معرفی بزرگترین مجموعه‌های هنر اسلامی جهان

به مناسبت روز جهانی هنر اسلامی به معرفی اجمالی برخی از بزرگترین مجموعه‌های هنر اسلامی، در جهان می‌پردازیم.به گزارش ایسنا، در جریان چهلمین اجلاس عمومی یونسکو در سال ۲۰۱۹، هجدهم نوامبر به عنوان «روز جهانی هنر اسلامی» انتخاب شد. این روز که به گرامیداشت تجلی هنر اسلامی، در گذشته و حال حاضر و همچنین یادآوردی نقش هنر اسلامی، در جنبش‌های هنری و فرهنگ‌های سراسر جهان اختصاص دارد، امسال برای نخستین‌بار به طور رسمی گرامی‌ داشته می‌شود.

به همین مناسبت نشریه «نشنال» به معرفی برخی از مجموعه‌های مشهور هنر اسلامی در سراسر جهان پرداخته است:

«موزه هنر اسلامی قاهره» / مصر

موزه هنر اسلامی، در قاهره یکی از بزرگترین مجموعه‌ها از آثار هنر اسلامی، در جهان به شمار می‌رود. در این موزه بیش از ۱۰۰ هزار اثر هنری از دوره‌های مختلف اسلام به نمایش گذاشته شده است. در این موزه نسخه‌های نادر قرآن در کنار نسخه‌های خوشنویسی با جوهر نقره‌ای و صفحات تزئین‌شده نیز به نمایش گذاشته می‌شود. آثار هنری چوبی و آثاری از جنس کریستال و فلز هم در مجموعه این موزه به چشم می‌خورد.

ساختمان این موزه به طراحی «آلفونسو مانیسک الکو» ـ معمار ایتالیایی ـیک اثر هنری مجزا است که در ساخت آن در سال ۱۹۰۲ به اتمام رسید.

«موزه تمدن اسلامی شارجه» / امارات متحده عربی

موزه تمدن اسلامی شارجه با نمایش بیش از ۵ هزار اثر یکی از مهم‌ترین مجموعه‌های هنر اسلامی در جهان محسوب می‌شود. آثار این موزه شامل نسخه‌های خطی، آثار حکاکی‌شده، سرامیک و ابزار های مختلف است.

این موزه که در سال ۲۰۰۸ افتتاح شده است و به دلیل مساحت و گنبد طلایی‌اش مشهور است.

آثار این موزه در هفت گالری که شش مورد از آن‌ها گالری‌های دائمی هستند نمایش داده می‌شوند. برخی از گالری‌ها که به تاریخچه اسلام اختصاص دارند نسخه‌های نادر قرآن را در کنار یکی از پرده‌های کعبه نگهداری می‌کنند.

سایر گالری‌های نیز به علوم، تکنولوژی و اختراعات در اسلام اختصاص داده شده است. گالری‌های دیگری نیز به نمایش آثار هنری معاصر تعلق دارد.

موزه هنر اسلامی مالزی در کوالالامپور

این موزه گالری که در مرکز منطقه گردشگری کوالالامپور قرار دارد خانه بیش از ۷هزار اثر است که در ۱۲ گالری مجزا به نمایش گذاشته می‌شوند.

این موزه که بزرگترین موزه جنوب شرقی آسیا در نوع خود شناخته می‌شود نمونه‌های از معماری اسلامی، نسخه‌های قرآن، جواهرات سنتی، سرامیک و … را به نمایش می‌گذارد.

 موزه «پرگامون» در برلین/ آلمان

موزه «پرگامون» در برلین یکی از پربازدیدترین موزه‌های آلمانی محسوب می‌شود. این موزه شامل سه قسمت است که دو قسمت شامل موزه خاورمیانه و موزه هنر اسلامی است.

موزه هنر اسلامی، «پرگامون» آثار متعلق به قرن هشتم تا نوزدهم میلادی کشورهای اسپانیا، هند و واقع در خاورمیانه را نگهداری می‌کند.

این موزه در حال حاضر تعطیل است، اما از ۳۰ نوامبر بار دیگر به روز علاقه‌مندان گشوده خواهد شد.

از دیگر موزه‌های شناخته شده شامل مجموعه آثار هنر اسلامی به موزه لوور ابوظبی، موزه هنر اسلامی و ترکی استابول، موزه هنر اسلامی دوحه می‌توان اشاره کرد.

منبع:ایسنا

ویزای شنگن چیست؟

شنگن یک منطقه وسیع اروپایی است که تعداد ۲۶ کشور حاضر در آن نیاز به پاسپورت دارد.

باقی محدودیت‌های مرزی برای اتباع خود را حذف کرده در نتیجه به یک کشور واحد تبدیل شده است. اگرچه، این واژه یک اصطلاح رایج در ایران است، اما تلفظ درست آن schengen zone است.

۲۶ کشوری که عضو پیمان شنگن محسوب می‌شوند عبارتند از:

اسپانیا، اسلواکی، اتریش، دانمارک، بلژیک، مالت، هلند، نروژ، لهستان، فنلاند، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایتالیا، ایسلند، لتونی، لیتوانی، لوکزامبورگ، نروژ، پرتغال، سوئد، سوییس، لیختن اشتاین، جمهوری چک، استونی.

شنگن، نام دهکده ای در لوکزامبورگ است، جایی که مرز این کشور با کشور آلمان و فرانسه تلاقی می‌کند. و در حال حاضر محدوده‌ی شینگن، سالانه تعداد ۱.۲۵ میلیارد بازدیدکننده دارد.

ویزای شنگن چیست؟

برای ورود به منطقه شنگن شما باید از ویزای شنگن استفاده کنید. دارنده‌ی این ویزا می‌تواند به راحتی در هر کدام از کشورهای عضو پیمان شنگن، بر اساس مدت زمانی که قصد دارد در آن کشور بماند، تردد کند.

 

انواع ویزای شنگن:

ویزای شنگن بر اساس هدف و ماهیت سفر تعیین می‌گردد. از طرف دیگر هم نوع ویزا، مدت زمان اعتبار این ویزا را تعیین می کند. پس انواع ویزا، تعیین کننده‌ی نحوه و شرایط ورود شما به کشورهای حوزه شنگن خواهد بود.

 به طور کلی انواع ویزاها به ۲ دسته تقسیم می‌شوند:

uniform schengen visa) .۱. ویزای اتحادیه شنگن

Limited territorial validity visa) .۲. ویزای اعتبار محدوده منطقه ای

بیاید با هم بررسی کنیم که هر کدام از این ۲ دسته به چه معنا هستند.

۱. ویزای اتحادیه شنگن

ویزای اتحادیه شنگن، در واقع همان ویزای گردشگری اروپاست. یعنی شما اگر ویزای اتحادیه شنگن را داشته باشید، می توانید هر ۶ ماه یک بار به مدت ۹۰ روز به کشورهای عضو پیمان شنگن سفر کنید و در آنجا اقامت داشته باشید. ویزای اتحادیه شنگن، خود به سه دسته A,B,C تقسیم می شود.

. ویزای شنگن نوع A: این نوع ویزا در حقیقت ویزای ترانزیت هوایی است. یعنی شما با هواپیما وارد فرودگاه مقصد خواهید شد، و خاک این کشور را به مقصد کشور دیگر ترک خواهید کرد.

این ویزا زمانی مناسب است که شما می‌خواهید تغییر خط هوایی داشته باشید. یا اینکه هواپیما نیاز دارد که سوخت گیری کند، برای همین شما به راحتی وارد کشور مقصد می‌شوید و خاک کشور را به مقصد یک کشور دیگر ترک خواهید کرد. از طرف دیگر اینکه این ویزا فقط برای فرودگاه های محدوده شنگن قابل استفاده است و دارنده این ویزا حق خروج از فرودگاه را ندارد.

. ویزای شنگن نوع B: این ویزا نیز نوع دیگری از ویزای ترانزیت است. شما با دارابودن این ویزا، به راحتی می‌توانید خاک کشور مورد نظر را از طریق مرزهای زمینی یا آبی ترک کنید.

فقط به این نکته توجه کنید که با داشتن این ویزا شما حداکثر باید به مدت ۵ روز خاک کشور را ترک کرده باشید.

. ویزای شنگن نوع C: این ویزا نوعی از ویزای توریستی است. دارندگان این نوع ویزا می‌توانند در کمترین زمان ممکن به کشور مقصد برسند و به مدت حداکثر ۹۰ روز در کشور مورد نظر اقامت داشته باشند.

 

۲. ویزای اعتبار محدوده منطقه ای

ویزایی که به خاطر شرایط اضطراری و ویژه برای متقاضی صادر می شود. دارنده این ویزا مجاز است، که فقط به همان کشوری که، از آن ویزا دریافت کرده و یا کشورهایی که در محدوده ناحیه شنگن، که در زمان اخذ ویزا مشخص شده، تردد نماید.

زمان این نوع ویزا بنا بر شرایط مسافر و آفیسر متغیر است و می‌تواند به شکل ویزای ترانزیت یا ویزای کوتاه مدت برای متقاضی صادر شود.

منبع:ایسنا

هنر سنتی جارو بافی در روستای ملاحسن خراسان شمالی

جارو از گیاه خشک‌شده‌ای به همین نام بافته و برای جارو کردن گلیم و فرش و تمیز کردن اتاق و حیاط خانه‌ها استفاده می‌شود.. این نوع جارو بسیار زیبا و سبک است، طول دسته‌ها حدود ۲۰ تا ۳۰ سانتی‌متر و ابعاد جارو ۳۰ در ۴۰ است. دوام بالا، داشتن تارهای موازی ضخیم و استفاده از چوب‌های رسیده که موجب انعطاف جارو و نشکستن تارهای جارو می‌شود، ازجمله ویژگی‌های این هنر بومی است.

این هنر سنتی اصیل و قدیمی به علت کاربردی بودن و ماده و مصالح ارزان محلیِ در اختیار، توانسته است تا به امروز جایگاه خود را حفظ کند و تداوم داشته باشد. ازجمله مناطقی که این رشته صنایع‌دستی بسیار رواج دارد، روستای ملاحسن از توابع شهرستان مانه و سملقان استان خراسان شمالی است که مردان و زنان با همکاری یکدیگر این صنعت را حفظ کرده‌اند.

