نماد معماری ایرانی در موزه هنرهای معاصر

 

تهران در میانه دهه ۵۰ قد می‌کشید و بزرگ می‌شد.حالا شهر صاحب کافه‌ها و رستوران‌های جدید است و سینماهایی که فیلم‌های روز دنیا را نمایش می‌دهند. تئاتر شهر و تالار رودکی ساخته شده‌اند که دومی ‌هیچ از سالن‌های اپرای اروپایی کم ندارد. در کنار اینها و در کنار موزه‌هایی مثل موزه ایران‌باستان، تهران در حال مدرنیزاسیون، موزه مدرن هم می‌خواهد. در همین زمان است که موزه هنرهای معاصر تهران در بخشی از خیابان امیرآباد ساخته می‌شود و آثار نقاشی و حجم از هنرمندان بزرگ دنیا مثل گوگن، پیکاسو، «رنه ماگریت»، «جکسن پولاک» و «اندی وارهول» در آن به نمایش در می‌آید باارزشی فراتر از آنچه بتوان تصور کرد و برای آن قیمت گذاشت و البته معماری خاصی که چشمگیر است.

«کامران دیبا» ساختمان موزه را بر اساس المان‌هایی از معماری ایرانی و معماری مدرن ساخته است. ساختمان با الهام از بادگیرهای یزد و مناطق حاشیه کویر ساخته می‌شود و عناصری مثل هشتی، چهارسو و گذر در آن وجود دارد. از طرف دیگر دیبا گفته است در طراحی این موزه به کارهای «لوکوربوزیه» و «فرانک لوید رایت» هم نگاه کرده است و موزه هنرهای معاصر نیویورک را هم در نظر داشته است.
فضاسازی و ارتباط انسان‌ها هم برای او مهم بوده است و راهروهایی که در فضای موزه می‌چرخند و به گالری‌ها می‌رسند این ایده او را تقویت کرده‌اند. موزه هفت گالری دارد که بازدیدکننده با گذر از راهروها به گالری‌ها هدایت می‌شود و با رسیدن به گالری شماره هفت دوباره وارد گالری شماره یک می‌شود. هرچند نقدهایی هم به این معماری شده است وگاه حتی آن را کپی‌کاری هم دانسته‌اند و به بادگیرها هم ایراد گرفته شده است. از جمله «داریوش بوربور» معمار، شهرساز، طراح، مجسمه‌ساز و پژوهشگر، که آن را کپی‌برداری از قسمت‌هایی از موزه «خوان میرو» در اسپانیا می‌داند و بادگیرها را هم اساساً نورگیر می‌خواند که هیچ ارتباطی با باد ندارد.

  • بادگیر یا نورگیر؟

«رضا موسوی»، تهران‌شناس و کارشناس مرمت بناهای تاریخی، هم این بادگیرها را کاربردی نمی‌داند. او می‌گوید: «اگر قرار است که بادگیر ساخته شود، باید باد وجود داشته باشد. در خانه وثوق‌الدوله دو بادگیر بزرگ وجود دارد، ولی واقعاً بادگیر است. وقتی به زیرزمین می‌روید، آنجا کاملاً خنک است و مثل کولر طبیعی کار می‌کند. با اینکه در یزد یا منطقه کویری هم ساخته نشده، ولی کارش تولید باد و به جریان انداختن آن است. ولی همین عنصر به‌صورت نمادین در موزه به کار رفته که کار هم نمی‌کند و اصلاً نورگیر است. اینکه المانی از مناطق کویری ایران را در بخش شمالی و نسبتاً کوهستانی کشور اجرا کنیم، مفهومی ‌ندارد. ضمن اینکه بادگیرها کاملاً پشت به جهت باد هستند. به عبارت دیگر، این بادگیرها در سمت شرق ساخته شده‌اند که باعث می‌شوند نور خورشید که از شرق طلوع می‌کند، تا حدود ساعت ۱۲ یا یک ظهر به‌صورت مستقیم در گالری‌ها باشد. بنابراین، کاملاً نورگیر است و نه بادگیر.»

  • ترکیب معماری سنتی و مدرن

غیر از بادگیرها، رضا موسوی شیوه ترکیب و تلفیق معماری سنتی و مدرن در این موزه را هم از ایرادهای آن می‌داند: «ترکیب معماری بومی ‌ایران با یک جریان نوگرایانه باید در کمپوزیسیون قرار می‌گرفت. باید با هم ترکیب می‌شدند و به یک عنصر تبدیل می‌شدند. این اتفاق در موزه هنرهای معاصر نیفتاده است. در این بنا دو معماری کاملاً جدا از هم دیده می‌شود. معماری بومی ‌در یک جهت کار می‌کند و معماری مدرن در جهت دیگر و این دو تلفیق نشده‌اند.»
او البته از کیفیت مطلوب ساختمان صحبت می‌کند و اینکه بتون‌ریزی صحیحی برای آن انجام شده که ساختمان بعد از این همه سال همچنان سرحال و سرپاست. ضمن اینکه برای کارکرد در نظر گرفته‌شده، کاملاً مناسب است: «ما در موزه ایران‌ باستان با معماری سنتی‌اش نمی‌توانیم کار «اندی وارهول» را که از نقاشان مدرن است، نمایش دهیم. برای این کار باید ساختمانی طراحی می‌شد که المان‌های مدرن داشته باشد. در تهران بنایی به این شکل دیگر نداریم. نزدیک‌ترین بنا از نظر ساختار و شکل، ساختمان میراث فرهنگی در خیابان آزادی است.» یکی دیگر از شاخصه‌های ساختمان که رضا موسوی از آن صحبت می‌کند، چرخش ساختمان نسبت به خیابانی است که در آن ساخته شده است: «این بنا اگر شبیه بناهای دیگر بود، باید موازی خیابان یا عمود بر آن ساخته می‌شد. ولی پلان این ساختمان ۴۵ درجه نسبت به خیابان چرخیده است که بسیار هوشمندانه بوده است.»

  • حیاط مرکزی و عناصر سنتی معماری ایرانی

رضا موسوی می‌گوید که تنها بادگیرها نمونه‌ای از معماری بومی‌ ایران نیستند که در این بنا به کار رفته‌اند. بنا دارای حیاط مرکزی است که از دیرباز در معماری ایران، به‌خصوص در مناطق کویری، وجود داشته است. او می‌گوید: «به محض اینکه وارد این بنا می‌شویم با یک هشتی که از عناصر معماری سنتی ایران است، روبه‌رو می‌شویم. چهارسوها و راهروهای به‌هم‌پیوسته هم از دیگر المان‌های سنتی ایرانی این بنا هستند. اما آنچه آن را مدرن کرده است، استفاده نکردن از تزیینات معماری ایرانی است. در معماری ایرانی فضاسازی و تزیینات وابسته به معماری مثل گره چینی، مقرنس، گوشواره و کاشیکاری بسیار مهم هستند، اما در این ساختمان از آنها خبری نیست. این عناصر حذف شده‌اند و فقط فضاهای معماری ایرانی استفاده شده که قدم زدن در جریان مدرنیته است. تمام عناصر فضاسازی مثل هشتی و چهارسو و گودال و راهرو و حیاط مرکزی را در آن می‌بینیم، اما به دلیل همین استفاده نکردن از تزیینات، وقتی در آن قدم می‌زنیم، احساس نمی‌کنیم در یک اثر تاریخی در یزد راه می‌رویم.»

  • جانمایی در دوره توسعه تهران

رضا موسوی درباره محل ساخته شدن موزه معاصر می‌گوید: «از دهه ۳۰ و ۴۰ بناهایی مثل تالار رودکی، دانشگاه تهران و بناهایی حول و حوش خیابان انقلاب ساخته شدند. بعدها که خیابان‌های جدیدی مثل بولوار کشاورز ساخته می‌شوند، طبیعی است که بناهایی هم در این خیابان‌ها ساخته ‌شوند. موزه هنرهای معاصر هم از جمله همین بناهاست. اینکه شمال تهران فضای بیشتری داشته و پیشروی و گسترش شهر هم به سمت شمال بوده، در جانمایی این موزه تأثیر داشته است. همین‌طور که تهران گسترش پیدا می‌کند، خیابان‌ها و محله‌های مختلف شکل می‌گیرند و در همین گسترش بناهای مختلفی هم ساخته می‌شوند.» او می‌گوید در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ جریانی به وجود آمده است که طبق آن تهران باید چهره جدید و معاصر پیدا کند و در میان شهرهای دنیا مطرح شود. یکی از مظاهر جدی برای این اتفاق هم ایجاد چنین بناهایی است که المان‌های شهری شاخص هستند: «وقتی یک اروپایی به ایران می‌آید، احتمال کمی ‌وجود دارد که وارد خانه‌های مردم شود و از نزدیک زندگی آنها را ببیند. او اول در خیابان راه می‌رود. وقتی هم در خیابان راه می‌رود بناهای مختلف را می‌بیند و حتماً روی او اثر می‌گذارد.»

  • ساخت موزه

موزه‌ها از شاخصه‌های مهم هر شهرند که هویت آن محسوب می‌شوند. رضا موسوی می‌گوید: «در اینکه لازم بوده ما موزه داشته باشیم، شکی نیست. کشوری که داعیه فرهنگی بودن دارد، حتماً باید چند موزه مهم داشته باشد.»

  •  محوطه

در اطراف موزه هنرهای معاصر باغی وجود دارد که به باغ تندیس‌ها مشهور است. در این باغ آثار مجسمه‌ها و آثار حجمی از هنرمندان ایرانی و خارجی مثل «پرویز تناولی» و «هنری مور» قرار داده شده‌اند. رضا موسوی می‌گوید این محوطه‌سازی فضای جلوخان موزه است که در آثار باارزش معماری در دنیا وجود دارد: «این فضاها اجازه می‌دهند که بنا دیده شود. اگر بخواهیم یک بنا را به‌صورت یک اثر هنری ببینیم، حتماً باید از آن فاصله داشته باشیم. جلوخانی باید وجود داشته باشد که اجازه می‌دهد بنا و ورودی آن کامل دیده شوند. باغ آن از طرف شمال این اجازه را می‌دهد که این اتفاق بیفتد. به خاطر همین باغ و محوطه‌سازی است که با گذشت بیشتر از ۴۰ سال هنوز ساختمانی در اطراف آن ساخته نشده و بنا همچنان مشخص است.»

منبع:همشهری

کارآوا ، پژواک هنر در طول تاریخ ایران‌زمین

طبق پژوهش‌های انجام شده پیشینه موسیقی کار در ایران به ۴هزار سال پیش برمی‌گردد. این موضوع نشانه آگاهی اقوام ایرانی از تاثیرات موسیقی بر نظم بخشی و آسان کردن امور است. همواره در طول تاریخ موسیقی به عنوان هنر هفتم ارزش و جایگاه ویژه‌ای داشته و کارآواها پژواکی از حالت روحی مردمان و افراد در حین کار و به نوعی پاسداشت تمدنی کهن است که در این میان آمیختگی کار و فرهنگ منجر به خلق اصواتی آهنگین و دلنشین شده که گاهی محزون و اغلب اوقات شادی‌آور هستند. علاوه بر آن پخش موسیقی در زمان خلق اثر موجب لطافت و نوازش روح هنرمند خالق آن شده و اثر تولیدی را متعالی می‌کند.

از دیرباز جغرافیای طبیعی و محیط فعالیت هنرمند کوه و دشت بوده بنابراین کارآوا در هنگام کار و تلاش امری طبیعی و همیشگی است. فعالیت‌های اصیل بومی و محلی به نوعی بازنمایی فرهنگ مردم ساکن هر منطقه محسوب می‌شود. کارآواها بسته به مناطق مختلف شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند.

کارآواها به دو دسته آواهایی که جنبه کاری داشته و نبود آن باعث اخلال در کار می‌شود مانند آوازهای نقش‌خوانی و آوازها و ترانه‌هایی که در کنار فعالیت اصلی به منظور رفع خستگی، روحیه‌بخشی و ایجاد تنوع اجرا می‌شوند، تقسیم شده‌اند. کارآواها به عنوان بخشی از میراث‌فرهنگی گران‌بهای ایران‌زمین اهمیت فراوانی داشته و بایستی به منظور احیا، ثبت، حفظ و بازیابی این نغمات با توجه به تغییر مشاغل و صنعتی شدن آن‌ها اقداماتی انجام شود.

همان طور که گفته شد کارآواها بسته به نوع کاری که انجام می‌شده از گوناگونی و تنوع بسیاری برخوردار بوده‌اند. به طور مثال در زمان جاجیم‌بافی، گلیم‌بافی، نمدمالی و آوازهای کوچ هر یک کارآوای مختص خود را داشته‌اند. گذشتگان به نوعی بر این باورند که کارآوا و اصوات موزون موجب سهولت در کار شده و سختی کار کمتر به چشم آمده و تبدیل به تفریح می‌شود و انرژی‌بخش است.

