اصالت آهنی بر تار و پود قالی بیجار

 یکی از نمادهای اصلی ایران، فرش و به‌خصوص قالی است، به‌طوری‌که این هنر در سراسر جهان شناخته‌شده است، همان‌طور که مینیاتوریست با قلم‌مو و قرار دادن نقطه‌به‌نقطه، اثر و نقاشی سنتی خود را می‌آفریند، بافنده ‌قالی نیز با گذاشتن گره‌به‌گره قالی دست به آفرینش کار هنری خویش می‌زند.

مهم‌ترین و پرآوازه‌ترین دستاورد هنرمندانه حوزه گروس، قالی است، گره بافت‌هایی که سهم شایسته‌ای در فرهنگ قالی‌بافی ایرانیان دارد و با نام قالی آهنی تداعی‌کننده دستبافی پراستقامت و مردمانی پرتلاش در عرصه زندگی است، این نام‌گذاری به معنای کیفیت بالا و مثال‌زدنی این قالی است که در قالی‌بافی ایران جایگاه ویژه‌ای به آن اختصاص‌یافته است.

بیجار در دوره جنگ نخست جهانی، به دلیل موقعیت ویژه  مورد هجوم روس‌ها و سپس ترک‌های عثمانی قرار گرفت و با این رخداد، قالی‌بافی آن دچار انحطاط شد، اگرچه پیش از جنگ ‌دوم ‌جهانی، با شروع به کار شمار زیادی دستگاه قالی‌بافی نسبت به احیای این هنر اقداماتی به عمل آمد، اما با شروع جنگ و بروز قحطی، دوران انحطاط دیگری آغاز شد که تا مدت‌ها ادامه پیدا کرد.

از سال‌های ۱۳۴۰ به بعد بسیاری از مراکز فرش‌بافی با رشد سرمایه‌داری ایران و حضور تولیدکنندگان باذوق، شروع به تجدید حیات کرد و این شروع دیگری برای بافت فرش‌های بیجار بود که همچنان بافت متراکم و پراستقامتی داشتند و نقوش آن‌ها علاوه بر زیبایی و دقتی که در بافت آن‌ها بود، به دلیل دارا بودن رنگ‌آمیزی جذاب و هماهنگی، قالی بیجار را موردپسند مشتریان در بازارهای جهان می‌کرد.

 اگرچه تعداد معدودی طرح و نقش مشترک بین قالی بیجار و سنندج وجود دارد، اما بافندگان هر یک از این دو منطقه طی ده‌ها سال با خلق طرح و نقش‌هایی اختصاصی برای قالی بیجار و سنندج، در کنار اسلوب بافت متفاوت در هر یک از این دو دستباف، گره بافت‌های مستقل را به وجود آورده‌اند که باعث شده متخصصان تفاوت آشکاری بین قالی بیجار و سنندج قائل شوند، در واقع باید گفت قالی‌بیجار در میان انواع قالی‌های ایران جزو پرنقش و نگارترین نمونه‌ها است و رنگ‌آمیزی آن تفاوت مشهودی با حوزه‌های بافندگی هم‌جوار و دورتر نظیر همدان و کرمانشاه دارد.

پژوهشگران و متخصصان احتمال می‌دهند خاستگاه طرح‌های میناخانی و بید‌مجنون که در برخی دیگر از قالی‌های ایران بافته می‌شوند از طرح قالی بیجار بوده، همچنین معتقدند طرح قالی‌های سده نوزدهم میلادی بیجار، بیشتر از طرح گلدانی و واگیره‌ای و نقوش شاه‌عباسی سده‌های شانزدهم و هفدهم میلادی مناطق مرکزی ایران تأثیر پذیرفته است، برخی نیز طرح مشهور به خرچنگ بیجار را با نمونه‌های قفقازی این طرح، منتسب به سده هجدهم میلادی مقایسه می‌‌کنند، به عقیده برخی از فرش پژوهان، طرح لچک ترنج بیجار همراه با اسلیمی، نخستین قالی‌های ‌ترنجدار اوشاک (واقع در مرکز آناتولی) را یادآوری می‌کند.

نقش گل شیپوری از مشهورترین نقوش قالی‌های بیجار

حسن شریفیا‌ن، کارشناس توسعه صنایع‌دستی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان بیجار، در مورد قالی‌های بیجار، اظهار می‌کند: «مهم‌ترین طرح‌های قالی بیجار شامل لچک ترنج (در انواع ترنجدار، بدون‌ ترنج و شیوه مشهور کف‌ساده)، واگیره‌ای، شکارگاه، محرابی و گلدانی است.»

او تصریح می‌کند: «مهم‌ترین نقش‌مایه‌های قالی‌بیجار، اسلیمی، گل‌سرخ و انواع گلفرنگ، گل‌های شاه‌عباسی، هراتی، بته، درخت به‌ویژه نوع بیدمجنون و همچنین گل‌بوته در انواع مختلف هستند، در ادبیات بومی بافندگان بیجار نام‌ها و واژه‌های خاصی را برای برخی از طرح‌ها و نقوش سنتی  متداول به کار می‌بردند، که اگرچه ترکیبی از طرح‌ها و نقوش بومی است، اما با عناوین دیگری شناخته می‌شوند از جمله نقش گل شیپوری که از مشهورترین و متداول‌ترین نقوش در قالی‌های قدیم بیجار بوده است.»

طرح گل وکیلی از طرح‌های مشترک بافندگان بیجار و سنندج است

 طرح گل وکیلی از طرح‌های مشترک بافندگان بیجار و سنندج است و الگوی اصلی آن بر مبنای طرح‌های واگیره‌ای بوده که یک نقش‌مایه در زمینهٔ قالی به‌صورت تکرار شونده قرار گرفته و همچنین طرح سمنبرخانم که گویا مبتکر آن زنی به نام سمنبر بوده که الگوی اصلی این طرح همان لچک‌ترنج است.

 کارشناس توسعه صنایع‌دستی اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی  شهرستان بیجار، در این باره می‌افزاید: «طرح مشهور و زیبای مستوفی نیز یک نام‌گذاری بومی از سوی بافندگان بیجاری است که مبنای آن همان طرح واگیره‌ای است که حاصل ابتکار بافندگان بیجاری بوده به‌صورت تکرارشونده در زمینهٔ قالی قرار گرفته و در هیچ‌یک از مناطق دیگر ایران به جز ساروق و فراهان در استان مرکزی، نمی‌توان مشابه آن را دید.»

شریفیان در ادامه می‌گوید: «از دیگر اسامی این‌چنینی می‌توان به طرح سرداری اشاره کرد که بی‌شباهت به قالی‌های مشهور پلونز صفوی نیست که در آن نقش اسلیم دهان اژدر به‌صورت افقی تکرار می‌شود.»

او عنوان می‌کند: «نکته مهم در بررسی نقشه‌های قالی بیجار، بافندگان قدیم این شهر و روستاهای اطراف آن است که برای بافتن هر طرح از یک قطعه قالی بافته‌شده کوچک که اغلب مساحت آن کمتر از یک مترمربع بود استفاده می‌کردند که در میان بافندگان ایران به اسامی مختلفی نظیر ارنک، دستور یا فقیره مشهور بوده است.»

بافندگان قدیم بیجار با استفاده از تصویر ذهنی نقش قالی را تجسم می‌کردند

این کارشناس صنایع‌دستی، با اشاره به نقش و اشکال مختلف فرش‌ها، ذکر می‌کند: «هر دستور حاوی چندین نقش و اشکال مختلف بوده که بافنده با کنار هم قرار دادن آنها در افکار خود، یک تصویر ذهنی از طرح مورد نظر و نقش‌مایه‌های دلخواه را تجسم می‌کرد و در نهایت، با انتخاب یکی از طرح‌های تجسم شده، اقدام به بافت قالی مورد نظر با ابعاد دلخواه می‌کرد، البته در حال حاضر این شیوه از قالی‌بافی میان بافندگان بیجار به فراموشی سپرده ‌شده و بافندگان از نقشه‌هایی که به وسیله طراحان بر روی کاغذ طراحی ‌شده استفاده می‌کنند.»

او می‌گوید: «دونالد ویلبر، فرش‌شناس برجسته انگلیسی، طرح‌های قالی بیجار را در پنج دسته طبقه‌بندی کرده که شامل قالی‌های طرح بیجار (گروس)، قالی با نقوش ماهی درهم (هراتی)، بته، میناخانی، گل سرخ، مستوفی و سرداری که به دو نوع شهری و روستایی باف تقسیم می‌شوند.»

چله‌کشی قالی بیجار به روش آذری و بر روی‌ دار انجام می‌شود

در چله کشی قالی‌های کهن بیجار از شیوه معروف به فارسی استفاده می‌شد و به همین دلیل بافت قالی با طول زیاد امکان‌پذیر بود، اما امروزه شیوه چله‌کشی در این منطقه به روش آذری و بر روی دار انجام می‌شود.

شیوه پودگذاری قالی کهن بیجار منحصربه‌فرد است چراکه در سنت پیشین این منطقه استفاده از سه پود مرسوم بوده، به این صورت که پود دوم نازک اما پودهای اول و سوم ضخیم بودند در حال حاضر این شیوه به فراموشی سپرده‌ شده و استفاده از دو پود رایج است.

 شیوه نواختن یا ضربه‌زدن بر روی پودها در بیجار نیز بسیار متفاوت از سایر مناطق بافندگی ایران است، دلیل این تفاوت، شدت و دفعات ضربه‌زدن به پودهاست که باعث فشردگی و تراکم بالای الیاف پشم می‌شود و عاملی شده که قالی بیجار به قالی آهنی شهرت یابد.

رنگ‌بندی روشن و شاد از مشخصات قالی بیجار است

شریفیان در مورد مشخصات قالی بیجار بیان می‌کند: «یکی از مشخصات قالی بیجار رنگ‌های روشن و شاد نظیر طلایی، بژ، صورتی، پوست‌پیازی، سفید، حنایی و انواع سبزها در زمینهٔ سرمه‌ای، عاجی و قرمز است، امروزه شمار رنگ‌ها بیش از ۲۷ فام نیست و البته برخی از رنگ‌ها نظیر طلایی و انواع سبز به فراموشی سپرده ‌شده و انواع قرمز و صورتی به‌شدت رواج یافته است.»

او تصریح می‌کند: «قالی‌های کهن بیجار به‌طور کامل از پشم بافته می‌شود (تار، پود، پرز)، به‌ویژه از پشم نژاد گوسفند همان منطقه که از کیفیت و مرغوبیت بالایی برخوردار است، ابریشم چه در قالی قدیم بیجار و چه در نمونه‌های جدید به‌ ندرت مورد استفاده بوده است.»

این کارشناس صنایع‌دستی می‌گوید: «رنگ‌رزی قالی بیجار، به دو روش گیاهی و شیمیایی انجام می‌شود در شیوه رنگرزی گیاهی استفاده از روناس، اسپرک، برگ مو، گندل، جاشیر، پوست انار و پوست گردو رایج است.»

او می‌افزاید: «اندازه‌های قالی‌های بافته‌شده در این منطقه پیرو سنتی است که در دیگر نقاط کشور ایران نیز وجود دارد، به‌طور مثال این گوناگونی اندازه‌ها، از بسیار کوچک (۶۰*۹۰ سانتی‌متر) تا بسیار بزرگ (۲۰ تا ۳۰ مترمربع) رایج بوده و هست، این ابعاد در برخی موارد تا بیش از ۵۰ مترمربع نیز بوده و بافت کناره کم‌وبیش رواج داشته و دارد.»

قالی‌های حسینیه بیجار به رنگ استخوانی است

زمینه قالی‌های حسینیه بیجار به رنگ استخوانی است و فرم‌هایی به شکل ماهی نسبتاً درشت به‌ رنگ‌های قرمز، سبز و ترنج‌هایی به رنگ قرمز روشن و آبی متوسط بر روی آن جلوه می‌کنند و طرح قاب مانندی که در متن سرانداز و کناره‌های قالی تکرار شده در لچک و ترنج قالی‌های جوشقان به کار می‌رود این طرح با نام چهار فرنگی نیز شناخته می‌شود.

 این قالی‌ها در روستای حلوایی بیجار که فرش‌های تولیدشده آن در داخل و خارج کشور شهرت فراوانی دارند، بافته‌شده است، در این روستا ساختمانی به کارگاه قالیبافی اختصاص داده‌ شده بود، ساختمان این کارگاه که اصطلاحاً تونخانه نامیده می‌شد، به دستور مرحوم موسی خان مستشیری و در حدود ۶۰ سال قبل از بافت قالی‌های حسینیه بنا شده بود این بنا اکنون خرابه است.

منبع:میراث آریا

سمنوپزان، سنتی دیرینه در فرهنگ مردم خراسان شمالی برای استقبال از نوروز

مراسم سمنوپزان در خراسان شمالی از ديرباز هرساله در اواخر فصل زمستان برگزار می‌شده است. تهيه سمنو اغلب با همياری زنان فاميل و يا محله انجام می‌شود، این آیین تا سال‌های گذشته و پیش از شیوع ویروس کرونا جمع کثیری از مردم را به خود جلب می‌کرد.

برای تهیه سمنو، گندم را دو سه روز در آب خیس می‌کنند و سپس آن را در مجمعه (سينی) قرار می‌دهند تا جوانه بزند، سپس جوانه‌ها را هر روز خیس می‌کنند تا کاملاً در هم فرو برود، در مرحله بعد جوانه‌های درهم‌ تنیده‌ شده را فشرده و آب آن را می‌گیرند و با آن سمنو می‌پزند.

با گذشت زمان و ماشینی شدن کارها، هنوز هستند زنان عشاير و روستایی که با دست پرمهر خودشان برای خانواده، دوستان و آشنایان سمنو درست می‌کنند. در گذشته سعی می‌شد تا از آب باران برای تهیه سمنو استفاده شود. کار پختن سمنو عموماً در شب انجام می‌شد، همچنين، تنورهای گازی خانگی سیّار، در بسیاری از موارد، جای تنورهای گِلی را گرفته است. مراسم سمنوپزان یکی از مظاهر فرهنگی با ارزش  ايران است.

حفظ و شناساندن مراسم سمنوپزان مانند هر کار فرهنگی و تاریخی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. به همین دلیل تا سال‌های گذشته هرساله در اواخر اسفندماه و در آستانه عید نوروز جشنواره‌های متعدد سمنو در استان خراسان شمالی برپا بود و همین پایبندی به سنت‌ها سبب ثبت ملی آیین سمنوپزان درق در خراسان شمالی شد. مردم این دیار با حفظ فرهنگ‌های بومی، هر ساله سفره‌های هفت‌سین خود را با عطر خوش‌طعم سمنوی تهیه‌شده با دستانشان، تلفیق می‌کنند.

سمنو به‌عنوان نماد زاییدن و باروری گیاهان و سمبل برکت، فراوانی و نیرومندی است که یکی از سین‌های سفره هفت‌سین نوروزی ایرانیان از روزگار قدیم تاکنون بوده است، سمنو به‌واقع خوراکی شیرین است که از جوانه گندم و آرد تهیه می‌شود. از زمان گذشته تاکنون مراسم سمنوپزان به وسیله زنان با تجربه انجام می‌شود.

آیین و آداب‌های تهیه سمنو

  قبل از فرارسیدن نوروز یکی از اعمالی که کم‌وبیش در گوشه و کنار ايران انجام می‌شد مراسم سمنوپزان بوده و هست. پختن سمنو با آداب خاصی انجام می‌شود و این سمنوپزان نه‌تنها قصدی بود برای درست کردن یکی از اجزای سفره هفت‌سین، بلکه نذری برای برآورده شدن حاجات نیز بوده است.

   پخت سمنو در تمام شهرستان‌های استان خراسان شمالی رایج است به‌گونه‌ای که مواد اولیه سمنو در همه‌جا یکسان است و فقط بر اساس سلیقه از مواد افزودنی استفاده می‌کنند. معمولاً در نیمه دوم اسفندماه هر خانواده به‌تنهایی و یا با کمک تعدادی از خانواده‌های فامیل اقدام به تهیه سمنو می‌کند. تهیه سمنو فعالیتی زمان‌بر است. به‌این‌ترتیب که ممکن است فرآیند تولید سمنو، یک هفته تا ده روز به طول انجامد.

پس از پختن سمنو روی دیگ مسی، یک سینی بزرگ قرار می‌دهند و روی آن آیینه، شانه و سرمه، مهر، جانماز و تسبیح می‌گذارند و معتقدند نباید آدم ناپاک از روی آن گذر کند.

کسانی که سمنوپزان می‌گیرند به همه تأکید می‌کنند که پاک و با وضو در پای دیگ حاضر شوند و معتقد هستند چشم ناپاک سمنو را خراب و تلخ می‌کند و در صورت ترش شدن و تلخ شدن و سر رفتن سمنو از دیگ، می‌گویند سمنو برگشته است.

گندم سمنو را سه باز زیر آب روان، مطهر و یا کر می‌گرفتند یا به عبارتی غسل می‌دادند.

در حین پختن سمنو ذکر و تسبیحات خوانده می‌شود.

اهداف ثبت این آیین

از مهم‌ترین اهداف ثبت این آیین می‌توان به این مطلب اشاره کرد که پخت سمنو بخشی از آداب‌ورسوم مردم خراسان طی قرن‌های گذشته بوده است و اهمیت سمنوپزان در حفظ میراث ناملموس فرهنگی و از آن مهم‌تر پاسداشت یك آیین در حوزه خوراك، است.

هرساله عید نوروز که می‌شود مردم خراسان شمالی همراه با آمدن بهار سعی در نو شدن دارند. بسیاری نوروز را نمادی می‌دانند که علاوه بر همه مفاهیم طبیعی، ریشه‌های مقدسی از امید و برکت را نیز دارد. عید مقدس ایرانیان همواره در نقاط مختلف کشور دارای مراسم و آداب ویژه خود بوده است. یکی از رسومی که مردم بسیاری از استان‌های ایران با فرارسیدن نوروز به آن توجهی ویژه دارند پخت غذاهایی است که آن را برآمده از تجلی حیات انسان می‌دانند. یکی از این غذاها سمنو است.

از آنجایی‌که این ماده غذایی در سفره هفت‌سین و در نوروز استفاده می‌شود می‌توان گفت سمنوپزان، مراسمی با قدمت نوروز است.

در خراسان شمالی پخت و فروش سمنو در روزهای آخر سال به‌نوعی تجارت فصلی تبدیل شده است و با توجه به تنوع مناسبی كه دارد به‌عنوان سوغات شهر درق معرفی می‌شود.

ارزش‌های شاخص و منحصربه‌فرد آیین سمنوپزان

رسم پختن سمنو که تقریباً رسمی زنانه است در نزدیکی بهار اجرا می‌شود که با خود باورها و اعتقاداتی مذهبی را همراه دارد.

مراسم سمنوپزان، نشانگر ذوق، استعداد و توانمندی زنان است که به‌عنوان هنر خانگی از نسل‌های قبل به میراث برده‌اند. اقوام موجود، سمنو را مایه برکت، خیر، روزی و بخشندگی می‌دانستند به همین دلیل، سمنو در این مناطق از اهمیت خاصی برخوردار است.

معرفی سنت‌های اسلامی ایرانی، ایجاد شور و نشاط بهاری از نقاط قوت اين مراسم است.

مراسم سمنوپزان یکی از مظاهر فرهنگی با ارزش  کشورمان است. حفظ و شناساندن مراسم سمنو مانند هر کار فرهنگی و تاریخی از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است.

پختن سمنو يك كار حرفه‌ای است و بايد شخص سال‌ها تجربه داشته باشد.

سمنو، تنها غذایی است که از آب و آرد تهیه می‌شود و در آن هیچ ماده افزودنی دیگر مانند نمک و شکر استفاده نمی‌شود.

سمنوپزان نمادی از وفاق و همدلی خانواده‌های ایرانی است، زیرا خانواده‌ها باید ساعت‌های طولانی کمک کنند تا پخت سمنو به پایان برسد.

منبع:میراث آریا

رباط ماهی ، گوهری نهفته در خاک

 راه‌‌خراسان یا شاهراه بزرگ شرق که در سال ۱۸۷۷م جاده ابریشم نامیده شد، مشتمل بر یک محور اصلی یا راه چاپاری بود که شهر شیان‌چین را از طریق ایران به بین‌النهرین در جنوب‌غرب و کناره‌های دریای سیاه و دریای مدیترانه در شمال‌غرب ارتباط می‌داد و شاخه‌های فرعی با نام‌های متنوع بومی و محلی که شهرها و مراکز تجاری یا مذهبی را به محور اصلی وصل می‌کردند.

یکی از آن شاخه‌های فرعی، راهی بود که در مسیر راه‌ابریشم از دیزباد پایین به سمت شمال‌شرق جدا می‌شد و به نام راه شریف‌آباد، پس از عبور از دامنه‌های جنوب‌شرق رشته کوه بینالود به  نوقان، مشهد کنونی، می‌رسید و بعد از نوقان بر کنارۀ کشف‌‌رود به سمت شرق پیش می‌رفت و در مجاورت رباط ‌ماهی در فاصلۀ حدود ۶۵ کیلومتری شرق مشهد به محور اصلی راه‌ابریشم ملحق می‌شد و نوقان را به راه‌ابریشم ارتباط می‌داد.

آنچه اکنون به رباط ماهی شهرت دارد بنای فاخری متعلق به دوران سلجوقی و کاخ رباطی همانند و هم‌زمان با رباط‌شرف است.

اما رباط‌ ماهی اصلی و اولیه رباطی بوده است در سمت جنوب‌شرق رباط فعلی که خرابه‌های آن به صورت تپه ماهورهایی مشخص است و به دلیل گذشت زمان و احتمالا استفاده از مصالح ساختمانی آن در تجدید بنای کاروانسرای جدید، تردد انسان‌ها و احشام بر روی خرابه‌های آن، بقایای معماری مشخصی از آن برجای نمانده است.

آندره گدار، رباط ‌ماهی را با رباط‌چاهه یکی دانسته و با استناد به کتاب جغرافیای حافظ ابرو، بنای آن را سال ۴۱۰ه.ق انگاشته و دیگران نیز نظر او را پذیرفته و تکرار کرده‌اند، در حالیکه این امر محتمل نیست، زیرا روستای چاهه که بر سر راه ابریشم قرار داشته و تا کاروانسرای ماهی فاصلۀ زیادی دارد، خود کاروانسرایی به نام رباط‌چاهه داشته که اکنون بقایای آن موجود است.

چرا رباط ماهی

دلیل نام‌گذاری رباط‌ ماهی را برخی به علت مجاورت آن با کشف ‌رود می‌دانند اما دلیل منطقی‌تر این است که آن رباط احتمالا نام خود را از ابوالحسن‌محمدبن‌حسن‌ماه گرفته و چه بسا که از جملۀ بناهای خیر او بوده باشد، زیرا بنا به نوشتۀ ابن حوقل او از نیکوکارترین مردم و پیش قدمان در خیرات بود و در دوران سامانیان، رباط‌ها، بیمارستان‌ها و کاروانسراهای متعدد در ماوراء‌النهر و خراسان ساخت، از جملۀ آنها رباط‌هایی در نزدیکی ترمذ، قبادیان و چغانیان، بیمارستانی در ترمذ و کاروانسرای بزرگی به نام میله  در راه بلخ به جیحون بود و برای فقیهان و طالبان دانش و مسافرانی که در آنها اقامت می‌کردند، نفقه و مستمرات تعیین می‌کرد و برای تامین مخارج بیمارستان از املاک خود وقف آن کرده بود.

اما کاروانسرایی که اکنون خرابۀ آن موجود است رباطی بوده است از نوع کاخ رباط‌ها یا کاروانسراهای شاهی از نوع رباط‌شرف که همزمان با آن در زمان سلجوقیان در کنار  ویرانه‌های رباط‌ماهی اولیه ساخته شده است.

رباط ماهیِ عصر سلجوقی بنایی چهار ایوانی و برخوردار از یک میان‌سرای نسبتا وسیع، اطاق‌ها و اصطبل‌هایی در اطراف بوده است. ورودی رباط ماهی همانند ورودی رباط شرف رفیع و مجلل، مزین به کتیبه‌های آجری و گچ‌بری بوده و بعد از ورودی در سمت چپ مسجد و در سمت راست اطاقی برای اقامت متصدی رباط قرار داشته است. در این بنا هم مانند رباط‌شرف آجر نقش اصلی در آرایش آن داشته و به شکل‌ها و اندازه‌های مختلف و متنوع بر دیوارها و سقف‌ها نشسته است به گونه‌ای که هیچ پوشش، طاق یا گوشوار، همانند یکدیگر مشاهده نمی‌شود. گچ‌بری‌ها نیز به زیباترین شکل ممکن در قالب کتیبه و نقش اسلیمی یا تزیین دیوار اجرا شده‌اند.

بدون تردید رباط‌ماهی در دوران رونق راه‌ابریشم و قبل از حملۀ ویرانگر مغول‌ها از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار بوده که اکنون غریب و بی‌دفاع در معرض انواع آسیب‌ها قرار گرفته است.

بقایای آب‌‌‌انبار بسیار بزرگی در نزدیکی رباط‌ماهی نشانۀ جمعیت انبوهی از مسافران راه‌ابریشم در آن مکان است و بقایای قراول خانه‌ای مشرف بر آن، دلیل بر اهمیت و جایگاه والای آن بوده است.

ریزش تدریجی سقف و دیوارها موجب شده است که بخش بزرگی از دیوارها در زیر خاک پنهان باقی بمانند و جای امیدواری است که در صورت خاکبرداری، بخش عمدۀ رباط‌ماهی از خاک برآید و یکی دیگر از گوهرهای تابناک خراسان به گردشگران و پژوهشگران عرضه شود.

منبع:میراث آریا

مکان‌های تاریخی و جاذبه‌های گردشگری شهرستان بهمئی

در  شهرستان بهمئی مناطقی همچون تنگ سولک، تنگ ماغر، برم الوان، قلعه نادر، امام زاده اسدالله وابراهیم ( ع)  هرساله تا قبل از بیماری منحوس کرونا پذیرای بیش از صدهزار نفر  گردشگر بود.

موقعیت کلی شهرستان بهمئی

شهرستان بهمئی با مساحتی بالغ بر ۱۴۴۷ کیلومتر مربع در قسمت غرب و جنوب غرب استان کهگیلویه و بویر احمد واقع شده است. ارتفاع آن از سطح دریا ۶۲۵ متر بوده، از شمال به چاروسا و دیشموک و باغ ملک، از جنوب به بهبهان، از شرق به کهگیلویه و از غرب به رامهرمز و امیدیه منتهی می‌شود.

دریاچه برم الوان

این تالاب كه به شكل نقشه  ايران است در شهرستان بهمئی در قسمت سر آسیاب یوسفی و حدود ۴۰ کیلو متری شهر لیکک قرار دارد. مساحت آن ۱۵ هکتار، ارتفاع آن از سطح دریا ۱۱۰۰ متر، عمق آن حداقل ۱۲ و حداکثر ۳۰ متر است. طبیعت زیبا، همواری زمین‌های اطراف، وجود ماهی کپور و… شرایط بسیار خوبی برای این تالاب به وجود آورده است.

تنگ سولک با فاصله ۴۰ کیلومتری شهر لیکک از توابع شهرستان بهمئی در حوزه استحفاظی استان کهگیلویه و بویراحمد قرار دارد. این منطقه گرمسیری و کوهستانی به عنوان منطقه حفاظت شده پیشنهاد شد که این پیشنهاد از طرف شورای عالی محیط زیست به عنوان منطقه حفاظت شده تصویب شد. این منطقه زیبا که شامل تنگ سولک و نیمی از تنگه ماغر را تحت عنوان منطقه حفاظت شده سولک را در بر می‌گیرد، علاوه بر آثار قدیمی و سنگ نوشته‌های باستانی موجود از دوران اشکانی دارای طبیعتی بدیع، استثنایی است، چشمه‌زار و جنگل‌های آن غالباً بلوط و درختان زیبای زربین و از تیپی کوهستانی و صخره‌ای برخوردار است. اهمیت اصلی آن وجود درختان نادر و کمیاب زربین است. تعداد شش چشمه دائمی و دو چشمه فصلی در عرصه مذکور وجود دارد که از میان این چشمه‌ها چشمه گوردک از آبدهی قابل توجهی برخوردار است.

تنگ ماغر 

در تابستان که هوای شهر لیکک به حدود ۵۰ درجه می‌رسد در این تنگه  زیبا در ۱۰ کیلومتری لیکک می‌توان بدون وسایل خنک کننده روز را به سر برد. چشمه چنار ماغر که از ارتفاعات بالادست سرچشمه می‌گیرد حال و هوای آن را مصفا کرده است.

منطقه رود تلخی 

منطقه زیبای رود تلخی در جنوب شرق شهرستان بهمئی، در حد فاصل شهرستان و استان خوزستان در کنار رودخانه مارون واقع شده است. از جمله جاذبه‌های دیدنی این منطقه چشمه آب شیرین روستاهای خشاب شیرین، باغملک، اشکفت پیر مرد، تپه‌ها و کوه‌های زیاد و بلندی است که روستاها در دامنه آنها واقع شده‌اند. درختان در حاشیه جاده‌ها شروع و تا نوک کوه‌ها ادامه دارد. به علت نزدیکی به سد مارون، دریاچه زیبایی در این حوزه شکل گرفته که پذیرای گردشگران و طبیعت گردان است. روستاهای منطقه با بافت جدید و قدیم اطراف آن را احاطه کرده است.

ریزک  و موربید

ریزک و موربید با باغات، درختان سرسبز و چشمه ساران، منطقه‌ای بی‌نظیر و بکر در شهرستان است. بعد از طی کردن جاده آسفالته سیداسدالله، ۹۰ دقیقه پیاده‌روی لازم است تا به منطقه ریزک برسیم، آنگاه بی‌اختیار دل‌ها آرام و چشم‌ها ساعت‌ها مجذوب زیبایی‌های بی‌مثال طبیعت آن می‌شود. چشمه‌های آب شیرین، باغات گردو، سیب، انار، انگور، دور نمای دیدنی بقعه امامزاده سیداسد الله، برم الوان، آبغازی، آب انار، الغر و مور بید  از چشم‌اندازهای زیبا و دل انگیز آن است. در این منطقه حیوانات وحشی بی‌شماری زندگی کرده که گاه به صورت گله‌ای مشاهده می‌شوند.

امامزاده بابا احمد(ع) 

بقعه  امامزاده با گنبد زیبای پلکانی شکلش در ۱۵ کیلومتری شهر لیکک و در روستای بابا احمد واقع است. به لحاظ معماری بنایی است چهار ضلعی که در حدود ۱۵/۲۱ متر طول، ۱۴/۰۷متر عرض و ۹ متر ارتفاع دارد و با استفاده از مصالح سنگ و گچ ساخته شده است، در ورودی اصلی آن چند طاق نما با تزیینات شبیه مقرنس کاری دیده می‌شود. قدمت بنای این امامزاده به دوره سلجوقی می‌رسد. گنبد بزرگ و دو طبقه بودن طاقچه‌های این بنا، از ویژگی‌های آن محسوب می‌شود. این بنا به شماره ۱۰۵۸۰ در تاریخ ۱۳۸۲در فهرست آثار ملی ثبت شده و شجره نامه امامزاده بابا احمد (ع) طبق گفته روستاییان و اعتقادات منطقه‌ای منسوب به امام موسی ابن جعفر(ع) است.

امامزادگان سید اسدالله و سید ابراهیم (علیهما السلام)

بقعه این دو امامزاده در تنگ منیزور (جنب روستای منیزور) حدود ۴۰ کیلومتری شهر لیکک واقع شده است. این بنا به صورت دو بقعه متصل به هم با معماری زیبا و با دو گنبد جدا از هم ساخته شده است. به استناد گفته معماران محلی این دو بقعه متعلق به سید ابراهیم و سید اسدالله جد سادات منیزوری است که در گویش محلی به آنها دو سیدالله می‌گویند.

اعقاب و احفاد این دو امامزاده خود را از سلاله امام موسی ابن جعفر(ع) می‌دانند. بقاع متبرک این دو امامزاده هر هفته به خصوص در تابستان پذیرای زائران زیادی است که به شوق زیارت، رنج سفر را با رضایت خاطر بر خود هموار می‌کنند.

وجود آب گوارای دائمی، باغ‌های مرکبات، آب هوای مطلوب، راه آسفالته و مراکز اقامتی از مزایای این مکان زیارتی و گردشگری است

منبع:میراث آریا

ارسی، آرایه‌ای ماندگار در معماری ایرانی

شهر تبریز خانه‌های تاریخی زیادی با ارسی‌های زیبا و طرح‌های متنوع دارد. پنجره‌های ارسی از دو جنبه کارکرد و تزئین در تعداد زیادی از خانه‌های مهم تاریخی به کار رفته است. بر اساس شواهد و اسناد موجود، تاریخ حضور این پنجره‌ها در ایران به دورۀ صفویه باز می‌گردد و استمرار و پیشرفت آن در دوره‌های قاجاریه و پهلوی بوده است. از شهر تبریز با توجه به وجود ارسی‌های زیبا به عنوان یکی از مراکز ارسی‌سازی ایران در دورۀ قاجار یاد می‌شود، ولی عدم پژوهش مناسب و جامع برای شناخت ویژگی‌های شکل، طرح و رنگ ارسی‌های این منطقه، مانع از این ادعا می‌شود. به همین دلیل طرح‌ها و نقش‌های آن کمتر شناخته شده است.

در زمینه بررسی و شناخت ارسی‌ها، منابع محدودی وجود دارد که بیشتر مربوط به شناخت ویژگی کلی ارسی‌ها است. از این نوع نوشته‌ها میتوان به کتاب ارسی، پنجره‌های رو به نور نوشته مهدی امرایی (۱۳۸۸) اشاره کرد که در آن به بررسی کلی پنجره‌های ارسی از منظر پیشینه تاریخی، طراحی و نحوه ساخت، پرداخته شده است و مختصر نگاهی به ارسی در مناطق مختلف کشور دارد. همچنین مقاله سنندج، شهر ارسی از محمدابراهیم زارعی (۱۳۹۲) که در آن، تنها ارسی‌های منطقه سنندج مورد بررسی و مطالعه قرار داده شده است و نیز مقاله مطالعه طرح ارسی‌های کاخ‌های قاجاری تهران از نیلوفر علیپور (۱۳۹۰) که در آن ارسی‌های موجود در کاخ گلستان از منظر طرح و نقش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نقوش اصلی به دست آمده از این بررسی، با سایر هنرهای دوره قاجار مورد مقایسه واقع شده است، شایان ذکر است.

همچنین باید به مقاله تمایز کیفی و کمی در سیر تحول ارسی‌های قاجاری تبریز از محمد مدهوشیان نژاد و حجت‌الله  عسکری (۱۳۹۵) که به بررسی و تطبیق ارسی‌ها تبریز در سه دورۀ تاریخی در زمان قاجاریه پرداخته است، اشاره کرد. چندین پایان‌نامه نیز در زمینه پنجره ارسی تألیف شده، که از آن جمله می‌توان به مطالعه طرح و رنگ پنجره‌های ارسی خانه‌های قدیمی تبریز از نیلوفر علیپور (۱۳۸۹) و بررسی رفتارهای نوری شیشه در ارسی‌های طنبی خانه‌های قاجار تبریز از آمنه منافی (۱۳۸۸) اشاره کرد.

پنجره ارسی

ارسی‌ها به عنوان یکی از عناصر معماری ایرانی، در یا پنجره کشویی بالارویی است که به طور عمودی بالا و  پایین برده می‌شود و عموماً درگاه آن رو به حیاط است (شفیع پور، ۱۳۸۵)، در لغت‌نامه دهخدا ارسی اینگونه تعریف شده است: «قسمی در که عمودی باز شود. قسمی در که گشودن و بستن آن به بر بردن و فرود آوردن است برخلاف درهای عادی که به یک‌سوی به دو سوی یمین و شمال باز و فراز شود. در که وقت گشادن به‌سوی بالا کشند و گاه بستن فرود آرند. دری از اطاق که درگاه آن رو به صحن باشد و دارای چارچوبی بود که این در، در جوف آن حرکت کرده بالا و پایین رود» (لغت‌نامه دهخدا، ذیل «ارسی»).

محمد کریم پیرنیا نیز معتقد است که، ارسی اصطلاحاً به سرتاسر دیوار یک در و پنجره‌هایی گفته می‌شود که معمولاً اتاق را می‌پوشاند و از سقف تا کف یکپارچه‌اند و باز و بسته شدن آن‌ها به صورت عمودی و بالا و پایین رو است (پیرنیا، ۱۹۲ :۱۳۸۱) در مورد تاریخ پیدایش پنجره‌های ارسی در ایران نظرات متفاوتی وجود دارد. بعضی‌ها معتقدند که ساخت ارسی در کشورهای شرقی به ویژه در ایران، با ساکن شدن ارامنه در جلفای اصفهان در زمان شاه عباس صفوی رواج پیدا کرده است. چرا که در این دوره استفاده از شیشه‌های رنگی در پنجره متداول شده و ارسی با شیشه‌های رنگی در ساخت بناها به کار می رفته است.

به همین دلیل تاریخچه پنجره‌های ارسی را تقریباً به دورۀ صفویه نسبت می‌دهند (علیپور، ۱۳۹۰) این پنجره‌ها که از اجزای اصلی معماری ایرانی در دورۀ صفویه، زندیه، قاجاریه و حتی پهلوی محسوب می‌شود، استفاده عمومی نداشته است، ولی در بسیاری بناها از جمله کاخ‌ها، برخی مساجد و حسینیه‌ها و خانه کسانی که توانایی مالی داشتند، در زمره یک عنصر معماری دیده می شد. (زارعی ۱۳۹۰ ) و به نوعی دارای کاربرد توأمان عملکردی و تزیینی بودند.

 در ساخت ارسی‌ها، همواره سعی در به‌کارگیری مواد و مصالح محکم و با کیفیت بوده است، چراکه قبل از نقش تزیینی این پنجره‌ها، جنبه کارکرد آن‌ها در اولویت قرار داشت. با این وجود ارسی‌ها همواره یکی از آرایه‌های تزیینی بنا محسوب می‌شدند. در ساخت تمام ارسی‌ها دو عنصر یا مادە ثابت دیده می‌شود که چوب و شیشه است.

 از چوب چنار به علت استحکام زیاد، دوام خوب و نیز معمولاً قابلیت اره خوری و پرداخت مناسب، بهره می‌بردند و در کارهای نفیس‌تر از چوب‌هایی مانند گردو استفاده می‌کردند، همچنین در رنگ‌بندی شیشه‌های ارسی سهم بیشتر را رنگ‌های سرخ، آبی و سبز، به عنوان رنگ‌های اصلی و پرکاربرد داشته‌اند و رنگ‌های زرد و بنفش ‌رنگ‌های فرعی و کمتر دیده شده هستند، گاه نیز در ساخت پنجره‌های ارسی، برای زیباسازی بیشتر از عناصر تزیینی دیگر چون آینه و فلز استفاده می‌شد (کریمی، ۱۳۹۴).

نقوش و تکنیک‌های به کار رفته در ارسی‌ها عبارت‌اند از  نقوش هندسی با تکنیک گره چینی و نقوش گردان با تکنیک قواره بری.

به تکنیک  بکارگیری نقوش گردان و منحنی در ارسی‌ها، قواره‌بری می‌گویند و به تکنیک  بکارگیری نقوش هندسی به شکل موزون و هماهنگ، گره چینی گفته می‌شود.

به همین دلیل مهم‌ترین وجه تمایز تکنیک قواره‌بری با تکنیک گره‌چینی، در  بکارگیری نقوش گردان و منحنی چوبی در قواره‌بری به جای نقوش صاف و راست چوبی در گره‌چینی است.

 روند شکل‌گیری و اجرای این نقوش در طراحی سنتی نیز به صورت تکرار واگیره در پنجره‌های ارسی‌ها است.

با ترسیم یک واگیره و گسترش آن، می‌توان به یک طرح کامل دست پیدا کرد. به هر کدام از این واگیره‌ها در ساختمان ارسی، مجلسی می‌گویند.

اصطلاحاً هر چه تعداد مجالس بیشتر باشد، ارسی پرکارتر به نظر می‌رسد (یوسفی، ۱۳۹۰).

ساختار اصلی ارسی از بخش‌های مختلفی همچون، چهارچوب (بدنه ارسی، که تمام اجزا در آن جای می‌گیرد)، وادار (ستون‌های عمودی در وسط چهارچوب)، روکوب (تخته ورقه شده که بر دو سوی وادارها با گل میخ نصب می‌شود)، لته یا لنگه (بخش متحرک ارسی که به صورت عمودی باز و بسته می‌شود)، پاخور یا پاشنه (قسمت پایینی و افقی چهارچوب)، پاطاق یا کتیبه (قسمت فوقانی و پرنقش و نگار ارسی) و شیشه تشکیل شده است.

فرم کلی پاطاق یا کتیبه‌های ارسی، بسته به شکل و اندازه ساختمان متفاوت است و به عبارتی می‌توان گفت که شکل پاطاق‌ها به نمای ساختمان و محل جای‌گیری ارسی بستگی دارد. از این رو کتیبه یا پاطاق را بسته به فرم آن‌ها، در چهار دسته کلی مازه دار یا نیم دایره، جناغی،  صاف یا مستطیلی، و  نیم بیضی تقسیم می‌کنند.

ارسی‌ها در مناطق مختلف ایران از نظر شکل، ساختار، نقش و انتخاب مواد اولیه، دارای اندک تفاوت‌هایی هستند که شاید بتوان این امر را نشأت گرفته از تفاوت‌های مکانی، شرایط جوی، امکان دسترسی به مواد و مصالح و حتی سلیقه افراد در مناطق مختلف کشور دانست.

در شمال ایران (مانند گرگان) ساخت ارسی مانند دیگر نقاط کشور مرسوم بوده است با این تفاوت که به دلیل رطوبت هوای شمال از چوب درخت آزاد یا ازدار که مقاوم است و دوام بیشتری دارد استفاده می‌شد، ولی در مقابل در مناطق خشک جنوبی و مرکزی (ارسی‌های اصفهان یا شیراز)، از چوب چنار برای کار گره‌چینی استفاده می‌کردند و یا در مناطق غربی (ارسی‌های سنندج) به خاطر وجود جنگل‌های انبوه گردو، بیشتر از این چوب بهره می‌گرفتند چرا که از لحاظ دوام و خوش‌تراش بودن، چوب بسیار مناسبی محسوب می‌شد.

منبع:میراث آریا

برگزاری آیین نوروزی با قدمتی ۵۰۰‬‬ساله در حرم مطهر رضوی

قدمت جشن نوروز در حرم بیش از دوران صفویه، اما اسناد موجود آن از دوران صفویه است که به گواه این اسناد تعطیلی ایام نوروز از آن دوران مرسوم بوده و مکتب‌خانه‌ها و برخی ادارات در این روز‌ها تعطیل می‌شدند. همچنین در اسناد موجود در آستان قدس رضوی عید نوروز با عنوان عید شاهی یاد می‌شد و مبالغی برای عیدی و انعام خدام، همچنین تهیه لباس و کفش برای ایتام کنار گذاشته می‌شد.

تنظیف حرم مطهر از آیین‌های نوروزی در حرم رضوی

حرم مطهر امام رضا (ع) از گذشته در این ایام تنظیف می‌شد تا گرد و غبار و آلودگی از صحن و سرای امام رئوف زدوده شود. در اسناد آستان قدس رضوی یک سند از سال ۱۳۰۷ شمسی به این موضوع اشاره می‌کند.

نقاره‌زنی

نقاره‌زنی از آیین‌های رایج از گذشته تاکنون در حرم رضوی است، این آیین پیشینه‌ای طولانی دارد و در دوره اسلامی همچنان حفظ شده است.

ساکنان و زائران شهر مشهد شاهد هستند که هر بامداد با طلوع و هر شامگاه با غروب آفتاب همچنین در اعیاد خاص مذهبی و ملی، زاد روز پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) نقاره‌نوازی در محل نقاره‌خانه حرم مطهر انجام می‌شود.

در حقیقت نقاره‌زنی به آگاهی عموم رساندن واقعه‌ای مهم مذهبی سیاسی اجتماعی بوده است، عید نوروز نیز از این امر مستثنی نیست و در لحظه تحویل سال صدای نقاره‌خانه فضای ملکوتی حرم مطهر را پر می‌کند.

هزار سند مکتوب، راوی نوروز در حرم مطهر رضوی

مجموعه‌ای ارزشمند شامل بیش از یک هزار صفحه سند مکتوب با موضوع نوروز در حرم مطهر امام رضا (ع)، از دوره صفویه تا عصر حاضر در مرکز اسناد آستان قدس رضوی نگهداری می‌شود.

کاظم جهانگیری کارشناس تالار محققان اسناد سازمان کتابخانه‌ها، موزه‌ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی در این باره گفت: «در قدیمی‌ترین سند موجود با موضوع نوروز مربوط به اواخر دوره شاه عباس اول صفوی و سال۱۰۳۷ قمری به اهدای خلعت نوروزی اشاره شده است.»

جهانگیری افزود: «دستور‌های اداری به کارکنان برای تنظیف و تهیۀ تدارکات برگزاری مراسم تحویل سال نو، چراغانی صحن‌ها و پذیرایی از سران و شخصیت‌ها در حرم مطهر امام رضا (ع) به مناسبت عید نوروز از جمله موضوعات این اسناد است.»

او همچنین، پرداخت وجوهات نقدی داخل ضریح مقدس به عنوان تبرک به تعدادی از رجال مشهد در شب عید نوروز، دعوت از رجال و شخصیت‌ها به حرم مطهر رضوی در آستانۀ تحویل سال نو را از دیگر موضوعات اسناد نوروزی حرم مطهر رضوی عنوان کرد.

جهانگیری حضور متولی‌باشی آستان قدس در لحظه تحویل سال در حرم مطهر، در دوران قاجاریه را از مراسمی بیان کرد که در اسناد به آن اشاره شده است.

منبع:میراث آریا

مراسم سمنو پزان در شهر شیراز

زنان شیرازی پخت سمنو را برای برآورده شدن حاجاتشان می‌پزند و آن را منسوب به حضرت فاطمه الزهرا سلام‌الله علیها می‌دانند در ضمن آن‌ها به خاطر ارادتی که به حضرت فاطمه زهرا (س) دارند به سمنو، سمنی نیز می‌گویند.

برای پخت سمنو، ابتدا گندم را پاک می‌کنند و به روی آن آب می‌ریزند و تا سه روز گندم را در درون آب قرار می‌دهند و هر روز آب آن را تعویض می‌کنند.

پس از سه روز گندم‌ها را از آب درآورده در آبکش می‌ریزند و منتظر می‌مانند تا جوانه بزند زمانی که گندم جوانه زد و به حدود یک سانتیمتر رسید آن را داخل جوغن سنگی ریخته و خوب می‌کوبند تا کاملاً نرم شود و شیره آن بیرون بیاید.

سپس شیره به‌دست‌آمده را با مقداری آب داخل دیگ مسی می‌ریزند و روی اجاق قرار می‌دهند پس ‌از اینکه دیگ به جوش آمد، به‌اندازه شیره گندم، آرد به آن می‌افزایند. آرد باید آرام‌آرام اضافه شود و دیگ باید بی‌وقفه هم بخورد. برای اینکه یک نفر خسته نشود سعی می‌کنند به یکدیگر کمک کنند، هنگام پخت سمنو با قاشق یا کاردک لبه‌های دیگ را به داخل ظرف می‌ریزند تا سمنو تلخ نشود پخت سمنو حدود ۱۲ تا ۱۵ ساعت به طول می‌انجامد.

هنگام پخت سمنو دعا خوانده می‌شود و در کنار دیگ شمع روشن می‌کنند و حوائج خود را طلب می‌کنند. گاهی مقداری تربت امام حسین (ع) داخل آن می‌ریزند و آن را متبرک می‌کنند.

بعضی از افراد هنگام بارندگی آب نیسان (باران که در اواخر اردیبهشت‌ماه لغایت اوایل خردادماه می‌بارد) را داخل شیشه نگهداری می‌کنند و هنگام خیس کردن گندم روی آن می‌ریزند و معتقدند خداوند به آن برکت خواهد داد.

وقتی سمنو کاملاً جا افتاد، مقداری مغز پسته گردو درون آن می‌ریزند گاهی نیز بادام و گردو را با پوست درون دیگ می‌ریزند و بعد از مدتی درب دیگ را برمی‌دارند و با پارچه سفیدرنگی روی آن می‌کشند و مقداری گلاب را با صلوات دورتادور دیگ می‌پاشند و به‌اصطلاح آن را تطهیر می‌کنند.

آنگاه حاجتمندان دو رکعت نماز حضرت فاطمه الزهرا (س) را در کنار دیگ می‌خواندند، سپس چراغ‌ها را خاموش می‌کنند، مردم بر این باورند که حضرت فاطمه الزهرا (س) بر سر دیگ حاضر شده و پنجه مبارک را روی سمنو قرار می‌دهند. پس از پایان پخت، سمنو را داخل ظرف ریخته و بین مردم تقسیم می‌کنند.

 این آیین سنتی در تاریخ ۸۹/۱۱/۱۹ به شماره ۱۸۱ به ثبت ملی رسیده است.

منبع:میراث آریا

مراسم عیدی‌گردی در روستای شاه رستم سرچهان

شاه رستم روستایی از توابع شهرستان سرچهان است و در دهستان باغ صفا قرار دارد که دارای حدود ۳۵۸ نفر جمعیت است.

در این روستا مردم بسیار علاقه‌مند و پایبند به آداب‌ورسوم نوروز هستند. آنان قبل از تحویل سال نو به پاک‌سازی منزل و سفید کردن خانه‌ها می‌پردازند. لباس‌های نو می‌خرند و فرش‌ها را می‌تکانند، سپس گندم، جو، عدس، لوبیا و انواع و اقسام حبوباتی را که خود به عمل‌ آورده‌اند را خیس کرده و  سبزه عید را سبز کرده سپس سفره هفت‌سین را پهن می‌کنند.

 در این سفره هفت‌سین علاوه بر هفت‌سین اصلی تمام محصولات خود را که در سال گذشته تولید کرده‌اند بر سر سفره می‌گذارند. این اقلام عبارتند از آلوبخارا، فلفل قرمز، عسل، کره، بنه، عدس، لوبیا، تخم‌مرغ، کشمش، ترشی، کله‌قند، انجیر، خیار شور، نبات، گندم، شربت به‌لیمو، رب انار، حلواارده، حلوای سی ین، کاهو، گل‌گاوزبان، پیازوک، سیرموک، گندم برشته، کنجد، شاهدانه، مسقطی، نان، پنیر، سپس در صبح اول عید همه افراد یک جا جمع شده ابتدا به خانه شخصی می‌روند که عزیزی از دست‌داده باشد و سپس به خانه بزرگ‌ترهای روستا می‌روند.

این کار به شکل دسته‌جمعی انجام می‌شود و تا عصر روز اول عید ادامه دارد. در روز اول عید در همه خانه‌ها باز است، اگر در آن زمان کسی در خانه نباشد همه به خانه آن شخص می‌روند بر سر سفره می‌نشینند و از خود پذیرایی می‌کنند و سپس از خانه خارج می‌شوند. گاهی برای بزرگ‌ترها کله‌قند می‌برند. بزرگ‌ترها نیز به بچه‌ها تخم‌مرغ رنگی و تنقلات عیدی می‌دهند.

این آیین سنتی  در تاریخ ۹۷/۶/۱۸ با شماره ۱۶۴۹ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

پارسیان؛ سرزمین رویایی

شهرستان پارسیان استان هرمزگان سرزمینی رویایی و شگفت‌انگیز است که می‌تواند با طبیعت بی‌همتای خود هر گردشگری را متحیر و شگفت زده کند.

به گزارش همشهری آنلاین، پارسیان درمنتهی‌الیه غربی استان هرمزگان،  در شرقی استان بوشهر و در جوار شهرستان عسلویه قرار دارد و از شمال به شهرستان لامرد استان فارس منتهی می‌شود.

نام این شهرستان در گذشته به‌دلیل وجود «گاوچاه» ‌های متعدد که برای آبیاری مزارع و باغ‌ها استفاده می‌شد، «گاوبندی» بود، اما بعدها نام پارسیان بر آن گذاشته شد. اگرچه همه جای ایران به‌دلیل وجود مناظر طبیعی و بکر دیدنی است، اما باید بدون اغراق گفت که در این میان، پارسیان از همه‌جا دیدنی‌تر است و به تنهایی می تواند به عنوان برند ظرفیت گردشگری طبیعی ایران باشد.

ساحل و بندر تبن

یکی از دیدنی‌های این شهرستان ساحل غیرقابل وصف «تبن» در منطقه ساحلی «کوشکنار» است. تبن براساس مستندات موجود درواقع بندرگاهی قدیمی و باستانی است. تبن واژه‌ای محلی و قدیمی است. این نامگذاری به این دلیل است که درگذشته از این بندر برای صادرات کاه و علوفه به کشورهای آن سوی خلیج فارس و مناطق دیگر استفاده می‌شده. اما اکنون دیگر خبری از صادرات کاه در این بندرگاه نیست و از آن برای ماهیگیری و صادرات و واردات کالا استفاده می شود. هنوز در این بندرگاه لنج‌های زیادی وجود دارد که برای حمل و نقل کالا بین ایران و امارات متحده عربی در حال تردد هستند. در بخش غربی تبن، ساحل صخره‌ای نیز وجود دارد که برای دسترسی به این ساحل باید از قایق استفاده کرد، زیرا جاده و راه زمینی مناسبی  برای رفتن به این ساحل وجود ندارد. نام این ساحل «الپی» است. الپی روستای کوچکی با چند خانه است. همچنین از ساحل تبن تا ساحل الپی، صخره‌های زیبایی به چشم می‌خورد که به این منطقه پنجره خلیج فارس می‌گویند. با این وجود ساحل تبن از شناگاهی امن پارسیان است که همه ساله هزاران گردشگر بومی و غیربومی از آن دیدن و در آب‌های نیلی خلیج فارس شنا می‌کنند. از نکات جالب این ساحل  فراوانی صدف‌ها و محلی امن برای تخم‌گذاری لاک پشت‌هاست.

گردنه عشاق و ساحل مکسر

دیدنی‌های ساحلی  پارسیان فقط به تبن ختم نمی‌شود، اگرچه تمام نوار ساحلی آن دیدنی‌است، اما گردنه «عشاق» و ساحل «مکسر» آن که در کنار هم قرار دارند، گل‌های سرسبد ظرفیت‌های گردشگری سواحل این شهرستان هستند. زیبایی این دو منطقه قابل توصیف نیست. رانندگی بر فراز گردنه عشاق تجربه‌ای ناب و منحصر بفرد است، گردش و قدم زدن در ساحل مکسر هم  تجربه ناب دیگری به حساب می‌آید، اما در این ساحل کمتر کسی مشغول تماشای دریا می‌شود، زیرا مجسمه‌های طبیعی ساحل فرصت نگاه کردن به دریا را از هر گردشگری می‌گیرد. از دیگر زیبایی‌های این ساحل غروب آفتاب در پهنه آبی آن است.

تنگ آب‌دبه و شوتاریکو، اوسیا و غار گیرکنار

 پارسیان به‌جز ساحل کوها، درها و تنگه‌های بی‌همتایی دارد که برای دیدن آن‌ها باید چند ساعتی پیاده‌روی و کوه پیمایی کرد، برخی مسیرها آسان، برخی دشوار و برخی هم بدون راهنمایی محلی تقریبا غیر ممکن است. برای رسیدن به تنگه «آب‌دبه» و «شوتاریکو» باید از میان جالیزهای گوجه‌فرنگی روستایی «چک‌چک» گذشت. مسیری تقریبا طولانی و مهیج است. راه بعد از یک ساعت پیاده روی به در میان دره‌ه و صخره‌های بزرگ به ۲ شاخه تقسیم می شود. سمت راست به شوتاریکو و سمت چپ به آب‌دبه می‌رسد. مسیر شوتاریکو کمی دشوار است گاهی باید از فراز صخره‌های نسبتا بزرگ رد شد و گاه باید از درزها و لابه‌لای سنگ‌های بزرگ سینه‌خیر رفت. در ادامه دالان تنگی نمایان می‌شود که مانند شب تاریک است. در انتها هم صخره‌های خزه بسته یشمی‌رنگ و حوضچه‌های آب خود نمایی می‌کنند. برخلاف شوتاریکو مسیر آب‌دبه سهل‌تر و آسان‌تر است. بعد از دو راهی تقریبا نیم ساعت باید کوهپیمایی کرد تا با تابلوی بی نظیری از طبیعت روبه رو شد. پایان این مسیر به استخری طبیعی ختم می‌شود که چشمه‌ها از هرسو مانند آبشار داخل آن می‌ریزند. برفراز استخر سبزه‌ها و نخل‌های خودرو، زیبایی‌های آب دبه را دوچندان می‌کنند.

در نزدیکی روستای چک‌چک روستای کوهپایه‌ای «بهده» واقع است که غار گیرکنار و تنگه «اوسیا» از جلوه‌های ویژه طبیعی این منطقه هستند.

منبع:همشهری

مسافرانی که قربانی طمع تورها و شرکتهای هوایی می شوند

 موضوع ابطال بلیت هواپیما برای مسافران بسیاری پیش آمده است مسبب این امر چه شرکت‌های هواپیمایی باشند چه آژانس‌های مسافرتی، ضرر اصلی متوجه مسافر مانده از سفر است.

تماس‌ها مکرر مردم با خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا را بر آن داشت که پیگیر موضوع شود؛ داستان از این قرار است که تعدادی از مسافران پیش از تعطیلات عید اقدام به خرید بلیت هواپیما کرده و تمام فرایندهای خرید را انجام دادند اما تنها چند ساعت مانده به پرواز، طی تماسی تلفنی متوجه شدند از پرواز و مسافرت خبری نیست و بلیتشان لغو شده است.

احسان در تماس با ایرنا گفت: امسال تصمیم گرفتم چند روز زودتر از عید نوروز به کیش سفر کنم. هدف اولم این بود که گرفتار شلوغی کیش در این روزهای کرونازده نشوم. دومین هدف هم صرفه‌جویی مالی بود. در ایام عید هم قیمت بلیت پرواز و هم قیمت هتل‌ها چند برابر می‌شود. وارد سایت‌های فروش آنلاین بلیت شدم و چهار روز زودتر بلیتی را برای روز سه‌شنبه ۲۶ اسفند ۹۹ از تهران به مقصد کیش خریداری کردم.

وی افزود: همزمان بلیت هتل و پرواز برگشت را هم رزرو و خودم را برای سفری با رعایت شیوه نامه های بهداشتی آماده کردم. ۹۰۰ هزار تومان برای خرید بلیت هواپیما پرداختم.

این شهروند به ایرنا گفت: برای مرخصی گرفتن از محل کار در روزهای پرکار آخر سال درخواست زیادی کردم. کارهای آخر سال را چند روز زودتر تحویل دادم و به این خاطر مجبور شدم، در دهه دوم و سوم اسفند چند برابر کار کنم.

وی اضافه کرد: همه چیز به خوبی و خوشی پیش رفت تا این که یک تماس تلفنی از سوی آژانس مسافرتی مشهور در حوزه سفر درست چند ساعت مانده به پرواز، رویاهایم را نقش بر آب کرد. خانمِ پشتِ خط حامل این خبر بود که بلیت شما باطل شده است. پرسیدم بلیت باطل شده یا پرواز؟ که بدون هیچ توضیح دیگری گفت، پرواز برقرار است و صرفاً بلیت شما باطل شده است. حتی به من گفته شد هزار و ۵۰۰ نفر وضعیت مشابهی دارند.

مریم خانم دیگری در این خصوص به ایرنا گفت: از مدت‌ها پیش به فرزندانم قول سفر داده بودم و آنها برای رفتن به کیش روزشماری می کردند و تنها چند ساعت قبل از پرواز اعلام کردند بلیت ما کنسل شده است.

وی گفت: من نمی دانم مقصر اصلی آژانس است و یا شرکت هواپیمایی که قرار بوده با آن پرواز انجام شود. فقط ناراحتی و خاطره بدی از این سفرِ انجام نشده برای ما ماند. زیرا به دلیل نزدیکی به تعطیلات دیگر امکان خرید بلیت جدید و رفتن به سفر میسر نبود.

اپراتور این خط هوایی در پاسخ به تماس خبرنگار ایرنا با اشاره به تماس های مکرر مردم در این باره گفت: آژانس تخلف کرده و بلیت را بدون مجوز به مسافران فروخته است و این خط هوایی از آژانس شکایت می‌کند.

سینا سپهری رئیس هیات مدیره این آژانس مسافرتی در گفت و گو با ایرنا گفت: این آژانس درخواست چارتر برخی از پروازهای ایرلاین مربوط را داشت و آنها طی نامه‌ای تعدادی سهمیه پرواز قابل فروش را در اختیار ما قرار دادند و ما در آن راستا اقدام به فروش بلیت به مسافر کردیم.

وی افزود: اما پس از آن مسئولان این ایرلاین با وجود این نامه، از امضای قرارداد امتناع کردند و در زمانی نزدیک به زمان پروازها، نامه ابطال آن پروازها را دریافت کردیم و پس از آن متوجه شدیم لیست فروش این پروازها روی سایت دیگر آژانس ها قرار دارد.

رئیس هیات مدیره آژانس مسافرتی در پاسخ به پرسشی مبنی بر این که قیمت آن پروازها در سایت ‌های دیگر بالاتر بود یا خیر؟ گفت: امکان افزایش قیمت وجود ندارد قطعا ایرلاین در قراردادهای جدیدش با دیگر آژانس ها مواهب دیگر کسب کرده که حاضر به لغو بلیت های ما و اعطای آن به دیگر آژانس ها شده است.

وی گفت: در این اتفاق ها لطمه اساسی را مسافر می خورد؛ که سفرش لغو می شود؛ البته ما تلاش کردیم در ساعات پایانی پروازهای باطل شده را به آژانس های دیگر منتقل کنیم اما نتوانستیم با آژانس های دیگر به توافق برسیم.

رئیس هیات مدیره این آژانس مسافرتی نیز با اعلام این که درصدد شکایت از ایرلاین مذکور است گفت: ما ادله لازم برای صحت ادعایمان را داریم.

جدا از این که حق با شرکت‌های هواپیمایی باشد یا آژانس‌های مسافرتی، ضرر غیرقابل جبران این مساله متوجه مسافرانی است که با وجود خرید بلیت و در پی آن انجام برنامه ریزی‌های لازم برای سفر از آن باز ماندند.

این وضعیت که ماجرای خرید و فروش خدمات سفر را بیشتر به یک مزایده شبیه می‌کند، بار دیگر مساله «حقوق مسافر» را مطرح و سوالاتی در مورد تحقق آن ایجاد می‌کند. همین امر خبرنگار ایرنا را بر آن داشت تا مساله را از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پیگیری کند.

ولی تیموری معاون گردشگری کشور به خبرنگار ایرنا این درباره گفت: آژانسی که موضوع بحث است به جز معاونت گردشگری از سازمان هواپیمایی کشوری مجوز دارد.
وی با اشاره به این که موضوع مطرح شده مربوط به فروش بلیت هواپیماست و ارتباطی به تور مسافرتی ندارد، گفت: در این موضوع باید سازمان هواپیمایی کشور پاسخگو باشد چون موضوع باطل شدن بلیت پرواز است.

منبع:ایرنا