قینرجه نیر، دومین چشمه آبگرم کشور

استان اردبیل یکی از مناطق گردشگری مهم در کشور است که از ویژگی‌های این استان آب و هوای مطبوع و خنک این منطقه در فصل بهار و تابستان و نیز طبیعت بکر و زیبای آن است که همه‌ساله گردشگران مختلفی را از مناطق مختلف ایران و خارج از کشور به سوی خود فرا می‌خواند.

چشمه‌های فراوان به خصوص چشمه‌های آبگرم در استان اردبیل چشم‌اندازهای زیبایی را خلق می‌کنند که این چشمه‌ها عمدتا در شهر سرعین و حوالی شهر نیر پراکنده شده‌اند و این دو شهرستان به چشمه‌های آبگرم شهرت دارند.

در ۳۶ کیلومتری جنوب غرب شهر اردبیل و پنج کیلومتری شهر نیر در حوالی روستای ایلانجق دومین چشمه آبگرم استان اردبیل و ایران با درجه حرارتی معادل ۷۰ درجه سانتیگراد واقع شده که از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

چشمه آبگرم قینرجه در جوار جاده نیر به سراب قرار گرفته که در شمال این چشمه روستای قره تپه، در شرق روستای برجلو، در غرب روستای ایلانجق و در جنوب روستای بلقیس‌آباد واقع شده که فاصله این چشمه تا کوه آتشفشان سبلان ۲۴ کیلومتر بوده و این آتشفشان در شمال غرب این چشمه واقع شده است.

این چشمه بسیار بکر و دست نخورده بوده که فاصله این چشمه تا شهر سرعین ۱۹ کیلومتر بوده و در جنوب غرب این شهر واقع شده و یک چشمه بسیار گرم است که در جوار آن یک دیواره قرار گرفته که بلااستفاده باقی مانده است.

قینرجه در ارتفاع ۱۷۰۴ متری از سطح دریا واقع شده و نسبت به مناطق مجاور خود در ارتفاع پست‌تری قرار دارد، پهنای مجرای این خروجی ۱۰ متر و طول آن ۱۲ متر بوده و ۱۲۰ متر مربع سطحی است که حوضچه مانندی را تشکیل داده و آب ابتدا در آنجا جمع شده و سپس سرریز آن ناحیه تخلیه می‌شود.

دمای این چشمه ۷۰ درجه سانتیگراد بوده و دبی متوسط آن سه لیتر در ثانیه است که از این نظر دومین چشمه آب گرم استان اردبیل را بعد از چشمه قینرجه مشکین‌شهر که از دمایی در حدود ۸۰ درجه برخوردار است، دارد و می‌توان چنین استدلال کرد که این چشمه بایستی دومین چشمه آبگرم کشور به شمار آید.

وجود چشمه‌های متعدد آبگرم در جوار قینرجه

در جوار این چشمه و در روستاهای واقع در شرق و غرب این چشمه نیز چشمه‌هایی با درجه حرارت‌های پایین‌تر قرار گرفته است که تماما از ترکیب شیمیایی کلرور سدیک و بی‌کربناته تشکیل شده‌اند، در شرق این چشمه روستای برجلو واقع شده که چشمه برجلو نیر درجه حرارت آن ۵۰ درجه بوده که ۲۰ درجه از چشمه قینرجه سردتر است.

در غرب چشمه قینرجه نیز چشمه ایلانجق واقع شده که دمای آن ۴۸ درجه بوده و ۲۲ درجه از قینرجه خنک‌تر است. مقایسه‌ای بین چشمه قینرجه با ۲۰ چشمه واقع در جوار آن صورت گرفته که جایگاه آن را نسبت به چشمه‌های هم‌جوار نشان می‌دهد.

این منطقه ناحیه‌ای صخره‌ای است که در ۲۴ کیلومتری کوه آتشفشان سبلان و در محدوده جنوب شرق این کوه واقع شده و نسبت به مناطق همجوارش از ارتفاع کمتری که معادل ۱۷۰۴ متر بوده، قرار گرفته است.

وجود آبگرم‌هایی نظیر قینرجه، بورجلو، سقزچی، ولیعصر و قره‌شیران که درجه حرارت بعضی از آن‌ها تا ۷۰ درجه سانتیگراد نیز ثبت شده است و برای درمان امراض پوستی، جلدی و اعصاب مفید تشخیص داده شده است و وجود منطقه زیبای بولاغلار در مجاورت شهر نیر، آب و هوای خنک و طبیعت سبز و دل‌چسب فصول بهار و تابستان حاکی از پتانسیل مطلوب شهرستان برای گردشگری و توریسم است.

تبدیل قینرجه به یکی از اهداف مهم گردشگری اردبیل

منطقه چشمه آبگرم قینرجه نیر که در جوار آن چشمه‌های آبگرم فراوانی واقع شده است در صورت معرفی مطلوب و بهینه می‌تواند یکی از اهداف گردشگری مهم در استان و کشور باشد.

در مورد چشمه آب گرم قینرجه بایستی به این نکته اشاره کرد که عبارت قینرجه به زبان ترکی به معنی جوشان است که اشاره‌ای به درجه حرارت بالای آن که معادل ۷۰ درجه سانتیگراد است، دارد.

ثبت ملی چشمه آبگرم قینرجه

نادر فلاحی مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل با اشاره به ثبت ملی قینرجه گفت: «با توجه به قابلیت و ظرفیت این چشمه آبگرم و در راستای حفاظت و صیانت از این چشمه طبیعی و بکر و نیز معرفی و شناساندن آن به گردشگران با تشکیل پرونده و پیگیری برای بررسی و ثبت آن، امسال شاهد ثبت چشمه آبگرم قینرجه در ردیف آثار ملی بودیم.»

او ادامه داد: «این امر زمینه برای توسعه اقدامات در راستای رونق گردشگری در این منطقه را فراهم می‌کند که در این زمینه تلاش همه‌جانبه‌ای انجام می‌شود تا بتوانیم شاهد توسعه گردشگری در این منطقه باشیم.»

فلاحی افزود: «در کنار این چشمه جوشان که یک ظرفیت بکر گردشگری به شمار می‌رود، جاذبه‌های مهمی برای جذب گردشگران از قبیل طبیعت زیبا و دست‌نخورده و چشم‌اندازهای طبیعی و نیز آب و هوای مطبوع نیز در منطقه وجود دارد که می‌تواند گردشگری این منطقه را شکوفا کند.»

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اردبیل بیان کرد: «با توجه به ثبت این اثر طبیعی در ردیف آثار ملی بیش از گذشته زمینه برای معرفی آن فراهم شده و شاهد حضور سرمایه‌گذاران در این منطقه خواهیم بود.»

منبع:میراث آریا

 

مقالات مرتبط :

چشمه آبگرم جوشان

آشنایی با چشمه آبگرم

سرعین؛ شهر چشمه‌های بهشتی

رونمایی از خشت سومِ بافت یزد

خشت سوم کتاب ثبت‌احوال بافت، دربردارنده عکس‌های پاییز بافت تاریخی یزد رونمایی شد.

به گزارش ایسنا، آیین رونمایی از خشت سوم کتاب ثبت‌احوال بافت با حضور هنرمندان و هنردوستان در خانه فرهنگ صدوقی برگزار شد. در این مراسم رییس ایکوم ایران، شهردار بافت تاریخی یزد، جمعی از اعضای شورای پنجم و ششم شهر یزد، همچنین تعدادی از هنرمندان پیشکسوت یزد حضور داشتند.

سیداحمد محیط طباطبایی، پژوهشگر، مورخ و رییس ایکوم ایران در این مراسم با اشاره به ارزش بافت تاریخی یزد گفت: زمانی کشور در مسیر توسعه واقعی قرار می‌گیرد که تصمیمات مبتنی بر میراث‌فرهنگی و محیط‌زیست و طبیعت باشد. توسعه‌ای که بر این دو اصل استوار نیست توسعه واقعی نخواهد بود.

او ادامه داد: یکی از ارزش‌های این بافت تاریخی، مردمان یزد هستند که نگرش اقتصادی به زندگی دارند. آدم‌هایی که اقتصادی نگاه می‌کنند سرمایه را مصرف نمی‌کنند در واقع همیشه سرمایه بود تا از سود آن بهره‌برداری کنند.

رییس ایکوم ایران گفت: زمانی که فراموش کردیم این سرمایه برای آیندگان است و آن را مصرف کردیم آن زمان، زمین‌ها نشست کردند تالاب‌ها خشک شدند و رودخانه‌ها از بین رفتند. ما در حال حاضر با بحران مدیریتی مواجه هستیم که نمی‌تواند از گذشته خود برای آینده استفاده کند. افرای که به میراث علاقه دارند کسانی هستند که به آینده علاقه دارند و نگاهشان به آینده است.

او تاکید کرد: ما یک نوع صلح ایرانی داریم، صلحی که دو شهر نمونه‌اش شیراز و یزد است؛ این دو شهر تمام ثروتشان را برای آینده گذاشته‌اند. این دو شهر باقی ‌مانده‌اند تا فرهنگ را حفظ کنند که سرمایه و الگویی باشند.

به گفته محیط طباطبایی، مردم در یزد به صلح نه به معنای تسلیم، بلکه به معنای همراهی با طبیعت و دیگران رسیده‌اند. مردمان یزد نشانی از صبر و تحمل و شکیبایی مبتنی بر ارزش‌های گذشته خودشان دارند. یزد مهم‌تر از هر چیزی است و باید باقی بماند.

