تجربه‌ای تراژیک همراه با عبرت در «گردشگری تاریک»

گردشگری تاریک نوعی از گردشگری است که در سال‌های اخیر مورد توجه فزاینده‌ای قرار گرفته است و پخش سریال‌ها و فیلم‌هایی مانند چرنوبیل و توریست تاریک، سبب ترویج مفهوم گردشگری تاریک میان مردم شده و انگیزه سفر به این مناطق را ایجاد کرده است.

گردشگری تاریک به بازدید از مکان‌هایی اطلاق می‌شود که برخی از تاریک‌ترین وقایع تاریخ بشر در آن‌جا رخ داده است که می‌تواند شامل نسل‌کشی، ترور، حبس، پاک‌سازی قومی، جنگ، فاجعه طبیعی یا تصادف باشد.

گردشگری تاریک با نام‌های گردشگری سیاه یا توریسم غم نیز شناخته می‌شود و نوعی از گردشگری  بوده که با مرگ یا تراژدی همراه است.

از نقاطی که به عنوان جاذبه‌های گردشگری تاریک بین گردشگران و علاقه‌مندان محبوبیت بالایی دارند می‌توان به «آشویتس»، «چرنوبیل»، «زمین صفر»، «یادبود ۱۱ سپتامبر» و «هیروشیما» اشاره کرد. همچنین جاذبه‌های گردشگری تاریک کمتر شناخته شده ممکن است شامل گورستان، رویدادهایی با مضمون زامبی‌ها یا موزه‌های تاریخی باشد.

این نوع از گردشگری اوایل دهه ۹۰ توجه دانشگاه‌ها و دانشگاهیان را به خود جلب کرد و این اتفاق باعث شد که اخیرا نیز توجه رسانه‌ها و عموم مردم به گردشگری تاریک برانگیخته شود.

برای بسیاری از افراد تماشا و مواجهه با اماکن تراژدی جذاب بوده و عواطف آن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. برای برخی از گردشگران آشنایی با تاریخ و فرهنگ گذشته در این نوع از گردشگری بسیار اهمیت دارد، بر همین اساس در برخی مواقع رویارویی با این اماکن گردشگری تأمل در تاریخ را به دنبال خواهد داشت.

گردشگری تاریک ارتباط تنگاتنگی با گردشگری آموزشی دارد. آموزش گردشگری تاریک، برای بسیاری از گردشگران به عنوان انگیزه غالب یا اصلی به شمار می‌رود. البته شاید گردشگری تاریک تجربه‌ای خوشحال‌کننده نباشد، اما بسیاری از مردم جنبه آموزشی آن را مهم دانسته و از آن لذت می‌برند. بنابراین انگیزه و هدف گردشگران در گردشگری تاریک متفاوت است و ممکن است به دلیل تجربه‌های جدید و متفاوت به این نوع از گردشگری روی آورند.

گفتنی است که محبوبیت این حوزه به جایی رسیده است که نویسندگانی برای نگارش کتاب در این حوزه زمان می‌گذارند و اطلاعات خود را با دیگران در این حوزه تقسیم می‌کنند.

گردشگری تاریک انواع گوناگونی دارد که شامل کارخانه‌های سرگرم‌کننده تاریک، نمایشگاه‌های تاریک، سیاه‌چال‌های تاریک، مکان‌های استراحت تاریک، زیارت‌گاه‌های تاریک، سایت‌های درگیری تاریک، اردوگاه‌های نسل‌کشی تاریک و بلایای تاریک می‌شود.

عمل گردشگری تاریک تا حدودی بحث برانگیز است، برخی آن را اقدامی برای احترام و برخی دیگر به عنوان عملی غیراخلاقی می‌شناسند. بنابراین با توجه به مفهوم و موضوع گردشگری تاریک این سوال در ذهن ایجاد می‌شود که آیا بازدید از مکان‌های مرگ و تراژدی واقعاً اخلاقی است؟

با توجه به اهدافی که برای این نوع از گردشگری بیان شد، به نظر می‌رسد اقدام به بازدید از اماکن گردشگری تاریک با اهداف مناسب غیراخلاقی به نظر نمی‌رسد اما رعایت برخی نکات در گردشگری تاریک حائز اهمیت است که باید از انجام آن‌ها پرهیز کرد.

از جمله این موارد می‌توان به عکاسی از مردم در لحظات غم، لبخند زدن و خندیدن در اطراف کسانی که سختی را تجربه می‌کنند، رفتار با مردم به گونه‌ای که انگار آن‌ها، نمایشگاه موزه هستند، اظهارات نامناسب، پوشیدن لباس‌های نامناسب، استفاده از زبان نامناسب، التزام به گردشگری بلایای طبیعی برای منافع شخصی، کسب درآمد از سختی‌های دیگران، صحبت کردن با صدای بلند در مورد مسائل نامرتبط و نشان دادن علائم کلی بی‌احترامی اشاره کرد.

منابع:

tourismteacher.com

www.washingtonpost.com

منبع:ایسنا

قلعه‌های اسماعیلیه مجموعه‌ای تاریخی با پیشینه‌ای حماسی

یک پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: قلعه کافران بر فراز کوهی موسوم به «کافران» در فاصله حدود یک کیلومتری شمال روستای کوچک گُرَسک در فاصله حدود ۵ کیلومتری شرق طبس مسینا و جنوب‌شرق روستای دُرُه واقع شده است.

رجبعلی لباف‌خانیکی در گفت‌وگو با ایسنا اظهار کرد: بخش‌های مختلف این قلعه نسبت به وضعیت طبیعی کوه در سطوح متفاوت قرار گرفته و حتی دیوارها از وضعیت طبیعی کوه تبعیت کرده است. وسعت قلعه کافران از قلعه مسلمانان بیشتر، اما تراکم سازه‌های معماری آن کمتر است.

وی اضافه کرد: مصالح ساختمانی این قلعه مانند دیگر قلعه‌های اسماعیلیه سنگ‌های لاشه با ملات گل و گچ است. مهم‌ترین بخش قلعه دروازه ورودی و حصار دفاعی ایجاد شده در مسیر منتهی به قلعه در سمت شرق بوده که از باقی قسمت‌ها آسیب کمتری دیده است.

این پژوهشگر خراسانی ادامه داد: بر گرد قلعه، حصاری بلند با برج‌ها، گوشه و زوایایی به تبعیت از بافت و چگونگی بستر دیوارها بوده که بخش عمده آن‌ها تخریب شده است. در مجاورت حصار فضاهای معماری متعددی وجود داشته که به کلی منهدم شده و در حال حاضر جزء توده‌هایی سنگ از آن‌ها اثری برجای نمانده است.

لباف خانیکی خاطرنشان کرد: بر دو طرف دروازه شرقی قلعه، بخشی از حصار به ضخامت حدود ۷۰ سانتیمتر و ارتفاع  چهار متر باقی مانده که می‌تواند نمونه‌ای از ساختار دیوارهای قلعه باشد. در این قلعه بر خلاف قلعه مسلمانان سازه‌های دفاعی نسبتا کم و بیشتر گویا اقامتی بوده‌اند. احتمالا بر بلندای دیوارها، کنگره‌ها و بر فراز برج‌ها روزنه‌های دید و مزغل‌ها تعبیه شده که در جبهه شمالی معدودی برجای مانده است. در همان منطقه آثار و نشانه‌هایی از مرمت دیوارها مشاهده می‌شود.  فاصله این قلعه تا قلعه مسلمانان که در سمت شرقی آن واقع شده، حدود یک ‌کیلومتر است.

وی عنوان کرد: ساختار کلی قلعه کافران به لحاظ شکل‌گیری حصار، دروازه، برج‌ها، مخازن  ذخیره آب و نیز مصالح ساختمانی مانند قلعه‌های اسماعیلیه و به ‌خصوص قلعه مسلمانان است. اگرچه فضای سالم معماری در آن باقی نمانده که در تاریخ‌گذاری کمک کند، اما وجود قطعات سفال ساده و لعابدار مربوط به قرون  پنجم و ششم ه.ق حاکی از آن است که قلعه کافران نیز مانند قلعه مسلمانان به اسماعیلیه قهستان تعلق داشته است.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: همان گونه که در آغاز بحث عنوان شد، در محدوده روستای کهن دُرُه، سه قلعه به نام‌های دُرُه، مسلمانان و کافران وجود داشته است. قلعه کوچک و مشرف بر  دُرُه به استناد آثار و شواهد باقی مانده قلعه‌ای است که بعد از دوران صفوی ساخته شده و وسعت، مصالح و ساختار آن متناسب با تشکیلات و جمعیت انبوه اسماعیلیان نیست، بنابراین نمی‌توان آن را در شمار قلعه‌های اسماعیلیه به شمار آورد.

