نخستین کافه کتاب تهران چه زمانی راه‌اندازی شد؟

امروزه کافه کتاب ‌ها یکی از پاتوق‌های فرهنگی هستند که در شهر تهران دیده می‌شوند.

به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، امروزه کافه کتاب‌ها از پاتوق‌های فرهنگی هستند که در شهر تهران دیده می‌شوند. گاهی با آن‌ها برخورد کرده‌ایم و این روز‌ها بیشتر از قبل چنین کافه‌هایی را می‌بینیم. به راستی نخستین کافه کتاب‌ها چه وقت در تهران احداث شدند؟

نخستین کافه کتاب تهران در دهه ۸۰ به همت انتشارات روشنگران و مطالعات زنان با مدیریت شهلا لاهیجی احداث شد. در ابتدای راه اندازی چنین کافه‌هایی به علت تداخل شغلی با آن‌ها برخورد می‌شد، اما امروزه چنین مسئله‌ای رواج ندارد. گویا کافه کتاب‌ها به عنوان پاتوق فرهنگی پذیرفته شده اند. حتی در کتابفروشی‌های ناشرانی مانند نشر اسم هم چنین مسئله‌ای را مشاهده می‌کنیم.

ماهیت کافه کتاب‌ها چیست؟

کافه کتاب‌ها در واقع همان کتابفروشی‌هایی هستند که در کنار فروش کتاب محلی برای مطالعه هم ایجاد کردند. مخاطبان کتاب می‌توانند هم چیزی میل کنند و هم به مطالعه بپردازند یا به صورت گروهی کتابخوانی کنند. از قدیم هم کافه‌های تهران محل دیدار شاعران و نویسندگان بوده‌اند.

شاعران و نویسندگان به برخی کافه‌ها می‌رفتند و در آنجا شعرهایشان را برای هم می‌خواندند و نقد می‌کردند. از جمله مشهور‌ترین کافه‌ها در تهران کافه نادری بود. افراد مشهور و سرشناسی به این کافه،‌ می‌رفتند. هنوز هم برخی کافه‌های تهران هستند که چنین ماهیتی دارند و احداث کنندگان برخی از آن‌ها افرادی هستند که در انجمن‌های ادبی فعال بودند یا هنوز هم در این زمینه فعالیت می‌کنند.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

پارک شهر ۷۰ ساله نخستین پارک پایتخت نیست

در حکایت‌های تهران قدیم آمده که وقتی امیری باغی ساخت، اسبش را در آن گم کرد! شش ماه گشتند تا اسبش را در آنجا پیدا کردند!

از رنگ و بوی اغراق حکایت که بگذریم، از وقتی که باغ‌شهر تهران جای خود را به ساختمان شهر داده، باغ‌هاست که در این شهر گم می‌شود!   حالا از آن معدن زمرد درختان سبز و با طراوت، به قدر چند نگین باقی مانده که پارک‌ها و بوستان‌های تهران است و در میان آنها، «پارک شهر» را می‌توان بی‌پروا، خاتم‌ سبز بر انگشتری تهران نامید.   این پارک که قدیمی‌ترین بوستان تهران است، از روز تأسیس تاکنون، شاهد وقایع تاریخی زیادی بوده و در خاطرات همه نسل‌ها جا دارد و هفتاد سال است به‌تنهایی بخش بزرگی از بار پیوند اهالی تهران با طبیعت را به دوش می‌کشد.

 

  • تاریخچه پارک شهر

دفتر قطور تاریخ تهران را حدود صدوچهل سال که به عقب(گذشته) ورق بزنیم، به آن صفحه‌ای می‌رسیم که برج و باروی تهران را در دوران ناصرالدین شاه و صدارت امیرکبیر خراب کردند و خندق‌های طهماسبی دور تا دور تهران را پر کردند. بعد از آن کم‌کم کوچه و بازار و گذرگاه ساختند و این چنین شد که «محله سنگلج» پدید آمد. این محله در دوره ناصری بسیار پررونق بود و چشم و چراغ تهران به حساب می‌آمد. اما در برگ بعدی تاریخ، نوبت به تاج و تخت رضا خان که رسید، قسمت شمالی محله که خانه‌های کوچک و کوچه‌های کثیف داشت، خراب شد تا آن‌چنان که جعفر شهری (پژوهشگر تاریخ ایران) می‌گوید: آثار قمارخانه‌ها و قهوه‌خانه‌هایی که محل شرارت بود، محو شود.
گرچه برخی از تاریخ‌نگاران معتقدند این تخریب به‌خاطر زیاد شدن چاه‌های فاضلاب این منطقه و متصل بودن آن به قنات انجام شد تا آب آشامیدنی بقیه مناطق، کثیف نشود. به هرکدام از این دلایل که بود، پس از این تخریب در سال ۱۳۱۶، هفتاد جریب زمین ناهموار باقی ماند و چشمه آبی که تمام محله را کم و بیش در نهرها تأمین می‌کرد و به‌خاطرش به آن منطقه «آب‌پخش‌کن» هم می‌گفتند. به گفته نصرالله حدادی، تهران‌شناس، قرار بود در این زمین ساختمان بورس را احداث کنند که با اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به تهران و مشکلاتی که در کشور به وجود آوردند، میسر نشد. چندین سال این زمین بدون استفاده و بایر ماند تا کم‌کم صدای اعتراض و شکایت مردم از ناامنی و بزهکاری‌هایی که در آن انجام می‌شد، بلند شد تا آنکه بالاخره در آن درختکاری کردند و نهال درختان در آفتاب تهران جان گرفتند و با آب زلال نهر سیراب شدند.

به این‌ترتیب، مقدمات ساخت پارک‌شهر به وجود آمد. در تابستان سال ۱۳۲۹ شهرداری تصمیم گرفت در آن سه حلقه چاه حفر کند و داخلش را باغچه‌بندی کند و اطرافش را نرده بگذارد و دیوار بکشد تا پارک‌شهر به شکل امروزش در بیاید. طرح و نظارت بر اجرای بوستان را به مهندس کاظمی و مهندس رحمانی سپردند و به کوشش بانوان نیکوکار، زمین بازی کودکان و بنایی در محوطه پارک ساخته شد. به این‌ترتیب، پارک‌شهر در ۲۵ هکتار زمین، با ۶ (۸) در ورودی ساخته شد و در ۲۵ اسفند ۱۳۲۹ درهای آن به روی مردم گشوده شد تا سال‌های سال مامنی باشد که مردم در گریز از ازدحام شهر، دمی زیر سایه چنار و کهن‌دار و بید مجنونش بیاسایند.

اهالی محله خوب می‌دانند که پارک شهر، یک پارک معمولی نیست! وقایع زیادی را در دل خود داده است! این را هر بهار گل‌های زرد و سفید پیچ امین‌الدوله بر پایه‌های سنگی دور تا دور پارک، با عطر خوش زمزمه می‌کنند.
قدیمی‌ترین پارک تهران، رفته رفته در طول سال‌ها با افزوده شدن امکانات و مراکز گردشگری تکامل یافته است، اما آن‌چنان که حدادی می‌گوید جزو معدود پارک‌هایی است که هرگز دیوار اطراف آن خراب نشد، چراکه حتی پایه‌های سنگی دور تا دور آن (که از جنس سنگ خارا است تا به مرور زمان خراب نشود)، به‌خاطر قدمتشان، اثر تاریخی محسوب می‌شوند.

منبع:همشهری

تشکوه رامهرمز شبانه‌روز می‌سوزد

به گزارش میراث‌آریا به نقل از روابط عمومی اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خوزستان، «تشکوه» یا کوه شعله‌ور، نامی بامسما برای کوهی در رامهرمز استان خوزستان است.

باز هم ماجرای سوختن زاگرس است، اما این بار از جنسی متفاوت. کوه شعله ور قرن‌ها است که به این نام شناخته می‌شود، آتش از دل کوهی زبانه می‌کشد، گویی که به خشم آمده و قصد دارد همه زمین را بسوزاند.

این آتش هرگز خاموش نمی‌شود و انگار کوه، اژد‌هایی درون خویش دارد. شب‌های خوفناک و عجیب، همچون صحنه‌های پس از جنگ در فیلم‌های هیجان انگیز هستند که گردشگران را به سمت خود جذب می‌کند. علت علمی این رخداد طبیعی را زمین شناسان وجود گوگرد در سطح زمین و ترکیب آن با گاز‌های خارج شده از لایه‌های زیرین این منطقه می‌دانند.

