مسجد کبود ، نگین فیروزه‌ای تاریخ ایران

قدمت این بنا به قرن نهم هجری قمری بازمی‌گردد و تنوع و ظرافت کاشی‌کاری، انواع خطوط و نقش‌های به‌کار رفته در آن و نیز زیبایی و هماهنگی رنگ‌ها به‌ویژه رنگ لاجوردی کاشی‌کاری‌های معرق سبب شده تا به فیروزه جهان اسلام شهرت پیدا کند. این بنا با نام‌های مختلف از جمله گوی مَچید، مسجد شاه ­جهان، عمارت و مسجد مظفریه مشهور بوده است.

مسجد کبود که غنای رنگ کاشی‌هایش روزگاری دل هر نمازگذاری را می‌ربود، در گذر زمان آسیب‌هایی جدی را متحمل شده است. در سال ۱۱۹۳ هجری قمری زلزله مهیب تبریز، لرزه بر جان این نگین درخشان انداخت تا جایی که گنبدهای آن فرو ریخت. امروزه از بنای اصلی تنها یک سردر و چند پایه بر جای مانده، اما همین باقی‌مانده‌های کم نیز به خوبی توانسته است شکوه و هنر معماریِ این مسجد فیروزه‌ای را شهره جهان کند.

موقعیت جغرافیایی

مسجد کبود از آثار دوران «ابوالمظفر جهان‌شاه بن قره­یوسف» مقتدرترین حکمران سلسله ترکمانان قراقویونلو است که در سال ۸۷۰ هجری قمری به همت و نظارت جان بیگم خاتون، همسر او و به نقلی صالحه دخترش ساخته شده است. این شاهکار معماری دوره اسلامی در خیابان امام خمینی، روبه‌روی کوچه دل حامد، جنب پارک خاقانی شهر تبریز واقع شده است.

تاریخچه

طبق اطلاعات مندرج در کتیبه‌ سر در ورودی این مسجد، تاریخ ساخت آن به سال ۸۷۰ هجری قمری برمی‌گردد. چنین به‌ نظر می‌رسد که این تاریخ بیانگر زمان اتمام کاشی‌کاری سر در مسجد بوده و فرایند ساخت آن از چندین سال قبل تر آغاز شده و در این تاریخ، احداث بنا به اتمام رسیده است. بر روی این کتیبه، اسامی عمارت مظفریه و نعمت‌الله بن محمد البواب، هنرمند برجسته آذربایجانی نوشته شده که خطاط و طراح نقوش مسجد کبود بوده است.

مرمت و بازسازی مسجد به‌منظور حفاظت و تعمیر بخش‌های باقی‌مانده شامل طاق‌ها و پایه‌ها از سال ۱۳۱۸ آغاز شد و در سال ۱۳۵۵ کارهای ساختمانی آن به اتمام رسید. بازسازی گنبد اصلی توسط مرحوم استاد رضا معماران انجام شده است.

معماری و ویژگی‌های بنا

مسجد کبود از نمونه‌های منحصر به‌ فرد معماری کهن ایرانی و تنها بنایی است که از دورە‌ فرمانروایی قراقویونلوها در پایتخت آن‌ها، یعنی تبریز با شکوه باقی مانده، زیبایی‌های معماری این مسجد چنان جالب و جذاب است که پس از گذشت قرن‌ها و صدماتی که بر ساختار آن وارد شده، هر انسان صاحب ذوقی را متحیر و مبهوت می‌سازد. بارزترین ویژگی مسجد کبود و شهرت وافر آن با معماری ویژه تلفيقی و اعـجاب‌انگيزش بيشتر به دلیل کاشی‌کاری معرق و تلفيق آجر و کاشی، اجرای نقوش پرکار آن است که زینت‌بخش سطوح داخلی و خارجی بنا است.

چنين به نظر می‌رسد که ساختمان مسجد کبود مانند یادبودی از پيروزی‌های جهانشاه بر پا شده است، به طوری که در این خصوص می‌توان به سوره «فتح» که به صورت کامل و به شکل برجسته، زینت‌بخش دور تا دور بالای شبستان بزرگ است، اشاره کرد. نام جهان‌شاه نیز در کتيبه بالای در ورودی نقش بسته که قبلا روکش طلایی داشته، این مسجد دارای گنبدخانه است که گرداگرد آن را شبستان فرا گرفته است. از نظر فرمی، مسجد کبود در مقایسه با دیگر مساجد مشهور ایرانی، فاقد میانسرا است.

مسجد کبود در اصل، عضوی از یک مجموعه معماری بزرگ‌تر به نام «مجموعه مظفریه» بود. این مجموعه از مسجد، خانقاه، صحن و کتابخانه تشکیل شده بود. راهکار انتخابی معمار سازندۀ مسجد کبود، سازگاری مطلوبی با وضعیت اقلیمی شهر تبریز (اقلیم سرد کوهستانی) به وجود آورده است به نحوی که تمام بخش‌های این مسجد می‌توانستند در فصول مختلف سال، نقش عملکردی خود را ایفا کنند.

عمده مصالح به کار رفته در این بنا آجر است. البته سنگ‌های ساختمانی نادری نیز در آن به کار رفته است. از بقایای مسجد معلوم می‌شود که آجرها با گچ، بندکشی شده است. صحن مربع شکل، حوضی برای وضو، شبستان‌های اطراف برای درس و همچنین پناهگاه مستمندان، مسجد را تشکیل می‌دادند. در قسمت جلوی صحن و رو به قبله، بنای اصلی مسجد به پا شده که محوطه‌ای محصور، پوشیده و مربع شکل است. فاصله پایه‌های سقف ضربی آن، ١٢ متر است که روی چهار پایه یک محوطه مربع شکل قرار دارد.

طبق شواهد، کف مسجد با کاشی‌های براق پوشیده شده بود. شبستان بزرگ مسجد نیز محاط به رواق‌های به هم پیوسته است و از سه سو با طاق‌نماهایی به رواق‌های اطراف خود ارتباط دارد. این شبستان با سقفی ضربی پوشیده شده که قطر دهانه آن ١٧ متر است. در داخل شبستان کوچک مسجد نیز خصوصیت جالب گنبد این مسجد، ساخت آن روی چهارپایه مربعی است که این مربع خود به خود به تقارن و تجانس درون مسجد می‌انجامد، لذا عظمت و زیبایی مسجد را که طی قرون مختلف به نام‌های مختلف خوانده شده است، باید به لحاظ معماری خاص آن دانست.

پشت در ورودی شبستان بزرگ، یک بیت شعر با خط ثلث به چشم می‌خورد:

 کردار بیار و گرد گفتار مگرد

چون کرده شود، کار بگوید که، که کرد

آنچه اینک از کلیت حجمی و ساختار فرمی مسجد کبود در برابر دیدگان ما قرار دارد، یک موجودیت معمارانه مرمت شده است. طبق گزارش‌های مندرج در پروندە مرمتی این بنا، اقدامات حفاظت و مرمت در آن،از سال ۱۳۰۸ هجری شمسی شروع شده و تا به امروز ادامه دارد.

سخنان بزرگان در مورد مسجد کبود

سیاحان و گردشگران بسیاری از این بنا بازدید و بسیار در مورد آن قلم فرسایی کرده‌اند. از جمله سیاحانی که از این بنا بازدید کرده، نادر میرزا قاجار است که در مورد این مسجد چنین می‌نویسد:

«روزگار بگذرد که چشم روزگار چنین بنایی را نخواهد دید.»

از جمله سیاحانی که پیش از خرابی این بنا موفق به بازدید آن شده‌اند “کاتب چلبی و تاورنیه” بودند که به صورتی ویژه با تمام جزئیات معماری این مسجد را وصف کرده‌اند.  بازدید این دو  نویسنده از مسجد کبود قبل از سال‌های ۱۰۴۸ و ۱۰۴۵ هجری قمری بوده است.

چلبی، سردر اصلی را از طاق کسری بلندتر دیده است و تاورنیه، علاوه بر سردر و کاشی‌کاری‌های بی‌نظیر مسجد از دو مناره بسیار بلند صحبت می‌کند که در زلزله به کلی از بین رفته‌اند.

تاورنيه‌ در سال‌ ۱۰۴۶ هـق‌ مي‌نويسد: «بنای‌ مسجد كبود بسيار عالي‌تر از مساجد‌ ديگر است. گنبد اين‌ بنا از طرف‌داخل‌ با آجرهای‌ كوچك‌ مربع‌ از كاشی های‌ الوان‌ مختلف‌ گل‌ و بوته‌ موزائيك‌ شده‌ كه‌ در ميان‌ آن‌ها به‌ تناسب‌ جملات‌ و آيات‌عربی‌ گنجانيده‌ و بقدری‌ خوب‌ به‌هم اتصال داده‌اندکه انگار یک نقاشی است.»

مادام ژان دیولافوا، مهندس راه و ساختمان و باستان‌شناس فرانسوی که به‌همراه همسرش از سوی دولت فرانسه برای کاوش‌های باستان شناسی به ایران سفر کرده بود در کتاب خود این مسجد را مسجد آبی تبریز (La Mosquée bleue de Tauris) می‌نامد.

مادام‌ ديولافوا نيز در قرن‌ ۱۵ ميلادی می‌نويسد: «بهترين‌ نمونة‌ ابنية‌ قديمی‌ تبريز مسجد كبود است‌. عظمت‌ بنا و ظرافت‌ معماری و كاشی‌کاری همه‌ حيرت‌آور است‌. اين‌ مسجد حياط‌ بزرگی داشته‌ كه‌ در اطراف‌ آن‌ طاق نماهای‌ جالب‌ توجهی‌ بوده‌ و مركز آن‌ حوض‌ بزرگی‌ برای وضوگرفتن داشت.»

منبع:میراث آریا

سلیم مؤذن‌زاده و غنای شیوه نوحه‌خوانی

۱۵ مهرماه ۱۳۱۵ شمسی بود که استاد سلیم در خانواده‌ای کاملا دینی و مذهبی در شهر اردبیل به دنیا آمد. در طول حیات خود عاشقانه‌ترین نواها را به شکلی استادانه برای معشوق سرود و نهایتا دوم آذرماه ۹۵ دعوت حق را لبیک گفت و ابدی شد.

این روز شاید بهانه خوبی باشد تا به سراغ مردی برویم که بیش از ۶ دهه از زندگی ۸۰ ساله خود را عاشقانه و با اصالت وقف راه و منش ابی‌عبدالله‌الحسین(ع) کرد، تا بعد از رحلتش هم این چنین نامش بر سر زبان‌ها بماند.

بعد از دهه‌های ۳۰ و ۴۰ تا به الان کمتر کسی را می‌توان یافت که در قید حیات بوده و برای یک بار هم نوحه‌های حزین و دلنشین استاد سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی را نشنیده باشد. شخصیتی که تمام طول عمر خود را عاشقانه زیست و در نهایت عاشقانه و عارفانه رهسپار دیار ابدی گشت.

این مداح گرچه اکنون در بین ما نیست، اما به بهای تمام سال‌های عاشقانه عمرش، اکنون آوازه‌ای جهانی دارد و نام بردن از این شخصیت در جهان اسلام و در هر محفل و اجتماعی بی‌شک سبب فخر و مباهات مردم غیور و حسینی اردبیل می‌شود.

حنجره‌ای که هرگز خسته نشد

به گفته مردم استان اردبیل در دهه ۶۰ سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی اوج توانایی خود را در مجالس و تعزیه‌خوانی‌ها به نمایش می‌گذاشت به طوری که بیش از پنج ساعت در اوج می‌خوانده و بیش از ۱۵ ساعت پی در پی مداحی می‌کرده که این نوع فعالیت در نوع خود بی‌نظیر بوده است.

به گفته اکبر بهنام‌جو استاندار اردبیل، سلیم مؤذن‌زاده یکی از شخصیت‌های برتر چند دهه قبل استان اردبیل است که نواهای سوزناک این مداح اهل بیت قابلیت جهانی شدن و ثبت ملی دارد.

بهنام‌جو با اشاره به غوغای نوای “زینب زینب” استاد مؤذن‌زاده گفت: «یکی از نوحه‌های به یاد ماندنی این شخصیت همین نوا بوده که در سوگ بی بی دو عالم حضرت زینب کبری(س) به شکل سوزناکی سروده شده و ما مفتخریم به اینکه شهر اردبیل زادگاه عاشق اهل بیتی بوده که هرگز در طول عمرش از سرودن برای سرور و سالار شهیدان خسته نشد.»

آثار سلیم قابلیت ثبت جهانی دارند

به گفته کارشناسان آثاری از کارهای مرحوم سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی قابلیت پرداخت و تکثیر در عرصه جهانی را دارد که به عقیده بسیاری از آنان تکرار چنین صدایی به احتمال کم هر صد سال یک بار رخ می‌دهد.

آیت‌الله سیدحسن عاملی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل نیز با اشاره به محبوبیت مداح اهل بیت سلیم مؤذن‌زاده در این باره گفت: «مرحوم سلیم در طول حیات جاودانه خود آثار زیادی داشت که نه تنها مردم استان اردبیل بلکه مردم سایر شهرها و کشورها نیز با این صدای دلنشین و حزین عجین شده بودند.»

او از ثبت ملی شیوه مداحی و نوحه‌خوانی سلطان‌الذاکرین خبر داد و اضافه کرد: «تلاش‌های خوبی در این راستا انجام شده که ثبت ملی شیوه مداحی و نوحه‌خوانی این ذاکر به نام اهل بیت سبب ماندگاری هرچه بیشتر و بهتر نام این شخصیت در صفحه تاریخ تعزیه‌خوانی خواهد بود.»

به عقیده او مداحان و ذاکران جامعه امروز استان نیز قابلیت رشد زیادی دارند که باید با الگو قرار دادن مداحان و شعرای موفقی همچون مرحومان سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی، بیضای اردبیلی، یحیوی تاج‌الشعرا و باقی بزرگان تعزیه‌خوانی اردبیل در این مسیر گام بردارند.

ماندگاری و درک بهتر شخصیت سلیم مؤذن‌زاده بیشتر از هرچیزی مشروط به آشناسازی نسل جدید و آیندگان با این شخصیت ملی و جهانی است که ثبت ملی شیوه مداحی استاد سلیم گامی موثر در این حوزه بود.

شاید دنیا بعد از این عاشقانی این چنین کمتر به خود ببیند اما در این مسئله هیچ شکی نیست که جایگاه پیرغلام مکتب حسینی و استاد مرثیه‌سرایی و نوحه‌خوانی استان اردبیل، استاد سلیم مؤذن‌زاده اردبیلی همواره در قلب این مردم جاودان و ابدی‌ است.

منبع:میراث آریا

نقش فناوری‌های نوین در توسعه گردشگری

اخیراً، مقاصد گردشگری نیز شروع به اجرای برنامه‌های هوشمندانه کرده‌اند از آن جمله استفاده از فناوری‌هایی با هدف افزایش تجربه گردشگران ورودی به اروپا در پاسخ به اهداف جدید اتحادیه اروپا برای محدود کردن تغییرات مداوم آب و هواست.

اهداف عمده این طرح با استفاده از فناوری‌های جدید، استفاده موثرتر از انرژی برای افزایش استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و کاهش انتشار گاز دی‌اکسیدکربن است، بهره‌مندی از تکنولوژی‌های نوین در این زمینه موجب کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و استفاده پایدارتر از انرژی در مقصد گردشگری می‌شود که آن هم  منجر به کاهش قیمت تورها برای گردشگران، ارتقای کیفیت هوا و به طور کلی افزایش رضایت مشتری یا همان گردشگر می‌شود.

کلمه «هوشمند» یک اصطلاح نسبتاً رایج در بازاریابی برای همه مواردی است که به وسیله تکنولوژی بهبود می‌یابند و تکنولوژی در صنعت گردشگری نیز در طول سال‌های اخیر، نه فقط برای توسعه راه‌های ارتباطی به کار رفته بلکه در بخش روش‌های رزرو و جستجوی اطلاعات نقش فزاینده‌ای داشته است.

هوشمندی معمولاً ارتباط نزدیکی با افزایش قابلیت استفاده برخی از محصولات با استفاده از فناوری‌ها دارد، در این راستا، اصطلاح فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) و اینترنت نیاز دارند هر دو به صورت ترکیبی برای استفاده از اینترنت و ارائه محصولات و خدمات شمرده شوند.

در کنار این، به اصطلاح آی‌بیکن‌ها (iBeacons) به طور فزاینده‌ای در صنایع مختلف خدماتی اجرا می‌شوند زیرا به شرکت‌ها امکان می‌دهند مشتریان خود را ردیابی کرده و رفتار مصرف کننده خود را تجزیه و تحلیل کنند. این آی‌بیکن‌ها با بلوتوث کار می‌کنند و کاربر را ملزم به بارگیری و استفاده از یک برنامه می‌کند.

با این حال، آدم تعجب می‌کند وقتی می‌بیند که شرکت‌ها و مقاصد گردشگری بیشتری از این اصطلاح برای اهداف بازاریابی و تأکید بر توسعه فناوری خود استفاده می‌کنند، به نظر می‌رسد که اجرای ابزارهای هوشمند و مقاصد گردشگری به روندی فراگیر تبدیل شده است، اما همیشه باید در نظر گرفته شود که آیا این مقصدها در مورد استفاده از فناوری‌های جدید صرفاً هوشمندانه عمل می‌کنند یا اینکه آنها از دید یک کاربر بالقوه نیز هوشمندانه فکر می‌کنند. در این زمینه، استدلال می‌شود که مقصدهای هوشمند مزایای مختلفی از جمله کاربرپسند بودن و پتانسیل بالاتر را برای سرمایه‌گذاری‌های آینده فراهم می‌کنند.

علاوه بر این، تحقیقات نشان داد که شهرها و مقاصد گردشگری لزوماً بر روی تجربه گردشگران متمرکز نیستند، بلکه بیشتر به ارتقای استانداردهای سطح زندگی ذی‌نفعان خود به عنوان ساکنان و شرکت‌های محلی توجه دارند.

این مورد در خیلی از شهرهای دنیا نیز وجود دارد زیرا هدف اصلی برای اجرای فناوری‌های هوشمندتر، کارآمدتر ساختن زندگی روزمره به جای افزایش تجربه گردشگران است (به عنوان مثال صرفه جویی در مصرف انرژی و استفاده از انواع جدید سیستم‌های حمل و نقل)، بنابراین، افزایش تجربه سفر اغلب برای شهرها و مقاصد گردشگری هنوز در اولویت ثانویه قرار دارد.

منبع:میراث آریا

«قوشه چشمه» روستایی با پتانسیل پنهان گردشگری

استان گلستان دارای مواهب طبیعی فراوان و روستاهای بکر زیادی است که هرکدام با قرار گرفتن در یک موقعیت جغرافیایی و ساکنانی با اقوام مختلف، جذابیت‌های ویژه‌ای به منطقه داده است.

تنوع جغرافیایی و قومیتی استان گلستان، باعث تنوع آداب، رسوم، هنر و صنایع‌دستی شده است که با پژوهش در منطقه و شناسایی این ظرفیت‌های بعضاً فراموش‌شده، می‌توان گام‌های مؤثری در راستای حفظ، احیا، کوچ معکوس و رونق اقتصاد روستاهای دورافتاده و بکر برداشت.

یکی از روستاهای مهم و ظرفیت دار شرق استان، روستای قوشه چشمه است که در بخش لوه و ۴۵ کیلومتری شهرستان گالیکش استان گلستان واقع‌شده است. این روستا به دو قسمت قوشه چشمه بالا و قوشه چشمه پایین تقسیم می‌شود.

قوشه در زبان ترکمنی به معنای جفت بوده و به سبب وجود چشمه‌های دوگانه در روستا به این نام معروف شده است.

 

سولوکلی بزرگ‌ترین تالاب کوهستانی ایران در گالیکش قرار دارد و هموارترین مسیر دسترسی به این تالاب از روستای قوشه چشمه می‌گذرد. «سولوک» در زبان ترکمنی به معنای زالو و «لی» به معنای محل است و تالاب سولوکلی، زیستگاه مرغوب‌ترین زالو برای طب سنتی است. از دیگر جاذبه‌های این تالاب، زیست تنها عنکبوت آبزی دنیا در آن است.

در این روستا حدود ۱۳۰ خانوار زندگی می‌کنند و قومیت ساکنان روستای قوشه چشمه ترکمن بوده و از لحاظ فرهنگی، زبان، پوشش و آداب ‌و رسوم همانند ساکنین ترکمن‌صحرا هستند.

در روستای قوشه چشمه بالغ‌بر ۴۰ هنرمند در رشته‌های صنایع‌دستی شامل قالیبافی، پارچه‌بافی، خراطی چوب، نوار بافی، سوزن‌دوزی، نمدمالی، چلنگری و لباس محلی ترکمن فعالیت می‌کنند.

 

با توجه به موقعیت و جاذبه‌های گردشگری منحصربه‌فرد این روستا و قرار گرفتن آن در محور تهران- مشهد، می‌توان با کمی برنامه‌ریزی، این روستا را تبدیل به یک‌ قطب گردشگری- صنایع‌دستی کرد.

این روستا با فعالیت دو بوم‌گردی، مورد توجه گردشگران خارج از استان قرارگرفته است و با در نظر گرفتن این پتانسیل می‌توان کارگاه‌های صنایع‌دستی را فعال‌تر کرد و گذشته از تولید و عرضه صنایع‌دستی بومی این روستا، با عرضه محصولات بومی- محلی مانند عسل نمدار، آرد بلوط، گیاهان دارویی و لبنیات منحصربه‌فرد، گامی مؤثر در رشد و رونق اقتصاد روستا برداشت.

در صورت توجه نکردن به استانداردهای بومی حضور گردشگر در یک منطقه، می‌تواند تأثیرات منفی و خسارات جبران‌ناپذیری به یک منطقه بکر وارد آورد. روستای قوشه چشمه دارای منابع غنی از جمله پوشش گیاهی دارویی خاصی است که نیاز به حفاظت بیشتری دارد تا بتوان با نگهداری درست آن، نسل‌های آتی را از این منابع بهره‌مند کرد.

در جای‌جای ایران آباد و با مدیریت توانمند و برنامه‌ریزی اصولی، هر روستا می‌تواند تبدیل به یک پاسگاه محیط‌بانی و یک پایگاه میراثی ‌هنری شود که ضمن بهره‌مندی از مواهب طبیعی، فرهنگ گردشگری اصولی هم توسعه یابد و هر خانه روستایی تبدیل به یک کارگاه فعال صنایع‌دستی شده و باعث رونق اقتصاد، اشتغال و حفظ اصالت‌های بومی- محلی آن روستا شود.

منبع:ایسنا

نمایش تمدن شکوهمند اسلامی در دل تمدن غرب

موزه‌ها یکی از مکان‌هایی هستند که می‌توان سیر تحول تاریخی و فرهنگی را در آن‌ها مشاهده کرد، از پیشرفت حاصل از گذر زمان متعجب شد و گاهی به فکر فرو رفت.موزه «آقاخان» از موزه‌هایی است که با هدف تقویت درک و قدردانی بیشتر از سهمی که تمدن‌های اسلامی در میراث جهانی داشته‌اند، تاسیس شده است. در زمان ظهور دین اسلام ممکن نبود کسی تصور کند که این دین روزی تبدیل به یکی از تمدن‌های اصیل و تاثیرگذار زندگی بشر شود.

تمدن اسلامی در کشورها و سرزمین‌های مختلفی که هرکدام فرهنگ و تاریخ منحصر به‌فرد خود را دارند گسترش یافته و همین تمدن اصیل باعث ایجاد و تاسیس مجموعه‌ای فرهنگی در دل تمدن غرب شده است؛ این مجموعه فرهنگی همان موزه آقاخان است که علاوه بر موزه به عنوان یک مرکز علمی و آموزشی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

موزه آقاخان در سال ۲۰۱۴ فعالیت خود را با هدف عرضه میراث هنری، فکری و علمی تمدن اسلامی و مسلمانان که در طول قرن‌های متوالی مورد بررسی قرار گرفته، آغاز کرده است. مخاطبان این موزه با بازدید از آقاخان متوجه خواهند شد که تمدن اسلامی تا چه اندازه در پیشرفت دیگر تمدن‌های موجود دخیل بوده است.

گفته می‌شود بازدیدکنندگان موزه آقاخان بدون اینکه در فضایی علمی و تاریخی قرار گیرند درگیر بعد آموزشی و علمی این موزه می‌شوند و از تماشای هنرهای اسلامی و گاه ایرانی بسیار لذت خواهند برد.

بنیاد فرهنگی آقاخان موزه «آقاخان» را برای به نمایش گذاشتن ابعادی از تمدن شکوهمند اسلامی در شهر تورنتو کانادا تاسیس کرد که توجهات بسیاری نیز به خود جلب کرده است. این موزه تنها بخشی از فعالیت‌های این بنیاد در قالب موسسه‌ای بشردوستانه است که در تلاشند به توسعه کشورهای فقیر و در حال توسعه کمک کنند.

موزه آقاخان اما میزبان هزاران آثار گرانمایه است که نشان‌دهنده روند پیشرفت و تکامل هنر اسلامی است؛ منیاتور، فرش، سفال و سایر اشیای چشم‌نواز تنها برای به نمایش درآوردن گوشه‌ای از هنرهای اسلامی در این موزه جمع‌آوری شده‌اند.

از دیگر ویژگی‌های این موزه باید به طراحی منحصر به ‌فرد آن اشاره کرد که نمایش چگونگی تاثیر و تلفیق تمدن اسلامی با فرهنگ‌های مختلف و ارائه تصویری جدید از تمدن اسلامی در طراحی آن به شدت تاثیر داشته است.

طراحی موزه و فضای داخلی آن را «فومی‌هیکو ماکی» معمار مطرح ژاپنی طراحی و ساخته و از نور به عنوان عنصر اصلی در طراحی خود به خوبی استفاده کرده است چون ساختمان موزه به صورتی است که نور به تمام بخش‌های مجموعه آن طور که نیاز است می‌رسد و تغییر ساعات روز و فصل نیز نور از زوایای مختلف به خوبی به داخل موزه نفوذ می‌کند.

البته باید گفت موزه آقاخان علاوه بر ساختمان اصلی، فضای بیرونی چشم‌نوازی نیز دارد که کاملا نشان‌دهنده هنر ایرانی است، «ولادیمیر جورویچ» طراح فضای بیرونی موزه از طرح چهار باغ‌های ایرانی الهام گرفته است و بازدیدکنندگان قبل ورود به ساختمان اصلی موزه از تماشای باغ‌هایی با طراحی ایرانی لذت خواهند برد.

در خصوص بخش‌های این مجموعه باید گفت که موزه آقاخان از دو گالری بسیار بزرگ برای به نمایش آثار استفاده کرده و در کنار این دو گالری سالن کنفرانس، کلاس‌های آموزشی، نمایشگاه‌های موقت، بخش حفاظت از آثار، سالن تئاتر و سالن کنسرت از دیگر بخش‌های تشکیل دهنده موزه هستند.

علاوه بر مواردی مانند سفال و نقاشی‌های مینیاتوری که در این موزه به نمایش درآمده است، مصنوعات زیادی مربوط به سنت‌های فکری، فرهنگی، هنری و مذهبی جوامع مسلمان در گذشته و حال مانند فرش‌های نفیس، قرآن‌های خطی، ظروف برنزی و میناکاری شده، پوشاک، مهره‌هایی از جنس طلا و نقره، نامه‌های تاریخی، ابزار و آلات موسیقی، ظروف عتیقه، کاشی‌کاری، ظروف سرامیک و … در این محل نگهداری می‌شوند.

گفته می‌شود اغلب آثار به نمایش درآمده در این موزه متعلق به کلکسیون شخصی پیشوای فرقه اسماعیلیه، کریم آقاخان و شاهزاده صدرالدین آقاخان است.

از آثار منحصر به‌فرد دیگری که در این مجموعه به نمایش درآمده می‌توان به اولین نسخه قانون در طب ابوعلی سینا که مربوط به ۱۰۵۲ میلادی می‌شود و نسخه خطی قدیمی از قرآن کریم معروف به قرآن آبی که گفته می‌شود متعلق به قرن ۹ یا ۱۰ هجری است نیز اشاره کرد.

در کنار موارد گفته شده وجود نامه عباس میرزا ولیعهد به ناپلئون، پرتره فتحعلی شاه قاجار، کاشی کاشان، درهای تاریخی مازندران، نسخه تاریخی خمسه نظامی، نسخه تاریخی شاهنامه فردوسی، فرش‌های چند صد ساله ایرانی، سکه‌های قدیمی و فرمان تاریخی فتحعلی شاه از آثار ایرانی این مجموعه است که می‌تواند برای مخاطبان آن از جمله ایرانی‌هایی که از این محل بازدید می‌کنند، جالب باشد.

همانطور که گفته شد این موزه برنامه‌ها را به گونه‌ای چیده است تا بازدیدکنندگان و مراجعه‌کنندگانش علاوه بر تماشای آثار داخل مجموعه از تماشای رقص‌های سنتی، تئاتر، فیلم‌های اسلامی و از شنیدن موسیقی لذت برده و به گونه‌ای خاص شاهد گفت‌وگوی تمدن‌ها باشند.

منبع:ایسنا

بوریابافی زرقان ، از ديروز تا امروز

پروفسور آرثر آپهام پوپ معتقد است که نخستین زیراندازهای بشری از نی و گیاهانی که در باتلاق‌های سفلای بین‌النهرین روئیده، تهیه‌شده و به هم انداختن ساق گیاهان و درآوردن بافته‌ای «حصیر» مانند اولین قدم در دستیابی انسان به شیوه‌های تولید قالی بوده است ازاین‌رو با قاطعیت می‌توان اظهار کرد که نخستین زیراندازهای تهیه‌شده توسط انسان بافته‌های حصیری بوده و اولین سرپناه‌ها پس از رسیدگی در غارها و غارنشینی به کمک حصیر و نی پدید آمده است.

مراکز تولید انواع محصولات

امروزه در مناطق مختلف کشورمان به‌ویژه مناطق شمال و جنوب آن هرکجا که دسترسی به برگ درخت خرما، ساقه گندم، نی و ترکه امکان‌پذیر باشد می‌توان نشانه‌هایی از حصیربافی و سبدبافی را یافت بااین‌حال این صنعت در استان‌های فارس، سیستان و بلوچستان، خوزستان، کردستان، هرمزگان، بوشهر، خراسان، کرمان، یزد، مازندران، گیلان، آذربایجان شرقی و تهران از رونق بیشتری برخوردار است.

حال با توجه به تنوع مواد اولیه و روش بافت در سراسر کشور در این کارگاه آموزشی با چند نمونه از شیوه‌های بافت مناطق مختلف آشنا خواهیم شد.

مواد اولیه مصرفی

مواد اولیه حصیربافان نقاط مختلف ایران به نسبت تنوع محیط جغرافیایی کشور متنوع است و بیشتر عبارت است از برگ درخت خرما، ساقه‌های نی باتلاقی مناطق گرمسیری و سردسیری، ساقه گندم، ترکه بید و … مواد پرداخت‌کننده عبارت‌اند از انواع روغن‌ها ازجمله روغن جلاء.

ابزار کار

ابزار و وسایل مورداستفاده در حصیربافی بسیار ساده و محدود نظیر داس، انواع کارد، اره، رنده، انبردست، قیچی، سوزن، درفش، دفتین و سنگ نفت است.

این ابزار عمدتاً برای قطع گیاهان و پیراستن آن‌ها به‌منظور آماده‌سازی مواد اولیه مورداستفاده قرار می‌گیرد و گاهی نیز حین تولید به‌عنوان وسیله کمکی امر ساخت را تسهیل می‌بخشد.

طریقه تهیه مواد اولیه و شیوه بافت نی باتلاقی

پس از رسیدن نی به قطر و طول مطلوب به‌وسیله داس از نزدیک‌ترین محل به ریشه قطع و پس از جدا کردن برگ‌هایش در قسمت بالای آن در جهت طولی شکافی با چاقو ایجاد می‌شود سپس به‌صورت انبوه روی‌هم قرارگرفته و کوبیده می‌شود تا به‌صورت نوارهایی با عرض‌های متفاوت درآید در مرحله بافت نوارهای حاصله در کنار یکدیگر قرارگرفته و به‌صورت سه تا زیر، سه تا رو بافته می‌شود و همان‌گونه که گفته شد حاصل کار بیشتر به مصرف حصیر زیرانداز، حصیر سقف و بدنه کپر می‌رسد.

شیوه بافت چم بافی، مرواربافی و ترکه‌بافی

شیوه کار چم بافی، مرواربافی و ترکه‌بافی به‌طور تقریبی مشابه یکدیگر و شبیه بافت شعاعی بامبو است به این طریق که بافندگان ابتدا ترکه‌های درخت را که ماده اولیه مورد مصرفشان است انتخاب و آن تعداد از ترکه‌هایی را که قابلیت تقسیم شدن به دو، سه یا چهار قسمت رادارند ابتدا برش طولی داده و سپس ازنظر اندازه به طول‌های موردنیاز درآورده و در آب می‌خیسانند تا انعطاف‌پذیر و قابل‌استفاده شود.

در مرحله بافت تعداد چهار عدد از ترکه‌ها در کنار یکدیگر قرارگرفته و تعداد چهار یا پنج ترکه دیگر به‌صورت متقاطع روی آن‌ها قرار می‌گیرد تا تشکیل یک ستاره هشت پر را بدهد آنگاه به‌وسیله ترکه‌های باریک‌تری مهارشده و بافنده با ترکه‌های نازک عمل بافت را به شیوه یکی از زیر، یکی از رو آغاز کرده و ترکه‌ها را به‌طور یک‌درمیان از لابه‌لای ترکه‌هایی که قبلاً به‌طور متقاطع روی یکدیگر قرارگرفته عبور می‌دهد و این کار را تا تکمیل قسمت کفشی که تولید آن موردنظر است تعقیب می‌کند.

بعد از پایان کار بافت قسمت کف، در محلی که قرار است ازآنجا به بعد لبه کار بافته شود عموماً صنعتگران به بافت حالت مارپیچی داده و کار را به شیوه قبلی ادامه می‌دهند و انتهای کار را نیز به‌صورت مارپیچ درآورده و سر ترکه‌هایی را که درواقع حالت تار کار رادارند به داخل قسمت مارپیچ خم می‌کنند.

کاربرد حصیر

حصیر از گذشته تا به امروز مصارف متنوع و گوناگونی چون کیف، سبد نان، زنبیل (ساک خرید)، سبد میوه، زیرانداز، پاراوان و کلاهک آباژور داشته است.

روش نگهداری و شست و شوی حصیر

حفاظت از حرارت و آتش، فشار، ضربه و اشیای نوک‌تیز و برنده برخی از راه‌های نگهداری است که البته این تولیدات با آب ولرم و شوینده‌های معمولی قابل شست‌وشو است.

منبع:میراث آریا

کتیبه‌های شاهان اورارتویی در آذربایجان‌ غربی

شاهد این مدعا وجود کتیبه­‌های فراوانی است که در گستره وسیع شمال ‌غرب کشف شده و دائماً در حال کشف هستند، بخش وسيعی از شمال‌ غرب كشور در نيمه نخست هزاره اول قبل از ميلاد در انقياد دولت مقتدر اورارتو بوده است.دو قرن حضور اورارتوها در شمال‌ غرب ايران منجر به تأثير و تأثرات فراوانی در زمينه­‌های فرهنگی، اجتماعی، سياسی و عمرانی شده است.

از زمان شروع مطالعات اورارتوشناسی تاکنون بیش از ۱۵ سنگ‌­نوشته مهم و ده‌ها کتیبه کوتاه‌تر از پادشاهان اورارتویی در شمال‌ غرب کشور شناسایی شده و از این میان بیشتر آن‌ها در آذربایجان­‌ غربی به‌دست آمده‌اند.

به استناد مدارک موجود، ایشپوینی فرزند ساردوری، اولین شاه اورارتویی است که وارد منطقه شمال‌غرب ایران شده و از خود سنگ‌­نوشته برجای گذاشته است.

کتیبه ترقه در بوکان یکی از آن‌ها است که متأسفانه به‌دست قاچاقچیان از محل اصلی خود در کوه ترقه بوکان به سرقت رفته است.

ایشپوینی پس از چندی پسر خود منوا را در پادشاهی با خود شریک کرد و از این دو پادشاه در آذربایجان‌غربی دو کتیبه سد قلاتگاه اشنویه و کیله­شین  اشنویه که متن آن در خصوص بنیانگذاری یک شهر و پیروزی در جنگ و فتح موصاصیر و قربانی برای خدای خالدی بوده برجای مانده است، منوا پسر ایشپوینی شاهی است که به‌تنهایی از خود سه سنگ‌­نوشته در آذربایجان ‌غربی برجای گذاشت.

از جمله این کتیبه‌ها کتیبه قلاتگاه  اشنویه  و کتیبه عین‌الروم( اژدها بولاغی)  اشنویه و کتیبه داش­تپه  میاندوآب که دو کتیبه در خصوص احداث چشمه، آب‌­نما و اقامتگاه(یا قلعه) و یک مورد در خصوص گسترش قلمرو و فتح شهرها و قلعه­‌ها است.

از این پادشاه اورارتویی کتیبه­‌های بسیاری در گستره حکومت اورارتو باقی است که در خصوص بناهای عمرانی و احداث چشمه‌­ها ایجاد شده که او را به‌عنوان پادشاه سازندگی نشان می‌دهد.

۱۰۱ سنگ­‌نوشته که برابر با بیش از نیمی از سنگ‌­نبشته‌هایی است که تا این زمان از اورارتو به‌دست آمده، متعلق به دوران پادشاهی منوا است که از آن جمله ۳۱ کتیبه مربوط به کارهای ساختمانی و ۱۹ کتیبه مربوط به کانال‌های آب‌رسانی است.

 از پادشاهان پس از منوا یعنی آرگیشتی اول و ساردوری دوم کتیبه‌هایی در جوان‌قلعه، عجب‌شیر، رازلیق سراب و سقندل اهر در آذربایجان ‌شرقی برجای مانده است.

پس از آن‌ها، رؤسای اول سه کتیبه مهم از خود در آذربایجان‌ غربی برجای گذاشته است که از جمله کتیبه مرگه کاروان اشنویه، کتیبه محمودآباد  و موانای ارومیه که به ترتیب در خصوص گسترش قلمرو و قربانی کردن به درگاه خدای شه­بیتو و تثبیت حکومت اورزانا شاهک سرزمین آردینی هستند.

رؤسای اول پس از منوا، بیشترین سنگ­نوشته‌ها را از خود در آذربایجان ‌غربی به یادگار گذاشته است، پس از رأسای اول، آرگیشتی دوم، کتیبه­‌هایی در نشتبان سراب و شیشه اهر آذربایجان شرقی ایجاد کرده است.

رأسای دوم یکی از آخرین شاهان اورارتویی است که کتیبه­‌های مهمی از خود در بسطام قره‌­ضیاالدین در آذربایجان­‌ غربی ایجاد کرده است.

کتیبه مهمی در خصوص احداث شهر یا قلعه بسطام(روسایی‌ـ‌اورو‌ـ‌تور) شهر کوچک روسا، و ده‌ها کتیبه کوتاه‌تر به روی الواح گلی، خمره‌­ها، فلزنوشته­‌ها و غیره از محوطه تاریخی بسطام به دست هیئت باستان‌شناسان آلمانی کشف شده است.

در مجموع و با بررسی این سنگ­‌نوشته‌­ها و مضامین آن‌ها می‌توان گفت شاهان اورارتویی با ایجاد چنین کتیبه‌­هایی سعی کرده‌اند تا حضور سیاسی خود را در منطقه شمال‌ غرب ایران توجیه کرده و به اثبات برسانند.

این سنگ‌نوشته­‌ها اسناد غیرقابل انکاری از تمایل شاهان اورارتویی به گسترش قدرت، تمایل به عمران و آبادی و مدارک متقنی بر باورهای عمیق اعتقادی این شاهان به خدایان خود به‌ویژه خدایان سه‌گانه(تثليث خدايان)، خالدی بزرگترين خدا و خدای خدایان، تی‌شه با خدای طوفان و شيوينی خدای خورشيد هستند.

کتیبه‌هایی که بیش از هر مدرک دیگری، حضور اورارتوییان را برای بیش از دو قرن در شمال ‌غرب ایران به اثبات رسانده است.

منبع:میراث آریا

چاپ سربی و سنگی در تبريز

گرچه فن چاپ توسط چینی‌ها بین سال‌های ۷۱۲-۷۵۶ در بخش وسیعی از سرزمین‌های شرقی و به شکل ابتدایی آن با استفاده از چاپ قالبی رایج بود، اما چاپ به‌صورت کنده‌کاری و استنساخ کتب، کاری بسی دشوار و با صرف هزینه زیاد انجام گرفت. پس از چاپ نیز استفاده از کتب برای افراد معروف و انگشت‌شمار، مقدور و میسر شد، نخستین گام بزرگی در فن چاپ، اختراع حروف متحرک فلزی «Types-Marable» بود که توسط گوتنبرگ آلمانی در سال ۱۴۵۰ میلادی (حدود سال ۸۵۴ ق) انجام گرفت که صنعت چاپ را از شکل چوبی به‌صورت سربی درآورد. اختراع چاپ با حروف متحرک این امکان را به وجود آورد که دروازه‌های تمدن بشری بر روی همه افراد طالب علم و دانش گشوده شود.

 اختراع چاپ که نقطه عطفی در تمدن بشری محسوب می‌شود، به‌تدریج از کشور مبدأ آلمان به فرانسه، هلند، انگلستان، سوئیس و ایتالیا راه یافت. کشور ما نیز در نیمه اول قرن سیزده با این دستاورد آشنا شد.

تاریخ چاپ در ایران به پنج قرن قبل از میلاد یعنی به زمان پادشاهان هخامنشی و به مهرهای سلطنتی می‌رسد که برای تأیید احکام و فرامین حکومتی از آن استفاده می‌کردند.

ورود واژه چاپ به زبان فارسی را به اواخر قرن هفتم هجری و به زمان سلطنت گیخاتون، پسر اباقاخان مغول (۶۹۰-۶۹۴ ق) نسبت می‌دهند و آن پول‌های کاغذی بوده که به آن چاو یا کاو Cao می‌گفتند.

عده‌ای نیز معتقدند که واژه چاپ همان چاپ یا چهاپه است که در زبان هندی به مفهوم مُهری بر روی پارچه نقش می‌زدند. ورود چاپخانه به ایران در اواسط قرن یازده در عهد صفویان (۱۶۴۰ م) توسط بازرگانان ایرانی انجام‌گرفته است.

اما نخستین چاپخانه‌ای که در ایران اقدام به چاپ کتاب با حروف فارسی و عربی نمود، چاپخانه سربی یا تیپوگرافی بود که به دستور عباس میرزا نایب‌السلطنه در تبریز دایر شد.

عباس میرزا نایب‌السلطنه، قبل از بازگشت میرزا صالح شیرازی به ایران و پس از امضای صلح‌نامه گلستان بین ایران و روس (۱۲۲۸ ق) ورود چند دستگاه چاپ را به روس‌ها سفارش داد.

پس از این سفارش هم، شخصی بنام میرزا زین‌العابدین تبریزی به سن‌پترزبورگ اعزام شد تا فنون چاپ و روش ساختن مرکب را فرا گیرد.

چهار سال بعد، یعنی در سال ۱۲۳۲ ق، میرزا زین‌العابدین تبریزی به ایران برگشت و با خود یک دستگاه پرس چاپ و مقداری هم حروف سربی آورد و بعد هم چاپخانه‌ای را در تبریز به راه انداخت.

علاوه بر ماشین چاپ لوازمات حروف‌چینی را نیز میرزا زین‌العابدین با خود از روسیه آورده بود که شامل چند نوع حروف متوسط سربی، قلم عربی و مقداری لوازم حروف‌چینی شامل: گودارد، بابوشکه، چند عدد گارسه، دو عدد ورساد، دو عدد رانگا، شییپی و مقداری حاشیه سربی و خط برنج بود.

بدین ترتیب می‌شود گفت که او اولین کسی است که چاپخانه حروف سربی فارسی (عربی) را در ایران راه‌اندازی کرد.

اولین کتاب که در این چاپخانه انتشار یافت. رساله جهادیه میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام در سال ۱۲۳۳ ق بود که چاپ دوم آن به قطع رقعی در «دارالنطباع» تبریز در روز سه‌شنبه ۱۷ ذی‌حجه ۱۲۳۴ ق چاپ آن به پایان رسیده است.

عده‌ای از محققان بر این باورند که قبل از رساله جهادیِ رساله دیگری بانام «فتح‌نامه» تألیف میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام پسر قائم‌مقام اول در همان سال ۱۲۳۳ ق و در همان چاپخانه سربی تبریز به چاپ رسیده که درباره فتوحات عباس میرزا و عهدنامه گلستان است. «هوتم شیندلر» در این زمینه، در نامه‌ای به نویسنده روزنامه کاوه می‌نویسد:

«در سال ۱۲۳۳ ق شخصی موسوم به آقا زین‌العابدین تبریزی اسباب و آلات مختصر باسمه خانه تیپوگرافی، یعنی چاپ حروفی را به تبریز آورده، تحت حمایت عباس میرزا نایب‌السطنه که در آن زمان، حکمران آذربایجان بود، مطبعه کوچکی را برقرار نمود و بعد از مدتی کتابی موسوم به «فتح‌نامه» اتمام کرد. این کتاب، نخستین کتابی است که در ایران به حروف عربی طبع شد. مصنف کتاب مذکور، میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام بود که در آن کتاب، قصه جنگ سال ۱۲۲۷ میان دولت‌های روس و ایران واقع شد و بالاخره با صلح‌نامه گلستان مورخه اکتبر ۱۸۱۳ /۱۶ ذی‌قعده ۱۲۲۸ به انتشار رسید.»

دومین کتاب چاپ‌شده در تبریز «مآثر سلطانیه» و سومین کتاب «ابواب الجنان» اثر محمد رفیع واعظ قزوینی بود.

در نیمه اول قرن نوزدهم، در آذربایجان، پنج چاپخانه موجود بود. در آن زمان، کتاب‌های «قره‌باغنامه»، «دربند نامه» و کتاب درسی به زبان ترکی آذربایجانی که توسط میرزا شفیع واضع و گریگوروف در قفقاز نوشته شده بود و تعداد زیادی کتب مختلف در چاپخانه‌های تبریز چاپ‌شده‌اند.

بنا به نوشته محمدعلی‌خان تربیت:

«نظر به اینکه تبریز اولین شهری است که دارای مطبعه شد و زبان ترکی هم در اینجا معمول بود، بدین‌جهت لفظ ترکی «باسمه تخانین در ایران برای مطبعه معمول و متداول شد. لغت چاپ نیز که در ایران برای طبع استفاده می‌شود، از لغت چاو که لفظ مغولی است، گرفته شده است.»

میرزا زین‌العابدین، پس از راه‌اندازی چاپخانه در تبریز، به امر فتحعلی‌شاه به تهران فراخوانده شد و با کمک منوچهرخان معتمدالدوله اولین چاپخانه سربی دارالخلافه تهران را راه‌اندازی کرد.

شاگردان زین‌العابدین در تبریز و تهران

میرزا زین‌العابدین در تبریز و تهران شاگردانی را تربیت کرد که هر یک خدمات گران‌قدر و ارزشمندی در پیشبرد صنعت چاپ نمودند. در کتاب سرگذشت مطبوعات ایران در شرح‌حال او چنین نوشته شده است: «باید از میرزا زین‌العابدین به‌عنوان نخستین معلم در عهد قاجار یادکرد. بسیاری از شاگردان او خود بانی چاپخانه‌هایی شدند. رزاق اصفهانی که در سال ۱۲۴۴ ق چاپخانه‌هایی را در اصفهان تأسیس کرد، از جمله شاگردان او بود.»

از چاپگرهای دیگر این دوره که از شاگردان زین‌العابدین بودند، محمدباقر تبریزی، خلیل تبریزی، علی بن محمدحسین تبریزی در دارالسلطنه تبریز، محمد اسماعیل متخلص به سرباز و عبدالکریم در دارالخلافه تهران مشغول طبع بودند.

ازجمله افراد دیگر که با چاپ کتاب‌های متعدد، سرآمد صنعت چاپ در تبریز هستند، فرزندان حاج میرزا محمدحسین امین الشرع تبریزی است.

محمدعلی‌خان تربیت ضمن اشاره به فرزندان محمدحسین امین الشرع می‌نویسد: «حاج محمدحسین امین الشرع دو پسر به نام آقا علی و آقا رضا داشت که این دو با پسرهای آقا رضا به نام‌های آقا محمدحسین و اسد آقا هر کدام صاحب مطبعه بوده و بهترین مطبوعات سنگی ایران در مطبعه آنان چاپ شده است.»

اسد آقا نیز یک پسر دارد که در تبریز مشغول عمل طبع است و الحال بیشتر از صدسال است که این خانواده به مطبعه و مطبوعات ایران خدمت کرده و می‌کنند.

طی دهه چهارم قرن نوزدهم، آقا علی پسر بزرگ امین الشرع به کار چاپ سنگی پرداخت و در چاپخانه چاپ سنگی که میرزا صالح در آغاز سال‌های دهه چهارم در تبریز تأسیس کرده، مشغول به کار شد. اسدآقا باسمه‌چی فرزند آقا رضا و نوه میرزا محمدحسین امین الشرع نیز سالیان متمادی در صنعت چاپ در تبریز مشغول به فعالیت بود.

محمدعلی‌خان تربیت با بیان خدمات «اسد آقا باسمه چی» می‌نویسد:

«از جمله مطبوعات آنجا «امتحان الفضالء» و یا «تذکرة الخطابین» میرزا سنگالخ مشهدی است که در سه جلد به سال ۱۲۹۵ ق در تبریز به خط میرزا محمدعلی بن میرزا شفیع خوشنویس معروف به طبع رسیده و آن مشتمل است بر سیاحت‌نامه و سرگذشت مشارالیه در مصر و عثمانی و ایران و ترجمه حال شصت‌وپنج نفر از مشاهیر خطاطان و متأخرین و رسائل ثالثه مداد الخطوط میرعلی هروی و منظومه سراط السطور سلطانعلی مشهدی و آداب المشق میرعماد معروف در آخر آن مجالت به طبع رسیده و کلیه دمنه ابوالمعالی نصرالدین عبدالحمید منشی است که در سال ۱۳۰۰ ق برحسب سلیقه و تصویب حسنعلی خان امیرنظام و تصحیح حاجی وکیل معروف و میرزا باقر خوشنویس در مطبعه مشهدی اسد آقا چاپ شده است.

بالجمله مقدار کثیری از امهات کتب در مقدمات و ادبیات و احادیث و اخبار و فقه و اصول و تواریخ و امثال آن‌ها در تبریز به طبع رسیده است و هر کتابی که به خط میرزا رحیم و مال کاظم چاپ شده است، کمال امتیاز را دارد و بهترین مطبوعات آنجا هم کتاب‌های است که به سعی و اهتمام مشهدی اسد آقا پسر آقا رضا طبع شده که خودش و پدرش و عمویش آقا علی پسران امین الشرع بیشتر از هشتاد سال در عالم مطبوعات آذربایجان خدمت کرده‌اند.»

از دیگر اعضای چاپگر خاندان امین الشرع، محمد اسماعیل فرزند آقا محمدحسین، نوه آقا رضا است که نامش به عنوان چاپگر در صفحه آخر برخی از جمله، کتاب عقاید االسلام، محقق اردبیلی که در سال ۱۳۲۲ ق در مطبعه مشهدی آقا اسدآقا به طبع رسیده آمده است. کتاب عقائد االسالم، به زبان ترکی در سال ۱۳۷۸ ه.ش با تعلیقه و تحشیه نگارنده مقاله “هادی هاشمیان” در قم چاپ شده است.

چاپ سنگی

گرچه درباره ورود چاپ سنگی به ایران روایات متعددی وجود دارد، ولی به نظر می‌رسد، همین قول که چاپ سنگی برای اولین بار هشت سال بعد از چاپ حروفی به مساعدت میرزا صالح شیرازی و میرزا جعفر تبریزی راه افتاده، صحیح باشد. میرزا صالح که از سوی دولت ایران، برای فراگیری هنرهای جدید به فرنگ رفته بود، در بازگشت یک دستگاه ماشین چاپ سنگی با خود به تبریز آورد.

اولین مدیران این چاپخانه، آقا علی امین الشرع تبریزی بود که در همین چاپخانه ابتداء قرآن مجید و سپس زادالمعادی را چاپ کردند.

هزینه نازل و سهولت کار با چاپ سنگی، این روش را طی مدت کوتاهی بر چاپ سربی مسلط کرد، به طوریکه سال‌های ۱۲۶۹ تا ۱۲۷۰ را از نظر نوع چاپ کتاب، سال‌های چاپ سنگی می‌شناسند. لیلی و مجنون مکتبی شیرازی اولین کتاب مصوری است که در چهار مجلس به سال ۱۲۵۹ ق در تبریز با چاپ سنگی منتشر شده است. صنعت چاپ سنگی مدت ۵۰ سال یگانه روش چاپ در ایران بود و تا اواخر دوره قاجاریه تقریباً هر چه در ایران چاپ می‌شد با چاپ سنگی بود و پس از آن مجدداً چاپ سربی که از ابتدای صنعت چاپ در ایران بود رواج یافت. استفاده از چاپ سنگی هنوز در بعضی نقاط جهان مانند هند و پاکستان که با زبان اردو می‌نویسند، رواج کامل دارد.

نحوه کار چاپ سنگی

دستگاه چاپ سنگی عبارت بود از میزی به پهنای یک ذرع و قد یک ذرع و نیم. وسط این میز تخته ضخیمی به ضخامت چهار انگشت و عرض دو وجب و طول چهار وجب محکم شده بود. این تخته کاملاً تراشیده و به قول امروز کف تراشی بود که روی آن را با مشمع مانندی بطور صاف و یکنواخت چسبانده بودند. کاغذی که قرار بود چاپ بشود در محل معلوم کرده‌ای روی این تخته می‌گذاردند و بردار می‌کردند. سنگ دیگری را هم که حروف روی آن نوشته شده بود، در بالای این تکه الوار و در جای معینی قرار می‌دادند. خود این سنگ هم روی تخته محکمی چسبانده شده بود، وسط این تخته، قالبی قرار داشت که به آن طناب محکمی را گره می‌زدند و سر دیگر طناب را به دور یک چرخ کاملاً شبیه چرخ مقنی‌ها (چرخ آب کشی چاه) ولی کوچکتر، بسته شده بود. زمانی که این چرخ را می‌چرخاندند باعث می‌شد که طناب سنگ اصلی را بالا کشیده و رها کند که سنگ با شدت هر چه تمامتر روی کاغذ مورد چاپ فرو می‌آمد و کار چاپ را انجام می‌داد و البته هر بار صدای مهیبی هم همراه بود، کار گرداندن چرخ موصوف به عهدة کارگر ساده‌ای بود.

که به او «چرخ گردان» می‌گفتند. این شخص طوری بر روی سکوی بلندی پشت چرخ می نشست که کاملاً بر آن مسلط بود بعد هم با دو پا چرخ را به عقب و جلو حرکت می‌داد و همانطور که گفتیم با یکبار کشیدن و رها کردن طناب و در نتیجه بلند شدن و پائین افتادن سنگ موصوف یک صفحه سند یا کتاب چاپ می‌شد. در طرف راست این دستگاه سنگ مرکب رسانیدن و نورد آن بود و به طرف چپ دستگاه هم کاغذهای چاپ شده و نشده بود که کنار دستشان باشد.

مهم‌ترین قسمت کار در این چاپخانه‌ها آماده کردن «باسمه» یا کلیشه و به بیان دیگر سنگ اصلی چاپ بود. البته لازم به یادآوری است که اوایل از صفحات به جای سنگ برای کلیشه استفاده می‌کردند، لیکن به زودی نظر به استحکام و دوام بیشتر، قابلیت استفاده‌های مکرر و سنگینی برای عمل چاپ ترجیح دادند از سنگ استفاده کنند. اما طرز آماده سازی این سنگ‌ها به این صورت بود:

«ابتدا برای صفحه جدید، سنگ را از تخته جدا کرده و شروع به سائیدن آن می‌کردند. سپس با سمباده زبر می‌سائیدند و پس از مدتی که سنگ صاف می‌شد، با سمباده نرم آن را پرداخت می‌کردند. تا در نهایت سنگ صاف و یکدست می‌شد. روز بعد به خطاط می‌آوردند و او شروع به نوشتن روی سنگ صاف می‌کرد.

خط نویس مجبور بود از چپ به راست و وارونه بنویسد تا در زمان چاپ، نوشته طبیعی به نظر رسد. مثل حکاکی روی مهرها که از این شیوه پیروی می‌کرد. وقتی سنگ نوشته شد، نصف روز آن را می‌گذاشتند تا خشک شود، این سنگ سفید یکدست تراشیده و صیقلی شده بیشتر به سنگ‌های مرمر امروزی شباهت داشت و ابعاد آن به حساب متر سی در چهل سانتیمتر، یعنی قطع وزیری و سلطانی می‌شد.

باری، سنگ را پس از اینکه خشک شده از طرف نوشته‌ها در داخل یک ظرف مسی به شکل مربع مستطیل که تمام کف و دیواره‌های آن قیر اندود شده بود، می‌گذاشتند. در داخل این ظرف که شبیه دیس شیرینی پزها بود، محلول جوهر نمک یا تیزاب ریخته بودند و سنگ چند ساعتی در داخل آن باقی می‌ماند. وقتی سنگ را از داخل ظرف بیرون می‌آوردند، مشاهده می‌شد که جای خطوط برجسته و بالا افتاده و بقیه صفحه خورده و فرو رفته بود.

در همین جا لازم به توضیح است که مرکب مصروف برای نگارش این سنگ، مخلوط با صابون یا چربی بوده، لذا اسید چرب این مرکب صابون مانع می‌شد که تیزاب خط را از بین ببرد و در نتیجه خطوط باقیمانده و اطراف آن خورد و گود می‌شد.

پس از این عمل حک، صفحه را با تربانتین و آب می‌شستند و از این پس آماده کار بود. بعد از این مرحله روی یک صفحه سنگی دیگر مرکب می‌مالیدند و نورد را روی آن چرخانده و زمانی که کاملاً آغشته به مرکب می‌شد، آن را با احتیاط و مهارت روی سنگ و نوشته‌های موصوف می‌چرخاندند، آن هم فقط یکباره و به این ترتیب خطوط رنگ می‌گرفتند. سپس سنگ را بر روی تخته طناب و قرقره دار وصل می‌کردند و به ترتیبی که گذشت، چرخگردان شروع به کار می‌کرد، با این مرکب دو یا سه برگ چاپ می‌شد.

تیراژ کتاب‌هایی که به این ترتیب چاپ می‌شدند نظر به فرسوده شدن اسباب و کم بودن خریداران معمولاً از هفتصد نسخه بیشتر و از سیصد نسخه هم کمتر نبود.

قطع کتاب‌های چاپ سنگی تبریز

قطع کتب چاپ سنگی مخصوصاً ًدر تبریز ادامه قطع کتاب‌های خطی و دستی است. تعیین قطع کتاب که امروزه متداول است، با توصیفی که سابقاً در میان کتاب داران ایرانی معمول بوده، متفاوت است به این معنی که اکنون قطع کتاب را به اندازه دقیق ثابت و معین و بیشتر با اطلاق اصطلاحات مخصوص اندازه کتاب را تقریبی مشخص می می‌کنند.

معروف‌ترین اندازه‌های تقریبی قطع‌های سنگی به شرح زیر است:

۱ -بازوبندی – با اندازه تقریبی از ۲۰ ۳۰ میلیمتر.

۲ -بغلی- با اندازة تقریبی از ۴۰ ۶۰ میلیمتر.

۳ -جانمازی – با اندازه تقریبی از ۷۰ ۱۲۰ میلیمتر.

۴ -حمایلی – که همان اندازه جانمازی ولی با قطر بیشتر است که آن را در زیر لباس رو و بطور مایل

آویزان می‌کردند.

۵ -نیم ربعی- با اندازه تقریبی ۱۶۰*۲۴۰ میلیمتر.

۶ -وزیری کوچک – با اندازه تقریبی ۱۶۰*۲۲۰ میلیمتر.

۷ -وزیری- با اندازة تقریبی ۱۶۰*۲۴۰ میلیمتر.

۸ -سلطانی _ با اندازه تقریبی ۳۰۰*۴۰۰ میلیمتر.

۹ -رحلی کوچک – با اندازه تقریبی ۲۵۰*۴۰۰ میلیمتر.

۱۰ -رحلی – با اندازه تقریبی ۳۰۰*۵۰۰ میلیمتر.

۱۱ -رحلی بزرگ – با اندازه تقریبی ۳۵۰*۶۰۰ میلیمتر.

۱۲ -بیاض – صورتی است که طول و عرض کتاب برخلاف معمول است.

۱۳ – خشتی – صورتی است که طول و عرض کتاب، تقریباً چهار گوش به یک اندازه است.

منبع:میراث آریا

چرا خاتم شیراز بهترین است؟

این نوع پوشش تزئینی سطوح از ترکیب و نشاندن چندضلعی‌های منظم هندسی بر بستری از چوب به دست می‌آید. زمان آغاز این هنر به‌طور دقیق مشخص نیست و چه مکان و منطقه‌ای خاستگاه اولیه آن بوده به‌طور دقیق مشخص نشده است. قدمت خاتم‌سازی در شیراز به حدود هزار سال قبل می‌رسد که منبر مسجد جامع عتیق شیراز از خاتم بوده است. هنر خاتم‌سازی نیز مثل سایر رشته‌های صنایع‌دستی در دوره صفویه رونق و رواج داشته است و در دوره قاجاریه به علت عدم توجه به این هنر از درجه اعتبار و اهمیت افتاد و در سده‌های گذشته هنرمندان خاتم‌ساز شیرازی صندوقچه‌های خاتم بسیار نفیسی جهت مرقد مطهر امامان در عراق را ساخته‌اند و در اوایل دوره پهلوی اول خاتم‌کاری کاخ مرمر توسط هنرمندان چیره‌دست شیرازی انجام شده است.

کیفیت و اصالت خاتم شیراز زبانزد خاص و عام بوده و خاتم‌های اصیل ساخته‌شده در شیراز دارای عمر بیشتری نسبت به مشابه آن در دیگر شهرها است. این ویژگی‌ها که خاتم شیراز را به نسبت دیگر شهرها امتیاز داده است تفاوت در انجام مراحل کار و موادی است که استفاده می‌شود.

افزودن ورقه‌ای نازک از چوبی نرم و انعطاف‌پذیر (آستر) مانند چوب تبریزی به پشت برگه‌های خاتم (اصطلاحاً خاتم آستردار)، استفاده از چسب مرغوب (چسب سریشم) در تمامی مراحل خاتم‌سازی و خاتم چسبانی، صاف بودن سطح کار و خالی نبودن هیچ جای خاتم، یکنواخت بودن رنگ و مصالح به‌کاررفته در ساخت خاتم، عدم تغییر دررنگ و شکل، مشخص نبودن ترمیم کاری‌ها و بتونه‌کاری‌ها در سطح کار، قرینه بودن تمامی گل‌ها و اشکال در سطح کار و زوایا و اضلاع، دقیق و مهندسی بودن اساس و ساختمان طرح، استفاده از لایه و ورقه مسی در بین گل‌های خاتم جهت استحکام و پایداری بیشتر خصوصاً به دور شش‌ضلعی‌ها ازجمله ویژگی‌های خاتم شیراز است.

هم‌اکنون هنر خاتم‌سازی در شهرهای اصفهان و تهران نیز رایج است. در هنر خاتم‌سازی از مواد گوناگونی از قبیل عاج، استخوان، برنج و گاهی طلا و نقره استفاده می‌شود. ابتدا چوب، استخوان یا فلز را به‌صورت منشورهای مثلث القاعده می‌برند و آن‌ها را به نحوی کنارهم قرار می‌دهند که برش عرضی آن‌ها اشکال هندسی منظمی را به وجود آورد. زیرا شکل عمومی بیشتر خاتم‌ها را نقوش هندسی تشکیل می‌دهد. سپس این برش‌ها را با نظم و دقتی خاص در کنار هم به‌وسیله چسب چوب یا سریشم روی ورقه نازکی از چوب می‌چسبانند و نهایتاً ورقه را بر اشیاء گوناگونی مانند میز، صندلی جعبه، قاب و… می‌نشانند و پس استادکار، پالیش سطوح خاتم‌کاری شده با جلادهنده هایی مانند سیلر، کیلر و پلی‌استر را انجام می‌دهد تا هم با ایجاد لایه‌ای شیشه‌ای، زیبایی اثر را افزون کند و هم خاتم در برابر سایش‌های طبیعی و مصنوعی، حفظ شود.

اخیراً خاتم‌های خطی نیز ساخته می‌شود که در آن کلماتی مانند اسماء متبرکه به‌عنوان نقش ظاهر می‌شوند. در خاتم‌های نفیس قسمت‌های فلزی از طلا و یا نقره تشکیل می‌شود و به‌جای استخوان در ساخت آن‌ها از عاج استفاده می‌شود. مرغوب‌ترین خاتم به «پره وارو» و «سیم‌دار» مشهوراست. چوب‌های فوفل، آبنوس، عناب، شاه چوب، آزاد، بقم، نارنج و چوب شمشاد و فلزهای مفتول طلایی یا نقره‌ای، مس، برنج، آلومینیوم و استخوان‌های ساق پا و دست شتر و اسب، عاج فیل و استخوان مصنوعی ازجمله موادی هستند که در خاتم‌سازی استفاده می‌شوند.

رنگ‌ها در خاتم عنصری بسیار مهم هستند در تهیه رنگ سبز از ترکیب نشادر، براده مس و سرکه استفاده می‌شود. استخوان‌های بریده‌شده را در ظرف حاوی محلول رنگی می‌ریزند و مدت ۶ ماه در معرض نور خورشید قرار می‌دهند، امروزه به‌جای استخوان شتر اغلب از چوب نارنج و برای رنگ کردن آن از رنگ سبز مخصوص رنگرزی پشم استفاده می‌کنند.

سطح خاتم به‌منظور براق شدن و حفاظت دربرابر رطوبت، گرما و سرما روغن‌کاری می‌شود که درگذشته بیشتر از روغن جلا یا سندروس (شیره درخت کاج) استفاده می‌شده است بعدها از روغن هاویلوکس و امروز نیز از پلی‌استر استفاده می‌شود. گل‌های به‌کاررفته در خاتم نیز تنوع بسیاری دارد به‌طوری‌که خاتم‌ها از نظر تنوع نقوش به پره وارو، پره‌ای، نه گلی لایه دار، شش و لوز، بته‌جقه‌ای، خیابانی، طاقی، قمی، جناقی و دوررنگ و از نظر حاشیه به شش گلی، جویی، بازو بندی، طوره دار، شمسه دار و تخمه دار تقسیم‌بندی می‌شوند.

منبع:میراث آریا

رنگین‌کمانی از زیبایی‌ها در لباس زنان و مردان کرمانج خراسان شمالی

پوشش اقوام خراسان شمالی که در هريک از طوايف اين اقوام نيز متفاوت است، جلوه‌هایی از فرهنگ، هنر و ذوق مردمان این دیار را به نمایش می‌گذارد، این پوشش‌ها همچون لباس زنان و مردان کرمانج خراسان شمالی رنگین‌کمانی از زیبایی و بهاری بی خزان است.

البسه زنان و دختران کرمانج این استان غالباً شامل ۵ قسمت “یاشار” و یا چارقد، “کراس” یا بلوز، “شیلوار” یا دامن، “جلیقه” و “شلیته” است که در ادامه به‌اختصار معرفی می‌شود.

یاشار یا چارقد که در اصطلاح امروزی روسری گفته می‌شود، شال حریر مخصوصی است که به‌عنوان پوشش سر استفاده می‌شود و به‌گونه‌ای است که سر و حتی چهره زن، به‌جز چشمان وی را نیز می‌پوشاند.

 سربند نیز دستمال‌یزدی است که غالباً ترکیبی از رنگ‌های قرمز و مشکی بوده و برای محکم کردن یاشار بر روی آن بسته می‌شود.

 کراس لباس بالاتنه بوده و به پیراهن بلند ساده‌ای گفته می‌شود که یقه خاصی ندارد و پایین آن نیز چین‌دار است.

 شیلوار یکی از بخش‌های اصلی لباس زنان کرد خراسان «شیلوار» است. شیلوار یا پارچه، دامن پر چینی است که در پوشش دخترها نارنجی و یا زردرنگ بوده و در خانم‌ها نیز به رنگ قرمز و از پارچه مخملی تهیه می‌شد و حاصل دوخت آن لباسی با چین بسیار زیاد و خوش‌حالت می‌شد.

شیلوار با استفاده از نخ‌های رنگی و سکه‌های قدیمی (دراو)، دراودوزی و قیطان‌دوزی می‌شد و در پایین آن نیز با نوارهایی رنگارنگ که “ماخل” نامیده می‌شدند، دور دوزی‌های زیبایی ایجاد می‌شد. شیلوار معمولاً تا زیر زانو است، ولی در بعضی از ایل‌ها بلند و تا ساق پا می‌رسد.

شیلوار به نسبت سن و سال نیز دارای تفاوت است و شیلوار دختران با زنان بزرگ‌سال فرق می‌کند.

 شلیته دامنی بلندی تا محدوده زانو و از جنس مخمل بوده که با رنگ‌های متنوع حاشیه‌دوزی می‌شود.

 جلیقه معمولاً از جنس مخمل بوده و سکه‌های قدیمی که در قدیم به‌عنوان پس‌انداز خانم‌ها به آن دوخته می‌شد و به‌مرور زمان به جزئی از لباس تبدیل شده است، زیبایی خاصی به آن می‌بخشد و غالباً نیز کراس و جلیقه با شلیته همرنگ انتخاب می‌شدند.

علاوه بر این پوشش‌ها باید “گار” یعنی گوشواره‌ بلندی که به دو طرف عرقچین متصل و روی آن یاشار و سربند بسته می‌شد و “کله” پوششی از جنس پارچه مخمل که بر روی کراس پوشیده می‌شد، جوراب را نیز اضافه کرد که به بنا به شرایط و فصول مختلف سال پوشیده می‌شدند و با یکدیگر پوششی مرکب از رنگ‌ها و پیام‌ها را ایجاد می‌کردند.

علاوه بر موارد ذکر شده که به‌صورت پوشش استفاده می‌شود، بانوان کرد شمال خراسان از تزئینات زیادی بر روی لباس‌ها و سر وگردن و دست‌های خود استفاده می‌کنند ازجمله خرمهره‌ها بر روی سربند یا لبه‌های جیب، آویزهای نقره و طلا بر بناگوش، پیشانی‌بندهای مختلف، دستبندهای متنوع از انواع عقیق و کهربا و نقره سینه‌ریزهای گوناگون و قاب‌های دعا و سکه‌های فراوان بر روی جلیقه‌های الوان استفاده می‌کنند.

پوشاک مردانه کرمانج‌های خراسان شمالی نیز شامل “عرق چین”، “که لاو” و “لچگ” بود که همانند پوشاک بانوان دارای رنگ‌های شاد و برگرفته از طبیعت است.

در خراسان شمالی تعدادی از کارگاه‌های صنایع‌دستی در حوزه تولید لباس محلی فعالیت دارند که رونق آن‌ها تا قبل از شیوع کرونا و استقبال برای استفاده از این لباس‌ها در مراسم شادی و عروسی‌ها بسیار بود.

منبع:میراث آریا