رئیسعلی، نماد وطن‌پرستی و شجاعت

رئیسعلی دلواری در تاریخ ۱۲۹۹ هجری قمری و ۱۸۸۱ میلادی در شهر دلوار ازتوابع استان بوشهر چشم به جهان گشود.

پدرش زایر محمد کدخدای دلوار بود که بعدها به معین الاسلام لقب گرفت. وی در جنگ جهانی اول یکی مردان بزرگ مشروطه خواه بود که در تنگستان هدایت قیام علیه نیروهای انگلیسی در جنگ جهانی اول به عهده گرفت. تنگستان یکی از شهرهای استان بوشهر و روستای دلوار زادگاه رئیسعلی است.

انگلیسی‌ها با هدف اشتغال بوشهر سعی در تصرف کشور ایران را داشتند که از جنوب، دریای خلیج فارس وارد بوشهر شوند ابتدا سعی داشتند با مبلغ زیادی قیام رئیسعلی با متوقف کنند و بوشهر را به تصرف خود در آورند ولی رئیسعلی با کسب اجازه از علما و بزرگان در روسا اماده دفاع شد و قبل از دفاع قسم نامه‌ای به این مضمون نوشت:

«‌ای کلام الله تو شاهد باش سوگند یاد می‌کنم اگر انگلیسی‌ها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک من تجاوز کنند در مقابل دفاع بر خواهم آمد و تا آخرین قطره خون دست از جنگ و مبارزه با آن‌ها بر نخواهم داشت اگر غیر از این رفتار کنم در شمار کافران باشم و خدا و رسول خدا از من بیزار و مرا ببخشد.»

پس از آن خود را برای جنگ با استعمار انگلیس آماده کرد و بدین ترتیب قیام رییسعلی علیه اشغالگران آغاز شد و دستور داد شهر دلوار از سکنه خالی شود و خود همرزمان به کوه‌های اطراف کمین کردند وقتی انگلیسی‌ها وارد شهر شدند خالی از سکنه دیدند و و همه خانه‌ها تیرباران و نخل‌ها را به آتش کشیدند رئیسعلی در همان شب باتفاق ۴۰۰ نفر از نیروهای خود به آن‌ها حمله کردند و نزدیک به ۶۰ نفر آن‌ها کشته شدند که ژنرال انگلیسی بلندپایه هم جزو کشته شدگان بود نیروهای متجاوز که قریب به پنج هزار نفر بودند پس از اینکه خود را در دام مبارزان تنگستانی دیدند ناچار شدند نیروهای کمکی از هند و عراق به بوشهر اعزام کنند که باز هوشیاری دلیران تنگستان موجب شکست و عقب نشینی آن‌ها شد. نیلستروم افسر سوئدی ژاندارمری بوشهر در خاطراتش تعریف می‌کند بعد از اشغال بوشهر به سمت دلوار رفته بودم وقتی وارد شدم که رئیس علی را ببینم اینقدر خوشحال بودم مانند اینکه می‌خواهم پادشاه سوئد را ببینم مرا به ایشان معرفی کردند ایشان استقبال کردند و برایم سفره پهن کردند در حالیکه خود در ماه رمضان روزه بودند با گرسنگی و تشنگی با متجاوزین می‌جنگیدند.

سرانجام رئیس علی دلواری پس از رشادتهای در ۱۲ شهریور ۱۲۹۴ در در یکی از محله‌های شهر بوشهر بنام تنگک صفر توسط فردی نفوذی به نام غلام حسین تنگکی مورد هدف گلوله قرار گرفت و در ۳۳ سالگی به شهادت رسید و پیکر او بنا به وصیت خود در نجف اشرف به خاک سپرده شد.

به همین مناسبت در سال ۱۳۸۹ با مصوبه شورای عالی انقلاب سالروز کشته شدن رئیسعلی دلواری برابر با ۱۲ شهریورماه به نام روز ملی مبارزه با استعمار انگلیس نامگذاری شده است.

یاد و خاطرش گرامی باد.

منبع:میراث آریا

مسجد و مقبره شیخ برخ، قدیمی‌ترین بنای دوره اسلامی در قشم

معماری مساجد قشم آمیزه‌ای از معماری «ایرانی – اسلامی» است. تزئینات مناره‌ها و تعدد گنبدها، اغلب ساده و بدون کاشی‌کاری‌های معماری مرسوم هستند. همچنین استفاده از مصالح و روکش‌کاری‌های دیوارها و ستون‌ها، همگی هویت ویژه‌ای به‌عین مسجدها بخشیده است. از دیگر ویژگی‌های مساجد قشم، می‌توان به‌عدم وجود بادگیرها و گاه حذف گنبدها؛ برخورداری از بخش‌های زمستانی و تابستانی؛ استفاده مناسب از مصالح بومی و هماهنگی‌های محیطی و نیزعدم بهره‌گیری از تزئینات فزاینده در شبستان و ساختمان آن‌ها اشاره‌کرد.

موقعیت مسجد

مسجد و مقبره شیخ برخ در روستای کوشه، از توابع دهستان «رمکان»، بخش مرکزی شهرستان قشم، در استان هرمزگان واقع‌شده است. روستای کوشه در ارتفاع ۲۵ متری از سطح دریا و در موقعیت ۲۷ درجه و ۱۴دقیقه عرض شمالی و ۵۶ درجه و ۵۱ دقیقه طول شرقی واقع‌شده است. این روستا از شمال به روستای کاروان، از جنوب به روستای جی‌جیان، از غرب به روستای گربه‌دان و از شرق به روستای تم سنتی منتهی‌می‌شود.

تاریخچه بنا

مسجد و مقبره شیخ برخ در روستای کوشه را به‌احتمال از بناهای دوران عمر، خلیفه دوم، بشمار آورده‌اند و به‌احتمال‌زیاد، این بنا قبلاً آتشکده بوده است. ساختمان اولیه مسجد در سال‌های اولیه اسلامی و در خلال فتح جزایر و بنادر ایران، به دست عمرو بن عاص و به امر او در روستای کوشه قشم ساخته‌شده است. این مسجد یک بار در سال۲۴۴ هجری تعمیر و در سال۷۳۶ هجری براثر زلزله، ویران‌شده است.

مسجد و مقبره شیخ برخ در سال ۷۳۷ هجری توسط سلطان فتح‌الله نواده سلطان محمود غزنوی که احتمالاً از پادشاهان «هرمز» یا «لارستان» بوده، تجدید بناشده است. افسانه بسیار دل‌نشینی درباره این مسجد سینه‌به‌سینه نقل‌شده است: «در اثر زلزله‌ای ویرانگر، اکثر بناهای جزیره قشم با خاک یکسان شد، ازجمله عبادتگاه و زاویه زاهدی گوشه‌نشین بنام شیخ برخ. بعدها، کشتیبانی که از آفریقا آمده بود در دریا دچار طوفان سهمگین شد و پیش خود نذر کرد که اگر از این مهلکه جان سالم به دربرد، زاویه و مسجد شیخ برخ را در روستای کوشه بازسازی کند. طوفان سهمگین کشتی او را در سواحل نزدیک همین روستا، به گل نشاند و او از چوب‌های دکل کشتی خود، مسجد و زاویه شیخ برخ را بازسازی کرد و بر تخته ورودی به‌خط نسخ خام نام شیخ و تاریخ تجدید بنای مسجد را حک کرد«.

حمد ابراهیم کازرونی، متخلص به نادری، در کتابش، به مسجد یا مساجد روستای کوشه اشاره نکرده است، درحالی‌که به تعداد مساجد روستاهای دیگر قشم پرداخته و در توصیف روستای کوشه، تنها به آب شرب و زراعت آن اکتفا کرده است. به نظرمی‌رسد، با توجه به سال تألیف این کتاب (۱۲۵۰تا ۱۲۶۴ ه– ق) این مسجد متروکه بوده است. پس از زلزله سال ۱۱۱۰ هجری، زلزله دیگری در سال ۱۳۰۱ ه– ق، این جزیره را لرزاند و ۳۱ ده و مسجد را خراب کرد (سدیدالسلطنه، ۱۳۷۱:۳۴۰) ملاسلیمان خمیری، متخلص به مسافر، علاوه بر ذکر اسامی روستاها و دهات ویران‌شده، به روستای کوشه نیز اشاره‌کرده است، ازجمله در ابیات زیر:

«لافت» ویران شد، جزیره شده خراب

«بهل» کن در جمله آنان حساب

نی بنای مسجد و منبر، بماند

هیچ‌چیزی، جز خاکستر، نماند

سی‌ویک ده، با چهل مسجد، خراب

مردمان بی‌توشه و بی‌زاد و آب

شهر «کوشه» با سراوان، گربه‌دان

بی‌جیان و بی‌ریان و توریان

سید محمدعلی هاشمی رمکانی در یادداشتی که برای احمد اقتداری فرستاده، نوشته است: «مسجد و گنبدی وجود دارد در مغرب قریه کوشه بنام مسجد (برخ) شیخ الاسود نیز گویند و شیخ برخ پیری است که آنجا آسوده است، تاریخ بنا و تعمیر مسجد در لوحی به خط کوفی نوشته‌شده بود و روی دروازه مسجد نصب بوده و یکی از مشایخ جناح بستک آن را خوانده و به زبان عربی ترجمه نموده است.»

در کتاب بندرعباس و خلیج‌فارس ذیل عنوان «زیارت شیخ برخ الاسود و مسجد قدیمِ» چنین آمده است: «قریه کوشه بر وزن توشه از قراء جزیره قشم از طرف شمال به مسافت ۴ میل جنوب دریا واقع‌شده است، به مسافت هفت میل شرق و محاذات قریه گوردین واقع‌شده است. در خارج و اتصال به قریه کوشه مسجد قدیمه‌ای دیده‌می‌شود که چند بار مرمت‌شده و باز مخروبه است. در درون مسجد عرض آن ۲۸ فیت (۸/۵ متر) و طول آن ۴۲ فیت (۱۲/۸ متر) و ارتفاع ۲۰ فیت (۶ متر) می‌شود، دو ایوان که یکی از آن‌ها مسقف است، جلو مسجد بناکرده‌اند. در خارج و قبله مسجد بقعه‌ای است قدیمِ. دور بقعه ۷۰ فیت (۲۱ متر) می‌شود. در آن بقعه مقبره‌ای است به عرض ۴ فیت (۱/۲۰ متر) و طول ۱۰ فیت (۳ متر) و ارتفاع یک فیت (۳۰ سانتی‌متر)، آن را مدفن برخ الاسود معروف به جواهر دانند، از اولیا الله بوده و کرامات زیادی به او نسبت می‌دهند و چهار لوح چوبین متعلق به مسجد اطراف محراب آویخته شده، [در] سردر مسجد نصب بوده است، حروف الواح شاید سابقاً برجسته، و با خط قریب به ثلث است. موجب نگارش آن کتاب بنیان مسجد در حدود ۲۴۴ بوده، در نصف‌النهار ۲۶ رمضان ۷۳۶ از حدوث زلزله منهدم شده است، به امر یکی از شاهزادگان جزیره هرمز یا لارستان که ولایت آن حدود را داشته، مرمت‌شده، در ماه رجب سال بعد، از ترمیم فراغت یافته، آمر عبدالله علیشاه نواده محمود بوده است، این‌که شاهزاده قیدشده نظر بر این است که در کتیبه موقع درج اسم پدر چنین نگاشته شده است (بن الملک الاسعد) کلمه الاسعد بر زنده‌ها خطاب کنند. پس روشن می‌شود که امر کننده ترمیم، از شاهزادگان بود و پسر پادشاه بوده است. اینکه احتمال داده شد شاید از شاهزادگان لارستان بوده باشد، نظر به نقطه‌ای قریب لافت که به علاءملک موسوم است. علاءملک در القاب ملوک لارستان دیده می‌شود. آخرین ملوک لارستان ابراهیم ثانی علاءملک بود و جزیره قشم تقریباً حدود لارستان واقع می‌شود در آن زمان بسط ناحیه لارستان تا به دریا و بندر خمیر منبسط بود، ملوک بنی قیصر و آل طیبتی که زمامداران قشم بودند، منقرض‌شده بودند، احتمال نسبت به ملوک هرمز هم به واسطه قرب جوار قشم وهرمز است. ممکن است مدفن شیخ برخ بر وزن برج در حدود سال ۲۴۴ موجود بوده که احتراماً این مسجد را آنجا بناکرده‌اند « (سدید السلطنه، ۱۳۴۲:۶۷۷؛ اقتداری، ۱۳۴۸:۷۹۴-۷۹۷)

سید محمدعلی هاشمی رمکانی همان شرحی که سدیدالسلطنه ذکر کرده را برای تاریخ بنا آورده، اما نام بانی تعمیر را، فتح‌الله بن شمس‌الدین بن سعید (یک اسم کرم‌خورده) بن محمود، ذکر کرده است. (اقتداری، ۱۳۴۸:۷۹۹-۸۰۰)

هاشمی همچنین نوشته است که لوح تاریخ بنای مسجد برج را مأموران فرهنگ از جای خود خارج کرده و به تهران فرستادند. سقف گنبد مقبره شیخ برخ در زمان قواسم جواسم خراب شد و دیگر به‌جای آن سقفی ساخته نشد.

درباره شیخ برخ گفته می‌شود: دو برادر صاحب کشف و کرامت، موسوم به توکل و جوهر، مرید عبدروس نامی از اولیاء‌الله که در «عدن» مدفون است که توکل در قریه «گیادن» از قرای قشم و جوهر که به برخ معروف است در کوشه مدفون هستند.

اقتداری به نقل از سدیدالسلطنه می‌نویسد: «بنیان بنای اخیر ۱۳۰۷ بود وضع قدیم را از میان برده و به وضع حالیه بناکرده‌اند.»

در کنار مسجد، یک برکه به‌صورت، شمالی جنوبی، وجود داشته است. تا سال ۱۳۰۰ق، این مسجد، در مرکز روستا قرار داشت و به‌عنوان «مسجد جامع» از آن استفاده می‌شد.

محراب مسجد، در قسمت شمالی واقع‌شده و بالای محراب آثار قابی از گچ دیده می‌شود که حدود یک متر ارتفاع و یک و نیم متر طول دارد. در این مسجد لوحی چوبی وجود داشته که تاریخ بنا، ویرانی و تعمیر مسجد بر روی آن قیدشده بود. این لوح به تهران منتقل و هم‌اکنون در موزه ملی نگهداری می‌شود.

مسجد شیخ برخ در سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۰۳، در فهرست آثار میراث‌فرهنگی کشور، به ثبت رسیده است. بنای کنونی مسجد بنای کنونی مسجد در زمینی به مساحت ۴۸۰ مترمربع احداث‌شده است، که شامل صحن؛ ایوان، گنبد، مناره، شبستان، محراب، مقبره شیخ برخ؛ منزل خادم و سرویس بهداشتی است. مسجد و مقبره در وسط صحن، با گنبد و یک مناره احداث‌شده است.

مسجد دارای شش ورودی است که در چهار طرف صحن یکسان و دارای عرض قرارگرفته‌اند. ابعاد ورودی‌ها تقریباً یک متر و ارتفاع ۲/۲۰ متر هستند. ورودی اصلی، دارای دری است، به ارتفاع ۲/۲۰ و عرض ۱/۲۰ متر، از جنس چوب با تزئینات سنتی بر روی آن، که درمیان ایوانی به‌صورت یک پیش‌آمدگی، به عرض ۲/۲۰ متر و بر روی دو ستون، به ارتفاع ۴ متر واقع‌شده، که طاقی کمانی در بالای این دو ستون قرارگرفته است. در پیشانی این ورودی تابلوی سبزرنگی قرار دارد که روی آن عبارت «مسجد شیخ برخ/ اداره اوقاف و امور خیریه قشم/ هیئت امناء مسجد» نوشته‌شده است. در سمت چپ این ورودی، منزل متولی مسجد قرار دارد. صحن مسجد، به مساحت تقریبی ۴۲۰ مترمربع در پیرامون مسجد قرار دارد. محدوده صحن با دیواری نسبتاً کوتاه پوشانده شده، که ارتفاع یک متری به‌صورت دیوار و در بالای آن به‌صورت حفاظ مشبک، با آجر و پوشش سیمان‌سفید اجراشده است. کف صحن از جنس موزاییک است. تک مناره مسجد و همچنین هلالی که در رأس گنبد قرار دارد، گویای آن است که این مسجد به «اهل تسنن» تعلق دارد.

مناره به قطر تقریبی سه متر و ارتفاع ۱۴ متر در ضلع شرقی بنا، قرارگرفته است. در بالای مناره و در میان گلدسته، مأذنه‌ای بر روی شش ستون استوارشده که به گنبد مخروطی هلالی که در بالای آن است، ختم می‌شود. تمام نمای بیرونی مسجد و مقبره، باسیمان سفید پوشانده شده است.

ورود به شبستان، از طریق سه در ورودی چوبی صورت می‌گیرد، که با ابعاد یک در دو متر ساخته‌شده‌اند. شبستان مسجد با طول ۱۰ و عرض ۶ متر و به مساحت ۶۰ مترمربع بناشده است. اهالی می‌گویند که سقف شبستان، از جنس چوب یک لنج قدیمی است که به داستان آن اشاره شد. کف شبستان از جنس موزاییک و با فرش‌های ماشینی طرح سجاده‌ای پوشانده شده است. همچنین دیوارهای شبستان با گچ سفید پوشانده شده است و قاب‌هایی از جنس گچ با تزئیناتی پیرامون آن‌ها و چند کتیبه کاشی‌کاری شده در آن دیده می‌شود. کتیبه کاشی‌کاری شده‌ای دورتادور سه ضلع شبستان، به طول ۲۰ متر و عرض ۶۰ سانتیمتر قرارگرفته است. این کتیبه، حاوی اطلاعاتی راجع به قدمت و گذشته مسجد از کتاب مروج الذهب مسعودی و با خط نستعلیق سفید، روی زمینه لاجوردی است.

محراب مسجد به‌صورت فرورفتگی عمیقی، با قوس جناقی، از جنس گچ در دیوار شبستان تعبیه‌شده است. در بالای محراب آثاری از یک قاب به چشم می‌خورد که یک متر عرض و یک و نیم متر طول دارد. در حال حاضر یکی از اضلاع این قاب در دیوار باقی‌مانده و سه ضلع دیگر فروریخته است. مقبره شیخ برخ در جوار مسجد شیخ برخ، زیارتگاه شیخ برخ با گنبد ویژه هشت‌گوش قرار دارد. سنگ گورهای قدیمی متعلق به دوران اولیه اسلامی، در گورستان مجاور مسجد شیخ برخ وجود دارد که نشان‌دهنده قدمت آن است. پوشش بیرونی گنبد خاکی این مسجد نیز باسیمان سفید پوشانده شده است. در رأس گنبد بر فراز میله‌ای به ارتفاع یک متر، هلالی از جنس سیمان قرار دارد. این بقعه از سنگ لاشه و ملات واندود ساروج و گچ، با پلانی مربع در ابعاد ۵ متر در ۵ متر بناشده است. درون آن ازنظر تزئینات بدنه به‌صورت طاق‌نما سازی و سپس بخش بلند زیر پاکار گنبد آن‌که به سه دوره تقسیم می‌شود، شباهت بسیاری به تزئینات و طاق‌نما سازی ساده وکولی در «بقعه بی‌بی مریم» قشم دارد.

منابع

– اقتداری، احمد؛ آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج‌فارس و دریای عمان، تهران: سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، ۱۳۴۸

– امبرسز، نیکلاس و چارلز ملویل؛ تاریخ زمین‌لرزه‌های ایران، ترجمه ابوالحسن رده، تهران: آگاه، ۱۳۷۰

– سدیدالسلطنه، محمدعلی؛ بندرعباس و خلیج‌فارس، تهران: ابن‌سینا، ۱۳۴۲.

– سرزمین‌های شمالی پیرامون خلیج‌فارس و دریای عمان در صدسال پیش، استخراج و تنظیم و تحشیه و تعلیقات احمد اقتداری، تهران: جهان معاصر، ۱۳۷۱

– کازرونی، محمدابراهیم؛ تاریخ بنادر و جزایر خلیج‌فارس، با تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، بی‌جا: مؤسسه فرهنگی جهانگیری، ۱۳۶۷.

– نوربخش، حسین؛ خلیج‌فارس و جزایر ایرانی، تهران: سنایی، ۱۳۶۲

منبع:میراث آریا

علت خروج بنا‌های تاریخی از لیست آثار ثبت ملی چیست؟

عدم هماهنگی در سیاست‌های کلان توسعه به ویژه در حوزه ساخت و ساز، ثبت و حفاظت از بنا‌های تاریخی را با معضلاتی مواجه کرده است.

به گزارش خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، گوشه گوشه شهر تهران، خانه هایی هستند که خاطرات چند نسل قبل را به دوش می کشند و یادآور فرهنگ و هویت شهروندان هستند؛ اما متأسفانه تا چندی قبل، نواهایی به گوش می رسید که خبر از خروج آثار از لیست ثبت ملی و شکستن دلِ بناهای تاریخی می داد. بناهایی برای مالکان ، دلالان زمین  و بسازبفروش ها، که صرفاً جنبه اقتصادی داشتند و سود حاصل از تخریب آن، اهمیت داشت. برای علت یابی این موضوع، با ابراهیم شقاقی مدیر کل حقوقی و املاک وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و  مصطفی پورعلی، مدیرکل دفتر ثبت آثار، حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی، گفتگو کردیم تا از چگونگی خارج شدن اثر از لیست بناهای ثبت ملی و  تسهیلات ارائه شده توسط میراث فرهنگی پس از ثبت ملی اثر گفتگو کردیم.

ابراهیم شقاقی مدیر کل حقوقی و املاک وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در گفت و گو با خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره علل صدور احکام خروج برخی از آثار و بنا‌های تاریخی از لیست آثار ثبت ملی اظهار کرد: در سال‌های قبل، ملکی که توسط وزارت میراث فرهنگی ثبت می‌شد، در صورت درخواست مالک برای خروج بنا از لیست آثار ثبت ملی، دادگاه‌های دیوان عدالت اداری مجدداً کارشناسی را برای بررسی مجدد بنا در نظر می‌گرفت. متاسفانه در آن زمان، به جای انتخاب کارشناس مرتبط با این حوزه (تاریخی و فرهنگی و هنری)، کارشناسان معماری و رشته‌های غیر مرتبط، مسئول بررسی قرار می‌گرفتند. این موضوع باعث می‌شد تا کارشناسان از ارزش و اهمیت بنای تاریخی غافل مانده و آن را برای خروج از ثبت مجاز بدانند.

وی افزود: برای حل این مشکل، بعد از تعامل با دیوان عدالت، قرار بر این شد در موارد لزوم هیئت کارشناسی، متشکل از یک کارشناس از طرف میراث فرهنگی، یک کارشناس از طرف مالک و یک کارشناس دیگر هم از طرفین انتخاب شود.

شقاقی درباره علت دیگر خروج بنا‌های تاریخی از لیست آثار ثبت ملی بیان کرد: مورد دیگر عدم رعایت تشریفات ثبت است. ثبت ملی بنا‌های تاریخی، نیازمند کار‌هایی برای ثابت کردن اصالت آن اثر و همچنین طی روند اداری خاص است. این کار، نیازمند تشریفات اداری است. این تشریفات شامل ابلاغ در شرف ثبت اثر به مالک بناست که تا یک ماه پس از ابلاغ، مالک بنا فرصت دارد اعتراض خود را مطرح کند و در صورت عدم اعتراض، بنا در لیست آثار ملی ثبت می‌شود.

وی ادامه داد: متاسفانه اکثر بنا‌های تاریخی، متروکه هستند و تشخیص مالک آن امری دشوار است. در برخی موارد، این ابلاغیه‌ها به مالک قبلی و نه مالک فعلی ابلاغ می‌شد. این مورد یکی از دلایلی است که باعث شده مالک یا مالکان بنا پس از اطلاع از این موضوع، برای ثبت شکایت به دیوان عدالت اداری مراجعه کنند. ضمناً، طبق اصل ۱۷۳ قانون اساسی، ابلاغ به مالک، نفی حق طرح شکایت مالک در دیوان نیست.

وی تأکید کرد: در ۹ ماه اخیر هیچ بنایی از لیست آثار ثبت ملی خارج نشده است و این نتیجه اصلاحات ساختاری در این حوزه است.

چه کسی باید برای ثبت ملی اثر، گردن کج کند؟ میراث فرهنگی یا مالک؟

مصطفی پورعلی مدیرکل دفتر ثبت آثار، حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی، هم در گفت و گو با خبرنگار حوزه میراث و گردشگری  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره مزایای ثبت اثر در فهرست آثار ثبت ملی بیان کرد: بنا‌های ثبت شده به موجب قانون حمایت از مرمت و احیای بافت‌های تاریخی مصوب سال ١٣٩٨ و آیین نامه اجرایی این قانون که اخیرا به تصویب هیات وزیران رسید، دارای مساعدت‌هایی هستند. از جمله مساعدت‌ها می‌توان به معافیت از عوارض شهرداری اشاره کرد. همچنین بنا از یارانه آب بها، برق بها و .. بهره مند می‌شود. به این معنا که هزینه‌های مذکور برای این اثر با کاربری فرهنگی محاسبه می‌شود. همچنین وزارت میراث فرهنگی تلاش می‌کند تا متناسب با اعتبارات، (از طریق اعطای درصدی از هزینه‌های مرمت و…) به شکل مشارکتی در مرمت و احیای بنا‌های ثبت شده ایفای نقش نماید.

ابراهیم شقاقی مدیر کل حقوقی و املاک وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کرد: طبق قانون، ثبت یک اثر هیچ تاثیری در حقوق مالکانه مالک اثر ندارد. با ثبت اثر، همچنان مالک آن می‌تواند از آن بنا استفاده کند. پس از ثبت اثر در فهرست آثار ثبت ملی، از طرف وزارت میراث فرهنگی، امتیازاتی به مالک نظیر جواز کار طبق کاربری مرتبط با بنا، تعلق می گیرد. مالک می‌تواند طبق کاربری مورد تایید اثر، از آن استفاده اقتصادی مانند ایجاد رستوران سنتی داشته باشد. خوشبختانه تلاش‌های انجام شده منجر به تصویب قوانین خوبی در حمایت مالکان مشروط به حفظ اثر شده است. در صورت ثبت اثر، تسهیلاتی نظیر معافیت مالیاتی، تسهیلات کم بهره، وام طرح‌های مرمتی، مشاوره و … به مالک بنا تعلق می گیرد.

کمک‌هایی که دردی را دوا نمی‌کند

پورعلی در پاسخ به کافی بودن مساعدت ها، برای جلب نظر مالکان به ثبت ملی اثر بیان کرد: واقعیت این است که این مساعدت‌ها قابل توجه نبوده و انتظار داریم هم مجلس محترم شورای اسلامی و هم دولت، مساعدت‌های ویژه‌ای برای مالکان خصوصی بنا‌های تاریخی ثبت شده در نظر بگیرند؛ ان شاءالله در دولت جدید این امر محقق شود.

تیشه به ریشه آثار ثبت ملی، ممنوع!

شقاقی درباره محدودیت‌های استفاده از بنا، پس از ثبت در لیست آثار ملی بیان کرد: با ثبت اثر در فهرست آثار ثبت ملی، مالک موظف به حفظ بنا است. طبق فصل نهم قانون مجازات اسلامی هر گونه تعدی و تخریب اثر ثبت شده جرم محسوب شده و قانون گذار در جهت حفظ و صیانت آثار تاریخی، فرهنگی و هنری ثبت شده مقررات جدی وضع نموده است.

چرا مالکان، دل به تخریب بناهای تاریخی بسته اند؟

پورعلی درباره علت تمایل مالکان به تخریب بناهای تاریخی بیان کرد: چنانچه سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی کشور در حوزه ساخت و ساز تغییر نماید و به نحو شایسته، کیفی سازی و هویت مندی جزو شاخص‌های توسعه در نظر گرفته شده و همه چیز به میزان متراژ زیربنا و تعداد طبقات خلاصه نشود، دیگر مالک یک بنای تاریخی تلاشی برای تخریب یک اثر ملی نخواهد نمود. این موضوعی است که در اقتصاد هویت مورد بحث قرار می‌گیرد.

خانه از پای بست ویران است

پورعلی درباره برنامه ریزی سیاست‌های کلان توسعه بیان کرد: سیاست‌های کلان توسعه باید به نحوی برنامه ریزی شود که قیمت یک بنای تاریخی به مراتب بیش‌تر از بنای نوساز مجاور خود باشد؛ این قیمت بالاتر نیازمند برنامه ریزی در سیاست‌های اقتصاد هویت است. بازار املاک و مستغلات در کشور ما تابع مولفه‌هایی غلط است که صرفاً موجب حصول سود دلالان زمین و بساز بفروش‌ها از آن است.

وی درباره اصلاحات ساختاری سیستم افزود: فاجعه اصلی این است که درآمد شهرداری ها، صرفاً از صدور پروانه و نوسازی حاصل می‌شود. تا زمانی که این سیستم و ساختار اصلاح نشود، مشکل حل نمی‌شود. برای مثال وقتی شما مالک خانه متین دفتری در خیابان ولی عصر هستید و در پیرامون ملک شما شهرداری و طرح تفصیلی با مجوز افزایش تراکم، امکان ساخت و ساز‌های ١٠ طبقه و بیشتر را می‌دهد، حتماً شما متضرر شده‌اید. اما اگر این اتفاق نیفتد و کل منطقه تراکم متعادلی داشته باشد، ملک خانه متین دفتری، خود به خود (به دلیل انتسابش به مرحوم متین دفتری) افزایش قیمت قابل توجه خواهد داشت. در این صورت است که آن تاریخ و هویت، منشأ ارزش مالی هم خواهد بود. افزایش تراکم، موجب نابودی شهر‌های ما شده است. در صورتی که در شهری مثل رم، نه تنها بخش تاریخی، بلکه در کل شهر تراکم متعادل (حدود ٤ طبقه) مشاهده می‌شود.

پورعلی اظهار کرد: به هرحال در ایران از سال ١٣٠٩ با قانون راجع به حفظ آثار ملی، تلاش‌های جدی برای ثبت و حفاظت بنا‌های تاریخی شروع شده و تاکنون ادامه دارد. بی شک عدم هماهنگی در سیاست‌های کلان توسعه به ویژه در حوزه ساخت و ساز،  حفاظت آثار تاریخی با معضلاتی مواجه نموده است. البته این وضعیت در کل کشور ما یکسان نیست و بعضاً به دلیل سیاست‌های درست ما با درخواست‌های مکرر برای ثبت مواجه هستیم. مثلا ً در کاشان واقعا برای زودتر ثبت ملی شدن یک ملک، بعضاً رقابت ایجاد می‌شود.

شاید هنوز غبار غم از دست دادن خانه هایی ارزشمند مانند خانه سپهبد امیراحمدی، خانه زند نوابی و …  از دل ما زدوده نشده است؛ اما هنوز خانه هایی هستند که باید از چنگ دلالان زمین، خارج شده و حفاظت شوند. با اندکی تدبیر و انجام اصلاحاتی اساسی در سیاست‌های کلان توسعه توسط مسئولان و اجرای تراکم متعادل، می توان به حفظ خانه های هویت ساز  و رسیدن به این مقصود، کمک کرد.

منبع:باشگاه خبرنگاران جوان

نقش راه‌آهن در توسعه گردشگری

بین حمل‌ونقل و گردشگری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. روش‌های مختلف حمل‌ونقل، نقش‌های متفاوتی در توسعه‌ی صنعت گردشگری ایفا کرده‌اند. حمل‌ونقل به عنوان بخش مهمی از صنعت گردشگری در نظر گرفته می‌شود. گردشگری شامل تعداد زیادی از کارکنان، منابع و درآمد است که به مجموعه‌ای از فعالیت‌ها تبدیل می‌شود، به همین دلیل، درآمدهای حاصل از گردشگری در دهه‌های اخیر افزایش چشمگیری داشته است. از سوی دیگر، گردشگری در این سال‌ها، صنعت رو به رشدی بوده و توسعه گردشگری با فعالیت‌های متعددی مرتبط است که نقش مهمی در توسعه منطقه‌ای کشور ایفا می‌کنند.

دسترسی به مناطق گردشگری مربوط به عوامل متعددی است که مهم‌ترین آن‌ها طبیعت، جاذبه‌های مختلف گردشگری، زیرساخت‌ها و دسترسی به اکثر وسایل نقلیه عمومی است. زیرساخت‌های گردشگری به طور کلی عواملی هستند که برای سهولت در دسترسی به مقاصد مختلف گردشگری به کار برده می‌شوند. بسیاری از مکان‌های گردشگری به دلیل نبود این گونه زیرساخت‌ها برای گردشگران ناشناخته بود. در نتیجه، جوامع یا مشاغل فعال در این مناطق نادیده گرفته می‌شدند. توسعه گردشگری فرصت‌هایی را برای حضور در مقاصد مختلف گردشگری فراهم می‌کند، بنابراین درآمد و مشاغل در این مناطق افزایش می‌یابد. یکی از دلایل مهم توسعه گردشگری افزایش فرصت‌های سفر مانند حمل‌ونقل است. وسایل حمل‌ونقل متنوع و برای جابه‌جایی افراد و تجهیزات مفید هستند. حمل‌ونقل به جابه‌جایی افراد از مقصدی به مقصد دیگر کمک می‌کند. از سوی دیگر، توسعه حمل‌ونقل موجب آلودگی محیط زیست نیز می‌شود. انواع حمل و نقل در گردشگری عبارتند از: حمل و نقل هوایی، دریایی و ریلی. گردشگری و سفرهای تفریحی که از راه‌آهن برای جابجایی گردشگران مورد استفاده قرار می‌گیرد، معمولاً به عنوان گردشگری ریلی نامیده می‌شود.

به‌نظر می‌رسد که راه‌آهن یکی از بهترین و ایمن‌ترین روش‌های حمل‌و نقل می‌باشد. انتخاب وسایل حمل‌ونقل برای گردشگران که از آن استفاده می‌کنند به عوامل مختلفی بستگی دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به مقصد مورد نظر، قیمت، زمان سفر، ایمنی، جغرافیا و هدف از سفر اشاره کرد.

برای افزایش آگاهی مردم برای استفاده از راه آهن در آینده، دولت باید بر سیاست‌های مناسب در مورد مکان‌های مقاصد گردشگری تمرکز کند و در شلوغ‌ترین فصل‌های گردشگری قیمت‌های متفاوتی را ارائه دهد.

باید راه‌آهن به عنوان اقتصادی‌ترین روش سفر و سازگارترین با محیط زیست در نظر گرفته شود. اثر گلخانه‌ای انتشار گازها در هر کیلومتر در حمل‌ونقل ریلی ۸۰ درصد کمتر از خودروها است. با انتخاب مسیرهای گردشگری ریلی و محدود کردن مسافرت‌های جاده‌ای، می‌توان به محیط زیست کمک کرد، همچنین هزینه‌های سفر نیز کاهش پیدا می‌کند. از مزایای دیگر استفاده از قطار و انتخاب مسافرت‌های ریلی نسبت به وسیله نقلیه شخصی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

– آلودگی صوتی کمتر
– آلودگی هوا، تخریب زیرساخت‌ها، در راه آهن کمتر است. این بدان معناست که سفر با راه‌آهن برای آینده پایدار است.
– با استفاده از راه‌آهن می‌توان به طور کلی ازدحام را کاهش داد.
– حمل و نقل با راه‌آهن قابل اعتماد است. هم برای مسافران و هم برای حمل بار، یکی از مزایای حمل و نقل با راه آهن قابل اعتماد بودن آن است.
– واگن‌های قطار چه برای مسافران و چه برای حمل‌ونقل وسایل بزرگ، مناسب‌تر از اتومبیل‌ها، ون‌ها و حتی اتوبوس‌ها هستند. این بدان معناست که آن‌ها می‌توانند تعداد بیشتری (افراد یا کالاها) را در زمان کوتاه‌تری حمل کنند. برای حمل‌ونقل، این افزایش ظرفیت به این معنی است که شرکت‌ها می‌توانند هزینه کمتری پرداخت کنند. همچنین حمل‌ونقل ریلی برای کالاهای بزرگ و سنگین ایده‌آل است. حمل این قطعات اغلب دشوار است.
– حمل‌ونقل ریلی از نظر تصادفات و خرابی‌ها، فوق‌العاده ایمن است؛ این بدان معناست که ایمنی مسافران و بارهای مسافری از طریق راه آهن به طور کلی بیشتر از سایر وسایل حمل‌ونقل زمینی است.
– سفر با قطار و انتخاب مسافرت ریلی به مسافران اجازه می‌دهد تا مناظر باورنکردنی را مشاهده کنند. حمل‌ونقل با قطار چه از طریق کوهستان و چه در امتداد ساحل اجازه می‌دهد تا گردشگران مناظر زیبایی را از پنجره‌ها مشاهده کنند.
– یکی از مزایای بزرگ حمل‌ونقل ریلی به ویژه در مورد مسافران این است که با توجه به برنامه‌های زمانی دقیق، به ندرت پیش می‌آید که زمان حمل‌ونقل تغییر پیدا کند و تاخیری در آن‌ها به وجود آید. این مسیرها و برنامه‌های ثابت به این معناست که راه آهن یکی از معتبرترین روش‌های حمل و نقل است.

باید این واقعیت را در نظر گرفت که برنامه ریزی گردشگری در مناطق دارای اولویت مستلزم مطالعه کامل رابطه آن‌ها با حمل‌ونقل به وسیله راه‌آهن و فرصت‌ها است که می‌تواند به اجرای نیازهای جوامع کمک کند. نهادهای دولتی و حمل و نقل گردشگری باید برای حمایت از صنعت گردشگری همکاری کنند. حمل‌ونقل و راه‌آهن باید به عنوان عاملی مرتبط با تداوم گردشگری در نظر گرفته شود ایجاد و تحریک ساختارهای مشترک برای حمل‌ونقل و گردشگری برای توسعه برنامه‌های استراتژیک برای آینده این صنعت بسیار مهم است.

منبع:میراث آریا

تاروپود زرینِ هنر در مجموعه بافته‌های سنتی خراسان شمالی

صنایع‌دستی بومی استان خراسان شمالی در ۸ گروه و ۴۲ رشته قابل تقسیم‌بندی است. گروه‌هایی که انواع این صنایع‌دستی در آن می‌گنجد شامل گروه‌های دست‌بافته‌های داری و غیر داری، نساجی سنتی، پوشاک سنتی، رودوزی‌های سنتی، صنایع فلزی و… است.

استان خراسان شمالی، با داشتن اقوام و فرهنگ‌های مختلف، مجموعه‌ای غنی و متنوع از انواع دست‌بافته‌های سنتی را در خود ذخیره دارد که هم ازنظر طرح و نقش و هم ازنظر تکنیک بافت قابل‌توجه است. در ادامه گزارش تعدادی از آن‌ها به‌طور مختصر معرفی می‌شود.

نساجی سنتی (پارچه‌بافی) 

در گذشته این هنر درصد بالایی از مواد اولیه موردنیاز تولید لباس و پوشاک را در استان تأمین می‌کرده است. در حال حاضر نیز بخشی از این منسوجات نظیر چادرشب، حوله، چوخه، پارچه‌های ابریشمی و… در سطح استان بافته می‌شود.

چادرشب بافی

چادرشب پارچه‌ای است دستبافت، رنگارنگ و چهارخانه که امروزه بافندگان روستای رویین اسفراین به‌عنوان دهکده نساجی سنتی کشور در تولید و عرضه این محصول نقش بسزایی دارند. این پارچه در موارد گوناگونی چون روتختی، رومیزی، پرده و آویز، رومبلی و… مورداستفاده قرار می‌گیرد.

این هنر صنعت در شهرستان‌های اسفراین و گرمه تولید می‌شود.

ابریشم‌بافی

ابریشم به‌واسطه نرمی، شفافیت، ظرافت و استحکام فوق‌العاده که دارا است یکی از مهم‌ترین و گران‌بهاترین الیاف نساجی بشمار می‌رود. نحوه بافت کاملاً شبیه پارچه‌بافی سنتی است و مصارف آن در دوختن لباس، روسری، دستمال و لبه یقه، سرآستین و پیش‌سینه لباس‌های محلی فاخر و… است.

در منطقه راز و جرگلان، بجنورد، ابریشم‌بافی از قدمت زیادی برخوردار است. نقوش این نوع بافته غالباً به‌صورت هندسی و برجسته بر روی کار نمایان است. صنعتگران شهرستان‌های بجنورد، اسفراین و گرمه تولیدکننده ابریشم استان هستند.

حوله بافی

نوعی فرآورده نساجی سنتی است که در ابعاد کوچک عرضه می‌شود. تاروپود آن تماماً از نخ پنبه‌ای بوده و جاذب رطوبت است. اسفراین، بجنورد، گرمه، جاجرم، شهرستان‌های فعال در این رشته هستند.

سیاه چادر بافی

دست بافته‌ای بسیار ساده با موی بز برای تولید چادر عشایری که با توجه به خاصیت موی بز محافظ بسیار خوبی در برابر سرما و رطوبت است. مانه سملقان، شیروان، اسفراین از مهم‌ترین مراکز تولید این محصول در سطح استان است.

کیسه بافی

دست بافته‌ای که از پشم بهاره و دست‌ریس با ظرافت زیاد تهیه شده و در استحمام مورداستفاده قرار می‌گیرد. صنعتگران منطقه مانه وسملقان، شیروان، تولیدکننده این هنر صنعت هستند.

شال‌بافی

نوعی دست‌بافته چهارگوش بسیار ظریف است که دارای تارهای یکرنگ بوده و نقوش، توسط پودهای رنگی پدیدار می‌گردند. در این بافت سر آزاد پودها در پشت پارچه دیده می‌شوند. شهرستان‌های جاجرم، گرمه تولیدکننده این محصول هستند.

چوخه بافی

چوخه را نوعی تن‌پوش پشمی معنی می‌کنند. چوخه به‌عنوان جلیقه چوپانی، لباس کشتی (پالتوی چوخ)، پا تابه، کت‌وشلوار و… بکار می‌رود و به علت نوع آب‌وهوای سرد و شرایط اقلیمی، مردان چوخه را به‌عنوان البسه در زمستان استفاده می‌کردند. به علت استحکام بسیار خوب این پارچه در برابر کشش و ازآنجاکه در مبارزه کشتی هیچ پارچه‌ای مانند چوخه دوام نمی‌آورد پوشیدن این لباس به‌عنوان یکی از قوانین کشتی محلی این خطه محسوب شده و نام این مبارزه به کشتی با چوخه شهرت یافته است. شیروان، اسفراین ازجمله شهرهای این استان هستند که به تولید این محصول می‌پردازند.

نوار بافی

بافتن نواری باریک و بلند از جنس نخ، پشم و ابریشم دست‌بافت است که در منطقه رویین اسفراین و راز و جرگلان با طرح‌های متفاوت بافته می‌شود و به مصارف تزئینی لباس می‌رسد این نوارها به‌وسیله کارت‌های چهارگوش بافته می‌شوند. اسفراین و جاجرم از مهم‌ترین مراکز تولید این محصول است.

پی تاوه (گزی بافی) 

دست بافته‌ای با عرض ۱۵ سانتی‌متر با تاروپود پشمی ظریف که قسمتی از آن با نخ الوان رودوزی شده باشد که برای بستن به ساق پا در نواحی سردسیر خراسان شمالی استفاده می‌شود. جاجرم، شیروان تولیدکنندگان این هنر صنعت هستند.

پوشاک سنتی

پوشاک در خراسان شمالی به دلیل تعدد اقوام از گوناگون خاصی برخوردار است. وجود اقوامی چون تات، ترکمن، ترک، کرمانج با پوشش‌های متفاوت زیبایی‌های خاصی را به وجود آورده است. در این خصوص پوشش ترکمن و کرمانج به دلیل استقبال مردمان این اقوام هنوز هم مورداستفاده قرار می‌گیرد. این پوشش‌ها در هریک از طوایف این اقوام نیز متفاوت است.

چاروق دوزی

چاروق عبارت است از پاپوش یا پای‌افزاری که از قدیم‌الایام مورداستفاده بوده و با اشکال مختلف تهیه و ساخته‌شده و از جنس چرم بوده است.

از ابزار کار موردنیاز این صنعت دست می‌توان به گزن، تسمه کش، مشته، قالب چوبی، درفش و از مواد اولیه موردنیاز جهت ساخت چاروق می‌توان به چرم، نخ ابریشم اشاره کرد. چاروق از محصولات تولیدی شهرستان‌های بجنورد و جاجرم است.

جوراب‌بافی

جوراب بافته‌شده از پشم به لحاظ حجیم بودن و حبس کردن گرما در ساختار جوراب در فصول سرما بهترین گزینه برای محافظت از سرمای گزنده در مناطق کوهستانی استان است.

جوراب با پنج میل چوبی به طول بیست سانتی‌متر بافته می‌شود که همیشه چهار میل به شکل مربع در جوراب است و پنجمین میل به ترتیب اضلاع جوراب را طی کرده و در هردو وزن مقداری به‌اندازه جوراب می‌افزاید. پنجه جوراب از ابتدا یکرنگ و بدون نقش و ساده بافته می‌شود و پاشنه جوراب در آخرین مرحله یعنی بعد از اتمام کامل جوراب بافته می‌شود.

طرح‌ها و نقش‌های جوراب بسیار متنوع و الهام گرفته از طبیعت و فرهنگ منطقه است. این هنر در تمام شهرستان‌های استان تولید می‌شود.

کلاه بافی

جنس نخ مورداستفاده در این نوع کلاه، کرکی است که از بز تهیه می‌شود و با وسیله‌ای به نام دیلکون، هم‌زمان با بافت ریسیده می‌شود. بافت آن تنها با ۵ میل ساده انجام‌شده و نیاز به دستگاه خاصی ندارد. رنگ کلاه، خودرنگ و اغلب به رنگ‌های سفید، کرم، قهوه‌ای و مشکی دیده می‌شود و هیچ‌گونه رنگرزی روی آن صورت نمی‌گیرد.

از ویژگی‌های مهم این کلاه عایق بودن آن در برابر سرما و گرماست. به همین دلیل اهالی منطقه در دو فصل زمستان و تابستان این کلاه را به سردارند.

این هنر صنعت به شماره ۱۰۸ در فهرست آثار ملی ثبت‌شده کشور قرار گرفته است. گرمه، جاجرم، فاروج، بجنورد، شیروان ازجمله مراکز مهم تولید این هنر هستند.

عروسک بافی

هنری است که در آن با استفاده از میل و قلاب بافتنی، عروسک‌های متنوع و رنگارنگی بافته و درون آن را با پنبه یا پشم پر می‌کنند. سپس الحاقاتی مانند کلاه و دامن را به آن می‌افزایند. صنعتگران شهرستان‌های بجنورد، شیروان در تولید این محصول فعال هستند.

قلاب‌بافی

بافت انواع محصولات از قبیل لباس، کلاه، دستکش و انواع رومیزی، عروسک‌های بافتنی و… توسط قلاب میله‌ای با نوک خمیده و با استفاده از الیاف طبیعی را قلاب‌بافی می‌گویند. این هنر در تمام شهرستان‌های استان تولید می‌شود.

منبع:میراث آریا

صابون‌پزی سنتی در بروجرد

در حال حاضرکارگاه‌های صابون‌سازی در بروجرد همچنان در حال تولید انواع صابون هستند و بیشتر تولیدات آن‌ها در شهرهای بزرگ توزیع می‌شود. در گذشته‌های نه چندان دور حدود ۳۰ واحد کارگاه صابون‌پزی در شهرستان بروجرد دایر بود که توسط خانواده‌های شماعی، عاجز، اشکی و کوثری به حیات خود ادامه می‌دادند. در حال حاضر تعداد کارگاه‌های فعال ۶ کارگاه است. کارگاه‌های صابون‌پزی در بروجرد در دوران صفوی فعالیت خود را شروع کردند و قدیمی‌ترین سند رسمی صابون‌پزی در بروجرد، جواز صابون‌پزی کارگاه حقیقت شماعی به تاریخ ۱۳۰۰ ه. ش، در دست است.

فرآیند صابون‌سازی براساس ترکیب چربی با یک قلیا است. در روزگاران قدیم صابون سازان از خاکستر و یا ریشه‌ی گیاهان نظیر چوبک به عنوان قلیا استفاده می‌کردند. و در حال حاضر از اسید کاستیک به عنوان سود (قلیا) استفاده می‌شود. صابون‌ها اساسا از یک چربی آب کرده همراه با قلیا تشکیل می‌شود.

صابون سنتی در شهرستان بروجرد، درکارگاه‌ها تولید می‌شود، ابزار اصلی برای پخت سنتی صابون، چربی گاو و گوسفند و کوهان شتر، دیگ‌های بزرگ و قلیا (سودا -سود سوزآور) است. صابون‌های سنتی بروجرد به عنوان صابون‌های حمام و برای شستشوی مو و بدن استفاده و در سه نوع برگردان، پیچ و سرکف -سرکف نارگیلی مرغوبترین صابون بروجرد است- تولید می‌شوند. تقاضا برای مصرف این صابون‌ها بیشتر مربوط به شهرهای اراک، اصفهان، همدان، قزوین و تهران است.

برای پخت صابون سنتی، اولین گام تهیه مواد اولیه است. اساتید صابون پز، چربی و پیه را معمولا از خود بروجرد و در صورت نیاز بیشتر، از شهرستان‌های اطراف مانند نهاوند و اصفهان تهیه می‌کنند.

روش تهیه صابون سرکف، به این ترتیب است که چربی‌های حیوانی در دیگ‌های بزرگ اصطلاحا آب می‌شوند- ذوب می‌شوند- و به تدریج، مقدار مشخص سود سوزآور- در گذشته خاکستر و امروزه از سود کاستیک- و آب به آن افزوده می‌شود، سپس مخلوط مذکور را در معرض حرارت قرار می‌دهند. سپس به وسیله تیغه‌های هم‌زن که بر روی میله‌ای تعبیه شده و به صورت رفت و برگشت بر روی دیگ می‌چرخند مواد را مخلوط می‌کنند تا مواد به خورد هم بروند.

پس از اضافه شدن آب، حدود ۳-۴ ساعت، پخت صابون زمان می‌برد، که به آن مرحله جفت شدن یا در اصطلاح صابون‌سازان، شیرین شدن می‌گویند. برای تشخیص پایان فرآیند پخت و تولید صابون خالص، چند روش سنتی که بر اساس تجربه شکل گرفته‌اند، وجود دارد: روش اول اینکه، اساتید صابون پز به وسیله طعم مواد در حال جوش پی می‌برند که صابون آماده شده است. روش دوم بعد از طی زمان معمول برای پخت، کم‌کم محلول آب نمک اضافه کرده و هم می‌زنند تا زمانی که محلول صابون خالص از آب و سود جدا بشود –صابون خالص به صورت بریده بریده و نامحلول در آب و سود دیده می‌شود، در واقع آب نمک باعث می‌شود که صابون از ناخالصی‌ها جدا بشود. این عمل با استفاده از ابزاری به اسم آب‌گردان انجام می‌شود.

بعد از طی این مراحل و آماده شدن نهایی صابون خالص، تمام مواد زاید مانند نمک، آب اضافی، سود و دیگر ناخالصی‌ها به صورت پساب ته‌نشین شده و سرکف که معمولا در زمان پخت به آن روغن نارگیل نیز اضافه می‌شود، بالا می‌مانند و اصطلاحا رو می‌آید. بعد از آماده شدن نهایی صابون سرکف از پساب‌های سرد شده مربوط به روزهای قبل استفاده کرده و آن را تدریجا به دیگ داغ صابون سرکف اضافه می‌کنند تا دمای آن مقداری کاهش پیدا کند. و زمان کمتری برای سرد شدن لازم باشد. بعد از اضافه کردن پساب‌های سرد حدودا یک ساعت صبر کرده تا پساب‌های صابون کاملا ته‌نشین شده و سر کف جدا شود- اصطلاحا صابون بخوابد-.

بعد از این زمان صابون سرکف به وسیله حلب یا ابزاری شبیه به آن، از دیگ برداشته شده و داخل حوضچه‌های مخصوص ریخته می‌شود. زمان سرد شدن در تهیه صابون سرکف که پساب آن کاملا جدا شده است حدود ۴ ساعت است. یعنی اینکه بعد از چهار ساعت صابون حالت قالبی پیدا کرده و آماده‌ی برش می‌شود. با افزودن رنگ‌های مخصوص صابون یا رنگ‌های طبیعی به صابون‌های سرکف، ظاهری رنگارنگ می‌دهند. مثلا زردچوبه که علاوه بر رنگ برای تقویت مو و پوست مناسب است و رنگ صابون را زرد می‌کند و یا دارچین و پودر هسته‌ی خرما که علاوه بر خاصیتشان برای مو و پوست، به صابون‌ها ظاهری رنگی می‌دهند. این رنگ‌ها را در زمان پخت به دیگ می‌افزایند.

برای تهیه صابون‌های پیچ و برگردان نیز به همین روش اقدام می‌کنند، با این تفاوت که در این صابون‌ها معمولا روغن‌های گیاهی، اسانس، عطر و رنگ اضافه نمی‌شود و مرحله جداسازی پساب و ناخالصی‌ها انجام نمی‌گیرد و فقط آب شور آن‌ها گرفته می‌شود و سپس آب شیرین به اندازه کافی به مواد اضافه می‌کنند. محلول صابون بعد از فرآیند پخت، به وسیله شیر تخلیه که در قسمت تحتانی دیگ قرار دارد از دیگ خارج شده و وارد حوضچه‌ها می‌شود. زمان سرد شدن صابون درون حوضچه‌ها و آماده شدن برای برش، در صابون‌های پیچ و برگردان، حدود ۲۴ ساعت است. این صابون‌ها، چون دراثر خشک شدن پیچ برمی‌داشت و برگردان می‌شد، به این نام خوانده می‌شوند.

بعد از زمان خشک شدنِ انواع صابون‌های سنتی در حوضچه‌ها و تشکیل فرم اولیه، آن‌ها را توسط ابزار برنده به صورت قالب‌های بزرگ بریده و سپس توسط پایه‌های برش دهنده کوچک به شکل و اندازه قالب‌های صابون معمولی تقسیم می‌کنند. بعد از مرحله‌ی برش، قالب نهایی صابون‌ها در فصول گرم، به محیط باز منتقل شده و زیر نور خورشید، همچنین در فصول سرد به وسیله‌ی دستگاه خشک‌کن، خشک می‌شوند. صابون‌ها بعد از مرحله خشک شدن، بسته‌بندی شده و در وزن‌های مختلف به بازار عرضه می‌شود. صابون‌پزی سنتی بروجرد در تابستان ۱۳۹۸ در فهرست آثار ملی جای گرفت.

*معروف‌ترین نوع صابون سنتی بروجرد، سرکف نارگیلی است که در آن روغن نارگیل استفاده می‌شود و پزشکان سنتی معتقدند برای رفع شوره سر، ریزش مو و تقویت پیاز مو مفید است.

*انواع مواد مانند: انواع روغن‌ها و مواد گیاهی و دریایی و آلی که در تقویت مو و پوست موثر هستند، در زمان پخت به صابون‌های سرکف اضافه می‌شود.

* نحوه جوش زدن صابون در دیگ و همچنین رنگ محلول در حال جوش، از نشانه‌های پایان زمان فرآیند پخت صابون است.

*در مسیر صنعتی شدن کارگاه‌های سنتی و روند پیشرفت و ورود تکنولوژی به این حرفه، خاندان شماعی که قدیمی‌ترین کارگاه‌های صابون پزی سنتی در بروجرد را بنیان نهادند و در حال حاضر نیز به امر اشتغال دارند، کارخانه‌های صنعتی مهلران و شمیز را در شهرستان بروجرد، پایه گداری کردند، که هم اکنون از بزرگترین قطب‌های تولیدی مواد شوینده در ایران به حساب می‌آیند. جالب توجه است که اولین صابون بچه در ایران با عنوان شمیز در کارخانه‌های بروجرد و توسط خانواده شماعی تولید شده است.

منبع:میراث آریا

رونق گردشگری با تجربه‌های کرونایی

یافته‌های به‌دست آمده از بیماری همه‌گیر کووید- ۱۹ و اقدامات انجام‌شده برای مدیریت شیوع ویروس بسیار مهم است و با توجه به بهبود بخش گردشگری باید از این بحران درس بگیریم تا در آینده مقاوم‌تر باشیم.

به نقل از نیوز، این بحران نقاط ضعف و قوت روش‌ها را آشکار کرده و نشان داده است که افراد می‌توانند در کنار هم اهداف بزرگ کسب کنند. آمادگی برای مدیریت و بهبود بحران حیاتی است زیرا زمان لازم برای یافتن راه‌حل‌های مبتنی بر ریسک و ایجاد برنامه‌های اضطراری مناسب را فراهم می‌کند. در اینجا، شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC) به درس‌های آموخته شده تاکنون و نحوه استفاده از آنها برای آماده‌سازی در بحران‌های آینده می‌پردازد.

الزام همکاری و هماهنگی برای مدیریت بحران

همکاری و هماهنگی برای مدیریت بحران ضروری است، همان‌طور که سیاست‌گذاران قصد دارند تا شیوع بیماری کووید- ۱۹ را کاهش  دهند تصمیماتی را اتخاذ کردند که در نهایت بر افراد داخل و خارج از مرزهای آنها تاثیرگذار بود. بر خلاف بحران‌های قبلی، سیاست‌هایی که در بیماری همه‌گیر کووید- ۱۹ اعمال شد منجر به تعطیلی مرزهای بین‌المللی و مدیریت بحران مانع همکاری‌های جهانی شد.

افزایش سیاست‌های انزواطلبی و واکنش‌های سریع باعث اختلال در همکاری‌های بین‌المللی شد. از آنجا که کشورها آموخته‌ها را تقویت می‌کنند و انعطاف‌پذیری خود را برای بحران‌های آینده افزایش می‌دهند  اهمیت همکاری جهانی در برابر خطر انزواگرایی باید مورد توجه قرار گیرد. در واقع، افزایش همکاری در خارج از مرزها و بین بخش‌های دولتی و خصوصی، پاسخ‌های سریع و موثر مدیریت بحران را تسهیل می‌کند.

اهمیت مشارکت‌ها

مشارکت‌ها کلیدی هستند. مشارکت‌ها همیشه کلید مدیریت و بهبود بحران بوده‌اند، با این حال، بحران بیماری همه‌گیر کووید- ۱۹ ضرورت مشارکت با بخش دولتی و خصوصی سفر و گردشگری را هنگام تعریف پاسخ‌های مدیریت بحران بیشتر نشان داد. موثرترین مشارکت‌ها به‌طور جامع به مدیریت بحران نگاه می‌کنند و شامل همه صداهای مرتبط و تاثیرگذار از بخش دولتی، بخش خصوصی و جامعه محلی می‌شوند. مشارکت با متخصصان بهداشت و سلامت در بحران می‌تواند اجرای اقدامات پیشگیرانه موثر را تسریع کند.

تمرکز بر انسانیت

بر ویژگی‌های خوب انسانی تمرکز کنید زیرا زمانی بحرانی فرا خواهد رسید که تجارت طبق معمول موثر نخواهد بود و این زمان افراد را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و تمرکز بر ویژگی‌های انسانی و ارائه پشتیبانی از هر راه ممکن بسیار مهم خواهد بود. بحران سلامتی تاثیر بسزایی بر افرادی خواهد داشت که ممکن است خودشان یا نزدیکان  آنان را مبتلا کند. ترس از تهدید و افزایش سطح خطر می‌تواند باعث وحشت شود و بر ضرورت گردهم آمدن برای واکنش با رویکردی انسان‌محور تاکید می‌کند.

حمایت دولت برای مدیریت و بهبود بحران اساسی

اقدامات حمایتی دولت برای مدیریت و بهبود بحران اساسی است زیرا بسیاری از مشاغل توانایی کسب درآمد  را از دست داده‌اند و دولت‌ها برای ارائه پشتیبانی لازم برای شهروندان و ساکنان خود علاوه بر کمک‌های نقدی و مالی باید برای مشاغل کمک‌های دیگری نیز ارائه می‌دهند که شامل برنامه‌های حقوق، معافیت‌های مالیاتی یا تعویق و برنامه‌های مهارت آموزی است، تداوم حمایت دولت همچنان برای بهبودی حیاتی خواهد بود.

بهبودی در سیستم‌های انعطاف‌پذیر

سیستم‌های انعطاف‌پذیر بهبودی بیشتری را کسب خواهند کرد. مشاغلی با قوی‌ترین روش‌های مدیریت بحران نیز نمی‌توانند خود را برای چالش‌های منحصر به فرد ناشی از بیماری کووید- ۱۹ و اقدامات مهار آن آماده کنند. با این حال، برخی از مشاغل در ساختار عملیاتی خود انعطاف‌پذیری دارند که به آنها اجازه می‌دهد با توجه به اهمیت مدل‌های تجاری خود برای ادامه عملیات نوآوری داشته باشند. سیستم‌های انعطاف‌پذیر راه‌هایی برای ایجاد یا تقویت جریان درآمد متناوب و مجهز کردن کارکنان به مهارت‌های اضافی در هر زمان که مورد نیاز است را فراهم می‌کند. این انعطاف‌پذیری در بیماری کووید- ۱۹ به چندین شرکت مسافرتی و گردشگری امکان ادامه کار می‌دهد و به کارکنان در یافتن موقیعت‌های جدید کمک می‌کند. این تغییرات برای برخی از مشاغل، موقتی هستند و برای برخی دیگر ممکن است دائمی‌تر باشند.

ایجاد اعتماد با همه ذی‌نفعان

ایجاد اعتماد با همه ذی‌نفعان یک فعالیت مداوم است. اعتماد، بخشی جدایی‌ناپذیر از طول عمر کسب‌وکار است. افراد باید به مشاغل و برندهایی که از آنها خرید می‌کنند اطمینان داشته باشند و کارکنان به کارفرمایان خود اعتماد کنند، این مورد عامل مهمی  برای حفظ موقعیت و اجرای سیاست‌هاست. مشاغل باید در بیماری کووید- ۱۹ در مورد آنچه از نظر مالی اتفاق می‌افتد شفاف‌سازی کنند تا به کارکنان کمک کنند برای آینده نامعلوم آماده شوند. مشاغل مسافرتی و گردشگری با اثبات اینکه می‌توانند به اعضاء جامعه در مواقع ضروری کمک کنند به ایجاد و حفظ اعتماد آنها کمک کردند.

موضوع عادی‌جدید در سلامت و بهداشت

سلامت و بهداشت به‌عنوان عادی جدید و بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ انقلابی در نحوه برخورد جهان با سلامت و بهداشت ایجاد کرده است و در حال حاضر، برخی اقدامات مانند ضدعفونی‌کردن بسیار مهم است و اختیاری نخواهد بود. اقداماتی مانند پوشیدن ماسک و فاصله‌گذاری به احتمال زیاد به افراد و میزان راحتی آنان بستگی دارد. وضعیت اقتصادی و فرهنگی نیز بر میزان باقی‌ماندن این اقدامات در طولانی‌مدت تاثیر خواهد گذاشت. بهداشت و سلامت به دلیل این همه‌گیری برای همیشه تغییر کرده است و تغییر در بهداشت و سلامت کلیدی در ایجاد انعطاف‌پذیری است تا به کاهش تاثیر بحران‌های بهداشتی آینده کمک کند.تاثیر گسترده سفر و گردشگری

همیشه سفر و گردشگری برای هر اقتصادی ضروری بوده است و این موضوع را هیچ بحرانی بهتر از بیماری کووید- ۱۹ نشان نداده است. دولت‌ها دریافتند که برای اطمینان از بهبود کامل و سریع، باید سفر و گردشگری را در نظر بگیرند. در واقع، دولت‌ها شاهد این بوده‌اند که گردشگری بیش از مشاغل موجود در این بخش تاثیر می‌گذارد. این امر بر معیشت مردم، توسعه جامعه، محیط‌زیست، حیات‌وحش و اقتصاد کلی تاثیر خواهد داشت. در کشورهای پیشرفته‌تر مشخص شد که آزادی حرکت برای جهان در حال تغییر و جهانی‌شدن چقدر ارزشمند است.

مسئولیت جمعی در پایداری

پایداری، مسئولیت جمعی ماست. تمرکز بر پایداری و محیط طبیعی در حالی افزایش یافته است که جهان شاهد از بین‌رفتن آلودگی در شهرهای بزرگ و بازگشت حیات‌وحش به فضاهای متراکم سابق است. این امر به جامعه جهانی یادآوری و آگاهی جدید ایجاد کرد که همه ما به هم متصل هستیم و آینده سیاره ما مسئولیت جمعی ماست. بهبود جهان و به ویژه سفر و گردشگری باید پایدار و فراگیر باشد. کمک و مشارکت گروه‌های حاشیه‌نشین و آسیب‌پذیر در تلاش‌های بازیابی ضروری و تمرکز بر حفظ محیط‌زیست برای کمک به پیشرفت کره‌ زمین است. عادی جدیدی که ایجاد می‌شود باید برای مردم و کره‌زمین فراهم شود و یک رویکرد جامع و جمعی برای پایداری را نیاز دارد.

ضرورت سلامت روان برای زندگی سالم و مرفه

سلامت روان برای یک زندگی سالم و مرفه ضروری است. درک عمومی از ارزش سلامت روان در همه‌گیری افزایش یافته است زیرا بیشتر مردم آثار زیان‌بار کاهش سلامت روان را احساس کردند. اکنون مشاغل، دولت‌ها و بسیاری از افراد درک بهتری دارند که سلامت روانی خوب برای داشتن یک زندگی سالم حیاتی است و آن را در اولویت قرار داده و روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. با این درک، ارزیابی مجدد زندگی و اولویت‌ها به وجود آمده است و برخی تصمیم گرفتند از شهرهای متراکم به مناطق دیگر نقل‌ مکان کنند. مردم برای سلامت روان و ارتباطات انسانی ارزش قائل هستند و کمبود سفر تا حد زیادی نشان داده است. علاوه بر این، این بحران توانایی ارتباط مردم و کمک به بهزیستی روانی خوب و به نوبه خود، زندگی سالم و مرفه را برجسته کرد.

پذیرش دیجیتال در مقیاس بزرگ

پذیرش دیجیتال در مقیاس بزرگ امکان‌پذیر است. سرعت بخشیدن به دیجیتالی‌شدن یکی از ویژگی‌های بارز این بحران بوده است  که نیازی به تعامل انسانی ندارد. کار از راه دور از طریق راه‌حل‌های دیجیتالی موجود و جدید ارائه شده است. این سازگاری دیجیتالی در مقیاس بزرگ بخش گردشگری را قادر ساخته است تا گردشگری امن‌تر و بدون دردسر را تسریع کند. این تغییر برای کاهش نابرابری و اینکه هیچ شخص، شغل یا مقصدی عقب نماند بسیار موثر است. ما باید اطمینان حاصل کنیم که محل کار همچنان در دسترس است و جستجوی امکانات گسترده برای دسترسی ادامه خواهد داشت.

منبع:ایسنا

گردشگری مذهبی، عامل و محور توسعه

در بسیاری از آیه‌های قرآن کریم بر سفر تاکید شده است و از انسان‌ها می‌خواهد به مسافرت بپردازند. در قرآن آیاتی وجود دارد که به‌طور مسقیم مردم را به سفر کردن دعوت می‌کند مانند آیه ۲۰ سوره عنکبوت، آیه ۴۲ سوره روم، آیه ۳۶ سوره نحل، آیه ۶۹ سوره نمل، آیه ۱۱ سوره انعام و آیه ۱۳۷سوره آل عمران و در برخی موارد به‌شکل غیر مستقیم این امر را بیان می‌کند مانند آیه ۱۰۹ سوره یوسف، آیه ۹ سوره روم، آیه۴۴ سوره فاطر، آیه ۲۱ سوره غافر و آیه ۱۰ سوره محمد. قرآن بشر را به سفر کردن ترغیب می‌کند تا آثار گذشتگان را ببیند و عبرت گیرد، شکرگزار نعمت‌های خدا باشد، از مخلوقات و نعمات خدا به خداشناسی برسد، از رمز و راز آفرینش آگاه شود، در مورد مسائل مختلف و وضعیت گذشتگان تفکر کند، از سنت‌های گذشتگان آگاه شود، در سفر به تجارت و بازرگانی بپردازد و سرمایه و اقتصاد را به گردش درآورد و فرهنگ و علم و تمدن را به مردمان دیگر سرزمین‌ها انتقال دهد.

صنعت گردشگری به ویژه گردشگری مذهبی درگستره فرهنگ اسلامی ایرانی اهمیت زیادی دارد و به واسطه وجود بارگاه ملکوتی حضرت رضا (ع) فرصت بی‌نظیری در این زمینه پیش روی گردشگری ایران و به خصوص خراسان رضوی قرار دارد به گونه‌ای که حتی واژه گردشگری در مجاورت و جغرافیای این مضجع شریف بیشتر از گردشگر زائرمعنا و مفهموم دارد.

نگاه به گردشگری یا همان زیارت در ادوار مختلف تفاوت‌هایی داشته است و اگر چه همواره خدمت به زائران و مجاوران حریم آستان‌های مقدس بیشتر از جنبه‌های مادی، جنبه معنوی آن مورد تاکید بوده است اما درکنار جنبه معنوی، جنبه اقتصادی آن مورد توجه قرار گرفته است، بهره‌گیری از فرصت‌های گردشگری مذهبی و افزایش درآمدهای ناشی از صنعت جهانگردی مذهبی درایران به عنوان یکی از بهترین راه‌های خارج شدن از اقتصاد تک‌محصولی نفت مطرح شده است.

وقتی صحبت از گردشگری مذهبی است نباید فراموش کرد که ایران کشوری با قدمت چند هزار سال است و بسیاری از آثار تاریخی آن، بناهای دینی و مذهبی است، پیامبران و بزرگان دینی بسیاری در این کشور زندگی کرده‌اند که مقبره‌های آن‌ها مقصد زیارتی و مذهبی مردمانی از ایران و دیگر کشورهای جهان است.

مذهب نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری و توسعه برخی شهرهای ایران مانند مشهد، قم، شیراز، قزوین، شوش، اردبیل، گنبد کاووس و… داشته است، حدود ۳۳ پیامبر در ایران دفن شده‌اند که می‌توان به دانیال نبی، حیقوق نبی، قیدار نبی، اشموییل، حضرت یوشع، حضرت خالد بن سنان عبسی، شعیای نبی، حضرت حجی، حضرت مردخای، حضرت قادر، حضرت روبیل، حضرات سلام، سلوم، سهلی و القیا اشاره کرد.

علاوه بر این مقبره‌ها، مقبره امام هشتم شیعیان، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در مشهد قرار دارد و این شهر را به پایتخت مذهبی و معنوی ایران تبدیل کرده است. حرم این امام رئوف ارزش جهانی دارد و هرساله میلیون‌ها مسلمانان از کشورهای مختلف دنیا برای عرض ادب و زیارت عازم مشهد الرضا می‌شوند.

البته برخی‌ها، افرادی را که به مشهد می‌آیند، صرفا زائر می‌دانند و برخی دیگر این افراد را گردشگر مذهبی می‌دانند اما باید به این نکته اشاره کرد که «گردشگری مذهبی» را نمی‌توان با کلمه‌ی «زیارت» جایگزین کرد. در زیارت فرد به قصد زیارت به مکان مقدس مذهبی دین خود می‌رود. برای مثال شیعیان به قصد زیارت و انجام اعمال مذهبی به حرم امام رضا (ع) در مشهد می‌روند. اما در گردشگری مذهبی ممکن است یک مسلمان برای بازدید از کلیسای تاریخی به شهر دیگری سفر کند. در گردشگری مذهبی هدف از سفر صرفا زیارت و انجام اعمال مذهبی نیست و طیف گسترده‌تری از سفرهای مذهبی را شامل می‌شود. برای مثال حضور در کنفرانس مذهبی، رویدادهای فرهنگی – مذهبی و اجرای دیگر برنامه‌های مذهبی جز گردشگری مذهبی محسوب می‌شوند.

نوع خدماتی که به مسافران ارائه می‌شود گردشگری مذهبی را از دیگر سفرها متمایز می‌کند و ویژگی‌های تاسیسات اقامتی و پذیرایی از گردشگران با توجه به بافت فرهنگی و اجتماعی متفاوت است.

یکی از نکاتی که باید مد نظر مردم، جامعه میزبان و مدیران و برنامه‌ریزان قرار گیرد «سازمانی‌دهی» گردشگری مذهبی است، در شکل سازمان نیافته گردشگر مذهبی به تنهایی سفر می‌رود.

اکنون «سفرهای سازمان دهی شده» مد نظر است که بر اساس ویژگی‌هایی مانند تعداد شرکت کنندگان، هم عقیده و هم نظر بودن، شیوه و وسایل حمل و نقل تقسیم‌بندی می‌شود، آموزه‌های دینی ادیان مختلف و به خصوص دین اسلام تاکید بر اجتماع و همواره سفر گروهی را تشویق و ترغیب کرده است. به عنوان مثال سفر حج که افراد در غالب کاروان و به‌صورت گروهی اعزام می‌شوند، برخی سفرهای مذهبی باید در موقع خاصی از سال انجام گیرد.

هم‌چنین مسئولان باید هنگام سازمان‌دهی به ساختارهای اجتماعی از جمله سن، جنس، موقعیت اجتماعی و… توجه کافی را داشته باشند.

آثار گردشگری مذهبی

صنعت گردشگری به‌سرعت رو به رشد است و به صنعتی پرسود تبدیل شده است. گردشگری مذهبی نیز سهم بسزائی در این پیشرفت‌ها دارد، ورود خیل عظیمی از گردشگران آثار مثبت به‌همراه دارد.

افزایش درآمد مردم محلی و ورود ارز به کشور (هم ریالی هم ارزی)، ایجاد فرصت‌های شغلی مخصوصا برای افراد بومی، رونق گرفتن صنایع‌دستی، جذب سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی، تحرک سرمایه‌مالی، بهسازی و توسعه تاسیسات زیربنایی، توسعه صادرات غیرنفتی، توسعه منطقه‌ای و توسعه فعالیت‌هایی مرتبط با گردشگری از آثار اقتصادی جذب گردشگر است.

هم‌چنین گسترش تبادلات و تعاملات فرهنگی (که باعث کاهش تنش‌های سیاسی و اجتماعی می‌شود)، افزایش امکانات تفریحی، بهبود کیفیت خدمات اجتماعی، کمک به حفاظت بهتر ازمیراث‌فرهنگی، احساس مباهات و افتخار مردم محلی به داشته‌های فرهنگی، افزایش حس احترام به گردشگران و زائران از جمله آثار فرهنگی و اجتماعی گردشگری مذهبی است.

گردشگری با سرعت رو به جلو حرکت می‌کند و در مقایسه با دیگر صنایع باصرفه‌تر و کم زیان‌تر است، گردشگری مذهبی نیز که سهم بسزایی در این پیشرفت‌ها دارد نقطه قوت گردشگری ایران و به ویژه خراسان است که باید در در قالب برنامه‌ای ملی مورد توجه و بهره برداری قرار گیرد.

منبع:میراث آریا

از هائیتی تا افغانستان، حفاظت از میراث‌ فرهنگی در برابر بلایا و حوادث

با کشته شدن نزدیک به ۲۱۰۰ نفر و زخمی شدن هزاران نفر دیگر در زلزله ویرانگر ۷.۲ ریشتری هائیتی، این کشور آسیب‌دیده اکنون نیز با تهدید و پیامدهای طوفان گرمسیری گریس روبرو است. امسال در جنگل‌های آمازون بیش از ۲۵۰ مورد آتش‌سوزی بزرگ رخ داده است که منطقه‌ای به وسعت شهرهای لس‌آنجلس و کالیفرنیا را در بر گرفته است. در سراسر آسیا، از افغانستان گرفته تا میانمار، بارندگی‌های شدید موسمی همراه با درگیری‌های داخلی و خارجی در برخی مناطق، میراث ملموس و ناملموس جهانی را بیش از پیش در معرض خطر قرار می‌دهد. چه بلایای طبیعی و چه جنگ و خطرات ناشی از آن، میراث فرهنگی و طبیعی در سراسر جهان را دچار مشکل جدی کرده است. به طور کلی، این بحران‌های جمعی یک نکته مهم را آشکار کرده است: به هنگام برخورد با بلایا، باید خود را تقویت کنیم و آمادگی حفاظت از میراث فرهنگی را داشته باشیم.

بلایا چگونه میراث فرهنگی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند

در قرون گذشته، خطر اصلی برای اماکن و میراث جهانی مانند موزه لوور در فرانسه، آبشار ایگواسو در برزیل و آرژانتین، معبد آنگکور در کامبوج یا پارک ملی ویرونگا در کنگو، جنگ، سرقت، گذشت زمان و فرسایش بوده است؛ اما در سال‌های گذشته شاهد تغییرات چشمگیری بوده‌ایم. مقیاس درگیری‌های انسانی تشدید یافته است و تغییرات آب و هوایی به طور بنیادین بر اکوسیستم‌ها و پدیده‌های طبیعی تأثیر می‌گذارد. تهدیدهای واقعی و گسترده‌ای برای میراث طبیعی و فرهنگی ما وجود دارد، اما آیا چارچوب‌های قانونی و سیاسی موجود به اندازه کافی برای حفاظت از آن‌ها موثر است؟

رویکرد و مفهوم «کاهش ریسک بلایا» به منظور آماده‌سازی و یادگیری مدیریت حوادث طبیعی و بلایای انسانی ایجاد شده است. این رویکرد با هدف «به حداقل رساندن آسیب‌پذیری‌ها و خطرات بلایا در سراسر یک جامعه، به منظور جلوگیری یا محدود کردن اثرات نامطلوب خطرات، در چارچوب وسیع توسعه پایدار» انجام می‌شود. در دنیایی که بلایا و بحران‌ها عمدتا به عنوان تهدیدهای توسعه در پیامدهای بشردوستانه و اقتصادی شناخته می‌شوند، مهم است که چگونگی تاثیر آن‌ها بر بحران‌های محلی و جهانی، از طریق تأثیری که بر میراث فرهنگی و طبیعی می‌گذارند، شناخته شود و راه‌حل‌های بنیادین و جامع برایشان مطرح شود.

هنگامی که در دنیا و کشورهای در حال توسعه سیاست عمدی تخریب وجود دارد، همانطور که در برزیل در دولت فعلی مشاهده کردیم، باید یک چارچوب بین‌المللی روشن و کارآمد برای حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی در شرایط خاص وجود داشته باشد. فراتر از دفاع از محیط زیست و تمرکز بر تغییرات آب و هوایی، ما باید بدانیم که تصویب قوانین بین‌المللی برای حفاظت از سرمایه‌های طبیعی بشریت به چه معناست. به گفته دولت برزیل، در هفته‌های گذشته، بیش از ۷۵ درصد آتش‌سوزی‌هایی که در جنگل‌های آمازون رخ داده است، در مناطقی از برزیل بوده است که درختان قطع شده‌اند تا راه کشاورزی ایجاد شود. علیرغم ممنوعیت آتش افروختن در فضای باز توسط دولت برزیل در ۲۷ ژوئن، باز هم شاهد این آتش‌سوزی‌های عمدی بوده‌ایم.

پیامدهای سنگین جنگل‌زدایی و استخراج معادن که منجر به آتش‌سوزی گسترده جنگل‌ها می‌شود، باعث شده است جنگل آمازون در وضعیتی قرار بگیرد که دیگر بازگشتی ندارد. این بحران بر کل اکوسیستم‌ها و منابع طبیعی تأثیر می‌گذارد، اما منجر به نسل‌کشی جمعیت بومی نیز می‌شود که هم فرهنگ و میراث فرهنگی ناملموس و هم خانه‌های خود را از دست می‌دهند.

افزایش تهدیدها

میراث فرهنگی و طبیعی بخشی از هویت ما را در اختیار دارد. این‌ها میراثی هستند که نیاکان ما برایمان به یادگار گذاشته‌اند و میراثی هستند که ما باید به نسل‌های آینده منتقل کنیم. میراث فرهنگی مانند بناها، سنت‌ها، زبان و هنر به جوامع کمک می‌کند تا خود را تعریف کنند، ماهیت خود را بیابند یا باورهای خود را در بوته عمل قرار دهند. این مواریث همچنین احساس تعلق و غرور جمعی و شخصی را به افراد ارائه می‌دهند. میراث فرهنگی و طبیعی نه تنها یک عنصر کلیدی برای شناسایی و توسعه بشر است، بلکه یک جنبه اقتصادی ضروری در کشورها و جوامعی است که به گردشگری به عنوان منبع اصلی درآمد خود متکی هستند. متأسفانه هر چقدر میراث به جا مانده حیاتی، حساس و زیبا باشند، دائماً با تهدیدهای بیشتری روبرو هستند.

از بین بردن میراث فرهنگی سالیان متمادی به عنوان «سلاحی علیه مردم محلی» مورد استفاده قرار گرفته است که در تخریب بوداهای بامیان در سال ۲۰۰۱ توسط طالبان و نابودی چندین سایت در عراق و سوریه توسط داعش در سال ۲۰۱۵ مشاهده شده است.

مثلا در مورد بلایای طبیعی می‌توان به آنچه که در زلزله اخیر هائیتی مشاهده شده است اشاره کرد؛ اتفاقی که می‌تواند برای میراث فرهنگی و طبیعی هر منطقه‌ای فاجعه‌آفرین باشد. همچنین در سال ۲۰۱۵، زمین‌لرزه‌ای به بزرگی ۷.۸ در ممقیاس ریشتر نپال را لرزاند و ساختمان‌های فرهنگی کلیدی در دره کاتماندو از جمله موزه‌ها و برج معروف داراها را ویران کرد. این‌ها تنها چند نمونه از بی‌شمار تهدیدهای موجود در جهان هستند و باید آمار طوفان‌ها، جنگل‌زدایی‌ها، رانش‌های زمین، فوران آتشفشان‌ها و درگیری‌های مسلحانه است و تخریب‌های متعصبانه را هم به آن افزود.

در دنیای امروزی جوامع مدنی و حفاظت از میراث هنگامی که فاجعه‌ای رخ می‌دهد، اغلب در خط مقدم امداد و اقدامات اضطراری هستند. با نزدیک شدن به جوامع محلی و تکیه بر دانش محلی، جامعه مدنی به مناطقی دسترسی دارد که برای سازمان‌های بین‌المللی «ناامن» تلقی می‌شوند و اغلب بازیگران اصلی در ارائه کمک‌های بشردوستانه بوده‌اند، همانطور که اخیراً در جریان فوران آتسفشان نیراگونگو در جمهوری دموکراتیک کنگو مشاهده شد. با این که سازمان‌های جامعه مدنی ابتکارات برنامه‌ریزی محلی را برای مقابله با بلایا سازماندهی می‌کنند، این کشور به دلیل موقعیت جغرافیایی و اثرات تغییرات آب و هوایی، در معرض تشدید بلایای طبیعی قرار گرفته است. در سال ۲۰۲۰، دو طوفان متوالی وضعیت این منطقه را دچار بحران شدید کرد. در این زمینه چالش‌برانگیز، سازمان‌های جامعه مدنی به عنوان پل ارتباطی بین تلاش‌های دولت عمل کرده و پوشش و نیازهای اساسی را در سطح ملی تأمین می‌کنند.

برای مثال کشورهندوراس در وضعیت بسیار بحرانی قرار دارد. نقش این جوامع سازماندهی و همراهی آن‌ها در زمینه آموزش و فراهم‌سازی زمینه سازگاری با تغییرات آب و هوایی بوده است. خوزه رامون آویلا، مدیر ASONOG (پلتفرم ملی سازمان‌های جامعه مدنی در هندوراس) توضیح می‌دهد که این اتفاق برگشت‌ناپذیر است و ما چاره‌ای جز سازگار شدن با وضع فعلی نداریم. بنابراین، بهترین کار سازماندهی است؛ از سازمان‌های مردمی و محلی حمایت می‌کنیم و در خط مقدم نهایت تلاشمان را می‌کنیم. Forus International، یک شبکه جهانی متشکل از سازمان‌های جامعه مدنی، به منظور کمک به درک و اجرای بهتر چارچوب‌های مورد نظر، مجموعه ابزارها و میکروسایت‌هایی را در زمینه کاهش خطر بلایا ایجاد کرده است. این مجموعه که با حمایت Fondation de France و با همکاری شبکه جهانی سازمان‌های جامعه مدنی برای کاهش بلایا (GNDR) و سازمان نجات کودکان در سوئیس تهیه شده است، راه‌هایی را برای تقویت ظرفیت بسترهای ملی سازمان‌های مردم‌نهاد در بحران‌ها و پس از شرایط اضطراری را بررسی می‌کند. این فعالیت‌ها مطالعات موردی و شهادت بیش از ۱۰ کشور، صداهای جامعه مدنی را که با نزاع‌های داخلی و خارجی، بلایای طبیعی و «فجایع روزمره» درگیر هستند، با هم متحد می‌کند.

کاهش خطر بلایا باید به اولویت سیاسی و اجتماعی دولت‌ها بدل شود

کاهش ریسک بلایا در ابتدا به عنوان راهی برای حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی ایجاد نشده بود و یونسکو وظیفه این مأموریت را بر عهده داشت و معاهده‌های بین‌المللی را برای این منظور از زمان ایجاد آن در ۱۹۴۵ تدوین کرده بود. متأسفانه، اکثر دولت‌ها هنوز به منظور حفظ و حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی خود، معاهده‌های یونسکو را به طور موثر اجرا نکرده‌اند.

کارشناس مستقل در زمینه حقوق فرهنگی، خانم فریده شهید، عنوان کرده است: «حقوق فرهنگی اغلب در مقایسه با سایر حقوق بشر کمتر توسعه پیدا کرده است و به اندازه آن‌ها جدی گرفته نمی‌شود. همین توجه ناکافی باعث شده است که حقوق فرهنگی گاهی اوقات به عنوان حقوقی با اولویت کمتر در نظر گرفته شوند.»

کاهش ریسک بلایا به حفاظت از هویت، جوهره و تاریخ کل جوامعی که آسایش و معنای دینی، اجتماعی یا تاریخی را در میراث فرهنگی و طبیعی خود می‌یابند، کمک می‌کند. با حمایت سازمان‌های جامعه مدنی، تخصیص ارزش برای میراث به‌جامانده و همچنین آمادگی در برابر بلایای محلی، می‌توانیم از بحران و خطرات جلوگیری کرده و فجایع را پیش‌بینی کنیم. کاهش خطر بلایا باید به اولویت سیاسی و اجتماعی دولت‌ها تبدیل شود. به نام امنیت برای مردم و کره زمین، ما باید یک رویکرد جامع را برای ایجاد جوامع مقاوم و حمایت از آن‌ها در استفاده از قدرت میراث خود بررسی کنیم.

منبع:میراث آریا

روايتی از مراسم به آب انداختن لنج در سرریگ جزیره قشم

وسیله اصلی در تمام فعالیت‌های صیادی، دریانوردی و حمل‌ونقل کالا و مسافر، شناورهایی بود که از قدیم همواره به دست بومیان این نواحی ساخته‌وپرداخته می‌شدند. این لنج‌ها انواع و اقسام مختلفی داشت و بنام‌های متفاوتی، همچون «بَغَلِه» (از لنج‌های بزرگ خلیج‌فارس که درگذشته با آن به سفرهای هند و آفریقا می‌رفتند)، «بُوم» (بزرگ‌ترین و زیباترین نوع لنج)، «سمبوک»، «جالبوت»، »تِشاله» (نوعی لنج کوچک که از آن به‌عنوان یدک‌کش استفاده می‌شد)، «بوزی» (بوجی و بوصی هم گفته می‌شود)، «ترتری» (لنج کوچک ماهیگیری)، «سماچ» (لنج ماهیگیری) و… نامیده می‌شدند، که هرکدام، کار خاصی مورداستفاده قرار می‌گرفت.

ماده اصلی در ساخت لنج، چوب است و مهم‌ترین آن‌ها، چوب ساج که بومی مناطق هند، برمه و اندونزی است و بیشتر از هندوستان تأمین می‌شود. چوب ساج به چوب سخت هند شرقی معروف است و از آن برای قاب‌بندی و روکش بدنه لنج استفاده می‌شود. این چوب به دلیل روغنی بودن، در مقابل پوسیدگی ناشی از رطوبت و موریانه مقاوم است. دیگر چوبهای مورداستفاده در ساخت لنج، شامل چوبهای درختان بومی مثل کهور؛ کنار؛ کرت و درختان غیربومی همچون چنار؛ توت و گردو است.

غیر از تخته و چوب، از میخ و پیچ و مهره فلزی نیز در ساخت لنج استفاده می‌شود که درگذشته توسط حدادان زحمتکش روستای «گوران»، که از مکانه‌ای قدیمی ساخت لنج در جزیره قشم است، تهیه می‌شد. در تمام مراحل ساخت، حتی برای کوبیدن میخ نیز باید استادی و مهارت کافی داشت. اگر ضربه و نیروی وارد برمیخ همسان و متعادل نباشد، علاوه بر شکاف‌های پنهانی که در تخته به وجود می‌آید، موجب نفوذ آب و درنهایت پوسیدگی زودرس بدنه لنج خواهد شد.

«گلافان» (سازندگان لنج) پس از اتمام کار، فتیله‌های پنبه‌ای آغشته به روغن کنجد موسوم به «کَلفات» را درون درزهای مابین تخته‌ها می‌گذاشتند، تا از نفوذ آب به درون لنج جلوگیری نمایند و بدنه لنج را نیز روغن‌مالی می‌کردند. اینک وقت آن بود تا مقدمات به آب انداختن لنج فراهم شود. مقدمات کار به آب انداختن لنج پس‌ازاینکه ساخت لنج به پایان می‌رسید و گلافان فراغت می‌یافتند، لحظه به آب انداختن لنج فرامی‌رسید که با آداب‌ورسوم خاصی همراه بود. اگر شناور، لنج بزرگی بود، شایعات و حدس و گمان‌ها پیرامون به‌آب‌اندازی آن بیشتر بود که چه روزی و چه زمانی و چگونه قراراست به‌آب انداخته شود. این مسئله به نقل داغ مجالس تبدیل می‌شد و هرکس سعی می‌کرد، آن روز خاص را پیش‌بینی کند. صاحب لنج که معمولاً ناخدای لنج نیز بود پس از مشورت با ریش‌سفیدان و با توجه به سعد و نحس ایام و درنظرگرفتن اوقات جزر و مد دریا، روز خاصی را برای به آب انداختن لنج تعیین می‌کرد، که معمولاً روزهای شنبه یا دوشنبه برای این کار در نظر گرفته می‌شد. پس از تعیین یک روز معین برای این کار همگی مردم آبادی، از مرد و زن و پیر و جوان سعی‌میکردند در آن روز معین در روستا حضورداشته باشند تا در این مراسم جذاب شرکت کنند.

بنا به اعتقاداتی که داشتند برای جلوگیری از چشم‌زخم، تکه‌ای از سنگ نمکی که معمولاً خودشان آن را از کوه نمکدان (کوه نمک قشم) تهیه می‌کردند، از میل جلو لنج می‌آویختند. برای خوش‌یمنی، برکت و سعادت نیز با «گلک» (خاک سرخ) سرخ آیینی، بر گوشه‌هایی از لنج، چلیپایی نقش می‌بست؛ نماد باستانی خیروبرکت که در گوشه‌گوشه نقش‌های جزیره جای دارد. بر فراز لنج هم پرچم ایران و «بندیره‌ای» (پرچم) سبز نیز به اهتزاز درمی‌آمد. درنهایت، نوبت به «دوور» (بر وزن کوثر. دوار و داور هم گفته می‌شود.) می‌رسید که بیشتر بار به آب‌سپاری لنج، بر دوش آن بود.

دوور

دوور وسیله‌ای چوبی است. یک ماشین مکانیکی مانند چرخ چوبی؛ چرخ چاه؛ سکان و… که کار را برای انسان آسان می‌نمود. اجزای دوور شامل یک چهارپایه بزرگ چوبی بود با پایه‌هایی محکم و قطور که معمولاً آن‌ها را در زمین محکم می‌کردند. درون این چهارپایه قرقره‌ای بزرگ و فلزی به‌صورت عمودی قرار می‌گرفت. از میان این قرقره و متصل به آن تیری چوبی، محکم و قطور، بیرون می‌آمد که در حدود نیم متر بالاتر از سطح میز قرار می‌گرفت. در بالای این تیر عمودی سوراخ‌هایی وجود داشت که درون این سوراخ‌ها، تیرهایی چوبی به‌صورت افقی قرار می‌گرفت. چرخاندن این تیرهای افقی باعث چرخش قرقره فلزی دوور می‌شد. هریک از این تیرهای چوبی را معمولاً دو تا سه نفر می‌چرخاندند و درنهایت، ده تا دوازده نفر چرخاندن یک دوور را به عهده می‌گرفتند. دوور معمولاً با مقداری فاصله با لنج در خشکی قرار می‌گرفت. در نقطه‌ای درون دریا که قرار بود لنج تا آنجا کشیده شود، میله یا لنگرهایی در دریا فرومی‌کردند و به آن‌ها «گوفیه‌ای» بسته می‌شد. از درون این گوفیه طنابی خارج می‌شد که یک سر آن به دور لنج بسته می‌شد و سر دیگر آن به دور قرقره دوور محکم می‌شد. همراه با چرخاندن تیرهای چوبی دوور، قرقره دوور می‌چرخید، طناب‌ها کشیده می‌شدند و لنج آرام‌آرام به حرکت درمی‌آمد و به سمت دریا کشیده می‌شد. با توجه به بزرگی و سنگینی لنج از یک، دو و یا سه دوور برای این کار استفاده می‌شد. انواع کوچک‌تری از دوور نیز درون کشتی برای بالا کشیدن لنگر؛ تور؛ بادبان و «کولگیر» (قفس‌های مخصوص صید ماهی) نیز بکار گرفته می‌شد. به حرکت درآوردن دوور همیشه با یامال‌های مخصوص به آن همراه بود.

یامال

یامال‌ها آوازهای کار دریا و خشکی هستند. بیشتر آن‌ها آواز کارهای دریایی‌اند، اما یامال‌هایی هم هستند که برای کار در خشکی؛ در نخلستان‌ها؛ حمل بار با لنج یا خالی کردن بار از لنج؛ کارهای ساختمانی؛ تنورسازی و غیره سروده می‌شوند. متنوع‌ترین یامال‌ها مربوط به دریا و لنج هستند: میداف (پارو) پاروزنی در قدیم؛ یامال‌های بالا کشیدن بادبان‌ها؛ یامال‌های تور انداختن؛ یامال‌های بالا کشیدن تور و…

به آب انداختن لنج و چرخاندن دوور نیز یامال مخصوص به خود را داشت. محور اشعاری که در این یامال، خوانده می‌شد، بر اساس دوور بود و بیشتر طلب یاری از خداوند برای چرخاندن و به حرکت درآوردن دوور بود؛ با خواندن یامال، افراد بیشتری برای مشارکت در این کار تهییج می‌شدند. در اجرای یامال‌ها معمولاً یک تکخوان سربندها را می‌خواند و جوابگوها (ملوانان و جاشوها) جواب تکخوان را می‌دادند. تداوم و تکرار این روند، ویژگی خلسه‌آمیزی به این مراسم می‌داد.

اکثر آوازهای یامال دوور از یادها رفته است و از معدود اشعاری که به یاد مانده، این‌چنین است:

هِلهِ یاملهِهِلهِ یاملهِهِله یاَ دووَر شامیِ

هِلهِ یاملهِهِلهِ یاملهِهِله یاَدوو شامی

دَورِیا دَووَر شامی/ دَورِیا دَووَر شامی

وَرشو وَرشو خلیلو سوریا/ کلیو ورشو خلیلو سوریا

این اشعار گاهی به زبان عربی خوانده می‌شد و گاهی هم به زبان فارسی و محلی. بعضی‌اوقات نیز متناسب با اتفاقاتی که روی می‌داد، اشعاری فی‌البداهه سروده می‌شد. مانند این آواز که انگار در جواب به شکایت افراد از گرمای زمین سروده شده است. با توجه به اینکه چرخاندن دوور با پای‌برهنه انجام می‌گرفت و گرمای ظهر جنوب طاقت‌فرسا بود:

زمینَگرمِن و پاِمهِ ناسوزتِ/ هِله یاَدووَر شامی

یاواش یاواش پاِمهِ ناسوزت/ِهِله یاَدوو شامی

با توجه به نیرویی که برای به حرکت درآوردن لنج و کشاندن آن به‌سوی دریا لازم بود، ریتم آن تند یا آهسته می‌شد و افراد نیز با توجه به هر ریتم، نیروی کمتر یا بیشتری مصرف می‌کردند. خواندن یامال دو کاربرد ویژه داشت: اول باعث ایجاد هماهنگی و توازن در صرف هم‌زمان نیرو بین کارکنان و جاشوان می‌شد و دوم باعث ایجاد شورونشاط و خلسه میان آن‌ها می‌شد تا خستگی مفرط ناشی از کارهای طاقت‌فرسا را درک نکنند. همراه با چرخش دوور و نوای یامال، لنج به‌آرامی به دریا سپرده می‌شد.

به دریا سپردن لنج

بعدازاینکه روز مشخصی را برای به آب انداختن لنج در نظر می‌گرفتند، از صبح زود برای کسانی که قرار بود این کار را انجام دهند، صبحانه‌ای تدارک دیده می‌شد. پس از صرف صبحانه آیاتی از قرآن کریم توسط شیخ یا ملای آبادی تلاوت می‌شد تا با یاد و نام خدای رحمان و رحیم و استعانت از او کار را آغاز کنند. بعدازآن با توجه به بزرگی لنج و توان مالی صاحبش بز، گاو یا شتری قربانی می‌شد که خونش بر «بیس» (چوب بلند و قطوری که در حکم شاسی لنج است) لنج مالیده می‌شد و از گوشتش غذایی پخته و در ظهر همان روز توسط حضار صرف می‌شد. به دور لنج تسمه‌ای می‌بستند و این تسمه به طنابی محکم و کلفت وصل می‌شد. طناب را تا فاصله‌ای مناسب درون دریا می‌بردند و در آنجا از درون «گوفیه‌ای» که در آنجا قرار داشت، رد می‌کردند؛ این گوفیه به وسیله یک تیر چوبی یا لنگرهای بزرگ، درون دریا مهارشده بود. طناب پس از عبور از میان قرقره‌های گوفیه دوباره به ساحل برمی‌گشت و در اینجا به دور قرقره دوور محکم می‌شد. دوور با مقداری فاصله از لنج درون‌خشکی قرار می‌گرفت. در جلو لنج برای تسهیل کار و حرکت راحت‌تر و روان‌تر لنج، چوب‌های استوانه‌ای مدوری با مقداری فاصله از یکدیگر، پشت سرهم قرار می‌گرفت که به آن‌ها تِرم گفته می‌شد و بر روی آن‌ها سیفه (چربی کوسه ماهی) مالیده می‌شد. در زیر شکم لنج نیز برای جلوگیری از صدمات ناشی از سقوط احتمالی لنج به طرفین،ِسِوند (حصیرهای بافته‌شده از چوب‌های نخل) پوسیده کار گذاشته می‌شد که به دلیل نرمی آن در صورت سقوط لنج به طرفین، هیچ لطمه‌ای به لنج وارد نمی‌شد.

چرخاندن دوور را افراد داوطلب به عهده می‌گرفتند. ترکیبی از جوانان و افراد باتجربه، نوعی همکاری و همیاری بود و کسی برای این کار، مزد طلب نمی‌کرد. چرخاندن دوور همراه با یامالهای مخصوص به آن بود و این تک سرایی‌ها و همخوانی‌ها شور و وجد خاصی به مراسم می‌بخشید. با مقداری فاصله از این‌ها مردم با شور و اشتیاق به تماشا می‌ایستادند. برای احتیاط بیشتر بچه‌ها معمولاً از فاصله‌ای دورتر همراه با بزرگ‌ترهایشان این مراسم را نگاه می‌کردند. زن‌ها نیز از فاصله‌ای دورتر یا از پس دریچه خانه‌ها به نظاره این منظره می‌نشستند. همراه با چرخیدن دوور و همراه با شور و هیجان تماشاچیان لنج نیز به حرکت درمی‌آمد و بغله خرامان‌خرامان رهسپار آغوش مام دریا می‌شد.

منابع:

– پاکدامن، رحمت‌الله؛ قشم جزیره‌ای آشنا؛ بندرعباس: سازمان برنامه و بودجه استان هرمزگان، چاپ اول، ۱۳۶۴

– درویشی، محمدرضا؛ موسیقی و آیینه‌ای جزیره قشم و جزایر تابعه، تهران: سازمان منطقه آزاد قشم، چاپ اول، ۱۳۹۳

منبع:میراث آریا