پاویون ایران در اکسپو دبی چه بود و چه شد؟

طراح معماری پاویون ایران در اکسپو دبی ۲۰۲۰، درباره نقدهایی که نسبت به نحوه بهره برداری و طراحی داخلی بخش‌های مختلف پاویون ایران وارد شده است، می‌گوید: «طراح کالبد پاویون، دخالتی در طراحی داخلی بخش‌های مختلف آن نداشته است، ولی با این حال، در حد جایگاه سازمانی در ساختار روابط بین کارفرما و بهره برداران متعدد پروژه، سعی مشاور در ارایه پیشنهاداتی بوده است که طراحی داخلی و سناریوی بهره برداری را تا حد ممکن هم راستا با ایده‌های کلان طراحی کالبد کند.»

به گزارش ایسنا، نمایشگاه اکسپو که پس از المپیک و جام جهانی فوتبال، از بزرگ‌ترین رویدادهای جهان شناخته می‌شود، قرار بود سال ۲۰۲۰ در دبی برگزار شود، اما کرونا آن را یک سال به تعویق انداخت. آغاز این رویداد اول اکتبر ۲۰۲۱ بود که تا ۳۱ مارس ۲۰۲۲ برابر با نهم فروردین ۱۴۰۱ ادامه خواهد داشت.

شعار امسال اکسپو، «پیوند ذهن‌ها، خلق آینده» است. ایران هم با روایتی از شهرزاد قصه‌گو و با شعار «ایران؛ تمدن کهن و استوار: تنوع اقوام و میزبان ملت‌ها» در پاویونی به وسعت ۲۰۱۴ متر که حدود ۱۴ میلیون درهم امارات و معادل سه میلیون و هشتصد هزار دلار برای آن خرج کرده، حاضر شده است.

با این حال، برخی از بازدیدکنندگان اکسپو، کارشناسان و حتی متولیان با طرح برخی انتقادها از پاویون ایران، مسائلی چون همخوان نبودن با شعار اکسپو را مطرح کرده اند.

به همین جهت تصمیم گرفتیم با نشید نبیان ـ یکی از طراحان پاویون ایران ـ گفت وگویی داشته باشیم و صحبت‌های او را درباره نحوه طراحی پاویون ایران بشنویم.

نشید نبیان در ابتدا درباره پیشینه ی طراحی پروژه پاویون ایران به ایسنا توضیح می‌دهد: در این دوره، برای احراز هویت مشاوران در جهت بررسی صلاحیت آنها برای حضور در اکسپو، یک اعلان عمومی داشتند. در این اعلان عمومی عنوان شده بود مشاورینی که دارای گواهینامه ی صلاحیت خدمات مشاور هستند و مشاورینی که دارای جوایز ملی و بین المللی هستند، می‌توانند برای احراز صلاحیت اقدام کنند. به همین جهت، مجموعه ای از فرم های مختلف در اختیار مشاوران قرار گرفته بود که می بایست برای ثبت پروژه‌هایی که قبلا کار کرده بودیم، جوایزی که به دست آورده بودیم، و تحویل معرفی نامه‌ از کارفرماهای پروژه‌های پیشین درباره پروژه‌های انجام شده توسط ما، از این فرم ها استفاده می‌کردیم.

او ادامه می‌دهد: همچنین، خواستار مستندی متنی بودند که در آن اعلام کنیم در صورت احراز صلاحیت برای طراحی پاویون، از چه دریچه و با چه فلسفه ی طراحی به پروژه ورود خواهیم کرد. پس از ارایه‌ی این مدارک، تعدادی مشاور را انتخاب و احراز صلاحیت کردند و بین آنها یک مسابقه طراحی برگزار شد که این مسابقه، هم درباره کالبد و بنای پاویون ایران در اکسپو بود و هم درباره کیوریتوری یا طراحی و کارگردانی روایتی که قرار بود در پاویون ایران به جامعه جهانی ارائه شود.

این معمار تصریح می‌کند: داوران این مسابقه پاکت‌های پیشنهادی سه گروه را طرح‌های شایسته اعلام کردند که ما طرح دوم اعلام شده بودیم. در مرحله ی بعدی، از گروه ما و گروه اول خواسته شد که بیشتر به بخش محتوایی بپردازیم و بودجه ی پروژه را نیز برآورد کنیم. ستاد اکسپو که در شرکت نمایشگاه‌ها برای تصمیم گیری‌های پاویون ایران تشکیل شده بود، روی نتیجه پیشنهادات تدقیق شده در این مرحله نظر داد و به صلاحدید خود تصمیم گرفت طرح کالبدی ما اجرا شود.

معماران پاویون کنترلی روی محتوای غرفه‌ها نداشتند

نشید نبیان درباره کنترل معماران پاویون‌ها در محتوای هر بخش از پروژه بیان می‌کند: در پروسه‌ای توسعه طرح پیشنهاد شده به مستندات اجرایی پروژه و پس از انعقاد قرارداد ارایه‌ی خدمات فنی ـ مهندسی بنای پاویون ایران، متوجه شدیم که ساختاری که در آن پاویون‌ها طراحی و اجرا می‌شوند، به گونه‌ای است که مشاور طرح یا معمار کنترلی روی محتوای ارایه شده ندارد. علتش هم این است که شرکت نمایشگاه‌ها موظف هستند محتوای تولیدشده توسط نهادهای مختلف مدیریتی ـ حکومتی را در پاویون ایران به نمایش بگذارند.

او ادامه می‌دهد: درواقع قرار بود بهره برداری بخش‌های مختلف پاویون بین نهادهای مختلف دولتی مانند سازمان گردشگری، وزارت فرهنگ، بخش‌های اقتصادی، توسعه تجارت، اتاق‌های بازرگانی و … تقسیم شود و این نهادها محتوای خود را در بخش‌های مختلف پیاده کنند. به همین جهت هر کدام از وزارتخانه‌ها برداشت‌شان این بود که چون یکی از وزارت خانه‌های دولت جمهوری اسلامی ایران هستند، باید دستاوردهای خود را به پاویون جمهوری اسلامی ایران بیاورند.

نشید نبیان تصریح می‌کند: حتی استان‌ها هم در بهره برداری از پاویون احساس حق می‌کردند و اصرار داشتند که «سهم ما از پاویون ایران چیست؟ ما از استان‌های این مملکت هستیم و این هم پاویون مملکت ما است پس باید حضور داشته باشیم.» بنابراین، به نظر من درک درستی از ماهیت محتوایی که باید در پاویون ایران ارائه شود وجود نداشت.

او توضیح می‌دهد: حقیقت امر این است که ما محتوا را به تفکیک اینکه در هر کدام از اسکرین‌ها چه محتوای دیجیتالی باید پخش شود و به تفکیک اینکه در هر کدام از فضاها کدام وجه متمایزکننده‌ ایران (نه کدام ارگان یا نهاد) به عنوان یک عرصه فرهنگی ـ جغرافیایی باید ارائه شود، به کارفرما ارائه کردیم. اما، به واسطه وظیفه‌ای که برعهده کارفرما بود که می‌بایست پاسخگوی تمامی نهادها باشد، محتوای ما را کنار گذاشتند و تنها کالبد بیرونی طرح را اجرا کردند.

نشید نبیان تصریح می‌کند: درواقع مشاور از طراحی داخلی، تولید محتوا و سناریوی محتوایی کلی پروژه کنار گذاشته شد. البته من ایراد این مسئله را از جانب نظام کارفرمایی نمی‌بینم، بلکه فکر می‌کنم این یک ایراد ساختاری در نحوه‌ی تعریف چنین پروژه‌هایی و نحوه ی ارتباطات بین سازمانی ارگان‌های متولی محتوی است. یعنی هر فرد دیگری هم کارفرما بود و قرار بود به کلیه نهادهای دولتی یک مملکت ۸۰ میلیونی جواب دهد و همه اینها را راضی نگه دارد، مدیریت محتوا باز هم از کنترل همه خارج بود.

او اضافه می‌کند: پاویون ایران، پلتفرمی برای پوشش تمام دستاوردهای نهادهای حکومتی نیست. بلکه، بستری است برای شرکت یک ملت در یک المپیک فرهنگی. بنابراین، باید با یک بهره برداری منسجم و با یک مدیریت هنری یا کارگردانی محتوایی و یک روایت مشخص، بر روی وجوه متمایز کننده یک ملت و فرهنگ و تمدن آن ملت تمرکز کند. به عنوان معمار کالبد پیشنهادم این است که در دوره‌های بعدی، طراحی محتوا و متعاقبا طراحی داخلی پاویون را در اختیار معمار قرار دهند.

این معمار با بیان اینکه محتوای پاویون ایران تعریف کلی ندارد و هر کدام از نهادها آنجا را با سلیقه خودشان پر کرده‌اند، می‌گوید: «با اینکه در شرح خدماتمان نبود، ولی زمانی که می فهمیدیم سالنی به نهادی برای بهره برداری معرفی شده، خودمان را به بهره بردار معرفی کرده و اعلام می کردیم که حاضریم به صورت رایگان به آنها کمک کنیم. به این صورت که باید به ما اطلاع می‌دادند که قصد نمایش چه چیزی را دارند که نیازهای آنها را در طراحی کلی پروژه لحاظ کنیم. ولی در نهایت تنها یکی از بهره برداران از ما کمک جدی گرفت.»