استفاده‌های متنوع و مختلف از طبیعت برای بهبود امورات زندگی ازجمله جارو بافی ، سبدبافی، درج بافی، حصیربافی و غیره از ابتدایی‌ترین هنرهای سنتی است برای این کار، مصالح و مواد اولیه موجود در محیط خود را به هم تنیده و سپس با استفاده از تجربه و خلاقیت، مطابق نیاز روز لوازم موردنیاز خود را تولید می‌کردند. همچنین از بدو خلقت، بشر علاوه بر صنایع‌دستی مذکور از بافتنی‌های چوبی برای ساختن ظرف، حصار، مآمن، قایق، زیرانداز، ظروف جای غلات، پوشش سقف خانه‌ها و کلاه به روش‌های مختلف بهره برده است.

جارو ابزاری برای پاکیزگی است که از تارهای موازی ضخیمی که به یک دسته استوانه شکل وصل شده‌اند تشکیل می‌شود. برای تولید یک جارو دست‌کم سی نفر از کشاورز، راننده، جارو باف، جارو دوز، فروشنده‌های دوره‌گرد، فروشنده‌‌های جزء و… درگیر هستند و از این راه ارتزاق می‌کنند. جاروی سنتی در نظافت و تمیز کردن منزل، پله و پای گرد، جارو کردن و شستن حیاط، جارو کردن کوچه و خیابان قابل‌استفاده است.

آن چیزی که بسیار نکته مثبت تلقی می‌شود نه‌تنها بسیاری از خانواده از این صنعت دستی ارتزاق می‌کنند بلکه حضور جوانان در کنار پدران برای تولید این محصول است که نشان می‌دهد صنایع‌دستی موردنیاز مردم همچنان مشتری خواهد داشت و این یک فرصت استثنایی است.

بافت و دوخت جارو شغلی است از رشته صنایع‌دستی (بافت) که وظایف شناخت انواع طرح‌های جارو و گیاه آن، آماده‌سازی‌های ساقه جارو، دسته کردن و بستن ساقه‌ها با استفاده از رکاب، جداسازی برش بخش‌های زائد و اضافی، تزئین و روکاری شامل نوارپیچی و دوخت را در برگرفته و با مشاغل حصیربافی و سبدبافی در ارتباط است. شکل بافت جارو هم به این صورت است که ابتدا دسته جاروها را به‌اصطلاح عوده می‌کردند، یعنی سر‌وته جارو را هم‌اندازه می‌کردند و بعد می‌بافتند.

با توجه به تولید دستی این محصول، می‌توان گفت که جاروهای تولیدی توسط سازندگان مختلف، همان‌طور که از برخی نکات مانند کیفیت با هم متفاوت‌اند، ازنظر ابعاد در اندازه نیز متفاوت است و این مطلب حتی در میان جاروهای تولیدشده توسط یک جارو ساز نیز وجود دارد. این امر درواقع یکی از خصلت‌ها و خصوصیات تولید دستی و اساساً صنایع‌دستی است.

مهم‌ترین و اصلی‌ترین ماده بکار رفته در ساخت جارو، بخش‌های فوقانی و ساقه و شاخه‌های بوته جارو است. این گیاه، به‌عنوان محصول کشت می‌شود و عملیات کاشت آن در ماه‌های اواخر اسفند و فروردین و برداشت آن اوایل و اواسط فصل تابستان انجام می‌پذیرد. بوته‌های جارو به بیش از ۲ متر ارتفاع در هنگام رشد نهایی می‌رسند و در هنگام درو، حدود ۱۳۰ سانتیمتر آن قطع‌شده و پس از خشک‌کردن به‌وسیله قرار دادن در جلوی آفتاب، به مناطق مختلف و مراکز بافت جارو فروخته می‌شود.

مراحل تولید جارو

 جارو از گیاه مخصوص به همین نام که توسط کشاورزان کاشته می‌شود و پس از رشد کامل این گیاه جمع‌آوری شده معمولاً در شهریور و مهرماه آن را درو می‌کنند، سپس جاروها را به انبارها می‌آورند. عمدتاً کشت جارو در اطراف و حومه آشخانه و بخصوص در روستای ملاحسن  انجام می‌شود. بعد ‌از پوست کردن و گرفتن تخم‌های اضافی جارو، قسمت‌های لازم برای جارو بافی از آن جدا شده و سایر قسمت برای علوفه دام استفاده می‌شود. پوست کردن، دسته‌بندی غده، نوار پیچ دسته جارو، برش زدن دسته و‌… کار مردانه است و دوختن جاروها کار زنان است که در خانه‌هایشان انجام می‌گیرد.

دانه‌گیری

در این مرحله دانه‌های موجود بر روی ساقه جاروی ساخته‌شده،گرفته می‌شود. در گذشته این عمل به‌وسیله زدن دسته‌های جارو بر روی تنه درخت  انجام می‌شد. با بررسی چند کارگاه، می‌توان مشاهده کرد که هرکدام برای انجام این مرحله از شیوه‌ای استفاده می‌کند. درهرحال عمل دانه گیری برای سبک‌تر کردن وزن جارو و همچنین جلوگیری از ریزش این دانه‌ها در حین استفاده از محصول است.

خیساندن چوب جارو

چوب جارو در حوضچه و یا به طرق گوناگون دیگر به مدت ۸ الی ۱۰ ساعت در آب غوطه ور می‌کنند تا کاملاً خیس و مرطوب شوند. علت این امر ترم شدن کامل ساقه‌های بوته جارو است، تا در هنگام عملیات ساخت و بخصوص هنگام ترک‌بندی و دسته‌بندی در مقابل فشارهای برشی مقاومت لازم را داشته و از شکسته و قیچی شدن آن جلوگیری شود.

سوا کردن (دسته کردن)

چوب‌های جارو را پس از خیساندن، بر اساس اندازه، فرم و بخصوص قطر ساقه‌های اصلی و نرم بودن، تقسیم‌بندی و جدا می‌کنند. این عمل بدان جهت است که در مراحل بعد با قرار دادن ساقه‌های محکم در مرکز و قرارگیری شاخه‌های نرم در اطراف آن، تا حد ممکن جاروی ساخته‌شده مقاومت بیشتری در برابر شکستگی از محل دسته و بخش‌های پایین‌تر داشته باشد. به‌بیان‌دیگر، وجود شاخه‌ها و ساقه‌های محکم‌تر در وسط، نقش یک استراکچر را برای شاخه‌های نرم که عمل اصلی جارو زدن را انجام می‌دهند، ایفا می‌کند.

دسته‌بندی (غده‌ کردن)

با قرار دادن تعدادی از ساقه‌های جارو در کنار هم و با استفاده از دستگاه ترک‌بند یا دسته‌بند یا دار ، یک مفتول آهنی در قسمت انتهای ساقه‌ها پیچیده و برای مرحله بعد آماده می‌شود. معمولاً از کنار هم قرار دادن هرکدام از دسته‌ها یک «غّده» نامیده می‌شود. درواقع دارای قطری برابر نصف قطر دسته جارو دارد و از کنار هم قرار گرفتن چندین ساقه ضخیم در وسط و پوشاندن آن‌ها به‌وسیله ساقه‌های نرم و نازک، ساخته‌شده است.

دوخت مفتول فلزی

در این مرحله جارو باف، جارو را در تخته قالب قرار داده و به کمک بک حلقه آن را محکم می‌کنند. سپس سوزن (جوال‌دوز) را از جارو عبور داده و سیم را از پیچانده و شروع به دوخت می‌کنند. دوخت به‌صورت رد کردن، سوزن و عمل کشیدن در دو طرف و به شکل معکوس انجام می‌پذیرد. جارو باف به کمک قطعه‌ای چوب که با کش بر روی کف دست ثابت می‌شود، عمل دوخت و فشار آوردن به سوزان را انجام می‌دهد.

دوخت نوار پلاستیکی

این مرحله کاملاً شبیه به مرحله قبل است و با این تفاوت که تخته قالب از روی جارو بازشده و عمل دوخت بدون آن انجام می‌پذیرد.

سرزنی

آخرین مرحله در ساخت جارو سرزنی است. این مرحله، به‌وسیله علف‌بر یا اره  انجام می‌شود. جارو را بر روی قطعه چوبی ضخیم (کنده) قرار داده و آخرین بخش جارو(محل تماس آن با سطح) را با اره و به شکلی یکنواخت کوتاه و مرتب می‌کنند.

با انجام مراحل فوق جارو تکمیل و آماده عرضه و استفاده است.

امروزه بسیاری از زنان روستای ملاحسن  نیز در خانه‌های خود برای امرارمعاش، با هزینه اندک برای جارو فروشان عمده جارو می‌بافند تا آنجا که اگر زنی وارد به این کار باشد می‌تواند روزانه حدود یک‌صد جارو را با سیم و نخ پلاستیکی ببندد و تحویل سفارش‌دهنده بدهد.

 قیمت جاروهای تولیدی بستگی به کیفیت و نوع جارو دارد و مرغوب‌ترین نوع جارو در استان خراسان شمالی، جاروهایی است که در روستای ملاحسن کشت می‌شود چراکه بسیار با کیفیت مناسب و شفاف است.

تمامی کارگاه‌ها و یا در حقیقت دکان‌های جارو بافی ، محل‌هایی با ابزارهای پرتابل و بدون ویژگی‌های خاص و ویژه ازلحاظ معماری هستند. در واقع فعالیت جارو سازی در هر محلی قابل‌اجرا و انجام است.

استان خراسان شمالی از معدود مناطقی است که جارو بافی هنوز در آن زنده است و عده‌ای از این راه ارتزاق می‌کنند و حتی برخی در منازل خود و برای مصارف شخصی به آن مبادرت می‌ورزند. ازآنجاکه این حرفه جزو مشاغل صنایع‌دستی به شمار نمی‌رود، بنابراین احیا و حمایت از شاغلان آن نیز به عهده میراث فرهنگی نیست، اما این اداره کل با مستند نگاری و ثبت استانی و ملی آن اولین گام در جهت حمایت و احیای آن برداشته است. امید که با معرفی و آموزش به مردم و نسل جوان بتوان از فراموشی آن جلوگیری و زمینه صادرات جارو بافی را به‌عنوان یکی از هنرهای دست صنعتگران فراهم کرد.