برخی کارآواها بسته به حرفه سنتی آن منطقه مختص مناطق و حرفه‌ای خاص هستند که در جای دیگر اجرا نمی‌شود. ناشناس بودن شاعر و اغلب فیالبداهه بودن اشعار کارآواها از جمله مهم‌ترین خصوصیات مشترک آن‌ها است. آواهای هر نسل بیان کننده احساسات و روحیات آن‌ها به شمار می‌رود.

آواهای کار، انعکاس صدای زندگی، نمایش آداب و رسوم ملی و مفاهیم و مضامین مشترک در قالب هنر موسیقی بر هنر دست از جمله عوامل شناخته شده و تقویت کننده پیوندهای ملی محسوب شده و نقش مهمی در ایجاد درک متقابل و شناخت ارتباطات فرهنگی اقوام مختلف همزمان با گسترش مناسبات دارد. مجموع این عوامل در حفظ هویت ملی ایرانیان اثرگذار بوده است. بازدهی و عملکرد بیشتر، تأثیرپذیری ذهنی، ایجاد شادی، شور و نشاط در محیط کار، توصیف مراحل و نوع کار، تشویق مشتری به خرید محصول از جمله ویژگی‌های کارآواها است.

ایران سرزمین آئین‌هاست و آئین‌ها همواره در شکل‌گیری فرهنگ و فرهنگ‌سازی نقش بسزایی داشته و از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند و بدون شک تنوع، جذابیت‌ها و تفاوت‌های فرهنگی در طول تاریخ منشأ اثر بوده‌اند. ترانه‌های بومی و محلی ایران زمین با آئین‌ها و هنرهای سنتی و صنایع‌دستی مختلف این سرزمین آمیخته شده است. ترانه‌های کوچه‌باغی، کوچه‌بازاری، خیابانی، عامیانه، مردم‌پسند و سنتی با رواج در میان توده مردم زبان گویای شرایط اجتماعی، فرهنگی و مذهبی بوده و رایج‌ترین نوع کارآواها محسوب می‌شوند.

احیا و باززنده‌سازی این نغمه‌ها با شیوه‌ای نوین و با نقش‌های آوازی می‌تواند نام و یاد کارآواها را زنده نگه دارد. همچنین کارآوا یکی از ظرفیت‌های مغفول مانده و ناشنیده صنعت گردشگری محسوب می‌شود. این در حالی است که استفاده از ظرفیت موسیقی عامیانه یکی از راه‌های جذب گردشگران و علاقمندان به موسیقی، سفر و آداب و رسوم بومی است.

زمزمه ترانه و آواهای محلی در حین انجام کارهای هنری و صنایع‌دستی به نوعی روحیه بخش بوده و مکمل عناصر فرهنگی منطقه مورد نظر است. یکی از ویژگی‌های بومی جامعه ایرانی که شاخص و منحصر به فرد است آوازهای عامیانه‌ای است که به صورت انفرادی یا گروهی در حین انجام کار خوانده می‌شود. آواها بهانه‌ای است تا با بیان جملات موزون و هماهنگ با مضامین عاشقانه و دلتنگی‌ها سختی کار روزانه را کاهش دهند.

اشعاری که در بطن محتوای آن تاریخ و سنن تجلی یافته و به قهرمانان و اسطوره‌های سرزمین تاریخی ایران تعلق دارند و به نوعی بیانگر شخصیت‌های ادبی، هنری، فرهنگی، تاریخی و اساطیری هستند. آواهای کار بخش مهمی از فرهنگ بومی این سرزمین است. احساس تعلق و تعهد به فرهنگ ملی از طریق فراهم آوردن امکان مشارکت اقوام و خرده فرهنگ‌ها زمانی تحقق می‌یابد که اقوام مختلف ایرانی آن را احساس کرده و برایشان ملموس باشد و با آن همزاد پنداری کنند.

اشتراکات بسیاری بین کارآواهای مناطق مختلف وجود داشته که عناصر خاص فرهنگی قومیت‌ها در آن مورد توجه قرار می‌گیرد. کارآواها در حوزه میراث ناملموس و به عنوان میراثی گرانبها در اشکال گوناگون وجود داشته و در طول کار به صورت ملودی بر زبان افراد زمزمه می‌شوند. همواره کارهای متفرقه و جانبی در شناسایی و ثبت کارآواها انجام شده اما بدون شک کار جدی در زمینه جمع‌آوری و اشاعه آن انجام نشده است. به موازات حفظ رشته‌های صنایع‌دستی حفظ کارآوها نیز از اهمیت یکسانی برخوردار است.

شناسایی، معرفی، حفظ و برجسته کردن خرده فرهنگ‌ها و فرهنگ‌های بومی و محلی یکی از راهکارهای حفظ هویت و اصالت است. یکی از راه‌های حفظ و حراست از کارآواها به عنوان میراث گرانبها زنده نگه‌داشتن مشاغل نیاکان از گزند فراموشی است.

باززنده‌سازی و احیای میراث ناملموس خرده فرهنگ‌های کهن که ریشه در سرزمین مادری دارد با همکاری هنرمندان حوزه صنایع‌دستی و هنرهای سنتی امکان‌پذیر است و می‌تواند در قالب مستند، صوت، عکس، فیلم و نیز به شکل مکتوب ثبت و ضبط شود. زمانی که فرد مشغول انجام کاری است به منظور سهولت کار به ذکر آوایی مشغول می‌شود که بر گرفته از دغدغه‌های اجتماعی و حال و احوال روحی اوست. کارآواها جزئی از تاریخ به شمار می‌روند و در فرهنگ بومی و مردمی حائز اهمیت هستند. علاوه بر حفظ و ثبت آواها که در حال نابودی است می‌توان زمینه‌های لازم برای پژوهش و بهره‌برداری از این میراث ناملموس را نیز فراهم کرد.

گرچه امروزه با توجه به شرایط و پیشرفت تکنولوژی کارآوا به شکل سنتی و اولیه آن از بین رفته و تنها بخشی از آن باقی‌مانده و نیز با توجه به عصر دیجیتال و زندگی ماشینی کارآوا به نوعی به دست فراموشی سپرده شده این در حالی است که به عنوان میراث ناملموس ملی باید از نابودی آن جلوگیری شود چرا که همواره پیوند عمیقی بین کار و رشته‌های هنری وجود داشته و نابودی هر یک به مثابه زوال و فراموشی دیگری است که هنر دست مردمان این سرزمین محسوب می‌شود.

بی‌تردید شناسایی، جمع‌آوری اطلاعات و پژوهش پیرامون آن، احیا و بهره‌برداری از این گنجینه فرهنگی و نغمه‌های زندگی و پویندگی مشاغل ایران‌زمین که بیانگر روحیه شادی، نشاط و حماسی ساکنان این سرزمین و گویای همت مردمانی سختکوش و تلاشگر بوده است، اثرات فرهنگی و مؤثری خواهد داشت.

منبع:میراث آریا

نمایش باورهای دینی زنان اردبیلی در آیین یاشیل سفره

آداب و رسوم مذهبی ایرانیان، یادمانی از هزاره‌های دور است که بخشی از فرهنگ ملت ایران را تشکیل می‌دهد یکی از این آیین‌ها، آیین پهن کردن سفره‌های نذری توسط زنان است که در اکثر نقاط ایران این آیین مشاهده می‌شود که ازجمله این مناطق می‌توان استان اردبیل را نام برد.

سفره نذری، بنابر یک نذر توسط کسی که بانی نامیده می‌شود شروع و توسط جماعت آیینی اجرایی می‌شوند، این سفره‌ها علاوه بر ایجاد فضایی برای دین‌ورزی زنان به‌ویژه در منطق نذر، در فضای اجتماعی قبل و بعد آیین، امکان‌هایی را برای حل و انجام موضوعات دیگری در زندگی زنان ایجاد می‌کند.

این آیین ریشه‌ای بسیار کهن دارد که در باورهای بسیاری از مردم در برآورده کردن حاجات توسط زنان انجام می‌شود، معرفی این مراسم آیینی در سطح استان و نیز جلوگیری از تحریف این مراسم و آیین پهن کردن سفره‌های نذری در استان اردبیل و چگونگی انجام این سفره‌ها و مواد مورد استفاده و هدف و نحوه اجرای آن باید مد نظر باشد تا مانع از بین رفتن این آیین شود.

یکی از کارکردهای مهم سفره‌ها و دلیل حفظ آن همبستگی و وفاق بین زنان است زیرا این کارها به‌صورت گروهی عمل می‌شود، اگر زنی مشکلی داشته باشد همه در حل مشکل آن خود را مسئول می‌دانند؛ مردم منطقه سفره‌های نذری خود را معمولاً در بسیاری از آبادی‌ها و شهرها در داخل خانه یا در زیارتگاه‌ها و امام‌زاده‌ها می‌گسترانند.

این مراسم مقصد گردشگری مساعدی برای جذب گردشگران، به‌ویژه گردشگران فرهنگی برای تعامل خرده‌فرهنگ‌ها از راه بازدید و گردشگری است، در این رابطه آیین‌های فرهنگی مذهبی یکی از مظاهر اصلی باورها و جاذبه‌های فرهنگی دینی یک ملت و قوم در مطالعات جاذبه گردشگری فرهنگی به شمار می‌رود که طی دوران‌های مختلف به‌صورت جشن‌ها و عزاداری‌ها در میان مردم بومی و محلی رایج بوده است.

سفره به‌عنوان مرکز وحدت اعضای خانواده شکل می‌گیرد که همه این سفره‌ها تجلی دورانی است که زندگی کشاورزی و باغداری توسط زنان و با استمداد از نیروهای ماورا طبیعی ایزدان و ایزد بانوها وجود داشته است و تا امروز به‌صورت سفره‌های نذری تداوم یافته است و پشتوانه این سفره‌ها، قصه‌هایی است که جنبه مذهبی شان تداوم‌یافته است و بسط آن را تا امروز پشتیبانی و تضمین کرده است.

سفره‌های نذری یکی از شناخته‌شده‌ترین نذورات بین زنان هستند که بیانگرفعالیت‌ها و فضاهای دینی زنان بوده و نقش دیگری در حیات مذهبی زنان جامعه اسلامی و شیعی ایران دارند، تداوم تاریخی سفره‌های نذری و حضور آن‌ها در فضاهای اندرونی و دور بودن از دسترس قدرت و دست‌کاری مردان سبب امتداد میراث معنوی بسیار مهمی در آن‌ها در طی قرن‌ها شده است.

به‌طورمعمول برگزاری هر سفره نذری دارای مراسم منحصربه‌فرد است، سه مورد از این مراسمات مذهبی که در استان اردبیل مخصوص بانوان است سفره‌های حضرت رقیه، حضرت عباس و یاشیل سفره (سفره سبز) است.

یاشیل سفره و آداب و رسوم مختص آن

از آیین‌های پهن کردن سفره که مخصوص به منطقه اردبیل است یاشیل سفره بوده که برای چهارده معصوم انجام می‌شود، در این مراسم که سفره پهن‌شده به رنگ سبز است و یا از پارچه مقدسی که نام چهارده معصوم روی آن نوشته‌شده باشد استفاده می‌شود و روی سفره و یا پارچه را با نایلون می‌پوشانند.

دور تا دور خانه و یا مکانی که سفره قرار است در آنجا برگزار شود با پارچه‌های سبز می‌پوشانند و لامپ‌های چراغ‌ها را به رنگ سبز درمی‌آورند این سفره نیز مانند دیگرسفره‌ها باید در مکان مطهر و پاکیزه‌ای انجام بگیرد بر روی سفره از هر نشانه‌هایی از چهارده معصوم قرار داده می‌شود که یادآور آن عزیزان باشد.

در وسط سفره خیمه‌ای کوچک که به رنگ سبز بوده و نماد خیمه امام حسین (ع) و حضرت عباس است، قرار داده می‌شود، گهواره‌های کوچکی نیز که بر روی آن‌ها پارچه‌های سبز کشیده شده و نماد حضرت علی‌اصغر که کوچک‌ترین شهید واقعه کربلا است نیز در گوشه‌های سفره قرار داده می‌شود، کاسه‌های کوچک که در وسط آن دستی به نماد پنج‌تن آل عبا قرار دارد و چهل قفل در اطراف آن است نیز در سفره قرار داده می‌شود، تسبیح‌هایی به تعداد ۱۴ عدد نیز که به همدیگر متصل شده و اکثراً به رنگ سبز بوده نیز بر روی سفره گذاشته می‌شود، چراغی سبزرنگ نیز در وسط سفره قرار می‌گیرد، گلدانی سبزرنگ که دارای گل‌های سفید است، بر روی سفره قرار داده می‌شود.