سیدحمید کلانتری، استاندار اسبق یزد نیز در آیین رونمایی از خشت سوم (کتاب ثبت احوال بافت) گفت: ارزش بافت تاریخی یزد هنوز برای ما ناشناخته است. خارجی‌ها اهمیت این بافت را درک کرده‌اند، اما خودمان هنوز حرمت میراث جهانی‌شدن یزد را پاس نداشته‌ایم.

وی افزود: برای ثبت جهانی یزد، بسیار تلاش شده و این افتخار، یک ثروت ملی است. با این‌حال طی این چند سال جای همایش، گردهمایی و هم‌اندیشی در این زمینه بسیار خالی است. اگرچه فعالیت‌هایی مانند انتشار این کتاب که هنر ارزشمند هنرمندان ما را مدون و مصور کرده‌اند و در قالب چند جلد کتاب در اختیار علاقه‌مندان قرار داده‌اند بسیار ارزشمند است.

کلانتری ادامه داد: بافت تاریخی یزد، روح تاریخی و شایستگی‌های مردم هنرمند و هنردوست این شهر است. باید تلاش کنیم یزد را در دو زمینه میراث جهانی و نوآوری و خلاقیت که از جنس تاریخی خود یزدی‌هاست به استان محوری گردشگری ایران تبدیل کنیم.

حمیدرضا صالحیه یزدی، مدیرعامل مجموعه تابا (توسعه احیای بافت خشت خام ایرانیان) با اشاره به دغدغه‌های مطرح شده برای حفظ میراث‌فرهنگی و بافت تاریخی یزد، گفت: متأسفانه شرایط اقتصادی برای انتشار جلد چهارم سخت است، اما تلاش می‌کنیم با همراهی عکاسان و هنرمندان استان همچنین مسؤولان و مدیران، مجموعه عکس‌های تابستان را نیز منتشر کنیم تا هر چهار خشت این مجموعه کامل شود.

او افزود:  این مجموعه در نظر دارد سال آینده و هم‌زمان با روز معمار با همراهی و همکاری اداره کل میراث‌فرهنگی، سازمان نظام‌مهندسی و شهرداری یزد از استادکاران سنتی معماری یزد تجلیل و تقدیر کند. تلاش می‌کنیم علاوه بر برگزاری این نشست مجموعه مستندی از بخش‌های مختلف هنر معماری ثبت و ضبط شود.

کتاب «ثبت‌احوال بافت» در برگیرنده مجموعه عکس‌هایی از بافت قدیم یزد است و تلاش می‌کند تا شرایط زندگی در فصول مختلف سال را به‌صورت مستند به تصویر بکشد. خشت نخست این مجموعه، تصاویری از زمستان سال ۹۲ شهر تاریخی یزد است که به کوشش مجموعه تابا تهیه شده و تیمی از عکاسان حرفه‌ای استان، این تصاویر را ثبت کرده‌اند و خشت دوم این کتاب که بهار یزد را به تصویر کشیده و در سال ۱۳۹۳ منتشر شد. خشت سوم این کتاب که دربردارنده عکس‌های پاییز بافت تاریخی یزد است منتشر شده و خشت چهارم شامل تصاویر تابستان بافت تاریخی، سال آینده جمع‌آوری و منتشر می‌شود.

منبع:ایسنا

زیباترین مقاصد برفی کرمانشاه در زمستان

هرچند خیلی‌ها فکر می کنند زمستان که می‌شود گردشگری هم به تعطیلی می‌رود و این دسته از آدم‌ها تنها بهار و تابستان را فصل سفر و گردشگری می‌دانند، اما عده زیادی هم عاشق برف و رفتن به سفر در روزهای سرد زمستانی‌اند.

در فصل زمستان و بویژه در روزهای برفی مقاصد گردشگری زیادی در کشور وجود دارد و در این میان کرمانشاه هم به عنوان یک استان کوهستانی در فصل زمستان جاذبه های زیبایی دارد که می تواند گردشگران را به سمت خود بکشاند.

علیرضا مرادی بیستونی کارشناس گردشگری معتقد است، کرمانشاه در هر فصل جاذبه های گردشگری خاص خود را برای جذب گردشگران دارد و در فصل زمستان هم می تواند یک مقصد مهم گردشگری باشد.

مرادی بیستونی در گفت و گو با ایسنا، ادامه داد: یکی از زیباترین مقاصد گردشگری زمستانی در کرمانشاه خصوصا در روزهای برفی، منطقه اورامانات است.

وی تصریح کرد: نوع معماری خاص خانه های روستایی که در این منطقه وجود دارد، باعث شده تا زمانی که شاهد بارش برف هستیم، امکان ثبت زیباترین تصاویر کارت پستالی در آن فراهم شود و زیبایی های بی نظیری را به گردشگرانی که اورامانات را انتخاب کرده اند، به ارمغان می دهد.

این کارشناس گردشگری اضافه کرد: در منطقه اورامانات گردنه ای به نام “تته”  وجود دارد که در اکثر روزهای سال پوشیده از برف است و زیبایی بسیار زیادی دارد که می تواند برای گردشگران عاشق برف و گردشگری زمستانی جذاب باشد، البته سفر به این منطقه مستلزم این است که با تجهیزات و ایمنی کامل انجام گیرد.

وی تصریح کرد: آبشار پریشان در شهرستان سنقر هم یکی دیگر از شگفتانه های زمستانی در کرمانشاه است که معمولا در این فصل پس از بارش برف و برودت دما یخ می بندد که تصویر بسیار زیبایی را از طبیعت خلق می کند.

مرادی بیستونی با بیان اینکه منطقه کندوله نیز بواسطه داشتن باغات زیاد پس از بارش برف بسیار دیدنی است، عنوان کرد: در این منطقه باغات فراوان و کوچه پس کوچه هایی با دیوارهای کوتاه و گِلی وجود دارد که پس از بارش برف منظره ای بسیار باشکوه در آن دیده می شود که چشم ببیندگان را خیره می کند.

وی در ادامه با بیان اینکه بارش برف در زمستان جاذبه های طبیعی زیبایی را برای فصل تابستان هم در کرمانشاه رقم خواهد زد، گفت: در گذشته تعدادی یخچال طبیعی که در زبان محلی به آنها “وفر چال” و “وفر خان” گفته می شد در کوه های شاهو، بیستون و پرآو وجود داشته که مردم در فصل تابستان برای آوردن برف به این مناطق می رفتند.

این کارشناس گردشگری خاطرنشان کرد: پس از بارش های برف اخیر در استان، می توانیم در تابستان دوباره شاهد وجود یخچال های برفی در این کوه ها باشیم و گردشگران را برای دیدن آنها ببریم.

منبع:ایسنا

میامی دیار کاروانسراها

یکی از شهرستان‌های تاریخی و منحصر به ‌فرد استان سمنان، میامی است که شباهت نام این شهرستان با شهری معروف در ایالت فلوریدا آمریکا نیز جالب توجه است.

میامی آمریکا که معروف به شهر جادو است، در سواحل اقیانوس اطلس قرار دارد و از شهرهای زیبا و برتر دنیا همراه با آب و هوای استوایی است که گردشگران زیادی را هرساله به خود جذب می‌کند.

اما میامی استان سمنان از بسیاری جهات حائز اهمیت است، پیشینه تاریخی، برخورداری از بیش از ۱۰ کاروانسرا، دشت‌های پرگل، مناطق نمونه گردشگری و کلوت‌ها و… میامی استان سمنان را از جمیع جهات قابل توجه کرده است. این شهرستان مجموعه‌ای از جاذبه‌های گردشگری طبیعی و تاریخی را دل خود جای داده است و با معرفی و جذب سرمایه‌گذار، می‌توان میامی را به مقصدی جذاب برای گردشگران تبدیل کرد.

پیشینه تاریخی و ویژگی‌های جغرافیایی

بر اساس اسناد موجود، قدمت شهر میامی بیش از یک هزار سال است و قبایل مختلفی در این شهرستان زندگی کرده‌اند.

شهرستان میامی، شرقی‌ترین شهرستان استان سمنان در مسیر تهران به مشهد است. این شهرستان از شمال به استان‌های گلستان و خراسان شمالی، از شرق به استان خراسان رضوی و از غرب به شهرستان شاهرود ارتباط دارد.

با توجه به قرار گرفتن این شهرستان در محور ارتباطی تهران – مشهد اهمیت ارتباطی و ترانزیتی آن از گذشته‌های دور مورد توجه بوده است. وجود کاروانسراهای میامی، سپنج (جهان‌آباد)، میاندشت، عباس‌آباد، الحاک، صدرآباد و محمدآباد پل ابریشم خود گواه این مدعاست و این شهرستان را به سرزمین کاروانسراها مبدل کرده است.

شهر میامی به‌عنوان مرکز این شهرستان از آثار تاریخی و گران‌بهای بسیاری برخوردار است که از آن جمله می‌توان به کاروانسرای شاه‌عباسی، مسجد و حمام آقایان اشاره کرد. شهرستان میامی دارای چهار منطقه نمونه گردشگری شامل دشت شقایق و آفتابگردان، جنگل و آبشار نام نیک و جنگل دشت شاد و عباس‌آباد است.

صنایع‌دستی و سوغات

صنایع‌دستی شهرستان میامی شامل جاجیم‌بافی، لاک‌تراشی، تولید البسه محلی، دست‌بافته‌های سنتی، نمدمالی و… بوده و سوغات آن نیز قیسی و برگه زردآلو است.