«تشکوه» در منطقه زاگرس واقع شده که این ناحیه از عجیب‌ترین کوه‌های دنیا است. ضمن آنکه فقط کوه هم نیست و پر از درختان و چشمه است که جنگل‌ها و مراتع بی نظیری را پدید آورده اند. این منطقه همچنین سرشار از منابع نفت و گاز است، هرچند این سوخت های فسیلی آتش فشان نبوده و مخرب هم نیست، بلکه به شکل «تشکوه» به آرامی می‌سوزد و گرمابخش شب‌های سرد زمستانی برای افراد و حیوانات بومی می‌شود.

اکثر مردم زاگرس را با نام درختان و سرسبزی و مراتع آن می‌شناسند که در هر نقطه‌ای از آن چشمه‌هایی با آب گوارا بیرون می‌جهد، همان‌طور که آب مایه حیات و موجب سرزندگی و ادامه زندگانی می‌شود، انرژی‌های موجود زیر این تپه‌ها نیز همچون چشمه‌هایی از دل این حفره‌ها خارج می‌شوند و به جای آب سرد، آتش گرم را برای مردم به ارمغان می‌آورند. گاز‌هایی که از لایه‌های مختلف زمین عبور کرده و از درز و شکافی در سطح زمین به بیرون نشت کرده و شعله ور می‌شوند.

این جاذبه طبیعی در منطقه ابوالفارس شهرستان رامهرمز یکی از شگفت‌انگیز‌ترین و بی‌همتاترین جاذبه‌های طبیعی خداوند است که چشم هر بیننده‌ای را مسحور می‌کند. هنگام غروب آفتاب و سیاهی شب، زیبایی و شگفتی این منطقه دوچندان می‌شود. تشکوه در سال ۱۳۹۰ از سوی انجمن دوستداران میراث فرهنگی رامهرمز در فهرست میراث ملی ایران جزو آثار طبیعی و گردشگری نیز به ثبت رسید.

تشکوه، طبیعت خارق العاده با قابلیت‌های ویژه

محمد محمدعلی‌نژاد رئیس اداره میراث فرهنگی شهرستان رامهرمز می‌گوید: «تشکوه در ۳۰ کیلومتری رامهرمز واقع شده و قدمت دیرینه‌ای دارد، آتش این کوه که ناشی از گاز گوگرد است، در تمامی فصول سال روشن است و سالانه تعداد قابل توجهی گردشگران داخلی و خارجی از تشکوه دیدن می‌کنند. باوجود تمام موارد ذکرشده و آمار بالای گردشگر که نشان‌دهنده قابلیت فوق‌العاده‌ این طبیعت خارق‌العاده برای تبدیل شدن به یک قطب گردشگری است، ولی از امکانات اندک گردشگری برخوردار است.»

او با بیان این‌که این اثر طبیعی به شماره ۱۸۸ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، افزود: «این مکان نزدیک به جاده اصلی و در مجاورت با شبکه‌های آب و برق و تلفن است و به لحاظ زیرساختی در وهله اول نیاز به زیرساخت‌هایی از قبیل خدمات رفاهی، خدمات پذیرایی و … دارد. همچنین به لحاظ وجود رودخانه می‌توان در این منطقه تأسیسات گردشگری آبی احداث کرد.»

رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی رامهرمز درخصوص جاذبه‌های آبی این منطقه بیان کرد: «روستای خدیجه که در مسیر کوه شعله‌ور واقع شده به وسیله رودخانه به دو قسمت تقسیم می‌شود که دارای یک پل تاریخی و همچنین وجود شالیزار‌های زیبایی است که جلوه‌ی خاصی به این منطقه بخشیده است. تشکوه یا کوه آتش نیز که از جاذبه‌های گردشگری شهرستان رامهرمز است، در همین محل واقع شده است. ضمن آن‌که در فاصله سه کیلومتری بعد از روستای خدیجه، روستای ماماتین قرار گرفته که یکی دیگر از جاذبه طبیعی بنام چشمه‌های قیر روان در آن واقع شده که در همه‌ فصول سال پذیرای گردشگران داخلی و خارجی است.»

تشکوه نیازمند احداث زیرساخت‌های گردشگری است

رئیس اداره میراث فرهنگی شهرستان رامهرمز اظهار داشت: «منطقه تشکوه و روستای ماماتین به دلیل وجود قیر از دیرباز مورد توجه کاشفان نفت بوده است. مهندسین انگلیسی که در پی این منبع مهم انرژی بودند به این منطقه آمده و شروع به حفاری اولین چاه نفت اکتشافی کردند. همچنین پدیده طبیعی و زیبای تشکوه در فاصله ۳۵ کیلومتری شمال شرق شهرستان رامهرمز و در بخش رودزرد قرار دارد و می‌توان آن را تنها پدیده‌ای در کشور و دنیا عنوان کرد که از دل کوه آتش با این حجم زیاد فوران می‌کند.»

این مقام مسئول ادامه داد: «تشکوه در مسیر گردشگری از شهرستان رامهرمز تا بخش‌های رودزرد و ابوالفارس را شامل می‌شود که با توجه به وجود جاذبه‌های طبیعی و مناطق بکر دیدنی در این محور که طول آن تقریباً ۴۵ کیلومتر است، می‌توان با تخصیص اعتبار لازم و حمایت از بخش خصوصی با احداث امکانات رفاهی مانند سرویس بهداشتی و استراحتگاه در این محور گردشگری، مقدمات استقرار گردشگران داخلی و خارجی را فراهم نمود.»

محمدعلینژاد اذعان داشت: «باتوجه به اهمیت و حضور گردشگران جهت دیدن این پدیده و جاذبه گردشگری لازم و ضروری است تا مسئولین جهت رفاه حال گردشگران در این منطقه امکانات رفاهی و اقامتی فراهم آوردند، زیرا با وجود همه‌ این توضیحات و قابلیت منحصر بفرد در جهان، هیچگونه امکاناتی در این محل وجود ندارد، هر چند طی سه سال اخیر توانستیم با انجام اقداماتی جاذبه‌های گردشگری از رامهرمز تا آبشار ابوالفارس را به عنوان مسیر هدف گردشگری به تصویب برسانیم که خود اقدام مهمی به منظور توسعه توریسم منطقه به حساب می‌آید.»

«تشکوه» حاصل کدام پدیده زمین شناسی است؟

علی حبیب‌نژاد استاد زمین‌شناسی دانشگاه پیام نور اهواز در این خصوص با بیان این‌که خوزستان میدان‌های نفتی فراوانی دارد، گفت: «تشکوه نیز یکی از عجایب موجود در گنبد نفتی لوران است که جز اولین محل‌های مورد توجه استعمار انگلیس نیز محسوب می‌شود. ضمن آنکه مکان خوبی به منظور انجام مطالعات زمین شناسی به شمار می‌رود.»

او افزود: «پیرامون توده‌های آهکی که نفت تشکیل می‌شود، باید سنگ پوشی وجود داشته باشد تا مانع از فرار نفت گردد و در منطقه لوران سازند یا سنگ پوش‌های گچی وجود دارد که به دلیل شکستگی موجب ایجاد تشکوه شده اند. گاز‌های گوگردی که از سطح زمین خارج می‌شوند، به دلیل ارتباط با سطح زمین مشتعل شده و می‌سوزند و سازند‌های زیر آنها نیز سوخته می‌شوند.»

حبیب‌نژاد بیان کرد: «تنها یک یا دو نقطه مشابه تشکوه در جهان وجود دارد که به دلیل توده‌های نفتی حاصل شده است، حتی در اوج بارندگی‌های شدید و سرما نیز این آتش خاموش نمی‌شود و به اشتعال خود ادامه می‌دهد.»

کوه شعله ور، نمونه خوبی از شگفتی‌های خوزستان

تشکوه، نمونه خوبی از شگفتی‌های طبیعی در خوزستان است. این استان به داشتن منابع نفتی و گازی شهرت دارد، که می‌توان نه تنها از آنها در تامین منابع برق، گاز، بنزین و سایر نیاز‌های نفتی کشور استفاده کرد، بلکه به منظور توسعه گردشگری و ایجاد اشتغال از این ظرفیت عظیم استفاده شود. سال‌های سال استان خوزستان با نفت و گاز خود و صادرات آنها منابع ارزی کشور را تمدین می‌کرد، که حالا با توجه به تحریم‌ها همچنان نیز می‌توان از این منابع در توسعه گردشگری نیز بهره برد.

