قلعه

سپاه حبشه هم این قلعه را به چشم خود دیده بود!

«کافر قلعه» را بر فراز کوهی روبه روی روستای جوین ساخته‌اند، نقطه‌ای قابل دفاع که شاید به دلیل همین صعب‌العبور بودنش کمتر توسط انسان‌ها تخریب شده است. قلعه‌ای تاریخی که در دوره اسلامی دژی از دژهای دفاعی دوره‌ی اسماعیلیه محسوب می‌شده و حالا می‌توان آن را شکوهی در دل تاریخ نامید.

به گزارش ایسنا، هانی رستگاران – مسئول ثبت آثار و تعیین حریم میراث ملی اداره کل میراث فرهنگی استان سمنان و پژوهشگر حوزه میراث فرهنگی – قلعه‌ی کافر یا قلعه گبری‌ها – نامی که در بسیاری از شهرهای مختلف کشور مانند قم، جهرم یا ری نیز شنیده می‌شود – را این‌طور معرفی می‌کند.

«استان سمنان با بیش از ۲۰۰ قلعه شناسایی شده، به دیار قلاع تاریخی خارق‌العاده‌ و منحصر به‌فردی شهره است که در کمتر شهر و منطقه‌ای از ایران، نمونه این آثار وجود دارد. شاید یکی از علل این امر، قرارگیری استان سمنان در میان‌راه و کریدور مهم شرق به غرب باشد که دیار قومس را همواره در گزند حملات، غارت و خواستگاه نبردهای ناخواسته قرار داده است. همانگونه که بخش اعظمی از این قلاع، قلعه‌هایی با کاربری نظامی – مسکونی بوده که اهالی مناطق مختلف را از حمله و سرقت محفوظ می‌داشته است. با توصیفی که از ابعاد تاریخی و فرهنگی ارزشمند «قومس» مطرح شد، حرف زدن از یکی از اعجاب‌انگیزترین قلعه‌های شهرستان سرخه، بیش از پیش این اثر خاص و پیچیده را معرفی می‌کند.

درباره‌ی «سرخه» چهار روایت قوی وجود دارد؛ نخست آنکه بنا به افسانه‌ای معروف وقتی که سرخه (فرزند افراسیاب و پادشاه توران) عازم سرزمین خود بوده در نزدیکی‌های سرخه به او اطلاع می‌دهند که راهزنی به نام «زین‌العرب» در این حوالی با قطع طریق و غارت، آسایش را از مردم سلب کرده است، پس از وی استمداد می‌طلبند. سرخه ابتدا عده‌ای از سپاهیان خود را مأمور دفع زین‌العرب و سپاهیان او می‌کند ولی در دو یا سه بار، لشکریان سرخه از این راهزن شکست خورده، عزیمت می‌کنند. پس در همان محل رحل اقامت افکنده، چند بنای خشتی و گلی برپا می‌کنند که بعدها به تدریج بر بناهای آن افزوده و به نام سرخه مشهور شد.

بنا بر روایتی دیگر، قبل از اسلام وقتی که سرخه قلعه کوچکی بود رئیس آن دختر زیبایی داشت. در شش کیلومتری سرخه غاری وجود دارد که به صورت نقب تا داخل قلعه قدیمی سرخه به درون دژ راه داشته است. در این غار که در منطقه “نمک دره” قرار دارد، دیوی به نام “سرخاب دیو” زندگی می‌کرده است. سرخاب دیو از طریق این نقب وارد قلعه شده، دختر را تصاحب و پدرش را به قتل می‌رساند. بنابراین این محل به نام سرخه یا سرخاب مشهور می‌شود.