منبع:میراث آریا

«مهرگرد» اولین روستای ملی صنایع‌دستی اصفهان

روستایی مهرگرد در زمینه بافت تاریخی و منحصر به‌فرد، طبیعت بکر و زیبا، وجود چشمه‌ها و رودخانه‌های خروشان، چشم‌انداز بی‌نظیر و وجود درختان سر به‌هم داده سیب، بافته‌های داری شامل گلیم، جاجیم، گبه و… دارای قابلیت‌ها و ظرفیت‌های بالایی است.

شرایط اقلیمی، معماری، بافت کالبدی روستا، وجود مناظر طبیعی بکر با رودخانه‌ها و چشمه‌های خروشان و از همه مهم‌تر حضور مردمانی سخت‌کوش و مهمان‌نواز از ایل بزرگ قشقایی اهمیت این روستا را دو چندان کرده است.

روستای مهرگرد از روستاهای منحصر به‌فرد شهرستان در حوزه تولیدات صنایع‌دستی و هنرهای سنتی در رسته بافت‌های داری است، بافت‌هایی که با دستان توانمند و خوش‌ذوق هنرمندان این خطه تولید شده و در نوع خود بی‌نظیر است.

تلاش و سخت‌کوشی و خلق آثار بی‌نظیر هنرمندان این خطه باعث شد تا این روستا در سومین نشست شورای راهبردی انتخاب شهرها و روستاهای ملی صنایع‌دستی کشور در سال ۹۸ به‌عنوان روستای ملی صنایع‌دستی در رشته بافته‌های داری انتخاب و برگ زرین دیگری بر افتخارات این شهرستان افزوده شود.

آوازه هنرنمایی هنرمندان این خطه و هنر دستشان باعث شد که آنان در سال‌های گذشته موفق به اخذ چهار نشان بین‌المللی و ۳۳ نشان ملی مرغوبیت در رشته‌های بافته‌های داری شوند که در نوع خود بی‌نظیر است.

از نکات حائز اهمیت و جالب توجه صنایع‌دستی مردم این دیار، تهیه مواد اولیه و رنگ‌های طبیعی بوده که از آن به‌منظور رنگ‌کردن نخ‌های بافته‌های خود استفاده می‌کنند، همچنین اغلب طرح‌های آن‌ها به صورت ذهنی و برگرفته از طبیعت بسیار زیبا و فرهنگ غنی این منطقه است.

گلیم، جاجیم، گبه، مفرش و رند از صنایع‌دستی شناخته شده این منطقه و این روستا است. شاخصه‌هایی نظیر نوع بافت، کیفیت و کمیت، تعداد هنرمندان، تعداد کارگاه‌های تولیدی، باعث شده نگاه به تولیدهای صنایع‌دستی این روستا متفاوت از گذشته باشد و در راستای رونق بخشیدن، ایجاد اشتغال، درآمدزایی، افزایش تولید و فراهم آوردن بازار به‌ منظور فروش محصولات، رونق بیشتری پیدا کند.

در این روستا حدود ۲۰۰ بافنده در ۶۰ کارگاه صنایع‌دستی درحال بافت صنایع‌دستی همچون گلیم، جاجیم، گبه و… هستند که این صنایع‌دستی از تولیدات خاص مردم این دیار و عشایر سمیرم است.

در سال‌های گذشته نگاه به این روستا در رمینه گردشگری نیز رونق گرفت و علاقه مردم برای تبدیل خانه‌های سنتی به اقامتگاه‌های بوم‌گردی و خانه‌مسافر و ایجاد کمپ‌ها و محوطه‌های روستایی در روستا، نمونه‌های بارز این فعالیت‌ها است. از این رو با توجه به ظرفیت‌های فراوان و غنی شهرستان سمیرم و رتبه نخست در ثبت جاذبه‌های طبیعی در فهرست آثار ملی استان اصفهان، می‌تواند نویدبخش رونق گردشگری در این منطقه باشد.

دبیرخانه ملی صنایع‌دستی این روستا در مرکز آن و در یک حمام سنتی برپا شده، که در سال گذشته با همکاری مسئولان محلی و اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان، این حمام تاریخی بازسازی و در حال حاضر فعال است.

منبع:میراث آریا

خاوه ، روستایی زیبا در جنوب استان تهران

ورودی روستای خاوه، یکی از منحصر به‌فردترین خیابان‌های درختی در روستاهای شهرستان‌های تهران است و درختان درهم‌تنیده زبان گنجشک، صحنه‌ای زیبا پیش روی افراد ترسیم می‌کند. این روستای برخوردار از طبیعتی بکر و دارای میراث‌فرهنگی و گردشگری متعدد در ۲۰ کیلومتری جنوب ورامین قراردارد و برای رسیدن به آن باید از جنوب ورامین ابتدا به شهر جوادآباد رفت و از این شهر ۱۰ کیلومتر به سمت شرق طی شود تا بتوان از آثار تاریخی، امام‌زاده‌ها و طبیعت آن بهره‌مند شد. راه دیگر این روستا از شهرستان پیشوا است که می‌توان پس از طی ۱۵ کیلومتر از جنوب این شهرستان، پس از عبور از روستای محمدآباد عرب‌ها، به روستای خاوه رسید که در جنوب محور قم ‌ـ گرمسار واقع شده است. نام قدیم این روستا خوابه یا خاور بوده که محل زندگی عرفای بزرگی همچون کمال ابوالقاسم خوابی از بزرگان شیعه در قرن ششم بوده است.

امام‌زاده علی، بی‌بی زبیده، نقاره‌خانه، یک حمام قدیمی، آب‌انبار، قلعه و تپه باستانی، حسینیه احمدی‌ها، خانه احمدی‌ها، خیابان درختی و مدرسه تاریخی روستای خاوه از جمله آثار منحصر به‌فردی است که می‌تواند مورد توجه گردشگران قرار گیرد .

شغل اغلب ساکنان روستای خاوه کشاورزی و دام‌پروری است و هم‌اکنون در بیش از ۱۳۰۰هکتار زمین قابل کشت این منطقه محصولات مختلف کشت می‌شود.

زنان این روستا نیز از هنر مهم و تأثیرگذار قالی‌بافی و فرش‌بافی برخوردارند و طرح‌هایی نظیر مینا‌خانی، پاشتری، قمی و کاشانی این روستا از آوازه‌ای جهانی برخوردار است. بقعه سیدسلطان محمود خاوه‌ای یکی از اثار تاریخی مهم این روستا است که همه‌ساله پذیرای تعداد زیادی از مسافران است .سبک معماری این بقعه با گنبدی کم‌خیز با شیب ملایم با رنگ سبز و با مهارتی خاص ساخته شده است .این اثر مهم تاریخی در یکم مهرماه سال ۸۲ با شماره ۱۰۳۲۴ به ثبت آثار ملی رسیده است.

قلعه باستانی خاوه نیز یکی از قلعه‌های دیدنی ورامین است که با ارتفاع ۱۲ متر و وسعتی در حدود نیم هکتار متعلق به دوره صفویه یا زندیه است. حمام قدیمی خاوه یکی دیگر از آثار تاریخی این روستاست که با وجود قدمت بسیار و قرار گرفتن در فاصله ۲/۵ متری از سطح زمین از زیبایی و صلابت منحصر به‌فردی برخوردار است.

مدخل آن رو به شمال واقعه‌شده و متشکل از رختکن، آب‌انبار، حوضچه، پاشور، خلوت‌خانه، خزانه تیون و گرم‌خانه است. این حمام که متعلق به اوایل دوره قاجاریه است از آجر و ساروج ساخته شده است .

بقعه امام‌زاده علی که نسب او به امام موسی‌ابن جعفر(ع) می‌رسد در جنوب روستای خاوه واقع شده است . ایوان این بقعه به ابعاد پنج در سه و نیم متر رو به شمال واقع شده است و گنبد آن دو پله‌ای و ارتفاع آن از سطح زمین هفت متر است و با خشت خام و بدون هیچ‌گونه تزئینی ساخته شده است .این اثر تاریخی در ۱۲ اسفندماه سال ۸۱ با شماره ۷۶۷۱ به ثبت آثار ملی رسیده است.

آب‌انبار روستای خاوه بدون کتیبه و با استفاده از ۲۰ پله به زیرزمین منتقل می‌شود که آب شرب روستاییان را تأمین می‌کرد. این آب‌انبار که متعلق به دوره قاجاریه است تا چند سال پیش نیز مورد استفاده روستاییان قرار می‌گرفت. مصالح به‌کار برده شده در ساخت آن آجر، ساروج و ملاط است.

منبع:میراث آریا

همه‌چیز درباره دستکند های هرمزگان

بناهای دستکند به‌جای ‌مانده از نظر تاریخی و فرهنگی حائز اهمیت و بررسی‌ هستند. آن‌ها علاوه ‌بر ارزش اسنادی که از نظر قدمت و پیشینه دارند، از لحاظ فرم معماری و شیوه‌های ساخت ارزش دارند.

شناخت و شناسایی نمونه‌های مختلف معماری دستکند در حاشیه‌ سواحل خلیج‌فارس و دریای عمان می‌تواند به درک بهتر گونه‌های این نوع معماری در ایران، حفاظت از آن‌ها و دستیابی به شیوه‌های نوین ایجاد فضاهای دستکند به‌عنوان یکی از راه‌حل‌های معماری پایدار که امروزه بسیار مورد توجه است، کمک کند.

گونه‌‌های مختلف معماری سواحل جنوبی کشور به‌ ویژه دستکند در محافل تخصصی کمتر مطرح شده است. در این مقاله تلاش می‌ شود تا از طریق بررسی‌های توصیفی ‌‌‌ تحلیلی و بهره‌گیری از روش‌های علمی مطالعات اسنادی و میدانی به معرفی آن ‌ها پرداخته شود. در مجموع نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که نمونه‌های دستکند موجود در محدوه استان هرمزگان متعلق به کدام دسته (عمودی‌ ‌‌‌‌افقی) است و کاربری آن‌ها چیست؟ با توجه به نزدیکی برخی به سواحل و قرارگیری برخی دیگر در نوار ساحلی چه ارتباطی از لحاظ عملکرد، نحوه‌ استفاده، جانمایی و شکل‌گیری بین آن‌ها و دریا وجود داشته است؟

دستکند

معماری دستکند به‌گونه‌ای از معماری اطلاق می‌شود که در آن به‌منظور خلق فضای معماری، از فرایند کاهش استفاده می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، برخلاف آنچه که در معماری معمول از روی هم قرار دادن مصالح می‌توان به فضای مورد نیاز دست پیدا کرد، در معماری دستکند این فضاها نتیجه‌ کندن بخش‌هایی از یک توده یا حجم پُر است به‌همین‌دلیل معماری کاست هم نام گرفته است.

معادل لاتین معماری دستکند، ترکیب Troglodytic Architecture است. در زبان انگلیسی اصطلاح معادل دستکند manmade cave است. واژه‌ Troglodytic برگرفته از اصطلاح مشابه فرانسوی آن یعنی Troglodytique مفهوم جامع‌تری را در بر می گیرد. گرچه واژه‌ Troglodyte در فرهنگ آکسفورد انسانی که در غار زندگی می‌کند معنا شده است، ولی این واژه در اصل واژه‌ یونانی Troglodyta  است و از دو بخش Trôgle به‌معنی گودال و حفره و Dynien به‌معنی نفوذ کردن در داخل چیزی تشیکل شده است. به این ‌ترتیب، واژه‌ Troglodytic Architecture را می‌توان معماری نفوذ یافته در درون حفره معنا کرد(Bloch&Wartburg,۱۹۸۹).

روِرسکی نویسنده و کارشناس سایت‌های دستکند و محقق یونسکو، در کتاب خود و در تایید این تعریف چنین می‌نویسد: «تروگلودیت به ‌معنی استفاده‌کننده از حفره‌ کنده ‌شده به‌دست انسان است (Rewerski,۱۹۹۹,۱۶).

اصطلاح دیگری که در این حیطه مورد استفاده قرار می‌گیرد، معماری صخره ‌ای است. مترادف انگلیسی آن Rock Cut Architecture  (Kempe,۱۹۸۸ ,۱۱۳) است که در زبان فرانسه اصطلاح Architecture Rupestre به‌جای آن به‌کار می‌رود (Bertholon&Huet ,۲۰۰۵, ۳۵).

دکتر غلامعلی همایون در این ‌باره چنین می‌نویسد: «اگر در صخره‌ای، حفره‌ای ایجاد کنیم و به تدریج حفره را وسعت دهیم تا فضاهای مورد احتیاج خود را (مثلاً خانه و یا آرامگاهی) ایجاد شود، این محصول مبارزه‌ انسان با صخره را در راستای ایجاد فضای مناسب، می توان معماری صخره‌ای نامید. این فضا در دل صخره به‌وجود می‌آید و سنگ طبیعی کالبد آن است. دکتر جواد شکاری نیز در توصیف معماری صخره‌ای می‌گوید: «این معماری در دهکده‌ها، منازل و معابد، دژها و مقابری دیده می شود که تماماً در دل صخره‌های سخت کنده شده‌اند.»

دستکندهای هرمزگان

آثار تاریخی به‌جای ‌مانده در هرمزگان که هرکدام مربوط به دوره‌ای از تاریخ دیرپا و پُرفراز و نشیب این خطه است منعکس‌کننده‌ قدمت، دیرینگی و شکوفایی تمدن آن است. اکثر بناهای قدیمی دستخوش تطاول طبیعت شده و یا با هجوم و تاراج اقوام تجاوزگر از میان رفته، ولی بعضی از این آثار به‌جامانده این حقیقت را که منطقه هرمزگان نیز از گذشته کانون و پذیرای تمدنی کهن بوده، به اثبات می‌رسانند. در کنار انواع معماری که بر اساس آب‌وهوا و شرایط خاص هرمزگان شکل گرفته‌اند و به‌عنوان معماری این منطقه شناخته می‌شوند، معماری دستکند این خطه بسیار ناشناخته و مهجور مانده است. درخصوص دستکندهای هرمزگان اطلاعات و تحقیقات کاملی تابه‌حال صورت نگرفته است تاجایی‌که به‌جز چاه‌های تلا و تا حدودی غار خربس، که البته آنها نیز به‌عنوان دستکند معرفی نشده‌اند، سایر آنها در محافل علمی تاکنون مطرح نشده‌اند. محمد خطیبی‌زاده در سال ۱۳۷۵ در مطالعه‌ مردم‌نگاری جاسک به دستکندهای سادرمند اشاره کرده است.

در سال ۱۳۷۶ احمد کبیر و عادل فرهنگی پرونده ثبت در فهرست آثار ملی شهر حریره را تهیه کردند که بخشی از آن به بندرگاه شهر اشاره می‌کند که به‌صورت دستکند می‌باشد.

در سال ۱۳۷۷ اداره‌کل میراث فرهنگی هرمزگان پرونده ثبتی دستکندهای چاه‌های تلا و غار خربس را تهیه کرده است. مرجان روایی در سال ۱۳۸۱ پرونده ثبتی غار سادرمند در شهرستان جاسک را تهیه می‌کند. در سال ۱۳۸۴ علیرضا خسروزاده در گزارش باستان‌شناسی جزیره قشم به استودان‌های دستکند و چاه‌های تلا اشاره می‌کند که استودان‌های مسن، چوچ و سوزا در سال۱۳۹۰ توسط بابک مرادی مطالعه و پرونده ثبتی آنها تهیه می شود. در نهایت پرونده‌ی ثبتی دستکندهای بوستانو که طی عملیات احداث جاده پیدا شده بودند در سال ۱۳۸۸ توسط مجید طوافی تهیه می شود.

در سال ۱۳۹۴ مقاله‌ای در خصوص آداب و رسوم مرتبط با دستکند‌های تلا در مجله اثر شماره ۷۲ منتشر شد. مطابق آنچه ذکر شد مطالعات در خصوص دستکندهای هرمزگان به مطالعات تهیه‌ پرونده‌ ثبتی و یا ذکر نام آنها در مطالعات بررسی شناسایی خلاصه می شود و مطالعه‌ جامعی در خصوص دسته‌بندی در این‌ خصوص انجام نشده است. در این مقاله سعی می شود ضمن معرفی دستکندها به دسته‌بندی و گونه‌شناسی آنها نیز پرداخته شود.

دستکندهای بستانو

این دستکندها در بخش کوهپایه و در دل کوه در روستای بستانو، یکی از مناطق مستعد و حاصلخیز برای صیادی و پرورش ماهی در بخش مرکزی شهرستان پارسیان و شمال خلیج فارس، واقع شده‌اند. ارتفاع این محل از سطح دریا حداکثر ۴ متر است. به‌دلیل رونق صیادی در منطقه‌ بستانو و همجواری این دستکندها با بندرگاه‌های قدیمی پارسیان، به‌عنوان محلی برای صیادی و تجارت مورد استفاده بوده است. این غارها تا سال ۱۳۸۱ وجود خارجی نداشتند و در بین خاک و تپه‌ها محصور بودند. پس از اجرای طرح منطقه ویژه انرژی ‌بر در منطقه کوشکنار این دستکندها در زمان احداث جاده آشکار شدند. این دستکندها شامل ۵ فضای منفرد هستند که به‌صورت افقی حفر شده‌اند. البته احتمالاً غارهای دیگری وجود داشته‌ و یا دارند که در مسیر احداث جاده از بین رفته‌اند و یا در حفاری‌های آینده آشکار خواهند شد.

دهانه‌ این دستکندها بین ۳۰/۱ الی ۳ متر متغییر است و عرض یا عمق آنها بین ۲۰/۱ تا ۵ متر و ارتفاع آنها ۲ متر است. چهارمین غار این مجموعه که بزرگترین آنهاست دارای یک دالان داخلی است. این غار دهانه‌ای به طول ۳ متر و عرض ۳۰/۳ متر دارد و ارتفاع آن ۲ متر است. پس از این فضا به دالانی می‌رسیم که عمق آن ۷۰/۱ متر و ارتفاع دهانه‌ آن ۲۰/۱ در ۵/۰ متر است. دالان کاربری تهویه و نورگیر داشته است(گونه‌ای پنجره). این غار سالم‌ترین غاری است که از زیر خاک و از دل کوه به‌دست آمده است. با توجه به بررسی‌های اولیه‌ باستان‌شناسی، قدمت دستکندها دوره‌ اسلامی ذکر شده است که مشخص شدن تاریخ دقیق آن به مطالعات و بررسی‌های دقیق‌تری نیاز دارد(طوافی،۱۳۸۸).

دستکندهای سادرمند

شهرستان جاسک در منتهی‌الیه جنوب شرقی استان هرمزگان، شرق تنگه‌  هرمز و در کنار دریای عمان قرار دارد. بلندترین کوه‌های منطقه، رشته‌کوه‌های بشاگرد است که قله‌ آن ۲۰۴۶ متر ارتفاع دارد. در نواحی ساحلی نیز ارتفاعات پراکنده‌ای به‌صورت تپه‌های شنی و ماسه‌ای دیده می‌شود. رودخانه‌ جگین مهمترین رود منطقه، از کوه‌های بشاگرد سرچشمه می‌گیرد و با پیوستن به رودخانه‌ انگهران به دریای عمان می‌ریزد.

غارهای سادرمند در دل کوهی به ‌همین ‌نام در ۳۰ کیلومتری شمال غربی جاسک با ارتفاع ۱۶ متر از سطح دریا قرار گرفته‌اند. تاریخ ساخت دستکندها دقیقا مشخص نیست، اما قطعات شیشه و سفال‌هایی که از اطراف آنها به‌دست آمده متعلق به دوران ساسانی تا اسلامی است. احتمالاً در پیش از اسلام ساخته شده و تا دوران اسلامی کاربرد داشته است.

این بنای صخره‌ای مجموعه‌ای شامل تعدادی غار است که درون سنگ‌های آهکی ایجاد شده‌اند. در فاصله‌ ۲۰۰ متری غارها یک رودخانه فصلی دیده می‌شود که تنها در فصل زمستان و اوایل بهار دارای آب است (روایی،۱۳۸۱). این مجموعه از نوع دستکندهای افقی و به‌صورت یکپارچه می‌باشند. ورودی غارها در جهت شرق و شمال شرقی قرار دارند که باعث می‌شود در طول روز از نور خوبی برخوردار باشند. ارتفاع دهانه‌ها ۲ متر و عرض آنها بین ۱,۳۰ تا۲.۵۰متر متغییر است و عمق آنها ۹ متر است. فاصله غارها از یکدیگر حدود ۲.۵ متر است که در وسط آنها ستون‌هایی تعبیه شده است. این غارها با توجه به قرارگیری در نزدیکی جاسک کهنه و ناامنی که در این منطقه وجود داشته است بیشتر حالت پناهگاه و اسکان داشته است.