لباف‌خانیکی تشریح کرد: اما دو قلعه دیگر منطقه در نزدیکی روستای گُرَسک به جهات مختلف گنجایش، شایستگی، شان و شکوه قلعه دُرُه را دارند و اگر چه در حال حاضر دو قلعه قلمداد می‌شوند، اما بعید نیست که در عصر اسماعیلیان لازم و ملزوم یکدیگر بوده‌اند و با دو نوع کاربری متفاوت بر روی هم «قلعۀ دُرُه» نامیده می‌شده‌اند، به این معنی که قلعه مسلمانان که دارای استحکامات خاص دفاعی بوده به عنوان محل استقرار و خاستگاه تهاجمات فدائیان اسماعیلی بوده و قلعه کافران در نزدیکی آن که از وسعت زیادتر و فضاهای اقامتی کم دوام‌تر برخوردار بوده، احتمالا محل استقرار خانواده‌ها و غیر نظامیان بوده است.

وی اظهار کرد: قلعه دُرُه در واقع پایگاه اولیه اسماعیلیه قهستان و خاستگاه آن‌ها بعد از الموت محسوب می‌شد و زمینه رشد و بالندگی آن‌ها را فراهم کرد. با توجه به این زمینه مناسب در اواخر قرن پنجم ه.ق و با آغاز رستاخیز حسن صباح، حسین قاینی که قبلا در تصرف الموت کیاست و زیرکی خود را نشان داده بود، به قهستان آمد و به عنوان جنبشی نظامی، سیاسی و مذهبی در جستجوی پناهگاه و پایگاهی بر آمد که می‌توانست با استفاده از نیروی آماده و پرانگیزه «قلعه دُرُه» در نزدیکی سیستان و از مضافات، مؤمن‌آباد را تصرف و تبدیل به پایگاه اولیه نهضت خود کند.

این پژوهشگر و باستان‌شناس خراسانی گفت: با تصرف آن قلعه قهستانیان برای مدت نزدیک به ۱۷۰ سال در جایگاه عاملی تعیین‌کننده و با برخورداری از پشتیبانی اکثریت مردم در مقابل تمام تهاجمات مخالفین خود مقاومت کردند و حملات مکرر دولت‌های سلجوقی، خوارزمشاهی و همسایگان غوری، سیستانی و هروی خود را دفع کردند.

منبع:ایسنا

گوی‌بافی، هنری سنتی در کویر شمال اصفهان

شادروان استاد علی‌اکبربنایی فرزند مرحوم استاد رحیم‌علی معمار از جمله هنرمندان گوی‌بافی در شهرستان آران‌وبیدگل بود، که سال‌های نخستین جوانی را همراه با پدر، عموها و عموزاده‌های خود به معماری پرداخته و به مرمت آثار تاریخی این خطه مشغول بود، اما از این شغل دل خوشی نداشت و با فوت پدر کارش را رها کرده و به شرکت ریسندگی و بافندگی کاشان رفت و در آنجا مشغول به کار شد.

به گفته خود استاد بنایی، مهارت و علاقه او به گونه‌ای بود که باعث اعتماد مدیر آلمانی خود شد و با آنکه سواد رسمی نداشت، اما مسئول کارخانه، اداره ۲۲ دستگاه عریض و طویل پارچه بافی صنعتی را به او واگذار کرده بود.

علاقه و تعهد به کار استاد علی‌اکبربنایی تا آنجا بود که یک بند انگشت او در ایام کاری در این کارخانه زیر دستگاه بافندگی قطع شد، لکن پاسخ محبت صاحب کارخانه را داده و کارش را ادامه داد و صاحب کارخانه نیز از او دلسرد نشد و او بر همین حرفه ماند تا خدمتش بعد از ۲۷ سال در سال ۱۳۵۰ به پایان رسید.

استاد علی‌اکبربنایی در خاطراتش بیان می‌کند، نوجوان که بودم با بچه‌ها در ریگزارهای بیرون شهر، با هم بازی می‌کردیم، و از جمله بازی‌های ما گوی بازی و مِردی بود که پایه اصلی آن توپ یا همان گوی به زبان محلی بود. بچه‌ها با تکه‌های لاستیک یا پارچه، توپ‌هایی درست می‌کردند که پس از چند مرتبه پرتاب کردن، از هم باز شده و بازی تعطیل می‌شد تا دوباره آن را درست کنیم. برخی اوقات هم توپ‌ها که خراب می‌شد بچه‌ها از بازی منصرف می‌شدند، به همین دلیل بود که وقتی مادرم جوراب و کلاه می‌بافت، خیلی کنجکاو بودم که روش گرد بافتن آن را یاد بگیرم و با این روش بتوانم یک توپ همیشگی بسازم و سرانجام هم موفق شدم.

هنر گوی‌بافی از هنرهای سنتی رایج در شهر نوش‌آباد است که خالقش شادروان استاد علی‌اکبربنایی بود. او تمام وقت خود را به‌ویژه پس از کسب تجربه در کارخانه ریسندگی کاشان، صرف تولید این گوی‌ها در اندازه‌های مختلف کرده بود به‌نحوی که در حال حاضر به جرات می‌توان گفت اجرای هنر سنتی گوی‌بافی در انحصار خانواده بنایی است.

مواد اولیه برای تولید این گوی‌های رنگی، بسیار ساده و ارزان است ولی تولید هر کدام از آن‌ها وقت و زمان بسیاری را می‌طلبد که با صبر و حوصله بسیار تولید می‌شود. این هنر نزدیک به شصت سال توسط زنده یاد استاد علی‌اکبربنایی در نوش آباد اجرا می‌شد و امروز که اندک زمانی است این استاد گرانقدر و پیشکسوت، آسمانی شده است، توسط فرزندان این استاد که تنها شاگردان این استاد پیشکسوت نیز هستند و با همکاری اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان آران‌وبیدگل برنامه ریزی‌های لازم برای ادامه راه این استاد گرانقدر و حفظ هنر سنتی گوی‌بافی در حال تدوین است.

همانگونه که ذکر شد، سنت گوی‌بافی در آران‌وبیدگل و به‌ویژه در نوش‌آباد دارای سابقه طولانی است، تهیه این گوی‌ها در اصل برای اجرای بازی چفته بوده که سابقه بسیار طولانی در شهرستان آران‌وبیدگل دارد، این بازی توسط جوان‌ها بصورت گروهی و در زمین‌های خاکی و عمدتا در زمان غروب و یا روزهای تعطیل انجام می‌شد، روش ساخت این گوی‌ها غالباً با استفاده از پارچه و نخ است، برای تهیه هر گوی از تکه پارچه‌های ضایعاتی و کهنه استفاده می‌شود، بدین ترتیب که ابتدا پارچه‌ها را بر حسب نیاز به‌صورت گرد درآورده و بعد با نخ‌های چله سفید قالی به اندازه‌های تقریبی یک متر که دور این پارچه‌ها پیچیده می‌شود کاملاً محکم شده، و در ادامه با استفاده از نخ‌های رنگی مجموعه سطح گوی بصورت خطوط دایره‌ای، به چهار. شش،  هشت یا ۱۰ قسمت مساوی تقسیم می‌شود.

در ادامه توسط سوزن جوالدوز کار بافت کل سطح گوی با استفاده از نخ‌های رنگی با طیف رنگی متنوع تزیین می‌شود. وزن تقریبی گوی‌ها بین ۵۰ تا ۱۰۰ گرم در نوسان است، و زمان تقریبی برای تولید و بافت هر گوی بین سه تا چهار ساعت است. عمدتا گوی‌ها به دو صورت سبک و سنگین وزن تولید شده و برخی از آن‌ها صرفا جنبه تزیینی داشته و کاربری برای اجرای بازی چفته ندارد.

یکی از ویژگی‌های این هنر سنتی مردم خطه کویر شمال استان اصفهان، استفاده از مواد بازیافتی و مازاد است که دیگر قابل استفاده نیست، لذا هنرمند گوی باف با استفاده از ابزارهای بسیار ساده شروع به بافت گوی می‌کند.

هنر گوی‌بافی نوش‌آباد به شماره ۲۰۷۱ در فهرست میراث ناملوس کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

درخشش لباس محلی زنان گیلان در جهان

لباس محلی زنان گیلان در جهان می‌درخشد و حمایت از طراحان و تولیدکنندگان لباس های محلی می تواند راهکار موثری در رونق استفاده از پوشش های محلی استان گیلان باشد.

لباس محلی زنان گیلان رنگین‌کمانی از رنگ‌های مختلف است. شاد بودن رنگ‌های لباس زنان گیلانی‌ها را به‌دلیل رنگ‌های موجود در طبیعت آن می‌دانند. به طور کلی روسری و سربند (لچک) پیراهن یا جمه، جلیقه، الجاقبا، کت، دامن، شلیته، شلوار و چادرکمر از بخش‌های اصلی لباس محلی زنان گیلان است.

بیشتر زنان گیلانی از دو سربند، یکی در زیر (لچک) و دیگری روی آن (دستمال) استفاده می‌کنند. بالاپوش بانوان گیلانی هم یک پیراهن است که در گویش تالشی شسی  و در شرق و جلگه تالش جمه خوانده می‌شود. دو طرف این پیراهن نیز چاک دارد. اندازه چاک پیراهن و بلندی آن نیز که اصولا روی تنبان می‌آید در قسمت‌های مختلف گیلان متفاوت است.

