آشنایی با میل کرات – خراسان رضوی

 میل کرات در حدود 25 کیلومتری جنوب شهر تایباد در استان خراسان رضوی و در نزدیکی مرز افغانستان، بر بالای تپه‌ای نسبتاً بلند در کنار گورستان روستایی به همین نام قرار دارد

میل آجری کرات از آثار دوران سلجوقی است و در سر راه کاروان‌ها قرار داشته که از ایالات قهستان به سمت شرق در حرکت بوده و این میل علامتی بوده برای راهنمایی کاروان‌ها و مسافران تجاری و بازرگانی.

شکل ظاهری مطّبق این مناره، با دیگر مناره‌ها مقداری تفاوت دارد و بسیار شبیه مناره جام در شرق شهر هرات است.

میل کرات دارای ۲۵ متر ارتفاع و 20 متر محیط قاعده است و دارای ساختار دو قسمتی می‌باشد، به طوری که بخش تحتانی 8 ضلعی و بخش فوقانی آن استوانه است.

قسمت‌های فوقانی میل کرات با ارتفاع حدود 10 متر به شکل استوانه است که قدری کج شده است. آجر کاری و نقوش هندسی آجری هنوز روی این میل مشخص است.

از جمله تزیینات معماری این میل می توان به وجود (شرفه) گره چینی‌های آجری و بقایایی از یک کتیبه معقلی اشاره کرد. ویژگی‌های این بنای تاریخی اسلوب معماری دوره سلجوقی را به همراه دارد.

در اطراف میل آثار آبادی نمایان است و سفال‌های اطراف آن تمدن دوره‌ سلجوقی و بعد را نشان می‌دهد. بنا تماماً از آجر با ملات ماسه و گچ ساخته شده است.

در بخش انتهایی این میل بقایای مرسوم به شرفه نمایان است و قسمت‌هایی از تزیینات زیر شرفه و پایه‌های چوبی آن هنوز باقی مانده است.

از جبهه غربی میل درگاهی باز است که برای دسترسی به روی شرفه استفاده می‌شده است. کتیبه‌ آجری آن به خط کوفی قابل خواندن نیست اما معماری آن به سبک دوره‌ سلجوقی می‌باشد.

صدها سال پیش این مناره بر اثر یک زمین‌لرزه‌ کج شد، اما به جز بخش بالایی، هنوز پابرجاست. این بنا که حتی با چنین انحرافی توانسته سال‌ها برجای بماند، نشان از توانایی‌های مهندسی و معماری ایرانیان دارد.

منبع:همشهری

آشنایی با آب‌انبار

آب‌انبار حوض و یا استخر سرپوشیده‌ای است که در قدیم برای ذخیره آب و در زیر زمین ساخته می‌شده است

آب انبار مخزن آب سرپوشیده در پایین‌تر از سطح زمین است که آب آشامیدنی را برای روزهای کم آبی فراهم می‌کند.

شکل بنا، عایق بودن دیوارها، پایین بودن مخزن آب و و وجود بادگیرها کمک می‌کند که در روزهای گرم هم آب خنک و گوارا در دسترس باشد و تهویه و هواکشی به نحو مطلوب انجام شود.

در مناطق کم‌آب و کویری ایران آب‌انبار را از آب باران و یا جویبارهای فصلی پر می‌کنند. آب انبارها از جمله تأسیسات وابسته به قنات هستند.

یکی از روش‌های ذخیره آب آشامیدنی در قدیم الایام در ایران، ساخت آب انبار بوده است. به همین خاطر آب‌انبار را یکی از بناهای زادبومی ایران به شمار می‌آورند.

آب انبارها به عنوان یکی از بناهای عام‌المنفعه از منزلت و جایگاه فراوانی در فرهنگ و تمدن ایران زمین برخوردار بودند.

برای آب انبار تعاریف گوناگونی وجود دارد از جمله:

  • فرهنگ بزرگ سخن: آب‌انبار بنای معمولاً زیرزمینی مخصوص ذخیره کردن آب.
  • لغت‌نامه دهخدا: آب‌انبار، خانه‌ای در زیر قسمتی از بنا، حفرکرده ذخیره کردن آب را‌- پارگین‌- آبدان‌- آبگیر‌- تالاب‌- مصنع‌- بَرخ.
  • دایرةالمعارف بزرگ اسلامی: آب‌انبار: نوعی مخزن آب سرپوشیده و آب‌بندی‌شده و غالباً ساخته‌شده در پایین‌تر از سطح زمین که به‌منظور ذخیرۀ آب‌آشامیدنی برای ایام کم‌آبی یا پایداری در برابر دشمن در هنگام محاصره شدن و گاه استفاده از آب خنک در تابستان در شهرها، روستاها، دژها، مسیر راه‌های کاروان‌رو (در رباط‌ها و کاروان‌سراها)، و در دل کوه‌ها ساخته شده است.

آب‌انبار یا امبار جزو سازه‌های آبی است و از جمله این بناهای آبی می‌توان به آسیای آبی، برکه، پل، حوضخانه، رختشویخانه، سد و بند، سقّاخانه، قنات، یخچال و یخدان نیز اشاره کرد که برای کاربردهای مختلف ساخته شده‌اند. آب‌انبار را به اسامی برکه، استخر، آبدان و حوض نیز می‌شناسند.

