سیس بافی و حصیر بافی، تار و پودی از نخل‌‏های سربه‌فلک‌کشیده

حصیربافی و سیس‌بافی بم

براساس تحقیقات میدانی روی صنایع‌دستی و هنرهای سنتی استان کرمان به این نتیجه رسیدیم که در مناطق عشایری و روستایی سیرجان، بردسیر، شهربابک، بافت، رابر و… زنان عشایری و روستایی بسیاری از وسایل و ملزومات مورد نیاز زندگی روزمره خود را به کمک پشم، موی بز، پنبه و کرک با روش‌های گلیم بافی و قالی بافی به عنوان کفپوش سیاده چادرها و منازل روستایی، سفره، روانداز، رختخواب پیچ، تزیینات سیاه چادر، توشه‌دان، محفظه نگهداری وسایل غذاخوری، نوار(تنگ)، خرجین و… بافته‌اند؛ همچنین در مناطق بم، ریگان، فهرج، نرماشیر، شهداد، اندوهجرد، قلعه گنج، کهنوج، رودبار جنوب، منوجان، فاریاب و… اغلب زنان به وسیله مواد اولیه در دسترس مانند برگ، سیس خرما و ملزومات زندگی‌شان را تولید کرده‌اند.

با بررسی دستبافته و حصیربافی مناطق مختلف استان کرمان به این نتیجه رسیدیم که تمام اعمال روزانه حائز اهمیت بوده و زنان این خطه با دقت و ظرافت خاصی ملزومات زندگی‌شان را خلق کرده‌اند. همچنین گروهی از صنایع‌دستی که به وسیله آن کرمانی‌ها یا به طور کلی ایرانی‌ها  استعداد ذاتی، ذوق، سلیقه، هوش، ظرافت طبع و مهارت خود را به سایر عالمیان عرضه می‌کنند. گرچه امروزه شرایط بافندگی در استان کرمان به غیر از گلیم بافی، آن هم فقط در تکنیک‌های شیریکی پیچ و گلیم فرش آنچنان که باید شایسته و مناسب نیست.

شهرستان بم

این شهرستان در جنوب شرقی استان کرمان قرار دارد و فاصله‌اش تا مرکز استان نزدیک به ۱۹۵ کیلومتر است.

در شهرستان بم بیش از هرجای دیگر استان کرمان درخت نخل خرما وجود دارد؛ که از برگ و شاخه آن برای تولید محصولات صنایع‌دستی و دارویی و… استفاده می‌کنند.

در شهرستان بم به دلیل فراوانی درخت خرما تهیه محصولات سیس بافی و حصیربافی با استفاده از برگ و سیس خرما از زمان‌های دور رایج بوده است. اغلب زنان و مردان در ساعت فراغت در خانه به تهیه محصولات حصیربافی و سیس بافی پرداخته‌اند.

تاریخچه حصیربافی و بوریابافی

تهیه محصولات مختلف از الیاف گیاهی همواره در نقاط مختلف معمول بوده است.

حصیربافی در کشور ما در دیگر مناطق از جمله خوزستان، دزفول و خرمشهر، سیستان و بلوچستان، خراسان و در شرق استان کرمان به خصوص شهرستان‌های بم، فهرج، نرماشیر، ریگان و مناطق شهداد، اندوهجرد، جیرفت، کهنوج، منوجان، فاریاب، رودبار جنوب و قلعه گنج از گذشته تاکنون متداول بوده است.

قدمت حصیربافی و بوریابافی حتی از صنعت پارچه بافی نیز کهن‌تر است نمونه‌هایی که در عراق پیدا شده باید متعلق به ۵هزار سال پیش از میلاد مسیح باشد.

طی کاوش‌های باستان‌شناسی نمونه‌های مختلفی از حصیربافی و بوریابافی در مناطق شهداد کرمان هزاره سوم پیش از میلاد در تپه یحیی ارزوییه ۳۸۰۰ تا ۴۵۰۰ پیش از میلاد و تل ابلیس بردسیر پایان هزاره پنجم پیش از میلاد و شهرسوخته زابل هزاره سوم پیش از میلاد و… کشف شده است که بیشتر کاربرد آنها برای پوشش سقف و کف و برخی از قسمت‌های اتاق‌ها بوده است.

صنایع‌دستی حصیری

استان کرمان یکی از مناطق تولید کننده مصنوعات حصیری است که مرکز عمده آن شهرستان بم، شهداد و قلعه گنج بوده است. صنایع‌دستی حصیری منطقه بم، به سه بخش حصیربافی، سیس بافی و چیق بافی تقسیم می‌شود.

حصیربافی

حصیربافی یکی از قدیمی‌ترین رشته‌های صنایع‌دستی عشایری و روستایی ایران و کرمان است، در واقع حصیربافی هنری تزئینی و کاربردی است و به لحاظ تقسیم‌بندی در رشته‌های صنایع‌دستی زیرمجموعه گروه صنایع‌دستی چوبی و حصیری ایران قرار می‌گیرد.

حصیربافی به معنی بافت یا استفاده طبیعی از برگ گیاهان و درختان است. در منطقه بم بیشتر از برگ درخت نخل خرما به گویش محلی “پیش” به کمک دست یا با استفاده از ابزارهای ساده دستی به تولید محصولات مختلفی از جمله زیرانداز، سفره، انواع سبد دسته دار، سفتو، بادبزن و…می‌پردازند. در منطقه بم بادبزن محصولی است که بیشترین نقش‌های هنری را دارد و نقوش آن ذهنی هستند. بادبزن در منطقه بم دو نوع کوچک و بزرگ دارد که امروزه بزرگ آن تولید نمی‌شود.

هرساله مقداری از برگ‌های درخت خرما که پیر شده(پیش) می‌ریزند و از آنها در ساخت جارو، بادبزن، حصیر زیرانداز و… استفاده می‌شود. برگ‌های درخت خرما بیشتر برای حصیرهای زیرانداز یا برای محصولات حصیری استفاده می‌شود.

تولید مصنوعات حصیری شهرستان بم و حومه آن اغلب کارگاه خاصی ندارد البته در دهه اخیر تعدادی کارگاه راه‌اندازی شده و بیشتر به دست زنان و مردان این خطه تنها در این کارگاه‌ها تولید می‌شود.

در شهرستان بم اغلب از محصولات حصیربافی و سیس بافی برای مایحتاج خود استفاده می‌کردند، ولی در چند دهه اخیر کاربردهای دیگری از جمله در صنعت نئوپان سازی و… مورد استفاده قرار گرفته است.

یکی از ویژگی‌های حصیربافی منطقه بم، نرماشیر، فهرج و ریگان آن است که نگاه تجاری در آنها وجود داشته و در تولیدشان از تزئین کمتری استفاده شده و بیشتر جنبه خود مصرفی دارند.

سیس بافی

محصول دیگری از درخت خرما به دست می‌آید که به آن ریسمان بافی، سیس‌بافی و چیلوک بافی می‌گویند، در شرق استان کرمان مانند ریگان، نرماشیر، بم، فهرج، بروات و… به ریسمان بافته شده از سیس، لیف و الیاف خرما چیلوک گفته می‌شود.

سیس‌بافی به معنای خلق محصولاتی کاربردی و تزئینی است که از سیس(لیف – الیاف) خرما به دست می‌آید. مهم‌ترین محصول آن در استان کرمان ریسمان بافی و به گویش بومی و محلی چیلوک بافی است. در بم بافتن ریسمان فقط به وسیله دست و با کمک پا انجام می‌شود، ولی در بخش شهداد اول به کمک دست ریسمان به نسبت باریک‌تری تهیه شده و بعد با استفاده از دستگاه بسیار ساده و ابتدایی ریسمان‌های کلفت‌تری به وجود می‌آورد. در استان کرمان زنان و مردان عهده‌دار تهیه ریسمان هستند.

چیق بافی

محصولاتی که از نی(خیزران) به اصطلاح تو پُر و به گویش محلی کلته یا کلتک به دست می‌آیند و در برخی از مناطق بیشتر به آن چیق‌بافی می‌گویند.در استان کرمان بهترین چیق را برای سیاه چادر، طوایف سیستانی بدوی منطقه کوه پنج بردسیر بافته‌اند که نی را از منطقه بم و توابع آن مانند بم و نرماشیر و… در ابتدای فصل بهار بریده و سپس بسته‌بندی، عدل‌بندی و به آن منطقه حمل کرده و بافته‌اند.از آن در مناطق عشایری برای محصور کردن سیاه چادر عشایری استفاده کرده و در برخی از مناطق روستایی برای پوشش سقف خانه‌شان کاربرد داشته است. در شهرستان بم و مناطق جنوب استان کرمان از جمله عنبرآباد، جیرفت و… از آن به جای پرده نیز استفاده می‌کنند.

منبع:میراث آریا

روستای عباس‌آباد، محور توسعه گردشگری روستایی در گلپایگان

روستای عباس‌آباد یکی از مناطق تفریحی و گردشگری شهرستان گلپایگان است که در ۲۰ کیلومتری غرب این شهر واقع شده است. این روستا دارای آب و هوای کوهستانی و سرد در زمستان و معتدل در تابستان است.

این روستا از نظر جغرافیایی در میانه مسیر ارتباطی دو سد آبی قدیم و جدید «کوچری» گلپایگان قرار دارد، و همچنین رودخانه  «انار بار» از مرکز این روستا می‌گذرد.

سد قدیم گلپایگان در بالادست روستا قرار دارد و سال ساخت آن به سال۱۳۲۶ خورشیدی بر می‌گردد، به همین دلیل با توجه به گستره دریاچه سد گلپایگان که از مهم‌ترین ویژگی‌های طبیعی روستای عباس‌آباد به‌شمار می‌رود، این منطقه خوش آب و هوا در ایام تعطیلات آخر هفته و ایام تابستان پذیرای گردشگران از اقصی نقاط کشور است.

با توجه به‌عبور رود گلپایگان در پایین دست سد، از اطراف دشت‌های روستا، این محدوده فضای بسیار مناسبی را برای پیمایش در آب و گشت و گذار برای خانواده‌ها فراهم آورده است و به ویژه در روزهای تعطیل بهار و تابستان، گردشگران فراوانی که عمدتا از اهالی گلپایگان هستند را برای کمپینگ و گردش خانوادگی و استفاده از آب خنک رودخانه به این منطقه جذب می‌کند.