جلیقه نیز بخش جدانشدنی از پوشش بانوان گیلان است. جلیقه به‌صورت جلوباز، سه دکمه و یقه هفت با سه جیب در طرفین دوخته می‌شود و پشت آن سکگ دارد تا بتوان آن را گشاد یا تنگ کرد.

در برخی روستاهای مرکزی گیلان پارچه چادرنمازی را دور کمر خود می‌بندند، اما در بخش شرق گیلان برای این کار از چادرشب استفاده می‌کنند. در گویش محلی به چادرشب «چارشو»  گفته می‌شود و رنگ اصلی زمینه آن معمولا قرمز است.

استفاده از چادرشب برای نگهداری نوزادان بر کمر مادران هنگام کار در مزارع    

زنان گیلانی چادرشب را هنگام کشاورزی و چیدن برگ سبز چای، نشاء، وجین و چیدن مرکبات در هوای سرد و هنگامی که مجبورند ساعت‌ها به شکل خمیده کار کنند، به دور کمر می بندند تا هم کمردرد نگیرند و هم گرم بمانند. همچنین برخی از آنها کودکان خود را موقع کار با چادرشب به پشت می‌بندند.

افزایش علاقه به لباس گیلانی در دیگر استان ها و کشورها  

فاطمه سلیمان زاده یکی از زنان پیشرو در دوخت و فروش لباس محلی گیلانی که در املش فعالیت دارد در گفت و گو با ایسنا با بیان اینکه لباس محلی زنان محلی گیلان از زیباترین لباس‌های جهان محسوب می‌شود، گفت: لباس محلی گیلان به دلیل ویژگی های زیبایی و پوششی مناسبی که دارد بسیار پرطرفدار است و علاوه بر گیلان مردم دیگر استان ها برای خرید لباس محلی گیلان به ما سفارش می‌دهند.

وی با اشاره به اینکه لباس محلی گیلان برای فروش به دیگر کشورها نیز رفته است،اظهار کرد: مشتریان لباس محلی گیلان برای سوغات به دیگر کشورها توسط افراد خانواده و فامیل های ساکن در ایران به ما سفارش داده می شود و سال گذشته بیش از ۶۵ دست لباس محلی گیلان را در املش آماده کردیم و به کشورهای امریکا، کانادا و سوئد فرستادیم.

سلیمان‌زاده ادامه داد: متاسفانه کرونا و تحریم، اخیرا بر فروش لباس محلی تاثیر گذاشته است و نمی‌ توان مانند گذشته سفارش گرفت و این لباس ها را فروخت.

افزایش تمایل دختران جوان برای ورود به دوخت و فروش لباس محلی 

وی با اشاره به اینکه برای سرپا نگه داشتن هنر دوخت و تهیه لباس محل گیلان تلاش می‌کنیم به دیگر هنرهای وابسته نظیر چادرشب بافی، رشتی دوزی و غیره بپردازیم تا درآمد مناسبی کسب شود، اضافه کرد: دختران جوان اخیرا به ما برای آموزش دیدن دوخت لباس محلی مراجعه می‌کنند و اگر دولت برایشان تسهیلات کم‌بهره در نظر بگیرد موجب خواهد شد که دوخت و فروش لباس محلی گیلان جانی تازه بگیرد.

این بانوی پیشران دوخت لباس محلی گفت: برای اینکه لباس محلی گیلان که بخشی از هویت و میراث استان محسوب می‌شود برای همیشه زنده بماند و فراموش نشود به مشارکت روزافزون زنان گیلانی در پوشیدن این لباس نیاز است.

سلیمان‌زاده ادامه داد: به طور معمول زنان روستایی گیلان سعی می‌کنند یک دست از این لباس را در خانه داشته باشند و در مراسم عروسی و شادی و جشنواره های بومی و محلی آن را به تن می‌کنند و این را نوعی خوش یمنی می‌دانند.

شگون لباس محلی گیلان برای هدیه به عروس از سوی مادر داماد

وی افزود: مادر داماد نیز در روستاها برای تازه عروس خود حتما یک دست لباس محلی خریداری می‌کند و به او هدیه می دهد تا به دلیل رنگهای شادی که دارد، شادی و زیبایی را برای خانه پسر و عروسش به ارمغان ببرد.

پیشران دوخت لباس محلی گیلانی با بیان اینکه تازه عروس ها نیز از داشتن و خرید این نوع لباس استقبال می کنند و حتی عروس های جوان اخیرا لباس محلی عروسی را نیز سفارش می‌دهند و این امر جای بسیار خوشحالی دارد، گفت: به دلیل افزایش قیمت پارچه و دیگر مواد لازم قیمت تمام شده هر دست لباس محلی افزایش یافته و در حال حاضر به بیش از دو میلیون تومان رسیده است.

وی افزود: در مواقعی نیز افرادی که توان خرید این لباس را ندارند مایل هستند که برای شرکت در مراسم لباس محلی اجاره کنند و ما نیز چند دست لباس تهیه کرده ایم و به این منظور اجاره می‌دهیم.

گرانی خرید لباس محلی و سمت وسوی بازار به سمت اجاره

سلیمان زاده اضافه کرد: برخی از صاحبان تالارها نیز سفارس لباس محلی می‌دهند و به این ترتیب مهمانان می‌توانند برای استفاده از لباس محلی از تالارها لباس اجاره کنند.

وی خاطرنشان کرد:  برخی از افراد که لباس های بسیار قدیمی محلی دارند و برایشان خاطره انگیز است نیز به ما مراجعه می‌کنند و ما سعی می کنیم از سکه‌های قدیمی که بیشتر به جلیقه و کلاه لباس های محلی دوخته شده است در لباس محلی جدیدی که می خواهند بدوزند، استفاده کنیم.

سلیمان زاده ادامه داد: لباس نشانه فرهنگ است و پیش از زبان با انسان ارتباط برقرار می کندخوشبختانه زنان گیلانی جمله زنان ایرانی هستند که هنوز به پوشاک سنتی و محلی خود پایبند و از آنها استفاده می کنند.

وی تصریح کرد: پوشش و حجاب و تنوع رنگها و پارچه ها، جلوه خاصی به لباس محلی زنان در این استان بخشیده است و رنگهای آن بر طبیعت زیبا و دامنه البرز شمیم نشاط و شادی پخش می کند و قابلیت توسعه و ترویج در سطح کشور را دارد.

تولید کنندگان البسه محلی گیلان نیازمند تقویت و حمایت

به گزارش ایسنا، مجموعه تولید کنندگان البسه محلی نیازمند تقویت و حمایت هستند و دستگاه‌های اجرایی مرتبط با موضوع در این زمینه به هنرمندان این عرصه کمک کنند. حمایت از طراحان و تولیدکنندگان لباس های محلی می تواند راهکار موثری در رونق استفاده از پوشش های محلی استان گیلان باشد.

همچنین می‌توان با ایجاد خلاقیت و نوآوری در لباس‌های سنتی ضمن پاسداشت این پوشش، می توان الگویی از پوشش ایرانی، اسلامی به جوانان عرضه کرد و تا حد زیادی از هجمه های فرهنگی غرب در این حوزه جلوگیری کرد.

منبع:ایسنا

خانه‌های درختی با الهام از طرح سبدهای برنج بامبو

به دنبال یک خلوتگاه طبیعت منحصر به‌فرد هستید؟ خوب، به این استراحتگاه سلامتی که توسط DeD Studio طراحی شده است، نگاه کنید. این پیشنهاد، یک طرح جامع در مقیاس بزرگتر برای منطقه جنگلی خارج از شهر Huizhou در استان گوانگدونگ، چین و همچنین یک سبک طراحی برای این منطقه، به شمار می‌رود.

یک سفر آخر هفته ای چقدر خرج بر می دارد؟!

بررسی همشهری از بازار سفرهای داخلی مشخص کرد هزینه سفر ایرانی‌ها با رشد تصاعدی مواجه شده و تنها برای ۲ روز پایان هفته به بیش از ۱۰ میلیون تومان رسیده است.

همشهری- محمدباریکانی: همزمان با تشدید تحریم‌ها و بسته شدن مرزها به روی گردشگران خارجی در دوران کرونا توجه دولت‌های گذشته و فعلی ایران به موضوع سفرهای داخلی معطوف شده و متولیان گردشگری در دولت معتقدند حالا که کووید- ۱۹ در ایران اندکی فروکش کرده و واکسیناسیون مردمی به بیش از ۱۰۰ میلیون دوز رسیده است، با کاهش محدودیت‌های سفر و تقاضای مردم برای سفر، بهترین زمان برای تقویت سفرهای داخلی است.

