نوشته‌ها

دَرهای این مسجد چرا همیشه بسته است؟

مسجد رنگونی‌های آبادان همیشه بسته است، تورها و گردشگران مدام به دَرِ بسته می‌خورند، درحالی که حداقل جمعه‌ها می‌توانند مسجد را باز کنند.

این‌ها حرف‌های علی حیدری، فعال گردشگری از اهواز است که به ایسنا می‌گوید. او هم مثل خیلی از راهنماها و گردشگران از این‌که مدام به در بسته مسجد رنگونی‌ها می‌خورند، معترض است.

حیدری می‌گوید: ما هر جمعه تور داریم، اما از آبان ماه تا همین حالا (اسفندماه)، در مسجد رنگونی‌ها بسته بوده است، درحالی که انتظار داریم حداقل جمعه‌ها به روی گردشگران باز شود.

درهای مسجد رنگونی‌های آبادان از زمان شیوع ویروس کرونا، یعنی از اواخر زمستان سال ۱۳۹۸ برای مدت طولانی بسته شده است و با وجود آن‌که تمام محوطه‌ها، موزه‌ها و اماکن تاریخی فعالیت خود را در آخرین روزهای تابستان ۱۴۰۰ از سر گرفته‌اند، اما وضعیت این مسجد هنوز مشخص نیست و حتی صدسالگی خود را پشت درهای بسته، بدون زائر و نظاره‌گر به پایان برده است.

مسجد رنگونی‌ها با حدود یکصدسال قدمت، هم‌عمر با پالایشگاه نفت آبادان است و ساخت آن به دوره‌ای برمی‌گردد که مهاجران هندی، پاکستانی و برمه‌ای برای کار پالایشگاه نفت راهی آبادان شده بودند. سنگِ بنای مسجد در سال ۱۲۹۰ خورشیدی گذاشته شده و تکمیل آن حدود هشت سال طول کشیده تا مسجدی با تزئینات و معماری‌های زیبا و متفاوت از مساجد ایران، ساخته شود، در اصل معماران مسجد رنگونی‌ها هندی‌ها بوده اند که بنای مذهبی متفاوتی را در آبادان به یادگار گذاشته‌اند. براساس روایتی که گردآوری شده است مهاجران مسلمان آبادان مکانی را برای عبادات خود می‌خواستند که بعدها در زمینی متعلق به شرکت نفت ایران و انگلیس این مسجد را می سازند.

این مسجد در سال ۱۳۷۸ با توجه به ارزش تاریخی و معماری در فهرست آثار ملی ایران ثبت می‌شود. گفته شده که در ساخت این مسجد از لوله‌های نفت و ریل آهن استفاده شده و برای همین ساختمان آن مقاوم بوده، حتی در دوران جنگ که فقط کمی ترک برداشته و بر اثر برخورد خمپاره یک سوراخ ۷۰ سانتی‌متری در مرکز سقف آن ایجاد شده است. میراث فرهنگی یک‌بار قبلا مسجد را مرمت کرده که دستکاری در تزئینات آن مایه اعتراض شده است. در سال ۱۳۹۹ هم طرحی برای مرمت آن آماده شده که هنوز بعد از گذشت یک سال، به اجرا و نتیجه نرسیده است.

طبق گفته مدیر میراث فرهنگی منطقه آزاد اروند که این مسجد در محدوده آن واقع شده است، بیشترین مشکل رنگونی‌ها درحال حاضر رطوبت بسیار بالا، تَرَک و رانش است که اگر با همکاری اداره میراث فرهنگی استان خوزستان مرمت شود، درهای مسجد رنگونی‌ها شبانه روز باز می‌شود!

منبع:ایسنا

مسجد منارکج در بندر لنگه

بنا به اظهارات خادم مسجد و تحقیقات محلی می‌توان گفت این مسجد در ابتدا و پیش از آنکه در سال ۱۲۷۵ توسط محمد بن عباس بحرینی یا همان سید عالم تبدیل به مسجد شود کاروانسرا بوده است و این ادعا زیاد هم دور از حقیقت به نظر نمی‌رسد، چراکه ساختن مسجد در جای ابنیه گذشته امری مرسوم بوده است و دیگر این‌که برخی اعتقاد دارند مناره صورت تکمیل یافته «میل» است. میل بنای بسیار بلند و باریکی است که درگذشته در کنار هر کاروانسرا می‌ساخته‌اند و بلندی آن در حدی بوده است که از کاروانسراهای بعدی و قبلی در همان مسیر قابل‌دیدن باشد، دیدن این میل‌ها در مسیر مانع از گم‌شدن مسافران در راه می‌شده و شوق رسیدن را در دل آن‌ها زنده می‌کرده است. بعدها بسیاری از این میل‌ها به مناره تبدیل می‌شود و ممکن است مناره مسجد ملک بن عباس هم از همین دست باشد.

البته خادم مسجد می‌گویند که مناره اولیه در نقطه مقابل و سمت دیگر مسجد قرار داشته که تخریب می‌شود و هم‌زمان با تأسیس مسجد توسط سید عالم دوباره ساخته می‌شود. در اسناد به‌دست‌آمده از اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی، قدمت مناره را به دوره تیموری نسبت داده‌اند.

مردم بندرلنگه این مسجد را بیشتر به نام «منار کج» یا مسجد «سید عالم» می‌شناسند.

مسجد ملک بن عباس متعلق به دوره صفویه است. مساجد بندرلنگه هر یک دارای ویژگی‌های منحصر به خود است که آن را در نوع جالب می‌کند.

پلان مسجد

قسمت اعظم پلان این مسجد تقریباً به شکل یک ذوزنقه‌ای قائم‌الزاویه است؛ اما میزان کجی ساق مورب آن بسیار کم است در کل می‌توان آن را مستطیلی در نظر گرفت که کشیدگی آن در راستای محور جنوب شرقی – شمال غربی است اما در تقسیم‌بندی داخلی کشیدگی اجزا مانند شبستان و فضای بسته در راستای محور جنوب غربی، شمال شرقی است. این به این دلیل است که قبله به سمت جنوب غرب است و به‌این‌ترتیب می‌توان صف‌های طویل‌تری در مسجد ایجاد کرد.

فضاهای اصلی این مسجد بانظمی ساده و قابل‌قبول و البته بسیار ابتدایی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و پیچیدگی خاصی ندارند. باید توجه داشت که وضوخانه مسجد درگذشته به فاصله حدود پنجاه قدم دورتر از مسجد کنونی قرار داشته و به‌مرور زمان دچار آسیب‌دیدگی جدی شده است و بقایای آن هنوز باقی است. سرویس‌های بهداشتی جدید هستند و به‌عنوان بخش الحاقی بنا محسوب می‌شوند.

باآنکه این بنا در عصر صفویه احداث شده است و در این عصر مساجد به اوج شکوه خود می‌رسند و غالبا با چهار ایوانی هستند اما این بنا به فرمی بسیار ابتدایی ساخته‌شده است و تنها تزئینات این بنا کمی پیشرفته است که البته آن‌هم سادگی خاص خود را دارد و به‌پای ابنیه هم‌دوره‌اش نمی‌رسد.

ورودی‌ها

این مسجد دارای دو ورودی است که تقریباً در یک راستا قرار دارند و یکی از این ورودی‌ها به داخل کوچه پشتی مسجد باز می‌شود و در این قسمت غالباً قفل است.

ورودی اصلی مسجد در سمت خیابان اصلی است اما از آن حدود ۵۶ قدم فاصله دارد. ورودی از خیابان اصلی زیاد مشخص نیست و با زاویه تقریباً عمود نسبت به خیابان قرار دارد و پشت حجم بیرون زده اتاق سرایدار و انبار مسجد پنهان‌شده است.

در متعلق به دوران قدیم است اما روی آن دستگیره جدید نصب کرده‌اند تا قابل قفل‌کردن باشد. تاریخ تأسیس مسجد (۱۲۷۵ ه. ق) بر سردر آن نصب شده است. به‌جز سرویس‌های بهداشتی جدید، در کلیه قسمت‌های مسجد متعلق به زمان ساخت آن است و از دبی به ایران حمل شده است.

مناره

مناره این مسجد در سال ۱۲۳۷ هجری قمری ساخته‌شده است و از تزئیناتی زیبا بهره‌مند است. ارتفاع آن از سطح زمین ۳۲ متر است. این مناره به علت نشست‌های زمین کج شده است که نشان ازعدم مکان‌یابی صحیح دارد.

مناره ۴۷ پله دارد که درگذشته توسط مؤذن برای گفتن هر نوبت اذان پیموده می‌شده است اما امروزه با نصب بلندگوهایی گرداگرد قسمت فوقانی مناره و کنترل از پایین، مبادرت به پخش اذان می‌کنند.

در سمت راست ورودی هفت پله دیده می‌شود که انسان را به ورودی مناره هدایت می‌کند. در این قسمت متعلق به زمان ساخت مسجد و ازمنه قدیم است.

حیاط

اگرچه مناره این مسجد بسیار شاخص است اما آنچه در بدو ورود به حیاط توجه بیننده را به خود جلب می‌کند پنج طاق منحصربه‌فرد است که در دو ردیف بر ستون‌هایی استوانه‌ای قطور قرار گرفته‌اند و این ستون‌ها سقف شبستان را تحمل می‌کنند.

فرم این طاق‌ها شبیه فرم‌هایی است که در معماری هندی دیده می‌شود و چنان‌که خواهیم دید در اغلب نقاط این مسجد (قسمتی که درگذشته احداث‌شده است) روی این فرم تأکید شده است.

تمام فضاها پیرامون حیاط قرار گرفته‌اند و مستقیماً به حیاط راه دارند، به‌جز نمازخانه که پس از شبستان قرار گرفته است. حیاط مستطیل شکل با موزاییک فرش شده است و هنگامی‌که در پشتی مسجد باز است مانند یک مسیر عبوری عمل می‌کند به‌خصوص که از کنار مسجد به علت وجود مسیر رودخانه که برای هدایت آب ناشی از باران‌های فصلی تعبیه شده است، مسیری برای عبور و مرور نیست. غیر از آن حیاط نقش ارتباط‌دهنده فضاها را دارد.

شبستان

این قسمت دو ردیف ستون با پلان دایره دارد. این ستون‌ها بر پایه‌ای مربع شکل قرار گرفته‌اند که ارتفاع آن۳۲ سانتی‌متر است. ردیف ستون‌های خارجی (رو به حیاط) شبستان دارای هفت طاق است. ستون‌های این طاق‌ها در نقاط انتهایی که به دیواره پیرامونی چسبیده است پلان نیم‌دایره دارند.

شبستان را در دو قسمت موردبررسی قرار می‌دهیم.

فضای میان ردیف‌های اول و دوم ستون‌ها

در ضلع جنوب شرقی بین ردیف اول ستون‌های شبستان و ردیف دوم یک طاق کلیل دیده می‌شود که درگذشته کاملاً باز بوده و امکان تهویه هوا را فراهم می‌آورده است. اما امروزه آن را برای جلوگیری از ورود افرادی که از کوتاهی دیوار سوءاستفاده می‌کنند، بسته‌اند و فقط قسمتی از بالای آن را باز گذاشته‌اند. فرم این گشودگی از فرم طاق‌ها تبعیت می‌کند. در ضلع شمال غربی نیز یک طاق با همین فرم دیده می‌شود که به راه‌پله و ازآنجا به فضای بام و هوای آزادراه دارد و از این راه به تهویه فضا کمک می‌کند. این طاق کاملاً بسته‌شده است و تنها روزنه‌ای در آن‌ها باز است.

در قسمت زیرین طاق در ضلع شمال شرقی دو فرورفتگی کوچک تعبیه‌شده است که احتمالاً برای گذاشتن وسایلی مانند مهر و تسبیح و کتاب استفاده می‌شده است. زیر طاق دو دریچه برای تهویه قرار داشته است که در زمان گذشته با درهای چوبی کوچک مسدود می‌شده‌اند و نمونه‌هایی از آن در بنا دیده می‌شود. اما در حال حاضر از تخته‌های سه‌لایی برای بستن آن‌هایی که به دلایلی درشان مفقودشده است استفاده کرده‌اند. در ضلع شمال غربی زیر طاق در بام قرار دارد. سقف این قسمت با تیرهای چوبی پوشیده شده است که از ویژگی‌های معماری این منطقه است. غالباً این چوب‌ها را از هند می‌آوردند که چندل نام دارد.

فضای میان ردیف دوم ستون‌ها و دیوار نمازخانه

ردیف دوم ستون‌های شبستان یک‌درمیان فرم‌های شاخ بزی و کلیل دارند. در ضلع جنوب شرقی بنا دو طاق کلیل دیده می‌شود که درگذشته باز بوده‌اند و در حال حاضر به همان دلایل گفته‌شده برای طاق مجاور در بخش اول شبستان و به همان اندازه بسته‌شده‌اند. در زیر این طاق‌ها دو طاقچه و در زیر طاقچه‌ها دو دریچه کوچک با درهای چوبین دیده می‌شود که نقش آن‌ها مثل همانندهایشان در نیمه اول شبستان است.

سقف این قسمت نیز با تیرهای چوبی پوشش داده‌شده است. این فضا از سمت راست با دیوار جداکننده شبستان و نمازخانه محصور شده است. در این دیوار ۹ در تعبیه‌شده است که برخلاف اغلب بناهای تاریخی نسبت به فضای خالی میان طاق‌ها نظم خاصی ندارند. این درها همان درهای زمان ساخت مسجد هستند و قدمت تاریخی دارند و به سمت نمازخانه باز می‌شوند.

در قسمت فوقانی هر در، مشبک‌هایی گچ‌بری شده و ظریف با طرح‌هایی متنوع در دو ردیف تعبیه‌شده است. مشبک‌های ردیف فوقانی متناسب بافرم طاق‌های ردیف مقابل بوده و یکی در میان باهم فرق می‌کنند: کلیل-شاخ بزی و مابین هر دو مشبک فرمی از کلیل روی دیوار کنده‌کاری‌شده است. تمامی جزئیات روی دیوار با گچ‌بری‌های ظریف تزئین شده‌اند.

نمازخانه

شاخص‌ترین عنصر در این فضا ردیف طاق‌هایی است که با همان ترتیب طاق‌های میان شبستان و حیاط قرار گرفته‌اند. دورتادور این فضا را طاقچه‌هایی با فواصل تقریباً یکسان از یکدیگر پرکرده‌اند. با همین ترکیب و ظاهر دریچه‌هایی در اضلاع شمال غربی و جنوب شرقی تعبیه‌شده‌اند، دریچه‌های ضلع جنوب غربی در مقابل درهای ضلع شمال شرقی (دیوار شبستان) قرار دارند و به‌این‌ترتیب در فضای داخلی کوران هوا ایجاد می‌شد. از آثار به‌جای مانده روشن است که ظاهر دریچه‌ها و طاقچه‌ها ازنظر فرم و اندازه با یکدیگر هماهنگ بوده‌اند (در حال حاضر هر یک از طاقچه‌های ضلع جنوب غربی را به‌نوعی و شکلی با چارچوب‌های چوبی و آلومینیومی آراسته‌اند!) و به فراخور حال استفاده‌های گوناگونی دارند. سقف این قسمت بنا نیز مانند قسمت‌های پیشین با تیرهای چوبی به رنگ قهوه‌ای تیره پوشش داده‌شده است.

از زیر سقف تا نیمه‌های دیوار گچ‌بری‌هایی بافرم کلیل روی دیوار انجام‌شده است. محراب در ضلع جنوب غربی قرارگرفته است و فرم و تزئیناتی بسیار ساده دارد.

منابع: 

– رضی، هاشم. آیین پرراز و رمز میترایی، نشر پژوهش

– پیرنیا، محمد کریم، آشنایی با معماری اسلامی ایران، چاپ دهم ۱۳۸۴، انتشارات سروش دانش.

– شمس، صادق، جلوه‌هایی از هنر معماری ایران‌زمین (واژه‌نامه سنتی معماری ایران)، چاپ اول، ۱۳۸۸ نشر علم و دانش و نوآوران دانشگاهی.

– زارعی، محمدابراهیم. آشنایی با معماری جهان. چاپ ششم ۱۳۸۵. انتشارات فن‌آوران.

– کیانی، محمد یوسف، معماری ایران (دوره اسلامی)، چاپ هفتم۱۳۸۷. انتشارات سمت.

– مهندسین مشاور نقش. نقد آثاری از معماری معاصر ایران، چاپ اول۱۳۷۸، نشر مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.