دستکند خربس

روستاى بزرگ خربز یا خربس اکنون کاملاً ویران شده و جز کلاته گورستان و برکه‌اى از آن باقى نمانده است. این روستا حداقل تا زمان ساسانیان مکانى آباد و محل تردد سیاحان و کشتى‌بانان بوده است. نام خربس خود واژه‌اى است که در زبان پهلوى از آن مى‌توان نشان یافت.

در فاصله‌ی ۱۰ کیلومترى غرب شهر قشم، خربز در میانکاسه‌اى وسیع قرار گرفته که اطراف آن را دایره‌وار تپه‌هاى کوتاه و بلند مرجانى پوشانیده‌اند. این ارتفاعات همگى مشرف به شهرند و شهر تا دریا فاصله کوتاهى دارد. در دیواره صخره‌ها و در سینه کوه در ارتفاع ۲۰ تا ۳۰ متر چند دهانه به صورت غار مانند به چشم مى‌خورد که به غارهاى خربس شهرت دارند.

غارها که از بیرون ساختار ساده و طبیعى و زمین‌شناختى خود را همچنان حفظ کرده‌اند از درون با مجموعه دهلیزها، تالارها و اتاق‌هاى متعدد و چشمه‌ها و روزن‌هاى گوناگونى که رو به شمال و جنوب دارند مؤید حضور مردمانى از دوران‌هاى کهن در این جزیره هستند. به‌طور مسلم این غار پناهگاهى است براى مردم بى‌دفاع که روزگارى در دشت هموار خربز زندگى مى‌کرده‌اند و دزدان دریایى با یورش امان آنها را بریده بودند. ناچار، آنان این حفره‌هاى درهم را که از درون با یکدیگر مرتبط هستند در دل این دیواره به‌صورت غارهاى دستکند به‌وجود آورده‌اند تا به هنگام احساس خطر بتوانند کودکان، زنان و پیرمردها را به درون غارها منزل دهند. نان، آب، غذا و نیز لاشه‌سنگ‌هایى براى دفاع و پرت کردن از ارتقاع در اختیارشان مى‌گذاشتند و خود به مقابله با دشمن غارتگر مى‌پرداخته‌اند.

این غار شامل دو طبقه است که طبقه‌ اول بخش طبیعی غار بوده و شامل یک دالان ورودی به طول ۴ متر و سه حفره‌ تقریباً بیضی‌شکل مرتبط می‌باشند. طبقه‌ اول از طریق دالان شیب‌داری به طبقه‌ دوم دسترسی دارد و بخش دستکند نیز در طبقه‌ دوم شامل یک اتاق مرکزی مستطیل‌ شکل به ابعاد ۵,۳۰*۴*۲.۹۰ متر و اتاق‌های کوچک همجوار است(قسیمی،۱۳۹۲).

استودانها

ساکنان قدیم جزیره قشم نیز مانند بسیاری از گوردخمه‌های ایجاد شده در قسمت‌های مختلف زاگرس که به شکل اتاقک‌هایی کوچک ساخته شده‌اند، از گور دخمه‌ها برای نگهداری اجساد مردگان خود استفاده می‌کردند. معماری صخره‌ای استودان‌ها تاکنون در هیچ‌کدام از جزایر ایرانی واقع در تنگه‌ هرمز شامل جزایر لارک، هرمز، هنگام، تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی به‌دلیل ویژگی‌های کوه‌زایی این جزایر دیده نشده است (مرادی،۱۳۹۰).

در سه منطقه‌ سوزا، چوچ و مسن از جزیره‌ قشم فضای دستکند استودان دیده می‌شود. در دو منطقه‌ چوچ و سوزا استودان‌ها به‌صورت افقی حفر شده‌اند و در منطقه‌ مسن حالت عمودی دارند. در مجموع ۱۲ استودان در این مناطق وجود دارند که دهانه‌ همگی به سمت شمال است.

دستکندهای تلا

در حدفاصل مسجد جامع و قلعه‌ تاریخی نادری بندرلافت، به سمت ارتفاعات شرق روستا، تعدادی چاه در دل صخره‌ای حفر شده‌اند. بر اساس مطالعات انجام شده توسط اداره‌کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان هرمزگان قدمت چاه‌ها به دوران مادها می‌رسد(پرونده ثبتی،۱۳۷۷). آنچه که در مورد این دستکندها دارای اهمیت است نحوه‌ی آبگیری چاه‌هاست که برخلاف آنچه که به‌صورت معمول در خصوص چاه تصور می‌شود مجموعه‌ تلا از آب‌های زیرزمینی پُر نمی‌شود بلکه توسط آب باران آبگیری می شده است.

گفته می‌شود چاه‌های حفر شده در دل صخره‌ که با وسایل پیشرفته‌ امروزی نیز حفر آنها به سختی صورت می‌گیرد، به تعداد روزهای سال کبیسه بوده‌اند. به این صورت که هر چاه در یک روز از سال مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفته و روز بعد نوبت چاه دیگر بوده است. دهانه و فرم چاه‌ها در ابعاد و اشکال مختلف دایره، بیضی و مربع است و برخی از آنها نیز در بدنه‌ صخره حفر شده‌اند. قطر دهانه‌ها نیز به‌طور متوسط یک متر است. نقش و جایگاه آب و دستکندهای تلا به اندازه‌ای است که مراسم و باورهایی را در طول تاریخ لافت به‌وجود آورده‌اند.

بندرگاه صید مروارید شهر حریره

طبق اسناد وزارت میراث فرهنگی، شهر حریره واقع در جزیره‌ کیش قدمتی ۸۰۰ ساله دارد و متعلق به سده‌های ۵ تا ۱۰ هجری است. از نظر معماری و شهرسازی شهر تاریخی حریره، یک شهر یکپارچه و متمرکز است و برخلاف اکثر شهرهای تاریخی ایران که دارای معماری دفاعی و درونگرا می‌باشند دارای معماری برونگرا بوده است. انتخاب این بخش از جزیره برای ایجاد شهر حریره طبیعی‌ترین و معقول‌ترین انتخاب بوده است چرا که ساحل صخره‌ای مرتفع آن از سطح دریا تقریبا ۱۰ متر بلندا دارد و وجود ۳ خلیج و دماغه که نقش بندرگاه طبیعی را ایفا می‌کنند و دریای نسبتاً آرام‌تری که نسبت به دیگر کرانه‌ها و سواحل جزیره دارد خود عامل شکل‌گیری این شهر در ساحل شمالی جزیره شده است. در حاشیه‌ شهر حریره بقایای معماری شامل چاه‌ها و کانال‌هایی که در صخره‌های مرجانی در داخل دریا ایجاد شده‌اند، دیده می‌شود که طی بررسی‌های انجام شده مربوط به بندرگاه صید مروارید می‌باشند.

این بندرگاه به‌خوبی ارتباط بین شهر و زندگی مردم با دریا را نشان می‌دهد که متاسفانه هم‌اکنون با ایجاد جاده، بین شهر و بندرگاه فاصله به‌وجود آمده است.

گفته می‌شود برخی از کانال‌های موجود تا ساختمان‌های شهر ادامه داشته‌اند که البته اثبات این موضوع نیازمند کاوش‌های باستان‌شناسی است. هرچند بخشی از بندرگاه بر اثر فرسایش توسط موج‌های دریا از بین رفته‌اند اما آنچه موجود است شامل کانال‌های عمودی است که در بعضی نقاط داری پله می‌باشند. بقایای شهر حریره در امتداد ساختمان‌های بندرگاه و دفاتر آن، قابل رویت است. آنچه موجود است شامل دو بخش معماری است یکی به‌ صورت دستکند و انسان‌ساز و دیگری ایجاد شده توسط طبیعت.

نتیجه‌گیری

با توجه به آنچه که از مطالب ذکرشده در خصوص دستکندهای هرمزگان برداشت می شود، دستکندها از لحاظ عملکرد به چهاردسته تقسیم می‌شوند:

دسته‌ نخست، که بیشترین تعداد دستکندها را به خود اختصاص می‌دهد، عملکرد اقامتگاهی داشته‌اند که در برخی موارد به‌صورت دایم بوده و در اکثر موارد به‌عنوان پناهگاه و اسکان موقت مورد استفاده قرار می‌گرفته‌اند.

دسته‌ دوم استودان‌ها را شامل می‌شود که عملکرد آیینی دارند.

دسته‌ سوم که عملکرد پشتیبانی‌‌خدماتی دارند شامل دستکندهای بستانو و بندرگاه شهر حریره می‌شوند و در واقع به‌عنوان فضای پشتیبان به ماهیگیران و صیادان مروارید خدمات می‌دهند.

گروه آخر شامل مجموعه چاه‌های تلا است که در رده‌ فضاهای تاسیساتی قرار می‌گیرد.

اکثریت دستکندها به‌جز استودان‌های مسن، چاه‌های تلا و بندرگاه حریره که دستکند عمودی‌اند، از لحاظ نحوه‌ ساخت و ایجاد جزو دستکندهای افقی و به‌صورت یکپارچه هستند. تنها مواردی که اثر مرکب دستکند و طبیعی در کنار یکدیگر و در ارتباط مستقیم با هم هستند غار خربس است که فضاهای طبقه‌ نخست به‌صورت طبیعی ایجاد شده‌اند و فضاهای طبقه‌ی دوم دستکند می‌باشند و بندرگاه شهر حریره در جزیره کیش که برای صید مروارید مورد استفاده بوده است و بخشی از بندرگاه توسط موج‌های دریا و بخشی دیگر از جمله پله‌ها به‌صورت دستکند می‌باشند.

از نظر ارتباط دستکندها با دریا آنها به دو دسته تقسیم می‌شوند.