متولیان گردشگری در دولت چه در دولت قبل و چه اکنون اما در ترویج سفرهای داخلی یک نکته را فراموش کرده‌اند. وضعیت اقتصادی مردم چندان مطلوب نیست و فعالان صنعت گردشگری در بخش خصوصی و مراجع آماری کشور همچون مرکز آمار ایران بارها تذکر داده‌اند که به‌دلیل وضعیت اقتصادی نه چندان مناسب مردم، سفر در داخل کشور نیز به‌تدریج در حال حذف از برنامه خانوارهای ایرانی است.

افزایش قیمت حمل‌ونقل و اقامت اما تأثیر خود را بر بسته‌های گردشگری نیز گذاشته است. با این حال مردم علاقه‌مند به سفر تصور می‌کنند در سفرهای انفرادی هزینه‌های جاری آنها کاهش می‌یابد و بهتر است به جای استفاده از تور با خودروی شخصی یا خرید شخصی بلیت‌پرواز و حمل‌ونقل اقدام به کاهش هزینه‌های سفر کنند.

روزنامه همشهری به همین بهانه سری به جزیره کیش که مهم‌ترین مقصد گردشگری ایرانی‌ها در این فصل از سال است زده تا مشخص شود هزینه سفرهای داخلی آن هم در فصلی که فصل رکود گردشگری در کشور و فصل توجه به مقاصد گرمتر و بیابانی نظیر جزایر جنوبی یا نقاط بیابانی‌تر ایران است، چه اندازه افزایش یافته است؟

جزیره کیش همواره مورد توجه ایرانی‌ها در فصل پاییز و زمستان و حتی تعطیلات نوروز است. اما حال و هوای سفر به این جزیره در فصل رکود گردشگری کشور چگونه است؟ هزینه سفر به کیش چه اندازه افزایش یافته و گردشگرانی که حالا و در فصل رکود گردشگری (زمستان) به این جزیره سفر می‌کنند با چه هزینه‌های سنگینی مواجه می‌شوند؟

بلیت پرواز به کیش در ایرلاین‌های مختلف برای آخر هفته یعنی چهارشنبه تا جمعه با افزایش قیمت حدود ۳۰۰ هزار تومان عرضه می‌شود یعنی اگر روزهای یکشنبه هزینه پرواز رفت و برگشت به کیش ۸۰۰ هزار تا ۸۵۰ هزار تومان قیمت بخورد، در پایان هفته این رقم به یک میلیون تومان تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان می‌رسد.

یعنی یک خانواده ۴ نفری اگر تصمیم به سفر به جزیره جنوبی ایران برای یک سفر ۳ روزه آخر هفته داشته باشد مبلغی حدود ۵ میلیون تومان باید برای رسیدن به جزیره هزینه کند.
خب تا اینجای کار یک خانواده ایرانی تنها برای رسیدن به جزیره از مسیر هوایی و فرودگاه تا فرودگاه باید ۵ میلیون تومان کنار بگذارد. از فرودگاه تا هتل محل اقامت نیز ۲۵ تا ۳۵ هزار تومان هزینه حمل‌ونقل در جزیره است که این مبلغ از طریق دستگاه کارتخوان رانندگان تاکسی جزیره پرداخت می‌شود.

حالا نوبت پرداخت هزینه اقامت است. اقامت از روز چهارشنبه تا روز جمعه در هتل‌های جزیره در کمترین حالت برای یک خانواده از یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان تا ۵ میلیون تومان برای یک شب هزینه دارد و بدین‌ترتیب در کمترین حالت یک خانواده ایرانی برای شب‌مانی در جزیره به‌مدت ۲ شب آن هم برای گذراندن آخر هفته باید از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان برای یک هتل ۳ ستاره تا ۱۰ میلیون تومان برای یک هتل ۵ ستاره هزینه اقامت پرداخت کند.

بدین‌ترتیب در گام نخست، رسیدن به جزیره کیش و رفتن از فرودگاه تا هتل محل اقامت و گرفتن اتاق‌ها برای ۲ شب اقامت تا اینجای کار برای یک خانواده ۴ نفری بین ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا حدود ۱۲ میلیون تومان هزینه دارد.

حالا سری به تفریحات و استفاده از امکانات جزیره بزنیم تا مشخص شود سرنوشت مالی یک گردشگر داخلی در کیش به کجا می‌رسد؟ استفاده از پارک آبی جزیره با افزایش بیش از صددرصدی نسبت به ماه‌های گذشته برای هر فرد ۵۸۰ هزار تومان قیمت خورده است. اجاره یک قایق موتوری برای چرخیدن روی آب برای ۲۰ دقیقه ۳۵۰ هزار تومان قیمت دارد. توجه کنید این رقم فقط برای چرخیدن روی آب است و رفتن به نقاطی که بتوانید به ماهی‌ها غذا بدهید یا مرجان‌های رنگی داخل آب را ببینید با قایق‌های سرگردانی که پیشنهاد ۲۵۰ هزار تومانی برای چرخیدن روی سطح آب آن هم برای ۱۰ دقیقه را می‌دهند تا ۵۰۰ هزار تومان هم هزینه دارد. استفاده از امکانات تفریحی داخل سافاری پارک جزیره نیز از حدود ۶۰ هزار تومان برای نیم ساعت شترسواری تا ۵۰۰ هزار تومان استفاده از عینک‌های واقعیت مجازی برای هر گردشگر هزینه دارد. اگر بخواهید از رستوران‌ها و کافه‌های داخل جزیره هم استفاده کنید حتما بدانید که باید از حدود ۶۰۰ هزار تومان برای صرف قهوه و کیک یک خانواده ۴ نفری تا پرداخت بیش از یک میلیون تومان برای سرو غذا در رستوران‌های جزیره برای همین خانواده هزینه کنید.

اجاره هر ساعت موتور برقی با توجه به مسیرهای ۲۵ تا ۳۵ هزار تومانی تاکسی‌های جزیره برای تردد داخل جزیره ساعتی ۲۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان قیمت دارند. اگر هم بخواهید یک خودرو برای تردد در جزیره برای ۲۴ ساعت اجاره کنید در کمترین حالت ۶۰۰ هزار تومان باید به مراکز اجاره خودرو پرداخت کنید.

بدین‌ترتیب در محاسبه نرخ سفر به کیش برای پایان هفته آن هم با حذف بسیاری از خدمات تفریحی و گردشگری جزیره از بسته سفر، یک خانواده ۴ نفری که بخواهد از روز چهارشنبه تا پایان روز جمعه به کیش سفر کند در کمترین حالت باید ۱۰ میلیون تومان هزینه کند. ۱۰ میلیون تومان برای ۲ روز سفر آن هم در فصلی که ایران در زمان اوج سفرها همچون نوروز و تعطیلات طولانی دیگر نیست.

شاید تصور کنید که در فصل گردشگری جنوب چنین نرخ‌هایی چندان هم گران نیست. پس اجازه دهید سری به کاشان در فاصله ۳ساعتی تهران بزنیم. یک خانواده ۴ نفری برای رسیدن به کاشان با اتوبوس در کمترین حالت باید ۲۰۰ هزار تومان هزینه کند. هزینه اقامت در یک اقامتگاه بومگردی نیز برای یک اتاق ۴ تخته در سفرهای آخر هفته ۹۵۰ هزار تومان و در روزهای کاری هفته ۶۵۰ هزار تومان قیمت دارد. تا اینجای کار رسیدن به کاشان برای یک خانواده ۴ نفری و اطمینان از اقامت بیش از یک میلیون تومان هزینه دربرداشته است. هر وعده غذا نیز به‌طور میانگین قیمتی حدود ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارد. گشت‌وگذار در شهر و خرید بلیت اماکن و سایت‌های گردشگری کاشان نیز رقمی نزدیک به ۴۰۰ هزار تومان قیمت می‌خورد و بدین‌ترتیب هزینه رسیدن به کاشان آن هم زمینی و اقامت و صرف غذا برای ۲ روز بدون احتساب قیمت خرید مایحتاج و سوغات حدود ۵ میلیون تومان هزینه دارد.

اگر فکر می‌کنید سفر به مشهد در همین زمان کمتر از سفر به کاشان هزینه دارد سخت در اشتباهید. بلیت پرواز به مشهد ۵۰۰ هزار تومان تا بیش از ۸۰۰ هزار تومان قیمت دارد. یعنی یک خانواده ۴ نفری عازم مشهد در همان بدو ورود به فرودگاه مشهد مبلغی معادل ۲ میلیون تومان تا ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان هزینه پرواز داده است. میانگین مبلغ اقامت در مشهد نیز برای هتل‌ها با ستاره‌های مختلف از حدود یک میلیون تومان تا نزدیک به ۳ میلیون تومان قیمت خورده است.یعنی یک خانواده ۴ نفری برای رسیدن به مشهد تا لحظه دریافت اتاق هتل ۳/۵ تا ۶/۵ میلیون تومان هزینه کرده است. این هزینه‌ها جدای از احتساب مبالغی است که یک خانواده برای ۲ روز سفر آخر هفته‌ای به مشهد و بازدید از جاذبه‌های زیارتی ، تاریخی و تفریحی این شهر باید بر قیمت تمام‌شده سفر داخلی خود اضافه کند. بنابراین در یک محاسبه سطحی می‌توان گفت نرخ سفر به مشهد با نرخ تمام‌شده سفر به کیش فاصله چندانی ندارد.

وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی با تأکید دولت و رئیس‌جمهوری تمرکز ویژه‌ای بر توسعه گردشگری داخلی در کشور دارد. وزیر میراث‌فرهنگی و معاون گردشگری کشور بارها درخصوص گردش مالی بالای سفرهای داخلی به جای جذب گردشگران خارجی سخن گفته‌اند و بر توسعه و ترویج سفرهای داخلی در کشور تأکید کرده‌اند. در این شرایط اما به‌نظر می‌رسد هزینه‌های سرسام‌آور سفرهای داخلی با افزایش تورم و بالارفتن هزینه خدمات در بخش‌های ضروری‌تر خانوار ایرانی به حذف سفر از برنامه خانواده‌ها منجر شده است. مرکز آمار ایران چندی پیش اعلام کرده بود که بیش از ۴۰ درصد از کارمندان دولت اصلا سفر نرفته‌اند و بسیاری از مردم نیز سفر را از سبد نیازهای خود حذف کرده‌اند. بدین‌ترتیب به‌نظر می‌رسد در شرایطی که سفر در ایران لاکچری‌تر و دوباره تبدیل به یک کالای لوکس شده است، بهتر است وزارت میراث‌فرهنگی با مدیریت هزینه خدمات سفر به برقراری عدالت سفر اقدام کند و امکان سفر برای اقشار کمتر برخوردار جامعه ایرانی را فراهم کند تا با این اقدام رونق به گردشگری داخلی کشور بازگردد و حجم بیشتری از ایرانی‌ها قادر به انجام سفرهای داخلی حداقل برای یک‌بار در سال شوند.

منبع:همشهری

تبدیل گلستان به قطب گردشگری کشاورزی کشور نیازمند برنامه‌ریزی

گردشگری به عنوان صنعت رو به رشد و درآمدزای جهان معاصر در سال‌های اخیر به مزرعه‎‌گردی به عنوان شیوه‌ای جدید از گشت و گذار روی آورده که گلستان به دلیل داشتن مزارع متنوع کشاورزی می‌تواند با برنامه‌ریزی اصولی به یکی از قطب‌های این صنعت در کشور تبدیل شود.

گردشگری روز به روز چهره ای جدید از خود به نمایش می گذارد و در قامت جدید و رو به پیشرفت خود، گردشگران دیگر به دنبال تجمل گرایی و اقامت در هتل های مجلل با ستاره های متعدد نیستند و می خواهند با اقامت در منزل خانواده های مزرعه نشین درباره فعالیت های مزرعه داری دانش کسب کنند.

گردشگری کشاورزی یا گردشگری مزرعه یکی از راهکارهای توسعه روستاها و رونق اقتصادی آن‌هاست که بر اساس آن بهبود معیشت، فرهنگ‌ها و ریشه‌های سکونتگاه های کوچک محفوظ مانده و بخش‌های از یاد رفته آن نیز احیا می شود.

به این دلیل اثرات آن فراوان است که ترویج این نوع از گردشگری می‌تواند به‌ بهبود اوضاع زندگی و معیشت روستاییان کشاورز کمک کرده و تجربه‌ای متفاوت برای گردشگران اسیر در شهرهای بزرگ و صنعتی باشد.

هزاران مزرعه کشاورزی در گلستان و رونق گردشگری مزرعه در سال های اخیر فرصتی کم نظیر در این استان است تا در دوران پسا کرونا با ترسیم ساز و کارهای مناسب به‌دور از شتاب‌زدگی برخی از مشکلات اقتصادی و معیشتی اهالی سرزمین هیرکان را برطرف کرد .

وجود آب و هوای معتدل و مواهب طبیعی و خدادادی جنگل و جلگه و دریا در حوزه گردشگری، محصولات کشاورزی زراعی و باغی از جمله امتیازات منحصر به‌فرد گلستان است که در صورت داشتن برنامه ریزی مشخص می توان توسعه در مسیر دستیابی به توسعه پایدار از آنها بهره زیادی برد.

ظرفیت طبیعی و جاذبه های پرشمار گردشگری در گلستان همچون گنجینه ای عظیم پیش‌روی مدیران و متولیان است تا با ترسیم راهبردی مشخص از آن برای اعتلای استان و رفع محرومیت های مزمن آن استفاده کرد.

از جمله ویژگی های گلستان کشت انواع محصولات زراعی – باغی و کسب عنوان های برتر تولید در حدود ۱۵ محصول زراعی در کشور است؛ هر چند در سایر بخش های کشاورزی نظیر شیلات و آبزی پروری، زنبورداری ، پرورش کرم ابریشم ، گاو و گاومیش داری، پرورش اسب و شتر  هم در زمره استان های مطرح کشور محسوب می شود که هر یک به تنهایی می تواند زمینه ساز رونق گردشگری مزرعه در استان باشد.

در گردشگری مزرع ، گردشگران با حضور  در مزراع و کشترازها جهت تفریح ، کار و بازآفرینی روح و گذران اوقات فراغت می آیند.

گردشگران می آیند تا در فضای آرام و طبیعت بکر و محیط با صفا روستا  از آرامش محیط با صفای روستایی استفاده کرده و شاید بامشارکت در امور مزرعه روح خود را صیقل و در همان خانه های کاه گلی روستایی لحظات خاطره انگیز برای خود ترسیم کنند.

برای برآورده ساختن این نیاز به رشد گردشگران در سال های اخیر مزارع گردشگری رونق گرفته تا علاقه مندان بتوانند با حضور در چنین مناطقی از فرهنگ اصیل روستایی بهره گرفته و چند روزی را فارغ از زندگی ماشینی به بازیابی روحی و روانی خود بپردازند.

در سال های اخیر در گلستان هم تلاش ویژه ای برای رونق این صنعت انجام شده و برخی توفیقات بدست آمده اما کارشناسان معتقدند که برای تحقق بهره وری حداکثری باید ملزومات و پیش شرط های بیشتری در توسعه این مزارع گردشگری مد نظر مدیران این بخش باشد.

در روزگاری که مردم به ویژه شهرنشینان از محدودیت های شدید و خانه نشینی های مستمر و طولانی مدت خسته شده اند، می توان با توسعه گردشگری مزرع علاوه بر مباحث اقتصادی کمک شایانی به رفع برخی دغدغه های روحی ناشی از کرونا پرداخت .

معاون گردشگری اداره کل میراث فرهنگی گردشری و صنایع دستی گلستان به ایرنا گفت : ۱۵ پروانه بهره برداری برای مزارع گردشگری کشاورزی صادر شده و ۱۰۰ پرونده از متقاضیان در دست بررسی قرار دارد.

یاسر قندهاری ادامه داد:  سال ۹۷ نخستین مزرعه گردشگری کشاورزی در گرگان کار خود را آغاز کرد و یک سال بعد موفق شدیم میزبان نخستین همایش گردشگری کشاورزی در گلستان باشیم.

به‌گفته وی برخی شهرستان ها مانند گنبدکاووس، کلاله و گرگان به سبب تنوع ظرفیتهای بخش کشاورزی مانند باغداری ،زراعت، پرورش گاو و گاومیش، اسب ، شتر و زنبورداری بیشترین متقاضی احداث مزارع گردشگری کشاورزی را ارائه کرده اند که تلاش داریم بر اساس ضوابط و ملاحظات مساعدت لازم از متقاضیان انجام شود.

قندهاری گفت : گردشگری کشاورزی از جمله بخش های گردشگری است که ورود به تخصصی به آن نیاز به تغییر کاربری فعالیت پایه نیاز ندارد و متقاضیان با تکیه بر کاربری بدوی عرصه با ایجاد ارزش افزوده از طریق گردشگری رونق اقتصادی و اشتغال ایجاد می کنند.

وی ادامه داد : واحدهای گردشکری کشاورزی گلستان با توجه به توان و ظرفیت داخلی از استقبال خوب گردشگران برخوردار هستند که بعنوان نمونه می توان به بازدید گردشگران از مزرعه توسکا اشاره کرد که این رقم در روزهای پایانی هفته به رقمی معادل ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر می رسد.

قندهاری با اشاره به اتمام طرح آمایش گردشگری در گلستان گفت : براساس چشم انداز ترسیمی امسال ۴۸ مزرعه گردشگری کشاورزی در گلستان ایجاد خواهد شد.

استاد رشته گردشگری دانشگاه های گلستان به خبرنگار ایرنا گفت :‌ مزارع گردشگری عمر زیادی ندارند و در دهه ۹۰ میلادی در اروپا خود را آغاز کردند و پس از چندین سال با خلاقیت شرکت های خصوصی پای این صنعت نوین به کشور و گلستان گشوده شد.