آب انبار، محفظه‌ای است که در آن همواره آب خوش‌گوار ذخیره می‌کنند، و مکان سرپوشیده‌ای است در زیرزمین که در آن آب کنند. آب انبار، حوض بزرگ روپوشیده در زیرزمین که سقف آن را با آجر می‌سازند، و جای ذخیره کردن آب است.

آب‌انبار، برکه، حوض، مصنعه و نام‌های دیگر، مخازن آب زیرزمینی هستند که برای رفع نیاز مردم به آب شرب در بیشتر مناطق ایران و بعضی کشورهای دیگر ساخته می‌شده است.

آب‌انبار را جزو اماکن عمومی سنتی همچون مسجد نیز می‌دانند. نحوه ساخت آب انبار، تصفیه و عایق بندی آن با اصول مهندسی و علمی مطابقت دارد. برای تصفیه از روش‌های فیزیکی و شیمیایی استفاده می‌شود.

ته نشین شدن مواد زاید، اضافه کردن حجم مشخصی از نمک به منظور تجزیه آن و میکروب کشی توسط کلر آزاد شده، استفاده از ترکیبات آهکی جهت گندزدایی و استفاده از کیسه‌های زغال به منظور بو گیری از جمله این روش‌ها است.

منبع:همشهری

آشنایی با دریاچه اوان – قزوین

 دریاچه زیبای اوان در نیمه شمالی الموت در دامنه کوه خشچال در فاصله 75 کیلومتری و در میان چهار روستای اوان، وربن، زواردشت و زرآباد شهر قزوین قرار دارد

این دریاچه که بیش از 70 هزار متر مربع مساحت دارد، در ارتفاع 1800 متری از سطح دریا واقع شده است. طول آن در طویل‌ترین قسمت 325 متر و عرض آن 275 متر می‌باشد.

بخشی از آب این دریاچه از آب چشمه‌های زیرزمینی موجود در بستر دریاچه و بخش ناچیزی نیز هنگام بارندگی تامین می‌شود اما به صورت سطحی و کم.

غلیان دایمی آن باعث صافی و زلالی آب دریاچه شده است. عمیق‌ترین بخش این دریاچه به عمق حدود 6متر می‌رسد که در جنوب شرقی آن واقع شده است.

از سرریز آب دریاچه نیز رود کوچکی تشکیل می‌شود که آب آن مورد استفاده کشاورزان روستاهای کوشک و آیین است.

در تابستان این دریاچه محل ماهیگیری، آب تنی و قایق سواری و در پاییز، مأمن پرندگان مهاجر مانند قو، غاز، مرغابی و در زمستان با توجه به برودت هوا و یخ زدن سطح آن قابل اسکی سواری است.

در این دریاچه انواع ماهی‌های قزل‌آلای خال‌دار، کپور و اردک ماهی وجود دارد.

غیر از گونه‌های درختی دست کاشت‌ نظیر بید، چنار تبریزی، سیب، آلبالو، گیلاس، سنجد، فندق و گردو و گیاهان علفی مانند گون، کنگر، شیرین بیان و گونه‌های مختلف دیگر از خانواده‌های گراشینه و لگرینبدره هم در حوزه آبخیز راوان وجود دارند.

حیات ‌وحش این حوزه آبخیز شامل کل و بز، پلنگ، خرس قهوه‌ای، روباه، شغال، گرگ، گراز است که به علت شکار بی‌رویه و تخریب زیستگاه آنان کاهش چشمگیری یافته است.

دریاچه اوان با حضور نماینده سازمان ملل و برافراشتن پرچم سازمان ملل و پرچم ایران رسماً به‌عنوان قطب گردشگری جهان اعلام شده است.

این دریاچه همچون نگینی زمردین می‌درخشد و با چشم‌انداز مسحورکننده‌اش گردشگران داخلی و خارجی بسیاری را در چهار فصل به خود جذب می‌کند.

منبع:همشهری

آشنایی با دریاچه ولشت – مازندران

 دریاچه کوهستانی ولشت در جنوب غربی شهر چالوس و در شمال شرقی کلاردشت قرار دارد

در کیلومتر 25 جاده چالوس– کرج، شهر مرزن آباد واقع گردیده است. در بخشهای شرقی و غربی مرزن آباد، دو منطقه ییلاقی به نامهای کجور و کلاردشت واقع شده‌اند که دارای چشم اندازهای طبیعی و فرهنگی دیدنی و جذابی هستند.

کلاردشت در بخش غربی و 12 کیلومتری مرزن آباد در یک خط مستقیم واقع شده است. نام این منطقه در منابع تاریخی و جغرافیائی قدیم با نامهای کلار و کلارآباد آمده است.

کلاردشت در موقعیت جغرافیایی 36 درجه و 29 دقیقه عرض شمالی و 51 درجه و 6 دقیقه طول شرقی و در دامنه‌های شمالی سلسله جبال البرز قرار دارد.

در بخش جنوب غربی این منطقه کوه معروف و نسبتا مرتفع علم کوه واقع شده است. آب و هوای منطقه سرد کوهستانی می‌باشد.

رودخانه ها و چشمه‌های زیادی در آن جاری هستند که مهمترین آنها رودخانه سرد آبرود است. این رودخانه از کوههای غرب کلاردشت سرچشمه می گیرد و پس از مشروب کردن بخشی از اراضی کلاردشت در منطقه غرب چالوس به دریای خزر می ریزد.

از جاذبه های دیگر کلاردشت دریاچه‌های کوچک و بزرگ آن است که بر جاذبه های طبیعی آن می افزاید. دریاچه ولشت یکی از 10 دریاچه آب شیرین کشور محسوب می‌شود که در این منطقه واقع شده و محیط زیست مناسبی را برای پرندگان و آبزیان فراهم نموده است. گونه‌های گیاهی و جانوری کلاردشت نیز از دیگر ویژگی‌های آن هستند.

مجموعه ویژگی‌های طبیعی کلاردشت شرایطی را فراهم نموده که از دیرباز این منطقه مورد توجه انسان و سکونت وی قرار گرفته است. امروزه شواهد فراوان برجای در زمینه های باستان شناسی ،مردم شناسی ،صنایع دستی و هنرهای سنتی حکایت از غنای فرهنگی این منطقه دارد.

دریاچه کوهستانی ولشت در جنوب غربی شهر چالوس و در شمال شرقی کلاردشت و در ارتفاع یک هزار متری از سطح دریای خزر قرار دارد.

دریاچه ولشت از جمله دریاچه های است که در نزدیکی منطقه کوهستانی تخت سلیمان علم کوه قرار دارد و به دلیل قرار گرفتن در یک گودال بزرگ محاط به تپه های کم ارتفاع کلمه، از دید پنهان است.

مسیر دسترسی به آن از شهر چالوس و از طریق کندوان و محور ارتباطی چالوس به تهران آغاز و پس از طی بیست و سه کیلومتر و بعد از پل کجور و گذر از سربالایی‌ها و پیچ های جنگل تا کنار دریاچه ادامه می یابد.

دریاچه ولشت به دلیل چشم انداز سبز و طبیعت منحصر به فرد آن از جمله دیدنی‌ترین میراث طبیعی کشور محسوب می شود که این امر هر ساله بسیاری از گردشگران را برای بازدید از این منطقه جلب می‌کند.

حضور گردشگران بدون نظارت طی سال های گذشته طبیعت این منطقه آسیب پذیر و اکوسیستم طبیعی آن را دگرگون کرده است.

دریاچه ولشت دارای اکسیژن و دمای متفاوتی با سایر نقاط کلاردشت است و ورود آلاینده های محیطی حیات انواع آبزیان چون ماهی سفید، اردک ماهی، شاه کولی و حتی جلبک ها و پلانگتون ها را در معرض تهدید قرار می دهد.

منبع:همشهری

آشنایی با بازار اردبیل

بازار اردبیل که یادگاری از سبک معماری عهد صفویه به شمار می‌آید در مرکز شهر اردبیل قرار دارد

این بازار مجموعه‌ای است متشکل از تیمچه، سرا، حمام و مسجد و از سابقه‌ای طولانی برخوردار است. به طوری که در سده‌های 7 و 8 هجری رونق فراوانی داست.

در سده‌های بعد، قسمتی از بازار بزرگ و تیمچه‌ها و سراها از موقوفات بقعه شیخ صفی‌الدین اردبیلی به شمار می‌رفت و درآمد و عواید حاصله صرف مخارج این بقعه می‌شد.

بنای فعلی بازار از جمله آثار دوره صفویه و زندیه است که بر بنیان اولیه بازار ساخته شده است. قسمت عمده بازار اردبیل در تغییرات شهری در نیم قرن گذشته تخریب شد و ارتباط بعضی از بخش‌های آن با مرکز بازار از بین رفت.

از تقسیم‌بندی کلی بازار اردبیل می‌توان به بازار بقالان، قصابان، خراطان، سراجان، قیصریه، چاقوفروشان، کلاه‌دوزان و بسیاری سرای دیگر اشاره کرد.

بازار اردبیل با طاق‌نمای جانبی، طاق و تویزه و گنبدهای ساده که معرف آثاری از دوره صفویه و قاجاریه است شامل راسته اصلی بازار، راسته پیر عبدالملک، راسته قیصریه، راسته کفاشان، راسته غلامان، بازار زرگران، سراجان، پنبه فروشان، مسگران، چاقو سازان، آهنگران، سرای خشکبار (حاجی میرزا)، سرای گلشن، سرای وکیل، سرای نو یا زنجیرلو، سرای حاج احمد، سرای حاج شکر، سرای مجیدیه، سرای امام جمعه، سرای دوگچی و تیمچه زنجیرلی است.

مجموعه بازار با طاق های جناغی و گنبدهای ساده پوشش یافته و عرض طاق‌نمای مغازه‌ها به طور متوسط 3 متر و قطر پایه‌های طاق‌ها حدود 80 سانتی‌متر است. روشنایی داخل بازار از طریق روزنه‌های تعبیه شده در پوشش‌های گنبدی تامین می‌شود.

از دیگر بخش های مهم بازار، چهار سوق یا بازار بزرگ قیصریه است. این بخش بنایی است مدور با گنبد کروی بلند و ساده. قطر بنا در پایین 12 متر و ارتفاع تقریبی آن 13 متر است.

بخش زیرین بنا، بدون در نظر گرفتن پایه مغازه ها و امتداد بازارچه‌ها عبارتند از 12 پایه که با 12 طاق جناغی زمینه را برای بر پایی گنبد فراهم ساخته است. در هشت طاق جناغی مغازه و در 4 تای دیگر راهرو بازارچه‌ها تعبیه شده است.

مجموعه بازار تاریخی اردبیل بعد از انقلاب توسط سازمان میراث فرهنگی مرمت شد و با شماره 1690 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.

منبع:همشهری

آشنایی با دریاچه مهارلو – فارس

دریاچه مهارلو در حدود 18 کیلومتری جنوب خاوری شیراز قرار دارد

این دریاچه در جنوب شرقى شیراز قرار گرفته و توسط سه رودخانه نوبه‌اى خشک، حمزه و سروستان و همچنین روان آب هاى کوه‌هاى مجاور تغذیه مى‌شود.

رودخانه خشک از کوه‌هاى شمال غربى شیراز شروع شده و از مرکز شیراز مى‌گذرد.

رودخانه حمزه بیشتر از کوه سبز پوشان در جنوب غربى شیراز تغذیه شده و در قسمت غرب به دریاچه مى‌پیوندد و رودخانه سروستان از کوه‌هاى سیاه و احمدى و سایر ارتفاعات شرقى دریاچه بوجود مى‌آید.

این دریاچه صحرائى است و به دریاى آزاد راهى ندارد. پهناى دریاچه 15-10 کیلومتر، طول آن 28 کیلومتر و وسعت آن 257 کیلومتر مربع است که از آن 54 درصد دریاچه فعلى، 22 درصد پوشش نمکى و 24 درصد پوشش گلى است.

عمیق‌ترین نقطه آن در بهار کمتر از یک متر آب دارد و ارتفاع آن از سطح دریا 1460 متر است.

ارتفاع این دریاچه، 1460 متر از سطح دریا و بیشینه ژرفای آن 3  متر است. به همین دلیل میزان تبخیر بالاست و بخشی از بستر آن را لایه‎ای از نمک می‎پوشاند و فقط در بخش‎های شمالی و مرکزی آن، آن هم با ژرفای خیلی کم و شوری زیاد،آب وجود دارد.

دریاچه مهارلو در یک فرونشست ناودیس مانند با روند شمال باختری – جنوب خاوری، شکل گرفته که گسل جوان و لرزه‎ای سروستان از آن می‎گذرد.

منبع:همشهری

آشنایی با دریاچه‌های بختگان و طَشک – فارس

دریاچه‎های بختگان و طشک دو فرونشست میان‎کوهی هستند که ارتفاع آنها از سطح دریای آزاد حدود 1558 متر است

دریاچه بختگان در باختر نیریز قرار دارد و به صورت یک فروافتادگی کشیده به طول تقریبی 70 تا 100 کیلومتر است که روند شمال باختر – جنوب خاور دارد و سطح زیر پوشش آن حدود 2000 کیلومترمربع است.

سواحل این دریاچه با رسوبات سفیدرنگ تبخیری پوشیده شده‎اند ولی در سواحل نزدیک به سنگ‎های افیولیتی، رنگ تیره‎تر است.

دریاچه طَشک با وسعت تقریبی 800 کیلومترمربع در شمال باختری دریاچه بختگان و 160 کیلومتری خاور شیراز قرار دارد.

تنها راه ارتباطی این دو دریاچه، از طریق دلتای رود کُر است که بخشی از آن به دریاچه بختگان و بخش دیگر به دریاچة طشک می‎ریزد.

تعدادی جزیره و شبه جزیره کوچک و بزرگ از جنس رادیولاریت، سنگ‎های پلاژیک و آهک‎های سروک در این دو دریاچه وجود دارند که مهم‎ترین آنها جزایر نرگس و گنبان (در دریاچه طشک) و جزیره مناک در دریاچه بختگان است که مساحت آنها، تابع شرایط بارندگی سالانه است.

بلندترین نقطه جزیره گنبان 1734 متر از سطح دریا است که از سطح دریاچه حدود 185 متر بلندتر است. دریاچه طشک ژرفایی کمتر از بختگان دارد و در فصول خشک، ارتباط آن با بختگان قطع می‎شود.

تأمین کننده اصلی آب این دو دریاچه، رود کُر است که از کوه‎های برآفتاب و موسی‎خانی، در 50 کیلومتری جنوب باختری ده‎بید سرچشمه می‎گیرد و در شمال باختری مرودشت، پس از یکی شدن با رود شادکان (شادکام) و عبور از دشت مرودشت به دریاچه‎ها می‎ریزد.

از طریق چشمه‌سارها که از سنگ‎آهک‎ها و دولومیت‎های پیرامون دریاچه سرچشمه می‌گیرند نیز مقدار قابل توجهی آب وارد دریاچه‎ها می‎شود.

ترکیب شیمیایی آب دو دریاچه از نوع کلریدسدیم، کلریدمنیزیم، سولفات سدیم می‎باشد.

منبع:همشهری

آشنایی با فرهنگ ژاپن در “موزه ملی توکیو”

تعلق خاطر داشتن به گذشته یکی از ویژگی‌های انسان بودن است، هیچ انسانی وجود ندارد که به تاریخ خود علاقه نداشته باشد، از همین رو موزه‌ها یکی بهترین مکان‌ها برای آشنایی با فرهنگ یک ملت هستند. در موزه‌ها می‌توان به تماشای آثار به جای مانده انسان‌ها و محیط اطرافشان که در گذشته زندگی می‌کرده‌اند، نشست.”موزه ملی توکیو” نیز از دسته این موزه‌ها است که در منطقه تایتو و دل پارک اوئنو توکیو واقع شده است. موزه ملی توکیو قدیمی‌ترین موزه کشور ژاپن است که در سال ۱۸۷۲ تاسیس شده است.

تاسیس این موزه در سال ۱۸۷۲ زمانی که اولین نمایشگاه توسط دپارتمان موزه وزارت آموزش و پرورش برگزار شده بود، اتفاق افتاده است و این نمایشگاه در اصل به عنوان افتتاحیه این موزه برگزار شد. گفته می‌شود که این موزه پس از افتتاح تغییر مکان داده اما در سال ۱۸۸۲ دوباره به مکان اصلی که همان پارک اوئنو است، بازگشته است.

حدود ۱۰۰ سال است که از تاسیس موزه ملی توکیو می‌گذرد که در این مدت این مجموعه با تغییر و تحولات بسیار سازمانی و طبیعی همراه بوده است . گفته می‌شود موزه ملی توکیو در دو دوره دو نام متفاوت از جمله «امپریالیست» در سال ۱۸۸۶ و موزه سلطنتی «امپریال توکیو» در سال ۱۹۰۰ داشته که نام فعلی این موزه از سال ۱۹۴۷ بر روی مجموعه باقی مانده است.

همانطور که گفته شد این موزه علاوه بر تغییرات سازمانی که از زمان تاسیس داشته با اتفاقات طبیعی مانند زلزله که در سال ۱۹۲۳ در ژاپن اتفاق افتاد نیز رو به‌رو شده است، البته موزه ملی توکیو در سال ۱۹۴۵ طی جنگ جهانی دوم نیز یک دوره تعطیلی را تجربه کرده است.

موزه ملی توکیو یک گالری منحصر به فرد بوده که بیش از ۱۰۰ هزار شیء ژاپنی، چینی و هندی در آن به نمایش درآمده است. این موزه دارای آثار هنری و باستانی جمع آوری شده از آسیا به خصوص با تمرکز بر روی ژاپن است. اشیاء موزه ملی توکیو شامل ۸۷  دارایی گنجینه ملی ژاپن و ۶۱۰ اثر  مهم از دارایی  فرهنگی این کشور وجود دارد.

علاقه‌مندان می‌توانند در این موزه از هنر مردم کشور ژاپن از جمله هنر سفالگری، مجسمه‌های بودایی، سلاح‌های تاریخی، تجهیزات نظامی قدیمی، کوزه و سرامیک‌های خاص ژاپنی و چینی، شمشیرهای سامورایی و لباس‌های معروف مردم این کشور دیدن کنند و ساعاتی را در فرهنگ مردم ژاپن غرق شوند.

موزه ملی توکیو در پنج طبقه ساخته شده که بخش‌هایی با عناوین هونکان، تیو کان، هیوکیکان، هیسیکان، هوریوجی هوموتسوکان، همچنین شیر یوکان و … را شامل می‌شود.

ساختمان گالری «هونکان» که مربوط به هنرهای ژاپنی است توسط معمار بریتانیایی  طراحی شد که در زلزله بزرگ کانتو در سال ۱۹۲۳ به شدت آسیب دید. در این بخش مهمترین ویژگی‌های فرهنگ ژاپن در دو طبقه به نمایش درآمده است.

گالری «تویوکان» که بخش آسیایی موزه است در سال ۱۹۶۸ افتتاح شده و ۱۰ اتاق نمایشگاهی مختلف دارد که در این بخش بازدیدکنندگان می‌توانند هنر و باستان‌شناسی آسیا، از جمله چین، کره، آسیای جنوب شرقی، هند، شرق میانه و مصر را به تماشا بنشیند.

ساختمان و بخش «هیوهیکان» در این موزه به عنوان یک نمونه برجسته سبک معماری غربی دوره میجی شناخته می‌شود و اغلب در زمان رویدادها و نمایشگاه‌های موقت علاقه‌مندان می‌توانند از آن بازدید کنند.

گالری «هیسیکان» در موزه ملی توکیو به عنوان فضایی برای نمایشگاه‌های ویژه و خانه گالری باستان‌شناسی ژاپن ایجاد شد. در این بخش بازدیدکنندگان می‌توانند تاریخچه ژاپن را از دوره باستان تا قبل از مدرن از طریق اشیاء باستانی حاضر در مجموعه دنبال کرده و بشناسند؛ در این بخش نمونه‌هایی از سفالگری که مربوط به ۱۰ هزار سال قبل از میلاد است به نمایش درآمده‌اند.

«هوریوجی هوموتسوکان» نیز از بخش‌های موزه توکیو است که به واسطه حضور کارهای هنری از ۳۱۹ گنجینه سلطنتی با آخرین فناوری‌ها حفاظت می‌شود.

از آثار حاضر در این موزه می‌توان به مواردی از جمله گنجینه شوسوئین که متعلق به قرن هشتم میلادی است اشاره کرد؛ در این موزه همچنین اشیائی ایرانی مانند ساز عود، چوب معطری که بر روی آن با زبان فارسی پهلوی مطلبی نوشته، گلابدان بزرگ با سری به شکل پرنده از دوره ساسانیان، جام با سری به شکل اژدها و کاسه شیشه‌ای ۸۰ تکه‌ای متعلق به قرن ششم به نمایش درآمده است.

تعدادی از آثار موجود در موزه ملی توکیو چیزی بیش از ۱۴۰ سال قدمت دارند که برخی از آن‌ها مانند آثار تاریخی دوران مینگ و هان توسط کلکسیونر دارها به این مجموعه هدیه داده شده است، در این موزه همچنین مجموعه‌ بزرگی از مجسمه‌های بودایی به چشم می‌خورند که برای بازدیدکنندگان از این موزه می‌تواند بسیار منحصر به فرد باشد.

منبع:ایسنا

جایی برای خواب ابدی لنج ‌ها

شراع را جمع کنید! توی خور مدمری تابوک می‌کنیم. اونجا تشاله‌ها میان جلومون تا جهاز خالی کنیم.*اگر صد سال پیش، سوار بر لنجی در خلیج‌فارس بودید، این کلمات به گوشتان آشنا می‌آمد. اما سال‌هاست که با ورود لنج های فایبرگلاس و صنعتی شدن دریانوردی، ادوات و ابزارهای قدیمی در درازنای تاریخ دفن شده‌اند. برای دیدن این بخش از تاریخ، به گورستان لنج ها در روستای “محمدعامری” بخش دلوار رفتیم تا بخشی از تاریخ را از زیر گل و لای ساحل بیرون بکشیم.

گورستان لنج‌ها یک جاذبه‌های گردشگری زیبا و منحصربه‌فرد در استان بوشهر است که قدمتی معادل دریانوردی سنتی همسایگان خلیج‌فارس دارد. «محمّد نعمتی»، از فعالان حوزه گردشگری بخش دلوار به ایسنا می‌گوید: «تا بیش از ۸۰ سال پیش، لنج‌های بادبانی که در این منطقه به کار تجارت مشغول بودند، در خورهای طبیعی پهلو می‌گرفتند که یکی از قدیمی‌ترینِ آنها به “خورخیر” معروف است. این خور، به دره‌های فصلی هم متصل است و در فصل بارندگی سیلاب‌های عظیمی را از کوه‌های بالادست به سمت دریا روانه می‌کرده است. این موضوع باعث بزرگ‌تر شدن خور و فضای بیشتر برای پهلوگیری لنج‌ها می‌شده است.»

او شبه جزیره هند و زنگبار را مقاصد نهایی تجار آن دوره می‌داند و می‌گوید: «در آن دوره، با توجه به کشاورزی و تولیدات محدود این منطقه، لنج‌های بادبانی بدون بار به بصره یا اروندکنار می‌رفته و خرما بار می‌زده‌اند. این خرما را به کویت می بردند و از آنجا اجناسی را به ملیوار (مالابار هند) و زنگبار (تانزانیا) حمل می‌کرده‌اند.»

این فعال حوزه گردشگری اضافه کرد: «با توجه به محدودیت مواد اولیه ساخت لنج در این منطقه، اکثر این لنج‌ها نیز، ساخت شهر ملیوار هند بوده‌اند و یکی از اقلام وارداتی از آن منطقه محسوب می شده اند. گونه ای از درخت مانگرو به نام “چَندَل” که در ساخت سقف خانه‌ها استفاده می شده و همچنین “بولیو” و “باچی” که از انواع بامبو محسوب می‌شوند نیز از دیگر اقلام وارداتی از ملیوار و زنگبار محسوب می‌شوند.»

از سفاری تا صیادی

تمدن هوشمند ایرانی، حاصل هزاران سال دریانوردی خود را به دوران ما رسانده تا در عصر زند و قاجار شاهد سلطه دریانوردان ایرانی در خلیج‌فارس باشیم. ساحل‌نشینانی که با انواع لنج‌ها و شناورهای خود مثل بوم، ناکو، تشاله و ماشوئه از آب‌های کم‌عمق ساحلی تا شرق آفریفا، اقیانوس هند و حتی شرق آسیا را در می نوردیده اند.

راهنمای محلی گردشگری بخش دلوار گفت: «اقلام مذکور با نوعی از کشتی به نام لنج سفاری جابه‌جا می شده‌اند. در کنار سفاری‌ها، لنج های صیادی نیز در این منطقه مشغول به فعالیت بوده اند. البته این دو گونه لنج، به دلیل کاربری‌های مختلف، از نظر ظاهری هم با هم متفاوتند. مثلاً لنج های صیادی داری سطحه (عرشه) بلند تر و درّاوه (دیواره) کوتاه‌تری هستند تا کار کشیدن تور به بالا راحت تر انجام شود. برعکس آن، لنج‌های سفاری دارای درّاوه بلندتری بوده اند و تا اجناس در مقابل موج های بلند اقیانوس هند و دریای عمیق شرق آفریقا، ایمن تر بمانند.»

وی با اشاره به مهاجرت کشتی ها از خورخیر به خور محمدعامری بیان کرد: «یکی دیگر از این خورها، خور محمدعامری است که گمرک قدیمی دلوار نیز پیش از سال ۱۹۱۵ میلادی در نزدیکی آن بنا می شود و تجارت و مراوده زیادی با کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله کویت و قطر داشته است. یعنی در سال‌ها بعد، لنج ها بعد از خورخیر، به خور محمدعامری که محل فعلی گورستان لنج هاست مهاجرت می کنند.»

تلاش دریانوردان بومی برای حفظ دریا

قرن ها زیستن در کنار دریا و امرار معاش از خلیج فارس باعث آن شده تا مردمان این دیار، دانش عمیقی از حفظ محیط زیست و اکوسیستم دریایی داشته باشند، اما شوربختانه امروز هجوم صنعت به حاشیه خلیج‌فارس باعث شده تا هرچه بندرنشینان رشته بودند، پنبه شود!

محمد نعمتی با اشاره به روایت‌هایی از آن زمان و رفتار مردم وجوامع محلی اظهار کرد: «در آن دوران، شیلاتی وجود نداشته که در امر صیادی دخالت کند و خود جوامع محلی به تجربه دریافته بودند که در فصل هایی باید زیستگاه های دریایی اجازه استراحت و بازیابی بدهند. در این بازه های زمانی، لنجداران لنج های خود را “گپال” می کرده اند یعنی لنج را به خشکی می آورده اند تا کارهای تعمیراتی آن را انجام دهند.»

وی ادامه داد: «این کارهای تعمیراتی شامل اسکراب (پاکسازی) بدنه لنج از خزه ها و موجودات دریایی، زدن پیه گوسفند و جگر کوسه برای آب‌بندی و… بوده است. با ورود لنج های فایبر گلاس به عرصه دریانوردی و هزینه های تعمیر و نگهداری کمتر آن، اقبال به لنج های چوبی کمتر شده است.»

تشکیل تدریجی گورستان لنج‌ها

با صنعتی شدن دریانوردی و ساخت لنج های فایبرگلاس، ساخت و تعمیر لنج های چوبی سنتی سخت تر به نظر رسید. تا جایی که تعداد گلافان (سازندگان لنج سنتی) به حدی کم شد که لنجداران برای حفظ سرمایه‌ی کار خود دچار مشکل شدند. این مشکل در کنار وارداتی بودن مصالح اصلی ساخت لنج باعث شد تا لنجداری سنتی به شغلی پر دردسر تبدیل شود.

نعمتی با برشمردن دلایل ایجاد منطقه ای به نام گورستان لنج ها گفت: «با توجه به قرارگرفتن خور محمدعامری در پایین دست آبراهه “کلات بوجیر”، در هنگام بارندگی حجم زیادی از آبرفت و گل و لای به این خور وارد می‌شده است که در زمان جذر کامل و ایجاد جریان های سطحی، لنج درون گل و لای فرو می‌رفته و به نوعی دفن می‌شده است. آمارهای محلی به مدفون شدن بیش از ۸۰ لنج در زیر گل و لای این خور اشاره می کند و همین موضوع باعث انتخاب نام گورستان لنج ها برای این منطقه شده است.»

این فعال گردشگری افزود: «البته برخی دیگر از لنج ها نیز به دلیل از رده خارج شدن یا عدم صرفه اقتصادی تعمیرات آن ها در این محل رها شده اند. حتی برخی لنج های سالم نیز به دلیل هجوم ناگهانی تند بادهای محلی از جمله لیمر، در این لنگرگاه طبیعی به گل می نشسته اند و به دلیل هزینه های بالای خروج آنها، در همین محل رها می شده اند.»

گورستانی که آب می رود

برای دوستداران واقعی گردشگری، معرفی آثار و جاذبه ها این حوزه قدری ترسناک است! اگرچه ورود گردشگر و توریست موجب رونق اقتصادی منطقه می شود اما نمونه‌های زیادی از آسیب های فراوان به این آثار و محیط پیرامون آن نیز وجود دارد. از تاراج رفتن خاک سرخ جزیره هرمز تا جنگل های پر از زباله مازندران، از تخریب حوضچه‌های باداب سورت تا پاکوب شدن مراتع سرسبز سوباتان بخشی از اثرات منفی گردشگری بوده است که این نگرانی در مورد گورستان لنج ها نیز وجود دارد.

راهنمای محلی گردشگری بخش دلوار با ابراز نگرانی از آسیب های زیادی که به این اثر وارد می‌شود به ایسنا گفت: «به دلیل گرانی چوب ساج، عده‌ای افراد سودجو به وسیله اره برقی در حال بریدن و بردن چوب های این لنج ها هستند. در بازدیدی که هفته گذشته از این منطقه داشتیم مشاهده کردیم که عرشه یکی از لنج‌ها را به صورت کامل برده اند. با ادامه‌دار شدن این رویه، تا ۵ سال آینده اثری به نام گورستان لنج ها روی زمین باقی نخواهد ماند!»

وی افزود: «تا هفت سال پیش، آثار ۲۷ لنج در این منطقه روی سطح زمین موجود بوده که امروز این تعداد به کمتر از انگشتان دو دست رسیده که علت اصلی آن بردن تکه‌های چوب این لنج ها توسط افراد سودجو بوده است و برخی از آن ها نیز برای ایجاد زیستگاه درون دریا، به فروش رفته است.»

تهدید خرچنگ‌های بومی

نعمتی خاطرنشان کرد: «علاوه بر لنج‌ها، نوعی از خرچنگ بومی به نام “خرچنگ ویالون‌زن” در این ناحیه جغرافیایی وجود دارد که زیستگاه آن در خاک ساحلی همین منطقه است و متاسفانه به دلیل بی‌توجهی برخی از مسافرین و حتی تور لیدرها، دچار تهدید شده اند. برای رفع این موضوع نیز مسیر برای گذر گردشگران تعیین شده است اما متاسفانه به این موضوع نیز بی توجهی می‌شود و امیدواریم سازمان میراث فرهنگی نسبت به آموزش راهنمایان گردشگری توجه بیشتری کند.»

وی توجه به گردشگری مسئولانه را ضروری دانست و اضافه کرد: «عدم توجه به گردشگری مسئولانه، باعث شده تا حجم زیادی از زباله و پسماند به منطقه وارد شود. جمع آوری این زباله ها با هزینه شخصی و با همکاری داوطلبان محلی انجام می شود اما به دلیل ورود گردشگران و تولید زیاد زباله، حفظ پاکیزگی ساحل کاری طاقت فرسا است.»

چه باید کرد؟

اگرچه وظیفه ذاتی دستگاه های اجرایی، حفاظت و حراست در حوزه اختیارات خود است اما این امر بدون همکاری جامعه محلی میسر نخواهد شد. اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، سازمان بنادر و دریانوردی و دریابانی استان بوشهر می‌توانند با ایجاد کارگروهی مشترک و به اشتراک‌گذاری تجارب خود در عرصه‌های مختلف، ضمن حفاظت فیزیکی از منطقه، به رونق هرچه بیشتر آن کمک نمایند.

این فعال حوزه گردشگری راهکارهای خود جهت حفظ این اثر را این گونه ارائه می‌دهد: «یک میراث ناملموس ثبت شده در سازمان یونسکو، دانش لنج‌سازی و دریانوردی خلیج فارس است. در کنار آن سفرنامه های دریایی زیادی در این حوزه وجود دارد و آواها و نِیمه های دریایی از دیگر جاذبه های موجود این منطقه محسوب می‌شوند.»

او اظهار کرد: «با توجه به تبدیل گورستان لنج ها به منطقه‌ای گردشگری، عده‌ای از مالکین شخصی لنج‌ها نیز موافقت خود با باقی گذاشتن لنج‌ها در منطقه موافت کرده اند تا جامعه محلی از جنبه گردشگری آن منتفع شوند. همچنین به بخشداری دلوار پیشنهاد داده ایم تا با هزینه‌ی شخصی، کانکسی جهت حفاظت و نگهبانی از این لنج‌ها قرار دهیم و از نیروهای داوطلب بومی برای مراقبت از آن استفاده کنیم.»

محمد نعمتی معتقد است «این آیین ها و سنت ها، باعث جذب گردشگران و رونق اقتصادی منطقه می شود. با توجه به تحقیقات انجام شده و سفرهایی که داشته ام، در هیچ نقطه‌ای از ایران چنین جاذبه‌ی گردشگری با این وسعت دیده نشده و به نوعی این یک اثر منحصر به فرد در سطح ملی و حتی جهانی است. تشویق جامعه محلی به حراست از این منطقه، بهترین راهکار حفظ این منطقه است. اگر جامعه محلی به درآمدی پایدار از طریق گردشگری برسد، بهترین نگهبان برای آثار گردشگری خواهد بود. حتی می توان به بازسازی منطقه و ایجاد جاذبه‌های دیگر برای جذب گردشگر پرداخت.»

وی خاطرنشان کرد: پیشنهاد دیگر، ثبت ملی این اثر در آثار ملی توسط سازمان میراث فرهنگی است. ثبت این اثر در کنار معرفی دانش دریانوردی و لنج‌سازی خلیج‌فارس که به نام سه استان جنوبی کشور ثبت جهانی شده می‌تواند موجب زنده نگه داشتن آیین های بومی شود.

جهاز شراعی از خور مدمری بارز کرده و سینه‌اش رو به دریای بی‌انتهاست. این دفعه، بارش فرهنگ و تمدن ایرانیه و می‌خواهد به دورترین کشورهای دنیا صادرش کنه. ایران متمدن باز هم می تونه…

*بادبان‌ها را جمع کنید. در خور محمدعامری پهلو می‌گیریم. آنجا قایق‌های باری کوچک به استقبالمان می‌آیند تا کشتی را خالی کنیم.

منبع:ایسنا

آشنایی با دریای عمان

دریای عمان پهنه آبی است که خلیج فارس را به اقیانوس هند متصل می‌کند

دریای عمان، پیشروی آب اقیانوس هند است به داخل خشکی در جنوب غربی آسیا.

کشورهای ایران و پاکستان در شمال آن و کشورهای عمان و امارات در جنوب آن قرار دارند.

دریای عمان از سمت غرب توسط تنگه هرمز به خلیج فارس و از سمت شرق و جنوب شرقی به دریای عرب و اقیانوس هند وصل می‌شود.

در جنوب دریای عمان کشور عمان قرار دارد. طول ساحل ایران در امتداد دریای عمان، از خلیج گواتر تا بندر عباس، 784 کیلومتر است.

سواحل جنوبی ایران از تنگه هرمز تا بندر گواتر مجاور آن است و این مسافت نیمی از سواحل جنوبی ایران را تشکیل می‌دهد.

مدار رأس‌السرطان از شمال آن عبور می‌کند و از این رو این دریا در منطقه گرم کره زمین واقع است.

حداکثر درجه حرارت سطح آب در مرداد ماه 33 درجه و در دی ماه دست کم 19.8 درجه است. طول آن از تنگه هرمز تا دکن حدود 610 کیلومتر و عرض آن کمتر از عرض آب‌های خلیج فارس است.

مساحت آن 903 هزار کیلومتر مربع است در مقابل عمق آن از خلیج فارس بیشتر است.

عمق این دریا در اطراف چاه‌بهار حدود 3398 متر است. هرچه به سوی غرب پیش برویم، عمق آن به سرعت کم می‌شود تا جایی که در نزدیکی تنگه هرمز به 73 متر می‌رسد.

بنادر کوچکی چون جاسک، چاه‌بهار، گواتر در کنار این دریا‌ دیده می‌شوند که بیانگر بازرگانی و دریانوردی آن است.

شهرهای مهم حاشیه این دریا در ایران چابهار و جاسک و در کشور عمان مسقط (پایتخت عمان) هستند.

منبع:همشهری