از نذری‌های قرار داده‌شده بر روی سفره می‌توان به اقلام غذایی مانند سبزی، پنیر، نان سنگک، شیرینی، حلوا، خرما، شکلات اشاره کرد که بر سفره چیدمان می‌شود، در این مراسم نیز بسته‌های کوچک مشکل‌گشا که شامل نمک، شکلات، شاخه نبات و اسپند است، قرار داده می‌شود، به گفته شرکت‌کنندگان نمک و شاخه نبات به یاد حضرت زینب (س) قرار داده می‌شود.

بر روی سفره پارچ آبی سبزرنگ نیز به چشم خواهد خورد که آب را به یاد تشنگان واقعه کربلا در آن می‌ریزند، قرآن و مهر نیز بر روی سفره گذاشته می‌شود؛ شرکت‌کنندگان باحجاب کامل و با وضو بر دور سفره می‌نشینند و مراسم را شروع می‌کنند.

در این مراسم زیارت عاشورا، دعای توسل و سوره الرحمن خوانده شده و از تمامی معصومین روضه خوانده می‌شود و برخی از حاضرین گهواره‌هایی را که بر روی سفره قرار داده شده است تکان داده و نیت می‌کنند و اگر حاجتشان برآورده شده باشد بر روی گهواره پول نصب می‌کنند، برخی دیگر از حاضران نیز چهارده تسبیح به هم وصل شده را در دست داشته و بر محمد و آل محمد صلوات ختم می‌کنند و از اول مراسم تا تمام شدن آن باید تسبیح‌های خود را تمام کنند.

وقتی روضه حضرت علی‌اصغر خوانده می‌شود حاضرین گهواره‌ها را بر سرخود گرفته و سر پا ایستاده و دورتادور سفره چرخیده و سینه‌زنان و در حالت حزن و اندوه برای کوچک‌ترین شهید کربلا عزاداری می‌کنند و به‌ردیف گهواره‌ها را به سرخود گرفته و حاجت‌هایی خود را می‌گویند، به هنگام اجرای این مراسم چراغ‌های خانه را خاموش می‌کنند و بعد از اتمام مراسم چراغ‌ها را روشن می‌کنند.

بعد از تمام شدن مراسم پارچ آبی را که از اول مراسم بر روی سفره قرار داشت به صاحب‌خانه می‌دهند تا با آب آن چایی دم کرده و در بین حاضرین پخش کنند، همچنین شرکت‌کنندگان از اقلام غذایی موجود در سفره به‌عنوان نذری می‌خورند و یا با خود می‌برند.

روضه‌خوانی و برگزاری مراسمات دینی مذهبی الایام به‌صورت هفتگی و ماهانه برگزار می‌شد، در حال حاضرکم‌رنگ‌تر شده و یکی از مهم‌ترین علل آن افزایش آپارتمان‌نشینی است در زمان‌های گذشته در کوچه‌ها که در حدود ۶۰ خانه وجود داشت در ۲۰ منزل این مراعات مذهبی مانند سفره‌های نذری و دیگر مراسمات به‌صورت ماهانه و حتی در ایام خاص و شهادت‌ها نیز با محتوای سخنرانی، مداحی، پهن کردن سفره‌های نذری توسط بانوان استان برگزاری می‌شد.

سفره‌ها در هر دوره‌ای کانونی برای اجتماع و نزدیکی بیش‌تر گروه‌ها و خانواده‌ها و وسیله‌ای برای سپاسگزاری از هر آنچه ایزد کریمانه به انسان بخشیده، بوده است؛ بنابراین پاسداری از این ارزش‌های کهن می‌تواند به‌عنوان پشتیبانی و تکیه‌گاهی برای بقای هویت و فرهنگ ایرانی، در بین نسل‌های آینده‌ی کشور لازم شمرده می‌شود.

محیط مراسمات مذهبی، محیطی مذهبی بوده و کسانی که وارد این محیط می‌شوند علاوه بر اینکه به برکت چهارده معصوم از قرآن و تفسیر آن، احکام و مداحی‌ها بهره‌مند می‌شوند، موجب افزایش مهر و محبت در بین آن‌ها می‌شود، جوانان نیز وقتی مورد عشق و محبت و دوستی قرار می‌گیرند جذب آن مجموعه خواهند شد.

برپایی سفره‌های نذری از اهمیت خاصی در منطقه برخوردار بوده و می‌توان اذعان کرد که این آیین و مراسم تقریباً خاص زنان است و یکی از کاربردهای مهم سفره‌ها همبستگی و وفاق بین زنان است زیرا این کارها به‌صورت گروهی انجام می‌شود.

آیین سفره‌های نذری جزو فولکلور و یا فرهنگ عامه و به‌نوعی کنش متقابل بین انسان‌ها و هستی‌های ماورایی است و همان‌طور به نوعی بیان امیدها و آرزوهای انسان محسوب می‌شود، اقدام به برگزاری سفره‌های نذری توسط زنان استان اردبیل نیز یکی از راه‌هایی است که از طریق آن بتوانند راهگشای مشکلات لاینحل زندگی‌شان باشند و این جزئی از فرهنگ مردم منطقه محسوب می‌شود.

نقش آیین یاشیل سفره در حفظ هویت

یکی از عوامل فرهنگی مهم که توان مقاومت را در ملت‌های زیر سلطه بالا می‌برد و موجبات حفظ هویت را فراهم می‌سازد، حفظ و بزرگداشت آیین‌ها و جشن‌ها و مراسم ملی و مذهبی رایج در جامعه است، برگزاری این آیین‌ها گذشته از آنکه عاملی مؤثر برای مقاومت در برابر مظاهر تمدن سلطه‌گر به‌شمار می‌رود، به میزان فراوان نیز نقش کارساز در راستای پیوند دادن هر چه بیشتر مردم به یکدیگر و افزون گشتن همدلی‌ها و در نتیجه حفظ وحدت ملی ایفا می‌کند و امید به رهایی را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد.

سفره‌های نذری به‌مثابه فضایی صرفاً زنانه یکی از عرصه‌های بسیار مناسب برای مطالعه فرهنگ و هویت ایرانی و تحقیقات انسان‌شناختی محسوب می‌شود، زنان در اغلب زمینه‌های اثرگذار در زندگی خود، آیینی مشخص دارند و با تکیه بر بینش زنانه خود به بازتولید زنانگی به مشابه نوعی جهان‌بینی در آیین‌های خود می‌پردازند.

این مراسمات به دلیل شایع بودن در بین بانوان باید اطلاع‌رسانی کافی انجام گیرد تا هدف اصلی که گردهمایی بانوان و در طی مراسم برگزاری آیین‌های درست مذهبی، هویت فرهنگی و اجتماعی و همچنین بازتولید کردن دغدغه‌های و در پی اصلاح امور زندگی خویش و اطرافیان است به درستی انجام گیرد و با قدرت بخشیدن به حفظ فرهنگ خود مراسم برایشان روشن شده و از ورود خرافه به این مراسمات که تاریخچه بسیار قدیمی در بین بانوان دارد، خودداری شود.

با وجود هیئت‌های زنانه دینی و مذهبی در کل استان اردبیل در صورت پرداخته نشدن به این بحث این هیئت‌ها و مراسمات روز به روز کم‌رنگ‌تر شده و به فراموشی سپرده خواهند شد که ثبت ملی این آیین‌ها همچون یاشیل سفره گامی در راستای احیای این مراسم‌ها به شمار می‌رود که در سال گذشته انجام شد.

منبع:میراث آریا

ثروت‌آفرینی بی‌دردسر در روستاها

گردشگری در جهان به‌عنوان یکی از صنعت‌های پرسود محسوب می‌شود، کشورهایی که توانسته‌اند از این ظرفیت به‌درستی بهره‌مند شوند، آثار آن را در کاهش بیکاری، رونق اقتصادی، جبران کمبود درآمد ارزی و … دیده‌اند، گردشگری حیطه‌های مختلفی دارد، اما به‌نظر می‌رسد باتوجه به پتانسیل‌های فراوان، در آینده‌ای نه چندان دور روستاها مقصد گردشگری باشند.

به گزارش ایسنا، صنعت گردشگری در جهان توسعه فراوانی پیدا کرده است، این صنعت بزرگ‌ترین و متنوع‌ترین صنعت در دنیا محسوب می‌شود و بسیاری از کشورها این صنعت پویا را عاملی در درآمدزایی، اشتغال‌، رشد بخش خصوصی و توسعه زیرساخت‌ها می‌دانند، این صنعت امروزه به اندازه‌ای در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها اهمیت دارد که اقتصاددانان آن را به‌نوعی صادرات نامرئی نیز می‌نامند.

در کنار گردشگری فرهنگی، گردشگری طبیعت، گردشگری سلامت، گردشگری ماجراجویانه، گردشگری تجاری و گردشگری غذایی، گردشگری روستایی نیز از انواع گردشگری به‌شمار می‌رود، در سالیان اخیر بحث گردشگری روستایی نیز مورد توجه علاقه‌مندان و فعالان این حوزه قرار گرفته است، عموما روستائیان برای تامین معیشت خود دست به کشاورزی، دامداری و تولید صنایع‌دستی می‌زنند، قطعا رونق گردشگری روستایی علاوه بر  منبع درآمد جدید در روستاها، می‌تواند مشاغل ذکر شده را نیز توسعه دهد.

داستان جالب زندگی “عباس برزگر”، میلیاردر روستایی اهل بوانات استان فارس که نام خود را در کتاب یونسکو به عنوان شگفت‌انگیزترین تجربه گردشگری روستایی در ایران به ثبت رسانده، درسی زیبا از ظرفیت خودباوری در روستاها و توسعه گردشگری روستایی برای تحول در معشیت ساکنان روستاها است.

در سالیان اخیر ذائقه گردشگران تغییر کرده است، گردشگران این روزها به‌دنبال هتل‌های لوکس و مراکز تفریحی توریستی گرانقیمت نیستند، بلکه این افراد به‌دنبال تجربه‌های جدید مانند سکونت در خانه‌های قدیمی روستایی، دوشیدن شیر گاو و گوسفند، خوابیدن زیر کرسی، خوردن غذاهای محلی، بازدید از مناطق بکر و حیات وحش هستند و قطعا روستاها در این نوع گردشگری می‌توانند تاثیرگذار باشند، استقبال گردشگران از اقامتگاه‌های بوم‌گردی و سفره‌خانه‌های سنتی نیز گویای این موضوع است.

چهارمحال و بختیاری دارای آب و هوای معتدل و خنک است، همچنین این استان دارای جاذبه‌های طبیعی بکر  و دیدنی بسیاری بوده که هرساله گردشگران زیادی را به سمت این استان سوق می‌دهد، باتوجه به این که اکثر مناطق گردشگری در حاشیه روستاها واقع شده‌اند، می‌توان از این ظرفیت برای توسعه گردشگری روستایی بهره‌مند شد، در بحث گردشگری روستایی مباحثی مانند اردو زدن، اقامت در منازل اجاره‌ای، گشت و شکار در حیات‌وحش، بازاریابی صنایع دستی، جشنواره‌های فرهنگی، ورزش‌های ماجراجویانه، راه‌پیمایی، بازدید از مکان‌های تاریخی، جشنواره‌های موسیقی، طبخ و فروش غذاهای محلی و … نیز می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد.

۱۵ روستای هدف گردشگری در چهارمحال و بختیاری شناسایی شده است

فرجام سمیعی- معاون گردشگری اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری چهارمحال و بختیاری در گفت‌‍‌وگو با ایسنا با اشاره به مزایای توجه به گردشگری روستایی، اظهار کرد: اساس کار در بحث گردشگری این استان، برنامه‌ریزی در حوزه گردشگری روستایی است، از زمانی‌که بحث طبیعت‌گردی مطرح شد و باتوجه به اینکه تمام پتانسیل‌های گردشگری طبیعی در جوار روستاها قرار دارد، بحث گردشگری روستایی نیز  مورد توجه جدی قرار گرفت.

وی افزود: یکی از مهم‌ترین زیرساخت‌ها برای رونق گردشگری روستایی بحث اقامت گردشگران است، بنابراین بحث احداث اقامتگاه‌های بوم‌گردی، کمپ‌های عشایری و اردوگاه‌های گردشگری در روستا آغاز شد، اگر مردم محلی با موضوعات گردشگری روستایی درگیر شوند، این مسئله باعث رونق اشتغال، درآمدزایی از طریق فروش محصولات تولیدی محلی مانند صنایع‌دستی، تولیدات دامداری و کشاورزی نیز خواهد شد.

سمیعی با بیان اینکه احداث هتل در روستاها توجیه اقتصادی چندانی ندارد، گفت: اما اگر روستائیان بخشی از محل سکونت خود را به اقامتگاه بوم‌گردی تبدیل کنند، می‌توانند در کنار مشاغلی مانند دامداری و کشاورزی و … درآمدی از اسکان مسافران کسب کنند و همچنین محصولات تولیدی خود را نیز به‌فروش برسانند.