مهدی سقایی یادآور شد :‌ در ایران برخی از مناطقی که فعالیت های زراعت ، کشاورزی و دامداری سابقه زیادی دارند، موفق شدند گردشگری مزرعه را راه اندازی کرده و به موفقیت های زیادی هم برسند.

وی تصریح کرد: باید بپذیریم که رونق گردشگری مزرعه در کشور بیشتر از آنکه یک برنامه ریزی از سوی حاکمیت و دولت باشد مبتنی بر موقعیت شناسی و نگاه ویژه بخش خصوصی است .

سقایی گفت : پس از دستاوردها و اقبال عمومی مردم به گردشگری مزرعه دولتمردان هم به فکر حمایت از این صنعت نوپا بر آمدند اما این طرح گرفتار یک اشکال بنیادی شد.

این استاد دانشگاه افزود : چشم انداز و انتظار نادرستی  که برای اکوتوریسیم و بوم گردی ها ترسیم شد برای گردشگری مزرعه هم طرح ریزی شد و تلاش شد تا هر مزرعه و مزرعه داری را به عنوان یک فعال گردشگری مزرعه پذیرا باشیم.

به گفته وی وضع قوانین این بخش به نوعی بود که ضوابط و پیش شرط های آن قابل تفسیر همگانی است و این یک چالش جدی محسوب می شود.

سقایی تاکید کرد که صرف داشتن یک مزرعه  پتانسیلی برای ایجاد یک مزرع گردشگری نمی شود و کارشناسان متولی نباید کیفیت را فدای کمیت در کار کنند.

وی اضافه کرد :‌گردشگری مزرعه در کشورهایی نظیر استرالیا و هند در قالب ساز و کارهای مشخص رشد فزاینده ای داشته و در ایران هم ضرورت دارد تا این ساز و کارها و پیش شرط ها بومی سازی شده  و رشد فعالیت ها بر اساس یک چارچوب منطقی انجام شود.

وی اظهارداشت : در توسعه گرددشگری مزرعه باید از تجربه بخش خصوصی استفاده کنیم تا مزارع با مکان یابی منطقی و معقول و سرمایه گذاری کافی و توسعه زیر ساخت ها به یک برند گردشگری تبدیل شود.

سقایی ادامه داد:  رقابت ناصحیح ، کاهش منابع مالی برای  تسهیلات و کمبود زیرساخت ها از جمله تبعات گسترش قارچ گونه این مزارع است.

این استاد دانشگاه یادآور شد : باید پذیرفت که آمارها دلیلی بر موفقیت پروژه ها نمی شود و نباید اجازه دهیم بلایی که در حوزه بومگردی اتفاق افتاد دوباره تکرار شود، هر چند در زمان حاضر بازپرداخت تسهیلات در بخش بومگردی تمدید می شود اما گسترش روزافزون  بومگردی ها ، مشکلاتی را برای مالکان آن ایجاد خواهد کرد به نحوی که درآمدی و عایدی اندک آن امکان بازپرداخت تسهیلات را برای فعالان این حوزه سخت می کند.

سقایی  ادامه داد : برای رونق گردشگری مزرعه باید یک اصل را سرلوحه قرار دهیم ، گردشگری باید ایجاد شغل کند، گردشگری باید ضریب تکاثری درآمد به همراه داشته باشد تا به راهبرد های  ترسیمی در بخش گردشگری دست پیدا کنیم.

وی خاطرنشان کرد: در زمان حاضر ضریب تکاثری درآمد در گلستان کمتر از متوسط کشوری است که یکی از بخش هایی که می تواند  به توسعه اقتصادی  گلستان کمک کند بخش گردشگری است و باید با سرمایه گذاری و توسعه زیر ساخت ها ، بهره وری حداکثری از صنعت گردشگری حاصل کنیم.

وی گفت: در برخی مواقع چنین برداشت می شود که می خواهیم کل گلستان را به مرکز گردشگری تبدیل کنیم اما توسعه روز افزون مناطق نمونه گردشگری ، روستاهای هدف گردشگری ، بومگردی ها و مناطق گردشگری باید بر اساس یک چارچوب باشد.

به گفته وی هر چند گلستان در زمینه گردشگری روستایی ، اکوتوریسم و گردشگری مزرعه ظرفیت های زیادی دارد اما باید حواسمان باشد که چتر گردشگری را بر اساس منابع مالی و زیر ساختها توسعه دهیم.

به گزارش ایرنا بیش از ۲۰۰ هزار خانوار بهره بردار در حوزه کشاورزی گلستان در بخش های مختلف مشغول فعالیت هستند که می توان از این ظرفیت ارزشمند برای رونق اشتغال و توسعه اقتصادی استان بهره گرفت.

گلستان با بیش از ۲۰ هزار کیلومتر مربع وسعت و جای دادن هفت اقلیم از ۱۳ اقلیم دنیا در همسایگی سه استان مازندران، خراسان شمالی و سمنان و کشور ترکمنستان قرار دارد و معادل ۳۸ درصد اشتغال خالص گلستان به بخش کشاورزی  اختصاص داده است.

منبع:ایرنا

افزودن طاق معاصر به کلیسا جامع آنجرز برای حفظ نمای تاریخی

کلیسا جامع آنجرز فرانسه به زودی ورودی جدیدی توسط کنگو کوما و همکاران خواهد داشت؛ افزودن طاق قوس‌دار پیشنهادی برای محافظت از بخشی از نمای تاریخی بوده و در عین حال به‌منظور ایجاد یک گالری در فضای باز جدید بین کلیسای جامع و ورودی جدید اجرایی خواهد شد.

نگاهی به حِرَف گوناگون و قدیمی صنعت‌گران در موزه مردم‌شناسی گناباد

ارتباط فرهنگی میان موزه‌ها یکی از مهمترین راه‌هایی که می‌توان از رهگذر آن به بررسی و شناخت فرهنگ‌ها پرداخت و موزه‌ها را از سکون و رکود خارج کرده و آن‌ را غنی ساخت. چه خوب است هر از گاهی آثار موزه‌های مختلف کشور نزد یکدیگر به امانت گذاشته شود. این مهم باید تا جایی که به صورت چرخه تبادلات فرهنگی موزه درآید، ادامه پیدا کند.

موزه مردم‌شناسی گناباد در ساختمان مدرسه نجومیه گناباد راه‌اندازی شد. بنای این مدرسه در کوی شرقی شهر گناباد در مجاورت یکی از سردرهای ورودی مسجد جامعه واقع شده است. این مدرسه از یادگارهای معماری اسلامی در عصر صفویه است که ارج و مقام علم و دانش در آن روزگاران را نشان می‌دهد. به سبب تدریس هیات و نجوم در این مدرسه، به مدرسه نجومیه مشهور شده و معماری آن شامل هشتی ورودی دالان، صحن و حجره‌های پیرامون آن می‌شود.

این بنا در دوران قاجار مرمت شده و در ساختمان آن تغییراتی ایجاد شده است و در گذشته‌ای نه‌ چندان دور از فضاهای موجود در مدرسه به عنوان اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی گناباد و مجموعه هنرهای سنتی مورد استفاده قرار می‌گرفت اما در بهمن‌ ماه ۱۳۸۵ کاربرد دیگری به آن افزوده و در این مکان نخستین موزه مردم‌شناسی شهرستان گناباد از محل اعتبارات سفر ریاست جمهوری افتتاح شد.

در این موزه گوشه‌ای از آداب و رسوم، نحوه زیست، مشاغل بومی و هنرهای سنتی مردم گناباد به نمایش گذاشته شده است.

نمدمالی

نمدمالی یکی از حرفه‌های بومی صنعت‌گران گناباد به شمار می‌رود که نحوه تولید آن در موزه به نمایش درآمده است. انواع فرآورده‌های نمدی از متراکم کردن توده‌های پشم و کرک در شرایط فنی مناسب با ورز دادن ساخته می‌شود. محصولاتی مانند کلاه نمدی، پالتو نمدی، نمد زیرانداز از این دسته محسوب می‌شود که میان عشایر خراسان کاربرد فراوان دارد. هنر نمدمالی در روستاهای گناباد از گذشته رواج داشته است.

عطاری و گیاهان دارویی

در گذشته عطاری بنیان طب سنتی این سرزمین را تشکیل می‌داده است. خراسان رضوی به دلیل داشتن پوشش گیاهی متنوع، کوه‌پایه‌ها و دشت‌های آکنده از انواع گیاهان دارویی یکی از غنی‌ترین سرزمین‌های کشور در زمینه طب گیاهی به شمار می‌رود. از مهم‌ترین گونه‌های دارویی و ادویه می‌توان به گل گاوزبان، کاکوتی، فلفل، اسطوخودوس، سه‌پستان، گل زوفا، دارچین، زردچوبه، ترنجبین و آویشن اشاره کرد. عطاری‌ها علاوه بر تامین نیازهای دارویی مردم سایر خواسته‌های آنان را در زمینه انواع شربت‌ها، عرقیات، ادویه و… نیز مهیا می‌کرده‌اند.

پارچه‌بافی

یکی دیگر از غرفه‌های موزه پارچه‌بافی، دست‌بافی یا نساجی سنتی در گناباد را در معرض دید عموم قرار داده است. این پارچه‌های سنتی با کمک دستگاه‌های بافندگی ۲ وردی، چهار وردی و… تولید می‌شود. جاجیم، پارچه‌های دست‌باف پنبه‌ای، پشمی و ابریشمی نمونه‌ای از این تولیدات است که در مناطق شهری، روستایی و عشایری بافته می‌شود.

دست‌بافی از گذشته‌های دور یکی از حِرَف سنتی صنعت‌گران این خطه به حساب می‌آید و در اکثر روستاها به شکل خانگی یا کارگاهی تولید می‌شود. از سایر بافته‌های سنتی گناباد می‌توان از تولیدات برک‌بافان و فرت‌بافان یاد کرد که شامل انواع حوله، دستمال، لنگ، چادر و پارچه پیراهنی می‌شود.

قنات قصبه

قنات قصبه یکی از شگفت‌انگیزترین سازه‌های آبی جهان و قدیمی‌ترین قنات دنیا به شمار می‌رود که طول آن بیش از ۳۳ هزار متر بوده و بیش از ۴۷۰ حلقه چاه دارد. از این رو شغل و حرفه چاه‌کنی میرابی و لایروبی در گناباد از رونق ویژه‌ای برخوردار بوده است. این قنات در عهد هخامنشیان حفر شده ودر حفر آن از چرخ چوبی چاه استفاده شده است.

دنگ

در غرفه‌ای از موزه مردم‌شناسی گناباد دستگاهی به نام دنگ به نمایش گذاشته شده که از آن برای کوبیدن ارزن گاورس و سایر غلات به منظور جدا کردن پوسته آن استفاده می‌شده است. این دستگاه از قطعه چوبی پهن به طول ۳.۵ تا چهار متر که بخش فوقانی آن به شکل گرزی درآمده، ساخته شده است. در انتهای چوب سوراخی قرار گرفته که چوب دیگری به عنوان محور از آن می‌گذشته و ۲ پایه چوبی در ۲ سمت این محور نصب شده است و در کنار گودال محل نصب دنگ، سکویی از چوب یا گل به شکل منبری پلکانی می‌ساختند.

ابتدا غلات یا ارزن را داخل گودال ریخته، سپس ۲ نفر در انتهای چوب دنگ ایستاده پای خود را روی چوب اصلی گذاشته و فشار می‌آورند تا بخش سر دنگ به طرف بالا حرکت کند. پس از آن هنگام پایین آمدن محور اصلی روی آن بخشی از دستگاه که به قسمت گرزمانند نزدیک‌تر است، می‌پریدند و این عمل چندین مرتبه انجام می‌شد تا پوست غلات از آن جدا شود. پس از کوبیدن در روزی که باد می‌وزید، دانه‌ها را باد می‌داده تا پوست از دانه جدا شود.

خانه سنتی

یکی از غرفه‌های موزه به نمایش نمایی از یک خانه سنتی در گناباد اختصاص یافته است. خانه‌های سنتی در گناباد نزدیک به ۱۵۰ تا ۳۰۰ مترمربع وسعت دارد. حیاط در بخش مرکزی خانه قرار دارد که اتاق‌ها بر اساس نیاز خانواده در چهار طرف آن ساخته می‌شود. این منازل دارای فضایی سرپوشیده به نام دالان یا دلونه است که با پیچی ورودی را به حیاط متصل می‌کند.

از دیگر فضاهای خانه سنتی در گناباد می‌توان به کهدو یا کاه‌دان، طویله، اتاق نشیمن زمستانی که آفتاب‌گیر است، ایوان یا صفه که فضای سرپوشیده و یک متر از سطح حیاط بالاتر است، اتاق نشیمن تابستانی که بادگیری به آن متصل است، انباری و آشپزخانه یا مطبخ اشاره کرد.

آهنگری

آهن‌گری یکی از مشاغل تاریخی در تمام جوامع انسانی به شمار می‌رود. کشف فلز آهن و نحوه استفاده از آن انقلابی در سرنوشت زندگی انسان‌ها ایجاد کرد. آهنگرخانه‌ها مادر ساخت و تولید ابزار اولیه بشر محسوب می‌شد. در این اماکن آهنگر مصنوعات آهنی نظیر بیل، کلنگ، میخ، گاوآهن، زنجیر، چهارشاخ، انبر و قیچی‌های گوناگون را می‌سازد. ابزار و وسایلی که در آهنگرخانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد شامل انبر زغال‌بردار، انبر کج، انبردست، پتک، قلم، سندان سوهان و کوره دم و بازدم می‌شود.

قالی‌بافی

در گناباد برای بافت قالی عمدتا از دارهای چوبی مستحکم و به شکل عمودی استفاده می‌شود. ابزار کار قالی‌بافان گناباد شامل دفتین یا شانه، کارد، قیچی و انواع الیاف پشمی رنگی است. در بافت این قالی‌ها از الیاف پشمی و به ندرت پنبه‌ای استفاده می‌شود. نقشه‌های به کار رفته بر پهنه قالی‌های این خطه همچون نقوش متداول در سایر مناطق خراسان جنوبی است. در بافت فرش‌های گناباد از گره‌های فارسی استفاده می‌شود که اصطلاحا به آن‌ فارسی‌باف می‌گویند.

خراس

در یکی از غرفه‌های این موزه روند استخراج روغن از دانه‌های روغنی با استفاده از دستگاه‌های بومی روغن‌کشی به نمایش درآمده است. گنابادی‌ها به این دستگاه خراس یا دستگاه عصاری می‌گویند. قسمت اصلی خراس از تنه قطور درخت توت تهیه می‌شود و سنگ داخل آن را که به سنگ بچگی معروف است، از سنگ ترس یا سنگ گرانیت به شکل استوانه‌ای تو خالی و سطل‌وار می‌تراشند. بخش پایینی از ۲ چوب متصل به هم که یک سوی آن به کمر خراس بسته، تشکیل شده، به گونه‌ای که حول محور آن بچرخد.

سوی دیگر آن نیز به اسب، قاطر یا الاغ بسته می‌شود و چهارپا حول دستگاه می‌چرخد. هاون یا چوب بالایی به چوب پایینی که با استر بسته می‌شد، متصل می‌شود و داخل سنگ بچگی قرار می‌گیرد؛ به این ترتیب دانه‌های روغنی فشرده شده و روغن‌شان از سوراخ پایین خارج شده و به مصرف می‌رسد.

سفال مِند

این سفال در یکی از روستاهای گناباد موسوم به روستای مند تولید می‌شود. سفال‌گری در گناباد با پیشینه‌ای بالغ بر ۵۰۰۰ سال همچون تمدن‌های هم‌عصر خود از شیوه‌ای یکسان در ساخت پیروی می‌کند اما سفال مند با مصالح و تزئینات متفاوت به شکل پدیده‌ای نوظهور از اواخر قرن یازدهم هجری قمری در منطقه مند رایج شد و با سفال‌های میبد یزد، استهبان فارس و شهرضای اصفهان شباهت بسیار دارد.

سفال مند به لحاظ نوع ماده سازنده به ۲ گروه جسمی و چینی تقسیم می‌شود. ماده اولیه سفال جسمی خاک رس و سفال چینی ترکیبی از پودر سنگ و گل سرشور است. سفال مند معمولا لعاب‌دار است اما مهم‌ترین مشخصه آن عناصر تزئینی برگرفته از طبیعت است.

این عناصر شامل چهار گروه انسانی، حیوانی، گیاهی و هندسی می‌شود که از جمله نقوش مشهور این سفال می‌توان نقش ماهی را نام برد که جایگاه والایی در روایات اسطوره‌ای دارد. نقوش خورشید، پرنده، پروانه، بته‌جقه، گل و مرغ، گل و پروانه، گل کدو، کتیبه، محرمات و انواع اسلیمی از دیگر نقوش به کار رفته بر بدنه سفال‌های مند محسوب می‌شود که انواع این ظروف، نحوه ساخت و پرداخت آنان در یکی از غرفه‌ها به نمایش گذاشته شده است.

منبع:ایسنا

قلعه جعفرآباد جاجرم، بقایای خانقاه قاجاری

شهرستان جاجرم در جنوب غربی خراسان شمالی قرار گرفته و از شمال به شهرستان مانه و سملقان، از غرب به شهرستان گرمه، از جنوب به استان سمنان، از جنوب شرق به استان خراسان رضوی، از شرق به شهرستان اسفراین و از شمال شرق به شهرستان بجنورد محدود می‌شود. این شهرستان با مساحت ۳۶۵۴ کیلومتر دارای سه شهر، سه بخش، پنج دهستان و ۵۵ آبادی است. جمعیت شهرستان جاجرم در سال ۱۳۹۰ بالغ بر ۳۶هزار و ۸۹۸ نفر برآورد گردیده است.