مستند دیگر می‌گوید کوه‌های اطراف سرخه در برخی قسمت‌ها سرخ رنگ است، به همین دلیل این شهر سرخه نام گرفته است. اما دیگر روایت، سرخه را نام قبیله‌ای می‌داند که مردم آن، از منطقه‌ای دیگر به محل کنونی کوچید کرده‌اند. با این وجود هر چیزی که نام این شهر کهن را، سرخه قرار داده بی‌شک تکیه‌ای بر فرهنگ و تاریخ این سرزمین داشته که اهمیت آن‌را دو چندان کرده است.

اما قلعه گبری‌ها در روستای جوین که در لغت نامه دهخدا به نقل از فرهنگ جغرافیایی ایران جلد یک آمده “جوین دهی است جزو دهستان اختر پشتکوه بخش فیروزکوه شهرستان دماوند، دارای ۳۵۰ تن سکنه، آثاری از قلعه خرابه کافر و بنای امامزاده معصوم از آثار باستانی آن به شمار می‌رود”.

در سفرنامه‌ی سیف‌الدوله که مربوط به دوره قاجار است درباره‌ی آبادی لاسجرد که در مسیر ده جَوین قرار دارد آمده “آبادی لاسگرد در جلگه‌ی کوچکی واقع و ده معتبری است. اصل بنای آن قلعه‌ی مدور بسیار محکمی از مصالح کبالت بوده است”

اما چرا قلعه کافر یا قلعه گبری‌ها؛ ریش سفیدان روستا در خصوص نام جوین داستان جالبی را نقل می‌کنند: مردم روستا بر این باورند که قلعه گبری‌ها یا کافر قلعه قبل از شکل گیری روستا وجود داشته است. این قلعه طوری طراحی و ساخته شده است که در زمان جنگ همه امکانات در درون آن وجود داشته و دشمن قادر به ورود به آن نبوده است. به اعتقاد ریش‌سفیدان نام روستا در ابتدا، کِهین به معنای قدیمی بوده است.

داستان از این قرار است که در زمان قدیم یکی از دختران پادشاه حبشه دزدیده و به این منطقه آورده می‌شود. سپاه حبشه نیز در جست‌وجوی دختر راهی شده و در منطقه جوین فعلی نشانه‌هایی را پیدا می‌کنند. در ضلع شمالی قلعه و روی تپه‌ای مشرف به آن قلعه‌ای را بنا می‌کنند که اثرات آن نیز مشهود است. دختر نشانه‌های پدر را در سپاه پیدا کرده و مرقومه‌ای برای او می‌نویسد و به پایین قلعه پرتاب می‌کند.

محتوای مرقومه از این قرار بوده که “تمام امکانات در داخل قلعه موجود است و شما نمی‌توانید کاری انجام دهید و برگردید”. سپاه حبشه پی بردند که داخل قلعه آب موجود است. به همین دلیل قاطری را آورده و چند روز آب ندادند و جو زیادی به اون خورانده تا بسیار بسیار تشنه شود. سپس قاطر را در قسمت پشت قلعه رها کردند تا محل عبور آب به قلعه را پیدا و شروع به کندن آن کردند. سپاه حبشه نیز راه ورود آب به قلعه را بسته و مردم مجبور به خروج از قلعه شدند. البته قبل از خروج از قلعه چون متوجه خبر رساندن دختر شده بودند او را کشتند. نام آن دختر «مه‌جبین» بود به همین دلیل نام روستا به جَوین تغییر نام یافت.

در مورد این قلعه یا دژ دفاعی دستکند و فضاهای مسکونی می‌توان نظریه‌های مختلفی را مطرح کرد: این قلعه در طول دوران پیش از ورود اسلام به ایران شکل گرفته است. دلیل این ادعا نامی است که بر آن گذاشته‌اند. (قلعه گبری‌ها یا کافر قلعه) احتمالاً این قلعه در دوران اسلامی تکامل بیشتری یافته و عناصر دفاعی دیگری به آن افزوده شده است و حتی با توجه به منبر چوبی در دوران ایلخانیان نیز مورد استفاده قرار گرفته است. احتمال می‌رود این قلعه در دوران اسلامی به عنوان دژی از دژهای دفاعی دوره‌ی اسماعیلیه، مانند دیگر دژهای موجود در منطقه‌ای دور از دسترس، کوهستانی دارای برج دیدبانی و بارو بنا شده است.

قلعه گبری‌ها بر فراز کوهی بلند در روبروی روستای جوین قرار دارد که دارای قدمتی بیش از ۱۴۰۰ سال است و همان‌طور که از نامش می‌توان فهمید محل زندگی مردم غیرمسلمان یا زرتشتی بوده است. قلعه در دل کوه کنده‌ شده و درجایی بنا شده که قابل دفاع بوده است. صعب‌العبور بودن مسیر رسیدن به قلعه باعث شده تا کمتر توسط انسان‌ها تخریب شود.

این قلعه دارای چهار طبقه و دو نیم طبقه بوده و زمانی که انسان از درون قلعه به بیرون نگاه کند تا کیلومترها را می‌تواند مشاهده کند. موقعیت قلعه به گونه‌ای است که بر روستا مسلط است و از این نقطه می‌توان همه‌ی فعالیت‌های جاری در روستا را تحت نظر داشت. به نظر می‌رسد وظیفه‌ی این قلعه دفاع از آبادی و پناه دادن ساکنان بوده است. اهالی روستای جوین در مواقع بحرانی به این محل پناه برده و پس از رفع خطر به محل زندگی خود برمی‌گشته‌اند. فضاهای اصلی این مجموعه در ترازهای بالایی آن ایجاد شده و به گونه‌ای در هم تنیده‌اند که شناخت فرم و شکل معماری آن نیاز به دقت بسیار دارد.

وجود نیم طبقه‌ها در بخش‌هایی از فضاهای داخلی و دسترسی‌های دشوار در ترازهای ارتفاعی از ویژگی‌های بارز این دستکند است. در دامنه‌های جنوبی و شمالی رشته کوه‌های البرز از گذشته دژهای بی‌شماری بنا شده‌اند که تاریخ بنای پاره‌ای از آنها به قبل از اسلام نیز می‌رسد.

حاکمان محلی می‌کوشیدند که دژهای محکم و قلاعی که دسترسی به آن‌ها مشکل باشد برای زندگی یا پنهان داشتن گنجینه‌های گران‌بهای خود بسازند. گاهی نیز شورشیان سعی می‌کردند از قلعه‌های آماده موجود استفاده کنند یا دژهایی در محل‌های مناسب بسازند، که اسماعیلیان از این دسته‌اند.

بنابراین می‌توان قلعه‌ی گبری‌های روستای جَوین را از این نظر بررسی کرد. در اصطلاح محلی روستاییان به این دژ دفاعی، قلعه‌ی گبری یا قلعه ی‌ کافر می‌گویند. این قلعه دستکند از یک طبقه‌ی تحتان بدون ارتباط با دیگر طبقات و چهار طبقه‌ی فوقانی اصلی و دو نیم طبقه‌ی فرعی تشکیل شده است که به شکل پیچیده‌ای با هم ارتباط دارند.

همچنین این قلعه دارای برج دیدبانی است که حدود ۱۰۰ متر با قلعه فاصله دارد. به گفته‌ی اهالی در گذشته این برج از طریق مسیری زیرزمینی به قلعه راه داشته است. نشانه‌ای شبیه به باروی دفاعی در کوه مجاور شرقی نیز قابل مشاهده است.

در واقع دژها نه تنها مکانی نظامی نبودند بلکه با ایجاد فضاهای مختلف، مکان‌های مناسبی را برای زندگی جمعی فراهم می‌کردند و معمولاً در درون آن آذوقه لازم برای چندین ماه انبار می‌شد. همچنین برای محافظت از قسمت‌های مختلف قلعه، بارو می‌ساختند. دژهای مادی عمارت‌های مستحکمی بودند که بر فراز ارتفاعات و صخره‌های طبیعی یا بر خاکریزها و تپه‌های مصنوعی بنا می‌شدند. در دوره‌ی ساسانی نیز معماری دفاعی شامل بناها و تأسیسات تدافعی از جمله حصارهای پیرامون شهرها و محوطه‌های مسکونی، انواع قلعه‌ها و دیوارهای عظیم دفاعی با برج و باروهای بسیار بود.

درمورد این قلعه یا دژ دفاعی دستکند و فضاهای مسکونی می‌توان این نظریه‌ را مطرح کرد «این قلعه در طول دوران پیش از ورود اسلام به ایران شکل گرفته است. دلیل این مدعا، نامی است که بر آن گذاشته‌اند. این قلعه در دوران اسلامی تکامل بیشتری یافته و عناصر دفاعی دیگری به آن افزوده شده است و حتی با توجه به منبر چوبی، در دوران ایلخانیان نیز مورد استفاده قرار گرفته است.

همچنین در دوران اسلامی به عنوان دژی از دژهای دفاعی دوره‌ی اسماعیلیه، مانند دیگر دژهای دیگر اسماعیلیه در منطقه‌ای دور از دسترس، کوهستانی دارای برج دیدبانی و بارو بنا شده و دارای معماری ویژه‌ای است.

به احتمال قوی مهم‌ترین عنصر پشتیبانی قلعه حفره‌های آذوقه است که می‌تواند در مواقع خطر، مقدار زیادی از غلات را در خود ذخیره نماید. این مخازن برخلاف مخزن آذوقه‌ی خانه‌های روستای جوین، که در جداره در نظر گرفته شده، در کف فضاهای قلعه کنده شده است. با بررسی پلان قلعه می‌توان مشخص کرد که فضایی به‌عنوان دهلیز ورودی در ابتدا ایجاد شده و پس از آن سرسرای مرکزی ایجاد شده است.

این سرسرا فضای عمومی محسوب می‌شود و در انتها اتاق‌های متعدد و پستوها (فضاهای خصوصی‌تر) قرار گرفته‌اند که سلسله مراتب معماری بومی موجود در مناطق کویری را تداعی می‌کند. با توجه به اندود نشدن کف و بدنه‌های قلعه می‌توان به موقتی بودن سکونت در آن پی برد.کف خشن، نداشتن ورودی‌های تعریف شده، تزیینات معماری و همچنین بخاری دیواری و طاقچه‌های متعدد، دلایل این نظر است.

ارتباط طبقات قلعه با برج و باروی بالای آن و استفاده از آب چشمه در داخل قلعه یکی دیگر از حالات دفاعی بودن عملکرد قلعه را نشان می‌دهد. در این روستا آثار دو قلعه وجود دارد یکی در کوه جنوب غربی مشرف به روستا که به صورت دستکند به وجود آمده و دارای برج دیدبانی است و قلعه‌ی دیگر در زمین‌های بالادست روستا قرار دارد که دارای طرحی دایره‌ای است.

با توجه به ابعاد و حساسیت‌های فنی و تاریخی که در ارتباط با اثر وجود داشت، پرونده پیشنهادی قلعه تاریخی روستای جوین در جلسه شورای ثبت میراث غیرمنقول کشور در وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی مطرح شد و ضمن تأکید بر ارزش‌های بی‌بدیل و منحصر به‌فرد اثر در سطح منطقه‌ای و ملی، تحت عنوان قلعه دست‌کند جوین در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسید. همچنین پرونده بافت تاریخی روستای جوین که دارای دانه‌بندی پلکانی و خاص کوهستانی است، گردآوری شده که بزودی در جلسه شورای ثبت میراث غیرمنقول کشور مورد بررسی و اظهار نظر قرار خواهد گرفت.»

منبع:ایسنا

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *