در زیبایی صحرا و کویر

خبری از برگ درخت و زیبایی برگ‌ریزان، آنگونه که در صحرا می‌بینیم نیست، اما شکوه دل‌انگیز غروب و صلابت شبانگاه، اینجا معنا می‌گیرد، بویژه آنکه این روزها دیگر خبری از آفتاب نیست تا با نفس سوزان خود، کام‌ها را تلخ کند.

پاییز سمفونی رنگ‌هاست؛ برگ‌ریزان فرشی از جنس برگ‌های زرد و سرخ و نارنجی بر صحرا می‌کشد و چشم را از زیبایی سیراب می‌کند؛ اما زیبایی پاییز تنها در دشت و دمن و جنگل نیست. مناطقی که در تابستان از حسرت آب سرشار و گرمای آفتاب در آن جان را می‌سوزاند نیز در موسم خزان، مقصدی زیبا و فرح‌بخش برای گردشگران است.

در اینجا خبری از برگ درخت و زیبایی پاییز، آنگونه که در صحرا می‌بینیم نیست، اما شکوه دل‌انگیز غروب و صلابت شبانگاه، اینجا معنا می‌گیرد، بویژه آنکه این روزها دیگر خبری از چشم‌غُره آفتاب نیست تا با نفس سوزان خود، کام‌ها را تلخ کند.

بیابان ‌های ورزنه، واقع در کویر شرقی اصفهان با وسعتی در حدود ۱۷ هزار مترمربع، با تپه ماسه‌های باشکوهش، هر بیننده‌ای را میخ‌کوب می‌کند تا از این پهنه زیبایی لذت ببرد. این برهوت بی‌پایان به دو بخش کویر ورزنه و کویر خارا تقسیم می‌شود که در بخش دوم، امکانات زیادی ندارد، اما بخش نخست مقصدی مناسب برای گذران ایام تعطیل و مسافرت، بویژه در فصل پاییز است.

کویر آب ندارد، اما تقاش چیره‌دست طبیعت شن‌ها و ماسه‌ها و بوته‌های گز و خار را چنان در کنار هم چیده که تابلویی از شگفتی و زیبایی آفریده است؛ تا چشم کار می‌کند ماهورهایی است که پشت سر هم ردیف شده و گاه، پهنه‌ای در برابر دیدگان می‌نمایاند که انگار تا آن سوی دنیا ادامه دارد. وقتی در پهنه بی‌انتهای کویر، پیاده بر تپه‌ماسه‌ها و رمل‌ها قدم می‌زنید، احساس جاودانگی را در ذره ذره اعضای وجودتان حس می‌کنید.

وقتی به پشت سر نگاه می‌کنید، فقط جای پای خود را می‌بینید؛ اما انگار کسی را می‌نماید که قدم به قدم شما را تعقیب می‌کند. حس واقعی تنهایی در کویر معنا می‌گیرد، بویژه آنجا که بین دو تپه ماهور به پیش و پس خود می‌نگیرید و هیچ نمی‌بینید جز ریزه‌های ماسه که پشته پشته بر روی هم تلمبار شده است.

در کویر انگار خدا هم نزدیک‌تر و دست یافتنی‌تر است؛ گویی خورشید اینجا زودتر طلوع می‌کند، گوی آتشینی که در هنگام برخاستن ناگهان از میان ماسه‌ها سرک می‌کشد و ستیغ سوزانش ازل و ابد را به هم می‌دوزد و در این میان هر جنبنده‌ای را  همچون خاکستر، به باد می‌سپارد.

عصرگاهان در کویر خورشید دست در کیسه سحرآمیز خود می‌کند و ذرات طلایی رنگ نور را بر سینه تفتیده بیابان می‌افشاند؛ گویی بذری می‌نشاند تا صبحگاهان فردا حاصل آن را بدرود، اما در غروب صولت خورشید مانند گلوگه‌ای آتشین، یکه و تنها در دورترین نقطه افق در حال افول است.وقتی نور خورشید بر بوته‌های گز و طاق می‌تابد، سایه‌ای بر شن‌ها می‌افتد که بیشتر به هیبت جادوگران خوفناک داستان‌ها شبیه است.

در کویر آفتاب خیال غروب کردن ندارد و به همین خاطر غروب کویر طولانی‌تر و برای برخی دل‌گیرتر است.

در کویر ورزنه برخی ترجیح می‌دهند مسیر بیابان را با شتر طی کنند و با این کار، تنهایی کویر و زیبایی سفر را با مرکب راهوار واحه‌ها تقسیم کنند. گروهی دیگر که غالبا با دوستان و اعضای فامیل سفر می‌کنند، ترجیح می‌دهند از ورزش‌هایی مثل شن سواری و آفرود سواری لذت ببرند؛  اما زیباترین ساعات کویر، شبانگاهان است که لذت بردن از آن نصیب هرکسی نمی‌شود. در کویر، آسمان به زمین نزدیکتر است و در شب، گویی نردبانی کشیده‌اند از عرش تا فرش، تا دل رمیده از تنگ‌نای زندگی پرهیاهوی شهری را به سفری رؤیایی ببرد.

به هر روی کویر سخاوت‌مند، دست بخشنده خود را گشوده و هر آنچه داشته در طبق اخلاص نهاده و پیشکش می‌کند.

جاذبه‌های چابکسر ؛ از روستای ملی چادرشب‌بافی تا جواهردشت

چابکسر یکی از شهرهای استان گیلان است که در نزدیکی مازندران و کوتاه‌ترین فاصله بین جنگل و دریا قرار دارد. به‌همین دلیل طبیعت آن به ویژه در ارتفاعات چشم‌نواز است.

چادرشب

برای رسیدن به گیلان سه محور شرقی، جنوبی و غربی وجود دارد. محور شرقی از چابکسر شهرستان رودسر آغاز می‌شود. کسانی که ازمازندران وارد گیلان می‌شوند در ابتدا وارد چابکسر می‌شوند. این شهر از آخرین نقطه مازندران یعنی رامسر ۱۳ کیلومتر فاصله دارد. چابکسر جاذبه‌های گردشگری ویژه‌ای دارد.

اوشیان

اوشیان روستایی سر سبز و دیدنی است که از شمال به  ساحل دریای خزر و از جنوب به ارتفاعات کوه البرز متصل است، برای همین طبیعت آن دیدنی است. ساحل زیبای اوشیان هم یکی از آرام‌ترین سواحل منطقه است که دارای امکاناتی مانند جت اسکی و قایق‌ است.

چشمه‌دمکش

چشمه‌دمکش در روستای فکجور اوشیان واقع شده است. آب این چشمه خواص درمانی دارد. چشمه‌دمکش زیردرخت افرای کهنسالی واقع شده و از داخل گودال بزرگی بیرون می‌ریزد. هوایی ییلاقی روستای فکجور و وجود این چشمه سبب شده تا مسافران زیادی به این منطقه سفر کنند.

روستاهای لیمه‌سرا و سرولات

روستاهای  لیمه‌سرا و سرولات در ارتفاعات گیلان و مشرف به دریای خزر قرار دارند. به میدان آخر چابکسر که رسیدید یک راه از جاده اصلی جدا می‌شود و مستقیم به کوه می‌رسد که آسفالت نیز هست. این جاده شیب  زیادی دارد و پرپیچ و کوهستانی است. در این مسیر ابتدا به روستای لیمه‌سرا و سپس سرولات می‌رسید. روستای سرولات چشم‌انداز بسیار  زیبایی دارد. البته فراموش نکنید که در ایام تعطیل با خیل گردشگران و مسافران روبه‌رو خواهید شد، زیرا به جز طبیعت سرسبز و جنگلی سرولات، بهترین غذاهای محلی گیلانی در رستوران‌های این روستا پیدا می‌شود که بسیار شناخته شده هستند.

ساحل طلایی قاسم‌آباد

یکی از سواحل زیبای چابکسر ساحل طلائی قاسم‌آباد است که امکانات تفریحی و گردشگری مانند جت اسکی، قایق، اسکی، شاتل، پاراسل و موتور چهارچرخ نیز دارد.

قلعه بندبن

قلعه بندبن در روستایی به همین نام و در منطقه قاسم آباد قرار دارد که جزو آثار باستانی شهرستان رودسر محسوب می‌شود. این قلعه معماری بی‌نظیری دارد، زیرا در ساخت آن از ترکیب  زرده تخم‌مرغ و ساروج  برای استحکام میان سنگ‌های قلعه استفاده شده ‌و برج مرتفع این قلعه هنوز سالم است.

کارگاه‌های چادرشب‌بافی قاسم‌آبادعلیا

قاسم آبادعلیا روستای ملی چادرشب‌بافی در ایران است.  چادر شب‌بافی به نوعی بافت پارچه گفته می‌شود، که توسط زنان و دختران قاسم‌آبادی بافته می‌شود. این پارچه طرح‌ها و رنگ‌های چشم‌نوازی دارد که از نخ‌های پنبه‌ای، پشمی و ابریشمی خلق می‌شود. بی‌شک دیدن کارگاه‌های چادرشب‌بافی این روستا می‌تواند بسیار جذاب باشد.

جواهردشت و قله سماموس

جواهردشت از توابع دهستان سیاهکلرود بخش چابکسر و در ارتفاع ۲۰۰۰ متری از سطح دریای خزر واقع شده است. در جبهه جنوبی جواهردشت می‌توانید بلندترین قله استان گیلان یعنی سماموس را ببینید. برای رسیدن به جواهردشت از یک جاده پیچ و جنگلی زیبا می‌گذرید. این منطقه در فصل تابستان نیز ییلاقی و خنک است.

منبع:همشهری

جاذبه‌های گردشگری زمستانه استان مرکزی سرزمین آفتاب

اقلیم استان مرکزی جلوه‌ای متنوع از انواع جاذبه‌های گردشگری زمستانه را به منصه ظهور نشانده و از کویر تا کوهستان‌های این خطه، می‌توان تابلوی شگفت‌انگیز طبیعت را در فصل سرد سال به نظاره نشست.

فصل زمستان با هوای سرد و بلورهای درخشان برف جامه‌ای سپید رنگ بر تن کوهستان‌ها و جنگل می‌کند و زیباترین و خاطره‌انگیزترین تصاویر و جاذبه‌های طبیعی را به وجود می‌آورد که گاه بشر از توصیف این‌همه زیبایی ناتوان است.

روزهای برفی از کودکی با شور و هیجان ساختن آدم‌برفی و تونل برفی همراه بود، شاید به نظر ساده بیاید اما وجود همین مسائل باعث رونق بخشی گردشگری زمستانی در سراسر جهان شده است. در تمام کره خاکی جاذبه‌های زمستانی هرساله باعث جذب تعداد بی‌شماری گردشگر به کشورهای سردسیر و دارای امکانات مناسب تفریحات زمستانی می‌شود.

امروزه بسیاری از گردشگران و سرمایه‌گذاران به جاذبه‌ها و ظرفیت‌های توریستی توجه دارند. در کشور ما نیز به دلیل تنوع آب و هوایی، بسیاری از استان‌ها در فصول مختلف ازجمله زمستان دارای ظرفیت‌های گردشگری زمستانی هستند به‌طوری‌که با شناخت ظرفیت‌های مناسب و فراهم‌سازی شرایط برای رونق گردشگری در این فصل، می‌توانند اقدامات مطلوبی در این زمینه انجام دهند.

جایگاه ویژه گردشگری زمستانی

استان مرکزی ازجمله استان‌های دارای ظرفیت گردشگری زمستانه است، به‌طوری‌که با مساحت ۲۹ هزار و ۵۳۰ کیلومترمربع، حدود ۱٫۸۲ درصد از مساحت کل کشور را در بر گرفته و از آب و هوایی متنوع برخوردار است و دلیل آن‌هم نوسانات ارتفاعی، مجاورت با حاشیه مرکزی ایران، هم‌جواری با بخشی از منطقه حوض سلطان، کویر میقان و حوزه آبریز دریاچه نمک و قرار گرفتن در محل تلاقی دو رشته‌کوه البرز و زاگرس است.

این استان به سه اقلیم نیمه بیابانی، معتدل کوهستانی همراه با زمستان سرد و تابستان معتدل تقسیم می‌شود. حال با قرار گرفتن در فصل زمستان در این استان صنعتی می‌توان برای هرچه شکوفاتر شدن صنعت گردشگری و جذب حداکثری گردشگران تلاش کرد.

امروزه گردشگری زمستانی به‌ویژه اسکی در مناطق کوهستانی جایگاه ویژه‌ای یافته است. حال که برف می‌بارد پیست اسکی پاکل واقع در ۲۵ کیلومتری شازند و ۵۵ کیلومتری اراک با جاذبه‌های طبیعی زمستانی و امکانات ورزش اسکی و تفریح‌های متنوع یکی از قطب‌های گردشگری استان مرکزی است.

در این پیست اسکی به طول ۶۰۰ متر و برای بهره‌مندی مسافران و گردشگران سه دستگاه تله سیژ مستقر شده است. در این پیست رستوران، تجهیزات برف‌روبی و ساختمان اداری فضای ورزشی و تفریحی نیز وجود دارد. این پیست در ارتفاع ۲ هزار و ۷۶۰ متر از سطح دریا قرارگرفته و برای پذیرش اسکی‌بازان کشور به‌ویژه استان‌های همدان و لرستان شرایطی مناسب دارد.

با گذر از شهرستان شازند به شهر اراک قدم می‌گذاریم شهری که به سبب آب‌وهوای کوهستانی با زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدل دارای چشم‌اندازهای طبیعی متنوع و جذاب است که ازجمله آن می‌توان به تالاب میقان اشاره کرد.

تالاب میقان از مکان‌های مهم پرنده‌نگری

تالاب میقان این طبیعت دیدنی از مکان‌های مهم پرنده‌نگری محسوب می‌شود. پرندگان زیادی این تالاب زیبا را برای مهاجرت انتخاب می‌کنند و حتی برخی گونه‌های نادر نیز میان آن‌ها دیده می‌شوند. یکی ازاین‌گونه‌ها، درنا است. ارتفاع تالاب از سطح دریا یک هزار و ۷۰۰ متراست؛ بااین‌حال ارتفاع آب در نقاط مختلف تالاب متفاوت است. از منابعی که آب این تالاب را تأمین می‌کنند، می‌توان بارش‌های جوی و آب رودهای قره‌کهریز، فراهان و شهراب را نام برد.

از دل کویری تالاب میقان سراسر سرد، سر زدن به کوهستان پوشیده از برف خالی از لطف نیست. در دنیا علاقه‌مندان به رشته‌های کوهستانی بسیارند و باید برای صعود زمستانی از تمامی کوهنوردان برای تجربه کوهنوردی زمستانی در کوهستان دعوت کرد.

یکی از قلل این کوهستان‌ها در استان مرکزی قله شهباز نام دارد که با زیبایی سپید رنگش این روزها گردشگران و ورزشکاران زیادی را به آغوش برف‌گیر خود دعوت می‌کند. این کوه مرتفع‌ترین قله منطقه خود است که در رشته‌کوه راسوند در جنوب اراک واقع‌شده است. ارتفاع آن ۳۳۸۸ متر بوده و صعود به این قله از روستای سورانه شازند امکان‌پذیر است. کوه شهباز همچنین در فصل بهار به‌ویژه اردیبهشت‌ماه پوشیده از لاله‌های واژگون می‌شود و منظره بسیار زیبایی را خلق می‌کند.

منطقه توریستی آب گرم محلات

در فصل زمستان استان مرکزی ازجمله مکان‌هایی که گردشگران بسیاری را به سمت خود رهسپار می‌کند، چشمه‌های آب گرم است. چراکه در این سرمای همراه با زیبایی، بهره‌مندی از خواص درمانی چشمه‌های آب گرم روح و روان آدمی را آرامش می‌بخشد.

منطقه توریستی آب گرم محلات شامل ۶ چشمه کوچک و بزرگ است. آب این چشمه‌ها از نوع آب‌های گرم عمقی است که بیش‌تر از بخار خمیره سنگ‌های سوزان درون پوسته زمین به وجود می‌آید و به سطح زمین می‌رسد.

روستای انجدان در ۴۰ کیلومتری غرب اراک قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبا، غارهای عجیب، زمین‌های مناسب برای شکار و قدمت تاریخی‌اش به یکی از جاذبه‌های شهرستان اراک تبدیل‌شده استکافی است نعمت آسمانی بارش برف در این روزهای سرد شدت پیدا کند؛ آن موقع است که همگان به عشق برف‌بازی به مناطق برفی می‌روند و شروع به ساخت آدم‌برفی می‌کنند. جشنواره آدم‌برفی ازجمله جشنواره‌هایی است که در فصل زمستان در منطقه نمونه گردشگری «دره گردو» واقع در شهر اراک برگزار می‌شود. این دره با وسعت ۱۰۰ هکتار در ناحیه جنوب این شهر واقع‌شده و در پی بارش‌های زمستانی تابلویی زیبا را از طبیعت برفی به نمایش می‌گذارد.

طبیعت روستاهای استان مرکزی نیز در این فصل بسیار دیدنی است، به‌طور مثال روستای انجدان در ۴۰ کیلومتری غرب اراک قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبا، غارهای عجیب، زمین‌های مناسب برای شکار و قدمت تاریخی‌اش به یکی از جاذبه‌های شهرستان اراک تبدیل‌شده است.

روستای هزاوه در ۱۸ کیلومتری شهر اراک از دیگر جاذبه‌های زمستانه است. بافت هزاوه به خاطر کوهپایه‌ای بودن شکل پلکانی دارد. افراد مشهوری مانند امیرکبیر، قائم‌مقام و… در آن متولدشده‌اند و این روستا هم با فرونشستن برف طبیعت به‌تمام‌معنا زیبایی را به نمایش می‌گذارد.

بازار تاریخی اراک

بازار تاریخی اراک از دیگر جاذبه‌هایی است که در زمستان نیز زیبایی خود را به رخ می‌کشد.

این مکان تاریخی در تمام فصول پذیرای گردشگران مختلف است اما نشست برف روی سقف قدیمی بازار و هوای سرد در حجره‌ها حس و زیبایی بی‌نظیری را در حیاط‌های قدیمی‌اش ایجاد کرده که توجه هر بیننده را به خود جلب می‌کند و می‌توان گفت این مکان نیز می‌تواند ازجمله ظرفیت‌های گردشگری زمستانی شهر اراک و استان مرکزی قلمداد شود.

برنامه‌ریزی برای بهره‌گیری از ظرفیت‌های گردشگری زمستانه مرکزی

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان مرکزی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر در رابطه با جاذبه‌های گردشگری زمستانه استان اظهار کرد: در شهرستان شازند به‌واسطه وجود پیست و پتانسیل‌های منطقه مانند سد هندودر، برنامه‌ریزی در بحث گردشگری زمستانی در حال انجام است. پیست پاکل شازند روزهای جمعه میزبان تورهای گردشگری از شهر اهواز است که با مشکل تردد مواجه هستند که در این راستا برنامه‌هایی در دست اقدام است.

علیرضا ایزدی ادامه داد: امسال امکان برگزاری جشنواره زمستانی فراهم نبود، اما از سال بعد با بارش برف، اولین جشنواره زمستانی استان برگزار خواهد شد چراکه این منطقه از ظرفیت‌های مناسب و پتانسیل لازم برای بحث گردشگری زمستانی برخوردار است.

مطالعات منطقه نمونه گردشگری گردو برای حوزه‌های مختلف ازجمله گردشگری زمستانی انجام‌شده و قرار است به شهرداری واگذار شودوی افزود: مطالعات منطقه نمونه گردشگری گردو برای حوزه‌های مختلف ازجمله گردشگری زمستانی انجام‌شده و قرار است به شهرداری واگذار شود. طرح جامع این منطقه نیز به سرانجام رسیده و با فراهم شدن شرایط مناسب و چنانچه اراضی بر اساس طرح جامع در اختیار سرمایه‌گذاران قرار گیرد، تأسیسات گردشگری می‌تواند در این منطقه فراهم شود.

مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری استان مرکزی گفت: تالاب میقان علی‌رغم نگاه بهره‌وری صنعتی که نسبت به آن معطوف است، همانند تالاب‌های دیگر از ظرفیت خوب گردشگری در فصل زمستان برخوردار است و در حال حاضر نگاه مطلوبی نسبت به آن در استان حاکم است، بنابراین توسعه در یک استان امکان‌پذیر نخواهد بود، مگر با نگاه جامع که به‌طورقطع این مسئله نیز در استان مرکزی به جدیت دنبال می‌شود.

بر اساس گزارش مهر، باید توجه داشت، وجود جاذبه‌های گردشگری، یکی از مهم‌ترین دلایل مسافرت مردم به مقصدی خاص است. جاذبه‌ها به‌عنوان عامل کشش، با توجه به ویژگی‌های خاص و جذابیت‌هایی که دارند، می‌توانند گردشگران را از نقاط و سرزمین‌های دور جذب کنند، بنابراین توسعه پایدار گردشگری و مدیریت خردمندانه آن نیازمند برنامه‌ریزی است.

منبع:خبرگزاری مهر

موزه‌هایی که وقایع انقلاب اسلامی را به تصویر کشیده اند

موزه‌های متعددی، وقایع انقلاب اسلامی را به تصویر کشیده اند که در این گزارش آن‌ها را معرفی می‌کنیم.

انقلاب اسلامی یکی از برهه‌های تاریخی و ارزشمند کشورمان به حساب می‌آید و با توجه به اهمیت حفظ داشته‌های این برهه، موزه‌هایی تأسیس و شکل گرفته‌اند. ما در این گزارش تلاش می‌کنیم نگاهی اجمالی به برخی از موزه‌های راوی وقایع انقلاب اسلامی داشته باشیم.

یکی از این موزه‌ها، موزه «زنده زیارت» است. این موزه با هدف نمایش هویت و تاریخ کشورمان تأسیس شده و فاز اول آن روایتگر انقلاب اسلامی است.
افرادی که از موزه «زنده زیارت» بازدید می‌کنند می‌توانند از نزدیک با حوادث تاریخ انقلاب آشنا شوند.

یکی دیگر از موزه‌هایی که انقلاب اسلامی را روایت کرده است، با نام «موزه عبرت» شناخته می‌شود. این موزه در مکانی تأسیس شده است که در گذشته با نام زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری شناخته می‌شد.

کدام موزه‌ها راوی انقلاب اسلامی شدند؟

بازدیدکنندگان «موزه عبرت» می‌توانند با دیدن بخش‌های مختلف، تاریخ انقلاب اسلامی را مرور کنند. آن‌ها در این موزه متوجه می‌شوند که انقلاب اسلامی ایران به چه بهایی شکل گرفت و به نتیجه مطلوب رسید.

موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یکی از جاذبه‌های گردشگری تهران به حساب می‌آید و این موزه هم راوی انقلاب اسلامی است. این موزه  که در کنار کتابخانه ملی ایران و باغ کتاب تهران قرار گرفته است، از بخش‌های مختلفی مانند تالار‌های هفتگانه، باغ راه، دریاچه مصنوعی و سراسرنما تشکیل شده است.

تالار‌های هفتگانه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با نام‌های تالار پروانه‌ها، تالار آستانه، تالار حیرت و حقانیت، تالار دفاع، تالار آرامش، تالار شهادت، تالار پیروزی و تالار سرانجام شناخته می‌شوند.

کدام موزه‌ها راوی انقلاب اسلامی شدند؟

بهتر است بدانید که تالار آستانه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس آستانه‌ای برای ورود به تالار‌های هفت گانه مجموعه است. این تالار از دو بخش تشکیل شده و  بخش اول مبارزات مردم ایران در بین سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ را به تصویر می‌کشد.

در بخش دوم تالار آستانه  تصاویری از امام خمینی (ره) بین سال‌های ۱۳۴۳ تا ۱۳۵۷ و ورود ایشان به ایران در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ دیده می‌شود.

بخش دیگری از تالار آستانه موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، دیوار شعار نویسی است. در این بخش شعار‌ها با افکت صوتی و اسپری‌های رنگی دیده می شوند.

در بخش دیگر این تالار یک اثر هنری مفهومی از ۲۱ عدد سلاح و ترکیب آن با گل‌های میخک به عنوان نمادی از پیوستن ارتش به مردم ایران و حمایت آن‌ها از انقلاب سال ۱۳۵۷ به نمایش گذاشته شده‌ است.

آخرین قسمت تالار موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به نمایش همه پرسی ۱۲ فروردین سال ۵۸ و رای آری ملت ایران به جمهوری اسلامی اختصاص پیدا کرده است.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

کسادی نیویورک بدون گردشگران چینی

با وجود ممنوعیت‌های مسافرتی متعدد برای گردشگران چینی ، «نیویورک» و دیگر مقاصد گردشگری جهان با کاهش قابل‌ توجه تقاضا برای هتل و رستوران مواجه شده‌اند.

به گزارش ایسنا به نقل از نیویورک‌تایمز، مدیر یک هتل که در نزدیکی  فرودگاه «بین‌المللی لیبرتی نیوآرک» واقع شده و از لحاظ درآمد همواره به گردشگران چینی وابسته است، خسارتی را که عواقب ناشی از شیوع ویروس «کرونا»‌ به این هتل وارد کرده  ۱۰۰ هزار دلار تخمین زده است.

یک کمپانی تورهای گردشگری به زبان چینی که در «منهتن»‌ مستقر است نیز این روزها با ۳۰۰ مورد لغو از سوی گردشگران چینی که این هفته نتوانسته‌اند به نیویورک‌ سفر کنند، مواجه شده است.

مالک یک آژانس مسافرتی که در منطقه «کویینز» شهر نیویورک‌ واقع است و  برای هفته جاری و هفته آینده سفرهایی را برای ۲۰۰ گردشگر چینی رزرو کرده بود، از همین حالا به فکر این است که چه زمانی مجبور خواهد شد به منظور تعدیل نیرو، دو نفر از کارمندهای خود را اخراج کند.

درحالی که مسوولان حوزه سلامت در تلاشند تا شیوع این ویروس در جهان را کنترل کنند،‌ گرداننده‌های تورهای مسافرتی و آژانس‌های مسافرتی مستقر در نیویورک با خسارت‌های اقتصادی‌ای که در پی اتاق‌های خالی هتل‌ها و صندلی‌های خالی اتوبوس‌های گردشگری به وجود آمده، دست و پنجه نرم می‌کنند.

«الیزابت چین» که گرداننده یک آژانس مسافرتی در نیویورک‌ است، می‌گوید:‌ «این موضوع به یک معضل مالی جدی تبدیل خواهد شد. سفرها و تورهای گردشگری لغو شده‌اند.»‌

این روزها که دولت چین خروج تورهای گروهی از چین را ممنوع کرده و بسیاری از خطوط هوایی خدمات خود به این کشور را به حالت تعلیق درآورده‌اند، شهرهای بسیاری در سراسر جهان با بحران در حوزه صنعت گردشگری مواجه شده‌اند.

از زمانی که دو مورد مبتلا به این ویروس در انگلستان تایید شد، گرداننده‌های رستوران در  محله چینی‌های ‌لندن با افت شدید اقتصادی روبه‌رو شده‌اند.

«مارتین ما» که یک رستوران‌دار در محله‌ چینی‌های لندن است می‌گوید: «در مقایسه با چند ماه اخیر، ما  تقریبا ۵۰ درصد از مشتری‌های خود را از دست داده‌ایم و دلیل آن ویروس جدید «کرونا» است.»

با این‌که مقام‌های نیویورک معتقدند اقدام‌ها و هشدارهای پیشگیرانه خود را به نحوی اجرا و منتقل کرده‌اند که سبب هراس مردم نشود، مالکان رستوران‌ها و فروشگاه‌های سه منطقه بزرگ‌چینی‌ها در نیویورک می‌گویند،‌ ویروس «‌کرونا» و ترس از شیوع آن تجارت‌ آن‌ها را دچار خسارت‌های جدی کرده است.

مقام‌های نیویورک سه مورد احتمالی مبتلا به این ویروس را شناسایی کرده‌اند. روز سه‌شنبه، نتیجه بررسی‌ها روی یکی از این افراد منفی بود ولی نتیجه آزمایش‌های دو فرد دیگر هنوز مشخص نیست.

کارکنان و مالکان رستوران‌هایی که در محله‌ چینی «‌منهتن» واقع شده‌اند می‌گویند وضعیت کسب و کار آن‌ها طی ۱۰ روز گذشته ۵۰ تا ۷۰ درصد کاهش داشته است.

در شهر نیویورک، گردشگران چینی دومین گروه گردشگران خارجی محسوب می‌شوند. (گردشگران  بریتانیایی در رتبه نخست قرار می‌گیرند.)

در سال ۲۰۱۸، گردشگران چینی سومین گروه بزرگ گردشگران خارجی ایالات متحده  محسوب شدند و  شهر نیویورک و لس‌آنجلس از محبوب‌ترین شهرهای آن‌ها بودند.

«توریسم اکانامیکس» که یک کمپانی تحقیقاتی در زمینه صنعت گردشگری است، حدود ۲۸ درصد کاهش گردشگران چینی را برای ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ برآورد کرده است. این کمپانی برای ارائه نتایج این پیش‌بینی، از داده‌های موجود درباره شیوع ویروس بیماری «‌سارس»‌ استفاده کرده است.

منبع:ایسنا

دیدنی‌های شهر بروجرد در سفر به سرزمین دارالسرور

شهر بروجرد که با لقب دارالسرور مشهور است، به خاطر وجود مراتع سرسبز و آب‌وهوای دل‌چسب، جاذبه‌های تاریخی و دیدنی‌های بروجرد، یکی از مقاصد جذاب و دیدنی بین شهرهای غربی ایران است.

بروجرد به‌عنوان دومین شهر پرجمعیت استان لرستان در شمال دشت سیلاخور و زیر سایه کوه‌های باصلابت زاگرس قرار گرفته و به همین دلیل از موقعیت مناسبی برخوردار است. آب‌وهوای سرد و کوهستانی نیمه اول سال را در این شهر به هوایی خنک تبدیل کرده اما نیمه دوم سال در بروجرد معمولاً با سوز و سرمای برفی همراه است.

تاریخ هشت‌هزارساله شهر بروجرد نشان از گذشته‌های دور و دوره‌های پیش از اسلام دارد؛ تپه‌های باستانی به‌جامانده از عصر مفرغ و بناهای تاریخی که هر کدام به دوره‌ای خاص اشاره دارند همه نشان از اهمیت شهر بروجرد از گذشته تا به امروز دارد.

جاذبه‌های گردشگری بروجرد؛ عروس برف‌پوش زاگرس

یکی از مهم‌ترین دیدنی‌های بروجرد، تپه چغا یا بام بروجرد است که از جاذبه‌های تاریخی بروجرد نیز به‌حساب می‌آید. تپه چغا در بروجرد- که قدمت آن به دوره اشکانیان نسبت داده‌ شده و به گفته بروجردی‌ها از سیلی عظیم که تمام شهر را غرق کرده بود، جان سالم بدر برده و حالا به یکی از جاذبه‌های گردشگری بروجرد تبدیل‌ شده که تمام شهر را در قابی ۳۶۰ درجه برای مسافران و گردشگران سفر به بروجرد به تصویر می‌کشد. امکانات تفریحی و رفاهی مثل دریاچه مصنوعی، رستوران، هتل و آلاچیق و… این مکان را به یکی از دیدنی‌های بروجرد تبدیل کرده است.

پل چالانچولان به‌عنوان سازه‌ای قدیمی در جاده بروجرد به دورود قرار دارد. بنایی تاریخی و باستانی از دوره صفویان که پایه‌های سنگی و بدنه آجری آن روی پلی قدیمی از دوره ساسانیان ساخته‌ شده و طولی حدود ۱۲۰ متر از ۶ چشمه طاق آجری دارد. پل چالانچولان میان دشت سیلاخور با چشم‌اندازی دیدنی قرار دارد.

خانه تاریخی کمال‌الدین نبوی طباطبایی که به خانه فرهنگ بروجرد نیز شهرت دارد یکی از بناهای دوران قاجار و متعلق به خاندان سادات طباطبایی است. این عمارت در سه‌طبقه با یک حیاط بزرگ و چندین شبستان و شاه‌نشین بناشده که به همت «حاج میرزا ابوتراب» از نوادگان آیت‌الله محمد طباطبایی (جد سادات طباطبایی بروجرد)، برای فرزندش «آقا کمال» یا «حاج اسحق» خریداری‌ شده است. خانه تاریخی طباطبایی به‌عنوان یکی از جاذبه‌های تاریخی بروجرد و تنها موزه شهر برای گردشگران و مسافران امکان بازدید دارد.

از دیدنی‌های اطراف شهر بروجرد می‌توان به روستاهای اطراف شهر اشاره کرد. روستاهای خوش آب‌وهوا که میان طبیعت دست‌نخورده بروجرد در دسترس هستند. روستای کپرگه یکی از همین روستاهای دیدنی بروجرد و سرسبز در شمال غربی شهر بروجرد و انتهای جاده‌ی گلدشت با آب‌وهوای خنک و کوهستانی قرار دارد. در انتهای روستای کپرگه، تنگه کپرگه قرار دارد که از مناطق ایده آل برای کوهنوردان و طبیعت گردان است و می‌تواند بهانه‌ای باشد تا در سفر به بروجرد برای گشت‌وگذار در این تنگه به این منطقه رفت.

مسجد جامع بروجرد، خانه مصری، پل قلعه حاتم، تپه قرق، روستای کرکیخان، چشمه سراب کرتول، پارک سماور، امامزاده جعفر، مجموعه تفریحی بوستان فدک، مقبره شاهزاده ابوالحسن، گلدشت، تالاب بیشه دالان، مسجد امام، آبشارهای ونایی و ارگ بروجرد همه از دیگر جاذبه‌های گردشگری بروجرد هستند که بازدید از آنها برای گردشگران و اهل سفر به بروجرد خالی از لطف نیست.

بازار بزرگ بروجرد که در زبان محلی به آن راسا یا راسته بازار می‌گویند از گذشته مکان دادوستد بوده و امروز نیز به یکی از جاذبه‌های گردشگری بروجرد تبدیل‌ شده است. خرید سوغات که در هر سفر، یکی از جذاب‌ترین بخش سفر است، جایی که بعد از پایان گشت‌وگذار و تماشای زیبایی‌های طبیعی و جاذبه‌های تاریخی بروجرد می‌توان به آن پرداخت. این بازار در زمان قاجار به دستور حسام‌السلطنه (شاهزاده قاجاری و حاکم لرستان و خوزستان) ساخته‌ شده که از سه بخش راسته‌بازارها، کاروانسراها و مراکز جانبی تشکیل‌شده است.

منبع:ایسنا

بیانیه جامعه هتلداران درباره مهمان‌نوازی از گردشگران چینی

جامعه هتلداران ایران به دنبال شیوع جهانی ویروس کرونا، از هتلداران درخواست کرد: مانند همیشه این بحران را مدیریت کرده و با استفاده از روش‌های غیرمحسوس، به شکلی که اتباع خارجی را آزرده‌خاطر نکند، فرهنگ مهمان‌نوازی ایرانی را به رخ جهانیان بکشند.

به گزارش ایسنا، شیوع نگران‌کننده ویروس کرونا در پهنه گسترده‌ جغرافیای چین و حتی خارج از آن، مانع از پذیرش گردشگران چینی در بسیاری از کشورها شده است. در این راستا ایران نیز تمهیداتی را برای محدود کردن سفر اتباع چینی اتخاذ کرده است. پیرو این تصمیم و در شرایطی که هنوز شماری از گردشگران چینی درحال گذراندن تعطیلات سال نو در ایران هستند و انتظار تحقق وعده‌های مقام‌ها و فعالان گردشگری ایران را در مدت سفر خود دارند، جامعه هتلداران ایران بیانیه‌ای صادر کرد و از هتلداران خواست که با تاکید بر رعایت موازین بهداشتی، تمام تلاش خود را برای پذیرش گردشگران خارجی با هر ملیتی به کار گیرند.

در متن بیانیه‌ای که جامعه هتلداران ایران منتشر کرده، آمده است: «با توجه به شیوع ویروس کرونا در شرق آسیا، به طور ویژه در کشور چین، به نظر می‌رسد موجی در داخل کشور به راه افتاده که بیشتر از هر بخشی، صنعت گردشگری کشور را هدف قرار داده است.

انتشار گسترده شایعه‌ها و اخبار نادرست بدون تایید منابع رسمی در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، بدون شک لطمه‌ای بیش از پیش بر پیکره نحیف و تازه ریشه دوانده صنعت گردشگری کشور که در ایران عزیز ما از آن به عنوان بهترین جایگزین اقتصاد بر پایه نفت یاد می‌شود، وارد خواهد کرد.

براساس برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده و سیاست‌های اتخاذی، وزارت گردشگری چین و گردشگران این کشور، به عنوان یکی از بازارهای هدف جمهوری اسلامی ایران برای جذب گردشگران خارجی انتخاب شده و در شرایطی که تقریبا تمام تورهای ورودی به کشور  متاثر از تحریم‌های بی‌رحمانه آمریکا لغو شده بود، این گردشگران چینی بودند که با انتشار تصاویر و ویدئوهای متعدد در فضای مجازی بر امنیت ایران تاکید کردند و مردم جهان را برای سفر به کشور دعوت کردند.

اتفاق‌های روزهای گذشته در شرایطی رقم خورد که وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی  به عنوان مرجع رسمی حوزه سلامت در کشور تا به این لحظه هیچ موردی از این ویروس را در کشور تایید نکرده‌ است.

بدون شک هتل‌ها و سایر مراکز اقامتی سراسر کشور به رسم مهمان‌نوازی و کمافی‌السابق با تاکید بر رعایت موازین بهداشتی، تمام تلاش و اهتمام خود را بر پذیرش گردشگران خارجی به کار خواهند گرفت.

امید است مدیران و بهره‌برداران محترم هتل‌ها و دیگر مراکز اقامتی کشور مانند همیشه این بحران را نیز مدیریت کرده و با استفاده از روش‌های غیرمحسوس به شکلی که آزردگی خاطر اتباع خارجی نسبت به کشورمان را در پی نداشته باشد، بار دیگر فرهنگ مهمان‌نوازی ایران و ایرانی را به رخ جهانیان بکشند. »

منبع:ایسنا

گذری به خانه «نیما» در یوش

یوش ، زادگاه مردی ست که توانست پس از گذشت چندین قرن از گفتن «مفتعلن مفتعلن کشت مرا» توسط مولانا، بالاخره سد پرهیبت عبور از برخی معیارهای کهنه‌ شعر فارسی را بشکند. این توصیف کلی و کوتاه از مقصد سفر، مخصوصا وقتی بدانی به دیدن زادگاه و آرامگاه چه کسی می‌روی، مسیر را هم به‌اندازه‌ بهانه‌ سفر، مهم می‌کند؛ مسیری که می‌دانی نیما حتما در روزگاری دور سپری کرده است.

مسیر رفتن به روستای یوش
در این روزگار برای رفتن به روستای یوش و بازدید از خانه و زادگاه نیما، دو راه وجود دارد؛ یکی جاده‌ هراز و دیگری جاده‌ چالوس. برای انتخاب هر کدام از این دو مسیر نیز دو راه وجود دارد؛ یکی این‌که خودت با اتومبیل شخصی اقدام به رفتن کنی یا این‌که بخواهی از خدمات تورهای ایرانگردی استفاده کنی. جاده‌ چالوس انتخاب ما بود. مسیری کوهستانی که به‌دلیل وجود درختان شاخه آویخته از دو سوی جاده و اشرافش بر رودخانه منتهی به سد این‌روزها کم‌آب کرج، هنوز یکی از زیباترین جاذبه‌های توریستی ایران است.
با رسیدن به کیلومتر 79 جاده‌ چالوس و عبور از تونل کندوان، در محل معروف به پل زنگوله، جاده‌ آسفالته‌ فرعی روستای یوش-بلده در ظلع شرقی جاده ظاهر می‌شود. تا رسیدن به روستا حدود 45 کیلومتر جاده‌ کوهستانی و پیچ در پیچ با منظره‌ای از درختان سرو و تبریزی و باغ‌های گوناگون میوه در کف دره قرار دارد که جولانگاه نگاه و خیال هر رونده‌ای خواهد شد. مخصوصا در فصل پاییز. در این فصل جاده‌ یوش به قدری سرشار از رنگ‌های مختلف برگ‌ درختان است و هارمونی رنگ‌ها و طبیعت آنچنان جلوه‌گر، که امکان ندارد هر گذرنده‌ای را برای لحظاتی مسحور زیبایی پرشکوهش نکند و حداقل برای لحظاتی به درنگ وا ندارد.
یوش
در مسیر رفتن به یوش مناطق حفاظت‌شده‌ای مثل گلستانک و سیاه‌بیشه به چشم می‌خورند. روستاها با شیروانی‌های رنگ به رنگ و حتی خالی از رنگی مسلط ، قدری بکری منطقه را دستخوش تغییر کرده‌اند. در امتداد جاده و سراسر عمق دره پوشیده از درختان مختلف رنگ به رنگ شده، ردیف صنوبرها تمام ناشدنی‌اند؛ درختانی که در پناه کوهستان گاه آنچنان در کنار هم به نظم، قد برافراشته‌ و در حال گردن‌فرازی‌اند که گویی قصدشان رقابت با قامت کوه‌های اطرافشان است. آب رودخانه شاید به‌دلیل پایین بودن بارندگی خیلی مغرورانه حرکت نمی‌کند و آن پایین، آرام و بدون شتاب در جریان است. به عابری می‌ماند که با دیدن پاییز دره، برای رسیدن به مقصد عجله‌ای ندارد و می‌خواهد بیشتر نظاره‌گر پاییز باشد؛ تا عابری عجول.
در حاشیه‌ جاده، ویلاهای بزرگی که با معماری مدرن از لابه‌لای خانه‌های محلی‌ها سر و گردن علم کرده‌اند، مشاهده می‌شود. ویلاها با رنگ‌های تند نارنجی و قرمز و سفید، بزرگی و بلندی و جلوه‌گری خویش را خودنمایانه به رخ اهالی می‌کشند. این تصویر حتما باعث نگرانی طبیعت‌دوستان خواهد شد؛ نگرانی و شاید هراس از در افتادن وسوسه به جان بازاریان و ویلاسازان برای هجوم به منطقه. با این حال هنوز هم تمام شیب دره و جاده در مصادره‌ پاییز و رنگ غالب زرد و قرمز و نارنجی است، بنابراین هنوز دل به خیالی رنگین می‌توان سپرد و مشتاق ادامه‌ مسیر شد.
یوش
با کمی اطلاعات راهنمای مسیر، ادامه‌ راه می‌تواند دلپذیرتر هم بشود؛ به شرطی که باتجربه و مطلع باشد. در این‌صورت حتما گردشگر در جریان جزئیات منطقه‌ در حال سفر و چشم اندازها و مناظر هنوز زیبا مانده‌ منطقه که خود به تنهایی امکان کشف و دیدنشان را نداریم، قرار می‌گیرد. اما اگر چنین نباشد، شاید بسیاری از مسافران این جاده هیج‌وقت متوجه نشوند که در چشم‌انداز جنوب غربی‌شان «آزادکوه» با ارتفاع 4736 متری، سومین قله‌ مرتفع ایران قرار گرفته است. یا ممکن است وقتی از پس پیچ و خم جاده می‌گذرند و خبری هم از ابر و مه و غبار در آسمان نیست، از لذت دیدن قله‌ سپید دماوند که سر به آبی کم‌نظیرآسمان ساییده، بی‌نصیب بمانند. از این‌ها که بگذریم، در تمام طول مسیر 45 کیلومتری برای رسیدن به این روستای بازمانده از دوران ساسانیان که پر از فراز و نشیب و پیچ‌های تند پی در پی است، برای مسافری که کمی از نقش نیما در تاریخ تحول شعر و ادبیات فارسی با خبر است، نوعی خیال یا گمان نزدیک به واقعیت جلوه‌گری می‌کند.
یوش
ین خیال شاید در پی یافتن نوعی رابطه یا پیوند بین پیچ‌ این جاده و دره‌ها و کوه‌ها و زیبایی آن با کاری که نیما برای تحول شعر کهن فارسی انجام داده است، باشد. شاید فقط مسافری که از این جاده می‌گذرد، به این گمان برسد که باید بین گذر پرمشقت و دشوار و همراه با التهاب و اضطراب نیما از این منطقه برای رسیدن به پایتخت و عبور او از برخی معیارهای شعر کهن فارسی که پیچ و خم ها و فراز و فرودهایش به اندازه‌ جاده‌ یوش است، پیوندی وجود داشته باشد. احتمالا برای چنین مسافری به‌وجود آمدن چنین گمانی دور از ذهن نیست؛ این‌که برای تبدیل علی اسفندیاری به نیمای شعر فارسی، عبور از زیبایی‌های بکر این دره‌ها و البته مشقت و رنج و التهاب حتما لازم بوده است! زادگاه نیما، مردی زاده‌ سال 1276 در خانواده‌ای کشاورز و گله‌دار که از قرار معلوم جزو افراد برخوردار از نام و نعمت آن زمان آن منطقه از این دنیا بوده است. او در پس کوه‌ها و دره‌های پنهان در روستایی به‌نام یوش زاده شد. تا 12 سالگی در زادگاهش به سر برد و گاه به شبانی هم ‌رفت. عاقبت هم خاک همین روستا او را در آغوش گرفت؛ گیریم با چندین سال تاخیر!
خانه نیما
خانه‌ پدری نیما بنایی است متعلق به دوره‌ قاجار که از سال 1375 زیر نظر سازمان میراث فرهنگی استان مازندران قرار گرفته و در حال حاضر به موزه‌ نیما یوشیج تبدیل شده است. خانه، بنایی نسبتا بزرگ است که در پس کوچه‌ای شیب‌دار و سنگ‌فرش شده در ضلع شمال غربی روستا واقع است. معماری بنا با دیگر خانه‌های این روستا و حتی کل معماری خانه‌های شمال کشور مغایرت عجیبی دارد.
بنا در سال ۱۲۰۷ هجری قمری ساخته شده است. در حال حاضر دارای ۳ ورودی، شاه‌نشین و اتاق‌های تابستانی و زمستانی سه‌دری و شش‌دری و همچنین آفتابگیرهای مشبک(اُرسی) است. بیشتر مصالح استفاده شده در آن، چوب و گل و خشت است. روبنای داخلی خانه با گچبری‌های سفیدرنگ تزئین شده است اما قسمت پایینی دیوارهای بنا به رنگ نارنجی درآمده که به نظر، نتیجه‌ی کج‌سلیقگی طراح و مسؤولان مرمت‌کننده‌ میراث فرهنگی است. بی‌سلیقگی که باعث می‌شود در زمان بازدید، این شعر نیما را به یاد بیاوری: «زردها بی‌خود قرمز نشدند/قرمزی رنگ نینداخته است/ بی‌خودی بر دیوار».
یوش
به‌طور کلی، سبک معماری بنا به خانه‌های شهرهای مرکزی ایران نظیر خانه‌هایی تاریخی کاشان شباهت دارد. خانه دارای حیاط مرکزی است که علاوه بر خود نیما، مزار سیروس طاهباز، گردآورنده‌ آثار و بهجت‌الزمان، خواهر نیما نیز هست. یک مجسمه‌ نیم‌تنه از نیما نیز در زیر تاق ورودی غربی خانه قرار شده است. اتاق‌های بنا به مکانی برای نگهداری آثار به جامانده از نیما اختصاص پیدا کرده است. از این اتاق‌ها سه اتاق به کتابخانه تبدیل شده است و کتاب‌هایی با موضوع ادبیات، تاریخ، دین، و کتابی درباره‌ی میکروالکترونیک. نامه‌ها، بخشی از دست‌نوشته‌ها، یک نقاشی ساده از مناره‌ قزوین با امضای خود نیما، چند عکس از نیما و البته تعدادی شعر که همگی از سوی شاعران مازندرانی و در وصف نیما و یوش و نور و مازندران سروده شده‌اند، در تاقچه‌هایی بر دیوارهای اتاق‌های نزدیک به ورودی خانه نصب شده است.
یوش
دیگر اتاق‌ها به اشیاء باقی‌مانده از نیما و خانواده‌اش اختصاص یافته است که نمونه بسیاری از آن‌ها در دیگر خانه -‌موزه‌ها پیدا می‌شود. همگی ظروف خانه‌های قدیمی، مسی، برنزی و گاه چوبی. در بین آن‌ها آنچه بیش از همه نظر را جلب می کند «تفنگ سرپر» نصب شده بالای سر‌دَر تاریک یکی از اتاق‌هاست که آدم را به این فکر فرو می‌برد که آیا شاعر حساسی چون نیما با این تفنگ شکار هم می‌رفته است!؟
این خانه به لحاظ اینکه یکی از شعرای مشهور کشورمان در آن می‌زیسته، از ارزش فرهنگی بالایی برخوردار است. خانه نیما، دارای پلان معمولی تیپ قاجاریه است. سردر ورودی این بنا به تاریخ 1128 است اما در شیر سرنمای قسمت شمالی آن تاریخ 1136 قید شده است. جبهه شمالی این خانه دارای یک ارسی پر ارزش با طرح گره‌چینی پرکار است و اتاق های طرفین ارسی و دارای 6 نورگیر مشبک چوبی با طرح‌های جالب است. این بنا دارای ۳ ورودی، شاه‌نشین و اتاق‌های زیادی است. خانه نیما یوشیچ با داشتن آجرکاری و گچ‌کاری‌های زیبا از جاذبه‌های گردشگری استان مازندران به شمار می‌آید. عمده مصالح به کار رفته در این بنا خشت و گل و چوب است و روکار نما نیز گچبری می‌باشد. این خانه یک بار در سال 1370 مورد مرمت قرار گرفت و در سال 1373 توسط سازمان میراث فرهنگی خریداری شد و مجددا در سال 1375 مرمت اساسی شد.
یوش
درباره نیما یوشیج
علی اسفندیاری، مردی که بعدها به نیما یوشیج معروف شد، در بیست‌ویکم آبان‌ماه سال 1276 مصادف با 11 نوامبر 1897 در روستای یوش، دیده به جهان گشود.او 62 سال زندگی کرد. اگرچه سراسر عمرش در سایه مرگ مدام و سختی سپری شد؛ اما توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می‌نمود، با شعرها و رای‌های محکم و مستدلش، تحول بخشد. در همان دهکده که متولد شد، خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده یاد گرفت. نوشته‌های نیما یوشیج را می‌توان در چند بخش مورد بررسی قرار داد : ابتدا شعرهای نیما؛ بخش دیگر، مقاله‌های متعددی است که او در زمان همکاری با نشریه‌های آن دوران می‌نوشته و در آنها به چاپ می‌رسانده است؛ بخش دیگر، نامه‌هایی است که از نیما باقی مانده است. این نامه‌ها اغلب، برای دوستان و همفکران نوشته می‌شده است و در برخی از آنها به نقد وضع اجتماعی و تحلیل شعر زمان خود می‌پرداخته است؛ از جمله در نامه‌هایی که به استادش «نظام وفا» می‌نوشته است.
آثار خود نیما شامل تعریف و تبصره و یادداشت‌های دیگر، حرف‌های همسایه، حکایات و خانواده‌ی سرباز، شعر من، مانلی و خانه‌ی سریویلی، فریادهای دیگر و عنکبوت رنگ، قلم‌انداز، کندوهای شکسته(شامل پنج قصه‌ی کوتاه)، نامه‌های عاشقانه‌ و غیره می باشند. نیما علاوه بر شکستن برخی قوالب و قواعد، در زبان قالب‌های شعری تاثیر فراوانی داشت؛ او در قالب غزل به‌عنوان یکی از قالب‌های سنتی ـ نیز تاثیر گذار بوده؛ به طوری که عده‌ای معتقدند غزل بعد از نیما شکل دیگری گرفت و به گونه‌ای کامل‌تر راه خویش را پیمود.
یوش
در اواخر عمر اين شاعر بزرگ، درحالي‌كه به علت سرماي شديد يوش، به ذات‌الريه مبتلا شده بود و براي معالجه به تهران آمد؛ معالجات تاثيري نداد و در تاريخ 13 دي‌ماه 1338، نيما يوشيج، آغازكننده‌ي راهي نو در شعر فارسي، براي هميشه خاموش شد. او را در تهران دفن ‌كردند؛ تا اينكه در سال 1372 طبق وصيتش، پيكرش را به يوش برده و در حياط خانه محل تولدش به خاك ‌سپردند.
منبع:ایمنا

بغ آدران قلب تاریخ استان اصفهان

لنجان_باغبادران قبل اسلام به «بغ آدران» مشهور بود، بدین معنا که خدای بزرگ نگهبان آتش در این محل باشد (بغ) به معنای خدای بزرگ و (آدران)به معنای محلی که درآن آتش روشن بوده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا از شهرستان لنجان،  از آنجایی که باغبادران یکی از شهر های بسیار قدیمی و یکی از مناطق زیبای استان پهناور اصفهان با موقعیت خاص جغرافیایی است از دیرباز هر رهگذری را محو تجلیات دلربای خود ساخته چرا که این منطقه همواره در طول تاریخ کهن خود از فراز ونشیب های برخوردار بوده اما مردمان آن در هیچ زمان و موقعیتی دست از همت و تلاش برنداشته . باغبادران قبل اسلام به «بغ آدران» مشهور بود، بدین معنا که خدای بزرگ نگهبان آتش در این محل باشد (بغ) به معنای خدای بزرگ و (آدران)به معنای محلی که درآن آتش روشن بوده… درغرب این منطقه محله ای وجود دارد که به زبان محلی شمندگان و یا سمندگان معروف است و محله شرق آن پازل بادی خوانده می شدند، درمنطقه جنوبی باغبادران آتشکده ای است به نام شاه پیر آقا که این مکان در قدیم مخصوص اجرای مراسم مذهبی و نذورات مردم درآن زمان بود، جالب تر اینکه سکنه این منطقه مخصوصا کشاورزان در محل شاه پیر آقا جمع می شدندو معتقد بودند آنها با انجام دادن اینگونه نذورات محصولات آنها در زمان برداشت با برکت خواهدشد اما امروز به دلیل تحولات و دگرگونی ساخت وسازها دیگر اثری از این مکان به چشم نمی خورد و فقط تنها تخت سنگ بزرگی در آن محل به چشم می خورد که بعضی از کلمات ناخوانا در آن حک شده است باید گفت در غرب آتشکده نیز محل مخصوصی برای سخنرانی وگرد همایی اجتماع وجود داشته که اهالی محله ملک آباد به آن «دره صحبت»می گفتند که هنوز هم آثاری ازاین قلعه ها پابرجاست اما به دلیل حمله مغول به این منطقه دچار تغییر و تحولات فراوانی شد .پس از ویران شدن «بغ آدران» به دست قوم مغول تعدادی از سکنه این منطقه که توانسته بودند از چنگ مغولان جان سالم به در برند در جبهه جنوبی زاینده رود به تاسیس شهر جدید باغبادران و ساختن خانه های مسکونی پرداختند، تعدادی نیز در جبهه شمالی خانه و کاشانه ساختند و نام آن را ملک آباد گذاشتند و از آن زمان به بعد نام بغ آدران به باغبادران تغیر یافت و در حال حاضر قسمتی از محل سمندگان که مدفون در زیر خاک است به زبان محلی به وشمندجان یا بشمگون معروف بوده که دشتی سرسبزی و زیبا است.
در کنارۀ شمالی شهر باغبادران و در مرتفع ترین نقطه آن آثاری از قلعه ای نظامی بر جای مانده است که اینک قلعه «چهار برج» باغبادران خوانده می شود. قلعۀ چهار برج به شمارۀ 26180 و به تاریخ  87/12/26 در ردیف آثار ملی به ثبت رسیده است.  معماری قلعه با سبک قلاع عصر صفویه و افشاریه مطابقت دارد و آن را می توان از جمله آثار و ابنیه احداث شده در عصر نادری دانست. این قلعه جهت حفاظت مردم شهر از معرض تهاجم و تعرض دشمنان بنا شده است و پناهگاه مردم در زمان خطر به شمار می آمده است. قلعه دارای چهار برج گلی سه طبقه و سه اتاق بزرگ بوده است و در  آن چشمه ای جاری بوده و هنگامی که مردم برای امنیت به آن  پناه می آورده اند از آب چشمه استفاده می نمودند.
اگر تاثیراتی که رودخانه زاینده رود در قرن‌های گذشته بر خطه اصفهان گذاشته و موجب شده این منطقه محل سکونت قرار گیرد، باید گفت که موجودیت وقدمت تاریخی باغبهادران اگر به پای اصفهان نرسد بین آنها فاصله زیادی وجود ندارد چراکه رودخانه با برکت زاینده رود به این منطقه صفای خاصی بخشیده و طبیعت خدادادی آن هربیننده ای را مجذوب خود میکند که البته این همه زیبایی و صفا مرهون عبور رودخانه زاینده رود از این منطقه بوده و خود گویای این مدعاست که در زمانهای دور در این منطقه سکونت وجود داشته است.مردمان باغبهادران از ابتدا به شغل کشاورزی آن هم کاشت گندم و برنج مشغول بوده‌اند و همواره به این مهم نگاهی ویژه داشتند.سابقه کاشت برنج در شهرستان پرآوازه لنجان و بخش باغبهادران به دو هزار سال گذشته و دوره ساسانیان باز می‌گردد و در طومار شیخ بهایی نیز که نزدیک به 500 سال پیش نوشته شده است، حق آب لنجانات بیشتر به برنج‌کاری در این منطقه اختصاص یافته که این نشان از وجود برنج‌کاری در این منطقه از گذشته‌های دور است.از این جهت برنج و برنج‌کاری را می توان آیینه‌ای تمام قد از فرهنگ کهن لنجان و بخش باغبهادران دانست، از سوی دیگر باید توجه داشت که اهمیت برنج لنجان بر این مهم استوار

است که منشأ بومی داشته و تنها برنج اصیل لنجانی است که دارای طعم و مزه منحصربه فرد بوده که با عطر و طعم خاص خود طرفداران بسیار زیادی را جذب کرده و علاوه بر استان اصفهان آوازه این برنج به شهرهای دیگر ایران نیز پیچیده است. کاشت برنج در باغبهادران بیشتر در مناطق کشاورزی و شالی‌کاری به زبان محلی «تولِکی» معروف است که همچنان کاشت این برنج در این منطقه به صورت سنتی و با دست انجام می‌شود. روش کشت برنج اینگونه است که کشاورزان بعد از برداشت برنج و خشک کردن آن مقداری بذر را بصورت شلتوک یا بصورت خوشه نگهداری می کردند تا در سال بعد از این بذر جهت کاشت در خزانه استفاده کنند، سپس خزانه برنج را مهیا می ساختند؛ بدان معنا ک قطعه زمین کوچکی را در داخل زمین اصلی یا خارج از مزرعه  که خاک آن به خوبی شخم خورده بود را آماده می ساختند سپس خزانه را غرقاب می‌کردند و بدین ترتیب خزانه برنج آماده برای کاشت بذر جوانه‌دار می شد، بعد از به ثمر نشستن شلتوک آن را به زمین اصلی انتقال داده و شالی کاری را انجام میدادند و بعداز آن که محصول حاصل شد آن را درو میکردند و در زیر نور آفتاب میخشکاندند و بعد هم به کارخانه برنج کوبی میبردند.

یکی از غذاهای محبوب و خوش طعم باغبهادران که با برنج بومی لنج طبخ می شود دمپخت لاخُلی است که طعم  دلچسبش فراموش نشدنی وعطر خاصی به فضای خانه ها میبخشد و هر کس ذره ای ازاین غذا خورده باشد طعم آن تا ابد بخاطرش میماند… دمپخت لاخُلی در قدیم‌الایام درون مطبخ که عمدتاً دیوارهای آن گِلی و سیاه بود، قسمتی به پخت برنج اختصاصی داشت و بر روی آتش و در کله اجاق یا زیر سه پایه آهنی، کماجدان سیاه مسی را بر آن قرار میدادند و آب را به درون کماجدان می‌ریختند تا جوش بیاید؛ وقتی آب جوش می آمد گوشت را درون آن ظرف می انداخت تا خوب غل بخورد ونیم پخته گردد آنگاه نمک و ادویه و روغن و دیگر ادویه‌جات را هم به آن اضافه می‌کردند

و برنج خیس خرده را روی آن می ریختند و هم می‌زدند تا دوباره جوش بیاید و سپس هم زمان با جوشیدن ظرف را از روی آتش برمی‌داشتند و همین که آب کماجدان کم می‌شد کماجدان را در زیر خاکستر از قرار می‌دادند و آتش جدیدی می‌افروختند و آن را با سوس برنج می پوشانند و با کمی پوشال برنج و با فوت کردن آتش شعله داری روی کماجدان را روشن می‌کردند و پس به عمل آمدن دمپخت را در کنار خانوده میل می‌کردند که البته امروز نیز دمپخت لاخُلی همچنان در باغبادران شیفتگان خود را دارد و به مسافران نیز پیشنهاد میکنیم این غذای سنتی شهرستان لنجان را حتما امتحان کنند.

به مرور زمان وقتی سطح آب رودخانه زاینده رود پایین تر از سطح زمین های این منطقه قرار گرفت و زمین هایی زیرکشت کاهش یافت و به همین علت مردم باغبهادران که از اوان زندگی دراین منطقه به شغل کشاورزی مشغول بودند در طول تاریخ کهن این منطقه با مشقت های فراوان اقدام به حفر چاه و قنوات زیادی کردند و به سمت باغداری گرایش پیدا نمودند چراکه رود خانه از زمین های کشاورزی فاصله گرفت وبه عمق پایین ترین دره های این منطقه رسید و از طرفی کوچک بودن قطعات زمینهای کشاورزی باعث شد که اکثر زمین های غیر قابل سکونت و دارای خاک حاصلخیز به باغهای میوه تبدیل شود. از سوی دیگر در زمان هایی که خشکسالی رخ می نمود و آب قنوات کم می شد باغداران به تکاپو می افتادند و اقدام به طراحی وساخت پمپهای آب می کردند تا آب را به باغ ها هدایت کنند که به این پمپ ها چرخ آب می گفتند. باید گفت در این منطقه میوه های فراوانی از جمله زرد آلو، هلو، گیلاس، انگور، به، سنجد، سیب، انجیر، آلبالو، آلو و آلوچه…و به ثمر می نشیند و

سایر درختان بی ثمر نیز مانند چنار، شیرازی٬ صنوبر٬ بید٬ کاج٬سرو‌ و … به زیبایی این منطقه افزوده است به گونه ای که در زمان حضر تمامی باغها باصفا با گلهای الوان وشکوفه های معطر دربستررودخانه قرارگرفته وهمچون حریری سبز درهم پیچیده ومنطقه ای را شاهد هستیم که گویی تکه ای ازقلب بهشت است و این روند چشم انداز بیشه زارهای وسیع و زیبایی را به وجود آورده که تبلور روح سرزندگی را در انسان تشدید میکند.
از آثار صنایع دستی باغبادران می توان به قالی بافی، گلیم بافی و کرباسبافی اشاره کرد که از نقشه های آزاد، خشتی نجف آباد، چالشتری، شهرکرد و نائینی در آنها خودنمایی میکردند و این ثروت که از دستهای عاشقان مادران و دختران باغبهادران نشئت گرفته نقش ونگارهای زیبایی ازآینه باغبهادران رانمایان میسازد و این آثار ارزشمند و فاخر به فروش میرسیدند ومنشا درآمد برای خانواده ها بوده است.
کرباسبافی از جمله هنرهای دستی باغبهادران است که به نوعی بافت ساده با استفاده از نخ چله گفته می شود که بعد از مرحله زنجیره بافی برای محکم شدن قسمت های بعدی بافت گلیم انجام می شود. به این شکل که مقداری از نخ چله را چند برابر عرض فرش برداشته و سر آن را از گوشه به داخل کار برده از میان نخ های رو و زیر عبور می دهند و سر آن را از گوشه دیگر کار بیرون آورده و به آرامی بر روی زنجیره می کوبند و دوباره با جابجایی چوب هاف که نخ های زیر و رو جابجا می شود و این عمل را تکرار می کنند تا این که ارتفاع آن به دو و نیم سانتی متر برسد و…

درگذشته پنبه کاری دراین منطقه رواج داشته و بعضی ازسکنه روستاهای بخش باغبهادران بخصوص چرمهین به شغل دامداری مشغول بودند و پنبه و پشم هر دو محصولاتی اشتغال زا بوده بدین سبب تعدادی از هنرمندان زن از پشم، محصولات متفاوتی بدست می آوردند و بر همین اساس اکثر زنان دراین منطقه به کار مشغول بودند وبه اقتصاد خانواده کمک میکردند. تولید پنبه موجب می شد عده ای باچرخهای پنبه پاک کنی، پنبه دانه را از پنبه جداکنندو پنبه دانه به مصرف خوراک دام میرسید.«کولوزه» دانه اصلی قابل رویش پنبه بودکه پس از کاشت و حاصل

امدن محصول زنان به روش ریسندگی به وسیله «دوک » رشته های پنبه را از یکدیگر جدامیکردند وبه وسیله ای به نام(پیلی) و با دستگاه  نخ ریسی به نخ تبدیل میکردند و بعد آنها را رنگ کرده ونخ ها را با دومیله چوبی به نام «پاچالی و مکو»می بافدند و بعد به لباس تبدیل میکردند برای چوپانان  لباسی به نام «چوقانی» به همین روش ازپشم گوسفند تهیه میکردند و باجداکردن رشته های پنبه نمد می بافدند که چوپانان از این لباس نیز استفاده می کردند.
منبع:همشهری

آشنایی با وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری

تشکیل وزارت فرهنگ و معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه در سال ۱۲۸۶ شمسی برای اولین بار وظائف دولت را در مورد حفاظت از میراث فرهنگی مورد توجه قرار داد

سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
تشکیل موزه ملی ایران و تشکیل اداره عتیقات به اقدامات دولت در زمینه میراث فرهنگی نتیجه بخشید. تشکیل وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۴۳ مسائل مربوط به میراث فرهنگی را به شکل تخصصی‌تری در قالب یک شاخه معاونت مورد توجه قرار داد.

با انحلال وزارت فرهنگ و هنر در سال ۱۳۵۸ و تشکیل وزارت فرهنگ و آموزش عالی وظائف مربوط به میراث فرهنگی در وزارتخانه اخیرالذکر متمرکز شد.

اهداف وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
مصوبه هیات وزیران در سال ۱۳۶۰ موجب شد تا واحدهای استانی و برخی از واحدهای فرهنگی که عمدتا وظیفه معرفی میراث فرهنگی را بر عهده داشتند از وزارت فرهنگ و آموزش عالی منتزع و در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ادغام شوند، از این تاریخ تا تصویب قانون تشکیل میراث فرهنگی کشور عملا دو وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش عالی متکفل امور مربوط به میراث فرهنگی بودند.

ضرورت جلوگیری از انجام وظائف موازی ادغام دستگاه هایی با وظائف مشابه ایجاد مدیریت متمرکز برای سیاستگذاری بهینه موجب شد که در سال ۱۳۶۴دستگاه‌های اجرایی و پژوهشی متکفل امور میراث فرهنگی از وزارتخانه‌های ذیربط منفک و در سازمان میراث فرهنگی کشور وابسته به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ادغام شوند.

با تصویب قانون اساسنامه سازمان در سال ۱۳۶۷ اهداف و وظائف سازمان قانوناً تعیین و فعالیت های مربوط به میراث فرهنگی از انسجام لازم بر خوردار شد.

شورای عالی اداری طی جلسه‌ای در سال ۱۳۷۳ به پیشنهاد سازمان امور اداری کشور و به منظور افزایش کارآیی سازمان و تمرکز در مدیریت دستگاه‌های فرهنگی، سازمان میراث فرهنگی کشور را از وزارت فرهنگ و آموزش عالی منفک و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ملحق شد.

در جلسه علنی۲۳ دی ماه سال ۸۲ مجلس شورای اسلامی سازمان‌های میراث فرهنگی ایرانگردی و جهانگردی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتزع و بعد از ادغام آن‌ها سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با کلیه اختیارات زیر نظر ریاست جمهوری تشکیل می‌شود و ادغام این دو سازمان صورت می‌گیرد که بعد از تصویب این قانون وظائف حاکمیتی سازمان ایرانگردی و جهانگردی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری منتقل شد و وظائف اجرایی و تصدی آن با همه امکانات، اعتبارات، نیروی انسانی، اموال و دارایی‌ها و تعهدات در قالب یک شرکت دولتی با عنوان شرکت توسعه ایرانگردی و جهانگردی به سازمان میراث فرهنگی و گردشگری وابسته شد.

به منظور حسن اجرای قانون اساسنامه سازمان میراث فرهنگی مصوب مجلس شورای اسلامی و مطالعه و تحقیق در آثار باقی مانده از گذشتگان جهت معرفی ارزشهای نهفته در آنها و همچنین توسعه پژوهشهای میراث فرهنگی کشور و حمایت از دستاوردهای علمی و تحقیقاتی در این زمینه، با برخورداری از توان علمی از طریق استفاده هر چه مطلوبتر از امکانات بالقوه و بالفعل نیروی انسانی کار آزمایشگاه‌ها و لوازم کتابخانه و سایر وسایل پژوهشی موجود سازمان میراث فرهنگی وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این اساسنامه به اختصار پژوهشگاه نامیده می‌شود، تشکیل شد.

همچنین با تصویب شورای عالی اداری در یکصد و سی امین جلسه خود به منظور تقویت و توسعه صنایع دستی کشور و ایجاد هماهنگی با سیاست‌های توسعه صنعت گردشگری سازمان صنایع دستی ایران با تمام وظائف، اختیارات، مسئولیت‌های قانونی، دارایی‌ها، تعهدات، اعتبارات، امکانات و نیروی انسانی از وزارت صنایع و معادن منتزع و در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ادغام شد.

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی ۲۴ تیرماه ۹۸ طرح تشکیل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را با ۱۴۳ رای موافق، ۱۰ رای مخالف و ۵ رای ممتنع از ۲۰۲ نماینده حاضر اصلاح کردند و این طرح پس از تایید شورای نگهبان، به قانون تبدیل شد. رئیس مجلس هم یک ماه بعد در نامه‌ای به حسن روحانی قانون تشکیل وزارت گردشگری و میراث فرهنگی را برای اجرا ابلاغ کرد.

منبع:همشهری