شهرستان جاجرم به لطف موقعیت راهبردی خود بر سر راه‌های کاروان‌رو هماره موردتوجه قرار داشته و از دوران پیش‌ازتاریخ تا ادوار متاخر اسلامی به طور پیوسته نقش بارزی را در تکامل فرهنگی خطۀ خراسان ایفا کرده است. این منطقه تا اواخر دوره قاجار اهمیت خود را حفظ نمود تا اینکه با ورود تجهیزات حمل‌ونقل مدرن، احداث راه‌های ترانزیتی و در پی آن حذف شبکۀ راه‌های قدیم و متروک ماندن راه‌های کاروان‌رو و کاروانسراها به‌تدریج از اهمیت آن کاسته شد و به‌سرعت افول کرد.

قلعه جعفرآباد شامل یک قلعۀ خشت و گلی از دوره قاجار و بقایای یک بنای آجری مربوط به قرون ۴ تا ۶ هجری قمری است. بقایای بنای آجری به شکل یک تپه به ارتفاع حدود ۲ متر با انبوه قطعات آجر و مواد فرهنگی دوره سلجوقی و خوارزمشاهی در سطح است. در فاصله ۱۵۰ متری این بقایای این بنا، قلعه خشت و گلی معروف به قلعه جعفرآباد قرار دارد. به استناد محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در مطلع الشمس (ص. ۱۲۳)، قلعه جعفرآباد بقایای یک روستای بارو دار مربوط به دوره قاجار است که توسط جعفرقلی خان شادلو (وفات ۱۲۷۵ قمری)، از خوانین ایل شادلو در زمان ناصرالدین‌شاه در حوالی جربت در دشت جاجرم ساخته شده است. مطلع الشمس در باب این قلعه چنین نوشته است: «… دست راست راه در بالای تلی قریه جعفرآباد است که آن را جعفرقلی خان شادلو ساخته و حالا زیاده از پنجاه خانوار سکنه دارد و آب آن از نهری است که از رودخانه شوقان به این محل جاری نموده‌اند». این مجموعه تاریخی به دلیل شهرت قلعه جعفرآباد به همین نام معرفی شده است.

این مجموعه تاریخی متشکل از بقایای یک بنای منفرد آجری مربوط به سده‌های ۴ تا ۶ هجری و یک قلعه خشت و گلی در مجاورت آن از جمله آثار باارزش شهرستان جاجرم است. قلعه جعفرآباد از نوع قلعه‌های دشتی و مربوط به‌نظام زمین‌داری (ارباب‌ورعیتی) در دوره قاجار آباد بوده است که در دوره پهلوی متروک شده ولی بقایای بنای آجری که حالا به شکل یک پشته خاکی به ارتفاع حدود ۲ متر درآمده یک اثر دوره سلجوقی و خوارزمشاهی است. این مجموعه در فاصله ۲ کیلومتری جنوب جاده اصلی جاجرم به سنخواست و ۳ کیلومتری جنوب شرق روستای جربت قرار گرفته است.

از نظر معماری، شکل اصلی قلعه متشکل از یک فضای مستطیل منظم به ابعاد ۱۲۵ در ۱۵۰ متر است که بر بالای تپۀ خاکی بلندی به ارتفاع حدود ۱۰ متر در جهت شمالی‌جنوبی ساخته شده است. در اطراف قلعه خندقی وجود دارد که امروزه به دلیل تجمع آب باران و سیلاب در امتداد آن درختچه‌های گز به‌وفور رشد کرده است. در چهارگوش و میانه دیوارهای قلعه نُه برج مدور ساخته شده است: اینها عبارت‌اند از چهار برج در گوشه‌ها، یک برج در میانه باروی شرقی، یک برج در میانه باروی غربی، یک برج در میانه باروی شمالی و دو برج در میانه باروی جنوبی. دروازه قلعه در میانه باروی جنوبی قرار دارد که دو برج در طرفین آن ساخته شده است. قلعه با مصالح خشت و گل ساخته شده و به‌غیراز برج‌ها و اتاقک‌های نگهبانی طرفین دروازه سایر خانه‌ها و واحدهای مسکونی یا محل نگهداری احشام به‌کلی ویران شده و فقط داغ مختصری از آنها در کنار دیوارهای قلعه مشهود است. دیوارهای قلعه ۱۵۰ سانتی‌متر عرض دارند و از گل و چینه ساخته شده است. روش ساخت دیوار به نحوی است که دو دیوار گلی به قطر حدود ۵۰ سانتی‌متر کار شده و فاصله میان اینها را با خشت، قلوه‌سنگ و نخاله پرکرده‌اند. در ساخت برج‌ها، به‌ویژه برای احداث سقف ضربی و ایجاد فضاهای جانبی بیشتر از خشت استفاده شده که ابعاد خشت‌ها ۲۵ در ۲۵ در ۶ سانتی‌متر است. در تعدادی از خشت‌های برج میانی ضلع غربی اثر پنجه کشی با دست مشهود است که برای درگیری بهتر ملاط با خشت و هشت و گیر مناسب‌تر ایجاد شده است.

دروازه ورودی قلعه در میانه ضلع جنوبی ۳۱۰ سانتی‌متر عرض دارد. در طرفین دروازه دو برج به ارتفاع وجود دارد که در وضع موجود حدود ۹ متر از ارتفاع آنها باقی‌مانده است. بدنه برج‌های دروازه ورودی در قسمت فوقانی تزیینات خشتی دارد که به شکل یک ردیف چلیپا و نیم چلیپا محیط در دو نوار دندان‌موشی است. با وجود تخریب زیاد در قسمت بالای دیوارها، هنوز آثار وجود کنگره در بالای دیوارها مشهود است.

در طرفین برج‌های ورودی آثاری از پلکان آجری دیده می‌شود که به اتاقک‌های نگهبانی طرفین و به فضای داخلی برج‌ها راه پیدا می‌کند. فضای داخلی برج‌ها نیز پلان چلیپا دارد. در بدنه داخلی برج‌ها تیرکش یا نورگیرهای مربعی شکل کوچکی تعبیه شده است. برج‌های واقع در اضلاع چهارگانه و میانه باروها به‌صورت دو یا سه طبقه ساخته شده و سقف طبقات با خشت تاق پوشش ضربی دارد. فضای پایینی اغلب به‌عنوان انبار استفاده می‌شده و پلان مدور به قطر ۲۷۵ سانتی‌متر دارد. در بدنه این طبقه هشت روزن نورگیر وجود دارد. این فضای پایینی برج‌ها از طریق یک‌رشته پلکان مدور به طبقات بالا راه پیدا می‌کند. در بالاترین تراز، سقف برج‌ها تیرپوش بوده و امکان دیده‌بانی و مراقبت از اطراف از پسِ کنگره و جان‌پناه وجود داشته است. در این قسمت فوقانی، تیرکش هایی وجود داشته که در برج گوشه شمال غربی که سالم‌تر باقی‌مانده، ۱۲ تیرکش قابل‌مشاهده است.

علاوه بر دروازه اصلی قلعه، در باروی شمالی به فاصله ۲۳ متری از برج شمال شرقی یک بازشو به عرض ۹۰ سانتی‌متر با طاق قوسی شکل وجود دارد که باتوجه‌به ابعاد و موقعیت قرارگیری در پلان احتمالاً الحاق است.

در فاصله ۱۲۰ متری شمال شرق قلعه یک پشته کوتاه خاکی به ارتفاع حدود ۲ متر وجود دارد که در سطح آن مقدار زیادی پاره آجر پراکنده است. بررسی عکس‌های ماهواره‌ای و پیمایش میدانی نشان می‌دهد این بخش بقایای یک تک بنای آجری است که با محور شمال شرقی – جنوب غربی ساخته شده و دارای تزیینات گچی و آجری است. همچنین در فاصله ۱۵۰ متری شرق قلعه و در خارج از حدود خندق پشته کوتاه ۱ متری وجود دارد که در آن تعدادی چاله حفاری قاچاق وجود دارد. در اطراف این چاله‌ها تعدادی سفال مربوط به قرون اولیه اسلام از جمله سفال با لعاب شیری، سفال با لعاب سبز و سفال با نقش کنده زیر لعاب (اسگرافیاتو) وجود دارد که به قرون ۴-۶ هجری (سلجوقی و خوارزمشاهی) قابل تاریخ‌گذاری است.

از مهم‌ترین ویژگی‌های این مجموعه الگوبرداری کامل از روستاهای ارباب رعیتی رایج در دوره قاجار و پیش از آن است. ساخت روستا در حصار مستحکم و برج و باروی واقع در بالای تپه امکان دفاع از روستا در برابر تهاجم و غارت را فراهم می‌کرده است. از ویژگی‌های منحصربه‌فرد قلعه، وجود تزیینات خشتی در قسمت بالای برج‌های ورودی به شکل یک ردیف چلیپا و نیم چلیپا محیط در دو نوار دندان‌موشی است که در قلعه‌های مشابه استان دیده نشده است.

قلعه جعفرآباد جاجرم به شماره ۳۳۱۳۱ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا