نگاهی به گردشگری ورزشی

گردشگری ورزشی به معنای سفر از یک محل به محلی دیگر با هدف درگیر شدن با یک فعالیت یا رویداد ورزشی تعریف می‌شود. این نوع از گردشگری دارای انواع مختلفی است. به عنوان مثال گردشگری رویدادهای ورزشی، گردشگری ورزشی فعال و گردشگری ورزشی نوستالژی از جمله آن‌ به شمار می‌رود.

گردشگری ورزشی ابتدا محبوب نبود و مورد استقبال گردشگران قرار نمی‌گرفت اما در دهه اخیر تعداد کسانی که در رویدادهای ورزشی خارج از منطقه زندگی خویش شرکت می‌کنند، به شدت افزایش یافته است.

با اینکه گردشگری ورزشی مدت زیادی وجود داشته اما می‌توان گفت مفهومی نسبتا جدید به حساب می‌آید و چند دهه بیشتر نیست که مورد استقبال گردشگران قرار گرفته است.

مطالعات آکادمیک زیادی وجود دارد که به مفهوم گردشگری ورزشی می پردازد؛ به طور کلی گردشگری ورزشی را در قالب سفر به دور از محل سکونت اصلی خود برای شرکت در فعالیت‌های ورزشی، اهداف تفریحی یا مسابقه، سفر برای مشاهده ورزش در سطح مردمی یا نخبگان و سفر برای بازدید از یک جاذبه ورزشی مانند موزه ورزشی تعریف می‌کنند.

علاوه بر این‌ها تعاریف دیگری در خصوص گردشگری ورزشی بیان شده است.

به عنوان مثال گامون و رابینسون، محققان حوزه گردشگری، بیان می‌کنند گردشگری ورزشی علاوه بر مدیریت و بهره‌برداری از رویدادهای بزرگ به ارائه خدمات و تجارب مرتبط با ورزش و گردشگری ویژه گردشگر ورزشی می‌پردازد.

گامون و رابینسون همچنین استدلال می‌کنند صنعت گردشگری ورزشی را نمی‌توان به راحتی تعریف کرد و با توجه به نوع گردشگری ورزشی که مورد بحث است، تعاریف متفاوتی وجود دارد.

بر اساس بیانیه‌های رسانه‌ای سازمان جهانی گردشگری(WTO) و کمیته بین‌المللی المپیک(IOC) که در سال ۲۰۰۴ اعلام شد، اهمیت گردشگری ورزشی مورد تأکید قرار گرفته است. در این بیانیه عنوان شده گردشگری و ورزش با یکدیگر مرتبط بوده و مکمل است و هر ۲ نیز نیروهای قدرتمندی برای توسعه به‌شمار می‌آید. به عنوان مثال سرمایه‌گذاری در پروژه‌های زیربنایی مانند فرودگاه‌ها، جاده‌ها، استادیوم‌ها، مجتمع‌های ورزشی و پروژه‌های رستوران‌ها برای مردم محلی و همچنین گردشگران تأثیر به‌سزایی در توسعه ایجاد می‌کنند.

این موضوع نشان‌دهنده فرصت‌های اجتماعی و اقتصادی است که گردشگری ورزشی برای مردم محلی و همچنین بازدیدکنندگان یک منطقه فراهم می‌سازد.

گردشگری رویدادهای ورزشی

این بخش از گردشگری ورزشی شامل رویدادهای ورزشی بزرگ مثل بازی‌های المپیک یا مسابقات جام جهانی فوتبال می‌شود. این ۲ رویداد هر چهار سال یک‌ بار برگزار می‌شود و از مشهورترین و پرطرفدارترین مقاصد گردشگری ورزشی در دنیا به شمار می‌رود. هر دوره این رویدادها در شهر و کشور متفاوتی برگزار می‌شود و همواره حضور گردشگران فراوانی را به همراه دارد.

علاوه بر این‌ها گردشگری مرتبط با تیم‌های مطرح ورزشی نیز بخشی از گردشگری ورزشی محسوب می‌شود؛ به عنوان مثال می‌توان سفر برای تماشای مسابقه‌ یکی از تیم‌های محبوب در یک لیگ داخلی را یکی از انواع گردشگری ورزشی نام برد.

گردشگری ورزشی فعال

کسانی که برای ورزش و در واقع شرکت در یک رویداد ورزشی به جایی سفر می‌کنند، گردشگران گردشگری ورزشی فعال به حساب می‌آیند. این نوع از گردشگری شامل تورنمنت‌ها و رویدادهای مختلف ورزشی می‌شود. به عنوان مثال ورزش‌های گلف، قایق‌رانی، تنیس، ماهی‌گیری، موج‌سواری، شنا و غواصی از جمله ورزش‌هایی است که گردشگران زیادی برای شرکت و حضور در آن‌ به سفر می‌پردازند. بر این اساس برخی از کارشناسان این زیرمجموعه را نیز به ۲ دسته‌ دیگر شرکت‌کنندگان در رویداد و علاقه‌مندان به رویداد تقسیم می‌کنند.

گردشگری ورزشی نوستالژیک و مشاهیر

این زیرمجموعه از گردشگری ورزشی به سفرهایی اطلاق می‌شود که بازدید از جاذبه‌های گردشگری ورزشی را در بر می‌گیرد که از جمله آن‌ می‌توان به تالار مشاهیر ورزشی، موزه‌های ورزشی و ورزشگاه‌های بزرگ و مشهور دنیا اشاره کرد؛ البته می‌توان ملاقات با مشاهیر ورزشی را نیز در این بخش قرار دارد. همچنین دسته‌بندی دیگری نیز برای این شاخه از گردشگری وجود دارد که شامل گردشگری ورزشی سخت و گردشگری ورزشی نرم می‌شود.

گردشگری ورزشی سخت رویدادهای رقابتی ورزشی را شامل می‌شود. در این نوع سفرها رویداهای ورزشی به عنوان انگیزه‌ سفر به مقصدی خاص قرار دارد. بازی‌های المپیک، جام جهانی فوتبال، مسابقات جایزه بزرگ فرمول یک و رویدادهای ورزشی منطقه‌ای مانند بازی‌های آسیایی جزو این دسته است.

گردشگری ورزشی نرم نیز شرکت در فعالیت‌های ورزشی تفریحی یا سرگرمی‌هایی مانند پیاده‌روی، اسکی و قایق‌رانی تفریحی را در بر می‌گیرد. گردشگری ورزشی مزیت‌های اجتماعی و اقتصادی مثبتی به همراه دارد. البته نباید از یاد برد که گردشگری ورزشی اثرات زیست‌محیطی نیز ایجاد می‌کند و از آنجایی که شاید این نوع از گردشگری اثرات مخرب و منفی به دنبال داشته باشد، از این رو لازم است با مدیریت دقیق اثرات منفی آن کنترل و مدیریت شود.

منابع:

tourismteacher.com

www.sportstourismnews.com

منبع:ایسنا

امکان ایجاداولین رصدخانه خورشیدی جهان در یزد

ظرفیتهای بکر استان کویری یزد، تنوع نامحدود صنعت گردشگری را در این استان رقم زده اما بخشی از این ظرفیت‌ها از جمله گردشگری طبیعی نجوم و خورشید، مورد غفلت واقع شده است.

خبرگزاری مهر – گروه استان‌ها: استان یزد با کویری سوزان، آسمانی زیبا و پرستاره در شب و روزهای آفتابی بسیار، ظرفیتی کم‌نظیر برای گردشگری طبیعی به شمار می‌رود اما تاکنون اقدامی برای معرفی و بهره‌برداری از آین ظرفیت‌ها صورت نگرفته است.

معرفی آسمان بکر بهاباد برای ثبت در یونسکو

یزد می‌تواند با ایجاد رصدخانه‌های نجوم و خورشیدی، به برندی در کشور و حتی خاورمیانه تبدیل شود و با توجه به اینکه این ظرفیت‌ها بکر و دست نخورده هستند و با اندک سرمایه گذاری قابلیت بهره برداری بالایی دارند، باید بیش از این معرفی شده و مورد بهره برداری قرار گیرند.

گردشگری نجوم در آسمان تاریک و زیبای شهرستان بهاباد همیشه نقل محافل است اما برای بهره برداری از این ظرفیت و فرصت اقدام خاصی صورت نگرفته و در حد معرفی باقی مانده است.

شهرستان بهاباد در زمره تاریک‌ترین نقاط رصدی خاورمیانه با دارا بودن مزایایی از قبیل وجود راه دسترسی، مناطق گردشگری طبیعی زیاد، نبود منابع آلودگی نوری زیاد در منطقه، وجود غبار بسیار ناچیز در هوا و … محل مناسبی برای مقصد گردشگران نجومی است.

بهره برداری گاه و بی‌گاه از آسمان کویر برای رصد

گاه گداری تورهای گردشگری محدود و بیشتر یزدی‌ها ساعاتی را در کویر این شهرستان حضور یافته و به رصد ستارگان می‌پردازند در صورتی که می‌توان با ایجاد سایتی مجهز و معرفی شده، حتی فرصت حضور گردشگران خارجی علاقمند به علم نجوم را در این شهرستان فراهم کرده و درآمدزایی کرد.

البته سایت اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان یزد سال گذشته در خبری اعلام کرده بود که زیرساخت‌های مربوط به رونق گردشگری نجوم در این شهرستان استقرار اساتید این حوزه فراهم شده است.

حال آنکه گردشگری نجومی ظرفیتی در اماکن تاریخی و طبیعی است که با راه انداختن تورهای نجومی و استفاده از توانمندی و خلاقیت، گروه‌های طبیعت‌گرد و منجم و دوستداران آسمان شب را به خود جذب کرده است.

این شاخه از گردشگری در برگیرنده مجموعه‌ای از فعالیت‌های تفریحی و آموزشی برای دیدن سیارات با چشم غیرمسلح یا با استفاده از ابزارهای نجومی است، گردشگری نجوم در قالب برگزاری تورهای رصد و … اجرا می‌شود و به دلیل برخورداری از جذابیت برای تمامی گروه‌های سنی، روز به روز به علاقمندان آن افزوده می‌شود.

ظرفیتی که یزد را به رصدخانه خورشیدی دنیا تبدیل می‌کند

این از رصد ستارگان، اما رصد خورشید در استان کویری یزد با خورشید سوزان و روزهای آفتابی بسیار، خالی از لطف نیست و این ظرفیت نیز می‌تواند یزد را در دنیا به برندی در حوزه رصدخانه خورشیدی تبدیل کند، برندی که در هیچ جا ثبت نشده و وجود ندارد.

تنها بهره برداری استان از انرژی خورشیدی به ایجاد تعداد محدودی نیروگاه خورشیدی کوچک و بزرگ محدود شده در حالی که این انرژی پاک، ارزان و پایان ناپذیر، یکی از ظرفیت‌های شاخص و ظرفیت ساز در حوزه گردشگری طبیعی است که صنعت گردشگری یزد را دگرگون خواهد کرد، ظرفیتی که بارها و بارها عدم بهره برداری از آن مورد انتقاد قرار گرفته است.

ظرفیت های گردشگری نجوم در بهاباد

استادیار دانشکده فیزیک دانشگاه یزد درباره گردشگری نجوم در استان یزد در گفتگو با خبرنگار مهر اظهار داشت: استان یزد موقعیت ممتازی در حوزه گردشگری نجوم دارد؛ یکی از این امتیازات تاریکی آسمان است که بر اساس اندازه گیری‌های فوتومتری در خاورمیانه بی‌نظیر است.

محمدعلی حداد ادامه داد: در نقاطی از شهرستان بهاباد، هنوز طبیعت آسمان بکر باقی مانده و آلودگی نوری کمی وجود دارد که معرفی و بهره‌برداری از آنها در حوزه علم نجوم و رصد ستارگان، موقعیت ایران را در خاورمیانه ممتاز می‌کند و می‌توان به عنوان یکی از جاذبه‌های استان برای ثبت در سازمان جهانی یونسکو معرفی شود.

وی افزود: این منطقه از استان یزد با داشتن تاریکی بکر و نور کم، می‌تواند بهترین فرصت را در حوزه گردشگری نجومی برای استان ایجاد کرده و برندی برای یزد باشد تا برای اقداماتی مربوط به رصد ستارگان در حد نجوم آماتوری و ترویج علم مورد بهره برداری قرار گیرد.

این استادیار فیزیک دانشگاه یزد گفت: البته علم نجوم بسیار گسترده است و حوزه‌های مختلفی را در بر می‌گیرد و باید هدف از توجه به هر منطقه برای کارهای نجومی مشخص باشد.

حداد ادامه داد: باید مطالعات در حوزه گردشگری نجوم در شهرستان بهاباد انجام شود و با جذب سرمایه‌گذار نسبت به شناسایی ظرفیت‌های منطقه برای ایجاد رصد خانه نجوم اقدام شود.

تعریف مدل تجاری برای ظرفیت تاریکی آسمان بهاباد

این محقق حوزه اختر فیزیک آزمایشگاهی و بیناسنجی لیزری، بهره‌برداری از این ظرفیت را مستلزم تأمین نیروی انسانی و جذب اساتید در دانشگاه یزد دانست و افزود: شهرستان بهاباد در استان یزد می‌تواند بیزینس پلن و مدل تجاری گردشگری برای کسب درآمد مردم منطقه باشد.

وی ادامه داد: حفاظت و بهره‌برداری از این ظرفیت نیازمند نقشه راهی است که می‌تواند هم مردم بومی را بهره‌مند کند و هم برند شاخصی را در دنیا برای یزد به ثبت برساند.

بهره‌برداری از انرژی خورشیدی یزد

استادیار فیزیک دانشگاه یزد به دیگر ظرفیت استان در حوزه گردشگری طبیعی اشاره کرد و افزود: موقعیت دیگر شاخص استان یزد، تعداد روزهای آفتابی زیاد است چرا که ابر در آسمان یزد نسبت به سایر استان‌های کشور کمتر است.

وی تاکید کرد: به این ترتیب توسعه فیزیک خورشید و ایجاد رصدخانه‌های خورشیدی از مزایای منطقه‌ای و ملی استان به شمار می‌رود.

حداد، پیگیری، برنامه ریزی و بهره برداری از این شاخص استان در سطح وزارت علوم را ضروری دانست و افزود: با توجه به ظرفیت‌های طبیعی که در بسیاری از استان‌ها به ویژه در استان یزد وجود دارد باید سند پایش کشور با این موضوع تدوین شده و فرصت سرمایه گذاری علمی و تجهیزاتی فراهم شود.

این محقق حوزه اختر فیزیک آزماییگاهی و بیناسنجی لیزری بیان کرد: باید یزد را در حوزه بهره‌برداری از انرژی خورشیدی و ایجاد رصدخانه خورشیدی در حوزه بین المللی برند کنیم و ظرفیت‌های این استان در حوزه فیزیک خورشید مورد معرفی و توجه قرار بگیرد.

ظرفیت های بی نظیر گردشگری طبیعی در یزد

وجود ظرفیت‌های گردشگری طبیعی در استان یزد بر کسی پوشیده نیست اما طرح گردشگری در حوزه نجوم و خورشید یکی از مباحث مدرن در حوزه گردشگری است که در دنیا به شدت مورد توجه قرار گرفته است.

زمانی که این ظرفیت‌ها مغفول مانده و مورد بهره برداری قرار نگیرند در حالی که پاک‌ترین ظرفیت‌ها برای سرمایه‌گذاری هستند، هیچ بازتابی در دنیای گردشگری نخواهند داشت.

ایجاد زیرساخت‌ها امر مهمی است اما مهمتر از آن حفاظت از این ظرفیت‌های بکر و بی‌نظیر همچنین معرفی آنها به جهانیان است تا توجه سرمایه گذاران حوزه گردشگری را جذب کرده و در نهایت به ایجاد زیرساخت‌ها منجر شود.

ضرورت ایجاد سایت‌های تخصصی

ایجاد سایت‌های تخصصی در این حوزه می‌تواند استان یزد را در دنیا به برندی تخصصی در حوزه نجوم و خورشید تبدیل کند و توجه بسیاری از علاقمندان به این علوم را به خود جلب کند، ظرفیت‌هایی که کمتر در دنیا دیده شده است.

مسئولان در کنار فعالان حوزه گردشگری رسالت اصلی را بر عهده دارند و رسانه‌ها نیز باید در این اقدام همکاری کنند تا این ظرفیت‌ها مورد توجه و بهرهبرداری قرار گیرند تا محور توسعه در مسیر گردشگری‌های نوین و نوپا پیش برود.

منبع:خبرگزاری مهر

ورشوی دزفول؛ ستاره‌ای رو به افول؟

مطلب حاضر یادداشتی از زهرا عباسی، فعال فرهنگی و هنری، با موضوع ورشوسازی در دزفول است و نسبت به از بین رفتن این هنر دستی هشدار داده است.

او در این یادداشت که آن را در اختیار ایسنا گذاشته می‌نویسد:

«اندامیش، دژپل و اکنون دزفول دیاری باستانی با قدمتی بیش از دوره ساسانیان است که در ادواری شاهد امپراطوری‌های ایلام و هخامنشیان بوده است. شهری کهن به بلندای تاریخ باستانی ۵۰۰۰ ساله که آمیزه‌ای از فرهنگ و تمدن اصیل را در تار و پود خویش جای داده است.

پل قدیم دزفول مهمترین اثر تاریخی این شهر که مغرورانه قصه ۱۸ قرن شکیبایی و پایداری را به تصویر می‌کشد گویی با افسونی خاص گذر زمان را بر چهره‌اش بی‌اثر کرده است. راه رفتن روی سنگ فرش‌های این پل از قصه  ۱۸ قرن مردمان و نسل‌هایی می‌گوید که دلهره و شادی‌هایشان در خشت خشت این پل ثبت گشته است. دلهره از صدای ضربات شمیرها و درفش برافراشته جنگ و شادی از صدای دهل و پایکوبی فاتحان مختلف، از بزگان تاریخی که صدای وعظ‌شان در این مکان طنین‌انداز شده بود و صدای خنده کودکانی که به بازی مشغول بودند. آسمان همان آسمان است و پل همان پل و ۱۸ قرن آدم‌هایی که آمدند و رفتند.

… و هنر که میراث‌دار تمدن یک سرزمین است و بار مسؤولیت آشکار کردن فرهنگ ملت‌ها را به دوش کشید تا که اثبات کند هر چه تاریخ سرزمینی طولانی‌تر باشد میراث فرهنگی آن پربارتر است.

کپوبافی‌های رنگارنگ با ساقه‌های جوان نخل که یادآور شکوه نخل و تاریخ بین‌النهرین بودند، خراطی که نسل‌ها از قدمت آن می‌گذرد، قلم نی دزفول که تنها قلم نی رنگدانه‌دار و تنها قلمی است که جنس آن از چوب نیست و شهرتی جهانی دارد و گیوه‌بافی که تاریخی هزار ساله را در تاروپودش به هم تنیده است تنها بخشی از میراث فرهنگی این شهر ۵۰۰۰ ساله است.

… و ورشو هنری لهستانی که با کاشت در خاکی با اقلیم و فرهنگ دزفولی، نهال و ثمره‌اش ایرانی شد و مرزهای زیبایی سرزمین مادری را در نوردید و با نوشیدن از چشمه شکوه و جلال هنر ایرانی اصالتی جدید و ایرانی یافت تا جایی که مشابه ورشو ایرانی در هیچ جای دنیا نمی‌توان یافت.

سینی ورشویی گرد با دالبری‌های باشکوه که در قلبش عظمت باغی از گل‌های ظریف قلم‌زنی مشاهده می‌شود و چشم‌ها را چنان محو و خیره می‌کند که گویی گذر زمان را از یاد می‌برند. هنری به قدمت یک قرن و ۳۰ سال که اوج رونق و بازار گرمی آن به دوره قاجار بازمی‌گردد. هنر قلم زدن ماهرانه دست استادانی که رویای باغِ گل‌های بهشتی را بر تن فلزی به نام ورشو که از جنس نیکل است ترسیم می‌کردند و نقش‌های گل و پیچک آن بر تن سینی و سماور و کاسه خودنمایی می‌کرد و از سبک زندگی در دزفول قدیم می‌گفت.

ورشو به رنگ نقره‌ای است و آلیاژی از ترکیب نیکل و روی و مس است که بعد از فرم گرفتن با نقش و نگارهای سنتی قلم‌زنی می‌شود. هر چند این هنر بیشتر در تولید ظرف و ظروف و قلیان و سماور و دله کاربرد دارد؛ در دنیای زیورآلات نیز دست‌سازه‌های ورشویی زیبایی را می‌توان مشاهده کرد. انگشتر، دستبند و گردنبند پلاک و زنجیر، گوشواره، بازوبند، سنجاق سر که با طرح‌های سنتی و جدید ساخته می‌شوند و زیبایی باشکوهی را از تلفیق قلم‌زنی در قلب فلز، ایجاد می‌کند؛ هنری زیبا که متاسفانه به دلایل بسیاری همچون عدم ساخته شدن صفحات این آلیاژ در ورطه انقراض افتاده است و اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود به زودی خاطره این هنر زیبا، سنتی و باستانی به تاریخ می‌پیوندد.

در حال حاضر تنها تعداد بسیار انگشت‌شماری از استادان در این حوزه مشغول به کارند و بیشتر آنها به خاطر مشکلات فراوان از جمله گران شدن قیمت آلیاژ، سختی و زمانبر بودن این هنر باستانی، عدم حمایت از هنرمندان و… آن را کنار گذاشته‌اند و اگر چاره‌ای اندیشیده نشود متاسفانه شاهد افول این ستاره دزفولی در آسمان هنر خوزستان خواهیم بود؛ خوزستانی که مهد تمدن و فرهنگ بشری بوده است و خواهد ماند.

هنر مهمترین سرمایه هر ملتی محسوب می شود و گنجی است که نشان می‌دهد هنرمندان آن سرزمین چه توانایی‌ها و قابلیت‌هایی داشته‌اند، سند افتخار و هویت ملتی را با هنر آن سرزمین به قضاوت می‌نشینند و به آیندگان نشان می‌دهد که نیاکانشان چگونه می‌اندیشیدند. هنر را باید چون میراثی گران‌بها ارج نهاد و برای آیندگان به میراث گذاشت تا که آنها نیز به نیکی از ما یاد کنند. همچنان که ما اکنون از تاریخ باشکوه بین‌النهرین و خوزستان یاد می‌کنیم.»

منبع:ایسنا

یک فعال گردشگری: تور کمربند سبز گردشگری را باید شکل دهیم

یک فعال گردشگری معتقد است، برای تبدیل شدن استان های غرب کشور به یک محور گردشگری، دفاتر گردشگری این استان ها باید با هم افزایی تور کمربند سبز گردشگری را شکل دهند.

فردین امیری در گفت و گو با ایسنا، بااشاره به ظرفیت های استان های غرب کشور برای شکل گیری یک محور گردشگری، اظهارکرد: پنج استان منطقه غرب ایران و بویژه کرمانشاه، مانند سرمایه دارانی هستند که پول زیادی دارند، اما تفکر چگونه استفاده کردن از آن را ندارند.

وی ادامه داد: ما سرمایه دارانی هستیم که برای بهره مندی از سرمایه هایمان برنامه ریزی مدون و درستی نداریم، برای همین سرمایه هایمان مغفول واقع شده و بهره چندانی از آن نمی‌بریم.

رئیس انجمن دفاتر گردشگری استان کرمانشاه با بیان اینکه در غرب کشور زمینه برای رونق گردشگری طبیعی، تاریخی، مذهبی، تجاری، کشاورزی، دارک توریسم و … وجود دارد، عنوان کرد: به ندرت می توان در نقطه ای از کشور منطقه ای را پیدا کرد که بتوان در آن انواع گردشگری را داشت،  درحالیکه ما در غرب کشور این ظرفیت را داریم.

وی با اشاره به طبیعت چهار فصل این منطقه، گفت: در غرب  استان کرمانشاه می توان در روزهای سوزناک و سخت زمستان آب و هوایی معتدل را تجربه کرد و در شرق آن زیبایی های فصل سرد خودنمایی می کند. در اورامانات هم شمالی داریم که تنها دریا ندارد.

امیری در ادامه به وجود ظرفیت های گردشگری کشاورزی در این منطقه نیز اشاره کرد و گفت: دشت ماهیدشت، باغ های انگور کندوله، باغ های انار و گردو اورامانات، نخلستان های و باغات لیمو قصرشیرین، انجیرستان ها و باغات زیتون ریجاب و … از ظرفیت های گردشگری کشاورزی تنها در کرمانشاه به عنوان یکی از استان های غرب کشور است که برای هرکدام از آنها آیین ها و رسوم زیبایی مانند جشن انار در این مناطق برگزار می شود.

وی به وجود تعدد آثار تاریخی در غرب کشور هم اشاره کرد و افزود: از طرفی در این استانها زیبایی های طبیعی زیادی داریم که با تاریخ آن گره خورده، همچون غارهای علیصدر،  قوری قلعه، کرفتو و … که از برخی از این ظرفیت ها چندان بهره نبرده ایم.

رئیس انجمن دفاتر گردشگری کرمانشاه خاطرنشان کرد: در استانی مانند کرمانشاه ظرفیت دارک توریسم (گردشگری سیاه یا خاکستری) را داریم که بسیار محدود در استان های دیگر وجود دارد. هشت سال جنگ تحمیلی و وقوع زلزله بزرگ سال 1396 از جمله پدیده های ناراحت کننده در این استان هستند که هرکدام می توانند زمینه جذب گردشگران زیادی باشند، اما تاکنون از آن استفاده نشده است.

وی یادآورشد: در استان های غرب کشور باتوجه به مرز مشترک با کشور عراق و بازارچه های مرزی ظرفیت خوبی برای رونق گردشگری تجاری وجود دارد، اما تاحدود زیادی مغفول مانده است.

امیری در ادامه عنوان کرد: در غرب ایران آنقدر جاذبه گردشگری داریم که در هیچ جای ایران وجود ندارد، اما باید برای آن برنامه ریزی و مدیریت درست داشته باشیم.

وی در ادامه به بیان راهکارهایی برای تقویت گردشگری در غرب کشور پرداخت و گفت: باید ظرفیت های گردشگری غرب کشور را به گردشگران داخلی و خارجی معرفی کنیم که بهترین راه برای این کار علاوه بر انجام تبلیغات، راه اندازی فم تورها است.

این فعال گردشگری با تاکید براینکه این فم تورها باید با حضور شرکت های گردشگری مطرح داخلی و خارجی برگزار شود، عنوان کرد: دراین راستا نباید از ظرفیت های بخش خصوصی غافل شویم، چراکه گردشگری با بخش خصوصی جان می گیرد و بدون آن راه به جایی نخواهد برد، اما متاسفانه درحال حاضر حمایت از بخش خصوصی بسیار ضعیف است.

وی با بیان اینکه دفاتر گردشگری غرب کشور باید با حمایت بخش دولتی در راه تبدیل شدن این منطقه به محور گردشگری همکاری های جدیدی پایه گذاری کنند، افزود: در این زمینه باید تور کمربند سبز گردشگری غرب کشور را راه اندازی کنیم که در آن دفاتر گردشگری کرمانشاه، ایلام، کردستان، همدان و لرستان باید پکیج های گردشگری مختلف و جذابی را برای گردشگرانی با سلایق مختلف تعریف کنند.

امیری خاطرنشان کرد: قطعا این اقدام می تواند به معرفی بیشتر جاذبه های گردشگری غرب کشور کمک کند و از طرفی باید بتوانیم دفتر نمایندگی گردشگری پنج استان غرب ایران را در گام اول در عراق که کشور همسایه است راه اندازی کنیم و در مراحل بعدی سراغ کشورهای دیگر برویم.

منبع:ایسنا

ترکمنستان دروازه جهنم را می‌بندد

رئیس‌جمهوری ترکمنستان بار دیگر به کارشناسان دستور داده است تا راهی برای خاموش کردن آتش‌سوزی عظیم پنج دهه‌ای در دهانه غول‌پیکر گاز طبیعی موسوم به «دروازه جهنم» در این کشور آسیای میانه پیدا کنند.

به گزارش همشهری آنلاین و به نقل از خبرگزاری فرانسه، «قربانقلی بردی محمداف»، رئیس‌جمهوری ترکمنستان با اشاره به نگرانی‌های زیست‌محیطی و اقتصادی، شنبه در تلویزیون دولتی ظاهر شد و به مقامات دستور داد که شعله‌های آتش این دهانه گازی در وسط صحرای وسیع قره‌قوم را خاموش کنند.

پیش‌تر و در سال ۲۰۱۰ نیز محمداف به کارشناسان دستور داده بود، راهی برای خاموش کردن شعله‌های آتشی که از زمان شکست عملیات حفاری شوروی در سال ۱۹۷۱ شعله‌ور بوده است، بیابند.

او گفت که این دهانه دست‌ساز هم بر محیط زیست و هم بر سلامت مردمی که در آن نزدیکی زندگی می‌کنند تأثیر منفی می‌گذارد.

محمداف در اظهارات تلویزیونی خود گفت: «ما در حال از دست دادن منابع طبیعی با ارزشی هستیم که می‌توانیم برای آن سود قابل‌توجهی به دست آوریم و از آنها برای بهبود رفاه مردم خود استفاده کنیم.»

این دهانه در سال ۱۹۷۱ در جریان یک حادثه حفاری در دوران شوروی ایجاد شد. کارگران، در جریان کارشان به یک غار گازی برخورد کردند که باعث سقوط دکل حفاری و فروریختن زمین در زیر آن شد.

برای جلوگیری از پخش شدن گاز که می‌توانست بسیار خطرناک باشد، مقامات مسئول تصمیم گرفتند با آتش زدن گاز، آن را بسوزاند.

این گودال از آن زمان تاکنون شعله‌ور بوده و تلاش‌های قبلی برای خاموش کردن آن ناموفق بوده است.

این دهانه ۷۰ متر عرض و ۲۰ متر عمق دارد و جالب اینکه، یک جاذبه توریستی محبوب در ترکمنستان محسوب می‌شود!

در سال ۲۰۱۸، رئیس‌جمهوری این کشور نام این پدیده را رسما به «درخشش قره‌قوم» تغییر داد.

منبع:همشهری

قلعه زیبد آمادگاه اسماعیلیان در خراسان

زیبد یادآور و نماد دفاع و جان‌بازی جوانان دلاور ایرانی در مقابل متجاوزانٍ تورانی در «جنگ دوازده رخ» است، جنگی که به پیروزی ایرانیان و استقلال ایران ختم شد.

دره یا «تنگل زیبد» در دل رشته «کوه سیاه» دره‌ای پرآب و گذرگاهی مهم بوده است، گذرگاهی که قلعه‌های زیبد، جواشیر (شهاب) و سرتخت (ارگ فرود) را به هم ارتباط می‌داده و در نهایت به «تون» (فردوس) مهم‌ترین پایگاه شهری اسماعیلیه می‌رسیده است.

«تنگل زیبد» و «زو کلات» آن قدر اهمیت داشته‌اند که از روان آب‌های آن‌ها علاوه بر چرخش چند آسیاب، طی میلیون‌ها سال آب سفرۀ زیرزمینی قنات‌های بیابان گناباد و از جمله قنات کهن و عظیم قصبه تامین شده به گونه‌ای که رشتۀ «دولاب کهنۀ» آن قنات به سمت تنگل زیبد و رشتۀ «دولاب نو» در امتداد زو کلات کشیده شده، زیرا مهندسان و مقنیان ایرانٍ کهن آن فرضیۀ مهم علمی را نیک دریافته بودند.

احتمالا همان وضعیت ممتاز و فراوانی آب و آبادی و گسترۀ بیابان پیش‌روی زیبد موجب شده است تا در نگاه ژرف فردوسی صحنۀ جنگ دوازده رخ در بیابان گناباد آراسته شود و زیبد جایگاه سپاه ایران و زیبندۀ پذیرایی کیخسرو به مدت هفت شبانه روز باشد و در حول و حوش آن پدیدۀ طبیعی «درب صوفه» و «آرامگاه پیران ویسه» تجسم دهندۀ وقوع رویدادهای اسطوره‌ای در آن منطقه باشد.

درابتدای تنگل زیبد و بر فراز تپه‌ای به بلندای حدود ۲۵ متر در دامنۀ کوه «تیرماهی» و مشرف بر روستای زیبد قلعۀ نسبتا کوچک مستطیل شکلی در ابعاد تقریبی ۳۰×۴۳ متر وجود دارد که دیوارهای سنگی آن از ناهمواری‌های سطح تپه تبعیت کرده و در چهارگوشۀ قلعه چهار برج استوانه‌ای ساخته شده است، ضخامت حصار قلعه ۱۲۰سانتی‌متر و ضخامت دیوار برج‌ها بین ۱۲۵ تا ۱۷۳ سانتی‌مترمتفاوت است، دیوارها و برج‌ها از سنگ لاشه با ملات گل و گچ شکل گرفته و ظاهرا بارها مرمت شده و اکنون در برخی نقاط تا ارتفاع حدود ۵ متر باقی مانده است.

وجود قطعات پراکندۀ آجر نشانۀ آن است که احتمالا طاق‌ها یا پوشش فضاهای معماری از آجر بوده‌اند، بقایای معماری و پراکندگی سنگ‌ها و قطعات آجر در محوطۀ داخلی قلعه حاکی از این است که تراکم معماری درون قلعه زیاد نبوده اما دیوارهای نسبتا ضخیم و بلند و استقرار برج‌ها در گوشه‌ها حکایت از این دارند که قلعه از امکانات دفاعی برخوردار بوده است.

قطعه سفال‌های معدود فیروزه‌ای رنگ پراکنده در قلعه انتساب آن را به دوران سلجوقی و اسماعیلیه امکان‌پذیر می‌کند.

قلعۀ سفید زیبد به بزرگی قلعه‌های اسماعیلیه نیست و دسترسی به آن هم برخلاف بیشترٍ قلعه‌های اسماعیلیه سهل و آسان است اما ساختار و تاسیسات دفاعی آن دلالت بر اهمیت آن دارد، از جمله دو مخزن بزرگ آب در شمال‌غرب و شمال‌شرق قلعه که از آب‌های جاری تنگل زیبد پر می‌شده‌اند، پدیده‌های با اهمیت و قابل تاملی در ارتباط با قلعه هستند.

همان گونه که در برخی منابع یادآور شده‌اند، زمین‌های آبرفتی و حاصلخیز دهانۀ تنگل زیبد و آب‌های نسبتا فراوان جاری در آن وجود زمین‌های زراعتی وسیعی در اطراف زیبد را موجب شده و این امر باعث شده است تا زیبد احتمالا آمادگاه و تدارک کننده آذوقه و غلات برای ساکنان و فدائیان قلعه‌های جواشیر و سرتخت باشد و چنانچه این فرضیه پذیرفته شود قلعه زیبد آن قابلیت را داشته است تا مکانی برای جمع‌آوری ملزومات خوراکی، دفاعی، رزمی و ارسال آن‌ها به فدائیان باشد. احتمال ضعیف دیگر این است که قبلاً روستای زیبد در داخل دیوارهای قلعه محصور بوده یا قلعه پناهگاهی برای مردم زیبد بوده که با توجه به شواهد احتمال اولی بیشتراست که قلعۀ زیبد یک آمادگاه باشد، زیرا زیبد در گذشته گویا پر رونق بوده و در حدود هزارسال پیش آن قابلیت را داشته است که در نگاه فردوسی پذیرای سپاه پر شمار گودرز سردار ایرانی باشد.

موضوع هرچه باشد، تاکیدی بر اعتبار و قدمت زیبد است، روستایی که در قلمرو اسطوره خاستگاه حماسه و افتخار ایرانیان بوده است.

قلعۀ زیبد در تاریخ یازدهم دی‌ماه ۱۳۸۰ به شماره ۴۵۷۷ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

منبع:میراث آریا

عوامل تأثیرگذار بر پوشاک قوم ترکمن

در بررسی پوشاک عواملی مانند آب‌وهوا و شرایط اقلیمی و اجتماعی، جنسیت، سن، ذوق و حس زیبایی، جهان‌بینی و اعتقادات مذهبی، اعتقادات و آداب‌ورسوم، شغل و موقعیت اجتماعی، فرهنگ‌های متفاوت، پیشرفت‌های صنعتی، شرایط تاریخی و تحولات فرهنگی، اسطوره و دین در شکل‌گیری و یا ماندگاری پوشاک دخیل هستند.

در یک نگاه کلی، در پوشاک محلی عواملی یکسان وجود دارد؛ داشتن تجانس و قرابت فوق‌العاده با فرهنگ جامعه و به‌ویژه با محل موردنظر خود، راحتی لباس، کامل بودن اجزای لباس، تأمین مواد اولیه از منابع داخلی و کمک به تأمین استقلال اقتصادی، متناسب بودن با شرایط اقلیمی و جغرافیایی و جایگاه اجتماعی و طبقاتی، استفاده مناسب از رودوزی‌ها، یراق و قیطان و سکه‌دوزی سنتی در تکمیل و تزیین لباس که هرکدام دارای بار معنایی ویژه‌ای هستند.

موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی

جغرافیای طبیعی محیط‌زیست و نوع شکل زندگی مردم، نقش و تأثیر بسیاری در تعیین جنس، شکل و رنگ و شیوه‌های دوخت پوشاک مردم گذاشته است. انتخاب نوع پوشاک این قوم را نمی‌توان جدا از رابطه و سازگاری مستقیم آن با فرهنگ جامعه، گونه‌های سازگاری با جغرافیای زیست بومی و شیوه زندگی به شمار آورد. اقلیم و طبیعت بر چگونگی پوشاک این قوم تأثیر گذاشته است. برای لباس زنانه از ابریشم طبیعی و پنبه و برای رنگرزی از مواد طبیعی مانند چغندر، پوست گردو استفاده می‌کردند.

هویت شغلی و لباس افراد

در طبقات متفاوت با توجه به شغل‌های متفاوت در لباس واحد استفاده از تزیینات مختلف که درجه اجتماعی افراد را نشان می‌دهد صورت می‌گیرد. برای مثال، افرادی که از وضع مالی خوبی برخوردار بودند از پارچه‌های ابریشمی و استفاده از سکه‌های بیشتر برای تزیینات و ظرافت بیشتر در موقع دوخت استفاده می‌کردند. کسانی که از وضع مالی خوبی برخوردار نبودند از پارچه‌های نخی (چیت و پنبه‌‌ای) با تزیینات کمتر استفاده می‌کردند. این امر ارتباط مستقیمی با تزیینات در لباس و جنس پارچه انتخابی داشت.

اقوام و فرهنگ‌های مختلف

نوع فرهنگ برخاسته از شیوه زندگی دام‌پروری و کشاورزی، امکان تنوع و تفنن در لباس و گزینش نوع، شکل و طرح جامه‌ها با شیوه بومی و سنتی را به مردم قوم ترکمن نمی‌داد و مردم را به پیروی از هنجارهای معمول در پوشش یکسان مقید می‌کرد. می‌توان پوشاک را به‌عنوان یک عامل فرهنگی مؤثر در مسائل مردم‌نگاری و مردم‌شناسی یادکرد؛ زیرا پوشاک زبان گویای ارتباطات فرهنگی–زیستی گروه‌های مختلف انسانی است.

لباس‌های زنان قوم ترکمن ازلحاظ طرح و شیوه دوخت و حتی جنس، رنگ و شکل متأثر از الگوهای فرهنگی-قومی متداول در همان جامعه کوچک است. به‌عنوان‌مثال، استفاده از ابریشم به خاطر موقعیت پرورش کرم ابریشم و امکان دست‌یابی به آن مردم قوم ترکمن را به استفاده یکسان از نوع پارچه مناسب مجبور کرده است. از عناصر تمایز و شناسایی این قوم در بین اقوام مختلف ایران‌زمین می‌توان به استفاده از پارچه ابریشم (تافته)، وجود پیش جامه‌های سکه‌دوزی شده، زیورآلات و زینت‌آلات متعدد و استفاده یکسان از رنگ قرمز در تمام اجزای لباس اشاره کرد.

رنگ در پوشاک محلی بانوان ترکمن

همان‌گونه که جهان و هستی را نمی‌توان بدون رنگ تصور کرد، زندگی و حیات شخصی و اجتماعی انسان‌ها را نیز نمی‌توان بدون رنگ تجسم کرد. بشر با شناخت بیشتر از دنیای اطراف الیاف طبیعی را بکار گرفت و پارچه را تولید کرد و با استفاده از مواد رنگ‌زای طبیعی برای اولین بار توانست رنگرزی و چاپ را تجربه کند. در این راستا رنگرزی و چاپ پارچه‌های پنبه‌ای و ابریشمی با رنگ‌زاهای طبیعی قرمز دانه، روناس، اسپرک، حنا، جفت، زعفران، زردچوبه، پوست گردو، پوست انار و نیل انجام‌شده است. ازاین‌رو گرایش انسان به طبیعت به‌صورت ذاتی مطرح شد.

زنان ترکمن، برای پارچه‌های ابریشمی خود طی مراحل رنگرزی، آداب خاصی را انجام می‌دهند، به‌طوری‌که شخصی که فرآیند رنگرزی را انجام می‌دهد باید خصوصیاتی داشته باشد: در کار خود ماهر باشد، دین‌دار باشد، در حین مراحل رنگرزی افراد چشم‌پاکی بر آن حضور یابند (این باور در طی مراحل ابریشم‌بافی نیز صدق می‌کند). یکرنگ، بخش میانی مغز را تحریک می‌کند و درنتیجه بر اعصاب و روان انسان اثر می‌گذارد. استفاده از رنگ قرمز که رنگ غالب پوشاک زنان قوم ترکمن است به آن‌ها حس طراوت، شورونشاط را می‌دهد. رنگ قرمز در نگاه زن ترکمن نشانه قلب و عشق آتش بود که این خود دربردارنده جوانی و حیات در بین زنان کهن‌سال است.

استفاده یکسان از رنگ قرمز در بین دختران و زنان ترکمن خود گواه این است که مردان برای دختران خود ارزشی برابر با زنان خود قائل هستند. چون الیاف طبیعی بوده با ارتعاشات انسانی هماهنگ شده و آرامش طبیعی در حین استفاده از آن‌ها را برای او به ارمغان می‌آورد.  استفاده از رنگ قرمز که نماد آتش و قدرت است انسان را به مشاهده خیالاتی وا‌می‌دارد که در فرایند کیمیاگری سهیم است.

یکی از عرفا به استناد قرآن هفت معنای باطنی رنگ را مطرح کرده است که مرحله سوم آن را ابراهیم وجود نامید و به تعبیر او مرحله سوم به رنگ سرخ است و به‌مثابه عقیق که این مرحله «جایگاهی بس روحانی برای من است که در دل آدمی جا دارد و سالک از دیدن آن، ذوقی عظیم در خود احساس می‌کند». این ذوق همان شورونشاطی است که زنان این دیار از آن به دلیل استفاده از رنگ قرمز برخوردارند. این رنگ همچون مهمانی ناخوانده بر روابط بین آن‌ها تأثیر می‌گذارد و از آن‌ها زنانی خونگرم، مهمان‌نواز و دلسوز می‌سازد. استفاده از رنگ قرمز به زنان ترکمن شجاعت و دلیری، حمایت، علاقه و اشتیاق شدید عطا کرده است. در نگاه دینی رنگ قرمز محرک زا بوده و برای انجام تلاش و کوشش زیاد و کسب انرژی مناسب است. از منظر رنگ‌شناسی تعادل روانی زمانی در انسان به وجود می‌آید که ارتباط بین انسان، رنگ و طبیعت متعادل باشد؛ در آن صورت اثر مثبت بر روح و روان انسان خواهد گذاشت. بانوان قوم شریف ترکمن بر این امر اعتقاددارند که استفاده از رنگ قرمز، امکان دست‌یابی به رنگ‌های دیگر را برای استفاده و تزیین بر روی لباس را می‌دهد. به همین منظور رنگ قرمزرنگ زمینه بوده و رنگ‌های زرد، آبی، سبز و نقره‌ای رنگ‌های تزیینی هستند.

منبع:میراث آریا

گردشگری برای همه

به‌همین دلیل مفهوم گردشگری برای همه یا گردشگری در دسترس (Accessible Tourism) در سال ۲۰۰۹ مطرح شد. این مفهوم زیرساخت‌های لازم برای گردشگری در تمام مناطق را فراهم می‌کند تا همه انسان‌ها بدون توجه به سن، نژاد، معلولیت جسمی و ذهنی بتوانند در میان کشورها سفر و جهان را کشف کنند.

مفهوم گردشگری «گردشگری در دسترس»، «گردشگری برای همه و گردشگری دسترس‌پذیر» به انطباق محیط‌ها، محصولات و خدمات گردشگری با نیاز همه افراد جامعه می‌پردازد و سبب می‌شود همه افراد بتوانند از خدمات استفاده کنند و لذت ببرند.

این نوع گردشگری با فراهم کردن تسهیلات مورد نیاز افراد معلول، نابینا، ناشنوا، لال و حتی افراد مسن، زنان باردار و کودکان، این امکان را ایجاد می‌کند تا همه از کودک تا افراد ناتوان بتوانند از امکانات گردشگری به‌صورت عادلانه و با حفظ کرامت خود بهره ببرند.

در گردشگری برای همه، تمامی خدمات، محصولات و محیط‌ها به‌گونه‌ای طراحی و آماده می‌شوند که همه افراد فارغ از محدودیت‌های جسمی و ذهنی خود بتوانند از آن‌ها استفاده کنند. هتل‌ها، موزه‌ها و شرکت‌های بسیاری در سراسر جهان در تلاش هستند تا خدمات و محصولات خود را متناسب با این افراد ارائه کنند. در حقیقت گردشگری در دسترس به این معنا است که همه افراد حق برابری برای لذت بردن از سفر دارند و بازدید از تمام جاذبه‌های گردشگری چه طبیعی، چه تاریخی و چه فرهنگی باید برای همه امکان‌پذیر باشد. درست است که محدودیت‌هایی وجود دارد، اما با رعایت بعضی نکات می‌توان گردشگری در دسترس را اجرا کرد.

برای آنکه همه افراد بتوانند در مقصد سفر خود به ماجراجویی رفته و از تفریح‌ها و بازدید جاذبه‌ها لذت ببرند، نیاز دارند تا امکانات مورد نیاز آن‌ها فراهم باشد. برای مثال برای بازدید از موزه‌ها، وجود راهنمای صوتی به افراد ناشنوا کمک خواهد کرد. سازمان‌های گردشگری با فراهم کردن امکانات مورد نیاز این افراد از حمل‌ونقل در شهر تا اقامت در هتل‌ها و بازدید از جاذبه‌ها، می‌توانند به آن‌ها کمک کنند تا سفر آسان و لذت بخشی را تجربه کنند.

فراموش نکنیم همه افراد بدون توجه به محدودیت‌های جسمی و ذهنی حق برابری برای لذت بردن از سفر و بازدید از همه اماکن گردشگری را دارند که باید برای تحقق آن، گردشگری برای اقشار مختلف مناسب‌سازی شود. گردشگری در دسترس یعنی دسترسی هر فردی به راحتی و بدون نیاز به کمک دیگران. هنگامی که یک فرد معلول بتواند به راحتی وارد یک مکان یا ساختمان شود از امکانات آن مکان به‌راحتی استفاده نماید. آن هنگام می‌توانیم ادعا کنیم گردشگری در دسترس را اجرا کرده‌ایم.

توسعه «گردشگری در دسترس» به بسترسازی، سرمایه‌گذاری و بودجه‌های اختصاصی نیازمند است تا به حد مطلوب دست یابد. تسهیلات لازم باید در این زمینه فراهم شود.

چالش اصلی گردشگری در دسترس آشنانبودن با نیازهای این قشر از جامعه است که گاهی باعث وارد شدن لطمات روحی و فیزیکی به این افراد می‌شود. ایجاد دسترسی و مناسب‎‌سازی در بخش‌های مختلف بناهای تاریخی مانند راه‌پله‌ها، رمپ، بالابر، سرویس‌های بهداشتی و نیز رفع کاستی‌ها در هتل‌ها و ایجاد مراکز گردشگری با رعایت استانداردهای مربوط به استفاده رده‌های سنی مختلف و افراد کم‌توان از جمله اقداماتی است که در راستای توسعه گردشگری در دسترس انجام می‌شود.

وجود سامانه راهنمای صوتی در آثار تاریخی، وجود تابلوهای راهنمای گردشگری مصور و حضور راهنمایان انسانی در برخی اماکن تاریخی از دیگر امکاناتی است که در زمینه گردشگری در دسترس میسر شده است.

گردشگری سلامت هم‌راستا با توسعه گردشگری در دسترس است. ایجاد شهرک‌های سلامت و رونق گردشگری سلامت در راستای توسعه گردشگری در دسترس و جذب گردشگری درمانی است. دسترسی آسان به امکانات بهداشتی و درمانی، همه‌جانبه بودن و در برگیری همه راهکارها و روش‌های درمانی، توزیع عادلانه خدمات سلامت، دسترسی آسان به کلینیک‌های بهداشتی- درمانی و تخصصی، محیط آزمایشگاهی، رفع همه نیازهای پزشکی-بهداشتی در یک مکان از جمله ویژگی‌های بارز شهرک‌های سلامت است و علاوه بر اشتغال‌زایی این شهرک‌ها برای پزشکان و کادر بهداشت و درمان، این گردشگری موجب توسعه و اشتغال‌زایی سایر خدمات و مشاغل که در حاشیه شهرک‌های سلامت امرار معاش می‌کنند نیز شده است.

منبع:میراث آریا

غار ده‌شیخ شگفت‌انگیزترین جاذبه کهگیلویه و بویراحمد

این جاذبه‌ی گردشگری در استان کهگیلویه و بویراحمد بر اساس بررسی‌های زمین‌شناسی که صورت گرفته مربوط به دوره‌ی دوم زمین‌شناسی بوده است و ده شیخ یک غار آهکی کاملاً طبیعی است. در طی سالیان طولانی که گذشته است براثر ریزش نزولات جوی نیز حفره‌هایی در این غار تشکیل‌شده است. همین باعث شده تا آب درون حفره‌ها به بیرون راه پیدا کند و به‌این‌ترتیب قندیل و دالان‌های شگفت‌انگیزی در این محدوده پدید آمده است. غار ده شیخ از منحصربه‌فردترین جاذبه‌های استان کهگیلویه و بویراحمد است، به‌طوری‌که به آن لقب علی‌صدر ۲ داده‌اند. نبود هیچ‌گونه نقاشی بر روی دیواره‌های غار نشان می‌دهد که این مکان در طی قرن‌ها دست‌نخورده و ناشناخته باقی‌مانده است.

هوای غار ده‌شیخ

از عجایب این غار، گرم بودن آن در زمستان و سردی هوای درون آن در تابستان است. گرمای اسرارآمیز زمستان‌ها و خنکی دل‌انگیز تابستان این غار، معمایی است که هنوز پاسخی برای آن وجود ندارد.

دهانه غار ده‌شیخ درست روبه‌روی قله قاش مستان، دنا قرارگرفته است. ارتفاع این غار در برخی مناطق تا هفت متر هم می‌رسد و در دالان‌های مختلف غار، قندیل‌های آهکی گوناگون با زیبایی خاصی شکل‌گرفته‌اند. براثر ریزش نزولات جوی در طی سال‌ها حفره‌هایی ایجادشده و آب درون حفره‌ها به بیرون خارج می‌شود که موجب شکل‌گیری این قندیل‌های زیبا شده است.

غار ده‌شیخ یکی از ۶۰۰ غاری شناسایی‌شده در ایران است و ازلحاظ وسعت و عمق تاکنون در رتبه دوم قرار دارد. بر اساس مطالعات عمق غار بیش از ۶ کیلومتر تخمین زده می‌شود و به دلیل همین وسعت، هنوز بخش‌ها و دالان‌هایی از آن شناسایی یا باز نشده است.

دلیل نام‌گذاری غار ده‌شیخ

غار ده‌شیخ به این دلیل که در همسایگی و بالادست روستای ده شیخ قرارگرفته است، غارنوردان این منطقه را به نام روستایی هم در آن واقع نیز نام‌گذاری کرده‌اند. این غار در فاصله دو کیلومتری این روستا قرار دارد که با جاده خاکی به این روستا متصل می‌شود.

امکانات تفریحی در اطراف غار ده‌شیخ

پروژه احداث جاده دسترسی به غار، رستوران، آلاچیق و سکوی نشیمن توسط سرمایه‌گذار بخش خصوصی و با حمایت اداره‌کل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی کهگیلویه و بویراحمد باهدف رونق صنعت گردشگری و ایجاد اشتغال‌زایی اجرا شده است.

غار ده‌شیخ را چه‌کسی کشف کرده است؟ 

 

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان دنا می‌گوید: «این غار که در طی قرن‌ها ناشناخته مانده بود در سال ۸۷ توسط چوپانی به‌طور اتفاقی کشف شد و بعد از سه سال در سال ۹۱ به میراث‌فرهنگی معرفی شد و امروز پذیرای گردشگران است.»

افشین بهمنی می‌افزاید: «به هنگام ورود به این غار با دنیای اسرارآمیزی از قندیل‌ها آهکی و ستون‌های زیبای طبیعی مواجه می‌شوید که چشم هر بیننده‌ای را به تحسین وامی‌دارد.»

او ادامه می‌دهد: «قندیل‌های آهکی این غار که هر دو و نیم سانتیمتر آن‌یک قرن طول کشیده تشکیل شود همچنان در حال رشد است و به غار زنده شهرت دارد.»

رئیس اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی شهرستان دنا می‌گوید: «برای رسیدن به غار ده شیخ پاتاوه باید ۵۰ کیلومتر از مرکز شهر یاسوج و سی‌وپنج کیلومتر از طرف شهر سی سخت را طی کنید تا به روستای ده شیخ برسید و با گذر از پل تاریخی پاتاوه قدم به دنیای اسرارآمیز این غار زیبا بگذارید.»

منبع:میراث آریا

بازخوانی شهر خوی در دوره صفوی براساس مینیاتور مطراق­چی

مطراقچی جزئیات ساختار فضایی شهر خوی و باغ سلطنتی شاه‌اسماعیل را با اقتباس از مکاتب تبریز، هرات و ونیز در قالب مکتب استانبول ترسیم کرده است (بلیلان‌اصل، ۱۳۹۵:۵۰). پژوهشگران عقیده دارند تصویرهای ترسیم شده در مینیاتور مطراقچی متکی به مشاهده بوده به این معنی که نقاش کوشیده است تا دیده‌هایش را در حد امکان متناسب با اصل ترسیم کند.

فرانز تاشنر در عین حال تذکر داده است تصاویر بناهای موجود در مینیاتورگونه یک شهر، بیشتر نمادین هستند تا اینکه تصویر دقیق همان بنا باشد (مطراق‌چی، ۱۳۷۹:۷۷). با همه آنچه که ذکر شد، مینیاتورهای این کتاب، به ویژه مینیاتور شهرها، از نظر نمایش تیپ و ترکیب آن‌ها و ارائه نمونه‌های معماری و بررسی روند و تاریخ معماری منطقه، دارای ارزش فراوان هستند.

در مینیاتور مطراقچی در سمت شمالی شهر (سمت راست نگاره) یک باغ ترسیم شده است، همچنین رودخانه‌ای از شمال به جنوب در جریان است که بازار نیز در همان راستا قابل تشخیص است، در این مینیاتور در داخل یک باغ بزرگ در شمال شهر یک گنبد مجلل، عمارت‌ها و مناره‌های ساخته شده از جمجمه حیوانات شکار شده توسط شاه، قابل مشاهده است (Alemi, ۲۰۰۶:۶۴).

بررسی اولیه مینیاتور شهر خوی نشان دهنده آن است که جهت آن غربی- شرقی (کمی مایل به شمال غربی- شمال شرقی) و نگاه نصوح در ترسیم آن رو به غرب (مایل به شمال غربی) بوده است.

شواهد تصویری و اسناد تاریخی مؤید آن است که گنبد مجلل موجود در نگاره مطراق‌چی مربوط به بنای آرامگاه شمس تبریزی است که در جلوی آن کله‌منارهای سه‌گانه به وضوح قابل مشاهده است.

این گنبد با کاشی‌های سبزرنگ با زمینه زرد تزئین شده، پاراسته آن به طرف داخل متمایل و به صورت آوگون یا وارونه درآمده، حد فاصل بین پایه و خود گنبد که به عنوان فضایی برای تزئینات کاربندی مورد استفاده قرار گرفته قرینه‌ای بر استفاده از دیسک یا گردنی بلند بین آهیانه و پوسته بیرونی آن است، در بالای گنبد، علمی با گُوی انتهایی گلابی‌شکل به رنگ طلایی دیده می‌شود، ارتفاع بلند آرامگاه نیز از ویژگی‌های معماری دوره ایلخانی محسوب می‌شود.

مُجمل فصیحی خوافی (۸۴۵ ه. ق) از قدیمی‌ترین منابعی است که در ذکر حوادث سال‌های ۶۷۲ و ۶۹۸ ه. ق به مدفن شمس تبریزی در خوی اشاره کرده است، این موضوع قرینه‌ای بر اقامت و رحلت شمس تبریزی در خوی بعد از جدا شدن از مولانا در سال ۶۴۵ ه. ق است، مرگ او مرگ درویشی گمنام نبوده بلکه با طول اقامت در آن شهر چنان احترام و اعتباری یافته بود که آرامگاه شایسته‌ای بر سر خاکش افراشته‌اند که تا قرن‌ها بعد هم زیارتگاه بوده است، به طوری که فریدون بیگ در منشاه‌السلاطین خود اشاره می‌کند که سلطان‌سلیمان قانونی در بازگشت از تبریز در تابستان سال ۹۴۲ ه. ق به زیارت مزار شریف حضرت شمس تبریزی در خوی مشرف شده است (ریاحی، ۱۳۷۸.۵۲۸-۵۲۹).

از مرکز قلعه به سمت چپ، کاخ زمستانی شاه‌اسماعیل صفوی موسوم به دولت‌خانه قرار دارد که پیرامون آن دیواری به شکل شش‌ضلعی شبیه کوشک ترسیم شده است، در واقع میدان شاهی و مناره‌های سه‌گانه در جلوی دروازه غربی این کاخ (اندکی مایل به شمال غربی) قرار گرفته‌اند، در نگاره مطراق‌چی دالان سرپوشید شمالی- جنوبی طویل و مستطیل‌شکلی دیده می‌شود که اتصال دهنده کاخ و آرامگاه است.

به نظر می‌رسد کاربری این دالان راسته بازاری بوده که فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی مردم در آنجا صورت می‌گرفته است، شهر خوی در مینیاتور مطراق‌چی در میان بارویی مستطیل‌شکل با گوشه‌های محصور شده به‌وسیله برج‌های مدور کنگره‌دار و ورودی‌های بدون دروازه در بالا و پایین ضلع‌های شمالی و جنوبی نمایان است که ورودی‌های مهم شهر از نظر مطراق‌چی بوده‌اند.

در سمت چپ کاخ زمستانی شاه‌اسماعیل در نزدیکی دیوار جنوبی قلعه، بنایی همراه با مناره‌ای دیده می‌شود که نشان‌دهنده یک بنای مذهبی (احتمالاً بنای امام‌زاده سیدبهلول) است.

قلعه خوی

طرح قلعه جدید خوی که در سال ۱۲۲۳ ه. ق به‌وسیله یکی از افسران مهندس فرانسوی هیئت ژنرال گاردان تهیه شده بود چندسال بعد با مباشرت میرزاباقر مهندس احداث شد و تکمیل آن تا سال ۱۲۲۹ ه. ق ادامه داشت.

بعد از اشغال خوی توسط سپاهیان روس در پایان دور دوم جنگ‌ها نقشه خوی و حومه در پاییز ۱۲۴۳ه. ق/ ۱۸۲۸ م به دست دو تن از افسران مهندس روس به نام‌های کولوکف و یائی‌شنیکف با هدف‌های نظامی ترسیم شد (ریاحی، ۱۳۷۸:۶۰۳).

بررسی نقشه‌های توسعه تاریخی شهر خوی از دوره‌های صفوی تا قاجار نشان می‌دهد که محدوده قلعه شهر خوی در دوره شاه اسماعیل در بیرون قلعه دوره قاجار و در سمت غرب آن بوده و مجموعه باغ سلطنتی آن نیز در سمت شرق قلعه دوره صفوی قرار گرفته است که در مکان‌یابی، این جزئیات با مینیاتور مطراق‌چی مطابقت دارد، همچنین جانمایی محدوده قلعه خوی در دوره صفوی و مجموعه باغ سلطنتی شاه‌اسماعیل روی نقشه کنونی شهر خوی در مطالعات اخیر از روی مینیاتور مطراق‌چی نشان داده شده است.

منبع:میراث آریا