منبع:میراث آریا

چاهی که تبدیل به مسجد صفی رشت شد

مسجد صفی رشت از بناهای تاریخی این شهر است که به مسجد سفید و شهیدیه نیز شهرت دارد. وقایع تاریخی خاصی در این مسجد اتفاق افتاده است.

به گزارش همشهری آنلاین، مسجد صفی رشت از نظر معماری و ظاهر، بنای منحصربه‌فردی نیست و اهمیت آن بیشتر به وقایع تاریخی‌ و گذشته پرماجرایی‌ است که در آن به‌وقوع پیوسته‌ است. اگرچه برخی مورخان این وقایع را منسوب و برخی آن را بخشی از تاریخ رشت و گیلان می‌دانند، اما آنچه زنجیره همه رویدادها را به‌ هم پیوند می‌دهد، خاندان صفویه‌ است نه صرفا حکومت صفویه.

تاکنون تاریخ دقیق بنای این مسجد مشخص و محرز نشده ‌است. اما در برخی روایت‌های تاریخی آمده ‌است که شیخ صفی‌الدین اردبیلی به‌ دلیل دوستی با شیخ زاهد گیلانی در سفری به گیلان در محله فعلی چاهی می‌کند و عبادتگاهی می‌سازد که بعدها به مسجد تبدیل می‌شود.

اما در کتاب «احسن التواریخ» نوشته «حسن بیک روملو» مورخ آورده ‌است: شاه اسماعیل هنگام فرار از اردبیل به گیلان، چند روزی را نزدیک این مسجد گذرانده است. او در این کتاب مسجد صفی را مسجد سفید ذکر کرده ‌است.

باید توجه داشته باشیم که شیخ صفی‌الدین اردبیلی در سال ۶۵۰ هجری قمری و شاه اسماعیل صفوی در سال ۸۹۲ هجری قمری به دنیا آمده بودند و بین تولد این ۲ شخصیت تاریخی ۲۴۲ سال فاصله است که طبق این دو تاریخ می‌توان به قدمت این مسجد و اینکه مورد توجه این خاندان بوده پی‌برد.

اما داستانی دیگر نیز در تاریخ وجود دارد که مربوط به خاندان صفویه است که در این مسجد اتفاق افتاده‌ است. داستانی که مربوط به بخشی از تاریخ مخوف عصر صفویه در زمان حکمرانی شاه عباس کبیر است. بنا بر روایات تاریخی، «محمدباقر صفی میرزا»، پسر بزرگ شاه عباس، در چهارشنبه ۱۲ ماه شوال سال ۹۹۵ هجری در مشهد متولد شد. در یک‌ سالگی اسماً حاکم خراسان بود و در ۵ سالگی حاکم همدان  و بعدها ولیعهد شد.

شاه عباس همیشه نگران بود پسرانش درصدد تصاحب تاج و تخت برآیند. روزی دو تن از نزدیکان شاهزاده به شاه خبر دادند که صفی میرزا یا همان شاهزاده محمدباقر میرزا درصدد قتل اوست و چندین نفر از سران قزلباش نیز صفی میرزا را به کشتن پدرش ترغیب کردند. شاهزاده نیز برای رفع بدگمانی شاه، وقایع را به او گزارش کرد. با این وجود، شاه در باطن بر صفی میرزا بدگمان بود و در نهایت تصمیم به ‌قتل ولیعهد گرفت. شاهزاده محمدباقر میرزا در دوشنبه سوم محرم سال ۱۰۲۴ در ۲۹ سالگی در مسجد سفید به قتل رسید و در همانجا مدفون و این واقعه موجب شد تا بعدها مسجد سفید به مسجد صفی تغییر نام دهد.

عنوان نام سفید و سیاه روی مساجد در گیلان عمومیت دارد. به عنوان مثال «اسپی‌مزگی» و «سیاه‌مزگی» نام دو منطقه در غرب گیلان است که اولی به معنای مسجد سفید و دیگر به معنای مسجد سیاه‌ است که هنوز آثاری از این مسجدها در این ۲ منطقه باقی است. همچنین امامزاده‌ای در لنگرود وجود دارد که بنای آن به «سفید آستانه» شهرت دارد. زبان گیلکی به نحوی است که صفت قبل از موصوف می‌آید. اگر این قاعده در مورد مسجدهای سفید گیلان عمومیت داشته باشد باید مسجد سفید رشت به «سفید مسجد» مشهور می‌شد که این مساله صفی بودن نام این مسجد را قوت می‌بخشد. حال این صفی بودن به شیخ صفی‌الدین یا صفی‌میرزا برمی‌گردد نیاز به پژوهش دارد. با این وجود با این وجود مسجد صفی رشت به شماره ۱۹۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌ است و  طبق عبارتی که روی یک کاشی در داخل محراب دیده می‌شود، این بنا در سال ۱۳۳۴ هجری قمری (۱۲۹۵ هجری. شمسی) به دست حاجی یوسف کاشی‌ساز تجدید بنا شد.

در ضلع شمالی مسجد صفی رشت ۲ در ورودی متوالی قرار دارد که اولین ورودی به‌صورت هلالی و از پروفیل و چوب در چند سال اخیر ساخته شده‌ است. سردر ورودی دوم و اصلی مسجد از دو قوس تشکیل شده که به قوس اول آیه اول سوره اسری و در قوس دوم حدیث «و لایه علی بن‌ابی‌طالب حصنی…» کاشیکاری شده‌ است.

در محراب مسجد گچ‌بری‌های زیبایی به‌صورت آیات قرآن همراه با گل و بوته کار شده و در کاشیکاری‌های محراب تاریخ تجدید بنای مسجد به تاریخ ۱۳۴۴ هجری قمری (۱۳۰۵ هجری شمسی) به دست حاج یوسف کاشی‌ساز دیده می‌شود و گچ‌بری‌های مسجد نیز به همین تاریخ است.

گلدسته مدور و آجری مسجد که در ضلع جنوبی آن قرار دارد، مشخص‌ترین جلوه بیرونی مسجد صفی است. قطر گلدسته ۲ متر و سقف گلدسته چوبی با پوشش سفالین است. گلدسته یک راه پله برای بالارفتن و چند روزنه برای ورود نور دارد.

از دیگر بخش‌های دیدنی مسجد صفی، چاه آبی است که به فاصله ۳ متری از جنوب غربی گلدسته قرار دارد و قدیمی‌ها براین باورند که این چاه به دست شیخ صفی‌الدین اردبیلی کنده شده بود.

منبع:همشهری

این زن هم کلیددار مسجد است هم کلیسا

توران، خواهر ناتنی رفت ترکیه و ماندگار شد، ایران خانم اما همین جا ماند در روستای «سِر». حالا او، هم کلیددار مسجد است هم کلیددار کلیسا.

به گزارش ایسنا، روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: سِر را با سپیدارهای بی‌برگش در غروب سرد آخرین روزهای پاییز، آرمیده بر دامان کوه می‌بینم، با خانه‌های سنگچین و کوچه‌های سپید از برف. سِر در چند کیلومتری ارومیه روستایی است مثل همه روستاها؛ پر از آرامش و سکوت، آسمانی آبی، هوایی زلال و مردمی آرام اما سِر اسرار  زیادی دارد و ایران خانم یکی از آنهاست. او را کنار انباری خانه‌اش می‌بینم درحالی که با مرغ‌هایش حرف می‌زند. می‌گوید عکس نگیر لباسم خوب نیست. منتظر می‌مانم برود برگردد. همسرش عصمت هم می‌آید با دو نوه کوچک و زیبایشان. ایران خانم در کلیسا را باز می‌کند و دختربچه‌ها با لباس‌های رنگارنگ زمستانی در حیاط سفید از برف، دنبال هم می‌دوند. کلیسا درست رو به روی خانه ایران خانم است و مسجد نوساز روستا روی تپه انتهای کوچه.

می‌گویم چرا نامت را ایران گذاشتند؟ می‌گوید: «تنها دختر زن دوم پدرم بودم، عزیز دردانه بودم. خواهرم توران هم تنها دخترش از همسر اول است اما حتماً امید داشته باز دختردار شود.» توران واژه‌ای ایرانی است و کلمه‌ای رایج در کردی به معنای قهر کردن. از خودم می‌پرسم پدر ایران خانم از کجا می‌دانسته یکی از خواهرها قهر خواهد کرد؟ عصمت و ایران مثل بقیه کردهای روستا از طایفه «هرکی» هستند. شاخه‌ای از کردهای شمال یا کرمانج اما روستا آسوری و آذری هم دارد؛ هرکی‌های سنی شافعی، آذری‌های شیعه و آسوری یا آشوری‌های مسیحی که تشخیص‌شان برای غریبه‌ای مثل من سخت است چون هر سه زبان در سِر متداول است و آشوری کردی حرف می‌زند و کرد، ترکی آذربایجانی و آذری کردی.

یک سمت حیاط، ساختمان نوساز سالن اجتماعات است و یک سمت، ساختمان قدیمی کلیسای «یوحنای رسول» با در آهنی منقش به صلیب و دو پنجره بلند هلالی. کنار سالن اجتماعات می‌ایستم و به مسجد با آجرنمای زرد درخشانش نگاه می‌کنم. کلیسا اما مثل خانه‌های روستا دیواری سنگچین دارد که قدیمی است و دیواری از آجر سرخ که نشان می‌دهد چند سال پیش بازسازی شده است. این کلیسا در سال ۱۲۵۳ خورشیدی توسط نسل اول مسیونرهای مذهبی امریکایی ساخته شد که فرزند یکی از آنها ژوزف کاکران متولد ۱۲۳۳ ارومیه است. او ۱۳ ساله بود که برای تحصیل طب در کالج پزشکی نیویورک به امریکا رفت و پس از ازدواج به ارومیه و نزد خانواده بازگشت و در سال ۱۲۵۷ یعنی ۵۶ سال پیش از دانشگاه تهران، نخستین دانشکده پزشکی ایران و دو بیمارستان ۱۵۰ تختخوابی زنانه و مردانه را در ارومیه تأسیس کرد. اگر فیلم «گل‌های داوودی» را دیده باشید، می‌دانید کجا را می‌گویم. مدرک نخستین فارغ‌التحصیلان دانشکده پزشکی ارومیه را هم مظفرالدین شاه و کاکران باهم امضا کردند.

کلیسا محرابی ساده دارد با چند تصویر از حضرت عیسی و حضرت مریم، دو ردیف نیمکت چوبی برای نشستن و کاج تزئین شده‌ای رو به روی در ورودی در کنج. دختربچه‌ها لا به لای نیمکت‌ها راه می‌روند اما حواس‌شان به گفت‌وگوی من و ایران خانم و عصمت هست. عصمت می‌گوید: «سه دختر دارم و یک پسر. ۴۰سال است که در سِر ساکنیم. قدیم روستا همه آشوری بودند که خیلی‌های‌شان رفتند؛ بعد که مرزها ناامن شد کردها و آذری‌ها آمدند. الان هم شورای روستا دو نفرشان کرد است یکی آشوری. ایران معتمد همه اهالی است؛ ۱۳ سال پیش وقتی کلیسا را تعمیر کردند، کلیدش را دادند دست ایران، پنج سال پیش هم وقتی مسجد ساخته شد گفتند کلیدش دست تو باشد.»

از او می‌خواهم گشتی در کوچه‌های پیچ در پیچ روستا با آن دیوارهای سنگی زیبایش بزنیم و اگر شد برویم در خانه سرگیس عضو مسیحی شورا. سرگیس اما خانه نیست. برای شب نشینی به خانه یکی از آذری‌های روستا رفته. عصمت آنقدر مشت به در می‌کوبد که اویغن بنیامین و همسرش پیده بیرون می‌آیند زوجی آسوری و حدود هشتاد ساله که نمی‌توانند شادی‌شان را از دیدن ما و عصمت پنهان کنند. پیده خانم که بالای پله ایستاده ترکی آذربایجانی حرف می‌زند و اویغن که وسط کوچه عصمت را در آغوش گرفته کردی فارسی. دستش را روی شانه عصمت می‌گذارد و می‌گوید این برادر من است، فقط برادر نه، برادر بزرگ من است: «چند وقت پیش افتادم سرم شکست، عصمت نبود مرده بودم. برد سرم را ضد عفونی کرد و بست. بعد زنگ زد به پسرم که بیا پدرت را ببر بیمارستان.»

پیده با لرزش از رؤیای زنان باردار سِر می‌گوید: «چند سال مدام هر زنی که اینجا باردار می‌شد، خواب می‌دید حضرت مریم روی تخته سنگ پایین کوچه نشسته و به عیسی(ع) شیر می‌دهد. این خواب آنقدر تکرار شد که پسرم رفت روی تخته سنگ یک اتاقک ساخت. حالا مردم می‌روند شمع روشن می‌کنند و دعا می‌خوانند.»

به تماشای اتاقک می‌روم؛ کلیسایی کوچک کنار باغستان روستا که به اندازه نشستن یکی دو نفر جا دارد، با قالیچه‌ای به بزرگی پادری و چند تصویر از عیسی مسیح و حضرت مریم و جایی برای روشن کردن شمع، کنار در آبی کوچکش. ماه لرزان از لا به لای درختان بالا می‌آید و شب‌نشینی و دورهمی اهالی شروع می‌شود. ایران خانم می‌گفت عزا و عروسی ما یکی است، به قول خودش خیر و شر. به زور از دست‌ عصمت درمی‌روم؛ دستم را گرفته و سمت خانه می‌کشد. می‌گوید شام نخورده بروید عیب است بخدا. نمی‌گویم شب را همین جا میهمانم که ناراحت نشود. اما همین چند دقیقه پیش می‌فهمم که دو روستای سِر هست؛ سِر بالا و سِر پایین و سِر پایینی آن طرف کوه است، کوه سِر. از آن هیجان‌انگیزتر اینکه قبرستان مسیونرهای امریکایی و خانواده کاکران هم بالادست روستاست. فردا تکه‌ای دیگر از اسرار سِر را خواهم فهمید.

ابرهای تیره، آسمان را پوشانده و هوای صبح آخرین روز پاییز، مثل تکه‌های تیز یخ، پوست را می‌شکافد. قبرستان امریکایی‌ها و قبرستان قدیمی آشوری‌های روستا زیر برف مدفون است. روی تابلوی سنگی کنار در، تاریخ ۱۸۵۵ حک شده است. یکی از اهالی می‌گوید قبرستان در سبز زیبایی داشت که از جا کنده‌اند. چند جا دیوار فرو ریخته و تبدیل به انبار کاه و علوفه شده و شاخه‌های خشک بوته‌های خودرو از کپه‌های برف بیرون مانده است. هر قبر تخته سنگی مکعب مستطیل است با خطوط و نقوش انگلیسی و قبر دونیم شده کاکران درست وسط قبرستان است. می‌گویند به هوای گنج، سنگ را شکسته‌اند. راستش را بخواهید اگر همین حالا سنگ‌ها را بار بزنید و بروید هم کسی خبردار نمی‌شود.

قبر مورال، سرکنسول انگلستان در تبریز را کنج قبرستان پیدا می‌کنم که برای درمان به ارومیه آمده و همان جا مرده است. خاک فروریخته از سراشیبی، نیمی از قبر را پوشانده. می‌گویند مظفرالدین شاه هم وقتی ولیعهد بود از تبریز برای درمان به ارومیه و نزد کاکران آمده است.

راهی آن یکی روستای سِر با کوچه‌های چشم نواز و پاکیزه‌اش می‌شوم؛ یکی از مقاصد گردشگری ارومیه با کلیسای زیبای «مارسرکیز» که قدمت آن به دوره ساسانی می‌رسد. اینجا همه اهالی آسوری‌اند اما هوا چنان سرد است که خبری از هیچ جنبنده‌ای نیست و در کلیسا هم بسته است. روی تابلو ورودی نوشته: «این کلیسای آسوری با مصالحی از جنس سنگ‌های لاشه و رسوبی ساخته شده و متشکل از دو ساختمان به هم پیوسته است. بخش نخست آن شامل ورودی کوچک، سالن نیایش و محراب کلیسا و بخش دوم سالنی که به موازات سالن اول ساخته شده است. این دو بخش با یک ورودی داخلی به هم متصل هستند. طاق‌های هر دو قسمت به سبک پارتی – ساسانی و به‌صورت طاق گهواره‌ای با توریزه نعلی شکل است.» گشتی در کوچه‌های سنگفرش دور و بر می‌زنم و برمی‌گردم.

دیشب در سِر آن سوی کوه و در روستای ایران خانم، میهمان یحیی‌پور سرهنگ بازنشسته بودم. هرچه اصرار به رفتن کردم نشد. رفتم بالای پشت بام تا ارومیه را از دور تماشا کنم. دانه‌های برف مثل پنبه‌ای که از کمان حلاجی گریخته باشد، دانه دانه این طرف و آن طرف می‌افتاد و ارومیه از دور مثل صندوقچه‌ای از الماس می‌درخشید؛ صندوقچه الماس ایران.

منبع:ایسنا

مسجد عثمانی ترکیه تا 3 متر از زمین بلند می‌شود

یک مسجد تاریخی و باستانی عثمانی در کرانه رودخانه تونجا در شمال غربی استان ادرنه ترکیه به روشی غیرمعمول بازسازی می‌شود؛ در واقع برای جلوگیری از تحت تاثیر قرار گرفتن آن توسط سیل، آن را تا 3 متر از زمین بلند می‌کنند.

یک مسجد دوره عثمانی در ترکیه ۳ متر از زمین بلند می‌شود

به‌گزارش میراث‌آریا، یک مسجد تاریخی مربوط به دوره عثمانی در کرانه رودخانه تونجا در شمال غربی استان ادرنه به روشی جدید بازسازی می‌شود. این مسجد قرار است سه متر از سطح زمین بالاتر بیاید تا سیلاب‌های فصلی آن را تخریب نکنند.

مسجد اولیا قاسم پاشا، که در سال ۱۴۷۹ توسط یکی از فرماندهان نیروهای عثمانی در زمان سلطان محمد دوم ساخته شد، از سال ۱۹۵۰ به دلیل موقعیت مکانی‌اش مورد استفاده قرار نگرفته، زیرا خطر سیلاب‌های ناگهانی آن منطقه را تهدید می‌کند.

این مسجد که مناره باشکوه آن فروریخته و شکاف‌هایی روی دیوارهای آن به مرور زمان ایجاد شده است، پس از تخریب عمارت‌ها و دیگر بناهای مهم اطراف منطقه به دلیل عوامل محیطی به سرنوشت خود رها شد. با راه‌اندازی پروژه‌ای در مسجد و انجام بررسی‌های زمین‌شناختی در سال ۲۰۱۶، اداره منطقه‌ای بنیادها در نهایت پس از اخذ موافقت پروژه از هیئت حفاظت منطقه‌ای میراث فرهنگی، روند مرمت را آغاز کرد.

این مسجد تاریخی در ابتدا در جای خود مستحکم و تقویت خواهد شد و سپس ۳ متر از زمین بلند خواهد شد؛ یعنی جایی که ۵۰ سانتیمتر بالاتر از حداکثر سطح سیلاب است و به عنوان بخشی از پروژه مرمت محسوب می‌شود.

عثمان گونرن، یکی از مقامات استانی، با اشاره به اینکه پروژه محوطه‌سازی برای اطراف ساختمان نیز در طرح پیشنهادی آمده است ،مطرح کرد «درهای این مسجد پس از ۷۰ سال برای اولین بار به روی مردم باز می‌شود و بار دیگر جایگاهی برای عبادت خواهد شد».

این مسجد در محله Kirişhane در ساحل شمالی رودخانه Tunca واقع شده است. در زمان‌های قدیم یک پلکان با ۱۴ پله داشته تا از رودخانه به مسجد دسترسی داشته باشید، اما اکنون تنها دو پله از آن باقی مانده است.

منبع:میراث آریا

مسجد و مقبره شیخ برخ، قدیمی‌ترین بنای دوره اسلامی در قشم

معماری مساجد قشم آمیزه‌ای از معماری «ایرانی – اسلامی» است. تزئینات مناره‌ها و تعدد گنبدها، اغلب ساده و بدون کاشی‌کاری‌های معماری مرسوم هستند. همچنین استفاده از مصالح و روکش‌کاری‌های دیوارها و ستون‌ها، همگی هویت ویژه‌ای به‌عین مسجدها بخشیده است. از دیگر ویژگی‌های مساجد قشم، می‌توان به‌عدم وجود بادگیرها و گاه حذف گنبدها؛ برخورداری از بخش‌های زمستانی و تابستانی؛ استفاده مناسب از مصالح بومی و هماهنگی‌های محیطی و نیزعدم بهره‌گیری از تزئینات فزاینده در شبستان و ساختمان آن‌ها اشاره‌کرد.

موقعیت مسجد

مسجد و مقبره شیخ برخ در روستای کوشه، از توابع دهستان «رمکان»، بخش مرکزی شهرستان قشم، در استان هرمزگان واقع‌شده است. روستای کوشه در ارتفاع ۲۵ متری از سطح دریا و در موقعیت ۲۷ درجه و ۱۴دقیقه عرض شمالی و ۵۶ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی واقع‌شده است. این روستا از شمال به روستای کاروان، از جنوب به روستای جی‌جیان، از غرب به روستای گربه‌دان و از شرق به روستای تم سنتی منتهی‌می‌شود.

تاریخچه بنا

مسجد و مقبره شیخ برخ در روستای کوشه را به‌احتمال از بناهای دوران عمر، خلیفه دوم، بشمار آورده‌اند و به‌احتمال‌زیاد، این بنا قبلاً آتشکده بوده است. ساختمان اولیه مسجد در سال‌های اولیه اسلامی و در خلال فتح جزایر و بنادر ایران، به دست عمرو بن عاص و به امر او در روستای کوشه قشم ساخته‌شده است. این مسجد یک بار در سال۲۴۴ هجری تعمیر و در سال۷۳۶ هجری براثر زلزله، ویران‌شده است.

مسجد و مقبره شیخ برخ در سال ۷۳۷ هجری توسط سلطان فتح‌الله نواده سلطان محمود غزنوی که احتمالاً از پادشاهان «هرمز» یا «لارستان» بوده، تجدید بناشده است. افسانه بسیار دل‌نشینی درباره این مسجد سینه‌به‌سینه نقل‌شده است: «در اثر زلزله‌ای ویرانگر، اکثر بناهای جزیره قشم با خاک یکسان شد، ازجمله عبادتگاه و زاویه زاهدی گوشه‌نشین بنام شیخ برخ. بعدها، کشتیبانی که از آفریقا آمده بود در دریا دچار طوفان سهمگین شد و پیش خود نذر کرد که اگر از این مهلکه جان سالم به دربرد، زاویه و مسجد شیخ برخ را در روستای کوشه بازسازی کند. طوفان سهمگین کشتی او را در سواحل نزدیک همین روستا، به گل نشاند و او از چوب‌های دکل کشتی خود، مسجد و زاویه شیخ برخ را بازسازی کرد و بر تخته ورودی به‌خط نسخ خام نام شیخ و تاریخ تجدید بنای مسجد را حک کرد«.

حمد ابراهیم کازرونی، متخلص به نادری، در کتابش، به مسجد یا مساجد روستای کوشه اشاره نکرده است، درحالی‌که به تعداد مساجد روستاهای دیگر قشم پرداخته و در توصیف روستای کوشه، تنها به آب شرب و زراعت آن اکتفا کرده است. به نظرمی‌رسد، با توجه به سال تألیف این کتاب (۱۲۵۰تا ۱۲۶۴ ه– ق) این مسجد متروکه بوده است. پس از زلزله سال ۱۱۱۰ هجری، زلزله دیگری در سال ۱۳۰۱ ه– ق، این جزیره را لرزاند و ۳۱ ده و مسجد را خراب کرد (سدیدالسلطنه، ۱۳۷۱:۳۴۰) ملاسلیمان خمیری، متخلص به مسافر، علاوه بر ذکر اسامی روستاها و دهات ویران‌شده، به روستای کوشه نیز اشاره‌کرده است، ازجمله در ابیات زیر:

«لافت» ویران شد، جزیره شده خراب

«بهل» کن در جمله آنان حساب

نی بنای مسجد و منبر، بماند

هیچ‌چیزی، جز خاکستر، نماند

سی‌ویک ده، با چهل مسجد، خراب

مردمان بی‌توشه و بی‌زاد و آب

شهر «کوشه» با سراوان، گربه‌دان

بی‌جیان و بی‌ریان و توریان

سید محمدعلی هاشمی رمکانی در یادداشتی که برای احمد اقتداری فرستاده، نوشته است: «مسجد و گنبدی وجود دارد در مغرب قریه کوشه بنام مسجد (برخ) شیخ الاسود نیز گویند و شیخ برخ پیری است که آنجا آسوده است، تاریخ بنا و تعمیر مسجد در لوحی به خط کوفی نوشته‌شده بود و روی دروازه مسجد نصب بوده و یکی از مشایخ جناح بستک آن را خوانده و به زبان عربی ترجمه نموده است.»

در کتاب بندرعباس و خلیج‌فارس ذیل عنوان «زیارت شیخ برخ الاسود و مسجد قدیمِ» چنین آمده است: «قریه کوشه بر وزن توشه از قراء جزیره قشم از طرف شمال به مسافت ۴ میل جنوب دریا واقع‌شده است، به مسافت هفت میل شرق و محاذات قریه گوردین واقع‌شده است. در خارج و اتصال به قریه کوشه مسجد قدیمه‌ای دیده‌می‌شود که چند بار مرمت‌شده و باز مخروبه است. در درون مسجد عرض آن ۲۸ فیت (۸/۵ متر) و طول آن ۴۲ فیت (۱۲/۸ متر) و ارتفاع ۲۰ فیت (۶ متر) می‌شود، دو ایوان که یکی از آن‌ها مسقف است، جلو مسجد بناکرده‌اند. در خارج و قبله مسجد بقعه‌ای است قدیمِ. دور بقعه ۷۰ فیت (۲۱ متر) می‌شود. در آن بقعه مقبره‌ای است به عرض ۴ فیت (۱/۲۰ متر) و طول ۱۰ فیت (۳ متر) و ارتفاع یک فیت (۳۰ سانتی‌متر)، آن را مدفن برخ الاسود معروف به جواهر دانند، از اولیا الله بوده و کرامات زیادی به او نسبت می‌دهند و چهار لوح چوبین متعلق به مسجد اطراف محراب آویخته شده، [در] سردر مسجد نصب بوده است، حروف الواح شاید سابقاً برجسته، و با خط قریب به ثلث است. موجب نگارش آن کتاب بنیان مسجد در حدود ۲۴۴ بوده، در نصف‌النهار ۲۶ رمضان ۷۳۶ از حدوث زلزله منهدم شده است، به امر یکی از شاهزادگان جزیره هرمز یا لارستان که ولایت آن حدود را داشته، مرمت‌شده، در ماه رجب سال بعد، از ترمیم فراغت یافته، آمر عبدالله علیشاه نواده محمود بوده است، این‌که شاهزاده قیدشده نظر بر این است که در کتیبه موقع درج اسم پدر چنین نگاشته شده است (بن الملک الاسعد) کلمه الاسعد بر زنده‌ها خطاب کنند. پس روشن می‌شود که امر کننده ترمیم، از شاهزادگان بود و پسر پادشاه بوده است. اینکه احتمال داده شد شاید از شاهزادگان لارستان بوده باشد، نظر به نقطه‌ای قریب لافت که به علاءملک موسوم است. علاءملک در القاب ملوک لارستان دیده می‌شود. آخرین ملوک لارستان ابراهیم ثانی علاءملک بود و جزیره قشم تقریباً حدود لارستان واقع می‌شود در آن زمان بسط ناحیه لارستان تا به دریا و بندر خمیر منبسط بود، ملوک بنی قیصر و آل طیبتی که زمامداران قشم بودند، منقرض‌شده بودند، احتمال نسبت به ملوک هرمز هم به واسطه قرب جوار قشم وهرمز است. ممکن است مدفن شیخ برخ بر وزن برج در حدود سال ۲۴۴ موجود بوده که احتراماً این مسجد را آنجا بناکرده‌اند « (سدید السلطنه، ۱۳۴۲:۶۷۷؛ اقتداری، ۱۳۴۸:۷۹۴-۷۹۷)

سید محمدعلی هاشمی رمکانی همان شرحی که سدیدالسلطنه ذکر کرده را برای تاریخ بنا آورده، اما نام بانی تعمیر را، فتح‌الله بن شمس‌الدین بن سعید (یک اسم کرم‌خورده) بن محمود، ذکر کرده است. (اقتداری، ۱۳۴۸:۷۹۹-۸۰۰)

هاشمی همچنین نوشته است که لوح تاریخ بنای مسجد برج را مأموران فرهنگ از جای خود خارج کرده و به تهران فرستادند. سقف گنبد مقبره شیخ برخ در زمان قواسم جواسم خراب شد و دیگر به‌جای آن سقفی ساخته نشد.

درباره شیخ برخ گفته می‌شود: دو برادر صاحب کشف و کرامت، موسوم به توکل و جوهر، مرید عبدروس نامی از اولیاء‌الله که در «عدن» مدفون است که توکل در قریه «گیادن» از قرای قشم و جوهر که به برخ معروف است در کوشه مدفون هستند.

اقتداری به نقل از سدیدالسلطنه می‌نویسد: «بنیان بنای اخیر ۱۳۰۷ بود وضع قدیم را از میان برده و به وضع حالیه بناکرده‌اند.»

در کنار مسجد، یک برکه به‌صورت، شمالی جنوبی، وجود داشته است. تا سال ۱۳۰۰ق، این مسجد، در مرکز روستا قرار داشت و به‌عنوان «مسجد جامع» از آن استفاده می‌شد.

محراب مسجد، در قسمت شمالی واقع‌شده و بالای محراب آثار قابی از گچ دیده می‌شود که حدود یک متر ارتفاع و یک و نیم متر طول دارد. در این مسجد لوحی چوبی وجود داشته که تاریخ بنا، ویرانی و تعمیر مسجد بر روی آن قیدشده بود. این لوح به تهران منتقل و هم‌اکنون در موزه ملی نگهداری می‌شود.

مسجد شیخ برخ در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۰۳، در فهرست آثار میراث‌فرهنگی کشور، به ثبت رسیده است. بنای کنونی مسجد بنای کنونی مسجد در زمینی به مساحت ۴۸۰ مترمربع احداث‌شده است، که شامل صحن؛ ایوان، گنبد، مناره، شبستان، محراب، مقبره شیخ برخ؛ منزل خادم و سرویس بهداشتی است. مسجد و مقبره در وسط صحن، با گنبد و یک مناره احداث‌شده است.

مسجد دارای شش ورودی است که در چهار طرف صحن یکسان و دارای عرض قرارگرفته‌اند. ابعاد ورودی‌ها تقریباً یک متر و ارتفاع ۲/۲۰ متر هستند. ورودی اصلی، دارای دری است، به ارتفاع ۲/۲۰ و عرض ۱/۲۰ متر، از جنس چوب با تزئینات سنتی بر روی آن، که درمیان ایوانی به‌صورت یک پیش‌آمدگی، به عرض ۲/۲۰ متر و بر روی دو ستون، به ارتفاع ۴ متر واقع‌شده، که طاقی کمانی در بالای این دو ستون قرارگرفته است. در پیشانی این ورودی تابلوی سبزرنگی قرار دارد که روی آن عبارت «مسجد شیخ برخ/ اداره اوقاف و امور خیریه قشم/ هیئت امناء مسجد» نوشته‌شده است. در سمت چپ این ورودی، منزل متولی مسجد قرار دارد. صحن مسجد، به مساحت تقریبی ۴۲۰ مترمربع در پیرامون مسجد قرار دارد. محدوده صحن با دیواری نسبتاً کوتاه پوشانده شده، که ارتفاع یک متری به‌صورت دیوار و در بالای آن به‌صورت حفاظ مشبک، با آجر و پوشش سیمان‌سفید اجراشده است. کف صحن از جنس موزاییک است. تک مناره مسجد و همچنین هلالی که در رأس گنبد قرار دارد، گویای آن است که این مسجد به «اهل تسنن» تعلق دارد.

مناره به قطر تقریبی سه متر و ارتفاع ۱۴ متر در ضلع شرقی بنا، قرارگرفته است. در بالای مناره و در میان گلدسته، مأذنه‌ای بر روی شش ستون استوارشده که به گنبد مخروطی هلالی که در بالای آن است، ختم می‌شود. تمام نمای بیرونی مسجد و مقبره، باسیمان سفید پوشانده شده است.

