موزه گرمابه و تاریخ شهر فاروج

حمام فاروج

موزه گرمابه و تاریخ شهر فاروج یکی از جاهای دیدنی این شهر است. حمام خزینه‌ای فاروج از بناهای دوره قاجاریه و در جنوب شرقی شهر و در بافت قدیمی واقع شده است و با قدمتی حدود ۲۰۰ سال از بناهای بجا مانده از دوره قاجاریه است که توسط یزدی‌های مقیم این شهر ساخته شده است این حمام با مساحتی بالغ بر ۳۳۰ مترمربع دارای دو در ورودی است، یک در از خانه صاحب حمام (سرایه دار) که برای افراد خاص بوده و در اصلی که برای عموم بوده و از داخل کوچه به حمام راه پیدا می‌کرده است. آب حمام از قنات جعفرآباد تأمین می‌شده و سوخت مخزن آن نیز در ابتدا چوب و در اواخر روغن سیاه بوده است. پوشش حمام طاق و گنبد بوده است و نورگیرهایی در رأس گنبد تعبیه شده است. این بنا به دلیل ویژگی‌های شاخص فرهنگی و تاریخی در سال ۱۳۸۷ به شماره ۲۳۱۰۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

حمام (گرمابه) 

در ادیان مختلف، آیین شستشو، غسل و تطهیر از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و همین نیاز بشر به محلی برای شستشو و تطهیر، موجب احداث حمام‌ها شده است. حمام واژه‌ای است عربی، از ریشه حمم، حمام از جمله ابنیه مهم شهری و غیرمذهبی بوده که معمولاً در مراکز محلات و یا در مجاورت راسته‌های بازار و یا گذرگاه‌های اصلی احداث می‌شده است. در واقع در حمام علاوه بر خدمات بهداشتی و شستشو، خدماتی نظیر آرایش و حجامت، ختنه کردن، دندان کشیدن، شکسته‌بندی و… هم انجام می‌شده علاوه بر این حمام مرکز مبادله اطلاعات بود حمام محل کنترل مردم بود، حمام میعادگاه مردم محله بود، حمام مرکز رفاقت‌ها پیمان بستن‌ها و دوستی‌ها بود.

غرفه‌های موجود در موزه حمام فاروج

۱- سربینه: 

محوطه ورودی حمام به‌وسیله یک پله و همراه با یک انحنای ملایم به هشتی کوچکی وصل می‌شود. با عبور از چند پله با همان انحنا به سربینه یا رخت‌کن می‌رسیم که زیباترین بخش حمام است. سه غرفه استاد حمامی (سر حمامی)، غرفه انگور و غرفه مراسم شیرواره چیدمان شده است.

غرفه استاد حمامی (سر حمومی): 

حمامی (استاد حمام) صاحب یا اجازه دار و گرداننده حمام بود که پشت دخل می‌نشست و در واقع بالاترین منصب را در حمام او داشت. او افزون بر نشستن پشت دخل و حفظ پول و اشیای قیمتی مشتریان، وظایف دیگری نیز بر عهده داشت از جمله آن‌ها گرم نگه‌داشتن آب، رفت‌وروب گرمابه، خوشبو کردن فضای آن و…

غرفه انگور: 

کشت انواع انگور از دیرباز در این شهرستان رواج داشته است و انگور فاروج به علت وجود آب‌وهوای مناسب به‌عنوان برترین و شاخص‌ترین محصول باغی منطقه مطرح بوده است. برخی از انواع انگوری که در این شهرستان کشت می‌شود عبارت‌اند از: ۱: عسکری ۲: یاقوتی ۳: شأنی ۴: فرخی ۵: کشمشی ۶: ریش بابا ۷: چفته (دیوانه) ۸: خلیلی

غرفه مراسم شیرواره (shir-wara) یاواره یا آلچیق: 

دامداری در این شهرستان در کنار کار زراعت و باغداری به‌عنوان شغل دوم محسوب می‌شود و به علت وجود مراتع خوب و همچنین تأمین علوفه دام‌ها توسط خود کشاورزان، دامداری از رونق نسبتاً خوبی برخوردار است. در روزهای سخت کم شیری گوسفندان که شیر گوسفندان یک خانواده برای گذراندن زندگی آنان بسنده نمی‌کرد، اهالی دست یاری به‌سوی هم دراز می‌کردند و با بستن پیمان «شیرواره» و قرض دادن شیر به یکدیگر، باری از دوش هم برمی‌داشتند. این سنت به هزاران سال قبل برمی‌گردد و در اغلب مناطق ایران‌زمین وجود داشته است.

۲- گرم‌خانه: 

فضای گرم‌خانه، مربع شکل است که دارای پوشش طاق و گنبدی بوده است و نورگیرهایی در رأس گنبد تعبیه شده است. در اطراف گرم‌خانه، غرفه‌های دلاک، عطاری، نمازخانه، باستان شناسی و در سمت غربی آن، خزینه حمام قرارگرفته است که سطح آن از سطح گرمخانه کمی بلندتر است.

غرفه دلاک: 

دلاکی از ارکان مشاغل حمام بود. دلاکان جزو خدمة حمام بودند و بسته به بزرگی حمام بیش از دو یا سه نفر بودند. هر مشتری با دلاک خاصی طرف بود و کار مشتری را تا آخر یک دلاک انجام می‌داد. دلاک‌ها علاوه بر استحمام کارهایی نظیر حجامت و جراحی‌های کوچک و کشیدن دندان، کیسه‌کشی، صابون‌زنی، مشت‌ومال، خال‌کوبی، حنا بستن و… را نیز انجام می‌دادند.

غرفه عطاری: 

درگذشته عطاری‌ها بنیان طب سنتی این سرزمین را تشکیل می‌داده‌اند. شهر فاروج دارای پوشش گیاهی متنوع، کوهپایه‌ها و دشت‌های آکنده از انواع گیاهان دارویی بوده است که از مهم‌ترین گونه‌های دارویی آن از کانی، گل گاوزبان، اسطوخودوس، آنغوره، مخلصه، آویشن، کاکوتی و… را می‌توان نام برد که در غرفه عطاری با فضا آرایی زیبایی بخشی از گیاهان دارویی به نمایش درآمده است.

غرفه شخصیت‌های فاروج: 

به‌منظور آشنایی هرچه بیشتر با شرح‌حال بزرگان این دیار، غرفه شخصیت‌های فاروج برپا شده است و در کنار سردیس‌های به‌نمایش‌درآمده در این موزه، اطلاعاتی پیرامون شخصیت‌ها، ارائه شده است.

غرفه باستان‌شناسی: 

وجود تپه‌ها و محوطه‌های مختلف پیش‌ازتاریخ از جمله تپه یام، گلور تپه و. . در نقاط مختلف شهرستان نشان‌دهنده حضور انسان و پویایی تمدن چندهزارساله منطقه است.

اشیای غرفه باستان‌شناسی موزه شامل ظروف سفالین از دوران پیش‌ازتاریخ با قدمت چندهزارساله، دوران تاریخی و دوران اسلامی است که شامل ظروف نگهداری مایعات و غذا، پخت‌وپز در زندگی روزانه مردمان منطقه و همچنین اشیا مفرغی که شامل حلقه و انگشترهای مربوط به تمدن اشکانی با قدمتی حدود دو هزار سال است که از نقاط مختلف استان و یا شهرستان به‌دست‌آمده و در این غرفه به نمایش گذاشته شده است.

صنایع‌دستی (جوراب‌بافی) 

صنایع‌دستی در استان خراسان شمالی که سکونتگاه اقوام مختلف کرد، ترکمن، ترک، کرمانج، فارس و تات است از تنوع و گوناگونی کم‌نظیری برخوردار است جوراب‌بافی، کیسه حمام، سفره محلی (گلیم)، قالی‌بافی، تابلوفرش، پارچه‌بافی (چادرشب) که توسط مردم این شهرستان بافته می‌شود.

غرفه جوراب‌ها و دستکش‌ها که مختص این منطقه است، این جوراب‌ها و دستکش‌ها توسط پنج میل کوتاه چوبی و به کمک دستان زنان از پشم‌های رنگین بافته می‌شود. نقوش روی جوراب‌ها و دستکش‌ها برگرفته از حیوانات و اشیای است که در آن مناطق وجود دارد.