الف) ارتباط مستقیم دارند: در تمامی دستکندهای معرفی شده به‌جز استودان‌ها ارتباط مستقیم دریا با فضاها به‌خوبی دیده می‌شود. این ارتباط گاهی به‌صورت فضای پشتیبانی از ماهیگیرانی که برای به‌دست آوردن رزق و روزی خود به دریا می‌روند خودنمایی می‌کند، گاهی به‌صورت پناهگاه‌هایی که مردم را از دست دزدان دریایی و اقوام متخاصم محفوظ نگاه می‌دارد و گاهی نیز جهت ایجاد امکانات اولیه‌ زندگی در کنار دریا که همان وجود مایه حیات هست خود را نشان می‌دهد.

ب) ارتباط غیرمستقیم دارند: استودان‌ها در جزیره قشم با وجود آنکه در کنار دریا قرار ندارند اما در واقع جهت خدمات‌رسانی به ساحل‌نشینان ایجاد شده‌اند به‌همین‌دلیل ارتباط آنها با دریا به‌صورت غیرمستقیم است.

منابع:

-محمدی‌فر، یعقوب، همتی، اسماعیل(۱۳۹۵)، مطالعه و بررسی معماری دستکند ایران، نشریه مسکن و محیط روستا، شماره ۱۵۶

-معماریان، غلامحسین(۱۳۹۵)، سیری در مبانی نظری معماری،انتشارات سروش دانش،تهران

-فرح، شایسته(۱۳۹۴)، پژوهشی در شناخت آداب و رسوم مرتبط با دستکند‌های تلا، معماریان، غلامحسین، محمدعلی طبرسا(۱۳۹۲)، گونه و گونه‌شناسی معماری، نشریه علمی‌‌پژوهشی انجمن علمی معماری و شهرسازی ایران، شماره ۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۲.

-قسیمی، طاهر و اکبر پیرمرادی(۱۳۹۲)، غار خوربس از نگاه باستان‌شناختی، نخستین کنگره تخصصی علوم زمین، تهران.

-خسروزاده، علیرضا(۱۳۹۱)، گزارش بررسی باستان‌شناختی جزیره قشم، فصل دوم، مدیریت میراث فرهنگی منطقه آزاد قشم.

-اشرفی، مهناز(۱۳۹۰)، پژوهشی در گونه‌شناسی معماری دستکند، دوفصلنامه نامه معماری و شهرسازی، ۷.

-مرادی، بابک (۱۳۹۰)، پرونده ثبتی استودان‌های سوزا، مدیریت میراث فرهنگی منطقه آزاد قشم، قشم.

-مرادی، بابک (۱۳۹۰)، پرونده ثبتی استودان‌های چوچ، مدیریت میراث فرهنگی منطقه آزاد قشم، قشم.

-مرادی، بابک (۱۳۹۰)، پرونده ثبتی استودان‌های مسن، مدیریت میراث فرهنگی منطقه آزاد قشم، قشم.

-مجید، طوافی(۱۳۸۸)، پرونده ثبتی دستکند بستانو، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان هرمزگان، بندرعباس.

-نوروزی، عباس(۱۳۸۵)، بررسی باستان‌شناسی شهرستان جاسک، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، بندرعباس.

-عسکری چاوردی، علیرضا (۱۳۸۴)، بررسی باستان‌شناسی شهرستان گاوبندی، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، بندرعباس.

-خسروزاده، علیرضا (۱۳۸۴)، گزارش باستان‌شناسی جزیره قشم، فصل اول، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، بندرعباس.

-روایی، مرجان (۱۳۸۱)، پرونده ثبتی غار سادرمند، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان هرمزگان، بندرعباس.

-فلسفی میاب، علی، مریم ابوالفتحی (۱۳۷۹)، مردم‌نگاری شهرستان قشم، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، بندرعباس.

-عباس، نوروزی (۱۳۷۷)، پرونده ثبتی غار خربس، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان هرمزگان، بندرعباس.

-؟ (۱۳۷۷)، پرونده ثبتی چاه‌های تلا، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان هرمزگان، بندرعباس.

-محمود، موسوی (۱۳۷۶)، پرونده ثبتی شهر حریره، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، بندرعباس.

-خطیبی‌زاده، محمد (۱۳۷۵)، مردم‌نگاری شهرستان جاسک، اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، بندرعباس.

منبع:میراث آریا

۵۰ سال مبارزه جهانی با قاچاق اشیای تاریخی

معاهده مقابله با قاچاق اشیای تاریخی و هنری یونسکو که در ۱۴ نوامبر سال ۱۹۷۰ به تصویب رسید، در اصل یک ابزار قانونی قدرتمند برای مبارزه بر علیه غارت و قاچاق غیرقانونی چنین اشیایی به شمار می‌رود. این معاهده با ترسیم و تدوین اصولِ مسئولیت‌پذیری مشترک و برابریِ فرهنگی، راه را برای برآورده شدن حق مردم در لذت بردن از میراث فرهنگی باز می‌کند. مفهوم تنوع فرهنگی که به وسیله «معاهده محافظت و ارتقای تنوع فرهنگی»، مصوبه سال ۲۰۰۵ ارائه شد، پشتوانه مستحکمی برای معاهده سال ۱۹۷۰به شمار می‌رود. تا به امروز مقادیر زیادی از اشیای هنری و تاریخی که به طریقی به سرقت رفته یا قاچاق شده بودند، با استناد به همین معاهده و ابزار قانونی به کشور خود بازگردانده شدند. برای مثال، همین معاهده بود که کمک کرد الواح هخامنشی تخت جمشید در سال گذشته از موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو به کشورمان بازگردانده شوند.

در بهار سال ۲۰۲۰، بحران سلامتِ ناشی از پاندمی کوید-۱۹ کل دنیا را زمین‌گیر کرد، اما در این میان قاچاق اموال فرهنگی متوقف نشده است. برعکس، قاچاقچیان اموال فرهنگی از این وضعیت که امنیت مکان‌های تاریخی و باستان‌شناسی پایین‌تر آمده است سوءاستفاده برده و دست به حفاری‌های غیرمجاز و دزدی می‌زنند. اعداد و ارقام این گفته را ثابت می‌کنند و می‌توان گفت در ایران هم میزان دستگیری‌های حفاران غیرمجاز نسبت به سال‌های گذشته افزایش چشمگیری داشته که خود نشان از افزایش قاچاق و جرم‌های صورت گرفته در این زمینه است. به علاوه، امروزه ما در یک دوران نورنسانسی در زمینه اشیای هنری و باستانی به سر می‌بریم، چراکه جذبه موزاییک‌ها، گلدان‌های خاکسپاری، مجسمه‌های بزرگ و کوچک، یا دست‌نوشته‌های باستانی امروزه بیش از هر زمانِ دیگری است و فشارِ این تقاضا باعث شده بازار سیاهِ آثار هنری و عتیقه که حالا عمدتا به صورت آنلاین فعالیت می‌کند، رونق بگیرد.

سازمان‌های جنایی و تروریستی نیز برای بهره بردن از این بازار دست از پا نمی‌شناسند و از این تجارت غیرقانونی برای تامین مالی فعالیت‌های خود یا پولشویی درآمدهایشان بهره می‌گیرند. برای مثال، از سال ۲۰۱۴، داعش به صورت سازمان‌یافته به غارت اماکن باستانی و موزه‌های بخش‌هایی از سوریه و عراق و مناطق تحت کنترلش پرداخته بود. جریان غیرقانونی کالاهای فرهنگی حالا بعد از قاچاق مواد مخدر و اسلحه، سومین مسیر قاچاق بزرگ دنیا تلقی می‌شود. این امر که از اصل یک مسئله فرهنگی به شمار می‌رود، با توجه به اینکه بیشتر در مناطق دچار  درگیری رواج پیدا کرده، به تهدیدی برای آرامش و امنیت بین‌المللی تبدیل شده است.

معاهده یونسکو ۱۹۷۰ در باب ابزارهای ممنوعیت و جلوگیری از واردات، صادرات و انتقال غیرقانونی مالکیت اموال فرهنگی، که امسال ۵۰ ساله شده است، حالا بیش از پیش در این نبرد نابرابر بر علیه قاچاقچیان سازمان‌یافته اهمیت پیدا می‌کند. در طول نیم‌ قرن از تصویب این معاهده، دستاوردهای زیادی در راستای تدوین قوانین پیشگیرانه، آموزش دادن افراد متخصص، تقویت همکاری‌های بین‌المللی، و تشویق به استرداد اشیای دزدی یا قاچاق‌شده به دست آمده است. افزایش آگاهی نسبت به صدمات فرهنگی، اخلاقی و مادیِ ناشی از این قاچاق‌ها، که امروز از سوی سازمان ملل متحد به عنوان یک جنایت جنگی تلقی می‌شود، اثباتی برای این امر است. تصمیمی که از سوی دولت‌های عضو یونسکو برای جشن گرفتن روز بین‌المللی مبارزه علیه قاچاق امواد فرهنگی در ۱۴ نوامبر هر سال گرفته شده است هم مهر تاییدی بر اهمیت این موضوع می‌زند.

هرچند، دشواری‌های ممانعت از قاچاق آنلاین، جریمه‌های غیربازدارنده و آسیب‌پذیری حوزه‌های متاثر از این جرائم، ارائه سطح جدیدی از تحرک بین‌المللی بر علیه قاچاق اموال تاریخی و فرهنگی را ضروری کرده است.

منبع:میراث آریا

گردشگری از میشیجان تا نوشیجان

و جالب عکس‌العمل‌های ماست! ما که این چنین جاهایی در ایران خودمان داریم، و بدون اینکه بدانیم داستان چه چیز است، بازی را می‌بازیم، چون کپی‌بردارهای خوبی نیستیم.ما حتی خیلی نکات اولیه و ساده را رعایت نمی‌کنیم، آخ که چقدر بد است که زیبایی‌های کشورمان را با نام‌ها و مکان‌های، مناطق دیگر معرفی می‌کنیم. برای مثال تا هر کجا کوه و رودخانه‌ای دیدیم، گفتیم، گرند کانیون ایران.

آیا مثلث گردشگری ایران همچنان می‌خواهد به روند خود ادامه دهد و یا اینکه چند ضلعی‌سازی به نفع تمامی مجموعه‌های گردشگری می‌شود. باید آنقدر از لحاظ فرهنگی و فکری بزرگ شویم تا به همه فرصت داده و  از یکدیگر حمایت کنیم. برج ایفل خود به تنهایی سمبل گردشگری و جذب توریست در کشور فرانسه نشده بلکه چند بعدی و چندضلعی بودن صنعت گردشگری به آن شاخ و برگ داده ‌است و مسئولان صنعت گردشگری این کشور نخواسته‌اند تنها برج ایفل را بزرگ کنند، چرا که اگر غیر از این بود چنین سازه‌ای تا به حال ارتفاع بیشتری داشت، اما بزرگ کردن و تأکید بر مناطق ویژه که دوره نمادین بودن خود را سپری کرده‌اند نه تنها باعث افزایش درآمد نمی‌شود، چه بسا مانع رشد مناطق با پتانسیل دیگر خواهند شد، با نگاهی به کشوری نظیر ترکیه، متوجه می‌شویم که دائم در حال معرفی مناطق جدید هستند که تمامی نکات حفظ گردشگر و جذب گردشگر در آن وجود دارد ولو اینکه فقط استانداردها در آن رعایت شده باشد.

ارگ میشیجان

این بنا از معماری‌های سنتی ایران متعلق به دوره قاجار که در شهرستان خمین واقع شده، منطقه‌ایی نیمه معتدل با فضا و وسعتی دلپذیر و جوی‌های آب و درختان منظم و زیبا مکانی برای خوشگذرانی و قشلاق حاکمان قاجار، بنایی با مساحت حدود یک هکتار که تمام مقدرات و ملزومات حشر‌و‌نشر و زندگی اعیانی، اشرافی، تفرجگاهی اربابی را درخود یک‌جا فراهم کرده است. ارگ میشیجان با اتاق‌های اداری و افراد گمارده مورد نیاز آن‌ زمان نظیر دربان، اتاق انتظار، اتاق کتابت، مطبخ، اتاق مالیه و حسابرسی، اتاق میهمان، درشکه‌خانه، اتاق عدلیه بدون قاضی و عدالت، برای صدور انواع حکم‌های یک‌طرفه و ظالمانه، سیلو و محل نگهداری آذوقه، محبس و سیاهچال برای زندانی مخالفان نظر و رأی خان و در نهایت خزانه‌ایی برای دریافت باج و خراج و هدایای بزرگان، بنایی شاخص است.

اما از آن‌جا که بنیاد هیچ منزلتی خصوصا حاکمان ستم‌پیشه جاودانه نمی‌ماند عمر این بنا و صاحبش نیز رو به افول و زوال عمر گذاشت. حیدرقلی خان بعد از سالیان حکمرانی و تصاحب اموال مردم به‌واسطه زور و ستم در کام مرگ فرو نشست و تمام اندوخته‌هایش توسط آخرین بازمانده فرزند ذکورش در راه قمار و عیش نوش به تباهی و زوال نشست و آن‌چنان روزگار بر وی مستولی شد که برای امرار معاش و گذران زندگی محتاج و درمانده مردمانی شده بود که اموال‌شان توسط پدرش به یغما رفته بود و در این هنگام بعضی از  مردمان با گذشت، گاهی از روی مهربانی و گاه از روی ترحم مبالغ و یا آذوقه‌ای را به اهالی آن خانه، مالی می‌دادند و بدین‌سان تمام دوران فرمان‌روایی  و عزت استبدادی و شکوه و جلال دویست‌ساله طی مدتی بسیار کوتاه افول کرد و بعد از مرگ ناخوشایند آخرین بازمانده، ارگ به خوابی عمیق رفته و رو به ویرانی گذاشت و جولانگاه افرادی شد که به دنبال حقوق از دست رفته و اموال به تاراج رفته‌شان در زیر خاک و دیوارهای آن ارگ را جستجو  می‌کردند. در نهایت، بنای مذکور در سال ۱۳۸۹ در ردیف ثبت آثار میراث‌فرهنگی قرار گرفته و با همت برادران پناهی به مدت سه‌سال (۹۴_۹۷)مرمت و مورد بهره‌برداری و بازدید علاقه‌مندان قرار گرفته است.

سنگ‌نگاره (تاریخ مصور)

سنگ‌نگاره‌ها بزرگترین ذخیره فرهنگی و اجتماعی تمدن جهان است. سنگ‌نگاره‌های تیمره (خمین) تاریخ کهن ایران‌زمین را به رخ می‌کشد و از اصالت این خاک می‌گوید .اما چه تلخ است وقتی قدر داشته‌هایمان را ندانیم و برای ‌ما تکراری شود. فقط کافیست کمی تحقیق کنیم که چگونه دو همسایه کشور ما قرقیزستان و آذربایجان با داشتن تنها هزار سنگ‌نگاره با قدمتی کمتر از سنگ‌نگاره‌های ایران سالیانه بیش از صد هزار گردشگر را به کشور خود می‌کشند و درآمدهای میلیاردی کسب می‌کنند.

اما به ایران و ناب‌ترین سنگ‌نگاره‌هایش بپردازیم

ایران دارای بیش از پنجاه هزار سنگ‌نگاره شناسایی شده است که یکی از کامل‌ترین و قدیمی‌ترین آن‌ها در محور سنگ‌نگاره‌های تیمره خمین است. این مجموعه شامل ۲۱ هزار سنگ‌نگاره است که قدمت آن‌ها از چند هزار سال تا ۴۰ هزار سال تخمین زده شده است. در این مجموعه منحصر به‌فرد می‌توان بزرگترین بز کشیده شده ایران را دید. بزرگترین تابلو سنگی  با وسعت ۴۰ مترمربع ، ۱۵۰ نقش دارد. به جرأت می‌توان گفت اولین انیمیشن‌های دنیا در تیمره است (صحنه‌ای که چند تصویر پیاپی روی یک بوم، حرکت بز کوهی را نشان می‌دهد) تصویری از انسان بالدار که می‌تواند نماد ملاقات با فرازمینی‌ها باشد. اصالت رقص‌های محلی ایرانیان را در تصاویرش میتوان دید و جالب این که اتفاقات نجوم را در تصویر سنگ‌نگاره‌ها می‌توان جستجو کرد.

حال با این همه که گفته شد جای تأمل است که چرا با داشتن این چنین مجموعه غنی باز هم در گردشگری تاریخی ضعف داریم.

نوشیجان

در فصل‌های مختلف و از اواخر سال ۹۷ از ارگ نوشیجان  بازدید داشتم، متأسفانه همیشه آن‌جا را بدون توریست دیده‌ام، زمانی که در فرانسه تحصیل می‌کردم از یکی از دوستان فرانسوی خود پرسیدم آیا دوست داری به ایران سفر کنی؟

جواب جالبی به من داد و گفت ایران جذابیتی به نسبت دیگر کشورهای تاریخی برای جوانان ندارد، اندکی فکر کردم و در ابتدا ناراحت شدم، اما حقیقت امر همین است، دیگر نمی‌توان با یک سازه قدیمی و ساخت کلیپ‌های آن‌چنانی گردشگر را جذب کرد، دنیا تغییر کرده و خواسته‌های مشتریان نیز تغییر کرده است.

 ارگ نوشیجان دنیایی از تاریخ است، قدیمی‌ترین سازه دست بشر، اما این را من و شما می‌دانیم و این کم است، این را باید در ابتدا ایران سپس کشورهای همسایه و در آخر دنیا بداند،

پس باید با یک نقشه راه زیبا جذابیت‌های جدید ایجاد کرده، مسیر گردشگری میشیجان تا نوشیجان را توسعه دهیم، چرا که پتانسیل بالای هر دو منطقه بسیار بالاست، شهر ملایر حرف برای گفتن زیاد دارد و امکانات زیرساختی مناسب هم در آن وجود دارد، اما نیروی انسانی از این پتانسیل‌ها استفاده نمی‌کند.

باور کنیم که ما هیچ موقع از لحاظ امکانات و زیرساخت‌ها به کشورهای دارای صنعت گردشگری نمی‌رسیم چرا که خود را باور نداریم، اما آنچه که داریم مناسب است و فقط اندکی همت را می‌طلبد.

منبع:میراث آریا

روستای علم كندی و منطقه قارقالان زنجان

علم كندی به دليل دارا بودن كوه‌های زيبا و سرسبز و منطقه ييلاقی مناسب و سرچشمه گرفتن آب از كوه‌های برفی قارقالان دارای مناظر بسيار زيبا به ‌خصوص در فصل بهار و تابستان است. به‌ دلیل ارتفاع زیاد که تقریبا به حدود ۳۰ هزار متر می‌رسد، بیش از نصف سال سرما و مملو از برف است.در اینجا بهار با آب شدن برف‌ها در خردادماه آغاز می‌شود و در اوایل تابستان منطقه را زیبا می‌کند. این ییلاقات مرتع فوق‌العاده‌ای برای دام‌ها در فصل تابستان هستند از این‌رو مناطق ییلاقی هر ساله با شروع فصل تابستان مورد استفاده اهالی چندین روستا و عشایر استان‌های آذربایجان ‌شرقی و غربی و منطقه زنجان‌رود قرار می‌گیرد. آن‌ها برای چرای دام‌هایشان به اینجا می‌آیند و چند ماه را تا شروع دوباره فصل سرما در اینجا می‌مانند. در واقع اهالی این روستاها، زندگی نیمه کوچ‌نشینی دارند و برخی از آن‌ها ۲۰ روز در راه هستند تا به ییلاقات برسند.

مسیر روستای علم کندی تا پای کوه قارقالان جزو زیباترین و بکرترین مناطق استان زنجان است.جویبارها و سرسبزی خاص این مسیر، بسیار آرامشبخش و مناسب برای پیاده‌روی است.غارهایی با ارتفاع نامعلوم، چشمه‌هایی با آب سرد و شیرین از مناظر زیبای این مسیر است. ییلاقات علم کندی از آثار ثبت شده است.قارقالان سرزمين ريواس نيز به شمار می‌رود. در اين منطقه ريواس‌های آب‌دار و بزرگی میرويد.

 درختان ميوه مختلف و گياهان معطر و دارويی مانند چای كوهی، كاكوتی، توكلوجه يا همان مرزنجوش، گل‌پر و پونه در اين منطقه كوهستانی سرسبز به وفور يافت میشود. گیاهی به نام ترکی سُوی شبیه شاخه درخت که پوستش را می‌کنند و می‌خورند و به همین دلیل نام سُوی (پوستش را بکن) به آن داده‌اند .

روستای علم کندی در شهرستان ماهنشان در هفته گردشگری با کسب بالاترین امتیاز به‌عنوان برترین روستای گردشگرپذیر انتخاب شد.

منبع:میراث آریا

کهگیلویه و بویراحمد را بیشتر بشناسیم

دو  شهر لرنشین یاسوج و سی‌سخت با وجود قدمت سکونت چندین هزار ساله، متأسفانه از جاذبه‌های تاریخی کمی برخوردار هستند، از این رو شاید علاقه‌مندان مناطق تاریخی کمی ناامید شوند. اما اگر عاشق طبیعت هستید، بدون شک جاذبه‌های آن شما را پشیمان نخواهد کرد. یاسوج نسبت به سی‌سخت موقعیت استراتژیک‌تری دارد. رودخانه‌ بشار از میان این شهر می‌گذرد. از این‌رو پارک ساحلی زیبایی در کنار آن ساخته‌اند که محل خوبی برای چادرزدن محسوب می‌شود.

کهگیلویه و بویراحمد به طور کلی استانی چهار فصل محسوب می‌شود که به دو بخش گرمسیر و سردسیر تقسیم شده است. یاسوج و سی‌سخت در منطقه‌ی سردسیر قرار دارند. در فصل بهار به خصوص از ماه اردیبهشت که می‌توان آن را زیباترین ماه سال در این منطقه نامید، تا اواخر تابستان و نیمه‌ اول مهرماه، هوای این دو شهر مطلوب و گرم است. رطوبت هوا کم و به جز اواسط تابستان، به ندرت با گرمایی آزاردهنده روبه‌رو می‌شویم. البته در محیط‌های داخلی شرایط فرق می‌کند و حتما نیاز به سیستم‌های خنک‌کننده خواهید داشت.

بقیه‌ ماه‌های سال به خصوص اول دی تا اواسط اسفندماه با هوایی سرد و حتی بسیار سرد روبه‌رو هستیم، به همین دلیل جز برای استفاده از پیست اسکی، سفر به این دو شهر پیشنهاد نمی‌شود. البته باید در نظر گرفت سی‌سخت با قرار گرفتن در دامنه‌ی کوه‌های دنا، هوای سردتری دارد. در این مدت باید انتظار بارش‌های فراوان باران و گاهی هم برف را داشته باشید. همچنین در فصل بهار ممکن است بارها بارش باران و تگرگ بهاری شما را غافلگیر کند، گرچه مدت این بارش‌ها کوتاه است و با کمی صبر می‌توانید از ادامه‌ سفرتان لذت ببرید. اما بهتر است تجهیزات مناسبی به همراه داشته باشید.

در مجموع اگر قصد سفر به این دو شهر را دارید، اردیبهشت بهترین زمان است، اما در طول تابستان هم می‌توان به اندازه‌ کافی لذت برد، به خصوص اگر در مناطق جنوبی کشور ساکن هستید.

شهرهای استان شامل دوگنبدان، دهدشت، لیکک، چرام، لنده، باشت، سی‌سخت، سوق، دیشموک، سرفاریاب، قلعه ریسی، مارگون، پاتاوه، چیتاب و گراب‌سفلی است.

از ره‌آوردهای استان کهگیلویه و بویراحمد می‌توان به نفت و گاز، گردو، عسل طبیعی، ماهی قزل آلا و مرکبات اشاره کرد. این استان در شهر دوگنبدان دارای منابع غنی نفتی است و غنی‌ترین نفت را در میان استان‌های نفتی ایران دارد. با اینکه این استان یک درصد مساحت ایران را شامل می‌شود اما به تنهایی سی و پنج درصد نفت و گاز ایران را داراست.

تقسیمات کشوری

این استان به نه شهرستان و ۱۶ بخش تقسیم شده ‌است که شامل ۱۶ شهر و بیش از ۱۷۰۰ روستا می‌شود.

موقعیت

کهگیلویه و بویراحمد از جمله استان‌های جنوبی ایران به‌شمار می‌رود که از شرق با استان اصفهان و فارس، از جنوب با استان بوشهر، از غرب با خوزستان و از شمال با چهارمحال و بختیاری همسایه است.

 کهگیلویه و بویراحمد از نظر جمعیت و مساحت از استان‌های کوچک ایران است و در هر دو مورد دارای رتبه ۲۸ در بین سی استان است. بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهرستان استان، شهرستان بویراحمد به مرکزیت یاسوج است. جمعیت این استان حدود ۸۰۰ هزار نفر است.

تاریخچه

کهگیلویه وبویراحمد را به دیار آریوبرزن می‌شناسند. حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده از ایل جاکی نام می‌برد.

در قدیم چهار ایل بویراحمد، ایل نوئی، دشمن‌زیاری و چرام را اصطلاحاً «چهاربنیچه» می‌نامیدند. منطقه‌ای که اکنون استان کهگیلویه و بویراحمد نام دارد دارای پیشینه کهن تاریخی است. هر چند در گذشته‌ای نه چندان دور، جزو یکی از بلوک‌های مملکت فارس بوده و از روستاهای توابع کازرون به‌شمار می‌رفته ‌است که خود شامل دو قسمت می‌شد: قسمت شمال شرقی که آن را سردسیر و کوهستانی و پشت‌کوه می‌نامیدند و قسمت جنوبی و غربی که نره کوه و بهبهان نامیده می‌شد. حکاکی‌های روی چهار سنگ واقع در تنگ ساولک شهرستان بهمئی نشان از قدمت این استان دارد.پژوهشگران بر این باورند که مهد حکومت بزرگ هخامنشیان و محل تولد پادشاهان بزرگ آن در منطقه «انشان» بوده و هم‌اکنون نیز آثاری در رابطه با صحت این موضوع در کهگیلویه و بویراحمد کشف شده ‌است.

    استان در دوره‌های مختلف تاریخ‌شناسی ایران

    تاریخ پیش از اسلام و پیش از ورود آریایی‌ها:

این استان (منطقه جغرافیایی این استان) در دوره هزاره چهار قبل از میلاد بخشی از تمدن عیلام بوده است.

    در دوره بعد از اسلام و همچنین بعد از ورود آرایی‌ها:

این استان به جز در سلسله حکومت سامانیان و طاهریان و قراقویونلو و قسمت شمالی آن در حکومت مادها جزیی از خاک تمامی حکومت‌های ایران بوده‌ است.

در ۲۲ تیرماه ۱۳۴۲ طبق تصویب‌نامه مجلس شورای ملی، سرزمین ایلات شش‌گانه کهگیلویه و بویراحمد (۱– بویراحمد ۲– طیبی ۳– بهمئی ۴– چرام ۵– دشمن زیاری ۶– بابویی) که تا آن زمان بخشی جزو استان فارس و بخشی جزو استان خوزستان بود، از این دو استان جدا شد و به فرمانداری کل تبدیل شد و متعاقب آن شهر یاسوج مرکز استان در سال ۱۳۴۴ شکل گرفت و سرانجام در خردادماه سال ۱۳۵۵ با همان محدوده به استان تغییر پیدا کرد.

زبان

مردم استان غالبا به گویش‌های جنوبی زبان لری صحبت می‌کنند. این گویش برای دیگر لرزبانان به ویژه لرهای بختیاری قابل درک است. به استناد کتاب «ممسنی در گذرگاه تاریخ» مردم لرستان، ممسنی از یک نژاد بوده و با یک زبان صحبت می‌کنند، ولی مردم بویراحمدی اصالتا لرتبار هستند اصلی‌ترین مشخصه فرهنگی و اجتماعی منطقه، در گذشته ساختار اجتماعی عشایری بوده ‌است. هرچند امروزه این ساختار دگرگونی زیادی داشته اما هنوز موقعیت اجتماعی و شناسایی افراد حتی در جامعه شهری استان نیز از طریق وابستگی و تعلقات آن‌ها با ساختار ایلی تعیین می‌شود. این منطقه در گذشته نه چندان دور، در قلمرو شش ایل بویراحمد، طیبی، بهمئی، دشمن زیاری، بابویی بوده ‌است. اکثر مردم استان کهگیلویه و بویراحمد، به زبان لری صحبت می‌کنند.این گویش بازمانده زبان ایرانیان قدیم است که کمتر تحت تأثیر زبان‌های بیگانه قرار گرفته است و اختلافات ریشه‌ای با سایر گویش‌های زبان لری ندارد.

وضعیت اقتصادی

این استان از نظر اقتصادی به‌عنوان ناحیه کشاورزی و دامپروری به‌شمار می‌آید. بعد از دامداری و کشاورزی صنایع استخراج نفت گچساران و کارخانه قند یاسوج و مجتمع دنا صنعت یاسوج (تولید انواع لوله‌های پلیمری) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، ولی با این حال فعالیت‌های صنعتی و معدنی در این استان نسبت به سایر مناطق کشور، رشد نیافته و رونق چندانی ندارد. به‌طور کلی صنایع موجود در این استان به دو گروه تقسیم می‌شوند، که عبارتند از صنایع‌دستی و ماشینی. بزرگترین صنعت موجود استان، صنعت نفت است. در زمینه معادن نیز این استان دارای معادن بوکسیت، مس، فسفات، گوگرد، و غیره‌ است.نفت و گاز استخراجی از این استان یکی از منابع عمده تولید نفت و گاز کشور است.

استان کهگیلویه و بویراحمد بیش از یک‌ میلیون هکتار جنگل دارد و با دارا بودن یک‌د رصد از مساحت کل کشور، حدود ۳۰ درصد از کل گونه‌های گیاهی کشور را در خود جای داده ‌است. درختان بلوط علاوه بر آن‌که برای دام‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد میوه آن برای انسان نیز خاصیت‌های زیادی دارد. خشکیدگی درختان بلوط یکی از مهمترین چالش‌های جنگل‌های زاگرس و این منطقه است. آفت کرم چوب‌خوار و بیماری ذغالی پس از سال ۱۳۹۰ به دلیل خشک‌سالی به بلوط‌های مناطق زاگرس حمله کرده و این آفت در سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۳ خسارات بسیار زیادی به بلوط‌های منطقه زده‌ است.

منبع:میراث آریا