ارتفاع روستای عباس‌آباد از سطح دریا نزدیک به ۲هزار متر است و اعتدال هوای روستا در اکثر ایام سال، شرایط را برای توسعه گردشگری روستایی فراهم آورده است.

عمده اهالی روستا از نظر نژادی، جزو اقوام چهارلنگ «بختیاری» به شمار می‌روند که از این نظر دارای قرابت با سایر اقوام عشایر بختیاری مستقر در مناطق غربی و مرکزی استان اصفهان هستند. گویش و فرهنگ بومی اين روستا، در مجموع همانند ديگر روستای واقع در جنوب‌غربی گلپايگان همچون «غرقن، هرستانه، هنده و حاجيله» زير مجموعه گويش و فرهنگ بختياری «ايل چهارلنگ» است و مردم اين منطقه بسياری از سنت‌های فرهنگ بختياری همچون رسوم‌ محلی، ضرب‌المثل‌ها، موسيقی و رقص محلی بختياری را همچنان حفظ کرده‌اند.

در کنار طبیعت بکر و زیبای روستا وجود سنگ‌نگاره‌های تاریخی متعلق به دوران باستان از دیگر جاذبه‌های تاریخی و گردشگری این روستا است.

با توجه به این‌که این روستا در فاصله ۱۹۵ کیلومتری غرب شهر تاریخی اصفهان واقع شده در۳ سال اخیر تلاش‌های گسترده‌ای در زمینه معرفی این روستا به‌عنوان یک مقصد گردشگری از جمله شناسایی، ‌مستندسازی سنگ‌نگاره‌های باستانی و حمایت از مردم روستا برای ایجاد حداقل دو اقامتگاه بومگردی در حال انجام است.

منبع:میراث آریا

نقوش گیاهی از عناصر کاربردی و تزئینی در طول تاریخ

فرهنگ و تمدن کهن ایرانی سابقه‌ای درخشان و اثرگذار در طول تاریخ داشته است. از جمله ویژگی‌های اصلی و کاربردی نقوش تزئینی گیاهی در ایران که آن را از سایر ملل مجزا می‌کند این است که این هنر در ایران یک هنر فراگیر است و در بطن زندگی روزمره مردم وارد شده و نقش موثری در ابعاد گوناگون اجتماعی، آئینی، مذهبی، اعتقادی، فرهنگی و … داشته است.

نقوش گیاهی جزء جدایی ناپذیر هنر ایرانی

نقوش گیاهی همواره جزء جدایی ناپذیر هنر ایرانی محسوب می‌شده است. در بیشتر رشته‌های هنری سنتی و اصیل ایرانی از قبیل حجاری، کاشی، فرش، سکه و … طرح گل و گیاهان زیبای بسیاری به دست هنرمندان در طول تاریخ به تصویر کشیده شده است. می‌توان گفت نقوش گیاهی به عنوان اصلی‌ترین عنصر تزئینی در هنر ایرانی به فراوانی رواج داشته و خاستگاه و پیدایش آن به زمان هخامنشیان بر می‌گردد و در واقع تخت جمشید از اولین و منحصر به فردترین نمونه‌ها در کاربرد نقوش گیاهی به عنوان تزئینات بنا است. همچنین نقوش گیاهی از ابتدایی‌ترین و مهم‌ترین نقوش به کار رفته در حجاری‌های تخت جمشید بوده که به تدریج پیشرفت کرده است.

استفاده از نقوش گیاهی با اشکال هندسی در ایران زمین سابقه‌ای طولانی دارد. به ویژه در ایران باستان همواره از نقوش گیاهی به عنوان تزئینات پرکاربرد در بناها استفاده می‌شده است و در بناهای ایران باستان همواره شاهد به کارگیری نقوش گیاهی با توجه به معانی ویژه آنها بوده‌ایم. نقش مایه‌های گیاهی در بناهای مختلف معرف مفاهیم و مضامین گوناگونی بودند. در معماری دوره هخامنشی نقوشی شامل عناصر گیاهی و جانوری در حجاری بناها به کار می‌رفته است که نمونه‌هایی از آن را می‌توان در آثار باقی مانده در تخت جمشید دید. سرو، نخل و نیلوفر آبی از جمله عناصر گیاهی به کار رفته در حجاری‌های تخت جمشید است.

نقش مایه‌های گیاهی فقط جنبه تزئینی نداشته است

هدف از نقش مایه‌های گیاهی حک شده بر حجاری‌های تخت جمشید صرفا تزئینی نبوده است و این فرم‌ها با مفهوم تقدس و مورد احترام بودن گیاهان در فرهنگ و آئین آنان ارتباطی تنگاتنگ و مستقیم دارد. سیر تحول زمانی موجب می‌شود تا یک نقش مایه در یک مکان در دوره‌های مختلف تاریخی دچار دگرگونی شده و در تحول مکانی، از یک منطقه به منطقه‌ای دیگر راه پیدا کند. نقوش جانوری، انسانی، گیاهی و اساطیری از جمله نقوش پرکاربرد در انواع مختلف رشته‌ها و هنرهای سنتی ایران است.

طبیعت ریشه در فطرت ما داشته و نخستین مسکن انسان‌های اولیه بوده است. آدمی در پهنه هستی، زمین وسیع و آسمان آبی در کنار جانوران و گیاهان بسیاری زیسته و پیوسته در حال تکامل بوده بنابراین همواره از طبیعت الهام گرفته و نیازهایش را رفع کرده است. گل نیلوفر در سپیده دم باز و در هنگام غروب بسته می‌شود و به علت شباهت ظاهری به خورشید تشبیه شده و منبع الهی زندگی و همچنین نماد زندگی دوباره است. نقش گل نیلوفر یا لوتوس که نماد دوستی و صلح به شمار می‌رفته و مظهر آفرینش، حیات و یکی از شاخص‌ترین نمادهای گیاهی و باستانی نزد ایرانیان باستان بوده و نماد کمال، باروری و خورشید است.

گل نیلوفر نمادی از رویش معنوی

همچنین گل نیلوفر نمادی از رویش معنوی است چرا که در عین حالی که ریشه در مرداب داشته رو به نور و روشنایی دارد. نماد گل نیلوفر از نظر تقدس در هنر و معماری تمدن هخامنشی جایگاه ویژه‌ای داشته است. از جمله مهم‌ترین کاربردهای نقش گل نیلوفر در معماری ایران باستان به چشم می‌خورد. حجاری ستون‌ها، زیر و سر ستون‌های تخت جمشید موید این مطلب است.

گل نیلوفر آبی با نام‌های لوتوس و سوسن شرقی یک نماد مشترک میان ملل مختلف بوده و نیز در فرهنگ و تاریخ ایران باستان از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. ریشه این گل در خاک و ساقه‌اش در آب است و رو به سمت خورشید دارد. نماد نجابت، رشد معنوی، کمال، چرخه تولد و رشد انسان است. این گل با درون و عقاید انسان پیوندی عمیق داشته و  ریشه در باورهای دینی، مذهبی و اسطوره‌ای دارد. با گذشت زمان در طول دوره‌های مختلف با تغییر آداب و رسوم، عقاید مذهبی و شرایط اجتماعی نه تنها رو به افول نگذاشته بلکه با صلابت و مستحکم‌تر، حضور و پایداری خودش را حفظ کرده است.

 در اساطیر ایران گل نیلوفر نماد ایزد بانوی ناهید یا همان آب است که درآئین‌های آن زمان از جایگاه خاص و ویژه‌ای برخوردار بوده که در نقوش برجسته‌ و حجاری‌های به جا مانده نیز به شکل زن جوانی به تصویر کشیده شده است و آناهیتا نامیده می‌شود.

از دیدگاه زرتشتیان گل نیلوفر یک گیاه مقدس بوده و با وجود اینکه در میان مرداب پرورش می‌یافته نمی‌توانسته به خودی خود بد باشد. در دوره هخامنشیان به عنوان عنصر تزئینی در بنا به کار می‌رفته است. برخی گیاهان در ایران باستان از اهمیت و جایگاه ویژه اساطیری، مذهبی و آئینی برخوردار بودند بعضی نیز صرفا جنبه تزئینی داشتند. بعضی به دلیل جایگاه اساطیری خود بیشتر از سایر نقوش در دوران‌های مختلف هنری مورد استفاده بودن مانند میخک، لوتوس، زنبق، انگور، انار، سرو و نخل.

جایگاه مقدس و اساطیری گیاهان

گیاهان در آئین و ادیان مختلف باستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بودند و بعضی به دلایلی از جایگاهی مقدس و اساطیری برخوردار بوده و برگرفته از اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی انسان‌ها بوده و علاوه بر تاثیر در زندگی روزمره در هنر هر دوره تجلی پیدا کرده است. نمادها و اسطوره‌های گیاهی همچنان در آثار هنری مختلف حفظ شده و اشاعه یافته‌اند. تقدس گیاهان در ایران از پیشینه و تاریخی کهن برخوردار است. این گیاهان به عنوان عنصر اصلی تزئینی در معماری و هنر ادوار مختلف زندگی بشر از عهد باستان تا عصر حاضر نقش و دوام داشته اند.

گل و گیاه از زمان باستان تاکنون از جمله علایق مردمان ایران زمین بوده است و همین علاقه سبب شد تا نقش آنها را در آثار به جا مانده به وفور در کنار نقوش جانوری ببینیم. حس معنوی حاکم بر آثار هنری هنرمندان دوره‌های مختلف از جمله ویژگی‌های مهم هنر ایرانی است که همواره با استفاده از نمادها به بیان مفاهیم آرمانی پرداخته است. نقش درخت از قدیمی‌ترین نقوش مقدس نزد ایرانیان است. استفاده از نقوش گیاهی و مقدس علاوه بر جنبه تزئینی، جنبه نمادین داشته و به عبارتی ریشه در باورهای مذهبی هر دوره دارد و نماد شگون، برکت، جاودانگی، قدرت، باروری و خیرخواهی بوده است.

همچنین بر اساس شواهد و آثار به جا مانده از ادوار مختلف، گل و گیاه نزد ایرانیان از قداست و حرمت ویژه‌ای برخوردار بوده به گونه‌ای که در اجتماع و ابعاد گوناگون زندگی مردم راه یافته است و با توجه به بررسی نقوش بسیاری که بر روی سنگ‌ها، مهرها و سفال‌ها یافت شده می‌توان گفت که تعدادی از آنها به جایگاه مقدس و اساطیری دست یافته‌اند و در طول دوره‌های مختلف و با توجه به باورها و آئین‌های دینی، مذهبی و اعتقادی دوره خاص، یک گیاه بیشتر مورد توجه بوده و از اهمیت بالاتری برخوردار بوده است.

جوانان نسل آینده باید با شناخت دقیق تاریخ، تمدن، فرهنگ و هویت گذشتگان این سرزمین به حفظ ارزش‌های نیاکان اهتمام ورزند و بدانند بررسی هنر ایرانی فقط از جنبه تزئینی نقوش حائز اهمیت نیست و می‌توان با مطالعه آنها به آداب، رسوم، زندگی روزمره و روابط اجتماعی با سایر حکومت‌ها و ملل پی برد.

منبع:میراث آریا

پل تاریخی دزفول ؛ قدیمی‌ترین پل استوار جهان

پل تاریخی دزفول با گذشت بیش از ۱۷ قرن همچنان پابرجا است و به عنوان قدیمی‌ترین پل استوار جهان که هنوز حیات خود را حفظ کرده در جهان شناخته می‌شود و به «پل رومی» هم معروف است.

به گزارش روز جمعه گروه فرهنگی ایرنا، پل تاریخی دزفول به عنوان قدیمی ترین پل استوار جهان که هنوز حیات خود را حفظ کرده یکی از راه‌های ارتباطی شهر جندی شاپور و سرزمین بین‌النهرین بوده که به دستور شاپور اول ساسانی و پس از پیروزی ایران بر والرین و با بکارگیری اسرای رومی ساخته شده است از این رو به «پل رومی» نیز مشهور است.

پل تاریخی دزفول از معدود پل‌های دنیا است که با گذشت بیش از ۱۷ قرن همچنان پابرجا است و  به عنوان قدیمی ترین پل استوار جهان که هنوز حیات خود را حفظ کرده در جهان شناخته می شود در زمان شاپور اول ساسانی (۲۶۳ میلادی) ساخته شده است. بافت قدیم دزفول بافتی تاریخی و آجری است و در کنار رودخانه دز شکل گرفته است .

علی اصغر مونسان درباره پل تاریخی دزفول در حساب کاربری خود در اینستاگرام نوشت: «شاپور اول ساسانی بر روی رود دز ، پلی احداث کرد و نامهای دزپل، دژپل و در اصطلاح محلی دِسفیل و معرب آن دزفول؛ از آن گرفته شده است.

وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با بیان اینکه «سابقه سکونت در محدوده شهرستان دزفول به بیش از ۶هزار سال پیش از میلاد می رسد» نوشت: تپه های چُغابُنوت و چُغامیش از مهمترین محوطه‌های پیش از تاریخ ایران و جهان هستند که توسط باستان شناسان آمریکایی، پیش از پیروزی انقلاب مورد کاوش قرار گرفته اند.

مونسان به «اندامش» و «قصر روناش » به عنوان نام های قدیمی دزفول اشاره کرد و ‎ یاد آور شد: شهر تاریخی و مهم گندی شاپور یا جندی شاپور نیز در فاصله ۱۰ کیلومتری شرق شهر دزفول قرار دارد.

«شهرستان دزفول در ۱۶۴ کیلومتری شمال اهواز قرار دارد. دزفول از شمال به اندیمشک و استان لرستان، از شرق به شوشتر، از غرب به استان ایلام و از جنوب به شوش و اهواز محدود است.»

به گزارش ایرنا، بافت قدیم دزفول بافتی تاریخی و آجری است و در کنار رودخانه دز شکل گرفته و شامل ۲۸ محله قدیمی درهم تنیده است. معماری خاص و تزئینات آجری بی نظیری در بافت قدیم دزفول، این شهر را به «شهر آجر» معروف کرده است.

بخش‌هایی از پایه‌های این پل باستانی مربوط به دوره ساسانی و بخش طاقدیسی پل مربوط به دوره صفویه و از نمونه‌های طاق‌های دوره اسلامی است و سرانجام بخش عرشه پل که از مصالح جدیدی همچون سیمان و فلز ساخته شده است مربوط به دوره پهلوی است.

پل ساسانی مهم‌ترین اثر تاریخی دزفول و به عنوان نماد شهر دزفول که ۲ منطقه شرق و غرب این شهر را به هم وصل می کند، یکی از راه‌های ارتباطی شهر جندی شاپور و سرزمین بین‌النهرین بوده که به دستور شاپور اول ساسانی و پس از پیروزی ایران بر والرین و با بکارگیری اسرای رومی ساخته شده است از این رو به پل رومی نیز مشهور است. این پل دارای ۱۴ دهانه است، پل قدیم دزفول از سنگ ساروج و آهک ساخته شده و در دوران حکومت عضدالدوله دیلمی، صفویان و پهلوی بازسازی شده است اما پایه‌های پل حکایت از دوران ساسانی دارند.

شهر باستانی جندی شاپور، بافت آجری، آسیاب های آبی و پل باستانی از جمله آثار تاریخی دزفول به شمار می رود.

جندی شاپور اولین دانشگاه جهان

دانشگاه بزرگ جندی شاپور که در شهری با همین نام در ١٠ کیلومتری شهر دزفول واقع شده را می توان به عنوان اولین و بزرگترین مرکز آموزش پزشکی، فلسفه و نجوم در روزگار ساسانیان نام برد. در این دانشگاه تا قرن چهارم هجری دانشمندانی از سراسر دنیا به تحقیق و تدریس می پرداختند، لذا از جندی شاپور به عنوان اولین دانشگاه جهان یاد می شود.

شهرستان دزفول تمدنی کهن و پیش از تاریخ را در دل خود جای داده و ابتدای سکونت گروهی بشر در این شهرستان از تپه های چغابنوت آغاز می شود. در نوشته های باستانی پس از توفان نوح از شهری به نام «اوان » نام برده شده است؛ این شهر پایتخت تمدن «عیلام » و سر آمد شهرهای مشرق زمین بوده است.

کاوشگران غربی در نیم قرن اخیر از جمله والتر هینتس آلمانی در کتاب خود تحت عنوان دنیای گمشده عیلام محل شهر اوان را در جای امروز دزفول می داند که در این صورت دزفول فعلی ( اوان پنج هزار سال پیش ) را باید نخستین پایتخت امپراطوری گسترده عیلام دانست.

خوزستان از دیرباز مهد تمدن و فرهنگ بوده و قابلیت های سرشاری در این زمینه داشته که تاریخ گواه صادقی بر این مدعاست. خوزستان سرزمینی متفاوت با ویژ گی ها و تنوعات خاص است ، همراه با مردمان سرشار از صفا، صمیمیت و خونگرمی جنوبی ها.

با توجه به شیوع بیماری کرونا و توصیه ستاد ملی مقابله به کرونا به در خانه ماندن و تاکید بر تعویق سفر به دوران پس از مهار بیماری کرونا اکنون بهترین فرصت برای مطالعه و شناخت بیشتر جاذبه‌های فرهنگی، گردشگری و طبیعی ایران ایجاد شده است. می‌توان با بررسی دقیق، مقصدهای جذاب و جدید گردشگری را برای مسافرت‌های فردی و گروهی در دوران پسا کرونا برنامه‌ریزی کرد.

منبع:ایرنا

اصفهان و این زیباییِ فراموش شده…

سردرهای کاشی‌کاری شده، آخرین ارزش‌های تاریخی شهر اصفهان‌اند که به زمان حاضر متصل شده‌اند و حفاظت از آن وظیفه‌ای ملی برای پاسداشت میراثِ واپسین نسل‌های هنرمندان سنتی ایران‌زمین است؛ کسانی که در عین وفاداری به گذشته، فرزند زمان خویش نیز بوده‌اند.از اوایل قرن چهارده شمسی، با شروع شهرسازی جدید اصفهان ، خیابان، به‌عنوان یکی از عناصر اصلی به‌ویژه در امتداد بازار و محل آمدوشد اتومبیل، مورد توجه جدی قرار گرفت، اما در این میان، وابستگی مهندسان و هنرمندان به فرهنگ سنتی آن‌چنان بود که هر رفتار جدیدی را با تعهد به نگاه گذشته معنا یا دست‌کم نشان می‌دادند.

 اولین خیابان‌های اصفهان به‌جز چهارباغ عباسی که قدمت آن به عصر صفوی بازمی‌گشت، نشانه‌هایی قدرتمند از تداوم معماری گذشته ایران دارند؛ نمونه‌های این ادعا، سردر منازل و مغازه‌ها، جرزهای آجرچینی، در و پنجره‌ها، سرستون‌ها، سقاخانه‌ها، کتیبه‌های گچ‌بری و کاشی‌کاری‌ها در نمای بیرونی خیابان‌های چهارباغ عباسی و پایین، نشاط، شیخ بهایی و سپه است. این آثار، آخرین ارزش‌های تاریخی شهر اصفهان‌اند که به زمان حاضر متصل شده‌اند و حفاظت از آن وظیفه‌ای ملی برای پاسداشت میراث واپسین نسل‌های هنرمندان سنتی ایران‌زمین است؛ کسانی که در عین وفاداری به گذشته، فرزند زمان خویش نیز بوده‌اند.

آبان ماه سال جاری که بحث سرقت کاشی‌های سقاخانه چهارراه نقاشی برای دومین بار مطرح شد، ایسنا در لوای این بحث به ضرورت حفاظت از سردرهای کاشی‌کاری شده و واجد ارزشی که در خیابان‌هایی مثل طالقانی، چهارباغ و… هنوز آثاری از آن هست، نیز پرداخت و از مسئولان امر دراین‌باره سؤال پرسید.

 

محمد فیض، مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان به ایسنا گفت: «هر اثر واجد ارزشی که رنگ و بوی تاریخی داشته و در اختیار شهر و شهرداری باشد، از طرف میراث فرهنگی هم آن مورد به ما اعلام شود و شهرداری منطقه مورد نظر، بودجه‌ای برای آن در نظر بگیرد، ما برای مرمت و یا نوسازی آن در جهت حفظ اثر اقدام می‌کنیم.» و البته تصریح کرد، «فقط درصورتی‌که مثل بازار بزرگ مالکیت یک بنا عام باشد یا ملک، متعلق به شهرداری باشد ما می‌توانیم وارد عمل شویم.»