مفاخر

شهرستان میامی مدفن پاک شهید شیخ حسن جوری رهبر نهضت سربداران در کلاته میر علم روستای فیروزآباد (دهستان فرومد) است. آرامگاه ابن یمین فرومدی شاعر قطعه سرای قرن هفتم نیز در کنار مسجد جامع باشکوه فرومد زینت‌بخش تاریخ و فرهنگ ناب این خطه است. میامی زادگاه شهید سید کاظم موسوی از شهدای والامقام هفتم تیر سال ۱۳۶۰ در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی است.

جاذبه‌های تاریخی میامی

مجموعه کاروانسرای میاندشت

مجموعه کاروانسرای میاندشت بزرگ‌ترین مجموعه کاروانسرای ایران است که در ۴۰ کیلومتری شرق میامی در مسیر جاده میامی به مشهد قرار دارد و شامل سه کاروانسرای صفوی و قاجار، چاپارخانه و کبوترخانه است. کاروانسرای غربی مربوط به دوره صفوی و دو کاروانسرای دیگر مربوط به دوره قاجار است.

کاروانسرا و بافت تاریخی عباس‌آباد

در فاصله ۸۰ کیلومتری از مرکز شهرستان میامی، روستای تاریخی و هدف گردشگری عباس‌آباد واقع شده است. کاروانسرای عباس‌آباد به‌عنوان بزرگ‌ترین تک کاروانسرای شهرستان در دل بافت تاریخی و پلکانی عباس‌آباد یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های این روستاست که در مرکز روستای عباس‌آباد واقع شده است. بافت تاریخی و پلکانی عباس‌آباد که گون‌هایی زیبا از هنر معماری ایرانی است قابلیت دیگری از جاذبه‌های این روستا است. کاروانسرای عباس‌آباد در دوره صفویه بنا و در دوره قاجار مرمت اساسی شده است.

حمام، عمارت، مسجد و محله تاریخی آقایان

یکی از جاذبه‌های مهم واقع در بافت تاریخی میامی، محله تاریخی آقایان است. محله آقایان دارای حمام، مسجد، آب‌انبار، عمارت و کاروانسرای تاریخی است که همگی ثبت ملی شده‌اند. مسجد آقایان و آب‌انبار میامی نیز در دوره قاجاریه بنا شده‌اند.

مسجد جامع فرومد

این مسجد تاریخی مربوط به دوره خوارزمشاهیان در روستای فرومد در ۱۲۰ کیلومتری شرق میامی واقع شده است. این بنا با گچ‌بری‌های زیبا یکی از ۲ مسجد دو ایوانه کشور محسوب می‌شود و عنصر منحصر به فرد و شاخص هنر معماری ایرانی اسلامی است. از جمله ویژگی‌های منحصر به فرد این بنا تزئینات بسیار دقیق زیبای آن است که چشم هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند.

آرامگاه ابن یمین فرومدی

آرامگاه ابن یمین فرومدی نیز در انتهای روستا قرار دارد. معماری ساختمان زیبا با بافت روستا تطابق ندارد و شش‌گوش است و زوایای زیبایی بنا را در برگرفته است. سنگ قبر دارای شش ضلع کوچک است که روی آن نوشته شده است: «آرامگاه امیر فخرالدین محمد ابن یمین‌الدین متخلص به ابن یمین، شاعری، دانشمند بوده است. دوران زندگی را با کمال مناعت و وارستگی به پایان رسانده است» سال تولدش برابر با ۶۸۵ هجری قمری و سال وفاتش برابر است با ۷۶۹ هجری قمری است.

آرامگاه ارمیای نبی، پیامبری در آغوش درخت

در جهت غربی_شرقی از شاهرود به سمت میامی در کیلومتر حدود ۵۰، یک تابلوی سبزرنگ که بر روی آن نام دو روستای ارمیان و جودانه نوشته شده راهی در جهت شمال-جنوب باز می‌کند که به یک، دو راهی ختم می‌شود که یکی به جودانه می‌رود و دیگری به ارمیان و قدس که روستایی است در شرق ارمیان.

مقبره ارمیای نبی در میان چنار کهنسال این روستا واقع شده است و این بقعه از این نظر که آن را درخت چناری در برگرفته نیز منحصر به فرد است.

بر اساس اسناد تاریخی از جمله صنیع‌الدوله و برخی دیگر در مورد ارمیای نبی می‌نویسند: ارمیای پیامبر در روستای ارمیان (ارمیا) میامی که از منازل بین راه مشهد به شاهرود و تهران و بلوک بسطام بوده و دارای چاپارخانه و تردد قافله‌های مسافرتی و مردم است و اهالی ارمیان و روستاهای آنجا اصالتاً عرب بوده و به عقیده اهالی آنجا سه نفر از انبیاء الهی که یکی از آن‌ها ارمیای پیغمبر (علیه‌السلام) است در آنجا مدفون‌اند. یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل حضرت یرمیاشلیکو (علیه‌السلام) یا ارمیا بود که نسب او به بنیامین فرزند یعقوب می‌رسد. وی کتابی داشته که مشتمل بر ۵۰ فصل بود و ظهور نبوتش در سال ۷۶۶ پیش از میلاد بوده است.

چاپارخانه ارمیان

تعدد بناهای تاریخی و همچون وجود چاپارخانه در روستای ارمیان میامی نشان از اهمیت ارمیان در دوره‌های مختلف و از جمله در عصر صفوی دارد و نشان می‌دهد که این روستا در آن دوره محل تردد بسیاری از مسافران بوده است. چاپارخانه‌ها به‌عنوان یکی از بناهای مهم در دوران پیش و پس از اسلام بوده و معمولاً از چاپارخانه‌ها برای استراحت چاپارها و تعویض اسب‌های خسته با اسب‌های تازه‌نفس استفاده می‌شد.

آرامگاه شیخ حسن جوری

شیخ حسن جوری یکی از رهبران نهضت سربداران بود. آرامگاه شیخ حسن جوری در ۱۰۰ کیلومتری میامی در کلاته میر علم روستای فیروزآباد حوالی روستای فرومد واقع شده است. شیخ حسن جوری از شاگردان شیخ خلیفه و از رهبران سیاسی و مذهبی قرن هفتم هجری بود که به دست وجی‌الدین مسعود در سال ۷۴۵ به شهادت رسید.

کاروانسرای صدرآباد

این بنا از جمله کاروانسراهای دوره صفوی است و در محور تهران – مشهد احداث شده است. فرم این کاروانسرا مستطیل شکل و از نوع کاروانسراهای چهار ایوانی است و مساحت آن بالغ بر سه هزار و ۵۰۰ متر مربع است. ورودی کاروانسرا از ضلع شمالی است. یک دالان، در ورودی را به حیاط مرکزی متصل می‌کند و در طرفین دالان دو راه‌پله مارپیچ امکان دسترسی به پشت‌بام را فراهم می‌کند. حیاط مستطیل شکل کاروانسرا در مرکز واقع شده است. در چهار گوشه کاروانسرا چهار برج وجود دارد و نیز در جداره خارجی دیواره ضلع شمالی ۱۲ رواق جهت اسکان موقت تعبیه شده است. از جمله تزئینات این بنا، آجرکاری‌های سقف دالان ورودی است. شالوده این بنا از آجر ختایی است.

کاروانسرای الحاک

کاروانسرای الحاک مربوط به دوره صفوی است. به علت ناامن بودن مسیر دسترسی به کاروانسرا در گذشته، فرم کاروانسرا حالت دژ دفاعی و قلعه نظامی داشته و این بنا دارای هفت برج مراقبت بوده که هم‌اکنون سه برج آن باقی مانده است. در فاصله حدود ۲۵ متری جنوب و غرب این کاروانسرا، آثار برج و باروی قدیمی مشاهده می‌شود که از گل چینه ساخته شده و به کاروانسرا الحاق شده و به نظر می‌رسد هدف از ساخت این برج، توسعه فضای استحفاظی کاروانسرا بوده است.

جاری بودن قنات الحاک و نیز درختان انار و بادام اطراف این کاروانسرا در کنار پوشش گیاهی خاص منطقه تفرجگاه مناسبی را برای گردشگران بخصوص در فصول پاییز و زمستان ایجاد کرده و مجاورت این بنا با منطقه حفاظت شده توران و کویر دوشاخ عباس‌آباد، بر اهمیت گردشگری آن افزوده است

کاروانسرای میامی

این بنا در مرکز شهر میامی واقع شده و از کاروانسراهای زیبای عهد صفوی است که تقریباً سالم بر جای مانده است. این بنا به فرم حیاط مرکزی و از نوع چهار ایوانی است بوده که با آجر ساخته شده است. ورودی این بنا که به شکل هشتی و در دو اشکوب است، در ضلع شمالی کاروانسرا قرار دارد. در سردر ورودی کتیبه‌های سنگی حجاری و نصب شده که تاریخ ساخت و بانی آن در روی آن درج شده است و از این حیث منحصر به فرد است. کاروانسرای میامی به شماره ۱۷۱۸ در سال ۱۳۶۵ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

روستای ابراهیم‌آباد سفلی

روستای ابراهیم‌آباد در ۱۰ کیلومتری شرق میامی قرار دارد. ابراهیم‌آباد یکی از زیباترین روستاهای شهرستان میامی است که بر خرابه‌های شهر تاریخی زیدر که از قدمتی بالغ بر ۵۰۰ سال در زمان صفویه بنا شد. ابراهیم‌آباد بافت تاریخی بسیار زیبایی دارد. خانه‌های این روستا از مصالح بومی و سنتی ساخته شده و از سبک معماری خاصی پیروی می‌کند. کوچه‌های سنگفرش، دیوارهای کاه‌گلی و سیم‌گل با ازاره‌های آجر قزاقی و درختان کهنسال هنگام ورود، نظر هر گردشگری را به خود جلب می‌کند. ابراهیم‌آباد را می‌توان به رستورانی از انواع غذاهای خوشمزه سنتی تشبیه کرد که می‌توان به جوش بره، قروتی، چلکوت، حسود، شیره جوش، آش ترش و آش کما اشاره کرد. مردم این روستا از آئین‌ها و آداب و رسوم متنوعی حفاظت کرده و از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به مراسم عید و عید گاه اشاره کرد.