معاون گردشگری اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری چهارمحال و بختیاری با اشاره به اینکه ۱۵ روستای هدف گردشگری در استان شناسایی شده است، عنوان کرد: این روستاها دارای قابلیت‌های طبیعی برای مباحث گردشگری، بافت سنتی روستایی، تولیدات صنایع‌دستی خاص و …. هستند، برای مثال روستای تاریخی سرآقاسید یکی از روستاهایی است که تمامی این ویژگی‌ها را دارا بوده و هرساله حجم عظیمی از گردشگران به این روستا مراجعه می‌کنند.

وی ادامه داد: روستاهایی مانند  یاسه‌چای، آورگان، روستاهای حاشیه تالاب چغاخور، روستای ده‌چشمه در فارسان، روستای دیمه در کوهرنگ، روستای گرده‌بیشه، روستای دورک اناری در کیار، روستای دره‌عشق و روستای آتشگاه در شهرستان لردگان از جمله روستاهای هستند که پتانسیل بالایی در بحث گردشگری روستایی دارند، هر کدام از این روستاها دارای ویژگی‌های منحصر به فرد برای بازید گردشگران هستند.

سمیعی یادآور شد: برای تقویت گردشگری روستایی علاوه بر زیرساخت‌های گردشگری و اقامتی نیازمند زیرساخت‌هایی از جمله راه دسترسی مناسب، زیرساخت فرهنگی، زیرساخت‌های بهداشتی و درمانی، پارکینگ و … هستیم، اما باید گفت بحث زیرساخت‌ها در حد مطلوب و کافی نیست، در تلاشیم این زیرساخت‌ها را در مناطق گردشگری روستایی تقویت کنیم.

معاون گردشگری اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری چهارمحال و بختیاری در پایان گفت: شهرستان کوهرنگ بیش‌تر از سایر شهرستان‌ها دارای پتانسیل برای بحث توسعه گردشگری روستایی است و در مرحله بعد شهرستان کیار قرار دارد.

تمامی نقاط روستایی  شهرستان کوهرنگ دارای ظرفیت‌های گردشگری هستند

مرتضی زمانپور- فرماندار کوهرنگ در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اینکه ۲۲۳ روستا در این شهرستان وجود دارد، اظهار کرد: تمامی نقاط روستایی این شهرستان دارای ظرفیت‌های گردشگری هستند و هر روستا نیز یک پتانسیل خاص برای جذب گردشگر دارد.

وی با اشاره به اینکه در حال حاضر بزرگترین چالش شهرستان کوهرنگ در بحث گردشگری روستایی در مناطق روستایی صعب‌العبور بحث زیرساخت راه است، عنوان کرد: اما برخی از طبیعت‌گردان نیز علاقه‌مند هستند از جاده‌های روستایی و سخت‌گذر عبور کنند و معتقدند نباید از بافت تاریخی و جاده‌های سنتی این منطقه دستخوش تغییر شود.

زمانپور ادامه داد: در شهرستان کوهرنگ و در بحث گردشگری ظرفیت‌های بسیاری از جمله طبیعت‌گردی، گردشگری روستایی و گردشگری عشایری وجود دارد، همچنین در این شهرستان اقامتگاه‌های بوم‌گردی، کمپینگ‌های عشایری و هتل برای اسکان گردشگران وجود دارد، این اقامتگاه‌های بوم‌گردی در روستاهای مقصد گردشگری مانند سرآقاسید، روستاهای منطقه بازفت و بیرگان احداث شده است.

فرماندار کوهرنگ با اشاره به اینکه در این شهرستان ظرفیت‌های بسیاری در بحث گردشگری زمستانه نیز وجود دارد، گفت: پیست اسکی چلگرد در این شهرستان مشهور است، اما زیرساخت‌های آن نیازمند تقویت است، همچنین می‌توان در مناطق روستایی این شهرستان پیست‌های اسکی برای تقویت گردشگری روستایی احداث کرد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: در مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ مشکل دسترسی به اینترنت پر سرعت وجود دارد، برای حل این مشکل ۱۱۸ کیلومتر فیبرنوری در حال اجرا است، در صورت اجرایی شدن این طرح تحولی در این حوزه ایجاد می‌شود.

گردشگری روستایی در شهرستان لردگان با رویکرد توسعه پایدار دنبال می‌شود

سعید صالحی فرماندار شهرستان لردگان در خصوص ظرفیت‌های گردشگری روستایی در این شهرستان، اظهار کرد: این شهرستان دارای آب و هوای متنوع در طول سال برای گذراندن اوقات فراغت است، در بخش‌هایی از این شهرستان آب و هوای گرمسیری، در برخی از مناطق این شهرستان آب و هوای معتدل و  در برخی از مناطق نیز یخچال‌های طبیعی وجود دارد.

وی ادامه داد: چاه نفت ریگ، قلعه گردنه چارطاق، تپه قلعه گِلی، روستای قلعه مدرسه، قلعه دشت پاگرد، آبشار آتشگاه، روستاهای نمونه گردشگری در بخش منج و رودشت، پارک جنگلی پروز، چشمه سندگان، حاشیه رودخانه کارون چهار، رودخانه خرسان، چشمه بَرم لردگان و پل قرح بخشی از جاذبه‌های گردشگری در شهرستان لردگان است.

صالحی با اشاره به اینکه قدمت شهرستان لردگان به بیش از ۱۵ هزار سال قبل بر می‌گردد، یادآور شد: در این شهرستان ۳۸ اثر تاریخی و فرهنگی در فهرست آثار ملی ثبت شده است که این آثار از نظر تاریخی قابل تامل و باستان‌شناسی هستند.

فرماندار لردگان عنوان کرد: در زمینه تولیدات صنایع‌دستی نظیر دوخت لباس محلی، گلیم‌بافی، قلم‌کاری، فیروزه‌کوبی، عروسک‌سازی سنتی، سرمه‌دوزی، بافت سیاه چادر عشایری، بهون‌بافی، سبدبافی، سفره‌بافی و … در این شهرستان ظرفیت‌های خوبی وجود دارد و حدود ۱۵ هزار نفر در این عرصه فعال هستند و همچنین ۱۰ میلیارد تومان تسهیلات به فعالان این حوزه پرداخت شده است، توسعه گردشگری روستایی باعث رونق تولید در این حوزه نیز خواهد شد.

وی با بیان اینکه برای تقویت زیرساخت‌های گردشگری در شهرستان لردگان مجوز برای احداث اقامتگاه‌های بوم‌گردی در روستاهایی نظیر امامزاده حسن، روستای کشک دوزان و روستاهای حوالی پارک جنگلی پروز صادر شده است، همچنین چند سفره‌خانه سنتی، مجتمع بین‌راهی و زیرساخت‌های بهداشتی نیز در راستای تقویت زیرساخت‌های گردشگری احداث شده است.

صالحی با تاکید بر اینکه گردشگری روستایی در شهرستان لردگان با رویکرد توسعه پایدار دنبال می‌شود، تصریح کرد: این شهرستان دارای پوشش گیاهی بالایی در حوزه جنگل و مرتع است، بنابراین در بحث توسعه گردشگری روستایی باید به حفظ محیط‌زیست و منابع‌طبیعی نیز توجه جدی صورت بگیرد.

فرماندار لردگان افزود: غذاهای محلی بسیاری در شهرستان لردگان وجود دارد، از این ظرفیت می‌توان برای جذب نیز گردشگر استفاده کرد، در حال حاضر غذاهای محلی در اقامتگاه‌های بوم‎‌گردی و سفره‌خانه‌های سنتی طبخ می‌شود، همچنین در کنار طبخ غذا آموزش پخت این غذاهای محلی نیز ارائه می‌شود.

وی بیان کرد: در شهرستان لردگان مزارع کشاورزی بسیاری وجود دارد که این مزارع در طول سال چشم‌انداز بسیار زیبایی را در این شهرستان ایجاد می‌کند، گردشگران می‌توانند برای لذت بردن از این مناظر به این شهرستان سفر کنند، همچنین مردم این شهرستان آئین‌ها و سنت‌های بسیاری جالبی در مباحثی مانند مراسمات شادی و عزا دارند که گردشگران علاقه‌مند می‌توانند در این آئین‌ها شرکت کنند، این رسومات جذابیت بسیار بالایی برای گردشگران دارد.

صالحی با بیان اینکه ظرفیت گردشگری ماجراجویانه در مناطق جنگلی شهرستان لردگان وجود دارد، توضیح داد: مناطق بکر بسیاری در این شهرستان وجود دارد و گردشگران می‌توانند مکان‌های جدید را کشف کنند.

فرماندار لردگان در پایان گفت: اگر زیرساخت‌های گردشگری در این شهرستان تقویت شود، می‌توان به بحث توسعه گردشگری روستایی در راستای ارزآوری و رونق اقتصادی امیدوار بود.

منبع:ایسنا

روایت تاریخ تهران از زبان «ناصرخسرو»

خیابان ناصرخسرو یکی از معابر قدیمی تهران است. عمر این خیابان به ۱۳۰ سال پیش بر می‌گردد، اما سابقه بعضی از عواملی که شکل و موقعیت آن را سبب شد، به حدود ۲۰۰ سال پیش و به دوره قاجار می‌رسد.

 گرچه این خیابان را همه امروز به محلی برای تأمین داروهای کمیاب می‌شناسند، اما در گذشته این خیابان به مهد علم و دانش مشهور بوده و در عین حال، سرگذشت تهران و مدرنیزاسیون را در دل خود جای داده است.

خیابان ناصرخسرو ابتدا درست در مسیر حد شرقی دیواری که گرداگرد ارگ تهران وجود داشته است، شکل می‌گیرد؛ مطابق و موازی با خندق و دیوار شرقی قلعه ارگ. نخستین اقدامی که شاه‌عباس اول در آن زمان برای‌ آبادانی ارگ انجام می‌دهد، احداث چهار باغ و چنارستان‌هایی در اطراف آن بوده است. بعد از شاه‌عباس اول، شاه‌سلیمان صفوی هم با ساخت یکی، دو بنا یادگارهایی از خود به جا گذاشت.
وقتی تاریخ این خیابان را با «نصرالله حدادی» تهران‌شناس، ورق می‌زنیم، می‌گوید: «با به قدرت رسیدن قاجار و پایتخت شدن تهران، محله شرقی ارگ، به نام محله عودلاجان، که پیش از آن سراسر باغ و بوستان بود، به‌تدریج شروع به شکل گرفتن می‌کند. یکی از نقاط قوت این محله دسترسی به آب و فراوانی درخت بود و به همین خاطر نجبا و اشراف کم‌کم به این سمت و سو مهاجرت کردند.

کوچه عرب‌ها یکی از کوچه‌های معروف این خیابان است که در گوشه جنوب‌شرقی خیابان، تقاطع خیابان‌های ناصرخسرو و چراغ‌برق امروزی واقع شده است؛ این کوچه که محل اسکان عرب‌های خزانه بود چند سال پیش در اثر انفجار ویران شد.»یکی دیگر از کوچه‌های معروف این خیابان خدابنده‌لو است. قدیمی‌های محله می‌گویند این نام و نشان از رئیس یک ایل که در دوره قاجار در این محل ساکن بوده‌اند به یادگار مانده است.

  • ساخت مسجد شاه و مدرسه مروی

به گفته حدادی، در دوره فتحعلی‌شاه ساختمان‌های گوناگونی در بافت شهری اطراف ناصرخسرو پدید آمد که به اهمیت آن افزود: «ساختمان مسجد شاه در سال ۱۲۳۰ ه. ق ساخته شد و مدرسه مروی در ۱۲۳۱، بعدها که باغ مروی هم ساخته شد، بازار مروی کم‌کم در همسایگی آن شکل گرفت.» کوچه مروی یکی از کوچه‌های قدیمی خیابان ناصرخسرو است؛ گذر باریک و بلندی که تا خیابان پامنار ادامه می‌یابد. حدادی می‌گوید: «این بازارچه در زمان فتحعلی‌شاه، به خواسته محمدحسین‌خان مروی، بعد از مدرسه و مسجد مروی ساخته شد.»

از آنجا که خیابان ناصریه یکی از خیابان‌های مهم دوره قاجار بوده، خانه‌های خیلی از درباریان در آن قرار داشته که از آن جمله می‌توان به خانه امام‌جمعه اشاره کرد که در کوچه‌ای به همین نام واقع بوده است. این خانه در ابتدا متعلق به آقاخان نوری، صدراعظم ناصرالدین‌شاه، بوده که بعد به امام‌جمعه تهران می‌رسد. خانه مذکور یکی از آثار دوره قاجاریه است. ساخت مراکز عمومی مانند مدرسه صدر و دارالشفا در زمان فتحعلی‌شاه باعث شد تا رفت‌وآمد مردم در این خیابان بیشتر و بیشتر شود، اما اوج‌ تردد مردم در این خیابان به دوره ساخت و فعالیت مدرسه دارالفنون بر می‌گردد.

  • ناصر خسرو امروزی و دیروزی

حدادی سابقه خیابان ناصرخسرو را به ۲ دوره تقسیم می‌کند؛ ناصر خسروی امروزی و دیروزی: «۱۲۱۸ را باید سال تولد خیابان ناصرخسرو امروزی به شمار آورد. اقدامات گوناگونی برای نظافت شهر و شبیه کردن پایتخت به شهرهای فرنگستان از اوایل دوره ناصری آغاز شد.» ناصرخسرو اتصال‌دهنده مرکز شهر قدیم و شهر جدید بود و این نقش را تا امروز هم حفظ کرده است. همین ویژگی خیابان ناصرخسرو باعث شد تا ظرف مدت کمتر از ۱۰ سال، از زمانی که خندق شرقی ارگ پر شد، بسیاری از عناصر شهری مهمی که امروز در این خیابان سراغ دارید، ساخته شود. از جمله این بناها می‌توان به شمس‌العماره که در زمان ساخت یکی از هویت‌های اصلی ناصرخسرو بود، اشاره کرد؛ بلندترین بنای تهران که با ساعت فرنگی‌اش یکی از نمادهای عصر جدید به شمار می‌رفت.

  • کانون‌ ارتباط و تبادل فکری

امین‌حضور در سال ۱۲۸۹ تکمیل و تنظیف این خیابان را عهده‌دار می‌شود، آن هم با کاشت‌گونه‌های درختی و ساخت جوی‌ها در اطرافش. این تمام‌کاری نبود که او انجام داد، بلکه با نصب پایه چراغ‌های چدنی چهره این خیابان را تغییر داد.
او همچنین دری را برای دارالفنون از سمت خیابان ناصریه باز کرد تا به رونق و آبادانی بیشتر آن کمک کند. همین مسئله باعث شد تا دانشجویان و استادان علمی رفت‌وآمد زیادی در خیابان ناصرخسرو داشته باشند و این خیابان به یکی از مراکز علوم جدید و کانون‌های ارتباط و تبادل فکری مترقی و پیشرو آن روزگار تهران مبدل شود.

واقعه مهم دیگر در ناصریه ساخت سردر باب عالی و میدانگاه شمس‌العماره بود که اعتمادالسلطنه از این واقعه در روزنامه شرف شماره ۶۸ سال ۱۳۰۶. ق یاد می‌کند. در خیابان ناصرخسرو که قدم بزنیم رج‌به‌رج تاریخ برایمان روایت می‌شود؛ تیمچه امین‌السلطان هم جزئی از این روایت تاریخی است. «مهدی یساولی»، پژوهشگر تاریخ، می‌گوید: «احداث تیمچه امین‌السلطان که به تیمچه سقاباشی معروف است، مربوط به حدود سال‌های ۱۳۰۰ ه. ق است. در همین تیمچه بود که پس از مشروطیت، نخستین بانک ملی ایران، به دخالت حاجی محمد اسماعیل قزوینی و حاجی محمد اسماعیل مغازه کوتاهی، دایر شد.»

  • راه‌اندازی واگن اسبی و تلفنخانه

اتفاق بسیار مهم دیگری که در طول سال‌های ۱۳۰۴ یا ۱۳۰۵ ه. ق در ناصریه افتاد، ساخت ساختمان تلفنخانه و از آن مهم‌تر ایجاد واگن اسبی در این خیابان بود. واگن اسبی و ماشین دودی هم نخستین وسایل نقلیه عمومی بودند که از این رهگذر در تهران راه افتادند. خیابان ناصریه در دوره سی‌ساله اول، تقریباً تمام عناصر مهم و کلانشهری را در بر می‌گیرد. حالا سالیان سال از آن سال‌ها می‌گذرد، اما ناصرخسرو همچنان یکی از خیابان‌های پررونق تهران است.

وجود نخستین داروخانه تهران در این خیابان و مغازه‌های فروش مواد شیمیایی و آزمایشگاهی در گذشته نه چندان دور و چند مغازه‌ای که هنوز مواد شیمیایی می‌فروشند، شاید دلایلی برای فروش دارو در این خیابان باشد. یکی دیگر از بناهایی که در ناصرخسرو و متعلقاتش جلب توجه می‌کند، بنای سرای روشن است که اگرچه نسبت به بخش‌های قدیمی ناصرخسرو قدمت کمتری دارد، اما یکی از شاخصه‌های این خیابان است.

  • لذت قدم زدن در ناصر خسرو

در حال حاضر، داخل کوچه مروی را مغازه‌های به‌هم‌پیوسته شکل داده که تنگاتنگ کنار هم همه‌چیز می‌فروشند؛ از لوازم آرایشی و بهداشتی گرفته تا چای و قهوه و شکلات و خوراکی‌های تازه‌ای که شاید برای نخستین بار اینجا می‌توان امتحانشان کرد. به اینها لباس‌های خارجی را هم اضافه کنید که شاید همتای آن را در جای دیگر نتوانید بیابید. در کوچه‌پسکوچه‌های خیابان ناصرخسرو که راه می‌رویم، بوی فلافل همه‌جا پیچیده است.

خیلی از مغازه‌داران کوچه مروی از عرب‌های مهاجر عراقی هستند و همین باعث شده یکی از غذاهای معروف آنها به نام فلافل با طرز تهیه فلافل خاص این مناطق اینجا طرفداران زیادی پیدا کند. یکی از ویژگی‌های خیابان ناصرخسرو تنوع و تعدد مغازه‌ها از هر صنف که فکر کنید است؛ از لوازم آرایشی و بهداشتی که بارزترین آنها هستند تا موبایل‌فروشی. در ابتدای خیابان هم بیرق و پرچم و لوازم عزاداری برای محرم دیده می‌شود. همسایگی راسته کت و شلوار و آجیل‌فروشان هم، با وجود اینکه هیچ سنخیتی با هم ندارند، اما برای گردشگران این امکان را فراهم کرده‌اند که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در این راسته جست‌وجو کنند.
منبع:همشهری

روزهای خاکستری بازار قم

سقف دودزده تیمچه فرش قم، به‌عنوان بزرگ‌ترین تیمچه ایران شاهدی بر ضرورت بازسازی این بنای تاریخی ‌است.

هر کسی که طعم خرید و گشت‌وگذار در بازار بزرگ قم را چشیده باشد، حتما معماری چشم‌نواز اسلامی – ایرانی آن را تحسین کرده‌است. تیمچه بازار، اثری ارزشمند با معماری زیبا و مجلل است که مانند نگینی در قلب بازار قم، از چهار قرن پیش به یادگار مانده است. دیوارها و سقف تیمچه آمیزه‌ای از شکوه و آرامش معماری اسلامی – ایرانی است که جلوه‌گری آن چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند.

این اثر تاریخی شامل دو فضای سرپوشیده و «سرا» است که راسته سرپوشیده آن پوشش گنبدی دارد. سقف تیمچه به‌وسیله سه‌ طاق گنبد پوشیده شده که طاق میانی ۱۶ متر دهانه و ۱۵ متر ارتفاع دارد. دریچه‌هایی که در پوشش گنبدی تعبیه شده‌اند، کار تهویه و نوررسانی بازار را برعهده دارند. این دریچه‌ها به شکل دایره طراحی شده و ترکیب نوری که از سقف می‌تابد و حجم گنبدی سقف، فضایی دلنشین به‌وجود آورده است. زیر گنبد و قسمت پوشیده تیمچه مملو از تزئینات کاربندی، گچ‌کاری، رسمی‌بندی و مقرنس‌کاری است.

طبقه پایین تیمچه بازار قم از ۲۷ حجره و طبقه بالا هم از ۱۵ حجره تشکیل شده‌است. با توجه به اینکه این اثر تاریخی از ابتدا برای تجارت تک‌کالایی ساخته شده، در حجره‌های پایین فرش‌های دستباف عرضه و در حجره‌های طبقه بالا نیز کار رفوگری انجام می‌شود. برای ساخت تیمچه بازار قم از خشت، آجر، گل و سنگ استفاده شده است.

تیمچه با دو ورودی به راسته بازار نو راه می‌یابد و ورودی اصلی آن به‌صورت نیم‌هشت است. در وسط فضای سرپوشیده، حوض قرار دارد که در سال‌های اخیر احیا شده است. این تیمچه در سال ۱۳۷۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

بزرگ‌ترین تیمچه ایران

تیمچه فرش قم یکی از اجزای بازار قدیمی این شهر محسوب می‌شود. بازارهای سنتی ایران که عموما با معماری ویژه‌ای و متناسب با بافت شهر ساخته شده‌اند، طراحی منحصربه‌فردی دارند و معمولا در گذشته یک سر آن در نزدیک دروازه ورودی شهر قرار داشته و در دیگر آن به انتهای شهر یا مکان‌هایی مانند مسجد جامع، حمام، مدرسه و… باز می‌شده‌است. این موضوع درباره بازار بزرگ قم هم صدق می‌کند؛ به شکلی که یک سر آن در ورودی دروازه تهران ساخته شده و سر دیگر به میدان کهنه متصل می‌شود و مسجد جامع و مدرسه غیاثیه نیز در نزدیکی این میدان ساخته شده‌اند. تیمچه‌ها، مساجد، آب انبارها، حمام، راسته‌های فرعی و دالان‌ها نیز از اجزای وابسته به بازار قم محسوب می‌شوند.

به گفته معاون میراث فرهنگی اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قم، تیمچه‌ها بیشتر برای عرضه منسوجات گرانبها، به‌ویژه فرش دستباف در کنار بازار ساخته شده‌اند.

عمار کاوسی درباره تیمچه قم می‌گوید: در دوره ناصرالدین شاه قاجار، یکی از تاجران معروف قم به نام «محمود طباطبایی»، این نیاز را احساس کرد که در کنار بازار قم باید مکانی برای عرضه فرش و منسوجات گرانبها ساخته شود. بنابراین هزینه ساخت تیمچه را پرداخت و کار ساخت این اثر به استاد «محمدحسن معمارباشی قمی» از معماران سرشناس و توانمند واگذار شد. وی می‌افزاید: استاد معمارباشی، معمار صحن اتابکی حرم حضرت معصومه (س) و بنای امامزاده شاه حمزه هم بوده‌ و آثار تاریخی بسیاری از او در شهرهای تهران و کربلا به یادگار مانده است. این مسئول با بیان اینکه تیمچه فرش قم بزرگ‌ترین تیمچه ایران است، ادامه می‌دهد: شاید تیمچه‌های امین‌الدوله کاشان و حاجب‌الدوله تهران درحد این تیمچه ارزیابی شوند، اما از نظر بزرگی طاق و دهانه به اندازه تیمچه قم نیستند.

کاوسی عنوان می‌کند: وقتی عملیات ساخت این بنا تا گنبد رسیده بود، استاد معمارباشی ادامه کار را رها کرد و به کشور عراق رفت و بعد از چند سال به قم برگشت. دراین مدت سرمایه‌گذار این بنا از افراد زیادی خواسته بود این طرح را تکمیل کنند، اما هیچ‌کس توانایی ساخت آن را نداشت. استاد معمارباشی قبل از این که بنای تیمچه را تکمیل کند، درباره دلیل تعلل در تکمیل آن به تاجر بانی طرح گفته بود ارتفاع این بنای نیمه‌کاره به دلیل سنگینی مصالح چند سانتی‌متر کمتر شده و اگر همان زمان گنبد را روی آن می‌گذاشت، این بنا بعد از مدتی ترک برمی‌داشت و می‌شکست.

بی‌توجهی مالکان حجره‌ها

سنگین‌ترین خسارت زمانی به یک اثر میراث فرهنگی وارد می‌شود که افراد شاغل درآن یا از اهمیت آن بنای تاریخی اطلاع نداشته باشند یا برای حفظش دغدغه‌ای احساس نکنند. داستان بی‌تفاوتی یا بی‌اطلاعی مالکان حجره‌های تیمچه فرش قم قصه پرغصه‌ای است که دل دوستداران میراث تاریخی کشور را به درد می‌آورد؛ دودزدگی گنبد این نگین تاریخی قم شاهدی براین مدعاست. مالکان حجره‌های تیمچه برای تأمین گرما در زمستان، در فضای این اثر تاریخی چوب می‌سوزاندند. با وجود این که در گذشته اداره‌کل میراث‌فرهنگی برای پاک کردن سیاهی‌ها اقدام کرد، اما هنوز قسمتی از گنبد تیمچه دودزده است. مالکان حجره‌ها با اینکه در فضای تیمچه، کار اقتصادی می‌کنند، اما از اداره‌کل میراث‌فرهنگی توقع دارند برای حفظ و نگهداری این اثر تاریخی جدیت بیشتری به‌کار گرفته شود.

معاون میراث فرهنگی اداره‌کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قم درباره اقدام‌های این نهاد برای حفظ تیمچه فرش قم اظهار می‌کند: این اداره‌ کل تاکنون توجه ویژه‌ای به این اثر تاریخی داشته‌است. آجرفرش کف تیمچه، احیای حوض وسط آن، که زیرخاک بود، سبک‌سازی، انجام عملیات مقرنس‌کاری و گچ‌بری برای تثبیت وضعیت موجود، اجرای طرح آجرفرش بام، احیای طاق تیمچه، که ۳ سال قبل شکسته شده بود و… از جمله اقدام‌هایی است که برای مرمت این اثر تاریخی انجام شده است.

کاوسی ادامه می‌دهد: با توجه به بودجه‌ای که در اختیار داریم، در مواقع اضطراری برای بازسازی و مرمت این اثر اقدام می‌کنیم، اما یکی از راهکارهای موثر در حفظ و بهره‌برداری مناسب از این اثر تاریخی، انعقاد تفاهم‌نامه میان شهرداری، اداره‌کل میراث‌فرهنگی و هیأت امنای تیمچه فرش قم است که امور مربوط به آن با همکاری و هم‌افزایی موثرتری پیگیری شود.

حال دراین میان باید به این موضوع اشاره کرد که نگهداری از ابنیه‌ تاریخی یک روی سکه است و روی دیگر آن، شناساندن آثار میراث تاریخی به مردم است که این موضوع تاکنون آن‌گونه که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. تیمچه بازار قم با وجود این که مانند نگینی در انگشتری آثار تاریخی قم جلوه‌گری می‌کند، اما همچنان غریب است و معرفی ویژگی‌های منحصربه‌فرد آن در حوزه تاریخی و معماری، عزمی جدی ازسوی مسئولان مربوط می‌طلبد.

منبع:همشهری

شاهنامه‌خوانی می‌تواند به برند گردشگری افتر تبدیل شود

مدیرکل امور روستایی و شوراهای استانداری سمنان گفت: مردم روستای افتر، هویت و اصالت خود را حفظ کرده‌اند و شاهنامه‌خوانی اهالی این روستا می‌تواند به برند گردشگری افتر تبدیل شود.

نقش اکوموزه‌ ها در توسعه جوامع محلی

در گذشته به میراث‌فرهنگی به چشم شیء ماندگار و جاویدان نگاه می‌کردند، اما امروزه این دیدگاه تغییر کرده و مفهوم جدید آن عبارت است از آمیزه پیچیده‌ای از طبیعت و تاریخ، آداب و رسوم، زبان و سنت‌ها. ویرانی عظیم ناشی از دو جنگ جهانی و توسعه صنعتی عمده‌ای که از دهه ۱۹۵۰ بدین‌سو رخ داد، مردم را به درک این واقعیت سوق داد که زندگی آن‌ها رابطه تنگاتنگی با محیط زندگی و کارشان دارد.

این امر، اساس هویت فرهنگی مردم و یک مرجع فکری و معنوی برای کیفیت متعادل زندگی فراهم می‌کند. امروزه تمایل به درک میراث‌فرهنگی در وسیع‌ترین مفهوم آن وجود دارد، یعنی آن چیزی که حاوی همه نشانه‌های اثبات‌کننده فعالیت‌ها و دستاوردهای بشر در طول زمان است. تاریخ موزه نگاری و موزه‌شناسی نیز بیانگر شیوه‌هایی است که تمدن‌ها در اعصار متفاوت، از طریق این شیوه‌ها به رابطه خود با میراثشان اندیشیده‌اند.

ایده نقش موزه‌ها در توسعه منطقه‌ای، برای نخستین بار در دهه ۱۹۷۰ میلادی شکل گرفت، اما به واقع در دهه ۱۹۸۰ میلادی شاهد بروز خلاقیت‌هایی ناشی از این جریان فرهنگی بودیم. در کشورهایی چون کانادا، سوئد، نروژ و پرتغال این ایده، «موزه‌شناسی نوین» نام گرفت.

در دهه ۱۹۹۰ میلادی با جهانی‌شدن این جریان با واژه‌هایی چون «اکوموزه» یا «جامعه‌ای» همراه شد. تا این نوع موزه‌های نوآور یا به عبارتی نامتعارف، از مؤسسات سنتی که تنها به افزایش بازدید گردشگران، ارائه تسهیلات و نهایتاً افزایش درآمد می‌اندیشند، قابل‌تشخیص باشند.

اکوموزه در دهه ۷۰ میلادی، دوره‌ای که ویژگی بارز آن روبه‌زوال رفتن اقتصاد قدیمی و رها شدن معادن و مکان‌های صنعتی بود، به‌سرعت در اروپا گسترده شد و هدف آن بهره‌برداری و بهبود وضعیت فرهنگ روبه‌زوال و همچنین تقویت اقتصاد آن ناحیه بود.

اکوموزه تعریف واحدی ندارد و برپایه امکانات، ویژگی‌ها و نیازهای فرهنگی- محیطی منطقه شکل می‌گیرد و به‌طورکلی سازمانی است که میراث، طبیعت، تاریخ، فرهنگ و صنعت را ارج می‌نهد و باعث حفظ و ارتقای آن می‌شود.

یک اکوموزه نوع خاصی از موزه است که بر اساس توافق با جامعه محلی برای حفظ آن مکان برپاشده است؛ جایی که توافق به معنی یک تعهد طولانی‌مدت است، نه لزوماً یک وظیفه قانونی جامعه محلی یعنی ملحق شدن مردم بومی و مشارکت آنان حفظ و مراقبت یعنی تعهد اخلاقی نسبت به محیط و دیدی صحیح برای توسعه بومی در آینده مکان تنها به معنی یک سطح نیست بلکه مجموعه‌ای از لایه‌های فرهنگی، اجتماعی و ارزش‌های محیطی است که به‌وسیله میراث بومی دست‌نخورده و خاص تعریف می‌شود. نتیجه اینکه اکوموزه یک روش پویاست که در آن جوامع باهدف رسیدن به توسعه پایدار، میراث خود را مدیریت، تفسیر و حفاظت می‌کنند. اکوموزه بر پایه توافق اجتماعی بر پا می‌شود. روش پویا فراتر از یک طرح ساده است که روی کاغذ می‌آید. اکوموزه یعنی طراحی فعالیت‌های واقعی که بتواند جامعه ما را تغییر و رشد دهد.

مشارکت جوامع تنها پررنگ کردن نقش مدیران نیست بلکه مسئولیت اصلی به عهده مردم بومی منطقه است.

توسعه پایدار هسته اکوموزه‌هاست و هدف افزایش ارزش مکان را به‌جای نقصان آن دنبال می‌کند. ازآنجاکه توسعه پایدار روی اقتصاد، محیط‌زیست و اجتماع تأکید دارد اگر بر پایه هویت محلی منطقه باشد می‌تواند ماندگار و همیشگی باشد. توافق اجتماعی به معنی رضایت متقابل بین مردم محلی و اکوموزه است. اکوموزه نه‌تنها در تقابل با مردم محلی عمل نمی‌کند بلکه در جهت برآورده کردن نیازها و خواسته‌های مردم گام برمی‌دارد. به‌طورکلی اکوموزه، موزه‌ای است که بر هویت مکان متمرکز است و به‌طورکلی بر پایه مشارکت مردمی شکل می‌گیرد و هدف آن افزایش رفاه و توسعه جوامع محلی است.

پشتوانه توسعه پایدار

با ظهور مفهوم توسعه پایدار و از زمان برگزاری اجلاس سازمان ملل متحد درباره محیط‌زیست و توسعه (۱۹۹۲) در ریودوژانیرو، محیط‌زیست تبدیل به یک دغدغه عمده شد؛ هم برای کشورهای ثروتمند و هم برای کشورهای فقیر؛ هرچند محیط‌زیست شامل موضوعاتی بسیار متفاوت برای کشورهای فقیر دنیا است. درواقع، ما دیگر نمی‌توانیم حقیقتی را که از دیرباز به دلایل آشکار اقتصادی از سوی کشورهای توسعه‌یافته انکار می‌شد، نادیده بگیریم: انسان موجودی زنده و بخش جدایی‌ناپذیر از محیط طبیعی است که در آن زندگی می‌کند. انسان پیوندهای نزدیک با محیط‌زیست خود دارد و استفاده از این محیط، بدون در نظر گرفتن این پیوندها برای او امکان‌پذیر نیست.

ازآنجاکه فلسفه اکوموزه در ادامه جنبش‌های توسعه پایدار و جهانی‌شدن میراث شکل‌گرفته، اهدافش در جهت پایداری و بهبود زندگی مردم محلی است.

یک اکوموزه روشی پایدار برای حفظ و تعبیر جوامع است و میراثشان را برای یک توسعه پایدار حفظ می‌کند.

فلسفه و ایجاد اکوموزه با گستره‌ای از اهداف متفاوت درهم‌آمیخته که شامل: حفاظت از طبیعت و میراث‌فرهنگی در جهت ایجاد گردشگری و تحول اقتصادی مناطق روستایی است. فلسفه اکوموزه و پیشنهادها تئوریک آن می‌بایست استفاده پایدار از منابع فرهنگی و طبیعی و پایداری جوامع را تضمین کنند. از سوی دیگر همگام با جهانی‌شدن تلاش برای حفظ ویژگی‌های محلی و قومی و جلوگیری از رنگ باختن ویژگی‌های بومی در مقابل تهاجم فرهنگی در اکوموزه اهمیت بسیاری می‌یابد.

اما اصلی‌ترین هدف و وظیفه اکوموزه حفظ و صیانت موضوع دربرگیرنده خود است. درواقع هدف اولیه از تأسیس اکوموزه‌ها بهره‌برداری و افزایش فعالیت‌های انسانی یا نواحی خاص، به امید حفظ سنت‌ها و هویت چنین مکان‌هایی بود.

به‌طورکلی می‌توان نقش و هدف اکوموزه را در موارد زیر خلاصه کرد:

بهبود کیفیت زندگی ساکنین محلی با ایجاد توسعه اقتصادی پایدار در آن محدوده با هدایت گردشگری به سمت برگه‌هایی که پایدارند و نیازهای جوامع محلی را تأمین می‌کنند.

توسعه استقلال و هویت جامعه به‌واسطه بالا بردن آگاهی مردم از مکان، گذشته خود و موفقیت‌های محلی‌شان حفاظت از محیط‌زیست و منابع طبیعی و تلاش در جهت مرمت و بهسازی محیط با مشارکت مردم حمایت برنامه‌های آموزشی به‌خصوص در زمینه حفظ و ترویج دانش بومی.

ایجاد برنامه‌های باز زنده سازی در جهت افزایش تعداد گردشگر و توسعه اقتصادی در جهت حفظ ارزش‌های بومی منطقه.

ظرفیت‌های ایران برای احداث اکوموزه‌ها

اکوموزه‌ها با اهداف مختلف و متنوعی در سرتاسر جهان پذیرفته‌شده‌اند، ازجمله: گفت‌وگو و تبادل بین میراث‌فرهنگی و طبیعی، احیای اقتصاد و گردشگری در نواحی روستایی و پرورش احساس غرور ملی با ارائه و ارتقاء هویت فرهنگی. تئوری اکوموزه بیان می‌کند که این پدیده پست‌مدرن باید منابع فرهنگی و طبیعی را تضمین کرده و انجمن‌های مسئول آن‌ها را پایدار نگه دارد. اکوموزه‌ها انگیزه کشف منطقه و شناخت فرهنگ محلی را ایجاد می‌کنند؛ بنابراین روابط محکمی با اکوتوریسم و توریسم فرهنگی دارند.

میراث واقعی اکوموزه چیزی جز یادمان گروهی مردمی معین نیست که زیستگاهشان محیط معینی است و شامل تمامی جنبه‌های میراث‌فرهنگی ملموس (سراچه‌های باستان‌شناسی، اشیا، بناها و محیط طبیعی) و میراث‌فرهنگی ناملموس (فرهنگ‌عامه، زبان، سنت‌های شفاهی) است؛ اما آنچه اکوموزه‌ها را خاص می‌کند، این است که طبیعت و فرهنگ منطقه با تصمیم انجمن‌های محلی به‌صورت سایت گردشگری درآمده و ارزش می‌یابد. درنتیجه اکوموزه‌ها آن تصویری از میراث‌فرهنگی را نشان می‌دهند که برای مردم محلی ارزش دارد. به‌بیان‌دیگر میراث ملموس و ناملموس منطقه توسط مردم محلی انتخاب و تعریف می‌شوند و این یعنی دیدگاه دمکراتیک اکوموزه‌ها. اکوموزه چنانچه از ریشه هدفمند شکل‌گرفته باشد، کاملاً شیوه‌ای دمکراتیک دارد.

هرچند که تا به امروز هیچ اکوموزه‌ای در ایران تأسیس نشده، اما کشور ما غنی و استثنایی است و فرصت‌های مناسبی برای احداث و توسعه اکوموزه‌ها دارد که می‌تواند علاوه بر ایجاد فرصت‌های شغلی برای ساکنان محلی موجب حفظ میراث طبیعی و فرهنگی برای نسل‌های بعدی شود. بااین‌وجود چه بلایی بر سر این مناطق می‌آید و چگونه حفاظت می‌شوند.

اکوموزه یک مبحث ملی و میهنی، حتی حزبی و گروهی و سیاسی نیست، بلکه موضوع انسان است و محیط‌زیست و زایش و پویش و بالندگی خرده‌فرهنگ‌ها.

مناطقی همچون روستاهای ابیانه، کندوان، ماسوله، میمند کرمان، دشتک مرودشت استان فارس که امروزه تحت عنوان روستاهای هدف گردشگری بدون برنامه‌ریزی توسط گردشگران تخریب می‌شود، مسئولیتشان با چه کسی است؟

آیا جز این است که باید این مناطق را به اکوموزه تبدیل و مسئولیت حفاظت و احیاء آن‌ها را به بومیان آن واگذار کرد؟ چه کسانی جز مردم محلی شیوه برخورد با زیست‌بومشان را می‌دانند؟ با بررسی تجربه‌های مشابه در سراسر جهان می‌توان به این مهم دست‌یافت که مسئولیت ماندگاری هویت این سرزمین را باید با ایجاد اکوموزه به مردم بومی سپرد.

مشهورترین اکوموزه‌ها

اکوموزه تورینو: اکوموزه تورینو در ایتالیا شامل ۲۵ سایت است که هر سایت یک گذشته، خاطره و هویت فرهنگی مختص به خود دارد. این ۲۵سایت در یک شبکه قرار می‌گیرند ولی هریک ویژگی‌های خود را حفظ می‌کنند. آنچه بیش از هر چیز در تأسیس این اکوموزه نقش داشت همکاری مردم بومی بود که خاطرات را زنده کرده و به عینیت درآوردند تا این ویژگی‌ها را برای نسل بعد ذخیره و نگهداری کنند.

طراحان این پروژه معتقدند بدون کمک مردم، این پروژه غیرممکن بود و آن‌ها تنها نقش هدایت پروژه بر اساس یک‌پایه علمی را داشتند و به ایجاد اکوموزه سرعت بخشیدند. این اکوموزه درعین‌حال که باعث ارزش‌دهی فرهنگی و محیطی می‌شود همانند موتوری برای توسعه جامعه بومی است. بدیهی است ماندگاری این توسعه اقتصادی تنها درگرو حفظ فرهنگ بومی و ویژگی طبیعی منطقه است.

اکوموزه هیرانوچو: اکوموزه هیرانوچو در ژاپن ۱۳۰۰سال قدمت دارد و طرح خیابان‌ها کاملاً شبیه به هزار سال پیش است؛ یک اکوموزه که در سال۱۹۹۳ تأسیس‌شده و به‌عنوان شبکه‌ای آزاد برای افراد فعال در آن به شمار می‌رود و همه آن‌ها به حفظ قسمتی از این شهر دست‌نخورده کمک می‌کنند. هیچ ساختار مدیریتی آشکاری در این اکوموزه وجود ندارد، فقط یک روحانی از پرستشگاه بودائی بومی فعالیت‌ها را هماهنگ می‌کند. هیرانوچو ترکیب فوق‌العاده‌ای از درختان کهن‌سال، خانه‌های تاریخی و پرستشگاه‌های بودائی را به بازدیدکننده‌ها پیشنهاد می‌دهد. همچنین میراث ناملموس منطقه به‌خصوص جشن‌ها، جشنواره‌ها و قصه‌های آن‌ها بسیار شاخص است.

اکوموزه برگسلاگن: اکوموزه بزرگ برگسلاگن در سوئد قرار دارد.

منبع:میراث آریا

میراث فرهنگی نهفته در پای دیوار بزرگ چین

قسمت جیانکو از دیوار بزرگ چین که طی حکمرانی امپراطوران سلسله مینگ ساخته شده بود، پس از گذشت سال‌ها آسیب‌های جدی دیده است. این سازه زمانی بر فراز صخره‌ها و به دور از مراکز تمدن قرار داشت، اما حالا شهر هوایرو در این مکان بنا شده است. با گذشت زمان، برج‌های دیده‌بانی مستحکم این قسممت از دیوار به دلیل مجاورت با هوا فرسوده شده است. همچنین نفوذ آب و پوشش گیاهی سنگین در جداره دیوار این بنا را آسیب‌پذیر کرده است.

جیانکو که به زبان چینی به معنای «نوک پیکان» بوده و به ناهمواری‌های زیبایش مشهور است، به عنوان سخت‌ترین بخش دیوار چین برای صعود شهرت دارد.

در سال ۲۰۱۸، یک پروژه حفاظت به منظور جلوگیری از ریزش بخش‌های سست دیوار بزرگ کلید خورد. از نظر ژانگ جیان‌وی، استاد باستان‌شناسی دانشگاه پکن، این پروژه فرصت مناسبی بود تا او بتواند این سازه را از نزدیک دیده و درباره تاریخچه آن تحقیق کند. گروه ژانگ در طی سه سال گذشته تحقیقات باستان‌شناسی متعددی در یک بخش ۸۰۰ متری از دیوار در جیانکو از جمله چهار برج دیده‌بانی انجام داده است.

نوسازی دیوار چین با کمترین مداخله

تیم تحقیق این بخش را به واحدهای حفاری ۲۵ مترمربعی تقسیم کرده و تحقیقات دقیق را در هر یک انجام داده است. آجرها و سنگ‌هایی که از دیوار افتاده‌اند قبل از بازگرداندن به سازه با دقت تمیز و بررسی می‌شوند.

شانگ هنگ، محقق موسسه تحقیقات باستان‌شناسی پکن، در مصاحبه‌ای گفت: «میراث‌فرهنگی زندگی مخصوص خود را دارد. هر پروژه نوسازی به مثابه مداخله‌ای در دوام و عمر دیوار بوده که اطلاعات مهمی را ارائه می‌دهد. از آنجا که مجبور شده‌ایم از طریق این پروژه دوباره در زندگی این دیوار مداخله کنیم، ابتدا باید اطلاعات مربوطه را از طریق تحقیقات باستان‌شناسان به دست بیاوریم. سپس می‌توانیم بفهمیم که شکل ظاهری دیوار چگونه تغییر کرده است و همچنین می‌توان از وضعیت فعلی آن اطلاعاتی کسب کرد. این کار به روند حفاظت کمک زیادی می‌کند. ما اساساً فهمیده‌ایم که برج‌های دیده‌بان چگونه ساخته شده‌اند، چگونه مورد استفاده قرار گرفته و چه آسیب‌هایی دیده‌اند. این امر سرنخ‌های کلیدی را برای مطالعات معماری ما فراهم کرده است.»

همچنین، این پروژه حفاظتی از عکس‌های هوایی برای تجزیه و تحلیل سازه کمک گرفته است و از طریق دیجیتال‌سازی، می‌توان با رویکرد علمی‌تری روند حفاظت را مدیریت و ارزیابی کرد. آجرها و سنگ‌های پراکنده‌ای که از این محل کشف شده‌اند می‌توانند تا حد زیادی برای کارهای مرمت بازیافت شوند.

ژانگ در ادامه عنوان کرد: «مواد مورد استفاده برای مرمت تا حد امکان اصالت خود را حفظ کرده و این گروه به اصل«حداقل مداخله» پایبند بوده است. بخش دیوار بزرگ در پکن به طول ۵۲۰ کیلومتر از شش منطقه در امتداد کوه‌های یان عبور می‌کند. قسمت کوچکی از سازه مربوط به قرن ششم است، اما بیشتر آن در دوران سلسله مینگ ساخته شده است. »

برج‌های دیده‌بانی و سنگ‌های بخش‌های پایین‌تر در قرن ۱۴ و ۱۵، به ویژه در زمان امپراطور یونگل که پایتخت ملی را از نانجینگ در استان جیانگسو فعلی به پکن منتقل کرده بود، مستقر شدند. تقویت دیوارهای آجری تا اواسط قرن شانزدهم، در زمان سلطنت امپراطور جیاجینگ به طور جدی صورت نگرفته بود. در زمان سلطنت امپراطور وانلی (۱۶۲۰-۱۵۷۳)، هنگامی که بخش جیانکو ساخته شد، استحکام این ساختار تقویت شد.

ژانگ ژونگوا، معاون انستیتوی پکن، گفت: «مطالعه باستان‌شناسی بر روی دیوار بزرگ برنامه‌ای است که شامل مطالعات معماری باستان و محیط اطراف آن نیز می‌شود. این مطالعات به ما امکان می‌دهد نوع خطراتی که پایداری دیوار را تهدید می‌کند دریابیم و به ما در تهیه برنامه‌هایی برای جلوگیری از تهدیدهای احتمالی کمک می‌کند.»

تاریخچه بنای دیوار چین

بنای دیوار بزرگ در دست سلسله مینگ در طی دو دوره کین (۲۰۶ تا ۲۲۱ قبل از میلاد) و دوره هان (۲۰۶ قبل تا ۲۲۰ پس از میلاد) قرار داشت. طبق نظر وزارت فرهنگ و میراث ملی چین، طول این بنا بیش از ۲۱ هزار کیلومتر است و از میان ۱۵ استان و نواحی تحت حکومت چین می‌گذرد. حدود ۸ هزار کیلومتر از این دیوار عظیم در دوره حکومت سلسله مینگ ساخته شده است.

در ژانویه ۲۰۱۹، نقشه اصلی طراحی سازه دیوار توسط مجلس ایالتی چین منتشر شد. هدف از این کار، کمک به تحقیقات در زمینه حفاظت و بازسازی بنا تا سال ۲۰۳۵ بوده است. در جولای ۲۰۱۹، طرح ایجاد پارک ملی دیوار بزرگ منتشر شد. از آن زمان وزارت فرهنگ و میراث ملی چین حدود ۸۳ نقطه از بنا را برای ساخت پارک مشخص کرد و حدود ۲۰ پروژه آن در اوایل امسال به صورت رسمی تایید شد.

چای ژیامینی، رئیس آکادمی میراث‌فرهنگی چین، گفت: «به دلیل اینکه دیوار بزرگ نشان فرهنگی چین است، بسیاری از مردم این کشور به آن تعلق خاطر دارند، اما در واقعیت این بنا متعلق به همه مردم جهان است و باید ارزش فرهنگی آن همچنان حفظ شده و تاریخچه آن به مردم توضیح داده شود.»

دیوار بزرگ برای مردم چین بسیار مهم است. در سال ۱۹۹۳ سربازان چینی سال‌ها در برابر تهاجم ژاپنی‌ها در نزدیکی پکن جنگیدند. به همین خاطر این بنا نماد پایداری نیز به شمار می‌رود. گرچه این بنا نماد روح مصمم ملت چین است، مردم معتقد بودند بنا نباید به نحوی بازسازی شود که از اصل خودش دور شود.

در دهه ۱۹۵۰، وقتی قسمت بدالینگ در پکن در حال بازسازی بود، این رویکرد به طور کامل حفظ شد. اما اکنون چای معتقد است این نوسازی نمی‌تواند شکل اصلی دیوار را تداعی کند.

در سال ۲۰۱۶ عکس‌هایی از قسمت مربوط به استان لیائونینگ به صورت آنلاین نمایش داده شد. ظاهر این بنا کاملا در بازسازی تغییر کرده بود و این موضوع موجب خشم عده‌ای شد. هرچند این اشتباه بعدها جبران شد، آغازگر گفت‌وگوهایی طولانی در میان عموم برای پیدا کردن راه‌های بازسازی و نگه‌داری این بنا بود.

چای اضافه کرد: «اگر از دید باستان‌شناسی به این بنا نگاه کنیم، مردم تغییرات را بهتر می‌فهمند و می‌پذیرند که بعضی قسمت‌های آن قبلا از بین رفته است. کار در جیانکو مثال مناسبی برای صحبت من است. همه باستان‌شناسان به خوش‌شانسی کسانی که در جیانکو کار می‌کردند نیستند. این بنا توسط قوانین ملی محافظ می‌شود و بنابراین محققان اجازه نمونه‌برداری از آجرها را ندارند. باستان‌شناسی این بنا نه فقط درباره دیوار بلکه در مورد میراث فرهنگی وابسته به آن بود و فراتر از تصور ما قرار داشت. دانش ما در مورد بنا وابستگی زیادی به زمین زیر آن دارد.»

قلعه دفن‌شده در زیر دیوار چین

باستان‌شناسان به قسمتی از دیوار که طولی حدودا برابر با ۱۰ کیلومتر دارد علاقه‌مند هستند. این قسمت در استان مینگ واقع شده است و در آن یک قلعه ویران‌شده در زیر ماسه‌ها دفن است.

یو چنولی، محقق موسسه شاآنشی که هدفش نمایش میراث فرهنگی و باستانشناسی است، در مصاحبه‌ای گفت: «کینگ‌پینگ بو در اواسط قرن ۱۵ ساخته شده است. در دهه ۱۶۹۰ لشکری به رهبری امپراطور کانگشی در دوره پادشاهی کینگ، قلعه را فتح کرد و پس از پیروزی امپراطور این قلعه متروکه شد».

دروازه شهر، پل‌ها و برج‌های دیده‌بانی توسط تیم یو پیدا شدند. این گروه از ماه می‌سال گذشته بر روی معبد تائوئیست‌ها که ویران شده بود کار می‌کند. این معبد شیانینگ نام دارد و نکته جالبش اینجاست که این ویرانه که ۶۰ متر طول و ۲۵ متر عرض دارد.

مطالعات بر روی کتیبه‌های سنگی که قدمتشان به دوران امپراطور وانلی بازمی‌گردد، نشان می‌دهد که این مکان متعلق به خدای حامی بومیان بوده است. حدود ۳۰ مجسمه رنگی به اندازه انسان‌های واقعی در ویرانه‌های معبد پیدا شد.

یو گفت: «طرح اولیه این حیاط شدیدا حفاظت شده بود و مجسمه‌ها عالی ساخته شده بودند. چون مکان پس از متروکه شدن بلافاصله توسط شن مدفون شده بود و توسط انسان‌ها تخریب شده بود، بقای آن در معرض خطر قرار داشت.»

در شرق معبد، سازه‌ای با ارتفاع بیش از سه متر همچنان در شن مدفون است. این وضعیت امید بیشتری به یو برای کاوش و حفاری می‌دهد. یادداشت‌ها نشان می‌دهد که ۳۶ قلعه در منطقه به عنوان سربازخانه برای سربازان گارد در مرز شمالی دیوار استفاده می‌شده است.

قطعات یافت‌شده ظروف چینی شاهدی بر این است که قلعه براساس کمک تاجران منطقه ساخته شده است. همچنین ۲ فروشگاه در نزدیکی باروها قرار داشت. به علت پیشرفت تجاری، میان فرهنگ‌ها و گروه‌های بومی در منطقه مراودات دائمی وجود داشته است. بنابراین دیوار بزرگ چین چهارراهی بود که فرهنگ مردم بخش جنوب را مردم شمالی تلفیق می‌کرد. و به این شکل بود که اجتماع در تمدن چین شکل گرفت.

سایر سایت‌های کشف‌شده در امتداد دیوار چین

مطالعه سایت‌های دیگر در امتداد دیوار بزرگ چین دیدگاه بهتری نسبت به تاریخ آن به دست می‌دهد.

در سال ۲۰۱۹، باستان‌شناسان موسسه فرهنگی رلیس و باستانشناسی مغولستان و دانشگاه سونیاتسن در گوانگژو، تحقیق درباره یک شهر ویران شده به نام هوهوت در زمان خاندان هان که در نزدیکی این مکان قرار داشت را آغاز کردند. هوهوت در پایتخت مغولستان با حکومتی مستقل واقع شده بود.

ژانگ ون پینگ، یک محقق از موسسه داخلی مغولستان، گفت: «اگرچه خرابه‌ای که به سایت شالیانگزی معروف است در آن زمان فقط به اندازه مرکز اصلی شهرستان بود، بقایای معماری خاکی با مساحت حدود ۱۸۰۰ مترمربع شاهدی از وضعیت استثنایی این مکان است. کاشی‌های کشف‌شده در این مکان دارای الگویی مشابه با کاشی‌های کشف‌شده از ویرانه‌های کاخ شاهنشاهی سلسله هان بودند. همچنین، بقایای انبارها و چرخ‌های سفالگری به همراه مقدار زیادی ارزن در این محل پیدا شده که نشان می‌دهد از آن به عنوان انبار استفاده می‌شده است.»

از آنجا که مردم مرکز شهرستان به چنین انبار بزرگی احتیاج نداشتند، باستان‌شناسان احتمال می‌دهند که این مکان برای اسکان سربازانی که از دیوار بزرگ محافظت می‌کردند استفاده می‌شده است.

ژانگ ونپینگ گفت: «به عنوان یک شهر مرزی نزدیک به دیوار در دوران سلسله هان، چیزهای زیادی برای پر کردن خلا مطالعات باستان‌شناسی مربوط به چنین میراثی وجود دارد. همچنین برای اولین بار ما یک انبار امپراطوری هان را در امتداد دیوار بزرگ پیدا کردیم.»

از آنجایی که مدیریت انبار توسط دولت مرکزی برای اطمینان از تأمین مواد غذایی به شدت کنترل می‌شد، ونپینگ انتظار دارد تحقیقات بیشتری برای کمک به مطالعات جامع نظام سیاسی و اقتصادی ملی در دوره سلسله هان که منطقه مرزی شمالی را اداره می‌کرد وجود داشته باشد.

در اواسط قرن اول قبل از میلاد، هوهانیه، رهبر مردم عشایر شیونگنو، برای بیعت با سلسله هان و حفاظت از مرز به سمت جنوب حرکت کرد. سوابق نشان میدهد هیچ اثری از سختی در تامین معشیت در مرزهای شمالی وجود نداشته و مردم بومی آنجا در رفاه کامل زندگی می‌کرده‌اند.

در این راستا ژانگ ونپینگ افزود: «وجود انبار شاخصی از دوران صلح و شکوفایی این منطقه است.»

وی جیان، استاد باستان‌شناسی و موزه‌شناسی در دانشگاه رنمین چین، گفت: «دیوار بزرگ به عنوان یک سیستم دفاعی نظامی ساخته شد، اما مردم عشایر در طول تاریخ باستان به حرکت خود در جنوب ادامه دادند و به دنبال ساختن خانه‌های جدید خود در چین مرکزی بودند. به همین منظور، دیوار به محرکی برای مبادلات فرهنگی تبدیل شد که سرزندگی و رشد کشور را حفظ می‌کرد.»

منبع:میراث آریا

میمند، روستایی جهانی به وسعت کویر

روستای جهانی میمند در فاصله حدود ۳۶ کیلومتری شمال‌شرقی شهرستان شهربابک واقع شده است. این روستا که هسته اصلی منظر فرهنگی میمند را با وسعتی حدود دوازده هزار کیلومترمربع تشکیل می‌دهد در سال ۱۳۸۰ با شماره ۴۱۳۵ در فهرست آثار ملی و در تیرماه ۱۳۹۴ در فهرست میراث‌جهانی قرار گرفت.

معماری روستای میمند

توپوگرافی این روستا شامل دو تپه اصلی با شیب نسبتا تند (ارتفاع خط القعر تا خط الراس در حدود ۶۰ متر) می‌شود. شکل ظاهری این روستا شبیه حرف وی انگلیسی با دهانه نسبتا باز است. معماری شکل‌گرفته در این روستا از نوع دستکند و یا به عبارتی صخره‌ای در دو و سه طبقه با یک فرم معماری منظم ایجاد شده که معروف به کیچه (برگرفته از کوچه) است. در این روستا حدود ۴۰۰ کیچه که هرکدام از آن‌ها به طور میانگین سه الی پنج اتاق با کاربرد مسکونی، انباری و نگهداری دام و در مجموع حدود ۲۵۰۰ اتاق دستکند ایجاد شده و دارای محله‌های متعدد و عناصری از قبیل مسجد، حسینیه، حمام، مدرسه و بنای معروف به آتشکده است. زندگی در این روستا هنوز جریان دارد و دارای بافتی زنده و پویا است.

آنچه از میمند باید بدانیم

در خصوص قدمت و پیشینه این روستا اظهار نظرهای متفاوتی در محافل علمی و غیر علمی شده به‌طوری‌که بعضی منابع قدمت این روستا را ۱۲هزار سال و در جای دیگر آن را معماری صخره‌ای ساسانی معرفی کرده‌اند. ولی بر پایه شواهد باستان‌شناسی موجود و منابع مکتوب سکونت درمنطقه میمند (قلعه دژ) به دوران هخامنشی و اوج رونق این روستا که باعت شکل‌گیری بیشتر بافت امروزی آن شده به اواخر ساسانی و اوایل اسلام برمی‌گردد ولی با توجه به شرایط اقلیمی منظر فرهنگی میمند وجود استقرارهای پیش از تاریخ نیز در این منطقه دور از انتظار نیست.

در سال ۱۳۸۲ پایگاه ملی روستای دستکند میمند ایجاد و راه اندازی شد که مجموعه فعالیت‌های انجام شده به همراه پژوهش‌های مختلف و ارائه آن‌ها در مجامع بین‌المللی باعث کسب جایزه جهانی ملینامرکوری یونان در سال ۲۰۰۵ و قرار گرفتن این روستا در لیست روستاهای واجد شرایط برای ثبت‌جهانی شد. در نهایت بر پایه ارزش‌های برجسته جهانی از جمله تعامل انسان و طبیعت (معیار ۵) در تیرماه ۱۳۹۴ در اجلاس بن آلمان از سوی یونسکو این منظر فرهنگی در فهرست میراث‌جهانی قرار گرفت.

کوچ مردم میمند

یکی از نمودهای برجسته جهانی این منظرفرهنگی شیوه سه مرحله کوچ مردمان این منطقه است که در تعداد مراحل و نحوه اجرا با شیوه مرسوم دو مرحله‌ای (ییلاق و قشلاق) کوچ ایران و جهان متفاوت است. به‌طوریکه در این ناحیه مردم براساس تعامل سازنده با طبیعت و استفاده مناسب و بهینه از منابع برای زندگی، کوچ سه مرحله‌ای را به این روش که چهار ماه اول سال در دشت میمند که شرایط مناسبی برای چرای دام است زندگی می‌کنند و در چهار ماه دوم که هوا گرمتر می‌شود به آبادیهای سردسیری کوچ می‌کنند و در چهار ماه سوم در روستای دستکند میمند زندگی ادامه پیدا می‌کند. به عبارتی روستای دستکند میمند یک منزلگاه موقت زمستانی برای مردمان محسوب می‌شود. نکته دیگر اینکه در شیوه معمول و متداول کوچ در ایران انسان به همراه اسباب و وسایل زندگی و همچنین خانه از جایی به جای دیگر منتقل می‌شود در صورتی‌که در این منطقه محل سکونت ثابت بلکه انسان با اسباب و وسایل جابجا می‌شود. در روند و حرکت زندگی مردمان این منظر فرهنگی محصولات کشاورزی، دامی و صنایع‌دستی نیز تولید می‌شود.

روستای جهانی میمند و اقدامات انجام شده

در حال حاضر پایگاه میراث‌جهانی میمند اقداماتی در زمینه‌های مختلف عمرانی، مرمت و حفاظت از بافت تاریخی روستا و منظرفرهنگی میمند انجام می‌دهد. علاوه بر این مطالعات پژوهشی در خصوص معماری، باستان‌شناسی، مردم‌شناسی، صنایع‌دستی، زبان و گویش، جمعیت، جامعه‌شناسی، شناسایی منطقه، پزشکی سنتی، فرهنگ جامع، گیاه‌شناسی، جانورشناسی، ساخت فیلم مستند و نماهنگ، ترجمه پژوهش‌های مختلف به زبان‌های متفاوت دنیا انجام گرفته و همچنان ادامه دارد. همچنین به منظور فراهم‌کردن زیرساخت‌های گردشگری و همچنین تامین نیازهای گردشگران فعالیت‌های مهمی با توجه به استانداردهای سازمان یونسکو انجام گرفته است که می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد.

  • راه‌اندازی موزه مردم‌شناسی (تغییر کاربری آتشکده)
  • راه‌اندازی مهمان‌سرای سنتی (تغییر کاربری کیچه‌های دست‌کند)
  • نگهبانی ابتدای روستا (الهام از معماری گمبه)
  • پارکینگ (مجهز به سرویس بهداشتی در ورودی روستا)
  • سکوهای نشیمن (ساخت با مصالح بومی و طبیعی)
  • پارک کودک
  • سرویس‌های بهداشتی و حمام عمومی (نمای همخوان با بافت و مجهز به سپتیک برای تخلیه فاضلاب)
  • راه‌اندازی واحدهای بوم‌گردی
  • راه‌اندازی خانه کودک و نوجوان

منبع:میراث آریا