فرودگاه زابل و چابهار می‌تواند این ارتباط را تسریع و از این طریق موجب ارزآوری شود.

با توجه به علاقه گردشگران به بازدید از شهرسوخته سیستان، منطقه بست افغانستان و گردشگری دریایی در چابهار، کنارک، دشتیاری و کویرگردی، توجه به حضور سالانه گردشگران و تسهیل رفت و آمد آنها به ارزآوری و تثبیت امنیت منطقه کمک می‌کند.

گردشگری سلامت و جذب بیماران افغانستانی از ولایات هلمند، قندهار، جلال‌آباد و قسمت‌های جنوبی ولایت فراه و مناطق مختلف پاکستان و عمان با جمعیت قابل ملاحظه علاقه‌مند به سفر، فرصت دیگری برای سیستان و بلوچستان است.

گردشگری زیارت و علاقه مردم افغانستان و پاکستان به مراکز معنوی و مذهبی و حتی مراکز تفریحی مثل مشهد، قم، شیراز، شمال کشور، اصفهان و چابهار از اهمیت زیادی برخوردار است که به دلیل عدم وجود پروازهای بین المللی در زابل و چابهار متوقف مانده است.

بعضی از شرکت‌های گردشگری،  ایران‌گردی و بوم‌گردی استان با شرکت مشابه خارجی در رابطه با گردشگری و استفاده از این ظرفیت مهم در استان توافقات اولیه را انجام داده‌اند که در صورت اعلام فرودگاه زابل و چابهار به‌عنوان فرودگاه بین‌المللی و اجازه سرویس‌دهی این فرودگاه‌ها، پروازهای چارتری راه‌اندازی و با صدور ویزای فرودگاهی زمینه تسهیل حضور تعدادی زیادی از گردشگران دنیا به این منطقه فراهم خواهد شد.

با در نظر گرفتن کشورهای آسیای میانه و cis و حاشیه اقیانوس هند می‌توان در كريدور چابهار ميلك، انتظار بازارهای جدید برای بهره‌مندی از بندر چابهار داشت و نبايد سرعت عمل پاكستانی‌ها برای توسعه بندر گوادر پاكستان با همكاری چينی‌ها را فراموش كرد که در صورت كُند عمل‌كردن، پاكستانی‌ها گوی سبقت را در این شاهراه مهم جهانی از ما خواهند ربود.

سیستان و بلوچستان زمانی به توسعه واقعی خواهد رسید که از زیرساخت‌های ارتباطی هوایی، زمینی و ریلی و دریایی مناسب بهره‌مند شود و زمانی گردشگری در این منطقه توسعه و جریان خواهد یافت که علاوه بر موارد ذکرشده فرودگاهی در سطح بین‌المللی در این مناطق راه‌اندازی شود.

در صورتی می‌توان کشش و جذابیت لازم برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد کرد که در چابهار و زابل فرودگاه مناسب بین‌المللی ایجاد و به نقاط مختلف کشور و منطقه پرواز وجود داشته باشد آنگاه می‌توان با توسعه و تجهیز این فرودگاه‌ها زمینه توزیع مسافرانی که از اقصی نقاط دنیا قصد بازدید از وطنشان را دارند فراهم کرد و توجیه لازم را برای ایرلاین‌های خارجی از جمله Turkish, Qatar Airways فراهم کرد.

چراکه این ایرلاین‌ها زمینه توزیع جریان‌های گردشگران VIP را فراهم می‌کنند و هزینه‌کرد بیشتری در مقصد دارند، بنابراین باید دنبال جذب گردشگران فرهنگی که هزینه کرد بالایی در مقصد دارند باشیم و سیستان و بلوچستان را با رویکرد جدی به مقصد جدید اینگونه گردشگران تبدیل کنیم.

به طور حتم راه‌اندازی پروازهای بین‌المللی باعث ایجاد فرصت بازاریابی بین‌المللی برای سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی منطقه می‌شود و همچنین می‌تواند راهگشای مسیرهای کشورهای از دست رفته و تقویت محور شرق و زمینه رشد اقتصادی منطقه شود.

افزایش پروازهای بِیس، پروازهای خارجی و حضور ایرلاین‌های خارجی از جمله انتظارات آینده در منطقه سیستان و بلوچستان در بخش فرودگاهی است که امیدواریم با توجه به شتاب‌گیری اقدامات انجام‌شده در سال‌های گذشته، این امر تا پایان سال ۹۹ تحقق یابد.

پیست پاپایی و توسعه گردشگری زمستانی زنجان

زمستان امسال با ورود ویروس کرونا تمام معادلات سفر پیچیده شده است، جاده‌ها خلوت‌اند و باید بااحتیاط، سفر را آغاز کنیم،علاقه‌مندان از گوشه و کنار نقاط مختلف کشور رهسپار استان‌های برف‌خیز می‌شوند؛ اما امسال زنجان نیز از این قاعده بی‌نصیب نشده و به لطف قدمت طولانی پیست پاپایی علاقه‌مندان به ورزش اسکی با رعایت پروتکل‌های بهداشتی رهسپار این نقطه شهر زنجان می‌شوند.

در شهر کوهستانی و سرد زنجان و سه کیلومتری شهرستان ایجرود پیست اسکی پاپایی ساخته‌شده که به‌عنوان تنها پیست اسکی استاندارد زنجان شناخته‌شده است. پیست پاپایی زنجان نیز جزو پیست‌های قدیمی بوده و نخستین دستگاه بالابر ساخت کشور فرانسه در سال ۱۳۴۸ در این پیست نصب و راه‌اندازی شده است. وسعت این پیست چیزی حدود ۸۰ هکتار است و داخل این مجموعه امکانات رفاهی و تفریحی، مدرسه اسکی، رستوران، کافی‌شاپ، پارکینگ، سوئیت و تله‌اسکی وجود دارد.

علاقه‌مندان به تیوب‌سواری با رعایت اصول ایمنی در بخش دیگری از این پیست از برف و زمستان لذت می‌برند. در سال‌های گذشته از نقاط مختلف استان علاقه‌مندان به اسکی با برنامه‌های یک‌روزه از این پیست بازدید داشته‌اند و انتظار می‌رود با ورود گردشگران بومی قدم‌های اولیه برای ورود توریست‌های زمستانی از سایر نقاط کشور نیز برقرار شود.

این منطقه استان ظرفیت رشد مضاعف را دارد و اگر فرصت‌های بی‌شماری برای سرمایه‌گذاران فراهم شود، شاهد رونق کسب‌وکارهای گردشگری در این منطقه بکر استان خواهیم بود. به‌هرحال قرار گرفتن در مسیر رفت‌وآمد مزید بر علت است که مسافران بین‌راهی برای چند دقیقه هم که شده از این ظرفیت مهم استان بازدید داشته باشند.

تلاقی ورزش و گردش از دیگر نکات مهم در توریسم زمستانی است که در تحقق اهداف ورزش و گردش بسیار مهم است و اگر زمینه و بستر برگزاری رقابت‌های اسکی در این منطقه کلید بخورد، چه‌بسا می‌توان بخشی از رقابت‌های کشوری اسکی را در این منطقه برگزار کرد.

اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان به‌عنوان متولی بخش گردشگری با درک این مهم مصمم است با ورود سرمایه‌گذاران پای‌کار قدم بردارد، ما برای برگزاری این قبیل رقابت‌ها با رعایت پروتکل‌های بهداشتی و نظر ستاد کرونای استان در قالب «سفر هوشمند» اعلام آمادگی می‌کنیم.

این پیست در واقع هویت ورزش زنجان است. تعامل دوسویه بین بخش ورزش و گردشگری، خروجی مهمی برای استان رقم خواهد زد که علاقه‌مندان با دیدن رقابت‌ها در یک روز سرد سال از سایر جاذبه‌های گردشگری استان نیز بازدید داشته باشند. خروجی این رویداد مهم در معرفی بخش‌های تاریخی، فرهنگی و طبیعی استان نمود خواهد یافت. این فرصت مغتنمی برای آژانس‌های مسافرتی استان رقم خواهد زد تا با تبلیغات و بازاریابی از نقاط مختلف کشور، برای برگزاری این قبیل رویدادها گردشگر جذب کنند.

بااین‌حال پاپایی در روزهای زمستان تنها بخشی از یک برنامه هدفمند برای توسعه صنعت توریسم در زمستان است تا حال خوب برای توریست‌ها به بار بنشیند.

منبع:میراث آریا

تاریخچه پژوهش‌های باستان‌شناسی در هرمزگان

باستان‌شناسی که به‌مثابه یک‌رشته علمی در اروپا شکل گرفت، در ابتدا صورت علمی و آکادمیک نداشت و شامل گردآوری اشیای باستانی و پر کردن موزه‌ها بود و با عنوان‌هایی هم چون «علم عتیقات»، «عتیقه‌شناسی»، «گنج یابی» و «طلا شویی» شناخته می‌شد. از نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی، پژوهش‌های علمی باستان‌شناسی وارد مرحله تازه‌ای شد و در دهه‌های اخیر، تحول در مبانی نظری و روش‌های میدانی این شاخه علمی، هم چون سایر علوم شتاب دوچندانی یافت. امروزه باستان‌شناسی به‌عنوان حافظه ملت‌ها، به کمک سایر رشته‌های علمی و علوم میان‌رشته‌ای هم چون زمین‌باستان‌شناسی، گیاه باستان‌شناسی، باستان‌جانورشناسی، مطالعات دی‌ان‌ای، علوم ژنتیک و… با جست‌وجو در آثار به‌جای مانده، به شناخت، توضیح و بازسازی شیوه‌های زندگی، معیشت، اعتقادات، باورها، روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی انسان درگذشته می‌پردازد. باستان‌شناسی به دنبال پاسخ‌دهی به پرسش‌های بنیادینی همچون چگونگی زیست، انطباق و پراکنش انسان‌های اولیه در بیش از ۳ میلیون سال پیش، نخستین گام‌ها برای یکجانشینی، شروع کشاورزی و اهلی سازی حیوانات، شهرنشینی، آغاز نگرش، پیچیدگی جوامع پیش‌ازتاریخ و… است. با اینکه پژوهش‌های باستان‌شناسی هرمزگان از اوایل قرن بیستم میلادی آغاز می‌شود، دانش ما در این خصوص آن‌چنان‌که باید کافی نیست. با این‌حال در یک  دهه گذشته، این پژوهش‌ها وارد مرحله تازه‌ای شده است و نتایج اولیه به‌دست‌آمده، بیانگر ظرفیت قابل‌توجه هرمزگان در این حوزه پژوهشی است.

دیولافوا نخستین باستان‌شناس در هرمزگان

نخستین باستان‌شناسی که قدم به هرمزگان گذاشت، مارسل دیولافوا (Marcel-Auguste Dieulafoy) و همسرش ژان دیولافوا (Jane-Auguste Dieulafoy) بودند. آن‌ها در دهه ۱۲۶۰ در راه رسیدن به شوش، از بندرعباس دیدن کرده و یادداشت‌ها و طرح‌هایی از مشاهداتشان را به چاپ رساندند.

اما نخستین فعالیت‌های علمی باستان‌شناسی در منطقه، پژوهش‌های سر ارول استاین (Sir Aurel Stein) باستان‌شناس مجاری الاصل تبعه انگلیس، در سال‌های ۱۲-۱۳۱۱ بود. او با حمایت دانشگاه هاروارد و موزه بریتانیا (British Museum) بررسی خود را از جنوب، جنوب شرق و شرق ایران آغاز کرد و تا آذربایجان را درنوردید. او طی این فعالیت‌ها مناطقی همچون رهدار، دهبارز، قلعه کمیز، تپه پیش‌ازتاریخ سلطان میری، و تپه مارو در رودان را بررسی کرد و اقدام به جمع‌آوری نمونه‌هایی از یافته‌های سطحی کرد. او همچنین از بقایای هرمز کهنه و قلعه میناب نیز بازدید کرد و در ادامه به جزیره هرمز سفر و گزارشی از قلعه پرتغالی‌ها تهیه کرد. سپس در ادامه مسیر خود به سمت غرب، مناطقی همچون خمیر، برکه سفلین، بندر معلم، بندر کنگ، بندرلنگه، بندر چارک، بندر مقام، شیبکوه و گاوبندی را بررسی کرد. پس از او، در دهه ۱۳۳۰ لویی وندن برگ (Louis Vanden Berghe) باستان‌شناس بلژیکی نیز در خلال بررسی‌های خود در استان فارس، برخی از نواحی هرمزگان همچون طارم حاجی‌آباد، بندرعباس، بندرلنگه و بستک را مطالعه کرد.