فریدون اللهیاری، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان اصفهان نیز در واکنش به این اظهارات اعلام کرد: «بعید می‌دانم که تاکنون مکاتباتی درباره ضرورت حفظ این آثار با شهرداری انجام نداده باشیم. حتماً پیگیری‌هایی انجام‌شده و ضرورت مراقبت و حفاظت از چنین آثاری یادآوری شده است. بخشی از آثار، میراث ملی هستند که تحت پروتکل‌های خاصی از آن‌ها حفاظت می‌شود و بخش دیگر که در عرصه شهر قابل‌مشاهده‌اند، ثبت ملی نیستند، اما واجد ارزش هستند و می‌توانند به‌عنوان المان شهری، زیرمجموعه زیباسازی شهری قرار بگیرند و برای آن برنامه‌ریزی‌هایی مانند نورپردازی و حفاظت و… انجام شود.

حفظ این آثار به‌عنوان ارزش‌های تاریخی فرهنگی شهر، موقوف به اعلام ما نیست و همان‌طور که سازمان نوسازی و بهسازی برای بافت‌های تاریخی برنامه‌ریزی می‌کند و هر جا احساس کرد به صدور مجوزی نیاز دارد، طرح خود را برای بررسی به میراث فرهنگی ارائه می‌کند، در این خصوص نیز می‌تواند پیشنهادات خود را مطرح کند و میراث فرهنگی نیز پس از بررسی این پیشنهادات نظر خود را اعلام خواهد کرد.»

 

حسن مؤذنی، مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان هم به سؤال خبرنگار ایسنا در خصوص برنامۀ این سازمان برای نورپردازی سردرهای کاشی‌کاری شدۀ مغازه‌های خیابان‌هایی مثل طالقانی و حافظ چنین پاسخ داد: «سردر مغازه‌ها در بحث بدنه سازی محورها گنجانده می‌شود و این نیز به مجوزهای میراثی نیاز دارد به‌طوری‌که سازمان نمی‌تواند بدون هماهنگی روی آن اقدامی انجام بدهد. بحث پیرایش شهری زیرمجموعه فعالیت‌های معاونت راه و شهرسازی است و آن‌ها با مشخص کردن خیابان‌هایی به‌عنوان خیابان نمونه کار پیرایش شهری را روی آن انجام می‌دهند. برای تصمیم‌گیری دربارۀ سردرهای کاشی‌کاری شدۀ واجد ارزش نیز لازم است که بین سازمان نوسازی و بهسازی، راه و شهرسازی شهرداری و میراث فرهنگی هماهنگی‌های لازم به عمل بیاید.»

با این اوصاف، گویا هنوز برنامه حفاظت و پیرایش این آثار با ارزش به‌صورت جدی در دستور کار یک نهاد مشخص قرار ندارد. شاید مثل سقاخانه نقاشی باید منتظر باشیم کاشی‌ها به سرقت بروند و مسئله رسانه‌ای شود تا بعد، شهردار اصفهان مشابه چنین متنی را برای این سردرها نیز بنویسد: «حالا که خوشبختانه کاشی‌های سقاخانه نقاشی با اهتمام یگان حفاظت میراث فرهنگی و نیروی انتظامی از سارق مسترد شده و دوباره کنار هم قرار گرفته است، شهرداری اصفهان با اخذ نظر کارشناسان، ایمن‌سازی این سقاخانه برای جلوگیری از بروز خطرات بعدی و بهسازی، حذف زوائد پیرامونی و نورپردازی آن را انجام خواهد داد.» هر چند که هنوز نیز با گذشت بیش یک ماه از مرمت سقاخانه چهارراه نقاشی، خبری از نورپردازی و ایمن‌سازی آن نیست!

 

حین جستجو برای کسب اطلاعات بیشتر دربارۀ این سردرهای کاشی‌کاری شده، به کتابی برخوردیم که سال ۱۳۸۵ با نام «از نقش و نگار در و دیوار شکسته» از سوی موزه هنرهای معاصر اصفهان، توسط سازمان فرهنگی اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان منتشر شده است. طرح و تحقیق این کتاب، که گذری بر معماری خیابانی اصفهان است، توسط «محمدعلی صرامی» و «غلامرضا نصرالهی» تهیه و انجام‌شده و تصاویر آن که شامل سردر ساختمان‌هایی از خیابان‌های طالقانی، سپه(سپاه)، چهارباغ پایین، عباس‌آباد، جلفا، حافظ، فلسطین، چهارباغ عباسی، شیخ بهایی، کاشانی(وفایی)، کاشانی(شاپور)، سیدعلیخان، عبدالرزاق، چهارباغ خواجو و خیابان مطهری می‌شود نیز توسط «مجید کورنگ بهشتی» عکاسی شده‌ است.

در کنار مقدمۀ «حسین مسجدی»، مدیر وقت موزه هنرهای معاصر اصفهان بر این کتاب، یادداشت‌هایی نیز توسط «محمود ماهرالنقش»، «محمدرحیم اخوت»، «محمود درویش»، «عباس رستمیان»، «احمد منتظر» و «اکبر میخک» نگاشته شده که بازخوانی بخش‌هایی از آن، برای پی بردن به اهمیت این سردرها ضروری است.

در حال از دست دادن اصفهان زیباییم

حسین مسجدی، اصفهان شناس، در مقدمۀ کتاب «از نقش و نگار در و دیوار شکسته» آورده است: «طرح مجموعه‌هایی مانند از نقش و نگار در و دیوار شکسته که مروری است بر معماری خیابانی، بیشتر به‌منظور نوعی بازگشت به خویشتن است؛ گونه‌ای نگاه به عقب و رجعت به خود.

این نوع نگاه، به قطع و یقین، در گام‌های بهتر برداشتن و نیز بهتر گام برداشتن به جلو مؤثر است. چه، رانندگی بدون آینه‌های سه‌گانۀ عقب، دشوار و خطرآفرین است. غم غربت اصفهانِ گذشته، تنها مرثیه‌ای ملال‌آور و بازدارنده _آن‌چنان که برخی می‌پندارند_ نیست. به‌واقع اصفهانِ زیبایی را از دست دادیم. چه می‌گویم…هم چنان بیشتر و بیشتر در حال از دست دادنیم.

اصفهان زمان شاردن مراد نیست؛ اصفهان حیّ و حاضر، اصفهان نیم‌قرن اخیر، اصفهان مادی‌های زنده، کاشی‌های هفت‌رنگ، کوچه‌های افزون بر خیابان‌ها، خیابان‌های خلوت و خنک، خنکای جاری زنده رود در تمام مرکز شهر، شهری پر از انحنا و انعطاف و تناسب. هنوز سیطرۀ صنعت، اندوه دود، سختی سیمان، الم آهن، تبرّج جاهلانۀ برج‌ها و طنین تنومند ترافیک، بهار این شهر را خزان نکرده بود. اگر یادها را سردیِ خاکِ فراموشی افسرده کرده، آثار آن روزگار، گواه این مدعاست.

 

او در بخش دیگری از مقدمه، دربارۀ تصاویر موجود در این کتاب، می‌نویسد: «مجموعۀ حاضر، جدای از نمودِ توانِ ارائه، وظیفۀ گونه‌ای هشدار را به دوش می‌کشد. هشدار به تمام کسانی که می‌توانند در این میان نقش ایفا کنند؛ شهرداری، کسبه، ساکنان، شهروندان، هنرمندان و روشنفکران، همه و همه به نحوی سهیم‌اند و باید کاری کنند تا آیندگان، نسل حاضر را متهم به سفاهت نکنند. فقها، کسی را که نتوانند از مال خود پاسبانی کند، سفیه می‌خوانند.

اما صد حیف، همه می‌دانیم که مجموعه‌هایی چون آلبوم حاضر، به‌سرعت نقش خیال و خاطره می‌یابد و جاروب عظیم و اهریمنی توسعه و تمدن و فناوری غم نیازهای جدید و جهل، این نقوش را از بدنۀ این خیابان‌ها می‌روبد و محو می‌سازد و فقط گهگاه با ورق زدن این مجموعه‌ها و دل سپردن به نشئۀ مرور آن، چون بیگانگان، شعر عُرفی شیرازی را زمزمه می‌کنیم:

از نقش در و دیوار شکسته

آثار، پدید است صنادید عجم را»

زیبایی و ارجمندی درگاه و سردر خانه‌ها

در قسمتی از متنی که محمدرحیم اخوت، نویسنده و منتقد نگاشته نیز آمده است که: «در معماری قدیم ایران، نمای بیرونی خانه‌ها معمولاً چندان جلوه و جلایی نداشت. زیبایی‌های چشمگیر و آرایه‌های دل‌فریب، بیشتر در اندرونی‌ها و تالارها و شاه‌نشین‌ها نقش بسته بود و نمای بیرونی خانه از نوعی سادگیِ بی آذین و چهره‌ای متین برخوردار بود.

ورودی‌ها و نماها، بیشتر نوعی متانت و وارستگی را نشان می‌داد، تا جمال و جلوه و گری. بااین‌همه، درگاه و سردر خانه‌ها هم، گاه از نوعی زیبایی و ارجمندی نشانی داشت و حرمت آدمی را غریبه یا آشنا پاس می‌داشت. سکوها و هشتی‌ها و در و دربندِ خانه‌ها، با مختصری از نقش‌های تزییناتی آرایش می‌شد و ضمن احترام به منظر عموماً و جامعۀ پیرامون، صاحب‌خانه و جایگاه اجتماعی او را به شکلی نسبتاً بی‌ریا و دور از جلوه فروشی معرفی می‌کرد. سردرها، دروازه‌های پرشکوه، مختص مساجد و کاخ‌ها و قصرهای حکومتی و دیوانی بود.

 

و در ادامه یادآور شده: «احداث خیابان‌های نسبتاً عریض در دورۀ پهلوی اول مانند خیابان‌های شاه (خوش اسبق و طالقانی فعلی)، نشاط، شیخ بهایی، سپه، حافظ و هاتف، همراه با دگرگونی‌های فرهنگی و اجتماعی، محیط مساعدی را فراهم آورد تا سردرِ دکان‌ها و خانه‌هایی واقع در این خیابان‌ها با انواع آرایه‌ها تزیین شود.

قوسی یا لچکی‌های کاشی‌کاری مصور به مناظر و مجالس نقاشی یا نگاره‌ها و نقش‌های سنتی، نقاشی‌های بزم و طبیعت در قاب‌های هندسی، لبه سازی ها و حاشیه پردازی‌های آجر و کاشی، تاق نماها و سایبان‌های مزین به آجر یا کاشی یا ترکیبی از این دو، شبکه‌ها و حفاظ‌های فلزی نقش دار، درهای چوبی تزیین‌شده با گل‌میخ‌ها و کوبه‌های زیبا، پنجره‌ها و روزن‌های ظریف و دلگشا و کتیبه‌هایی از خط و نقش که بر فراز برخی از ورودی‌ها و دکان‌ها نقش بسته است، همه نشان‌دهندۀ نوعی برون‌گرایی نوپا، اما اصیل و توجه به نماها و فضاهای عمومی بود که فصلی نو را در معماری شهری ایران نوید می‌داد.»

مردم شاهد از بین رفتن تاریخ و هویت خود هستند

محمود درویش، معمار و شهرساز، در یادداشت خود نسبت به از بین رفتن این آثار اظهار نگرانی کرده و چنین نگاشته است: «آنچه هویت شهرها را می‌سازد، درک و حس انسان از فضای آن‌هاست و درواقع، مجموعه‌ای حواس گوناگون که خاطرات انسان‌ها را از یک شهر به‌خصوص شکل می‌دهد.

در اصفهان طی چند دهۀ اخیر، شاهد و ناظر فضاها و بناهای بسیاری بوده و هستیم که به نظر می‌رسد در شُرُف نابودی قرار دارند؛ میراثی که گاهی تکامل آن‌ها هزاران سال تداوم داشته و با این تغییرات، مبیّن رشد فرهنگ و تغییر سنن گذشتگان ما در طول تاریخ بوده‌اند.

در این زمان که سرعت تغییرات در اصفهان شدت یافته است، رشد و توسعۀ شهری، فرصت تأمل و تفکر منطقی را از افراد گرفته است. چشم، آلودگی منظر را می‌بیند و گوش را صدای کارگاه‌های ساختمانی و بریدن آهن و خالی کردن آن، حفر و تخریب ساختمان‌ها و بریدن سنگ بناها، صدای موتورسیکلت و ماشین و بوق‌های گوش‌خراش آزار می‌دهد. بوی دود ماشین‌ها و کارخانه‌های صنعتی و تولیدی، بوی فاضلاب شهری و صنعتی و بوی روغن‌سوختۀ اغذیه‌فروشی‌ها نیز، همچنان مشام را می‌آزارد.

بدتر از همه، مردم شاهد از بین رفتن آثار ماندگاری هستند که حاصل تاریخ و هویت آن‌هاست.»

 

اصفهانی که به‌راستی اصفهان بود

در متنی که عباس رستمیان، هنرمند نگارگر برای نشر در این کتاب نوشته، آمده است: «نقش کاشی‌ها دنیای دیگری را به یاد می‌آورد؛ اصفهان دیروز، اصفهان آرام و اصفهانی که به‌راستی اصفهان بود. نیم‌قرن پیش مجال دیدن کاشی‌ها بود. نقش‌ها فرصت جولان داشتند. خودنمایی می‌کردند و جلوه گری.

زیر آسمان نیلگون شهر، در سایه‌سار درختان، بی‌دغدغه نفس‌تنگی‌ها، به تماشای اصفهان می‌نشستیم. اصفهانی‌ها، اصفهانی بودند. محله‌ها، کوچه‌ها و خیابان‌ها، همه اصفهانی بودند؛ رهگذران آشنا، به تحسین و شهر، به‌افتخار. همه‌چیز اصفهان بود؛ همه‌چیز تشخص داشت و همه‌چیز نشان بود؛ نشانی از اصفهان. اما به‌راستی بر ما چه گذشت؟ بسیاری، بی‌گناه بر باد رفت؛ تنها به جرم نادانی، بی‌خردی و سنگدلی!

وی در بخشی دیگر از یادداشت خود آورده است: «نسل امروز چیزی از گذشته نمی‌داند و نمی‌خواهد که بداند. حرمت را هم نمی‌شناسد. اما در جوامع اروپایی، گرامیداشت نسل‌های گذشته و آثارشان، از قوانین مدنی است. در مدارس هم به کودکان، احترام به میراث نیاکان را می‌آموزند. تمامی مظاهر و آرایش شهر، برایشان محترم است و از این راه، به اشاعۀ فرهنگ و تمدنِ خود، در دیگر ممالک مشغول‌اند.»

 

ضرورت حفظ ارزش تاریخی و هنری

احمد منتظر، دانش‌آموختۀ مرمت و رئیس پیشین اداره میراث فرهنگی اصفهان هم در یادداشت خود بر کتاب «از نقش و نگار در و دیوار شکسته» نوشته است: «اگر بناهای تاریخی این دوره که از اواخر زمان احمدشاه قاجار تا اواخر دورۀ رضاخان(پهلوی اول) را شامل می‌شود، مورد حفاظت قرار گیرد و حتی بعضی از ارزش‌های ویران‌شده مورد مرمت و بازسازی قرار گیرد و احیا شود، آخرین ارزش‌های تاریخی و فرهنگی متصل به تاریخ معماری و شهرسازی ایران و اصفهان باقی خواهد ماند.

حتی نوسازی در این محورها نیز باید مورد توجه خاصی قرار گیرد و از ساخت هرگونه بنا جلوگیری به عمل آید و طرح‌های نوسازی، در گروه‌های خاصِ طراحی مورد بررسی و تصویب قرار گیرد تا این‌گونه محورها، ارزش تاریخی و هنری خود را بازیابند.»

 

به امید حفظ و نگهداری…

بخشی از یادداشت محمود ماهرالنقش، استاد کاشی‌کاری، نیز چنین است: «با گسترش شهرها و  وضع سنگین ترافیک و نیاز به گسترش خیابان‌ها و احداث بزرگراه‌ها، نمی‌توان برای یک اثر باستانی کوچک جلوی نوسازی را گرفت. شاید در گذشته هم مشابه آن‌ها مشاهده‌شده و با چنین موقعیت‌هایی روبرو بوده‌ایم. بنابراین میراث فرهنگی می‌تواند محلی را در نظر بگیرد و آثاری که قابل‌انتقال است به آن مکان انتقال داده تا هم حفظ شوند و هم اینکه گردشگران بتوانند از آن‌ها دیدن کنند و هنرمندان بتوانند از چنین هنرهایی بهره ببرند. به امید حفظ و نگهداری آثاری که به ما رسیده و باید به نسل‌های بعد سالم برسانیم.»

امید است که شهرداری و اداره میراث فرهنگی اصفهان، پیش از آن‌که این سردرها از دست برود، فکری برای حفاظت از آن کنند و به‌جای استفاده از افزونه‌های جدید برای زیبا ساختن شهر، گردوغبار فراموشی را از همین زیبایی‌های موجود در آن بزدایند، چراکه به گفتۀ احمد میر مقتدایی، مدیر گروه گرافیک دانشگاه سپهر «اصفهان نیازی به نخ و ریسه و چراغانی و تونل نور ندارد. اصفهان زیباست و آن‌قدر زیبایی دارد که کافی است غبار ناهنجاری‌های بصری را از آن بگیریم تا مثل یک الماس بدرخشد.»

منبع:ایسنا

نقش میراث ناملموس محرم در توسعه گردشگری مذهبی

اگر بپذیریم امروزه بیش از ۵۰ گونه سفر و گردشگری در جهان شناخته شده است، گردشگری مذهبی یکی از کهن‌ترین گونه‌های سفر در این فهرست به شمار می‌رود. با نگاهی گذرا حداقل به تاریخ کهن سرزمین خود درمی‌یابیم که مقوله سفر بیش از ۵ هزار سال در این سرزمین قدمت دارد، لذا تاریخ گواهی می‌دهد که معابدی همچون زیگورات سیلک (کاشان)، زیگورات چغازنبیل (خوزستان) و معبد آناهیتا (دشت کنگاور) از حدود هفت هزار سال قبل پذیرای معتقدینی بودند که به زیارت این معابد می‌شتافتند. شاید یکی از قدیمی‌ترین سفرهای مذهبی شناخته شده در ایران باستان، سفر معنوی شاهنشاهان ساسانی بود که با پیوند یافتن دین و سیاست (در دوران سلطنت خاندان ساسانی)، هرگاه به سلطنت می‌رسیدند به‌منظور تطهیر مقام معنوی و سیاسی خود به‌صورت پیاده از تیسفون (تختگاه شاهنشاهان ساسانی) به زیارت آتشکده آذرگشنسب در آذربایجان شتافته و در این سفر معنوی اهورمزد و آتش جاودان را تقدیس می‌کردند.

سفرهای مذهبی با ورود اسلام به ایران ادامه یافت به گونه‌ای که ایرانیان مسلمان با تمسک جستن به حداقل ۱۴ آیه در قرآن کریم که مسلمانان را به سفر و تدبر در جهان خلقت دعوت می‌کند، سفر را ادامه داده و در این بین جدای از سفر معنوی حج که قدمتی به بلندای اسلام دارد با پذیرش آیین شیعه نزدیک به هزار و دویست سال است که مقابر آسمانی بزرگان شیعه همچون مرقد آسمانی امام رضا (ع) را زیارت می‌کنند و این درحالی است که پس از پذیرش آیین شیعه و امنیت نسبی این سرزمین، بسیاری از اعضای خاندان پیامبر اکرم (ص) در طول سده‌های اولیه دوران اسلامی به دامان ایرانیان پناه آوردند که هم اینک مقابر آن‌ها در مناطق مختلف کشور مقصد گردشگران متعدد مذهبی است.

گردشگری علمی مذهبی

با در نظر گرفتن تاریخچه سفر به‌ویژه سفر مذهبی، واژه گردشگری برای اولین بار به‌صورت رسمی در سال ۱۹۳۷ میلادی در جامعه ملل متحد (سلف پیشین سازمان ملل متحد) به کار برده شد، لکن همان‌گونه که در قبل ذکر شد، مقوله سفر در نزد جهانیان به‌ویژه ایرانیان قدمتی به بلندای تاریخ دارد. با این وصف امروزه و بر اساس ساختاری که متخصصین علم گردشگری برای گونه گردشگری مذهبی تعریف کرده‌اند، علاقه‌مندان به سفرهای مذهبی را می‌توان در دو گروه شامل کسانی که بر اساس اعتقادات و باورهای خود سفر می‌کنند و یا گروه‌های که به‌قصد کنجکاوی و آشنایی و کشف حقیقت عقاید سایر ادیان سفر می‌کنند دسته‌بندی کرد.

امروزه با توسعه صنعت گردشگری، گردشگری مذهبی نیز به‌صورت علمی توسعه کمی و کیفی یافته به گونه‌ای که در این زمینه ما با گونه‌های متعددی از گردشگری مذهبی همچون: گردشگری زیارتی، گردشگری شناخت معماری و یا روحیات مذهبی اقوام و ملل مختلف، گردشگری حلال و همچنین گردشگری طب اسلامی مواجه هستیم که خود نشان از توسعه کمی و کیفی صنعت گردشگری در جهان دارد.

نقش آیین‌های محرم در توسعه گردشگری مذهبی

شناخت روحیات فرهنگی مردم ایران که از یک‌سو تاریخی به بلندای حیات مردم جهان دارند و از سوی دیگر در ایام حیات اجتماعی طولانی خود به‌صورت همیشگی در حال برخورد با مخاطرات گوناگونی بودند که حیات آن‌ها را همواره تهدید می‌کرد کاری است بس سخت و دشوار به‌ویژه اینکه نخبگان این ملت بزرگ نه‌تنها در برابر این تهدیدات همیشگی، حیات این ملت بزرگ را (برخلاف بسیاری از تمدن‌های بزرگ فراموش شده) تضمین کردند بلکه آن‌ها هم اینک دارای فرهنگ و تمدنی پایدار و حتی جهانی هستند.

رمز ادامه حیات، پایداری و حتی جهانی شدن فرهنگ و تمدن ایرانیان در حالی که بسیاری از فرهنگ‌ها و تمدن‌های هم‌عرض آن‌ها را امروز فقط می‌توان در موزه‌ها مشاهده کرد، بدون شک در رفتارهای فرهنگی نخبگان این سرزمین در مواجهه با انواع مخاطرات می‌توان یافت، به گونه‌ای که تنوع قومی، تنوع فرهنگی و به‌ویژه وجود خرده‌فرهنگ‌های گوناگون در جای‌جای ایران در کنار اتحاد اقوام خود راهبردی مناسب در برخورد با بیگانگان بوده است.

با ورود اسلام به ایران و گسترش تدریجی آیین شیعه در ایران، این مردم که همواره تشنه دست‌یابی به عدالت بودند را بر آن داشت تا در گوشه و کنار این سرزمین متناسب با خرده‌فرهنگ‌های خود سوگواری‌های متنوعی را برای امام سوم شیعیان که خود عدالت‌خواه و شهید راه خداپرستی، راستی و عدالت بود برگزینند، لذا شاید کمتر ملتی را در جهان سراغ داشت که برای سوگواری شهادت پیشوای خود از آیین‌های مختلف با تکیه بر خرده‌فرهنگ‌های متنوع بهره می‌گیرند.

با توجه به آمارهای موجود در حال حاضر در استان اصفهان بیش از ۱۴۰ فقره آیین‌ها و سنت‌های متنوع مربوط به خرده‌فرهنگ‌های اقوام مختلف استان پهناور اصفهان در فهرست میراث ناملموس کشور به ثبت ملی رسیده که از این تعداد نزدیک به هفتاد فقره مربوط به آیین‌های ماه محرم و صفر اقوام مختلف استان است.

اقوام مختلف استان اصفهان هم‌زمان با آغاز ماه محرم تا ایام اربعین شهادت امام حسین (ع) و یاران با وفای ایشان و همچنین ایام ماه صفر و رحلت پیامبر اکرم (ص) آیین‌های مختلفی را متناسب با فرهنگ‌های بومی خود برپا می‌کنند که از یک‌سو نشان از اعتقادات راسخ آنان به خاندان پاک پیامبر اکرم (ص) دارد و از سوی دیگر برگزاری این آیین‌ها و رسومات  نشان از غنای فرهنگی مردم مناطق مختلف دارد که در طول تاریخ حیات خود آن‌ها را به‌تدریج پدید آورده و نشانی از تداوم حیات فرهنگی و تمدنی آن‌ها است.

حال با توجه به اینکه گردشگری فرهنگی از دهه دوم سده بیست و یکم برخلاف انتظار بسیاری از کارشناسان به‌ویژه در کشورهای صنعتی توسعه یافت. گردشگری مذهبی نیز در جهان امروز که سده انفجار فناوری‌های مختلف علمی خوانده می‌شود همچنان از جایگاه بالایی برخوردار است.

با توجه به همه‌گیری بیماری کرونا و افول قابل توجه صنعت گردشگری در جهان، بسیاری از کشورهای پیشرفته در حوزه گردشگری درحال حاضر در جبران آسیب‌های ناشی از شیوع این ویروس در حال برنامه‌ریزی هستند که در این میان می‌توان به توسعه گردشگری داخلی اشاره کرد.

اگر بپذیریم که گردشگری و کلاً مقوله سفر بر چند اصل از جمله تنوع و اوقات فراغت استوار است. آیین‌های محرم ایرانیان و به‌ویژه مردم استان اصفهان از یک‌سو از تنوع فرهنگی برخوردار است که می‌تواند ذهن انسان تنوع‌طلب را به‌ویژه در سده و بیست و یکم سیراب سازد و از سوی دیگر گروه‌های علاقه‌مند به گردشگری مذهبی می‌توانند ایمان و اعتقادات خود را در این راستا تقویت کنند. اگرچه از گذشته‌های دور بسیاری از مردم با سفر به این مناطق (در ایام محرم) به تماشای این آیین‌ها می‌نشستند و یا بسیاری از مهاجران در ایام محرم به موطن خود مراجعه می‌کنند، لکن مراد ما در این نوشتار تلاش در راستای گسترش زیرساخت‌های گردشگری در مناطقی است که این آیین‌ها برگزار می‌شود تا با برگزاری تورهای حرفه‌ای گردشگری در وهله اول ویژه گردشگران داخلی و سپس برای گردشگران خارجی علاقه‌مند به گونه گردشگری فرهنگی از یک سو به توسعه اقتصادی مردم پاک‌نهاد این مقاصد گردشگری به‌صورت پایدار کمک کرد و از سوی دیگر با توسعه گردشگری مذهبی ویژه آیین‌های محرم به تداوم حیات این آیین‌ها و حتی خرده‌فرهنگ‌ها که ریشه در اعتقادات نیاکان خداجویمان دارد (و بسیاری از آن‌ها در ایام یکه‌تازی تفکر جهانی شدن به‌تدریج از میان می‌روند) حتی برای نسل‌های بعد امیدوار بود.

منبع:میراث آریا

نقوش جانوری در قره‌کلیسا چالدران

نقوش حجاری‌شده این بنای تاریخی را می‌توان به پنج  دسته از جمله نقوش انسانی، نقوش جانوری، نقوش گیاهی، نقوش هندسی و نقوش اسطوره‌ای تقسیم‌بندی کرد، این نقوش با ظرافت، تناسب و زیبایی بی‌نظیری توسط استادکاران هنرمند و با تجربه‌ای حجاری شده‌اند و نگاه تجریدی-تزئینی خلاق هنرمند به بهترین شکل در همه نقوش نمود یافته و هر نقش نماد و سمبل خاصی است.

در میان نگاره‌های قره‌کلیسا، نقش جانوران بیشتر از دیگر نقوش مورد توجه بوده که هم به دلیل تنوع گونه‌های جانوران در محیط اطراف و هم نمادینه بودن بسیاری از حیوانات چون شیر، اژدها، پلنگ، قوچ، گوزن،گاو، اسب، شتر، ماهی، طاووس، عقاب، کبوتر و… است.

این نقوش صرفاً جنبه تزئینی ندارند و معانی و مفاهیم عالی‌تری ارائه می‌کنند و به خاطر جنبه‌های نمادین یکی از متنوع‌ترین نمادگرایی هستند.

نقوش جانوری قره‌کلیسا، با تداوم برخی سنت‌های هنری ایران باستان همراه بوده و یکی از مهمترین حلقه‌های واسطه هنر ایران قبل و بعد از اسلام است، این امر خصوصاً در کیفیت ترسیم، نوع پرداختن به جزئیات، نحوه قرارگیری و نمایش حیوانات، ابعاد بزرگ جانوران و خشکی و سنگینی در طراحی نقوش حیوانی قره‌کلیسا کاملاً واضح و مشهود است.

ترسیم حیوانات با حالت پویا، تنوع در اندازه جانوران، به لحاظ کوچک، بزرگی در طبیعت، توجه به واقع‌نمایی، افزایش طبیعت‌گرایی، تنوع در طراحی پا، چشم، شاخ، سر و گردن، بال و بدن از خصوصیات نقوش جانوری قره‌کلیساست.

به طور کلی نقوش قره‌کلیسا صرفاً جنبه تزئینی ندارند و معانی و مفاهیم عالی‌تری ارائه می کنند و به خاطر جنبه‌های نمادین یکی از متنوع‌ترین نمادگرایی هستند و یافته‌های این بنا نشان می‌دهد که قره‌کلیسا تنها یک بنای تاریخی صرف نیست که در پرتو به خدمت گرفته شده و عبادتگاه تعریف شود، بلکه این بنا مظهر انکشاف حقیقت و ظهور عالم است که امکان وصول به دنیای مطلوب را برای انسان به ارمغان می‌آورد.

منبع:میراث آریا

آموزش و یادگیری در موزه، حرفه­‌ای فراموش شده؟

تعطیلی اخیر موزه‌­ها به دلیل بحران بهداشت جهانی کنونی، نشان­ دهنده کارایی واسطه­‌های فرهنگی و مربیان در سراسر جهان است که طی چند روز پس از تعطیلی موزه‌­ها، برنامه­‌های دیجیتالی از جمله تورهای آنلاین و یادگیری­‌های تکمیلی و آزمایشی را اجرا کردند. با جستجوی هشتگ‌­های MuseumFromHome# ، #MuseumsAndChill یا ClosedButActive# بسیاری از این فعالیت­‌ها را می­‌توان بصورت آنلاین یافت.

آیا آموزش در موزه می‌­تواند پاسخی به بحران باشد؟

مربیان موزه قالب­‌ها و روش‌های مناسبی را برای انتقال دیجیتالی محتوا انتخاب و توسعه می­‌دهند. آنها پروژه‌­های مشارکتی، تعامل با مردم و تأکید شدید بر برنامه‌­ها را سازماندهی می‌­کنند. این امر مستلزم تأمل مستمر در نظریه و عمل است. مأموریت عمومی یک موزه اغلب از طریق برنامه‌­های آموزشی و تعاملی متناسب با گروه­‌های هدف انجام می­‌شود، اما در حالی که مربیان موزه به طور اساسی به مأموریت و اهداف موسسات فرهنگی و برنامه­‌های آنها کمک می­‌کنند، فعالیت آنها اغلب ناشناخته باقی می‌­ماند.

تعریف موزه بدون آموزش؟

در کنفرانس عمومی ICOM در سال ۲۰۱۹ در کیوتو، پیشنهادی برای تعریف جدید موزه مورد بحث قرار گرفت و عبارات “تعامل فرهنگی” و “آموزش” مغفول ماندند.

وقتی در نظر می­‌گیریم که مربیان موزه از اولین کارکنان حرفه‌ای در موزه‌­ها بودند که با شنیدن صدای جوامع خود، به منظور رعایت ارتباط با جامعه، گروه هدف گسترده­‌تری را شناسایی کردند، حذف اصطلاح “آموزش” بنا بر تعریف جدید بسیار عجیب است.

مباحث متعدد در کنفرانس کیوتو نشان داد که از اصطلاح “آموزش” در برخی ترجمه‌­ها به عنوان روشی قدیمی برای تعامل با مخاطبان یاد می‌­شود. از سال ۲۰۱۶، کمیته آموزش و اقدامات فرهنگی ایکوم (CECA) توصیف کار آموزگاران موزه را با عباراتی نظیر: آموزش، حلقه واسط، اعتدال، تسهیل، تفهیم، تعامل، مخاطب، خدمات فرهنگی، فعالیت فرهنگی، برنامه یا یادگیری بیان می‌­کند؛ اما توصیف و معنی این اصطلاحات از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.

از عبارت “آموزش” در مباحث کیوتو اینگونه تعبیر شد که تمامی شگفتی­‌های جهان و هنرها برای مخاطب توضیح داده می­شود که این خیلی دور از واقعیت است. واسطه‌­های فرهنگی فرایندهای یادگیری و ارتباط فراگیر را با هر گروه مدرس‌ه­ا یا طیف اجتماعی آغاز و فضاهای مختلف تجربی را ایجاد می کنند. آنها مباحثات اجتماعی و فرهنگی را در موزه‌­ها یا مؤسسات فرهنگی و در کل جامعه ترغیب، تعدیل و تشویق و ارتباط اجتماعی این حوزه را بررسی می‌­کنند.

حال اگر اصطلاح “آموزش” برای تعریف جدید بسیار محدودکننده است­، می‌­تواند با عنوان “اقدام (میان) فرهنگی” جایگزین شود، همانطور که در عنوان ICOM CECA (کمیته آموزش و اقدام فرهنگی ایکوم) وجود دارد. براساس پیشنهاد فعلی، وظیفه یک موزه این است که تفسیر یا تقویت درک جهان را انجام دهد هر چند این توضیحات نمی­‌توانند جایگزین اهمیت آموزش یا یادگیری شوند. آموزش، تعامل فرهنگی و یادگیری از وظایف اصلی یک موزه مدرن است.

وضعیت نامعادل

محرومیت از افراد حرفه­‌ای در زمینه آموزش فرهنگی و میانجیگری بر اساس تعریف جدید موزه، برای بسیاری از متخصصان، که در حال حاضر تحت شرایطی خاص فعالیت می­کنند، تاسف‌­آور است. به عنوان مثال، بسیاری از واسطه‌های فرهنگی که با مخاطبان در تعامل مستقیم هستند، قراردادهای مستقلی می­بندند و پرداخت­‌های جداگانه‌­ای به آنها برای تورهای راهنما صورت می­پذیرد؛ اما در صورت انصراف، هیچ‌گونه جبران خسارتی دیده نشده است. این در حالی است که بسیاری از افراد دارای تحصیلات عالی با سال‌ها تجربه کاری در این زمینه به دلیل تعهد به آموزش، قراردادهای نامطمئن را می­پذیرند.

به طور خلاصه، متخصصان آموزش بیشتر از عواقب چالش‌های اقتصادی بخش فرهنگی رنج می­برند. بحران بهداشت جهانی کنونی نیز به این موضوع دامن زده و نگرانی­‌های عمده­‌ای را در این زمینه ایجاد کرده است­، بطوریکه، نامه‌­ای سرگشاده برای حمایت از مربیان موزه با امضای بیش از ۱۵۰۰ همکار در سراسر جهان امضا شده است.

پیش از بحران جهانی بهداشت، ICOM CECA گروه علاقه ویژه “توسعه حرفه­‌ای مربیان موزه” (ICOM CECA International ۲۰۲۰) را با هدف فراهم آوردن بستری برای تبادل دانش و ایده در زمینه آموزش بیشتر برای متخصصان موزه، با هدف بهبود وضعیت حرفه‌­ای واسطه‌­های فرهنگی در موزه‌­ها ایجاد کرد.

مربیان موزه شایسته قراردادهای پایدار و پرداخت عادلانه و همچنین تثبیت کار و حرفه خود در داخل و خارج از موسسه هستند. انجمن CECA شبکه مهمی برای کمک به تحقق این اهداف برای مربیان موزه به شمار می­‌رود.

منبع:میراث آریا

گردشگری غذا ، مزیت رقابتی استان گیلان

به‌طورکلی نظام غذایی را می‌توان به‌عنوان بستری برای مطالعه و شناخت فرهنگ در نظر گرفت. نظام غذایی به‌عنوان میراثی حاصل تجربیات و دانش گذشتگان در تعامل با محیط و در رابطه با باورها، آداب، ابداعات تکنولوژیکی، عادات، ذائقه‌ها و گرایش‌های افراد جامعه است. در رابطه با نظام غذایی بومی می‌توان به اصالت آن در مراحل مختلف تولید و مصرف، از منابع طبیعی موجود در طبیعت تا روش‌های سنتی فرآوری این غذاها، به‌عنوان تصاویری جذاب برای گردشگران بهره جست. تنوع و غنای غذایی، خود نه‌تنها یکی از گونه‌های جاذبه‌های گردشگری بلکه به‌عنوان عامل مؤثر در سوق دادن گردشگران به سایر گونه‌های جاذبه‌های گردشگری یک منطقه به شمار می‌آید، به‌طوری‌که یک غذا یا یک طیف غذایی خاص می‌تواند عامل شناسایی یک شهر یا یک منطقه باشد. غذا، حدود یک‌سوم از کل هزینه گردشگر را شامل می‌شود. بنابراین ارزش اقتصادی گردشگری غذایی نیز موضوعی دارای اهمیت است.

استان گیلان در کنار جاذبه‌های طبیعی، فرهنگی، تاریخی  جهت ارتقاء تصویر ذهنی برند مقصد گردشگران و کسب منافع اقتصادی، موقعیت مطلوبی را از لحاظ مقصد گردشگری خوراک دارد. این استان به دلیل داشتن آب‌وهوای مساعد و خاک حاصلخیز، قابلیت کشت انواع صیفی‌جات، میوه‌ها، حبوبات و به‌ویژه سبزیجات محلی را دارد. غذاهایی که به‌طور معمول و به‌راحتی در منطقه خاصی به عمل می‌آید، معمولاً قسمتی از خوراک محلی آن منطقه می‌شوند و در سبد غذایی مردم قرار می‌گیرند که با حسن سلیقه بانوان گیلان خوراکی‌های لذیذی طبخ می‌شود. رنگ سـفره را فصل‌ها تغییر می‌دهند و قیمت مناسب سفره را مـواد اولیه بومی رقم می‌زنند. هر جا که تصویری از سفره‌های  گیلان ارائه شـده، اقـلام غـذایی بـر سفره‌هایی از جنس حصیر که از صنایع‌دستی اصلی این خطه است چیده شده و پای صنایع‌دستی منطقه از زنبیل خرید گرفته تا ابزار تهیه غذا به چشم می‌خورد. بـرای مثـال گمج کباب، همان‌طور که از نامش پیدا است، به گمج (ظرف بومی) جهت طبخ  آن اشاره می‌شود. در گیلان از فسـنجان با اردک، انـاربیج، گمج کبـاب، پلوکباب با یک بشقاب اشـپل، بـاقلای خـام و گردو، ماهی سفید و ترشتره، میرزاقاسمی، باقلاقاتق، مرغ‌ترش، سیرقلیه، سـیرواویج گرفته تا دوغ محلـی، زیتون پرورده، کال کباب و ماست خیار و درار (نمک سبز؛ نوعی چاشنی) همه و همه در سفره غذای گیلانی چیده می‌شود. همه نوع خوراک از برنج شالیزار جلگه گرفته تا ماست، کره کوهستان و ماهی دریا  یک جا جمع شده‌اند و می‌توان گفت صنعت خوراک در این استان کاملاً زنده است. خلاقیت و نوآوری از ویژگی‌های این قطب گردشگری غذایی است، بطوریکه توجه افراد زیادی از سراسر کشور و حتی دنیا را به خود جلب نموده و باعث شد شهر رشت با تنوع غذایی بیش از ۳۰۰ نوع خوراک به‌عنوان شـهر خـلاق خوراک‌شناسی در شبکه شهرهای خلاق یونسکو ثبت شود.

نکته حائز اهمیت آن است که در گیلان بـا وجـود برخـورداری از تنوع مواد غذایی محلی و سنتی، هنوز به گردشگری غذا توجه چندانی نشده است؛ حال آنکه توسـعه ایـن بخش می‌تواند در دستیابی به اهداف توسعه پایدار استان نقـش مـؤثری ایفـا نماید. غذاهای بومی در منوی رستوران‌ها و هتل کمتر مورد توجه قرار گرفته و محدود به چند غذای خاص می‌شود. اما آنچه که در این میان باید به آن توجه شود این است که هتل‌ها و رستوران‌ها تا چه حد به غذا به‌عنوان یک جاذبه گردشگری نگاه می‌کنند؟ تا چه اندازه به اهمیت تنوع غذایی آگاه‌اند و به‌طورکلی‌تر نیاز به تنوع در منوی غذایی خود را چگونه پاسخ می‌دهند؟ این در شرایطی است که یک رستوران یا هتل با ایجاد تنوع در منوی غذای خود نه‌تنها به ذائقه مشتری احترام می‌گذارد و حق انتخاب را از او نمی‌گیرد بلکه از آن جایی که غذا بخشی از فرهنگ منطقه محسوب می‌شود و تنوع غذایی نیز به تنوع فرهنگ‌ها بازمی‌گردد ٬ می‌تواند در شناساندن و انتقال فرهنگ اثرگذار باشد.

بنابراین توفیق پایداری غذاهای محلی و سنتی نیازمند شناساندن، حفظ و ایجاد بازار تقاضا  و برانگیختن ذائقه مسافرانی است که رکن اساسی صنعت گردشگری هستند. به‌تدریج می‌توان انتظار داشت که تکرار در تقاضا، به‌عنوان راهی مؤثر در افزودن نام غذاهای محلی در منوی تأسیسات گردشگری عمل نماید. بنابراین هریک از سازمان‌های مسئول باید بر اساس استراتژی‌های متناسب با شرح وظایف خود در راستای حفظ و بازشناساندن هویت فرهنگی و تأمین سلامت جامعه گام بردارند. میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی هم با ثبت  مهارت شیوه پخت غذاهای محلی و حفظ سنت‌ها  در راستای این مهم گام‌های مؤثری برداشته  و  تاکنون در گیلان ۱۴ غذای سنتی در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده و تعداد ۵ غذا در حال ثبت است. هرچند هنوز تا رسیدن به وضع مطلوب فاصله بسیار است، اما  با گذاشتن سنگ بنای این امر  با ثبت و تدوین فرهنگ غذایی و آشپزی محلی، به‌منظور شناسایی جامع و حفظ میراث غذایی به نظر می‌رسد می‌توان ایجاد تصویری مطلوب از استان در عرصه ملی و حتی جهانی درخصوص گردشگری غذا فراهم ساخت.

اسامی غذاهای ثبت‌شده گیلان در فهرست آثار ملی کشور

پخت نان محلی، گمج کباب، زیتون پرورده، باقلاقاتق، میرزاقاسمی، اناربیج،  مرغ‌ترش، سیاه پلو (پلاسر قوام. سبله مات)، خورش ترش واش، بادمجان شکم پر، باقلاواویج (گل در چمن) پنیر برشته، کال کباب و تیان حلوا

منبع:میراث آریا

گردشگری پنهان، راه جدید کسب درآمد

-چقدر داری در ماه هزینه می‌کنی؟

-تقریباً ماهی ۴ هزار یورو.

-تا کی باید این‌قدر هزینه کنی؟

-تا چهار سال دیگه.

چند سالی است که برخی کشورها با فراهم کردن امکانات زیرساختی مناسب و برقراری ارتباطات مؤثر توانسته‌اند پدیده گردشگری به نام exchange student، را ایجاد کنند بدون اینکه حتی صحبتی مشخص از گردشگری یا توریست در آن مطرح شود.

پدیده‌ای که باعث شده سطح درآمد این کشورها از طریق کرایه هتل، رزیدانس، حمل‌ونقل، فروش خدمات، فروش کالا و… بالا رود طوری که به هیچ عنوان حاضر به از دست دادن آن نیستند.

پدیده‌ای که نه‌تنها کرونا بلکه هیچ ابر کرونایی آن را نابود نخواهد کرد. این گردشگری پنهان تفکر پایداری خود را پس از گذراندن دوره خود حفظ کرده و در برخی از کشورها نیروی کار ارزان و باکیفیت را چه در دوره تحصیل و چه پس‌ازآن فراهم می‌آورد.

بخش خصوصی و دولتی می‌توانند با همکاری مشترک و با استفاده از نیروی متخصص و الگوبرداری از سایر کشورها میلیون‌ها دلار سرمایه را جذب نموده و اعتبار بسیاری را در صنعت بسیار بزرگ گردشگری به دست آورند.

چگونگی ایجاد زیرساخت‌ها در صنعت گردشگری نوین در راستای گردشگری پنهان:

در این مقاله فقط دو موضوع  روز در سرفصل‌های مشترک در بین کشورهایی که در این زمینه تجربه دارند را بررسی می‌کنیم.

ایجاد شهرهای هوشمند:

در کشور اسپانیا بعد از اینکه دچار رکود شدید اقتصادی در اروپا گریبانگیر بسیاری از کشورهای این قاره شد، از افرادی که دارای تجربه در زمینه صنعت گردشگری بودند و افراد موفقی که در زمینه عبور از مشکلات در این صنعت تجربه شخصی داشتند دعوت به عمل آمد تا از تجربیات آن‌ها در این زمینه استفاده شود. (همان‌طور که میدانیم کشور اسپانیا به دلیل شباهت‌های آب‌وهوایی در برخی مناطق  به‌عنوان خواهرخوانده کشور محسوب می‌شده و می‌توان از تجربیات این کشور استفاده کرد.)

مشاوران علوم نوین پیشنهاد تبدیل شهر بارسلونا به شهر هوشمند را که از حمایت‌های دولتی کمی در اسپانیا برخوردار بوده و است را مطرح کردند که  نقطه‌ای برای شروع این کار چالش‌برانگیز بود.

اما شروع این کار از ۱۵ سال پیش و کمی بودجه برای آغاز و نپذیرفتن طرح‌های جدید از طرف افراد سنتی، کار را سخت می‌کرد به‌طوری‌که پرداخت هزینه ۶هزار یورو برای یک پایه و تیر چراغ‌برق یک جرم بزرگ محسوب می‌شد و حمله افراد سنتی از طریق وسایل ارتباط‌جمعی نظیر رادیو، تلویزیون و… به موضوعات این‌چنینی کار عادی این افراد بود و خواهان صرف این بودجه‌ها فقط در جهت اهداف بدون پایه اساس خود بودند. اما ازآنجاکه دیدگاه این افراد کاری را از پیش نبرده بود و تفکر این افراد جز فقر و از بین بردن صنعت گردشگری چیز دیگری را در برنداشته بود، اما جامعه جوان فرصت جدید را به تکنوکرات‌های گردشگری داده تا نتیجه آن‌ها در زندگی حال خود تجربه کنند، تجربه‌ای که باعث شد که اسپانیا در برابر شهر بارسلونا و مردمانش سر تعظیم فرود آورد.

اما گذشته از مسائل فرهنگی  و سنتی گرایی که قطعاً در هر جامعه‌ای وجود دارد برخورد علمی این موضوع در مقاله ما مهم‌تر از بقیه موضوع‌هاست.

ایجاد سوپربلوک ها در شهر بارسلونا باعث شد تا کارشناسان بتوانند با کمی بودجه که در ابتدا باعث ایجاد مشکلات زیادی شده بود کنار آمده و حرکت انقلابی خود را آغاز کنند و هوشمند سازی شهر را منطقه به منطقه آغاز کنند، نکته‌ای که به دلیل نبود تفکر فرهنگی لازم این موضوع در کشورهای در حال توسعه (به قول غربی‌ها کشورهای در حال توسعه که صرفاً جهت احترام مطرح می‌کرد نه حقیقت امر)، همیشه باعث گرفتاری و عقب‌ماندگی صنعت گردشگری این کشورها شده است.

– شما چه جوری یهویی کارهاتون انجام میشه به ما هم یاد بدید… یهو شهرتون تبدیل به یک شهر هوشمند می‌شه!

– ما هیچ موقع یهویی هیچ کاری و انجام نمی‌دیم، به ماها یاد دادند نتیجه کار در پیگیری کار هست نه در شروع کار…

اما پس از ایجاد زیرساخت‌های شهر هوشمند، چگونگی ارتباط آن‌ها با موضع مقاله مطرح می‌کنیم و البته عنوان تمامی مسائل از حوصله این مقاله خارج است و فقط اکتفا به این موضوع که فراهم آوردن تکنولوژی‌های روز در شهرها باعث ایجاد آپشن انتخابی می‌شود برای مثال همین که یک توریست وقتی وارد یک کشور می‌شود و هیچ اطلاعی از نحوه خرید سیم‌کارت  برای او وجود ندارد تا بتواند از اپلیکیشن‌های گردشگری خود استفاده کند تا به هدف خود برسد، وجود یک سیستم رایگان وای‌فای در فرودگاه یا ایستگاه یک شهر و یا حتی مناطق مختلف آن‌چنان تأثیر خوب در ذهن یک گردشگر ایجاد می‌کند که باور آن تا زمانی که آن را تجربه نکرده باشیم قابل توضیح نیست.

شهر سبز

ایجاد شهر سبز باعث شده که توریست دانشجو لذت تحصیل در یک شهر کاملاً تمیز با داشتن آب‌وهوای خوب و پاک را که احتمالاً در شهر خود یک آرزو است را به‌جای تحصیل در یک شهر کثیف که آمار بیماری‌های مختلف ازجمله سرطان را که به‌جای خیلی از نمادهای زیبای شهری نماد شهرش شده را برگزیند.

سنگاپور یکی از بروزترین کشورها در این زمینه است و توانسته تجربیات بسیاری را در این زمینه کسب کند که البته هدف از بردن نام این کشور بدون دلیل نبود چراکه باید قبول کرد که دوره تفکری ساخت کارخانه برای توسعه یک شهر که معادل گردشگری آن دوره ساخت هتل می‌شود در خیلی از موارد تمام شده و سنگاپوری‌ها این موضوع را  کاملاً درک کرده‌اند و صنعت‌های جدید مثل ایجاد شهر سبز (که شاید برخی افراد فکر می‌کنند که مگر ساخت شهر سبز صنعت است!) را جایگزین کرده و نتیجه آن‌ها کاملاً دریافت کرده‌اند.

ایجاد شهر سبز خود یک علم است و نتایج شگفت‌انگیزی را در بر دارد و قطعاً برای شهری که توانسته برند شهر سبز جهانی را به دست آورد گردش مال بسیاری را درپی خواهد داشت.

-شما چه جوری آپارتمان هاتون انقدر سبز و قشنگه، درخت‌هاش مصنوعی هستن… اگر نیستن نم نمی‌ده خونه‌هاتون!

-شما اول باید متوجه بشین که بالکن خانه‌ها  نمای شهری و هویت فرهنگی شهرتون نه انباری که همه ببینن.

منبع:میراث آریا