منبع:میراث آریا

چادرشب بافی ، دست‌بافت بی‌نظیر روستای جهانی قاسم‌آباد

روستای قاسم‌آباد در ۲۵ کیلومتری شرق  شهرستان رودسر و در دهستان اوشیان  قرار دارد و شامل دو بخش غربی و شرقی است.مساحت این روستا ۴هزار هکتار بوده و بر اساس شواهد موجود و یافته‌‌های حاصل از حفاری‌های علمی، بنیاد اولیه این روستا متعلق به هزاره اول قبل از میلاد (۳هزار سال پیش) است. در این روستا ۲۴۵۲ خانوار زندگی می‌کنند که جمعیت آن بالغ‌بر ۶۳۰۸ نفر است. ۹۶ درصد ساکنان این روستا بومی و مابقی اقوام آذری و لر هستند. ساکنان این روستا مسلمان بوده و به زبان گیلکی گالشی سخن می‌گویند.

یکی از ویژگی‌های شاخص این روستا که حاصل پشتوانه تاریخی و ریشه‌های کهن فرهنگی است، رواج چند رشته صنایع‌دستی از جمله چادرشب‌بافی، نمدمالی، البسه محلی و بافتنی‌های سنتی و چلنگری است. از میان این رشته‌ها، چادرشب‌بافی به واسطه ویژگی‌های خاص آن شهرتی جهانی دارد.قاسم‌آباد امروزه به‌عنوان مهمترین مرکز تولید چادرشب درجهان مطرح است.

براساس شواهد و مدارک موجود، بافندگی درگیلان سابقه‌ای طولانی داشته و قدمت آن در حدود ۸هزار سال قبل است. با ورود ابریشم به گیلان (به فرمان شاه‌عباس صفوی در سال ۱۰۰۴ هجری قمری) بافندگان گیلانی که مهارت و تجربه در بافت پارچه‌های پشمی و نخی داشتند به تولید دستبافت‌های ابریشمی پرداختند. بافت چادرشب ابریشمی به‌طور ویژه در قاسم‌آباد رواج داشته ودر کنار سایر صنایع بافندگی گیلان یکی از شاخص‌ترین هنر بافندگی این منطقه بهشمار می‌رود.

چادرشب که در اصطلاح محلی «لاوَند» و «چاشُو» نامیده می‌شود نوعی دستبافت است که با استفاده از نخ‌های ابریشمی و پنبه‌ای و دستگاه بافندگی سنتی چهاروردی و دو‌وردی به نام« پاچال» بافته می‌شود.

درسال‌های اخیر به علت گران بودن بهای نخ ابریشم و عدم توانایی اغلب مردم به خریداری چادرشب ابریشمی، تولید چادرشب با استفاده از کاموا نیز متداول شده است.

در گذشته چادرشب‌بافان برای رنگ کردن مواد مصرفی(ابریشم و پنبه) از گیاهان رنگ‌زای موجود در منطقه مانند پوست گردو ، پوست انار، پوست پیاز، حنا، روناس، اسپرک، نیل و… استفاده می‌کردند، اما امروزه به علت طولانی بودن فرایند رنگرزی، محدود بودن منابع تولید مواد رنگ‌زای طبیعی و پرهزینه بودن رنگرزی سنتی، رنگ‌های شیمیایی جایگزین رنگ‌های طبیعی شده است.

ابزارهای به‌کار رفته در چادرشب‌بافی عبارت است از دستگاه بافندگی سنتی دووردی و چهار‌وردی، ماکو، ماسوره، چرخ نخ‌ریسی و…

بافت چادرشب پس از آماده‌‌سازی مواد اولیه(پیچیدن نخ‌ها به دور ماسوره و قرار دادن در ماکو)، چله‌دوانی، عبور نخ‌های چله (نخ‌های عمودی) از میان نخ‌های نورد و میله‌های شانه و تعبیه چله‌ها بر روی دستگاه بافندگی انجام می‌شود.

چادرشب بافته شده با دستگاه‌های متداول در قاسم‌آباد، دارای پهنای حداکثر ۳۰ الی ۴۰ سانتی‌متر و طول حداقل  ۱۷۰ سانتی‌متر بوده و با توجه به محصول مورد نظر، بافت چادرشب با طول‌های متفاوت امکان‌پذیر است.

در قاسم‌آباد چادرشب به دو صورت ساده (بدون نقش، راه‌راه، چهارخانه، هشت‌خانه، شطرنجی)  و نقش دار بافته می‌شود. شیوه بافت چادرشب به‌گونه‌ای است که روی پارچه زیر و پشت آن روی کار قرار می‌گیرد. به‌همین دلیل بافندگان باید با دقت و حوصله، نقش مورد نظر را ایجاد کنند.

نقوش زیبای چادرشب ریشه در فرهنگ و آداب‌و‌رسوم، باورها و نگرش ساکنان روستای قاسم‌آباد داشته و نشانگر درهم‌آمیختگی این هنرصنعت با عناصر فرهنگ کهن قاسم‌آباد است.چادرشب‌بافان قاسم‌آبادی با الهام از موجودات زنده و اشیای اطراف خود، نقوش متنوعی را به‌صورت ساده و به‌طور ذهنی بر روی چادرشب متجلی می‌کنند. انواع نقوش چادرشب قاسم‌آباد عبارت است از نقوش و خطوط هندسی (زیگزاک و مربع)، نقوش گیاهی (درخت و گل)، نقوش حیوانی (اردک، بز کوهی، اسب، وزغ، گوزن، خفاش و پروانه)، نقوش انسانی (مرد اسب‌سوار و…)، نقوش سماوی (ماه، ستاره و خورشید) و اشیای اطراف ( تبرزین، شانه سر، ماکو، صندوقچه، چلچراغ، قایق، کشتی، قالی و …).

رنگ‌های به‌کار رفته در این دستبافت اغلب تند و شاد بوده و بافندگان به‌‌منظور ایجاد درخشش و جلوه بیشتر، با الهام از طبیعت، رنگ‌های مکمل و سرد و گرم را در کنار هم به‌کار می‌برند. رنگ‌هایی که غالبا در چادرشب به‌کار می‌رود عبارت است از قرمز، مشکی، سبز، نارنجی، آبی، سفید، زرد، بنفش و …

در گذشته چادرشب به‌عنوان رختخواب‌پیچ (پوشش رختخواب)، قبا (نوعی بالاپوش)، پوشش مجمع (سینی‌هایی برای حمل جهیزیه)، کمربند داماد (اصطلاحا شال)، کمرپیچ زنان، لباس زنانه و مردانه، پرده، رویه لحاف و… به‌کار می‌رفت اما امروزه علاوه بر موارد ذکر شده به‌عنوان روتختی، کیف زنانه، کوله‌پشتی، جامدادی، روکش مبل، صندلی، کوسن، پارتیشن، پشتی، مانتو و … مورد استفاده قرار می‌گیرد.

چادرشب به علت دارا بودن  ویژگی‌های خاص، از جمله دارا بودن استحکام و دوام،  سازگار بودن با محیط و طبیعت، سازگار بودن با نیازهای مردم، برخورداری از نقوش زیبا و متنوع برگرفته از ویژگی‌های فرهنگی و طبیعی منطقه و… به‌رغم صنعتی شدن و رواج پارچه‌های صنعتی، همواره جایگاه خود را حفظ کرده و در اقتصاد ساکنان منطقه نقش به‌سزایی دارد و روز‌به‌روز به علاقه‌مندان آن افزوده می‌شود.

محصولات تولیدشده با چادرشب به‌طور عمده در فروشگاه‌های قاسم‌آباد و شهرستان‌های اطراف به فروش می‌رسد. در سال‌های اخیر به علت تولید محصولات کاربردی متناسب با نیاز بازار و سلیقه مشتری،  عرضه محصولات چادرشب از طریق حضور چادرشب‌بافان در نمایشگاه‌های استانی و ملی، بازارچه‌های دائمی و موقت، سایت فروش مجازی و جشنواره‌های تخصصی انجام می‌شود. این دستبافت به صورت چمدانی به کشورهای مختلف نیز صادر می‌شود.

 روستای قاسم‌آباد به علت دارا بودن پیشینه تاریخی، رونق چادرشب‌بافی در منطقه از گذشته تا کنون، کثرت فعالان عرصه چادرشب‌بافی، کیفیت و تنوع چادرشب‌های بافته شده، وجود جاذبه‌های طبیعی، فرهنگی و گردشگری(قلعه بند‌بن مربوط به دوره اسلامی،دو امام‌زاده و دو اقامتگاه)، وجود موزه مردم‌شناسی و صنایع‌دستی، ثبت جغرافیایی منطقه، وجود فروشکاه‌های صنایع‌دستی، وجود کارگاه چادرشب‌بافی، وجود شرکت تعاونی چادرشب‌بافی، ثبت چادرشب گیلان در فهرست ملی میراث‌فرهنگی ناملموس به شماره ثبت ۱۶۶ در تاریخ ۸۹/۱۱/۱۷، تدوین استاندارد ملی چادرشب‌بافی (ویژگی‌ها و آیین کار)، کسب چهار نشان مرغوبیت صنایع‌دستی (نشان اصالت ملی) توسط یکی از چادرشب‌بافان قاسم‌آباد سفلی، نمونه‌سازی ۲۰ محصول چادرشب به‌منظور کاربردی کردن آن و دیگر پتانسیل‌های موجود در منطقه، در سال ۱۳۹۸ پس از دو بار بازدید توسط ارزیابان شورای جهانی صنایع‌دستی، به‌عنوان «روستای  جهانی چادرشب‌بافی» به ثبت رسید.

امید است ثبت جهانی این روستا موجب توسعه زیرساخت‌ها، ارتقای جایگاه چادرشب‌بافی در ایران و جهان، ارتقای فروش و وضعیت اقتصادی معیشتی ذی‌نفعان، جذب سرمایه‌گذاران و گردشگران داخلی و خارجی، و توسعه پایدار اقتصادی و اجتماعی منطقه شود.

منبع:میراث آریا

سفره‌بافی هنری اصیل و بکر در خراسان جنوبی

قداست گندم و جايگاه ویژه نان در بین مردم منطقه، آنان را بر آن می‌دارد تا زیراندازی مناسب را برای تهيه قوت روزانه (نان) بیافرینند تا هنگام تهيه خمير نان، در زير تغار پهن شود و بدين شكل از ريخت و پاش آرد و خمير بر روی زمين جلوگيری کنند. از دیگر کاربرد‌های آن نگهداری خمیرمایه طبیعی تا زمان بعدی پخت (چند هفته بعد) است و طی سالیان اخیر استفاده‌های دیگری از این دست‌بافته زیبا به عنوان روکُرسی، پادری و سجاده نیز می‌شود.سفره آردی زیراندازی نفیس آکنده از نقوش ذهنی بافنده، برگرفته از طبیعت پیرامون و از جنس تخیل زن و دختر روستایی است.

این صنایع‌دستی کاربردی‌تزئینی در استان با نام بومی (سُفره آردی) شناخته می‌شود. این نوع بافته جنبه خودمصرفی داشته که از الياف ريسيده شده پشم شتر و يا گوسفند به صورت خودرنگ و یا دارای رنگ گیاهی بر روی دار زمينی بافته می‌شود .

آموزش و یادگیری هنر بافندگی به صورت نسل به نسل و از طریق آموزش شفاهی و سینه به سینه توسط مادران به دختران منتقل می‌شود به نوعی یادگیری این هنر در میان دختران و زنان روستا به‌عنوان بخش مهمی از فرهنگ و افتخارات آنان محسوب می‌شود و ذوق و سلیقه خویش را از این طریق به رخ می کشانند.

اندازه سفره‌ها به ابعاد تقريبی ۱۱۰ در ۱۱۰ سانتی مترمربع و نقوشی همچون کوه، بز، قوچ و گیاهان به صورت اشكال هندسی در وسط و حاشيۀ آن قرار می‌گیرند که گاها به صورت برجسته‌تر هستند.

برای تولید این محصول کاربردی‌تزیینی از ابزار کاری بسیار ساده، کم‌حجم و در عین حال ارزان که با استفاده از مصالح موجود در محل ساخته می‌شود، معمولا بهره می‌گیرند. اصلی‌ترین وسیله‌ این دستبافت سنتی وسیله‌ای به نام «دار» بوده که این وسیله بالاخص در قبایل کوچ از نوع افقی (زمینی) است.از مهمترین مناطق بافت آن می‌توان به روستای مَهِنج از توابع شهرستان قاینات اشاره کرد.

سفره‌بافی یا سفره آردی صنعت دستی چند صدساله مردمان جنوب خراسان که چندین سالی است با حمایت‌های ویژه صورت گرفته از قبیل آموزش، تجهیز کارگاه‌ها، ارائه تسهیلات و حضور در نمایشگاه‌ها و البته همت هنرمندان به ویژه سفره‌بافان چیره دست شهرستان قائنات دوباره جان گرفته است.

در این میان کسب چهار نشان ملی کیفیت توسط صنعتگران سفره‌باف طی سالیان گذشته، نشان از ظرفیت‌های سرشار این دست‌بافته و دیده شدن آن توسط داوران این رویداد ملی دارد.

احیای هنر سفره‌بافی یا سفره آردی باعث ایجاد شغل و کسب درآمد در بسیاری از روستاهای شهرستان قائنات شده است و بسیاری از تولیدات سفره آردی آنان توسط مشتریان بومی و حتی غیربومی از سایر نقاط کشور به صورت پیش خرید بافته و تولید می‌شود که این امر علاوه بر ایجاد اشتغال‌های پایدار در روستاها، باعث بالا رفتن روحیه امید، تلاش و مهاجرت معكوس از شهر قائن به روستاها شده است

منبع:میراث آریا

تاثیر متقابل صنایع‌دستی و صنعت گردشگری بر یکدیگر

می‌توان گفت صنایع‌دستی تبلور عینی فرهنگ و بازتاب ذوق و هنر دینی و مقدس ایران‌زمین است، به زبانی دیگر صنایع‌دستی ایران به‌عنوان هنری کاربردی که صنعتی مستقل و ملی که مبین ذوق و خلاقیت، اعتقادات و باورهای هنرمندان سلیم‌النفس و چیره‌دست ایرانی است و از گذشته‌های دور تا به امروز بخشی از تاریخ هنر این سرزمین را تشکیل داده و ریشه‌های عمیق و استوار در حیات اقتصادی، اجتماعی و جلوه‌های فرهنگ معنوی و مردمی داشته و دارد.

و با توجه به جمیع جهات فوق‌الذکر چون صنایع‌دستی یکی از مظاهر فرهنگی و هنری محسوب می‌شود و نظر به این‌که هریک از فرآورده‌های دستی، بازگوکننده خصوصیات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی کشور محل تولید است، بنابراین می‌توان عامل مهمی در شناساندن فرهنگ و تمدن به‌حساب آید و به‌خصوص آنکه موجبات جلب و جذب گردشگران را فراهم آورد.

امروزه دیگر تنها آثار تاریخی وسیله جذب گردشگر به کشورهای درحال‌توسعه که اکثراً دارای تمدنی کهن بوده‌اند نیست، بلکه همراه آن فرآورده‌های دستی با طرح‌ها و اصالت‌های ویژه خود مطرح است و می‌تواند مکمل دیدنی‌های تاریخی هر کشور باشد.

تا آنجا که در برخی از کشورها که مهد صنایع‌دستی هستند شرایطی فراهم شده است که گردشگران ضمن اقامت در این‌گونه مراکز از نزدیک با چگونگی تولید مصنوعات دستی آشنا می‌شوند.

از سوی دیگر در جنب آثار تاریخی و باستانی، با ایجاد مراکز فروش و عرضه صنایع‌دستی زمینه تشویق گردشگران به خرید صنایع‌دستی فراهم می‌شود.

از ویژگی‌های مهم توسعه صنایع‌دستی می‌توان به حضور مؤثر، خلاق، مستقیم و بلاوسطه انسان در تولید و شکل بخشیدن به اثر تولیدی، داشتن بار فرهنگی، عدم همانندی و عدم تشابه فرآورده‌های تولیدی با یکدیگر تأثیر بسزایی در پیشگیری از مهاجرت‌های بی‌رویه به شهرهای و جلوگیری از بروز مسائل اجتماعی، تأثیر شایان توجه صنایع‌دستی در رفع مشکل بیکاری جوانان به دلیل عدم نیاز به سرمایه‌گذاری زیاد، امکان انتقال دانش و مهارت و رموز و فنون تولید به‌صورت استاد و شاگردی و تجربی اشاره کرد.

علی‌هذا با توجه به اینکه صنایع‌دستی ایران براساس نظر کارشناسان صاحب‌نظر یکی از سه قطب برتر صنایع‌دستی جهان (به همراه چین و هند) است و همچنین با توجه به اینکه صنایع‌دستی ایران با بیش از ۱۸۰ رشته یکی از متنوع‌ترین صنایع‌دستی دنیاست و اندیشمندان این صنعت را هنری فاخر می‌دانند و بر این عقیده هستند که این‌گونه آثار به سبب آن‌که حالتی تجریدی داشته فرازمانی، فرا مکانی بوده اگرچه توسط فرد یا افراد مشخصی تولید می‌شود ولی انحصار به مرزوبوم خاص ندارد.

لذا آثاری که در عرصه معماری چون آینه‌کاری، کاشی‌کاری و یا هنرهای سنتی چون قالی‌بافی، سفال سازی و… پدید می‌یابد در زمره هنرهای دینی و معنوی قرار دارند.

امیدواریم برای بهره‌برداری بیشتر از قابلیت‌های منحصربه‌فرد مردم هنرور، با ذوق و استعداد برنامه‌ریزی‌های اساسی و کارشناسی صورت گیرد.

باز تأکید می‌شودکه اوج معنویت هنری، تبلور عینی فرهنگ و اندیشه‌های ژرف فردی و کمال ذوق و سلیقه را در آثار صنایع‌دستی هر کشور می‌توان مشاهده کرد.

که هرکدام می‌تواند سفیر شایسته و مناسبی برای معرفی فرهنگ یک کشور باشد ازاین‌رو آثار صنایع‌دستی را می‌توان تولیدات فرهنگی قلمداد کرد، زیرا هر قطعه آن نمایانگر آداب، رسوم، سنت‌ها و مجموعه فرهنگ بومی و معنوی کشور است.

منبع:میراث آریا

خانه فکری ، عمارتی با الگوهای اصیل معماری جنوب

روزگاری خانه فکری به‌عنوان سکونتگاه و مرکز تجارت و بازرگانی شهرت داشته و به همین دلیل در هنگام ساخت بنا، دو بخش اندرونی و بیرونی برای اسکان خانواده فکری و پذیرایی از مهمانان و بازرگانان در نظر گرفته شده است.

وجود پنج بادگیر، دو زیرزمین، بیست و پنج اتاق و حیاط مرکزی از جلوه‌های زیبای معماری این بنای قدیمی است. مصالح به کار رفته در این ساختمان سنگ، ساروج و گچ است. سقف بنا از تیرهای چوبی از جنس چندل آفریقایی، حصیرهای بافته شده از برگ درخت خرما و حصیرهایی بافته شده از نی با پوشش کاه‌گل است. قرار گرفتن خانه فکری در ارتفاع پنج متری از سطح زمین و وجود راهروها و بادگیرها با معماری ویژه از دلایل تهویه و خنکی هوای داخل این عمارت است. خانه فکری با ۳۴۰۰ مترمربع مساحت و زیربنای ۱۲۰۰ مترمربعی، در سال ۱۳۷۵ به شماره ۱۸۳۳ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده است.

موقعیت خانه فکری

سازنده و معمار محلی خانه‌ فکری ، استاد محی‌الدین استادی از اهالی کوی بلوکی است که هنوز هم فرزندانش در محله بلوکی در کنار مسجد افغان (از آثار میراث‌فرهنگی شهر بندرلنگه) زندگی می‌کنند. این عمارت با مساحتی بیش از چهار هزار مترمربع و ارتفاعی حداکثر پانزده متر متشکل از سه بخش بیرونی، اندرونی و خدماتی است.

معماری بنا

خانه فکری با پلان مستطیل ‌شکل رو به دریا در راستای شمالی‌ـ‌جنوبی واقع شده است. بخش‌های مختلف شامل ورودی، حیاط یا میانسرای بیرونی، سه اتاق بزرگ در انتهای شمالی بخش بیرونی، صحن(حیاط) و اتاق‌هایی دور تا دور آن و یک مهمانخانه در گوشه‌ شمال‌ شرقی بنا در بخش اندرونی که نیمه شمالی عمارت را تشکیل می‌دهد.

بیرون از بنا به موازات ضلغ غربی بخش اندرونی، قسمت خدماتی بخش الحاقی است. بخش خدماتی از دو فضای منفک از هم یعنی آشپزخانه و اصطبل تشکیل شده است. مجموعه‌ ورودی بنا به ابعاد چهار در پنج متر، در مرکز ضلع جنوبی، متشکل از آستانه و ورودی پله‌دار است که با پیمودن پنج پله از سطح پیاده‌رو وارد اتاقک مستطیلی شکل می‌شویم.

حیاط بیرونی

حیاط خانه در حدود دو متر بالاتر از آستانه ورودی قرار دارد. تنها دو راه دسترسی به آن دو رشته راه‌پله‌ ده ردیفی است که در جناحین اتاقک ورودی قرار دارند. در قسمت ورودی نگهبان ورود و خروج، در بالای اتاقی مستطیل‌ شکل هم‌تراز با حیاط کف در ضلع جنوبی حضور داشته است. حیاط بیرونی فضایی در راستای شرقی‌ـ‌‌‌غربی به ابعاد ۱۳,۵۰ در ۲۲ و دارای سه باغچه است که دو باغچه در دو طرف و یک باغچه به‌عنوان حدفاصل آن‌ها قرار دارد.

تختگاه یا دیوان

راه ورودی به تختگاه یا دیوان از طریق باغچه‌ها به‌وسیله‌ دو بازوی راه‌پله است که نسبت به کف حیاط موجود دو متر ارتفاع دارد. در تختگاه یا دیوان سه اتاق به موازات هم در راستای شرقی‌ـ‌غربی قرار دارد که یک اتاق مرکزی پنج در پنج و دو اتاق جانبی پنج در سه است. اتاق مرکزی، برعکس پس‌رفتگی دو متری اتاق‌های جانبی، به گونه‌ای در تناسب ابعاد فضایی این قسمت ایوانی ستون‌دار بر تختگاه و راهروهایی دلگشا چیده شده است. فاصله‌ بین اتاق ۱۴۰ سانتی‌متر و عرض راهروهای دور تا دور اتاق‌ها ۱۸۰ سانتی‌متر در سراسر تختگاه اجرا شده است.

ایوان بیرونی

در بخش مقابل اتاق مرکزی در قسمت ایوان یک ردیف ستون ساقه‌مانند وجود دارد اما در سرتاسر قسمت‌های دیگر ایوان جرزهای چهارگوش قرار گرفته است. در بدنه‌ اتاق‌ها درگاه‌های بسیاری اعمال شده که بیشتر کارکرد آن برای تهویه‌ هوا ارجحیت داشته است.

بادگیر

خانه‌ فکری دارای پنج بادگیر است که همگی با ارتفاع پنج متر در ابعاد دو در دو متر هستند. این بادگیرها در نمای خارجی در سطح پشت بام از دو بخش تشکیل شده‌اند. برای استحکام بخش بالای بادگیرها در هر ضلع سه تیرک چوبی به صورت افقی به کار رفته است تا باعث مقاومت دهانه‌های ورودی در هنگام وزش بادهای شدید باشند.

حیاط اندرونی

ابعاد حیاط ۱۷ در ۱۷ متر است که در بخش مرکزی آن حوضی بزرگ (مسنی) شامل دو مسنی با پلان مربع مستطیل به ابعاد ۱۰ در ۹ در راستای شمالی‌ـ‌جنوبی قرار دارد. در وسط حیاط دو ردیف ستون هشت‌تایی قرار دارد که در دو جانب این قسمت در حیاط حوضی بزرگ (مسنی) به‌صورت راهروی مسقف است.

اتاق‌هایی دور تا دور صحن اندرونی عمارت قرار دارد. تالار بزرگ با ابعاد ۶۰,۳ در ۶۰.۶ متر در راستای شمال و ایوان در دو طرف آن قرار دارد که در دو طرف آن دو بادگیر با پلان مستطیل‌ شکل وجود دارد که از طریق آن باد در درگاه‌های متعدد تعبیه شده در بدنه دیوارهای شرقی و غربی ایوان و تالار اصلی در سرتاسر راسته شمال جریان دارد. به دلیل ارتفاع بالای بادگیرها و حفظ تناسب فضایی بخش‌های مختلف این بادگیرها در چهار گوشه‌ داخلی هرکدام از راسته‌های شرقی، غربی، شمالی و جنوبی حیاط بنا شده‌اند و چشم اندازی دل‌انگیز در این عمارت پدید آورده‌اند.

راسته شرقی و راسته غربی

در راسته‌ها اتاق‌هایی با ابعاد کوچکتر وجود دارد که عرض داخلی آن‌ها دو متر است. شش اتاقک ۱,۲۰ در ۲ و دو اتاقک ۱.۶۰ در ۲ و یک اتاق ۴ در ۲، در این راستا وجود دارد. در ضلع غربی صحن اندرونی اتاق‌هایی با ابعاد کم وجود دارد که یک دالان به عرض یک متر وجود دارد. دو راه‌پله در حد فاصل راسته شمالی عمارت در دو طرف هر دو راسته آن وجود دارد. در انتهای یکی از این اتاق‌ها در گوشه‌ شمال‌شرقی بادگیری تعبیه شده که این بادگیر بیشتر یک بخش الحاقی به بنا است. بخش الحاقی هشت در دو، در راستای شرقی‌ـ‌غربی در این قسمت مشاهده می‌شود.

بخش خدماتی

پس از ایجاد بخش اصلی یک بخش خدماتی در غرب عمارت با دو حیاط بزرگ در محدوده‌ای به وسعت ۳۰ در ۱۷ بنا شده است. این قسمت از طریق درگاهی در ضلع غربی بخش اندرونی به صحن عمارت راه دارد.

تأسیسات معماری ساختمان

نمای در ورودی با سه قاب چهارگوش کادربندی درقاب مرکزی که سه قاب تو در تو با قوس جناغی به صورت طاق‌نما و نغول تزئین شده است. بدنه دیوارها با پشت‌بندهایی از سادگی و یکنواختی خارج شده که با قوس‌های تو رفته‌ ناودیسی ‌شکل متداخل کار شده است. سطح دیوارهای حیاط به شکل قوس وارونه یا لنگرهای به هم پیوسته کشتی نمایه‌سازی شده که به سبکی محلی اجرا شده که این نمایه‌سازی در دو طرف سردر عمارت به دلیل رو باز شدن و نمایش فضای داخلی حیاط بیرونی اجرا نشده است. با به‌وجود آمدن یک فضای زیبا در نمای ساختمان با بادگیرهای مرتفع در بام عمارت، منظره بسیار زیبایی با وجود باغ‌های مقابل آن از کنار ساحل نیلگون خلیج‌فارس، منظره بسیار باشکوهی به این عمارت بخشیده بود.

نمای خارجی

نمای خارجی ساختمان در بخش شمال ساده و پوشش ازاره بنا تا ارتفاع یک متری دارای ملات ساروج که در بدنه دیوارهای این قسمت فقط چهار پنجره با در و چارچوب قوسی‌ شکل در بخش اتاق الحاقی وجود دارد که به وسیله‌ یک هشت‌بند گوشه‌ ضلع شمال‌شرقی ساختمان را کنترل می‌کند.

نمای خارجی ساختمان در بخش غربی که دو بخش الحاقی سرتاسر نمای خارجی بخش اندرونی عمارت را گرفته است. در این ضلع که دو درگاه به کوچه غربی باز می‌شود سرتاسر ازاره بنا به ارتفاع یک متر با ملات ساروج پوشش داده شده است. نمای بخش تختگاه سه پنجره با چارچوب قوسی‌دار و در دو جفت طاق‌نما وجود دارد که طاق‌نمای کاذب آن به صورت گچ‌بری بنا نمایش داده شده است.

نمای بخش تالارها و راهروهای تختگاه ساده و به‌وسیله‌ درهای چوبی و خورشیدی‌های مشبک رنگین در هلال قوسی ‌شکل بالای هر در است. در نمای بدنه دیوارهای راهروها در کنار اتاق بادگیر چهار طاقچه‌ی مستطیلی‌ شکل وجود دارد که پشت این طاقچه‌ها به بیرون راه دارد و به نوعی کارکرد هواکش دارند. بالای آن با یک رف ساده تزئین شده است و سقف راهروها پوشش چندل و حصیر کاه‌گلی دارد.

نمای راسته‌ شرقی و راسته‌ غربی سرتاسر فاقد تزئین بوده که تورفتگی در‌ها در حدود سی سانتی‌متر عقب‌نشینی شده که برای محافظت از باران و آفتاب انجام شده است. در پشت بام در هر راسته یک اتاقک سرویس بهداشتی برای استفاده در تابستان بنا شده که نمای آن دو پنجره قوس‌دار رو به حیاط است.

منبع:میراث آریا

گردشگری جامعه‌محور، روند جدید سفر در پساکرونا

گردشگری جامعه‌محور (گردشگری مبتنی بر اجتماع)، نوعی گردشگری است که جوامع محلی در مدیریت گردشگری و مدیریت زنجیره تامین آن شرکت می‌کنند.

به نقل از نیوز، به همان اندازه که تعطیلات ناشی از خانه‌نشینی (ماندن در خانه یا استی هوم) در حال افزایش است، افراد بیشتری تصمیم می‌گیرند که تعطیلات را در حیاط خانه خود بگذرانند و آنچه هزینه می‌کنند مستقیما در جامعه سرمایه‌گذاری ‌شود. در گردشگری جامعه‌محور، افراد بومی، گردشگران را به جامعه خود دعوت کرده و به آن‌ها محل اقامت ارائه می‌کنند و به‌عنوان مدیر زمین، کارآفرینان، ارائه‌دهندگان خدمات و محصولات و کارگران، ضمن کسب درآمد فرهنگ و ارزش‌های سنتی خود را به گردشگران معرفی می‌کنند. همچنین درآمد حاصل از هزینه‌های گردشگران، علاوه بر کمک مالی به ساکنان محلی، در حفظ منابع و میراث جامعه نیز مفید خواهد بود.

گردشگری جامعه‌محور چه چیزی عرضه می‌کند؟

گردشگری جامعه‌محور به بازسازی معیشت افراد محلی کمک و از توسعه اقتصادی حمایت می‌کند. همچنین بذر تعادل و پایداری مالی و اجتماعی را می‌کارد، به این معنی که دستیابی به موفقیت برای آینده کشورهای درحال‌توسعه با اقوام، قبایل یا گروه‌های بومی زیاد را تضمین کند.

زمانی که گردشگری جامعه‌محور به روش صحیح اداره و مدیریت ‌شود، برای همه وضعیتی برد-برد خواهد بود، زیرا افراد و مشاغل محلی توسط گردشگران برای توسعه بیشتر پشتیبانی می‌شوند، مسافران با رضایت و حس وابستگی بیشتری به شهرشان برمی‌گردند و همه افراد فعال در گردشگری می‌توانند برای زندگی خود درآمد کسب کند. این مورد پس از بحران بیماری کووید- ۱۹ که گردشگری ” عادی جدید ” شروع به بازگشت می‌کند، بسیار مهم خواهد بود.

 

چگونه گردشگری جامعه‌محور بازتعریف می‌شود؟

بر اساس نظرسنجی درباره روند سفر در پساکرونا، ۶۹ درصد گردشگران انتظار دارند شرکت‌های مسافرتی تغییراتی در پروتکل‌های بهداشتی و ایمنی ایجاد کنند. با شروع سفرهای دوباره، گردشگری نیز در سراسر جهان به روال عادی برمی‌گردد و گردشگری جامعه‌محور، شامل راهنمایان و همکاران، ممکن است ملاحظات عملی جدیدی در سفرها ایجاد کنند تا اطمینان حاصل شود که گردشگران احساس امنیت و اطمینان بیشتری برای سفرهای جدید دارند.

مدل موفق گردشگری در جامعه نیاز به ترکیبی از توسعه مهارت‌های گردشگری و اجتماعی دارد که شامل همه ذینفعان و همکاری افراد با یکدیگر است. به‌عنوان‌مثال، راهنمایان گردشگری محلی همیشه دانش عمیق فرهنگی و بینش درونی در مورد آداب‌ورسوم مقصد خود دارند و گردشگری جامعه‌محور ممکن است توسط شرکای گردشگری شروع به سرمایه‌گذاری در آموزش افراد محلی برای صلاحیت حرفه‌ای گردشگری کند تا بازدیدکنندگان تجربه‌ سفر واقعی به‌جای موارد عمومی داشته باشند.

علاوه بر اینکه افراد محلی به‌عنوان راهنمای گردشگری برای استقبال از بازدیدکنندگان و کار موثر آموزش‌ دیده‌اند، افراد بومی می‌توانند تاثیرات بالقوه گردشگری را بر جامعه خود و بالعکس مدیریت کنند. در حال حاضر این اجتماع، نه‌تنها در مدیریت بلکه در مالکیت نیز مشارکت دارد که این امر برای اطمینان از یک‌روند عادلانه توسعه و تصمیم‌گیری ضروری است و هر فرد سهیم می‌تواند از صنعت گردشگری بهره‌مند شود. شرکای گردشگری باید هنگامی‌که اعتماد به همکاری با این اجتماع را جلب کردند، محدودیت‌های خاصی را در مشاغل خود درک کنند و سعی کنند تا از ساخت فعالیت‌های غیراصولی و غیرعادی برای حفظ اجتماع محلی عادی جلوگیری کنند.

 

چرا گردشگری جامعه‌محور روند جدید سفر خواهد بود؟

گردشگری جامعه‌محور، مفهومی است که بر اختلاف اقتصادی و اجتماعی بین گردشگران و افراد محلی تاکید دارد که در صنعت گردشگری بسیار مهم است. درخواست سفر به‌صورت مستقیم، نام گردشگری جامعه‌محور نیست. بااین‌حال، بسیاری از تجربیات به‌دست‌آمده در این نوع گردشگری مناسب برای تامین بسیاری از نیازهای بازارهای مختلف گردشگری، به‌ویژه با تقاضای جدید هماهنگ است.

گردشگری جامعه‌محور ایجاد تبادلات فرهنگی بین گردشگران و افراد محلی است و جامعه به‌طور هم‌زمان از این مزایا، بهره‌مند خواهد شد. گردشگری جامعه‌محور نوعی گردشگری پایدار (یا مسئولانه) است، زیرا ضمن کمک به درآمدزایی، اشتغال و حفاظت از اکوسیستم‌ها، تاثیرات منفی بر محیط و جامعه را به حداقل می‌رساند. با گردشگری جامعه‌محور، گردشگران می‌توانند تجربه‌های الهام بخشی از فرهنگ و طبیعت را بر اساس جنبه‌های خاص زندگی محلی داشته باشند که اعضای جامعه با آن، احساس غرور و رضایت می‌کنند و آن‌ها را با بازدیدکنندگان به اشتراک بگذارند.

نتایج بررسی‌ها نشان می‌دهد که گردشگران به‌طور فزاینده‌ای در جستجو و مایل به پرداخت هزینه‌های تجربیات منحصربه‌فرد هستند، به‌ویژه آن‌هایی که به جوامع محلی سود می‌رسانند. این بدان معنی است که اگر گردشگری جامعه‌محور رونق یابد، گردشگران بیشتری سفرهای مسئولانه را انتخاب می‌کنند.

هدف نهایی سفر، دیدن مکان‌های دیگر و ایجاد ارتباط با افراد محلی برای کشف سنت‌ها، سبک زندگی و سایر ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن‌هاست. ازآنجاکه بسیاری از کشورها در کاهش محدودیت‌های سفر برای بازگشایی گردشگری بسیار هوشیار هستند، ماندن در خانه در حال تبدیل‌شدن به مدل جدید سفر است و در حال حاضر، به دنبال این گرایش، ساکنان درحالی‌که به آن کمک مالی می‌کنند، می‌توانند در مورد اجتماع خود اطلاعات بیشتری کسب کنند. همچنین، جامعه در حال حاضر برای آموزش افراد خود، بازسازی استی هوم (زندگی کردن با یک خانواده محلی)، اجرای بازدیدهای مزرعه، کلاس آشپزی یا کارگاه‌های آموزشی در حال آماده‌سازی پس از بازگشایی گردشگری بین‌المللی، سرمایه‌گذاری کرده و وقت می‌گذارد.

منبع:ایسنا

حیله ور ، روستایی در دل خاک

آذربایجان شرقی استانی با طبیعتی بکر، آب و هوای کوهستانی و جاذبه‌های تاریخی منحصر به فرد می‌تواند به یکی از مقاصد گردشگری مطرح کشور تبدیل شود. وجود اماکنی خاص و تاریخی با قدمتی بسیار زیاد این استان را برای گردشگران جذاب کرده است. یکی از این آثارتاریخی روستای زیرخاکی حیله ور در جوار روستای تاریخی و کله قندی کندوان است. کندوان، یکی از سه روستای صخره ای جهان است، روستایی با عجایب بسیار که سالانه گردشگران بسیاری را به سوی خود جذب می‌کند، در مسیر دو کیلومتری این روستا، روستای دیگری است که در شگفتی ساخت سکونتگاه انسانی و دامی کم از کندوان ندارد، آنطور که اسناد تاریخی می‌گویند زندگی در این روستا، مقدمه ای برای زندگی  در دل صخره‌ و ایده‌ای  برای شکل‌گیری روستای کندوان  در ذهن مردمان آن روزگار بوده است. روستای تاریخی حیله ور در شمال شهر اسکو و در۴۴ کیلومتری شهر تبریز و۲ کیلومتری شمال کندوان واقع شده است. اثر معماری دهکده در پای یکی از ارتفاعات شمال غربی مجموعه آتشفشانی سهند کنده شده و بنا به دلایل متعدد از اهمیت و موقعیت ویژه‌ای برخورداربوده است.
روستای زیر زمینی حیله ور آنطور که از اسمش پیداست،  مکری برای دشمنان بوده است،گفته می شود زمانی که دشمنان به کندوان حمله می کردند اهالی در این غارها پنهان می شدند. روستای تاریخی حیله ور که شیوه معماری آن نیز منحصر به فرد بوده و خانه های آن در دل زمین کرانی بصورت زاغه های زیبا و با سبک معماری بسیار عالی کنده شده، از استتار کافی برخوردار بوده و از فاصله نه چندان دور قابل رویت نیست ولی تمامی این خانه های زاغه ای که بیش از دویست واحد تخمین زده می شود دراثر حمله مغول ها در قرن هفتم هجری از سکنه خالی شده اند.

منبع:ایسنا

زیارت در هوای روستای امامزاده «داود» (ع)

سوز سرمای کوهستان هنوز زمستان از راه نرسیده، در هوای روستای امامزاده «داود» (ع) هیاهو به پا کرده است.

روستانشینان سال‌ها است میزبان زائران و گردشگرانی هستند که در همه فصول باروبندیل سفر می‌بندند و برای پابوسی امامزاده داود(ع) راهی شمالی‌ترین روستای منطقه ۵ می‌شوند. حتی این روزها که «کرونا» همه تعاملات اجتماعی را برهم زده است، درهای امامزاده بسته نیستند و گه گاهی زائری پا به زیارتگاه می‌گذارد و نجواکنان ذکر می‌خواند.

روایت سفر تهرانی‌ها به این روستای قدیمی در کتاب‌ها و متون تهران قدیم به وفور یافت می‌شود. روایت سفری معنوی که گاهی به سبب سختی و مشقت راه موجب می‌شد زائران، بیمار و حتی جان خود را از دست دهند.

  • روزی ۷۰۰ زائرمهمان امامزاده

مسیر امامزاده این روزها هم با وجود آسفالت و ماشین، چندان ایمن نیست. به‌ویژه در فصل زمستان، زمانی که برف کوهستان را سپیدپوش می‌کند، رفت‌وآمد به این روستای تاریخی و زیارتی بسیار مشکل و سخت می‌شود. با این وجود، کسی یاد ندارد که درهای امامزاده بسته شده و صحن آن خالی از زائر باشد. «داود فتحعلی»، عضو شورای روستای امامزاده داود(ع) می‌گوید: «درهای امامزاده این روزها باز است. البته به دلیل وسعت فضا و تردد کم زائران، برای کنترل کرونا، پروتکل‌های بهداشتی به خوبی رعایت می‌شود. ولی یاد ندارم که امامزاده تا این حد خلوت باشد. به‌طور متوسط، روزانه روستای ما میزبان ۷۰۰ زائر بود ولی اکنون آخر هفته‌ها ۱۰ تا ۲۰ ماشین مسافر راهی اینجا می‌شود.»

  • تشنگی مسافران و سقای آب به دست

مشقت عبور از معبرهای کوهستانی سخت و جاده خاکی و پر از سنگ و کلوخ مانع از سفر زیارتی تهرانی‌ها به بارگاه امامزاده داود(ع) نمی‌شد. در حدود ۴۰ سال از عمر جاده آسفالت امامزاده داود(ع) می‌گذرد، پیش از آن مسیر سخت و خاکی بود و اغلب از مسیر روستای «فرحزاد» به سمت امامزاده حرکت می‌کردند.   زمانی که جاده آسفالت امامزاده داود(ع) افتتاح شد، روستاهای بالادست منطقه ۵ صاحب جاده شدند و همین، مسیر زائران را کوتاه کرد. «مهدی فتحعلی» از قدیمی‌های روستا می‌گوید: «بچه که بودم، وقتی زائری نفس بریده «نعل‌شکن» را رد می‌کرد و پس از چند دقیقه وارد محوطه امامزاده می‌شد با لب‌های تشنه دنبال آب می‌گشت. برای همین سقاهایی بودند که به این زائران آب می‌دادند تا خستگی سفر از تن‌شان بیرون برود. نعل شکن مسیر سختی بود که نعل چهارپایان را فرسوده وخراب می‌کرد. برای همین این مسیر به مسیر نعل شکن معروف شد.»

  • نذر سفر و مشقت مسیر

خاندان فتحعلی در روستای امامزاده داود(ع) زیاد هستند. اغلب هم یا صاحب مغازه‌اند یا خادم و خدمت‌رسان حرم. فتحعلی‌ها اصالتاً «کیگایی» هستند و امامزاده داود(ع) را هم جزئی از روستای کیگا می‌دانند. «داود فتحعلی» یکی از خادمان حرم است. او هم ناگفتنی‌های زیادی درباره سفر به امامزاده داود(ع) دارد. می‌گوید: «یکی از نذرهای مردم در تهران قدیم، نذر سفر به امامزاده داود(ع) بود. چون مسیر بسیار سختی داشت و چند روز به طول می‌انجامید، گاهی نیز احتمال مرگ وجود داشت. پیش از اینکه جاده امروزی راه‌اندازی شود، مردم باید به فرحزاد می‌رفتند و از آنجا پای پیاده یا با الاغ کرایه‌ای خودشان را به امامزاده داود(ع) می‌رساندند. همین سختی مسیر سبب می‌شد تا مردم بیشتر برای حاجت روا شدن، سفر به این زیارتگاه را نذر کنند. با این روش می‌خواستند ارادت خود را به ائمه(ع) و خاندانشان نشان دهند.»

  • فقیر پیاده و غنی سواره راهی امامزاده می‌شدند

نقل است که ماجرای زیارت امامزاده داود(ع) از زمان «فتحعلی‌شاه» رونق گرفته شده است. می‌گویند بقعه و بارگاه امامزاده دوران «صفویه» ساخته شد، اما رونق زیارت و رفت‌وآمد زائران در عهد «قاجار» قوت گرفت. این زیارت برای غنی و فقیر هم متفاوت بود. مردم تنگدست باید پیاده می‌آمدند. برای همین ۲ ماه در راه بودند. اما کسانی که از وضعیت مالی بهتری برخوردار بودند با الاغ و قاطر راه می‌افتادند و زودتر می‌رسیدند. تا ۴۰‌ـ ۵۰ سال پیش هم رسم بود که از چهارراه «سرچشمه» و «دروازه شمیران» با الاغ راه می‌افتادند و خودشان را به فرحزاد می‌رساندند و بعد وارد مسیر کوهستانی می‌شدند.

  •  استراحتگاه «سنگ یک مثقال»

درباره سفر به امامزاده داود(ع) نقل‌های مختلفی در میان مردم رواج دارد. به‌ویژه اهالی روستاهای بالادست که هر کدام‌شان روایت‌های گوناگونی را نقل می‌کنند. اما در روایت همه آنها مسیر اصلی امامزاده داود(ع) در گذشته مسیر خاکی روستای فرحزاد بوده است. مسیری خاکی با راهی طولانی و طاقت‌فرسا. هنوز از فرحزاد فاصله نگرفته، جاده خاکی، خراب و شیب‌های طاقت‌فرسا امان جماعت را می‌بریده است. در این مسیر، کوه‌ها و استراحت گاه‌های زیادی وجود داشت که مسافران در آنجا استراحت می‌کردند و دوباره به حرکت خود ادامه می‌دادند. یکی از این استراحتگاه‌ها «سنگ یک مثقال» ‌ بود. در کتاب های تاریخی آمده است: «از آنجا چند ساعت تا امامزاده راه بود. راه ‌سنگ یک مثقال به «یونجه زار» می‌رسید که قهوه‌خانه‌های آنجا محل استراحت خوبی در اختیار مسافران می‌گذاشتند. زائران به آنجا که می‌رسیدند، نفسی تازه می‌کردند تا بتوانند ادامه مسیر را با قوت پیش ببرند.

مسیر آخر، همان مسیر کوتاه و سنگلاخی نعل شکن بود. در طی این مسیر طولانی، نعل الاغ‌ها یا قاطرها می‌شکست که دردسر زیادی به‌وجود می‌آورد. بین ‌یونجه‌زار تا نعل‌شکن، ۲ مسیر به نام‌های «کتلخاکی» ‌ و «آب زندگانی» قرار داشت که گذشتن از پیچ و خم‌های مسیر و رسیدن به نعل شکن را بسیار دشوار می‌کرد. ولی وقتی به نعل شکن می‌رسیدند، گنبد امامزاده داود(ع) نمایان می‌شد و مسافران با شوق و اشتیاق زیاد پیچ و خم جاده را طی می‌کردند.   مسافران پس از رسیدن به روستا گرد و خاک سفر را از تن دور می‌کردند تا پاکیزه به حرم مطهر مشرف شوند.

داود فتحعلی از سکونت یک ماهه مسافران یاد می‌کند و می‌گوید: «اکنون شاید سفر به امامزاده داود(ع) یک سفر نیم‌روزی و راحت و لذت‌بخش برای تهرانی‌ها باشد ولی در گذشته با مشقت‌هایی که داشت یک سفر پر ماجرا و طولانی محسوب می‌شد. اغلب مسافران یک ماه در روستا می‌ماندند. برای همین بازار روستا و مسافرخانه‌ها کم‌کم رونق گرفت. البته باور دارم با این حجم از زائر، گردشگر و قابلیت سیاحتی و زیارتی، این روستا طی این سال‌ها نتوانست زیرساخت‌های مناسب گردشگری را گسترش دهد. به گمانم مسئولان کوتاهی کردند.»

مسیر ۱۵ کیلومتری امامزاده داود(ع) به سبب عبور از دره‌های زیبا و سرسبز مسافران و گردشگران زیادی را به سوی خود می‌کشد.

در فصول سرد سال برف سنگینی در این منطقه می‌بارد. گاهی برف مسیر را برای مدتی مسدود می‌کند.

نسبت امامزاده داود(ع) با ۵ نسل به امام «زین‌العابدین» (ع) می‌رسد. این بقعه برای نخستین بار در زمان صفویه بنا شد.

مسیر اصلی این امامزاده در گذشته‌های نه چندان دور مسیر فرحزاد بود و جاده آسفالت جدید از طریق کن و روستای سولقان به امامزاده داود(ع) منتهی می‌شود.