معماران چه محتوایی را طراحی کرده بودند؟

او محتوایی که از طرف طراح پاویون طراحی و پیشنهاد شده بود را به شرح ذیل توضیح می دهد: تم اعلامی اکسپو از طرف متولی سال ۲۰۲۰، «پیوند اذهان و خلق آینده» بود. زمان آغاز طراحی پروژه، همزمان بود با شروع ریاست جمهوری آقای ترامپ که دستور خروج امریکا از برجام را امضا کرده بود. نتیجه‌ی آن دستور، مجموعه تحریم‌های شدیدی بود که برای ایران در حال روی دادن بود که حتی بر عملکردهای غیرسیاسی ایرانیان نیز اثر گذاشت. مثلا فرض کنید که به عنوان معمار، پروژه‌های احداث شده خود را برای مسابقات مختلف بین المللی ارایه می‌کنیم. یکی از اولین سوال‌هایی که در فرم‌های چنین مسابقاتی می‌بایست به آن جواب بدهیم، ارایه‌ی مختصات جغرافیایی محل احداث پروژه است. چنین فرم‌هایی طبیعتا لیستی دارند که از طریق آن کشور محل احداث پروژه را انتخاب می‌کنیم. در اوج تحریم‌ها زمانی که در چنین لیستی به دنبال نام ایران می‌گشتیم، پیدا نمی‌کردیم. این لیست به صورت اتوماتیک دارای اسامی کلیه کشورها است و نبود نام ایران در آن می‌تواند نشان دهنده حذف عمدی آن باشد.

ایران را نمی‌توان حذف کرد

او توضیح می دهد: فکر کردیم که در چنین شرایطی آنچه که پاویون ایران باید نشان دهد، این است که این ملت و این عرصه جغرافیایی ـ تمدنی، از نقشه جغرافیای جهانی قابل حذف کردن نیست. بعد از مدتی به این فکر کردیم کشوری که از آن ابراز وجود می‌کنیم، چه مشخصاتی دارد که آن را شاخص می‌کند؟ وجوه تمایز آن چیست؟ چون اکسپو عملا یک المپیک فرهنگی است. بنابراین وقتی ملت‌ها و کشورها در آن شرکت می‌کنند، باید روی وجوه تمایز خود به عنوان عرصه‌های تمدنی و فرهنگی مانور بدهند.

این هنرمند تصریح می‌کند: هفت وجه تمایز چه در گذشته و چه در وضعیت و شرایط موجود خود که شاخصه‌های تمدن و عرصه تمدنی ما هستند را در جلسات طوفان فکری که بینارشته‌ای اتفاق می‌افتاد و از تخصص های مختلف چون مردم شناسی، جامعه شناسی، طراحی داخلی، طراحی صنعتی،  معماری، مشاوره‌ی هنری و تکنولوژیک در آنها حضور داشتند، مشخص کردیم.

چه شاخصه‌هایی برای طراحی داخلی پاویون ایران مهم بود؟

این هنرمند توضیح می‌دهد: از گذشته تا حال، جغرافیای چهار فصل ایران از شاخصه‌های مهم ما است. در باب جغرافیا، با وجود اینکه ایران نسبت به خیلی از کشورها وسعت چندانی ندارد، ولی کشورهای کمی داریم که این مشخصه را داشته باشند. یعنی صبح می‌توانید در دامنه‌ی البرز اسکی کنید و شب در خلیج فارس شنا کنید. همچنین، هنر ایران نیز شاخصه‌ی مهمی است که ما از بین کلیه حوزه‌های هنری سبک مینیاتور در نقاشی را انتخاب کردیم؛ چرا که مینیاتور نوع خاصی از روایتگری دارد که کاملا از الگوها و روش‌های دیگر روایت‌گری متفاوت است.

او ادامه می‌دهد: شما در مینیاتور نقطه‌ی مرکزی و دارای اولویت بصری، آنگونه که در سنت پرسپکتیو غربی شاهد آن هستیم، ندارید؛ یعنی وقتی قصه‌ای در مینیاتور نقش می‌بندد، این قصه یک روایت و سوژه مرکزی ندارد. روایتی که در مینیاتور به مخاطب داده می‌شود، روایتی است که از خرد روایت‌های موازی تشکیل می‌شود؛ یعنی هر بخشی را که فریم کنید، بخشی از قصه است. تقدم و تاخر و اولویت بندی ندارد. در حالی که در الگوی غربی یا سنت پرسپکتیو، در روایت به تصویر کشیده شده، یک نقطه‌ی عطف وجود دارد. زمانی که به یک تصویرگری یا نگارگری دارای پرسپکتیو نگاه می‌کنید، اثر دارای یک موضوع اصلی است.

این معمار می‌گوید: ولی در مینیاتور این‌گونه نیست و ما روایت‌های موازی داریم. این موضوع برای‌مان جالب بود، چراکه فکر کردیم ارایه ی روایت های موازی از ایران معاصر راه حلی برای برون‌رفت ایران از  بحران و خصومت جهانی است و جامعه‌ی جهانی باید بفهمد که ایران تنها یک روایت ندارد، بلکه هزاران وجه دارد و اگر قرار است غیرمتعصبانه با آن برخورد شود، باید در کلیتش شناخته شود.

نشید نبیان ادامه می‌دهد: در واقع جامعه‌ی جهانی باید بداند که ایران دارای فرهنگی شاخص، تمایزات اجتماعی، سبک زندگی و اقشار مختلف است. به همین خاطر، این برداشت ما از پتانسیل‌های سنت مینیاتور در طراحی کالبد پاویون خیلی تأثیرگذار بود.

او با بیان اینکه سالن اول پاویون ایران در طرح محتوایی پیشنهادی مختص ارایه‌ی اطلاعات و خوش آمدگویی به مهمانان و مراجعان، و سالن دوم آن مختص هنر مینیاتور معاصر بود، می‌گوید: علت انتخاب هنر، به این موضوع برمی‌گردد که یکی از وجوه در حال کسب موفقیت ایرانیان در عرصه‌های جهانی هنر معاصر ایران است؛ به طوری‌که آثار هنرمندان ایرانی در حراجی‌های بزرگ با قیمت بالا چکش می‌خورد و این یعنی جامعه جهانی، هنر معاصر ایران را با آغوش باز پذیرفته است. بنابراین هنر یکی از وجوه تمایز و به اصطلاح شاخصه‌ی رقابتی ایران امروز است البته این سالن در نهایت به گردشگری اختصاص داده شد.

نشید نبیان درباره‌ی محتوای پیشنهادی سالن سوم پاویون ایران در اکسپو توضیح می‌دهد: «سالن شماره ی سه را به رسم الخط پارسی و معاصرسازی آن توسط هنرمندان ایران امروز اختصاص داده بودیم. چون خط ابزار روایت‌گری است و اگر می‌خواهیم خصومت‌ها نسبت به کشورمان کم شود باید با تمدن‌های دیگر وارد گفت‌وگو و روایت‌پردازی شویم. البته این سالن در نهایت به فرش اختصاص داده شد.»

تماشاخانه و ایده‌ای که نصف کاره ماند

این هنرمند درباره سالن شماره ی چهار می‌گوید: این سالن را به گردشگری اختصاص داده بودیم؛ زیرا در صورت سرمایه گذاری درست روی این حوزه، حوزه‌ای است که می‌تواند موجب گردش و توسعه‌ی اقتصاد شود.

نشید نبیان توضیح می‌دهد: سالن چهارم همان سالنی است که به آن تماشاخانه می‌گفتیم. این تماشاخانه شامل ۱۶ چشمی بود که پیشنهاد کرده بودیم از درون آنها ویدیوی زنده ۱۶ مقصد توریستی ایران دیده شود؛ یعنی زمانی که مخاطب چشم خود را روی این پرتال قرار می‌داد، گویی به صورت دیجیتال به آن نقطه از ایران پرت می‌شد. ولی بنا بر دلایلی مانند مسائل امنیتی و امکان هک شدن ویدیوهای پخش زنده و احتمال نمایش تصاویری که در شأن ایران نیست، پیشنهاد پخش ویدیوهای زنده را رد کردند. با این حال، پیشنهاد دادیم که تصاویری به مدت یک شبانه روز ضبط و سپس پخش شود ولی این امر هم محقق نشد. در حال حاضر مجموعه ای از محتواهای ویدیویی که از قبل در آرشیوهای مختلف وجود داشت و به وجه‌های مختلف فرهنگی ایران می‌پردازند در حال نمایش در این سالن است.

سالنی که به زعفران اختصاص داده شد

او توضیح می‌دهد: سالن شماره‌ی پنج را به زعفران اختصاص داده بودیم. در ایران محصولاتی مانند زعفران، خاویار، فرش و … داریم که به لحاظ استراتژیک به اسم ما مهر خورده است. البته که چین و هند سعی می‌کنند این بازار را از ما بگیرند ولی حتی در این حالت هم به فرش تولید چین، فرش ایرانی (persian carpet) می‌گویند.

نشید نبیان ادامه می‌دهد: اگر قصد داریم این بازارها را برای آیندگان حفظ کنیم، باید نام این محصولات را به اسم ایران حفظ کنیم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم یکی از سالن‌ها به زعفران اختصاص داده شود و به موضوع زعفران از دریچه نظام‌های معاصر در توسعه‌ی اقتصاد خرد نگاه کنیم.

این معمار تصریح می‌کند: امروز در ایران استارت آپ‌هایی مانند استارت‌آپ «کشمون» را داریم که مستقیما مشتری را به تولیدکننده وصل می‌کنند. به این صورت که بازار جهانی عوض خرید یک محصول ایرانی از شرکت‌های بزرگ تجاری ـ اقتصادی، مستقیما با تولیدکننده در ارتباط خواهد بود و آن تولیدکننده را به عنوان یک انسان خواهد شناخت. این امر موجب می‌شود بازار تولیدکننده‌های ایرانی در رقابت جهانی حفظ شود. به همین جهت مشخصا استارت آپ «کشمون» را برای این کار معرفی کردیم؛ زیرا یکی از موفق ترین‌ها در این زمینه است. ولی در نهایت این محتوا به طور کلی نادیده گرفته شد و سالن را در اختیار متولی‌ای قرار دادند که با محوریت صنعت معدن در حال بهره برداری از این سالن است.

عرقیجات و ایران هزار قوم

نشید نبیان می‌گوید که سالن شماره‌ شش را به عرقیجات سنتی اختصاص داده بودند و ادامه می‌دهد: فضایی را در نظر گرفته بودیم که مخاطبین در آن تجربه‌ی چاشتی داشته باشند. سنت عرقیجات و ادویه جات طبیعی ما با توجه به منحصر به فرد بودن آن، یکی از مشخصاتی است که می‌توانیم با آن در بازار جهانی مانور دهیم.

او توضیح می‌دهد: برای سالن شماره‌ی شش، یک محتوای تصویری با پرتره‌هایی از چهره‌های ایرانی پیشنهاد کردیم که در شش صفحه‌ی دیجیتال مدام تغییر می‌کردند؛ زیرا معتقد هستیم که جامعه جهانی باید بداند که ایران کشور هزار قوم است و هزار و یک چهره دارد. وقتی می‌گوییم ایرانی منظور ما می‌تواند لر، کرد، ترک و … باشد. درواقع قرار بود در آن فضا با چهره‌ها و مزه‌های مختلف ایرانی رو به رو شد. البته این سالن را هم در نهایت به سه گروه اقتصادی دادند که قرار بود برایش محتوا بیاورند.

تعامل چاشتی بازدیدکنندگان اکسپو با مشتریان رستوران‌های ایرانی

نشید نبیان درباره سالن شماره هفت توضیح می‌دهد: سالن هفت رستوران است که آن را هم هوا با بیرون در نظر گرفتیم. به این دلیل که دیده شدن تجربه‌های چاشتی از بیرون، باعث جذب بیشتر رهگذران می‌شود. پیشنهاد ما برای این غرفه نصب یک دیجیتال اسکرین بزرگ بود که هر روز یکی از فضاهای تجربه ی چاشتی در ایران را نمایش دهد و ارتباط مستقیمی بین کسانی که مثلا در رستورانی سنتی در اصفهان نشسته و افرادی که در پاویون ایران غذا می‌خورند اتفاق بیفتد. در حال حاضر رستوران همچنان رو باز است، اما از آن دیجیتال اسکرین به منظور دیگری استفاده می‌شود.

سالن هشت: موسیقی نواحی اجرا و تعزیه‌های مدرن حذف

این هنرمند درباره سالن شماره هشت می‌گوید: سالن شماره ی هشت یک استیج یا تاتر هم هوا با بیرون است که آن را به صورت رو باز در نظر گرفته بودیم و اکنون هم به همان گونه است ولی پیشنهاد ما برای محتوای آن ترکیبی از هنرهای دراماتیکی بود که دارای وجه سنتی و معاصر سازی شده هستند. درواقع ترکیبی از موسیقی نواحی و تعزیه‌های مدرن.

او ادامه می‌دهد: سنت تعزیه یک مشخصه بسیار ایرانی و نوعی از روایت گری مذهبی است که به شدت ایرانیزه شده است. در نظر داشتیم از کارگردان‌های مختلف دعوت شود تا در فرم تعزیه قصه‌های ملل را به یک تعزیه خوانی تبدیل کنند. اکنون موسیقی نواحی را داریم ولی پیشنهادی که برای ایرانیزه کردن قصه‌های ملل داشتیم نادیده گرفته شد.

تنها سالنی که بر اساس محتوای معمار کالبد پیش رفت

او می‌گوید که سالن شماره ۹ که به معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری سپرده شده، تنها سالنی است که به پیشنهاد آنها عمل کرده‌اند. در نتیجه‌ی جلسات مختلفی که بین آنها برگزار شده، یک پروجکشن (تلویزیون پیشتابی) سه بر ۲۷۰ درجه نصب شده است که مجموعه ویدیوهایی را با موضوع تأثیر تکنولوژی در روزمرگی ایرانی‌ها در وضعیت معاصر به نمایش می‌گذارند.

نشید نبیان بیان می‌کند: همواره برای جامعه جهانی این سوال مطرح است که آیا قشر مولد تحصیل کرده ی شهری ایرانی مانند آنها زندگی می‌کنند؟ که در پاسخ باید گفت بله و همانقدری به تکنولوژی دسترسی دارند که آنها دارند و حتی در مواردی بیشتر. زیرا ۴۰ سال بسته بودن اقتصاد ایران و بالای ۳۰ سال تحریم بودن، موجب شده که شرکت‌های تکنولوژیک و استارتاپ‌ها برای هر اپلیکیشن خارجی یک جایگزین وطنی طراحی کنند. به عنوان نمونه اگر در همه ی دنیا از آمازون برای خرید آنلاین استفاده می‌کنند، در ایران دیجی کالا را داریم و یا اگر در آنجا اوبر دارند اینجا اسنپ داریم. محتوای این سالن از این جهت برای من جذاب است که سعی در بزرگ نمایی‌های غیرواقعی و متوهمانه ندارد. یک روایت بصری جذاب و صادقانه و غیر شعاری است از آنچه در ایران می گذرد.

فضای تجاری پاویون ایران چه شد؟

او پاسخ می‌دهد: هر پاویون ملی می‌تواند حدود ۱۰ درصد از متراژ خود را طبق قانون اکسپو به فعالیت‌های تجاری اختصاص دهد که ما نیز به همین گونه عمل کردیم. برای این سالن تم فرش را در نظر گرفته بودیم. دو اسکرین بزرگ در آنجا قرار داده بودیم که قرار بود یکی از آنها مستندی را از پروسه تولید فرش در ایران پخش کند و دیگری از طریق دوربینی که در یکی از بازارهای فرش ایران نصب شده هر روز ارتباطی مستقیم با پاویون ایران در اکسپو داشته باشد. ولی در حال حاضر دیجیتال اسکرین‌ها چنین محتوایی ندارند. طراحی داخلی این سالن هم از طریق مجموعه‌ی ما انجام نشده است.

چرا کالبد آنگونه طراحی شده است؟

نبیان درباره طراحی پاویون ایران بیان می‌کند: پاویون ایران در اکسپو تنها پاویونی است که به صورت یک بنای تکینه طراحی نشده، بلکه به صورت یک همسایگی از پاکت‌های فضایی متعدد با فضاهای میانی باز طراحی شده است. پاویون ایران به علت فضای پرفورمنس و اجرای زنده‌ای که دارد می‌تواند چون یک قلب تپنده در آن مجموعه ی رهگذران را هنگام عبور به سمت خود جذب کند.

او ادامه می‌دهد: این امر تأثیری بود که از تم اکسپو گرفته بودیم و قصد داشتیم به دنیا نشان دهیم که ایران کشوری است با آغوش باز، پذیرای فرهنگ‌های مختلف و اینکه حاضر به گفت و گو با فرهنگ‌ها و عرصه‌های تمدنی مختلف است.

این معمار تصریح می‌کند: همانگونه که در مینیاتور روایت‌های موازی بدون تقدم و تاخر به مخاطب ارائه می‌شوند، در پاویون ایران هم از آنجایی که کالبد یک بنای تکینه نیست، ۱۰ تا باکس داریم که هر کدام می بایست وجهی از ایران معاصر را پوشش بدهند و سپس به صورت موازی در فریم‌های مختلف در یک مجموعه ارائه شوند. بنابراین، زمانی که وارد پاویون ایران می‌شوید، بر مبنای اینکه انتخاب می‌کنید با چه تقدم و تاخری از این باکس‌ها دیدن کنید، روایت شخصی سازی شده‌ای مبتنی بر تصمیمات خود از ایران دریافت می‌کنید. این امر نشان دهنده هزار و یک روایتی بودن ایران است و علت اینکه اسم پاویون را هم هزار و یک شب گذاشتیم، متود روایت گری بود که برای پاویون ایران در نظر گرفته بودیم.

گله‌های طراح و یک خبر خوب

در انتها نبیان اضافه می‌کند: شکی نیست که ایران کشوری در حال توسعه و معاصر سازی است و راه درازی تا وضعیت مطلوب وجود دارد. اما، برخی بازخوردها درباره پاویون چنان مغرضانه و متعصبانه بود که صادقانه نمی‌دانم چگونه می‌بایست به آنها جواب داد. من هم معتقدم که وضعیت تولی گری محتوا می‌توانست بهتر باشد و می‌دانم در هر دوره، تجربه‌های کسب شده در دوره‌های قبلی می‌تواند در استراتژی‌های کلان تعریف و به سرانجام رسیدن چنین پروژه‌های ملی‌ای راهگشا باشد. در عین حال، نباید فراموش کرد که در چه شرایطی و با چه سختی‌هایی این پروژه به سرانجام رسیده است. از نظام کارفرمایی مشخصا سه نفر هستند که به شخصه ممنون ایشان هستم. آقای دکتر زمانی مدیرعامل شرکت سهامی نمایشگاه‌های بین المللی تهران، آقای مهندس میرظفرجویان معاون محترم فنی و مهندسی و مسئول کمیته فنی و معماری در اکسپو و آقای مهندس حبیبی، عضو هیأت مدیره شرکت سهامی نمایشگاه‌های بین المللی تهران، سه عزیزی بودند که حدالامکان سعی در همکاری با مشاور برای پیشبرد طرح داشتند. علیرغم تمام کاستی‌ها که صمیمانه امیدوارم در دوره‌های بعدی برطرف شوند و حتما معماران بعدی پاویون‌های ایران پروژه‌های بهتری خواهند داشت، بد نیست که به دستاوردهای پاویون ایران در این دوره از اکسپو هم اشاره کنیم. پاویون ایران در اکسپوی ۲۰۲۰ دبی روز پنج شنبه ششم آبان ماه ۱۴۰۰ توسط بخش سفر در خبرگزاری بین المللی سی ان ان به عنوان یکی از ۱۵ پاویون «دیدنی و جذاب»  Spectacular و تاثیرگذار، عجیب و به یادماندنی، و خارق العاده  Impressive, Outlandish and Unusual در این دوره از اکسپو جهانی انتخاب شد. لیست پاویون‌های منتخب به ترتیب انتخاب به این شرح است: پاویون امارات متحده ی عربی (میزبان اکسپوی ۲۰۲۰ )، پاویون جمهوری اسلامی ایران، پاویون انگلستان، پاویون استرالیا، پاویون پاکستان، پاویون روسیه، پاویون ژاپن، پاویون سوییس، پاویون اسپانیا، پاویون کویت، پاویون آلمان، پاویون استان بادن ووتمبرگ (تنها پاویون استانی حاضر در اکسپو که یکی از استان‌های جنوب غربی در کشور آلمان است)، پاویون مصر، پاویون عربستان سعودی، و پلازای الوصل (این بنا یکی از مستحدثات زیرساختی سایت اکسپو بوده و جزو پاویون‌های ملی نیست).

او تصریح می‌کند: لیست حاضر و احراز مقام دوم توسط پاویون ایران در این لیست، موضوعات بسیاری را به ذهن متبادر می‌کند. برای نمونه بر مبنای اعلام رسمی کشور عربستان، بنای پاویون ملی این کشور با هزینه‌ای معادل ۰۰۰, ۰۰۰, ۵۰۰ درهم (پانصد میلیون درهم) ساخته شده است. ولی هزینه احداث بنای کالبد پاویون جمهوری اسلامی ایران، تازه به انضمام بخشی از پلتفرم‌های محتوایی (نمایشگرهای دیجیتال نصب شده در فضاهای خارجی و داخلی) کمتر از ۰۰۰,۰۰۰, ۱۴ درهم (چهارده میلیون درهم) است. به نظر می‌رسد نیازی به تبیین بیشتر صورت مساله نیست! ای کاش عزیزان منتقد، در کنار بر شمردن کاستی‌ها به دست آوردهای پروژه نیز اشاره کنند.

منبع:ایسنا

خرید و جمع‌آوری کشتی‌ها و لنگرهای سنگی توسط قطر

یک باستان‌شناس معتقد است، نمی‌توان به حوزه باستان‌شناسی و تاریخ پرداخت اما به باستان‌شناسی زیر آب توجه نکرد، چرا که در این صورت از بخش مهمی از تاریخ‌مان غافل شده‌ایم. این درحالی است که علمی‌ترین کارها برای اثبات حقانیت ایرانی‌ها در خلیج فارس، انجام مطالعات باستان‌شناسی زیر آب بشمار می‌رود.

نخستین موزه امریکایی که آثار باستانی بومی‌ را نمایش می‌دهد

نخستین موزه امریکایی‌ها (FAM) در اوکلاهما سیتی اکنون به‌طور رسمی برای عموم باز است که آثار فرهنگی و باستانی 39 کشور بومی و قبیله‌ای ساکن در ایالت اوکلاهاما را به نمایش درآورده و فرهنگ را در معماری و نمایشگاه‌های موزه گنجانده است.

کارکرد میراث فرهنگی ناملموس در توسعه پایدار جوامع محلی گیلان

اصولا هر آنچه که فرهنگ و عوامل فرهنگی در ساختار آن مؤثر هستند میراث فرهنگی نامیده می‌شود و در یکی از انواع تقسیم‌بندی‌ها به دو دسته میراث فرهنگی ملموس و ناملموس قابل تفکیک است. بر اساس نظر بسیاری از پژوهشگران حفظ میراث فرهنگی ناملموس بسیار دشوارتر از میراث ملموس است. بنابراین محافظت از میراث باارزش فرهنگی چه در سطوح خاص و چه در سطوح همگانی نیاز به دانش و آگاهی افزایی‌دارد.

به همان اندازه که در تعریف فرهنگ اختلاف نظر وجود دارد، در مورد میراث ناملموس هم تا حدودی اختلاف نظر مشهود است. اما نقطه اشتراک همه آن تعاریف این است که میراث ناملموس منشاء هویت، تنوع و خلاقیت است. کامل‌ترین تعریفی که از میراث فرهنگی ناملموس می‌توان به آن اشاره کرد تعریفی از سازمان جهانی یونسکو در سال ۲۰۰۳ در شهر پاریس است. یونسکو به دلیل اهمیت میراث فرهنگی ناملموس به عنوان انگیزه تنوع فرهنگی و ضامن توسعه پایدار و با هدف پاسداری از فرهنگ‌های بومی- محلی و حفظ تنوع اقوام اقدام به ثبت میراث معنوی بشری کرده و کنوانسیونی را تعریف کرد که بر اساس آن مصادیق میراث ناملموس عبارتند از:

الف– سنت‌ها و اصطلاحات شفاهی از جمله زبان که محملی برای میراث فرهنگی ناملموس به شمار می‌رود
ب- هنرهای نمایشی
ج- رسوم اجتماعی، آئین‌ها و جشنواره‌ها
د- دانش و رسوم مربوط به طبیعت و کیهان
ه- مهارت در هنرهای دستی سنتی

که ذیل هر کدام از این گروه‌ها مفاهیم گسترده‌تری جای گرفته‌اند.

ایران سرزمینی است با فرهنگ‌ها و خرده فرهنگ‌های گوناگون و گیلان نیز بی‌هیچ گزافه‌ای به عنوان یکی از کهن‌ترین زیستگاه‌های تمدن بشری دارای منابع ارزشمند هویتی و فرهنگی می‌باشد. حال پرسش این است که آگاهی ما نسبت به منابع فرهنگی تا چه اندازه است و به چه میزان از آن‌ها در زندگی روزمره خود بهره‌مند می‌شویم؟ آیا بازشناسی مناسبی در خصوص آن‌ها صورت پذیرفته است؟

فرهنگ پدیده‌ای پویا و سیال است و جهانی شدن همراه با پیشرفت تکنولوژی، واقعیتی است که در قرن اخیر تأثیر آن افزایش یافته و در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بشر تاثیرگذار است. واضح است که فرهنگ در مواجهه با پدیده جهانی شدن و مدرنیته در حال تغییر است. لذا نه می‌توان نسبت به این حقیقت بی‌تفاوت بود و نه می‌توان دائماً نگران آن بود. آنچه مهم است نحوه رویارویی با این موضوع است. اگر جهانی شدن را نوعی انطباق در نظر بگیریم، هویت‌سازی و توجه به فرهنگ بومی یکی از راهکارهای انطباق است تا بر اساس بازسازیِ هویت به نوسازی مؤلفه‌ها و شاخص‌های آن در عصر مدرنیته نائل آییم. بنابراین موفقیت در این عرصه به توان انطباق کشورها بستگی دارد.

با توجه به تغییر ذائقه گردشگران امروزی، یکی از انگیزه‌های سفر، کسب تجارب جدید، مشاهده، لمس و درک تفاوت‌های فرهنگی توسط گردشگران است و این مؤلفه می‌تواند به عنوان یک مهم، انگیزه سفر و عامل جذب گردشگر در مقصد گردشگری باشد. بنابراین از آنجایی که میراث معنوی در هر سرزمین متفاوت است، جاذبه فرهنگ به عنوان یک حس نوستالژیک در خاطر گردشگر، خود به عنوان یک جاذبه گردشگری عمل کرده و منجر به توسعه گردشگری فرهنگی و به عنوان منبع کارآفرینِ هویت بخش، توسعه‌زا و افزایش کیفیت زندگی جامعه محلی باشد. بنابراین ضروری است آداب و رسوم و فرهنگ بومی‌محلی در مقاصد گردشگری حفظ گردد و این مهم مستلزم آن است که میراث ناملموس منطقه ابتدا شناسایی، مستندسازی، آگاه‌سازی، آموزش، ترویج و حمایت از جامعه محلی صورت پذیرفته و فرهنگ صیانت در جامعه محلی نهادینه شود.

حفاظت از میراث‌فرهنگی هر کشور از پایه‌های اساسی سیاست فرهنگی است و دولت‌ها برای حفظ آن باید به اقدامات لازم مبادرت ورزیده و این مهم مستلزم سیاست‌گذاری همه جانبه، همکاری متولیان و دستگاه‌های اثرگذار و آحاد مردم است. یکی از سیاست‌های در حال اجراء، تدوین پرونده‌های ثبتی و مستندنگاری است که برای حفاظت، نگهداری و انتقال آن‌ها به آیندگان باید به شکل دقیق انجام گیرد. شایان ذکر است که توجه و مشارکت جامعه محلی در کلیه فرایند برنامه‌ریزی توسعه یک مقصد نباید نادیده گرفته شود زیرا در واقع نقش‌آفرینان اصلی حفاظت و حراست از میراث ناملموس جامعه محلی هستند.

یکی دیگر از راهکارهای ایجاد آگاهی و اهمیت، برگزاری برنامه‌های فرهنگی بزرگداشت اعم از جشنواره‌های بومی‌محلی، منطقه‌ای و ملی، کارگاه‌ها و نمایشگاه‌ها می‌باشد. راهکار بعدی، فراهم کردن پایه‌های اقتصادی و ایجاد بازار کسب و کار از طریق برندسازی و تجارت مبتنی بر میراث ناملموس است. یکی از جنبه‌های اقتصادی میراث ناملموس گردشگری است. لذا دست‌اندکاران حوزه گردشگری نیازمند خلق و ایجاد جاذبه‌های جدید در مقاصد گردشگری می‌باشند. در نتیجه طراحی یک تقویم گردشگری میراث فرهنگی ناملموس ضروری به نظر می‌رسد.

استان گیلان تاکنون ۸۱ اثر میراث فرهنگی ناملموس را در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسانیده است. نخستین اثر میراث ناملموس از استان گیلان با نام «تعزیه در گیلان» با شماره ثبت ۲۵ در تاریخ ۱۳۸۷/۱۱/۲۶ به ثبت ملی رسیده است. امید است در سایه تلاش و همدلی کلیه دغدغه‌مندان این حوزه، شاهد تداوم این روند و کسب موفقیت‌های بیشتر در ادامه مسیر فعالیت‌های ثبتی استان در سال‌های آتی باشیم.

منبع:میراث آریا

کلیدواژه «کاربرد» در صنایع‌دستی معاصر ایران

از آنجایی که این مواریث ملموس هنر است، پس زیبایی جزو لاینفک آن محسوب می‌شود. مگر برآوردن نیازهای زیبایی‌شناختی نوعی کارآیی نیست؟ پاسخ به این پرسش ما را به سمت استنباط مفهوم مصرف در این محصولات فرهنگی سوق می‌دهد.

با این تعریف می‌توان سه دسته شامل ۱- صرف تزئینی مانند هر نوع تابلو ۲- دکوری مانند هر نوع گلدان و ۳- مصرفی مانند ظروف سرامیکی را برای این محصولات متصور شد.

هنگامی که از صنایع‌دستی ایرانی سخن می‌گوییم ذهن به سمت نزدیک به ۳۰۰ رشته سوق داده می‌شود که در ۱۸ گروه برحسب مواد اولیه تقسیم‌بندی شده‌اند. بنابراین یک نسخه واحد نمی‌توان برای آن‌ها پیچید و باید جزء به جزء بررسی شود و برای یافتن راهکارهایی برای کاربردی کردن آن‌ها طرحی نو درافکند.

معماری داخلی یکی از اماکن تجلی صنایع‌دستی معاصر ایران است. به‌کارگیری بسیاری از رشته‌های صنایع‌دستی از کاشی و سرامیک گرفته تا انواع همجوشی شیشه، دیوارهای جداکننده و عایق صدای حصیری و دست‌بافته‌های داری تنها نمونه‌ای از به‌کارگیری محصولاتی از صنایع‌دستی است که در طول تاریخ با معماری ایرانی آمیختگی معنایی به‌وجود آورده‌اند.

درون‌گرایی و مردم‌وارگی معماری ایرانی با اصالت و متانت صنایع‌دستی ایرانی همسو است. برخی از محصولات صنایع‌دستی با پست مدرنیسم غربی که در ایران نیز طرفدار دارد همخوانی دارد.

این محصولات در مبلمان منزل، محل کار، هتل‌ها و نظایر آن، راه را بر تأمین سلایق امروزی مخاطبان هنرهای صناعی و در نتیجه افرایش اقبال و فروش آن‌ها می‌گشاید. بسیاری از رشته‌های گروه نساجی سنتی و رودوزهای سنتی در فضای داخلی اماکن و حتی الحاقات خودرو می‌تواند ظهور یابد.

معنی دقیق‌تر این کلیدواژه آفرینش محصولاتی است که تاکنون محلی برای ظهور نداشته‌اند. بنابراین قرابت معنایی با نوآوری در رشته و محصول را می‌توان متصور شد که بر پایه نیازهای دوره مدرن پایه‌ریزی شده‌اند.

به طور مثال انوع محصولات جدید در کپوبافی دزفول مانند گهواره نوزاد یا میوه‌های حجمی مسی در مس زنجان پیش از این سال‌ها وجود خارجی نداشت یا بسیار کمرنگ بود. اگر برای خاتم و مینای فلز، چاره‌ای اندیشیده نشود و محصولات جدیدی متصور نشویم، دیگر بشقاب مینای آبی هم برای ما خسته کننده می‌شود هم برای گردشگران خارجی. از این محصولات هم می‌شود محصولات کاربردی تولید کرد.

بهره‌گیری از توان شرکت‌های دانش‌بنیان و برگزاری مسابقاتی در این خصوص با شرکت طراحان صنعتی و متخصصان امر بسیار راهگشا خواهد بود. این مجال تنها قطره‌ای بود از اقیانوس توان و خلاقیت متفکران ایرانی.

منبع:میراث آریا

نگاهی به سبک معماری بافت تاریخی روستای امام املش

خانه‌های موجود در بافت تاریخی روستای اُمام را می‌توان بر اساس دوره‌های تاریخی گوناگون بررسی کرد. خانه‌های امروزی، باقی‌مانده از دوران قاجار و پهلوی هستند که شاید بر شالوده بناهای قبلی احداث شده باشند یا از مصالح ابنیه قدیمی‌تر در ساخت آن‌ها استفاده شده باشد.

با توجه به آثار به‌جای‌مانده در دو منطقه خوش‌خانی و صومعه‌سرا، دوره‌بندی استقرار ایل صوفی در منطقه ییلاقی اُمام احتیاج به پژوهشی گسترده دارد. از میان خانه‌های موجود در روستای اُمام تعدادی از آن‌ها مانند خانه محمدتقی خان صوفی و امان‌الله خان صوفی در فهرست آثار ملی ثبت شده‌اند. در این نوشتار به شناخت معماری خانه محمدتقی خان صوفی به عنوان تنها مجموعه کامل معماری در مناطق ییلاقی شهرستان املش می‌پردازیم.

روستای اُمام در ۶۰ کیلومتری جنوب شهر املش در شمال دهستان سمام قرار دارد. این روستای تاریخی از اواخر دوره صفوی تا سال ۱۳۵۷ به عنوان اقامتگاه تابستانی ایل صوفی بود. کاوش‌های باستان‌شناسی در دامنه‌های شمالی و جنوبی این منطقه، منجر به شناسایی گورستان‌هایی شده است که قدمت این روستا را به ۳۵۰۰ سال پیش می‌رساند. آب و هوای خوب، مراتع سرسبز، چشمه‌سارهای گوناگون و قرارگرفتن در کنار دره زیبا، موجب شده تا در طول تاریخ، روستای امام مورد توجه ساکنان منطقه قرار بگیرد. جذابیت این روستا بیشتر به‌دلیل تلفیق معماری با طبیعت است که یک منظر تاریخی- طبیعی را پدید آورده است.

ایل صوفی از کردهای منطقه بیجار بودند و جزء قزلباش‌های دولت صفوی به شمار می‌رفتند. به پاس کمک‌های فراوانشان به شاه اسماعیل صفوی در دربار شاه دارای احترام و اعتبار خاصی بوده‌اند. پس از شکست خاندان محلی در سال ۱۰۰۰ ه. ق توسط شاه عباس در گیلان، املش به عنوان تیول (ملکی که توسط حاکم مرکزی به یک خان داده می‌شد و تمامی اختیارات آن منطقه بر عهده آن فرد بود) در سال ۱۰۰۴ ه. ق به نعمت‌الله صوفی داده شد. روستای امام محلی خوش آب و هوا بود که خاندان صوفی در فصول بهار و تابستان از املش به آنجا رفته و خانه‌باغ‌هایی را در این مکان برای اقامت موقت احداث کرده بودند.

خانه محمدتقی خان صوفی در مرکز روستای امام و در مجاورت خانه امان الله خان صوفی قرار دارد. ساختار معماری این بنا نسبت به سایر خانه‌های تاریخی موجود در بافت روستا متفاوت بوده و در یک طبقه احداث گردیده است. این بنا علاوه بر ورودی اصلی که در ضلع جنوبی قرار دارد دارای ورودی‌های دیگری در ضلع شرقی بنا می‌باشد. حمام، مطبخ، اصطبل و اتاق‌های خدمتکاران از جمله فضاهای خدماتی این مجموعه با ارزش می‌باشند. زیربنای خانه نزدیک به ۴۰۰ متر مربع است و در سال ۱۳۸۲ به شماره ۱۰۵۸۴ با قدمت پهلوی اول در فهرست آثار ملی ثبت شده است.

عمارت اصلی این مجموعه در یک طبقه احداث شده و تنها دو اتاق آن در ضلع شمالی با یک متر ارتفاع از سایر اتاق‌ها در سطح بالاتری قرار دارند. بیشتر عناصر سازنده آن به دلیل اجرا با مصالح سنتی نقش سازه‌ای دارند و انتقال بارهای سقف از طریق دیوارهای باربر به پی و زمین صورت می‌گیرد. این عمارت به اندازه یک متر کرسی دارد و به دلیل استفاده از آن در فصول گرم سال اتاق‌های آن دارای ارتفاع زیاد و بازشوی فراوان هستند.

نمای اصلی عمارت در ضلع شرقی قرار دارد و دو راه‌پله از دو طرف امکان ورود به فضای داخلی را میسر می‌کند. اتاق‌های مهم بنا در دو ضلع شمالی و جنوبی قرار دارند. با توجه به مجزا بودن راه‌پله‌ها و مسیر دسترسی به خوبی می‌توان فضای خصوصی خانه را از فضای مهمان تفکیک کرد.

ضلع شمالی خانه به دلیل مجاورت با فضاهای خدماتی احتمالا اندرونی خانه بوده و ضلع جنوبی به دلیل نزدیکی به ورودی اصلی وعدم دسترسی آسان به فضای خصوصی به عنوان فضای مهمان استفاده می‌شد. در وسط حیاط چاه آبی قرار دارد که وجود آن موجب می‌شده تا کل مجموعه به راحتی به آب دسترسی داشته باشند.

مصالح به کار رفته در ساخت عمارت به این صورت است که پی و کرسی‌چینی با سنگ اجرا شده و دیوارها با خشت به صورت باربر واندود داخلی و خارجی دیوارها کاهگل می‌باشد که در دوره‌های بعدی دیوارهای داخلی با گچ‌اندود شده‌اند. چوب نیز به عنوان یکی از مصالح مهم در ساخت پنجره‌ها، درها، نرده‌ها، ستون‌ها و پوشش سقف استفاده شده است. با این وجود می‌توان مصالح بنا را کاملا بوم‌آورد دانست. پوشش نهایی بنا با دامنه سه پشته و به صورت لت‌سر می‌باشد که به دلیل پوسیدگی و کاهش مقاومت؛ بخش زیادی از بام بنا تخریب شده است.

دیوارهای محوطه کاملا محصور و بلند هستند و انقطاع بصری از معبر و محیط اطراف به واحد مسکونی وجود دارد. این دیوارها در عین سادگی در نمای خارجی از درون دارای قاب‌بندی‌های موزون می‌باشند. در ساخت دیوارهای محوطه تا ارتفاع یک متر از سنگ استفاده شده است و مابقی دیوار با خشت واندود کاهگل اجرا شده است. همچنین برای جلوگیری از نفوذ رطوبت به دیوار خشتی تمامی قسمت‌های بالای دیوار به صورت لت‌سر پوشانده شده است. در ضلع جنوبی دیوار محوطه یک برج خشتی نیز در نزدیکی ورودی اصلی قرار دارد که این امر نشان‌دهنده بالا بودن ارزش امنیت برای مالک خانه است.

از فضاهای خدماتی این بنا نیز می‌توان به مطبخ، حمام، اصطبل و فضای اسکان خدمت‌کاران اشاره نمود که احتمالا به جز اصطبل همگی آن‌ها در ضلع شمالی بنا قرار دارند. اصطبل نیز به دلیل نزدیکی به ورودی اصلی در زیر اتاق‌های ضلع جنوبی قرار داشت.

از فضاهای شاخص خدماتی این مجموعه می‌توان به حمام خصوصی آن اشاره نمود. سیستم آب‌رسانی این حمام به صورت دستی و از طریق چاه آب امکان‌پذیر بوده است. تنبوشه‌های سفالی آب را به داخل حوض سربینه و گرمخانه منتقل می‌کردند. به دلیل خصوصی بودن محیط حمام و کوچک بودن آن، قسمت میاندر حذف شده و تنها دارای سربینه و گرمخانه می‌باشد. از تزئینات داخل حمام می‌توان به کاشیکاری‌های آن اشاره نمود که مشابه آن کاشی‌ها در حمام محمدتقی خان در شهر املش استفاده شده است. به دلیل کوهستانی بودن محیط پوشش بام حمام از بیرون همان سقف شیبدار لت‌سر است اما در داخل با طاق و تویزه اجرا شده است. تأمین نور حمام نیز از طریق پنجره‌های بسیار کوچک انجام می‌شود که هم در گرمخانه و هم در سربینه وجود دارند.

به طور کلی این بنا به عنوان یکی از آثار ارزشمند شهرستان املش از منظر معماری محسوب شده که از نظر سبک معماری می‌توان به عنوان یکی از بهترین آثار در بخش خانه‌باغ‌های تفرجگاهی مناطق ییلاقی مطرح شود که تمامی عناصر آن به شکل یک مجموعه منظم شکل گرفته است.

منبع:میراث آریا

هامپوئیل، رازی از عصر حجر

غار هامپوئیل که در میان مردم محلی به «غار کبوتر» معروف است، در ۱۵ کیلومتری جنوب شرقی مراغه و در حوالی روستای «گشایش» این شهرستان واقع شده و جذابیت هایش، آن را به تفرجگاهی برای مسافران، گردشگران و نیز محلی مناسب و بکر برای برگزاری مسابقات و دوره‌های غارنوردی در سطح ملی و بین المللی تبدیل کرده است.

این اثر طبیعی در دامنه کوهی صخره ای، زیبایی‌های بسیاری را در دل خاموش و خسته خود نهاده تا عشق دوستداران طبیعت را در قلب عمیق و بزرگ خود احساس کرده و آن را در اعماق وجود خود به یادگار نگاه دارد.

«هامپا کهول»، «هامبا کهول»، «هامپوئیل»، «هنگ کهول»، «هامپو هول»، «همپوهول» از دیگر نام‌های این غار است که ریشه در زبان سانسکریت دارد.

اهمیت غار هامپوئیل به دلیل وجود چاه‌های عمیقی است که به‌صورت تنوره‌های سنگی و تالارهای بزرگ دیده می‌شود و آن را اثری مجذوب‌کننده برای غارشناسان، محققان و کوهنوردانی کرده که همه‌ساله برای بازدید از آن به این منطقه سفر می‌کنند.

بر اساس اظهارات دانشمندان و غارشناسان برجسته داخلی و خارجی این غار ازجمله مهم‌ترین و جالب‌ترین غارهای خاکستری جهان است که نظیرش در چند ایالت آمریکا وجود دارد و احتمال می‌رود تحقیقات زمین‌شناسی و بررسی‌های علمی در آینده زوایای روشنی از پیشینه، منشأ و اسرار آن روشن سازد. این جاذبه طبیعی را می‌توان به جرات کهن‌ترین غار ایران و دومین غار جهان از نظر قدمت دانست که در زمره ظرفیت‌های گردشگری و حتی ورزش غارنوردی کشور و خطه آذربایجان دانست.

در ابتدای ورود به غار، کتیبه‌ای به زبان روسی دیده می‌شود که تاریخ آن مربوط به سال ۱۹۲۵ میلادی است. در ابتدای ورودی غار میدان بزرگی وجود دارد که سقف آن لانه کبوتران است. پس از تونل کم ارتفاعی که در سمت راست قرار دارد، میدان نسبتاً بزرگ دیگری نیز وجود دارد. در سمت شمالی و شمال شرقی میدان دوم، چهار حفره و فرورفتگی گود به چشم می‌خورد که نشان‌دهنده وجود چهار حلقه چاه است که ارتفاع این چاه‌ها بدین قرار است: چاه یک ۱۵ متر، چاه دو ۳۷ متر، چاه سه ۱۵ متر، چاه چهار ۲۳ متر است که چاه‌های ۱ و ۲ در پائین به هم متصل و به همان‌جا محدودند. ولی چاه‌های ۳ و ۴ در عین اتصال به هم در زیر امتداد دارند.

در این میدان صخره‌های بزرگی دیده می‌شود که تا خردادماه به دلیل ریزش آب‌های زیرزمینی سطح آن‌ها لغزنده است و عبور از آن‌ها احتیاط زیادی را می‌طلبد. سپس این میدان بزرگ به اتاق‌های بزرگ و درنهایت به تونل‌های باریکی ختم می‌شود. در سقف اتاق‌ها زمانی صدها خفاش به حال آویزان دیده می‌شدند که با هماهنگی خاصی به‌طور موزون در نوسان بودند ولی حال به علت رفت‌وآمدهای زیاد داخل غار جایی برای خفاشان نمانده و کم‌کم جای خودشان را به انسان‌ها دادند و خودشان در دل تاریکی‌های چاه‌ها کم شدند.

در این غار تالارهای و معابر جالب وجود دارند که هرکدام با اسمی توسط غارنوردان تبریز و مراغه‌ای نام‌گذاری شده که به‌طور مثال می‌توان به تالار غمگین، تالار معبد، چاه و تالار خفاش، تالار آینه، حوض کوثر، پیست اسکی، چاه داوود و… اشاره کرد. همه‌ساله تغییرات زیادی در داخل غار اتفاق می‌افتد. تغییرات عمده میدان اول و دوم ازنظر زمین‌شناسی پیدایش خاکستر است که گاهی تا قوزک پا و حتی تا زانو می‌رسد. داخل چاه‌های متعدد غار، دو سفره آب وجود دارد که یکی به علت ریزش از بین رفته، ولی در چاه دیگر آب وجود دارد و صدای جریان آن از بالا به گوش می‌رسد. در اطراف چاه‌ها و دیواره‌ها و سقف میدان دوم رسوبات آهکی، مناظر جالب‌توجه و زیبایی به وجود آورده است.