شناسایی ۱۲۰۰ محوطه کار مشترک ایران-انگلیس

در بین سال‌های ۴۹-۱۳۴۷ یک هیات مشترک انگلیسی ـ ایرانی به سرپرستی اندرو ویلیامسون (Andrew Williamson) بررسی‌های وسیع و گسترده‌ای در مناطق جنوبی ایران در حدفاصل بندر بوشهر تا بندر جاسک انجام داد که طی آن نزدیک به ۱۲۰۰ محوطه شناسایی شد. نتایج این بررسی‌ها یکی از بهترین و مهم‌ترین پژوهش‌های انجام‌شده در مناطق جنوبی ایران است که طی آن ۱۵۷ محوطه در شهرستان میناب شناسایی شد.

«بررسی باستان‌شناسی استان ساحلی» نخستین فعالیت علمی باستان شناسان ایرانی در هرمزگان محسوب می‌شود. این طرح به سرپرستی جهانگیر یاسی، جواد بابک راد، غلامعلی شاملو و حسین بختیاری بین سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ باهدف «بررسی جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان» و «بررسی مناطق خشکی» به‌صورت پراکنده انجام شد که شامل شناسایی محوطه و چند کاوش و گمانه‌زنی بود. پروژه بررسی‌های باستان‌شناسی استان ساحلی، با بررسی‌های بابک راد در جزیره قشم در سال ۱۳۴۸ آغاز شد. این بررسی که طی دو فصل تا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت، شامل شناسایی و ثبت ۷۹ اثر از دوره‌های اولیه اسلامی تا دوره صفویه و گمانه‌زنی در چند مورد از آن‌ها بود.

شاملو به همراه بابک راد و زمردیان در زمستان ۱۳۴۹ اقدام به بررسی در منطقه میناب، رودان و سیریک کردند. از مهم‌ترین آثاری که در این بررسی، شناسایی و مستندنگاری شد می‌توان به قلعه گوربند، کلات میرحاجی، کلات نادرشاهی، قلعه کمیز، تم مارو و قلعه دهبارز اشاره کرد. طی این برنامه پژوهشی، شمار زیادی گورسنگ چین در دره گبری گوربند شناسایی و ثبت شد که طی کاوش ۱۷ مورد از آن‌ها، اطلاعاتی در خصوص ساختار گورها و یافته‌هایی هم چون سفال به دست آمد و در بازه زمانی هزاره اول پیش از میلاد تا دوره ساسانی تاریخ‌گذاری شد. این بررسی‌ها در جزیره قشم نیز ادامه یافت. این نخستین پژوهش باستان‌شناسی در جزیره قشم محسوب می‌شود که طی آن، قلعه پرتغالی‌ها، منطقه کولغان، غار خربس و منطقه لافت مورد بررسی قرار گرفت.

کشف چاه آب شیرین میراث جهانگیر یاسی

جهانگیر یاسی در زمستان ۱۳۵۰ در خلال بررسی‌های باستان‌شناسی استان ساحلی، از جزایر ابوموسی و تنب بزرگ بازدید کرد. او موفق به شناسایی تعدادی حلقه چاه آب شیرین و اسکله کوچک قدیمی در ابوموسی و تعدادی حلقه چاه آب شیرین، یک فانوس دریایی، یک قبرستان قدیمی و پراکندگی آثار سفالی در تنب بزرگ شد. یافته‌های یاسی نخستین گزارش از آثار تاریخی این دو جزیره است و تا سال‌های پس از انقلاب اسلامی، هیچ بررسی دیگری در آن‌ها صورت نگرفت. یاسی در ادامه، تپه چاه لَرد سرخون را مورد کاوش قرار داد. او در گزارش مختصر خود، بر پایه یافته‌های این کاوش که تنها شامل تیغه‌های سنگی بوده است، یک استقرار آغاز کشاورزی را برای این تپه معرفی می‌کند. یاسی بر اساس بررسی و کاوش‌هایش در حوزه میناب، به وجود آثاری از هزاره سوم پیش از میلاد تا دوره اسلامی در این منطقه اشاره می‌کند. او همچنین در حاجی‌آباد اقدام به کاوش در تعدادی از گورهای پشته سنگی کرد و بر اساس یافته‌های حاصل، این گورستان را قابل‌مقایسه با نمونه‌های منطقه بلوچستان و به اواخر هزاره اول پیش از میلاد منتسب دانست.

در زمستان ۱۳۵۲ شخصی به نام همیلتون (W.E.Hamilton) از طرف سازمان عمران کیش اقدام به بررسی‌های سطحی در جزیره کیش و جمع‌آوری مجموعه‌ای از سفال، شیشه و دیگر مواد فرهنگی سطحی کرد. نزدیک به یک ماه بعد دیوید وایت هاوس (David Whitehouse) سرپرست انگلیسی کاوش‌های باستان‌شناسی سیراف، به دعوت نامبرده از کیش و آثار تاریخی آن بازدید به عمل آورد.

بابک راد در بین سال‌های ۵۴-۱۳۵۲ اقدام به بررسی در مناطق میناب، بندرلنگه، بندر چارک و جزیره کیش، بندر خمیر، دژگان و کنگ، بندرعباس، قشم و هرمز کرد. او ضمن تهیه پلان و تصویر از آثار شناسایی‌شده، پیشنهاد ثبت تعدادی از آن‌ها را در فهرست آثار ملی ارائه کرد.

در سال ۱۳۵۳ الله علی اسلامی از اداره کل فرهنگ و هنر فارس در معیت کرنو دا فونسکا (Cereno de Fonseca) معمار و موزه‌دار پرتغالی به بندرعباس و هرمز سفر کردند. هدف دا فونسکا از این بازدید، بررسی وضعیت موجود قلعه پرتغالی‌ها در جزیره هرمز و برنامه‌ریزی‌های لازم برای مرمت و حفاظت آن و همچنین آشنایی با تزئینات و ویژگی‌های معماری جنوب ایران برای مقایسه و شناخت سرمنشأ معماری بنادر موزامبیک، ساحل‌عاج و گینه در آفریقا بود.

کشف چهار محوطه سال‌های بین سال ۵۳ تا ۵۵

طی بررسی‌های زمین‌شناختی بین سال‌های ۱۳۵۳ و ۱۳۵۵ در بخش ایرانی مکران که با حمایت انجمن سلطنتی جغرافیایی و دانشکده سلطنتی به سرپرستی شیبرمن (D.J.Shearman) انجام شد، چهار محوطه در کرانه‌های تنگه هرمز و دریای مکران شناسایی شد که در محوطه کوهستک و سدیچ در محدوده استان هرمزگان و دو محوطه دیگر در محدوده استان سیستان و بلوچستان قرار دارند.

ویتا فنزی (C.Vita-Finzi) و کپلند (L. Copeland) از اعضای این هیات بررسی، مجموعه‌های یافته‌های باستان‌شناختی شامل قطعات سفال و قطعات سنگی را مورد مطالعه قرار داده و برای نخستین بار به شواهدی از فرهنگ پارینه‌سنگی میانی در این منطقه اشاره کردند. این مجموعه ابتدا در اختیار مرکز باستان‌شناسی ایران قرار گرفت که هم‌اکنون در بخش پژوهش‌های پارینه‌سنگی موزه ملی ایران نگهداری می‌شود.

سیف‌الله کامبخش فرد در سال ۱۳۵۴ با هدف آماده‌سازی مقدمات یک پروژه مشترک باستان‌شناسی ایرانی ـ خارجی، بازدید کوتاهی از جزیره کیش داشت که نتیجه آن هرگز منتشر نشد.

در زمستان ۱۳۵۵ حسین بختیاری، ضمن بررسی کوتاه‌مدت در جزیره هرمز، کاوش‌هایی نیز در قلعه پرتغالی‌ها انجام داد. از مهم‌ترین یافته‌های این کاوش می‌توان به آب‌انبارها، سکه‌های مفرغی ضرب هرمز، پیکرک‌های انسانی و حیوانی و شمار فراوانی سفال و چینی وارداتی اشاره کرد. او در همین ایام، بررسی کوتاهی نیز در جزیره کیش انجام داد.

پس از بختیاری، ولفرام کلایس (Wolfram Kleiss) پژوهشگر آلمانی نیز در سال ۱۳۵۶ در جزیره هرمز اقدام به بررسی کوتاه‌مدتی کرد و نخستین پلان‌های دقیق به همراه گزارش و تصویر از قلعه هرمز تهیه کرد.

در سال‌های ۵۶-۱۳۵۵ هیات مشترکی به سرپرستی کلود تیبو (C.Thibault) و محمدحسن قاجار اقدام به بررسی زمین‌شناختی در منطقه میناب و رودان کردند. آن‌ها در بررسی پادگانه‌های رودخانه‌های منطقه، موفق به گردآوری مجموعه‌هایی از دست‌ساخت‌های سنگی شدند. گزارش کامل این بررسی به علت مرگ ناگهانی تیبو هرگز منتشر نشد. بخشی از مجموعه دست‌ساخته‌های سنگی جمع‌آوری‌شده حاصل از این بررسی در بخش پژوهش‌های پارینه‌سنگی موزه ملی ایران نگهداری می‌شود. فریدون بیگلری و سونیا شیدرنگ به‌صورت کلی مجموعه را مورد مطالعه قرار دادند. این مجموعه در سال ۱۳۹۳ توسط نگارنده، به‌طور جامع و گسترده مورد بررسی قرار گرفت.

آخرین پژوهش‌های باستان‌شناسی در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی، بررسی‌های اولریک وایزنر (Ulrich Wiesner) از موزه هنر آسیای شرقی شهر کلن آلمان در سال ۱۳۵۶ در جزیره هرمز است. او دیواره‌های دفاعی شهر هرمز و بقایای شهر قدیم هرمز را بررسی کرد و به مطالعه بر روی ظروف وارداتی چینی و سلادون به‌دست‌آمده از این منطقه پرداخت.

منبع:میراث آریا

مزار جام، جلوه‌گاه ۵ قرن معماری ایران

آن ناحیه به موازات رونق اقتصادی از توسعۀ علمی و فرهنگی نیز برخوردار بوده تا آنجا که «بوزجان»، مرکز ولایت جام توانسته است بزرگانی مانند «ابومنصور احمد بن محمد بوزجانی» (متوفی۳۸۶ه.ق)، «ابوالحسن محمد بن حسن بوزجانی» (متوفی۳۲۸ه.ق) و «ابوالوفای بوزجانی» یکی از بزرگ‌ترین نوابغ علوم ریاضی و نجوم سده چهارم ه.ق را به جامعۀ علمی جهان معرفی کند و پس از او نیز بزرگان دیگری مانند «ابوالقاسم سالار بوزجان» دومین وزیر طغرل سلجوقی، تاج الدین بن بهاءالدین متخلص به «پوربهای جامی» شاعر انقلابی و دردمند قرن هفتم ه.ق، نورالدین عبدالرحمن معروف به «جامی» و ملقب به «خاتم الشعراء همه چیزدان»، شاعر، موسیقی‌دان، ادیب و صوفی قرن نهم ه.ق و معین‌الدین علی‌بن نصیر تبریزی معروف به «قاسم انوار» شاعر قرن ۸ و ۹ ه.ق و «درویش علی بوزجانی» مورخ قرن دهم ه.ق در دامن خود پرورش دهد.

اما از میان خیل اندیشمندان و ادیبان و صوفیان، اندیشه و افکار یک نفر در وادی جام تاثیرگذارتر و ماندگارتر از بقیه شد و آن شیخ احمد جام ملقب به «ژنده پیل» بود که در سال ۴۴۰ه.ق در نامق ترشیز زاده شد و پس از طی زندگی پرماجرا در سال۵۳۶ه.ق در روستای «معد آباد» (تربت جام فعلی) به دیار باقی شتافت.

بنا به نوشته دکتر علی فاضل در مقدمه کتاب «مفتاح الجنٓات» جامی، شخصیت اسطوره‌ای و افسانه‌ای جامی بعد از مرگش شکل گرفت و مریدانش مانند «خواجه سدید محمد بن موسی غزنوی» کرسی او را بر طارم اعلا نشاند و در صفت انبیاء و رسل جایی به زحمت برایش باز کرد. عاشقان شیخ در کراماتش داستان‌ها گفتند که هر یک منشأ دگرگونی در شئون زندگی و فرهنگ مردم آن سامان شد. هر مدعی مرید شیخ بر خود لازم می‌دید که از اقصی نقاط به دیدار او و بعد از مرگش به زیارت مرقدش آید، آن جریان مردمی آن قدر قوی بود که توانست اشخاصی چون «سلطان سنجر سلجوقی»، «غیاث‌الدین کرت»، «امیر تیمور گورکانی» و پسرش «شاهرخ» را به زیارت او یا مرقدش سر افراز سازد، در حال حاضر مهم‌ترین یادمان شیخ جام آرامگاه اوست.

رجبعلی لباف خانیکی  باستان‌شناس و پژوهشگر میراث‌فرهنگی خراسان رضوی در این باره می‌گوید: «مجموعۀ معماری نفیسی با وسعت بیش از ۲۰۵۰ متر مربع و مشتمل بر حدود ده فضای متنوع باقی مانده از اواخر قرن پنجم تا اوایل قرن یازدهم ه.ق ، بنا به نوشته «درویش علی بوزجانی» در کتاب «روضة الریاحین.» ظاهراً نخستین فضای معماری مجموعه، خانقاه شیخ بوده که در دوران حیات او ساخته شده است.»

او ادامه می‌دهد:« در این کتاب نوشته شده که «شیخ الاسلام چون مأمور شد که در میان خلق مقام گیرد، مناجات کرد که خداوندا! ندانم که در کجا مقام گیرم. آواز غیب شنید که آنجا مقام گیر که سرِتو بشکند! پس به هرجای طواف می‌کرد تا به ده معدآباد جام رسید در کنار ده حایطی بود، جمعی کودکان چوگان بازی می‌کردند. چوگان از دست یکی خطا شد و بر سر مبارک شیخ‌الاسلام آمد و سر وی بشکست. پس در آنجا مقام گرفت و آنجا خانقاه بنا کرد و خلق از اطراف عالم روی به وی نهادند و حالات و کرامات از وی مشاهده می‌کردند و آوازۀ وی به هرجا رسید.»

لباف خانیکی می‌گوید: «خانقاه شیخ که فضای نسبتا محدودی بوده در شمال ایوان و مجاور آن قرار داشته است از چگونگی آن اطلاعی در دست نیست اما بنابر سنت معماری ایران آن بنا باید به شیوۀ «رازی» با تزئینات و کتیبه‌های آجری ساخته شده باشد. خانقاه شیخ را یکی از نوادگانش به نام «شیخ‌الاسلام قطب الدین» بعد از او تعمیر کرد و دیگر بار به دستور «سلطان حسین بایقرا» آخرین پادشاه تیموری مرمت شد که آثار آن هنوز باقی است و بعید نیست که ساختار آن نیز دگرگون شده باشد.»

وضعیت فعلی بنا

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان تربت جام درباره وضعیت فعلی این اثر تاریخی اظهار می‌کند:« در حال حاضر به آن فضا «گنبد سفید»  می‌گویند که البته فاقد محراب است،  پوشش بنا سه بخشی و با مقرنس‌های زیبا و پرکار آراسته شده است.»

غلام‌رسول رحیمی ادامه می‌دهد: «دومین سازه معماری در مجموعۀ شیخ جام مسجدی است که وجود آن تا کنون قطعیت نیافته است، شادروان «عبدالحمید مولوی» در کتاب آثار باستانی خراسان ضمن توصیف مزار شیخ احمد جامی از مسجدی نام برده که «سلطان سنجر» سلجوقی ساخته و آثار باقی مانده از آن در زاویه شمال شرقی مسجد جامع به جا مانده است که درحال حاضر چنان شواهدی مشاهده نمی‌شود و اگر وجود داشته در ضمن تغییر و تحولات و تعمیرات، آن شواهد از میان رفته است؛ اما قبول این فرضیه که در دوران سلجوقیان علاوه بر خانقاه شیخ در آنجا مسجدی نیز وجود داشته، دشوار است.»

او تصریح می‌کند: «با بررسی پلان، شیوه‌های معماری و محتوای کتیبه‌ها می‌توان احتمال داد که سومین بنای احداثی در مجموعۀ معماری مزار شیخ احمد جام به ترتیب زمان، «مسجد کرمانی‌» بوده است، این مسجد که به قرینۀ مسجد سفید، مقابل آن، در جانب جنوبی ایوان ساخته شده، به استناد کتیبۀ محرابی که بر بدنۀ خارجی دیوار جنوبی آن، مشرف بر صحن نصب شده، در تاریخ ۷۱۲ ه.ق یا پیش از آن تاریخ ساخته شده و پس از مسجد سفید یا خانقاه شیخ، کهن‌ترین بنای برجای مانده در مجموعه محسوب می‌شود.»

رحیمی می‌گوید: «مسجد کرمانی‌ با وسعت حدود ۱۸۲ مترمربع زیربنا دارای پلان چلیپایی و پوشش سه قسمتی است که در سه جبهۀ شرق، غرب و جنوب تو رفتگی‌های ایوان مانند ایجاد شده و در جوف هر یک از جرزهای دو سوی ایوان‌ها اطاقکی با کاربری احتمالی «چله خانه» تعبیه شده است. پوشش ایوان‌ها با مقرنس‌های گچی زیبا و پرکار زینت یافته و بر فراز بخش میانی پوشش سه قسمتی مسجد یک نورگیر هشت ضلعی کلاه فرنگی مانند ایجاد شده که علاوه بر تامین نور فضای داخلی، زیبایی و شکوه به بنا داده است.»

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی تربت جام می‌افزاید: «به‌نظر می‌رسد مسجد کرمانی‌ به گونه‌ای آراسته شده که از نظر زیبایی تکامل یافته و منحصر به فرد باشد زیرا در این بنا چنان هماهنگی و پختگی و توازنی حکمفرما است که ناخودآگاه بیننده را به شگفتی و ستایش وا می‌دارد. در آرایش بنا از مقرنس، گچبری و کتیبه به زیباترین شکل ممکن حداکثر استفاده شده است، کتیبه‌ها بر یک نوار سرتاسری بنا را دور زده و نزدیک پاکار طاق‌ها و بر اطراف محراب به شیوۀ نسخ با قلمی بسیار خوش نوشته شده است. گچبری‌ها نیز علاوه بر زمینه کتیبه‌ها سرتاسر پیشانی و بازوهای محراب و نبش درگاهی‌ها و طاق‌ها را آراسته است. موضوع نقش‌ها ظاهراً گیاهی از نوع «برگ کنگری» اما از آنها تجسم پرنده هم ادراک می‌شود.»

او ادامه می‌دهد: «از دیگر شاهکارهای هنری مسجد کرمانی قاب‌های مشبک فراز انتهای ایوان جنوبی و قرینۀ آنها بر فراز درگاهی شمالی مسجد است. این مسجد زیبا و استثنایی به استناد کتیبه داخل محراب با دست توانای «خواجو زکی ابن محمد بن مسعود کرمانی» ساخته شده است، کسی که پس از مرگ در همان مسجد به خاک سپرده شده است.»

او با بیان این که گنبد خانه اگر چه بنای مرکزی و اصلی مجموعه به نظر می‌آید ولی ساخت آن بر اساس قراین بعد از مسجد کرمانی است، یادآور می‌شود: « بنا به نوشته فصیح خوافی در «مجمل فصیحی» و تاریخ‌هایی که بر بدنه بنا نوشته شده، در سال ۷۲۰ه.ق «ملک غیاث محمد کرت»، طاق و صفۀ (گنبد و ایوان) را ساخته، درسال ۷۳۳ ه.ق در نفیس چوپی بر آن نصب شده و در سال ۷۶۳ ه.ق کتیبۀ پاکار گنبد به دو شیوۀ همراه نسخ و کوفی گلدار زیبا نوشته شده و همزمان، به استناد دو کتیبه که محاط در دایره در دو جانب ورودی نوشته شده به تعمیرات سقف و ترسیم نقاشی‌های فضای داخلی گنبدخانه اشاره شده است.»

رحیمی ادامه می‌دهد: «در کتیبۀ سمت چپ ورودی نوشته شده است: «عمل بتجدید هذا السقف استاد عبد الوهاب بنا غفرالله له» و در کتیبه سمت راست آمده است: «عمل العبد الضعیف سلطانشاه نقاش غفرالله له»، نقش‌ها بسیار زیبا و متنوع با موضوعات هندسی و گیاهی و انواع خط اجرا شده‌اند که خطوط معقلی در مجموعه‌های مثلث، لوزی و مربع به عنوان عناصر تزئینی بیشتر قابل توجه‌اند. شمسه هشت پر زیبایی به گونه‌ای بر انتهای سقف نشسته که هر پایه‌اش بر فراز یک طاق‌نما یا درگاهی استقرار یافته است.»

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی تربت جام یادآور می‌شود: «بر جای جای دیوارها کتیبه‌ها، نقوش و دست نوشته‌هایی نقش بسته و درون گنبدخانه را به اشکال گوناگون آراسته‌اند. رنگ‌ها متنوع، فراوان و درخشنده هستند. رنگ‌های سیاه، آبی، لاجوردی، فیروزه‌ای، زرد، نارنجی و سفید در نقاشی‌ها و کتیبه‌ها قابل تشخیص است.»

او تاکید می‌کند: «اگرچه این بنا را برخی همان خانقاه شیخ یا آرامگاه شیخ پنداشته‌اند، اما به احتمال زیاد و براساس سنت‌ها گنبدخانه جام همانند گنبدخانۀ ابابکر تایبادی ۳۲۵در کنار مدفن شیخ، صرفا کارکرد عبادی و آئینی داشته است، یادبودها و یادگاری‌هایی که در طول زمان پس از احداث بنا بر بدنۀ داخلی نوشته شده نیز بسیار جالب و پر محتوا هستند و نشانه‌هایی از فرهنگ‌مداری مردم آن سامان و حرمت قلم در گذشته است.»

مزار جام در مسیر ثبت جهانی

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و  صنایع‌دستی خراسان رضوی دراین باره می‌گوید: «یک مسیر گردشگری در شرق خراسان رضوی تعریف شده است که مزار جام یکی از مهم ترین آثار این مسیر گردشگری است.»

ابوالفضل مکرمی فر یادآور می‌شود: « این منطقه از خراسان فرهنگی غنی و ظرفیت‌های تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد دارد که می‌توانند چندین روز گردشگران را سرگرم کنند.»

او ادامه می‌دهد: «مجموعه فرهنگی تاریخی مزار جام به وسیله تولیت این مزار مدیریت می‌شود و حفظ این اثر تاریخی ارزشمند به خوبی انجام می‌شود.»

مکرمی فر تصریح می‌کند: «مقدمات دریافت شماره موقت ثبت جهانی انجام شده و پس از تکمیل شدن پرونده برای دریافت شماره موقت ثبت در فهرست میراث جهانی ارسال خواهد شد.»

او می افزاید: «ثبت جهانی آثار تاریخی براساس سهمیه‌ای محدود و براساس اولویت‌ها صورت می‌گیرد که تلاش می‌کنیم ثبت جهانی این اثر نیز در اولویت قرار گیرد.»

منبع:میراث آریا

ارمنستان در شمار کشورهای گردشگر پذیر جهان قرار ندارد

بررسی جایگاه محصولات گردشگری ارمنستان در بازار جهانی توریسم نشان می دهد ارمنستان برخلاف آنکه از نظر منابع تاریخی، فرهنگی و طبیعی بسیار غنی است، در شمار کشورهای گردشگرپذیر جهان محسوب نمی‌شود.

خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ سفر و مسافرت از دیرباز مورد توجه بشر بوده است گرچه در گذشته هدف از سفرهای طولانی و پر خطر فقط زیارت و تجارت بود. اما امروزه با گسترش سیستم حمل و نقل، افزایش درآمد مردم، پدید آمدن زمان استراحت و فراغت این موضوع به امر جدایی ناپذیر از زندگی افراد تبدیل شده است. به طوری که هم اکنون هدف از سفر کردن بسیار تخصصی و پیچیده‌تر شده است. سفر جایگاه ویژه ای در فرهنگ، تمدن و ادیان کشورهای مختلف و بخصوص ایران، با تمدن هفت هزار ساله‌اش دارد.

توجه به صنعت گردشگری و چگونگی مدیریت و بهره برداری مؤثر از آن، باید جزو اولویت‌های اصلی نظام اقتصادی اجتماعی کشورهای دارای پتانسیل گردشگری قرار گیرد.

به طور کلی گردشگری به عنوان مسافرت تفریحی در نظر گرفته می‌شود. هر چند که در سالهای اخیر شامل هر گونه مسافری می‌شود که شخص به واسطه آن از محیط کار یا زندگی خود خارج شود. واژه گردشگر از زمانی پدید آمد که افراد طبقه متوسط اقدام به مسافرت کردند. از زمانی که مردم توانایی مالی بیشتری پیدا کردند، این امر ممکن شد. اغلب گردشگران بیش از هر چیز به آب و هوا، فرهنگ یا طبیعت مقصد خود علاقمند هستند. ثروتمندان همیشه به مناطق دوردست سفر کرده‌اند، البته نه به صورت اتفاقی، بلکه در نهایت به یک منظور خاص برای دیدن ساختمان‌های معروف و آثار هنری، آموختن زبان‌های جدید و چشیدن غذاهای متفاوت، گردشگری سازمان یافته امروزه یک صنعت بسیار مهم در تمام جهان است.

لغت گردشگری(Tourism) از کلمه Tour به معنای گشتن اخذ شده که ریشه در لغت لاتینTurns به معنای دور زدن، رفت و برگشت بین مبدأ و مقصد دارد که از یونانی به اسپانیایی و فرانسه و در نهایت به انگلیسی راه یافته است. افراد ثروتمند معمولاً به اقصی نقاط جهان سفر می‌کنند تا شاهکارهای هنری را ببینند و زبان‌های جدید بیاموزند، با فرهنگ‌های جدید یا با غذاهای دیگر کشورها آشنا شوند. اصطلاحات «توریسم» و «توریست» اولین بار در سال ۱۹۳۷ توسط جامعه ملل مورد استفاده قرار گرفت. توریسم به سفر خارج از کشور و با مدت زمان بیش از ۲۴ ساعت اطلاق می‌شود. تاریخچه توریسم در اروپا به سفرهای زائران قرون وسطی بر می‌گردد.

توریسم درمانی

توریسم درمانی همیشه وجود داشته ولی تا قبل از قرن هجدهم اهمیت چندانی برای آن قائل نبودند. در انگلستان این بخش به شهرهای دارای چشمه‌های آب گرم اختصاص داشت و عموماً مناطقی که آب‌های معدنی داشتند برای درمان امراض مختلف از بیماری‌های روده‌ای گرفته تا کبدی و برونشیت مورد توجه قرار می‌گرفتند.

توریسم تفریحی

بریتانیا نخستین کشور اروپایی بود که انقلاب صنعتی را آغاز کرد و جامعه صنعتی نخستین جامعه‌ای بود که فرصت تفریح را برای تعداد روز افزونی از مردم فراهم می‌آورد. در شروع کار این تفریحات برای طبقه کارگری ممکن نبود بلکه صاحبان ماشین تولید مالکین کارخانجات و تجار و اقتصاد مدارها از این فرصت بهره مند بودند. بدین ترتیب طبقه متوسط هم پدید آورد در نام گذاری بسیاری از این مناطق ردپایی از اصل و ریشه بریتانیایی دیده می‌شود. مثلاً در نیس که اولین مرکز تفریحی ایام تعطیلات در فرانسه بود مراسم ویژه ای برگزار می‌شود.

توریسم زمستانی

ورزش‌های زمستانی عمدتاً از اختراعات طبقات مرفه بریتانیا هستند که در بدو امر در روستاهای زرمات، والایس و سنت موریتس سوئیس در سال ۱۸۶۴ مطرح و معرفی شده‌اند. نخستین تور ورزشی زمستانی برای ایام تعطیل یا تعطیلات زمستانی در سال ۱۹۰۳ عازم آولبودن شد که آن هم در سوئیس بود. ورزش سازماندهی شده در بریتانیا پیش از رسیدن به کشورهای دیگر به رونق رسیده بود. واژگان ورزش شاهد این مدعا هستند از جمله: راگبی، فوتبال و بوکس که تماماً ریشه انگلیسی دارند حتی تنیس که یک ورزش اصیل فرانسوی از سوی بریتانیایی‌ها جنبه رسمی پیدا کرد و قانونمند شد و حتی اولین میزبانی رقابتهای قهرمانی در قرن نوزدهم را عهده دار شد. ورزش‌های زمستانی پاسخ طبیعی به طبقه خاصی به تفریح در سردترین فصل سال بود.

مسافرینی که جهت ادامه تحصیل به خارج از کشور مراجعه می‌کنند به چند گروه تقسیم می‌شوند.

الف- گروه متمکن که بیشتر به اروپا و آمریکا (البته در صورت گرفتن پذیرش) سفر می‌کنند.

ب – گروه دوم کسانی که ممکن است از نظر مالی متمکن نباشند ولیکن از طریق دولت ایران و یا کشور مقصد بورس تحصیلی خواهند شد.

ج- گروه سوم کسانی هستند که یا موفق به اخذ پذیرش از کشورهای اروپایی نشده‌اند و یا از تمکن مالی کافی برخوردار نیستند لذا مجبورند به کشورهایی مثل مالزی، آسیای میانه، روسیه، ترکیه، چین و هند و… جهت ادامه تحصیل بروند.

در رابطه با توریست‌های درمانی باید متذکر شویم که بعد از انقلاب اسلامی با پیشرفت‌هایی که در زمینه‌های پزشکی در داخل کشور حاصل شد، از تعداد توریست‌های درمانی به کشورهای اروپایی و آمریکا نیز کاسته شده است.

یکی از کشورهایی که مقصد توریست‌های جوان ایرانی است، کشور ارمنستان است. جمهوری ارمنستان با ۲۹۸۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت، در جنوب غربی منطقه قفقاز و با کمی فاصله از سواحل جنوب شرقی دریای سیاه واقع شده و همچون کمربندی بین مرزهای جمهوری اسلامی ایران از یک سو و جمهوری آذربایجان و گرجستان از سوی دیگر گسترده شده است. این کشور از جنوب با جمهوری اسلامی ایران، از جنوب غربی با جمهوری خود مختار نخجوان، از غرب با ترکیه و از شمال با گرجستان و از مشرق با جمهوری آذربایجان مرز مشترک دارد.

ارمنستان کشوری کوهستانی است که در شمال فلات ایران، در غرب فلات ارمنستان و جنوب سلسله جبال قفقاز واقع شده است. ارتفاع میانگین ارمنستان از سطح دریا ۱۸۰۰ متر است و تنها ۱۰ در صد سرزمین ارمنستان کمتر از ۱۰۰۰ متر ارتفاع دارد. بلندترین قله ارمنستان آراگاتس (Aragatz) است که در شمال غرب این جمهوری واقع است و ۴۰۹۰ متر ارتفاع دارد. از جاذبه‌های جمهوری ارمنستان می‌توان از کلیسای اچمیادزین، کلیسای گغارت، دریاچه سوان، بنای یاد بود کشتار دسته جمعی ارامنه، منطقه جرموک، معبد گارنی، کلیسای خور ویراپ، کلیسای نوراوانک، مسجد کبود ایروان را نام برد.

مسجد کبود ایروان یکی از بزرگترین مساجد منطقه قفقاز بشمار می‌رود. در کتیبه‌های این مسجد، نوشته شده است که این بنا توسط حسین علی خان، والی شهر ایروان در سال ۱۱۷۹ هجری قمری برابر با ۱۷۶۵ میلادی) مصادف با سلسله زندیه ساخته شده است.

نوروز سال ۱۳۹۰ آنقدر تعداد مسافرین ایرانی به این کشور زیاد بود که دولت ارمنستان اعلام کرد که دیگر توانایی پذیرش این میزان مسافر را ندارد. در حال حاضر و با توجه به شیوع ویروس کرونا مرزهای زمینی دو کشور برای مسافرین بسته است و گردشگران فقط از طریق مرز هوایی می‌توانند تردد کنند که همین امر نیز می‌بایست با گواهی تست منفی کرونا باشد. مسجد کبود ایروان روی همه گردشگران بسته است و تنها نماز جماعت مغرب آن هم به‌صورت محدود برقرار است.

سه گروه مسافر به این کشور سفر می‌کنند:

الف. دانشجویانی که در دوره‌های مختلف (لیسانس، فوق لیسانس و دکتری) مشغول به تحصیل هستند.

ب. تجار، کسبه، دبیران و معلمین مجتمع آموزشی ایرانیان، کارمندان سفارت و رایزنی فرهنگی و خانواده ایشان گروه دومی هستند که در حال آمد و شد به ارمنستان می‌باشند. تجار و کسبه بعضاً ارمنستان را به عنوان پلی بین ایران و کشورهای دیگر مثل روسیه، منطقه قفقاز جهت تجارت کالا به حساب می‌آورند.

ج. توریست‌های تفریحی که جهت گشت و گذار و تفریح به این کشور سفر می‌کنند.

البته گروهی از افراد که بیشتر آنها را جوانان تشکیل می‌دهند در ارمنستان به فعالیت‌های مثل معامله گری، واسطه گری، و به اصطلاح خودشان لیدری می‌پردازند و کسب درآمد می‌کنند و هراز چند گاهی جهت تمدید ویزا به بیرون از مرزهای ارمنستان (مثل مرز ارمنستان گرجستان) حتی برای چند دقیقه می‌روند و بسرعت بر می‌گردند.

سیاست‌های فرهنگی ارمنستان در توسعه گردشگری

ارمنستان دارای یکی از پویاترین بخش‌های گردشگری منطقه است. در سال ۲۰۰۸، دولت این کشور قانونی تصویب کرد که به موجب آن سیاست‌ها و اهداف توریسم در آن به خوبی قابل رؤیت بود. هدف از این قانون این بود که گردشگری منجر به افزایش درآمدهای ملی در سطح کشور، توسعه متوازن منطقه‌ای، افزایش استانداردهای زندگی جمعیت و تسریع فرآیند کاهش فقر شود. در سیاست دولت پیش‌بینی شده است گردشگری از طریق راه‌های زیر می‌تواند دسترسی به اهداف را عملی کند:

۱. افزایش تعداد بازدیدهای گردشگران

۲. افزایش درآمد از گردشگری

۳. ایجاد فرصت‌های شغلی

سند توسعه گردشگری دولت ارمنستان برای ارزیابی و برنامه‌ریزی منابع گردشگری، روندهای توسعه و چشم‌اندازها تدوین شد. در این سند اهداف دولت در گردشگری، موانع و چالش‌های پیش‌رو و در نهایت راهکارها و اصول دستیابی به این اهداف بررسی شده است.

صنعت گردشگری ارمنستان طی ۱۶ سال گذشته روند رشد قابل توجه و باثباتی داشته است. تا پیش از تدوین این سند و برنامه‌ریزی‌های فشرده دولتی، سهم ارمنستان از بازار گردشگری اروپایی و جهانی بسیار کم بود. اما با گذشت ۶ سال از برنامه ویژه گردشگری دولت، طبق آمارهای جهانی سهم گردشگری از GDP به ۸ درصد رسیده است که تقریباً برابر با اکثر کشورهای توریست‌پذیر جهان است. لازم به ذکر است هزینه‌هایی تنها ایرانیان (اعم از دانشجو، توریست و…) در ارمنستان می‌کنند، آنقدر کشور ارمنستان را متحول کرده است که بسیار برای کسانی که قبلاً به این کشور آمده‌اند، مشهود و ملموس است. از جمله این پیشرفت‌ها می‌توان به تغییر چهره شهرها، مخصوصاً شهر ایروان، زیبایی خیابان‌ها، به روز شدن آمبولانس‌ها، مجهز و زیبا شدن فرودگاه ایروان و افزایش و جذب نیروهای پلیس و سایر نیروهای امنیتی نام برد. مسلماً جذب این میزان نیروی پلیس یعنی اشتغال زدایی برای یک کشور در حال توسعه.

ابتدا باید دید که دولت ارمنستان چگونه در این خصوص برنامه‌ریزی کرد؟ دولت ارمنستان پیش‌بینی کرده بود اجرای سیاست‌های گردشگری باید برای رشد پایدار این حوزه باشد. رشد پایدار نیازمند همکاری فعالانه و مؤثر تمامی ذی‌نفعان، دولت مرکزی، دولت محلی، بخش خصوصی و شهروندان است. همچنین به این نکته توجه شد که رشد پایدار بدون حفاظت و احیای منابع (طبیعی، تاریخی، میراث فرهنگی و انسانی) امکان‌پذیر نیست. هرگونه تأثیر منفی بر این عوامل، مانع از توسعه بلندمدت این صنعت خواهد شد. از این رو عنوان شد هدف دولت ارمنستان از مطالعه و تدوین این سند دستیابی به توسعه پایدار و باثبات این صنعت بوده است.

در سند ۴۲ صفحه‌ای توسعه گردشگری ارمنستان به تفصیل در مورد مسیر حرکت و چشم‌انداز این کشور تحلیل شده است. در زمان تدوین این سند، ۱۴ مانع و چالش برای دستیابی به اهداف توسعه گردشگری شناسایی شد که قابل توجه است:

۱- جایگاه محصولات گردشگری ارمنستان در بازار جهانی توریسم: ارمنستان برخلاف آنکه از نظر منابع تاریخی، فرهنگی و طبیعی بسیار غنی است، در شمار کشورهای گردشگرپذیر جهان محسوب نمی‌شود.

۲- ترویج سفر: تا سال ۲۰۰۸ هرکدام از مقاصد اقدام به فعالیت‌های ترویجی برای جذب گردشگران می‌کردند. از این بین می‌توان به شرکت در نمایشگاه‌های بین‌المللی اشاره کرد که باعث حفظ روند رشد صنعت گردشگری می‌شد. اما مقرر شد ارمنستان از شیوه‌های جدیدتر ترویج و افزایش آگاهی استفاده کند که از این بین می‌توان به استفاده از فناوری‌های اطلاعاتی اشاره کرد.

۳- سهولت دسترسی: یکی از مهم‌ترین برنامه‌های دولت ارمنستان در این حوزه سهولت دسترسی بود. براساس تحلیل‌ها پروازهای این کشور در سال ۲۰۰۸ هزینه‌های بیشتری نسبت به سایر کشورها به گردشگران تحمیل می‌کرد. شبکه مسیرها محدود و برنامه‌ریزی پروازها (به‌خصوص برای اروپای شرقی) نامناسب بود. حمل‌ونقل هوایی و هزینه‌های مسیریابی به وضوح بالا بود و مسافران علاوه‌بر هزینه ویزا، مجبور به پرداخت مالیات خروج نیز بودند.

۴- زیرساخت‌ها: در این زمینه نیز مشخص شد باید برنامه‌ریزی‌ها و اختصاص بودجه بیشتری صورت گیرد.

۵- فصلی بودن: تحلیل‌ها نشان می‌داد در این زمینه نیز ارمنستان با مشکلی جدی روبه‌رو است. اکثر گردشگران در فصل تابستان از راه رسیده و به سیستم حمل‌ونقل و اقامتگاه فشار می‌آوردند. در صورتی که سایر فصول سال درآمدها کاهش می‌یافت. برای حل این موضوع مقرر شد محصولات گردشگری و خدمات جایگزین بیشتری به بازار جهانی عرضه شود.

۶- کیفیت خدمات نیاز به بهبود داشت و باید برنامه‌ریزی‌هایی در زمینه بهبود تجربیات گردشگران انجام می‌شد.

۷- مخارج گردشگری انجام گرفته در ارمنستان بسیار پایین بود. به این منظور باید روی قیمت، کیفیت و منحصربه‌فرد بودن محصولات گردشگری کار می‌شد.

۸- منابع انسانی فعال در حوزه گردشگری فاقد مهارت‌ها و کیفیت جهانی لازم بودند.

۹- محیط کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری حمایت‌کننده: بیشتر کسب‌وکارهای گردشگری را بنگاه‌های کوچک و متوسط تشکیل می‌دهند که توانایی سرمایه‌گذاری‌های سنگین در صنعت را ندارند. از این رو مقرر شد سرمایه‌گذاران بالقوه از طریق انگیزاننده‌ها، ترویج فرصت و ارائه داده‌های قابل اتکا و واقعی حمایت شوند.

۱۰- حمایت داخل دولتی: با توجه به اینکه بیشتر بخش‌های دولت در توسعه گردشگری دخیل هستند، نیاز بود بین آنها همکاری نزدیک‌تری وجود داشته باشد، از این رو مقرراتی در این زمینه وضع شد.

۱۱- تحقیقات کیفی و کمی قابل اتکا: اطلاعات دقیق و کاملی از گردشگری ارمنستان در دست نبود که نیاز به تحقیقات و ایجاد پایگاه‌های داده جدید را برجسته‌تر می‌کرد.

۱۲- چالش‌های محیطی: بر تغییرات محیطی و تأثیرات متقابل توسعه گردشگری و محیط به‌طور ویژه نظارت شد.

۱۳- احاطه اجتماعی: جامعه شهروندان ارمنستان از اهمیت گردشگری آگاه نبودند، بنابراین، لازم بود در این مورد و همچنین طرز فکر آنها و تفاوت‌های فرهنگی اطلاع‌رسانی شود.

۱۴- نگهداری و حفاظت از میراث فرهنگی: منابع تاریخی و فرهنگی یکی از مهم‌ترین مزایای نسبی ارمنستان است. از این رو لازم بود برای حفظ و نگهداری آنها برنامه‌ریزی‌های ویژه‌ای انجام شود.

منبع:خبرگزاری مهر

ضرورت تدوین اطلس‌های علمی با تاکید بر اطلس غذایی استان اصفهان

در دنیای امروز  که «عصر انفجار فناوری اطلاعات» نام گرفته است، اتخاذ و بکارگیری سیاست‌های مناسب در زمینه‌های اطلاعاتی و ارتباطی به‌منظور حرکت به سمت توسعه پایدار ضروری و قابل اهمیت است، لذا رکن اساسی دسترسی به این مهم، جمع‌آوری و ساماندهی دقیق و مناسب اطلاعات است، چرا که گزینش صحیح داده‌ها، گردآوری، سازماندهی و پردازش آنها از عوامل بسیار مهم در دسترسی مفید و سریع کاربران به اطلاعات مورد نیاز خود است. در این میان منابع اطلاعاتی از جمله اطلس‌ها، اسناد و نقشه‌ها از جایگاه خاصی در پژوهش علمی برخوردار هستند.

اطلس‌ها پژوهش‌هایی هستند که در موضوعات و مباحث مختلف تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و یا اقتصادی تدوین می‌شوند. در تدوین اطلس‌ها علاوه بر به کارگیری نقشه، عکس، نمودار، جداول، و تصویر پدیده‌های موضوع مورد مطالعه، می‌توان از نوشته و متن نیز استفاده کرد. به‌طور کلی اطلس، مجموعه پژوهشی است که دربردارنده نقشه‌ها، جداول، طرح‌های گرافیکی و تصویری، در موضوعی خاص است. با لحاظ کردن “مکان” به‌عنوان یک عامل مهم عینی‌سازی و موقعیت‌یابی و نیز “زمان” به‌عنوان یک جزء دیگر برای نمایش تغییرات و تحولات ناشی از استقرار عوارض جغرافیایی در یک موقعیت مشخص در سطح زمین، یک مجموعه با ارزش با عنوان اطلس تهیه می‌شود.

وجود اطلاعات کمی، مکانی، و توصیفی دقیق به‌صورت اطلس از مهم‌ترین ابزارهای برنامه‌ریزی و مدیریت بهینه یک منطقه و از ملزومات اساسی در بررسی ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه مورد پژوهش است. استفاده از نقشه و اطلس در برنامه‌ها و سیاست‌های راهبردی و عملیاتی سازمان‌ها و نهادها بسیار اثر بخش است. بنابراین هنگامی که اطلاعات شاخص‌ها و آمارهای کشور در حوزه‌های مختلف به‌صورت اطلس ارائه شود، اطلاعات بسیار زیاد و قابل مقایسه را به‌صورت همزمان در اختیار سیاست‌گذاران برای هرگونه تحلیل ‌تصمیم سازی قرار می‌دهد.

با توجه به این‌که موضوعات حوزه وزارت میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی مربوط به عوامل فرهنگی است، برای چنین مواردی استفاده از مفهوم‌سازی و نمادسازی به وسیله نقشه، تصویر، عکس و نشانه‌های ارتباطی بسیار موثر واقع می‌شود و در عین حال راه‌کار مناسبی برای درک بهتر مقوله فرهنگ است.

یکی از ظرفیت‌های اطلس‌های پژوهشی، ارائه اطلاعات و داده‌ها در قالب این‌گونه مفاهیم و نمادها است. اطلس موضوعی در کارکرد مربوط به حوزه‌های میراث‌فرهنگی،  گردشگری و صنایع‌دستی نمایش دهنده اطلاعات و داده‌های مربوط به عناصر فرهنگی، تاریخی، هنری، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است که می‌تواند درک بهتری از این عناصر در مکان‌ها برای برنامه‌ریزان، سیاست‌گذاران و مدیران ایجاد کند. بنابراین لازمه ساماندهی و مدیریت یکپارچه عناصر و عوامل مربوط به حوزه با مسائل دیگر در هم تنیده است.

یکی از چالش‌های اساسی کشور ایران در صنعت گردشگری، بحث اطلاع ‌رسانی است، بسیاری از گردشگران که وارد کشور می‌شوند، اطلاعات کاملی از جاذبه‌های گردشگری ایران ندارند و بعد از سفر به ایران نگاه متفاوتی نسبت به آن خواهند داشت، بنابراین این موضوع نشان می‌دهد که ایران از توان بالقوه پاسخگویی به گردشگران بین‌المللی برخوردار است، اما عدم شناخت و اطلاع‌رسانی درست، موجب نگاه غیر واقعی گردشگران به کشور شده است.

نگاهی گذرا به ضرورت تدوین اطلس غذایی استان اصفهان

اصفهان به‌عنوان یکی از قطب‌های مهم صنایع‌دستی و گردشگری کشور دارای قابلیت‌های فراوانی در عرصه‌های مختلف هنرهای سنتی و صنایع‌دستی است که با شناخت صحیح از توانایی‌ها و استعدادهای منابع انسانی، اقتصادی و محیطی و نیز اولویت‌بندی، نیازسنجی و ضرورت‌شناسی طرح‌های اجرایی در حوزه صنایع‌دستی و گردشگری می‌توان به شکوفایی و رشد علمی و عملی نزدیک در این دست یافت.

در طول دهه گذشته، رقابت روزافزون بین مقاصد گردشگری منجر به توسعه جاذبه‌های بیشتر برای جلب توجه گردشگران در کل جهان شده است. بسیاری از مقاصد گردشگری، از غذا به‌عنوان منبعی پر جاذبه برای تقویت بازاریابی گردشگری خود استفاده كرده‌اند. امروزه بسیاری از كشورها به‌طور فعال به ترویج گردشگری مواد غذایی به منظور افزایش رقابت مقصد گردشگری خود می‌پردازند. مواد غذایی به طور فزاینده‌ای به‌عنوان بخش مهمی از بازار گردشگری فرهنگی به رسمیت شناخته شده است، زیرا نمایانگر سبك زندگ و فرهنگ مردم مناطق مختلف است. گردشگری غذایی می‌تواند به منافع اقتصادی فراوانی منجر شود و بسیاری آن را ابزاری برای توسعه روستایی قلمداد كرده‌اند كه می‌تواند به تحرک اقتصاد یاری رسانده و ضمن حفاظت از مشاغل موجود، به احیا و کارآفرینی هم منجر شود.

طی سالیان گذشته برخی از كشورها نظیر كانادا، آمریكا، كشورهای آمریكای لاتین، ایتالیا، فرانسه، تركیه، سنگاپور، و تایلند در زمینه گردشگری غذا سرمایه‌گذاری عمده‌ای انجام داده‌اند و به تجربه‌های موفقی در این زمینه دست یافتند. به‌رغم توجه جدی به گردشگری غذا در كشورهای دنیا، در كشور ما تاكنون توجه جدی به این مقوله نشده است و تحقیقات انجام شده در كشور به‌ویژه از سوی پژوهشگران داخلی بسیار اندک است. حال آنكه كشور ما در این زمینه قابلیت‌های منحصربه‌فرد فراوانی دارد و می‌تواند با بسیاری از كشورهای مطرح در این صنعت رقابت کرده و در خصوص برخی از مواد غذایی در سطح جهان صاحب برند شود. با این وصف پژوهش در راستای تدوین اطلس غذایی استان اصفهان با هدف تحلیل و بررسی وضعیت غذا در تاسیسات گردشگری، افزودن تنوع غذاهای سنتی در منو غذایی شهروندان و گردشگران، ارائه راهکارهای جدید برای توسعه گردشگری غذا، ایجاد یک خاطره خوب در سفر و ترویج گونه‌های مختلف غذایی و همچنین معرفی ترکیبات و خاصیت‌های غذای ایرانی انجام می‌شود.

داشتن یک بانک اطلاعاتی الکترونیکی و قابل دسترس برای تحلیل نقش غذا در سفر  می‌تواند گام مهمی در برنامه‌ریزی علمی به‌منظور تقویت اقتصاد گردشگری غذا و صنایع غذایی در کنار ابعاد فرهنگی آن باشد. به‌عبارت دیگر موضوع Food Tourism باید در کنار Food heritage قرار گیرد و این دو هم‌پای هم پیش روند.

منبع:میراث آریا

روایتی از هنر نقاشی نگارگری ایرانی مکتب اصفهان در عصر صفوی

نقاشی‌های دیواری در غارها گواهی می‌دهند که آغاز تفکر انسان نخستین با هنر و به‌ویژه هنر نقاشی همراه بود و این هنر جلوه بارزی از تلاش انسان برای اندیشیدن و بهبود زندگی خویش بود.

با این وصف کشف برخی نقاشی‌های دیواری در غارهای مناطق غربی ایران به‌ویژه در لرستان نشان می‌دهد پیشینه این هنر در این سرزمین به بیش از ۸ هزار سال قبل بازمی‌گردد.

با توجه به پیشینه هنر نقاشی در ایران، ردپای هنر نقاشی مینیاتور را می‌توان به‌صورت جدی‌تر در اوایل دوره سلطنت شاهان ساسانی در بیش از ۲ هزار سال قبل جستجو کرد به گونه‌ای که با ظهور مانی و بروز اندیشه‌های مانویت ردپای اندیشه‌های این فیلسوف بزرگ ایرانی در عصر باستان، تا چین گسترده شد و آن هنگام بود که نقاشی مینیاتور در آثار مانی به ویژه در کتاب ارژنگ و در آثار پیروانش، خصوصا پس از مرگ مانی در آثاری که از آنان در ایران و چین به جای مانده مشهود است.

در ادامه جستجوی پیشینه تاریخی هنر مینیاتور ایران به‌ویژه در دوران اسلامی می‌توان ردپای این هنر را در سده‌های پنجم و ششم هجری قمری و در آثار سفالی به‌جای مانده از عصر سلاطین ترک تبار سلجوقی جستجو کرد، پس از آن در دوران سلطنت فرزندان تیمور در سده نهم و سپس دوران صفوی سده‌های دهم تا دوازدهم هجری قمری اوج بروز و ظهور هنر نقاشی مینیاتور و سبک‌های مختلف آن در ایران است.

فرزندان تیمور گورکانی پس از قدرت یافتن برخلاف پدر علاقه چندانی به بروز خشونت نداشته و اکثر آنها یا خود در علوم مختلف دستی داشته و یا این‌که از دانشمندان و هنرمندان حمایت می‌کردند، به همین دلیل شهر هرات در سده نهم هجری قمری به‌عنوان مقر حکومت فرزندان تیمور به مرکزی برای رشد و نمو علوم مختلف از جمله هنر نقاشی مینیاتور تبدیل شد به گونه‌ای که از معروف‌ترین هنرمندان این دوران می‌توان از کمال الدین بهزاد یاد کرد که هنر نقاشی مینیاتور را در سده نهم هجری قمری به‌ویژه در مصور کردن کتب مختلف از جمله مصور کردن داستان‌های شاهنامه فردوسی به اوج رسانید.

با به قدرت رسیدن مرشد زادگان اردبیلی در سده دهم هجری قمری و تشکیل دولت صفوی، مکتب نقاشی هرات به تبریز اولین تخت‌گاه سلاطین این سلسله انتقال یافت، پس از آن نیز در دوران سلطنت شاه طهماسب اول صفوی (فرزند شاه اسماعیل اول) و با انتقال پایتخت به قزوین، مکتب نقاشی مینیاتور نیز به قزوین منتقل شد، لذا در نیمه اول سلطنت شاهان صفوی دو مکتب نقاشی مینیاتور در ایران شکل گرفت که مکتب نقاشی تبریز و مکتب نقاشی قزوین خوانده می‌شود. از جمله اساتید معروف این دو مکتب می‌توان به کمال‌الدین بهزاد، میرک، سلطان محمد و میرسید علی اشاره کرد.

مهم‌ترین شاخصه‌های هنر مینیاتور در این دوره عبارت بود از معرفی وضعیت زندگانی و چگونگی حیات اجتماعی درباریان و طرز رفتار طبقه اشراف و ترسیم کاخ‌های زیبا و باغ‌های دلگشا و جذاب.

سیر تطور هنر مینیاتور مکتب اصفهان در عصر صفوی

با انتقال پایتخت شاهان صفوی به اصفهان در اوایل سده یازدهم هجری قمری که در قلب ایران قرار داشت، خاندان صفوی بیش از پیش با فرهنگ اصیل ایرانی آشنا شدند، لذا در این دوران تحولات جدی نیز در هنر نقاشی مینیاتور پدید آمد که از آن جمله می‌توان گفت، در این دوران، طرح‌های نقاشی از روح جدیدی برخوردار شد و هنر نقاشی مینیاتور بیش از گذشته ایرانی شد، در این دوران واقع‌گرایی در هنر نقاشی مینیاتور بیشتر از قبل دیده می‌شد و در عین حال طراحی صورت نیز بیشتر از دو مکتب قبل مشهود بود و تصاویر صورت‌ها نیز بیش از قبل ایرانی شد.

در مکتب اصفهان دیگر همانند گذشته نقاشی مینیاتور صرفا برای تزئین کتاب‌ها صورت نمی‌گرفت بلکه نقاشی‌ها به صورت دیوارنگاره و در نهایت حتی به‌صورت تک برگ کاغذی منتشر می‌شد و این در حالی بود که هنرمندان اصفهانی که همچون شعرا در میان مردم عادی زندگی می‌کردند، به تدریج مینیاتور را از انحصار درباریان خارج کرده و به میان مردم کوچه و بازار آوردند، به‌نحوی که از سده یازدهم هجری قمری به بعد، انواع نقاشی مینیاتور به‌صورت تک برگی از حیات روزانه مردم کوچه و بازار نیز پدید آمد.

دو هنرمند معروف نقاشی مینیاتور مکتب اصفهان عبارتند از رضا عباسی و صادق بیک افشار، رضا عباسی در حقیقت چکیده و عصاره هنر نقاشی مینیاتور در سه مکتب هرات، تبریز و قزوین است به گونه‌ای که این هنرمند شهیر موفق شد تمام هنر هنرمندان پیش از خود را در تزئین کتب و یا تزئینات دیواری (دیوارنگاره) به اوج برساند.

اما صادق بیک افشار همان‌گونه که در قبل اشاره شد در یک چرخه انقلابی، نقاشی مینیاتور را از انحصار دربار خارج و به میان مردم کوچه و بازار آورد به گونه‌ای که از این دوران به بعد به واسطه او و شاگردانش انبوهی از نقاشی‌های تک برگ از حیات اجتماعی مردم باقی مانده که برخی همراه با رنگ و برخی نیز به‌صورت سیاه قلم نقش شده است.

از جمله دیگر هنرمندان نقاشی مینیاتور مکتب اصفهان در عصر صفوی می‌توان به معین مصور و میناس نقاش (از اساتید نقاشی در جلفای اصفهان) اشاره کرد. براساس برخی اسناد مکشوفه در آرشیو کلیسای وانک، میناس نقاش مدتی به رضا عباسی تعلیماتی در هنر نقاشی می‌داده است.

به هر ترتیب نگاه هنرمندان در هنر نقاشی مینیاتور که امروزه پس از احیا با نام نگارگری ایرانی خوانده می‌شد، تجلی برتری جهان تمثیلی و تخیلی بر جهان عینی است و در این میان کاربرد حجم بالای رنگ‌های درخشان و ظرافت بیش از حد عناصر این نقاشی‌ها از جمله ویژگی نقاشی مینیاتور مکتب اصفهان به شمار می‌رود.

امروزه در بسیاری از بناهای تاریخی اصفهان می‌توان هنر نقاشی مینیاتور را به‌صورت به تصویر کشیده شدن عناصر انسانی، طبیعی، جانوری و حتی گیاهی به زیبائی به نظاره نشست.

منبع:میراث آریا

اگر ۱۶ سال قبل صدای طاق کسری را شنیده بودند…

شاید اگر ۱۶ سال و هشت ماه قبل که کارشناسان میراث فرهنگی سازمان وقت میراث برای بررسی ترک‌های ایجادشده در طاق کسری اعلام آمادگی کرده بودند، امکان حضور آن‌ها در کنار ایوان مدائن فراهم شده بود، امروز آه و ناله‌ برای تخریب کامل هر لحظه‌ای این بنا بلند نمی‌شد.

به گزارش ایسنا، در حالی برای دومین‌بار بخش‌هایی از طاق کسری فرو ریخت که نه تنها مسوولان میراث فرهنگی کشور عراق در طول کمتر از ۱۰ سال گذشته دو بار از متولیان میراث فرهنگی ایران خواسته بودند تا برای مرمت این بنای تاریخی به آن‌ها کمک کنند، بلکه ۱۶ سال قبل نیز با مشاهده نخستین ترک‌ها روی این بنای تاریخی کارشناسان ایرانی آمادگی خود برای مرمت این بنا را اعلام کرده بودند.

آخرین ضربه به این بنای عظیمِ ساسانی که حتی بزرگ‌ترین طاق ضربی شناخته‌شده‌ جهان نیز نامیده می‌شود، در طول یک هفته گذشته به آن وارد شد. خبر و تصاویر این اتفاق یکشنبه، ۱۴ دی‌ماه از طریق برخی افراد فعال در شبکه‌های اجتماعیِ عراق در بغداد منتشر شد و درباره‌اش نوشتند «همزمان با آغاز سال ۲۰۲۱ بخشی از سقف این بنای تاریخی فرو ریخت».

البته با انتشار این خبر، برخی افراد در فضای مجازی این اتفاق را به اندازه‌ای ندانستند که تا این حد بزرگ جلوه داده شود، اما تکرار آن یعنی ریزش بخش‌هایی از طاق که قطعا به دلایل مختلفی از جمله بی‌توجهی به این بنا و نداشتن برنامه‌ مرمتی مناسب از سوی متولیانِ عراقی و حتی عملکرد کُندِ متولیان میراثی کشور برای جواب به مسوولان عراقی است، قابل توجه است.

به نظر می‌رسد تا زمانی که آن درخواستِ کمک بی‌پاسخ بماند، هر از چندگاهی باید منتظر تخریبِ بخش بیشتری از این بنای تاریخی که بخشی از تاریخِ کشورمان را در خود دارد، باشیم.

 

داستانِ بی‌توجهی‌ها به طاقی که یک تاریخ است

روایت طاق کسری و درخواست‌هایی که متولیان میراث فرهنگی عراق برای نجاتِ این بنای ارزشمند و جهانی دارد، آن‌قدر عمیق است که سابقه‌ آن به بیش از ۱۰ سال قبل برمی‌گردد، زمانی که محمدحسن محب‌علی، مدیر وقت دفتر ابنیه و بافت‌های تاریخی کشور، در ۱۳ آذر ۱۳۸۳ به برخی گزارش‌های تخریبی از اماکن مذهبی عراق اشاره و به ایسنا اعلام کرد که برای تشکیل دفتر مستقل نمایندگی میراث فرهنگی ایران در آن کشور تلاش می‌کند.

او با اشاره به گزارش‌هایی که از ایجاد ترک در طاق کسری در اردیبهشت همان سال منتشر شده بود، از اعلامِ آمادگی کارشناسان سازمان وقت میراث در همان زمان نیز خبر داده بود که تمایل داشتند با بازدید از این بنا وضعیت آن را به طور دقیق کارشناسی کنند، اما ایجاد شرایط جدید و پیچیده‌ آن زمان در عراق باعث رها کردن پیگیری‌ها برای حضور کارشناسانِ ایرانی در ایوان مدائن شد.

آن درخواست بی‌پاسخ ماند و طاق کسری همچنان در همان وضعیت باقی ماند تا ۹ اسفند ۱۳۹۰ که خبرگزاری فرانسه اعلام کرد «دولت عراق قصد دارد شهر ساسانی مدائن را به مقصد جدید گردشگری این کشور تبدیل کند».

نکته جالب توجه در همان زمان درباره‌ این شاهکار معماری دنیای ایرانِ باستان، اعلام انجامِ مرمت اساسی این اثر ارزشمند با همکاری سازمان یونسکو و در آینده‌ای نزدیک بود؛ البته به نظر می‌رسد برای یونسکو هم هنوز آن آینده نزدیک فرانرسیده است.

بین همه این اتفاقات و با توجه به دل‌نگرانی‌هایی که باستان‌شناسان در آن زمان نسبت به وضعیت این بنای تاریخی داشتند، رئیس انجمن علمی باستان‌شناسی ایران در پنجم آبان ۱۳۹۲ و در افتتاحیه‌ همایش بین‌المللی باستان‌شناسان جوان به محمدعلی نجفی – رئیس وقت سازمان وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری – پیشنهاد دادکه «مدیران میراث فرهنگی کشور به آثار فرهنگی و تمدنی باشکوه ایران در کشورهای پیرامونی – که زمانی بخش از قلمرو ایرانِ سرفراز بوده‌اند – توجهی ویژه داشته باشند و با رایزنی با مقامات میراث فرهنگی این کشورها، امکان حضور باستان‌شناسان ایرانی را برای پژوهش‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی فراهم کنند». او این درخواست را به آثار تاریخی کشورهای همسایه و به خصوص عراق و طاق کسری تعمیم داد.

با این وجود باز هم در این میان طاق کسری ماند و حوضش، تا هفت سال بعد یعنی ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ که با سفر یک‌روزه عبدالامیر الحمدانی  – وزیر فرهنگ و گردشگری عراق – به ایران و در دیدار با علی‌اصغر مونسان – معاون وقت رئیس‌جمهور و رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی و وزیر کنونی وزارتخانه میراث فرهنگی -، در کنار پیشنهادهایی که برای توسعه همکاری‌های دو کشور در بخش گردشگری و میراث فرهنگی داشت، به صورت جداگانه برای نجات «ایوان مدائن» از ایران کمک خواست.

او نگهداری آثار باستانی را مهم‌ترین چالش این کشور دانست و از ایران درخواست کرد که در این زمینه با توجه به مفاد آخرین تفاهم‌نامه دو کشور به عراق کمک کند و در ادامه گفت: طاق کسری (ایوان مدائن) از جمله آثار باستانی عراق است که به خاطر اقدامات مرمتی گذشته و از طرفی به دلیل کهنسال بودنش به نگهداری و ترمیم نیاز دارد.

در همان دیدار، مونسان برای همکاری در این زمینه و همچنین مرمت کاخ کسری اعلام آمادگی کرد و گفت: می‌دانیم پرونده‌های مشترک در یونسکو خارج از نوبت پیگیری می‌شوند. با توجه به اشتراکات دو کشور، آمادگی داریم ثبت‌های مشترکی با عراق داشته باشیم.

این حرف‌ها بماند تا ۲۴ روز بعد، یعنی ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ که شبکه سومریه اعلام کرد «شب گذشته (۱۶ اسفند) بخش‌هایی از ایوان کسری فروریخت» و از سوی دیگر «هر لحظه امکان دارد فرود بریزد». حتی «کاظم الشمری» – نماینده ائتلاف ملی عراق – از مقامات ارشد این کشور خواست هرچه سریع‌تر فکری به حال نجات اثر باستانی «ایوان مدائن» بکنند و اعلام کرد «وگرنه باید منتظر ریزش بخش‌های دیگری از این اثر تاریخی و باستانی باشیم»

او با انتشار تصاویری که نشان می‌داد بخش‌هایی از این اثر باستانی و جهانی اخیرا فرو ریخته، از رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر و وزیر فرهنگ و سازمان یونسکو خواست برای نجات و ترمیم آن سریعاً اقدام کنند.

دو روز بعد یعنی ۱۸ اسفند انجمن علمی باستان‌شناسی ایران در نامه‌ای سرگشاده درخواستِ پنج سال قبل (پنجم آبان ۱۳۹۲) خود را برای مرمت ایوان مدائن این‌بار خطاب به مونسان – رییس سازمان وقت میراث فرهنگی – تکرار کرد تا «امکان حضور باستان‌شناسان ایرانی برای پژوهش‌ها و کاوش‌های باستان‌شناسی در طاق کسری را فراهم کند».

۲۰ اسفند ۱۳۹۷ هم سپنتا نیکنام – عضو شورای شهر یزد – از حسن روحانی – رئیس‌جمهور – خواست در سفر به عراق به وضعیت طاق کسری رسیدگی شود.

او در حساب شخصی توئیتر خود نوشت: آقای روحانی برای اولین بار در دوران ریاست جمهوری‌اش عازم عراق است. همزمان خبر رسیده که ایوان مدائن (طاق کسری) یادگار سرزمین پارس در عراق، در حال فروریختن است. کاش ایشان از همتایان عراقی خود روند بازسازی آن را پیگیر شوند تا بدانند ایوان مدائن برای ما هویتی عبرت‌آموز و مهم است.

و این اتفاق در ۲۳ اسفند رخ داد و روحانی در سفر خود به عراق از این محوطه دیدن کرد و عبدالامیر الحمدانی – وزیر فرهنگ و گردشگری عراق – نیز در زمان دیدنِ این اثر همراه رییس‌جمهور ایران، از دانشگاه بغداد خواست تا به دنبال علل خرابی بخشی از طاق کسری باشند و درباره مرمت آن تحقیق کنند.

تا این‌ نقطه از تاریخ، این درخواست‌ها و حرف‌ها اگر هم فرایند و عملکردی را به دنبال داشت، اما بدون اعلامِ رسانه‌ای در میان خود مسوولان باقی ماند.

یکم تیر سال گذشته ولی تیموری – معاون گردشگری میراث فرهنگی – که به عنوان نماینده سازمان وقتِ میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ایران در نشست با هیات عراق و معاون گردشگری این کشور حضور داشت، بعد از برگزاری این نشست، درباره پیگیری پیشنهاد قبلی عراق درباره مرمت «ایوان مدائن» (طاق کسری) و قبرستان «وادی‌السلام» اظهار کرد: ایران برای مرمت این آثار باستانی قبلا هم اعلام آمادگی کرده بود، اما شرط آن‌، تامین هزینه‌های متخصصان ایرانی از سوی عراق است که اگر این شرایط از سوی آن‌ها فراهم شود، ایران در این‌باره اقدام خواهد کرد.

حرفی که به نظر می‌رسد یک فصل‌الخطاب برای همه درخواست‌ها و پیگیری‌ها و هشدارها تا آن زمان نسبت به آخرین وضعیت طاق کسری بود.

تا بعد از حدود ۲۳ ماه، این بار گویا خود طاق کسری سعی کرد با رها کردن بخشی از بار سنگینی که به دوش داشت، هشدارها را به سمت وضعیت نامطلوبش سوق دهد.

 

مدائن را شهری می‌دانند که آثار تاریخی ارزشمندی از امپراتوری ساسانیان را در خود جای داده که از آن جمله می‌توان به کاخ ساسانی «ایوان مدائن» یا «طاق کسری» اشاره کرد. ایوان مدائن در ۳۰ کیلومتری جنوب شهر بغداد، پایتخت عراق و ساحل رود دجله واقع شده و مهم‌ترین اثر تاریخی برجای‌مانده از ساسانیان محسوب می‌شود. طاق اصلی این کاخ که بلندترین طاق خشتی ساخته‌شده به دست انسان است، ۳۵ متر ارتفاع، ۲۵ متر پهنا و ۵۰ متر طول دارد. این کاخ به دستور «شاپور اول» که در فاصله‌ سال‌های ۲۴۱ تا ۲۷۲ پس از میلاد بر سرزمین‌های امپراتوری ساسانیان حکومت می‌کرد، با نمایی از آجرهای زردرنگ و به شیوه‌ معماری پارتی ساخته شده است و یکی از شاهکارهای معماری دنیای باستان محسوب می‌شود و حتی آن را بزرگ‌ترین طاقِ ضربی شناخته‌شده‌ جهان می‌دانند.

خبرنگار ایسنا تا لحظه‌ی ارسال این گزارش تلاش کرد در تماس با محمدحسن طالبیان – معاون میراث فرهنگی وزارتخانه میراث فرهنگی – نتیجه‌ درخواست‌های مطرح‌شده از سوی مسوولان فرهنگی عراق و اقدامات وزارتخانه میراث فرهنگی برای نجات این اثر تاریخی و ارزشمند برای تمدن کشورمان را جویا شود، اما موفق به صحبت با او نشد.

منبع:ایسنا

شکوه تاریخ چندهزارساله اسفراین در ارگ بلقیس

شهر بلقيس شرايط و ویژگی‌های كامل يك شهر اسلامی را داراست و از بخش‌های مختلف شامل ارگ، شارستان و تأسیسات مختلف شهری چون بازار و مسجد و… برخوردار بوده است. ارگ بلقیس مهم‌ترین و شاخص‌ترین اثر اين مجموعه باستانی است که از آن می‌توان به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین سازه‌های خشتی در ایران نام برد.

معرفی آثار شهر تاريخی بلقیس اسفراین

ارگ بلقیس  برجسته‌­ترین اثر این مجموعه است که مساحتی حدود ۵۱هزار و ۸۰۰  مترمربع را در بر گرفته و بیش از ۲۹ برج در اندازه­‌های مختلف در گرداگرد آن تعبیه شده و از هر سو با خندق احاطه شده است. مصالح اصلی به‌کاررفته در ساخت قلعه گل چینه است که در بخش‌های مختلف از خشت، آجر و چوب برای استحکام بیشتر استفاده شده است. دروازۀ ورودی اصلی آن در ضلع شمالی با يك پيشامدگی به داخل شارستان مشخص است که امروزه بیشتر بخش‌های آن تخریب و به‌صورت تلی از خاک در آمده است.

با توجه به شواهد موجود و مطالعات صورت گرفته، ارگ بلقيس برخلاف برخی از قلعه‌ها بر روی سطح هموار دشت ايجاد شده که در اطراف آن خندقی را احداث کرده‌اند. اولين دوره استقرار در ارگ طبق اشاره‌های متون تاریخی و یافته‌های باستان‌شناسی به دوره سلجوقیان برمی‌گردد و بعد از این زمان چند بار در ارگ فعالیت‌های مرمتی (مرمت اضطراری، تکمیلی و…) در پيكره آن ديده می‌شود ولی ارگ آخرين بار به دست افغان‌ها به تصرف درآمد و به‌طور كامل تخريب شد اما با این ‌وجود خانواده‌هایی به‌طور مستقل تا اواخر دوره قاجار نيز در اين مكان زندگی می‌کرده‌اند.

با توجه به قرار گرفتن ارگ شهر تاریخی بلقیس اسفراین در خارج از شارستان با هدف دفاع از حملات دشمن  باید یک استراتژی مهم دفاعی وجود داشته باشد به همین منظور در اطراف قلعه یک خندق عظیم ایجاد شده که طبق عکس‌های موجود تا سال ۱۳۶۲ این خندق پر آب بوده اما امروزه بخش‌هایی از آن به دست کشاورزان مورد دخل و تصرف قرار گرفته است.

مجموعه آثار شارستان (محدوده عمومی شهر)

اين بخش شامل محلات مختلف شهر می‌شود كه با يك ديوار خشت و گلیچینه‌ای بزرگ احاطه شده است. در محدوده شارستان بخش‌های مختلفی قرار گرفته كه عبارتند از تپه منار، بازار، محدوده صنعتی و كارگاهی، قبرستان، مدرسه و…، با توجه به شواهد و کاوش‌های باستان‌شناختی صورت گرفته در بخش شارستان، قدیمی‌ترین سکونت طبق سکه مکشوفه که مستندترین داده باستان‌شناسی است به سال ۱۹۱ ه.ق تعلق دارد. اما اشاره متون تاریخی قدمت آن را به دوره ساسانی نسبت می‌دهد.

تپه منار

تپه منار مهم‌ترین قسمت شارستان شهر بلقيس به حساب می‌آید كه کتب جغرافيایی و سفرنامه‌ها به وجود مسجد و مناره در اين محل صحه گذارده‌اند. طی کاوش باستان‌شناسی در تپه منار بخش‌هایی از يك سازه ستون‌دار به‌دست‌آمده كه با توجه به شكل و نوع ساختار احتمالاً می‌توان گفت بقایایی از شبستان مسجد در قرون ۲-۴ ه.ق باشد.

علاوه بر این سازه‌های دیگری که از این بخش کشف شد، سازه‌های خشتی (ساسانی – صدر اسلام)، صحن حیاط دار با ورودی آجرفرش و سازه آبی (کاریز) بود.

برج و باروی شارستان

با توجه به نقشه‌ها و عکس‌های موجود حصار شارستان طولی بالغ‌بر ۵ کیلومتر و ضخامت دیوار آن در برخی نقاط به ۷ متر می‌رسد. و طبق کاوش‌های باستان‌شناختی صورت گرفته حصار موجود مربوط به دوره صفویه است که با توجه به عکس سال ۱۹۳۷ میلادی که به وسیله اشمیت گرفته شده تقریباً ۷۰ برج دفاعی اطراف شهر را احاطه می‌کرده است.

بازار

در بخش مركزی شهر بلقيس و شمال تپه منار خرابه‌هایی وجود دارد كه بنا به گفته مورخان و ریش‌سفیدان محل اين منطقه بازار شهر و محل دادوستد كالا بوده است. با توجه به کاوش‌های اندكی كه در اين محل صورت گرفته و توصيفاتی كه از اين بخش شهر شده می‌توان گفت در اين محل رديف دکان‌هایی در دو طرف يك راهروی مركزی وجود داشته كه طول اين مسير ۳۵۰ متر بوده  و امید است در آینده نزدیک با کاوش‌های باستان‌شناسی بتوان اطلاعات زیادی در مورد فضاهای دیگر این ساختار به دست آورد.

كوره سفالگری

یکی از مهم‌ترین نتایج سومین فصل کاوش در شارستان شهر بلقیس کشف یک کوره سفالگری متعلق به نیمه دوم قرن ششم هـ.ق است که دارای بخش‌های مختلفی چون، آتشدان در بخش تحتانی، طاقچه‌هایی به‌منظور گذاشتن سفال، سکوی پخت به‌منظور آماده‌سازی و چیدن سفال برای پخت و گنبد که بر روی تمام این سازه‌ها ایجاد شده است.

این کوره سفالگری اولین کوره سفالگری به‌دست‌آمده از شهر تاریخی بلقیس و محدوده خراسان شمالی است که از آن به‌منظور پخت سفال‌های لعاب‌دار یا لعاب فیروزه‌ای مورد استفاده قرار می‌گرفته است.

گورستان شهر بلقيس در بخش شرقی شهر در خارج از محدوده حصار قرار گرفته است. بنا به نوشته مورخان، بزرگان زيادی از منطقه اسفراين در اين گورستان كه در كنار دروازه نيشابور شهر تاریخی بلقیس اسفراين واقع بوده دفن شده‌اند. از جمله اين بزرگان ابو عوّانه، عبدالملك بن حسن الازهری اسفراينی، ابی المنصور بغدادی امام الفقيه است. اين گورستان بنا به کاوش‌های باستان‌شناختی مساحتی بالغ‌بر ۱۰ هكتار را شامل می‌شود.

مقبره شيخ آذری

بقعه حمزه بن علی ملک آذری اسفراینی(شیخ آذری)، شاعر و عارف قرن نهم هجری، یکی از بناهايی است كه در محدوده شهر تاريخی بلقيس اسفراين قرار گرفته و به‌عنوان بخشی از مجموعه شهر تاریخی بلقیس اسفراین در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است. پس از تهیه طرح مطالعات و مرمت، این بنا در سال ۱۳۹۰ به‌طور کامل مرمت و در آذرماه همان سال افتتاح شد. در ضلع شرقی این بنا طبق عکس‌های موجود بقایایی از یک ساختار مستطیل شکل وجود دارد که احتمالاً مدرسه شیخ آذری بوده است.

آب‌انبارها

طی کاوش‌های باستان‌شناسی فصل ۵ در مجموعه شهر بلقیس بقایای دو آب‌انبار کشف شد، آب‌انبار ضلع جنوبی شارستان طی کاوش‌های باستان‌شناسی به‌منظور پیگردی دیوار حصار جنوبی شهر برای مرمت و خوانا سازی بخش‌های فرو ریخته، بقایای آن کشف شد، آثار مکشوفه در این بخش عبارتند از سردر، که طی پیگردی در ساختار تخریب‌شده دیوار دوره صفویه، بقایایی از یک سردر آب‌انبار که تنها حدود ۵۰ سانتی‌متر از ارتفاع آن باقی مانده بود از دل دیوار شارستان بیرون آمد که ورودی این اثر رو به سمت داخلی شارستان بوده که کف سردر ورودی این بنا از سنگ‌فرش با مصالحی از سنگ لاشه و قلوه‌سنگ با ملاط ساروج ساخته شده است.

پس از سردر ورودی برای دسترسی به پاشیر آب‌انبار، راه‌پله قرار دارد که محل برداشتن آب را میسر می‌سازد. از این بخش در آب‌انبار شهر تاریخی بلقیس اسفراین تعداد ۱۲ پله کشف شد.

مخزن از دیگر بخش‌های کشف شده در این قسمت بود، این بخش به شکل یک دایره به قطر ۴/۲۵ و عمق ۴ متر در دل زمین با شفته آهک و آجر ایجاد شده است که برای تقویت دیواره‌ها پشت دیوار آجری در تمام بخش‌هایی که در زیر زمین است با مصالح سنگی و با ملاط شفته پر شده تا دیوارها را تقویت کنند.

از لحاظ قدمت طبق یافته‌های باستان‌شناسی از قبیل سكه و سفال مکشوفه از داخل آن، می‌توان گفت این بنا احتمالاً در دوره سلجوقی ساخته در دوران ايلخانان مغول، آباد و مورد استفاده قرار می‌گرفته و بالاخره در دوره صفویه به دلیل حمله ازبک‌ها و کوچک شدن شارستان شهر این سازه هم زیر دیوار قرار می‌گیرد.

آب‌انبار ضلع شمالی شارستان

این اثر در ضلع شمال غربی مقبره شیخ آذری و خارج از شارستان دوره صفویه قرار دارد. این بنا همانند آب‌انبار ضلع جنوبی شارستان از سه بخش شامل سردر ورودی، پلکان و مخزن تشکیل شده است که از جزئیات آن فعلاً اطلاعات دقیقی به دست نیامده است.

مجموعه یخدان‌ها

اين مجموعه در فاصله ۷۰۰ متری غرب ارگ شهر تاريخی بلقيس و در حاشیه جنوبی روستای جوشقان در ميانه اراضی کشاورزی اين روستا قرار دارد. اين بنا در اصل به نظر يك ساختار دفاعی يا بنايی چهارگوش است كه ورودی آن يك جلوآمدگی در بخش شمالی است و در دوره‌های متأخر یخدان‌ها به‌صورت دستكند در آن ايجاد شده است.

بنا دارای نقشه‌ای  تقریباً مربع شکل به مساحت ۳۵۰۰ مترمربع با چند برج دفاعی تقریباً مدور در اطراف و يك پيشامدگی به‌عنوان ورودی در بخش شمالی است. تاريخ ساخت اين بنا دقیقاً مشخص نيست ولی به نظر  می‌رسد در دوره‌های متأخر سكونت در شهر بلقيس اين سازه‌های دستكند در دل خرابه‌های يك بنای قدیمی‌تر كه قدمت آن را شاید بتوان هم‌زمان با تأسیس ارگ دانست، ايجاد شده است. اين مجموعه يخدان دارای شش مخزن يخ دستكند است که از این تعداد سه تا در بخش غربی سازه دفاعی و دو مخزن در دو طرف پيشامدگی ورودی در قسمت شمالی و یک مخزن در جنوب غربی قرار گرفته است.

کاروانسرای شهر تاریخی بلقیس

اين بنا در فاصله ۵۰۰ متری شمال غرب شارستان در ارتفاع ۱۲۰۳ متری از سطح دريا قرار گرفته است. با توجه به نوع معماری، تزئينات و مصالح به كار رفته در آن و نوع نقشه، شبیه بناهای اواخر ايلخانی و اوايل دوره تيموری است.

با توجه به اينكه بنا در فاصله بسيار نزديكی از محدوده شهر تاريخی بلقیس اسفراين قرار گرفته به نظر می‌رسد اين بنا جزء وابسته‌ای از اين شهر بوده و کاملاً به آن مرتبط بوده است. اين كاروانسرا به‌عنوان مجموعه‌ای از كاروانسراهايی است كه در مسير جاده تاريخی گرگان به نيشابور قرار داشته‌اند، است.

این کاروانسرا بنايی به ابعاد ۵۰*۷۸ متر با نقشه مستطيل شكل و از نوع حياط دار است. در سطح زمين تنها بخش‌هایی از این بنا قابل‌رؤیت بوده ولی پلان كلی اين كاروانسرا را می‌توان يك نقشه و طرح چهار ایوان دانست كه با مصالح قلوه‌سنگ‌های رودخانه‌ای به همراه ملات گچ ساخته شده‌اند.

البته در برخی قسمت‌ها به تعداد كم از آجر هم استفاده شده است. به‌طورکلی كاروانسرا در جهت شمال شرقی-جنوب غربی ساخته شده و ورودی بنا از بخش جنوبی آن است.

خوشبختانه رباط‌های موجود در منطقه  از نظر شکل، نوع مصالح و قدمت و… شباهت دارند و به‌صورت زنجیره‌ای به هم متصل هستند که از جمله رباط‌های شبیه به آنها می‌توان به رباط قلی، عشق، قره‌بیل و… اشاره کرد که از استان گلستان تا نیشابور به‌وفور دیده می‌شوند.

منبع:میراث آریا