منبع:میراث آریا

بزرگ‌ترین موزه آذربایجان غربی آماده پذیرایی از گردشگران

در بین مکان‌های گردشگری درون‌شهری ارومیه، موزه مردم‌شناسی یکی از جذابترین و به‌یادماندنی‌ترین مقصدها برای بازدید به شمار می‌آید، این مکان فرهنگی در میدان تاریخی ایالت واقع شده که خود این میدان نیز یکی از میادین اصلی شهر است و سه بنای شاخص تاریخی ثبت ملی ارومیه در این مکان قرار دارند که ساختمان موزه مردم‌شناسی، شهرداری و ساختمان ارتش از جمله این بناها هستند.

قدمت ساختمان موزه مردم‌شناسی ارومیه ۸۵ سال بوده و مربوط به دوره پهلوی اول است، در واقع این ساختمان به‌همراه دو بنای دیگر موجود در میدان ایالت جزو اولین ساختمان‌های اداری حکومتی بودند که براساس معماری آن زمان ساخته شدند.

ساختمان و محوطه موزه با مساحتی حدود دو هزار و ۳۰۰ مترمربع و زیربنایی حدود یک هزار و ۸۰۰ مترمربع یکی از بزرگ‌ترین اماکن موزه‌ای کشور به شمار می‌آید دیوارهای قطور حدود ۸۰ سانتی‌متر و مصالح چوب، ملات و آجر، طرح کلی به شکل عقاب و درب و پنجره‌های چوبی مهمترین مشخصه این ساختمان هستند.

طیف متنوعی از آثار فرهنگی تاریخی که حاصل مطالعات علمی و پژوهش‌های میدانی مردم‌شناختی در طول سالیان اخیر در نقاط مختلف استان و سایر جغرافیای فرهنگی کشورمان بوده با دقت و هم‌خوانی خاص در فضاهای موزه به معرض نمایش گذاشته شده است.

در طبقه هم‌کف موزه نمونه‌هایی از سبک زندگی خانوارهای روستایی و عشایری استان با تاکید بر روش زندگی کشاورزی و دام‌داری، در قالب آدمک‌هایی با پوشش محلی و ابزار و وسایل مربوطه بازسازی شده است، ابزاری همچون مشک‌های چوبی و سفالی، ابزار پخت نان در خانه، کوزه فلزی حمل آب آشامیدنی از سرچشمه به منزل و… که همگی نشان از زندگی پرمشقت پیشینیان ما دارد.

در بخش دیگر، انواع ابزار ادوات کشاورزی سنتی شامل انواع بیل و کج بیل، خرمن‌کوب سنتی، داس‌ها و غربال‌ها، منگنه‌های چوبی، ابزار دژ خرمن و غیره به نمایش گذاشته شده است.

گوشه‌ای دیگر از همین طبقه، به میراث مکتوب اختصاص داده شده است میراثی شامل کتاب‌های شاهنامه، بوستان و گلستان سعدی، مصحف‌های قرآنی و ادعیه، تک‌برگه‌ها و مرفعات خوشنویسی و اسناد قدیمی معامله ملک که برخی از آن‌ها به‌صورت چاپ سنگی و تعدادی نیز دست‌خط هستند که قدمت اکثر آن‌ها نیز به ۲۰۰ سال اخیر می‌رسد.

از دیگر بخش‌های جذاب موزه می‌توان به سالن لباس‌های محلی اقوام استان، رادیوها و دوربین‌های عکاسی قدیمی، نمونه‌ای از دستگاه آپارات پخش فیلم، ابزار ریسندگی، بافندگی و فرش‌بافی اشاره کرد.

در طبقه اول موزه نیز اشیا و آثار متنوعی در ویترینها قرار دارند که تماشای آن خالی از لطف نیست. یکی از این بخشها، گالری ساعت است، ساعت‌های جیبی با روکش عمدتا نقره و صحفات و دربهای زیبا که تاریخ ساخت آن‌ها اکثرا قرون هفده و هجده میلادی بوده و به نوعی اولین نمونه‌های تکنولوژیهای قابل حمل به شمار می‌آمدند. در بخش دیگر، انواع ابزار اوزان شامل ترازوهای دو کفه‌ای و آویزی، قپان، ترازوهای کوچک برای توزین جواهرات، وزنه‌های فلزی و چدنی، قفل و کلیدها در اندازه‌ها و طرح‌های مختلف در ویترین نمایش قرار دارند.

ابزار تزئینی از جنس سنگ، شیشه و نقره شامل انواع گردن‌آویزها، کمربندها و دستبندها با نقش و نگارهای خاص که برخی حتی مورد استفاده مردها هم بوده‌اند، انواع کارهای شاخص صنایع‌دستی چوبی شامل منبت، معرق و کارهای ترکیبی از دیگر آثار نمایشگاهی موزه هستند.

در مجموع می‌توان گفت که این موزه برای گردشگرانی که علاقه‌مند به بازدید از مکان‌های موزه‌ای و فرهنگی هستند می‌تواند یکی از مقاصد جذاب و به‌یادماندنی باشد همچنان که آمار بازدید سال‌های گذشته این موضوع را ثابت می‌کند.

منبع:میراث آریا

آرامگاه باباطاهر عریان، نگین فیروزه‌ای همدان

این آرامگاه، علاوه بر داشتن اهمیت زیاد از نظر معنوی، از بُعد معماری و زیباشناختی نیز دارای اهمیت بسیار زیادی است که چشم هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند.

باباطاهر عریان یکی از شاعران بزرگ ایران در سده چهارم و پنجم هجری قمری است که با دو بیتی‌های زیبا با لهجه شیرین لری، از شهرت بالایی برخوردار است. آرامگاه باباطاهر در شهر همدان و درست در روبه‌روی قله‌ی استوار الوند، با معماری خارق العاده جلوه‌گری می‌کند.

آرامگاه اولیه باباطاهر در دوره‌ی سلجوقیان ساخته شده است که ساختمانی آجری بود که به‌مرور دچار تخریب و ویرانی شد و در نهایت به دستور پهلوی اول بنای دیگری به‌عنوان مقبره این شاعر طراحی شد.

در نهایت، آرامگاه فعلی باباطاهر در سال ۱۳۴۴ طراحی و ساخته شد. اگر تجربه‌ی سفر به نیشابور و بازدید از مقبره‌ی خیام را داشته باشید، به‌راحتی شباهت‌هایی بین این دو مقبره احساس می‌کنید. مهندس هوشنگ سیحون طراح این دو آرامگاه بوده و به زیباترین شکل ممکن معماری مدرن و ایرانی را با هم تلفیق کرده است. البته علاوه بر سیحون، هنر و طراحی علی فروغی نیز در ساخت آرامگاه باباطاهر دیده می‌شود و کنار هم قرار گرفتن هنر دو معمار معروف کشورمان در نهایت چیزی جز بنایی خارق‌العاده را به همراه نداشته است.

آرامگاه باباطاهر در حالت کلی بنایی هشت ضلعی با گنبد فیروزه‌ای است که در بالای تپه‌ای با ارتفاع کم و در فضایی سرسبز قرار گرفته است. علاوه بر نمای بیرونی و سفید رنگ آن که با رنگ فیروزه‌ای گنبد، ترکیبی فوق العاده پیدا کرده است، در بخش داخلی آن، از هنر خارق العاده‌ای استفاده شده است. کافی است در لحظه‌ی ورود به آرامگاه، سرتان را بالا بگیرید تا نمونه‌ای بی‌نظیر از کاشی‌کاری ایرانی را مشاهده کنید که به جرات می‌توان گفت یکی از بهترین کاشی کاری‌های عصر حاضر است.

در داخل این بنا ناخودآگاه چشمتان به اشعار و نقش و نگار روی دیوارهای آرامگاه خواهد افتاد. دیوارهای مثلثی که به نوعی بیانگر عروج هستند، در کنار اشعار و دوبیتی‌های شیرین بابا طاهر شباهت بسیار زیادی با اشعار خیام بر روی دیوارهای آرامگاهش دارند. در قسمت پایین دیوارها و اطراف مقبره ۲۴ کتیبه به چشم می‌خورد که اشعار باباطاهر بر روی آن‌ها نوشته شده‌اند.

در آرامگاه باباطاهر عریان باید تمام افکار و دل‌مشغولی‌ها را برای دقایقی کنار گذاشت و گرداگرد آن را با چشم دل نظاره کرد و غرق در هنر و ادبیات و شعر شد.

از آنجا که در اطراف آرامگاه، فضای سبز و باغی به وسعت حدود ۸هزار مترمربع قرار گرفته است، در نتیجه شرایط ایدئالی برای نشستن و لذت بردن از آب و هوای عالی این شهر در کنار هنر ایرانی فراهم شده است. خرید سوغات و صنایع دستی و خوراکی‌های خوشمزه از جمله کارهایی است که می‌توانید در فضای اطراف آرامگاه تجربه کنید.

یکی از ویژگی‌های خوب آرامگاه باباطاهر، قرار گرفتن در موقعیت مکانی عالی و داشتن شرایط مناسب برای برگزاری برنامه‌های سنتی است. اگر در طول سفر به همدان خوش‌شانس باشید می‌توانید از این برنامه‌ها استفاده کنید و لذت ببرید.

منبع:میراث آریا

شگفت‌انگیزترین تونل‌های جهان

تونل، یکی از مسیرهای ارتباطی مورد علاقه انسان‌هاست، چه آن زمان‌ که انسان نخستین با استفاده از روش‌های حفاری دستی به منظور ساخت فضای مناسب برای زندگی یا کوتاه کردن مسیر و مرتبط کردن سریع‌تر راه‌ها با استفاده از این کار اولین گام را در مهندسی کردن راه‌ها برداشت؛ یا حتی چند هزار سال بعد زمانی که اولین تونل‌های جدی با روش انفجار باروت ساخته شدند؛ و چه امروز که زدن تونل‌های مدرن و سخت در مسیرهای کوهستانی حمل و نقل را برای ما راحت‌تر کرده‌ است.

به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: گاهی این تونل‌ها فقط یک مسیر ارتباطی نیستند، جذابیت و داستانی که پشت هر تونل وجود دارد، آن‌ها را به یک مکان گردشگری مهم در جهان تبدیل کرده ‌است. در پرونده امروز زندگی‌سلام با معروف‌ترین و البته جذاب‌ترین تونل‌های جهان یا همان راهروی لوله‌مانند زیرزمینی یا دور پوشیده آشنا خواهیم شد.

این ۱۳نفر و یک تونل فوق‌خطرناک

در کدام کشور؟ تونل گولیانگ در چین

این تونل پرماجرا در طول پنج سال بعد از این که دولت چین به این نتیجه رسید که روی این پروژه که فقط قرار است توسط ۳۰۰ نفر استفاده شود، چندین میلیون هزینه نکند، توسط ۱۳ نفر روستایی ساخته شد! آن‌ها توانستند در این مدت، تونلی ۱۲۰۰ متری را در دل صخره‌ها بکنند اما چون افراد حرفه‌ای نبودند، متاسفانه تعدادی از آن‌ها هم در این راه کشته شدند. عرض این جاده تونلی ۴ متر است و دو وسیله به سختی می‌توانند از  کنار هم در این تونل عبور کنند. این جاده تونلی فوق خطرناک دارای تعداد زیادی حفره رو به دره است. سطح جاده و دیواره‌های تونل به دلیل نوع ابزاری که روستاییان برای ساخت آن استفاده کرده اند، بسیار سفت و محکم است و از این نظر امنیت بالایی دارد؛ اما باید گفت که جاده تونلی گولیانگ چین در فصل‌های سرما و در شرایطی که جاده خیس باشد، بسیار لغزنده و خطرناک می‌شود و تا امروز، تصادفات و اتفاقات رانندگی دلخراشی در این مسیر رخ داده است.

تونلی در کف دریا

در کدام کشور؟ تونل مانش (یا زیرآبی) در فرانسه

تونل مانش یکی از خاص‌ترین تونل‌های جهان است و بلندترین طول مسیر تونلی در زیر دریا را دارد. این تونل در دهه‌ پایانی قرن بیستم ساخته شده‌است که امروزه به‌نام یوروتونل هم شناخته می‌شود؛ در حقیقت تونل مانش، انگلیس را به اتحادیه اروپا وصل کرده است.  این تونل در پایین‌ترین عمق یعنی ۷۵ متر زیر بستر دریا قرار دارد. طول تونل در زیر آب به ۳۷.۹ کیلومتر می‌رسد که بلندترین طول تونل زیرآبی در جهان محسوب می‌شود. فرایند حفر تونل مانش، فرایندی کم‌سابقه در صنعت حفاری بوده که  در دسامبر ۱۹۸۷ شروع و ظاهرا از همان ابتدا در فرانسه و انگلیس با مشکلات زیادی برای حفاری همراه بوده است. ماشین‌های حفاری از همان ابتدا با ورود آب به تونل روبه‌رو شدند اما سرانجام  در اول دسامبر ۱۹۹۳، یک کارگر بریتانیایی و یک کارگر فرانسوی در محل تلاقی دو تونل به‌هم رسیدند و این تونل تکمیل شد. بیشتر ماشین‌ها و دستگاه‌های حفر تونلی که در این پروژه استفاده شدند، دو برابر یک زمین فوتبال طول داشتند و قادر بودند روزی ۲۵۰ فوت تونل حفر کنند. با این حال حفر تونل شش سال طول کشید.

تونلی خاص و طرفدار محیط‌زیست

در کدام کشور؟ تونل ژونگ‌ نانشان در چین

تونل ژونگ‌نانشان، جزو زیباترین و البته عجیب‌ترین تونل‌های جهان است. با ورود به این تونل، محو تماشای پیرامون خود می‌شوید. از گل و گیاهان اطراف گرفته که باعث شده لقب تونل طرفدار محیط‌زیست را به این تونل بدهند تا نورپردازی های زیبا و رنگارنگ، همگی جزو جذابیت های این تونل هستند.

تونلی شبیه نقاشی و دارای ۵ باند

در کدام کشور؟ تونل «یربا بوئنا» و «یوتا» در آمریکا

برای گذشتن از پل خلیج سانفرانسیسکو-اوکلند، رانندگان باید از طریق تونل جزیره یربابوئنا از این جزیره عبور کنند. این تونل که در سال ۱۹۳۶ تکمیل شد، هنوز هم یکی از عریض‌ترین تونل‌های دنیاست و ۷۶ فوت عرض(۲۳ متر) و ۵۸ فوت(۱۷ متر) ارتفاع دارد. برای تسهیل انتقال خودروها روی این پل، تونل با دو عرشه که هر کدام پنج لاین دارد، ساخته شده است. بعد از این تونل، یک پل هوایی قرار دارد که لذت عبور از این تونل را دوچندان کرده است.

یکی دیگر از تونل های خاص آمریکا، تونل پارک ملی یوتاست که وقتی از بیرون به این تونل نگاه می‌کنید، بیشتر شبیه یک نقاشی عظیم روی یک سنگ بزرگ است. اطراف این تونل با صخره‌های عظیم و درختان سرسبز بلند احاطه شده و نمایی خارق‌العاده به این مکان داده است.

برآورده‌شدن آرزوهای زوج ها در این تونل!

در کدام کشور؟ تونل عشق در اوکراین

ارتش اوکراین در دوران جنگ سرد برای استتار و انجام عملیات گوناگون این مکان را ساخت و پس از پایان جنگ هم آن را به حال خود رها کرد. این تونل در واقع مسیری از یک ریل قطار غیرفعال و متروکه است. جایی که به دلیل متروکه شدن در طول سال‌ها می‌توانست تبدیل به خرابه‌ای تاریک و حتی ترسناک شود اما امروزه به محلی گردشگری تغییر هویت داده‌ است. تونل عشق در خارج از روستای کلوان واقع در غرب کی یف و شمال شرق لویو واقع شده‌است. این گذرگاه حدود ۳ تا ۴ مایل(۵ تا ۶ کیلومتر) امتداد یافته و چهره مسیر را به شکل جنگلی سرسبز درآورده است؛ اما تونل به خودی خود در حدود ۵ کیلومتر ادامه دارد. در فصل‌های بهار و تابستان و زمانی که آب‌وهوا برای رویش گیاهان مناسب‌تر می‌شود؛ تونل عشق به طور کامل به رنگ سبز در می‌آید و به مکانی حیرت ‌انگیز و تماشایی تبدیل می‌شود. زوج‌های جوان با عبور از این تونل آرزویی می‌کنند و معتقدند تنها کسانی که عشق حقیقی دارند، آرزویشان محقق می‌شود.

طولانی ترین تونل جهان در میان آلپ

در کدام کشور؟ تونل گوتارد در سوئیس

گوتارد، طولانی‌ترین تونل جهان به طول ۵۷ کیلومتر است. رکورد طولانی‌ترین تونل جهان پیش از این متعلق به تونل سیکان به طول ۵۳.۹ کیلومتر  در ژاپن بوده است. گوتارد، شمال به جنوب سوئیس را از میان کوه‌های آلپ به هم وصل می‌کند.  ساخت  این تونل حدود ۱۷ سال پیش آغاز شده و بیش از ۱۶ میلیارد دلار هزینه دربرداشته است. با  ساخت این تونل مسافران می‌توانند در مدت ۲۰ دقیقه از کوهستان آلپ عبور کنند و ضمن لذت بردن از مناظر کوهستانی، زمان سفر بین زوریخ و میلان(ایتالیا) را  حدود نیم ساعت کاهش دهند. افتتاح این تونل انقلابی در زمینه صنعت ترابری در اروپا بود.

تنها تونل دومنظوره جهان

در کدام کشور؟ تونل اسمارت در مالزی

تونل اسمارت، اولین و تنها تونل دو منظوره جهان است که یک ابرسازه بسیار خلاق به لحاظ مهندسی محسوب می‌شود که در سه طبقه ساخته شده است. این تونل هیجان انگیز ۹.۷ کیلومتر طول دارد  و احداث آن در سال ۲۰۰۷ به پایان رسید. تونل اسمارت ابتدا به‌عنوان مسیری برای انحراف آب‌های خروشان و سیلاب‌های رودخانه‌ای در نظر گرفته شده بود ولی سپس با یک ایده جالب و خلاقانه و با در نظرگرفتن قطر داخلی آن (۱۱.۸ متر) به گونه‌ای طراحی شد که بتواند در زمان‌های غیر اضطراری که جریان آب چندان قوی نیست به‌عنوان تونل رفت و آمدی برای وسایل نقلیه به منظور کم‌کردن بار ترافیکی یکی از شاهراه‌های مهم و شلوغ شهر استفاده شود.

نورپردازی خیره‌کننده و ۲۵ کیلومتری

در کدام کشور؟ تونل لائردال در نروژ

تونل لائردال یکی از طولانی‌ترین تونل‌های جهان به طول ۲۴.۵ کیلومتر در کشور نروژ، میان شهرهای اورلند و لائردال واقع‌ شده ‌است. باید بدانید این تونل قدمت خاصی ندارد و جزو سازه‌های جدید است که در سال ۲۰۰۸ ساخته‌ شده است اما با وجود قدمت کم، طرفداران زیادی در سراسر دنیا به دلیل خاص بودنش دارد و لقب زیباترین تونل جهان را به خود اختصاص داده است. در تونل لائردال علاوه بر سه غار اصلی، ۱۵ نقطه برای استراحت رانندگان در نظر گرفته‌شده است. در تمام مسیر تونل از نورپردازی‌هایی با رنگ‌های متفاوت استفاده شده که این نورپردازی‌های جذاب آن جا را به یک جاذبه گردشگری برای مسافران تبدیل کرده‌ است.

منابع این پرونده: عجیب‌ترین، کجارو، عصرایران

منبع:ایسنا

تجربه بهشت روی زمین با سفر به مالدیو

سفر همیشه با لذتی وصف‌ناشدنی همراه است؛ به همین دلیل انتخاب مقصدی درست و هوشمندانه برای ثبت خاطراتی شیرین یکی از اولویت‌هاست چراکه انتخاب درست مقصد شیرینی سفر را چند برابر می‌کند و تجربه‌های متفاوت‌تری را برای مسافران و گردشگران به همراه خواهد داشت.

یکی از مقاصدی که برای سفر پس از مدت‌ها می‌تواند گزینه خوبی باشد، مالدیو است که هر سال تعداد زیادی از گردشگران را به خود جذب می‌کند. مالدیو یک کشور کوچک آسیایی است که از ۱۱۹۲ جزیره روی اقیانوس هند تشکیل شده و از این تعداد ۲۰۰ جزیره مسکونی و تنها ۸۸ جزیره آن مخصوص گردشگران است.

این کشور در همسایگی هند و سریلانکا قرار دارد. فضای رویایی و آرام جزایر مالدیو این کشور را به مقصد مناسبی برای گردشگری تبدیل کرده است. پایتخت این کشور ماله نام دارد که در گذشته محل تاجگذاری پادشاهان مالدیوی بوده است.

پایتخت مالدیو با پلی به نام سینماله به یکی از جزایر کشور چین متصل می‌شود که به پل دوستی نیز شهرت دارد. گفته می‌شود که ماله یکی از مقاصد هیجان‌انگیز برای تجربه غذاهایی متفاوت و خوش‌طعم برای گردشگران علاقه‌مند به این حوزه است.

یکی از نکات مورد توجه در مورد جزایر مالدیو این است که جزایر در این کشور به ۲ دسته قسیم می‌شود. جزایر ریزورت‌ها که کل جزیره مخصوص یک هتل خاص است و local island که مردم محلی در آن حضور دارند. قوانین برای گردشگران در جزیره‌های نام برده کمی تفاوت دارد و چون مالدیو کشوری مسلمان است، باید برخی نکات مخصوصا در مورد شنا به درستی توسط گردشگران رعایت شود. البته برخی از قوانین موجود در local island با ریزورت جزیره‌ها کاملا متفاوت است و گردشگران در این جزایر از آزادی بیشتری برخوردارند.

مالدیو و پایتخت آن علاوه بر سواحل درخشان و پرآرامش میزبان جاذبه‌هایی چون موزه، گالری‌های هنری و طبیعت بکر است که تجربه سفر برای گردشگران را به شکلی ویژه متفاوت خواهد کرد. برای مثال گردشگران می‌توانند در یکی از خیابان‌های اصلی ماله به نام ماجدهی ماگو با اصیل‌ترین کالاها و صنایع‌ دستی مالدیو آشنا شوند و غذاهای محلی را در این جا تجربه کنند.

موزه ملی یکی دیگر از جاذبه‌های ماله است. این موزه بخشی از ساختمان کاخ سلطنتی است و در پارک سلطان قرار دارد. در این موزه آثاری از تاریخ مالدیو به نمایش گذاشته شده و برای گردشگرانی که به هنر و تاریخ علاقه دارند، جذاب است.

همانطور که گفته شد مالدیو کشوری مسلمان است که مساجد بسیاری دارد. مسجد جمعه مالدیو یکی از قدیمی‌ترین مساجد مالدیو است که با نام هورومیسکی نیز شناخته می‌شود. این مسجد از تخته سنگ‌های مرجانی ساخته شده و کنده‌کاری‌ها و معماری آن یکی از جذابیت‌های شهر ماله برای گردشگران است.

از دیگر اماکن مورد توجه گردشگران در این کشور می‌توان به گالری هنری ملی ماله اشاره کرد. این گالری میزبان مجموعه‌ای از آثار هنری بومی مالدیو و آثار بین‌المللی است. البته در این گالری رویدادها و نمایشگاه‌های هنری همچون لباس‌های محلی، سلطنتی و سنتی مالدیو نیز به نمایش گذاشته شده است.

در کنار اماکن مذهبی و فرهنگی تفریحات آبی در مالدیو از مهمترین جذابیت‌هاست. به عنوان مثال غواصی در بخش‌های عمیق سطح اقیانوس، تماشای دلفین‌ها و دنیای زیر آب، جت اسکی، موج‌سواری، قایق‌سواری و… بخشی از امکانات تفریحی این کشور به حساب می‌آید که توجه مسافران را به صورت ویژه به خود جلب می‌کند.

همانطور که گفته شد، دنیای زیر آب در مالدیو یکی از دلایل علاقه گردشگران به این منطقه است. در آب‌های اطراف جزایر این کشور گونه‌های مختلف آبزیان زندگی می‌کنند و گردشگران با تنوع جانوری زیادی رو به رو خواهند شد. یکی از مکان‌های دیدنی مالدیو دریاچه Dhadimagi Kilhi در جزیره فووامولاست. اطراف دریاچه مناظر زیبایی از پوشش گیاهی وجود دارد که چشم‌انداز زیبایی برای بازدیدکنندگان ایجاد کرده است. ماهی‌گیری، شنا و قایق‌سواری از تفریحات مربوط به این دریاچه است.

جزایر مالدیو به ۲ بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌شود. جزایر شمالی بین گردشگران محبوبیت بیشتری دارد و جزایر جنوبی مناسب کسانی است که دنبال آرامش و سکوت هستند. ادو و واوو از جزایر جنوبی مالدیو و گافاروفالو، آری، تودو و رادهو از جزایر شمالی آن است.

هر کدام از این جزایر به دلیل ویژگی‌هایی گردشگران خاص خود را دارد. برای مثال گافاروفالو که یکی از جزایر پرطرفدار میان گردشگران به شمار می‌آید، بهترین مکان برای غواصی و عکاسی زیر آب است. جزیره آری نیز بازار محلی زیبایی دارد که در آن صنایع‌ دستی مالدیو مانند صندل‌های حصیری و انگشترهای ساخته شده از صدف به فروش می‌رسد.

همچنین جزیره وادهو به دلیل پدیده درخشش فیتوپلانکتون‌ها در شب روی شن‌های ساحل بین گردشگران محبوب است. اقامتگاه‌های محلی مافوشی، چشمه‌های معدنی باروس، تماشای دلفین‌ها در جزیره رانگالی و تالاب‌های جزیره ولیگاندو بخش دیگری از جذابیت‌های مالدیو برای گردشگران است.

منبع:

www.britannica.com

thecommonwealth.org

maldivesfinest.com

منبع:ایسنا

عباس‌میرزا نمی‌میرد

باد تکه‌ای از کاکل اسب زرین عباس‌میرزا را بالا برده و سردار ایرانی شمشیربه‌دست با پس‌زمینه‌ای از آسمان آبی مراقب ارس است. او ولیعهد و والی آذربایجان و فرمانده سپاه ایران به هنگام تجاوز قشون روس به ایران بود. سرداری خوشنام و دلیر که به پادشاهی نرسید و پیش از پدر، یعنی فتحعلی‌شاه در ۴۴سالگی و به هنگام سفر به مشهد با بیماری درگذشت و پسرش محمدمیرزا جانشین پدر شد. عباس‌میرزا در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.

به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «یک روز مادران داغ‌دیده در ساحل ارس جمع شدند و این رود بی‌رحم را نفرین کردند: «جوان ما را بی‌صدا کردی الهی که صدایت ببرد! جگرگوشه ما را خفه کردی، الهی که تا ابد خفه شوی!» این داستان را در ساحل ارس از زبان اکبر همت‌پور، کارشناس گردشگری، می‌شنوم. آن سوی رود، برج ایلخانی روستای گلستان پیداست و قطار پنج‌واگنی نخجوان – اردوباد سوت‌کشان در حال حرکت. می‌گویند بهار اگر کنار کاروانسرای خواجه‌نظر بایستی رمه قوچ و غزال و بزکوهی را می‌بینی که آن طرف خط‌ آهن صخره‌های سرخ را بالا می‌روند.

چه داستان‌ها که ندارد این ارس:

«آب‌های خروشان خنک نیستند

خنک هم باشند عمیق نیستند

هیچ عروسی به زیبایی سارا نیست

دختر بلند بالای چشم آبی من

بروید به خان‌چوپان بگویید دنبال عروس‌اش نیاید

بگویید خونش به‌ناحق ریخته خواهد شد

بگویید سیل سارای من را برد.»

سارا نامزد خان‌چوپان بود و حاکم ظالم هم او را می‌خواست تا این که این ننگ را نتابید و با لباس سفید و روبند سرخ، خود را به رود انداخت. حالا اما این رود نفرین‌شده بی‌صداست. آرام و بی‌صدا و لبریز از هزار حادثه دردناک تاریخی. ماجرای ستوان کثیری همین‌جا اتفاق افتاد، مقاومت سه مرزبان ایرانی کنار پل آهنی در برابر ارتش شوروی، ایستادگی سپاهیان عباس‌میرزا ولیعهد و فرزند لایق فتحعلی‌شاه در مقابل ارتش تزار روس و … تا این که در نهایت ارس تبدیل به مرز حسرت شد؛ با انبوهی از شعر و داستان و ترانه. کنار پل آهنی پیش از آن که بر سر قبر مرزبانان شهید مصیب ملک‌محمدی، سیدمحمد راثی هاشمی و عبدالله شهریاری بنشینم و فاتحه بخوانم، به سرباز بالای برجک نگهبانی سلام نظامی می‌دهم که شق‌ و رق پاسخ می‌دهد. نامش محمدرضا قادری است و اهل سردشت. از همان بالا به کردی سوران فریاد می‌زند: «افتخار می‌کنم که اینجا سربازم.» پل آهنی و هنگ مرزی جلفا حس و حال عجیبی دارد. این را فقط یک سرباز مرزبان در کنار شهدای شهریور ۱۳۲۰ حس می‌کند.

درست مثل پویا محمدنژاد که حالا ۲۶ساله است و از تبریز به جلفا آمده تا تجدید خاطره کند و محل خدمتش را به دوستش آرمین حبیبی نشان دهد. می‌گوید: «وقتی بعد از ۲۰ ماه خدمت به هنگ مرزی جلفا و پاسگاه پل آهنی منتقل شدم، از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختم. تا آخر عمر به این که در کنار قبر شهدای مرزبان خدمت کرده‌ام به خودم می‌بالم و افتخار می‌کنم. سربازی برای من درس وطن‌پرستی بود.»

دوستش آرمین می‌گوید: «من در پلیس دیپلماتیک تهران خدمت کرده‌ام. جلفا هم زیاد آمده‌ام ولی نشده بود که به پل آهنی سر بزنم تا این که دوستم گفت امروز برویم. اینجا خیلی جای غریبی است، به پوریا حق می‌دهم افتخار کند. هر کجای دیگر دنیا بود الان ده‌ها فیلم و سریال از این قهرمانان دلیر ساخته بودند. شوخی نیست سه نفره ۴۸ ساعت یک لشکر مجهز شوروی را زمین‌گیر کنی و به عهدی که با خودت بسته‌ای پایبند بمانی و جانت را برای وطن بدهی. آمریکایی‌ها با فیلم و سریال برای خودشان قهرمانانی درست می‌کنند که اصلاً وجود خارجی ندارند، اینجا وجب به وجب یک قهرمان واقعی دارد که حتی برای مردم خودمان هم درست معرفی نمی‌شود.»

برای اثبات درستی حرفش می‌پرسم ماجرای ستوان کثیری، همشهری دلیرش را، می‌داند یا نه؟ می‌گوید نه. حدس می‌زدم جوابش منفی باشد. هر دو مشتاقانه می‌خواهند تعریف کنم. در سال ۱۳۳۴ یک هیأت ایرانی و یک هیأت شوروی مأمور تعیین تکلیف چند صد جزیره کوچک میانه ارس می‌شوند. خط مرزی درست از وسط رود می‌گذرد اما ارس در نقاط مختلفی دوشاخه و چند شاخه می‌شود و جزایر کوچکی شکل می‌گیرد که هیچ کاربردی جز چرای دام برای اهالی ندارد. بنا بر قرارداد مرزی می‌بایست شاخه اصلی و پرآب رود به عنوان مرز تعیین می‌شد و شاخه فرعی و جزیره بین آن دو به کشور مقابل می‌رسید که بر این اساس ۴۲۷ جزیره به ایران و ۳۸۲ جزیره تحت مالکیت شوروی درآمد اما در جزیره ۱۳۰ اختلاف بالا گرفت و ستوان نورالله کثیری، نقشه‌بردار لشکر تبریز، برای آن که ثابت کند شاخه پر آب سمت ایران نیست و جزیره ۱۳۰ باید تحت مالکیت ایران باشد، با اسب به آب زد. ارس بی‌صدا، افسر ایرانی را در خود فرو برد و آب از روی اسب و سوار گذشت تا این که صمد ممداوغلی، مرزبان ایرانی، در آب پرید و پای ستوان را که در رکاب گیر کرده بود آزاد کرد و هر دو نجات پیدا کردند. هیأت روس با دیدن این صحنه عجیب، مالکیت ایران بر جزیره ۱۳۰ را پذیرفت.

از آرمین و پوریا می‌پرسم میدان عباس‌میرزا، نایب‌السلطنه، و تندیس او را روی اسب دیده اید؟ می‌گویند بله. می‌پرسم او را می‌شناسید یا نه؟ می‌گویند فقط نامش را شنیده‌اند و آن طور که در میانه گفت‌وگوهای دیگر متوجه می‌شوم حتی بسیاری تفاوت میان حمله روسیه تزاری و ارتش شوروی را نمی‌دانند و گاه حوادث تاریخی را با هم مخلوط می‌کنند اما اینجا یک حس همچنان زنده و بیدار است؛ حس وطن‌پرستی و شجاعت و دلیری. دکور دفتر منطقه آزاد ارس پر است از تندیس‌های کوچک و زیبای مشاهیر ایرانی؛ آریوبرزن، سردار هخامنشی در جنگ با اسکندر مقدونی، در کنار تندیس شاه‌عباس صفوی، کمال‌الملک نقاش در کنار میرعماد خوشنویس و همین طور به ردیف تندیس ستارخان و نظامی گنجوی و عطار نیشابوری و نادرشاه افشار و کوروش کبیر و داریوش اول تا رئیسعلی دلواری و سهراب سپهری و میرزاکوچک‌خان و امیرکبیر و پروین اعتصامی و … نیازی به پرس‌وجو نیست. اینجا ایرانیت موج می‌زند. به میدان عباس‌میرزا که می‌رسیم همت‌پور به سمت نگاه او و کوه روبه‌رو اشاره می‌کند و می‌گوید: «این تندیس نماد مقاومت ماست.»

باد تکه‌ای از کاکل اسب زرین عباس‌میرزا را بالا برده و سردار ایرانی شمشیربه‌دست با پس‌زمینه‌ای از آسمان آبی مراقب ارس است. او ولیعهد و والی آذربایجان و فرمانده سپاه ایران به هنگام تجاوز قشون روس به ایران بود. سرداری خوشنام و دلیر که به پادشاهی نرسید و پیش از پدر، یعنی فتحعلی‌شاه در ۴۴سالگی و به هنگام سفر به مشهد با بیماری درگذشت و پسرش محمدمیرزا جانشین پدر شد. عباس‌میرزا در حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.

از کنار پارک دورنا، تنها پارک نقطه صفر مرزی کشور، رد می‌شویم و به سمت کلیسای چوپان می‌رویم؛ کلیسایی کوچک وابسته به کلیسای سنت‌استپانوس که پیش از کوچاندن صنعتگران ارمنی منطقه توسط شاه‌عباس به اصفهان و ساختن جلفایی دیگر در این شهر، محل عبادت چوپانان و کشاورزان بوده است. یکی از ژئوپارک‌های جلفا هم درست همین جاست؛ جاذبه‌ای زمین‌شناختی از بهمن سنگ که هم برای پیاده‌روی و تفریح جای بی‌بدیلی است و هم برای مطالعه زمین‌شناسی. تندیس کاروانیان در ورودی کاروانسرای شاه‌عباسی خواجه‌نظر به‌خوبی از رونق تاریخی شهر خبر می‌دهد.

ژان باتیست تاورنیه، گردشگر و تاجر فرانسوی، حدود ۴۰۰ سال پیش درباره خواجه‌نظر و کاروانسرایش می‌نویسد: «او از ارامنه معتبری بود که از جلفا خارج شد و چون در تجارت ترقی کرد و نزد شاه‌عباس و جانشین او شاه‌صفی اعتبارات حاصل نمود، او را کلانتر ملت کردند. او به افتخار وطن خود جلفا دو کاروانسرای بزرگ در آنجا بنا کرد که هنوز در طرفین رودخانه باقی هستند.»

از کاروانسرای آن‌طرف مرز خبری نیست اما بنای این‌سو پابرجاست و مقدمات ثبت جهانی آن نیز فراهم شده است. این بنا یک حیاط مرکزی و سه ایوان در سه طرف دارد و ساختمان با طاق‌های جناغی در سه سمت حیاط چرخیده و بخش زمستانه و تابستانه‌ جدایی دارد؛ یکی شبیه بازار سرپوشیده، دالانی است دراز و خنک و یکی شبیه خانه‌ای اعیانی پوشیده‌ و گرم. کنار دروازه بزرگ کاروانسرا می‌ایستم و ارس را تماشا می‌کنم که خاموش و بی‌صدا پیش می‌رود، صخره‌های سرخ آن سوی رود را که می‌گویند بهار رمه‌های قوچ و غزال و بزکوهی‌اش تماشایی است. قطار پنج‌واگنی نخجوان – اردوباد سوت می‌کشد و در آن سوی مرز حسرت به سمت روستای گلستان پیش می‌رود. ارس این رود بی‌صدا، چه داستان‌ها که ندارد.»

منبع:ایسنا

موزه چراغ‌های قدیمی اردکان از دریچه دوربین

بخش روشنایی و چراغ‌های قدیمی موزه مردم شناسی اردکان یکی از جاذبه‌های گردشگری این شهرستان است.

این بخش از موزه مردم شناسی اردکان نیز همانند دیگر بخش‌های آن غالباً از اشیاء اهدایی مردم منطقه گردآوری شده و در آن انواع چراغ‌ شامل چراغ‏‌های پیه سوز، لامپا، فانوس، زنبوری، پریموس و نشان دادن طرز استفاده از آن‏ها، انواع سماور ذغالی کوچک و بزرگ، انواع کتری و قوری‏‌های‏ مسی و برنجی از قرن ۱۲ به بعد و حتی چراغ دوچرخه پایی که سوخت آن‏ به وسیله کاربیت تأمین می‏‌شده، در معرض دید عموم قرار گرفته است.

به دنبال کشف آتش، بشر از آن برای گرم نگه‌داشتن محیط زندگی و پخت و پز و از مشعل برای روشن کردن شب‌های تاریک استفاده می‌کرد، استفاده از نور و روشنایی در آغاز با مواد روغنی حیوانات و گیاهان محقق شد که نمونه آن را میتوان چراغ‌های پیه‌سوز نام برد که در داخل منبع آن پیه ذوب کرده حیوانات را ریخته و روشن می‌کردند.

کم‌کم با ورود نفت به زندگی مردم، چراغ‌های نسل دوم روی کار آمد و چراغ‌های پیه‌سوز و روغن‌سوز از خانواده‌ها خداحافظی کرده و انواع دیگر چراغ‌ها مانند چراغ بادی، لامپا، گردسوز، توری و انواع چراغ‌های خوراک‌پزی سنتی روی کار آمد.

چراغ بادی یا فانوس به نوعی اولین چراغ نفت‌سوز محسوب می‌شود که دارای یک حباب شیشه‌ای بود و باد نمی‌توانست آن را خاموش کند، فتیله آن قابل تنظیم و دارای یک دسته بود که به راحتی می‌شد آن را حمل و جا به جا یا به جایی آویزان کرد.

چراغ لامپا، نخستین نسل چراغ‌های نفتی تولید روشنایی بود که با نفت سفید می‌سوخت. منبع آن از جنس مس، شیشه یا سفال بود و یک نوع حباب شیشه‌ای به نام شیشه لامپا روی آن قرار می‌گرفت تا نور چراغ درخشان‌تر شود.

چراغ گردسوز شبیه لامپا ولی متفاوت از ان به دلیل شکل فتیله بود. فتیله چراغ گردسوز همان‌طور که از نامش پیداست به‌صورت دایره‌ای بود و گرد می‌سوخت. روی فتیله آن هم یک عدد کلاهک قرار داشت که بر روی لوله‌ای که از وسط منبع نفت می‌گذشت سوار می‌شد. این کلاهک، هوا را از زیر چراغ وارد قسمت روشن چراغ می‌کرد و باعث می‌شد که چراغ بهتر بسوزد و دارای نور و حرارت زیاد بود.

چراغ‌زنبوری در حال سوختن صدایی شبیه وِز وِز داشت لذا آن را چراغ‌ زنبوری می‌خواندند، سوخت آن نفت و منبع آن فلزی با آب وَرشو یا نقره بود و با تلمبه روشن می‌شد. برای روشن کردن آن ابتدا کمی الکل در تنوره چراغ می‌ریختند و آن را روشن می‌کردند تا داغ شود. سپس تلمبه می‌زدند و نفت به صورت گاز از چراغ خارج می‌شد و به توری می‌پاشید و نورافشانی می‌کرد. گرمای حاصل باعث می‌شد که بقیه نفت هم تبخیر شده و برای سوختن آماده شود.

چراغ پِریموس اولین نسل چراغ‌های خوراک‌پزی بود که با سوخت نفت فشرده کار می‌کرد. دارای ۳ پایه و مخزن نفت برنجی بود. با نفت کار می‌کرد و مانند چراغ زنبوری تلمبه‌ای بود.

چراغ‌های دو و سه‌ فتیله‌ای نیز نوعی چراغ خوراک‌پزی بود که شکل آن گرد و آبی‌رنگ بود. سوخت آن نیز نفت و دارای چند فتیله قابل تنظیم بود ولی مردم خواهان چراغی بودند که بتواند کار آشپزی و گرم کردن خانه را هم‌زمان انجام دهد و از آن‌ حداکثر استفاده را ببرند لذا طولی نکشید که چراغ والور و پس از آن چراغ علاءالدین به خانه‌ها راه یافت و به خواسته آنها جامه عمل پوشاند.

البته با اختراع برق و گاز و آمدن وسایل برقی و گازی به بازار به‌مرور زمان چراغ‌های نفت‌سوز به تاریخ پیوستند و زینت‌بخش دکورهای منازل و موزه‌ها شده‌اند که نمونه هایی از آن را می‌توان در موزه مردم شناسی اردکان مشاهده کرد.

منبع:ایسنا

برج چاملیجا، جاذبه‌ای مدرن در قلب پایتخت فرهنگی اروپا

همیشه می‌توان سفر را در لیست تفریحات انفرادی و گروهی قرار داد که با انتخاب مقصد درست لذت این تفریح چند برابر خواهد شد. امروزه جذابیت‌های گردشگری به جاذبه‌های طبیعی و تاریخی ختم نمی‌شود. بسیاری از کشورها برای جذب گردشگر بیشتر دست به ایجاد جاذبه‌های نوین و مدرن می‌زنند.

کشور ترکیه به دلیل داشتن موقعیت جغرافیایی خوب و قدمتی تاریخی، حاوی جاذبه‌های گردشگری بسیاری است. جاذبه‌های این کشور از مساجد و اماکن تاریخی گرفته تا خرابه‌های رومی یک مقصد گردشگری مهم را برای گردشگران به خصوص ایرانی‌ها به وجود آورده است.

شهر استانبول به عنوان یک شهر سنتی با فرهنگی منحصر به‌فرد، یکی از توریستی‌ترین شهرهای ترکیه به حساب می‌آید که فرهنگ‌های گوناگون را در تاریخ خود تجربه کرده است. این شهر به عنوان پایتخت گردشگری و پایتخت فرهنگی ترکیه شناخته می‌شود؛ همچنین این شهر در سال ۲۰۱۰ به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا معرفی شد.

باوجود اینکه استانبول مملو از مکان‌های دیدنی و تاریخی است، اما این روزها شاید به واسطه ساخت پروژه‌های بزرگ عمرانی و صنعتی در کنار بسیاری از آثار ارزشمند این شهر از جمله مسجد سلطان احمد، برج گالاتا و کاخ توپ کاپی از بناهای مدرنی چون بزرگترین پل کابلی جهان و ساختمان‌های منحصر به‌فرد به عنوان نوع دیگری از جاذبه‌های گردشگری این شهر می‌توان یاد کرد.

برج چاملیجا به عنوان بلندترین آسمان‌خراش قاره اروپا همچون برج میلاد تهران با هدف ایجاد یک برج مخابراتی در شهر استانبول ساخته شد. این برج با طرحی شبیه به گل لاله سالانه حدود ۵ میلیون بازدیدکننده را به خود جذب می‌کند. چاملیجا در یکی از منحصر به‌فردترین قسمت‌های ترکیه به نام تچه چاملیجا قرار گرفته است.

برنامه‌ریزی برای ساخت برج مخابراتی استانبول در سال ۲۰۰۸ به صورت رسمی آغاز شد. با تعیین محل قرارگیری برج و بررسی طرح‌های اولیه، ساخت این برج بر روی تپه چاملیجا در ۱ مارچ سال ۲۰۱۶ کلید خورد و در ۲۹ می ۲۰۲۱ با پایان‌یافتن پروژه عمرانی درهایبرج چاملیجا بر روی گردشگران گشوده شد.

ساخت برج مخابراتی به شرکت ساختمانی ساروقلی سپرده شد. اولین بخش برج، پی‌ریزی بتونی آن با عمق ۲۱ متر بود. ارتفاع برج چاملیجا ۳۶۵.۵ متر از سطح زمین و ۵۸۳.۵ متر از سطح دریا است که بلندترین سازه استانبول و حتی اروپا است. چاملیجا بین بلندترین برج‌های مخابراتی جهان در رتبه ۱۷ قرار دارد. سطح مقطع برج بیضی شکل است و با افزایش ارتفاع قطر آن کاهش می‌یابد . فاصله طبقات هر برج ۴.۵ متر در نظر گرفته شده است .

در طبقه ۳۳ و ۳۴ برج دو تراس یا عرشه برای بازدیدکنندگان تعبیه شده است که هر یک به ترتیب در  ارتفاع ۱۴۸ و ۱۵۳ متر از سطح زمین واقع شده‌اند. به علاوه در طبقه ۳۹ و ۴۰ این برج یک رستوران و کافه مجلل برای پذیرایی از بازدیدکنندگان با منظره بی‌نظیر از شهر استانبول طراحی شده است.

برج چاملیجا در بخش‌های پایینی با داشتن یک کتابخانه بزرگ و سالن‌های ویژه، خدمات زیادی به گردشگران عرضه می‌کند. از دیگر جاذبه‌های این برج می‌توان به آسانسور پانوراما اشاره کرد که در نوع خود بی‌نظیر است؛ این آسانسور فاصله همکف تا طبقه ۳۴ را تنها در ۱ دقیقه و ۱۰ ثانیه طی می‌کند.

از برج مخابراتی چاملیجا به عنوان نماد جدید ترکیه یاد می‌کنند. دلیل این امر را شاید بتوان معماری آینده‌نگر و پیشتازانه آن دانست. از زیبایی طبیعی اطراف برج گرفته تا فرم پویا و ارگانیک آن نوید ترکیه درجهان مدرن را می‌توان مشاهده کرد.

این برج در یک فضای برجسته گرد طراحی شده است. گردشگران برای ورود به ساختمان اصلی برج باید به صورت پیاده از پارک مملو از درختان کاج عبور کنند تا در امتداد یک چشم‌انداز زیبا به طبقه همکف برسند.

طراحی غیرمتقارن، نمای چشم‌انداز برج را از نقاط مختلف استانبول متفاوت کرده و به نوعی با زیست ارگانیک شهر استانبول پیوند برقرار کرده است. به جرات می‌توان گفت هیچ بنایی به اندازه برج چاملیجا روح دوگانه اروپایی- آسیایی استانبول را بازتاب نمی‌دهد.

مهم‌ترین نکته طراحی برج چشم‌انداز کامل شهر استانبول است به طوری که با گردش در تراس‌های آن به صورت همزمان می‌توان به تماشای نمایی کامل از تپه‌های سرسبز شهر، تنگه بسفر، دریای سیاه و بسیاری از بناهای تاریخی استانبول نشست.

منبع:ایسنا

خرانق، مقصد گردشگری ناشناخته در ایران

روستای ۴۵۰۰ ساله‌ی خرانق، یک روستای توریستی و جذاب در حاشیه کویر اردکان یزد است که به لحاظ برخورداری از جاذبه‌های زیبا و بکر همواره مورد توجه گردشگرن خارجی است.

روستای توریستی و جذاب «خرانق» در ۷۵ کیلومتری یزد و در منطقه‌ای کوهستانی در طریق الرضا(ع) واقع شده است. خرانق در گویش محلی به معنی جایی است که خورشید طلوع می‌کند لذا آن را زادگاه خورشید خوانده‌اند.

این روستا دارای چندین جاذبه گردشگری تاریخی است که یکی از مهمترین آنها قلعه‌ تاریخی خرانق متعلق به سلسله ساسانیان یعنی حدود ۱۸۰۰ سال پیش است و در سال ۱۳۸۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

این قلعه خشتی یکی از بزرگترین قلعه‌های مسکونی با کوچه‌های پر پیچ و خم است که قبلاً محلی برای گمراه کردن سارقان و راهزنان بوده و از معروف‌ترین آنها کوچه‌ی گرگ است که روزگاری، راهزنان را به این کوچه می‌کشاندند و سپس به آنها حمله می‌کردند.

در این قلعه حدود ۸۰ خانه وجود دارد که دو یا سه طبقه هستند که نشان دهنده وضعیت اقتصادی و موقعیت اجتماعی ساکنین آنها بوده است.

مصالح مورد استفاده برای ساخت این خانه‌ها خشت و گل برای دیوارها، استفاده از تیرهای چوبی و پوشال برای سقف و مخلوط خاک و آهک برای کف اتاق است و سقف خانه‌ها به صورت گنبدی شکل و از گچ برای تزئینات درونی داخل خانه ها استفاده کرده‌اند. از طبقه‌ی زیرین خانه نیز برای نگهداری احشام و طیور استفاده می‌کرده‌اند.

منار جنبان خرانق یکی از بی‌نظیرترین سازه‌های باقیمانده در این قلعه تاریخی است که قدمت این بنا نیز به دوران ساسانیان باز می‌گردد. منارجنبان خرانق بنایی سه طبقه است که راه های جداگانه ای برای ورود و خروج از آن دارد.

این بنا به عنوان برج دیده بانی و فانوس خانه استفاده می شده ولی آنچه این بنای تاریخی را منحصر به فرد می کند، این است که کل سازه توسط خشت ساخته شده است.

حمام تاریخی خرانق مربوط به دوران قاجار است و برای دسترسی آسان به آب قنات، این حمام را در سطحی پایین تر از قلعه و بالاتر از سطح روستا ساخته‌اند.

این حمام مانند دیگر حمام های ایرانی شامل ورودی، هشتی، سربینه، میاندر، بینه، خزینه، تون، گرمخانه و گلخن است. این حمام به دو قسمت حمام کوچک و حمام بزرگ بوده است. حمام کوچک مورد استفاده ی بانوان بوده که از صبح تا غروب در اختیارشان بوده است.

در مرکز قلعه، مسجدی تاریخی وجود دارد که قدمت آن به قرن هشتم تا دهم هجری قمری می‌رسد. مصالح استفاده شده برای ساخت این مسجد خشت و گل است و در نمای بیرونی آن آجر نیز استفاده شده است.

کاروانسرای خرانق در مجاورت این قلعه، یک ساختمان یک طبقه است که به سلسله ساسانیان بر می‌گردد. یکی از کارهای جالب که در این کاروانسرا می توانید انجام دهید این است که اگر در مرکز یکی از تیمچه‌های آن قرار بگیرید و صدایی ایجاد کنید، صدا پژواک می‌شود.

یک حیاط بزرگ در وسط این بنای تاریخی که به ثبت ملی رسیده، قرار دارد و دور تا دور آن اتاق هایی ساخته شده است.

در این منطقه، رودخانه‌ای فصلی به نام دوکال جریان دارد لذا برای  انتقال آب از یک ساحل به ساحل دیگر رودخانه، پلی آبراه ایجاد شده است و عنوان قدیمی ترین پل انتقال آب در استان را دارد. ساخت این پل مربط به حدود ۱۰ قرن پیش و دارای معماری ساسانی و رومی است.

مزار بابا خادم یکی از بناهای مذهبی در روستای خرانق است که با گنبد آبی‌ خود، بیش از هر بنای دیگری جلب توجه می‌کند. این بنا پیکر یکی از خادمین امام رضا (ع) را در خود دارد که در طی مسیر همراه این امام بیمار شد و درگذشت و در میان کشتزارهای خرانق به خاک سپرده شد. بر مزار وی، بنایی گنبدوار و ساده ساخته شده که در سال ۱۳۹۰ هجری شمسی مورد بازسازی قرار گرفته است.

منبع:ایسنا

زنجان؛ شهری آن‌سوی پل‌های قجری

پل‌های ساخته شده در دوران قاجار و طبیعت اطراف آن از جمله آثاز زیبا و چشم نواز در حاشیه شهر زنجان برای گردشگران است.

از شمال‌غربی ایران که به سمت مرکز و جنوب راه بیافتیم، به استان زنجان می‌رسیم که در بستر رودخانه قزل‌اوزن و بر دامنه‌های فلات آذربایجان با آب و هوای خنک و ییلاقی‌اش، گزینه خوبی برای سفرهای تابستانی است. این استان، هشت شهرستان شامل زنجان، ابهر، خرم‌دره، خدابنده، طارم، ایجرود، ماه‌نشان و سلطانیه دارد و مردم استان به زبان ترکی آذربایجانی صحبت می‌کنند و زبان تاتی نیز در بخشی از شمال طارم علیا (دامنه کوه البرز) به‌ جا مانده برای مردم این استان است.

شهرستان زنجان با مرکزیت شهر زنجان به عنوان مرکز این استان قرار دارد که این شهرستان از شمال به استان‌های آذربایجان‌شرقی و اردبیل، از شرق به شهرستان‌های طارم و ابهر، از جنوب به شهرستان‌های ایجرود و خدابنده و از غرب به شهرستان ماه‌نشان و از شمال‌غربی به شهرستان میانه  محدود است. زنجان یکی از شهرهای شگفت‌انگیز و کمتر شناخته‌ شده شمال‌غرب ایران‌زمین است. زنجان بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شهرستان استان زنجان به شمار می‌آید.

دیرینگی و قدمت ناحیه زنجان بر اساس مطالعات انجام شده به اواخر هزاره دوم قبل از میلاد می‌رسد. برخی تاریخ‌نگاران، شهر زنجان را با شهر «آگانزانا» که بطلمیوس از آن نام برده است، یکی دانسته‌اند. آثار باستانی متعددی که در این منطقه وجود دارد، بهترین گواه قدمت و پیشینه تاریخی این خطه از استان زنجان است.

زنجان؛ شهری آن‌سوی پل‌های قاجاری

پل میربهاء‌الدین

اگر از سمت کردستان به زنجان بیایید، سری به رودخانه زنجان‌رود بزنید، با پلی مواجه خواهید شد که به پل کهنه یا پل میربهاءالدین معروف است. پل میربهاءالدین به طور کامل به وسیله آجر، بنا شده و این نام از روی اسم سازنده پل روی آن نهاده شده است که از نظر قدمت به دوره حکومت ناصرالدین شاه قاجار مربوط می‌شود.

پل سردار

پل تاریخی «سردار» در سال ۱۳۳۳ هجری‌قمری توسط «سردار اسعدالدوله» پسر «حسینقلی خان نظام‌الدوله» احداث شده است. به روایت دیگر این پل در دوره قاجار توسط «حاجیه قمر تاج‌خانم» ساخته شده است. پل سردار در محور جنوب‌  غربی شهر زنجان، بر روی رودخانه زنجان‌رود و در امتداد پل‌های حاج سید محمد و میربهاءالدین ساخته شده است. به لحاظ تزئینات پل سردار نسبت به دو پل حاج سید محمد و میر بهاءالدین متمایز بوده و این پل به خاطر نزدیکی به دروازه جنوبی شهر در قدیم به پل «دروازه قلتوق» معروف بوده است.

پل حاج سید محمد

پل «حاج سید محمد» در امتداد پل حاج میربهاء‌الدین بر روی زنجان‌رود توسط سید محمد موسوی از روحانیون عصر مشروطیت احداث شده است. این پل زیبا با معماری بی‌نظیر خود، از دیرباز چشم هر بیننده‌ای را نوازش و تاریخ این مرز و بوم را به نمایش می‌گذارد. پل حاج سید محمد با هزینه «حاج یوسف ارباب» از تجار مشهور زنجان در سال ۱۳۰۰ هجری‌قمری ساخته شده است. طول این پل ۱۹۵ متر و ارتفاع آن ۶.۵ متر است و ارتفاع آن سبب شده زیبایی این پل از دور، چشم هر بیننده‌ای را مجذوب خود کند. پل حاج سید محمد، به دلیل همجواری با روستای قره‌تپه به پل «قره‌تپه» نیز معروف است. این پل نیز توسط اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان تعمیر شده و پس از تکمیل طرح ساماندهی حاشیه زنجان‌رود، محل مناسبی برای بازدید گردشگران و گذراندن اوقات فراغت شده است.

علاوه‌بر این پل‌ها، مساجد زیادی نیز با معماری قاجاری در این شهر وجود دارد که علاقه‌مندان به هنر معماری را به خود جذب می‌کند.

منبع:ایسنا