کاروانسرای محمدآباد پل ابریشم

کاروانسرای محمدآباد پل ابریشم که قدمت آن مربوط به دوره صفویه است در ۶۰ کیلومتری شمال شرقی میامی روستای محمدآباد واقع شده است.

کاروانسرای سنگی شریف آباد-رباط سنگی

این کاروانسرا که مربوط به دوره صفویه است دارای پلانی از نوع دو ایوانی است و مصالح آن در دیوارها از سنگ و گچ و طاق‌ها را با آجر بنا کرده‌اند، ایوان‌ها در ضلع شمالی و جنوبی بنا قرار دارد در چهار گوشه رباط چهار برج مدور وجود دارد، تعداد ۱۴ اتاق برای اسکان مسافران ساخته‌اند و اصطبل کاروانسرا در گوشه شمال غربی و شمال شرقی در طرفین ورودی قرار دارد. این کاروانسرا در ۴۰ کیلومتری شمال شرقی میامی قرار داد.

کاروانسرای جهان‌آباد (سپنج)

در فاصله ۶۰ کیلومتری شمال شرق شهرستان میامی و در روستای بسیار کوچک جهان‌آباد، کاروانسرای تاریخی وجود دارد که مربوط به دوره ایلخانیان است. ایلخانیان برای آسایش کاروان‌ها در مسیر راه‌ها و جاده‌ها، کاروانسراهای بزرگ و زیبایی با توجه به اقلیم هر منطقه می‌ساختند. کاروانسرای جهان‌آباد به‌صورت چهار ایوانی و مستطیل شکل بنا شده است.

جاذبه‌های طبیعی میامی

دشت شقایق و آفتابگردان کالپوش

این منطقه ازنظر اقلیمی جزء مناطق نیمه مرطوب معتدل است. از نظر پوشش گیاهی، همان‌طور که از نام منطقه هم برمی‌آید غالب پوشش گیاهی آن جنگلی پهن‌برگ خزری هستند. دشت شقایق در نیمه دوم اردیبهشت‌ماه هرسال به‌عنوان یک جاذبه طبیعی پذیرای علاقه‌مندان و دوستداران طبیعت بوده و دشت آفتابگردان همه‌ساله اواخر شهریور ماه به‌عنوان یک جاذبه بالقوه می‌تواند پذیرای گردشگران باشد.

دشت شقایق‌های کالپوش در ۱۶۰ کیلومتری شمال شهرستان میامی قرار دارد و مسیر آن بعد از گذر از جاده سمنان – مشهد با رسیدن به شهرستان میامی به سمت شمال تغییر مسیر داده و در نهایت به منطقه کالپوش منتهی می‌شود.

کوه قبله میامی

مجموعه‌ای از کوه‌های پراکنده در جنوب شهر میامی واقع است، بلندترین آن‌ها کوه قبله نام دارد که ارتفاع آن ۲ هزار و ۷۰۰ متر است و در سمت شرق آن، کوه میامی به ارتفاع ۲ هزار و ۴۰۰ متر قرار دارد. در میان این کوه‌ها و در کمرکش صخره‌ها، تخته‌سنگ‌های بزرگی به شکل‌های مختلف دیده می‌شود.

محور گردشگری سد کالپوش

در بخش کالپوش شهرستان میامی جلوه‌های زیبایی از طبیعت در کنار هم قرار گرفته که مناظر چشم‌نوازی ایجاد کرده است. در سال‌های گذشته به دلیل ساخت سد مخزنی کالپوش، دریاچه‌ای زیبا در دل طبیعت این منطقه ایجاد شده که با توجه اقلیم چندگانه کالپوش در فصول مختلف زمینه‌ساز خاطرات زیبا برای گردشگران و علاقه‌مندان به حوزه طبیعت است. این سد در فاصله ۱۲۰ کیلومتری از مرکز شهرستان به سمت شمال در قسمت بالا دست و جنوبی روستای هدف گردشگری حسین‌آباد قرار گرفته است.

آبشار و جنگل نام نیک

روستای نام نیک در ۱۲۰ کیلومتری شمال میامی در بخش کالپوش قرار دارد. این روستا در حاشیه جنگل واقع شده و آبشار آن در ۳ کیلومتری جنوب غربی روستا جاری است. این آبشار فصلی و به‌صورت طبقاتی بوده و ارتفاع برخی از آن‌ها به ۱۰ تا ۱۵ متر می‌رسد. حاشیه آبشار را درختان و درختچه‌های جنگلی پوشانده‌اند. مناظر زیبا و بدیعی که هر بیننده‌ای را مسحور خویش می‌سازد.

اگر تمایل به بازدید از جنگل و آبشار را دارید، سری به روستای نام نیک بزنید. برای بازدید از آبشار نیز باید وارد روستای نام نیک شده از داخل روستا عبور کرده و حدود ۲۰ دقیقه پیاده‌روی کنید. برای دستیابی به روستای نام نیک از میامی جاده‌ای آسفالته به سمت شمال منشعب می‌شود که به سمت بخش کالپوش می‌رود. در مجاورت روستای هدف گردشگری نام نیک علاوه بر جاذبه‌های گفته شده از زیبایی جنگل قشقلاته و منطقه سردار بیک نیز می‌توان بازدید کرد.

درخت چنار کهنسال ارمیان

درخت چنار کهنسال ارمیان نیز جاذبه طبیعی قابل توجهی است. قطر بزرگ‌ترین پاجوش این درخت به بیش از یک متر می‌رسد. مردم روستای ارمیان قدمت چنار را ۸۰۰ تا ۹۰۰ سال می‌دانند.

غار خرطوت ارمیان

غار خرطوت ارمیان با استالاگتیت‌های زیبا و بلورهای سنگی دست نخورده‌اش می‌تواند باعث شگفت‌زدگی شما شود؛ اما این تنها جاذبه غار نیست. این غار با یک حوضچه آبی، پرده‌های سنگی، ستون‌ها و مجسمه استالاگتیتی و استالاگمیتی در اعماق خودش هر لحظه شما را شگفت‌زده‌تر می‌کند.

دهانه ورودی غار آن‌قدر تنگ است که فقط یک نفر آن‌هم به‌صورت سینه‌خیز می‌تواند از آن عبور کند. از این به بعد هر چه پیش‌تر بروید، می‌توانید تالارها، چاه‌ها، دهلیزها و دالان‌های زیادی را ببینید که گشت‌وگذار در آن‌ها لذت یک سفر ماجراجویانه را برایتان به ارمغان می‌آورد. در غار هرچه پیش‌تر روید، با افزایش ارتفاع رو به رو می‌شوید. تا جایی که ارتفاع بعضی از تالارهای داخل غار به ۳ متر می‌رسد.

غار سم (خواجه قنبر)

این غار در ۲ کیلومتری غرب روستای نام نیک از توابع شهرستان میامی قرار دارد. این غار ساختاری آهکی داشته و مربوط به دوره سوم زمین‌شناسی با قدمتی حدود ۹۰ میلیون سال است. دهانه اصلی غار در ارتفاع حدود ۲ هزار متری درون جنگل‌های روستا است که عبور و پیمایش آن نیازمند تجهیزات و تخصص غارنوردی است. این غار مهم از ۲۳ چاه تشکیل شده که با ۹۳۲ متر طول به عمق ۴۰۳ متری زمین نفوذ می‌کند. غار دارای چکیده‌ها و ساختارهای سوزنی و گل‌کلمی است و تا چاه چهارم خفاش‌ها و گونه خاصی پروانه در آن زیست می‌کند.

آبشار طلوبین

روستای طلوبین یکی از روستاهای شهرستان میامی است که زیر نظر بخش کالپوش قرار دارد. این روستا در فاصله ۱۲۰ کیلومتری میامی قرار دارد. در شمال روستا آبشار فصلی قرار دارد که در کنار منظر پلکانی روستا در خور توجه است.

کلوت‌های اعجاب‌انگیز ری‌آباد

چشم‌اندازشان در روز پر ابهت است و در شب رعب‌آور؛ کلوت‌ها؛ کوه‌هایی از خاک و گل که حتی تا ارتفاع ۲۰ متری سر بلند کرده‌اند و اقلیم متفاوت کویر، وزش باد و جریان تند ماسه‌های روان از آن‌ها اشکال عجیبی پدید آورده است. صحبت کلوت که می‌شود، کویرهای لوت و منطقه شهداد کرمان برای بسیاری تداعی می‌شود، اما در حاشیه کویر مرکزی ایران و همسایگی شهر میامی نیز می‌توان این پدیده‌های منحصربه فرد طبیعی را مشاهده کرد برای رسیدن به کلوت‌ها باید ابتدا به شهر میامی بروید، بعد از رسیدن به میامی وارد جاده جاجرم شوید و پس از حدود ۴۵ کیلومتر به روستای «ری‌آباد» می‌رسید. در ابتدای روستا و پس از عبور از اولین مزرعه در سمت چپ وارد جاده شنی می‌شوید. در این جاده باید حدود ۱۵ کیلومتر رانندگی کنید تا پس از طی کردن یک مسیر بیابانی و گنبدهای نمکی به کلوت‌های ری‌آباد (در سمت راست جاده) برسید.

جنگل دشت شاد

جنگل دشت شاد در ۱۴۰ کیلومتر شمال میامی در روستایی به همین نام در منطقه کالپوش قرار دارد. جنگل دشت شاد در نزدیکی نقطه تلاقی ۳ استان سمنان، گلستان و خراسان شمالی واقع شده و به دلیل آب و هوای غیر شرجی و خنک پذیرای گردشگران بسیاری از ۳ استان مذکور است و در بین اهالی به «سر دکل» مشهور است.

منبع:ایسنا

گورستان‌هایی از عصر آهن و دوران اسلامی در قلعه سانسیز زنجان

آثار معماری موجود در قلعه سانسیز (قلعه‌گبری) زنجان و تپه‌های شمالی احتمالاً متعلق به سده‌های اولیه و میانی اسلامی بوده و تپه‌های جنوبی، گورستان‌هایی از عصر آهن و دوران اسلامی است.

به ‌گزارش ایسنا و به نقل از روابط‌عمومی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان، سرپرست گمانه‌زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم قلعه سانسیز طارم با اعلام این خبر، افزود: قلعه سانسیز (قلعه گبری) یکی از قلعه‌های نسبتاً بزرگ دوران اوایل و میانی اسلامی در استان زنجان است.

ابوالفضل عالی تصریح کرد: این محوطه شامل بقایای استحکامات تدافعی بر فراز یک بلندی طبیعی مرتفع در حاشیه رودخانه و چندین تپه کم‌ارتفاع‌تر در جنوب و شمال آن است.

به گفته این باستان‌شناس، بررسی‌ها و مطالعات اولیه نشان می‌دهد، آثار معماری موجود قلعه که بیشتر آن در زیر خاک و آوار مدفون است و نیز تپه‌های شمالی احتمالاً متعلق به سده‌های اولیه و میانی اسلامی و تپه‌های جنوبی، گورستان‌هایی از عصر آهن و دوران اسلامی است.

حفاری‌های غیرقانونی

این کارشناس باستان‌شناسی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان با ابراز تاسف از حفاری‌های غیرقانونی و تخریب‌های انجام شده در بخش زیادی از تپه‌های جنوبی و قسمت‌هایی از قلعه در دو دهه گذشته، اظهار کرد: آنچه از قلعه سانسیز بر جای مانده، بقایای معماری سنگی و آجری است که در یک بخش بزرگ در راس تپه و دامنه‌های شمالی آن به چشم می‌خورد.

این مسئول ادامه داد: آثار معماری مشهود بخش فوقانی شامل فضاهای مختلف راست‌گوشی است که در داخل یک دیوار سنگی بزرگ قرار دارد. همچنین بقایای دیوارها و برج‌های سنگی آجری که در قسمت‌هایی از دامنه فوقانی دیده می‌شود.

عالی با اشاره به وجود حفره‌های شکل گرفته در جریان حفاری‌های غیرمجاز تقریباً در بیشتر قسمت‌های قلعه، یادآور شد: گورستان‌های عصر آهنی – اسلامی جنوب قلعه نیز که شامل پنج تپه با بستر طبیعی است، به دلیل حفاری‌های غیرمجاز شکل اصلی و طبیعی خود را از دست داده و چاله‌های حفاری بیشتر قسمت‌های آن‌ها را در برگرفته‌اند.

تصرف بخش‌هایی از قلعه توسط کشاورزان

این کارشناس اظهار کرد: به جز حفاری‌های غیرمجاز از فعالیت‌های کشاورزی پیرامون قلعه و تصرف بخش‌هایی از دامنه‌های قلعه و گورستان توسط کشاوزران محلی به عنوان دیگر آسیب‌هایی وارد شده به مجموعه سانسیز نام برد که همه ساله در حال گسترش است.

عالی در ادامه از انتقال مصالح به کار رفته در آثار معماری قلعه به ویژه آجرهای با ابعاد بزرگ (۴۰×۴۰) توسط روستائیان برای ساخت و ساز خانه‌های مسکونی خبر داد که آسیب شدیدی به آثار معماری قلعه وارد کرده است.

این باستان‌شناس، با توجه به تهدیدهای موجود و ادامه‌دار و احتمال تخریب بیشتر مجموعه آثار سانسیز، از انجام برنامه گمانه‌زنی با هدف تعیین عرصه و حریم قلعه سانسیز به پیشنهاد معاونت میراث فرهنگی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان و با مجوز ریاست پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری خبر داد.

به گفته این مسئول، در این برنامه گمانه‌هایی در بخش‌هایی از زمین‌های کشاورزی پیرامون قلعه و دامنه‌های پایین گورستان‌ها در خارج از محدوده عرصه باز شد که در نتیجه آن تا حدود زیادی محدوده آثار تاریخی مجموعه سانسیز مشخص شد.

این کارشناس باستان‌شناسی اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان زنجان عنوان کرد: پس از اتمام مطالعات و تهیه نقشه عرصه و حریم برای بررسی و  تصویب در شورای حرائم به سازمان ارائه خواهد شد.

وی با اشاره به این نکته که پیش از گمانه‌زنی اخیر، قلعه سانسیز یک بار مورد گمانه‌زنی باستان‌شناختی قرار گرفت، خاطرنشان کرد: بر اساس مستندات موجود در پرونده ثبتی قلعه آقایان جهانگیر یاسی و موسی درویش‌روحانی از سوی اداره‌کل باستان‌شناسی کشور در سال ۱۳۵۱ شمسی، در جریان بازدید و ثبت اثر در فهرست آثار ملی، چند گمانه در بالاترین قسمت قلعه باز شد که در نتیجه آن قسمت‌هایی از آثار معماری قلعه آشکار شد.

گفتنی است، قلعه سانسیز در سال ۱۳۵۶ با قدمت ساسانی – اسلامی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:ایسنا

بیدخوانی از نمادهای هویتی علی‌آبادکتول

اساس ساختار موسیقی آوازی کتول، متکی بر سه مقام آوازی شامل «هِرایی»، «راستِ مِقام» و «کَلّه کَش» است. از قدیم‌الایام کتولی‌ها این سه مقام را بر اساس سلیقه و ذوق فردی و با اتّکا به سنّت بدیهه‌خوانی و بدیهه‌نوازی به اَشکال مختلفی اجرا کرده‌اند که پس از شکل‌گیری و تثبیت، به نام خود آن‌ها نام‌گذاری شده است. بر همین مبنا پس از سالیان سال، ده‌ها مقام به مجموعه مقامات موسیقی آوازی کتول افزوده‌شده است. به‌طورکلی، آواز کتولی از سه بخش «بیدخوانی»، «ریزمقام» و «منظومه» تشکیل‌شده است.

مرسوم‌ترین نوع آواز در منطقه کتول «بید خوانی» است (واژه «بیت» در کتولی به شکل «بید bid» تلفظ می‌شود)، چون اساس شعر در موسیقی کتولی دوبیتی است و مقام‌ها بر این اساس اجرا می‌شوند. آوازهای محلی و مقامی با مضامینی چون توصیف ائمه، وصف یار و موضوعات حماسی اجرا می‌شود.

اجرای بیدخوانی، با فرم خاصی از نشستن اتفاق می‌افتد و از کشمکش انسان با زندگی و طبیعت و رازهای درونی‌اش روایت می‌کند. این هنر اصیل، یکی از نمادهای هویتی کتولی‌ها است. در زمان‌های گذشته هنر بیدخوانی معمولاً به‌صورت تک‌خوانی اجرا می‌شد. نوع دیگر از آن دوخوانی یا گروه خوانی است، که دو یا چند خواننده بر اساس همان سه مقام اصلی، اشعاری را می‌خوانند. این نوع اجرای آواز را «گَلی به گَلی» یعنی گلو به گلو خواندن می‌گویند.

بیدخوانی (بیت خوانی) به دو شیوه اجرا می‌شود:

۱– نی بید (ni bid) که شامل خواندن دوبیتی‌های کتولی همراه با ساز نی کتولی است.
۲– دِتار بید (detar bid) که خواندن دوبیتی‌ها به همراه نواختن دوتار کتولی است.

در منطقه کتول رسم بر این است که در جشن‌ها، عروسی‌ها و شب‌نشینی‌ها، از انتهای شب تا سحر هنرمندان گرد هم آمده و با سازوآواز خویش به مجالس و محافل رونق می‌بخشند. در اجرای سازوآواز کتولی، ابتدا نوازنده به‌عنوان مقدمه و پیش‌درآمد یکی از آهنگ‌های‌سازی بدون کلام را اجرا می‌کند که به این عمل در موسیقی کتولی «مقام دانی» گویند. سپس با یک «سَر وانگ sar vang»، خواننده آماده اجرای آواز می‌شود. اجرای «بیدخوانی»، بر اساس ردیف آوازی موسیقی مقامی کتولی صورت می‌گیرد که در این بخش به معرفی و چگونگی اجرای هر یک از این مقام‌های آوازی می‌پردازیم.

الف- هِرایی (herayi): مقام هرایی به چند دسته «بِلند»، «کوتاه»، «وسط»، «دِبَند» و «کوتاهِ علی سیا» تقسیم می‌شود که اجرای بعضی از آن‌ها به چند فرم است و در اجرای آن معمولاً از اشعار عرفانی استفاده می‌کنند.

ب- راستِ مِقام (raste meqam): در ردیف آوازی موسیقی کتولی راستِ مقام بعد از آواز هرایی اجرا می‌شود. از نمونه این مقام‌ها می‌توان به «یحیی گالش yahya gales»، «حسن‌خانی hasan xani»، «دِبند de band» و… اشاره کرد. خوانندگان هنگام اجرای آن معمولاً از اشعار عاشقانه و یا از توصیف زیبایی‌های منطقه کتول استفاده می‌کنند.

ج- کَلّه‌کَش (kalle kas): آوازی است در اوج و بسیار کشیده و حزن‌انگیز. کلّه‌کش‌ها به چند دسته «کوتاه»، «وسط»، «بِلند»، «دِبند» و «بِلندِ دِبند» تقسیم می‌شوند. کلّه‌کش‌ها بیشتر در ارتفاعات و کوهستان خوانده می‌شوند.
در بطن اشعار دوبیتی‌ها و منظومه‌های بیدخوانی داستان‌ها و افسانه‌هایی نهفته است که به ارزش آن می‌افزاید. ازجمله این داستان‌ها، منظومه عباس گالش، کافر و مسلمان، طالبا، نجما، امیر و گوهر و… است.

سلیقه شنیداری و پسند موسیقیایی مردم امروز به سمت‌وسوی دیگری سوق پیداکرده است که این امر متأثر از آهنگ پرشتاب زندگی جامعه امروزی است که نسل جوان این زمانه، از صبر و بردباری کمتری بابت شنیدن موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی مقامی و یا آوازهایی از جنس بیت خوانی برخوردار است. به همین خاطر نسل‌های جدید گرایش بیشتر به سمت موسیقی‌های رایج پیداکرده‌اند و همین امر موجب گشته تا باگذشت زمان ذائقه شنیداری جامعه تغییر کند.

امروزه متأسفانه به علت جذابیت آنی دیگر سبک‌های موسیقی ازجمله پاپ، جاز همچنین گسترش استفاده از وسایل ارتباط‌جمعی و…، موسیقی مقامی و موسیقی نواحی از رواج گسترده‌ای برخوردار نیست و به دلیل کم‌توجهی مردم به این امر و کم شدن مخاطبان، عدم جذابیت برای قشر جوان جامعه و… به‌تدریج این نوع موسیقی محدود گشته است.

عوامل مذکور موجبات‌ نبود اقبال قشر جوان به این نوع موسیقی و کم‌رنگ شدن حضور آن در جامعه را فراهم کرده است. عامل اقتصادی و کسب درآمد پایین خوانندگان و نوازندگان موسیقی مقامی، یکی از مواردی است که جوان امروزی به این رشته، به‌عنوان حرفه و شغل نمی‌نگرد و از پیگیری حرفه‌ای آن دست می‌کشد. این نوع نگاه، تنها به موسیقی مقامی و اصیل ایرانی لطمه وارد نمی‌سازد بلکه به هنرهای وابسته به آن چون ساخت سازهای سنتی نیز آسیب می‌زند.

با توجه به اینکه موسیقی مقامی هر قوم و منطقه می‌تواند یکی از اصیل‌ترین عناصر فرهنگ معنوی قوم و یکی از شاخص‌های معرف آن به‌حساب آید، می‌تواند به‌عنوان یک جاذبه گردشگری نیز در این حوزه حرف‌های بسیاری برای گفتن داشته باشد و درنتیجه موجب توجه و رشد این هنر اصیل در جامعه شود و رواج آن در بین عموم مردم علاوه بر تأثیر اقتصادی می‌تواند در سلامت روانی افراد و ایجاد حس هویت و انسجام اجتماعی تأثیر بسزایی داشته باشد.
بیدخوانی کتول در شهریورماه سال۱۳۹۷ در فهرست آثار ملی میراث‌فرهنگی ناملموس قرار گرفت و به ثبت رسید.

منبع:میراث آریا

شیشه‌ درمه، دست‌بافته‌ای منحصربه‌فرد در عشایر فارس

دست‌بافته‌های عشایری شهر ملی صنایع‌دستی فیروزآباد

دستباف‌های عشایر فیروزآباد فارس هویت و میراثی بومی محسوب می‌شود که حفظ آن همراه با کارآفرینی، رشد اقتصادی نیز برای این منطقه به همراه داشته؛ از همین رو وزارت میراث‌فرهنگی عنوان «شهر ملی دستباف‌های عشایری» را به این شهرستان اختصاص داد.

فیروزآباد واقع‌شده در ۹۳ کیلومتری جنوب غربی شیراز شهرستانی شناخته‌شده در نگاه اهالی گردشگری و صنایع‌دستی است؛ شهری که افزون بر میراث داری مهم‌ترین یافته‌های دوران ساسانیان، با اصالت ساکنان عشایرش شناخته می‌شود.

پنج اثر باستانی محور ساسانی ازجمله قلعه دختر، شهر گور، آتشکده و دو نقش برجسته ثبت جهانی فیروزآباد را به یکی از مقصدهای گردشگری داخلی و خارجی بدل ساخته است.

دست‌بافته‌های ایل قشقایی ساکن فیروزآباد، با رنگرزی‌های گیاهی، حامل طراوت و شفافیت طبیعت‌اند، تنوعشان، غنای رنگ گل‌های دشت‌های اطراف را یادآوری می‌کند و این گشاده‌دستی در رنگ‌آمیزی، آثار کهن بافته‌شده در این سرزمین را برای نسل امروز خاص کرده است؛ به‌گونه‌ای که گاه گمان نمی‌رود رنگ‌های موجود در آن‌ها منشائی طبیعی داشته است و از همین رو فرش‌ها، گلیم‌ها، گبه‌ها و دیگر دستباف‌های آنان غنای دلپذیری دارد که به آن شهرتی جهانی بخشیده است.

هر جا نامی از ایل و عشایر باشد، نقشی از زیبایی و ظرافت و تنوع در صنایع‌دستی دیده می‌شود. قشقایی‌های فارس نیز به مدد هنرمندی ذاتی‌شان، به نخ‌های پشمی ظرافت و کیفیتی ویژه می‌بخشند. فیروزآباد که یکی از سکونت‌گاه‌های مهم این ایل به شمار می‌رود، خاستگاه پانزده تیره عشایر ایل قشقایی است.

دست‌یافته‌های عشایری به‌صورت کلی به سه دسته کیسه‌ها، مفروشات و رواندازها تقسیم می‌شود که خود، انواعی مختلف همچون لت‌های خورجین، نمکدان، مَفرش، توبره، چَنته، جَوال، بَلَدان قَلیان‌دان، قرآن‌دان، قالی، قالیچه، گبه، خرسک، گلیم، سفره، جاجیم، برتی و جُل دارد.

این تنوع را همچنان می‌توان در زیرشاخه‌های گوناگون مشاهده کرد و از این منظر نیز، این صنایع‌دستی فیروزآباد را شایسته کسب عنوان شهر ملی دست‌یافته‌های عشایری کرده است.

شیشه‌درمه‌بافی بافته‌ای اصیل و منحصر به فردر در عشایر فارس

شیشه‌درمه‌بافی یکی از دست بافته‌های منحصر به فرد عشایر فارس است که شباهت‌هایی با گلیم دارد ولی برخلاف گلیم که طرح و نقش آن با استفاده از پودهای رنگی است، این شیوه بافت از نوع تارنما است و استفاده از هر رنگی به‌عنوان پود تأثیری در رنگ ظاهر دست‌بافته ندارد.

موارد مصرف شیشه‌درمه

تولیدات بافته‌شده تمام پشمی با این شیوه در عشایر ایل قشقایی فارس، مانند خورجین، چنته، جاجیم، نوار یا تنگ، مفرش یا خوابگاه مورد استفاده است.

نحوه بافت

در چله‌کشی این دست بافته از تارهای دورنگ تیره و روشن که دارای تاب زیاد هستند استفاده می‌شود و طریقه آن بدین‌صورت است که یک گلوله نخ چله ایی رنگ تیره و یک گلوله نخ چله ایی رنگ روشن انتخاب و دو سر نخ به یکدیگر گره‌زده می‌شود و گره بر روی تیرک افقی پایین دار قرار می‌گیرد سپس گلوله نخ تیره از رو و گلوله نخ روشن از زیر بر روی دار چله کشیده می‌شود.

این دو گلوله نخ بر روی تیرک افقی بالایی دار به همدیگر قلاب می‌گردد به‌طوری‌که مجدداً رنگ تیره از رو و رنگ روشن از زیر به تیرک افقی پایین می‌رسند.

شهرستان فیروزآباد که به‌عنوان شهر ملی دست بافته‌های عشایری به شمار می‌رود و جایگاه اصلی تجمع اقوام عشایر استان فارس است، کانون اصلی تهیه دست بافته شیشه‌درمه است.

هرچند در دیگر نقاط این استان نیز دست‌بافت‌های باکیفیت و مناسبی تولید می‌شود اما طرح‌های فیروزآباد زبانزد بوده و تفاوت آن با دیگر نقاط محسوس است.

دست‌بافت‌های عشایری شهرستان فیروزآباد با داشتن مشخصه‌های بسیار خاص نظیر ظرافت، خودکفایی در تولید و رنگرزی گیاهی و همچنین نقش‌های فولکلور و محلی شهرتی جهانی دارد.

منبع:میراث آریا

جام جهان‌نمای خسروپرویز در سراب نیلوفر، افسانه یا حقیقت؟

داستان جام جهان‌نمای خسرو نیز از این‌گونه روایات است که سینه به سینه نقل شده و الهام بخش داستان‌های کهن گوشه‌ای از خاک کرمانشاه شده است.

انوشیروان و خسروپرویز هر دو از شاهان ساسانی بودند که در میان سایر پادشاهان تاریخ ایران نقش پررنگ‌تری را بین روایت‌ها وافسانه‌های مردم منطقه غرب بلاخص کرمانشاه دارند.  چرا که در نیمه دوم دولت ساسانی کرمانشاه و بلاد غرب مورد توجه پادشاهان ساسانی قرار می‌گیرد و آثار متعددی را مانند طاقبستان در شهر کرمانشاه، کاخ خسرو در قصرشیرین، پل خسرو، کاخ نیمه تمام ساسانی، فرهاد تراش دربیستون، طاق گرا در دالاهو، عمارت بان قلعه در قصرشیرین و… از آن دوران در استان کرمانشاه به یادگار مانده است که همه و همه بیانگر حضور پادشاهان ساسانی در این منطقه است.

همین موضوع موجب شده تا این پادشاهان در روایت‌ها و افسانه‌های محلی نقش پررنگ‌تری را پیدا کنند تا جایی که از آن‌ها به عنوان نماد عدالت و قهرمانان افسانه‌ای خود یاد می‌کنند. در یکی از روایات و افسانه‌های مردم منطقه آمده است که خسرو پرویز هفت عجایب داشت، از جمله تخت او که چهار فصل را در آن ایجاد کرده بود و یا تاج ۹۰۰ منی آن که با زنجیر بر روی تختش قرار گرفته بود و یا دستمالی که برای آنکه تمیزش کند آن را به داخل آتش می‌انداخت و پاکیزه می‌شد و یا طلای دست افشار که مانند موم نرم در دستانش بود. اما یکی از عجایب خسرو جام جهان‌نما یا همان جام‌جم است که گویند خسرو هر زمان که اراده می‌کرد، می‌توانست از طریق این جام تصویری به هر نقطه‌ای از جهان زمان خود برود و هر آنچه را که می‌خواست در آن می‌دید.

جام جهان نمای خسرو نه تنها در روایات بلکه در بین اشعار و ادبیات نیز ریشه دوانده و اشعاری توسط شاعران این منطقه در این باره سروده شده است. در بخشی از افسانه شیرین و فرهاد آمده که شیرویه پسر خسرو ادعا می‌کند پدرش دیوانه شده است و او را به سیاه چال می‌اندازد و پیشنهاد ازدواج با شیرین را می‌دهد اما شیرین که می‌بیند فرهاد از بین رفته است و خسرو و نیز در سیاهچال است برای اینکه به شیرویه ضربه‌ای بزند شرط ازدواج را تقسیم گنج خسرو بین فقرا واز بین بردن جام جهان نما تعیین می‌کند.

شیرویه در ابتدا شرط را نمی‌پذیرد اما در نهایت به خواسته شیرین تن می‌دهد و کارهایی که شیرین می‌گوید را انجام می‌دهد.

در اینجاست که شیرین جام جهان نما را به سراب نیلوفر می‌برد، «سراب نیلوفر دریاچه کوچکی است در نزدیکی شهر کرمانشاه که سطح آن مملو از گل‌های نیلوفر زرد رنگ است. این گل‌ها در نزد ایرانیان باستان نیز جایگاه ویژه‌ای دارد و آن را نشانه جاودانگی و حیات می‌دانند. این مکان و این گل آنقدر مهم بوده که نقش گل نیلوفر در تاقبستان نیز حجاری شده و حتی در افسانه شیرین و فرهاد نیز بدان اشاره شده آنجا که خسرو در سراب نیلوفر شیرین را می‌بیند، دلباخته او می‌شود و به مقر پادشاهیش می‌برد.» علی ایحال شیرین جام جهان نما را به سراب نیلوفر برده و آن را در میان دریاچه نیلوفر می‌اندازد. در یکی از اشعار محلی که شاعر گرانقدر استاد بیژن ارژن آن را سروده است چنین می‌گوید:

ای سراو لول پر قایمی که
جور کوزیل زر قایمی که
لای‌ای زوله یا آو زلیله
بی‌خور بی‌خور قایمی که»
(ای سراب نیلوفر آن را مانند کوزه‌های پر از طلا پنهان کن.
کنار نی‌ها و گل‌هایی که داری بدون آنکه کسی بفهمد آن را پنهان کن.)

منبع:میراث آریا

تهران هم بادگیر دارد!

روزگاری بادهای تهران مهمان بادگیرهای این شهر بودند ولی با گذر زمان و آمدن تکنولوژی کم‌کم این میزبانان پیر پایتخت در میان ساختمان‌های بلند و کوتاه و هیاهو و شلوغی‌های این شهر به فراموشی سپرده شدند. ایرانیان از دیرباز برای مساعد کردن شرایط زیست خود و مقابله با شرایط نامساعد اقلیمی با حداکثر استفاده از امکانات طبیعی، از تمهیدات خاصی بهره گرفته‌اند. یکی از این تمهیدات که در معماری سنتی ایران نقش بسزایی داشته است، عنصر بادگیر است.

فوت و فن گرفتن باد

ساختن بادگیر فوت و فن‌های زیادی داشت که معمار بر اساس تجربه و شرایط اقلیمی، کار را به نتیجه میرساند؛ مثال تعیین بلندی میله بادگیر و محل دهانه‌های آن از هم، از فوت و فن‌هایی بود که فقط در تخصص معماران استخوان خردکرده بود. معمار از برخورد باد به گوش‌های خود و با تجربه‌های هزاران ساله، بلندی میله و محل دهانه‌ها و ارتفاع آن را تشخیص میداد. معماران در ساخت بادگیر، اقلیم هر شهر را مدنظر داشتند؛ مثال بدنه چهارگوش و هشت‌گوش، بیشتر مناسب مناطقی است که در آن‌ها بادهای ملایم و متنوع می‌وزند و امکان گرفتن باد از جهات مختلف وجود دارد. مسیر بادها هم در نوع بادگیر تاثیر داشت. در شهرهایی که بادها همیشه از یک سمت می‌وزیدند، معمار بادگیر را یک دهانه می‌ساخت.

باد و بادگیرهای تهران

بر اساس داده‌های سازمان هواشناسی تهران به علت موقعیت خاص جغرافیایی در فصول مختلف سال تحت تاثیر توده‌های هوا و سامانه‌های هواشناسی متعدد و متفاوت قرار می‌گیرد که هر یک به نحوی بر اقلیم منطقه تاثیر می‌گذارد. بررسی و تحلیل داده‌های اندازه‌گیری شده سمت و سرعت باد در ایستگاه‌های هواشناسی تهران بیانگر آن است الگوی باد غالب تهران غربی و شمال‌غربی است. البته باد با جهت‌های دیگر هم با فراوانی کمتر و در ماه‌های مختلف سال مشاهده می‌شوند. به عنوان نمونه در ماه‌های تیر و به خصوص مرداد، باد جنوبی و جنوب شرقی باد غالب تهران است. همچنین در ماه‌های شهریور و مهر نیز معموال باد غالب، شمالی است اما به تدریج از آبان باد غربی و شمال‌غربی غالب می‌شود.

بادگیرهای تهران بر خلاف بادگیرها در شهرهای حاشیه کویر که جنبه کاربردی دارد تنها بر بالای خانه افرادی ساخته شده است که از نظر سیاسی و اجتماعی دارای منزلت هستند و همین موضوع سبب شده تا عده‌ای بادگیرهای تهران را تزئینی بدانند. بیشتر بادگیرهای تهران که تا کنون ۸۰ بادگیر تا زمان تنظیم این گزارش شناسایی شده از نوع بادگیرهای چهارطرفه یزدی و رایج‌ترین پلان پادگیرهای تهران، از نوع مربع و مستطیل است.

اجزای کالبدی بادگیرهای تهران

بادگیرهای تهران همانند بادگیرهای سایر کشور از اجزای کالبدی مشخص تشکیل شده است که در جزئیات بسیار متفاوت هستند. برخی از آن‌ها جنبه زیبایی شناسانه دارد و برخی به شدت در عملکرد بادگیر نقش دارند. شناخت این اجزا به فهم بهتر ساختار بادگیرها کمک شایان توجهی خواهد نمود. به طور کلی اجزای عملکردی هر بادگیر شامل موارد زیر است:

تنوره: به پایین‌ترین قسمت بادگیر و در جایی که تیغه‌های اصلی داخلی بادگیر به اتمام می‌رسند؛ تنوره بادگیر گفته می‌شود. عملکرد اصلی تنوره، خارج‌سازی جریان هوای داخل بادگیر و انتقال هوای داخل کانال بادگیر است. در بعضی موارد که بادگیر سرمایش و تهویه دو طبقه زیرزمین و همکف را بر عهده دارد، دو دریچه عمودی و افقی در تنوره تعبیه می‌شود و در غیر اینصورت، تنوره با یک دریچه عمودی به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم از طریق حوضخانه به فضاهای ساختمان مرتبط می‌شود.

کانال یا ستون: به غالب‌ترین و بلندترین بخش بادگیر که از تنوره آغاز شده و تا قفسه ادامه دارد. کانال بادگیر می‌گویند. کانال بادگیر وظیفه هدایت جریان هوای مطلوب را از قفسه به تنوره و انتقال جریان هوای نامطلوب از تنوره به قفسه را دارد. کانال بادگیر با توجه به نوع بادگیر می‌تواند از تیغه‌های اصلی تفکیک کننده جریان‌های مطلوب و نامطلوب تشکیل شده باشد. تیغه‌های تفکیک کننده سبب ایجاد کانال‌های داخلی درون کانال اصلب بادگیر می‌شوند که با توجه به جهت وزش باد نسبت به قفسه بادگیر، فشار درون کانال‌های داخلی تعیین ی شود. ارتفاع کانال بادگیر وابسته به ارتفاع بادهای مطلوب است. قسمت فوقانی کانال بادگیر که از سقف بالاتر است، ساقه نامیده می‌شود.

قفسه: بالاترین قسمت بادگیر که بر روی کانال واقع شده است را قفسه بادگیر می‌نامند. قفسه بادگیر را حتی می‌توان مهم‌ترین بخش بادگیر دانست، چرا که با قرار گرفتن در مقابل جریان هوا سبب ایجاد اختلاف فشار در آن می‌شود و ناحیه‌های فشار مثبت و منفی اطراف قفسه به وجود می‌آید.

از بادگیرهای زیبای تهران می‌توان به بادگیر عمارت خانه کاظمی، خانه نصیرالدوله، مسجد مدرسه معیر، مسجد افضلیه، مسجد جامع بازار، مسجد امام بازار، آب‌انبار سیداسماعیل، مسجد قنبرعلیخان، مسجد مدرسه معبارباشی، خانه سلطان بیگم شجاعی و سرای روشن لاله‌زار اشاره کرد.

منبع:میراث آریا

بازخوانی گزارش جیمز­ موریه از آرامگاه و مناره‌های شمس تبریزی در خوی

جیمز جاستینیان موریه، منشی سفارت انگلستان در دوره فتحعلی‌شاه طی دو بار گذر از خوی، آرامگاه و مناره‌های شمس تبریزی را در این مکان مشاهده و ثبت کرده است، موریه در سفر نخست خود در گزارش وقایع چهارم ژوئن ۱۸۰۹ می‌نویسد: «اندکی دورتر از دو مایلی خوی، مجموعه‌ای بسیار بزرگ از خانه‌ها و باغ‌ها محله‌ای از شهر را ساخته که مردمان بسیار در آن زندگی می‌کنند، نهر آبی که از کوه‌ها برخاسته در این محله روان است و در دامنه‌های سوی شمال آن دو ستون آجری هست که می‌گویند گور یا گورواه شاعر و دانشمند بلندآوازه، ملای تبریز به نام شمس است.» ( Morier, ۱۸۱۲:۳۰۰).

گزارش موریه از موقعیت جغرافیایی محل مناره‌های شمس تبریزی در مسیر خوی به پِئرَه (فیرورق) با مشخصات آرامگاه شمس تبریزی و تنها مناره باقی‌مانده آن در شمال غرب خوی در محله‌ای موسوم به محله امام‌زاده و کوچه‌ای به نام شمیش‌دیبی (جوار شمس) مطابقت دارد، هر چند که به اشتباه و احتمالاً بنا به اطلاعات افواه عامه، شمس تبریزی را شاعر قلمداد کرده است.

جیمز موریه در سفر دوم خود در یکم ژوئن ۱۸۱۴ یک‌بار دیگر به خوی می‌رسد و بعد از بیان ویژگی‌ها و زیبایی‌های بی‌نظیر دشت خوی، دیدار خود از مناره‌های شمس تبریزی را چنین توصیف می‌کند: «نگام عصر برای دیدار از دو کله‌منار که یادگار شکار ویژه شاه اسماعیل است رفتیم، می‌گویند شاه‌اسماعیل روزی شماری انبوه از بُزان وحشی را شکار کرده و به فرمان او کاسه‌های سرِ شاخدار آن‌ها را در گرداگرد این دو ستون آجری کار گذاشته‌اند، کسانی که زودباوری کمتری داشتند می‌گفتند این کله‌ها کار یک‌سال شکار بوده است که درست‌تر می‌نماید هرچند می‌گویند گَله‌های بُز و آنتلوپ در کوهستان‌های شمالی خوی چندان فراوان است که از شماره افزون است، هر دو کَله مِنار از جای نخستین خود کج شده است و زمین‌لرزه سخت دیگری بی‌گمان آن‌ها را به یک‌باره به خاک می‌افکند.» (Morier, ۱۸۱۸:۳۰۵-۳۰۶).

موریه در سفر دوم خود افزون بر توصیف مناره‌های شمس تبریزی نگاره‌ای از آن‌ها را نیز ترسیم کرده است.

با بررسی نگاره ترسیم شده توسط جیمزموریه یافته‌های زیر قابل ذکر است: با توجه به نمایان بودن روزنه اصلی گل‌دسته و ورودی مناره‌ها که رو به جنوب و غرب طراحی شده‌اند به نظر می‌رسد زاویه دید موریه رو به شمال و به احتمال قریب به یقین از زاویه جنوب غربی-شمال شرقی بوده است.

نگاره موریه مؤید این نکته است که دو مناره موجود در آن زمان، فاصله زیادی از هم نداشته‌اند، با توجه به مقیاس به کار رفته در ارتفاع مناره و قد افراد ترسیم شده به نظر می‌رسد فاصله دو مناره در حدود ۵ تا ۶ متر بوده است.

برای تأیید انگاره مذکور می‌توان در فاصله ۵ تا ۶ متری مناره موجود به سمت شمال، کاوش باستان‌شناسی انجام داد، هر دو مناره ترسیم شده از سوی موریه از محور عمودی انحراف داشته‌اند به طوری که مناره سمت راست به طرف جنوب و مناره سمت چپ به طرف شمال زاویه پیدا کرده‌اند با این اوصاف می‌توان نتیجه‌گیری کرد مناره سمت چپ از بین رفته و مناره سمت راست تا به امروز پابرجا مانده است.

با توجه به زاویه انحراف ترسیم شده از سوی موریه به نظر می‌رسد کج‌شدگی مناره‌ها از ۲۰۵ سال پیش تاکنون تغییر چندانی نداشته و پیش‌بینی موریه مبنی بر فروریختن آن‌ها در اثر زلزله احتمالی، تنها در مورد مناره سمت چپ محقق شده است.

نگاره موریه نشان می‌دهد که کارگذاری جمجمه حیوانات وحشی به قسمت میانی مناره اختصاص داشته و در قسمت‌های بالایی (بالاتر از برجستگی نعلبکی مانند) و پایینی (کمی بالاتر از ورودی مناره) دیده نمی‌شود.

عکس علی‌خان والی به عنوان قدیمی‌ترین تصویر ثبت شده از مناره نیز تأییدی بر این انگاره است.

موریه در گزارش خود این شاخ‌ها را به بزهای وحشی و آنتلوپ‌ها نسبت داده است که مطالعه نگارندگان درستی این گزاره را بررسی کرده است.

واقع‌گرایی موریه موجب شده است شکار هزاران رأس حیوان وحشی در یک روز توسط شاه اسماعیل را به دیده تردید بنگرد، در برخی از گزارش‌های مربوط به اوایل قرن حاضر نیز تعداد جمجمه‌های به کار رفته در جداره مناره را صدها شاخ و کله آهو اعلام کرده‌اند (ریاحی، ۱۳۷۵:۵۱۷) که از نظر تعداد به واقعیت نزدیک‌تر است اما از نظر نوع حیوانات وحشی مورد استفاده در مناره، این گزاره نیز نیاز به بررسی دارد.

اینکه موریه در سفرنامه نخست خود به آرامگاه شمس تبریزی اشاره می‌کند ولی در نگاره ترسیم شده توسط او بنای خاصی مشاهده نمی‌شود مؤید این انگاره است که در آن تاریخ غیر از مناره‌ها آثار دیگری از آرامگاه شمس تبریزی که در نگاره نصوحی‌السلاحی مطراقچی نمایان است باقی‌نمانده بود، اشاره او به گور یا گورواره شمس تبریزی نیز مؤید این انگاره است. در تصویر موریه، دور محوطه‌ای که این مناره‌ها قرار داشته‌اند دیواری ترسیم شده که در پشت آن نشانه‌های باغی قابل مشاهده بوده که ممکن است آثار باقی‌مانده از باغ شاهی باشد.

گزارش جیمز موریه در سفر دوم در ژوئن ۱۸۱۴ (۱۱ خرداد ۱۱۹۳ش و ۱۲ جمادی‌الثانی ۱۲۲۹ق) نشان می‌دهد که در آن سال‌ها هنوز دو مناره موجود بوده‌اند، از سوی دیگر، بررسی گزارش علی‌خان والی در ۱۲۹۷ه. ق با ثبت تصویر تنها یک مناره و استفاده از ضمیر مفرد در زیرنویس آن نشان می‌دهد که در این فاصله یکی دیگر از مناره‌ها از بین رفته و تنها یکی از آن‌ها باقی مانده است.

بنابراین برخی گزاره‌ها مبنی بر فروریختن مناره دوم مقارن جنگ جهانی اول نمی‌تواند درست باشد (ریاحی، ۱۳۷۵:۵۳۱).

جهانگیرمیرزای قاجار نیز در حاشیه آثار البلاد و اخبارالعباد به تاریخ ۱۲۶۸ه. ق به وجود دو مناره از کله‌قوچ شکاری اشاره می‌کند، این گزارش نشان می‌دهد که تا ۳۹ سال بعد از مشاهدات جیمز موریه مناره دوم پابرجا بوده و از بین رفتن آن بین سال‌های ۱۲۶۸ تا ۱۲۹۷ه. ق رخ داده است.

منبع:میراث آریا