ورود به شبستان، از طریق سه در ورودی چوبی صورت می‌گیرد، که با ابعاد یک در دو متر ساخته‌شده‌اند. شبستان مسجد با طول ۱۰ و عرض ۶ متر و به مساحت ۶۰ مترمربع بناشده است. اهالی می‌گویند که سقف شبستان، از جنس چوب یک لنج قدیمی است که به داستان آن اشاره شد. کف شبستان از جنس موزاییک و با فرش‌های ماشینی طرح سجاده‌ای پوشانده شده است. همچنین دیوارهای شبستان با گچ سفید پوشانده شده است و قاب‌هایی از جنس گچ با تزئیناتی پیرامون آن‌ها و چند کتیبه کاشی‌کاری شده در آن دیده می‌شود. کتیبه کاشی‌کاری شده‌ای دورتادور سه ضلع شبستان، به طول ۲۰ متر و عرض ۶۰ سانتیمتر قرارگرفته است. این کتیبه، حاوی اطلاعاتی راجع به قدمت و گذشته مسجد از کتاب مروج الذهب مسعودی و با خط نستعلیق سفید، روی زمینه لاجوردی است.

محراب مسجد به‌صورت فرورفتگی عمیقی، با قوس جناقی، از جنس گچ در دیوار شبستان تعبیه‌شده است. در بالای محراب آثاری از یک قاب به چشم می‌خورد که یک متر عرض و یک و نیم متر طول دارد. در حال حاضر یکی از اضلاع این قاب در دیوار باقی‌مانده و سه ضلع دیگر فروریخته است. مقبره شیخ برخ در جوار مسجد شیخ برخ، زیارتگاه شیخ برخ با گنبد ویژه هشت‌گوش قرار دارد. سنگ گورهای قدیمی متعلق به دوران اولیه اسلامی، در گورستان مجاور مسجد شیخ برخ وجود دارد که نشان‌دهنده قدمت آن است. پوشش بیرونی گنبد خاکی این مسجد نیز باسیمان سفید پوشانده شده است. در رأس گنبد بر فراز میله‌ای به ارتفاع یک متر، هلالی از جنس سیمان قرار دارد. این بقعه از سنگ لاشه و ملات واندود ساروج و گچ، با پلانی مربع در ابعاد ۵ متر در ۵ متر بناشده است. درون آن ازنظر تزئینات بدنه به‌صورت طاق‌نما سازی و سپس بخش بلند زیر پاکار گنبد آن‌که به سه دوره تقسیم می‌شود، شباهت بسیاری به تزئینات و طاق‌نما سازی ساده وکولی در «بقعه بی‌بی مریم» قشم دارد.

منابع

– اقتداری، احمد؛ آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان، تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸

– امبرسز، نیکلاس و چارلز ملویل؛ تاریخ زمین‌لرزه‌های ایران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران: آگاه، ۱۳۷۰

– سدیدالسلطنه، محمدعلی؛ بندرعباس و خلیج‌فارس، تهران: ابن‌سینا، ۱۳۴۲.

– سرزمین‌های شمالی پیرامون خلیج‌فارس و دریای عمان در صدسال پیش، استخراج و تنظیم و تحشیه و تعلیقات احمد اقتداری، تهران: جهان معاصر، ۱۳۷۱

– کازرونی، محمدابراهیم؛ تاریخ بنادر و جزایر خلیج‌فارس، با تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، بی‌جا: مؤسسه فرهنگی جهانگیری، ۱۳۶۷.

– نوربخش، حسین؛ خلیج‌فارس و جزایر ایرانی، تهران: سنایی، ۱۳۶۲

منبع:میراث آریا

ثبت مسجد تاریخی روستای گاه در فهرست آثار ملی ایران

مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان رضوی از ثبت مسجد روستای گاه شهرستان چناران در فهرست آثار ملی ایران خبر داد.

ابوالفضل مکرمی‌فر در گفت‌وگو با ایسنا با اعلام این خبر اظهار کرد: مسجد تاریخی روستای گاه در شهرستان چناران، بخش مرکزی، دهستان بقمچ، روستای گاه در میانه روستا قرار دارد.

وی ادامه داد: فرم شبستانی، پیشینه چند صد ساله اثر و همچنین استفاده از سنگ، ملات گچ وکاه‌گل به عنوان مصالح اصلی این بنای تاریخی از ویژگی‌های خاص این اثر است.

مسجد تاریخی روستای گاه به دوران صفوی تعلق دارد

محمود طغرایی، مسئول دفتر ثبت آثار تاریخی اداره‌کل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان رضوی همچنین در مورد مشخصات این اثر بیان کرد: این مسجد شامل شبستانی با ۹ گنبد کوچک و فضایی مربع‌شکل، دارای حدود ۱۴ متر طول و  ۱۳ متر عرض و مساحتی در حدود ۱۸۰ متر مربع و به‌ صورت سرپوشیده است.

وی تصریح کرد: این شبستان در راستای قبله قرار گرفته و دارای دو محراب است که یکی بر روی دیوار سمت قبله و دیگری بر روی یکی از ستون‌های شبستان تعبیه شده است. در میانه فضای شبستان، چهار ستون با مقطع مربع قرار دارد و ابعاد این ستون‌ها ۱.۱متر در ۱.۳متر است.

مسئول دفتر ثبت آثار تاریخی اداره‌کل میراث ‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان رضوی گفت: وروردی به شبستان مسجد از ضلع‌ شمالی است و درب کوچکی که در میانه این ضلع تعبیه شده، تنها ورودی آن از بیرون به داخل محسوب می‌شود که با دو پله حدود ۳۰‌ سانتیمتری از سطح بیرونی به داخل راه پیدا می‌کند.

طغرایی یادآورشد: به گفته اهالی، حدود ۲۰ سال قبل محوطه‌ای باز به عنوان حیاط بیرون از شبستان و ضلع ‌شمالی وجود داشته که تخریب و در محل آن، ساختمان مسجد جدیدی ساخته شده است.

مسئول دفتر ثبت آثار تاریخی اداره‌کل میراث ‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خراسان رضوی با اشاره به این که این بنای مذهبی میان اهالی و روستاهای مجاور از اهمیت خاصی برخوردار است، عنوان کرد: با توجه به فرم شبستانی و نوع کوهستانی این مسجد و همچنین نوع طاق‌ها و فرم گنبدهای آن که قابل مقایسه با بناهای تاریخی سبک صفوی دارد، پیشینه آن به اواخر دوره صفوی و بیش از پنج سده باز می‌گردد.

گفتنی است که این مسجد در حدود ۱۰ سال قبل مورد مرمت اولیه قرار گرفته اما با توجه به آسیب‌های وارده، ارائه و اجراء برنامه مرمت استحکام بخشی و تکمیلی آن در اسرع لازم و ضروری است.

منبع:ایسنا

مسجد ۴۵۰ ساله در بافت تاریخی دهدشت احیا شد

ساماندهی مسجد ۴۵۰ ساله ابوذر غفاری در بافت تاریخی دهدشت با حضور نماینده ولی‌فقیه در کهگیلویه و بویراحمد، رئیس دفتر نمایندگی شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه استان، مدیرکل میراث‌فرهنگی و دیگر مسئولان افتتاح شد.

به گزارش ایلنا، ​طی مراسمی با حضور نماینده ولی‌فقیه در کهگیلویه و بویراحمد، رئیس دفتر نمایندگی شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه استان، مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان و مسئولان استانی و شهرستان ساماندهی مسجد ۴۵۰ ساله ابوذر غفاری در بافت تاریخی دهدشت افتتاح شد.

امام‌جمعه شهر دهدشت در آیین افتتاح ساماندهی این بنای تاریخی، گفت: با توجه به اینکه در این محله مسجدی وجود نداشت احیای مسجد تاریخی نقش مهمی در رونق‌بخشی به مجالس مذهبی دارد.

حجت‌الاسلام علی وحدانی تقدیر از عملکرد اداره‌کل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی استان در ساماندهی این مکان مذهبی اظهار کرد: دغدغه جوانان هیأتی برای برگزاری محافل مذهبی در بافت تاریخی ما را بر آن داشت تا احیای مسجد ابوذر غفاری را در دستور کار قرار دهیم.

او با اشاره به اینکه ساماندهی مسجد، بافت را به فضای فرهنگی تبدیل کرده است، افزود: در فازهای بعدی محوطه‌سازی و احداث جاده سلامت نیز اجرایی خواهد شد.

مدیرکل میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی کهگیلویه و بویراحمد نیز در این برنامه گفت: این بنای مذهبی مربوط به اوایل دوران صفویه با قدمت ۴۵۰ سال به علت بی‌توجهی طی سال‌ها متروکه مانده بود.

مجید صفایی افزود: با تلاش شبانه‌روزی و جذب اعتبارات ملی حالا مسجد ساماندهی و برای اجرای برنامه‌های فرهنگی در اختیار جوانان هیأتی قرارگرفته است.

مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌ دستی کهگیلویه و بویراحمد اظهار کرد: برای اجرای فاز نخست این بنای تاریخی پنج میلیارد ریال هزینه شده است.

صفایی با اشاره به اختصاص اعتبار ۱۰۰ میلیارد ریالی برای بافت تاریخی دهدشت، افزود: قریب به ۳۰ میلیارد ریال از این اعتبار تخصیص‌یافته که برای احیای بناهای تاریخی در نظر گرفته‌شده است.

منبع:ایلنا

«مسجد اتابکی» یکی از وسیع‌ترین مساجد در ایران

مساجد در هر شهر و برای هر ملتی از مهم‌ترین اماکن مذهبی، تاریخی و فرهنگی هستند. سبک و شیوه ساخت مساجد مختلف در سراسر جهان نیز موجب شده این اماکن علاوه بر کارکرد اصلی خود، به جاذبه‌های خیره‌کننده‌ای از تاریخ و فرهنگ ملل تبدیل شوند.

«مسجد نو» شهر شیراز که مقابل حرم شاهچراغ قرار گرفته به واسطه وسعت خود که حدود دو هکتار است یکی از وسیع‌ترین مساجد ایران شناخته می‌شود. این مسجد اما به لحاظ تاریخی بعد از مسجد عتیق شیراز قرار می‌گیرد و به گونه‌ای در بافت تاریخی شیراز واقع می‌شود.

می‌توان گفت قرار گرفتن این مسجد در بافت تاریخی شهر شیراز باعث می‌شود که علاقه‌مندان و بازدیدکنندگان از این مکان با سبک و جریان زندگی مردم در بافت‌ قدیمی شهر نیز آشنا می‌شوند و این خود یک ویژگی‌ منحصر به‌فرد محسوب می‌شود.

در خصوص تاریخ این مسجد گفته شده است که «اتابک سعد بن زنگی» یکی از حکام دوره اتابکان فارس دستور ساخت آن را صادر کرده و ساخت آن در سال ۵۹۸ ه.ق آغاز شده و در سال ۶۱۵ ه.ق به پایان رسیده است.

دلیلی که برای ساخت این مسجد در تاریخ بیان شده این است که اتابک که یکی از حکام اتابکی فارس بوده به هنگام بیماری فرزندش نذر می‌کند که اگر او از بیماری نجات پیدا کند و بهبود یابد، خانه‌اش را به مسجدی وسیع تبدیل کند.

مسجد نو در ابتدا به واسطه نام سازنده خود به «مسجد اتابکی» شهرت داشت اما باتوجه به بازسازی‌هایی که در این بنا در طول دروه‌های تاریخی مختلف صورت گرفته، عمارت مسجد شکل تازه‌ای به خود گرفته به همین دلیل در مقابل مسجد عتیق به «مسجد نو» تغییر نام داده است.

این مسجد در گذشته علاوه بر عبادت‌گاه محلی برای تفریح مردم شیراز قدیم نیز بوده است، وجود درختان چنار تنومند و آب روان معروف به «خیرات» که از زیر این درختان عبور می‌کرده و به حوضی در میانه حیاط مسجد سرریز می‌شده توجهات را به خود جلب می‌کرده است، به گونه‌ای نمازگزاران پس از اقامه نمازها ساعت‌ها زیر سایه این درختان استراحت می‌کرده‌اند.

البته این مسجد علاوه بر تفرجگاه در هنگام وجود خطر از سوی بیگانگان و درگیری‌های داخلی محل تجمع و برنامه‌ریزی‌های دفاعی نیز بوده است برای مثال مسجد نو در جنگ جهانی اول و دوم، کانون اصلی مبارزان شیرازی و جایگاه گردهمایی آنان بوده است.

از دیگر حوادثی که مسجد اتابکی در طول تاریخ از سر گذرانده می‌توان به فعالیت‌ها و مبارزاتی که در طول پیروزی انقلاب اسلامی در این مسجد رخ داده است نیز اشاره کرد، این مسجد بارها برای جلوگیری از فعالیت‌های انقلابی محاصره و به آتش کشیده شده و در هر دو برهه ۱۳۴۲ و ۱۳۵۷ هنگام مبارزات مردمی شاهد حوادث مختلفی بوده است.

بنای مسجد نو مشتمل بر صحن وسیع مرکزی، ایوان‌ها و رواق‌های جانبی، شبستان‌های ستون‌دار جنوبی و چهار ورودی بوده و همانطور که گفته شد در مساحتی حدود ۲۰ هزار مترمربع واقع شده است. مسجد از جهات مختلف دارای چهار ورودی است که از طریق رواق‌ها و دالان‌هایی به صحن راه پیدا می‌کنند، ورودی‌ها از بیرون دارای تزیینات کاشی‌کاری هستند که عمدتا مربوط به دوره‌های اخیر است.

همانطور که گفته شد در میانه صحن میانی مسجد سه حوض آب و ردیفی از درختان کهن‌ سال وجود دارد. این صحن از چهار جهت توسط رواق‌های یک طبقه و ایوان‌های چهارگانه محدود شده است. در اطراف ایوان شمالی و جنوبی، به قرینه یکدیگر، ۲۴ دهانه و در اضلاع شرقی و غربی، ۱۲ دهنه رواق در اطراف ایوان‌ها ساخته‌ شده و مقابل بسیاری از دهنه‌ها و رواق‌ها با دیوار یا شبکه‌های چوبی مسدود شده است.

این مسجد علاوه بر رواق‌ها و ایوان‌های بیرونی دارای یک شبستان اصلی است. این شبستان فاقد تزئینات خاص بوده و دارای ۲۴ ستون عریض بوده و شبستانی کوچک‌تر در شرق شبستان اصلی قرار دارد که دارای ستون‌های سنگی متعددی است.

در یکی از شبستان‌های این مسجد یک محراب کاشی‌کاری نفیس وجود دارد که با نقوش هندسی و خطوط تزئینی از جنس کاشی معرق به رنگ‌های سیاه، زرد و فیروزه‌ای زینت یافته و در میانه آن لوحی واقع شده گفته می‌شود از جی دیگری به این قسمت منتقل شده است؛ بر روی این لوح اما اسامی دوازده امام و چند عبارت دیگر نوشته شده است.

مسجد اتابکی در طول تاریخ بر اثر زلزله‌های متعددی در سال‌ها ۸۹۵، ۱۱۸۳ و ۱۲۹۶ ه.ق بارها تخریب شده و بلافاصله مرمت و بازسازی شده است. در بخش دورنی مسجد طاق‌ها با کاشی‌کاری‌هایی منقش به آیات و احادیث وجود دارد که بر روی برخس از آن‌ها تاریخ‌های گوناگونی که در این مکان تعمیرات صورت گرفته، نقش بسته است.

برای اولین بار پس از تخریب در سال ۸۹۵ ه.ق بنای مسجد توسط یکی از وزرای ابراهیم شاه (پادشاه هندوستان) مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. در دوره صفویه نیز این مسجد به دستور سلطان حسین صفوی بازسازی شده است، در دوران زندیه و قاجاریه نیز تعمیراتی در این مسجد صورت گرفته است. همچنین گفته می‌شود در سال ۱۳۴۵ ه.ش نیز این مسجد مورد مرمت و بازسازی قرار گرفته و برخی معتقدند این مرمت‌ها دیگر چیزی از بنای اصلی دوران اتابکی باقی نگذاشته است.

امروزه این مسجد به عنوان محل برگزاری نماز جمعه در شیراز مورد استفاده قرار می‌گیرد و در حال حاضر به «مسجد شهدا» در بین مردم شهرت دارد و به واسطه معماری‌ قابل توجه و تحسین‌برانگیزش توجهات زیادی را به خود جلب می‌کند.

منبع:ایسنا