هوای غار بسیار مرطوب است و در انتهای آن به‌خصوص در کنار چاه سوم و چهارم هوای کافی وجود ندارد و برای رسیدن به کنار چاه‌های غار، بدون تجهیزات کافی مانند طناب، نورافکن، وسایل ایمنی، کپسول هوا و راهنما امکان‌پذیر نیست.

به گفته محققان و غارنوردانی که تابه‌حال توانسته‌اند از چاه‌های مخوفی که به گفته خودشان چاه اولی از بالا به ترتیب با عمق ۱۲ متر و دومی به عمق ۶۰ متر و سومی به عمق ۱۰۰متر را پشت سر گذاشته و به تالار آیینه راه یابند، تالاری که وقتی به سقفش نور می‌افتد مثل آیینه نور را منعکس می‌سازد و وقتی از آن‌هم پا را فراتر می‌گذاری به چشمه زلالی می‌رسی که خروجی آب هنوز بر کسی مشخص نیست و کشفیات غارنوردان در اینجا خاتمه می‌یابد.

به گفته غارنوردانی که دل را به دریا زده و تا توان داشتند به جلو حرکت کرده و بدون لحظه‌ای استراحت توانسته‌اند این مسیر را در عرض ۹ ساعت راهپیمایی کنند و همچنین اگر از افراد محلی احوالات این غار را جویا شوید، داستان‌های تخیلی زیادی را می‌شنوید از جمله اینکه نقل است، شخصی عصایش در چاه غار می‌افتد، بعد از هشت ماه که به کربلا سفر می‌کند عصایش را آنجا می‌یابد که دوره‌گردی از آب فرات گرفته بود.

منبع:میراث آریا

تزیینات کاشی‌کاری کم‌نظیر قاجاری در مسجد آقابزرگ کاشان

شهرستان کاشان یکی از کهن‌ترین مناطق مسکونی بشر در محور شمال فلات مرکزی ایران است. با این‌حال بررسی‌ها حاکی است که تداوم حیات فرهنگی و تمدنی انسان در این محور، باعث شده تا همواره مردمان این خطه تاریخی، در ادوار مختلف تاریخ همواره افتخار آفرین بوده و نقش مهمی در سیر تطور حیات فرهنگی و تمدنی مردم فلات مرکزی ایران ایفا کنند.

شهر کاشان که در میانه مسیر ارتباطی اصفهان به تهران و در امتداد شاه راه ارتباطی شمال به جنوب کشور واقع شده بر اساس شهادت دیرینه‌شناسان در کاوش‌های تپه‌های باستانی سیلک بیش از هفت هزار سال قدمت دارد، با این وصف در دوران اسلامی نیز نقش این شهر در شکل‌گیری تمدن بزرگ اسلامی بر کسی پوشیده نیست، لکن با توجه به این‌که این شهر تاریخی بر روی گسل زلزله‌خیز واقع شده، در طول تاریخ متاسفانه چندین بار بر اثر بروز بلیه زلزله تا مرز ویرانی پیش رفته، به گونه‌ای که بسیاری از آثار ارزشمند تاریخی این شهر در زلزله بزرگ کاشان در سال ۱۱۹۲ هجری قمری و در ایام شاهنشاهی «زندیه» آسیب فراوانی دید.

کاشان در عصر قاجار

با توجه به بروز زلزله بزرگ کاشان از یک‌سو و انتخاب تهران به‌عنوان تختگاه پادشاهان قاجار، کاشان به واسطه نزدیکی به پایتخت جدید به سرعت آباد و از رشد خوبی برخوردار شد به گونه‌ای که در حال حاضر آثار ارزشمند فراوانی در این شهر از دوران قاجار موجود است که در زمینه معماری کابلد بنا و همچنین تزیینات وابسته به آن به‌ویژه در زمینه مساجد، خانه‌های تاریخی و مدارس دینی یکی از مهم‌ترین مراکز شهر در ایران به‌شمار می‌رود.

تزیینات مسجد آقابزرگ

مسجد زیبا و با شکوه آقابزرگ در طی سال ۱۲۵۰ تا ۱۲۶۰ هجری قمری توسط یکی از بزرگان کاشان به نام حاج محمدتقی خانبان به‌منظور برپایی نماز جماعت و برگزاری مجالس درس دامادش ملامهدی نراقی ملقب به «آقابزرگ» بنا شد. معمار این بنای با شکوه حاج شعبان کاشی است. مجموعه بنای مسجد از گنبد بزرگ مسجد به همراه دو مناره آن با آجر بنا شده، با این وصف در این مسجد تزییناتی همچون کاشی‌کاری، گچبری و تزیینات مقرنس به کار رفته که بر زیبایی‌های مسجد می‌افزاید.

یکی از مشهورترین تزیینات مسجد آقابزرگ کاشان تزیینات کاشی‌کاری در بنای سردر ورودی مسجد است.

کاشی هفت‌رنگ ورودی مسجد و مدرسه آقابزرگ با طراحی گل فرنگ بسیار زیبا و با یک ترکیب رنگ منحصر به فرد و بسیار خلاقانه اجرا شده است. همچنین سایه روشن‌ها یا همان‌پرداز که روی گل‌های رُز این اثر مشهود است، در معماری ایرانی در عصر قاجار کم‌نظیر است.

در بسیاری از بناهای مهم ایران در عصر قاجار از جمله کاخ موزه گلستان آثار بسیار زیبایی با طرح گل فرنگ کار شده اما در هیچ کدام گل‌های رز به زیبایی این اثر فاخرپرداز نخورده‌اند.

نقاشی با لعاب بر روی کاشی و چنین اجرایی، کار بسیار دشوار و سخت است، چون جنسیت ماده لعاب با رنگ‌های نقاشی که بر روی بوم یا کاغذ اجرا می‌شود بسیار تفاوت دارد و استاد نقاش، هنرآفرینی خود را پس از پخت می‌تواند ببیند، زیرا لعاب قبل از پخت و بعد از پخت رنگش با هم متفاوت است.

در این اثر فاخر متاسفانه نامی از استاد نقاش یا طراح ذکر نشده اما این اثر ماندگار مربوط به دوره قاجار است، لکن نمی‌توان گفت که این کار در کارگاه‌های کاشی‌سازی کاشان ساخته شده یا در کارگاهی دیگر، زیرا در این دوره در شهرهای تهران، کرمان و شیراز کارگاه‌های کاشی گل‌فرنگ به‌غیر از کاشان هم مشغول به فعالیت بوده‌اند.

منبع:میراث آریا

آشنایی با موزه‌های نیشابور

هر شیء و اثر به نمایش گذاشته ‌شده در موزه یا نمایشگاه، زبان حالی دارد و با بیننده ارتباط برقرار می‌کند. با تعمق و تفکر می‌توان زبان حال این آثار را دریافت و از دیدگاه‌های مختلف آن را بررسی کرد.یکی از مهم‌ترین وظایف موزه برقراری ارتباط فرهنگی بازدیدکنندگان با اشیا به نمایش‌ گذاشته‌ شده در موزه است. در واقع باید کوشید تا همان ارتباط را که میان اثر و خالق آن وجود داشته را به نوعی دیگر به بازدیدکنندگان منتقل کرد که این موضوعی دور از دسترس نیست.نیشابور یکی از مهم‌ترین و پرآوازه‌ترین شهرهای تاریخی ادوار گذشته محسوب می‌شود که اماکن گردشگری و فرهنگی واقع در این شهر از جذابیت خاصی برخوردار است. همچنین موزه‌های گوناکونی در این شهر فعالیت دارد که گردشگران فراوانی با سلایق مختلف را به خود جذب می‌کند. در ادامه به معرفی تعدادی از این موزه‌ها می‌پردازیم.

سایت‌موزه شادیاخ

نیشابور در سال ۲۰۵ هجری قمری مرکز حکومت طاهریان بود و در همان روزها در شادیاخ عمارتی امیرنشین و منازلی برای سپاهیان بنا شد. از آن پس این منطقه دارالحکومه خراسان و محل اقامت امرا و پادشاهان شد که سرانجام با حمله مغول از میان رفت.

شادیاخ در جنوب‌ شرقی آرامگاه عطار با وسعت بیش از ۲۰۰ هزار متر مربع واقع شده و از سال ۱۳۷۸ مورد کاوش‌های باستان‌شناسی قرار گرفته است. این مکان یکی از سایت‌موزه‌های باستان‌شناسی در استان خراسان رضوی است که در آن آثار معماری و تعدادی از اسکلت‌های کشف‌ شده به نمایش در آمده است. شهر کهن نیشابور با وسعت بیش از ۴۵۰۰ هکتار در صدر اسلام دارای محلات متعددی بود که یکی از معروف‌ترین این محلات شادیاخ بوده است.

موزه باستان‌شناسی نیشابور

موزه باستان‌شناسی نیشابور در فضایی به وسعت ۷۰۰ متر در ضلع شرقی کاروان‌سرای شاه عباسی واقع در ضلع جنوب غربی میدان خیام نیشابور واقع شده است. این موزه نخستین مرتبه در سال ۱۳۷۴ همزمان با برگزاری کنگره جهانی بزرگ‌داشت روز ملی عطار نیشابوری با موضوع موزه محلی تأسیس شد. سپس در سال ۱۳۷۹ تجهیز و در سال ۱۳۹۷ بازپیرایی و بازگشایی شد.

در این موزه بیش از ۲۰۰ قطعه آثار تاریخی متعلق به محوطه‌های تاریخی نیشابور به نمایش درآمده است. این موزه از بخش‌های مختلفی از قبیل مسکوکات فلزی از دوره اشکانیان تا دوره ایلخانی، بخش اشیای سفالی از هزاره دوم پیش از میلاد تا دوره صفوی و بخش اشیای شیشه‌ای و سنگی تشکیل است. یکی از دیدنی‌های جذاب این موزه اسکلت مکشوفه از کاوش‌های باستان‌شناسی تپه برج نیشابور متعلق به هزاره چهارم پیش از میلاد است.

موزه مردم‌شناسی نیشابور(مجموعه حسین آقایی)

موزه مردم‌شناسی نیشابور در سال ۱۳۸۵ در زمینی به وسعت ۲۵۰۰ متر مربع در کیلومتر پنج جاده گردشگری بوژان که یکی از روستاهای جذاب برای گردشگری شهرستان و استان به شمار می‌رود، شکل گرفته است. این مجموعه به حسین آقایی تعلق دارد که مالک و بهره‌بردار موزه بوده و متولد نیشابور است.

در این موزه آثاری چون بافته‌های سنتی و پوشاک، انواع ظروف، فرش، خودروهای کلاسیک و مجموعه کم‌نظیری از انواع کرسی‌ها به نمایش درآمده است. در این مجموعه به منظور رفاه بیشتر بازدیدکنندگان و ماندگاری آن‌ها به ویژه اینکه در منطقه خوش آب‌وهوایی واقع شده، اقامتگاه بوم‌گردی نیز احداث شده است.

موزه آموزش و پرورش نیشابور

موضوع و هدف این موزه نمایش و معرفی فعالیت‌های آموزشی و تربیتی و آموزش‌ و پرورش شهرستان نیشابور است.

این موزه فعالیت خود را از سال ۱۳۹۴ آغاز کرده و در آن کلاس‌های درسی، عکس و تصاویر مرتبط با حوزه آموزش و پرورش و وسایل کاری دانش‌آموزان و معلمان در معرض دید عموم قرار گرفته است.

موزه قلب پروفسور حسین صادقی

موزه قلب پروفسور حسین صادقی در تاریخ ۱۶ آبان ۱۳۹۸ و به همت پروفسور صادقی و با همکاری بنیاد علمی و فرهنگی حکیم عمر خیام و شهرداری نیشابور افتتاح شده است.

این موزه با مساحت ۵۰۰ متر مربع در بخشی از بنای افلاک‌نمای خیام نیشابوری ایجاد شده و عملکرد قلب در بدن انسان را به صورت دیداری و شنیداری با کمک ماکت، مولاژ و تصاویر نمایش می‌دهد.

در تصاویر موجود در چند موضوع آناتومی، فیزیولوژی، امراض مادرزادی و اکتسابی و پیوند قلب ارائه شده است. بخش دیگری از موزه به «دل شناسی» اختصاص دارد و در حقیقت کارکرد ادبی واژه قلبیا دل در شعر فارسی که شامل اشعاری از حکیم فردوسی، حافظ و سعدی است، به شکل زیبایی خوشنویسی‌ شده و در معرض دید عموم قرار گرفته است.

پروفسور حسین صادقی، پزشک جراح و نام‌آور ایران، در بهمن ماه سال ۱۳۰۸ در روستای چکنه سرولایت نیشابور متولد شده است. او بورد تخصصی جراحی قلب و ریه را از دانشگاه لوزان دریافت کرده و مدت زیادی نیز عنوان رئیس بخش جراحی قلب و عروق و استاد دانشگاه لوزان را بر عهده داشته است.

همچنین در این مدت نوآوری‌های زیادی در جراحی و پیوند قلب داشته و عمل جراحی ۲ رئیس جمهور سوئیس را انجام داده و لوح تقدیر ابن‌سینا را در سال ۱۳۸۵ دریافت کرده است. از دیگر فعالیت‌های پروفسور صادقی می‌توان به ترجمه رباعیات خیام به ۲ زبان انگلیسی و فرانسوی اشاره کرد که چاپ و منتشر شده است.

منبع:

پهلوان، مهرآسا؛ ۱۳۹۸؛ کتاب موزه‌ها و مجموعه‌داران خراسان رضوی؛ انتشارات درج سخن

منبع:ایسنا

گشتی در زعفرانی‌ترین شهر دنیا، تربت حیدریه

ایران به واسطه تولید ۹۰ درصد زعفران دنیا به عنوان بزرگ‌ترین کشور تولیدکننده زعفران شناخته می‌شود. بیشترین میزان تولید محصول زعفران جهان در شهرستان‌های تربت حیدریه، زاوه، کاشمر، رشتخوار و مه‌ولات واقع در جنوب استان خراسان رضوی است و تربت‌حیدریه با تولید بیش از ۴۰ درصد زعفران ایران به عنوان قطب تولید زعفران و شهر طلای سرخ شهرت دارد.

زندگی مردم تربت حیدریه که قطب تولید زعفران ایران است، در پاییز هر سال از اواسط مهر ماه تا اواسط آذر ماه رنگ و بویی زعفرانی به خود می‌گیرد. برداشت گل‌ها قبل از طلوع خورشید حال و هوایی خاص به سحرگاه این شهر می‌بخشد.

مزارع بنفش رنگ زعفران زیبایی منحصر به‌ فردی به طبیعت شهر داده و تلاش‌های مردم برای کسب روزی حلال و به بار نشستن زحمات چند ساله زراعی نشاط اجتماعی شهر را چند برابر می‌کند.

از نکات قابل توجه رویش زعفران در این شهر می‌توان به شکل‌گیری آداب و رسومی خاص اشاره کرد که سال‌هاست با فرهنگ مردم این منطقه همراه شده است. برای مثال خانواده‌های ساکن در تربت حیدریه برای پرکنی زعفران دید و بازدیدهایی را تدارک می‌بینند و به برگزاری جشن‌های محلی و ملی می‌پردازند. از دیگر آداب و رسوم مردم در این منطقه می‌توان به برگزاری مراسم شکرگزاری اشاره کرد که در آن مردم از خداوند بابت برکت دادن به محصول برداشت شده خود شکرگزاری می‌کنند.

البته شهرستان تربت حیدریه علاوه بر تولید زعفران و راه‌اندازی گردشگری کشاورزی و جذب گردشگر علاقه‌مند به فرایند کاشت، داشت و برداشت محصول زعفران پیشینه‌ای تاریخی دارد که چیزی حدود ۵۰ اثر و جاذبه تاریخی، فرهنگی و گردشگری را در خود جای داده است. از آنجایی که از این منطقه در گذشته به عنوان یکی از دورازه‌های ورود به مشهد استفاده می‌شده، بسیار مورد توجه مسافران و گردشگران قرار داشته و دارد.

تربت حیدریه شهری چهار فصل است که گردشگران در زمان حضور در مناطق مختلف می‌توانند از آب‌وهوایی متفاوت لذت ببرند و به واسطه تنوع جاذبه‌های گردشگری و تاریخی این شهرستان میزبان گردشگران زیادی با علایق متفاوت است. برای مثال گردشگران می‌توانند هنگام سفر در منطقه شمال تربیت‌ حیدریه برف و در منطقه جنوب تربیت‌ حیدریه حضور در کویر را تجربه کنند. همچنین قطب‌الدین حیدر بنایی که حدود ۸۰۰ سال پیش در زمان تیموریان ساخته شده و در زمان صفویان نیز بازسازی شده است، رباط طبسی، حمام حاج رئیس که در دوران صفویان ساخته شده و مجموعه شیخ حیدر کدکنی و… از ابنیه تاریخی مورد توجه گردشگران تاریخی و فرهنگی است.

این منطقه همچنین شامل جاذبه‌های طبیعی از جمله آبشار رود معجن، رودخانه حصار قلعه ماکو و … است که طبیعت‌گردان زیادی را به منطقه جذب می‌کند.

تربت‌ حیدریه همچنین چندین روستای تاریخی دارد که به ثبت ملی رسیده‌اند و همین ویژگی بازدید از آن‌ها برای گردشگران را جذاب خواهد کرد. از جاذبه‌های معدنی برای گردشگران در حوزه ژئوتوریسم نیز می‌توان به غار نمک، معدن عقیق، معدن طلا و معدن گرانیت اشاره کرد.

البته می‌توان گفت که منطقه تربیت‌ حیدریه مقصد خوبی برای گردشگری کشاورزی خواهد بود؛ چرا که این منطقه بزرگ‌ترین تولید کننده زعفران در کل دنیا، دومین قطب تولید پسته و اولین قطب تولید ابریشم در کشور است. سطح زیر کشت زعفران منطقه تربیت‌ حیدریه حدود ۳۰ هزار هکتار است و همین موضوع فضا را برای حضور علاقه‌مندان به گردشگری کشاورزی در فصل برداشت بیش از گذشته فراهم می‌کند.

به منظور آشنایی با موزه‌ها، آثار و بناهای تاریخی و به ‌ویژه بازدید از مزارع گل زعفران و گردشگری کشاورزی تور قطار گردشگری به تربیت‌ حیدریه برگزار شد که هدف آن معرفی جاذبه‌های تاریخی و فرهنگ و رسوم آن به ایرانیان و جهانیان است.

منبع:ایسنا